مقدمه: نقش رسانه های ارتباط جمعی در روابط بین الملل
رسانه های ارتباط جمعی میلیونها انسان متعلق به فرهنگهای متنوع را به یکدیگر پیوند می دهند و از این طریق انبوه مردم دنیای وسیع و پرتنوع امروز به کمک کامپیوترها و ماهواره ها مانند یک روستای کوچک از مسائل و مشکلات هم باخبر می شوند. جملة مشهور مک لوهان که «رسانه تداوم جسم و تواناییهای ماست» بیانگر این مطلب است. رسانه های جمعی امروز توانسته اند نظام عصبی ما را به نحوی گسترش دهند که جهان ما به مثابه یک دهکدةجهانی فرض می شود. درچنین وضعی مسائل مردم اقصی نقاط دنیا «مسئله ما» تلقی میگردد. «تصور و ادراک ما از مردم و رویدادهای دنیا،درچنین شرایطی ، به مقدار زیادی بستگی به تصویری دارد که از طریق وسایل ارتباط جمعی به ما منتقل می شود دنیایی که باید با جنبه های سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن مواجه شویم، غیر قابل دسترسی ، غیر قابل مشاهده و در بسیاری موارد دور از ذهن ماست. این دنیا باید از طریق وسایل ارتباط جمعی برای ما شناخته و تبیین شود.»
زندگی اجتماعی ما به نحو غیر قابل باوری با مسائل برون مرزی پیوند خورده و نزدیک شده است. فرایندهای جهانی شدن از جمله مهمترین دگرگونیهای اجتماعی هستند که در زمان ما رخ می دهند و آن نوع تحلیل جامعه شناختی که خود را به بررسی جوامع منفرد محدود می کند بیش از پیش کهنه شده است.
پیشرفت و گسترش ارتباطات در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان را به یک نظام اجتماعی واحد تبدیل کرده است و در این وضعیت زندگی افراد بیش از پیش از فعالیتها و رویدادهایی تاثیر می پذیرند که کاملاً دور از زمینه های اجتماعی ای رخ می دهد که در آن فعالیتهای هر روزة خود را انجام می دهند و این ناشی از برد جهانی رسانههاست.
بنابراین در زندگی روزمرةکنونی، ما متکی به اطلاعاتی هستیم که از طریق وسایل ارتباط جمعی به دست می آوریم . اطلاعاتی که آگاهیهای ما راجع به دنیای برون را شکل می دهند تا بر آن اساس برنامه های خود در سطوح فردی و ملی را طراحی کنیم.
بخش اول:
رسانه های خبری و خبرهای رسانه ای
1. نقش خبری رسانه های ارتباط جمعی
یکی از نقشهای اصلی و اولیة رسانه ها، «نقش خبری» است . رسانهها از این طریق مردم و مخاطبان خود را از آخرین رویدادهای محلی، ملی و بین المللی آگاه نموده و دنیای شلوغ و پیچیدة کنونی را رایشان روشن و قابل شناخت می نمایانند. «انتشار رویدادهای جامعه از طریق رسانهها به انسان امکان می دهد تا محیط زندگی خود را بهتر بشناسد و با توجه به آن احتیاجات فردی و جمعی خود را مرتفع سازد، در برابر دیگران راه و رسم شایسته پیش گیرد، اندیشه های خوب به دست آورد و قضاوتهای درست نشان دهد و به طور کلی به عنوان عضوی از اعضای جامعه با آگاهی کامل به حقوق و مسئولیتهای خویش و با آزادی و آسایش به زندگی ادامه دهد.»
در تعریف خبر گفته شده است: «خبر ،گزارش از رویدادهای واقعی عینی است که دارای یک چند ارزش خبری باشد. چگونگی و نحوة ارائة این گزارش تحت تأثیر عوامل درون سازمانی و برون سازمانی شکل میگیرد.»
از این دو نکته قابل توجه است : 1. عینی و واقعی بودن خبر؛
2. تأثیر گزارش خبری از عوامل درون سازمانی.
