نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله بحران هویت و شکاف نسلی

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله بحران هویت و شکاف نسلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
بحران هویت و شکاف نسلی
«بحران هویت» بدون شک مهمترین آسیب اجتماعی امروز ایران است که علایم آن را می‌توان در کلیه روابط اجتماعی و کنش‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی بین‌المللی امروز ایران به وضوح مشاهده کرد.
اکنون دیگر تمام کارشناسان و صاحب‌نظران داخلی تاکید می‌کنند که شاخص‌های بحران هویت در جامعه ایران به مرز «از هم گسیختگی اجتماعی» و «فروپاشی اجتماعی» رسیده است. تکانه‌های ناشی از بحران هویت را می‌توان به سادگی در فروپاشی آشکار چارچوب‌ها و پارادایم‌های اخلاقی/ افزایش تصاعدی رذیلت‌های اجتماعی مانند دروغ و ریاکاری/ خشونت در ارتباطات فردی/ و نهایتاً قطع ارتباط بدنه اجتماعی با نخبگان / و شکاف عظیم بین نسلی مشاهده کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دلایل این بحران شدید هویت در جامعه ایران را می‌توان به شرح زیر برشمرد:
۱ـ جامعه ایران در ۳ دهه اخیر یکی از بزرگترین تغییرات سنی را تجربه کرده و از جامعه‌ای با متوسط سن ۳۸ سال به جامعه‌ای با متوسط سن ۲۴ سال رسیده است. ۷۰ درصد جامعه ایران اکنون زیر ۳۰ سال و در حقیقت زاده‌ی دوران انقلاب اسلامی هستند.
۲ـ محدودیت‌های شدید اجتماعی در ۳ دهه اخیر باعث فراگیری نوعی «ریاکاری و دورویی اجتماعی» شده است. تقریباً اکثریت مردم ایران، در خانه و حریم شخصی خود به یک شکل و در صحن اجتماع به شکلی دیگر رفتار می‌کنند.
۳ـ الگوهای رسمی تبلیغ شده در دهه‌های اخیر تضادی اساسی با نیازهای دوران بلوغ، نوجوانی، جوانی و الگوهای جذاب یک جامعه پویا داشته است. این واقعیت باعث سرگشتگی جامعه میان الگوی رسمی سختگیرانه و الگوهای ذهنی جذاب برای جامعه جوان ایران شده است.
۴ـ در سه دهه اخیر عملاً میان ۳ جریان یعنی «فرهنگ ایرانی»، «فرهنگ اسلامی» و «فرهنگ غربی» نوعی مجادله و تعارض در عرصه اجتماعی وجود داشته است. فرهنگ اسلامی که غالباً توسط رسانه‌های رسمی تبلیغ می‌شود همواره فرهنگ ایرانی و فرهنگ غربی را مذمت کرده و مطرود دانسته است. تلاش بخشی از حاکمیت برای مقابله با شاخص‌های فرهنگ ایرانی (نظیر تلاش برای حذف عید نوروز و چهارشنبه سوری یا مقابله با مراسم بابک) باعث زیرزمینی شدن فرهنگ باستانی ایران در کلان‌شهرها و همچنین در خرده‌فرهنگ‌های مناطقی چون آذربایجان و کردستان شده است.
۵ـ قالب‌هایی که رسماً ترویج می‌شوند، قالب‌هایی تنگ و محدود هستند که به افراد جامعه اجازه نمی‌دهند خود را در بروزهای اجتماعی متمایز سازند. فردی که هیچ‌گاه امکان خودنمایی و کسب توجه نداشته باشد، ندانسته و به تدریج علاقه خود به جامعه را از دست می‌دهد که پیامدهای این فرایند روشن است.
۶ـ واقعیت این است که برداشت جامعه ایران از گذشته دور خود با برداشتی که از شرایط فعلی خود دارد، برداشتی کاملاً متضاد است. جامعه ایران معتقد است که گذشته‌ای با شکوه و با عظمت داشته است حال آن که در دهه‌های اخیر در بسیاری از زمینه‌ها مخصوصاً در زمینه اقتصادی تحت فشار شدید بوده است. این تضاد و حسرت باعث نوعی «وهم‌انگاری و خودبزرگ‌بینی اجتماعی» شده است.
