نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه روانشناسی درباره بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سازگاری دانشجویان

اختصاصی از نیک فایل دانلود پایان نامه روانشناسی درباره بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سازگاری دانشجویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه روانشناسی درباره بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سازگاری دانشجویان


دانلود پایان نامه روانشناسی درباره بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سازگاری دانشجویان

 

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل پایان نامه روانشناسی درباره بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سازگاری دانشجویان را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 چکیده :

هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه بین هیجان احساسات در بین دانشجویان شهری و غیر شهری دانشگاه آزاد   در سال تحصیلی 89 -88 بوده است  دانشجویان شهری و غیر شهری بنابر ضرورت نیازههای درونی و فطری خویشش به دنبال کسب و دانش آگاهی هستند . بنابراین به صورت طبیعی به تحصیل علاقه مند هستند اغلب  دانشجویان شهری و غیر شهری در حال تحصیل در مدارس از بهره هوش لازم برای تحصیل در دانشگاه مربوط به خود برخوردارند .

از مهمترین و اساسی ترین مسائلی که دختران و پسران با آن مواجهند سازگاری با خویشتن است در این تحقیق سعی بر آن است که با بررسی رابطه هیجان احساساتو سازگاری  دانشجویان شهری و غیر شهری دختر و عوامل موثر بر این دو متغیر نتایج بدست آمده گامی در جهت آگاه کردن معلمان و اولیای  دانشجویان شهری و غیر شهری بر دارد .

این تحقیق دارای سه فرضیه است . فرضیه 1 بین سازگاری اجتماعی و هیجان احساسات دربین دانشجویان شهری و غیر شهری لیسی رابطه معنا داری وجود دارد .

فرضیه 2 بین سازگاری اجتماعی  کل  دانشجویان شهری و غیر شهری دختر شهر ایذه رابطه معناداری وجود دارد .

فرضیه 3 بین سازگاری اجتماعی و سازگاری  دانشجویان شهری و غیر شهری دختر رابطه معناداری وجود دارد .

ابزار گرد آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه هیجان احساساتو پرسشنامه سازگاری می باشد . روش گرد آوری از جامعه آماری مورد نظر از تعداد کل  دانشجویان شهری و غیر شهری 26 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و به پرسشنامه ها پاسخ دادند نتایج بدست آمده از پرسشنامه با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج بدست آمده نشان دهنده این است که فرضیه شماره 1 و شماره 3 رد می شود ولی فرضیه شماره 2 تحقیق مورد تایید می باشد یعنی بین سازگاری اجتماعی و سازگاری کل  دانشجویان شهری و غیر شهری در سال تحصیلی 89 -88 یا 639 / 0 = r و 000 = P در سطح 5 % P رابطه معناداری وجود دارد در این تحقیق بر اساس نتایج پیشنهاد می شود که هیجان احساساتو مسئله سازگاری در بین  دانشجویان شهری و غیر شهری مورد بررسی دقیق تری قرار گیرد .

 مقدمه :

ما موجوداتی اجتماعی هستیم و از آغاز ولادت ، دارای آگاهی دو زمینه های فطری و غریزی . در آن چه مربوط به حیات عادی و گذران زندگی فردی و اجتماعی است جاهلیم ولی ابزار فراگیری و اکتساب معرفت مجهزیم .

منابع معرفت ما از سویی دستگاه تربیت است ، یعنی خانه ، دانشگاه و جامعه به معنای عام ، از سویی دیگر تفکر و تعقل به کارگیری تجارت و قدرت استنباط ولی در همه ی حال سازمان ده اندیشه ها خانه و دانشگاه و در مراحل بعدی تفکر و خرد ورزی و جامعه و فرهنگ اجتماعی است .

در جوامع سنتی خانه و دانشگاه منبع دانایی ها و آگاهی ها بودند . والدین و مربیان دائره المعارف یا فرهنگ نامه کودکان و شاگردان به حساب می آمدند . بخش اعظم دانسته های افراد از خانه و آن گاه از دانشگاه اخذ می شود .

امروز روانشناسان علاوه بر توجهی که به تفاوت افراد از لحاظ هوش علمی دارند هیجان احساساترا نیز به عنوان یک تفاوت عمده بین شخصیت های مختلف قلمداد می کند به طوری که افراد مختلف ممکن است از لحاظ میزان بهره هوشی هیجانی متفاوت از یکدیگر باشند و این تفاوت به شیوه های گوناگون در زندگی آنها نمود پیدا کند . کارکردها و زندگی آنها نمود پیدا کند . کارکردها و عملکردهای افراد به دلیل داشتن درجه هیجان احساساتمتفاوت بود و کل زندگی آنها را تحت الشعاع خود قرار می دهد .

از پدیده هایی که در دهه اخیر مورد استقبال زیاد بوده است پدید هیجان احساساتاست . که دلیل این امر توانایی فرضی هیجان احساساتبالاتر در حل بهتر مسائل کاستن از میزان تعارضات بین آنچه که انسان احساس می کند با آن چه که فکر می کند یا همان تقابل قدیمی عقل و دل و مشاهده زندگی شاد و موفقیت آمیز کافی بوده است که از تحصیلات عالی برخوردار نبود ولی به علت هیجان احساساتبالا به این خوشبختی دست یافته اند .

برخی از نوجوانان بهتر می توانند خود را تطبیق دهند در نتیجه قادر خواهند بود خود را با شرایط و انتظارات جدید سازگار کنند در حالی که نوجوانان دیگر سازگاری کم تری دارند و اغلب در فرآیند سازگاری از پای در می آیند به طور معمول سه نوع شخصیت آسیب پذیرتر از بقیه هستند شخصیتهای سخت گیر و دقیق خود محور خود خواه و حق طلب که تصور می کنند همیشه حق با آنهاست و هر گز خطاهایی از آنها سر نمی زند .

بیان مسئله :

دانشجویان شهری و غیر شهری بنا بر ضرورت نیازهای درونی و فطری خویش به دنبال کسب و دانش و آگاهی هستند بنابراین به صورت طبیعی به تحصیل علاقمند هستند . اغلب  دانشجویان شهری و غیر شهری در حال تحصیل در مدارس از بهره هوشی لازم برای تحصیل در مقطع مربوط به خود برخوردارند و به گفته » بنیامین بلسوم « اغلب  دانشجویان شهری و غیر شهری قادر به کسب اهداف آموزشی هستند و تنها زمان یادگیری برای آنها متفاوت است .

مشکلات جسمی  دانشجویان شهری و غیر شهری حالت هیجانی و روانی ایجاد کرده و مانع ابراز وجود شخص یادگیرنــده می شود به همین دلیل او قادر نیست از استعداد واقعی خود بهره برده و آن را آشکار سازد بعضی از  دانشجویان شهری و غیر شهری دچار مشکل هیجانی هستند ،  دانشجویان شهری و غیر شهری ی که نتوانند به تناسب سن خود رفتار مورد انتظار جامعه در رفتار عادی را از خود ظاهر سازد مثلاً در رویارویی با حوادث با حوادث عادی دچار اضطراب و نگرانی بیش از حد شود و غیره ممکن است دچار مشکل هیجانی شود و این امر در روند آموزشی او تاثیر منفی بگذارد .

از مهمترین و ساسی ترین مسائلی که دختران و پسران ما با آن مواجهند سازگاری با خویشتن است . دختران و پسرانی که با خود کنار می آِمد و در خود احساس آرامش و کمال می کنند و قادرند قدم های مثبت و سازنده ای در راه سازگاری با جامعه و دیگران بردارند . اما دسته ای دیگر آنانی هستند که از دست خود ناراحتند و این دسته ممکن است بتوانند ساعاتی به خود در تنهایی بگذرانند بدون اینکه آسیبی به خود برسانند ، این جوانان نمی توانند تنهایی به خود دلگرم باشد چرا که نمی توانند درست بیندیشند و تصمیم بگیرند .

« در ارتباط با متغییرهای این پژوهش تحقیقاتی توسط ( خانم رستگاران )( 1372 ) ( همدان ) ( ژیلا ساجدی ) ( 1372 ) ( همدان ) ( کوهسار – رسول روشن – علی اصغر نژاد ) ( تهران ) ( 1384 ) ( مرتضی رضویان ثار )( 84 – 83 ) ( شهر تبریز ) انجام شده است که هر کدام دارای اهمیت لازم هست اما در قلمرو جغرافیایی این تحقیق تا کنون پژوهشی صورت نگرفته است . پاسخ به این سوال که آیا بین هیجان احساساتو سازگاری  دانشجویان شهری و غیر شهری سوم راهنمایی دانشگاه دخترانه زینب کبری ( س ) شهر قلعه تل در سال تحصیلی 89 -1388 وجود دارد یا خیر ؟ مهم و اساسی به نظر می رسد در این تحقیق سعی شده است که به این سوال پاسخ داده شود .

