نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی و کاربرد سرمایه فکری در ارزیابی عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بررسی و کاربرد سرمایه فکری در ارزیابی عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  124  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

بررسی و کاربرد سرمایه فکری در ارزیابی عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

 

 

 

 

 


چکیده:.. 1
مقدمه:.. 2
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1-مقدمه : 4
2-1 بیان مسئله 5
3-1 بیان ضرورت تحقیق 6
4-1 چارچوب نظری تحقیق 7
5-1 فرضیه اصلی تحقیق : 8
6-1 متغیرهای مورد مطالعه 8
7-1 اهداف تحقیق 9
8-1-تعریف واژه ها و اصطلاحات 9
فصل دوم: مروری بر ادبیات تحقیق
1-2- مقدمه 11
2-2 اقتصاد دانشی 11
3-2 تعریف دانش 12
4-2 پدیدار شناسی کسب و کار در اقتصاد دانش پایه 13
5-2 اشکال جدید منابع سازمانی 15
6-2 دارایی های نامشهود 16
7-2 تاریخچه ی سرمایه ی فکری 20
8-2 اجزاء مدل سرمایه فکری 25

 

9-2 تعاریف مختلف سرمایه ی فکری 29
1-9-2-شاخص های اندازه گیری سرمایه فکری 32
10-2 مدل های اندازه گیری سرمایه فکری 38
11-2 مدل های توصیفی سرمایه ی فکری 39
12-2 مدل های اندازه گیری سرمایه ی فکری و ارائه دهنده آن ها 40
1-12-2 مدل های مبتنی بر سرمایه ی بازار 40
2-12-2 مدل های مستقیم سرمایه ی فکری 41
3-12-2 مدل های بازده دارایی ها 41
4-12-2 مدل های کارت امتیازی 41
1-4-12-2 مدل مقایسه ی ارزش بازاری و ارزش دفتری (ام – بی – وی) 42
2-4-12-2 مدل کیوی توبین 43
3-4-12-2 مدل عملکردی شرکت دانش پایه (نوکورپ) 44
4-4-12-2 مدل کارگزار فناوری ( تی – بی) 46
5-4-12-2 مدل سنجش ا رزش گذاری جامع (آی – وی – ام) 47
6-4-12-2 مدل ا رزش افزوده اقتصادی ( ای – وی – اِی ) 48
7-4-12-2 شاخص سرمایه ی فکری 49
8-4-12-2 کارت امتیازی زنجیره ارزش 50
9-4-12-2 کارت امتیازی متوازن 50
10-4-12-2 رهیاب سرمایه ی فکری اسکاندیا 52
11-4-12-2 مدل ارزش نامشهود محاسبه شده (سی – آی – وی) 53
12-4-12-2 مدل شاخص ایجاد ارزش (وی – سی – آی) 54
13-4-12-2 مدل طبقه بندی سرمایه ی فکری 56

 

13-2 طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه فکری 57
14-2 نقاط قوت و ضعف روش های اندازه گیری سرمایه فکری 59
15-2 استاندارد حسابداری‌ شماره‌ 6 گزارش عملکرد مالی‌ 60
16-2 مفهوم سود از دیدگاه حسابداری 68
17-2 مفهوم اقتصادی سود 68
18-2 تحقیقات داخلی و خارجی صورت گرفته 69
1-18-2 تحقیقات خارجی 69
2-18-2 تحقیقات داخلی 71
فصل سوم: روش اجرای تحقیق
1-3- مقدمه: 73
2-3روش تحقیق 73
3-3 نوع روش تحقیق : 74
1-3-3 روش گرد آوری اطلاعات: 74
2-3-3 ابزار گرد آوری اطلاعات : 74
3-3-3 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات : 75
4-3 قلمرو مکانی و زمانی و موضوعی 75
5-3 مدل تحلیلی تحقیق 75
6-3 جامعه ونمونه آماری 76
7-3 محدودیت های تحقیق 77
8-3 روش گرد آوری اطلاعات و داده های تحقیق : 77
9-3 روش های آماری و تجزیه و تحلیل داده ها : 77
10-3 همبستگی 78

 

11-3 ضریب تعیین 78
12-3 مدل رگرسیون تحقیق 79
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داه ها
1-4-‏ مقدمه‏: 81
2-4 بررسی نرمال بودن متغیر پاسخ 81
3-4 بررسی همبستگی بین سود خالص و ارزش دفتری 83
4-4 بررسی رگرسیون بین سود خالص و ارزش دفتری 84
5-4 رگرسیون و همبستگی به تفکیک سال 85
6-4 بررسی رابطه میان مقادیر استاندارد شده در مقابل مقادیر پیش بینی شده 89
7-4 بررسی نرمال بودن خطا 92
8-4 جداول نهایی از آزمون های همبستگی و رگرسیون 93
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
1-5-مقدمه: 95
2-5 خلاصه 95
3-5 بیان نتایج 96
4-5 مقایسه نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیقات قبلی انجام شده : 96
5-5 پیشنهادات : 98
1-5-5 پیشنهادت حاصل از تحقیق : 98
2-5-5 پیشنهادت جنبی : 98
3-5-5 پیشنهادات برای تحقیقات آینده 99
پیوستها

 

منابع و ماخذ
منابع فارسی: 110
منابع لاتین: 111
چکیده انگلیسی .......................................................................................................112

 

 

 

 

 

جدول 1-2 تاثیر گذارترین تلاش ها در دهه هشتاد میلادی پیرامون توسعه ی سرمایه ی فکری 21
جدول 2-2 : تاثیر گذار ترین تلاش ها در دهه نود میلادی پیرامون توسعه ی سرمایه ی فکری 22
جدول 3-2 تاثیرگذارترین تلاش ها در دهه ی حاضر پیرامون توسعه ی سرمایه ی فکری 24
جدول 4-2 تاثیرات ایجاد ارزش و از دست دادن ارزش 55
جدول 5-2 طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه ی فکری 59
جدول 1-4- ضریب همبستگی پیرسون مابین دومتغیر سرمایه فکری وسود خالص 83
جدول 2-4-رگرسیون به صورت کلی (پنج ساله) 84
جدول 3-4 جدول رگرسیون مابین دو متغیر سرمایه ی فکری و سود خالص پنج ساله 84
جدول 4-4 آزمون ضرایب جزئی رگرسیون ومقادیر آماره VIF 85
جدول 5- 4 آزمون ضرایب جزئی رگرسیون ومقادیر آماره VIF سال 82 86
جدول 6-4 همبستگی پیرسون به تفکیک سال از سال 82 تا 86 93
جدول 7-4 رگرسیون به تفکیک سال از سال 82 تا 86 93

 

 

 

نمودار1-2 چارچوب دارایی های دانشی از دیدگاه ماررو اسکیما 20
نمودار2-2 مدل نوکورپ 45
نمودار 3-2 چارچوب سرمایه ی فکری بروکینگ 46
نمودار 4-2 مدل سنجش ارزشگذاری جامع 47
نمودار 5-2 چارچوب سرمایه ی فکری در مدل شاخص سرمایه ی فکری 49
نمودار 6-2 چارچوب مدل کارت امتیازی متوازن 51
نمودار 7-2 چارچوب سرمایه ی فکری از دیدگاه اسکاندیا 52
نمودار 8-2 مدل نشانگر اسکاندیا 53
نمودار 9-2 مدل طبقه بندی سرمایه ی فکری 56
نمودار 1-4 نمودار هیستوگرام متغیر سود خالص 82
نمودار 2-4 هیستوگرام متغیر سود خالص پس از اعمال تبدیل 82
نمودار3-4 پراکنش مقادیر استاندارد شده در مقابل مقادیر پیش بینی شده 89
نمودار 4-4 پراکنش مقادیر استاندارد شده در مقابل مقادیر پیش بینی شده در سال 82 90
نمودار5-4 پراکنش مقادیر استاندارد شده در مقابل مقادیر پیش بینی شده در سال 83 90
نمودار6-4 پراکنش مقادیر استاندارد شده در مقابل مقادیر پیش بینی شده در سال 84 91
نمودار7-4 پراکنش مقادیر استاندارد شده در مقابل مقادیر پیش بینی شده در سال 85 91
نمودار8-4 پراکنش مقادیر استاندارد شده در مقابل مقادیر پیش بینی شده در سال 86 92

چکیده:
همه ما می دانیم آن چه که اندازه گیری می شود، انجام می شود. با این حال بسیاری از سازمان هایی که مدیریت دانش را دنبال می کنند فرآیندی برای اندازه گیری دارایی های دانش سازمانی و یا سرمایه ی فکری ندارند. گزارشگری مالی سنتی نمی تواند ارزش واقعی شرکت را محاسبه کند وتنها به اندازه گیری ترازنامه مالی کوتاه مدت و دارایی های ملموس اکتفا می کند .
در حقیقت سرمایه فکری یک مدل جدید کاملی را برای مشاهده ارزش واقعی سازمان ها فراهم می آورد وبا استفاده ازآن می توان ارزش آتی شرکت را نیز محاسبه کرد . به دلیل تمایل به سنجش ولحاظ کردن ارزش واقعی دارایی های نامشهود سرمایه فکری بیش از پیش نزد شرکت ها ، سهامداران (سرمایه گذاران) و سایر گروههای ذینفع افزایش یافته است . در این تحقیق کاربردی ، ابتدا براساس روش استوارت ارزش سرمایه های فکری شرکت های بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی پنج ساله محاسبه، سپس در مرحله بعد ارتباط بین ارزش سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد ارزیابی قرار گرفت. در تحقیق حاضر روش آماری استفاده شده به منظور تجزیه و تحلیل داده ها روش مدل تحلیل رگرسیون می باشد .
یافته ها حاکی از رابطه مثبت معنی دار بین سرمایه فکری وعملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران می باشد. باتوجه به این نتایج می توان بهره گیری شرکت ها، سهامداران ، سرمایه گذاران و سایر گروه های ذینفع در استفاده از این مدل رابرای کسب سود بالاتر در آینده قویا توصیه کرد.

 

 

 

مقدمه:
توسعه اطلاعات در دهه های اخیر موقعیت های جدیدی را پیش روی افراد و سازمان ها قرار داده است. ازین رو تعاملات وارتباطات در گستره جهانی توسعه یافته و تعاریف جدیدی در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی بروز نموده است. دراین میان ، سازمان های کسب وکار بیشترین تاثیر را از وضعیت جدید پذیرا شده و خواسته یا ناخواسته ، در مسیر این دگرگونی مداوم قرار گرفته ، متحول شده ، به انحلال وادغام ،یا پذیرش موقعیت های جدید روی آورده اند . متناسب با این تغییرات موقعیتی، رویکردها و ادبیات جدیدی چون : سازمان های یادگیرنده ، معماری سازمان ، سازمان مجازی و مهندسی مجدد و... بر بستر رهیافت اطلاعاتی پدیدار شده است . رهیافتی که از کد ژنتیک تا ایزومرها ، از زبان شناسی تا کامپیوتر ، و از کارکرد مغز انسان تا مدیریت سازمان های کسب و کار را ، تفسیر می کند .
سازمان های امروزین ، بیش از نمونه های قدیمی آن ها با دیالکتیک مواجه اند : نیاز به خود مختاری (استقلال) در مقابل نیاز همزمان به ارتباطات (یکپارچگی) . پاسخ به این دیالکتیک مستلزم ایجاد فرصت یادگیری برای افراد سازمان است . چرا که از یکسو سازمان ها به ساختارهایی نیاز دارند تا خودمختاری و قابلیت حل مشکلات محلی را توسعه بخشند ، و از سوی دیگر برا دگرگونی فرهنگی ، به بهبود ارتباطات و ساختار مشارکتی تمایل دارند . با گسترش ارتباطات و عدم نیاز به جابجایی ، و تحت تاثیر پیدایش سازمان مجازی تنها عنصری که در سازمان باقی می ماند ، انسان ها یعنی افراد سازمان ها هستند . پیداست که در چنین شرایطی برای تبدیل سازمان ها به سازمان یاد گیرنده ، بایستی انسان ها تمایل به یادگیرندگی پیدا کنند . یادگیری در سازمان های جدید نیز به نوبه خود از رهیافت اطلاعاتی و از حلقه ی سایبرنتیکی فرد – سازمان – محیط – فرد ، پروی می کند و از رفتار نوآورانه، اطلاعاتی و دانشی در محیط تاثیر می پذیرد . در واقع از یکسو ، توسعه ارتباطات و تولید انبوه اطلاعات و دانش و از سوی دیگر کاهش نیم عمر رشته های گوناگون دانش بشری ، موجب شده تا اطلاعات به عنوان مهم ترین منبع سازمان ها و به عنوان مزیت رقابتی تلقی شود . همسان با سایر منابع سازمانی ، این منبع مهم نیز نیاز به مدیریت داشته و مدیریت آن در سایه فناوری محقق می شود. توجه روزافزون به دانشو اهمیت دانشگران سازمان به عنوان اصلی ترین سرمایه ی سازمان های دانشبر ، لزوم شناسایی و تشخیص دانش و اطلاعات ، و شکل گیری چارچوب هایی برای مدیریت دانش را در سازمان ها ضروری نموده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 


1-1-مقدمه :
بسیاری از نظریه پردازان و پژوهش گران در توصیف ویژگی های فضای اقتصادی جدید بر این باورند که شکل اقتصاد ، صورتی جهانی و همه گیر به خود گرفته و از دارایی ها ودرآمدهای نامحسوس ، پیچیده ونامشهودی شکل یافته ، که به نحوی خاص به یکدیگر و درهم تنیده شده اند. فرایندها و ابزاری که زمینه افزایش بهره وری و پیشرفت اقتصادی را فراهم می آورند . براساس این تعریف ، به وضوح روشن است که مدیریت ، برنامه ریزی و نظارت بر شناسایی ، تخصیص و سنجش دارایی های نامشهود وسرمایه فکری بنگاه ها ، شاخصی مهم در تعیین توان رقابتی بنگاه ها برای بقا و رشد در اقتصاد جدید است . بررسی روندها و آمارهای اقتصادی نیز بر صحت این گفته اذعان دارند ، چنان که بررسی های انجام گرفته از پانصد شرکت در بین سال های 1982 تا 1992 میلادی، نشان از رشد سهم ارزش دارایی های نامشهود از 38 درصد به 62 درصد در میزان ارزش بازار دارد . توجه به این موضوع در اواخر دهه ی نود میلادی ، سرمایه گذاری بر توسعه ی دارایی های نامشهود شامل : تحقیق و توسعه ، فرآیندها ونرم افزار کسب وکار ، کسب علامت های تجاری ، آموزش پرسنل و...، را به رقمی معادل یک تریلیون دلار – به تقریب برابر با کل سرمایه گذاری بخش تولید سرمایه های فیزیکی – رسانیده است . به این منظور ، برآورد و سنجش میزان تاثیر سرمایه فکری در فرآیندهای اقتصادی وضع موجود سازمان ، یکی از روش های شناخت نقاط ضعف و تعیین راهبردهای لازم برای کمک به تصمیم گیری مدیران خواهد بود . از طرف دیگر با توجه به اینکه تعیین میزان سرمایه مورد نیاز ، به عنوان یکی از اجزای اصلی فعالیت های تولیدی ، از اهمیت بسزایی برخوردار است ، می توان دریافت که شناسایی سرمایه های فکری و نامشهود موجود سازمان، در شناخت فاصله تا وضع مطلوب و تعیین نیازهای سرمایه ای و اتخاذ رویه های بهینه ، برای توسعه و رشد در آینده ی بنگاهها بسیار مهم و موثر خواهد بود .
در فصل اول پس از بیان مسئله تحقیق، تاریخچه موضوع تحقیق را مورد بررسی قرار می دهیم و به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم. همچنین اهداف تحقیق را بیان می کنیم.

 

چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع تحقیق بوده است در این فصل آورده شده و در ادامه به مدل تحلیلی و فرضیه های تحقیق نیز اشاره شده است. در پایان این فصل تعاریف واژه ها و اصطلاحات آمده است.

