نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سوگنامه کربلا °•° مؤلف : سیّد بن طاووس(ره) °•° مترجم : محمّد طاهر دزفولى با فرمت html

اختصاصی از نیک فایل سوگنامه کربلا °•° مؤلف : سیّد بن طاووس(ره) °•° مترجم : محمّد طاهر دزفولى با فرمت html دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
سوگنامه کربلا °•° مؤلف : سیّد بن طاووس(ره) °•° مترجم : محمّد طاهر دزفولى  با فرمت html

بسم الله الرحمن الرحیم 

مقدمه

رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیت الله خامنه اى مى فرماید:
(....وقتى ((لهوف )) آمد، تقریبا همه مقاتل ، تحت الشعاع قرار گرفت.

این مقتل بسیار خوبى است ؛ چون عبارات، بسیار خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است .
شهید محراب آیت الله قاضى تبریزى رحمة الله مى فرماید:
کتاب لهوف سید ابن طاوس - رحمة الله علیه - نقلیاتش بسیار مورد اعتماد است و در میان کتب مقاتل ، کتاب مقتلى به اندازه اعتبار و اعتماد، به آن نمى رسد....

↩شرح حال ابن طاووس و اهمیّت کتاب لهوف


على بن موسى بن جعفر معروف به ((ابن طاوس )) در سال 589 ه‍ق در شهر دانشمند خیز و عالم پرور ((حلّه )) چشم به جهان گشود. ابن طاوس در آن شهر علم و اجتهاد رشد یافت و از محضر پدر بزرگوارش بهره کافى برد و همانطور که خود مى گوید:
پدر و نیز جدّ وى ((ورّام )) بیشترین نفوذ را بر وى در سالهاى رشدش ‍ داشته اند و به او فضیلت ، تقوى و تواضع را یاد داده اند.
علماى دیگرى که ابن طاوس در نزد آنان درس خوانده عبارتند از: ابوالحسن على بن یحیى الخیّاط حلّى ، حسین بن احمد السّوراوى ، تاج الدین حسن بن على الدربى ، نجیب الدین محمد السوراوى ، صفى الدین بن معدّ بن على الموسوى ، شمس الدین فخار بن محمد بن فخار الموسوى و...
ابن طاوس در نسلهاى بعدى به عنوان ((صاحب الکرامات )) معروف شد.
او خود از حوادث معجزه آسایى که برایش رخ داده مواردى را نقل مى کند. و نیز گزارش شده که با امام زمان (عج) در تماس مستقیم بوده است . گفته مى شود که علم به ((اسم اعظم )) به او اعطاء گردید امّا اجازه اینکه آن را به فرزندانش بیاموزد، داده نشد.
ابن طاوس به فرزندانش مى گوید که ((اسم اعظم )) همچون مروایدهاى درخشان در نوشته هاى وى پراکنده بوده و آنان با خواندن مکرّر آنها، مى توانند آن را کشف کنند.
تقواى ابن طاوس از بسیارى از عبارات تاءلیف او مى درخشد... ابن طاوس ‍ کفن خود را آماده کرده و به آن خیره مى شد و روز رستاخیز را در پیش چشم خود مجسّم مى کرد. دلمشغولى او به مرگ ، از عبارات مختلف ((کشف المحجّه )) به دست مى آید.
ابن طاوس خود اذعان داشته که من به اوّل هر ماه آگاهى دارم بدون اینکه به هیچ یک از اسباب آگاهى بدان ، تمسّک نمایم .
علامه طباطبایى - صاحب تفسیر المیزان - در منهج عرفانى هم به دو نفر از بزرگان امامیّه بسیار اهمیّت مى دادند: یکى سیّد على بن طاوس - رضوان اللّه علیه - و همچنین کتاب معروف ایشان موسوم به ((اقبال )) که مشحون از اسرار اهل بیت علیهم السّلام است ، اهمیّت فوق العاده مى دادند. دیگرى سیّد بحرالعلوم ، که هر دو به تواتر حکایات به محضر مبارک حضرت ولىّ عصر - ارواحنا له الفداء - شرفیاب گردیده اند...))
عارف فرزانه میرزا جواد آقا ملکى تبریزى از ((ابن طاوس )) تعبیر به ((سیّدالمراقبین )) فرموده است .

