لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
نقد از منظر اقتصاد
باورهای نادرست اقتصادی
نویسنده: ماسن پیریمترجم: جعفرخیرخواهاندر روزهای چهارشنبه هر هفته ستون صفحه اندیشه اقتصاد به بررسی باورهای نادرست که از زاویه علم اقتصاد نقد شدهاند میپردازد.
نظام بازار قادر به حمایت از محیطزیست نیست عدهای از طرفداران محیطزیست، تغییرات اقلیمی را «بزرگترین مورد شکست بازار» که جهان به خود دیده است توصیف میکنند. در واقع بازار شکست نخورده است- چون اصلا هیچ بازاری در اینجا وجود نداشته است. همچنین هیچ بازاری برای جنگ وجود ندارد که برخی فکر میکنند مخربتر از تغییرات اقلیمی است. بازارها با معاملات سروکار دارند نه با رفتار انسانها به طور کلی. هرجا که مبادلهای وجود نداشته باشد بازاری هم وجود ندارد.بازارها با علایمی که درباره کمیابی و قیمتها میفرستند میتوانند باعث فعالیت انسانی شده و آن را تنظیم کنند. بازارها منابع کمیاب را به شیوههایی تخصیص میدهند که مردم را تشویق به مصرف کمتر آنها و تولید بیشتر آنها میکنند. وقتی برخی منابع از قبیل هوا، آب و ماهیان اقیانوس هیچ قیمتی نداشته باشند، محدودیتهای اندکی بر استفادهشان وجود دارد. برخی اوقات تولید، باعث «پیامدهای خارجی» میشود پیامدهای خارجی منفی مثل آلودگی، سر و صدا و تمام شدن منابع.روش حمایت بازارها از محیطزیست، بهوجود آوردن بازار است. اگر برخی فعالیتها باعث تغییر اقلیمی میشوند باید قیمتی برای انجام آن بپردازند. عادت فعالان محیطزیست که اهداف سمبلیک دارند این واقعیت را نادیده میگیرد که کشاورزی، صنعت و تولید برق در بین بزرگترین انتشاردهندگان «گازهای گلخانهای» هستند. با قرار دادن قیمت بر منابعی که در مالکیت کسی نیست میتوان بازارها را معرفی کرد. سهمیههای صید ماهی را میتوان تعیین و سپس مبادله کرد که به خریدار احساس مالکیت داشتن ماهی را میدهد و انگیزه حفظ آنها را دارد. مجوزهای انتشار آلودگی قابل خرید و فروش با بالا بردن قیمت انتشار آلودگی، جلوی آلودگی بیشتر را میگیرد. آنها هزینههای تولید را برای کسانی که بیشتر آلودگی دارند بالا برده و به تولیدکنندگان کارا و تمیزتر پاداش میدهد.بازارها را میتوان برای تشویق به توسعه تکنولوژیهای پاک بهکار گرفت به این صورت که به آنها مشوق قیمتی داد مردم را تشویق به تولید پاکتر کرد، بهطوری که جذابیت مالی بیشتری داشته باشد. بازارها اگر بدرستی معرفی شوند توان حمایت از محیطزیست را دارند.بنگاههای اقتصادی باید مسوولیت اجتماعی بپذیرندکسانی که در بنگاههای اقتصادی کار میکنند دقیقا مثل آموزگاران و رانندگان جرثقیل و هر کسی دیگر تعهدات اخلاقی به دیگران دارند. هیچ چیزی در فعالیتشان نیست که آنها را از این کارها معاف دارد شامل رفتار مسوولانهداشتن نسبت به دیگران و نیز احترام به حقوق آنها. فعالان اقتصادی یک بار اضافی بر دوش دارند که اعتمادشان به آنها تحمیل میکند. آنها به معاملات و قراردادها مشغول هستند و وظیفه اخلاقی در عمل به معامله دارند. البته آنها وظیفه قانونی نیز دارند اما به این خاطر نیست که آنها شرافتمندانه رفتار میکنند. آنها با ساختن کالاها و ارائه خدمات، با ایجاد اشتغال و با کمک به حفظ جامعه به وسیله پرداخت مالیات و عوارض، به جامعه خدمت کردهاند. عدهای میگویند که آنها تعهد اضافی کمک کردن به امور خیریه و کارهای هنری دارند، یا باید به طرحهای جوامع محلی همجوار کمک کنند و از آرمانهای ارزشمند پشتیبانی نمایند. برخی بنگاهها برای حفظ روابط عمومی و وجهه خویش از چنین فعالیتهایی پشتیبانی میکنند. اگر انجام چنین کارهایی، فروش محصولاتشان را بالا ببرد، اینها اقدامات تجاری مشروعی هستند. چون وضعیت مالی بنگاه را بهتر میسازند. حفظ روابط عالی با کارکنان و جامعه، عمل تجاری خوبی است.