 

2-1 بیان مسئله
با سیر جوامع از عصر صنعتی به عصر اطلاعات اهمیت سرمایه فکری افزایش یافته است . این اهمیت را می توان برخاسته از عواملی چون انقلاب فناوری اطلاعات , اهمیت فزاینده دانش واقتصاد دانایی محور و تاثیر ابداع وخلاقیت به عنوان عنصر تعیین کننده رقابت دانست. در دوره صنعتی بهای اموال ماشین آلات و تجهیزات و مواد خام به عنوان عناصر کارآمد واحد تجاری محسوب می شدند، در حالی که در عصر اطلاعات استفاده کارا از سرمایه فکری است که موفقیت یا شکست واحد تجاری را تعیین می کند . سرمایه فکری شامل آن بخش از کل سرمایه یا دارایی شرکت است که مبتنی بر دانش بوده و شرکت مالک آن به شمار می رود .
در جوامع دانش محور کنونی بازده سرمایه های فکری به کار گرفته شده بسیار بیش تر از بازده سرمایه های مالی به کار گرفته شده اهمیت یافته است . این به آن معنی است که در مقایسه با سرمایه های فکری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سود آوری پایدار کاهش چشمگیری یافته است .به دلیل افزایش اهمیت نسبی سرمایه های فکری (به عنوان مهم ترین بخش از سرمایه های کل شرکت) در سود آوری پایدار و مستمر وبلندمدت، اکثر شرکتها درپی یافتن جواب هایی مناسب برای این سوال هستند :
از لحاظ آماری آیا رابطه معنی داری میان میزان سرمایه های فکری و عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار وجود دارد ؟
و آیا استفاده از این مدل می تواند منجر به کسب سود خالص بالاتر برای شرکت ها شود؟ و آیا استفاده از مدل سرمایه ی فکری می تواند به سهامداران و سرمایه گذاران جهت تصمیم گیری های آینده مورد استفاده قرار گیرد؟

 


3-1 بیان ضرورت تحقیق
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که رشد ارزش شرکتها بیش از رشد ارزش دفتریشان می باشد . در حقیقت گزارشگری مالی سنتی نمی تواند ارزش واقعی شرکت را ماسبه کند وفقط به اندازه گیری ترازنامه مالی کوتاه مدت و دارایی های ملموس اکتفا می کند .
بنا بر ایده اندرسون سازمانها به چهار دسته از دلایل ممکن است سرمایه فکری خود را مورد سنجش قراردهند که عبارتند از :
1- بهبود مدیریت داخلی
2- بهبود گزارش دهی به خارج از سازمان
3- مبادلات این سرمایه
4- دلایل قانونی بهبود حسابداری
در این میان شکاف بین ارزش بازار سازمان و ارزش خالص دارائی های مشهود که در ارزش گذاری سهام ناشی از دارائی های نامشهود تلقی می شود روز به روز بیشتر توجه سرمایه گذاران را به خود می نماید .
زمانی که این شکاف کوچک باشد بازگشت سرمایه از طریق درآمد سازمان یا دست کم دارایی های مشهود آن به شکل منطقی قابل پیش بینی خواهد بود . اما دارایی هایی به شکل دانش و نشان تجاری بسیار بیشتر در معرض تهدید قراردارند و تحقق انها دشوارتر است .
اگر چه ، روشهای سنتی حسابداری به طور قابل ملاحظه ای به درک ارزش کسب و کار کمک می-کنند . با این وجود در یک سازمان دانش محور که درآن داشن بخش بزرگی ارزش یک محصول و همچنین ثروت یک سازمان را تشکیل می¬دهد . روشهای سنتی حسابداری که مبتنی بر دارایی¬های ملموس و نیز اطلاعات مربوط به عملیات گذشته سازمان هستند . برای ارزش گذاری سرمایه فکری ، که بزرگترین و ارزشمندترین دارایی برای بسیاری از سازمانها است ، ناکافی هستند . دیدگاه اندازه گیری سرمایه فکری بر چگونگی ایجاد مکانیزم های اندازه گیری جدید برای گزارشدهی متغیرهای غیر مالی یا کیفی سرمایه فکری در کنار داده های سنتی ، کمی ،یا مالی تمرکز دارد . در مقایسه با حسابداری مالی سنتی ، اندازه گیری سرمایه فکری موضوعات مهمی شامل سرمایه انسانی ، رضایت مشتری و نواوری را در بر می گیرد . بنابراین رویکرد سرمایه فکری برای سازمانهایی که می خواهند از ارزش عملکردشان به خوبی آگاهی داشته باشند ، جامع تر است .

 

تفاوت های بین این دو رویکرد معنی دار هستند : درحالیکه حسابداری مالی به گذشته گرایش دارد ، اندازه گیری سرمایه فکری آینده نگر است . اندازه گیری سرمایه فکری واقعیتهای نرم (کیفیت ها ) را در بر می¬گیرد ، در حالیکه حسابداری مالی واقعیتهای سخت ( کمیت ها) را اندازه گیری می کند . اندازه گیری سرمایه فکری بر ایجاد ارزش تمرکز دارد ، در حالیکه حسابداری مالی بازدهی عملیات گذشته و جریان نقدینگی را نعکس می سازد . بتدریج مشخص شده که اندازه گیری مالی سنتی در هدایت تصمیم گیری استراتژیک ناکافی است. که آن باید با اندازه گیریی سرمایه فکری جایگیزین و یا تکمیل شود . در این صورت ، مدیران بخوبی می توانند از وضعیت موجود (نقاط قوت وضعف ) مدیریت سرمایه فکری شان مطلع شوند . به طور مشخص ، اندازه گیری سرمایه فکری در تصدیق توانایی سازمان برای تحقق اهداف استراتژیک ، نمایش تحقیق وتوسعه ، فراهم ساختن اطلاعات پشتیبانی برای بهبود پروژه ها و تایید اهمیت برنامه ها ی تحصیلی وآموزشی شان مفید است . اندازه گیری سرمایه فکری به عنوان یک روش مهم مدیریت بازاریابی و کسب وکار استراتژیک نیز ، بیش از اینکه یک ابزار ارتباط با سهامداران یا سرمایه گذاران باشد ، به عنوان یک ابزار مدیریت درون سازمانی مفید تر خواهد بود . بنابراین چون شناسایی سرمایه فکری یک مسئله استراتژیک کلیدی است ، درنتیجه در وضعیت موجودش باید بطور منظم به هیئت مدیره گزارش داده شود . خلاصه اینکه ، اندازه گیری سرمایه فکری برای مدیریت سرمایه فکری مهم است ؛ ومدیریت مؤثر سرمایه فکری به اندازه گیری مؤثر آن بستگی دارد ، براساس گزارشات ارائه شده یک تعداد از شرکتها شروع به پیگیری ،ارزش گذاری و ایجاد ابزارهایی برای حمایت از سرمایه فکریشان کرده اند . بااین وجود اید هنوز نیمی از مدیران کسب وکارها برای کسب مزیت از این دانش آمادگی ندارند ، یک بانک فکری سوئیسی در نتیجه مطالعاتشان درباره سرمایه فکری ، دریافت که به دلیل فقدان اندازه گیری سرمایه فکری تنها 40 درصد از دانش موجود در یک سازمان در عمل مورد استفاده قرار می گیرد .

 

4-1 چارچوب نظری تحقیق
یکی از مشکلات اساسی سیستم های حسابداری سنتی ، عدم کفایت و ناتوانی آنها در سنجش و ملحوظ نمودن ارزش سرمایه های فکری در صورتهای مالی شرکتهاست . بدلیل اهمیت روز افزون سرمایه های فکری درفرایند برتری استراتژیک شرکتها ، اکثر شرکتها در پی پاسخ گویی به چند سوال اساسی هستند . یکی از سوالات اساسی این است که آیا رابطه معنی داری میان میزا ن سرمایه های فکری محاسبه شده شرکتها و سود آنها وجود دارد ؟
متغیرهای اساسی این تحقیق را سرمایه ی فکری و عملکرد مالی تشکیل می دهند.
سرمایه ی فکری زاده عرصه علم و دانش است و شامل آن بخش از کل سرمایه یا دارایی شرکت ، که مبتنی بر دانش بوده و شرکت مالک آن به شمار می رود.
عملکرد مالی : شاخص های سودآوری شرکت معیارهای اصلی در ارزیابی عملکرد یا مسئولیت های مدیریت شرکت هستند.
اکثر تحقیقات انجام شده در این زمینه حاکی از وجود رابطه و تاثیر مستقیم سرمایه ی فکری بر عملکرد مالی شرکت ها بوده است. که در ذیل به دو مورد آن اشاره شده :

 

محقق سال متغیر یافته ها
علی اصغر انوار رستمی 1384 سرمایه ی فکری و ارزش بازار سهام وجود رابطه مثبت معنادار
مهدی اصغر نژاد امیری 1387 سرمایه ی فکری و بازده مالی وجود رابطه مثبت معنادار

 

5-1 فرضیه اصلی تحقیق :
بین سرمایه فکری وعملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه مستقیم معنی داری وجود دارد.

 

6-1 متغیرهای مورد مطالعه
متغیر یک مفهوم است که می توان بیش از دویا چند ارزش یا عدد را جایگزین آنها قراردارد .
متغیر مستقل : دراین تحقیق متغیر مستقل سرمایه فکری محاسبه شده با فرمول ارزش بازار منهای ارزش دفتری شرکت ها می باشد .
متغیر وابسته : دراین تحقیق سود به عنوان نماینده برای اندازه گیری عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در نظر گرفته شده است و متغیر وابسته این تحقیق را تشکیل خواهد داد .

 


7-1 اهداف تحقیق
هدف اصلی این مقاله , بررسی تاثیر سرمایه فکری بر سود خالص شرکتهاست و بررسی این قضیه که آیا بین سرمایه فکری و سود خالص شرکتها رابطه مستقیمی وجود دارد یا نه .
هدف ازین تحقیق آگاه نمودن سرمایه گذاران و سهامداران از تاثیر گذاری سرمایه های فکری در میزان سود شرکت می باشد . سهامداران باید بدانند که سرمایه فکری ونیروی انسانی تنها منابعی هستند که نقطه پایانی در مورد بهره وری آنها وجود ندارد و استفاده مطلوب از آنها می تواند منجر به افزایش سود شود .
سرمایه فکری به عنوان شاخصی خارج از صورتهای مالی می تواند یکی از شاخص های مهم در تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران مد نظر قرارگیرد .
مهمترین اهداف انجام این تحقیق را می توان به صورت زیر خلاصه کرد :
1- شناخت انواع داراییهای نامشهود ، طبقه بندی آنها و روشهای اندازه گیری آنها
2- بررسی ارتباط سرمایه فکری با عملکرد مالی
3- اطلاع از وضعیت (نسبی) این سرمایه های فکری
4- ارائه راهکارها و پیشنهادات لازم برای بهبود سطح این سرمایه های فکری

 

8-1-تعریف واژه ها و اصطلاحات
داراییهای نامشهود: عامل های غیرفیزیکی که در پدیداری کالاها یا خدمات مشارکت داشته یا مورد استفاده قرار می گیرند و از آن ها انتظار ایجاد ارزش در آینده برای افراد یا سازمانی که آن ها را در کنترل دارد(خاوندکار و متقی،1388،ص 31)1.
سرمایه فکری : سرمایه فکری شامل آن بخش از کل سرمایه یا دارایی شرکت است که مبتنی بر دانش بوده و شرکت مالک آن به شمار می رود.لذا ماده خام نتایج اقتصادی و عامل تعیین کننده ی حیات سازمان است (رستمی و قالیباف اصل،1388،ص3 )2.
مدیریت دانش : فرایندی است که سازمان ها را در یافتن، گزینش، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات برای فعالیت هایی همچون حل مشکل، یادگیری پویا، برنامه ریزی استراتژیک و تصمیم گیری یاری می دهد (شائمی برزکی، 1384،ص 1)3.
دانش : منبع کلیدی در تصمیم گیری هوشمند، پیش بینی، طراحی، برنامه ریزی، عیب یابی و تشخیص، تحلیل، ارزیابی و قضاوت شهودی به حساب می آید(خاوندکار و متقی،1388،ص 18)4.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 

 

 

1-2- مقدمه
بسیاری از نظریه پردازان و پژوهش گران در توصیف ویژگی های فضای اقتصادی جدید بر این باورند که شکل اقتصاد ، صورتی جهانی و همه گیر به خود گرفته و از دارایی ها ودرآمدهای نامحسوس ، پیچیده ونامشهودی شکل یافته ، که به نحوی خاص به یکدیگر و درهم تنیده شده اند. در چنین فضایی بهره وری و مزیت رقابتی بنگاه ها در گرو ظرفیت تولید ، پردازش و کاربرد موثر دانشی قراردارد که در گستره ای جهانی پایدار شده است . در این گستره ، فعالیت های اصلی بنگاه ، خواه به طور مستقیم و خواه از طریق شبکه ها ، از خلال ارتباط میان عامل های اقتصادی و در مقیاسی جهانی انجام می پذیرد. در واقع تولید یا خدمت رسانی سازمان های اقتصادی جدید ، در گرو فرایندهای اکتساب و پردازش منابع دانش و اطلاعات و ابزارهای مرتبط با این پردازش است . فرایندها و ابزاری که زمینه افزایش بهره وری و پیشرفت اقتصادی را فراهم می آورند . براساس این تعریف ، به وضح روشن است که مدیریت ، برنامه ریزی و نظارت بر شناسایی ، تخصیص و سنجش دارایی های نامشهود وسرمایه فکری بنگاه ها ، شاخصی مهم در تعیین توان رقابتی بنگاه ها برای بقا و رشد در اقتصاد جدید است.
در این فصل پس از مروری چند در سابقه و پیشینۀ تحقیق، شکل گیری مفهوم اقتصاد دانشی، تعریف دانش، پدیدار شناسی کسب وکار، اشکال جدید منابع انسانی، دارایی های نامشهود، تاریخچه ی سرمایه ی فکری، اجزاء مدل و تعاریف مختلف و مدل های اندازه گیری سرمایه ی فکری مورد بررسی، تبیین و تشریح قرار گرفته است و در انتهای فصل به تحقیق های گذشته داخلی و خارجی و نتایج آن نیز اشاره گردیده است.

 

2-2 اقتصاد دانشی
ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی دیگر سرمایه بیشتر ، منابع طبیعی و نیروی کار بیشتر و .. نیست . بلکه منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود . قرن 21 قرن اقتصاد دانشی است .
قبل از اقتصاد دانشی ، اقتصاد صنعتی حاکم بوده است . در اقتصاد صنعتی عوامل تولید ثروت ، یکسری داراییهای فیزیکی و مشهود مانند زمین ، نیروی کار و پول و ماشین آلات و... می باشد و از ترکیب این عوامل اقتصادی ثروت تولید می شود . در این اقتصاد ، استفاده از دانش ، به عنوان یک عامل تولید نقش کمی دارد اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های مشهود فیزیکی ، ارجحیت بیشتری پیدا می کند . در این اقتصاد ، داراییهای فکری و بخصوص سرمایه های انسانی جزو مهمترین دارائیهای سازمانی محسوب می شود وموفقیت بالقوه سازمان ها ریشه در قابلیتهای فکری آنها دارد تا داراییهای مشهود آنها .

 

3-2 تعریف دانش
دانش تا کنون در جایگاه های گوناگون ، واز ابعاد متمایزی مورد توجه قرار گرفته است . دانش پیش از آن که در قالب مفهومی سازمانی مورد توجه قرار گیرد ، بیشتر از دریچه ای فلسفی به عنوان پدیده ای انسانی ، برای مدت ها مورد توجه فلاسفه ی حوزه های مختلف قرار داشته است .
برتراندراسل سرآغاز پیدایش نظری دانش را "شک" می داند . راسل با طرح این موضوع که اگر کسی مقابل این پرسش قرار گیرد که آیا به واقع در مورد پدیده ای خاص چیزی می داند ، به طور طبیعی به شناخت صورتی از " دانستن " پرداخته است ، با این امید که بتواند عقاید معتبر و غیر معتبر را در حوزه ی دانستن تفکیک نماید . براساس همین باور مشترک است که پیش ترها ایمانویل کانت ، که شاید بتوان پایه گذاری نظریه دانش را به او نسبت داد ، نسبت به مفهوم " شکاکیت " در آرای دیوید هیوم واکنش نشان می دهد . البته بایستی گفت که هر چند این موضوع بخشی اساسی از فلسفه ی کلاسیک به شمار می رود ، اما فیلسوفان کمی چون کانت ، بر اهمیت این موضوع تاکید داشته اند تا این که در قرون گذشته ی میلادی ، موضوع دانش بطور وسیعی مورد توجه فلاسفه ی تحلیلی قرار گرفته است .
تعریف دانش از دیدگاه های مختلفی توسعه یافته است . دیدگاه نخست ، دانش را به عنوان یک حالت ذهنی برای توانا ساختن افراد در توسعه ی دانش شخصی خود و به کار گیری آن بنابر نیازهای سازمانی در نظر می گیرد . در دیدگاه دوم ، دانش به عنوان یک شی با قابلیت ذخیره و تغییر در نظر گرفته می شود .
دیدگاه سوم ، دانش را در قالب یک فرآیند و عمل همزمان در نظر گرفته ، بر به کار گیری تخصص توجه دارد. چهارمین دیدگاه پیرامون دانش ، بر شرایط دست یابی به اطلاعات تمرکز دارد، و براین اساس دانش سازمانی می بایستی به منظور تسهیل دستیابی و بازیابی محتوا ، سازمان دهی شود . در نهایت دانش را می توان به عنوان قابلیت یا توان ایجاد تاثیر در اعمال آینده ی سازمان تعریف کرد .
در تعریف دانش دو دیدگاه غالب فناوری اطلاعات و دیدگاه مدیریت استراتژیک نیز وجود دارد . دیدگاه فناوری اطلاعات بین داده ، اطلاعات و دانش تمایز گذاشته و ابهام موجود بین این سه مفهوم را مورد توجه قرار می دهد . در دیدگاه مدیریت استراتژیک دانش به عنوان یک حالت ذهنی ، یک قابلیت و یا یک فرآیند در نظر گرفته می شود . در نظر گرفتن دانش به عنوان یک حالت ذهنی بدین معناست که افراد دانش خود را از طریق ورودی های دریافتی از محیط خود توسعه می دهند . دانش به عنوان یک قابلیت ، توانایی تاثیر گذاری بر تفسیر و استفاده از اطلاعات و تصمیمات را داراست . در نهایت ، دانش به عنوان یک فرآیند بر نحوه ی اعمال تخصص موثر است و این هم زمانی دانستن و عمل کردن ، به جمع آوری ، سازمان دهی و اشتراک دانش در میان افراد کمک می کند . تا حدی که سایرین بتوانند از این دانش در جهت افزایش اثربخشی و بهره وری در کار خود استفاده کنند . به باور فرنس ترومپینارس و چارلز هامپدن ، ده ضلعی دانش سازمانی با ضلع های متقابل : دانش عمومی در مقابل دانش شخصی ، دانش فردی در مقابل دانش تیمی ، دانش تخصصی در مقابل دانش ضمنی و دانش بالا به پایین در مقابل دانش پایین به بالا و در نهایت دانشی که از درون سازمان به سمت بیرون هدایت می شود در مقابل دانشی که از بیرون به درون هدایت می شود ، در سازمان شکل می گیرد .

 

4-2 پدیدار شناسی کسب و کار در اقتصاد دانش پایه
در مسیر تحولات تاریخی جوامع بشری ، آن چه که به عنوان منبع ثروت برای جوامع یا سازمان ها مطرح بوده ، دچار تغییر و تحول بوده و این تغییر بنیادین منجر به تغییر در اصول اقتصادی و کسب وکار این جوامع گردیده است . به همین دلیل ، تغییر در منبع ثروت غالب ، به عنوان نقطه ی عطف تحولات اقتصادی شناخته می شود . در طول دهه ی هشتاد نظریه پردازان مختلف حوزه ی اقتصاد ومدیریت دوره ی جدیدی را پیش بینی می کردند. ایشان بر این اعتقاد بودند که در عصر جدید، دانش به عنوان اصلی ترین منبع ثروت در جوامع بشری مطرح خواهد شد .