و در مورد دیگر مى فرماید: ((... آن چنان کسى است که شیخ من قدّس سرّه مى گفت : مانند ابن طاوس در ((علم مراقبه )) در این اُمّت از طبقه رعیّت نیامده است )).
آیت اللّه شیخ جعفر شوشترى (وفات : 1303 ه‍.ق ) درباره ابن طاوس ، مى فرماید: ((... و بدان که در نقل مراثى ، از آن جناب ، معتبرترى نداریم . در جلالت قدر، مثل ایشان کم است .))


دانلود با لینک مستقیم


سوگنامه کربلا °•° مؤلف : سیّد بن طاووس(ره) °•° مترجم : محمّد طاهر دزفولى با فرمت html

تحقیق سوگنامه رستم و سهراب

اختصاصی از نیک فایل تحقیق سوگنامه رستم و سهراب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق سوگنامه رستم و سهراب


تحقیق سوگنامه رستم و سهراب

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:15

چکیده:

سوگنامه رستم و سهراب
ده آواره و بدنشان رستم است
همه جای جنگست میدان اوی
همه جنگ با شیر و نر اژدهاست
می و جام و بویا گل و میگسار
        که از روز شادیش بهره غم است
بیابان و کوهست بستان اوی
کجا اژدها از کفش نارهاست
نکردست بخشش ورا کردگار.

«اندوه رستم در خوان چهارم سفر مازندران»
سهراب و افسانه‌ی او در سراسر زندگانی رستم -که خود سراسر بخش داستانی شاهنامه است- مانند شعله یا شراره‌ی کوتاه است که دمی می‌افروزد و بتندی خاموش می‌شود. با این همه سوگنامه سهراب، برخلاف پندار گروهی کسان، یکی از درخشان‌ترین نقاط زندگانی درخشان رستم است، و نیز از پرشکوه‌ترین و ژرفترین تراژدی‌های شاهنامه.
فردوسی خود این سوگنامه را با اندوهی اندیشمندانه آغاز می‌کند:
اگر مرگ دادست بیداد چیست
از این راز جان تو آگاه نیست
        ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟
بدین پرده اندر، ترا راه نیست.

