نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سمینار مسائل مالی – وضعیت بازنشستگی

اختصاصی از نیک فایل سمینار مسائل مالی – وضعیت بازنشستگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سمینار مسائل مالی – وضعیت بازنشستگی


سمینار مسائل مالی – وضعیت بازنشستگی

 

 

 

 

 

 

 

پاورپوینت حسابداری و مدیریت با عنوان سمینار مسائل مالی – وضعیت بازنشستگی حاوی مطالب زیر می باشد:

* تعریف بازنشستگی

* دلایل با اهمیت شدن صندوقهای بازنشستگی

* انواع طرح های بازنشستگی

* ساختار تأمین اجتماعی درایران

* نظام مشارکتی

* تأمین اجتماعی در دیگر کشورها

* تأمین اجتماعی در اردن

* تأمین اجتماعی در ایرلند

* منابع


دانلود با لینک مستقیم


سمینار مسائل مالی – وضعیت بازنشستگی

پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات


پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 110 صفحه می باشد.

 

فهرست
مقدمه ۱
فصل اول : کلیات ۳
۱-۱- طرح وبیان مسئله ۴
۲-۱- ضرورت تحقیق و اهمیت موضوع ۶
۳-۱- اهداف تحقیق ۶
۴-۱-تنظیم و تدوین فرضیات تحقیق ۹
۵-۱- بیان متغیر های مستقل و وابسته ۱۰
متغیرهای مستقل ۱۰
متغیر های وابسته ۱۱
۶-۱- تعاریف مفاهیم و متغیر های تحقیق ۱۱
۱- اضطراب (Anxiety ) - ۱۶
۲- پرخاشگری و تندخوئی ۱۸
۳- افسردگی ۱۹
۴- بیگانگی اجتماعی ( آنومی ) ۲۲
فـصـل دوم : ۲۴
مروری بر مبانی نظری ( تئوریک ) و مطالعات پیشین مرتبط با موضوع مطالعاتی ۲۴
۱-۲- بررسی آثار موجود : ۲۵
۲-۲- مهاجرت و پیامدهای آن در مقصد در رویکرد اجتماعی ۲۵
۳-۲- رویکرد اقتصاد سیاسی در خصوص مهاجرت ۳۱
۴-۲- مطالعات پیشین : ۳۴
فــصــل سوم : ۴۱
نگاهی به اوضاع جغرافیایی ، تاریخی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی منطقه ترکمن صحرا ۴۱
۲-۵-۱ وضعیت جغرافیایی ۴۲
۲-۵-۲- وضعیت تاریخی ۴۳
۳-۵-۲ وضعیت اجتماعی و جمعیتی : ۴۶
۴-۵-۲- وضعیت اقتصادی ۴۷
۵-۵-۲- وضعیت فرهنگی ۴۸
۶-۲-سابقه تاریخی قوم قزاق و منشاء مهاجرت آنها ۴۸
۷-۲-وجه تسمیه نامیده شدن قزاقها به این نام : ۵۱
۳-۲- پراکندگی قزاقهای ساکن در ایران ۵۲
مسـکـن ، پوشـاک و خــوراک قــزاقــها ۵۵
ازدواج و طلاق و خویشاوندی و مذهب (( سازمان اجتماعی )) ۵۶
دیــن و مــذهــب ۵۸
فـــصـل چهارم : ۶۰
مــتـدولــوژی ۶۰
۱-۳-روش مطالعه ۶۱
۲-۳-جامعه نمونه و روش نمونه گیری : ۶۱
۳-۳- تکنیکهای تحقیقاتی (( روشهای پژوهش )) ۶۱
۴-۳-روش جمع آوری اطلاعات ۶۲
۵-۳- مشـکـلات تــحـقـیـق ۶۳
فـــصــل چــهـارم : تـجـزیه و تحلیل داده ها و آزمون فـرضـیـه ها ۶۴
۱-۳-توصیف متغیر های تحقیق ۶۴
۲-۴- آزمون فرضیه ها ۸۳
فصل پنجم : ۹۰
خلاصه ونتیجه گیری ۹۰
ارائه پیشنهادات ۵- خلاصه : نتیجه گیری- ارائه پیشنهادات ۹۰
۲-۵- نتیجه گیری: ۹۶
۱-۲- بررسی آثار موجود :
در ابتدا بحث پیرامون نظریات عمده و اساسی که در جامعه شناسی مطرح می باشند و به نحوی پدیده مهاجرت و پیامدهای ناشی از آن را مورد بررسی قرار می دهند ، می پردازیم . سپس سعی ما بر این است که با بیان مطالعات موردی انجام شده در قالب این نظریات به طرح انتقادات وارده بر این دیدگاه ها پرداخته تا بتوانیم چهارچوب نظری خود را پی ریزی نمائیم .
بطور کلی در دیدگاه های جامعه شناسی کلاسیک و معاصر دو رویکرد عمده وجود دارند که به نحوی به تعیین پدیده های اجتماعی می پردازند . یکی از آنها رویکرد اجتماعی۱ و دیگری رویکرد اقتصاد سیاسی۲ می باشد .
سعی بر این است که موضوع این دو رویکرد را در مقابل مهاجرت و بخصوص پیامدهای روانی – اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی در مقصد مورد بحث قرار دهیم . البته علت اینکه ما مقوله های مذکور را با موضوع مهاجرت در اتصال با هم مورد بحث قرار می دهیم ، اینست که شناخت پیامدهای مختلف مهاجرت در مقصد اگر در اتصال با پدیده مهاجرت مورد بحث قرار نگیرد ، باعث ابهام در تشریح و توصیف فاکتورهای مختلف علل و عوامل و پیامدهای ناشی از مهاجرت در قالب رویکردهای مذکور می گردد .
۲-۲- مهاجرت و پیامدهای آن در مقصد در رویکرد اجتماعی
رویکرد اجتماعی عمدتاً به تبیین پدیده ای اجتماعی از جمله مهاجرت و پیامدهای آن بر اساس نقطه نظرات جامعه شناسی کارکرد گرایی کلاسیک می پردازد .
بر اساس این رویکرد هر گونه تغییری در جامعه روی دهد در جهت تعادل و هماهنگی می باشد . مهاجرت در اصل نوعی جابجائی جمعیت بوده که تحرکات جغرافیایی جمعیت را شرح می دهد . بهرحال نوعی ایجاد تغییر در جوامع به شمار می آید که در جهت تعادل سیستم اجتماعی صورت می گیرد . پس در این دیدگاه مهاجرت در پاسخ به یک حالت عدم تعادل در جهت رسیدن به تعادل در جامعه صورت می گیرد .
(( پارسونز )) که یکی از برجسته ترین اندیشمندان این دیدگاه می باشد ، بیان می دارد : (( اگر جامعه دچار بحران و انحراف گردد ، دوحالت ممکن است رخ دهد ، یا جامعه در قبال بحران بوجود آمده می تواند مقابله کرده و خود را ترمیم نماید و به شکل نوین و موافق با وضع جدید به حیات خود ادامه میدهد و یا فاقد خصلت ترمیم پذیری بوده و بنابراین در برابر هر گونه نوسانی ناتوان است که در اینصورت از بین خواهد رفت )) ۱
البته این اصل مسلم از آنجا ناشی می شود که بنا به اعتقادی که در این رویکرد وجود دارد ، شرط لازم برای دوام و بقای نظام اجتماعی وجود یگانگی و تعادل ۲ در نظام می باشد .
پس بطور غیر مستقیم می توان بیان نمود که مهاجرت در این دیدگاه بعنوان تغییری در جهت بقاء و تعادل نظام صورت می گیرد . قابل ذکر است نظریه کارکرد گرایان بر این فرض استوار است که تمامی نیازهای اجتماعی کنشگران در طول زمان هرگز حالتی استاندارد ندارد . لذا ممکن است که تحولات لازم برای کاهش ناهماهنگی بین احساس نیاز و امکان تحصیل آن در کنشگر یا هر دو اتفاق بیافتد . درک ناهماهنگی بین خصایص فرد و نظام اجتماعی منجر به مهاجرت شخص جهت کاهش ناهماهنگی می شود .
با توضیحات فوق تاحدودی مشخص گردید که مهاجرت به عنوان یک مکانیزم برقراری تعادل دارای عملکرد مثبت درجهت حفظ بقای نظام اجتماعی می باشد ، بهمین لحاظ که مهاجرت در رویکرد اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار می باشد .
(( جامعه شناسی توسعه ))۳ که منبعث از همین رویکرد می باشد . اعتقاد دارد که بعضی از مناطق به لحاظ توسعه از سایر مناطق پیشی گرفته اند و فرصتهای مختلفی را برای افراد آن مناطق بوجود آورده اند. این در حالی است که نیروی انسانی انباشته شده در یک منطقه به مناطقی که فرصتهای بیش از ظرفیت افرادش دارد ، کشیده می شود . بر این اساس که مهاجرت از یک طرف به مکانیزم تطابق مشخص با تغییرات انجام شده بدل می گردد و از طرف دیگر تعادل از دست رفته را به جامعه باز می گرداند . ۱
یکی از نظریه پردازان نوسازی که در قالب جامعه شناسی توسعه صحبت می کند ، بنام ردفیلد ۲ معتقد است : (( حجم مهاجرت و یا تماس با نظامهای شهری ، پیوسته با فاصله ی سکونت گاه و میزان جمعیت آن ارتباط دارد . در حالیکه تحقیقات جدید نشان می دهد که مهاجرت پدیده ای پیچیده است که قسمتی از آن به ویژگی های وضعیت محلی و قسمت دیگر با فرصتهای شغلی و … که مراکز شهری عرضه می دارند ، در رابطه است . )) ۳ لذا دیدگاه کلی این رویکرد در خصوص مهاجرت مثبت بوده و آن را حرکتی در جهت تعادل سیستم در نظر می گیرد . افراد به این دلیل دست به مهاجرت می زنند که در جامعه ای که بسر می برند نمی توانند به نیازهای دریافت و احساس شده ، پاسخ گویند ، پس با مهاجرت خود سعی می کنند ناهماهنگی بین نیازهای درک شده و عدم دسترسی به آنها را از بین ببرند ، اینست که مهاجرت دارای کارکردی مثبت در راستای حفظ تعادل یک نظام بیان می گردد .
رویکرد اجتماعی دیگری که در خصوص مهاجرت به علت یابی پرداخته (( مکتب نوسازی )) می باشد .
نظریه پردازان نوسازی بر طبق یک سنت جامعه شناسی به یک تقسیم بندی دوگانه از جوامع یعنی جوامع سنتی در مقابل جوامع مدرن پرداخته اند ، بطوریکه در یک سو ما با جامعه مدرن نظیر جوامع غربی روبرو هستیم ، فرض بر اینست که تمام جوامع در یک مرحله شبیه به هم بوده اند و آن مرحله سنتی است و بالاخره این جوامع همان دگرگونیهایی را که در غرب اتفاق افتاده از سر خواهند گذراند . این عمل گذرا از طریق اشاعه ۱ (( فرهنگ ، تکنولوژی و روابط اقتصادی سرمایه داری )) و یا گسترش نظامهای اجتماعی ، اقتصادی و مالی از نوع غربی بوجود می آید .
یکی از نظریه پردازان این رویکرد (( هوز لیتز Hose Lits )) ۵ است ، وی همچون سایر صاحبنظران این مکتب انتقال از جامعه سنتی به مدرن را از طریق حذف الگوهای سنتی می داند . وی نتیجه گیری می کند که کشورهای توسعه نیافته باید الگوی متغیرهای خاص کشورهای توسعه نیافته را کنار گذاشته و به پذیرش الگوهای کشورهای توسعه یافته بپردازند . چراکه خصیصه های ساختی این جوامع کارکرد لازم برای تعادل سیستم در زمان حاضر را ندارند .
یکی دیگر از نظریه پردازان عمده نوسازی (( ایز نشتاد Iz Neshtad )) می باشد . وی به پالایش نظریه نوسازی پرداخته و با در نظر گرفتن جوامع ، آنها را زیر پوشش مفهوم واحد جامعه (( سنتی )) و یا (( ماقبل مدرن )) طبقه بندی کرده و روندهای متفاوتی را برای نیل به نوسازی جامعه پیاده کرده است۱ .
مدلی را که ایز نشتاد ارائه می دهد کم و بیش دارای ویژگیهای اصلی مدل (( هوز لیتز )) می باشد اما علاوه بر این او معتقد است زمانی می تواند نوسازی را حفظ کند که بتواند به میزان معینی از قابلیت انعطاف ساختی برسد . بطوریکه قابلیت سلوک با مسائل جدید ، دگرگونی و حل آن را در داخل حوزه های نهادی اصلی خود داشته باشد و هم چنین به حل مسائل و نیاز های گروه ها و قشر های جدید بپردازد . یعنی وی به دو مفهوم (( تمایزات ساختی )) و (‍( هماهنگی ساختی )) مفهوم سوم انطباق را نیز اضافه می کند و معتقد است که جوامع مدرن بر خلاف جوامع سنتی استعداد پذیرش دگرگونیهای فراتر از خصلتهای اولیه خویش را دارند و می توانند با نابسامانیهای ساختی ، جنبش اعتراضی و عناصر بدون سازمان به مبارزه برخیزند .
پس می توان نتیجه گرفت تازمانیکه هماهنگی بین عناصر ساختی یک نظام وجود داشته باشد و اجزاء کارکرد لازم را داشته باشند ، می توانند نیازهای افراد را درون سازمان اجتماعی برآورده سازند ، احساس کمبود و برآورده نشدن نیازها برای افراد بوجود نمی آید که در نتیجه آن برای برآوردن نیازهای خود و دستیابی به ایده آلهایی که فکر می کنند در جامعه خود قابل حصول نیست ، دست به مهاجرت می زنند .
