لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:103
فهرست مطالب
مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر بخش اول : معنا و مفهوم قوام و مقوم
بخش دوم / خصوصیات قوام : اندیشه و رفتار قوام ( نوع نگاه و رفتار مرد نسبت به زن )
بخش سوم / خصوصیات قوام : توانایی پذیرش مسئولیت و مسئولیت پذیری
بخش چهارم / خصوصیات مقوم : میزان پذیرش قوامیت مرد
با پنج ملاک مهم انتخاب همسر در فصل قبل آشنا شدید ، در ادمه بحث باز هم به ملاکهای دیگری اشاره می کنیم ، البته ممکن است برخی از این ملاکها ، مشابه ملاکهای قبل باشد اما در اینجا از زاویه دید و منظر دیگری و با دلایل متقن تر و مستقل تری به این مسئله می پردازیم .
تفاوتهای جسمی و روحی بین زن و مرد باعث پدید آمدن مباحث فراوان و سابقه دار در طول تاریخ بشر شده است و نظرگاههای مختلفی درباره هر یک از دو جنس ابراز شده است و مکتبهای متفاوتی پدید آمده است ، گروهی برآنند که جنس مرد را بر جنس زن برتری دهند و برخی در پی آنند که دو جنس را مساوی هم معرفی کنند و بعضی هم تلاش می کنند که اثبات نمایند زنان برتر از مردان هستند ، اما بنظر می رسد که ریشه و پایه این مباحث از اساس دارای اشکالات فراوانی می باشد و مقایسه بین این دو ، اصولاً از لحاظ فلسفی و منطقی دارای نواقصی جدی است ، اما موضوع بحث ما پرداختن به این مسائل نیست ، آنچه که ما به آن می پردازیم پیرامون انتخاب همسر است ، اما ناگزیریم درباره یکی از آیات قرآنی که عنوان این فصل است و یکی از مباحث گسترده تفسیری است و همیشه هم محل اختلاف و نزاع بوده و برداشتهای متعددی هم از آن شده ، وارد شویم .
به دلیل اینکه آیه مورد نظر به موضوع ما ارتباط زیادی دارد ، ابتدا بحثی لغوی و معنایی درباره مهمترین کلمه این آیه که ((قوام))باشد را می آوریم سپس به مسائل مورد نیاز مبحث خودمان می پردازیم . در تفسیر المیزان امده است : ((کلمه(( قیم )) به معنای آن کسی است که مسئول قیام به امر شخص دیگر است و کلمه (( قوام )) و نیز(( قیام ))مبالغه در همین قیام است و مراد از جمله (( بما فضل الله بعضهم علی بعض )) آن زیادتهایی است که خدای تعالی به مردان داده ، به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است که اساس و سرمایه اش رقت و لطافت است ))1
انسان به هر کاری قیام کند ، یعنی به هر کاری بپردازد و آن کارش استقامت به خرج دهد بطوریکه آن کار بواسطه او پابگیردقوام و قیم همان کار است ، آن کار می تواند مصادیق مختلفی داشته باشد ، هم علم ، هم نماز ، هم زندگی ، هم ظلم ، هم عدالت ، هم … بنابراین هر فردی بواسطه کارهای مستمری که انجام می دهد قائم کننده و قوام همان کار بخصوص است ، با این تعبیر همه قیم اند یا همه جزء قوامین هستند و تنها مصادیق قیمومیت تفاوت دارد ، یکی مثل رضاشاه قوام حکومت پهلوی می شود، و یکی هم مثل امام خمینی ( ره )قوام حکومت جمهوری اسلامی ، یکی بواسطه تلاشهایش درجهت گسترش فرهنگ نماز، قوام نماز می شود و یکی هم بخاطر فعالیتهایش در جهت پخش فیلم های مبتذل ، قوام فحشا می شود، اشرار قوام ناامنی هستندو نیروهای امنیتی قوام امنیت، یکی قوام عدالت و احسان می شود و دیگری قوام ظلم و جنایت ، یکی قوام گسترش علم می شود و دیگری قوام گسترش فقر . در آیات دیگر قرآن از جمله (( کونوا قوامین بالقسط شهداء الله)) ( نساء / 135 ) و (( کونوا قوامین لله شهداء بالقسط )) ( مائده / 8 ) حضرت حق از آدمیان خواسته ، تنها قوام عدالت باشند و یا قوامیتشان برای خدا باشد و در جهت او باشد . بنابراین همه افراد بشر قیم و قوام همان کارهای مستمر و دائمی که انجام می دهند یا اموری مقطعی که به ثمر می رسانند ، می باشند ، نکته ای که در بحث قوامیت لازم به ذکر است اینکه در این بحث ، نمی توان از ارزشها صحبت کرد و نمی توان بین قوام و مقوم مقایسه بعمل آورد و گفت که کدامین افضل و ارزشمندتر است ، گرچه می توان گفت در یک یا چند خصوصیت ، قوام آن خصوصیت را بیشتر از مقوم دارد اما نمی توان استنتاج کرد که قوام مهمتر از مقوم است ، مثلاً اگر برای یک درخت تازه نهال شده یا درختی که محصول زیادی می دهد و در هر دو حالت تنه آن استقامت زیادی ندارد چوبی محکم یا میله فلزی بعنوان محافظ در کنار تنه درخت نصب کنند که تحت عنوان قیم از آن یاد می شود نمی توان استنتاج کرد بدلیل استقامتی که قیم ( که فی المثل چوبی خشک یا میله ای فلزی است ) بیشتر از تنه درخت دارد ، پس از خود درخت بهتر است .
بحث قوام و مقوم مثل بحث علت و معلول نیست که همچنانکه علت در مرحله بالاتر از معلول قرار می گیرد قوام نیز بالاتر از مقوم خویش قرار گیرد .
تحقیق در مورد مرد و زن یعنی قوام و مقوم