با سؤالی می توان دریافت که دومی اولی را نقض نموده و عینی بودن خبر زیر سؤال میرود. به عبارتی میتوان پرسید. چنانچه عوامل درون سازمانی و برون سازمانی بر نحوة گزارش خبری مؤثرند، پس آیا گزارش خبری میتواند عینی و واقعی (و بدون جهتگیری) باشد؟
«اساساً مشخصه کار و حرفة روزنامه نگاری وجود نوعی دوگانگی در ماهیت آن است؛ بدین معنا که در عین حال که تولید و محصولی صنعتی است آفریدهای فکری نیز هست.»
بنابراین خبر رسانه ای و فعالیت روزنامه نگاری به دلیل سر و کار داشتن با فکر و اندیشه، در مرحلة تولید، نمیتواند عینی، واقعی و بیطرف باشد. به ویژه در مطبوعات که همواره در کنار اخبار با ارائة گزارشها، مقالات، یادداشت، سرمقاله و تفسیر دیدگاه خاصی را به مخاطبان خود عرضه می کنند. از این جهت وابستگی خبری به یک مؤسسه خبری در سطوح فردی و سازمانی یا ملی می تواند بتدریج زمینههای همسانی یا نزدیکی دیدگاههای استفاده کنندة خبر را به تولید کنندةآن فراهم آورد. این فرایند عمدتاً بطنی و پنهان است و در درازمدت به ویژه آثار آشکار به همراه خواهد داشت.
2. خبر یا روایت : بازنمایی یا وانمایی رویدادها
همان طور که از تعریف ارائه شده از خبر مشخص گردید، برخی عوامل و فرایندها بر نحوة ارائة خبر و شکل آن مؤثرند . این عوامل سبب میشوند تا خبر انعکاس یک واقعه یا رویداد نباشد ، بلکه بازسازی یک واقعیت بر اساس خواست آفرینندة آن باشد. والترلیپمن در تعریف خود از خبر مینویسد: اخبار گزارش جنبه های منتشر شدة وقایع و رویدادها هستند و نه خود رویدادها. این مطلب بدان معناست که بین تصویری که ما در ذهن داریم و واقعیتی که در اطراف ما رخ میدهد محیط کاذبی که ساختة ارتباطات است و ساختة هنجارهای فرهنگی و آمال و آرزوهای ماست. این تئوری در دهة 70 مطرح شد که رسانهها آنچه را که گزارش میکنند خود واقعیت نیست بلکه تصویری از واقعیت است و این خلق تصویر خود محصول متغیرهای مختلفی است که عبارتاند از: سازماندهی مطبوعات ،گرایشهای عقیدتی خبرنگاران، تجاری بودن مطبوعات و مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دیگر.
در این زمینه برخی باریک بینی بیشتری به خرج داده و خبر را از زاویة ایدئولوژیک آن نگریستهاند . از دیدگاه گروه رسانه ای دانشگاه گلاسکوی انگلیس، خبر نه یک پدیدة طبیعی بلکه محصول مصنوع ایدئولوژی است و گفتمانی است که نه تنها واقعیات اجتماعی را بیطرفانه منعکس نمیسازد بلکه در ساخت اجتماعی واقعیت هم مداخله میکند.
بنابراین خبر در روزنامه نگاری امروز انگارهای از واقعیت است که برابر تغییر در ساخت واقعیت ساخته و پرداخته میشود و به عبارت دیگر «جهان رسانهای» با «جهان واقعی» تفاوت آشکاری دارد. صاحبان صنایع خبری و عاملان خبرگزاریهای بزرگ با به کارگیری فنون مهندسی خبر همچون گزینشگری ،انگاره سازی و برجستهسازی تصویر و تفسیری از واقعیت ارائه میدهند که منافع اقتصادی و سیاسی خود را تأمین نمایند. عمل گزینش یک واقعه خاص، خود تفسیری است از آنچه ارزش مطرح کردن به عنوان خبر را دارد و به عبارت دیگر تفسیری است از حقیقت. همچنین 2 مقولة برجسته سازی از تکنیکهای القای جهتگیری با اهداف تقدم بخش به اذهان مخاطبان است.