۷ـ جامعه ایران در دهه‌های اخیر کم و بیش با احساس تحقیر مواجه بوده است. یک شهروند ایرانی خود را در جامعه جهانی تحقیر شده می‌بیند. واکنش‌های انتقادی شدید به انگشت‌نگاری از اتباع ایرانی در برخی کشورهای غربی یا ناراحتی از سرسختی کشورهای غربی برای اعطای ویزای موقت به شهروندان ایرانی نمونه‌ای از این احساس تحقیر شدگی است. شهروند ایرانی علاوه بر این، در جامعه خود یعنی جامعه داخلی نیز به دلیل مشکلات اقتصادی، بی‌نظمی‌های اداری، از هم گسیختگی‌های رایج وبعضاً برخوردهای خشن عوامل انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی غالباً حس تحقیر دارد. این وضعیت را البته می‌توان یکی از عوامل تمایل به گریز از ایران نیز دانست.
۸ـ شکاف شدید طبقاتی از دیگر عوامل موثر در بحران هویت است. تازه به دوران رسیده‌هایی که به دلیل تلاطم‌های اقتصادی در یک شب ثروتمند شده‌اند، غالباً الگوهایی را با اعتماد به نفس کاذب خود در جامعه ترویج می‌کنند که هیچ نتیجه‌ای جز تشدید بحران هویت نخواهد داشت.
۹ـ فقدان گفتگوی درون اجتماعی و شکاف بین نسلی نیز از عوامل دیگر موثر در بحران هویت اجتماعی است. تقریباً بخش اعظم رابطه جوانان با نسل گذشته (و حتی نخبگان) قطع شده و تاثیر پذیری از الگوهای سنتی به حداقل رسیده است. بدتر از همه آن است که جامعه جوان نوعی واکنش خشونت‌آمیز و افراطی در قبال سنت نشان می‌دهد. این امر نه تنها باعث بحران هویت که باعث ترویج «الگوهای من‌درآوردی» می‌گردد که تاثیری مخرب بر تعاملات درونی جامعه دارد.
۱۰ـ توسعه نامتوازن نیز از شاخص‌های مهمی است که آسیب‌پذیری یک جامعه در حال گذار مانند ایران را بیشتر می‌کند.
۱۱ـ تولیدات فرهنگی ناب در جامعه ایران طی ۳ دهه اخیر مخصوصاً در حوزه‌هایی چون ادبیات، موسیقی و سینما به حداقل رسیده است. غالباً محصولاتی اجازه نشر یا ورود به بازار را پیدا می‌کنند که در راستای الگوهای رسمی و گرایش‌های حاکمیت باشند. کاهش تولیدات فرهنگی خودجوش و اصیل در جامعه ایران، باعث یک خلاء فرهنگی بزرگ شده که آسیب‌پذیری از الگوهای بیرونی را نیز افزایش داده است. البته در سال‌های اخیر با یک موسیقی زیرزمینی جالب مواجه بوده‌ایم که نشانه تلاش خودجوش برای پاسخگویی به نیازهای طبیعی مردم و ترمیم این فقر شدید فرهنگی است.
۱۲ـ جامعه ایران درگیر یک احساس مخرب یعنی «ناکامی و عدم موفقیت دائمی» است که ناشی از شرایط نابسامان اقتصادی و ضعف ساختار اقتصادی است. این احساس نه تنها اعتماد به نفس اجتماعی را کاهش داده که باعث نوعی از خود بیگانگی با «من» ایرانی شده است. در سال‌های اخیر،‌ پیروزی‌های کوچک اجتماعی نظیر پیروزی بر تیم‌های فوتبال استرالیا و کشورهای عرب با چنان پایکوبی خودجوش وسیعی مواجه شده که تعجب ناظران را برانگیخته است. چند ماه قبل، حذف زودهنگام تیم فوتبال ایران از رقابت‌های جام جهانی برای هفته‌های متوالی کانون تمام مجادلات خانوادگی در اقشار مختلف جامعه ایران شد. در یک کلام؛ جامعه ایران به دنبال هر بهانه کوچکی برای فراموش کردن مقطعی «احساس شکست دائمی» است. هر گونه تبلیغات سیاسی‌ای که با توجه به این اصل برنامه‌ریزی شود، بی‌شک موفق خواهد بود.