بطور کلی به عقیده نظریه پردازان این دیدگاه از طریق اشاعه ارزشهای جوامع غربی است که به بیان دیگر این عوامل یکسان بر افراد تاثر نمی گذارند بلکه هر عامل نسبت به فردی خاص ممکن است وزن خاصی داشته باشد ، که فرد با مقایسه عناصر مثبت و منفی در مبداء و مقصد و نیز موانع مداخله گر ، به صورت ارزیابی هزینه و منفعت به بررسی می نشیند و در نهایت تصمیم به مهاجرت یا ماندن می گیرد . تحقیقات فراوانی در مورد مهاجرت توسط صاحبنظران مختلف انجام شده که تحت تاثیر رویکرد اجتماعی بوده است .
به عقیده آنان مهاجرین بالقوه ، هزینه ها را در مقابل مهاجرت تحمل می کنند . برای مثال : درآمد از بین می رود و هزینه های اجتماعی یا اقتصادی مهاجرت در مقابل موقعیت و درآمد بالاتر بهبود سطح زندگی و تحصیلات بهتر برای فرزندان قرار میگیرد . اگر منافع مورد انتظار از هزینه ها بیشتر باشد ، فرد با خانواده مهاجرت می کنند و مقصدی انتخاب می شود که منافع سرمایه گذاری برای مهاجرت را حداکثر کند۱ .
حال که با دیدگاه های نظری رویکرد اجتماعی آشنا شدیم به انتقادات وارده بر این رویکرد پرداخته ، نقاط ضعف و قوت آنرا ارزیابی می کنیم .
به اعتقاد این نظریه پردازان مهاجرین در مقصد جذب محیط می شوند ، ارزشهای جامعه مقصد را می پذیرند و با محیط انطباق می یابند . به عقیده اینان مهاجرین می توانند در جامعه دارای تحرک عمودی نیز باشند و می گویند مهاجرت عامل مطمئنی برای جلوگیری از رخداد های اجتماعی است .
نظریات کارکرد گرایی عمدتاً مهاجرت را در جهان سوم یک عمل داوطلبانه می دانند که بعلت نوسازی ایجاد شده در جامعه بوجود می آید ، امری است کاملاً طبیعی و نیز صنعتی شده و نوسازی را بدون مهاجرت غیر ممکن می دانند .
دیدگاه کارکرد گرایی نه تنها از لحاظ علتی که برای مهاجرت ذکر می کند مورد انتقاد است بلکه از لحاظ آثار و پیامدهایی که برای مهاجرت بر می شمارد نیز در معرض انتقاد قرار دارد . بر اساس تحقیقات انجام شده مهاجرین در محیط مقصد چنانچه کارکردگرایان ادعا می کنند جذب محیط نمیشوند در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان سوم مهاجرین در حاشیه شهر ها سکونت می گزینند و به لحاظ سیاسی اقتصادی و فرهنگی محیط مسلط آنها را نمی پذیرند ، مشاغلی را که بدست می آورند از پایین ترین راه های اجتماعی و عمدتاً ناپایدار می باشد . مهاجرین در جامعه مقصد بصورت گروه های متمایز باقی می مانند و اگرچه می کوشند ارزشهای مسلط در نظام را تقلید نمایند اما به از خود بیگانگی فرهنگی دچار می شوند و نابسامانیها ، کج روی ها ، انحرافات اجتماعی همه حاصل از این خودبیگانگی در محیط جدید است .
اگرچه مهاجر به مرور احساس می کند که با محیط وحدت بیشتری می یابد اما پس از گذشت مدتی به ارزشهای واقعی خود باز می گردد و از آن به بعد درجه ستیز با ارزشهای بیگانه بالا گرفته و افزایش میابد .
بطور کلی اوقات فرد مهاجر در جامعه مقصد پیرامون دو قطب می گذرد ، خانواده و هموطنان او . در محیطی فرهنگی شبیه یا دست کم مبتنی بر عواملی از فرهنگ کشوری که از آن آمده است ، دیگری شغل و زندگی عمومی او در فرهنگی که برایش ناشناخته است۱ .
بنابراین همانطور که فرد مهاجر الگوهای رفتاری و فرهنگ و عقاید خاص خود را به جامعه میزبان می برد و در آنجا تعارضاتی در جهت رسیدن به هماهنگی با محیط اجتماعی – فرهنگی جدید بوجود می آید می تواند عناصر فرهنگی و الگوهای رفتاری جدید را وارد جامعه مبداء نموده و تاثیرات اجتماعی و روانی برای خود و خانواده پدید آورده ، بخصوص که جامعه آماری مورد تحقیق ، مهاجرینی هستند که ارتباطشان با مبداء قطع نشده و بعضی از بستگان آنان در مبداء می باشند .
البته از پیامدهای اقتصادی موضوع به هیچ وجه غافل نیستیم .
۳-۲- رویکرد اقتصاد سیاسی در خصوص مهاجرت
بر اساس انتقاداتی که بر رویکرد کارکرد گرایی مهاجرت وارد آمده ، رویکرد دیگری بنام اقتصاد سیاسی مطرح گردیده است . در این رویکرد نمی توان علتهای مهاجرت را از اثرات آن جدا کرده ، زیرا مهاجرت از یک طرف معلول توسعه نابرابر است و از طرف دیگر عامل گسترش و تعمیق توسعه نابرابر .
در سالهای اخیر دیدگاه های نظریه نوسازی در باب موانع درونی توسعه از سوی نظریه پردازان مکتب وابستگی مورد حمله فراوان قرار گرفت . اینان معتقدند که جوامع توسعه نیافته جزئی از یک نظام اجتماعی کل جهانی است .
اینان اعتقاد به توسعه اقتصادی طی مراحل متوالی ندارند و معتقدند که در این جوامع در مرحله ای بسر نمی برند که کشورهای توسعه یافته امروزی سالیان پیش از آن گذشته اند . نظریه پردازان مکتب وابستگی معتقدند که توسعه نیافتگی محصول ساخت یا ویژگیهای اقتصادی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه نمی باشند . بلکه تاحد زیادی نتیجه ارتباط گذشته و مداوم اقتصادی میان کشورهای توسعه نیافته ( اقمار ) و کشورهای توسعه یافته ( مادر ) می باشند۱ . در علت یابی مهاجرت در کشورهای جهان سوم نظریه پردازان وابستگی بیان می کند که ابتدا باید به مسئله عدم توسعه توجه نمود و در این رابطه نابرابر ساختی و مکانی بین بخشهای جامعه را در نظر گرفت و از آنجا که عدم توسعه و نا برابری در توسعه جهان سوم از شکل گسترش توسعه سرمایه داری در این کشورها ناشی میشود .
دو دسته عوامل برای بیان علت مهاجرت در نظر گرفته شده است :
الف – عوامل تغییر دهنده ب - عوامل رکودی
عوامل با نفوذ سرمایه داری مناطق سنتی و ایجاد تعییر در تکنیکهای تولیدی ارتباط دارد . تکنیکهای جدید کارگر اضافی ایجاد می کند و آنها را مجبور به مهاجرت می نماید . عوامل رکودی زمانی تکمیل می شوند که رشد جمعیت از تولیدات کشاورزی پیشی می گیرد و کار اضافی را مجبور به مهاجرت می نماید . پس ماهیت مهاجرت روستائیان با انتقال ساختی روستاها در اثر ادغام در نظام سرمایه داری مرتبط است .
از نظر این دیدگاه اولاً مهاجرت همه افراد را در بر نمی گیرد بلکه بخشی از جامعه را وادار به حرکت از مکان خود می نماید ، دوماً تصمیم به مهاجرت داوطلبانه نیست بلکه برای آنان که مهاجرت راه دیگری برای زندگی کردن نگذاشته و در وضعیت اجبار قرار می گیرند .
سوم : مهاجرت به جاهای نامعین نیست بلکه از روی الگویی خاص به جاها و بخشهای خاص از جامعه صورت می گیرد .
چهارم : نیروی اجبار و تحریک کننده مهاجر صرفاً عامل اقتصادی نبوده و اگر جز این باشد بصورت توده ای انجام نمی شود .
پنجم : مهاجرت در این کشورها ، مهاجرت نیروی کارگر است ، لذا تعریف مهاجرت از این دیدگاه با حرکت نیروی کار (( البته در بسیاری از موارد با خانواده )) معادل است ۱
بطور کلی مهاجرت ناشی از عدم تعادل اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی موجود بین مناطق مختلف است . بعضی عوامل به افراد فشار می آورند و موجب خارج شدن آنها از منطقه اصلی زندگیشان می شوند و عوامل دیگری آنها را به مناطق دیگر می کشاند .
خصوصیت بسیاری از مهاجرین بین المللی از قرن ۱۷ به بعد و موارد مشخص آن مهاجرت به آمریکا ، استرالیا و زلاندنو است . به تاریخ مهاجرت به آمریکا یا بوم گزینی آن کشور به چهار دوره تقسیم می شود . دوره مستمراتی- دوره بوم گزینی قدیم – دوره بوم گزینی جدید و بوم گزینی محدود شده .
قبل از سال ۱۸۰۰ مهاجران اغلب استعمارگرانی بودن که بیشتر از انگلستان آمده بودند . از سال ۱۸۰۰ تا ۱۸۸۰ دوره بوم گرایی قدیم به بوم گرایی جدید تبدیل شد ، در این دوره بوم گزینان از اروپای جنوبی و شرقی به خصوص از ایتالیا ، اتریش ، مجارستان ، روسیه ، لهستان ، ترکیه و یونان آمدند .
بوم گزینی محدود شده در دوران معاصر بوده که دولتها نظارت و دقت در امر بوم گزینی را اعمال کرده اند۲ .
مطالعه جریان های مهاجرت در ایران نشان می دهد که مسیرهای مهاجرت و مکانهای مهاجر فرصت و مهاجر پذیر نبوده اند . هر گونه تغییر و تحول اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی بر مهاجرتها تاثیر می گذارد. اشتغال زایی یا افزایش دستمزد ، عمران و آبادانی یا رفاه بیشتر یا رکود فعالیت اقتصادی ، خرابی و ویرانی ناشی از زلزله ، سیل ، جنگ و حتی حوادث اجتماعی مانند کودتا ، تضاد ها و تعارضات قومی و انقلاب می تواند باعث جذب و یا دفع مهاجر و پدیده مهاجرت شود .
از این رو مسیرهای مهاجرت ثابت نیست . منطقه ای که در چندین دهه مهاجر پذیر بوده است ، ممکن است به یک نقطه مهاجر فرصت تبدیل شود و یا شهری که سالها رشد جمعیت اندکی را داشته به یکباره تبدیل به کانون مهاجرت شود .
گیتی اعتمادی می نویسد : شروع حرکتهای مهاجرتی و آغاز شهرنشینی معاصر ایران متقارن سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ است . از آنجاکه روند مدرنیزاسیون عمدتاً روندی شهری بود ، در این دوره بطور کلی حیات شهری دچار رکود می شود ۱ .
نقش غالب شهر در دو دهه ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰ همانا نقش تجاری آن بود ، چه تجارت داخلی و چه تجارت خارجی این نقش باعث شد که از یک سو به محل تمرکز مازاد اقتصادی کشاورزی تبدیل شود و از سوی دیگر مکان تحقق تجارت خارجی باشد ۲
۴-۲- مطالعات پیشین :
در ارتباط با موضوع مهاجرت در ایران تحقیقات مختلفی صورت گرفته ، اما در خصوص آنچه مد نظر این تحقیق می باشد ، مطالعه چندانی انجام نشده است . از دیرباز مطالعه تاثیرات مهاجرت در درجه اول به خود مهاجرین متمرکز و بعد به مبادی و مقصد های آنها معطوف بود .
تاثیرات درون کوچی بر فرد ، فرد مهاجرین شاید به دلیل آنکه تغییرات فردی به سادگی به مهاجرین مربوط می گردد ، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است .
آنچه که بیشتر از این تحقیقات برمی آید بررسی علل و عوامل ایجاد و تسریع کننده مهاجرت بوده ، عواملی چون دافعه های مبداء و جاذبه های مقصد و اینگونه بوده که بیشتر به علت یابی مهاجرت پرداخته اند . البته تاثیرات مهاجرت بر افراد مهاجر و خانواده های آنان نیز مورد بررسی قرار گرفته که بیشتر تاکید بر پیامدهای مهاجرت بر فرد و خانواده وی بوده است که این امر نیز بیشتر در جامعه مقصد انجام شده و مسائلی چون جامعه پذیری ، فرهنگ پذیری و سازگاری مهاجرین مقصد را مد نظر داشته اند .
محققین بر اساس مطالعات تاثیرات مهاجرت بر فرد ، فرد مهاجرین به نتایجی در رابطه با تاثیرات مهاجرت ، بر مقصد ، مبداء و سطوح منطقه ای و ملی رسیده اند . در این مورد فرضیه هایی ابراز شده که آیا تغییرات مشاهده شده واقعاً ناشی از مهاجرت است و هر چه تاثیرات بیشتر با مهاجرت نامرتبط شوند ، فرضیات کم مایه تر از آب در می آیند . بدینگونه مطالعه تاثیرات بر مبداء از مطالعه مقصد مشکل تر بوده و پیامدهای اجتماعی فرهنگی و روانی مهاجرت بر افراد و خانواده های آنان در مبداء بوده که به بررسی مطالب موجود در این زمینه می پردازیم .