در این میان روایت گران رسانهای با به خدمت گرفتن قواعد زبان شناسانه و دستکاری مفاهیم و مفهوم سازی، ترکیبی از محتوا ارائه میدهند که معطوف به ارائه نگارهای از شخصیتها، مکانها، اشیاء و رویدادها به مخاطب باشد در انگاره سازی آنچه مهم نیست انعکاس واقعیت و رویداد است . در اینجا هدف و ماهیت کار،استفاده از دستمایة واقعیت یک رویداد برای ارائة تفسیری پنهان در لفاف آن است. بدین سال خبر رسانی یا به عبارت بهتر و روایتگری رسانهای را میتوان معنی سازی برای مخاطب دانست. بر همین اساس است که چارچوب فعالیت خبرگزاریهای بزرگ جهانی یا رویتگردان انحصاری فراملی را می توان در ساخت،بسط و یا تخریب انگارهها خلاصه نمود. «هر چند تعابیر رسانههای جمعی از رخدادها مغایر با حقایق است، اما این تعابیر ساختگی به عنوان حقیقت در اذهان مردم فرو میرود. به عبارت دیگر دید رسانهها نسبت به افراد، مکانها و رویدادها تعابیر را میسازند و تعابیر جایگزین حقایق میشوند و در نهایت این تعابیر اساس کنش متقابل افراد را تشکیل می دهند.»
این مبحث به نوعی سخن تاریخی مارشال مک لوهان کانادایی را یادآور میشود که «رسانه همان پیام است» و این میتواند بدان معنا باشد که رسانه به دنیای واقعی اشاره نمیکند بلکه خود دنیایی مجازی میسازد . (باید توجه داشت که رویکرد مک لوهان به این قضیه ابزاری و کاملاً خوشبینانه است در حالی که ما از این تعبیر مقصودی غیرابزاری و غیرخوشبینانه داریم). ژان بودریا نظر خود را بر همین سخن مک لوهان مبتنی نمود منتها خوش بینی او را رد کرد و به نقادی روایتگری رسانه ای پرداخت. او از دروغگویی و خشونت نابخردانة رسانههای همگانی انتقاد نمود و نوشت که رسانهها توده ها را با مجموعه هایی از نشاه ها بمباران میکنند و آنان نیز با رضایت کامل این کنش و نتیجة منطقیاش یعنی از میان رفتن توان ذهنی و انرژی آفرینندة خودرا میپذیرند. به نظر او حکم مک لوهان فرمول از خود بیگانگی در جامعةتکنیکی است. به اعتقاد بودریار رسانه های ارتباطی امروزی ازراه شکلشان دگرگونی مناسبات اجتماعی را ممکن کردهاند و از راه محتوای خود. این رسانه ها را باید سازندة توهم دلالت نامید،ابزاری که وانمود میکنند به واقعیتی مربوط میشوند،اما در ظاهر امر چیزهایی شبیه واقعیت را به جای واقعیت ارائه میدهند. نشانه ها و رمزگان رسانه ای به واقعیت بیرونی مرتبط نیستند و به چیزی دلالت نمی کند آنها فقط چنین وانمود میکنند که واقعیتی در میان و در کار است و خود را شکل تقلیدی آن نمودار میسازند.
بودریار نشان میدهد که نظارت اجتماعی پشت این وانمود کردن حقیقت یعنی از راه وانمودها شکل میگیرد. به همین دلیل مشکل رسانهها که سازندة وانموده هاست آنها را به نظام قدرت متصل میکند. همین اسلوب ،بنیانی برای سرمایه داری ایجاد میکند. سرمایه داری ایجاد می کند سرمایه داری از قلمرو و شبیه سازی صنعتی گذشت و به متافیزیک رمزگان رسید که همان وانمودن باشد. در انقلاب صنعتی چیزها به صورت مجموعه ای و در کلیتی اجتماعی تولید میشدند هر ابژه به پیدایی مورد مشابه خود منجر میشد . اما امروز از متافیزیک هستی و ظهور و نیز از متافیزیک انرژی و یقین به متافیزیک رمزگان سازندة پندار همانندی رسیده است. این نظام نو سرمایه داری سیبرنتیک است و قاعده اصلی اش پیش رفتن بر اساس الگوهاست. بدین گونه رسانه بر پیام و معنا حکومت میکند.