 

امروزه این طرز تلقی تا میزان بسیار زیادی به واقعیت نزدیک شده ، اما هنوز دز برخی از صنایع نقش دانش به عنوان اصلی ترین منبع ثروت نمایان نشده است . به عنوان مثال در صنایع فرافناوری و صنایع دانش بر ، دانش به طور روشنی به عنوان اصلی ترین منبع ثروت مطرح است، اما در دسته دیگری از صنایع – به خصوص در صنایع دستی – دانش با سرعت کمتری در حال تبدیل شدن به منبع اصلی ثروت سازمان هاست . با این حال روند گسترش اهمیت دانش در صنایع مختلف تا آنجا پیشرفته که حوزه ی صنایعی با قدمت بسیار زیادتر ، نظیر کشاورزی ، را نیز تحت تاثیر قرارداده است . برای نمونه ، ظهور و گسترش فناوری های زیستی منجر به تغییر در نوآوری های کشاورزی از نوآوری های فرایندی به نوآوری در محصول شده است . با به کار گیری این فناوری ها ، تغییرات ژنتیکی در محصولات کشاورزی اعمال شده و محصولاتی با ویژگی های بهتر تولید می شود. بدین ترتیب ملاحظه می شود که جوامع دانش پایه در حال شکل گیری و تکوین بوده و هژمونی این جوامع غیرقابل انکار و قطعی است . ولی آنچه که ذهن نظریه پردازان و پژوهشگران را به خود مشغول ساخته ، نحوه ی رویارویی و پذیرش این تحول عظیم است . به عبارت دیگر چگونگی آمادگی برای سازگاری با این تحول ، وشناسایی الزامات و مقتضیات چنین جوامعی از مهمترین چالش های پیش روی سازمان هاست .
پیتر دراکر معتقد است ، سازمان های آینده بیش از پیش دانش پایه خواهند بود و بر پایه ی منابع دانشی، و شبکه های دانشی که برای خود ایجاد می کنند ، رقابت خواهند کرد ، همه پذیری محتوای این طرز تلقی در میان نظریه پردازان توسعه سازمانی ، منجر به اهمیت بیش از پیش مدیریت دانش در سازمان ها شده است . اگر چه چشم انداز روشنی برای ماهیت و طبیعت جوامع دانش محور آینده وجود ندارد ، اما پیش بینی می شود برخلاف سایر تحولات و نقاط عطف تاریخی در اقتصاد جوامع بشری ، تحول به سوی اقتصاد دانش پایه تاثیرات بسیار گسترده تری را در پی خواهد داشت . این پی آیند، که به واسطه ماهیت خاص دانش و برخلاف سایر منابع نامحدود بوده و در اثر استفاده یا اشتراک آن با دیگران پایان نمی پذیرد. بنابراین در اقتصاد دانش پایه ، بحث کمبود و محدودیت منابع از شکل سنتی خود خارج شده و بسیاری از پای بست های نظری سنتی اقتصاد و مفاهیم مرتبط با کسب وکار ، بنگاه های اقتصادی ، و بازار را دست خوش تغییر خواهد کرد .
در چند دهه اخیر سرمایه گذاری مبتنی بر اصول اخلاقی به عنوان یکی از مهمترین موضوع ها در عرصه کسب وکار مطرح شده است . ریشه های این گرایش در جامعه و همچنین در میان سرمایه گذاران بسیار متفاوت است . محیط اجتماعی و محیط زیست به عنوان مهمترین زمینه های این گرایش بشمار می آیند . هر وجهی از کسب وکار دارای یک بعد اجتماعی است . مسئولیت اجتماعی شرکتها ایجاد رویه های باز و شفاف کسب و کار ، و مبتنی بر ارزش های اخلاقی و احترام به کارکنان ، جامعه و محیط زیست است . مسئولیت اجتماعی شرکتها به این منظور برنامه ریزی می شود که برای جامعه و ذینفعان حامل ارزش پایدار باشد . حوزه ی مربوط به روش یا رویه ی کسب وکار در برگیرنده یکی از پویاترین و چالش پذیرترین موضوع هایی است که امروزه رهبران شرکتها با آن روبرو هستند . برای مدیران امروز دیگر کافی نیست که وظایفی چون برنامه ریزی ، سازمان دهی و کنترل را انجام دهند و خود را اثربخش بنامند . بلکه بایستی پاسخ گویی به نیازهای جامعه و خواست شهروندان ومشتریان داخلی و خارجی سازمان هایشان ، از زمره ی وظایف با اهمیت برای آنان محسوب می شود . می توان گفت همانگونه که مدیران نحوه ی انجام وظایف سنتی را می آموزند، باید از چگونگی انجام وظایف جدیدی نیز آگاه شوند ، زیرا شرایط امروز جهان و فضاهای جدید کسب و کار ایجاب می کند تا رهبران و مدیران سازمان ها و شرکت های بزرگ که در بازارهای جهانی یا بازارهای در حال جهانی شدن نقش فعال و موثر دارند ، تمام تلاش خود را متوجه ایجاد ارزش برای تمامی ذینفعان خود کنند و نوعی تعادلی میان بخش های اجتماعی ، اقتصادی و زیست محیطی کسب و کارشان ایجاد کنند . به طوری کلی مسئولیت اجتماعی شرکت ها به معرفی روش هایی می پردازد که سازمان ها در فضای کسب و کار خود به آن عمل کنند و پاسخگوی توقعات جامعه ، انتظارات تجاری، قانونی و اخلاقی اجتماعی آنان باشد .
پیاده سازی این طرز تفکر در محیط واقعی سازمان ها ، نیازمند ابزارهای جدید برای شناسایی ، بکارگیری ، مبادله ، اندازه گیری و نگهداری اشکال جدید منابع ، دارایی و سرمایه ی سازمانی است . گونه های جدید منابع سازمانی ماهیت غیرمشهود داشته و با مدل ها ، رویه ها و ابزارهای سنجش و حسابداری منابع فیزیکی و مشهود قابل احصا نیستند.

 

5-2 اشکال جدید منابع سازمانی
محدودیت منابع فیزیکی در دسترس سازمان ها ، موجب بروز رویکردهای جدید در توسعه ی امکانات غیر فیزیکی و رویه های ارزش افزا جهت توسعه و بهبود محصول/خدمت شده است .
ازین رو ضرورت بکارگیری تمام ظرفیت های موجود در سازمان اعم از : سمایه های مالی ، دارایی های فیزیکی ، سرمایه ی فکری ، رویه ها و الگوهای کاری ، سرمایه انسانی ، سامانه های اطلاعاتی ، شبکه های ارتباطی ، مدیریت زنجیره ی تامین مشتریان ، دارایی های دانشی و... ، بیش از پیش نمایان شده است . در کنار این موضوع استقرار چارچوب های بهینه ساز و توجه به تمام قابلیت ها برای توسعه میزان کارایی و اثر بخشی حاصل از این دارایی های سازمانی ، برای دستیابی به اهداف سازمانی مورد توجه قرار داده است . یکی از مهمترین جنبه های این رویکرد جدید ، توجه به ظرفیت ها و ارزشی است که از خلال مجموعه ای از منابع سازمانی پدید می آید این منابع ، قالب های قابل اعمال بر دارایی های مالی و فیزیکی شناخته شده گذشته ، چون سنجه های فیزیکی ، تعیین بهای قطعی تمام شده ، ارزش و سنجش ، را پذیرا نیستند . در واقع با بروز نگرش های جدید در حوزه ی علم اقتصاد ، توجه صرف به منابع مشهود به عنوان مواد اولیه ایجاد ارزش در سازمان ها ، جای خود را به توجه همزمان به تمامی داشته ها اعن از : منابع مالی و فیزیکی و منابع غیرفیزیکی داده است . از خلال این موضوع ، نگاه روز آمد در بررسی و سنجش سرمایه و دارایی های سازمان ، علاوه بر مفاهیم اقتصاد سنتی و صنعتی بر باز تعریف و به کارگیری مفاهیم اقتصادی جدید در این حوزه ها استوار گشته است .
در اقتصاد سنتی ، دارایی مجموعه ای از داشته های درگیر در جریان تولید کالا پنداشته می شود . به بیان دیگر در اقتصاد سنتی ، مفهوم دارایی ثابت ، به ساختمان ، تجهیزات تولیدی ، مصالح ، وسیله های حمل و نقل و ماشین آلات به عنوان کالاهایی که در فرآیند تولید ، به کار می روند و جز در اثر استهلاک تغییر شکل نمی یابند.

 

6-2 دارایی های نامشهود
از اواسط قرن بیستم میلادی محققان و اقتصاددانان بسیاری تلاش کردند تا توجه سازمان ها را به اتخاذ رویکرد جدید در حوزه ی کسب وکار جلب کنند . بنیان این رویکرد براساس این تحقیق استوار است که در هر سازمان امتیازات ، قابلیت ها و منابع منحصر به فرد و متمایز از سایر سازمان ها وجود دارد که اساس این منابع بر یکپارچگی و تراکم استوار است .
در واقع این منابع به راحتی قابل افزایش و یا تفکیک نیستند-. از این رو بایستی سازمان ها توانایی و قدرت شناسایی ، به کارگیری و مدیریت این منابع و در نهایت عملیات و ایجاد ارزش برپایه این منابع را به دست آوردند. براساس توجه به رویکرد اخیر ، شناسایی تمامی منابع و ظرفیت های سازمانی ، و قابلیت اکتساب این منابع به محور یکی از مهمترین توجهات علمی در حوزه مفاهیم سازمانی تبدیل شد. تلاش های صورت گرفته که به نوعی با حوزه ی شناسایی دارایی های نامشهود سازمان ، طبقه بندی و سنجش آن ها مرتبط است را می توان بر سه دسته تاریخی عمده تقسیم بندی نمود :
دسته ی اول نظریه پردازان و پژوهش گران که این دارایی ها را از خلال توجه به منابع و سرمایه انسانی سازمان مورد مطالعه قرارداده اند. ریشه اصلی این دسته از مطالعات به بنیان های نظری و نتایج بررسی های بسیار تاریخی تر ، از حدود 1691 میلادی و تلاش های ویلیام پتی در محاسبه ی نیروی کار در ثروت ملی به عنوان اولین قدم ها در محاسبه ی ارزش سرمایه انسانی ، باز می گردد. در ادامه بررسی های آدام اسمیت در سال 1776 میلادی بر روی نیروی کار و ارزش سرمایه ی انسانی و تحقیقات تکمیلی ویلیام فارر در سال 1853 میلادی برای توسعه روشی به منظور ارزش گذاری سرمایه ی انسانی سازمان نیز به تقویت این رویکرد انجامید. تا این که در قرن بیستم، توجه به مدل های هزینه گذاری و حسابداری منابع انسانی که به سرمایه انسانی در قالب یکی از عمده ترین مولفه های سرمایه ی فکری در سازمان نگریسته شده است، پدیدار گردند.
دسته ی دوم نظریه پردازان و پژوهش گران، به مفهوم آفرینی سرمایه ی فکری و بررسی نقش و اهمیت مالکیت فکری در سازمان تمرکز نموده اند. نخستین توجهات به مفهوم سرمایه ی فکری به سال 1962 میلادی و مطالعات فریتز مچلاپ باز می گردد. اما به لحاظ تاریخی ابداع عبارت سرمایه ی فکری به سال 1969 میلادی و به اقتصادانی به نام جان کنت گالبرایس نسبت داده می شود. با این وجود تنها از دهه ی هشتاد میلادی بود که بر گستردگی توجهات علمی به سرمایه ی فکری افزوده شد. توجه به سرمایه ی فکری سازمان در قالب تاکید بر توسعه سرمایه ی سازمانی ، سرمایه ی اجتماعی ، سرمایه ی انسانی ، سرمایه ی دانشی و اطلاعاتی ، سرمایه مشتری ، سرمایه ی رابطه ای ، سرمایه ی نوآوری و مفاهیم دیگر ، امروزه به یکی از مهمترین حوزه های مطالعاتی مدیریت اقتصاد سازمان و کسب و کار تبدیل شده است.
در این راستا چارچوب های مختلف تعریف و طبقه بندی سرمایه ی فکری توسط نظریه پردازان و پژوهش گران مختلف مطرح شده است و متناسب با هر یک از چارچوب ها، مدل های سنجش معرفی گردیده است.
دسته سوم نظریه پردازان و پژوهش گران، به لحاظ تاریخی بیشتر از نقطه نظر حسابداری و به خصوص حسابداری مالی به مبحث دارایی های نامشهود سازمان پرداخته اند. این تحقیقات بیشتر معطوف به بررسی تاثیرات اقتصادی برندها و امتیازات انحصاری سازمان ها در تولید ارزش و به تبع آن محاسبه ی ارزش آن در ترازنامه های مالی بوده است. یکی از موثرترین تلاش ها در حوزه ی سازمانی، تصمیم شرکتهای انگلیسی رنک هاویس مک دوگال و گرند متروپولیتن در دهه ی هشتاد میلادی در محاسبه ارزش برند سازمانی در قالب رویه هایی برای محاسبه ی ارزش نام وامتیازات تجاری انحصاری در سامانه حسابداری است. این امر توانست دریچه ای فراگیر برای پذیرش این داشته ها به عنوان دارایی های نامشهود در قالب رویه های حسابداری بگشاید. هر چند در برخی از سازمان های پیشرو، محاسبه ی ارزش نام تجاری در قالب ترازنامه های مالی صورت گرفته است، اما از آنجایی که این اتفاق موضوعی فراگیر نبوده و از سویی دیگر بر پایه ی اسلوب مشترک انجام نمی گرفته است، باور نظریه پردازان و پژوهش گران برآن است که توجه به این موضوع از دهه ی هشتاد میلادی رسمیت همه جانبه به خود گرفته است.
با این که می توان سه گرایش فوق را در سیر تطور تاریخی مفهوم دارایی نامشهود در سازمان مورد شناسایی قرار داد، اما بایستی گفت که از دهه هشتاد میلادی، این سه گرایش تا حدودی از همگرایی برخوردار گشته اند. از این سال ها توجه به تعریفی بسیط تر که علاوه بر پوشش نتایج تلاش های گذشته در شناسایی این داشته ها به عنوان دارایی های نامشهود، رویکردی آینده نگر را با توجه به مختصات سامانه اقتصادی حاکم بر آینده سازمان ها را پیش رو قرار دهد، مورد توجه نظریه پردازان و پژوهش گران این حوزه قرار گرفت. از سویی دیگر توجه همزمان به رویه های ثبت و ارزش گذاری این دارایی ها در سازمان نیز، الزام این رویکرد همه جانبه نگر را تقویت نمود.
همانگونه که از بررسی ادبیات حاکم بر می آید، در برخورد با دارایی های نامشهود و به لحاظ مفهوم سازی این عبارت چالشی دوگانه بروز می کند. از یک سو اطلاق عبارت "دارایی" به این اقلام، مفاهیم جاری ر

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی و کاربرد سرمایه فکری در ارزیابی عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایران

اختصاصی از نیک فایل بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   188 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

چکیده:
سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند ، اقتصادی که در آن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها شناخته شده است . یکی از اجزای دارایی نامشهود سرمایه فکری می باشد که تاثیر مهمی بر عملکرد و پیاده سازی استراتزیک سازمان دارد از این رو شناسایی ، اندازه گیری و مدیریت سرمایه فکری دارای اهمیت خاصی است و منجر به مشاهده ارزش واقعی سازمان ها می شود.
برای سنجش سرمایه فکری طبقه بندی های مختلفی ارایه شده است که یکی از این طبقه بندی ها توسط پالیک به نام (ارزش افزوده سرمایه فکری) مطرح شده که از سه جزء کارایی سرمایه فیزیکی، کارایی سرمایه انسانی و کارایی سرمایه ساختاری می باشد. در این پژوهش ابتدا براساس مدل (ارزش افزوده سرمایه فکری) ، ارزش سرمایه فکری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 7 ساله 1380 الی 1386 محاسبه و سپس ارتباط بین مولفه های سرمایه فکری و بازده مالی شرکتها مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت محاسبه عملکرد مالی از هشت شاخص عملکرد مالی مالی در پنج گروه معرف ارزش بازار ، سودآوری، فعالیت ، بازده سرمایه ، مبتنی بر ارزش آفرینی استفاده شده است.در تحقیق حاضر ، روش آماری استفاده شده جهت تجزیه و تحلیل داده ها ، رگرسیون چند گانه و ضرایب همبستگی می باشد. نمونه انتخابی شامل 73 شرکت بصورت پیوسته برای بازه زمانی 7 ساله بوده که اندازه شرکت بعنوان متغیر کنترلی در نظر گرفته شده است.
یافته ها حاکی از رابطه معنادار مثبت بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتها و تاثیر مثبت اندازه شرکت بر روی سطوح برخورداری از سرمایه فکری و عملکرد مالی می باشد. باتوجه به این نتایج می توان توجه مدیران ، سهامداران ، سرمایه گذاران و سایر گروه های ذینفع را به منابع و توانمندیهای درون سازمانی جلب و بهره گیری از این مدل برای کسب بازده مالی بالاتر و دسترسی به ارزش واقعی شرکتها ،پیشنهاد کرد.
وازه های کلیدی: سرمایه فکری ،عملکرد مالی ،اندازه شرکت ،رگرسیون چندگانه، بورس اوراق بهادار تهران

