بررسی سطح سلامت روانی همسران خلبانان نظامی در مقایسه با همسران افراد عادی
شخص دارای نفعی که برای احقاق حق تضیع شده و یا شناساندن حق انکار شده ای مایل به
مراخعه به مراجع قضاوتی است، باید در درخواست رسیدگی به دعوا و تعقیب آن مقررات
قانونی را رعایت نماید. مهمترین دسته از مقرراتی که خواها ن باید در این خصوص رعایت نماید، مقررات مربوط به صلاحیت مراجع است. در صورتی که رسیدگی به امری مطابق
مقررات قانونی ازمرجعی در خواست شده باشد، مرجع مزبور مکلف است، چنانچه در رسیدگی به امر مطروحه صالح باشد و یا به عبارت دیگربه موجب قانون مآموررسیدگی به آن امر باشد، نسبت به آن رسیدگی و صدور رای اقدام کند.
صلاحیت دادگاه در رسیدگی به امر بخصوص، در عین حال متضمن این معناست که مقنن آن دادگاه را شایسته رسیدگی به امر مزبور و تمیز حق دار از بی حق و اعلام آن به موجب رای و علی الاصول، دستور اجرای آن تشخیص داده است.بنابراین صلاحیت از حیث مفهوم، عبارت ازتکلیف وحقی است که مراجع قضاوتی( قضایی یا اداری) دررسیدگی به دعاوی، شکایات وامور بخصوص، به حکم قانون دارا می باشند.پیش بینی مراجع قضاوتی و دامنه صلاحیت آنها در قانون ومنوط نمودن رسیدگی وصدور رای مرجع قضاوتی به صلاحیت آن ونیز حق همه افراد در دسترسی به آنها بر دو اصل مهم «1»
مساوات که در اصول 19و20ق.ا ایران آمده است وهچنین به لزوم قانونی بودن تشکیل و
صلاحیت مراجع قضایی، مندرج در اصل 34،36،159ق.ا مبتنی است. «2»
بنابراین هر مرجع قضایی در صورتی مکلف است به امری رسیدگی نماید که این امر به موجب قانون در قلمرو صلاحیت آن قرار داده شده باشد
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 53صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
چکیده
حکیم نظامی گنجوی به عنوان یکی از ارکان ادب فارسی در تاریخ ادبیات ایران مطرح است. اما در کتابهای ادبی تنها به بیان خصوصیات شعری و همچنین توصیفات، مبالغه، صورخیال و... در اشعار او پرداخته شده و کمتر از عرفان و آرای عرفانی او سخن به میان آمده است. در این رساله سعی شده آرا و آموزههای عرفانی او در حد بضاعت نگارنده مورد بررسی قرار گیرد.
نخستین بابی که برای رسیدن به موضوع اصلی رساله، گشوده شده؛ آشنایی مختصری است با نام و نسب و زندگی و آثار او که به پنج گنج معروف است. نظامی از شاعرانی است که در ضمن اشعار خود به وقایع مهم زندگی مانند ازدواج، فرزندش محمد، فوت پدر، مادر، دایی و همسرش اشاره کرده است. بنابراین در مورد بیشتر حوادث مهم زندگی وی نکات مبهی وجود ندارد.
هرچند نام استادان نظامی از نکات پوشیده و نامعلوم زندگی اوست؛ اما مقام علمی و ادبی او بر کسی پوشیده نیست. او تا حدود سن سی سالگی به دنبال کسب علم و دانش بوده و پس از آن که دقایق و نهانیهای علوم را یکایک بازجسته است؛ گوشهگیری و عزلت را انتخاب نموده و به ریاضت و تربیت نفس همت میگمارد؛ تا این که به معرفت حقیقی میرسد. درباب دوم ضمن این که به بیان این مطالب پرداخته شده، تاثیر سنایی و شاعران دیگر بر نظامی مدنظر قرار گرفته است.
او علاوه بر این که سخت به مایههای عقیدتی شعر سنایی و ناصر خسرو معتقد است؛ به ظرافتهای شعری و اظهار دانش و فضل خود در علوم مختلف و به ویژه علوم ادبی در شعر خویش، اهتمام میورزد. شعر نظامی از نظر درون مایه عقیدتی، دنبالهرو آثار اخلاقی ـ عرفانی سنایی، و سخن حکمی ـ اخلاقی ناصر خسرو و از نظر گرایش به مفاهیم علمی برای خلق مضامین، پیروانوری است.
نظامی در بیان مفاهیم الهیات و به ویژه در مناجات و راز و نیازهایش از تغزل و توصیف استفاده نمیکند. بنا به گفته علامه محمد تقی جعفری گویا این روش از قرن هفتم به بعد رایج شده است.
اما تأثیر نظامی بر شاعران بعد از خود نیز واضح و آشکار است. حتی شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ از این تأثیر مصون نبودهاند و این مطلب، مقام بلند علمی و ادبی او را مینمایاند.
باب سوم این رساله تأملی بر افکار و عقاید اوست. عدهای براساس برخی از ابیاتش او را شافعی و اشعری میدانند؛ اما اشعار دیگری از او نشان میدهد که وی معتقد به نوعی تقیه در ابراز افکار و عقاید بوده و نمیتوان به طور قاطع راجع به عقاید او اظهار نظر کرد.