سرمایه داری امروز به مدد فن آوری پیشرفتة ارتباطی و رسانهای ، پیام و معنا را به خدمت و کنترل گرفته و سلطه ای نو در افکنده است . آنچنان که سطوح ملی و فراملی فرهنگ را عرصة بسط معانی مورد انتظار خود قرار داه است. و بدین شکل الگویی از روابط ایجاد کرده که سمت و سویش جهانی شدن مصرف،جهانی شدن سرمایه و سود و جهانی شدن فرهنگی است که به تثبیت آن می انجامد.
بخش دوم:
طرح مسئله
3. جریان بین المللی خبر و سلطه فرهنگی و ارتباطی غرب
دورة پس از جنگ جهانی دوم آغاز یک سلسله تحولات مهم در عرصة روابط بین الملل بود که عمدتاً از تغییر شکل ساختار سیاسی مستعمرههای قدیم و تغییراتی در ساختار قدرتهای فراملی، دستهبندیهای نوین و بلوکهای سیاسی، نظامی و اقتصادی و رقابت آنها برای کسب هر چه بیشتر مناطق تحت نفوذ (به لحاظ سیاسی و اقتصادی) ناشی میشد.
بخش مهمی از تاریخ روابط بینالملل از سال 1945 به بعد به مبارزات کشورهای مستعمره برای رهایی از سلطة امپراتوریهای اروپایی مربوط میشود. اما این مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه سرابی بیش نبود و چیزی نگذشت که این کشورها خود را درگیر کلاف سردرگمی از سلطه و وابستگی اقتصادی و فرهنگی دیدند. در نخستین سالهای دهة 1940، زمانی که هنوز جنگ دوم جهانی ادامه داشت،گروههای حاکم در ایالات متحده برای ترویج دکترین جریان آزاد اطلاعات در سطح بین المللی به زمینه سازی پرداختند . هدف از این امر، گسترش نفوذ و سلطة غیر مستقیم و غیرملموس در اذهان و فرهنگ جهانیان بود. تا از این طریق اهداف سیاسی و تجاری نظام جهانی سرمایه داری به بهترین نحو نایل آید. این دکترین بخصوص در شرایط پس از جنگ زمانی که دنیا مصیبت وارده از نازیسم و فاشیسم را پشت سر گذاشته بود به دلیل تأکیدی که بر آزادی و حقوق بشر مینهاد جذابیت قابل توجهی یافت. دکترین جریان آزاد اطلاعات در کنفرانس بینالمللی آزادی اطلاعات در ژنو (مارس و آوریل 1948) به طور مستقیم و غیرمستقیم همراه با چند طرح دیگر ارائه گردید که با مخالفت هیئتهای نمایندگی اتحاد جماهیر شوروی و فرانسه مواجه شد. در این جهت هیئت نمایندگی ایالات متحده با استفاده از اکثریت طرفداران خویش موفق به تصویب مادة 19 اعلامیة جهانی حقوق بشر گردید. طبق این ماده هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حقوق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و اخبار و در گرفتن و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
بر این اساس کشورهای پیشرفته غربی و در رأسشان ایالات متحده قادر بودند با تکیه بر فن آوری های اطلاعاتی ،مرزها را در نور دیده و به جای سلطة مستقیم و نظامی،مغزها ،افکار و علائق را تحت نفوذ و سلطة خود درآورده و با گزینش ،انگاره سازی و برجسته سازی اطلاعات و اخبار ، آگاهی ها را کنترل نمایند تا به جای ارتباط با افرادی تسلیم در برابر قدرت نظامی، با افرادی مشتاق و همسو با منافع مورد انتظار نظام سرمایه داری سر و کار داشته باشند.