مقدمه:
با ورود به اقتصاد دانشی، دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید مانند زمین ، سرمایه ، ماشین آلات و... از ارجحیت بیشتری برخوردار شده است . بطوری که در اقتصاد ، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب می شود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها یاد می شود . همچنین با پیشرفت سریع تکتولوژی برتر ، بویژه در زمینه ارتباطات ، کامپیوتر و مهندسـی بیولوژی ، از دهه 70 الگوی رشد اقتصادی جهان بطور اساسی تغییر کرد و به دنبال آن ، دانـش به عنوان مهمتـرین سرمایه جایگزین سرمایه های پولــی و فیزیکی شد (چن و همکاران ،2005،ص388) . یکی از ویژگی های دانش این است که نامشهود است یعنی غیرقابل لمس و غیر محسوس است و ارزشگذاری و اندازه گیری آن خیلی سخت و منمودار است در صورتی که درگذشته سازمان ها با استفاده از روش های حسابداری قادر بودن تا ارزش و اندازه تولید خود را به طور کامل محاسبه کنند ولی امروزه این روش حسابداری دارای کارایی لازم نیستند. دانش به عنوان یکی از مهمترین اجزای دارایی های نا مشهود محسوب می شود اگر در گذشته بیشتر دارایی های سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند (سالیوانو همکاران،2002،ص9) .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1)مقدمه
تایلز ( 2004) دارایی نامشهودی که به وسیله ی قانون حمایت شده اند وبه آنها عنوان مالکیت معنوی را داده اند و شامل حق الامتیاز و کپی رایت و فرانشیزها و علائم و مارکهای تجاری است ، برخی موارد از آنها در ترازنــامه منعکس می شود ولی ســـایرداراییهـــای نامشهود که شامل سرمایه فکـری است و تحت اصول اقتصـــاد فراوانی عمل می کنند یعنـــی با استفاده بیشتر از ارزش آنهـــا کـاسته نمی شود ، معــمولا در ترازنــامه منعکس نمــی شود (چان ،2009،ص9) . فاصله زیاد بین ارزش دفتری و ارزش بازاری شرکت ها ، توجه زیاد شرکت ها را نسبت به کشف ارزش دارایی های نامشهود حذف شده از صورت مالی ،ایجاد کرده است ( لیو ،2002،ص14) .
طبق نظر "بونتیس " اکثر کشورهای مختلف دنیا ( از جمله صنایع ایران) در حال استفاده از روشهای سنتی حسابداری مالی هستند که قرنها پیش برای یک محیط کسب و کار مبتنی بر کارهای یدی و دارایی ملموس مثل تجهیزات و ساختمان ایجاد شده بودند در حالیکه محیط کسب و کار مبتنی بر دانش ، نیازمند مدلی است که دارایی های ناملموس جدید سازمانی مثل دانش و شایستگی نیروی انسانی ، نوآوری ، روابط مشتری ، فرهنگ سازمانی ، سیستم و فرایندها ، ساختار سازمانی و غیره را در بر گیرد.بنظر می رسد گزارشات حسابداری سنتی بطور ناقص ارزش حقیقی بوجود آمده در شرکتها را منعکس کند ، شکاف بوجود آمده بین ارزش دفتری و بازار در بسیاری از شرکتها از جمله نارسایی های سیستم حسابداری سنتی در تقویم و انعکاس ارزش سرمایه فکری بوده که موجب بروز اختلاف یاد شده گردیده است (چان ،2009،ص5) .
در این رابطه ، سرمایه فکری توجه روز افزون محققان دانشگاهی و دست اندر کاران سازمانی را به خود جلب کرده است. کلیه مدیران وکارگزاران وسرمایه گذاران در شرکتهای پذیرفته شده دربورس باتوجه به نتایج این تحقیق می توانند با سنجش سرمایه فکری به ارزش ذاتی شرکت نزدیک شده و با اطلاع از میزان برخورداری شرکتها ازسرمایه فکری می توانند بازده مالی مالی مورد نظر را مناسب ترپیش بینی کنند.

 

2-1) بیان مسئله تحقیق
در طول دهه 1980، مفروضات و عقاید نئوکلاسیک ها از سوی نگرش مبتنی بر منابع به چالش کشیده شد. بنابر اظهارات "پن روس " مزیت رقابتی تنها با ترکیبات مختلفی از محصولات و بازارها در یک صــنعت معین به دست نمی آید ، بلــکه عمــدتاً از تفاوت در انواع مختلف منابع ســازمانی نشاٌت می گیرد .از آنجایی که منابع همیشه قابل انتقال ، قابل تقلید و یا جایگزینی نمی باشد؛ ضروری است تا برای شناسایی منابع واقعی و پایدار به جای توجه به بیرون ، توجه جدی به درون شرکت ها به عمل آورد. سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند.اقتصادی که درآن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است. امروزه نحوه ی استفاده از دارایی های نامشهود تاثیر بسیار مهمی در موفقیت وبقای سازمان ها دارد به طوری که این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی جدیدی در مدیریت شده است.در یک طبقه بندی ساده دارایی های نامشهود به دو دسته تقسیم می شود که یکی از مهـمترین اجزاء آن سرمایه فکری است که تاثیر مهمی بر روی عملکرد و پیاده سازی استراتژی های سازمانی دارد . از این رو شناسایی و اندازه گیری و مدیریت این سرمایه فکری دارای اهمیت خاص است (گلدی صدقی ،1386،ص25)4.
از سوی دیگر اغلب سرمایه های حسابداری فعلی از نقش و اهمیت فزاینده حق مالکیت معنوی و دانش در سازمانهای عصر نوین قافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعی دارایی ها در محاسباتشان قاصرند. در حقیقت صورت های مالی در تشریح ارزش واقعی شرکت ها از محدودیت های بسیاری برخوردار هستند. در جوامع دانش محور کنونی ، بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده بسیار بیشتر از بازده سرمایه های مالی به کار گرفته شده اهمیت یافته است؛

 

این به این معناست که در مقایسه با سرمایه های فکری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سود آوری پایدار،کاهش چشمگیری یافته است.بنابر این سرمایه فکری مظهر راهبرهای ارزش غیر محسوس شرکتها است و نقش فزاینده ای در عملکرد مشترک عوامل تولید(عامل چهارم) ایفا می نماید(چان،2009،ص12) .
در حقیقت مساله اصلی این پژوهش بررسی نقش و اهمیت سرمایه فکری در بازده مالی شرکت ها است. در حقیقت این پژوهش تلاشی برای ارزشگذاری سرمایه فکری در صورت های مالی به شمار می آید که به دنبال پاسخ به سولات اساسی به شرح زیر می باشد:
1) آیا بین سرمایه فکری و ارزش بازار بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه ای وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
2) آیا بین سرمایه فکری و نسبت های سودآوری بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
3) آیا بین سرمایه فکری و نسبتهای فعالیت بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
4) آیا بین سرمایه فکری و بازده سرمایه بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
5) آیا بین سرمــایه فکری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی بعنوان معیار عملــکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد و این رابطه چگونه است؟
6) آیا بین هر یک از مولفه های سرمایه فکری و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت آنها رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
7) و در نهایت اینکه تاثیر اندازه شرکت بر سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت چگونه است ؟

 


3-1) چارچوب نظری
"دراکر" (1993) اندیشمند معروف مدیریت می گوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر،منابع طبیعی ونیروی کار بیشتر و... نیست .منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن 21 ، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی ،اقتصاد صنعتی حاکم بوده که در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری دارایی های فیزیکی و مشهود مانند زمین ، نیروی کار، پول و ماشین آلات و... بوده و از ترکیب این عوامل اقتصادی ،ثروت تولید می شود.در این اقتصاد،استفاده از دانش به عنوان عامل تولید ، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت درمقایسه با سایردارایی های مشهود فیزیکی،ارجحیت بیشتری پیدا می کند دراین اقتصـاد، داراییهای فکری بخصوص سرمایه انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب میشود و موفقیت بالقوه سـازمانها ریشه درقابلیت های فکری آنها دارد تا دارایی های مشهود (گلدی ،1386،ص105)2.
در طی دهه گذشته کسب و کارها ، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و توسعه مارک ها ، روابط سهامداران ، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود ، یک شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد (کینگ هانگ ،2009،ص10)3.
کندریک4 یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح آمریکاست، می گوید که در سال 1925، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی این نسبت در سال 1990 به میزان 63 به 37 رسیده است؛ همچنین "لئو" مطرح می سازد که فقط در حدود 10 تا 15 درصد کل ارزش بازاری شرکت ها را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری انها صورت نگرفته است)همان منبع).همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه ترکیب دارایی های هزاران شرکت غیرمالی در طی سال های 1978 تا 1998 نشان داد که رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود 20 به 80 بوده و در سال 1998 ، این نسبت تقریبا به 80 به 20 رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یکسری روش ها برای محاسبه ثروت شرکت هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها ، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانش بوده است .
امروز سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی کنند و باید این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت کمی در آورند و بتوانند این دارایی های خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه کنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه کنیم.بی شک این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شرکت ها (کسب و کارها) فروخته می شوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفــلی نامــگذاری و برچسب می خورد.بر طبق تفکر "هوریب " سرقفلــی، تفـــاوت بین ارزش واقــعی (بازاری) شـــرکت وارزش دفــتری آن است (بونتیس ،2000، ص18) .
سرمایه فکری ، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی) ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است "بونتیس" ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی ، ساختاری ، مشتری اشاره کرد و در سال 2000 طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد.
یک تفاوت کلیدی مابین تعاریف ومدلهای مختلف اندازه گیری سرمایه فکری برمی گردد به اولویتی که هر یک از آنها به اندازهگیری سرمایه انسانی و اجتماعی داخلی و خارجی میدهند. برخی از این مدلها تمایل دارند که بر سرمایه مشتری تاکید کنند در حالیکه برخی دیگر بر سرمایه انسانی درون سازمانی توجه می نمایند و برخی دیگر یک نگرش کل نگر در خصوص مدلهای موجود اندازه گیری دارائیهای دانش به همراه مقایسه تطبیقی آنها فراهم میکند .

 

4-1 ) اهمیت وضرورت پژوهش
در چند دهه گذشته فرایند تولید بسیاری از کالاها و خدمات دچار دگرگونی و تحولات زیادی شده است. علاوه بر آن در اقتصاد دانش محور امروز ، موفقیت سازمانها در گرو توانایی مدیریت داراییهای نامشهوداست براساس نظرمر وهمکارانش دلایل توجه سازمانها به مدیریت سرمایه فکری عبارتند از :

 

1- یاری رساندن به سازمانها در جهت تنظیم استراتژیها
2- ارزیابی اجرای استراتژیها
3- یاری رساندن به سازمانها در جهت تصمیمات گسترده و متنوع.
4- استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه فکری به عنوان مبنایی برای جبران خدمات.
5- ابلاغ این داراییها به ذینفعان خارجی سازمانها
6- اندازه گیری ارزش و عملکرد مالی شرکتها
اهمیت اساسی انجام تحقیق حاضر، وجود نداشتن اقلامی به عنوان سرمایه فکری در صورت های مالی شرکت ها و پنهان بودن این اقلام در صورت های مالی شرکت ها می باشد و ازجمله دلایل دیگر انجام تحقیق میتوان به فاصله زیاد بین ارزش بازاری و ارزش دفتری شرکت ها اشاره کرد که تحقیقات را به سوی کشف عواملی ایجاد کننده این فاصله می باشد،می کشاند. در گذشته بیشتر دارایی هایی سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند پس در اقتصاد امروزه موفقیت سازمان ها به توانایی مدیریت این دارایی های نا مشهود بستگی دارد.

 

5-1) اهداف پژوهش
1-5-1) اهداف علمی تحقیق
الف- بررسی رابطه میان سرمایه فکری شرکت و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
ب-شناخت میزان رابطه بین مؤلفه بهره وری سرمایه انسانی وهریک ازشاخصهای عملکرد مالی شرکت.
ج-شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه ساختاری و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
د- شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه فیزیکی و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
ه-بررسی اثر اندازه شرکت بر سرمایه فکری و شاخصهای عملکرد مالی.

 

2-5-1)اهداف کاربردی تحقیق
از جمله اهداف کاربردی تحقیق ، نشان دادن اهمیت سرمایه فکری به ذینفعـان صورت های مـــالی شرکت می باشد. تا منجر به اخذ تصمیمات بهتر و دقیقتر مالی در مورد شرکت ها از سوی سرمایه گذاران ، خود شرکت ها ، اعتبار دهندگان ، شرکت های سرمایه گذاری و غیره شود.

 

6-1 )فرضیه های تحقیق
فرضیه های تحقیق به سه گروه فرضیه اصلی تقسیم می شود گروه اول درمورد رابطه بین سرمایه فکری با هریک از شاخصهای عملکرد مالی شرکت بحث می کند وگروه دوم درمورد رابطه اجزای سرمایه فکری با یکدیگر و در گروه سوم به تاثیر اندازه شرکت بر سرمایه فکری می پردازد .
فرضیه اصلی اول :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری وشاخصهای ارزش بازار بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه فرعی اول : بین مولفــه های سرمایه فکری و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم : بین مولفه های سرمایه فکری و نسبت Tobin q شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم : بین مولفه های سرمایه فکری و نسبت P/E شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه اصلی دوم :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری ونسبت سودآوری ROA بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی سوم :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری و نسبتهای فعالیت بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی چهارم : ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری و نسبتهای بازده سرمایه بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم : بین مولفه های سرمایه سرمایه فکری و شاخصROE از معیارهای بازده سرمایه رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی پنجم :بین مولفه سرمایه سرمایه فکری و شاخص ASR از معیارهای بازده سرمایه رابطه وجود دارد .
فرضیه اصلی پنجم : ارتباط معنی داری بین مولفه هایسرمایه فکری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی EVA بعنوان معیارنوین عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی ششم :بین اندازه شرکت بامیانگین کل سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت رابطه معنی داری وجود دارد.

 

7-1) تعاریف واژه ها واصطلاحات پژوهش :
یکی ازنخستین اقداماتی که درفرآیند حل یک مسأله تحقیقی لازم به نظرمی رسد این است که اصطلاحات مهمی که درگذاره آن مسأله آمده ، به گونه عملیاتی تعریف شود(خاکی،1378،ص67)3. درتحقیق حاضر 9 واژه مهمی که تعریف عملیاتی آن لازم به نظرمی رسد عبارتنداز سود عملیاتی ، سرمایه فکری ، سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه فیزیکی که درادامه سعی خواهد شد هریک ازاین واژه ها تعریف شود.
سرمایه فکری
سرمایه فکری شامل آن بخش از کل سرمایه یا دارایی شرکت است که مبتنی بر دانش بوده و شرکت ، دارنده و مالک آن به شمار می آید. بنابر این ، تعریف سرمایه فکری هم می تواند شامل خود دانش (که به مالکیت فکری و یا دارایی فکری یک شرکت تبدیل شده) و هم نتیجه نهایی فرایند انتقال آن باشد. تعریف قانونی مالکیت معنوی، تنها مواردی نظیر حق مالکیت اشیاء نظیر حق اختراع ، نشان تجاری و تکثیر را شامل می گردد. این دارای ها ، تنها نمودار سرمیه فکری است که برای اهداف حسابداری مناسب می باشند. پالیک در سال 1998و2000 ارزش افزوده کارایی سرمایه فکری را جهت اندازه گیری سرمایه فکری شرکت ها ارائه کرد.

 

پالیک در مدلش سرمایه فکری متنمودار از سه جزء اصلی دانسته است که برای ایجاد ارزش با هم در تعامل می باشند این سه جزء عبارتند از سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری (سازمانی) و سرمایه فیزیکی (پالیک،2002،ص119) .
ارزش افزوده فکری
در روش VAIC (ارزش افزوده سرمایه فکری) پالیک، برای بدست آوردن اطلاعات درباره ارزش کارایی ایجاد شده ، از دارایی های عینی و غیر عینی درون یک شرکت تهیه شده است. این مدل با توانایی شرکت نسبت به ایجاد ارزش افزوده شدهVA شروع می شود. ارزش افزوده تفاوت بین IN,OUT است.منظور از OUT کل درآمد حاصل از فروش تولیدات خدمات و سریس های ارائه شده به بازار می باشد و منظوراز IN تمام هزینه هایی است که جهت تولید کالاها، خدمات و سرویس ها هزینه شده است. در این مدل (پالیک) هزینه کار (کل هزینه حقوق ، دستمزد و مزایای آن) و هزینه استهلاک ، جزء هزینه های IN شامل نمی شود. حقوق و دستمزد نسبت به نقش فعالیت در فرایند ایجاد شده ارزش و هزینه استهلاک نیز به دلیل اینکه وجوهی از شرکت خارج نمی شود در VA جزء IN محسوب نمی شود.بنابراین جهت محاسبه ارزش افزوده VA می باید هزینه حقوق و دستمزد و استهلاک را به سود عملیاتی اضافه نمود (هانگ ،2009 ،ص14) .
سرمایه انسانی
سرمایه انسانی ، به قابلیت ها و مهارت ها و تخصص نیروی انسانی سازمان اطلاق می شود . سرمایه انسانی برخوردار از تفکر است. هدف اولیه از سرمایه انسانی ، نوآوری در کالا و خدمات و نیز بهبود فرایندهای تجاری است. در این تعریف سرمایه انسانی بعنوان کل هزینه های حقوق ودستمزد شرکت در نظر گرفته شده است (همان منبع، ص14)3 .
سرمایه ساختاری
سرمایه ساختاری شامل ظرفیت ها جهت درک نیازهای بازار می باشد و مواردی نظیر حقوق اختراعات و دانش نهادینه شده در ساختار ها ، فرایندها و فرهنگ سازمانی را در بر می گیرد. سرمایه ساختاری دانشی است که در پایان هر روز کاری در سازمان باقی می ماند، به کل سازمان تعلق دارد ، قابل تولید شدن مجدد و به اشتراک گذاشتن با دیگران می باشد.
دراین تعریف سرمایه ساختاری ازطریق کسرسرمایه انسانی (کل حقوق ودستمزد پرداختی) ازارزش افزوده بدست می آید (همان منبع، ص14)4.
سرمایه فیزیکی
سرمایه فیزیکی شامل داراییهای ثابت و مالی می باشد که جهت ایجاد ارزش افزوده در کالاها و خدمات استفاده می شود. طبق این تعریف سرمایه فیزیکی شامل جمع کل داراییها به کسر داراییهای نامشهود می گردد(همان منبع، ص15)1.
ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی عبارت است از اختلاف بین بازده سرمایه و هزینه سرمایه با احتساب تعدیلات حسابداری می باشد EVA روش اندازه‌گیری ارزش اقتصادی (سود‌آوری) یک فعالیت،‌ بعد از در نظر گرفتن کل هزینه سرمایه، اعم از هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام می‌باشد.
EVA از تفاوت بین نرخ بازده سرمایه‌گذاری ( r ) و هزینه سرمایه (C) و حاصلضرب آنها در ارزش دفتری سرمایه ای که شرکت به کار گرفته به دست می‌آید (خوش طینت وفلاحتی،1386، ص14)3.
EVA = (r-c) . capital
= (r . capital)-(c . capital) = NOPAT – (c . capital)
= C نرخ هزینه سرمایه
= Capital سرمایه
= R نرخ بازده سرمایه
= NOPAT سود خالص عملیاتی بعد از مالیات
کلیه وجوه نقدی که در طول عمر فعالیت شرکت ، بدون در نظر گرفتن منابع تامین مالی وجوه ، در شرکت ریخته می‌شود سرمایه نام دارد. استیوارت با تعدیلاتی پیشنهاد سرمایه اقتصادی را مطرح می‌سازد که با تعریف حسابداران سازگار نیست.
از این رو سرمایه اقتصادی شامل بدهیهای هزینه ‌دار و حقوق صاحبان سهام و معادلهای سرمایه است که ارزش اقتصادی به کار گرفته شده از طرف شرکت را نشان می‌دهد (همان منبع، ص15)4.