مطالب موجود در این زمینه را می توان به گونه ذیل تقسیم بندی نمود :
اول : مطالعات کلی در خصوص روند مهاجرت و علل و عوامل آن در چند دهه اخیر در کشور و بدست دادن علل آن از این لحاظ که چرا و به چه دلیل در زمانی منطقه ای مهاجر پذیر شد یا مهاجر فرصت ، نیز بحث در خصوص علل و عوامل مهاجرت از روستا به شهر بخش عمده ای از اینگونه مطالعات را به خود اختصاص داده است . در این زمینه به فقر زمین ، عدم آگاهی روستائیان به روشهای جدید کشاورزی ، کمبود آب و تاثیرات اصلاحات ارضی ، بر روند مهاجرت پرداخته اند .
دوم : مطالعاتی که در خصوص مهاجرتهای بین المللی و علل و عوامل آن در کشورهای مختلف پرداخته اند . اینگونه مطالعات بیشتر توسط موسسات وابسته به سازمان ملل یا اساتید صاحب نظر در این زمینه انجام گرفته و بیشتر به مسائل در خصوص مهاجرتهای دسته جمعی به دلایل سیاسی ، اجتماعی و … چون فشار های مختلف بر گروه های قومی ، جنگ و غیره پرداخته اند .
در این تحقیقات به بررسی نحوه زندگی ، اشتغال و پذیرش افراد مهاجر در جامعه میزبان پرداخته و موضوعاتی چون برخورد فرهنگ های مختلف ، بدلیل مهاجرت از کشوری به کشور دیگر ، مشکلات زبانی و مشکلات سازگاری مهاجرین مد نظر بود که اینان نیز چون مهاجرتهای دسته جمعی داشته اند ، اغلب در جامعه میزبان بطور بارزی با مشکلات سازگاری ، کاریابی و اشتغال ، پذیرش اجتماعی و … مواجه بوده اند .
سوم : نظریات اساتید فن و اندیشمندان و جامعه شناسانی که ابتدائاً بطور انتزاعی به ساخت مدلهای مهاجرت پرداخته و دلیل مشخص را برای مهاجرت عنوان نموده اند و سپس به بررسی نظریات و فرضیات خود پرداخته اند که اینگونه مطالعات نیز اغلب بسیاری از جنبه های مهاجرت را در بر نمی گرفته و نکات زیادی مبهم مانده اند . علی الخصوص مسایل و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ، روانی مهاجرت در مقصد که کمتر بدان پرداخته شده و مدل تحقیقاتی و عملیاتی در این خصوص مطرح نشده است .
مساله پناهندگی و مهاجرت ، پدیده ای قدیمی است . از دیرباز ، اتباع کشوری به کشورهای همسایه خود و گاهی به کشورهای غیر همسایه به صورت قانونی و غیر قانونی مهاجرت کرده ، در خواست پناهندگی می کردند . این مهاجرت ها زمانی به صورت گروهی و زمانی نیز بصورت محدود و انفرادی صورت می گرفته است . هر زمانیکه جنگی در می گرفته و متعاقب آن مرگ و میر ناشی از جنگ و بیماری و قحطی ، بروز می کرده و یا آن هنگام که بروز حوادث اجتماعی از جمله انقلاب ها و تغییر حکومت ها ، عرصه را بر مردم تنگ می کرد و امکان فعالیت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را از آنها می گرفت ، سیل مهاجرت مردم عادی و ناراضیان از حکومت جدید به طرف سایر کشورها سرازیر می شد .
پل سی ، پی سیو۱ این گونه افراد را مسافر یا خوش نشین می نامد و بنا به نظر او ویژگی ضروری آدم مسافر ( خوش نشین ) این است که او به فرهنگ گروهی قومی خود می چسبد ، بعکس آمیزه دو فرهنگی انسان حاشیه نشین ، از لحاظ روانی او مایل نیست که خود را مانند یک مقیم دائمی با کشوری که محل خوش نشینی اوست وفق دهد . هنگامی که او خود را وفق دهد ، یک آدم خوش نشین خواهد شد ۲ .
مسافر ( خوش نشین ) در جامعه بزرگتر ، بعنوان یک تماشاگر باقی می ماند بی آنکه شرکت فعالی در آن داشته باشد . (( به ضرورت فعالیتهای او در جامعه ( جامعه میزبان ) بیش از آنکه اجتماعی باشد به گونه ی همزیستی در می آید . آدم مسافر ( خوش نشین ) در مقابله با نداشتن روابط برون گروهی مایل است که روابط درون گروهی تشکیل دهد . آدم مسافر و هم میهنانش که به احتمال زیاد در یک مستعمره نشین نژادی یا یک ناحیه فرهنگی باهم زندگانی می کنند . این مستعمره نشینی ابزاری است برای تاسیس نوعی مناسبات گروه اولیه در زهدان فرهنگ زاد بوم .
با اشاره به زاد بومش ، آدم مسافر (( خوش نشین ))در خارج می ماند ، اما هرگز بستگی با زاد بومش را نیز از دست نمی دهد . او سالها در خارج می ماند ، اما هنگامیکه فرصتی دست دهد ، سفری برای دیدار از میهن انجام میدهد . سیو۱ با این سخن که مسافر (( خوش نشین )) از لحاظ روانی چنانکه سیمل۲ می گوید : یک آواره ی در خود است که بر آزادی رفت و آمد ها به تمامی فائق نمی شود و در برخی موارد رفت و برگشتهای خوش نشین تنها با بازنشستگی یا مرگ پایان می پذیرد ۳ .
فرد مهاجر یا خوش نشین از آنجائیکه بصورت حاشیه نشینی زندگی خود را می گذراند افراد جامعه میزبان او را بصورت یک بیگانه نگاه می کنند و این مطلب روی رفتار های مختلف او تاثیر می گذارد .
آگاهی جامعه شناختی از بیگانه به عنوان یک انسان حاشیه نشین به جامعه شناس آلمانی جرج سیمل ۴ ( ۱۹۰۸ ) باز می گردد و با مقاله مشهور شوتز ۵ از آن آگاه شده ایم . بنا به نظر سیمل بیگانه تنها یک آواره نیست که امروزه می آید و فردا می رود و وضع ساختاری خاصی ندارد ، به عکس او کسی است که امروز می آید و فردا می ماند . بیگانه کسی است که نسبت به گروهی که در آن شریک شده است وضع حاشیه ای دارد اما با حضور خود در آن گروه ، به هستی آن گروه کمک می کند . او صفاتی را به درون گروه وارد می کند که از خود گروه نمی تواند سرچشمه بگیرد ۱ .
کشور ایران نیز از ادوار مختلف حاشیه نشینی را به خود دیده است ، چرا که ایران از دیرباز بدلیل قرار گرفتن در سرچهار راه حوادث بی تاثیر از تغییر و تحولات جهان نبوده است و هر گاه در وضعیت داخلی همسایگان تغییر ایجاد می شده و یا می شود عده ای بنام مهاجر که بعضاً امروز می آیند و فردا می مانند ، روانه این مرز و بوم می شوند و علیرغم پذیرش اولیه پس از مدتی جا پایی برای خود باز می کنند .
با نگاهی کلی به اسناد دولتی موجود در خزانه سازمان اسناد ، تحت عنوان - مهاجرت و پناهندگی اتباع در ایران – می توان دریافت که مبداء بخش عمده ی این مهاجرت ها ، دو کشور همسایه ایران ( روسیه و عثمانی ) در منطقه ی شمال و غرب می باشند . در این جا سعی شده بررسی کوتاهی از مهاجرت اتباع روسیه به ایران به عمل آید ۲ .
اکثریت قریب به اتفاق این اسناد ، مؤید مهاجرت غیر قانونی اتباع روسیه به ایران در طول سالهای ۱۳۱۷- ۱۲۸۸ ش می باشد۳ .
این نقل و انتقال در ابعاد وسیعی که شامل کل منطقه آذربایجان ، گیلان و مازندران و بعضاً خراسان بوده، به وقوع پیوسته است .
وسعت این ناحیه ، که تقریباً تمامی مرز شمال و شمال غربی کشورمان را شامل می شود ، مانع از نظارت دقیق و جلوگیری از هجوم بی وقفه مهاجرین از روسیه بوده است .
در یک نگاه کلی می توان مهاجرت های سیاسی ، مذهبی ، اجتماعی و اقتصادی را که صورت گرفته ، از یکدیگر تفکیک کرد :
۱- مهاجرت های سیاسی : تعداد زیادی از اتباع روسیه که ترک وطن می کردند از جمله افرادی بودند که بنا به دلایل سیاسی قادر به ادامه ی اقامت در کشورشان نبودند . انقلاب ۱۹۱۷ از یک سو به نفع طبقه طرفدار انقلاب و از دیگر سوی به زیان گروه های مخالف بود . از جمله این گروه ها می توان به سربازانی که حاضر به خدمت در زیر پرچم بلشویکها نبودند اشاره کرد . یا خلبانانی که به بهانه ی (( سختی وضعیت روسیه )) و (( تیرباران های بدون محاکمه )) در صورت امکان به اتفاق خانواده هایشان به ایران می آمدند ۱ . تغییر رژیم روسیه ، گروه زیادی از ارامنه و آشوری های ساکن در مناطق همجوار ایران را به دلیل تضعیقاتی که برایشان به وجود آمد ، ناچار به مهاجرت نمود . هم چنین بعضی را از مناطق دور دست تر مانند قزاق ها۲ .
۲- مهاجرت های مذهبی : بروز درگیری میان ارامنه و مسلمانان و خونریزی هایی که به سبب اختلافات مذهبی و قومی به وجود می آمد ، باعث شد گروه زیادی از مسلمانان ، از نواحی ایران ، بادکوبه ، نخجوان و جنوب قزاقستان به سوی ایران حرکت نمایند ۱ .
۳- مهاجرت های اجتماعی : اکثر افرادی که مرتکب جنحه و جنایت می شدند برای فرار از تمالی مجازات‌های احتمالی ، ترجیح می دادند از کشور متبوعه ی خویش خارج شده به ممالک دیگر پناه ببرند . کلانتران مرزی و نظمیه ها این قبیل مهاجران را شناسایی کرده در صدد تعقیب آنان برمی آمدند و در صورت دستگیری به کشور مقابل تحویل می دادند ۲ .
۴- مهاجرت های اقتصادی : آب و هوای مناطق شمال و غرب ایران از نظر حاصلخیزی خاک و وجود آب کافی جهت زراعت و تعلیف موجب مهاجرت جمعی از طوایف روس به ایران میشد . اسکان این طوایف که اکثراً جمعیت زیادی را شامل شده و زراعت پیشه بودند ، مسأله ساده ای نبود ، نیاز به زمین زراعتی باعث می شد که دولت درصدد فروش زمینهای (( خراب بی صاحب )) به این افراد برآید۳ .
مسأله اسکان این مهاجران نیز مطلبی است که بعنوان پیامد مهاجرت قابل بررسی است . بطور کلی مقررات ویژه ای جهت اسکان مهاجران وجود نداشت و آنها مجاز بودند در هر نقطه‌ای که می خواهند اقامت کنند . البته به منظور اینکه این اشخاص موقع ورود به شهر ها قبل از اجرای بازجویی که به صورت کلی و جلوگیری از حمل اسلحه ، قاچاق و تعیین هویت صورت می گرفت متفرق نشوند ، چندین باب کاروانسرا دور حیاط تعیین شده بود که تاپایان بازجویی در آن محل باقی بمانند ولی چون عده‌ی وارد شده منحصر به یک دسته و یا عده‌ی معینی نبود تا با سرعت بازجویی آنها خاتمه یابد و بطور مرتب و متوالی عده ی دیگری از مرز وارد می شدند ، به ناچار این گروه در وضعیت نامساعدی به سر می بردند که همین عامل باعث بروز بیماری و موجب تنگدستی این افراد می شد و گذشته از این ماموران شهربانی را وادار می کرد تا به منظور جلوگیری از هرج و مرج و احیاناً درگیری با مردم و یا دزدی توسط آنها به طور متناوب از کیفیت رفتار و طرز عمل آنها اطلاع حاصل نمایند۱ . اسکان این مهاجران و درگیریهایی که به دلیل افزایش تعداد آنها به وجود می آمد دولت را مجبور کرد که دستور جلوگیری از مهاجرت اتباع روس را صادر کند .
همانطور که اشاره شد گروهی از این مهاجران به دلیل مشکلات سیاسی و مخالفت با رویدادهای سیاسی روسیه به ایران آمدند . این گروه در نواحی سرحدی ایران ساکن شدند .
وجود این عده در مرز و برخورد مداوم آنها با مخالفهایشان در سرحد – خاک روسیه – منجر به درگیریهایی می شد . این عده حتی شب ها به طور قاچاق به خاک روسیه رفته و اموال مردم را غارت می کردند . ماموران شوروی نیز به ظاهر از ماموران سرحدی ایران اموال مسروقه را مطالبه می کردند و حتی افرادی را تحریک کرده تا در روستاهای مرزی ایران مقابله به مثل کنند .
این مساله باعث رعب و وحشت اهالی سرحدی میشد و به علاوه به بهانه ی دستگیری این افراد به داخل خاک ایران رفت و آمد کرده ، موجبات هرج و مرج و بی نظمی را فراهم می ساختند۱ .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی گناباد