دکترین جریان آزاد اطلاعات به مدت 18 سال مبنای اصلی فعالیتهای ارتباطی به شمار می رفت وهر چند پس از آن در اواسط دهة 1960 با تصویب میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و اقدامات چندی که از سوی جنبش عدم تعهد از اواسط دهة 1950 در باندونگ (اندونزی) آغاز شد، مخالفتها و مقابله هایی با دکترین ایالات متحده شکل گرفت. اما با گذشت حدود نیم قرن ، هنوز جریان اخبار و اطلاعات در سطح فراملی در انحصار چهار خبرگزاری بزرگ غربی است و در واقع جریان آزاد اطلاعات متعلق به این شرکتهای فراملی خبر است . به گفتة مارک دی آلین ارتباطات و قدرت با هم مرتبط هستند زیرا ارتباطات به عنوان منبع اطلاعات و آگاهی میتواند با چنین کنترلی در اعمال قدرت به کار گرفته شود. وی برای نشان دادن این ارتباط به گسترش فرهنگ عمومی امریکا در سراسر جهان اشاره میکند که بی تردید ناشی از قدرت ارتباطی آن کشور است.
انتشار اطلاعات در گسترة جهانی ثمرة پیشرفت تکنولوژی جدید ارتباطات است که منشاء آن در امریکا و دیگر کشورهای صنعتی بوده است . این فرایند که به کمک ابزارهای الکترونیکی هر روز بر سرعت و وسعت آن افزوده میشود جهان را به عرصهای از واحدهای کوچک و نزدیک به هم مبدل ساخته است. با این همه شکل این ارتباط و فراشد آن مانند سایر زمینهها و جوانب جامعة جهانی به طور متوازن توسعه نیافته است. به نحوی که از حیث تولید، توزیع و مصرف، اطلاعات کاملاً آشکاری میان جوامع پیشرفته و سایر کشورها دیده میشود . در جریان بینالمللی خبر تعداد اندکی از خبرگزاریهای جهانی عرضه و ارائه میشوند. وابستگی مطبوعات و دیگر رسانههای خبری به خبرگزاریهای جهانی عرضه و ارائه می شوند. وابستگی مطبوعات و دیگر رسانه های خبری به خبرگزاریهای جهانی سبب می شود تا ضمن تأثیرپذیری از دیدگاههای این شرکتهای فراملی نسبت به مسائل مختلف به راحتی درگیر جریاناتی شوند که این خبرگزاریها برای تحریف، پنهان سازی و یا برجسته سازی مسائل به راه میاندازند.
اکثر مطبوعات و رسانه های خبری بخصوص از چهار خبرگزاری جهانی (آسوشیتدپرس، یونایندپرس، رویتر و خبرگزاری فرانسه) به عنوان منابع دائمی و همیشگی اخبار استفاده میکنند.
جریان بینالمللی خبر و سلطه و وابستگی خبری را میتوان مشابه روابط اقتصادی شمال – جنوب دانست که در آن مواد خام از کشورهای جنوب به شمال صادر شده و پس از پردازش، به شکل دلخواه بسته بندی شده و به جنوب بازگردانده میشود. چنین جریانی در امور خبری وجه مشخصه و تأثیرگزارش فکر و اندیشه ای است که دریافت خبر وارداتی و پردازش شده قرار دارد. در واقع جهان صنعتی با صدور اطلاعات و اخبار به مطبوعات و رسانههای خبری، دیدگاههای خود را صادر میکند و از این طریق به بسط و ترویج جهتگیریهای خود پرداخته و یا تصویری مخدوش از کشورها و یا افکار معارض و مخالف خود ارائه میدهد.