 


سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات :
سودی که در محاسبه آن تنها سود حاصل از عملیات در نظر گرفته می‌شود و اثر ثبتهای غیر نقدی ، هزینه های مالی و صرفه جوئی مالیاتی ناشی از هزینه بهره در آن لحاظ نشده است. NOPAT سودی است که برای تمام تامین کنندگان مالی شرکت در دسترس می‌باشد (همان منبع، ص15)2.
نرخ بازده سرمایه ( ( r :
نرخ بازده سرمایه ، بهره وری سرمایه به کار گرفته شده در شرکت را بدون توجه به روش تامین مالی اندازه گیری می‌کند در اینجا منظور از سرمایه‌ ، همان سرمایه اقتصادی است:
اندازه شرکت
اندازه شرکت بر اساس ارزش ریالی سهام شرکت رتبه بندی می شود در این تحقیق از طریق میانگین ارزش بازاری شرکت در بورس اندازه شرکت تعیین شده است (کینگ هانگ ،2009 ، ص16)3.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2- مقدمه
قرن بیست و یکم بوسیله توسعه اهمیت دانش و تاثیر آن بر تمامی جنبه های سازمانی توصیف میشود امروزه دانش منبع کلیدی اقتصاد و مزیت رقابتی شده است . همزمان با توسعه ارزش بازار سازمانهای دانش محور، در دهه 1990 علاقمندی وسیعی نسبت مقوله سرمایه فکری پدید آمد. اولین بار رتبه های مفهوم سرمایه فکری در سال 1969 توسط اقتصاد دانی به نام جان کنت گالبرت بیان گردید. دانش بعنوان یک دارائی در مقایسه با سایر انواع دارائیها، دارای این طبیعت منحصر بفرد است که هر چه بیشتر استفاده شود به ارزش آن افزوده میشود اجرای یک استراتژی موثرمدیریت دانش و تبدیل شدن به یک سازمان دانش محور، بعنوان یک شرط الزامی برای موفقیت سازمانها است
تعاریف مختلفی از سرمایه فکری در منابع مختلف ارائه شده است آنچه که تمامی نویسندگان در مورد آن اتفاق نظر دارند اینست که سرمایه فکری صورتی از دانش است که مزیت رقابتی ایجاد می کند و ارزش ناملموس یک سازمان را نمایش میدهد. اما هنوز بر سر یک تعریف خاص توافق ندارند ولی به هر حال ترکیب روشنی بین وجه نظری و کاربرد عملی سرمایه فکری وجود ندارد. اغلب صاحبنظران، سرمایه فکری را به سه دسته سرمایه مشتری ، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تقسیم می کنند اگر مفاهیمی را که توسط محققان مختلف مورد استفاده قرار گرفته مورد بررسی قرار گیرد، گروهی از مفاهیم مشابه از میان واژه ها و ساختارها از قبیل نا مشهودها، دانش و ایجاد ارزش هویدا می شود. از این رو در راستای تصور اولیه، سرمایه فکری ممکن است به عنوان مجموعه تمام دانش تعریف شود. استوارت و سالیوان که به وسیله کارکنان و شرکت در اختیار قرار گرفته شده است و یک مزیت رقابتی را ایجاد می کند و یا به تعبیری سرمایه فکری عبارت است از مواد فکری از قبیل دانش، اطلاعات، اموال و تجربه فکری بنتیس که شرکتها بوسیله آنها می توانند مزیتی در جهت ایجاد ثروت داشته باشند .
از این گذشته می توان با سرمایه فکری به عنوان ترکیبی از دارایی های نامشهود یا دارایی های بی اهمیت بروکینک که در ترازنامه افشا نمی شوند روبه رو شد و اگر این سرمایه فکری خوب مدیریت شود قادر است برای شرکتها مزیت رقابتی و در نتیجه ایجاد ارزش بوجود آورد. در سال 1997 ادوینسون و مالیوالن سرمایه فکری را به دانشی که می توان به ارزشی تبدیل شود تعریف نموده اند. بروکینگ در سال 1996 سرمایه فکری ترکیبی از چهار بخش عمده دارائی های بازار ، دارائی های انسان محور ، دارائی های فکری ، دارائی های زیر ساختی تعریف کرده است بنتیس در سال 2000 سرمایه فکری را به صورت مفهومی که تمامی منابع نا محسوس و ارتباطات داخلی آنها را طبقه بندی می کند تعریف نموده است بنابراین مدیران نیاز دارند که بتوانند اثر تلاشهای مدیریت دانش را برعملکرد سازمان خود اندازه گیری کنند . بصورت تاریخی در علم حسابداری ، دارائی ناملموس در سرفصلی تحت عنوان "سرقفلی" جای میگرفت و سرمایه فکری بخشی از این سرفصل به شمار می آمد لیکن روشی برای شناسائی و اندازه گیری این موارد ناملموس در سازمانها فراهم نمی آورد. درپاسخ، مدلهای اندازه گیری جدید در سطح سازمانها، سعی در ترکیب نمودن جنبه های ارزش افزای مالی و غیر مالی سازمان برای گزارشدهی مینمایند.
در کشورهای در حال توسعه برخلاف کشورهای پیشرفته ، ارزش گذاری بازارهای محلی با افزایش سرمایه فیزیکی بیش از سرمایه فکری رشد کرده است وکمتر IC به بعنوان یک راهبرد عملکرد وابسته هستند . یکی از دلایل آن این مساله است که این گروه هنوز به خرید و فروش و پردازش منابع طبیعی به عنوان یک راهبر اساسی رشد وابسته هستند (هانگ، 2009 ،ص11) .
هدف اصلی در فصل حاضر ، بیان ادبیات موضوعی و مبانی نظری تحقیق می باشد . بدین منظور ابتدا تاریخچه ومبانی نظری و نظریه های مربوط به سرمایه فکری را مطرح نموده و سپس به تعریف سرمایه فکری از دیدگاه های مختلف پرداخته و در بخش دوم مدلهای طبقه بندی سرمایه فکری مطرح و در بخش سوم روشهای اندازه گیری و سنجش سرمایه فکری بیان شده است و در نهایت در بخش پایانی به بررسی سوابق تحقیق اختصاص داده شده است.

 

 

 

2-2 ) بخش اول : نظریه های مربوط به سرمایه فکری
"دراکر"(1993) اندیشمند معروف مدیریت می گوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر،منابع طبیعی ونیروی کار بیشتر و... نیست .منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن 21 ، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی ، اقتصاد صنعتی حاکم بوده که در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری دارایی های فیزیکی و مشهود مانند زمین ، نیروی کار، پول و ماشین آلات و... بوده و از ترکیب این عوامل اقتصادی ،ثروت تولید می شود.در این اقتصاد،استفاده از دانش به عنوان عامل تولید ، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های مشهود فیزیکی ، ارجحیت بیشتری پیدا می کند . در این اقتصاد ، دارایی های فکری بخصوص سرمایه های انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب می شود و موفقیت بالقوه سازمان هاریشه درقابلیت های فکری آنها دارد تا دارایی های مشهود(گلدی صدقی ،1386،ص 45)1.
با رشد اقتصادی دانشی یا اقتصاد مبتنی بر دانش ، بطور قابل ملاحظه ای شاهد این موضوع هستیم که دارایی های نامشهود شرکتها عامل مهمی در حفظ و تحقیق مزیت رقابتی پایدار آنها می شوند در مقایسه با سایر دارایی های مشهود (کینگ هانگ، 2009 ، ص8) 2 . محیط کسب و کار به طور شگفت انگیزی تغییر می کند، در کسب و کارها و اقتصاد قرن 21 بر روی اطلاعات ، فناوری اطلاعات ، تجارت الکترونیک ، نرم افزارها ، مارک ها، حق الاختراع ، تحقیقات و نوآوری ها، و... سرمایه گذاری می شود که همگی جزئی از دارایی های نامشهود و سرمایه فکری و دانش هستند تا جزو دارایی های مشهود(سالیوان ،2000 ، ص13)3 .
در پارادایم صنعتی قدیم شرکت ها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل می کردند. اقتصاد کمیابی بدین معناست که منابع و دارایی ها تحت سلطه و کنترل شرکت ها محدود و کمیاب هستند و استفاده بیشتر از آنها ، از ارزش انها می کاهد ولی در عصر اقتصاد اطلاعاتی و دانش ، این اصول صدق نمی کند. شرکت ها در اقتصاد دانش تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می کنند ، اقتصاد فراوانی بدین معناست
که منابع و دارایی های در اختیار شرکت به میزان فراوان وجود دارد.این نوع دارایی ها از نوع نامشهود هستند و بیشتر در افراد قرار دارند که ما به آنها دستیابی داریم مثالی از فراوانی این نوع دارایی ها در اقتصاد دانش ، فراوانی اطلاعات در اینترنت است(همان منبع،ص14)4.

 

بطور خلاصه در اقتصاد دانش ، مهمترین دارایی ها و عوامل تولید ، نامشهود هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها کم نمی کند و حتی یه ارزش آنها می افزاید. این نوع دارایی ها نامشهود شامل دانش؛ سرمایه فکری و ...هستند ولی اقتصاد صنعتی مهمترین عوامل تولید ، دارایی های مشهود و فیزیکی هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها می کاهد و این دارایی ها شامل زمین ، ماشین آلات و سرمایه پولی و ... است.
"کندریک" ،1990 که یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح امریکاست، می گوید که در سال 1925، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی این نسبت در سال 1990 به میزان 63 به 37 رسیده است؛ همچنین "لئو" مطرح می سازد که فقط در حدود 10 تا 15 درصد کل ارزش بازاری شرکت ها را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری انها صورت نگرفته است (گلدی صدقی ، 1386،ص 48)1.
همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه ترکیب دارایی های هزاران شرکت غیرمالی در طی سال های 1978 تا 1998 نشان داد که رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود 20 به 80 بوده و در سال 1998 ، این نسبت تقریبا به 80 به 20 رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یکسری روش ها برای محاسبه ثروت شرکت هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانش بوده است )همان منبع،ص49)2.
در طی دهه گذشته کسب و کارها ، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و توسعه مارک ها ، روابط سهامداران ، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود ، یک شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد .امروز سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی کنند و باید این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت کمی در آورند و بتوانند این دارایی های خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه کنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه کنیم.بی شک این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شرکت ها (کسب و کارها) فروخته می شوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفلی نامگذاری و برچسب می خورد.بر طبق تفکر "هوریب" سرقفلی،تفاوت بین ارزش واقعی (بازاری) شرکت وارزش دفتری آن است(بونتیس، 2000، ص12)3.

 

شرکت ها نه تنها نیاز دارند تا دارایی های نامشهود خود را شناسایی ،اندازه گیری و مدیریت کنند بلکه باید همواره سعی کنند تا این دارایی های نامشهود را بطور مستمر ارتقاء و بهبود بخشند. سازمان هایی که نتوانند دارایی های دانشی خود را بطور مستمر ارتقاء دهند بقاء خود را با خطر از دست دادن و فنای خود ، مبادله خواهند کرد(همان منبع،ص13)1.

 

1-2-2 ) تعاریف مختلف سرمایه فکری
دررابطه با سرمایه فکری تعاریف مختلفی ارائه شده است که درادامه به برخی ازآنها اشاره خواهد شد:
1)" بونتیس " (1996) سرمایه فکری یک چیز فرار و گریزان است اما زمانیکه کشف شده و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یک منبع جدید در محیط رقابت کند.
2) " دریک و کول " (1999)سرمایه فکری یک جریان دانش در درون یک شرکت است.
3) " روس " (1997)سرمایه فکری شامل حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و تبدیل کاربرد علمی دانش اعضای سازمان است.
4) " سیدرمن " (2002)سرمایه فکری تفاوت بین ارزش بازاری یک شرکت و هزینه جایگزینی دارایی ها ی آن است.
5) " استیوارت " (1997)سرمایه فکری ، مواد فکری از قبیل دانش و اطلاعات و مالکیت (دارایی ) معنوی و تجربه است که باعث ایجاد ثروت می شوند وهنوز تعریف جهان شمولی برای آن وجود ندارد.
6) " موریتسن " (2001)سرمایه فکری یک دانش سازمانی وسیع و گسترده ای که خاص هر شرکتی است که به شرکت اجازه می دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد .
7) " بونتیس " (1998) سرمایه فکری جستجو و پیگیری استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام) است.
8) " ادوینسون " (1997)سرمایه فکری یک دانش کاربردی برای خلق یک ارزش برای شرکت است.

 

9) " بونتیس " (1997)سرمایه فکــری شامل همه فــرایندها و دارایی های است که بطور معمولی و سنتی در ترازنامــه نشان داده نمی شود و در همچنین شامل آن دسته از دارایی های نامشهود مانند علایم تجاری یا مارک های تجاری و حق امتیاز است که روش های حسابداری مدرن آنها را در نظر نمی گیرد.

 

3-2)بخش دوم : مدل های طبقه بندی سرمایه فکری
در زمینه طبقه بندی اجزاء سرمایه فکری تا کنون مدل های زیادی ارائه شده است هریک از طبقه بندیها از جهاتی به تبیین اجزای سرمایه فکری پرداخته است در ادامه این طبقه بندی ها را با نام محققان آنها ذکر می کنیم و به شرح اجزای این طبقه بندی ها می پردازیم ولی باید توجه داشت که همانند سرمایه فکری ، هنوز یک تعریف طبقه بندی جهانشمولی درباره اجزاء سرمایه فکری وجود ندارد لیکن از جهت زیادی شباهتهایی بین تعاریف مختلف مشاهده می شود و تمامی این تعاریف و طبقه بندیها بر این اصل استوارند که سرمایه فکری ، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی ) ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است برخی از طبقه بندیهای ارایه شده به شرح زیر است:
1- طبقه بندی بونتس سال 1998 و2000
2- طبقه بندی استیوارت در سال 1997
3- طبقه بندی گوران روز در سال 1997
4- طبقه بندی آمی بروکینگ
5- طبقه بندی سویبی در سال 1997
6- طبقه بندی ایستیس و همکارانش
7- طبقه بندی ادوینسون و همکارانش
8- طبقه بندی چن و همکارانش
9- طبقه بندی هاناس و لوندال
10- طبقه بندی پتی و گیوتری
11- طبقه بندی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی
12- طبقه بندی لیم و دالیمور در سال 2004
13- طبقه بندی کاپلن و نورتون

 

1-3-2) ادوینسون و مالونه ( 1997)
این دو نفر در طرح ارزش اسکاندیا خود ، سرمایه فکری را به دو جزء سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری ارائه کرده اند که نمودار آن بصورت زیر است.

 


نمودار 1-2 طرح ارزش اسکاندیا
(منبع: گلدی صدقی ،1386 ،ص82 )5

 

در این طبقه بندی "ادوینسون" و" مالونه "، سرمایه مشتری را در زیر و زمره سرمایه ساختاری قرار داده است که در بیشتر طبقه بندی ها دیگر این کار صورت نگرفته است و برای سرمایه ساختاری دو سرمایه سازمانی و مشتری را در نظر گرفتند و برای سرمایه سازمانی نیز دو سرمایه فرایندی و نوآوری را مطرح کردند.

 

در این طبقه بندی سرمایه سازمانی شامل فلسفه سازمان ، سیاست ها و سیستم هایی برای استفاده از قابلیت های سازمان است و سرمایه فرایندی شامل مالکیت معنوی و سایر دارایی های نامشهود است (چن گو ، 2007، ص392) .

 

2-3-2)روس و همکارانش (1997)
"روس" و همکارانش نیز سرمایه فکری را به سه سرمایه انسانی شامل شایستگی ،طرز فکر و چابکی یا زیرکی فکری و سرمایه ساختاری شامل همه ساختارها و فرایند ها و مالکیت معنوی سازمانی و دارایی های فرهنگی و سرمایه ارتباطی شامل روابط با ذینفعان داخلی و خارجی یک شرکت تقسیم می کند ولی بعدا "روس" یک جزء سرمایه دیگری را بنام سرمایه بهبود و بازسازی را به طبقه بندی خود افزود که این سرمایه شامل حق اختراعات جدید و تلاش های آموزشی است(بونتیس ،2000،ص25) .