نظامی حکیم است و حکیم به حکم حکتمش، سخاوتمندانه و دلسوزانه به هدایت و راهنمایی خلق میپردازد و از طرفی دیگر ادبیات فارسی، ریشه در اندیشه و دیدگاه توحیدی دارد و در این دیدگاه پند و اندرز و احساس مسئولیت در برابر دیگران وظیفه هر انسانی و به ویژه انسان آگاه و خردمند است. بنابراین او که از شجره طوبای بالنده و تنومند اسلام بهره برده و به این سخن گرانبار مولا علی (علیه السلام) «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»؛ تأسی نموده، خود را مسئول و موظف میداند که به نصیحت دیگران بپردازد. نصایحی که پشتوانهای قرآنی و روایی دارد. گاه ابیات و اشعار او ترجمانی از یک آیه یا روایتی از ائمه معصومین علیهم السلام است. برای بیان پند و اندرزها و بهرهگیری از آنها، در باب چهارم به جایگاه پند و اندرز در ادب فارسی و به ویژه در آثار نظامی پرداخته شده است.
اما در باب پنجم که قسمت اصلی و شالوده این رساله بر آن نهاده شده؛ مباحثی در عرفان نظری و عملی انتخاب شده و ضمن معرفی مختصر آن مبحث، آیاتی از کلام الله مجید و احادیثی از ائمه معصومین علیهم السلام؛ به عنوان سرچشمه و منبع اصلی عرفان ناب و همچنین بیان سخن و یا اشعار فحول عرفان؛ ابیاتی از حکیم نظامی نیز آورده شده است.
مطلبی که یادآوری آن در این قسمت لازم است؛ این که مشخصات دقیق منابع و مآخذ مانند سال و محل نشر و نام انتشارات که در پاورقی به آن اشاره نشده؛ در بخش فهرست منابع و مآخذ آورده شده است. اما نکته بدیهی در این رساله کاستیها و کمبودهای بیشمار آن است که به بضاعت مزجاه نگارنده و گستردگی مباحث باز میگردد؛ بنابراین از اساتید گرانقدر و خوانندگان محترم پذیرفتن عذر تقصیر را خواهانم.
مقدمه
ماندگارترین، دلانگیزترین و زیباترین آثار ادبی جهان همان هایند که با رنگ خدایی شکل گرفتهاند و از درون عارفان برآمدهاند و همین امتیاز ادب فارسی است که به ادبیات و شعر فارسی شخصیتی خاص بخشیده و آن را از برجستهترین و پرجاذبهترین آثار ادبی جهان قرار داده است.
شعر و نثر فارسی به دلیل وجود شاعرانی عارف و حکیم، محل تجلی فطرت کمالجوی آدمی است. انسان سازی و پرورش عقل و دگرگونی حال در جهت رسیدن به کمال، رسالت خطیر شاعران این مرز و بوم است. آنان در اشعار خود سعی نمودهاند فهمی والا درباره «انسان آن چنان که هست.» و «انسان آن چنان که باید.» به دست دهند و راه و روش رسیدن به آن چه که باید بود؛ را نیز ارائه دهند.
شعر و ادب فارسی با عرفان، پیوندی ناگسستنی دارد پیوندی که ریشه در درون، روان و عواطف انسان دارد. اصولاً شعر هنگامی شکل میگیرد که شاعر در درون خود لحظههایی عاطفی را تجربه میکند زمانی که این لحظهها تکرار شود شاعر با تجربههای درونی بسیاری روبهرو میشود و به تدریج در خود این آمادگی را احساس میکند که میتواند این تجربهها و احساسات را به دیگران منتقل کند و عرفان نیز تجربهای درونی و کشف و شهودی باطنی است. این تجربیات اگر در وجود شخصی که درد و داغی نهفته در دل دارد ایجاد شود؛ شعری میسراید ناب و آن چه را در دل دارد، بر زبان آورده و آن چه را که در درون مییابد به بیرون انتقال میدهد.
عرفان علاوه بر این که تجربهای درونی است؛ درد و داغی درونی، تب و تابی باطنی و شور و سوزی فطری است پس طبیعی است که درد و سوز و شور و شوق درونی اگر با زبان دل که زبان شعر است بیان شود اثری جاودانه بگذارد و ارتباطی بسیار نزدیک و تنگاتنگ با خواننده خود برقرار کند.
از این جهت بیشتر عارفان و دلآگاهان برای آشکار کردن و بیان کشف و شهودهای باطنی خویش و دید و دریافت درونی و فوران درد و داغ وجودی خویش از شعر مدد گرفتهاند و آزمونها و تجربیات و نکات عرفانی را به صورت آموزههایی بسیار والا در شعر درآوردهاند و چنین است که چنین میراث گرانقدری در ادب فارسی، مشحون و مالامال از نکات عرفانی در دسترس ما قرار گرفته است.
نکته دیگر اینکه تجربههای عرفانی احساس را اوج میدهد. لطف و صفا و پاکی خاصی به دل میدهد و باعث عروج عاطفه میشود و در یک کلام زمینه را برای صعود دریافت و شکوفایی شعور و شناخت آن چه از حیطه عقل برتر است، فراهم میکند بنابراین طبیعی است که چنین افرادی هنرمندانه حکمت و هنر و عقل و احساس را به تصویر کشند و چنان استادانه مضامین والای عرفانی را در پس کلمات قرار دهند که در ذهن خواننده اعجاز کند.