راجر تاتاریان یکی از معاونان خبرگزاری یونایتدپرس در اجلاس سال 1978 خبرگزاریها در قاهره اظهار داشت: «جریان اخبار از کشورهای توسعه یافته به جهان در حال توسعه هم از نظر حجم جریانی غیرمتوازن است. خبرگزاریهای غربی دانسته به وقایعی نظیر بحرانها و درگیریها در جهان سوم بیش از حد توجه میکنند ولیدر صورت وقوع این حوادث در کشورهای توسعه یافته، آن را نادیده میگیرند.»
نگاهی به جریان روابط خبری و اطلاعاتی شمال – جنوب نشان میدهد که هر روز این روابط ابعاد جدیدتری پیدا میکنند. برخی از محققان بر این باورند که نابرابریهای جهانی در زمینة تکنولوژی ارتباطات دور، احتمالاً در آینده حتی محسوس تر خواهد شد. آنتونی اسمیت یکی از محققان برجستة ارتباطات معتقد است که تهدید استقلال کشورها از سوی ارتباطات الکترونیکی جدید در اواخر قرن بیستم میتواند از استعمار گذشته خطرناکتر باشد. ما اکنون میدانیم که استعمار زدایی و رشد فراملی گرایی پایان روابط امپریالیستی نبوده،بلکه صرفاً گسترش بیشتر یک رشته تارهای ژئوپولتیکی بوده اند از رنسانس تاکنون همچنان تنیده می شوند. رسانه های جدید بیش از دیگر بوده اند که از رنسانس تاکنون همچنان تنیده می شوند. رسانههای جدید بیش از دیگر تکنولوژیهای پیشین غرب از قدرت نفوذ عمیق به درون فرهنگ دریافت کنندة پیام برخوردارند. نتیجه می تواند به تشدید تناقضهای اجتماعی در جوامع در حال توسعه بنیجامد. غربیها در خصوص بیش از 2500 ماهوارة ارتباطی که به دور زمین می چرخند به عنوان ابزار گسترش و توزیع جهانی ارتباطات و اطلاعات می نگرند اما حقیقت امر این است که این ماهواره ها که در خدمت غولهای رسانه ای غرب هستندسلاحهای قدرتمند قرون جدید محسوب می شوند که فرهنگ، ارزشها، اعتقادات و باورهای متنوع جهانی را نشانه می روند و در پشت اصول بشر دوستانة جریان آزاد اطلاعات، حق ارتباط آزادانه و انتشار یا دریافت آزادانه اطلاعات به فعالیت مشغولاند.
توانا شدن عامةمردم در ایجاد ارتباط چه از بابت دریافت و چه توزیع اطلاعات از جمله ارزشهای بشر دوستانة همگانی شدن ارتباطات است. اصول آزادی اطلاعات تجسم اعلامیة حقوق بشر محسوب میشود . با اینحال هر آنچه جهانی هست لزوماً همگانی نیست. و باید در نظر داشت که ارتباطات جهانی به معنای ارتباطات همگانی نیست، هر چند توزیع اطلاعات به صورت جهانی درآمده ، ولی شاخصهای هدایت کنندةآن معدود است . در حالی که ممکن است دریافت اطلاعات ماهیتی همگانی داشته باشد ظرفیت (تولید) و توزیع پیامها شدیداً محدود و متمرکز است. تمایل به تسلط خواص را می توان در همکاری و ائتلاف شرکتها (ی چند ملیتی اطلاعات و ارتباطات) دید.
با در نظر گرفتن موقعیت برتر کشورهای صنعتی در جریان بینالمللی اطلاعات، بسیاری از صاحبنظران معتقدند که کشورهای جهان سوم در معرض شکل جدیدی از امپریالیسم هستند. و از آنجا که حوزةعمل آن عمدتاً زمینه ها و بسترهای فرهنگی است، بدان امپریالیسم فرهنگی اطلاق می شود.ابزار اصلی امپریالیسم فرهنگی، وسایل ارتباطی و رسانه های اطلاعاتی است و عمدتاً از طریق سلطهای که بر جریان ارتباطات و اطلاعات اعمال می دارد ، حوزة نفوذ خود را بسط داده، و در نتیجه گاهی بدان امپریالیسم رسانه ای نیز گفته میشود . بخش عمده ای از این سلطه و نفوذ بر جریان اخبار بین الملل اعمال می گردد و به همین جهت از آن به عنوان امپریالیسم خبری نیز یاد میشود. در مبحث امپریالیسم خبری، سلطة قدرتهای بزرگ خبری بر جریان خبر و عدم تعادل و نابرابری وجهت گیریهای خاص خبری از مهمترین مباحث مورد توجه منتقدان است.