و جای به جای، در سراسر داستان، به داوری می‌نشیند و گاهی گناه را از سرنوشت می‌داند و زمانی از بی‌خردی و آز و نیاز آدمی.
انگیزه‌ی آغاز این رزم چیست؟ آیا سرچشمه‌ی بنیانی آن در حیله و دشمنی افراسیاب با ایران است و همچنان که گشتاسب، اسفندیار فرزند خود را از سر بدنهادی به نزد رستم می‌فرستد تا خود سود جوید، او نیز جنگ‌افروزی است که میخواهد از میانه سود برد و برنده‌ی آخرین باشد؟ آیا سبب راستین، ناآزمودگی و جاه‌جویی و بی‌خردی سهراب است؟ اگر علت، هر یک از اینها، یا همه‌ی اینهاست، چرا رستم به فرمان سرنوشت یا ترفندهای دشمن دیرین تن در می‌دهد و این چنین نابخردانه از آشکار ساختن نام خویش خودداری می‌کند؟ آیا می‌توانیم رستم را لجوجی بی‌خرد بدانیم که ندانسته ابزار دست تقدیری است که تعیین‌کننده‌ی آن دشمنان ایرانند؟
براستی شگفت‌آور است کردار رستم و بسیار بی‌پیشینه. آیا داوری ما درباره‌ی سهراب درست خواهد بود اگر او را بی‌خردی جاه‌خواه بدانیم، و یا رستم و ویژگی‌های اخلاقی او را بدرستی شناخته‌ایم اگر کردار او را در این ماجرا به یکدندگی و یا تصادفی شوم و بدفرجام تحویل کنیم؟ در این صورت سوگنامه چیزی نیست جز افسانه‌ای که فردوسی به تفنن و از سر ناآزمودگی، خرد خرد رویدادهای آن را ساختگی کنار هم نشانده است. چنین نسبتی به فردوسی دادن ناآگاهی به عظمت اندیشه و هنر موجود در شاهنامه و خوار داشتن فرزانه‌ی طوس است. و نیز بی‌خرد دانستن رستم نشان‌دهنده‌ی نشناختن شخصیت و منش پهلوان ایران است و در نتیجه ناآگاهی به ژرفای اندیشه‌ی شاهنامه.
رستم برترین آفریده‌ی فردوسی است. اما او تنها نمودار نیرو نیست. او مجموعه‌ای است از اندیشه و خرد، نیرو و دلاوری، بردباری و از خودگذشتگی، زیرکی و منطقی سخت و استوار او نمونه‌ی آرمانی فردوسی است. او یگانه نماینده و مظهر توده‌های ایرانی است که به خامه‌ی هنرمند فردوسی، با اجتماعی از نیکوترین گوهرهای مردمی در قالب یک مرد تجسم یافته است. او در عین حال وحدتی است از گوهرهای متضاد. او خرد گودرز و پیران، پهلوانی و آیین‌خواهی گیو، دلیری و میهن‌دوستی و از خودگذشتگی بهرام، بی‌باکی و پیشروی بیژن، نیرومندی شگفت‌آور و پاکدلانه‌ی سهراب، و نازک‌دلی و آزرم سیاوش را در خود وحدت بخشیده است. اگر هر یک از ایشان خداوند گوهرهای ویژه‌ی خویش است، رستم خدای خدایان و دارنده‌ی همه‌ی آنهاست. او دارنده‌ی والاترین گوهرهای مردمی است. پس این همه کردار شگفت‌آور رستم از سر چیست؟ این پرسش سالهاست که نویسنده را می‌آزارد.
ولیک سهراب؟ آیا جاه‌خواهی بی‌خرد است که به جهانگیری برخاسته که حتی با شناختن پدر به او نیز بسنده نخواهد کرد؟ در این صورت جستجو در گره‌های روانی سهراب کاری آسان است و شاید از بنیان گرهی در میان نیست. جوانی ساده‌نگر و ماجراخواه است که به پشتیبانی بازوی خویش چنین هنگامه‌ای می‌افروزد و خود در آتش آن می‌سوزد.
نه بی‌گمان چنین نیست. سهراب فرزند رستم است و از تخمه‌ی پهلوانان و خردمندان. گوهر راستین او در دلاوری و جوانی اوست، اما از خرد یکسره بر کنار نیست. این درست است که سهراب بسیار جوان است، لیک همین جوانی او سبب پیشروی اوست. همین جوانی است که او را از هرگونه آیین‌خواهی زیانمند برکنار می‌دارد و این چنین به پیکار سنت‌هایی که گویا در درازای سده‌ها پوسیده و سنگ شده‌اند می‌کشاند.
این رزم تنها رزم پدر و فرزند نیست بلکه شاید پیکار گذشته و آینده، پیکار آیین‌خواهی و آیین‌شکنی نیز هست. لیک آیا گره‌های تراژدی به همین آسانی گشودنی است؟
نگاهی به کوتاه شده‌ی داستان می‌اندازیم.
استخوان‌بندی سوگنامه چنین است که روزی رستم به هنگام شکار در مرز ایران و توران در پی رخش و به آهنگ یافتنش وارد سرزمین توران می‌شود و برخلاف انتظار با مهر و خوشآمدگویی شاه آن بخش توران‌زمین، که سمنگان نام دارد، روبر می‌شود و تا یافتن اسب خود شبی را در دربار او به بامداد می‌رساند. در همین شب است که با تهمینه دختر زیباروی و ماه‌پیکر شاه، با ماجرایی بس دلکش، آشنا می‌شود و با او پیوند مهر و زناشویی می‌بندد. دختری شیفته که پنهانی به بالین دلاوری نامدار می‌آید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق سوگنامه رستم و سهراب