 اهمیت و ضرورت تحقیق :

در این تحقیق سعی بر آن است تا با بررسی رابطه هیجان احساساتو سازگاری  دانشجویان شهری و غیر شهری دختر و عوامل موثر بر این دو متغیر با نتایج بدست آمده می تواند گام هایی را در جهت آگاه کردن معلمان و اولیای دانشگاه کمک کرده ، همچنین این نتایج را در جهت آگاه کردن اولیای  دانشجویان شهری و غیر شهری را با ویژگیهای هیجان احساساتو سازگاری فرزندان آنان آگاه کرد و این نتایج آنان را در هدایت فرزندان خود کمک می کند .

اهداف تحقیق :

هدف کلی از این بررسی رابطه هیجان احساساتو عملکرد تحصیلی  دانشجویان شهری و غیر شهری دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه بوده است .

هدفهای جزئی :

آشنایی با میزان هیجان احساسات دانشجویان شهری و غیر شهری دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه

آشنایی با میزان هوش سازگاری  دانشجویان شهری و غیر شهری دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه

آشنایی با رابطه بین هیجان احساساتو سازگاری  دانشجویان شهری و غیر شهری دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه

 فرضیه ها :

1 – بین سازگاری اجتماعی و هیجان احساسات دانشجویان شهری و غیر شهری دانشگاه آزاد ایذه رابطه معنا داری وجود دارد .

2 – بین سازگاری اجتماعی و سازگاری کلی  دانشجویان شهری و غیر شهری رابطه معنا داری وجود دارد .

3 – بین سازگاری اجتماعی و سازگاری آموزشی  دانشجویان شهری و غیر شهری دختر رابطه معنا داری وجود دارد .

تعریف متغیرها :

تعریف نظری :

هیجان احساسات: مهارتی است که دارنده آن می تواند از طریق خود آگاهی روحیات خود را کنترل کند از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد از طریق همه ی تاثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد .

تعریف عملیاتی : هیجان احساساتدر این پژوهش نمره ای است که فرد در آزمون هیجان احساساتکسب می کند .

تعریف نظری سازگاری : توانایی حل مسائل و آگاهی به واقعیت .

تعریف عملیاتی سازگاری : نمره ای است که در این پژوهش فرد در آزمون سازگاری کسب می کند.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه روانشناسی درباره بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سازگاری دانشجویان

رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

اختصاصی از نیک فایل رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی


رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

هوش هیجانی

با توجه به پیشرفت روز افزون دانش و فن آوری، و همچنین اهمیت فراوان یادگیری و توانایی حل مسائل و مشکلات پیچیده عصر فن آوری، شناخت همه جانبه توانمندی های روان شناختی، اهمیت ویژه ای یافته است. دراین میان عواملی که درموفقیت فردی در ابعاد تحصیلی، شغلی، زناشوئی دخیل هستند بیش از پیش مورد توجه ومطالعه قرار گرفتند. نکته شایان ذکر است که هوش بهریا IQ به تنهایی درموفقیت افراد درابعاد ذکر شده نقش چندانی ایفا نمی کند.

درکشورهای پیشرفته بحث بهره هیجانی و هوش هیجان مطرح شده است. این مفهوم در مؤسسات، سازمانها و مراکز صنعتی و به خصوص درمصاحبه های استخدامی کابرد فراوان دارد. زیرا هوش هیجانی بالا درموفقیت افراد تأثیر فراوان دارد. البته مشروط بر آن که فرد از یک بهره هوشی نرمال برخوردار باشد.