سه نوع تفکر نظری به درک ما از تحولاتی که به نابرابریهای جهانی ارتباطات و اطلاعات انجامیده ،کمک می کند. نخست نظریة امپریالیسم که در آن بر نیروهای اقتصادی پشت این تحولات و گسترش شرکتهای فراملیتی و نحوة عمل این شرکتها متمرکز است. دوم نظریة وابستگی که تأکیدش بر تحمیل شرایطی است که کشورهای صنعتی در روابط خود با کشورهای جنوب ایجاد کرده اند و سوم نظریة نظام جهانی که به توصیف و تشریح یک اقتصاد متمرکز جهانی متشکل از کشورهای مرکز، پیرامون و نیمه پیرامون می پردازد.
بخش سوم:
تئوریهای تبارشناسی و وابستگی
4. نظریة امپریالیسم
نظریة امپریالیسم نخستین بار توسط مورخ انگلیس ج.ا.هابسن مطرح شد و سپس به وسیلة لنین رهبر شوروی که تحت تأثیر اندیشه های مارکس بود، آن را به کار گرفت. اثر هابسن در اوایل دهة 1900 منتشر شد. به نظر او زمانی که افزایش ظرفیت تولید یشس از توان بازارهای داخلی بود و دیگر امکان فروش سودآور در این بازارها نبود، استعمار برای یافتن بازارهای جدید فروش کالا و منابع جدید مواد خام شکل گرفت. به زعم او امپریالیسم تلاشی برای استیلا یافتن بر اقوام دیگر و تحت انقیاد در آوردن آنهاست.
لنین اشارات اجمالی مارکس راجع به استعمار را در کتاب خود، امپریالیسم بالاترین مرحلة سرمایه داری بسط داد. به نظر او امپریالیسم یکی از مراحل ضروری تکامل سرمایه داری است. در مرحلة سرمایه داری رقابتی ،کشورهای صنعتی به صدور کالا علاقه داشتند اما با پیدایش انحصارات و سلطة سرمایةمالی ،انباشت مازاد سرمایه به کاهش نرخ انجامید و ضرورت صدور سرمایه به مناطق عقب مانده را پیش آورد. چرا که در این مناطق مواد خام ارزان و فراوان و دستمزدها نازل است و بنابراین امکان سوددهی سرمایه بالاست. در نتیجه امپریالیسم موجب ضمیمه شدن اقتصادهای عقب ماندةکشاورزی به اقتصاد پیشرفتة صنعتی می شود. دو نتیجةمهم نظریةلنین به قرار ذیل است: 1. امپریالیسم موجب تثیت نظام سرمایه داری می شود. 2. نخستین گام در هر گونه تحول جهانی (بخصوص باری تحقق انقلاب سوسیالیستی) بریدن شیان استثمار بینالمللی مناطق عقب مانده توسط امپریالیسم است.
5. نظریة وابستگی
در کنار نظریة جریان آزاد اطلاعات ،یکی دیگر از محورهای اصلی سلطة فرهنگی غرب به ویژه امریکا در کشورهای در حال توسعه، الگوهای توسعه بخش بود که برای این جوامع تجویز میشد . این نظریات که به مدلهای نوسازی شناخته شدهاند،عمتاً بر مبنای اندیشة جامعه شناس فونکسیونالیستی تالکوت پارسونز قرار داشتند. نظریة وابستگی در واکنش به این نظریات عرضه شد. بر اساس این گونه نظریات کشورهای تازه به استقلال رسیده و سنتی آسیایی و افریقایی می توانستند به تقلید از تجربة تاریخی غرب و نظام سرمایه داری بتدریج به تجدد و مدرنیسم دست یابند و با تحول اقتصادی و بسیج اجتماعی به دمکراسی پارلمانی (توسعة سیاسی) از نوع غربی آن برسند.