۱۳ـ جامعه ایران نه تنها اسطوره‌های خود را از دست داده، که قدرت تولید الگوهای جدید برای نسل جوان و هضم الگوهای غربی که از جذابیت بسیاری برخوردارند را نیز از دست داده است. واکنش‌های عمومی به این خلاء بسیار جالب است. در سال‌های اخیر گرایش مشهودی به پادشاهان باستانی یا اسطوره‌هایی نظیر کوروش و داریوش به چشم می‌خورد که نشانه‌ای از تلاش جامعه برای حل این معضل است. خشم عمومی از فیلم ۳۰۰ را نیز می‌توان با همین تحلیل توجیه کرد.
این«بحران هویت» نه تنها در روابط اجتماعی و فردی ایرانیان که در رفتارهای سیاسی آنان نیز اثرگذار است. در مجموع تصور می‌کنم که بحران‌ هویت در جامعه ایران آثار و پیامدهایی به مراتب فراتر از مرزهای ایران دارد. حمایت‌های اجتماعی طبقه محروم از گفتمان دکتر محمود احمدی‌نژاد و ایستادگی وی در مقابل جهان غرب و از همه مهم‌تر، پیش‌بینی ناپذیر بودن جامعه ایران از جمله مسایلی است که ناظران را همواره با تعجب روبرو ساخته است.
به نظر می‌رسد که تحلیل درست رفتارهای جامعه ایران در مقاطع بحرانی نیازمند مدنظر قرار دادن این موضوع اساسی یعنی بحران هویت در جامعه امروز ایران است.
شکاف نسل ها و مسئله هویت
کشور ایران در حال حاضر در حال گذر از جامعه سنتی به مدرن است و در این راه دچار دگرگونی های بسیاری از لحاظ ارزشی، فرهنگی، صنعتی، ارتباطی و غیره شده است. در این راستا مسائل و معضلات بسیاری برای جوانان ایرانی به وجود آمده که می توان به این معضلات بزرگ که برای نسل فعلی ایجاد شده در قالب طیف وسیع به مواردی چون جریان های پو£ گرایی، پوزیتیویسم اخلاقی، نژادپرستی، مدگرایی و غیره اشاره کرد که این معضلات از یک طرف ناشی از دگرگونی هایی است که در کشور رخ داده است و از طرف دیگر ناشی از شکافی است که بین نسل جوان و گذشته به وجود آمده است.
تغییر و دگرگونی از ویژگی های جوامع بشری است. نسل ها از پی هم می آیند، هر نسل تجربیات نسل قبل را با تجربیات خود درآمیخته و به یافته های جدیدی دست می یابد که تغییراتی را در روش زندگی او پدید می آورد. تا به حال این تغییرات به کندی و در درازمدت انجام می گرفته است. اما امروزه رشد سریع وسایل ارتباط جمعی و سرعت ارتباطات نظیر ماهواره، اینترنت و رادیو و تلویزیون سبب شده تا روند این تغییرات سرعت بیشتری به خود بگیرد و همین سرعت در تغییرات اجتماعی باعث به وجود آمدن نوعی ناسازگاری روانی، اجتماعی و اخلاقی بین نسل ها شده است. شکاف بین نسل ها پدیده اجتماعی است که تمام جوامعی که خواهان استفاده از تکنولوژی و صنعت هستند خواه ناخواه با آن مواجه می شوند و هر چه بر سرعت پیشرفت های مبتنی بر دانش فنی افزوده می شود تعارض میان نسل ها نیز عمیق تر می شود. اما نکته قابل توجه نحوه رویارویی نسل ها با این پدیده است. از یک طرف اتکای نسل جدید به فناوری های تازه در تمام زوایای زندگی اجتماعی، باعث به وجود آمدن نوعی تفکر خودمحوری در میان آن ها شده بطوری که خود را آگاه تر از گذشتگان می دانند و دیگر حاضر به پذیرفتن تجربیات نسل گذشته نیستند، از طرف دیگر نسل گذشته نیز خواهان این است که هم چون گذشتگان مورد توجه و احترام جوانان باشند و بنابر این باور که بدون استفاده از راهنمایی های آن ها نسل امروز نمی تواند راه سلامت و سعادت را بپیماید سعی دارند آموخته هایشان را به آن ها منتقل کنند. لیکن عملکرد ناموفق و تحکم آمیز این نسل در انتقال تجربه و انتقال فرهنگ باعث عمیق تر شدن این شکاف می شود.