دانلود با لینک مستقیم


رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی

دانلود مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
قرن بیستم از یک سو قرن تکنولوژی، سرعت و اوج دست آورد های علمی بشر بود و از سوی دیگر قرن سرگشتگی، تنهایی و بیگانگی انسان ها و قرن آشفتگی عصبی و روانی به شمار می رود.دیدگاه علمی ناهمگون راجع به فعالیت های هیجانی و عاطفی که تحقیق هشتاد ساله ی اخیر را در مورد هوش جهت داده است، به تدریج در حال تغییر است و روانشناسی به تازگی به نقش اساسی هیجانات در زندگی آدمی پی برده است و کم کم به قدرت و نفوذ احساسات در حیات ذهنی انسان و هچمنین خطرات آن اعتراف می کند (گلمن، بلوچ 1379).
اصطلاح هوش هیجانی در سال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد و بحث های بسیاری را برانگیخت. هوش هیجانی با توانایی در ک خود و دیگران، یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات و عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط پیوند دارد.
پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارت های اجتماعی، توانایی های بین فردی، رشد روانی و وقوف فرد بر هیجان های خویش و توان کنترل آن هیجان ها به توصیف و تبیین هوش هیجانی (غیر شناختی) پرداخته اند.
بار-آن هوش هیجانی (هوش غیر شناختی) را عامل مهمی در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و آن را با سلامت عاطفی و در مجموع، سلامت روان مرتبط می داند. بار-آن برای اولین بار در 1980 هوشبهر هیجانی EQ را مطرح کرد و در همان سال به تدوین پرسش نامه هوش هیجانی (EI) پرداخت. به اعتقاد بار-ان، هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست ؛ زیرا بسیاری از افراد هوش شناختی بالایی دارند ولی آنطور که باید، در زندگی موفق نیستند. (جلالی، سید احمد 1381)
از زمانی که پدیده ای به نام هوش توسط بینه (1905) در فرانسه به صورت عدد و رقم نمود کمی یافت، و اصطلاح هوشبهر توسط ترمن (1916) معرفی شد، نزدیک به یک قرن می گذرد. از آن زمان تا کنون، بسیاری از روانشناسان از جمله اسپیرمن، ترستون، بینه ،وکسلر، پیاژه، کتل، گیلفورد، گاردنر و ... ) تعریف و طبقه بندی های مختلفی از هوش به دست داده و بر آن اساس به تهیه ی ابزارهایی پرداخته اند که مدعی سنجش این کیفیت ذهنی است. این ابزارها که هر یک برگرفته از تصور و اندیشه ی پدید آورنده ی آن در باره ی پدیده ی هوش است، به صورت تصویر ، نوشتار یا ترکیبی از این عوامل به بازار عرضه شده و هر پدید آورنده ای نیز چنان به نتیجه ی فکر و عمل خود دل بسته و از آن راضی است که گویی هوش چیزی جز دست آورد او نیست (جلالی، سید احمد 1381).
این تنوع، ابزار و تفاوت برداشت ها تمثیل زیبای مولانا را به ذهن می آورد. در این داستان هندوها هر یک در تاریکی بخشی از اندام فیل را لمس می کردند و ادراک بسیار جزئی خود را تمام واقعیت می پنداشتندو تصویری از فیل ارائه می دادندکه به همه چیز شباهت داشت، جزخود فیل(جلالی، سید احمد).
اصطلاحاتی که روانشناسان به کار می برند حتی از این پیچیده تر و ابهام آمیزتر است، زیرا این پدیده نه تنها به لمس در نمی آید بلکه به دلیل ذهنی و انتزاعی بودن، تصور آن نیز به آسانی میسر نیست. شاید به همین دلیل است که بورینگ می گوید: «هوش همان چیزی است که به وسیله ی آزمون های هوش اندازه گرفته می شود».این گفته ،بی تردید زبان گویای هر روانشناسی است که می خواهد این پدیده ی انتزاعی را به کمیت تبدیل کند. به قول ایکن (1985)،هوش نامی است که به فرایند های ذهنی فرضی یا مجموعه ای از رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود و نظریه های هوش در عمل همان نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه اند(جلالی، سید احمد1381)
بدیهی است که وقتی تعریف موضوعی به اندازه ی کافی روش نباشد،سنجش دقیق آن نیز به آسانی میسر نخواهد بود. با این همه ،تا زمانی که تعریف قابل قبولی از هوش به دست داده نشده است ، ناچار باید جلوه هایی از آن را آنطور که در آزمون ها تجسم می یابد، پذیرفت و بر آن اساس به برآورد هوشبهر افراد –که حاصل تقسیم سن ذهنی به سن زمانی آنان می باشد (جلالی، سید احمد 1381).
در تعریف واژه ی «هوش» اتفاق نظر میان روانشناسان وجود نداردو برای تعریف آن از ویژگی هایش استفاده می شود. هنگامی که هوش مورد مطالعه قرار می گیرد، خود هوش نیست؛ بلکه رفتار یا عملکرد هوشمندانه است. بنابراین به جای تفکر در باره ی هوش باید در باره ی رفتار هوشمندانه تحلیل کنیم و مبنای رفتار هوشمندانه باید نوعی دانش و اطلاعات در کلی ترین معنای آن باشد که به طور رسمی یا غیر رسمی کسب شده اند. تأثیر هوش بر رفتار هوشمندانه با حافظه آغاز می شود. یک عامل مرتبط با آن، به یاد آوردن اطلاعات، اعمال آموخته های قبلی در وضعیت موجود، یعنی توانایی انتقال یا تصمیم گیری است. برخی از افراد نسبت به دیگران ظرفیت بسیار بیشتری برای انتقال دارند که نشان از هوش بالای آنان دارد. جنبه های دیگر هوش و رفتار هوشمندانه شامل سرعت در رسیدن به راه حل ها و پاسخ ها و توانایی حل مسئله است (ابعاد هوش هیجانی).
جان میر و پیتر سالوی، ابعاد چهار گانه ی هوش هیجانی را به شرح زیر بیان کرده اند:
1- خود آگاهی
2- آگاهی اجتماعی
3- مدیریت روابط
4- خود کنترلی( خائف الهی، دوست دار،1382).
گلمن اجزاء هوش هیجانی را در خود آگاهی، خود نظم دهی، انگیزه همدلی و مهارت اجتماعی در شغل می بیند. (جلالی1381).
هوش هیجانی با الکسی تیمیا نیز همپوشی دارد. سازه الکسی تیمیا به معنی توانایی در توصیف با آگاهی از هیجانات و خلق خویش است. فرد مبتلا به الکسی تیمیا هیجانات را بر حسب احساس های جسمی یا واکنش های رفتاری تعریف می کند تا آن ها با افکار ملازم و این تصور را به ذهن متبادر سازد که گویی معنی احساسات را نمی فهمد (پورافکاری، 1376).
الکسی تیمیا با دشواری در ایجاد تمایز میان حالات هیجانی مختلف و توانایی محدود تفکر در هیجانات و با استفاده از آن ها به هنگام مواجهه با موقعیت های استرس زا ارتباط دارد. هوش هیجانی و الکسی تیمیا با متغیر های دیگر نظیر خود آگاهی، افسردگی، اضطراب، عزت نفس و استرس ادراک شده نیز رابطه دارند. خود آگاهی و عزت نفس احتمالاً هوش هیجانی بالاتر و الکسی تیمیا هوش هیجانی پایین تر را پیش بینی می کند و بین هوش هیجانی با افسردگی، اضطراب و استرس ادراک شده همبستگی معکوس وجود دارد (به نقل از مشتاق زاده، 1383).
از سوی دیگر استرس پدیده ای است که همواره با زندگی انسان قرین بوده و افراد در جنبه ی مختلف زندگی با آن روبه رو بوده و آن را تجربه می کنند. همچنین در دوره ای زندگی می کنیم که با آن که تکنولوژی زندگی مادی انسان را ساده تر و سهل تر نموده اما انسان را از نظر معنوی به مراتب تضعیف نمده است. هر چند این امکانات در ارضای نیاز های بدنی مؤثر هستند. اما لزوماً نیاز های روانی را نه تنها ارضا نمی کنند بلکه گاه تهدید نیز می کنند و این امکانات گسترده ی مادی فشار های روانی عظیمی را برای انسان به وجود می آورد. امروزه استرس به قدری با زندگی انسان ها عجین شده است که مختصصان از آن با عنوان بیماری قرن نام می برند؛ هیچ کس از فشار روانی و استرس های موجود در زندگی ایمن نیست و همه در معرض آن قرار دارند. افراد برای مقابله با منابع فشار زا و استرس ها راه های مختلفی را بر می گزینند که متخصصین از آن به عنوان سبک های مقابله با استرس نام می برند(کلمن ،نیکخواه 1373).
در بررسی و تعریف روش های مقابله با فشار های روانی می توان یک طرح کلی را عنوان کرد که اولین گام به شناسایی منظم منبع فشار روانی از قبیل رخداد ها و موقعیت های فشار زا معطوف است. گام بعدی در عوارض جسمانی و روا نشناسی ناشی از فشار روانی از قبیل سر درد و یا فقدان تمزکز معطوف است و در گام نهایی باید با استفاده از راهبرد های فردی به عوامل فرهنگی در جهت مقابله با فشار روانی اشاره کرد. رفتار مقابله ای به معنی کوشش برای کنترل تقاضاهایی که بیش از اندازه و توانا هستند، می باشد. مقابله با کلیه ی جریان های در بر گیرنده تطابق و سازگاری با حد موفقیت فرق می کند. تطابق شامل کلیه ی رفتار های سازگاری اتوماتیک می باشد. اما مقابله همیشه مستلزم استرس یا نیازمند استرس است. چیز جدید یا چیزغیره منتظره یک موقعیت پر استرس را بر می انگیزد و کوشش و تلاش بیشتری برای انتخاب پاسخ مناسب اعمال می شود. ارزیابی شناختی نقش مهمی را در انتخاب رفتار های مقابله ای دارند. بدن و ذهن هر دو در تکاپوی تطبیق یافتن استرس به کار می افتند(کلمن ،نیکخواه 1373).
رفتارهای مقابله ای مانند عوامل فشارزا طیف وسیعی را تشکیل می دهند که از پاسخهای فیزیکی خودکار مانند فرار ار سر راه اتومبیل که با سرعت در حال حرکت است تا تدبیر تعیین شده است و انواع مکانیسم های دفاعی را شامل می شوند . رفتارهای مقابله ای یا موثر هستند یا خنثی می باشند و این بستگی به آن دارد که تا چه حد می توان استرسها را کم کرد یا آنرا تحریک نمود (کلمن ،نیکخواه 1373).
فشار روانی از یکسو معرف چالشهایی است که ما را به هیجان در می آورد و به کوشش و تلاش وا می دارد که بدون آن زندگی برای مردم بسیار کسل کننده و سرانجام فاقد ارزش است و از سوی دیگر معرف شرایط و انتظاراتی است که برای افراد تحمیل می شود و به گونه ای بدنی و روانی نمی تواند این انتظارات را بر آورده سازند و ممکن است به آشفتگی و در هم شکستگی از نظیر فیزیکی یا روانی منتهی گردد . بدین سان فشار روانی از یکسو نجات دهنده زندگی و از سوی دیگر می تواند ویران کننده زندگی باشد و برای فهمیدن آن باید هر دو معنا را در نظر گرفت(کلمن ،نیکخواه 1373).
همچنین موضوع فشار روانی یا استرس و آثار آن مورد توجه بسیاری قرار گرفته و علیرغم این نظر که فشارهای روانی مفید و خوش خیم نیز وجود دارد و مقداری از فشارهای روانی برای ایجاد تحریک و تلاش در انسان ضروری است اما زمانیکه بحث فشارهای مطرح می گردد بیشتر به عوارض و ضایعات آن توجه شده و فشار روانی مضر مد نظر قرار داده می شود . به هر حال واضع است که فشار عصبی اثرات فراوانی بر عملکرد افراد در جنبه های مختلف زندگی دارد. فشار عصبی حاد نیروی فرد در برابر منابع استرس زا را کاهش می دهد و فرد را در برابر فشارها و مسائل روزمره زندگی آسیب پذیر تر می سازد تا فعالیتهاو تلاشهای انسان برای نیل به هدف عقیم بماند(کلمن ،نیکخواه 1373).
نتایج تحقیقات مختلف بیانگر این واقعیت است که قرار گرفتن طولانی در معرض استرس به تغییرات مهم فیزیولوژیکی و روانی و بی ثباتی محیط داخلی بدن می انجامد. این حالت عدم تعادل در محیط داخلی بدن منجر به گسترش علائم ، سندرمها و بیماریهای اختصاصی می گردد (شیفر ، بلوچی 1370).
برخی از اختلالات از قبیل حمله های قلبی ،سکته های مغزی ، آسم، مشکلات قاعدگی،سردرد ها و جوشهای پوستی می توانند به واسطه استرس به وخامت بگرایند (کارلسون ،پژهان 1380).
استرس سیستم درونی فرد را تخریب می کند و زمانیکه پاسخهای ستیز و گریز جهت بر طرف نمودن تاثیرات عوامل استرس زا با شکست مواجه شود حالات ضعف و خستگی در فرد عارض می شود وبه صورتهای گوناگون نمایان می شود این اختلالات به صورت حالات ذهنی عاطفی و یا رفتاری بروز می نماید(شیفر ،بلوچی 1370).
