نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران


مقاله درباره  مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:85

صفویه

دوران دیگری که در آن می توان به خوبی ارتباط میان دین، سیاست و آموزش عالی را دریافت، مربوط به زمان سلسله صفویه است. این دوران از اوایل قرن شانزدهم میلادی و اوایل قرن دهم هجری قمری شروع می شود و تا سال 1135 ه ق با شاه سلطان حسین خاتمه می یابد. پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بانسبه متمرکز تامین گردد. گذشته از تاسیس و استقرار حکومتی مقتدر، این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیت های فرهنگی و هنری معماری تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور (به ویژه در زمینه هنر و معماری) پدید آید. این تحولات در سال 907 ه ق به دست شاه اسماعیل اول و با فتح تبریز به کمک ترکان قزلباش و الوند بیگ آق قویونلو رخ داد. در همین شهر (تبریز) بود که دولت صفوی تاسیس شد و مذهب شیعه دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام گردید. در دوران صفویه به دلیل مذهبی بودن حکومت و امکان رشد افراد مذهبی و به ویژه صوفیان و عرفا فراهم گردید. در این زمان برخی افراد مشهور مانندشیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی، شیخ تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی، صدرالدین موسی، شیخ جنید، شیخ حیدر (یا سلطان حیدر) و بسیاری دیگر که ذکر نام همه آن ها موجب اطاله کلام می شود ظهور کردند. ”همچنین در نخستین جمعه پس از فتح تبریز به دست شاه اسماعیل صفوی برای اولین بار طنین اذان شیعیان 12 امامی با ذکر "اشهد ان علیاً ولی الله" و "حی علی خیرالعمل" در ماذنه این شهر به گوش رسید" (اینترنت)[1]. فراز و نشیب های دوران شاه اسماعیل اول و در نهایت شکست وی در جنگ چالداران موجب شد که وی به بسیاری از مقاصد خود دست نیابد. اما این شکست موجب نشد که دولت صفویه از میان برود. وی حتی هنگام مرگ سلطنتی با ثبات و مستحکم را تسلیم فرزند خود شاه تهماسب نمود. اما به ویژه در زمینه های دینی و مذهبی دوران شاه تهماسب دوران بسیار خوبی برای سلسله صفویه به حساب می آید. زیرا این پادشاه توانست هم تشکیلات قدرتمند حکومتی را تحکیم بخشد و هم به امور دینی و مذهبی رسیدگی کند. در دوران حکومت شاه تهماسب مرزهای ایران تثبیت شد، صلح و دوستی میان کشورهای ایران، عثمانی، هند و اعراب برقرار شد، و تا ارزنه الروم ترکیه مطیع ایران شدند. این صلح و آرامش طولانی به شاه تهماسب فرصت داد تا سازمان اداری و نظامی و اقتصادی دولت صفوی را بر پایه مستحکمی بنا کند. پس از شاه تهماسب پسر دومش به نام اسماعیل (شاه اسماعیل دوم) و بعد از وی محمدمیرزا که بعدا به سلطان محمد خدابنده معروف شد، به سلطنت رسیدند. در این دوران هم مطلبی که به موضوع دین یا آموزش عالی ارتباط داشته باشد دیده نمی شود. اما پس از وی دوران حکومت شاه عباس اول شروع می شود که در این دوران نیز ایران به شرایط مناسبی از جنبه های اقتصادی، علمی، فرهنگی، و هنری، نظامی، و اجتماعی دست می یابد. در همین دوران به واسطه دانش پروری شاه عباس هنر و دانش بویژه معماری رشد می کند. پایتخت صفویان در این دوران شهر اصفهان بوده است. در زمان شاه عباس سرکشان ترک سرکوب می شوند و با ورود برادران شرلی ایران به سلاح گرم مجهز می گردد. همچنین با پرتغالی ها مقابله می شود و دولت صفوی بر خلیج فارس و حکومت داخلی ایران به کلی مسلط می گردد. با استقرار مجدد امنیت و ثبات در داخل کشور (پس از دوران شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب) علاقه شاه به تقویت بنیه نظامی و اقتصادی کشور فصل تازه ای در مناسبات ایران با کشورهای اروپایی گشوده شد و یکی از نتایج آن رشد بازرگانی داخلی و خارجی به ویژه در زمینه تولید و فروش ابریشم و جلب منافع مالی فراوان بود. تمایل شاه عباس به عمران و آبادانی موجبات رشد معماری و برپایی بناهای عام المنفعه، راه ها، کاروانسراها، پل ها، مساجد، مدارس و نیز تعالی بخش های مختلف هنری را فراهم نمود که شاخص ترین پدیده در عصر صفویه و حتی در تاریخ ایران محسوب می شود. ارتباط حکومت با مذهب و دانش پروری موجب گردید که در زمان شاه عباس هنر معماری به دانش معماری بدل شود و در همین راستا معماری های این دوران به ویژه در شهر اصفهان عمدتا صبغه مذهبی دارند. برای مثال می توان از مسجد شاه و مسجد شیخ لطف الله در میدان نقش جهان این شهر نام برد که سیستم های طبیعی صوتی آن ها که نشأت گرفته از محاسبات دقیق ریاضی است هنوز بازدید کنندگان را مدهوش از شگفتی می سازد. همچنین قبله نمای طبیعی که از راه محاسبات ریاضی و گردش زمین ساخته شده در کنار مسجد شیخ نشان دهنده اوج محاسبات ریاضی است و در تمامی روزهای سال به طور طبیعی ظهر شرعی و جهت قبله را نشان می دهد. باز سیستم صوتی پیاده شده در عمارت عالی قاپو که به صورت یک ضبط صوت طبیعی کار می کرده و پس از نواختن موسیقی و با باز شدن پنجره ها و وزش باد پادشاه می توانست مجدداً صدای موسیقی را از طریق گچ بری ها و معماری داخل عمارت بشنود از جمله اسراری است که هنوز محققین را شگفت زده ساخته است. در این دوران حلقه های علمی در مساجد تشکیل می شدند و از نقاط دور و نزدیک برای امر تحصیل به این شهر می آمدند. لازم به ذکر است که در شهر اصفهان بیشتر آثار معماری مربوط به مدارس و مساجد و نیز نقاطی است که به نوعی با مذهب سروکار داشته است. حمام شیخ لطف الله که تنها با روشن بودن یک عدد شمع آب آن گرم می شد برای تطهیر، مسجدی در بیرون شهر که منار جنبان آن بسیار معروف است، و مساجدی که از آن ها نام برده شد گواهی بر رشد دانش در حد تولید علم و آموزش عالی در این دوران است. پس از شاه عباس، دوران صفویه شاهد پادشاه با کفایتی نبود و هزیز افول آن در دوران شاه سلطان حسین دیده می شود که در همین دوران اشرف افغان توانست تا شهر اصفهان بتازد و تاج و تخت را از آن خود نماید. اگرچه مقاله حاضر به نقل ارتباط میان سیاست، دین و آموزش عالی می پردازد اما ذکر این نکته نیز لازم است که بسیاری از خرافات شیعی و کج فهمی های این مذهب نیز در همین دوران به مذهب شیعه وارد شد که معلم شهید دکتر علی شریعتی در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی به طور کامل به این موضوع پرداخته است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران

