لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
بغض
وقتی بغض گلومو بسته چه جوری آواز بخونم
وقتی قلب من شکسته واسه کی آواز بخونم
اونیکه یه عشقی داره از دلم خبر نداره
چهره های شاد وخندون بدلم غصه میاره
من وجودم مث شمعه نور هر محفل و جمعه
این سرنوشت تلخم که بسوزم تا که هستم
تا دم صبح که می سوزم روشنی بخش و عزیزم
صبح که چند تا قطره اشکم دیگه ارزشی ندارم
اینه رسم زمونه که خوبی ، که خوبی یاد نمونه
خوش بحال اون کسی که جفایی نداره
تودل تاریک شب قطره اشکی بباره
به دل ماتم زده نم بارون بیاره
« شاعر : هوشنگ جفری زاده »
آهنگساز هوشنگ جعفری زاده
غم غربت
وقت رفتن رسیده باز دوباره
از نگات بارون غربت میباره
هوای گریه سراغم اومده
چشم من اشکی به دامن نداره
یادمه شب یه بارون یه غزل
یه صدا که شد اسیر تو حنجره
یادمه میگفتی عشق یه حادثه اس
یه شقایق که همیشه پرپره
می دونم مسافر من غم غربت خیلی سخته
به سلامت هم قبیله جاده منتظر نشسته
کوله بار خاطراتمون بستی
رفتی و آخ دیگه هرگز برنگشتی
وقت رفتنت پر از حرف نگفته
بودم اما پای حرفام نشستی
یاد اون گریة آخر ، به دلم می زنه خنجر
بی تو از شراب حسرت روز و شب پر میشه ساغر
می دونم مسافر من غم غربت خیلی سخته
به سلامت هم قبیله جاده منتظر نشسته
شعر : امین شیشه بر آهنگساز : علی ویسی
شعر