مطالعات به عمل آمده تاثیرات همه جانبه استرس در روابط بین فردی و عواطف افراد را نشان می دهد. در تعاملات اجتماعی ما باید سریع، سازنده و تا حدودی نا خودآگاه تصمیمات شناختی بگریم. در این موقعیتهای اجتماعی عاطفه معمولا برشیوه ای که رفتار می کنیم موثر خواهد بود. هوش هیجانی در واقع شامل آگاهی از چگونگی و زمان این اثرها است(شیفر ،بلوچی 1370).
در اینجا اهمیت درک و مطالعه هوش هیجانی روشن می شود. هوش هیجانی بدین معنا است که حالات خلقی معمولی هم می تواند به صورت بنیادی ما را از شیوه رفتار خود و دیگران آگاه سازد. افراد معمولا از این اثر ها آگاهی ندارد لذا هوش هیجانی بالا بیانگر نگرش هشیارانه و سنجیده نسبت به این تاثیرها است. در کل افرادی که هوش هیجانی پایین دارند در موجهه با استرسهای زندگی ،سازگاری و انطباق ضعیف تری خواهند داشت و در نتیجه به افسردگی و نا امیدی و پیامدهای منفی زندگی مبتلا می شوند (مشتاق زاده 1382)
وقتی تاریخچه روانشناسی را مرور کنیم می توان فرض نمود زمانیکه فرد با یک بحران یا حتی یک اتفاق روزمره روبرو می شود خود را به سرعت در پشت مکانیزم های دفاعی پنهان می سازد یا از برخی پیامدهای روانشناختی که نتیجه بر خورد با چنین مشکلاتی است رنج می برد. در طول زندگی همه با مشکلاتی که راه حل از پیش تعیین شده ای ندارد روبرو می شویم معذلک یاد می گیریم در خصوص اینگونه مشکلات سازگاری و انطباق از خود نشان داده با بدبختی و مصیبت روبرو شده و با آن مقابله نماییم همچنین برخی مسائل قابل حل هستند و راه حل تنها با کنار آمدن با آن و تلاش فعالانه جهت مقابله با مشکل خواهد شد (رابرت الیور ،حسنی و دیگران 1383).
منابع گوناگون فشار روانی و ناراحتی ها ی عاطفی و هیجانی مراحل مختلف زندگی منجر به بروز واکنش های متفاوت در افراد می شوند. برخی از افراد بهتر از سایرین با این عوامل محرک وتنش زا مقابله کنند ودر واقع رفتارشان طوری است که از عهده مبارزه طلبی ها و هماورد جویی محیط بر می آیند در حالی که بسیاری از افراد با توجه به جنبه های شخصیتی نسبت به فشارهای روانی کاملا مستعد آسیب پذیری و بی مقاومت اند به بدین معنی که اگر با عوامل تنش مواجه شوند قادر نیستند با آنها مقابله نموده و از عهده مشکل بر آیند البته عومل بسیاری از قبیل شخصیت ، انگیزه ،توانمندبودن یا بالعکس ناتتوانی،در امر مقابله با مشکلات خاصی که در شرایط ویژه پیش می آیند می توانند در به وجود آوردن این تفاوتها دخالت داشته باشند بنابراین توجه به آن دسته از خصوصیات فرد که وی را مستعد تحمل فشار روانی می کند کاملا ضروری می نماید (کوپر،قراچه داغی وشریعت زاده 1373).
اگر بپذیریم که استرس یک تجربه و پدیده همگانی است و این تجربه را نا به هنجار در نظر بگیریم مستلزم آن است که کاری در برابرش باید انجام داد. قرین بودن همیشگی استرس با زندگی انسان ها از یک سو و جدید بودن موضوع هوش هیجانی از سوی دیگر پژوهشگر را بر این وا داشت تا موضوع پایان نامه خود را در ارتباط با این پدیده همیشگی زندگی انسان (استرس) و راه های مقابله با آن و هوش هیجانی که نقش مهمی در زندگی انسان ایفا می کند انتخاب نماید یا بررسی رابطه هوش هیجانی و مولفه های آن در برخورد با استرس می توان راهکار هایی جهت کنترل استرس و مهار آن در موقعیت های مختلف و همچنین با لا بردن هوش هیجانی افراد که بنا بر تحقیقات صورت گرفته نقش مهمی در موفقیت زندگی دارد ارئه می دهد. امید است این پژوهش برای جامعه و افراد آن در زمینه شناخت راه های مقابله با استرس و نحوه کنار آمدن با آن و آگاهی در مورد هوش هیجانی واقع گردد .
تعاریف مفهومی
هوش هیجانی: هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است. توانایی اداره ی مطلبوب خود، خلق و خو و وضع روانی و کنترل تکانش هاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند.هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجان های خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است (جلالی، سید احمد)
استرس:عبارت است از هرگونه محرک و عامل تنش زا روانی که باعث دگرگونی و بهم خوردن منظم حالت جسمانی فرد یا باعث عدم تعادل بدنی فرد تحت تاثیر شرایط روانی اجتماعی می گردد(استورا،دادستان 1373).
مقابله:فرایندی که طی آن فرد کوشش می کند به هنگام رویارویی به خواسته های محیطی مشکلات خود را حل نماید. روشهای مقابله ای کوششهای فعال و غیر فعال می باشد که در پاسخ به شرایط تهدید کننده با هدف رفع تهدید، کاهش ناراحتیهای هیجانی به کار برده می شود.(به نقل از آقاجانی 1375).
مقابله مساله مدار: شامل راهبردهایی در جهت حل، دوباره تعریف کردن یا کوچک شمردن تاثیرات یک موقعیت فشارزا است. تاکید اساسی در این راهبرد بر روی مسله مدار و اداره کردن آن و تلاش فعالانه در جهت حل مساله می باشد (اندلر و پارکر ،به نقل از فتوت احمدی)
مقابله هیجان مدار: راهبرد های دفاعی در جهت انکار و تحریف واقعیت و پاسخهای هیجانی با هدف کاهش تنش می باشد. این نوع راهبردها به سمت علائم ناشی از فشار روانی جهت داده می شود(اندلر و پارکر، فتوت احمدی 1380).
مقابله اجتنابی: شامل فعالیت ها و تغییرات شناختی و دوری از موقعیت فشارزا می باشد. مقابله ی اجتنابی از طریق فراموش کردن موقعیت فشارزا و کناره گیری از آن، جستجوی پاداش های جایگزین و درگیر شدن در فعالیت های تازه صورت می پذیرد (اندلر و پارکر، فتوت احمدی1380).
هوش هیجانی: نمره ای که آزمودنی بر اساس پرسشنامه هوش هیجانی پل به دست آورده است. مقابله مساله مدار: آزمودنی بر اساس مقیاس CISSبالاترین نمره را رویکرد مساله مداری گرفته باشد.
مقابله هیجان مدار: آزمودنی بر اساس مقیاس CISSبالاترین نمره را در رویکرد هیجان مدار گرفته باشد.
مقابله اجتنابی: آزمودنی بر اساس مقیاسCISSبالاترین نمره را در رویکرد اجتنابی گرفته باشد.
پیشینه تحقیق
هوش هیجانی
هوش هیجانی مفهوم جدیدی در روانشناسی نیست و می توان می توان ردپای آنرا در کارهای انجام شده در بیش از 60 سال قبل یافت (جرنیس 2002 به نقل از ایرانمنش) .
ای . ال ثورندایک که در سالهای 1920تا 1930 به خاطر ترویج مفهوم بهره هوشی معروف است هوشیاری اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد هوش هیجانی را یکی از
جنبه های بهره هوشی افراد می داند (گلمن ، بلوچ 1379) . ثورندایک هوش را به سه دسته تقسیم میکند :
الف) هوش اجتماعی (توانایی درک اشخاص و ایجاد رابطه با آنها) .
ب) هوش عینی (توانایی درک اشیاء و کار کردن با آنها) .
ج) هوش انتزاعی (توانایی در نشانه های کلامی و ریاضی و کار کردن با آنها) . (هومن ، 1380به نقل از ایرانمنش) .
وکسلر در سال 1940 به عناصر غیر عقلانی به خوبی عناصر عقلانی اشاره داشت که منظور او جنبه های عاطفی شخص و عوامل اجتماعی بود . وکسلر در صفحه 103 گزارش خود درباره هوش می نویسد : کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل هوش، عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارد که می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص کند . (جلالی 1381) . لیپرنیز معتقد است که تفکیر هیجانی بخشی از تفکر منطقی است و این نوع تفکر یا در معنای کلی تر هوش کمک می کند (جلامی 1381) . در سال 1968 کتل و بوچرسعی کردند تا هم پیشرفت تحصیلی در مدرسه را و هم خلاقیت را از طریق توانایی ، شخصیت و انگیزه افراد پیش بینی کنند تا اهمیت شخصیت را حتی در پیشرفت دانشگاهی نیز نشان می دهند (هومن 1380 به نقل از ایرانمنش) .
گاردنر در سال 1983 در کتاب چهارچوب ذهن اعلام می کند که فقط یک نوع هوش و خرد خاص نیست که برای نیل به موفقیت در زندگی حیاتی و مهم است بلکه برای دستیابی به سعادت و نیکبختی به شمار گسترده ای از قابلیتها نیاز داریم که آنها را می توان در هفت ویژگی خلاصه کرد . این فهرست هفتگانه عبارت است از : دو نوع قابلیت علمی شامل مهارت زبانی و توانایی منطقی - ریاضیاتی ، قدرت تجسم ، نبوغ در تحرک و جنبش ، استعداد موسیقی ، مهارتهای بین فردی و ظرفیت درون روانی . گاردنر دو ویژگی آخر را هوش فردی می نامد (گلمن ، بلوچ 1379) .
از نظر گاردنر مهمترین انواع هوش ، هوشهای روابط بین فردی و درون فردی هستند (چرنیس 2002 به نقل از ایرانمنش) . هوش روابط بین فردی در واقع توانایی در ک دیگر مردمان است : اینکه چه چیزی آنها را برانگیخته می سازد . چگونه کار می کنند و چگونه می شود با آنها همکاری کرد . هوش درون فردی توانایی به هم پیوسته ای است که بر طرف دورن باز می کردد و در واقع
19ظرفیت فرد برای خلق الگوی صادقانه و دقیق از خود است . الگویی که از آن بتواند به طور مؤثر در زندگی استفاده کند (گلمن ، بلوچ 1379) .
در سال 1985 ریون بار- آن مفهوم EQ (بهر هیجانی) را اختراع نمود تا در نتیجه آن بتواند روش خود را برای ارزیابی هوش کلی توضیح دهد . او اعتقاد دارد که هوش هیجانی توانایی مارادر کنار آمدن موفقیت آمیز با دیگران توأم با احساسات درونی مامنعکس می سازد. بار-آن هوش هیجانی (هوش غیر شناختی) را عامل مهمی در شکوفایی توانایی افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و آن را با سلامت عاطفی و در مجموع، سلامت روانی مرتبط می داند.
او پس از 17 سال تحقیقات خود سیاهه شخصیتی بار – آن را به وجود آورد.تست وی پنج حیطه: روابط میان فردی، درون فردی، توانایی انطباق پذیری مدیریت استرس بافشارروانی وخلق کلی را اندازه می گرفت (میرسکی، جلالی1381).
اصطلاح هوش هیجانی در سال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد و بحث های بسیاری را بر انگیخت. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران، یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات و عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم ومحیط، پیوند دارد. گلمن در تبیین هوش هیجانی کوشش زیادی به خرج می دهد . وی اساس کار خود را بر اساس کارهای میر و سالووی نهاد ولی متغیرهای زیادی را برای روشن ساختن اجزاء هوش هیجانی به آن اضافه کرده است . او ویژگیهای شخصیتی از جمله خوش بینی ، پشتکار و توانایی به تأخیر انداختن لذت را نیز در این مورد مهم می بیند. او اظهار می دارد نقش اول من به عنوان نظریه پرداز هوش هیجانی این بود که تئوری مربوط به عملکرد را ارائه دهم که بر مبنای مدل اساسی هوش هیجانی استوار باشد و آنرا طوری تطبیق دهم تا سودمندی شخصی فرد را در محیط کار و رهبری پیش بینی نماید (گلمن 2001 ، جلالی 1381) .
پژوهشگرا ن با ارزیابی مفاهیمی چون مهارت های اجتماعی, توانایی های بین فردی، رشد روانی و وقوف فرد بر هیجان های خویش و توان کنترل آن هیجان ها به توصیف و تبیین هوش هیجانی (غیر شناختی) پرداخته اند.
شایان ذکر است که با همه تلاش هایی که از سال 1995 تا کنون برای تیین و تعریف هوش به عمل آمده، بعد عاطفی یا هیجانی آن بدان گونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. از این تاریخ به بعد، گزارش کسانی که از دیر باز در اندیشه تدوین ابزاری برای سنجش این حیطه ذهنی غیر شناختی بودند و می خواستند آن را با معیار مناسب دیگری محک بزنند و جلوهای آن را با عدد و رقم مجسم کنند، منتشر شد و در اختیار اندیشمندان و روان شناسان قرار گرفت.
گلمن به تازگی آمادگی هیجانی را مطرح ساخته که منطور وی نوعی توانایی آموخته شده بر اساس هوش هیجانی فرد است که پیامد و نتیجه آن در عملکرد کاری فرد است (گلمن 2001 به نقل از ایرانمنش) .