دانلود تحقیق کامل درمورد نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق کامل درمورد نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

نقش دین ، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی

پس هر یک از شما باید کاری کنید تا به محبت و دوستی ما نزدیک شوید.وظیفه منتظران، ‌پیوند دادن و آشنا کردن مردم با امام زمان(عج) و گوشزد کردن دوستی و محبت حضرت به آنان است تا خود را در جهت پیوند معنوی با امام زمان(عج)، متعهد و پای‌بند به هنجارهای دینی گردانند و از هنجارشکنی و کج‌روی دست بردارند. منتظر واقعی کسی است که به خود سازی بپردازد، معارف، ارزش‌ها و محبت آنان را نشر دهد و به دیگران بیاموزد تا مکتب اهل‌بیت: احیا شود:امام صادق(ع)می‌فرماید:رحم الله عبداً اجترّ مودّة الناس إلینا، فحدّثهم بما یعرفون و ترک ما ینکرون؛[51]خداوند رحمت کند بنده‌ای را که مودت مردم را به سوی ما کشاند و به آن‌چه می‌شناسند با آنان سخن بگوید و آن‌چه را منکرند واگذارد.بنابراین، منتظران براساس شفقت بر هم‌نوعان، احسان به خَلق و مهرورزی و رعایت قوانین اجتماعی، به وحدت انسانی در سطح جهانی با هم‌نوعان می‌اندیشند آنان تکیه‌گاه مردمند و دیگران به ایشان امیدوارند. مردم برای حل معضلات فردی و اجتماعی خویش، ‌به منتظران، چشم امید دارند و به آنان اعتماد می‌کنند. امام عسکری7 می‌فرماید:أولی الناس بالمحبّة منهم من أمّلوه؛[52]سزاوارترین شخص به دوستی کسی است که مردم به او امید دارند.نظریه بریتویت در کنترل اجتماعی، شرمنده‌سازی کج‌روان بود. به اعتقاد او، با شرمنده‌سازی متخلف، می‌توان ناهنجاری را کنترل کرد.[53] در راه‌کار انتظار که مبتنی بر عزت و کرامت انسانی است، حتی هنجارشکنان نیز شرمنده نمی‌شوند، بلکه در دریای کرم و مهر مهدوی، با رغبت و ارادة خویش، از هنجارشکنی و کج‌روی، دست بر می‌دارند و با مهرورزی و حمایت عاطفی و امید به زندگی سالم، در پرتو فرهنگ انتظار، به گروه منتظران می‌پیوندند. هم‌چنین برای ارزش‌های متعال جامعه مهدوی، ارزش قائل می‌شوند و نه تنها هنجارهای مؤمنان را نادیده نمی‌گیرند، بلکه با فراگیری هنجارها، برای نهادینه کردن آنها در جامعه می‌کوشند.

2. انتظار و کنترل اجتماعیکنترل اجتماعی، سبب می‌شود فرد به واسطه تعلق به گروه‌‌های اجتماعی، و از ارزش‌های آنها پیروی کند.[54] کنترل اجتماعی، ادامه فرآیند جامعه‌پذیری است. جامعه‌پذیری، هم‌نوایی داوطلبانه و اختیاری به شمار می‌آید. وقتی هم‌نوایی صورت نگیرد، مکانیسم‌های کنترل اجتماعی برای انتقال و تحمیل و اجرای هنجارها و انتظارات اجتماعی به کار می‌روند. در واقع، در جامعه‌پذیری، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی به فرد آموخته می‌شود و سپس رفتار او به وسیله «کنترل اجتماعی» زیر نظارت قرار می‌گیرد.[55]مکانیسم‌های مختلفی برای تنظیم رفتارهای مقبول و جلوگیری از بی‌نظمی در جوامع وجود دارد که عبارتند از:ـ مکانیسم‌های رسمی:[56] مبتنی بر عنصر حقوقی و قانونی کنترل اجتماعی است که سرپیچی از آنها کیفر به دنبال دارد.ـ مکانیسم‌های غیر رسمی:[57] در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه و در خانواده، مدرسه، محل کار و ... تحقق می‌یابد؛ در این حالت حفظ آبرو و ترس از بی‌آبرویی یا بی‌احترامی، فرد را از هنجارشکنی باز می‌دارد.[58] مکانیسم‌های غیررسمی عبارتند از:الف) بیرونی و درونی (وجدانی)؛ب) ارزشی، عاطفی، اقتصادی؛ج) انتظامی، ارشادی.[59]در همه جوامع انسانی، نوعی کنترل اجتماعی مبتنی بر هنجارهای مقبول و سنت‌های متداول بر چارچوب رفتارهای اجتماعی مردم نظارت می‌کند و گرچه هم‌نوایان را تشویق می‌کند، بیشتر بر تنبیه هنجارشکنان و مخالفان تأکید می‌ورزد.[60]هرشی یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان کنترل اجتماعی است که علت ناهنجاری را سست شدن رابطه فرد با جامعه می‌داند.[61]«دین» به طور عام و «انتظار فرج» به طور خاص، ارزش‌های خود را به مردم عرضه می‌کند تا به صورت هنجار درآید و از طریق تقویت آنها، نقش خود را در کنترل رفتار افراد به شکل مؤثری ایفا کند.