زبان فارسی جولانگاه هنرنمایی شاعران بزرگی همچون حافظ، مولوی، عطار، سعدی، نظامی و... بوده است. از میان این شاعران، حکیم نظامی که از ارکان مهم ادب فارسی به شمار میآید، نادره حکیمی است که به دلیل فطرت توحیدی و بینش عمیق و معلومات وسیع، اشعاری نغز همراه با آموزههای اخلاقی دارد. کلک هنرآفرین او داستانهایی زیبا را به نظم کشیده که خواننده را شیفته و مجذوب کرده و ضمن جذب و ایجاد علاقه در خواننده نصایح بسیار ارزشمند خود را سخاوتمندانه به همگان تقدیم میدارد.
هنر او نه تنها در روانی کلام و به کارگیری کلمات در موقعیتهای مناسب و سلاست و استحکام به جلوه درآمده که عالیترین معانی و مفاهیم حکمی، عرفانی و اخلاقی را نیز به زیبایی به نظم کشیده است. از هنرنماییهای او همین بس که اشعاری بزمی ترتیب داده و مجالس بزم خود را زیرکانه به رعایت اصول اخلاقی، عفت، حیا و حتی بیان مفاهیم عرفانی آذین بسته است.
چنان که در لیلی و مجنون او میبینیم عشقی پاک، مقدس و الهی را عرضه میکند و در خسرو و شیرین انزجار و نفرت خود را آشکارا و نهانی از لجام گسیختگی و شهوترانی اعلام داشته و جانبداری خود را از فضیلت عفت مرتباً گوشزد میکند و با بیان پرهیزکاری شیرین و ادامه داشتن این پرهیز و رعایت کردن حدود تا زمانی که منجر به ازدواجی سالم شود بسیار زیبا، عفت و پاکدامنی را القا میکند. عناصری که باعث حفظ عفت میشود بر مبنای آن چه از بیانات نظامی بر میآید خداترسی، پرهیزکاری، شرم، حیا، صبر، اعتقاد به حلال و حرام است که آنها را از مؤلفههای سعادت آدمی میداند.
عفت قلم از ویژگیهای شخصیت نظامی است آثار نظامی به جز مخزنالاسرار صحنههای عاشقانه فراوانی دارد. اما هرگز زبان و قلم را به ایجاد صحنههای رکیک سوق نداده است و در چنین مقاطعی مانند ملاقات خسروپرویز با شکر و یا شیرین یا اسکندر با کنیزان و یا حضور بهرامگور در هفت گنبد با کنیزان، از حدود نزاکت و اخلاق خارج نشده است لذا مطالعه اشعار او، نظامی را شاعری عفیف، صبور، با ادب، باگذشت و قانع معرفی میکند که این همه نتیجه حکمت اوست.
نظامی حکیم است و حکیم کسی است که حکمت میداند و حکمت از نظر لغوی دانایی، علم، دانشمندی، عرفان ومعرفت معنا شده است. لفظ حکمت در قرآن کریم در مورد علم دین و حقیقت و گاه در معنی کلام خدا و قرآن به کار رفته است. اما حکمت به هر یک از معانی فوق که در نظر گرفته شود بدون تربیت نفس به دست نمیآید. بنابراین میتوان گفت حکیم نظامی مانند هر حکیم دیگری عارف است و به یاری خدا سعی شده در فصل پنجم این مطلب با آوردن اشعار این شاعر عارف بررسی گردد.
نام و نسب و ولادتگاه نظامی:
حکیم جمالالدین ابومحمد الیاسبن یوسفبن زکیبن مؤید نظامیگنجهای از استادان بزرگ و از ارکان شعر فارسی است. نام و نسب او را در کتب و مآخذ قدیم مشوش نوشتهاند. عوفی او را «الحکیم الکامل نظامیالگنجهای» نوشته وشرحی دیگر از اسم و نسب او نداده است. او خود نام و نسب خویش را در بعضی ابیات آورده و بنابر آن اشارات، نام او الیاس بوده است:
در خطّ نظامی ارنهی گام بینی عدد هزار و یک نام
و الیاس کالف بری زلامش هم با نود و نه است نامش
زاینگونه هزار و یک حصارم با صد کم یک سلیح دارم
(نظامی=1001=اسماءالله. الیاس ـ الف=99=اسماءحسنی، پس وی از یک طرف در حصار اسماءالله و از طرف دیگر در پناه اسماءحسنی و از آفات محفوظ است.)
نام اصلی نظامی چنان که باخر (دکتر ویلهلم باخر آلمانی اولین کسی که به تحقیق در مورد نظامی پرداخته است) نشان میدهد الیاس بوده و کنیهاش ابومحمد و لقبش نظامالدین که نظامی از آن مشتق شده است، میباشد. در مورد لقب نظامی برخی نیز گفتهاند چون پدر اندر پدر حکیم نظامی همگی نظامی و لشکری بودهاند، وی تخلص نظامی را برای خود برگزیده است. در نسخهای لقب نظامی جمالالدین ضبط شده است. در مورد نام شاعر نیز برخی او را محمد و پارهای الیاس و هدایت و احمد نامیدهاند و نیز در نسخههای قدیمی خمسه «ویس» نوشته شده و در چند نسخه خطی و چاپی خمسه «کهویس» و «کاویس» ضبط گردیده است. مرحوم وحید دستگردی در حاشیه لیلی و مجنون میگوید که در بیت:
یارب تو مرا که ویس نامم در عشق محمدی تمامم
منظور شاعر این است که اویسوار عاشقم اما تصریح شاعر به نام خود همان الیاس است.