 

فیزیولوژی هوش هیجانی
در انسان آمیگدال خوشه ای بادامی از ساختارهای به هم پیوسته است که روی سقف شاخ تامپورال بطن جانبی نزدیک به انتهای حلقه لیمبیک قرار گرفته است . آمیگدال انسان در مقایسه با آمیگدال نخستیها دارای حجم بیشتری است . هیپوکامپ و آمیگدال دو قسمت مهم از از مغز بویایی هستند که بعدها در جریان تکامل تبدیل به کورتکس و نئوکورتکس شدند . تا به امروز این ساختارهای لیمبیک اکثر وظایف مغز را در زمینه یادگیری و به خاطر سپاری مطالب به عهده داشته اند . آمیگدال متخصص در امور احساسی و هیجانی است . اگر آمیگدال را از مغز جدا کنیم نتیجه آن عدم توانایی کامل در سنجش اهمیت عاطفی وقایع است (گلمن ، پارسا 1380) .
آمیگدال مثل یک انبار خانگی برای خاطره های هیجانی و احساسی عمل می کند و زندگی بدون آن در واقع نوعی زندگی عاری از معنای شخصی است و هیجان بستگی به آمیگدال دارد . ژوزف لودوکس دانشمند عصب شناسی دانشگاه نیویورک نخستین کسی بود که نقش کلیدی آمیگدال را در مرکز حسی مغز کشف کرد . او توضیح داد که چگونه آمیگدال می تواند حتی مراکز اندیشه و تفکر را کنترل کند و بر فرآیند تصمیم گیری نظارت داشته باشد . عملکرد آمیگدال واکنش متقابل آن با نئوکورتکس در درک هیجان نقش اصلی را ایفا می کند (گلمن ، پارسا 1380).
هیجان خواهی به طور منفی با سطح اکسید از تک آمین ارتباط دارد یعنی وقتی سطح اکسیداز تک آمین بالا است نوراپی نفرین کمی وجود دارد یا در دسترس است اما وقتی سطح آن پایین باشد نور اپی نفرین در سطح بالایی موجود است . نور اپی نفرین از غده فوق کلیوی ترشح
می شود و نقش بسیار مهمی در تعیین هیجان دارد . نور اپی نفرین اغلب در جاهای مختلف مغز موجود است . سطح نور اپی نفرین موجود در مغز بستگی به فعال شدن مراکز پاداشی مغز دارد (فرجی 1375) .