 

3-3-2) بونتیس (1998)
"بونتیس" ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی ، ساختاری ، مشتری اشاره کرد و در سال 2000 طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد.منظور از سرمایه انسانی سطح دانش فردی است که کارکنان یک سازمان دارای آن می باشند که این دانش معمولا بصورت ضمنی می باشد.منظور از سرمایه ساختاری کلیه دارایی های غیر انسانی یا قابلیت های سازمانی است که برای برآورد شدن نیازهای بازار مورد استفاده قرار می گیرد و منظور از سرمایه ارتباطی کلیه دانش قرار گرفته شده در روابط یک سازمان با محیط خود شامل مشتریان ،عرضه کنندگان ، مجامع علمی و غیره است که به عقیده ایشان مهمترین جزء یک سرمایه ارتباطی ، سرمایه مشتری است بخاطر اینکه موفقیت یک سازمان در گرو سرمایه مشتری آن است و منظور از مالکیت معنوی ، آن قسمت از دارایی های نامشهود است که براساس قانون مورد حمایت و شناسایی قرار گرفته است مانند کپی رایت ، حق اختراع و حق امتیاز(همان منبع،ص26)4.
به عقیده "بونتیس"در بین این سرمایه های فکری ، سرمایه انسانی مهم است به خاطر اینکه منبع نوآوری و بازسازی استراتژیک است که از یک جلسه طوفانی فکری یا یک رویا پردازی در اداره و یا کنارگذاشتن فیلهای قدیمی توسط کارکنان ویا ازطریق بهبود مهارتهای شخصی وغیره حاصل می شود.

 

 

 


از منظر جوهر یا اصل یا ذات روابط بازار روتین های سازمانی فکر یا هوش مصنوعی
از نظر حیطه در درون روابط سازمانی با خارج از سازمان قرار دارد در درون روابط سازمانی قرار دارد در درون ذهن افراد قرار می گیرد
از نظر پارامترهای اندازه گیری مدت پایداری کارایی و قابلیت دستیابی مناسب بودن حجم آن
از نظر منمودار بودن کد گذاری بالاترین سطح از لحاظ منمودار بودن کد گذاری متوسط بالا
نمودار 2-2 مفهوم سازی سرمایه فکری از سوی بونتیس
(همان منبع،ص26)1.
همچنین" بونتیس" به وجود یکسری روابط متقابل میان اجزاء سرمایه های فکری معتقد است به اینصورت که حتی اگر یک سازمان دارای سرمایه انسانی مناسب باشد ولی دارای یک سرمایه ساختاری مناسب نباشد نمی تواند از دانش قرار گرفته شده در افراد خود استفاده کند و بالتبع هم نمی تواند به سرمایه مشتری خود ، پاسخ مثبتی دهد (همان منبع،ص26)2.

 

4-3-2) بروکینگ3(1997)
"بروکینگ" در طبقه بندی خود به دارایی های انسان محور و دارایی های زیر ساختاری ومالکیت معنوی و دارایی های بازار اشاره کرده است . منظور از دارایی های انسان محور ، مهارت ها ، تونایی ها ، تخصص ، توانایی های حل منمودار و سبک های رهبری است و منظور از دارایی های زیر ساختاری ، همه ی تکنولوژی ها ، فرایند ها و متدولوژی ها است که یک سازمان را قادر می سازد و منظور از مالکیت معنوی ، حق امتیاز و علایم یا مارک های تجاری و دانش فنی است و منظور از دارایی های بازار، مشتریان، وفاداری مشتریان و کانال های توزیع است (همان منبع،ص25)4.
5-3-2) سویبی (1997)
"سویبی" طبقه بندی خود را بصورت ساختار داخلی ، ساختار خارجی و شایستگی کارکنان ارائه کرده است . این طیقه بندی ایشان بنام ناظر دارایی نامشهود معروف است. منظور از شایستگی کارکنان همان سرمایه انسانی مطرح شده در طبقه بندی های قبلی است و منظور از ساختار داخلی ، سرمایه ساختاری یا سازمانی و منظور از ساختار خارجی ، سرمایه مشتری یا ارتباطی است البته باید توجه داشت که سویبی چهار حوزه کلیدی را در سه جزء خود قرار داده که عبارتند از رشد،کارایی ، پایداری و بازسازی . براساس این چارچوب یکسری شاخص هایی استخراج کردند .نمودار این طبقه بندی به صورت زیر است.

نمودار 3-2 طبقه بندی سویبی از طریق چارچوب ناظر دارایی نامشهود
(منبع: بونتیس ، 2000،ص28 )
منظور از شایستگی فردی کارکنان ، توانایی و ظرفیت آنها برای عمل کردن در موقعیت ها و شرایط مختلف است و منظور از ساختار داخلی هم شامل فرهنگ رسمی داخل سازمان و نیز شامل حق امتیازها، مفاهیم ، مدل ها ، پایگاه داده

دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایران

بررسی کارائی و اﺛربخشی سیستم حسابداری مدیریت در شرکتهای شهرک صنعتی شهر کرمانشاه

اختصاصی از نیک فایل بررسی کارائی و اﺛربخشی سیستم حسابداری مدیریت در شرکتهای شهرک صنعتی شهر کرمانشاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 219   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 


1 – 2 گفتار اول مبانی مدیریت و الگوهای ارزیابی عملکرد
1– 1– 2 مقدمه
از بدو شناخت آگاهانه واقعیت های اجتماعی، انسانی، اقتصادی و ... توسط انسان و با توجه به ﻣﻮﻗﻌﻴﺖهائی که در شرایط خاصی بوجود آمدند( اعم از بازار ، سیاست، اقتصاد، مسائل انسانی و ...) مدیریت شناخته شد و شیوه ای گردید برای هدایت کردن و راهنمایی نمودن عقلانی و منطقی امور از طریق سازمان دادن به فعالیت ها و تعیین استراتژی ها برای حصول به هدف یا اهداف مورد انتظار.
مدیریت به تعریف فوق محدود نمیگردد، بلکه به عبارتی ﻣﻰتوان آن را فن توفیق عوامل توسعه اقتصادی شامل زمین، کار ، سرمایه و هماهنگی دانست که مدیریت بخشی اعظم و عمده آن یعنی هماهنگی را شامل ﻣﻰشود. به تعبیری دیگر مدیریت عبارت می باشد از مهارت تبدیل برنامه ها به اهداف پیش بینی شده در مطلوب ترین کیفیت و همچنین انجام دادن اهداف سازمان از طریق هماهنگی منابع انسانی، مالی، فنی و اطلاعاتی در متن محیط مشخص و معینی با توجه به عواملی از طریق بدعتگذاری ، خلاقیت، مسئولیت مشترک و بالاخره داشتن علم و هنر متشکل کردن، هماهنگ نمودن، رهبری و کنترل فعالیت های گروهی به منظور رسیدن به هدف و یا هدفهای مشترک تعریف نمود.
مدیریت دارای تعاریف و تعابیر فراوانی است که با توجه به استنباط تعریف کننده آن شکل و مفهوم ویژه ای دارد ولی علیرغم تفاوت های ظاهری، کلیه تعارف دارای یک و یا چند وجه مشترک از قبیل «هماهنگی» ، « تلفیق مساعی فکری و مادی » برای نیل به هدف های مشترک هستند. به طور کلی در کلیه تعاریف، حصول به هدف یا هدفهای معین مورد تأکید بوده زیرا بدون وجود هدف، مدیریت معنی و مفهومی نخواهد داشت.
بنا به نظر استیفن لینستید مدیریت یک فرآیند اجتماعی و هسته مرکزی سازمان رسمی است که عهدﻩدار سازمان دادن به هرنوع از فعالیت ها و اطلاعات و گروه های غیر رسمی فعال در سازمان ﻣﻰباشد.( لینستید،1995؛13 ) .
به عقیده رابرت کرایتر ، مدیریت عبارت می باشد از فرآیند حل مسائل مربوط به تأمین اهداف سازمان به نحو مطلوب، از طریق استفاده مؤثر و کارآمد از منابع در یک محیط در حال تغییر. به زعم وی عناصر تشکیل دهنده این تعریف عبارت می باشند از :
فرآیند حل مسائل از طریق تصمیم گیری / هدف های سازمان و توجیه این اهداف/ کارائی/ منابع کمیاب / محیط در حال تغییر.(کرایتر،1980؛6 ) .
پیتر دراکر درباره مدیریت چنین می گوید : مدیریت علمی است که یک گروه بی هدف را به یک گروه هدف دار و مؤثر تغییر می دهد. به عبارت دیگر مدیریت با اعمال تغییر در گروﻩهای انسانی عامل تحول و ابداع اجتماعی می باشد. به تعبیر وی ابداع و نوآوری چیزی نیست جز اینکه دگرگونی ها را به چشم فرصت ها نگریستن و از آنها برای ایجاد تحول بهره گرفتن (دراکر،1987؛18 ).
مری پاکر فالت از مدیریت بعنوان عامل ایجاد تغییرات اجتماعی نام برده و جوهره اصلی آن را هنر و دانش هماهنگ کردن عوامل انسانی با ضرورت های اجتماعی دانسته است. به عقیده وی مدیریت عبارت از علم ، هنر و یا سلیقه متشکل کردن، هماهنگ نمودن، رهبری، کنترل و اداره فعالیت های دسته جمعی برای نیل به هدف در حداکثر کارائی می باشد ( متکالف و اورویک،1940؛11) .
از تعریف فوق چنین استنباط می شود که مدیریت شامل فعالیت هایی است که انجام اهداف و مقاصدی را هدایت می نماید و مدیران افرادی هستند که درگیر این فرآیند می باشند.
پرستون و پست می گویند فعالیت های مدیریتی بدون توجه به عوامل انسانی قابل بحث و گفتگو ﻧﻤﻰباشد و موفقیت مدیران در سازمان ها با فعالیت هایی که انجام می دهند معلوم می گردد نه با صرف عنوان شغل سازمانی.
مدیریت به نظر نامبردگان عبارت می باشد از فرآیند هدف گذاری، هماهنگی منابع انسانی و فنی و مالی در متن محیطی مشخص و معین (پرستون و پست،1990؛6 ).
گریفین با اندک تفاوتی با تعریف فوق می گوید مدیریت عبارت می باشد از هماهنگی منابع مختلف اعم از انسانی، فیزیکی، مالی و اطلاعاتی که با توجه به اصول سازماندهی، برنامه ریزی، تصمیمگیری ، رهبری و کنترل انجام می شود. ( گریفین،1990؛7 ) .
به هر حال مدیریت با عنوان تعریفی که از آن ارائه می شود به اعتقاد «ابراهام مازلو» دارای دو بعد ساختاری اساسی است و اول بهره برداری اقتصادی و سعی در بالا بردن کیفیت کالا، ارائه خدمات و غیره که از این مرحله بُعد توجه به تولید را شامل می شود. دوم مسائل اجتماعی و انسانی، یعنی مراقبت در رعایت بهداشت روانی کارکنان، دادن انگیزش و تشویق آنها در حرکت به سوی«خودشکوفایی» اعمال روش و تکنیک های لازم برای افزایش احساس امنیت و وفاداری به سازمان و غیره می باشد که این بُعد توجه به انسان عنوان شده است. این دو بعد اساسی چنانچه در نسبت مناسب قرار گیرند کارائی مدیریت در بالاترین حد ممکن را باعث ﻣﻰشوند.

 

2 – 1 – 2 سیر تاریخی مدیریت
عقاید و نظرات مدیریت به سادگی و ناگهانی بوجود نیامده بلکه در طول قرن ها و با تأثیر گرفتن از سه نیروی تعیین کننده شکل گرفته اند. این نیروها که عبارت می باشند از نیروهای اجتماعی، نیروهای اقتصادی، نیروهای سیاسی نه تنها فرآیند مدیریت را از گذشته های دور در احاطه داشته اند بلکه به تئوری امروزین مدیریت همچنان گذشته تأثیر خود را وارد می سازند، که به شرح زیر به آنها اشاره میشود ( مازلو،1965؛39-28 ) .
نیروهای اجتماعی
نیروهای اجتماعی هنجارهای و ارزش هایی هستند که خصوصیات افراد از هر نوع فرهنگ خاصی را مشخص می سازند. طی سالهای سال ماهیت در حال تغییر دائمی نیروهای اجتماعی در کشورهای پیشرفته در تئوری های مدیریت تأثیر فراوانی گذاشته اند. در روزهای اولیه تأسیس شرکتها، مؤسسات صنعتی و یا اداری، صاحبان شرکت یا مؤسسه خود عهده دار مدیریت می شدند. با گسترش کسب و کار، مدیران حرفه ای برای مدیریت مؤسسه یا شرکت دعوت شدند و کار سازمان یافته به تدریج ریشه گرفت و حقوق اجتماعی کارگران و کسب و کاری که به آن مشغول بودند و بصورت غیر قابل تصوری در طول این سالها تغییر نمود.
در سالهای بسیار پیش کارگران روزانه اجرت دریافت می داشتند و دائما در معرض تهدید اخراج بودند. امروزه قدم های بلندی در راه بهبود مسائل اجتماعی کارگران برداشته شده است. ورود جریان افکار آزادی خواهانه و اعمال عدالت درمحیط کار به نحو فزاینده ای امری معمولی و عادی شده است. کارکنان و کارگران به وسیله قوانین پوشش داده می شوند و سازمان ها به طور روزافزونی به ارزش ها و نیازهای کارگران توجه و حساسیت نشان ﻣﻰدهند (اسکات، 1988؛298-277 ).
تغییرات در این نیرو و سایر نیروها نقش مهمی در شکل دادن به تئوری مدیریت و مناطقی از قبیل «انگیزش» ، «رهبری» و «مدیریت منابع انسانی» ایفا نموده است.
نیروهای اقتصادی
همانند نیروهای اجتماعی،نیروهای اقتصادی نیز در شکل گرفتن تئوری های مدیریت نقش بسزایی داﺷﺘﻪاند. اغلب کشورهای سرمایه داری، که دارای اقتصاد آزاد بر پایه اصول مالکیت خصوصی، آزادی اقتصادی و رقابت بازار همراه با نقش محدود حکومت می باشند، فرایندی را بوجود آورده اند که در تکوین تئوری های مدیریت نقش قابل توجهی داشته است.
در اقتصاد آزاد، قابل دسترس بودن منابع و سهولت در تأمین آن و انواع کالاها و خدمات مورد نیاز مصرف کننده با توجه به رقابت فشرده و بسیار سنگینی که بین شرکت های تولید کننده کالاهای مشابه قرار دارد، کوچکترین ضعف اعم از ناقص بودن اطلاعات و یا عدم توانایی مدیریت در تجزیه و تحلیل انبوه اطلاعات دریافت شده می تواند برای شرکت یا سازمان فاجعه آفرین باشد.
از طرفی سیستم اقتصادی و امکانات قابل دسترس تماما سهم بزرگی در اعمال هرآنچه را که مدیریت ﻣﻰتواند انجام دهد به عهده داشته اند. به علاوه، گرایش اقتصاد عمومی از یک طرف و طبیعت رقابت شرکت ها از طرف دیگر به مقدار زیادی بر سازمان ها تأثیر می گذارد. همچنین رقابت از طرف دیگر کشورها نیز نقش مهمی در این زمینه بازی می کند. به هر حال در چارچوب تئوری های مدیریت امروز، نیروهای اقتصادی بر طرز تفکر مدیران در مناطق مختلفی از مدیریت شامل تجزیه و تحلیل محیط، برناﻣﻪریزی استراتژیکی و طرح سازمان تأثیر عمیقی گذاشته است.
نیروهای سیاسی
از دیگر نیروهایی که در فرایند تکامل تئوریهای مدیریت تأثیر فراوانی داشته اند نیروهای سیاسی ﻣﻰباشند. نیروهای سیاسی که همواره با نهادهای حکومت همراه هستند بر تئوری های مدیریت در ابعاد کلی و خاص تأثیر عمیق می گذارند. به طور مثال سیاست های کلی در تنظیم کسب و کار نقش مهمی در اداره امور سازمانی برای چگونگی انتخاب بهترین راه جهت اعمال مدیریت ایفاء می نماید.

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1 – 2 نیروهای مؤثر در توسعه تئوریهای مدیریت ( گریفین،1990؛39-40 )

 

3 – 1 – 2 مفاهیم سازمان و مدیریت:
تعریف سازمان:
سازمان عبارت است از مجموعه ای از افراد که برای تحقق اهدافی معین همکاری می کنند. در همه سازمانها از انسانها استفاده می شود و همه آنها هدفمند بوده، از « تقسیم کار» بهره می گیرند. یک تقسیم کار خوب، با در نظر گرفتن زنجیره هایی از اهداف، هدفهای عملکردی هر سطح را به مثابه ابزاری برای دستیابی به هدفهای عملکردی سطح بالاتر ( غایتها ) به کار می گیرد. سازمانهای موفق محصولات یا خدمت با ارزشی را به محیط خارجی خود ارائه می کنند و در ازای آن سعی می کنند با دریافت منابع اولیه مورد نیاز، عملیات خود را استمرار بخشند. (شرمرهورن و دیگران،1994؛26) .
تعریف مدیریت
مدیریت ، فراگرد به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده است که از طریق برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده، صورت می گیرد. ( شکل 1 – 1 ) این تعریف، پنج نکته اساسی ذیل را که زیربنای مفاهیم کلی مدیریت در حوزه های نظریه پردازی و کاربرد هستند، در بر دارد:
1- مدیریت یک فراگرد است .
2- مدیریت بر هدایت تشکیلات انسانی دلالت دارد.
3- مدیریت مؤثر مبتنی بر تصمیم گیری مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب است.
4- مدیریت کارآ ، متضمن تخصیص و مصرف مدبرانه منابع است.
5- مدیریت بر فعالیتهایی هدفدار، تمرکز دارد.