حال با توجه به این مطالب اگر کشور ایران را در نظر بگیریم می توانیم چنین شکاف نسلی را از لحاظ ارزشی در بین نسل جوان و پیر مشاهده کنیم، بطور کلی پدیده شکاف نسل ها با مسئله بی هویتی که در میان جوانان وجود دارد در ارتباط است. “بی هویتی خود ناشی از دو دسته از عوامل است یکی عوامل فردی و شخصیتی است که جنبه روانی داشته و مربوط به برآورده نشدن نیازهای مختلف فرد در جامعه است و دیگری عوامل اجتماعی فرهنگی است که اگر شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی جامعه به گونه ای باشد که آگاهی های سطحی و کاذب در مورد رویدادهای مختلف به جوانان داده شود بحران هویت در آنان افزایش خواهد یافت. افزایش بحران هویت موجب تضعیف اعتماد به نفس شده و در بی اعتمادی و بدبینی جوانان موثر واقع می شود و این حالت باعث به وجود آمدن شرایطی می شود که امکان نفوذ عناصر فرهنگی بیگانه در شخصیت و رفتار جوانان افزایش یافته و این خود باعث به وجود آمدن شکاف نسل ها می شود”.
با توجه به پیشرفت بشر در تمام زمینه ها و از طرف دیگر ارتباط و انتقال این اطلاعات، هر نسلی تحت تاثیر این پیشرفت ها برای خود ارزش ها و شیوه های خاصی به وجود می آورد که متناسب با این پیشرفت است. اگر بخواهیم این مسئله را که شکاف نسل ها چرا به وجود می آیند را موشکافانه تر بررسی کنیم باید به ارتباط بین جوامع بیشتر دقت شود. مثلن انتقال فرهنگی از کشوری به کشور دیگر سریع رخ می دهد و این باعث رواج ارزش ها و شیوه جدید زندگی کردن در بین جوامع مختلف شده، در ایران نسل گذشته که همان والدین هستند با ارزش ها و شیوه دوران خود منطبق بودند و از طرف دیگر نسل جوان نیز با فرهنگ جدید و ارزش های جدید وارد صحنه می شود پس درک متقابل این دو نسل از همدیگر مشکل است و باعث به وجود آمدن مسائل مختلفی در خانواده می شود، برای کاهش شکاف، متخصصان باید ارزش های مشترک بین دو نسل را ترویج کنند
آسیب شناسی ازخود بیگانگی و بحران هویت درجوانان
علی ترکاشوند- رئیس مرکزدانشگاهی جامع علمی وکاربردی بعثت2
اشاره :موضوع جوانان، گستره بسیاروسیعی ازمقولات وسرفصل های متنوعی را دربرمی گیرد که سخن درمورد هرکدام ازآنها بسیار است. هنگامی که ازمشکلات جوانان صحبت می شود، بی اختیاربه مسائلی همچون اشتغال، ازدواج، مسکن، تحصیل، اوقات فراغت و... پرداخته می شود. البته این مسائل جزومهمترین دغدغه های این قشربوده ومی باشد که نیازمند برنامه ریزی دقیق و به کارگیری کلیه ظرفیتها وتوانمندی های دولتی وغیردولتی است تا عرصه های مختلف زندگی ورشد جوانان با روال منطقی و مطلوب طی مسیرنماید. ولی هدف ما دراین نوشته پرداختن به موضوعی بنیادی واساسی تربه نام «هویت جوانان» می باشد .
مقدمه :