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی گناباد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی گناباد


پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی  گناباد

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 230 صفحه می باشد.

 

فهرست
فصل اول.. ۱
مقدمه. ۲
بیان مسئله. ۵
بیان هدف.. ۶
طرح تحقیق.. ۶
وضعیت طبیعی گناباد. ۷
گناباد در منابع معتبر تاریخی و وجه تسمیه. ۷
جغرافیای سیاسی گناباد. ۲۴
گناباد در آخرین تقسیمات منطقه ای.. ۲۹
وضعیت آب و هوا ۳۰
موقعیت، وسعت، حدود و فواصل.. ۳۲
پوشش گیاهی.. ۳۴
انواع پوشش گیاهی در گناباد. ۳۶
کوههــا ۳۹
رودهــا ۴۲
راهــها ۴۴
زلـزلـه. ۴۵
فصل دوم. ۴۸
ویژگی های انسانی.. ۴۹
جمعیت و ترکیبات آن.. ۴۹
۱- جمعیِت.. ۴۹
جمعیت و پراکندگی.. ۵۱
۲- قومیت.. ۵۱
۳- ازدواج و تشکیل خانواده. ۵۳
۴- معیشــت.. ۵۴
وضعیت کشاورزی در گناباد. ۶۰
قدمت کشاورزی.. ۶۰
منابع آب در گناباد. ۶۲
الف ـ آبهای سطحی.. ۶۴
ب ـ آبهای زیرزمینی.. ۶۵
ج ـ سدهای خاکی.. ۶۶
د ـ چشمه و چاه. ۶۶
وضعیت طبیعی گناباد. ۶۸
توابع.. ۶۸
الف – کاخک… ۶۹
بیدخت.. ۷۲
بجستان.. ۷۶
بخش ۲ – ترکیب اجتماعی.. ۸۱
طبقات اجتماعی.. ۸۱
۱- کارمندان.. ۸۱
۲- کشاورزان.. ۸۳
۳- کارگران.. ۸۴
۴- دامداران.. ۸۵
۵- صنعتگران.. ۸۷
الف – سرامیک سازی و سفالگری.. ۸۷
ب – قالیبافی.. ۹۲
ج – سایر صنایع دستی.. ۹۳
د – معادن.. ۹۴
معادن در حال استخراج و آماده بهره برداری.. ۹۶
بخش ۳ – تاریخچه قنات.. ۹۸
صفحه ۸۰- قنات قصبه. ۱۰۰
فصل چهارم. ۱۰۶
آثار تاریخی گناباد. ۱۰۷
آثار تاریخی قبل از اسلام. ۱۰۸
۱- قلعه فرود. ۱۰۸
۲- قلعة شاه نشین.. ۱۱۱
۳- قلعة دختر شوراب گناباد. ۱۱۲
۴- قلعة دختر بجستان.. ۱۱۵
۵- مقبره جغتین گیسور() ۱۱۹
۶- خرابه های شهر غور. ۱۲۲
الف – امامزاده ها ۱۲۳
۱- مزار امامزاده سلطان محمد عابد(ع) در کاخک گناباد. ۱۲۳
تاریخچة مقبره. ۱۲۸
۲- مزار امامزاده سلطان احمد جوانمرد. ۱۳۳
۳ – مزار امامزاده ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) یا یحیی بن محمدبن موسی بن جعفر(ع). ۱۳۳
ب – مساجد. ۱۳۴
۱- مسجد جامع گناباد (مسجد جامع قصبه). ۱۳۴
الف – از نظر نقشه و طرح.. ۱۳۵
ب – از نظر فرم (وضعیت ظاهری). ۱۳۵
ج – از نظر تزئینات.. ۱۳۶
سابقة تاریخی مسجد جامع.. ۱۳۹
۲- مسجد جامع کاخک… ۱۴۳
۳- مسجد جامع بجستان.. ۱۴۴
ج – زیارتگاهها ۱۴۶
۱- مقبرة آصف برخیا() ۱۴۶
۲- قدمگاه حضرت علی(ع) دارالشفاء دلویی() ۱۴۹
د – ابنیه و آثار تاریخی.. ۱۵۱
فصل پنجم. ۱۵۶
فرهنگ عامّه در گناباد. ۱۵۷
آداب و رسوم محلّی.. ۱۵۷
الف) ازدواج و عروسی.. ۱۵۷
ب) تولد نوزاد. ۱۵۹
ج) مراسم عزاداری و سوگواری.. ۱۶۱
ج – محّرم در گناباد. ۱۶۲
ه – اعیاد و جشنها ۱۶۵
و- بازیهای محلّی.. ۱۶۷
ز – البسة مردم گناباد در گذشته. ۱۷۰
عقاید و باورهای مردمی.. ۱۷۱
گویش و لهجة مردم گناباد. ۱۷۴
اشعار عامیانه. ۱۸۱
عروسی.. ۱۸۲
به لهجه گنابادی.. ۱۸۲
«شعر از آقای منوچهر نوربخش». ۱۹۱
بی موج باش… ۱۹۱
با لهجة محلی گنابادی.. ۱۹۱
«شعر از آقای اسفندیار فیاضی». ۱۹۴
ضرب المثلها ۱۹۴
لغات و اصطلاحات.. ۱۹۷
نتیجه گیری.. ۲۲۰
منابع.. ۲۲۲

 


