پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی
گرایش روانشناسی تربیتی
182 صفحه
چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه حافظه کوتاه مدت، دقت و تمرکز حواس کودکان 10 و11ساله موسیقی آموخته و نیاموخته بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای یا پس - رویدادی بود. نمونه پژوهش عبارت بود از50 دانش آموز موسیقی آموخته (با حداقل 2 سال آموزش) و 50 دانش آموز موسیقی نیاموخته 10 و 11 ساله که از میان دانش آموزان مدارس شهر تهران به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. گروه گواه از نظر سن، میزان تحصیلات پدر و مادر، سطح اقتصادی خانواده و نمره هوش بهر (با استفاده از آزمون ریون) با گروه مورد بررسی همتاسازی شد. ابزار پژوهش برای گردآوری نمره های حافظه کوتاه مدت، دقت و تمرکز حواس، خرده مقیاس های آزمون وکسلر بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، با کنترل نمره هوش کلی، توانایی حافظه کوتاه مدت، دقت و تمرکز حواس دانش آموزان موسیقی آموخته بیش از دانش آموزان موسیقی نیاموخته است. بر این اساس تقریبا 5/6 درصد از واریانس "حافظه کوتاه مدت" آزمودنی ها، توسط انتساب به گروه ها تبیین می شود. این رقم در مورد "دقت و تمرکز حواس" به 5/11 درصد افزایش یافته است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردید که آموزش موسیقی و داشتن مهارت موسیقی می تواند در رشد برخی توانایی های شناختی کودکان مؤثر باشد. لذا در کنار سایر دروس،آموزش موسیقی می تواند باعث توسعه کاربرد قوای شناختی در دانش آموزان و راهبردی برای افزایش پیشرفت تحصیلی آنها باشد.
کلمات کلیدی: موسیقی آموخته، موسیقی نیاموخته، حافظه کوتاه مدت، دقت، تمرکز حواس، دانش آموزان
مقایسه حافظه کوتاه مدت، دقت و تمرکز حواس کودکان 10 و 11ساله موسیقی آموخته و نیاموخته