ازویژگی های عصرجدید، جریان سریع ودرعین حال پیچیده تحولات می باشد. این سرعت وپیچیدگی دربعضی موارد موجب محدود شدن قدرت تحلیل وبازشناسی رویدادها می گردد. یکی ازمشکلات جدید ونیمه پنهان بشردردوران پیشرفت تکنولوژی وبه تبع آن ارتباطات، بحران هویت است . به عقیده محققان علوم اجتماعی، انسان نوین درمیان شهرهای بزرگ وانبوه ارتباطات ، بخشی ازحقیقت وجودی خویش را ازدست داده است واحساس تعلق به جایی نداشته ودرخود نمی بیند ؛ به عبارتی دچار«ازخود بیگانگی» یا «بی هویتی» شده است. توجه به این نکته که آغازاین بحران ازدوره نوجوانی وجوانی بوده واهمیت ندادن به آن، باعث تا ثریا کج رفتن شخصیت فرد می گردد، ضرورت بررسی مسئله هویت در نوجوانان وجوانان را بیش ازپیش روشن می سازد. امید که توانسته باشیم با ارائه این مطلب گامی درجهت شناخت صحیح ازابعاد موضوع هویت برداشته وبه این طریق راهکاری برای رسیدگی به آن ارائه دهیم .
مسئله بحران هویت :
یکی ازمسائل عمده ای که درسال های پس ازانقلاب شکوهمند اسلامی بویژه درسال های اخیرتوسط مسئولان وسیاست گذاران فرهنگی مطرح بوده، مسئله بحران هویت می باشد. این بحران، چالش ها وآسیب های جدی را درشکلگیری هویت اصیل اسلامی وایرانی جوانان به وجود آورده است. تقابل زندگی مدرن با سنتها، آن چنان روند شتاب آلودی به خود گرفته است که فرصت جایگزینی فرهنگی وشکل گرفتن ساختارها ونهادهای منطبق برمقتضیات زمانی وفرهنگ بومی را سلب کرده است. به گونه ای که افراد جامعه وبخصوص نوجوانان وجوانان، شرایط دشواری را ازلحاظ اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری تحمل می نمایند وبا نوعی نابهنجاری )Abnormality( ویا حتی بی هنجاری)Anomie( دست به گریبان هستند که نتیجه آن بروز بحران هویت است . گرایش به مدهای غربی، مصرف مواد مخدر، منفعل بودن، کم توجهی وکم علاقگی به مسائل دینی، ازخود بیگانگی نسبت به خود وپیرامون وهزاران مورد دیگر، ازمظاهرازخود بیگانگی ووجود بحران هویت دربین جوانان است. تمام این مسائل، مصداقی ازبحران هویت درمیان افراد جامعه وبه ویژه جوانان می باشد که می توان یکی ازدلایل به وجود آمدن چنین شرایطی را افزایش وبسط ارتباطات فراملی توسط وسایل ارتباط جمعی وبه وجود آمدن نوعی تضاد وتعارض درفرآیند فرهنگ پذیری وایجاد تعارض نقشها درافراد دانست. به نظراریکسون محقق اسکاندیناویایی، حل بحران هویت دربرابرسردرگمی نقش، عمده ترین تکلیف یک نوجوان است؛ زیرا زمانی که سایه یاس وناامیدی ازآینده ای مبهم برزندگی جوان گسترانیده شده باشد، بروز هررفتاری ازطرف وی قابل پیش بینی خواهد بود. نتیجه نهایی آن نیزغوطه ورشدن جوان دربحرانی است که ازآن به بحران هویت یاد می کنیم. شاید درگذشته با توجه با ساختارجوامع سنتی، هویت افراد به قبیله یا روستایی که درآن به دنیا آمده بودند، وابستگی بسیار داشت ، ولی با پیدایش آثار صنعتی شدن و نیز پیشرفت در عرصه ارتباطات ، نیازها و انتظارت جدیدی شکل گرفت که فرآیند شکل گیری هویت در جوانان را دگرگون ساخت . ناهماهنگی بین شتاب پیشرفت فناوری و تطابق افراد با تحولات جدید ، تعارض و در نتیجه بحران را در پی داشته است. متاسفانه عده کثیری ازجوانان بدون توجه به ارزشهای فکری و فرهنگی، دچارسردرگمی شده، خود وهویت اصیل خود را فراموش کرده اند. نشانه ها وشاخصه هایی که درزندگی فردی واجتماعی انسان نقش محوری داشته وارزشهای جوامع انسانی براساس آن تعریف وشناسایی می شوند را ازدست داده اند، اموری را به عنوان شاخصه ومعرف شخصیت وهویت خویش، اتخاذ کرده ومی کنند که ثبات واستقرارنداشته وهرروزرنگ عوض کرده، حالت تغییرودگرگونی دارند. متاسفانه برخی ازجوانانی که خود را فراموش کرده اند، فرهنگ بیگانه درتمام زوایای زندگی شان سایه افکنده است .