انتظار فرج، یکی از مهم‌ترین ابزارهای کنترل اجتماعی غیررسمی است؛ چون مؤمنان براساس آن، همواره خود را در محضر حضرت ولی‌عصر(عج) می‌بینند و تردید ندارند که امام، شاهد و ناظر ایشان است.حضرت مهدی(عج) می‌فرماید:فإنّا یحیط علمنا بأنبائکم ولا یعزب عنّا شیء من أخبارکم؛[62]ما بر اخبار و احوالتان آگاهیم و هیچ چیزی از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست.تمام همت منتظران، انجام دادن وظایفی است که در برابر آن حضرت بر عهده دارند. مولی‌الموحدین، حضرت علی7 می‌فرماید:إن غاب عن الناس شخصه فی حال هدایتهم، فإنّ علمه و آدابه فی قلوب المؤمنین مثبتة، فهم بها عاملون؛[63]اگر شخص او [ولی‌عصر(عج)] از مردم در حال صلح و متارکه با مخالفان، غایب ماند، به راستی که علم و آداب او در دل‌های مؤمنان ثبت است که به آن عمل می‌کنند.منتظران واقعی معتقدند «حضرت بقیه‌الله، شاهد و ناظر است»[64] و آنان را برای ایفای نقش خویش در جامعه و انجام دادن رسالت امر به معروف و نهی از منکر آماده ‌می‌کند.[65]در جامعه‌ای که «فرهنگ انتظار» در آن رواج داشته باشد و به درستی نهادینه شود، افراد در برابر سرنوشت هم‌دیگر احساس مسئولیت می‌کنند و مسئولیت‌پذیری، وظیفه‌ای دینی تلقی می‌گردد. ‌امام صادق(ع)می‌فرماید:یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحة؛[66]نصیحت کردن مؤمن، بر مؤمن [دیگر]، واجب است.امام باقر(ع)در اهمیت امر به معروف می‌فرماید:إنّ الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الأنبیاء و منهاج الصلحاء فریضة عظیمة بها تقام الفرائض وتأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و ترّد المظالم و تعمر الأرض و ینتصف من الأعداء و یستقیم الأمر؛[67]‌بی‌تردید، امر به معرو‌ف و نهی از منکر، طریق انبیا و صالحان و وظیفه‌ای سترگ و عظیم است و دیگر واجبات دینی به واسطه آن انجام می‌پذیرد؛ راه‌ها به وسیله آن امنیت می‌یابد و درآمدها (کسب‌ها) به واسطه آن مشروع و حلال می‌شوند و مظالم دفع می‌گردند و زمین، آباد می‌شود و از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و امور سامان می‌یابد.

تسلیم بودن، کناره‌گیری و بی‌اعتنایی در برابر تباهی و فساد اجتماعی، با فلسفه انتظار سازگاری ندارد؛[68] چون همه، روزی اعمال خود را می‌بینند و خود را در محضر خدا می‌دانند:gوَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَf.[69]منتظران چون خود را در برابر سرنوشت جامعه، مسئول می‌دانند، پیوند افراد با آرمان‌های متعالی را مستحکم می‌کنند تا از گسستن و سست شدن پیوند افراد با جامعه و شکل‌گیری ناهنجاری جلو‌‌گیری کنند.آنان نه تنها براساس احساس نظارت ولی‌عصر(عج)، به اصلاح خویش مشغولند، بلکه در راه اصلاح دیگران نیز تلاش می‌کنند. این برنامه، فردی نیست بلکه تمام عناصر تحول، باید در آن شرکت جویند و کار به صورت دسته جمعی و همگانی باشد. عمق و وسعت این هم‌آهنگی، باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند. بنابراین، هیچ فردی نباید از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هرگونه ضعف و کاستی را در همه جا اصلاح کند و با ترمیم هر موضع آسیب‌پذیری، و هر ناتوانی را تقویت کند.[70]پیامبر اعظم6 می‌فرماید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه

کتاب زن، دین، اخلاق

اختصاصی از نیک فایل کتاب زن، دین، اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب زن، دین، اخلاق


کتاب زن، دین، اخلاق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:259

 

  

 فهرست مطالب

 

 

  مقدمة مترجم

مقدمه ناشر

 

  • زن، دین، اخلاق؛ از این جا ‎آغاز می کنیم ….

 

دکرت هبه  رؤوف عزت

 

روش تجربی در اخلاق و نظام اجتماعی

 

معیارهای اخلاق؛ اسلامی یا بشری؟

 

اخلاق بر مبنای ایمان، نه اخلاق برای زنان

 

اسلام،‌مخالف پدرسالاری

 

کاربرد واژة «قوّام» در قرآن

 

معیارها پابرجا هستند، اما کدتام معیارها

 

  • نقد و بررسی بحث دکتر هبه رؤوف

 

نوال سعداوی

 

  1. از «بررسی تطبیفی» خبری نیست!
  2. پرسشهایی که برخاسته از حقایق جامعة ما نیست!
  3. معنای دین و اخلاق
  4. زن گرایی، زن محوری،‌ زن سالاری
  5. «معیارهای مادی» یعنی چه؟
  6. مشکلات فکری و فرهنگی جامعة ما

 

  • qدکتر نوال سعداوی

 

                  · زن، دین‌اخلاق

 

1- دشواریهای بحث درباره این موضوع

 

2- مروری بر تاریخ

 

3- زن خوب و شایسته کیست؟

 

4- رابطة اخلاق با دین و سیاست

 

-مفهوم واژه «دین»

 

5- جدا‌سازی دو مفهوم «آزادی زن »و «آزادی میهن»

 

6- ختنه کردن پسران و دختران

 

7- جداسازی دین از زندگی زنان؛ راهی به سوی پیشرفت

 

  • افسانه پردازهای دکتر سعداوی

 

هبه رؤوف عزت

 

1- اله؛ الهه؛ مذکر؛‌ مونث؟

 

2- محور قراردادن زن؛ حجاب اندیشه

 

3- آزادی زن یا تضعیف خانواده؟

 

4- اسطوره‌ای به نام معلم؛ مطلق، مقدس

 

- سخن پایانی


باسمه‌‌‌‌تعالی

 

مقدمة مترجم

 

کتابی که پیش رودارید بخشی از سلسله بحثهای موضوعی است که تحت عنوان کلی«گفت‌وگوهای قرن جدید» ازسوی انتشارات دارالفکر لبنان منتشرمی‌شود. این مؤسسه ازچندی پیش با دعوت از اندیشمندان عرصه های مختلف علوم انسانی، موضوعات گوناگون این حوزه را مورد بحث وبررسی قرارداده وماحصل آنها را به چاپ رسانده است، بدین ترتیب که پس از تعیین موضوع ، پرسش‌هایی پیرامون آن مطرح شده ودراختیار دونفراز صاحبنظران که از دومنظر متفاوت به موضوع می‌نگرند، قرار می گیرد. دو اندیشمند بدون آن که از نوشته های یکدیگر باخبر باشند، نظرات خود را در ابتدای کتاب مطرح می‌کنند. سپس می توانند دیدگاههای طرف مقابل را مطالعه کرده، آن رامورد نقد وبررسی قرار دهند. نقدهای هریک ازدو نویسنده نیزدرادامه کتاب درج شده است.