پدرش یوسفبن زکی مؤید در دورانی که شاعر هنوز جوان بوده در گذشته است:
گرشد پدرم به سنت جد یوسف پسر زکی مؤید
با دور به داوری چه کوشم دور است نه جور چون خروشم؟
او در جایی دیگر در مرگ پدر چنین مینالد:
درین سیلاب غم کز ما پدر مرد پسر چون زنده ماند چون پدر مرد
چو نامد در جهان پاینده چیزی همه ملک جهان نرزد پشیزی
به نظر میرسد بعد از مرگ پدر نظامی، مادرش نیز که از خانواده یکی از اشراف کُرد بوده مدت زیادی زنده نبوده است:
گر مادر من رئیسه کُرد مادر صفتانه پیش من مُرد
از لابهگری که را کنم یاد تا پیش من آردش به فریاد
نظامی برعکس بسیاری از شعرا به مطالب مهمی از زندگی خویش در اشعارش هنرمندانه اشاره کرده است. مانند نام پدر و مادر و مرگ آنها که در بالا اشاره شد و همچنین مرگ دایی خود و راجع به فرزندش محمد و همسرش به نام آفاق و دو زن دیگرش در اشعار خود مطالبی آورده است. در مرگ دایی خود سروده:
گر خواجه عمر که خال من بود خالی شدنش وبال من بود
از تلـــخ گــواری نوالهام در نای گلو شکست نالهام
به عقیده باخر به احتمال زیاد این دایی پس ازمرگ پدر نظامی سرپرستی او را به عهده گرفته است.
نظامی به فرزندش نیز در بیت زیر اشاره دارد:
فرزند محمد نظامی آن بردل من چو جان گرامی
تاریخ ولادت نظامی معلوم نیست. باخر که غالباً اطلاعات خود را به بهترین منبع موجود یعنی به اشارات ضمنی خود شاعر درباره زندگیاش منحصر کرده است؛ سال ولادت او را در سال 535 و در گنجه میداند. محل تولد شاعر را اکثر تذکرهنویسان گنجه دانستهاند اما بعضی از تذکرهنویسان به دلیل ابیاتی از خود شاعر اصل او را از قهستان قم دانستهاند:
چو دُر گرچه در بحر گنجه گمم ولی از قهستان شهر قمم
به تفرشدهی هست «تا» نام او نظامی از آنجا شده نامجو
مورد دیگری که عدهای دلیل عراقیالاصل بودن نظامی میدانند این است که: «او در اشعار خود جای جای به یاد عراق است و به زندگی در گنجه علاقهای ندارد. در حالی که یک کلمه ترکی که زبان مردم گنجه در آن زمان بوده است به کار نبرده، اما کلمات عراقی فراوان است» و اشعار زیر را به عنوان شاهد ذکر میکنند:
بانگ برآورد جهان کای غلام گنجه کدام است و نظامی کدام؟
عراقیوار بانگ از چرخ بگذاشت به آهنگ عراق این بانگ برداشت
من آن بلبلم کز ارم تاختم به باغ تو آرامگه یافتم
«او در اشعارش که حدود پنجاه هزار بیت (سی هزار بیت در خمسه و بیست هزار بیت در دیوان) است؛ کمتر کلمهای به ترکی که زبان رایج آن زمان در گنجه بوده آورده و این علاقه شدید او به نیاکانش بوده است.او گاهی حتی به ترکان تعرض میکند و به نسب بلند خود که ایرانی است افتخار میکند.
ترکی صفتی وفای ما نیست ترکانه سخن سزای ما نیست
آن کز نسب بلند زاید او را سخن بلند باید
تقیالدین کاشی در خلاصهالاشعار و زبدهالافکار ترجمهای از نظامی دارد که شیخ علی نقی کمرهای آن را این گونه تلخیص کرده است: ذکر سلطانالمحققین شیخ نظامی علیهالرحمه اصل وی از ولایت قم است اما مولدش در گنجه واقع شده.
لازم به یادآوری است که در بررسی آثار نظامی به کلماتی ترکی بر میخوریم که در آن ایام متداول بوده و او از آنها در اشعارش استفاده کرده و ادعای بعضی که در پنجاه هزار بیت نظامی حتی یک کلمه ترکی به کار نرفته، نوعی مبالغه به نظر میرسد.
«لطفعلی بیگ آذربیگدلی در مقدمه یوسف و زلیخای خود گفته است:
دگر سرو دیار قم نظامی کزو ملک سخن دارد تمامی
ز خاک تفرش است آن گوهر پاک ولی در گنجه مدفون است در خاک
محمدعلی تبریزی معروف به مدرس در ریحانهالادب فی تراجمالمعروفین میگوید:«نظامیگنجوی مطرزی قمی تفرشی فراهانی کنیهاش ابومحمد و لقبش جمالالدین و نظامالدین. موطن ومدفنش شهر گنجه از بلاد آذربایجان روسیه، شهرتش نظامی و اصلش تفرش قم یا به نوشته بعضی فراهان قم است.»