 


هویت وبحران هویت
هویت درلغت یعنی هستی، وجود وحقیقت شیء یا شخص که مشتمل برصفات جوهری است وآنچه که موجب شناسایی یک شیء یا شخص می شود. دراصطلاح عبارت است ازمجموعه ویژگی ها ومشخصات فردی واجتماعی واحساسات واندیشه های مرتبط که فرد آنها را ازطریق توانایی کنش متقابل با خود وبا یافتن تصوراتی ازخود به دست می آورد ودرجواب سوال«من کیستم ؟» ارائه می دهد. به طورکلی، آگاهی فرد ازوجود خود یکی ازمشخصه های مهم هویت است. با توجه به ابعاد گسترده هویت، میتوانیم موضوعات متعدد را ازیکدیگرتفکیک نماییم: «هویت فردی» به مشخصاتی اشاره دارد که فرد به عنوان یک شخص منحصربه فرد ومتفاوت ازسایر افراد جامعه، آنها را به خود منتسب می کند. درهویت فردی، «من» درمقابل دیگران قرارمی گیرد وتفاوت هایی که فرد با دیگران دارد، آشکار می شود وباعث احساسات وعلایق خاصی درفرد می گردد. درکنارآن «هویت جنسی» قراردارد. «هویت اجتماعی» یک فرد به ویژگی ها واندیشه هایی اشاره می کند که فرد آنها را ازطریق اشتراک اجتماعی وعضویت درگروه ها ومقولات اجتماعی کسب می کند. این گروه ها ومقوله ها شامل نژاد، مذهب، قومیت، ملیت، جنسیت وغیره می شود. «هویت ملی» به مشخصات وویژگی هایی گفته می شود که یک جامعه را ازجوامع دیگرمتمایزکرده ودر جامعه نوعی انسجام کلی ایجاد می نماید. ازنظرعلوم اجتماعی زبان مشترک ، دین مشترک وآداب وسنن مشترک، عناصراصلی هویت ملی را تشکیل می دهد. «هویت فرهنگی» احساس تعلق به جامعه است، به طوری که دررفتارتاثیرگذاشته واعضای یک گروه را ازاعضای دیگرگروه ها متمایزمی نماید. به عبارت دیگر، هویت فرهنگی احساس همبستگی به جامعه وفرهنگ آن است ،به طوری که دررفتاراعضا تاثیرگذارد. فرد درمقابل هنجارها وارزش های جامعه خود احساس تعهد وتکلیف کرده، درامورمختلف آن مشارکت جسته وانتظارات جامعه را ازخود پاسخ می دهد. درتوضیح «هویت دینی» باید گفت که هویت هر کسی که درهرکجای عالم خاکی زندگی می کند، درچارچوب مفاهیم والای مذهبی باید جستجووارزیابی شده ومعنی پیدا کند. جوان برای هویت یابی خود، حضورجهان بینی ونقش آن را درزندگی فردی واجتماعی خود، مد نظرقرارداده، درنتیجه مسیرترقی و تکامل به سوی اهداف متعالی را درسرلوحه عملکرد روزانه خود قراردهد.
با توجه به اصول وارزشهای دینی، انواع هویت ها به دودسته مطلوب ومذموم ، تقسیم می شوند. ویژگی هایی که درتعامل مستقیم با ارزشهای دینی قرارداشته باشند، مورد تائید ومطلوب است وباید درصدد تقویت وگسترش آن برآمد. اما موضوعاتی مانند دامن زدن به مسائل قومی ونژادی که درتضاد وتقابل با ارزشهای دینی، قراردارند، اعتباری نداشته وباید ریشه کن شود. با توجه به شناختی که ازهویت به دست آوردیم، می توانیم بحران هویت را با این عبارات تبیین کنیم. بحران هویت عبارت است ازناتوانایی نوجوان وجوان درقبول نقشی که جامعه ازاوانتظاردارد. بحران هویت، بحران شخصیت وروحیات را به همراه خواهد داشت. این بحران غالبا با حس ازخود بیگانگی شدید، فقدان قدرت ونا امنی همراه است. بحران هویت نوعی اختلال وازخود بیگانگی است که فرد با خود، دیگران وجامعه دارد. بحران هویت شخص را درارتباطات فردی واجتماعی دچاربیگانگی می سازد. دراین هنگام فرد به شیئی تبدیل می شود که قدرت ارزیابی ازخویشتن خویش وارتباط متقابل با اجتماع را ازدست داده ودیگرنمی تواند جایگاه ومنزلت خود را دقیقا ارزیابی نماید ونمی داند چه پیوندهایی رشته ارتباطی اورا به خود وجهان خارج(جامعه) متعلق می سازد؟ نمی داند چه نقش ها ووظایفی درقبال خود وجامعه دارد؟ ودرنهایت نسبت خود را با گذشته، حال وآینده به درستی تشخیص نمی دهد ونمی شناسد. درجامعه شناسی، بحران هویت به معنای گسستن انسان ازجامعه، خانواده، قوم، تاریخ، فرهنگ، واحد اجتماعی مربوطه وبسیاری ازمولفه ها وشاخص های هویتی است. درروان شناسی، بیگانه شدن انسان با خویشتن خویش را معنی می دهد ودرسطح ملی به معنای بیگانه شدن انسان با واحد اجتماعی مربوطه می باشد. دردین که هویت واقعی ومحور اصیل زندگی درست را قرارگرفتن درصراط الهی می داند ، بحران هویت به معنای بیگانه شدن وغفلت ازخداوند است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   28 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بحران هویت و شکاف نسلی