 

کتاب حاضر به موضوع زن، دین واخلاق می پردازد. بخش دوم و سوم کتاب نوشتة خانم دکترنوال سعداوی است که ازحامیان سرسخت اندیشة «زن محوری» (فمینیسم) درجهان عرب می‌باشد. وی درسال 1955م.(1334 ش.) دررشتةپزشکی عمومی ازدانشگاه قاهره فارغ التحصیل شده ودورة تخصصی پزشکی را درسال 1965م.(1344ش.)در دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک به پایان رسانده اند.  به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط داشته وکتاب‌های متعددی (اغلب با موضوع زن محوری) تالیف کرده اند که برخی ازآنها عبارتند از : زن و مسائل جنسی،مؤنث اصل است ، چهرة عریان زن عرب(که به فارسی ترجمه و منتشر شده است) ، زن و کشمکشهای روحی،خاطرات یک پزشک زن، نبرد جدید پیرامون مسالة زن  و ...

 

در بخش اول و چهارم کتاب، نوشته های خانم دکتر هبه رؤوف عزت را می خوانیم. وی در سال 1965م. (1344ش.) در مصر متولد شده ودر سال 1992م.(1371ش.) در مقطع کارشناسی ارشد با رتبة ممتاز از دانشگاه قاهره فارغ التحصیل شده ودر ادامه، رسالة دکترای خود را با موضوع «بررسی تحول مفهوم شهروندی از دیدگاه لیبرالیسم» به نگارش در آورده است. ایشان در دانشگاههای آکسفورد و وست منستر لندن سابقة تدریس داشته و در بسیاری از پژوهشهای انجام شده پیرامون موضوعات سیاسی ـ اجتماعی روز مشارکت نموده اند. هم‌چنین کتب و مقالات متعددی به زبانهای عربی و انگلیسی از ایشان به چاپ رسیده است.

 

لازم به ذکر است که بخش اول و سوم متن اصلی کتاب فاقد پاورقی بوده وتوضیحات درج شده در پاورقی از مترجم است و نباید به نویسنده منسوب گردد.

 

امید است ترجمة این کتاب گامی در جهت آشنایی پژوهش‌گران میهن ما با اندیشه های صاحبنطران کشورهای عربی باشد.

 

       مهدی سرحدی

 

                                     18فروردین1381


مقدمة ناشر

 

پس از سیزده دوره مباحث جنجال برانگیز در حوزة اندیشه, خط سیر این موضوعات به مسأله زن به عنوان یکی از محورهای اصلی در این حوزه کشیده شد. علت تأخیر در پرداختن به این موضوع,‌ نه بی‌توجهی و سهل‌انگاری, بلکه دشواریها و مشکلات موجود در روند نگارش، گردآوری و تنظیم مباحث بود.

 

امروزه نمی‌توان توجه و اهمیت ملی, جهانی و بین‌المللی را برای زنان نادیده گرفت، هم‌چنان که نباید از مشکلاتی همچون محرومیتهای سیاسی، اجتماعی و تبعیض و تحقیرهایی که زنان از آن رنج می‌برند، غافل شد.

 

مشکل زنان چیست؟ و ریشه‌های تاریخی و عوامل استمرار آن کدامند؟

 

دین! عرف! آداب و رسوم! عادتها؟!!

 

چه کسانی دین را که با ایجاد تحول و برای ایجاد تغییر آمده است, ساکن و بی‌‌‌اثر کردند؟ و چه کسانی عادتها, آداب, رسوم و عرف را تحمیل می‌کنند؟ آیا مردان که از حقوق کامل برخوردار هستند, این وظایف و تکالیف را بر زنان تحمیل می‌کنند و در جامعه‌ای «مردسالار» بر زنان سخت می‌گیرند؟

 

آیا تفاوتهای بیولوژیک, موجب اختلاف میان زمینه‌های فعالیت زنان و مردان و برتری یافتن مرد بر زن گردیده است؟

 

آیا دین، موجب بدتر شدن موقعیت زنان شده یا به عکس, این دین است که عدل و انصاف را دربارة زن اجرا کرده و با تبیین حقوق زنان، در ارتقاء جایگاه آنان مؤثر بوده و با تلاش برای رسیدن زن به حقوق خود، راه را برای رهاشدن او از نابرابری‌ها و آزادی از قید و بندهای موجود هموار کرده است؟

 

چرا در افکار عمومی جوامع، زن منشأ فتنه و گناه و خطری برای دین و اخلاق تلقی می‌گردد و با وجود برابری و اشتراک زن و مرد در ارتکاب اشتباهات، مسؤولیت آن بیشتر برعهدة زن گذارده می‌شود؟

 

به‌رغم آن که ما عادت داریم مسائل را «یک بعدی» بنگریم؛ یا با دید کاملاً موافق و یا با نگاهی کاملاً مخالف, مؤسسهء دارالفکر در ارائه برنامه‌های فرهنگی خود، زمینه را به‌طور همه جانبه, برای دو دیدگاه آماده کرده و به منظور دوری از تنش و جلوگیری از بروز واکنشهای لحظه‌ای، تنها به آوردن یک نقد و تحلیل از هر یک از طرفین در هر مورد بسنده کرده است.

 

با وجود آن که هرکدام از طرفین بحث،بر موضع خود پافشاری کرده است و نتوانسته‌اند حتی یک گام به یکدیگر نزدیک شوند؛ اما دارالفکر معتقد است خوانندگان محترم به خوبی خواهند توانست هردو دیدگا‌ه را بررسی کنند و قادر خواهند بود با چشمانی باز و بی‌طرفانه، نقاط ضعف و قوت هر یک را درک کرده و سپس به بررسی، تحلیل و قضاوت بنشینند.

 

«دارالفکر» عقیده دارد که خوانندگان از جایگاهی مهم بر خوردارند، و داوران حقیقی هستند این مباحث در واقع, نوعی تمرین ذهنی است که به آنان تقدیم می‌شود و پیگیری این سلسله بحثها از سوی خوانندگان، مایة افتخار مؤسسه و نشانة پویایی و توانایی آن در خلق اندیشه‌های جدید است.