شکل 2 – 2 رابطه اصول مدیریت و مبانی ارزشی حاکم بر سازمان(کارلیسل، 1976؛ 5)

 


مدیریت به منزله علم، هنر و حرفه
واقعاً مدیریت چیست؟ مدیریت تا چه حد مبتنی بر یافته های علمی است؟ مدیریت علم است یا هنر؟ آیا مدیریت اساساً یک حرفه است؟
بخشی از دانش مدیریت از طریق آموزش فرا گرفته می شود، ولی بخش دیگر از آن باید ضمن کار آموخته شود؛ به این ترتیب آن بخش از مدیریت را که با آموزش فرا گرفته می شود، «علم مدیریت» و بخشی از آن را که از طریق کسب تجارت و اندوخته ها و به کارگیری آنها در شرایط گوناگون حاصل می شود، « هنر مدیریت » می دانند. به دیگر سخن، علم « دانستن» است و هنر « توانستن ». مدیریت با عواملی متغیر نظیر پول، مواد، محصولات، خدمات، و کارکنان سر و کار دارد. عواملی که پیش بینی درباره آنها دشوار و انطابق آنها با معیارهای علمی مشکل است. با وجود این، صاحبنظران در تلاشند تا هر چه بیشتر قوانین علمی را در فراگردهای مدیریت کشف کنند.
به طور کلی، هر حرفه باید دارای ویژگیهای ذیل باشد:
1- مشتمل بر مجموعه ای از مهارتهای فنی و دانسته های نظری باشد.
2- مستلزم رعایت ضوابط اخلاق حرفه ای باشد.
3- از تشکیلاتی با قدرت تنبیه یا اخراج « افراد فاقد توانایی حرفه ای و صلاحیت اخلاقی » برخوردار باشد.
4- برنامه های آموزشی ویژه یا ضمن خدمت، برای افراد شاغل در آن حرفه، قابل ارائه باشد. ( دانکن،1975؛16) .
با توجه به اینکه شغل مدیریت از دو ویژگی اول و چهارم برخوردار است ولی فاقد ویژگیهای دوم و سوم است، نمی توان آن را در شمار « مشاغل حرفه ای » قرار داد.
اهمیت مدیریت
اهمیت مدیریت به حدی است که در هنگام مواجهه با بحران رهبری ، بینانگذاران واحدهای بازرگانی و صنعتی، با جذب مدیران توانمند، زمینه را برای آغاز دوره تکامل بعدی، یعنی رشد از طریق هدایت، فراهم می آورند. بعضی معتقدند که خود کارکنان قادرند وظایف مدیریت را نیز انجام دهند و به واحد مدیریت جدا و مستقل نیاز ندارند. ولی هنوز مورخین و جامعه شناسان، نهادی را نیافته اند که بدون داشتن سلسله مراتب اداری پایدار مانده باشد (گلوئیک، 1977؛ 7) .
به علاوه بسیاری از صاحبنظران موفقیت و شکست نهادها را ناشی از تفاوت در نحوه مدیریت آنها می دانند. به اعتقاد پیتردراکر، عضو اصلی و حیات بخش هر سازمان، مدیریت آن است ( دراکر، 1974؛351 ) .
هارولد کونتز، مدیریت را مهمترین زمینه فعالیتی انسان می دانند و معتقد است که وظیفه اصلی مدیران در همه سطوح و همه نهادهای اجتماعی این است که محیطی را طراحی، ایجاد و نگهداری کنند که اعضای سازمان بتوانند با فعالیت و همکاری گروهی در آن، به اهداف معین خود دست یابند (کونتز و دیگران، 1988؛ 4) .
کارائی مدیران
کار را می توان فعالیتی دانست که برای سایر افراد محصولی با ارزش تولید می کند. موضوع کار و شیوه های مطلوب انجام آن، به گونه ای که افراد، سازمانها و به طور کلی جامعه را کامیاب و برخوردار گرداند، به مطالعه مدیریت معنی و مفهوم ویژﻩای می بخشد.
در پاسخ به این سوال که « مدیر کیست؟ » می توان گفت که « مدیر کسی است که مسئولیت عملکرد یک یا چند نفر در سازمان را بر عهده دارد » مدیران با مجموعه متنوعی از عناوین به منزله (سرپرست، رهبر گروه، رئیس بخش، مدیر اداره، معاون و مانند آن، انجام وظیفه ﻣﻰکنند و کارکنان را به کار ﻣﻰگیرند. مدیران و کارکنان، منابع مهم و ارزنده ای برای سازمان محسوب می شوند. آنها منابع دیگر سازمان، نظیر اطلاعات، فن آوری، مواد خام، تسهیلات و پول را برای تولید کالاها و ارائه خدمات، به کار می برند. بنابراین در پاسخ به این سوال که «مدیران چه می کنند؟ » گفته می شود که « مدیران اثربخش » منابع انسانی را به طرقی که هم به عملکرد عالی و هم سطح مطلوب رضایت خاطر کارکنان منجر گردد، به کار ﻣﻰگیرند. توجه و علاقه توأم به « عملکرد » و « رضایت خاطر » موضوع اصلی مدیریت در محیطهای کاری است.
همان طور که در شکل زیر ملاحظه می شود، می توان دو شاخص « اثربخشی » و «کارآئی» را برای ارزیابی عملکرد به کار برد. برای ارزیابی کار یا میزان کسب هدف، از شاخص اثربخشی عملکرد استفاده می شود. برای مثال، اثربخشی عملکرد یک سرپرست تولید، بدین گونه سنجیده می شود: واحد تحت سرپرستی وی، از حیث کمیت و کیفیت خروجیها، به چه میزان از خرده هدفهای روزانه خود رسیده است.« کارآیی عملکرد »، شاخصی است که هزینه منابع صرف شده در فراگرد «کسب هدف» را ارزیابی می کند، یعنی با مقایسه خروجیهای به دست آمده و ورودیهای مصرف شده، کارآیی سیستم را ارزیابی می کند. به این ترتیب برای سنجش کارآیی، علاوه بر هزینه تأمین منابع انسانی ( به عنوان یکی از مهمترین عوامل )، هزینه استفاده از تجهیزات، نگهداری تسهیلات و نرخ بازگشت سرمایه و نظایر آن مورد ملاحظه قرار می گیرند. در این تعبیر از کارآیی، کارآترین سرپرست کسی است که واحدش بتواند با کمترین هزینه مواد و دستمزدی روزانه کار کند. در واقع موفقیت واقعی مدیر در گرو اثربخشی فعالیت وی برای کسب هدف و کارآیی عملکرد است .
هنگام ارزیابی رضایت خاطر افرادی که کار را انجام می دهند، گاهی از اصطلاح « کیفیت زندگی کاری » به عنوان شاخصی برای سنجش کیفیت کلی تجربیات انسانی در محیط کار، استفاده می شود. این بر عهده مدیران است که به گونه ای عمل کنند تا کسب نتایج عملکرد عالی تسهیل گردد و به کیفیت زندگی کاری در محیط سازمان لطمه ای وارد نشود. مفهوم « کیفیت زندگی کاری » ، بر ضرورت ادای احترام واقعی به افراد، در محیط کار آنان تأکید دارد. توجه به کیفیت زندگی کاری ، امر مهمی است که باید در محیطهای کاری جدید مورد توجه ویژه مدیران قرار گیرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


شکل 3 – 2 اهمیت اثربخشی و کارآیی عملکرد برای ارزیابی موفقیت مدیران

 


هنگامی یک « زندگی کاری » دارای « کیفیت عالی » قلمداد می شود که موارد ذیل را برای کارکنان دربرداشته باشد :
1- ارائه پرداخت منصفانه و کافی در برابرکاری که بخوبی انجام می شود.
2- تأمین شرایط کاری ایمن و سالم
3- تمهید فرصتهایی برای یادگیری و کسب مهارتهای جدید
4- ایجاد زمینه رشد و پیشرفت در مسیر ترقی
5- حمایت از حقوق فردی کارکنان
6- تقویت روحیه کارکنان و ایجاد حس افتخار به کار و سازمان در آنان
7- ایجاد تعادل روحی و روانی (کامینگز، 1995؛ 22-26) .
مدیریت موفق و مؤثر
مدیریت موفق و مؤثر، مدیریتی است که به کسب هدفهای سازمانی یا چیزی بیش از آن ﻣﻰانجامد. نتایج حاصل از بررسی وضعیت انگیزشی کارکنان یک مؤسسه نشان داد که کارکنان ساعتی با فعالیتی در حدود 20 الی 30 درصد توانایی خود می توانند شغل خود را حفظ کنند و اخراج نشوند. بر اساس این تحقیق، اگر کارکنان انگیزه بیشتری داشته باشند، تقریباً با 80 الی 90 درصد توانایی خود کار خواهند کرد (هرسی و بلانچارد ، 1989؛4). مدیری که بتواند حداقل نتیجه قابل قبول را با استفاده از ابزارهایی نظیر تنبیه، توبیخ، کسر حقوق و غیره فراهم سازد، مدیر موفق نامیده می شود. در حالی که مدیر مؤثر به کسی می گویند که بتواند 80 الی 90 درصد تواناییهای افراد را به کار گیرد. با مقایسه نسبت بازدهی کار مدیران موفق و مدیران مؤثر، این پرسش مطرح می شود که «چگونه می توان مدیر موفق و مؤثری بود؟» در پاسخ به این پرسش گفته می شود که برای مدیریت موفق و مؤثر بهره مندی از تواناییهای ذاتی و اکتسابی معینی ضرورت دارد (گلوئیک، 1977، 76) .
مدیریت مؤثر مستلزم داشتن تواناییهای فنی، انسانی، ادراکی، طراحی و توان حل مسأله است. هر مدیر تحت تأثیر انگیزه ها و محرکهای معینی فعالیت می کند. بدیهی است که نحوه ارائه پاداش و یا وضعیت و جو سازمان بر میزان انگیزه و نحوه نگرش مدیر اثر دارد.
میزان تطابق تواناییهای افراد با شغل انتخابی آنها و میزان همکاری کارکنان و مافوقها، در موفقیت یک مدیر نقشی اساسی دارند. زیرا مدیریت در خلأ انجام نمی شود و موفقیت آن در گروه همکاری با افراد متعددی است و از آنجا که مدیریت و رهبری مترادف با « نفوذ » است و یکی از مسیرهای اعمال نفوذ استفاده از « قدرت » است، مدیر باید از انواع منابع قدرت بهره مند باشد تا بتواند همکاری دیگران را جلب کند.
منابع قدرت نیز به دو دسته عمده تقسیم می شود: منابعی که از منصب و مقام مدیر ناشی می شود و منابعی که از توان شخصی مدیر نشأت می گیرند. همان طور که در جدول زیر مشاهده می شود «قدرت پاداش، سرکوب یا تنبیه، و مشروعیت » در قالب « قدرتهای ناشی از مقام » و « قدرت مهارت و صلاحیت » در قالب « قدرت ناشی از توان شخصی » مطرح می شوند (شرمرهورن، 1996؛321) .
اما در عمل، میزان استفاده از اختیارات، به رابطه مدیر با مسئول مستقیم خودش بستگی دارد. یعنی در صورت داشتن رابطه مطلوب با مافوق، مدیر می تواند از همه اختیارات خود استفاده کند. در غیر این صورت ممکن است مافوق محدودیتهایی را در استفاده از اختیارات مدیر مذکور ایجاد کند. از این رو گفته می شود که قدرت ناشی از منصب و مقام، ذاتی در رتبه و منصب سازمانی نیست.
جدول 1– 2 منابع قدرت ناشی از «مقام» و «توان شخصی» افراد
منابع قدرت
منابع قدرت ناشی از منصب و مقام:
(مبتنی بر چیزهایی که مدیر می تواند به دیگران پیشنهاد بدهد) منابع قدرت ناشی از توان شخصی فرد:
(مبتنی بر طرقی که دیگران مدیر را ارزیابی می کنند)
1. پاداش: اگر آنچه را که می گویم انجام دهی به تو پاداش می دهم.
2. سرکوب یا تنبیه: اگر آنچه را که ﻣﻰگویم انجام ندهی تو را تنبیه می کنم.
3. مشروعیت: به دلیل آنکه من رئیسم، شما باید همان طوری که می گویم کار کنی 1. مهارت: چون فرد منبع دانش و اطلاعات تخصصی تلقی می شود از او اطاعت می شود.
2. صلاحیت: چون دیگران دوست دارند که خود را با فرد مورد نظر تعیین هویت کنند (به او افتخار می کنند)، از او اطاعت ﻣﻰکنند.

 

عامل مؤثر دیگر بر میزان موفقیت، آثار امدادهای غیبی و رویدادهای پیش بینی نشده است که در قالب فرصتها و محدودیتهای جدید ظاهر می شوند (مطهری، 1354؛ 49-94) .
ناگفته نماند که ارزیابی میزان موفقیت و مؤثر بودن هر مدیر، بر اساس دیدگاهها و معیارهای رایج در سازمان صورت می پذیرد. با وجود این، شکل زیر شمایی کلی از عوامل تعیین کننده میزان موفقیت مدیر ارائه می دهد (گلوئیک، 1977؛ 37) .

 

 

 


شکل 4 – 2 عوامل تعیین کننده موفقیت مدیر

 

4 – 1 – 2 مکاتب مدیریت علمی
اگر چه مدیریت به مفهوم کلی آن سابقه ای به قدمت زندگی اجتماعی بشر و حتی بیشتر از آن دارد اما آنچه که به نام دانش مدیریت در جریان زمان تکامل پیدا کرده است مربوط به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم می شود ( جاسبی،1373؛25 ) .
تا اوایل قرن بیستم مدیریت فقط به عنوان مهارت مدیر در اداره امور مورد توجه بوده و روش هدایت فعالیت ها اغلب بر پایه سلیقه مدیر و قدرت درک و استنباط شخصی به جای شناخت علمی مسائل قرار داشت. در جریان مطالعات و تحقیقاتی که در زمینه مدیریت صورت می گر فت، حرکت صاحبان صنایع و بازرگانان برای اداره امور جنبه عقلائی به خود گرفت.
بعد از جنگ جهانی اول و تحولات عمیق سیاسی- اجتماعی- اقتصادی جهانی ناشی از آن آراء و عقاید مختلفی در قالب تئوری در زمینه مدیریت و شیوه های اداره امور سازمان ها اعم از عمومی و یا خصوصی ظهور کرد که سازمان های مختلف حسب ساختار سازمان، سلیقه و طرز تفکر مدیران و شرایط محیطی با کارگیری یکی از مکاتب و یا ترکیبی از چند مکتب، اصول و ضوابط آنرا به تدریج مورد استفاده قرار داده و بر آن اساس چرخ های سازمان را به حرکت درآوردند.
دانشمندان و محققان مدیریت مکاتب مختلفی در این زمینه ارائه داده اند که چنانچه آنرا در یک طیف قرار دهیم از مدیریت سنتی شروع و به پیشرفته ترین مکتب مدیریت ختم می شود.
به طور مثال جرج تری به ده نوع مکتب مدیریت اشاره داشته و البته بعد از اظهار نظر او مکتب و یا مکاتب جدیدتری نیز از طرف محققان ارائه شده که نقش ویژه خود را در تکامل مکاتب مدیریت داﺷﺘﻪاند. مکاتب مورد اشاره «جرج تری» عبارت می باشند از:
- مکتب مدیریت سنتی یا تجربی
- مکتب مدیریت علمی
- مکتب مدیریت کلاسیک
- مکتب مدیریت نئوکلاسیک
- مکتب مدیریت رفتار گرائی
- مکتب مدیریت سیستم های اجتماعی سیستم
- مکتب مدیریت بر اساس تصمیم گیری
- مکتب مدیریت کمی
- مکتب مدیریت سیستم
- مکتب مدیریت جریان کار
اگر چه مکاتب فوق در فعالیت های روزانه و اجرائی مدیران اغلب مورد استفاده واقع می شوند و طرفداران هر یک از مکاتب مذکور نیز مکتب مورد توجه خود را به عنوان یک اصل مطرح می نمایند ولی در واقع چنین نیست. اگر سوال شود که کدام یک از مکاتب بیشترین اهمیت را به مدیریت می دهد پاسخ این است که هیچ کدام چون در واقع کلیه مکاتب مذکور مدیر را احاطه کرده اند و مدیر باید مکتبی که با فلسفه فکری و دانش او بیشترین تجانس، آشنائی و نزدیکی را دارد جهت اجرای اهداف سازمان متبوع انتخاب نماید ( تری،1968؛95-93 ) .
همچنین باید توجه داشت که مکاتب ذکر شده گاهی به صورت مجموعه عمل می کنند و به صورت انتزاعی به کار گرفته نمی شوند. لوترگولیک در این رابطه عقیده د ارد که تئوری ها و مکاتب مدیریت و یافته های علمی در این زمینه نباید واقعیت های مطلق تصور شوند، بلکه باید آنها را وسائلی دانست که به درک پیچیدگی های غیر قابل تصور سازمان های امروزی کمک ﻤﻰکنند (گولیک،1965؛13-7 ) .
اگر چه مکاتب مورد اشاره نوعی از شیوه های اعمال مدیریت و در عین حال مکتبی در مدیریت ﻣﻰباشند که کلاً جهت دادن به عوامل قابل کنترل در سازمان و به حرکت انداختن آنها را به گونه ای که با جریان مدیریت در یک متن مشخص انسانی- سازمانی تطابق پیدا نموده و به علم مدیریت توان حرکت را بدهند عهده دار هستند ولی توجه و تمرکز اغلب محققان نویسندگان علوم اداری و مدیریت بر شش مکتب قرار داردکه شمول عام داشته و مورد قبول همگان می باشد ( مسکون،1988؛44-38 ) .
مکتب مدیریت علمی (1920-1880) هنری گانت ، فرانک گیلبرت ، فردریک تیلور .
مکتب مدیریت کلاسیک (1950-1920) هانری فایول ، لیندال اورویک ، جیمر مونی ، رایلی ، هنری فورد ، الفرد اسلون .