بررسی تطبیقی ارزشهای دموکراتیک بین نسلی در شهر ساری

اختصاصی از نیک فایل بررسی تطبیقی ارزشهای دموکراتیک بین نسلی در شهر ساری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تطبیقی ارزشهای دموکراتیک بین نسلی در شهر ساری


بررسی تطبیقی ارزشهای دموکراتیک بین نسلی در شهر ساری

پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی

همراه با پرسش نامه

126 صفحه

چکیده:

موضوع تحقیق، «بررسی تطبیقی ارزش­های دموکراتیک بین ­نسلی در شهر ساری» است. امروزه روشنفکران و برخی توده‌های مردم از دموکراسی حمایت می‌کنند. تصور می‌شود رواج فرهنگ سیاسی دموکراتیک در میان شهروندان لازمه ایجاد و تضمین بقای دموکراسی در جامعه است. فصل اول این پژوهش به بررسی فرهنگ سیاسی دموکراتیک اختصاص یافته است. در قسمت بررسی منابع علمی، علاوه بر موضوع اصلی، به بررسی دیدگاه­ها در مورد موضوعات مرتبط مانند جامعه‌پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی ایران، دموکراسی و ... پرداخته شد. در فصل دوم، ذیل بحث روش­شناسی، روش نمونه‌گیری و فرضیات تشریح شده است. فرهنگ سیاسی در این تحقیق با روش پیمایشی بررسی شده است. افراد جامعه با تجربیات تاریخی جنگ و انقلاب به سه نسل تقسیم شدند. نسل اول، 48 ساله به بالا که هم تجربه انقلاب و هم جنگ را داشته‌اند. نسل دوم، 34 تا 47 ساله و دارای تجربه مشارکت فعال در جنگ و نسل سوم17 تا 33ساله تجربه­ای از جنگ یا انقلاب نداشته­اند. در این پژوهش از دیدگاه اینگلهارت درباره‌ نقش تجربه‌ نسلی در پذیرش ارزش­های مادی و فرامادی و به تبع آن ارزش­های دموکراتیک فرضیه ساخته شده است. جهت بررسی فرهنگ سیاسی از دیدگاه آلموند و وربا در سه بعد شناختی، عاطفی و ارزیابانه استفاده شد. نمونه‌گیری به صورت خوشه ­ای در 16 حوزه انتخاب شد و پرسشگران افراد را در بلوک­های متفاوت، به صورت کاملا تصادفی انتخاب نمودند. در فصل سوم، یافته ­های تحقیق، به صورت جداول و نمودار توصیف شده و فرضیات تحقیق با استفاده از آزمون­ های مناسب، آزمون شده‌اند. یافته­ ها‌ی تحقیق بدین قرار است: از لحاظ تمایل به ارزش‌های دموکراتیک بین سه نسل تفاوت دیده می­شود، اما شکاف نسلی فقط بین دو نسل اول و دوم اتفاق افتاده است. میزان تمایل به ارزش­های دموکراتیک در هر سه نسل بالا بوده است. هر سه نسل ارزیابی نسبتاً ضعیفی از وضعیت رعایت ارزش­های دموکراتیک در جامعه داشته‌اند. مهم‌ترین اولویت ارزشی افراد جامعه در همه نسل­ها «رشد اقتصادی» بوده است. دومین اولویت ارزشی که نسل دوم بیشترین فراوانی را در این مورد داشته است، «آزادی بیان» و سومین اولویت در همه نسل­ها «اشتغال» بوده است. هم­چنین هرچه میزان آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، دموکرات ­تر نیز هستند.

واژه‌های کلیدی: ارزش دموکراتیک، فرهنگ سیاسی، آزادی سیاسی، مشارکت سیاسی، تساهل سیاسی، دموکراسی، نسل


دانلود با لینک مستقیم