خانواده نظامی:
نظامی سهبار ازدواج کرده است. اولین ازدواج او با آفاق کنیزی قبچاقی بوده که ملکفخرالدین بهرامشاه به پاس تقدیم مخزنالاسرار به او پیشکش میکند. از او صاحب فرزند پسری به نام محمد میشود. گفتهاند لیلی و مجنون را به خواهش همین فرزند که محمد نام داشت؛ آغاز کرده و در آن کتاب به محمد پندواندرزهایی بسیار زیبا و آموزنده داده است که در فصلهای بعد به آن اشاره میکنیم.
آفاق، اولین همسر نظامی عمر کوتاهی داشته و خیلی زود نظامی را در عزای خود مرثیهخوان کرده است:
به حکم آن که آن کم زندگانی چو گل بر باد شد روز جوانی
دراین افسانه شرط است اشک راندن گلابی تلخ بر شیرین فشاندن
سبک رو چون بت قبچاق من بود گمان افتاد خود کآفاق من بود
پس از مرگ آفاق، نظامی به تنهایی به تعلیم و تربیت یگانه فرزندش همت میگمارد و او را به خدا میسپارد:
چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج به ترکی داده رختم را به تاراج
اگر شد ترکم از خرگه نهانی خدایا ترک زادم را تو دانی
نظامی دوبار دیگر ازدواج میکند اما همواره معتقد به داشتن یک همسر است و برای این باور دلیل میآورد:
یکی جفت تنها تو را بس بود که بسیار کس مرد بیکس بود
چو یکرنگ خواهی که باشد پسر چو دل باش یک مادر و یک پدر
او در ضمن ازدواجهای مکرر خود عفت و محجوب بودن خود را نیز حفظ کرده، زیرا هرگز دو زن در کنار هم نداشته و حتی اوضاع و احوال بد روزگار و تربیت نادرست فرزندان را نتیجه بیعفتیها و زیادهخواهیها و عدم توانایی بر امیال و غرایز میداند:
از آن مختلف رنگ شد روزگار که دارد پدر هفت و مادر چهار
مقام ادبی نظامی:
در کتاب تاریخ ادبیات ایران آمده است: «نظامی از شاعرانی است که بیشک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد یا تکمیل سبک و روش خاصی توفیق یابد.
اگر چه داستان سرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده و چنان که دیدهایم از آغاز ادب فارسی سابقه داشته است؛ لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانست این نوع از شعر یعنی شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل برساند، نظامی است. وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص، تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاد مناظر رائع و ریزهکاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال و به کاربردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است.
عیبی که بر سخن او میگیرند آن است که به خاطر یافتن معانی و مضامین جدید، گاه چنان در اوهام و خیالات غرق شده و یا برای ابداع ترکیبات جدید، گاه چندان با کلمات بازی کرده است که خواننده آثار او باید به زحمت و با اشکال، بعضی از ابیات وی را که اتفاقاً عده آنها کم نیست، درک کند. ضمناً این شاعر بنا بر عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی و لغات و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از افکار فلاسفه و اصول و مبانی فلسفه و علوم به هیچ روی کوتاهی نکرده و به همین سبب آثار او حکم دایرهالمعارفی از علوم و اطلاعات مختلف وی گرفته و در بعضی موارد چنان دشوار و پیچیده شده است که جز با شرح و توضیح قابل فهم نیست. لیکن حق در آن است که بگوییم این شاعر سلیمالفطره، دقیقالنظر در عین مبالغه در استفاده از اطلاعات ادبی و علمی خود و یا افراط در تخیل و مبالغه در ایجاد ترکیبات نو، ملاحتی در سخن و لطافتی در بیان و علّوی در معانی دارد که این نقص و نقایصی از آن قبیل را به کلی از نظر خواننده پنهان میسازد.»
جمالالدین ابومحمد الیاس گفته است:«... (او) بنابر عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی و لغات و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از اصول و مبانی حکم و عرفان و علوم عقلی به هیچ روی ابا نکرده و به همین سبب و با توجه به دقت فراوانی که در آوردن مضامین و گنجانیدن خیالات باریک خود در اشعار داشته، سخن او گاه بسیار دشوار و پیچیده شده است. با این حال مهارت او در ایراد معانی مطبوع و قدرتش در تنظیم و ترتیب منظومهها و داستانهای خود، باعث شد که آثار او به زودی مورد تقلید قرار بگیرد و این تتبع از قرن هفتم تا روزگار ما ادامه یابد.»
نبوغ او در میان شعرای ایران کمتر رقیب داشته و شخصیتش نیز. او زاهدی متقی و به دور از تعصب و خرافهپرستی بوده است و به قول ادوارد براون ترکیبی است از یک نبوغ عالی و شخصیتی معصوم در حدی که با هیچ کدام از شعرای ایرانی که زندگیشان مورد تحقیقی انتقادی قرار گرفته باشد، قابل قیاس نیست.
همچنان که باخر اشاره میکند نظامی از هدف و وظیفه شاعری تصوری بالاتر از تصورات شعرای بیشمار مداح و درباری از نوع انوری داشته است و چنان که شواهد رسمی و ضمنی نشان میدهد او از مداحی بیزار بود و از دربارها دوری میجست.