 

مؤلفه های هوش هیجانی
به نظر گلمن هوش هیجانی که توانایی اداره کردن مؤثر خود و روابط است از 5 مؤلفه اصلی تشکیل شده است که عبارتند از :
1) خودآگاهی 2) خود مدیریتی 3) انگیزش 4) آگاهی اجتماعی یا همدلی
5) مهارت اجتماعی (گلمن ، پارسا 1380) .
1) خود آگاهی
خود آگاهی اولین جزء هوش هیجانی می باشد و به معنی داشتن درک عمیق از عواطف ، قوتها ، ضعفها ، نیازها ، انگیزه ها و سأتهای خود می باشد . افراد با خود آگاهی قوی در تمامی مراحل تحت شرایط امیدوار کننده ای قرار دارند . آنها با خودشان و دیگران درستکار و امین هستند . افراد خود آگاه می توانند درباره محدودیتها و قوتهایشان صحبت کنند و درک محکم و استواری از تواناییها و استعدادهایشان دارند و می دانند چه وقت درخواست کمک کنند (گلمن ، پارسا 1380).
خودآگاهی فقط از دید خود شخص کامل نمی شود . ما باید نظر دیگران را در مورد خود بدانیم زیرا هرکدام از ما در ابتدا فکر می کنیم که از سطح خودآگاهی بالایی برخورداریم . قسمت زیادی از واکنش درونی مستلزم این است که ارزیابی دیگران را در مورد خود بدانیم زیرا ممکن است نقطه نظر دیگران در مورد ما با آنچه فکر می کنیم در مورد ما مصداق دارد متفاوت باشد (کلمرو 2000 ، به نقل از ایرانمنش 1382).
سالووی خودآگاه را سنگ مبنای هوش هیجانی می داند و معتقد است افراد با خودآگاهی بالا نسبت به احساسات واقعی خود در زمینه های اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر آینده گرفته تا شغل که برمی گزیند احساس اطمینان بیشتری دارند (گلمن ، پارسا 1380) .
2) خود مدیریتی
دومین مؤلفه ای که ابعاد هوش هیجانی مطرح می شود مدیریت خود است که به معنی تسلط بر خود یعنی توانایی مقاومت در مقابل طوفانهای هیجانی که سرنوشت بر پا می دارد . خود مدیریتی یعنی هیجان به معنی سرکوب هیجانها نیست . به این شکل نیست که ما یک سد دفاعی محکم در مقابل احساسات وانگیزه ها درست کنیم برعکس خود مدیریتی به این می پردازد که ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است روش ابراز احساسات می باشد . خود مدیریتی برای مدیران بسیار حائز اهمیت است زیرا افرادی که احساسات و امیال خود را تحت کنترل دارند می توانند محیطی از راستی و صداقت ایجاد کنند . در چنین محیطی رقابت و اختلافات به شدت کاهش می یابد (گلمن ، بلوچ 1379) .
خود مدیریتی به دلیل رقابت نیز قابل اهمیت است زیرا تجارت روز با ابهام و تغییر همراه است . فن آوری کارها را با سرعت سرسام آوری دگرگون می سازد . افرادی که به هیجانهای خود تسلط دارند می توانند با این تغییرات هماهنگ شوند . خود کنترلی همچنین قابل یادگیری است (گلمن ، پارسا 1380) .
3) انگیزش
انگیزش تمایل فرد است به اینکه کاری را در محدوده خاصی به خوبی انجام دهد و عملکردش را به طور خود جوش ارزیابی کند . خود انگیزی زبان سائق پیشرفت
می باشد و کوشش است در جهت رسیدن به حد مطلوبی از فضیلت افرادی که این خصیصه را زیاد دارند همیشه در کارهایشان سائق زیادی برای رسیدن به اهداف و استانداردها وجود دارد (گلمن ، پارسا 1380) .
4) آگاهی اجتماعی و همدلی
آگاهی اجتماعی شامل تواناییهای همدردی و سازمان بندی امکانات می باشد . آگاهی اجتماعی یعنی به دست آوردن بیشترین احساس از عواطف دیگران . رهبران اغلب درک عمیقی از چگونگی اطراف خود دارند و نسبت به تغییرات حساس اند (گلمن ، بوتیز و ملک 2001 ، به نقل از ایرانمنش) .
همدلی بر پایه خودآهی بنا می شود و هر قدر نسبت به احساسات خودمان آگاهمند باشیم در یافتن احساسات دیگران ماهرتر خواهیم بود . توانایی همدلی یعنی قابلیت شناخت احساسات دیگران . همدلی می تواند در عنصرهای مختلف زندگی نقش ایفا کند . نکته کلیدی جهت افزایش حس همکاری پرورش توانایی گوش دادن در خود می باشد زیرا هرچه افراد احساس مسئولیت بیشتری کنند تحمل بیشتری برای گوش دادن به حرفهای دیگران خواهند داشت و در نتیجه به درک بهتری از احساسات طرف مقابل خواهند رسید (گلمن ، پارسا 1380) .
5) مهارتهای اجتماعی
مهارت اجتماعی به عنوان بخشی از هوش هیجانی آن طور که به نظر می رسد ساده نیست . این موضوع تنها مسأله دوستی و رفاقت نیست . هرچه افرادی که از مهارتهای اجتماعی بالایی برخوردارند به ندرت بد اخلاق هستند . مهارت اجتماعی بیشتر دوستی با یک هدف است : به حرکت وا داشتن افراد در جهتی که دوست دارید . این مهارت بیشتر به دوست یابی هدفمند مربوط می شود . مهارت اجتماعی یکی از قابلیتهای اصلی رهبری است . رهبری که نتواند همدلی خود را ابراز کند همانند کسی است که دارای آن نیست و انگیزش یک رهبر نیز بی فایده خواهد بود . اگر وی نتواند احساسات خود را به سازمان انتقال دهد (گلمن ، پارسا 1380) .
گاردنر در نظریه هوش چند گانه خود این مهارت را هوش بین فردی معرفی کرده است . از نظر گاردنر هوش بین فردی شامل خصوصیاتی از قبیل توان سازماندهی گروه ، مذاکره در جهت حل مسأله روابط شخصی و تحلیل اجتماعی است . مهارت اجتماعی باید درک هوشمندانه از احساسات و نیازهای فرد متعادل باشد و از خودشناسی نشأت گرفته باشد و این مهارت باید حاکی از عزت نفس بالایی باشد (ایرانمنش 1382) .
جان میر و پیتر سالوی ابعاد چهر گانه هوش هیجانی را به شرح زیر بیان کرده اند:
1)خود آگاهی:
ضروری ترین توانایی مرتبط با هوش هیجانی این است که فرد از هیجانات و احساسات خود آگاه باشد. توانایی خد آگاهی به افراد اجازه می دهد تا نقاط قوت و محدودیتهای خود را بشناسند و به ارزش خود اعتماد پیدا کنند.مدیران خود آگاه برای آزمون دقیق روحیات خود از خود آگاهی استفاده می کنند و به طور شهودی و از راه درک مستقیم می دانند که چگونه دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.
2)آگاهی اجتماعی:
شامل توانایی مهم همدلی و بینش سازمانی است. مدیرانی که دارای آگاهی اجتماعی هستند، هیجانات، عواطف و احساسات دیگران را بیشتر عملی می سازند، تا اینکه آنها را حس کنند. آنان نشان می دهند که مراقب هستند، علاوه بر این، آنان در زمینه شناخت روند سیاستهای اداری تخصص دارند، بنابراین، رهبران برخوردار از آگاهی اجتماعی دقیقا می دانند که گفتار و کردارشان بر دیگران تاثیر می گذارد و آن قدر حساس هستند که اگر کلام و رفتارشان تاثیر منفی داشته باشد، آن را تغییر می دهند.
3) مدیریت روابط:
توانایی مرتبط با هوش هیجانی، شامل توانایی برقراری ارتبطات و مراودات آشکار و قانع کننده، فرو نشاندن اختلافات و ایجاد پیوندهای قوی بین افراد است. رهبرانی که از توانایی مدیریت روابط برخوردارند، از این مهارتها در جهت گسترش شور و اشتیاق خود و حل اختلافات از طریق مزاح و شوخی و ابراز مهربانی استفاده می کنند. رهبری توام با برخوردار ی از توانایی مدیریت روابط اگرچه کار آمد است، کاربرد محدودی دارد.
4)خود کنترلی:
عبارت است از: توانایی کنترل هیجانات، عواطف، رفتار صادقانه، درست به شیوه های معتبر و تطبیق پذیر. رهبران خود کنترل اجازه نمی دهند بد خلقی های گاه و بی گاهی در طول روز از آنان از توانایی خود کنترلی به این منظور استفاده می کنند که بد خلقی و روحیه بد را به محیط کاری و اداره نکشانند، یا منشاء و علت بروز آن را به شیوه ای منطقی برای مردم توضیح دهند. بنابراین آنان می دانند که منشاء این بد خلقی ها کجاست و چه مدت ممکن است به طول انجامد.