مردم در شرکتها سرمایهگذاری میکنند و به آنها وام میدهند تا بهرهای نصیبشان گردد. وظیفه شرکت، استفاده هوشیارانه از آن پول برای مقاصدی است که بابت آن پول قرض کرده است. اگر مدیران شرکت، پول را بدرستی خرج نکنند حق سرزنش و حتی بازجویی از آنها محفوظ است. اگر مدیران پولها را در اهداف مورد تأیید خود خرج کنند، چون احساس خوبی پیدا میکنند این سوءاستفاده از وجوهی است که با نیت خیر به آنها قرض داده شده است. پول به آنها قرض داده نشد تا در راه آرمانهای خوب و عالی خرج شود. قرضدهندگان میتوانستند خودشان این کار را انجام دهند. اگر آن آرمان به کسب و کار کمک کند استفاده معتبری است در غیر این صورت خیر.دلالان و سوداگران، انگلهای جامعه هستند که هیچ چیز تولید نمیکننددلالان چهره بدی در مطبوعات پیدا کردند. آنها در کنار صاحبخانهها، تجار غلات و مأموران مالیاتی، سپر بلای عوام فریبها بودهاند. آنها را اغلب آدمهای طفیلی تصور میکنند که «از ارزانترین بازار میخرند و در گرانترین بازار میفروشند.» و در این جریان هیچ ارزش افزودهای ندارند. معمولاً این طور است که سوداگران جنسی را که فکر میکنند در آینده کمیاب میشوند میخرند و بنابراین میتوانند به قیمتی بیش از آنچه پرداختند بفروشند.با این حال سوداگران به کاهش نااطمینانی کمک میکنند. کشاورزی که در فصل بهار کشت میکند نمیداند در فصل برداشت، قیمت محصولش چقدر است. او ممکن است یک قیمت تضمین شده و قطعی را نسبت به نااطمینانی در آینده ترجیح دهد. کسی که محصول را اکنون میخرد قیمت قطعی پیشنهاد میدهد. امکان دارد در آینده محصول به قیمتی بیشتر فروخته شود، اما امکان کمتر فروخته شدن نیز هست. سوداگر میتواند به جای کشاورز آن ریسک را بپذیرد و اگر حدسش درست بود سود ببرد.این کاری است که سوداگران انجام میدهند. آنها ریسکها را کاهش میدهند. آنها با قدرت دقیقتر دیدن آینده نسبت به دیگران، کاسبی میکنند. آنها به مردم امنیت و قطعیت در زمان حال میدهند در عوض بازدهی بالاتر برای خودشان در آینده کسب میکنند اگر که درست حدسزده باشند. سوداگران امکان زیان دیدن هم دارند. امکان پایین آمدن قیمت کالاهایی که آنها اینک با قیمت تضمین شده میخرند درآینده وجود دارد. برخلاف بسیاری از کشاورزان و تجار، سوداگران این زیانها را برعهده میگیرند.سوداگری در ارزها نیز مشابه است. تولیدکنندهای که تصمیم دارد کالای خود را به ارز دیگری بفروشد میخواهد ارزش ثابتی قطعیت یابد به جای اینکه شانسش با نرخ ارز درآینده معلوم شود. سوداگر ارز، آن ارز را با قیمتی که فکر میکند در آینده بیشتر خواهد شد به او خواهد فروخت. تا زمانی که سوداگران حدسهای درست بیشتری بزنند، سودشان افزایش مییابد و نوسانات بازار را نیز در این رهگذر هموار میکنند. سوداگران هیچ نسبتی با آدمهای طفیلی ندارند و عملاً یک خدمت ارزشمند و پرمهارتی عرضه میکنند: آنها ریسک را کنترل و مدیریت میکنند.
چاپ خبر
www.donya-e-eqtesad.com
کلیه حقوق این سایت متعلق به روزنامه دنیای اقتصاد بوده و
استفاده از مطالب آن با ذکر منبع وب سایت بلامانع است.نرم افزار مدیریت خبر . نسخه 1 . (نگارش)
Copyright ©2006 den - All Right Reserved
باورهای نادرست اقتصادی