 

 

حکایت سلسله مباحث مؤسسه دارالفکر، جالب و در عین‌حال، مبهم و پیچیده است ؛ زیرا نویسنده باید متنی را نقد کند که آن را نخوانده‌‌ است. ودربارة عقیدة مخالفی اظهار نظر کند که خواننده بعداً از آن اطلاع خواهد یافت، اما تدوین‌کنندگان این سلسله مباحث تأکید دارند که نویسنده تا زمانی که نوشتة خود را به مؤسسه تحویل نداده، از نوشته‌های طرف مقابل باخبر نشود. پس از آن ، به از دو طرف امکان نقد و بررسی نظریات طرف مقابل و پاسخ به اشکالات داده می‌شود. آن گاه یک عنوان بسیار کلی در مقابل نویسنده قرار می‌دهند و با متانت تمام از او می‌خواهند که بنویسند!

 

خب … ! از کجا شروع کنیم؟  آیا قرار است که من، نمایندة دیدگاه اسلام گرایان در این زمینه باشم و متنی بنویسم پر از آیات و روایات؛ یا این که از تاریخ شروع کنم؟  و یا شاید قرار است که من، برای نظریات مخالفی که هنوز آنها را  نخوانده‌ام، پاسخی تهیه کنم؟ !  در هر صورت، ما در رفع شبهات و دفاع از دیدگاه‌های اسلامی -که مورد هجوم برنامه‌ریزی شدة مخالفان قرار گرفته است- مهارت یافته‌ایم!

 

اما از کجا شروع کنیم …؟ 

 

توکل بر خدا!

 

 اخلاق، دین و انسان!

 

دغدغه‌های مسلمان امروز، تنها دغدغة خویشتن نیست؛ بلکه او درد زمان و رنج انسانیت در دوران خویش را بر دوش دارد.

 

یک مسلمان، تلاش می‌کند به آن مشکلات از منظر آیین اسلام نگریسته و بر مبنا و زمینه آن، پاسخ‌هایی برای پرسش‌های خود و جهانیان بیابد. رسالت اسلام پیام‌آور رحمت نه فقط برای مسلمانان، بلکه برای همه انسان‌هاست . جهان شمول بودن رسالت اسلام نیز از «انسانی» بودن آن سرچشمه می‌گیرد. بدین گونه اسلام، انسانیت انسان را مخاطب قرار می‌دهد و با آگاهی از ابعاد وجودی انسان، با او بر مبنای عزت و احترام رفتار می‌کند. بنابراین، مهم نیست که از کجا آغاز کنیم؛ از سؤال یا از جواب؟  و یا از بررسی تلاش‌های دیگران برای پاسخ‌گویی؟  (که روش من نیز همین است) بلکه مهم آن است که به کجا و چه نتیجه‌ای برسیم و چگونه با نگاهی فراگیر، اهداف و نتایج پاسخ‌های خود و دیگران را پیش بینی کنیم؟ زیرا ممکن است پاسخ‌ها در ظاهر قانع‌کننده و عقلانی به نظر برسند؛ اما وقتی در بوتة آزمایش قرارگیرند، مشکلات بزرگ‌تر و عمیق‌تری را به جود آورند. فقه آینده‌نگر یا ناظر به غایات  و نتایج ] کاربردی[، که همواره از دغدغه‌های فکری اندیشمندان مسلمان بوده است؛ بر اساس همین بینش، نظریه مقاصد شریعت بنا شده و تأثیر این دیدگاه در ابواب مختلف اصول فقه به چشم می‌خورد. فقهای دین، قاعدة «سد زائع»*.یا نظر داشتن پیامدهای احتمالی فعل و به اصطلاح امروزی آن، «سناریوهای آینده» را بر همین اساس بنا نهاده اند؛ زیرا تفکر اسلامی تفکر توحیدی فراگیری است که ضمن شناخت کامل جزئیات و ایجاد اصولی برای رابطة میان آنها، از کلیات نیز غافل نمی‌شود.

 

نگرش اسلامی نسبت به یک موضوعی از بطن  اصول و منابع اسلامی و بررسی تجربیات تاریخی سرچشمه می‌گیرد و نمودی متمایز با دیگر بینش‌های دارد؛ اما گاهی این تمایز در مواجهه با دیگر نظریات و بازنگری دیدگاه اسلامی بیشتر، گویی آشکار می‌شود. در اندیشة یک مسلمان، جزئیاتی وجود دارد که به خوبی آنها را می‌شناسد، اما این جزئیات پراکنده هستند. تبادل نظر با آرا و نظریات مخالف یا متضاد، این جزئیات را در قالب دیدگاهی منسجم و در عین حال، نوین وامروزی مرتب می‌کند. اما این اختلاف و تضاد، بوجود آورنده یا انگیزة این انسجام نیست بلکه تنها عاملی است تا عناصر فکری موجود، در قالبی جدید و امروزی نمودار شوند. اندیشه انسان مسلمان، هرگز در یک دایرة بسته نمی‌ماند، و به داشته‌های خود اکتفا نمی کند، بلکه به تبادل نظر آرای دیگران، می پردازد و در نهایت به یک اندیشة انسانی تبدیل می‌گردد که در پرتو شناخت خود و در برخورد با زندگی، جهان و مسائل اساسی هستی،‌ دغدغه های تمامی انسان‌ها را در نظر دارد.

 

پس از این مقدمة کوتاه، بجاست به موضوع اخلاق و دین بپردازیم و چگونگی برخورد به شدت تنگ نظرانة اندزشه غربی را در رویکرد سکولار آن بررسی کنیم.

 

بر کسی پوشیده نیست که سلطة کلیسا در جهان غرب با تبدیل شدن به یک استبداد دینی و سیاسی، روند  پیشرفت علم و اندیشه را با چالش مواجه ساخت.

 

کلیسا با در اختیار داشتن قدرت، نفوذ و سرمایه و با تجارتی تحت عنوان «بخشش گناهان در برابر پول»!، دانشمندانی را که مخالف نظرش سخن می‌گفتند،  محاکمه و مجازات می‌کرد. تا جایی‌که در غرب شعار «جدایی دین از حکومت» برخاست و انسان غربی خواهان رهایی  اندیشه از چنگال سلطة دینی و بازگرداندن ارزش و اعتبار از دست رفتة فکر و اندیشه گردید. اما این جهت‌گیری‌ها تنها با هدف جلوگیری از گسترش سلطة کلیسا صورت می‌گرفت و هرگز در صدد انکار پروردگار یا مخالفت با دین برنیامد.