 

مولفه های اصلی هوش هیجانی و اجتماعی و عوامل تشکیل دهنده آن ها
الف) مولفه های درون فردی Intrapersonal components
1- خود آگاهی عاطفی (هیجانی)Emotional Self Awareness
2- جراتمندی ASSERTIVENESS
3- حرمت نفس SELF REGARD
4- خود شکوفاییSELF ACTUALIZATION
5- استقلال عمل INDEPENDENCE
ب) مولفه های سازگاری ADAPTIBILITY COMPONENTS
1- آزمون واقعیت REALITY TESTING
2- انعطاف پذیری FIEXIBILITY
3- حل مساله PROBLEM SOLVING
پ) مولفه های خلق و خوی عمومی (کلی) GENERAL MOOD COMPONENTS
1- خوش بینی OPTIMIST
2- نشاط HAPPINESS
ت) مولفه های میان فردی INTERPERSONAL COMPONENTS
1- هم حسی EMPATHY
2- مسوولیت اجتماعی SOCIAL RESPONSIBILITY
3- روابط بین فردی INTERPERSONAL RELATIONSHIP
ث) مولفه های کنترل تنش ها STRESS MANAGEMENT COMPONENTS
1- تحمل تنش ها STRESS TOLERANCE
2- کنترل تکانه ها IMPULSE CONTROL

 


هوش هیجانی و مفهوم شخصیت
موضوع روانشناسی شخصیت مطالعه بخشهای مختلف روانشناختی ، سازماندهی و رشد آن با هدف برقراری ارتباط قسمتهای مختلف ذهن نظیر مکانیسمهای دفاعی ، ساختارها ، عملکردها و فرآیندها با پیامدهای زندگی است (مایر 1998 ، به نقل از مشتاق زاده 1382).
عبارتی که افراد آگاه به هنگام تصور هوش هیجانی به کار می برند : انگیزش ، هیجان ، شناخت و هوشیاری در روانشناسی شخصیت به عنوان چهار فرآیند اساسی که تقریباً پایه فیزیولوژیکی شخصیت را تشکیل می دهند مورد توجه هستند . پایه انگیزش درونی است و برای تکامل علائق ، دلبستگی و ایمنی ضروری است . سیستم هیجان شامل تجربه های درونی در پاسخ به روابط بیرونی است . در واقع یکی از اهداف شناخت کمک به ایجاد اطمینانی رضایت بخش از انگیزشها حفظ هیجانات خوشایند و نیز تفکر درباره طرح علائق درونی مانند خیالپردازی است . از سوی دیگر شناخت در خدمت ترسیم طرحهایی از دنیای خارج ، آزمایش و تجربه آنها ، استدلال مؤثر ، جدایی واقعیت از خیال و پردازش اطلاعات است . هوشیاری که به نسبت فرآیندهای پیشین بهتر قابل درک است ، آگاهی شخص از بخشهای دیگر ذهن است .
بخش دیگر شخصیت مدلهایی از خود مانند مفهوم «خود »، خود آرمانی ، هویت و تاریخچه زندگی است . مدلهایی از خود در جهان مثل نقش ها ، دلبستگیها و
همانند سازی و مدلهایی از جهان مانند آگاهی از زمان است . این الگوها جنبه هایی از انگیزشهای فردی ، هیجانات ، شناختها و حالات هوشیاری را در بر می گیرند که در نقشه هایی از خود و دنیای اطراف ادغام می شوند .
سومین بخش شخصیت صفات هستند . این صفات هم مربوط به خود فرد
می باشند مانند عزت نفس و خودآگاهی و هم صفات کلی که شامل مواردی مانند برونگرایی، هوش کلامی و ... است . در کل ویژگی ها از انگیزه هایی ساده ، هیجان و شناخت که در تعامل مدلهای اکتسابی از خود و دنیا ایجاد می شوند متفاوت هستند . این توصیف نسبی از شخصیت است اما برای درک اصطلاح هوش هیجانی از منظر شخصیت کافی است . برای مثال ما متوجه شدیم که هیجان تنها یکی از چهار بنیاد شخصیت را در بر می گیرد که با شناخت ، انگیزش و هوشیاری متفاوت است (مایر 1998 ، به نقل از مشتاق زاده 1382) .

 

 

 

 

 


سبکهای مقابله با استرس
استرس
اصطلاح استرس یا فشار روانی از کلمه لاتین Stringer به معنای در آغوش گرفتن ، فشردن ، فشرده شدن گرفته شده است . رفتارهایی که با احساسات متضاد همراه اند . به عنوان مثال
می توان کسی را در آغوش گرفت و در عین حال وی را دچار اختناق کرد و نهایتاً منجر به اضطراب و درماندگی او گردید (لوولو ، قریب 1371) .
تعریف انجمنی پزشکی آمریکا از فشار روانی عبارتست از هر نوع مداخله که مزاحم سلامت روانی و جسمانی فرد باشد (ایلندرو موران ، مهریار 1378) . از طرف دیگر برخی از پژوهشگران فشار روانی را به عنوان یک محرک در نظر می گیرند که از خارج بر خرد تحمیل می شود (استورا ، دادستان 1373) .
توماس هلمز فشار روانی را واقعه محرکی که لازم است خرد با آن سازگار شود تعریف کرد . بنابراین از این دیدگاه فشار روانی موقعیتی است که خواسته های غیر معمول داشته و نیازمند الگو در زندگی جاری فرد باشد مانند امتحان ، بلای طبیعی ، طلاق و ... (ریو ، سید محمدی 1381) .
در دیدگاه دیگری فشار روانی به منزله یک پاسخ فیزیولوژیک در نظر گرفته می شود که این الگو مبتنی بر سندرم تطابق عمومی سلیه می باشد سلیه فشار روانی را چنین تعریف می کند : یک پاسخ غیر اختصاصی است که بدن در مقابل درخواستهایی که با آن مواجه می شود از خود نشان می دهد (لوولو ، قریب 1371) . طبق نظر سلیه هرگاه شخص برای مدت نسبتاً طولانی انگیختگی فیزیولوژیکی مثل ضربان قلب ، افزایش تنش عضلانی و ... را تجربه کند بدن وی دچار فشارروانی می شود (ریو ، سید محمدی 1381) .
دیدگاه سوم فشار روانی را نه به عنوان یا محرک و نه به عنوان پاسخ فیزیولوژیک در نظر می گیرد بلکه از این دیدگاه فشار روانی به شبکه وسیعی از عواملی چون محرک ، پاسخ ، ویژگیهای فردی ، ارزیابیها و سبکهای سازشی گفته می شود که با یکدیگراند تعامل دارند (استورا ، دادستان 1373) .

 

ویژگیهای خاص استرس
لازاروس 6 ویژگی اصلی و 4 ویژگی فرعی را برای فشار روانی در نظر می گیرد :
1) فشار روانی به عنوان نظامهایی از متغیرهای وابسته است . به این معنا که فشار روانی به عنوان یک فرآیند در نظر گرفته می شود و نظامی از متغیرهای محیطی ، شخصی ، شناختی ، فیزیولوژیکی و ... در ابعاد آن مؤثراند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله57    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه

پایان نامه تاثیر هوش هیجانی برپیشرفت تحصیلی در مقطع متوسطه

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه تاثیر هوش هیجانی برپیشرفت تحصیلی در مقطع متوسطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تاثیر هوش هیجانی برپیشرفت تحصیلی در مقطع متوسطه


پایان نامه تاثیر هوش هیجانی برپیشرفت تحصیلی در  مقطع متوسطه

فصل اول

مقدمه................................... 2

بیان مسئله پژوهش........................ 3

اهمیت پژوهش ............................ 4

اهداف پژوهش............................. 4

فرضیه پژوهش ............................ 5

 

فصل دوم

1- هوش منطقی............................ 7

1-1 مفهوم کلی هوش....................... 7

1-2 عامل وراثت و محیط تأثیرگذار بر هوش.. 8

1-3 هوش منطقی (هوش بهر)................. 9

2- هوش هیجانی........................... 12

2-1 تعریف هیجان......................... 12

2-2 ظهور و پیدایش هوش هیجانی............ 16

2-3 تأثیر هوش هیجانی در زندگی و موفقیتها 18

3- پیشرفت تحصیلی........................ 21

3-1 تعریف مفهومی پیشرفت تحصیلی.......... 21

3-2 کم آموزی و پیشرفت تحصیلی............ 23

3-3 ارزشیابی پیشرفت تحصیلی..............