گناباد در منابع معتبر تاریخی و وجه تسمیه
گناباد از جمله شهرهای کهن و بسیار قدیمی ایران است که قدمت آن به چند هزار سال قبل می رسد. با نگرشی به منابع تاریخ و جغرافیای کشورمان درمی یابیم که این شهر طیّ دورانهای تاریخ به نامهای گوناگون نامیده اند که در برخی از آنها خود لفظ نشان دهندۀ معنی می باشد.
در این قسمت به برخی از اسامی گوناگون و تعابیر مختلفی که در جهت تعریف و شناساندن گناباد، در مراجع و فرهنگهای مورد مطالعه وجود دارد اشاره می شود.
در برخی از منابع آمده که : «قهستان(قوهستان) ناحیه ای از خراسان در بیابان فارس است و شهری بدین نام ندارد و قصبه ( مرکز) آن قاین و شهرهای آن ینابذ (گناباد) و طبسین است که …»
همچنین مترجم ذکر می کند:« در شاهنامۀ فردوسی نیز به لفظ کُنابَد (کُنابُد) آمده است آنجا که می گوید:
یکی سوی کوه کنابَد برفت یکی سوی ریبَد خرامید نفت»
البته مؤلف در حاشیه توضیح می دهد که «ظاهراً این محل در شاهنامه همان کوغناباد است و [محلی به غیر از] گناباد می باشد» و در صفحات بعد آمده است که : « بادغیس دارای شهرهای کوه سیم (جبل الفضّه) کوه کوغناباد، بست، … است و همین لغت در نزهةالقلوب به صورت کوه غناباد آمده است.»
نکته قابل ذکر اینکه تطبیق نقاط جغرافیایی مطرح شده در شاهنامه فردوسی (مرتبط با نبردهای حماسی ایران و توران در خراسان بزرگ و مرز توران) با گناباد فعلی واقع در جنوب خراسان، مورد تأیید اکثر محقّقین و مؤلفین می باشد.
البته در این باره برخی از محقّقین اعلام نموده اند که شاید منظور فردوسی از کَلات (محل نبرد فرود با طوس سردار کیخسرو) کلات گناباد نبوده و مثلاً کَلات مشهد یا منطقه ای واقع در ترکمنستان فعلی می باشد. البته به نظر نگارنده شواهد غیرقابل انکار و معتبری وجود دارد که نشان می دهد منظور فرودسی از کُنابَد و اعلام جغرافیایی دیگر چون کَلات، چَرَم و … گناباد واقع در جنوب خراسان فعلی است. در این مورد در بخشهای تاریخ اسطوره ای و آثار تاریخی قبل از اسلام مطالبی بیان خواهد شد.
ازگناباد علاوه بر کنابد به صورت جنابد نیز نام برده شده و در شاهنامه فردوسی چنین آمده است:
چو پیران سپه از کنابد براند بروز اندرون روشنایی نماند
و مؤلفی دیگر نیز به نقل از شاهنامه می نویسد:
«نگفتم مرو بر کَرات چَرَم مزن بر کرات جنابد قدم»
یکی از جغرافی دانان اسلامی می نویسد:« اما قاین وسعت آن را به اندازۀ سرخس و بناهای آن ازگل و دارای قهندز (کهن دژ) است … یُنابُذ(گناباد) شهری است
بزرگتر از خور، بناهایش ازگل و دارای قری و روستاهاست.»
و دانشمند دیگری در حدود نیمۀ دوم قرن چهارم هجری، در ذکر قهستان متذکر می شود که:
«قهستان از جملۀ خراسان است و بر سر حدّ بیابان فارس و کرمان و بدانجا هیچ شهر نیست بدین نام و این، نام ولایت است. شهرهای آن قاین و جُنابُد و تون، خور و خوسف، طبس کریت و طبس مسینان می باشد… و جنابذ بزرگتر از خور است و بنای ایشان از گل و آن را دیه ها و روستاها، آب ایشان از کاریز، و آن را حصار و قهندز خراب است.»
در نوشته ای از حدود قرن چهارم هجری آمده است که :«یُنابذ بزرگتر از خور است و ناحیت و روستا دارد و آب از کاریز بردارند.»
پژوهشگر دیگری ضمن اینکه شهرهای قاین را بیان می کند می نگارد که «قاین: تون، خوسف، خور، کری، طبس، رقه، یناورد (گناباد) سنّاود و طبس پایین را دارد.» و در بخش خراسان قسمت قوهستان می نویسد:« سرزمینی پهناور است که هشتاد فرسنگ سنگین در هشتاد فرسنگ است. ولی بیشتر آن را کوهها و دشتهای خشک و بی درخت فراگرفته قصبۀ آن قاین و شهرهایش تون، جنابد (بُنابد) ، طبس، …[می باشد]، و در پاورقی در توضیح ُِنابِد می نویسد:« یُنابِد = بیاوُد= نُبایُذ = و بیایُد»
مؤلف معجم البلدان در این باره می نویسد: جُنابِذ : بالضم بعد الألف باء موحدۀ مکسوره و ذالمعجَمة : ناحیه ای از نواحی نیشابور است و اکثریت مردم می گویند که آن از نواحی قهستان می باشد و آن ولایتی است که به آن کنابد می گویند و گفته شده که آبادیی است.
همانطور که مشاهده می شود مؤلف چه در این کتاب، چه در کتاب دیگر خود (مراصدالاطلاع) بر نام جنابذ و اینکه این شهر از نظر جغرافیای سیاسی متعقل به نیشابور است،تأکید کرده و متذکر گردیده که اکثریت مردم می گویند از نواحی قهستان می باشد.»
دانشمند مسلمانی چنین می نویسد:« جنابُد: در تلفظ کنابُد گویند. شهری کوچک است بهتر از خور و چند موضع و تواقع دارد او را قلعه ایست که پسر گودرز ساخته و حصار محکم دارد. چنانکه از بالای آن تل ریگ تا غایت دیهها و ولایتها مجموع در نظر باشد امّا هرگز آن ریگ در باغات نمی آید و آبش از کاریز است و چهار فرسنگ درازای کاریز است و…».
در برخی از فرهنگها آمده که «کنُابِد : بضّم کاف و کسر با نام شهریست در خراسان و کوه منسوب بدان شهر را نیز گویند. آن در اصل گَون آباد بکاف فارسی بوده و گَوَن به ترکی به معنی آفتاب است و در قدیم الایام در آن محل فیمابین سپاه ایران و توران رزمی عظیم اتفاق افتاده و جماعتی از دو سوی کشته شدند و بر آن مقرر شد که گودرز و پیران و ده مرد دیگر که کفو باشند با یکدیگر رزم ازمایند تا کار بیکسو شود و باقی سپاه از جنگ آسوده باشند و چنین کردند و همۀ پهلوانان ایران براقران و اکفای خویش غالب و مظفّر شدند و پیران سپهسالار افراسیاب نیز بدست گودرز کشته شد، این رزم را یازده رخ نام است و مقام ایرانیان کوه کنابد و محلّ تورانیان دشت ریبد بود، چنانکه حکیم فردوسی گفته:
دو سالار هر دو زکینه بدرد همــی روی برگاشتنــد از نبرد
یکی سوی کوه کنابد برفت یکی سوی ریبـد خرامید تفـت»
قابل ذکر است که ریبد همان زیبد فعلی است و آبادیی است که مرکز دهستان زیبد می باشد و در ۲۲ کیلومتری جنوب غربی گناباد (جویمند) واقع شده، در لغت نامه دهخدا در این باره چنین آمده است:» ریبد: بنابر روایات داستانی شاهنامه نام کوه یا صحرایی بوده در خراسان که تا گناباد سه فرسنگ فاصله داشته و جنگ دوازده رخ میان مردم ایران و توران بدانجا واقع شده [است].» و مؤلّف فرهنگ مزبور می افزاید که «… کنابد را معرب کرده جنابد گویند و در آن ولایت دو قریه است یکی را ولوئی و دیگری را نموئی گویند و در قریه نموئی نارونی است از غرایب اشجار عالم که هشتاد ذراع طول بالای آن است و صاف و بی اِعوجاج ببالا رفته و زیر و بالای آن در قطر اندک فرقی دارد…
مردم از اطراف، به تماشا و دیدن آن نارون به آن محل می روند.
هرکس که ندیده کشمری سرو گونارون کنابــدی بیـــن
و کنابد قریب ببلاد تون و طبس است و در کاف پارسی نگاشتن اَصح است زیرا که مخفف گوناباد است.» لازم به توضیح است که املای ولوئی و نموئی اشتباه است و در حال حاضر این دو نام، نام دو آبادی مجاور هم است که اوّلی را با دل مهمله «دلوئی» و دومی را با ثای مثلثه یا سین مهمله «ثموئی» تلفظ می کنند.
نارونی که ذکر شد در ثموئی بوده، نه در دلوئی ولی اکنون از بین رفته و محّل آن معین است… سرو کاشمر نیز در زمان خود معروف و از بزرگترین اشجار مشهور بوده که بدستور متوکّل عباسی قطع شده است.
برخی نیز نگاشته اند:« کوناباد را جنابد گویند و کبابِد نیز، امّا قول صحیح آن گیوآباد است. یعنی گیو، آباد کرده است و بعضی جن آباد گفته اند، یعنی جن آباد کرده است.»
همچنین گفته اند:« گنابدک به فتح اوّل و بای ابجد که رابع باشد و ثانی بالف کشیده و سکون آخر که دال بی نقطه باشد نام جایی و مقامی که در انجا کوهی است که گودرز سرلشکر کیخسرو فرود آمده بود و در آنجا بیژن دو سه برادر پیران را به چند مصاف کشت بعد از آن ده پهلوان دیگر از تورانیان به دست ده ایرانی کشته شدند و هم در آن روز گودرز پیران را در بالای کوه بقتل درآورد این جنگ را جنگ دوازده رخ گویند لیکن بیازده رخ شهرت دارد معرب آن جنابد باشد.»
علی اکبر دهخدا ضمن شرح مختصری در مورد تاریخچۀ گناباد می نویسد:« شهر گناباد که نام سابق آن جویمند بوده در ۲۸۶ هزار گزی [حدود ۲۹۷ کیلومتری] مشهد و ۲۱۲ هزار گزی [حدود ۲۲۰ کیلومتری] بیرجند در سه راهی زاهدان و مشهد و یزد واقع شده و مختصات جغرافیایی آن…»
و در ادامه توضیح می دهد:« دو گناباد دیگر نیز در جغرافیای ایران وجود دارد. گناباد دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ارداک شهرستان مشهد است و دیگری دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه شهرستان مشهد که در ۳۹ هزار گزی [حدوداً ۴۰ کیلومتری] شمال طرقبه واقع است.»
مؤلفّی نیز در کتاب خود که آن را در حدود سال ۱۳۲۰ تألیف کرده گناباد را به لفظ « کن آباد» آورده و «شامل بخشهای کن آباد، بجستان، فردوس، گلشن، کاشمر دانسته است و جمعیّت کن آباد را -/۴۰۰۰۰ نفر ذکر کرده است.»
البته کاربرد برخی از اسامی چون کن آباد بسیار نادر است و وجه تسمیه صحیحی نیز برای آن بیان نگردیده است. همچنین در کتابی آمده است:« گوناباد، نام قصبه ایست در جنوب ایالت خراسان (ایران)» و توضیح می دهد « گونابد مخفف آن است یا همان اصل است و جنابد معرب آن است.»
نوشته اند:« کُنابَد چو سرآمد نام جائیست در خراسان و نزدیک آن کوهیست که جنگ یازده رخ در آن واقع شده است.»
در فرهنگی که به زبان ترکی تألیف گردیده آمده است:« جُنابِد جزئی از خراسان و متعلّق به ولایت نیشابور می باشد و قصبۀ کوچکی است.»
در جای دیگری چنین آمده که:« جنابد رستاقی [آبادیی] است از قهستان در خاک نیشابور، دارالحکومۀ آن قصبه ای است که آن را گونابد می نامند.»
در کتابی نیز نگاشته شده که:« جُنابِد : بضّم اوّل و کسر رابع معرف گوناباد است. آن یکی از نواحی نیشابور یا قهستان و یا نام دیهی از آن ناحیه می باشد.»
نویسنده ای نیز ذکر کرده که:« جُنابَذ: به ضم جیم و کسر بای موحده معرب کنابد و آن شهریست معروف که الحال کوناباد گویند…» و در قسمت کاف تازی مَعَ نون آمده است که « کَنابَد، بالفتح مقامیست که آنجا کوهیست که گودرز رد جنگ دوازده رخ آنجا فرود آمد.»
باز دیگری آن را با لفظ «جَنابَذ» نام می برد. و گفته شده: «گناباد = گوناباد، (کنابد= معرب جنابد= جنابذ) شهرستانی است در خراسان که از باختر با فردوس، از شمال با…» و ادامه می دهد که « این شهرستان از دو بخش جویمند و بجستان و از صد آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می شود که دارای ۷۰۶۹۴ نفر جمعیت است. مرکز شهرستان گناباد، واقع در ۲۸۶ کیلومتری جنوب خاوری مشهد به طول جغرافیایی ۵۸ درجه و ۴۱ دقیقه و عرض ۳۴ درجه و ۲۱ دقیقه می باشد. جمعیت آن ۱۰۶۱۰ نفر است، نام این شهر در سابق جویمند بوده است.» نکتۀ قابل ذکر این است که آمار جمعیت ذکر شده در بالا مربوط به گذشته است. آمار جدید آن در بخش جمعیّت بیان خواهد شد و طول و عرض جغرافیایی آن نیز در بخش جغرافیای طبیعی بیان می شود.
حافظ خوافی در کتاب خود می نویسد که:« جنابد به خواف نزدیکست و قراء مشهور وی این است قریۀ مفند، قریۀ نوغاب، …» که منظور از مفند همان مَند فعلی می باشد.
ضمن بررسی کلمۀ گناباد در بسیاری از منابع معتبر متوجه این نکته می شویم که لفظ گناباد به صورتهای مختلف و متنوع بیان شده است. مانند کنابسد، جنابُذ، جُنابِذ، ینابد، کنابَذ، کبابَد، جِن آباد، کَن آباد و … که توضیح آنها گذشت. گاهی برای اینکه علت تسمیۀ آن را از نام مشخص نمایند گناباد را به صورتهای خاصی نوشته اند و بعضی از مؤلّفین در توضیح آنها مطالبی را بیان نموده اند که به برخی از آنها اشاره می گردد.
اصولاً در وجه تسمیۀ گناباد، در بین اهل لغت اختلاف است که آیا مفرد است یا مرکب ازکن و آباد در برخی از منابع به نام گیوآباد اشاره شده است. در توضیح انتخاب این نام گفته اند که چون گیوآباد کرده است بدین نام آن را خوانده اند. این وجه تسمیه اشاره به داستان اسطوره ای تاریخ تأسیس شهرستان گناباد دارد که گیو پسر گودرز یا در حین جنگ با سپاهیان افراسیاب یا حتی قبل از آن تاریخ اقدام به ساخت این شهرستان می نماید. شاهنامه در فصل پیام بردن گیو از گودرز بسوی پیران ذکری از گناباد می نماید.
«بیامد چوپیش کنابد رسید بدان دامن کوه لشکر کشید»
برخی از پژوهشگران معتقد هستند اگر ابتدای پیدایش گناباد را توسط گیو بدانیم قدمت آن (حدّاقل) به ۸ قرن قبل از میلاد می رسد.« زیرا کتیبه و آثار باستانی کشف شده تأیید کنندۀ این مطلب است، طبق اشعار فردوسی، گناباد میدان جنگ گیو و گودرز با پیران ویسه و یاران او بوده و به نام جنگ یازده رخ معروف است.»
برخی از مؤلفّین به گناباد «جن آباد [نیز] گفته اند یعنی جن آباد کرده» و در توجیه آن بعضی گفته اند:« چون ساخت قنوات گناباد با چنان عظمتی « از عهده بشر خارج است.» بنابراین انتخاب چنین نامی اشاره به تاریخچۀ اسطوره ای تأسیس قنات گناباد دارد پژوهشگری می نویسد: «استنباط صاحب بحیره با اتکاء به داستانهای اساطیری صحیح نیست، زیرا کلمه جن عربی است و زبان عربی قبل از اسلام در ایران نفوذ نداشته و لغت جن در زبان فارسی نبوده و جنابد معرف گنابد است.»