نیروی تخیل شگفتآور نظامی در تصویر صحنهها و به کارگیری کلمات و لفظها در کمال زیبایی و آوردن تشبیهات و استعارات قوی فوقالعاده است. نزدیک به پانصد مورد ترکیبات کنایی در آثار نظامی آمده است که قدرت ترکیبسازی و ایجاز و تسلط بر واژگان را نشان میدهد. امتیاز بزرگ نظامی در داستانسرایی اوست و اگر چه پیش از وی این امر سابقه داشته است اما نظامی داستانسرایی را به چنان قله رفیعی رساند که پس از او هیچ کس نتوانست بر آن صعود کند.
مورد دیگری که در شخصیت ادبی او قابل توجه و احترام است این که شعر و شاعری را شغل و وسیله امرار معاش خود قرار نداده و در کنار فعالیتهای ادبی خود شغل دیگری داشته و به این مورد در اشعارش اشاره کرده است:
این چار هزار بیت اکثر شد گفته به چار ماه کمتر
گر شغل دگر حرام بودی در چارده شب تمام بودی
آثار نظامی:
میدانیم که نظامی شاعری پرکار با نبوغی عالی است. اما امتیاز بزرگ نظامی در داستانسرایی اوست. نظامی داستان غنایی را به چنان قله رفیعی رساند که هیچ کس پس از او نتوانست بر آن صعود کند. آثار او که به پنجگنج معروف شد، آن قدر محبوب اهل ادب و شعر شد که بعد از او قرنها رسیدن به آن درجه ومقام و توانایی تقریر چنین آثاری از آرزوهای بزرگ عدهای از شاعران شد. به گونهای که حدود 60 تا 70 اثر، نظیر پنجگنج تصنیف کردند. مشهورترین این شاعران عبارت بودند از: امیرخسرو دهلوی، جامی، وحشیبافقی، سلمان ساوجی و خواجویکرمانی.
ارزشمندترین آثار او پنج منظومه است به نام مخزن الاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه که در اسکندر نامه به آنها اشاره میکند:
سوی مخزن آوردم اول بسیج که سستی نکردم در آن کار هیچ
وزو چرب و شیرینـی انگیختـم بـه شیـرین و خسـرو در آمیختم
و زانجـا سراپرده بیرون زدم در عشـق لیلی و مـجنـون زدم
وزیـن قصـه چون باز پرداختم ســوی هفــت پیـکــر فــرس تاختم
الف) مخزنالاسرار
دکتر صفا دربارة آثار نظامی مینویسد:«مثنوی اول از پنجگنج، مخزنالاسرار مشتمل بر حدود 2260 بیت در بحر سریع که شاعر آن را به نام فخرالدین بهرامشاهبن داوود پادشاه ارزنگان که از متابعان قلج ارسلان پادشاه سلجوقی آسیای صغیر بوده و به سال 622 در گذشته است، نامیده. بنابر آن چه ابنبیبی آورده فخرالدین بهرامشاه در برابر این تحفه پنج هزار دینار و پنج سراستر رهوار، نظامی را جایزه فرمود.
مثنوی مخزنالاسرار در حدود سال 570 هجری ساخته شد و این معنی از بیت ذیل که خطاب به حضرت ختمی مرتبت است، مستفاد میشود:
پانصد و هفتـاد بس ایـامِ خـواب روز بلنـد است بـه مجلس شتاب
این مثنوی که نخستین منظومه شاعر است و آن را اندکی قبل از چهل سالگی خود ساخته است، از امهات مثنویهای فارسی و مشتمل است بر مواعظ و حکم در بیست مقاله. » این دفتر مشتمل بر مواعظ و حکم و از ستایش پروردگار ونعت رسول اکرم و بیست مقاله و همچنین با حکایات تمثیلی است به سبک حدیقه سنایی یا مثنوی مولوی بعد از او.
ب) خسرو و شیرین
مثنوی دوم منظومه خسرو و شیرین است. این منظومه را نظامی به سال 576 به پایان برده و گفته است:
گذشته پانصد و هفتاد و شش سال نـزد بـر خط خـوبان کس چنین فال
«خسرو و شیرین در 6500 بیت به بحر هزج مسدس مقصور و محذوف است و راجع به داستان عشقبازی خسروپرویز با شیرین ساخته و به اتابک شمسالدین محمد جهان پهلوانبن ایلدگز (568ـ581) تقدیم شده و بعد از سال 576 نیز شاعر در آن تجدید نظرهایی میکرده است و علاوه بر جهان پهلوان، نام طغرلبن ارسلان سلجوقی (573ـ590) و قزل ارسلانبن ایلدگز (581ـ587) نیز در آن منظومه آمده است.»
نظامی به مقایسه بین مخزنالاسرار و خسرو و شیرین میپردازد و خسرو و شیرین را در برابر مضامین حکیمانه مخزنالاسرار، هوسی بیش نمیداند.
مــرا چــون مخزنالاسرار گنجـی چـه باید در هوس پیمود رنجی
آنطور که از بعضی ابیات خسرو و شیرین بر میآید هنگامی که نظامی سرگرم سرودن خسرو و شیرین بوده است، همسر خود آفاق را از دست میدهد و این مطلب در ابیات عزاداری فرهاد بر خبر مرگ شیرین به خوبی نمایان است.