 

«چارلز تیلور» استاد برجستة فلسفة اخلاق،  در کتاب ارزشمند خود Sources of the self 1 به این نکته اشاره دارد که بنیانگذاران روشنفکری، هرگز اندیشة انکار خداوند به ذهنشان خطور نکرده بود و به فکر انکار مطلق الوجود یا جهان بدون خداوند نیفتادند. همة هدف آنها در این خلاصه می‌شد که عقل واندیشه را در رویارویی با سلطة دینی، محوریت بخشند تا در برخورد با مسائل انسانی ـ اجتماعی، به جای‌آن که دین به تنهایی مشخص‌کنندة معیارها و در اختیار گیرندة همة منابع معرفت باشد، اندیشه و عقل نیز مورد توجه قرار گیرد.

 


*. سد ذرائع/ مفرد: ذریعه/ قاعده‌ای است فقهی در فقه اهل سنت و آن عبارت است از جلوگیری و بستن راه سوء استفاده از اجزای مفاد یک حکم شرعی فقهی، مانند اعتبار استناد به علم قاضی در قضاوت و یا ضامن ندانستن اصحاب حِرف و صنایع که با تمسک به قاعده سد ذرائع، فقیهان اهل سنت حکم دیگری صادر می کنند با این توجیه که تمسک به آن احکام، راه سوء استفاده قضات جور را باز کرده و دست حکام در تعدی و ظلم به بی گناهان گشاده خواهد شد و یا ضامن ندانستن صاحبان مشاغلی که مردم اموالشان را جهت تعمیر و یا انجام کاری بدانها می سپارند، موجب سوء استفاده و اهمال و تفریط آنان و در نتیجه تضییع اموال و حقوق مردم خواهد شد.- م.

  1. Charls Taylor, Sources of the Self: The Making of the Modern Identity, Cambridge University Press, 1989 , P.309

 


دانلود با لینک مستقیم


کتاب زن، دین، اخلاق

فقه 2 (تجارت، دین، رهن)

اختصاصی از نیک فایل فقه 2 (تجارت، دین، رهن) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فقه 2 (تجارت، دین، رهن)


فقه 2 (تجارت، دین، رهن)

ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه

نوشته علیرضا امینی - محمد رضا آیتی

تجارت، دین، رهن

 86 صفحه pdf


دانلود با لینک مستقیم


فقه 2 (تجارت، دین، رهن)

دانلود مقاله دین، حقوق و تروریسم

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله دین، حقوق و تروریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


1. آزادی مذهب: چرا؟
موضوع این مقاله عبارت است از "دین، حقوق و تروریسم". برای ما تا حدی بدیهی شده است که باید امروزه به هر چیزی از دید 11 سپتامبر نگاه کنیم و این موضوع در مورد دین و حقوق بشر به طور مسلم درست می‌باشد. قبل از ورود به بحث اصلی دو پرسش چالش برانگیز مطرح می‌نمایم: نخست اینکه چرا اصولا ماآزادی مذهب را می‌پذیریم؟ و دوم اینکه رابطه بین آزادی مذهب و تروریسم چیست؟
همانگونه که در کتاب مقدس آمده است"در آغاز" دین وجود داشت، اما مسلما "آزادی مذهب" به نحوی که امروزه ما درک می‌کنیم، وجود نداشت. نظریه "آزادی مذهب" مبتنی است بر وجود بیش از یک دین یا مذهب. اما تعدد ادیان همواره به معنای درگیری بوده است، و درگیریهای مذهبی اغلب به جنگ و ویران‌سازی بشری منجر شده اند. این حالت و شکل واقعیت، برای قرنها و هزاره‌ها بوده است و بندرت هشداری برای پشتیبانی از آزادی دینی بوده است. در نتیجه در نیمه قرن بیستم، مفهوم جدیدی در اعلامیه جهانی حقوق بشر به منصه ظهور نشست . این اعلامیه پس از جنگ جهانی دوم تهیه و تدوین شد. این مفهوم بردباری (تحمل اختلاف مذهب) بود- نظریه ای که در واکنش به تاریخ طولانی و خونین درگیریهای مذهبی که فقط در اروپا شامل جنگهای صلیبی، فتوحات مسلمانان، تفتیش مذهبی(انگیزیسیون)، جنگهای سی ساله و در زمان نزدیک به ما واقعه هالوکاست بود.
اعلامیه جهانی حقوق بشر، برای نیم قرن پایانی قاعده ای را به هدف توقف درگیریهای مذهبی مقرر داشت. به موجب ماده 18 این اعلامیه، هر کسی از حق آزادی اندیشه، وجدان و مذهب برخوردار است؛ این حق شامل آزادی تغییر مذهب یا عقیده فرد و آزادی ابراز تعلیمات و مناسک و عبادات آن مذهب یا عقیده در خلوت یا در ملاء عام می‌شود. در عرض این ماده، ماده 30 این اعلامیه نیز مقرر می‌دارد: "هیچ چیز در این ماده نمی‌تواند به عنوان برداشتی برای هر دولت، گروه یا فردی به گونه‌ای تلقی و برداشت شود که منجر به اقدامات یا اعمالی برای از بین بردن آزادیها و حقوق مقرر در این اعلامیه شود".
مفهوم بردباری اختلاف مذهب دارای سه دلیل اساسی و منطقی می‌باشد: نخست آنکه این فهم(برداشت) وجود دارد که اعتقاد از هر نوع که باشد از جمله خداپرستی، یا آنچه که فرد ممکن است بی اعتقادی بنامد، در اساس و مبنای بشر وجود دارد، و اعتقاد را نمی‌توان بدون از بین بردن جوهره آنچه که باید بشر باشد، سرکوب کرد. دوم آنکه بردباری و تحمل عقیده های مخالف یک ضرورت استراتژیکی است؛ بدون بردباری، درگیری حتما به وقوع خواهد پیوست، و هرگاه درگیری به وقوع بپیوندد خشونت پدید خواهد آمد و آنگاه تضمینی برای زنده ماندن طرفیت درگیر (مبارزان) وجود ندارد. تاریخ طولانیِ انتقامِ متقابلی که روابط بین اسلام و مسیحیت را شکل داده است خود دلیلی بر این تهدید امتحان شده(پرسابقه) می‌باشد. سرانجام این دلیل که بردباری و تحمل اختلافات مذهبی در راستای حمایت داخلی از خود دین، حتی دین عالب و اکثریت، لازم و حیاتی است. بدون آزادی بحث های داخلی دین همواره در معرض این خطر قرار دارد که از سوی افراد متعصبی چون اسامه بن لادن مورد حمله قرار بگیرند، اسامه بن لادن دین را برای افزایش قدرت این افراد به خدمت می‌گیرد. تقویت یک دین، بر تمایل آن دین به تحمل اختلافات داخلی در درون آن دین که به نوبه خود مستلزم تحمل ادیان مختلف می‌باشد، بستگی دارد.
آزادی دین و مذهب اغلب به عنوان یک مفهوم غربی و در نتیجه مفهومی که مقبولیت جهانی ندارد، مورد هجمه واقع می‌شود. اما نظریه جدید بردباری مذهبی نه از سوی غرب که بواسطه اشمئزاز جهانی پس از جنگ جهانی دوم نسبت به نسل کشی و جرایم علیه بشریت- که علیه مذهب یا به نام مذهب ارتکاب یافته بودند- رشد و گسترش یافت.