این نظریه نیز با توجه به اینکه در شاهنامه فردوسی از گناباد با لفظ کنابد سخن به میان آمده است معتبر به نظر نمی رسد. سرجان مِلکم در کتاب خود از گناباد با نام «گناه آباد» سخن به میان می آورد و در توضیح آن آمده است:« این کلمه مناسب است با آنچه بعضی در باب وجه تسمیۀ آن گفته اند که بهمن از سلاطین قدیم ایران در حال مستی دختر خود به نام همای را گرفت و او از پدر حامله شد و چون این امر در دیانت زردشت و [سنّت] قدیم ایران نیز حرام و خلاف محسوب می شد، پس از آنکه به خود آمد و متوجّه خلاف و گناه بزرگ خود شد پشیمان گردید و خود را لایق سلطنت ندید و خواست کناره گیری کند، علماء مذهب و موبدان بعد از مشاورت و تتبعات مذهبی گفتند: برای کفّارۀ آن گناه باید کار نیک مهمّی انجام دهد که خبر آن به عموم برسد و سپس کفارۀ آن را احداث قنوات در محالّ [مکانهای] بی آب برای استفاده عموم یا غرس اشجار… قرار دادند. بهمن هزار قنات در اطراف مملکت احداث کرد، از جمله قنوات مهمّۀ گناباد… که احداث آنها … بغیر کوشش و جدّیت سلاطین خیلی مشکل بنظر می رسد!»
این نظریه نیز تکیۀ آن بر روایات اسطوره ای است. برخی را عقیده بر این است که:« نام این شهر گون آباد بوده (گون گیاه خارداری است که از آن کتیرا می گیرند)» و در فرهنگ انجمن آرای ناصری چنین آمده:« کنابد نام شهریست در خراسان و … آن در اصل گون آباد بکاف فارسی بوده و گون به ترکی به معنی آفتاب است…» و این « تعبیر از آن جهت می باشد که در علم نجوم و هیئت قدیم، ربع مسکون کرۀ ارض را به هفت اقلیم تقسیم کرده اند و هر اقلیمی را منسوب به سیاره ای دانسته اند و اقلیم چهارم که ناحیۀ خراسان باشد به خورشید نسبت داده شده که بدین جهت این معنی به نظر صاحب تاریخ انجمن آرای ناصری رسیده است.»
البته این تعبیر نیز با توجه به عدم سکونت ترک زبانان در این منطقه معقول به نظر نمی رسد. بعضی هم معتقدند که بواسطۀ کانها و معادن فراوانی که در کوههای گناباد موجود بوده و می باشد به آن «کان آباد گفته اند که بر اثر کثرت استعمال تدریجاً گناباد گردیده است.»
همچنین آمده است که این کلمه جمع جنبذه می باشد و جنبذه یک کلمۀ عربی است و « معرب آن که، کلمۀ گنبد می باشد، به همان معنی است و جمع جنبذه، جنابذ می شود.» و جنبد هم ساختمانی تقریباً به شکل نیمکره است که از خشت و آجر و گچ و غیره برفراز عمارتی می سازند.
لذا این نظریه طرفداران فراوانی دارد که نام شهر ابتدا گنبدآباد بوده که بر اثر کثرت تلفّظ به گناباد بدل گردیده است و مؤلّف کتاب حبیب السیر نیز بر این عقیده صحه گذارده که در تاریخ جغرافیای گناباد این مطلب به نقل از او بیان شده است. ظاهراً این وجه تسمیه درست تر به نظر می رسد. زیرا وضعیت معماری گذشته گناباد کاملاً مؤید این نظریه می باشد. تصور اینست که این نظریه بر همه مقدم و معتبرتر باشد زیرا عربها که قهستان را به تصرف درآوردند هر جایی را بر حسب عوارض ظاهرش نامگذاری کردند مثل خود قهستان به اعتبار کوههایش و تون و طبس را به لحاظ هوای تفتیده و گرمش و گناباد را هم بخاطر گنبدهایش نامیده اند.
در حال حاضر نیز، ابنیۀ فراوانی وجود دارد که گنبدهای زیبا بر فرازشان زینت بخش آنها گردیده است.
طول و عرض جغرافیایی
زنوزی می نویسد که:« به جنابذ در تلفّظ، گناباد گویند طولش صح و عرض [آن] لدم و از قصبات قهستان [می باشد]. بیست ده و پنجاه مزرعه دارد و به خواف نزدیک است. شهر کوچکی است که پدر گودرز ساخته…»
البته با توجه به حروف ابجد حروف صح برابر ۹۸ یعنی طول آن ۹۸ درجه و حروف لدم برابر ۴۰/۳۴ یعنی عرض آن حدود ۳۵ درجه و ۴۰ دقیقه است و حال آنکه براساس آخرین محاسبات «طول جغرافیایی شرقی ۵۸ درجه و ۴۱ دقیقه و عرض جغرافیایی آن ۳۴ درجه و ۲۱ دقیقه است» البته این محاسبه مربوط به جویمند (مرکز گناباد) می باشد این اعداد در برخی از منابع کمی با یکدیگر تفاوت دارند. امّا دلیل اینکه مؤلف مزبور در محاسبه خود طول جغرافیایی را ۹۸ درجه اعلام می کند این بوده است که اختلاف ذکر شده بر حسب اختلاف متقدمین و متأخرین در مبدأ آن می باشد. زیرا متقدمین مبدأ طول را بنام جزایر خالدات گرفته اند که می گویند امروز در آب فرورفته و معاصرین مبدأ را گرینویچ می گیرند و اختلاف در ذکر عرض هم خیلی مخترص است.
اعداد اعلام شده در فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور با لغت نامه دهخدا و فرهنگ جغرافیایی ارتش و فرهنگ آبادیهای ایران کاملاً مطابقت می کند و بنابر توضیح ذکر شده در فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور «طول و عرض هر آبادی از نظر موقعیت و اعداد نسبت به شهرستانها باید در بین طول و عرض ها قرار بگیرد. زیرا در غیر این صورت اشتباه شده است که باید تصحیح شود.» سپس می نویسد کهک طول جغرافیایی خاوری ۵۹ درجه و ۰۵ دقیقه و طول جغرافیایی باختری[غربی] ۵۷ درجه و ۴۵ دقیقه و عرض جغرافیایی شمالی ۳۵ درجه و ۰۰ دقیقه و عرض جغرافیایی جنوبی ۳۴ درجه و ۰۳ دقیقه می باشد.» مؤلف به عنوان نمونه به این مورد اشاره می کند با توجه به این توضیح اختلافات جزئی در مورد طول و عرض جغرافیایی، ناشی از عدم رعایت دقیق این دستورالعمل است.
« در گناباد، طویل ترین روزهای سال در حدود ۱۴ ساعت و بیست دقیقه است.» و «گناباد طبق تقسیمات اهل هیئت قدیم از اقلیم چهارم است… ابتدای اقلیم چهارم جایی است که طول ایّام آن چهارده ساعت و ربع ساعت باشد.»
ارتفاع گناباد از سطح دریا ۱۱۰۰ متر می باشد. و در همین مورد در گزارش جهاد سازندگی گناباد آمده است که:« بلندترین ارتفاع در حوالی روستای خانیک به ارتفاع ۲۸۱۳ متر و پست ترین نقطه در اطراف مرندیزِ سردق، به ارتفاع ۸۳۶ متر از سطح دریا می باشد.
جغرافیای سیاسی گناباد
گناباد را برخی، از نواحی نیشابور و اکثر نویسندگان متأخر از نواحی قهستان دانسته اند. قبل از ذکر مواردی از این تقسیم بندی، توضیحات مختصری در مورد قهستان بیان می شود.
«قهستان (معرف کهستان ـ کوهستان) نام قدیمی ولایتی در خراسان جنوبی بین یزد و خراسان که در حقیقت مرکب از واحه های چندی در داخلۀ کویر است و جندق و بیابانک در شمال آن واقع شده…، در قدیم قهستان شامل: قائن، تون، گناباد، طبس و ترشیز بود.» برخی از فرهنگهای دیگر نیز، همین معنی و مفهوم را ارائه داده اند. همان طور که هزار سال پیش فواصل آبادی های قهستان را بیابان توصیف کرده اند. فرهنگ معین نیز آنجا را واحه ها (آبادی میان ریگستان) در داخل کویر معرفی می کند. در این صورت بدون تردید در آن ناحیه و استان کوهی وجود نداشته تا مجموعۀ آن را کوهستان یا کهستان بنامند. در ثانی هرگاه بخواهند کوهستان را معرب نمایند، تحت هیچ قاعده و موازینی به صورت قهستان درنمی آید.
نام ناحیۀ مذکور (بین یزد و خراسان) در تمام منابع نخستین فارسی و عربی به شکل قهستان ثبت شده است. قهستان یک واژه و اصطلاح کاملاً فارسی و ایرانی است و در قدیمی ترین منابع فارسی از قبیل گرشاسب نامه، تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی و غیره به صورت قهستان درج شده است و معنی و مفهوم آن چنین است، قه که به رسم الخط قُه، قو، کی، کهن و که هم به کار رفته است، در مناطق خشک و کویری به معنی آبی است که با وسایل مصنوعی از قبیل کندن چاه و ایجاد کاریز بدست می آید و مورد استفاده عمومی قرار می گیرد… و این اصطلاح (قهستان) اختصاص بدین نواحی دارد و آمده است که «… در سراسر قهستان رودخانه نیست و آب آن از قنات و چاه است.»
البته این مسئله قابل ذکر است که اگر به نقشه جنوب خراسان توجه شود برخی از شهرهای جنوب خراسان در میان رشته کوههای سیاه، شتران، مؤمن آباد، کاخک، گناباد و .. واقع شده اند بنابراین وجود کوههای جنوب خراسان را نمی توان نادیده گرفت.
یکی از جغرافیدانان می نویسد:« قهستان (قوهستان) ناحیه ای از خراسان در بیابان فارس است و شهری بدین نام ندارد و قصبه (مرکز) آن قائن و شهرهای آن ینابذ و طبسین که معروف به کری است و خور و طبس که معروف به طبس مسینان است، می باشد.»
دانشمند دیگری در این باره می نویسد که «قهستان… قصبۀ آن قائن و شهرهایش، تون، جنابد، طبس عناب و طبس خرما… است.»
گناباد از شهرهای بسیار قدیمی و باستانی است که در تاریخ قدیم از اقلیم چهارم و جزء شهرهای قهستان محسوب می شد و در جنوب استان خراسان واقع است.
گفته شده:« … سرزمین قهستان به معنی شهرهای کوهستانی است که بر کناره بیابانی بین نیشابور و هرات واقع است و در آن شهرهایی همچون قائن قرار دارد که بزرگترین شهرهای آنجاست و دیگر جنابذ و تون و قوهستان وطبس…»
برخی بر این اعتقادند که گناباد زمانی پایتخت کیانیان بوده است و اعلام می دارند به همین دلیل شهر کاخک در مجاورت گناباد به «کاخ کی» شهرت داشته است. برای تأیید این ادعا مدارک معتبری ارائه نشده است.
همانطور که بیان گردید در این منطقه شهری تحت عنوان قهستان نبوده است.
قبلاً ذکر شده یاقوت حموی گناباد را ناحیه ای از نواحی نیشابور دانسته و می افزاید « که اکثریت مردم زمان مؤلّف، می گویند که از نواحی قهستان و از توابع نیشابور می باشد» و توضیح می دهد منطقه ای است که به آن کنابذ می گویند. یکی دیگر از جغرافیدانان اسلامی ضمن تأکید بر مطلب فوق چنین می گوید:« قوهستان، از کوره های [ولایات] خراسان است و قوهستان، کوره ای است بر کنار بیابان فارس و مشتمل بر چند شهر و از آن جمله است قائن که قصبۀ قوهستان است و روزن وینابذ…» گناباد در حال حاضر از نظر طبیعی از قسمتهای مرکزی خراسان می باشد و از نظر سیاسی غالباً تابع حکومت مرکزی خراسان بوده و گاهی نیز تابع حکومتهای اطراف بوده چنانکه مدتهای مدیدی تابع قهستان بوده است.
حمدالله مستوفی در کتاب خود در باب بلاد قهستان و زاولستان می نویسد:« و آن هفده شهر است و هوای معتدل دارد و حدود آن تا ولایات خراسان و ماوراء و کابل پیوسته است. حقوق دیوانیش داخل مملکت خراسان است و دارالملکش شهر سیستان، و شهر تون و قائن و خوسف و جنابذ از بلاد آن …[می باشد].»
آنچه که از مطالعه کتب تاریخی و کهن نمودار می گردد این نکته است که گناباد در دورانهای تاریخی گذشته اعتبار و اهمیت خاصی داشته و بستر حوادث و رویدادهای تلخ و شیرینی بوده است. اهالی گناباد با ورود تازیان مسلمان به ایران و خراسان بزرگ علاقمندی خود را به اسلام و بعدها مذهب تشیع اثنا عشری نشان دادند و تا به حال بر اعتقاد خویش ایستاده اند. حسن صباح از رهبران فرقه اسماعیلیه در ایران این منطقه (قهستان) را که دارای ویژگیهای خاص دفاعی بوده است به عنوان مرکز مالی و آموزشی خود قرار داد. از حدود ۱۰۵ قلعه که در تصرف این فرقه بود ۷۰ قلعۀ آن در قهستان بوده است برخی از این قلاع در دوران قبل از اسلام احداث و قدمت چندین هزار ساله دارد. گناباد در دورانهای بعد از جمله دوران تیموریان، صفویان و قاجاریه نیز طرف توجه برخی از حکّام وقت بوده است. در بخش تاریخ بعد از اسلام گناباد به این مطلب اشاره خواهد شد.
در اوایل قرن سیزدهم هجری که امرای طبس از ایل شیبانی قیام کرده و با حکومت مرکزی و قاجاریه مخالف بودند، گناباد و ترشیز را هم تصرف کرده… و در سال ۱۳۱۶ خورشیدی گناباد را از نظر آنکه در سر سه راه واقع شده و اهمیت زیادتری پیدا کرده بود، « مرکز فرمانداری [انتخاب نمودند] و شهرستان بزرگی گردید که فردوس و طبس و کاشمر، بخش آن واقع شدند و بخشداران آنها بوسیلۀ فرماندار گناباد تعیین می گردید.»
بعد از شهریور ۱۳۲۰ ابتدا کاشمر و سپس فردوس از گناباد مجزا شدند و طبس هم بعد از مدّتی شهرستان مستقلی گردید.
گناباد در آخرین تقسیمات منطقه ای
گناباد طبق آخرین تقسیم بندی شامل ۲ بخش، بجستان و مرکزی است و تعداد دهستانهای آن براساس مصوبۀ ۱۰/۴/۶۶ هیئت وزیران ۷ دهستان بر طبق جدول ذیل می باشد:
مأخذ آن آرشیو گروه تقسیمات کشوری استانداری خراسان و تصویب نامه شماره ۱۹۲/۹۲۹-۲۸/۱۰/۶۶ هیأت دولت می باشد.
تعداد آبادیهای دارای سکنه شهرستان برحسب بخش به شرح ذیل می باشد:
شهرستان گناباد مجموعاً ۲۱۷ آبادی دارد که از این تعداد، در بجستان ۷۳ آبادی و در بخش مرکزی ۱۴۴ آبادی دارای سکنه می باشند.
طبق جدول منتشره در سال ۶۹ در روزنامۀ رسمی صبح پنجشنبه دهم آبان ۱۳۶۹ گناباد شامل دو بخش بجستان به مرکزیت بجستان و مرکزی به مرکزیت گناباد می باشد که بخش بجستان شامل دهستانهای بجستان، جزین، و یونسی و مرکزی شامل پس کلوت، حومه، زیبد و کاخک است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی گناباد