از دیدگاه نظریة وابستگی،عقب ماندگی وضع سنتی نیست بلکه توسعه یافتگی و عقب ماندگی هر دو وضعی مدرن هستند. عقب ماندگی و توسعه هر دو با هم پدید آمدند و برای فهم چگونگی پیدایش آن دو باید به نظام جهانی مراجعه نمود. هیچ جامعهای را نمیتوان خارج از متن این نظام به درستی فهمید و وضع عقبماندگی محصول ادغام اقتصادهای مناطق عقب ماندة امروزی در درون نظام سرمایه داری جهانی بوده است.
این نظریه با نظریة امپریالیسم از برخی جهات پیوستگی و مشابهت دارد. به اعتقاد نظریه پردازان وابستگی، جامعة جهانی به شیوه ای نابرابر توسعه یافته است به گونه ای که هستةاصلی جهان صنعتی (ایالات متحده اروپای غربی و ژاپن) نقشی مسلط داشته و کشورهای جنوب وابسته به آنها هستند. پل باران به عنوان نخستین فردی که اصول نظریة وابستگی را طرح کرد،معتقد بود که شیوة دخول سرمایهداری جهانی به درون اقتصادهای عقب مانده، مانع از تحقق رشد اقتصادی به مفهوم کلاسیک آن در این کشورها شده است. استقرار روابط سرمایه داری در این کشورها موجب رکود اقتصادی و عقب ماندگی اجتماعی گردیده است. چنین وضعی نتیجةتصرف و استثمار ارزش مازاد تولید شده در اقتصادهای سرمایه داری بوده است. به نظر باران،توسعة شتابان و ناگهانی سرمایه داری صنعتی در غرب نیز نتیجة استعمار و استثمار بینالمللی و تخریب نظامهای اقتصادی ماقبل سرمایه داری در جهت منافع سرمایه داری بوده است. سرشناس ترین چهرةمکتب وابستگی ،آندره گوندر فرانک است. فراک ضمن تأثیر پذیرفتن از نظریة باران، وام دار اندیشه های انقلابیون کوبا نیز بود. از نظر آنها بورژوازی ملی به لحاظ وابستگی انداموری که با امپریالیسم و سرمایه داری جهانی دارد نمی تواند نقش مترقی وسازندهای در انقلاب داشته باشد. به عبارت دیگر توسعةانقلابی همراه با تداوم وابستگی ممکن نیست.
از نظر فرانک جهان پیشرفتةصنعتی به طور مجزا توسعه نیافته ، بلکه با ادغام اقتصادهای دیگر در درون خود از قرن 15 به بعد توسعه پیدا کرده است. به همین دلیل توسعه نیافتگی لازم و ملزوم یکدیگرند و هر دو وضعی جدید هستند . امروزه دیگر باید به جای سخن گفتن از جوامع سنتی از جوامع واپس مانده و وابسته سخن گفت.
به اعتقاد فرانک، فقیر شدن جوامع توسعه نیافته نتیجة مستقیم فرودست بودنشان در رابطه با کشورهای صنعتی است. کشورهای صنعتی به هزینة کشورهای واپس مانده که محصول استعمار و امپریالیسم هستند ثروتمندان شدهاند. به همین دلیل توسعه و توسعه نیافتگی دو روی یک سکهاند. کشورهای ثروتمند صنعتی یک مرکز مادر شهر (metropolitant center) تشکیل میدهند که کشورهای اقماری، پیرامون آن گرد میآیند و در حالی که اقتصادهایشان به اقتصاد کشورهای پیشرفته و مرکز وابسته است خود عمدتاً دچار فقر هستند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 45 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله وانمایی و سلطه در جریان بین المللی خبر