 

2. رابطه بین آزادی مذهب و تروریسم
در این قسمت به بررسی رابطه بین آزادی مذهب و تروریسم یا به طور گسترده‌تر به رابطه بین حقوق بشر و تروریسم می‌پردازیم. این مساله دارای دو جنبه است. آیا موجبات سوء استفاده از حقوق بشر به موجبات تروریسم ارتباطی دارند؟ و آیا توجه ما به حقوق بشر به شکل مبارزه با تروریسم می‌باشد؟
کارآمدترین شیوه بررسی این مسایل این است که دهه 1990 را مورد تمرکز قرار دهیم، چرا که در این دهه ریشه‌های تروریسم رشد و نمو خویش را شروع کردند. پس از 11 سپتامبر، آسان است که در مورد دهه 1990 اظهار تاسف نماییم. در واقع، نخستین دهه پس از جنگ سرد، دوره بسیار پرهرج و مرجی بود. مسایل داخلی مردم آمریکا را به خود مشغول کرد و آنها را با این واقعیت که جنگ سرد پایان یافته، آرام و ساکت کرد؛ ما در حالت استراحت و آرامش بودیم و نسبت به بیشتر آنچه که در دیگر قسمتهای جهان می‌گذشت، چشمان خود را بستیم، و آنچه که در حال گذار بود، بسیار مهم و واجد اهمیت بود.
در طول دهه 1990 دو نیروی بزرگ در حال فعالیت بود: نخست نیروی ادغام(وحدت)- که شامل رشد اقتصاد جهانی، توسعه فرامرزی، انقلاب ارتباطات و گسترش مردمسالاری می‌گردید. قدرت این نیروها زیر مجموعه این عبارت قرار گرفت:"پایان تاریخ". این همان چیزی بود که به نظر می‌رسید پس از سقوط دیوار برلین و تمام دیگر حوادث بزرگی که بر تاریخ جهان اثر می‌گذاشتند، اتفاق بیفتد.
اما دومین مجموعه از نیروهای قدرتمند و موثر نیز وجود داشت و آن عبارت بود از فروپاشی(تجزیه)- که شامل درگیریهای مذهبی و قومی(یک خلاء بسیار گسترده شمال- جنوب)، بنیادگرایی مذهبی(بنیادگرایی اسلامی و دیگر ادیان) و تروریسم می‌گردید. قدرت این نیروها در تسخیر این عبارت قرار گرفت:"برخورد تمدنها". در حالیکه من با نتیجه نهایی ساموئل هانتینگتون مخالف هستم، اما عبارات وی اهمیت این نیروها را که مولد کشمکشهای پس از جنگ سرد بودند، به تسخیر درآورد.
در سراسر دهه 1990 سیاست امریکا در جهت ارتقای وحدت جهانی و توقف فروپاشی محلی بود. با وجود این، حمایت از توقف کشمکشهای محلی امری دشوار بود؛ زیرا این بحرانها در آنچه که ما اکنون آن را وضعیتهای ناکام می‌نامیم بسیار بعید و فاقد پیامدهای مهم داخلی برای ایالات متحد به نظر می‌رسید. این بحرانها در سومالی، روآندا، بوسنی و افغانستان نسبت به اکثر امریکاییان بسیار فاصله داشت و هیچ اجماعی وجود نداشت که ما مجبور باشیم در جهت توقف و پیشگیری از آنها اقدام نماییم. نسبت به پیشرفتهای ادغام کننده از قبیل توسعه بازار و جهانی‌سازی اقتصادی توجه زیادی شد.
با وجود، این علایم هشداردهنده‌ای در مورد فروپاشی عمده‌ای وجود داشت که از این بحرانهای حقوق بشر ناشی می‌شود. بی‌ثباتی منطقه‌ای در بالکان، آسیای مرکزی و آفریقای مرکزی بیش از بیست میلیون پناهجو به همراه داشت. این بحرانها زمینه را در مکانهایی از قبیل بوسنی و افغانستان برای تروریسم فراهم می‌کردند. افزون بر آن، هزینه کمکهای بشردوستانه در حال افزایش بود، این امر تاحدی به خاطر این بود که این بحرانها به طور دقیق مورد توجه قرار نمی‌گرفتند. برای نمونه، بیلیون‌ها دلار از کمکهای بشردوستانه در آسیای مرکزی پس از بحران روآندا خرج شدند. اقدام پیشگیرانه جامعه جهانی در راستای پایان دادن به نسل کشی در روآندا می‌توانسته این هزینه بالا را کاهش دهد، مهمتر اینکه، می‌توانست زندگی هزاران هزار نفر را نجات دهد. در نتیجه آنچه که در طول دهه 1990 به نحو فزاینده‌ای شفاف و صریح شد این بود که امنیت بین‌المللی در اثر توسعه و رشد بحرانهای مربوط به حقوق بشر در معرض خطر قرار دارد. این بحرانها تنها مشکلات و مسایل محلی استثنایی نبودند که منزوی شده بودند بلکه یک معضل جهانی ناشی از فروپاشی و جنگ مربوط به حقوق بشر بودند.