جهان خالـی شد از مهتاب و خورشیـد چـمن خالی شد از شمشاد و از بید
چو مرغ عالـم افروز از جهان شد نـه شیرین، کافتاب از من نهان شد
ج) لیلی و مجنون
«مثنوی سوم، منظومه لیلی و مجنون است که نظامی آن را در سال 584 به نام شروانشاه ابوالمظفر اخستانبن منوچهر ساخته است.
آراستـه شـد بـه بهتـریـن حـال در سلـخ رجب بـه ثـی و فی دال
تـاریـخ عیــان کـه داشت بـا خَود هشتـاد و چهـار بعـد پـانصد
لیلی و مجنون را نظامی در چهار هزار وهفتصد بیت و در مدتی اندک (کمتر از چهار ماه) سرود:
ایـن چـار هـزار بیت اکثــر شــد گفته بـه چـار مـاه کمتـر
گــر شغل دگـر حــرام بـودی در چارده شب تمــام بــودی
گویا بعداً نیز در آن تجدید نظرهایی کرده و این کار را در حدود سال 588 به پایان برده است.»
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 380 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
عنوان مقاله: بررسی میزان تاثیر گذاری آرم، علائم، نشان و درفش نظامی بر روحیه و اعتماد به نفس نظامیان
شرح مختصر : یکی از چالش های فعلی یگان های نظامی، حفظ و تقویت روحیه در نیروی انسانی، جهت انجام رسالت و ماموریت های سازمانی خود می باشد، لذا در این میان عوامل و پارامترهای بسیاری بر روحیه افراد زیر مجموعه، تاثیر گذار می باشند که از جمله آنها می توان به مواردی نظیر سلامتی ، بهداشت، غذای خوب ، استراحت مناسب، خواب کافی ، داشتن آرمان بالا و آگاهی دقیق از آن، داشتن اعتماد به نفس ، ایمان و ایدئولوژی اشاره نمود. روحیه در فرایند روابط انسانی اهمیت خاصی دارد که می تواند نمایانگر وضع کلی روابط انسانی در یک سازمان باشد. روحیه مجموعه ای از احساسات ، عواطف و طرز فکر آدمی است و در مواردی آن را با رضایتمندی شغلی مترادف ، ذکر کرده اند و از دیدگاه روانشناسان ، روحیه عبارتست از عکس العمل عاطفی و ذهنی که شخص در باب محیط و کار خود دارد . نگاهی اجمالی به موارد پیش گفته، این نکته را به ذهن می رساند که آیا آرم و علائم، نشان و درفش نظامی می تواند به عنوان منبعی جهت ایجاد اعتماد به نفس بین کارکنان نظامی و در راستای حفظ و تقویت روحیه عمل نماید؟ در این پژوهش سوال اصلی تحقیق بدین گونه بیان می گردد که چه رابطه ای بین آرم، علائم، نشان و درفش نظامی و روحیه نظامیان وجود دارد؟ به سخن دیگر، هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان تاثیر گذاری آرم، علائم، نشان و درفش نظامی بر روحیه نظامیان می باشد. جامعه این پژوهش کلیه فرماندهان ، کارکنان و دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع) در سال 1389 می باشند. با توجه به جامعه آماری، نمونه ای به حجم 385 نفر از بین فرماندهان ، کارکنان و دانشجویان به روش تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته و برای تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری SPSS استفاده شد.یافته ها نشان داد که ابعاد آرم، علائم، نشان و درفش نظامی بر روحیه و اعتماد به نفس نظامیان تاثیر بسزایی دارد. . به عبارتی چگونگی و کیفیت الف. ساختار ظاهری ب. میزان ارزش و جایگاه ج. کارکرد د. مفاهیم و فلسفه های وجودی آرم و علائم، نشان ، درفش نظامی با میزان روحیه و اعتماد به نفس رابطه مستقیمی دارد.
کلمات کلیدی: پرسشنامه روانشناسی، روانشناسی بالینی، مقاله روانشناسی، مدیریت نظامی، علایم نظامی، پرچم نظامی، نشان نظامی، تقویت روحیه سربازان، یگان های نظامی، ماموریت های سازمانی، تحلیل داده ها با SPSS ، درفش نظامی، روانشناسی عمومی، احساسات و عواطف، روابط انسانی، اعتماد به نفس، حفظ و تقویت روحیه،
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:49
فهرست مطالب:
1-مقدمه
2-آغاز داستان
3-عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر
4-رفتن مجنون به نظاره ی لیلی
5-رفتن پدر مجنون به خواستگاری لیلی
6-در احوال لیلی
7-رفتن لیلی به تماشای بوستان
8-خواستگاری ابن سلام لیلی را
9-رسیدن نوفل به مجنون و جنگ کردن نوفل با قبیله ی لیلی
10-دادن پدر لیلی را به ابن سلام
11-بردن ابن سلام لیلی را به خانه ی خود
12-آگاهی یافتن مجنون از شوهر کردن لیلی و شکایت کردن با خیال لیلی
13-وداع کردن مجنون پدر را و آگاهی یافتن از مرگ پدر
14-رسیدن نامه ی لیلی به مجنون
15-رسیدن لیلی و مجنون به همدیگر و غزل خواندن مجنون نزد لیلی
16-وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی
17-صفت رسیدن خزان درگذشتن لیلی
18-زاری کردن مجنون در مرگ لیلی
19-وفات مجنون بر روضه ی لیلی
20-منابع و مأخذ مقاله
مقدمه :
در جهان با عظمت شعر و ادب ایران حکیم نظامی گنجه ای یکی از نوابغ نادر است ، تا آنجا که در میان شعرای بزرگ و عالی مقام پارسی زبان جز سعدی و فردوسی هیچ کس را نمی توان شایان مقایسه و سنجش با نظامی دانست . تازه در مقام این مقایسه هم باید در نظر داشت که دو شاعر هم سنگ در طبیعت باز هر کدام در شیوة خاص خود بر دیگری مزیت دارد . بهترین دلیل آنکه گر چه طبیعت نظامی و سعدی را در نبوغ و عظمت هم سنگ قرار داده است ولی به سبب کثرت ممارست ، سعدی در غزل و نظامی در مثنوی سر آمد سخنوران دوران است . در میان همه ی شعرای جهان نمی توان نظیر حکیم نظامی را یافت.