دانلود مقاله مروری بر مسائل تئوریک در حوزه مدیریت تشویق و قدردانی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله مروری بر مسائل تئوریک در حوزه مدیریت تشویق و قدردانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

امروز شیوه‌های قدردانی و الگوسازی در جوامع جدید دستخوش تغییر و تحولات عمیقی شده‌اند. رهیافت‌های پیشین جای خود را به راهکارها و قالب‌های نوین داده و کارائی روش‌ها و شیوه‌های مرسوم به نحوی محسوس کاهش یافته، هرچند نمی‌توان و نباید نقش زیربنایی و بن‌مایه‌ای کلیشه‌ها را نادیده انگاشت. در واقع الگوها و سامانه‌های جدید، با تاثیرپذیری از زیرساخت‌ها و داده‌های پیشین بسط یافته و قوام یافته‌اند، به طوری که می‌توان با اندک تأملی در آثار و تحولات جدید، شکل‌های نخستین و جلوه‌های پیشین را کشف نمود و سیر و مسیر تحول و تکوین استدراجی سازه‌های نوین را رهیابی نمود.
همین شیوه در نقد اسطوره‌ای ادبی نیز متداول است به طوری که رد پای اسطوره‌های گذشته به خوبی در آثار ادبی جدید مشهود و قابل بررسی است.

 

اکنون در عصر فن‌آوری اطلاعات، قرن بیست‌ویکم شاهد دنیایی است که راهبری آن را فن‌آوری ارتباطات و اطلاعات بر عهده خواهد داشت و این رویداد بزرگ به وقوع نخواهد پیوست مگر با تغییر و تحول نگرش‌ها و شیوه‌های مدیریتی مرسوم و تحول ساختارها، سیستم‌ها، روش‌ها، ارتباطات، تشکیلات، مقررات، قوانین و مدیریت که از مصادیق بارز آن تحول در شیوه‌های قدردانی و تشویق و تنبیه است.
سازوکارهای کارآمد ساختن این شیوه‌ها البته چندان آسان نیست، اما امروز کارشناسان و مدیران ادارات با تنظیم برنامه‌های مشارکتی و مشاوره‌ای برنامه‌ها و طرح‌های لازم را ارائه می‌دهند و با مدد زیر ساخت‌های اصیل سنت و فرهنگ که اینجا حکم داده‌های سخت‌افزاری را دارند، دگردیسی نرم‌افزاری لازم را فراهم می‌آورند و راهبردهای اساسی جهت توسعه و گسترش و پیشرفت و شکوفایی برنامه‌ها و طرح‌های سازمانی ایجاد می‌نمایند.
برنامه‌ریزی و مدیریت راهبردی تنها گزینه‌ای است که در دوران مدرن می‌تواند، انسان‌ها را در برخورد با مشکلات و مسائل مختلف دنیا و جامعه نوین یاری رساند.
مینتز برگ(mintz berg) نظرپرداز بزرگ تحول و دگرگونی در کتاب مهم خود«ظهور و سقوط برنامه‌ریزی راهبردی» معتقد است، تعریف برنامه‌ریزی چنین است:
برنامه‌ریزی شیوه‌ای قاعده‌مند، به منظور ارائه نتیجه‌ای روشن، در قالب نوعی نظام منسجم تصمیم‌گیری است.
وی می‌گوید: سازمان‌ها بر مبنای این تعریف باید برنامه‌ریزی داشته باشند تا موفق به 1- هماهنگ‌سازی فعالیت‌های خود2- اطمینان از در نظر گرفتن آینده 3- فعالیت بر مبنای خردگرایی4- کنترل فعالیت‌های خود گردند.1
چنین تحولی تنها یک گزینه نیست که امری ضروری و نیازی حیاتی است. بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) بر این نکته تاکید ورزیده است: ما می‌خواهیم ادارات را متحول کنیم.
ماهیت‌ شیوه‌های مرسوم تشویقی
نظام پاداش از مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند موفقیت سازمان‌ها را در پیشرفت برنامه‌ها و تغییرات اساسی که به دنبال آن هستند تضمین نماید. اهتمام به پرداخت و اتخاذ شیوه‌های تشویقی، یا عدم آن تاثیر عمده‌ای در انگیزش کارکنان به انجام دادن یا ندادن مجموعه وظیفه‌های محول شده به آنان دارد. این نکته را هیچ مدیری انکار نمی‌کند، اما در عمل اتخاذ روش‌های ناکارآمد تشویقی نیز نمی‌تواند چندان اهداف ما را محقق سازد و چه بسا به نتایج منفی و خلاف برآوردها نیز منجر گردد.
شیوه‌های متداول و مرسوم کارائی لازم را ندارند، زیرا نتایج بررسی‌ها و نمود عینی نتایج این روش‌ها و متدها چنین گواهی می‌دهند.
نخست باید دانست که در اسلام، موضوع تشویق و تنبیه در برنامه‌های حکومتی و خانواده بسیار اهمیت داده شده است و حتی در مواردی راهبردهای اساسی و شیوه‌های کلی تشویقی و تنبیهی جهت پرهیز از خطاهای احتمالی و کاهش کارآمدی آنها، ارائه شده است. حضرت امیرالمومنین علیه‌‌السلام در خطبه‌های خود بارها این مسئله را خاطر نشان ساخته و به مدیران خود تذکرات به جایی داده که چنین نگرشی در آن عصر و زمان که هنوز فرهنگ مدیریتی به صورت علمی مطرح نبوده، یک نکته برجسته و جستاری شگفت می‌نماید، آن حضرت در نامه 53 خطاب به دولتمردان خود می‌فرماید: و اصل فی حسن الثناء علیهم و تعدیدما ابلی ذوو البلاء منهم.
با تشویق کارمندانت، ارتباطت را با آنها برقرار کن و خدمات صادقانه آنان را به زبان بیاور (صریحاً‌ از آنها قدردانی نما،) زیرا تشویق، مردان شجاع را در راه نیکوکاری به هیجان می‌آورد و مسامحه‌کاران را به فعالیت و حرکت وامی‌دارد0002
در این روایت بسیار زیبا چند نکته اساسی از تشویق کارکنان استنباط می‌گردد که می‌توان آنها را جزء همان راهبردهای اساسی در تشویق به شمار آورد:
1- تشویق کارکنان نوعی ارتباط با کارکنان است.
2- تشویق را باید آشکار را انجام داد.
3- تشویق بهترین راهکار تهییج کارکنان برای ادامه فعالیت‌هاست.
آیه شریفه نیز دقیقاً بر این مطلب تاکید دارد: لئن شکرتم لازیدنکم.3 اگر قدردانی کنید، خداوند آن نعمت را افزون می‌سازد.

 


ویژگی‌های مدیریت تقدیر سازمانی
اصل نخست مدیریت تقدیر سازمانی، فرآیند بالابردن کیفیت کار و استمرار آن می‌باشد. اصول دیگری نیز مطمح نظر است که حداقل برنامه‌های تشویقی نباید، با آنها تضاد و منافات داشته باشند:
1- حفظ کرامت
2- رشد استعداد و خلاقیت افراد
3- اثربخشی و نتیجه‌گرایی
4- شایسته‌سالاری و دانشگرایی و نخبه پروری
5- بهره‌وری و ارزش‌افزایی
6- توسعه‌گرایی و نواندیشی
7- سلامت: عاری از فساد و تبعیض و نابرابری
8- در مدیریت
هرچند در اسلام بر فرآیند تشویق و تنبیه به یکسان تاکید رفته است، اما عملاً در سازمان‌ها و شرکت‌ها نتایج حاصله از تشویق به مراتب نسبت به توبیخ و تنبیه در بالابردن کارائی و ارتقا سطح فعالیت‌های سازمانی و بهره و سود مادی یا فرهنگی، ثمربخش‌تر و مفیدتر بوده است، ارزیابی و سنجش عملکرد مدیران شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی و غیردولتی نیز به درستی نشان می‌دهد که امروزه گرایش به تشویق و شیوه‌های تقدیرانه بیش از تنبیهات و توبیخات و شیوه‌های منفی می‌باشد.
به عنوان مثال یک شرکت بزرگ نظیر فورد، در سال 1914 تصمیم به افزایش حقوق دریافتی کارکنان ماهر خود از 80 سنت در روز به 5 دلار در روز گرفت، این عمل در ظاهر موجب کاهش سود شرکت شد اما در همان سال اول، پس از افزایش حقوق‌ها سود شرکت نزدیک به دو برابر شد و روند رو به رشد از دست دادن کارگران ماهر خود را نه تنها به صفر رساند که به زودی این شرکت افراد زیادی را در انتظار استخدام خود یافت.4
نارسایی‌های شیوه‌های قدردانی مرسوم
به طور کلی هرگاه پس از یک دوره دو ساله، یا بر حسب تعداد برنامه‌های قدردانی نتایج سازمانی به صورت منظم نتایج کیفی و کمی مطلوب‌تری ببار آورد، می‌توان گفت شیوه‌های ما موفق بوده‌اند و نظام خاص آماری در این زمینه وجود ندارد، اما می‌توان نتایج را مورد ارزیابی قرار داد. در عرصه تولیدات کالاها و محصولات مادی و عرصه‌های اقتصادی نتایج پیشرفت‌ها کاملاً محسوس است و می‌توان با آمار و ارقام آنها را اثبات نمود، اما در عرصه فرهنگ و امور انسانی نمی‌توان تنها به ارائه آمار و ارقام بسنده کرد، در اینجا کیفیت و ارزیابی کیفی مقوله‌ها مهم‌ترند و تحولات اجتماعی بزرگ را می‌توان محصول مستقیم پیشرفت و توسعه دانست.
به همین میزان آسیب‌شناسی قدردانی و تشویق در عرصه فرهنگ دشوارتر است. برخی از این نارسائی‌ها می‌تواند شامل موارد ذیل باشد:
1- نشستن وسیله و ابزار بجای هدف:
ارائه کار و ابتکار صرف جهت بهره‌وری از امکانات تشویقی از سوی تشویق‌شونده که به کلیشه‌ای شدن محصولات منجر می‌گردد و در نتیجه بهره‌وری کاهش می‌یابد.
2- اتلاف هزینه‌ها:
صرف هزینه‌های گزاف که گاه حتی از میزان برگشت آن بالاتر است. به عنوان مثال شما 10000 تومان هزینه تشویق می‌کنید در حالی که 9000 تومان هم سود به بار نمی‌آورد.
بر احوال آن شخص باید گریست
که دخلش بود نوزده، خرج بیست
3- تکرار انتخاب منتخبین:
منظور از تکرر منتخبین، قرار گرفتن این موضوع در یک فرآیند قالبی و کلیشه‌ای است، به طوری که همواره افراد خاصی با شگردهای حرفه‌ای در جشنواره‌ها معرفی و برگزیده شوند و افراد شایسته جدید با ایده‌ها و نگره‌های تازه‌تر امکان انتخاب را نداشته باشند. کما این که در برخی جشنواره‌ها شاهدیم همواره افراد خاص و مشابهی رتبه‌های بالا را احراز می‌نمایند که مجموعاً به ضعف در مدیریت تشویق و قدردانی برمی‌گردد. پیشگیری از این رویه با اعمال شیوه‌های بهتری از قدردانی به راحتی امکان‌پذیر است. در این رابطه شاید بازنگری در شیوه‌ها و معیارهای ارزیابی نیز مفید باشد.