 

3. دو پیامد متنوع حملات 11 سپتامبر
حملات 11 سپتامبر دارای دو پیامد بودند: نخست اینکه امریکایها و دیگر مردم جهان نسبت به قدرت خرابکارانه نیروهای فروپاشی آگاه شدند؛ و دوم اینکه چشم همگان را بر شرایط بنیادین و اساسی باز کرد که در آنها تروریسم رشد و نمو می‌کرد. افغانستان، که در خلال بخش زیادی از دهه 1990 به فراموشی سپرده شد، به یک فاجعه در زمینه حقوق بشر تبدیل شد که از نشانه‌های آن نابردباری و عدم تحمل (مخالفان) مذهبی، تخریب جامعه مدنی، فقر ظالمانه و گروههای زیادی از پناهجویان که قربانیان نقض حقوق بشر بودند، می‌گردید. هنوز هم با وجود نقض حقوق بشر، که وجود شرایطی را آشکار و شفاف می‌سازد که در آنها تروریسم رشد می‌کند، نگرانی های مربوط به حقوق بشر به طور گسترده پس از 11 سپتامبر نادیده گرفته شدند.
در خصوص اینکه چرا جنگ علیه تروریسم مسایل حقوق بشررا به حاشیه رانده است، سه دلیل وجود دارد.
دلیل نخست: دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه جنگ علیه تروریسم نوعی بده‌بستان است، که در آن ایالات متحد امریکا هیچ تعهدی در خصوص پیگیری پیروزی به وسیله هیچگونه ابزار ضروری را ندارد. اخیرا یک فیلم کارتونی دیده‌ام که یک زندانبان امریکایی را در اردوگاه جدید گوآنتانامو(کوبا) به نمایش می‌کشاند که برای یکی از زندانیان القاعده توضیح می‌دهد که چرا او مستحق حمایت حقوق بین‌الملل نیست. آن زندانی پاسخ می‌دهد:"نگران نباش، ما می‌فهمیم. اگر ما برنده می‌بودیم همین کار را با شما می‌کردیم!".
دلیل دوم این است که استراتژی دیپلماتیک پس از 11 سپتامبر، در جهت گردآوری ائتلافی بین‌المللی برای مورد توجه قراردادن تروریسم، مستلزم این بود که امریکا بهای سنگینی را از نقطه نظر حقوق بشر بپردازد. بررسی بازیگران کلیدی و اصلی این ائتلاف بیان‌گر هزینه مزبور خواهد بود. در نتیجه، برای نمونه، تلاش برای ایجاد یک همکاری علیه تروریسم با روسیه، مساله موارد نقض حقوق بشر در چچن از برنامه و طرح بین‌المللی خارج شده است. از دیدگاه ولادیمیر پوتین، چچن در چنگال تروریستهاست. همین طور شماری از جمهوریهای آسیای مرکزی که از جمله سرکوب‌گرانه‌ترین رژیمها در جهان هستند، در جنگ علیه تروریسم به عنوان عاملان(بازیگران) منتقد بوده اند. در نتیجه ایالات متحد امریکا و دیگر دولتهای مردم‌سالار نسبت به شرایط حقوق بشر در این کشورها اعلام رضایت کردند، علیرغم اینکه در موارد بسیاری شرایط این کشورها شبیه شرایطی بود که پیش از 11 سپتامبر در افغانستان وجود داشت.
دلیل سوم در خصوص اینکه چرا نگرانی‌های حقوق بشر کم‌رنگ شد تعریف موسع تروریسم بود که این گونه ائتلافها ارایه می‌کردند. برای سخت‌گیریهای داخلی در بسیاری از کشورها مشروعیت نوینی وجود دارد، و حقوق بشر به نام جنگ علیه تروریسم، از سوی دو رهبر بسیار متفاوت کنار گذاشته شد. رهبران گروه نخست عبارتند از رهبران مردمسالار در امریکا و اروپا که تلاش می‌کنند تا گامهای سریع و شفاف را در جهت افزایش امنیت در مقابل نگرانی و ترس عمومی بردارند و رهبران گروه دوم، رهبران اقتدراگرا و تمامت‌خواهی هستند که در بکارگیری بحرانهای ناشی از تروریسم در جهت افزایش قدرت خود علاقه مند هستند.
از نقطه نظر حقوق بشر، تروریسم 11 سپتامبر تا حد زیادی در اثر هواپیما ربایی از سوی طرفداران یک دین و سرکوب حقوق بشر در جهان اسلام بوده است. اسلام علت و سبب تروریسم نبود، بلکه خودش قربانی تروریسم بود و در حال حاضر این خطر وجود دارد که به یک سپربلا نیز تبدیل شود. علاوه بر مبارزه نظامی علیه تروریسم، لازم است که چیزی متفاوت تر و طولانی تر انجام دهیم. باید به طور سیستماتیک و اصولی با قرائت‌های میانه روی اسلامی برخورد کنیم. این قرائتهای میانه‌رو در سرزمین‌های زیادی از جمله در اردن، تونس، مراکش، ایران و در سراسر جهان اسلام وجود دارد.
همچنین از تشکیل و استقرار جامعه مدنی در کشورهای اسلامی باید حمایت کنیم. جامعه جهانی در حال انجام این حمایت برای تشکیل جامعه مدنی در افغانستان می‌باشد، و ایالات متحد امریکا می‌تواند در حمایت و پشتیبانی از ارکان هسته ای و اساسی جامعه مدنی هم از طریق فعالیت دیپلماتیک و هم از طریق فعالیت سرمایه گذاری نقش کلیدی ایفا کند. در اینجا در داخل کشور نیازمند به حمایت از حقوق آمریکاییان مسلمان می‌باشیم، و باید نشان دهیم که به حقوق بین‌الملل و قانون اساسی خودمان در تمام عملیاتهای خویش علیه تروریست وفادار هستیم. همچنین باید از سازمان ملل متحد حمایت کنیم زیرا این سازمان در جهت بازسازی کشورهایی نظیر افغانستان که در اثر نقض حقوق بشر ویران شده است، حرکت می‌کند. این روش مبارزه با نیروهای تجزیه کننده و فروپاشی است که در دهه 1990 ما از آنها غافل بودیم اما اکنون آنها ما را به براندازی و از پادرآوردن تهدید می‌کنند. این راهی است برای خالی کردن مرداب تروریست و نباید صرفا پیرامون خود را با عملیاتهای نظامی محاصره کنیم.
پرزیدنت کندی در نطق افتتاحیه خود در چهل سال پیش از "یک شبیخون علیه دشمنان مشترک انسان یعنی استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ" سخن گفت که من به آنها نابردباری مذهبی و سرکوب حقوق بشر را اضافه می‌کنم. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دین، حقوق و تروریسم