هفت شگفتی برای مدیرعامل جدید حتی آماده ترین مدیرعامل هم می تواند غافل از واقعیات و محدودیتهای شغل خود باشد.
بهدوش کشیدن بار مسئولیت موفقیت یا شکست یک شرکت، اما نداشتن کنترل بر عوامل تاثیرگذار بر آنها؛ داشتن اختیاری بیش از هر کس دیگر در سازمان، اما نداشتن امکان اعمال آن بدون عواقب ناراحتکننده. بهنظر کار سختی است؟ حتماً اینطور است و اگر باور ندارید از یک مدیرعامل سوال کنید. آیا این توصیف از وضعیت مدیرعامل شگفتزدهتان کرد؟ مدیران عامل تازهکار هم دچار همین حالت میشوند. درست وقتی که مدیری احساس میکند به اوج قله زندگی کاری خود رسیده و به محبوبترین اهدافش (که زحمت زیادی هم برایشان کشیده) دست یافته، تازه میفهمد شغل مدیرعاملی بسیار متفاوتتر و پیچیدهتر از آنی است که تصور میکرده است.
برخی شگفتیها برای مدیرعامل جدید ناشی از محدودیت زمان و دانش است. در زمینههای تازه و پیچیده، کارهای زیادی برای انجام وجود دارد، اما اطلاعات ناقص بوده و زمان کافی هم وجود ندارد. شگفتیهای دیگر هم از نقشهای جدید، غیرمنتظره و ناآشنا و تغییر روابط حرفهای سرچشمه میگیرند. بعضی هم ریشه در این تناقض (پارادوکس) دارند که هر چه قدرتتان بیشتر، کاربرد آن هم دشوارتر. هر چند بسیاری از این چالشها بهنظر آشنا میرسند، اما ما به این نتیجه رسیدهایم که هیچ تجربهای (حتی اداره یک کسبوکار بزرگ در درون شرکت) نمیتواند یک رهبر را برای مدیرعاملشدن آماده سازد.
بر اثر بررسیهای خود با همکاری مدیران عامل جدید شرکتهای معتبر، ما به هفت شگفتی رایج رسیدهایم. (به مطلب جنبی «آموختن مبانی» مراجعه فرمایید.) سرعت و نحوه درک، پذیرش و مواجهه مدیران عامل با این شگفتیها تاثیر بهسزایی در موفقیت یا شکست نهایی آنها دارد. این هفت شگفتی، واقعیتهایی را درباره طبیعت رهبری برجسته میسازند که نهتنها برای مدیران عامل، بلکه برای مدیران همه سازمانها و در همه سطوح اهمیت دارند.
هفت شگفتی برای مدیرعامل جدید