3-4 عوامل فردی، آموزشگاهی، خانوادگی و اجتماعی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی.................................. 25

4- هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی........... 27

5- انگیزه............................... 31

5-1 تعریف انگیزه........................ 31

5-2 تأثیر انگیزه بر پیشرفتهای تحصیلی و یادگیری 31

6- پژوهشهای انجام شده در این زمینه...... 32

 

فصل سوم

روش پژوهش .............................. 39

نوع پژوهش............................... 39

جامعه آماری............................. 39

روش نمونه گیری.......................... 40

ابزار اندازه گیری....................... 40

روایی و اعتبار ابزار اندازه گیری........ 41

الف) روایی.............................. 41

ب) اعتبار............................... 41

روش آماری............................... 42

 

فصل چهارم

مقدمه .................................. 44

داده های تحقیق.......................... 45

محاسبات آماری........................... 45

 

فصل پنجم

خلاصه پژوهش.............................. 55

بحث و نتیجه گیری........................ 56

پیشنهادات و انتقادات.................... 57

الف: محدودیتها.......................... 57

ب: پیشنهادات............................ 57

منابع و مآخذ............................ 58

تست پل.................................. 61

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تاثیر هوش هیجانی برپیشرفت تحصیلی در مقطع متوسطه

رابطه هوش هیجانی و میزان پرخاشگری با کارکرده های شناختی

اختصاصی از نیک فایل رابطه هوش هیجانی و میزان پرخاشگری با کارکرده های شناختی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه هوش هیجانی و میزان پرخاشگری با کارکرده های شناختی


رابطه هوش هیجانی و میزان پرخاشگری با کارکرده های شناختی

رابطه هوش هیجانی و میزان پرخاشگریی با کارکرده های شناختی- اجرایی لب پیش پیشانی در دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهر اصفهان

رابطه هوش هیجانی و میزان پرخاشگری با کارکرده های شناختی- اجرایی لب پیش پیشانی در دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهر اصفهان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوجوانان قشر عمده ای از جمعیت کشورمان را تشکیل می دهند،‌ از این رو شناخت دقیق این قشر کمک موثری است در جهت ایجاد زمینه های مادی و معنوی برای رشد عاطفی و معنوی آنها. به دلیل رشد نایافتگی کافی دستگاه عصبی، رفتار نوجوانان همواره در حال تغییر است. از آنجا که این قشر به رشد فکری لازم دست نیافته اند نمی توانند مانند بزرگسالان بر رفتار خود کنترل داشته باشند،‌بنابراین در برابر محیط واکنش های سریع و شدید همچون پرخاشگری،‌ عصبانیت،‌زود رنجی و استرس از خود بروز می دهند و به همان سرعت با از بین رفتن عوامل مخل،‌به سرعت بهبود می یابند(ملکی، 1387).

به دلیل تاثیر زیانبار رفتار پرخاشگرانه و خشونت جسمی و کلامی بر رشد اجتماعی نوجوانان، ‌پرخاشگری یکی از شایع ترین و باثبات ترین مشکلات انطباقی مطالعه شده در دهه های اخیر بوده است. این رفتار بر رشد اجتماعی نوجوانان تاثیر گذاشته و ریسک عدم تطابق در دروان بعد را در آنها افزایش می دهد(عظیمی، 1383).

خشونت و رفتار پرخاشگرانه را می توان پدیده ای روانی- اجتماعی در نظر گرفت که می تواند نتایجی نظیر بزهکاری،‌طرد همسالان ،‌اخراج از مدرسه،‌اعتیاد، جنایت و جرایم بزرگسالی و انواع مسائل و مشکلات جسمی و روانی را به دنبال داشته باشد( ملکی، 1387).

اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن

نواحی پیش پیشانی مغز در عملکردهای شناختی هدف محور نقش دارند، که به عنوان عملکردهای شناختی اجرای شناخته شده اند(موسکویچ[1] و همکاران،‌2002؛ شمامورا[2] و همکاران،‌1995) اختلال در عمکردهای اجرایی شناختی در برگیرنده درجاماندگی، نقص در شروع و ناتوانی در مهارتهای پاسخ های نامناسب از عوارض شایع نقص در نواحی پیش پیشانی است.( اریکسون [3]و همکاران، 2003،‌لاکوود[4]، 2002،‌ و نیس[5]،‌2001).

منطقه پیشانی به طور طبیعی وظیفه کنترل و تنظیم احساسات هیجانی و واکنش های تولید شده را بر عهده دارد که این عمل به وسیله مکانیسم های عمیق تر مغزی لیمبیک نظیر آمیگدال،‌به مرحله عمل می رسد. در صورتی که این منطقه از مغز دچار بد کارکردی شود،‌ افراد کمتر قادر خواهند بود تا تکانه های پرخاشگری را نگهداری و بازبینی کنند،‌در نتیجه، احتمال اعمال خشونت آمیز تکانشی،‌افزایش پیدا می کند(تیچنر و گلمن[6]، 2000).بنابراین افرادی با ضایعات پیش پیشانی و پیشانی،‌ پرخاشگری را با کمترین تحریک ممکن نشان می هند. ظهور این نوع پرخاشگری بدون طرح ریزی رفتار که معمولا کوتاه مدت است،‌علت ایجاد اعمال تکانشی در دانش آموزان است؛ از این رو زمانی که خشم سپری می شود بسیار از این افراد به دلیل رفتارهای تکانشی خود آشفته و شرمسار هستند(هاوکینر و تروبلت[7]، 2000). این نوع پرخاشگری برای هدایت در مسیر صحیح مشکل می باشد چون کودکان و نوجوانان توانایی درونی کردن دستورها را ندارند و زمانی که به وسیله این نوع

پرخاشگری در محیط خود شناخته می شوند، آنها نیز با رفتارهای پرخاشگرانه به محیط پاسخ می دهند(هاوکینر و تروبلت، 2000).

 

مطالعات نشان داده است که همراهی اختلال عمکردهای اجرایی نواحی پیش پیشانی با اختلالات خلقی و دو قطبی پیش آگهی بدتر آنها می شود و وجود اختلال شناختی با مزمن بودن بیماری همبستگی دارد( مورفی[1] و همکاران،‌2003). دانکین[2] و همکاران(2000) نشان دادند که زنهای جوان افسرده ای که اختلال در عملکرد های اجرایی شناختی در نواحی پیش پیشانی مغز دارند به درمان دارویی جواب نمی دهند. نقص در عملکردهای اجرایی افت کارایی و ناتوانی نوجوانان در انجام فعالیتهای روزانه را موجب می شود( رویال و همکاران، 2004). افسردگی و اضطراب از مشکلات روانی شایع در نوجوانان است، که به طور مشخص افت کیفیت تحصیلی و کارایی آنها را موجب می شود( دبیروس[3] و همکاران، 1999).

 

مفهوم هوش هیجانی نشان می دهد که چرا دو نفر با هوش شناختی یکسان، ممکن است به درجات متفاوتی از موفقیت در زندگی دست یابند. هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا و متفاوت از هوش شناختی عمل می کند. بین هوش شناختی و هوش هیجانی هیچ رابطه شناخته شده ای وجود ندارد؛ شما اصلا نمی توانید از روی هوش شناختی یک نفر هوش هیجانی او را حدس بزنید. این یک خبر خوب است، زیرا هوش شناختی، انعطاف پذیر نیست. هوش شناختی از همان لحظه تولید ثابت است یا دست کم ثبات نسبی دارد، مگر اینکه یک تصادف، مثلا آسیب مغزی، آن را تغییر دهد. هیچ کس با یادگیری واقعیتهای جدید یا فراگرفتن اطلاعات عمومی بیشتر باهوش نمی شود. هوش شناختی یعنی توانایی یادگیری، که در 15 سالگی همان است که در 50 سالگی. اما بر عکس، هوش هیچانی، مهارتی انعطاف پذیر است که به آسانی آموخته می شود. با اینکه بعضی مردم، نسبت به دیگران، به طور طبیعی هوش هیجانی بالاتری دارند، کسی که حتی بدون هوش هیجانی به دنیا آمده باشد باز هم می تواند در خود، هوش هیجانی بالا به وجود آورد(برادبری،گریوز[4]،2005؛ گنجی، 1384).


دانلود با لینک مستقیم


رابطه هوش هیجانی و میزان پرخاشگری با کارکرده های شناختی