 

4- ایجاد فیدبک‌های نامطلوب:
هر برنامه تشویقی لزوماً باید ایجاد رقابت سالم نماید که در صورت مدیریت ناکارآمد، فیدبک(بازخورد) برنامه‌های قدردانی، چندان مطلوب نبوده و حتی نتایج عکس به بار می‌آورد. در حالی که یک شیوه کارآمد تشویقی هرگز جایی برای حسادت به جای رقابت و غبطه برای دیگر افراد غیرمنتخب نمی‌گذارد، هرچند نمی‌توان این موضوع را نادیده انگاشت که حسد ریشه در طبع و نفس شیطانی انسان‌ها دارد و از آن گریزی نیست، چنان که خداوند در بخشی از آیه 54 سوره نساء می‌فرماید: ام یحسدون الناس علی ما اتاهم الله من فضله000 آیا حسد می‌ورزند با مردم چون آنها را خدا به فضل خود برخوردار نمود.
5- مغایرت با تکریم شخصیت:
در این مورد حساسیت بسیاری وجود دارد. چنانچه در برنامه‌های قدردانی، این اصل اساسی رعایت گردد، خود بهترین شیوه جهت قدردانی از افراد برگزیده خواهد بود و برای اهداف ما، انگیزه واقعی تولید می‌کند.
برای توضییح این مطلب به ذکر یک خاطره از یکی از مدیران اکتفا می‌شود.
در نشستی جهت قدردانی از تلاش‌هایی که برای نشریه انجام داده بودم، دعوت شدم، منشی یا مجری جلسه در میان جمع پاکتی آوردند، تا به من بدهند. می‌دانستم داخل آن مقداری وجه نقد است، اما گرفتن آن را در جمع برای خدماتی که حس می‌کردم جنبه معنوی‌اش بر وجه مادیش غلبه دارد، مغایر با تکریم شخصیت خود دانستم واز گرفتن آن امتناع ورزیدم، همان جا سررسیدی در دست منشی بود، آن را گرفتم و گفتم همین کافی است، با خود اندیشیدم اگر منشی واقعاً قصد تقدیر مادی از من داشت، بهتر بود شیوه بهتری انتخاب می‌کرد، حداقل می‌توانست وجه را در پاکتی مناسب، داخل سررسید قرار دهد و بدون این که کسی متوجه آن شود، به من اهدا کند.5
کلیه تئوری‌ها و ایده‌های نوین قدردانی و تشویق به یک اصل کلی ارجاع می‌شود: قدردانی و تشویق باید هرچه بیش‌تر و پر محتواتر بوده و آثار بهتری به دنبال داشته باشد. جایزه دادن به یک کودک به شیوه‌های مختلف صورت می‌گیرد، اما اتخاذ شیوه‌ای که باعث رشد شخصیتی و تربیتی او گردد، قطعاً دشوارتر است و تنها انسان‌های فرهیخته و با فرهنگ به دنبال اتخاذ چنین شیوه‌هایی هستند.
معیارهای شیوه‌های نوین قدردانی
ارائه راهکارهای کلی و معیارهای عمومی نوین در تشویق و قدردانی بهتر است از ذکر مصادیق و نمونه‌ها، چرا که همه نمونه‌ها و مصادیق در همه موارد و موقعیت‌ها نمی‌تواند سودمند باشد. از طرفی ذکر مصادیق و برنامه‌ها مانع بروز و ظهور خلاقیت‌های فردی و سازمانی می‌گردد. از این رو در اینجا تنها به ذکر چند معیار و شاخصه که به تشخیص نگارنده راه را برای تحول اساسی و نوین در مدیریت قدردانی می‌گشاید، بسنده می‌شود:
1- تشویقات باید به صورت دائم بوده و جزئی از سیستم منظم اداری باشد.
در این مورد ماکیاولی به شهریار سفارش می‌کند: زخم را باید به یکباره زد، تا آثارش نماند، اما ترس از عملش باقی بماند. و تشویق را باید به مرور انجام داد، تا همیشه رعیت مدیون و ممنون پادشاه باشد. (نقل به مضمون) باید دانست که چنین روشی هرچند از سوی ماکیاولی عنوان شده، کاملاً با روح دموکراسی در مدیریت نوین سازگار است، البته اگر بند اول این عبارت را که مربوط به تنبیه سخت و به ظاهر موثر است نادیده بگیریم.
2- به نظر می‌رسد میزان سودمندی در تشویق مستقیماً وابسته به میزان ارزشی آن، به لحاظ مادی، کارکردی و گستره جغرافیایی آن است. به عبارت دیگر هرچه مراسم تشویق و نوع کالایی یا وجهی که به تشویق شوندگان اختصاص داده می‌شود، گسترده‌تر و پر ارزش‌تر بوده باشد، بازتاب و ثمردهی آن در پیشرفت امور سیستم، بیش‌تر خواهد بود.(در رابطه با این معیار نگارنده به پژوهش و تحقیق موثری دسترسی نداشته است.) به عنوان مثال: تجلیل از خیرین در سطح یک رسانه معمولی نسبت به تجلیل از آنان در سطح همه رسانه‌های ملی ثمردهی کمتری دارد. با این حال این موضوع نباید مانع تشویقات جزئی از نیروها گردد، زیرا هریک از این تشویق‌ها در جای خود ثمردهی لازم را به دنبال دارند.
3- موضوع و علت تشویق باید کاملاً تبیین گردد، بهتر است مورد تشویقی کاملاً منفرد و تمیز داده شود و از کلی‌گرایی در این مورد پرهیز گردد، چرا که در این صورت راه برای بروز خلاقیت‌ها و ایجاد فرصت‌ها برای پیشرفت و بالش دیگر نیروها باز نخواهد بود. مثلاً اگر نویسنده‌ای مورد تشویق قرار می‌گیرد، دقیقاً مشخص شود که به خاطر چه کتاب، یا مقاله‌ای یا پرداختن به چه نوع موضوعاتی مورد تقدیر قرار گرفته است.
نگرش اسلامی نسبت به جایگاه مدیریتی و ارزشی و تربیتی تشویق و تنبیه
در اسلام تنبیه یک روش تربیتی به حساب نمی‌آید و در حقیقت روشی برای جلوگیری از بی‌تربیتی می‌باشد. یک مجرم را که به دنبال اعمال مجرمانه است، نمی‌توان با تشویق و برخورد ملایم متوجه خطایی که ارتکاب می‌شود، نمود، چرا که به هر حال یا مرتکب جرم شده است و یا قصد استمرار آن را دارد. در این صورت به نظر می‌رسد تشویق و ملایمت بر غرور او افزوده و او را به استمرار مجرمیت ترغیب می‌نماید. تلقی چنین است که مجرم در حین عمل انگیزه و توجیه کافی داشته که به چنین عمل مجرمانه‌ای دست زده است، در این صورت تشویق او را به ادامه عملش ترغیب می‌سازد، بنابراین تنها راه مقابله با مجرم تنبیه و برخورد تنبیهی است که جز دستورات و قوانین تمام تمدن‌ها و ملل قرار دارد.
اما در مورد کسانی که هنوز تصمیم به فعل مجرمان نگرفته یا گرفته‌اند، اما آن را عملی نکرده‌اند، تنبیه نتیجه عکس دارد، یعنی تنبیه با ایجاد نوعی حس انتقام و پرخاش در چنین فردی، او را به انجام جرم ترغیب می‌سازد.
تیزدندانی که وجه بارز صفت غیرانسانی پلنگ است، خود موجب تنبیه و مجازات و عدم ترحم به او شده است، زیرا در غیر این صورت سایر افراد را از ادامه زندگی و راحتی مانع گشته‌ایم. اما کسی که چنین صفتی ندارد، می‌تواند مورد رحم و شفقت جامعه قرار گیرد، زیرا هدف از مجازات و تنبیه برگشت فرد به جامعه است که در این صورت امکان بازگشت فراهم‌تر است، زیرا اصولاً فرد کار سوئی را آغاز نکرده و هنوز به صورت بالفعل و نه بالقوه در متن اجتماع قرار دارد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مروری بر مسائل تئوریک در حوزه مدیریت تشویق و قدردانی

کتاب تشریح مسائل ارتعاشات مکانیکی تامسون

اختصاصی از نیک فایل کتاب تشریح مسائل ارتعاشات مکانیکی تامسون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب تشریح مسائل ارتعاشات مکانیکی تامسون


کتاب تشریح مسائل ارتعاشات مکانیکی تامسون

 

 

 

 

 

 

 

کتاب تشریح مسائل ارتعاشات مکانیکی تامسون مشتمل بر 100 صفحه ، به زبان فارسی و تالیف مهندس صفا برهانی و مهندس مازیار کاظمی می باشد.

فصل های کتاب عبارتند از:

  1. حرکت نوسانی (شامل 23 تمرین با پاسخ های تشریحی)
  2. ارتعاش آزاد (شامل 53 تمرین با پاسخ های تشریحی)
  3. ارتعاش واداشته هماهنگ (شامل 46 تمرین با پاسخ های تشریحی)
  4. ارتعاش گذرا (شامل 31 تمرین با پاسخ های تشریحی)
  5. سیستم های دو درجه آزادی (شامل 57 تمرین با پاسخ های تشریحی)
  6. ویژگی های سیستم ارتعاشی (شامل 40 تمرین با پاسخ های تشریحی)

در این کتاب شما با نحوه حل دقیق مسائل ارتعاشات با زبان گویا آشنا شده و با تمرین و ممارست می توانید به راحتی هر مسئله ارتعاشات مکانیکی را حل نمایید.

کتاب با فرمت PDF بوده و به راحتی بر روی گوشی های اندروید قابل استفاده می باشد.

جهت خرید کتاب به مبلغ فقط 1000 تومان و دانلود آن بر لینک پرداخت و دانلود در پنجره زیر کلیک نمایید.

 

!!لطفا قبل از خرید از فرشگاه اینترنتی کتیا طراح برتر قیمت محصولات ما را با سایر محصولات مشابه و فروشگاه ها مقایسه نمایید!!

 

!!!تخفیف ویژه برای کاربران ویژه!!!

با خرید حداقل 10000 (ده هزارتومان) از محصولات فروشگاه اینترنتی کتیا طراح برتر برای شما کد تخفیف ارسال خواهد شد. با داشتن این کد از این پس می توانید سایر محصولات فروشگاه را با 20% تخفیف خریداری نمایید. کافی است پس از انجام 10000 تومان خرید موفق عبارت درخواست کد تخفیف و ایمیل که موقع خرید ثبت نمودید را به شماره موبایل 09365876274 ارسال نمایید. همکاران ما پس از بررسی درخواست، کد تخفیف را به شماره شما پیامک خواهند نمود.


دانلود با لینک مستقیم


کتاب تشریح مسائل ارتعاشات مکانیکی تامسون