در تمام دیوان او یک لفظ رکیک و یک سخن زشت دیده نمی شود و از آغاز تا پایان زندگی هرگز یک بیت هجا ساخته است تا بدانجا که رشکبران و حسودان را هم به جای نفرین دعا کرده است . با اینکه نظامی در داستانها معاشقات قهرمانانش را به زبان شعر بیان می کند و حتی نزدیکی ها و همبستر شدن آنها را به زبان شعر توصیف می کند با این حال هرگز یک کلمه رکیک و یک لفظ زشت به کار نمی برد . این روش پرهیزکاری و عصمت و حیای نظامی میان شعرا همانندی ندارد ، مگر حکیم فردوسی که در اثر بزرگ وی شاهنامه هم از آغاز تا پایان یک کلمة رکیک و یک لفظ زشت دیده نمی شود .
نظامی در منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون عشق آمیخته به عفت را به سر حد کمال تعریف و توصیف و ترویج کرده است و گویی بدینسان خواسته کار شعرائی را که سرایندة ویس و رامین ها هستند و کتابی دشمن ناموس و خصم تاریخ عظمت اخلاقی ایران بوجود آورده اند جبران کند و عظمت اخلاقی ایرانیان را نگهبان باشد . لیلی و مجنون به خواهش ابوالمظفر شروان شاه که از نسل بهرام چوبین بوده است به نظم در آورده است و سرودن آن فقط چهار ماه طول کشیده است و در 585 به پایان رسیده است ...
لیلی و مجنون حماسه ای است مشحون از احساس و عاطفه و هیچ شباهتی به اصل عربی بی رنگ و بوی آن که نظامی از آن سود جسته است ندارد . غمنامه ی این داستان با پاره کردن زنجیرها که نمادی از قطع رابطه ی سنجیده از جامعة انسانی است به اوج خود می رسد . مجنون ( دیوانه ) فقط با نوعی رشتة روحی که او را با لیلی پیوند می دهد ، زنده است . منظومة لیلی و مجنون و خسرو و شیرین بسیار به هم نزدیک اند هر دو از عشق راستین سخن می گویند ولی در عین حال نقطه ی مقابل هم هستند .
قصة لیلی و مجنون تنها داستان عشقی نا مراد نیست . تصویری از یک جامعه ی در بسته و محکوم به سلطه ی بی رحم سنت ها هم هست . تصویر جامعه ای که هرگونه عدول از سنت ها را رد می کند و طی قرنها به آداب و رسوم کهن ی اجداد وفادار می ماند . شاید نزد خاطری که جستجوی یک جامعه ی آرمانی تکاپو دارد خالی از جاذبه به نظر نیاید .
آغاز داستان
گویندة داستان چنین حکایت کرده است ، آن لحظه که در این سخن سفت : در روزگاران قدیم مردی درویش نواز میهماندوست و چون خلیفة مشهور ، در ملک عرب بر عامریان حکومت می کرد که خاک عرب از نیم نامش آباد گشته بود . او به سال خوشه ای که آرزومندانه است تمنای فرزند داشت می خواست یادگاری بردیاری که دوست می داشت هدیه کرده باشد ، به نذر و نیاز پرداخت. کرمها کرد و به سائلان درمها داد .
خداوند بزرگ تضرعش پاسخ فرمود و نو رسته گلی چو ناز خندان عطایش فرمود. نامش قیس نهادند . قیس در باغ دلنوازی رست و سالی دو سه در نشاط و بازی بگذراند به هفت سالگی که قدم نهاد افسانه خلق شد جمالش ، پدر وی را به دبیر سپرد تا به درس و تعلیمش بپردازد در گروه پسران و دختران مکتب ، طنازی از قبیله ی نجد با چشمانش چون آهو ، زلفانی چون شب ، رخی چون چراغ ، دهانی چون تنگ شکر ، لیلی نام ، در کنار او می نشست . قیس در نگاه اول به مهر دل خریدش . لیلی نیز هوای او جست و در سینه هر دو مهر می رست. هم مکتبان به حساب علم خوانی بودند و آن دو به حساب عشق و مهربانی .