 

 

 

مکتب مدیریت نئوکلاسیک یا «مکتب روابط انسانی» (1950-193) التون مایو ، پارکر فالت، چستر بارنارد ، هربرت سایمون ، رابرت مرتن ، ابراهام مازلو، هوگو مونستربرگ ، وایت بکی . مکتب مدیریت رفتارگرائی (1950 تا زمان حال) کریس ارجریس ، رنسیس لایکرت ، داگلاس مک گریگور ، فردریک هرزبرگ .
مکتب مدیریت سیستم ها (1930 تا زمان حال) آلفرد کورزیبسکی ،مری پارکرفالت، چستربارنارد، نوربرت وینر ، جورج هومانز .
مکتب مدیریت اقتضائی و یا ایجابی (1960 تا زمان حال) الوین گلدنر ،جون وردوار ،آلفرد چندلر ،فرد فیدلر ، رابرت تنن بام ، تام برنز ، پل لارنس ، جی لورش
لازم به یادآوری است که تقسیم بندی دانشمندان مدیریت در مکاتب مدیریت با توجه به تفاوت های سلیقه ای می باشد که در مسائل اجتماعی سازمان دارند و نه در اصول عام وکلی سازمان. از طرفی فعالیت های مدیریت به قدری وسیع است که ناچار بر انسانها، نیازهای آنان، تمایلات و خواست هایشان اثر گذاشته و توجه نظرپردازان و اجراء کنندگان فعالیت های مختلف از قبیل بازرگانی، روان شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، جامعه شناسی، ریاضیات، اکولوژی و انسان شناسی را به خود معطوف نموده است و به علت ارتباط متقابل این فعالیت ها با مدیریت ﻣﻰباشد که امکانات و شرایط لازم برای ایجاد و خلق مکاتب فراهم می گردد (استونر وفریمن،1986؛96 ) .
در این رابطه به عقیده هرولد کونتز در مقاله تئوری جنگل مدیریت، اعمال هر یک از مکاتب مدیریت در پاره ای از مواقع بقیه روش های مدیریت را نیز به همراه دارد و به صورت مجموعه ای از نظریه ها حول محور نظریه ای که مورد توجه مدیریت می باشد عمل ﻣﻰنماید ( ونتز، 1961؛175-174 ).
مکتب مدیریت علمی
ظهور مدیریت علمی عمدتاً با نیاز برای افزایش بهره وری توأم بود. در آغاز قرن بیستم کمبود کارگر ماهر در کشورهای صنعتی دلمشغولی مدیران صنایع بود و برای افزایش بهره وری به هر حال باید تدابیر و تمهیداتی اندیشیده می شد. در کوششی برای پاسخگوئی به این مشکلات «تیلور» مقررات و روشهایی را تدوین نمود که اساس مدیریت علمی قرار گرفت (امرسون ،1983؛39-38) .
اساس مدیریت تیلور بر خط تولید و زمان سنجی قرار داشت و فرد به عنوان انسان اقتصادی و انسان ماشینی مورد توجه بود که در صفحات قبلی به مساعدت ها و کمکهائی که به مدیریت نمود به صورت مختصر اشاره شده است و توضیح بیشتر فقط اطاله کلام است.
محاسن مدیریت علمی
از جمله محاسن مدیریت علمی که تحولات شگرفی در تولید به وجود آورد ایجاد تغییرات در روش کار و ابداع خط تولید و یا خط مونتاژ در کارخانه است که نقش بسزائی در تولید داشته و معجزه بهره وری و کارآئی در تولید، میراث اعمال مدیریت علمی می باشد .
از دیگر امتیازات مدیریت علمی می توان به اعمال تکنیک ها و روش های کارآئی در مدیریت علمی از قبیل مطالعه زمان و حرکات در کاربرد ابزار و آلات فیزیکی مناسب که به نوبه خود در کارآئی و بهرﻩوری نقش مهمی ایفا می کردند اشاره نمود. و بالاخره از جمله دیگر محاسن مدیریت علمی پایه گذاری « اتوماسیون » و یا ماشینهای خودکار بود که امروز در همه کشورهای صنعتی تقریباً گسترش عام یافته است ( گودینگ، 1970؛39-38 ) .

 

محدودیت های مدیریت علمی
بزرگترین محدودیت مدیریت علمی متکی بودن آن بر مدل انسان اقتصادی است که در آن فقط انگیزه های مادی بیشتر مورد توجه بوده و به نقش افراد و روابط آنها با یکدیگر توجهی ﻧﻣﻰشد. در این مکتب انسان و سازمان با دید مکانیکی مورد برسی قرار می گرفتند و به کارگران و کارکنان به عنوان ابزار و وسیله ای برای تولید نگریسته می شد که رفتا رو کردار آنها به آسانی قابل کنترل و هدایت است. در نتیجه عواطف، خلق و خوی و روابط انسانی مورد توجه نبود و یا کمتر به آن توجه می شد. به طور خلاصه در مکتب مدیریت علمی به عامل انسانی کم بها داده می شد و برداشت های ناقص و ساده لوحاﻧﻪای از انگیزه ها و رفتارهای انسانی و نارسائی های سازمانی به عمل می آمد ( شین،1980؛72-52 ).
مکتب مدیریت کلاسیک
مکتب مدیریت کلاسیک در اوایل قرن حاضر ظهور کرد و ضرورت آن را می توان ناشی از انقلاب صنعتی دانست. مکتب کلاسیک قدیمی ترین نگرش علمی به مدیریت است که دارای دو بدنه اساسی مدیریت علمی و تئوری کلاسیک سازمان می باشد. از دیدگاه این مکتب، سازمان بر پایه متغیرهای درونی استوار است و عوامل بیرونی نادیده گرفته و ثابت فرض شده اند. همچنین سازمان در این مکتب عبارت است از ساختاری شامل روابط قدرت، اهداف فعالیت ها، نقش ها، ارتباطات و سایر عوامل بین افرادی که با یکدیگر به صورت گروهی کار می کنند. مکتب مدیریت کلاسیک بر مفروضاتی به شرح زیر استوار است:
سازمان رسمی ( فعالیت ها، وظایف، رهبری، قدرت، همکاری گروهی ) ، اصول عام و ثابت (اصول هماهنگی)، اختیار (یا اقتدار)، خدمت، انضباط، سلسله مراتب وحدت فرماندهی، تخصص، صف و ستاد، حیطه نظارت، مسئولیت و جوابگویی
کارآئی
متفکران مکتب کلاسیک از جمله هانری فایول، لیندال اورویک، هنری فورد، الفرد اسلون، جیمز مونی، و ... می باشند که افکار و عقاید آنها از سال 1950-1920 رواج کامل داشت در مورد فلسفه مکتب کلاسیک در صفحات قبل توضیح داده شد و در اینجا فقط یادآوری می شود که هر یک از صاحبنظران مکتب فوق الذکر دارای نوآوری، بدعت و خلاقیت ویژه ای در چارچوب مکتب کلاسیک بودند. از جمله هنری فورد تکمیل کننده خط زنجیر تولید و یا خط مونتاژ در کارخانه اتومبیل سازی بود که اساس تولید انبوه قرارگرفت. و یاآلفرد اسلون معتقد به جلوگیری از سلطه گروههای فامیلی و دوستی در کارخانه ها و مؤسسات بود و عقیده داشت که اثرات متقابل اینگونه روابط بین کارگران برای منافع کارخانه بسیار مخرب است و باعث نزول کارآئی و تولید می شود. « اسلون » این فکر و عقیده را با تصدی کارخانه در حال ورشکست شدن « جنرال موتورز» و تبدیل آن به یک کارخانه سودآور به اثبات رساند (مدنی،1373؛72-90).
مکتب مدیریت نئوکلاسیک
از اوایل دهه 1930 که بحران بزرگ اقتصادی آمریکا شروع شد و اثرات آن تمام نیمکره غربی را فراگرفت، نظام های اقتصادی و صنعتی را که در بستر عقاید و سنت های کلاسیک قرار داشتند به شدت متلاطم نمود و به تبع آن دیدگاه جدیدی در مدیریت به وجود آمد که به صورت نظریه نوینی خودنمائی کرد. این دیدگاه از یک طرف محصول مدیریت امور اقتصادی و صنعتی بود که ریشه در بحران بزرگ دهه 1930 داشت و از طرف دیگر تحولات حادث در جهان و اشاعه افکار و عقاید نوین اجتماعی-سیاسی شرایط لازم برای شکوفائی طبیعی و درون زای افکار جدید مدیریت از بطن نظریه های خشک و غیر قابل انعطاف کلاسیک را فراهم نمود.
مکاتب مدیریت علمی و کلاسیک زمانی توسعه و رشد پیدا کردند که دانش روانشناسی تازه متولد شدﻩبود و نظرات و عقاید روان شناسانی از قبیل زیگموند فروید ، کارل گوستاویونگ وآلفرد ادلر در اوایل قرن بیستم توجه بسیاری از مردم را به ضمیر ناخودآگاه انسان جلب کرده و سوالات بسیاری در رابطه با درون انسان و خواست و نیازهای خودآگاه و ناخودآگاه مطرح ساخته بودند.
در زمان پیدایش و گسترش افکار و عقاید جدید روان شناسی، علاقمندان به این دانش ندرتاً به مدیریت توجه داشتند و اصولاً ارتباطی بین این دو وجود نداشت و علم ناقص روان شناسی و یافته های رواﻥشناسان راجع به نقش ضمیر ناخودآگاه به کار و مشکلات ناشی از آن ارتباط داده نشده بود. در نتیجه نویسندگان و محققان مکتب مدیریت علمی و کلاسیک که تا حدودی به نقش و اهمیت انسان در کار پی برده بودند چون از روانشناسی و آنچه را که محققان این علم مطرح کرده بودند اطلاعی نداشتند ناچار راه حل های خود در رفع مشکلات را در چارچوب عواملی از قبیل پرداخت مناسب، انگیزه مالی، ایجاد روابط غیر رسمی و ... عنوان می ساختند.
مکتب نئوکلاسیک عکس العمل و واکنشی به مکتب خشک و جامد کلاسیک بود. این مکتب با بهرﻩگیری از یافته های روان شناسی و تحقیقات انجام شده در این زمینه و آشنا شدن مدیران با مکاتب جدید عرضه شده در روان شناسی بیشتر بر عوامل اجتماعی و روانی فرد و کارهای گروهی تأکید داشت تا نقش رسمی سازمان. این مکتب توجه به روابط انسانی را از جمله عناصر مهم مدیریت می دانست و به دلیل همین طرز نگرش مکتب روابط انسانی نیز نام گرفت.
موضوع انسان و نقش آن در چرخه فعالیت ها از آغاز پیدایش مدیریت همواره به گونه ای مورد توجه و اشاره بوده ولی شرایط زمان و جو حاکم بر اداره امور کارخانجات و مؤسسات امکان اجازه رشد را به این طرز تفکر نمی داد. به طور مثال یکی از افرادی که در این رابطه تحقیقاتی نیز داشته است «لیلیان مولر گیلبرت » می باشدکه با تألیف و انتشار کتابی در سال 1916 تحت عنوان روان شناسی مدیریت به مسائل انسانی کار اشاره داشته است.
اگر چه مطالعات در این زمینه به گونه ای پراکنده انجام می شد ولی اولین بررسی و تحقیق سیستماتیک و ریشه ای توسط التون مایو (1945-1880) و دو نفر از همکاران او به نام های دیکسون و راتلیزبرگر با مطالعات هاثورن ( هاثورن نام کارخانه ای وابسته به شرکت وسترن الکتریک در شیکاگو می باشد) آغاز شد و تحت عنوان نهضت روابط انسانی تا سال ها به مثابه راه و روشی مناسب مورد توجه مدیران قرار داشت، نهضتی که به عقیده بسیاری از محققان متأخر مدیریت گامی مهم در جهت تکامل اندیشه های مدیریت بوده است.
به زعم پیتر دراکر پس ازگذشت 50 سال از آغاز مدیریت علمی، مطالعات« هاثورن » پایه های آن را سست نمود و چیزی را جانشین آن کرد که به روابط انسانی مشهور گردید. اگر چه « التون مایو » پیشگام نهضت روابط انسانی نیز همانند « فردریک تیلور» هیچگاه نپرسید کار چیست و چرا انجام می شود و در تجربه معروف « هاثورن » تنها سوالی که از فکرش ﻣﻰگذشت این بود که چگونه می توان سیم پیچی تلفن را به گونه ای بهتر انجام داد (دراکر،1990؛145) .
نتایج به دست آمده از «مطالعات هاثورن» کاملاً غیر منتظره و در جهت مخالف نظر کلاسیک ها بود. با این مطالعات ثابت شد که کارگران بیشتر به گروه های غیر رسمی تعلق دارند و نفوذ فوق العاده ای در محیط کار اعمال می کنند و دادن انگیزش های مناسب به آنها از قبیل نور کافی، فرصت استراحت کوتاه، فراهم کردن شرایط مراوده برای آنها تأثیر بسزائی در کارآئی و بهره وری دارد. به طور کلی آنچه که از مطالعات هاثورن بدست آمد به صورت خلاصه عبارت می باشند از: وجود سازمان غیررسمی در کنار سازمان رسمی، تعلقات گروهی، مشارکت در تصمیم گیری، انسان اجتماعی، رهبری غیر رسمی، سازمان اجتماعی، و بالاخره عدم تطابق ساختار رسمی سازمان با گروههای غیررسمی.
محاسن مکتب نئوکلاسیک (روابط انسانی)
نهضت روابط انسانی با تکیه بر عامل نیازهای اجتماعی فرد، تفکر طرفداران مکتب کلاسیک را که تکیه صرف بر بهره وری دارد بهبودی بخشید. محققان مکتب نئوکلاسیک بر اهمیت روش های مدیران در اداره امور سازمان تکیه داشتند و از این رهگذر انقلابی در آموزش مدیران ایجاد کردند. با توجه به اصول مکتب نئوکلاسیک، توجه طرفداران این مکتب به تدریج بر آموزش مهارت های مدیریت در مقابل مهارتهای فنی متمرکز گردید و عامل انسانی در تولید به تدریج دارای نقش پر اهمیتی شد و به خواستها و نیازهای او توجه بیشتری معطوف گردید.
محدودیت های مکتب نئوکلاسیک (روابط انسانی)
اگر چه مطالعات هاثورن به گونه ای عمیق بر طرز تفکر مدیران در خصوص شغل، فرد، سازمان و راههایی که باید با مشکلات سازمان مقابله نمود گذاشته است، معهذا تحقیقات یاد شده در تعبیر و تفسیر مسائل و تجزیه و تحلیل موارد در ارتباط با موضوع های تحقیق دارای نقاط ضعفی می باشد.
مطرح شدن انسان اجتماعی به عنوان وزنه ای سنگین در مقابل انسان عقلانی- اقتصادی- ﺘﻙبعدی از اهمیت زیادی برخوردار بود. بسیاری از مدیران مؤسسات صنعتی، تجاری و اداری و محققان روانشناسی و مدیریت قبلاً چنین تصور می کردند که کارگران راضی دارای تولید بیشتری می باشند درحالی که کوشش های انجام شده برای افزایش تولید در سالهای 1950 منتج به افزایش تولید مورد انتظار نگردید (هومانز،1995؛63-48) .
ظاهراً محیط اجتماعی کارخانه فقط یکی از عوامل مؤثر در بهره وری و تولیدات می باشد و یا سطح حقوق بدون توجه به سطح علاقمندی به کار، فرهنگ و ساختار سازمان و روابط کارگر- کارفرما نیز در این مورد نقش خود را دارند که باید مورد توجه قرار گیرد.
در نتیجه و به طور کلی بهره وری و رضایت از کار مسئله ای بسیار پیچیده از آن است که تصور می شد (استونر و فریمن،1986؛50 ) .
آزمایش های انجام شده توسط میرویس و لالر در سال 1977 عدم ارتباط بین رضایت شغلی و کار انجام شده را به اثبات رساند. در جریان این مطالعات معلوم شده که رابطه رضایت شغلی و انجام کار و بهره وری آنطور که طرفداران نهضت روابط انسانی ادعا داشتند مثبت نمی باشد زیرا اولاً رضایت شغلی عمدتاً پاسخ احساسی فرد به کار می باشد و به علت متغیرات متعددی که در این امر دخالت دارند اندازﻩگیری آنها کار بسیار مشکلی است و به طور کامل نمی توان نیازهای اجتماعی- علمی تحقیقات را پاسخگو بود. ثانیاً جدا کردن مسئله رضایت شغلی از مسئله مشابه و پیچیده انگیزش شغلی امری بسیار مشکل می باشد که در تصمیم گیریهای مدیریت در مکتب نئوکلاسیک نقش عمده ای بازی می کند.
مکتب مدیریت رفتارگرائی
پیشرفت های حاصل شده در روان شناسی، جامعه شناسی و توسعه تحقیقات پیچیده تر در این زمینه، ﺑﻪخصوص بعد از جنگ دوم باعث شد که مطالعه رفتارگرائی در محل کار به منزله علمی واقعی مورد توجه قرار گیرد. بعضی از پیشگامان که در این زمینه تحقیقات زیادی انجام داده اند از قبیل «رنسیس لایکرت»، «کریس آرجریس» و ... همراه با سایر پژوهندگان جنبه های مختلف رفتارگرائی را از نقطه نظر مراودات اجتماعی، انگیزش، قدرت و اختیار، طرح سازمانی، ارتباطات، رهبری، طراحی شغل و کیفیت مدیریت سازمان مورد توجه قرار داده اند.
مکتب رفتارگرائی به طور اعم از اثرگذاری طرز تفکر روابط انسانی بر تکنیک های روابط انسانی و وابستگی های اجتماعی انسان نشأت و مایه گرفته است. تمرکز این مکتب بیشتر بر این نکته است که به کارکنان کمک شود تا بتوانند ظرفیتهای بالقوه خود را از طریق تفکر بر رفتار و توانائی های خویش در چارچوب سازمان و مدیریت تشخیص دهند.به عبارت دیگر هدف مکتب رفتارگرائی عبارت از افزایش اثرگذاری سازمانی از طریق مؤثر ومفید قرار دادن منابع انسانی سازمان ﻣﻰباشد (هاوسلیتر،1979؛46-43‌) .
مکتب رفتارگرائی با نفوذ و شهرتی که بدست آورد موفق شد کلیه زمینه های مدیریت را در طول سالهای 1960 پوشش دهد و به گونه بقیه مکاتب، این مکتب نیز بر تنها و بهترین راه تأکید می نمود. نهایتاً محتوای این مکتب مدیریت بر این اصل قرار دارد که کاربرد صحیح علم رفتارگرائی اغلب باعث بهبود روابط فرد و سازمان شده و موجب افزایش بهرﻩوری و کارآئی می گردد.( مسکون،1988؛47-46) .
محاسن مکتب رفتارگرائی
دانشمندان علم رفتاگرائی کمک بیش از اندازه ای در درک و تفهیم بیشتر و عمیق تر انگیزش افراد، رفتار گروهی، ارتباط و مراودات شخصی در کار و بالاخره اهمیت کار از نظر انسان نموده اند. یافته های این دانشمندان، به مدیران این آگاهی و توانائی را داده که با حساسیت و رفتار مؤثرتر با کارکنان برخورد نمایند. این گروه از دانشمندان بر اساس این طرز تفکر دیدگاه های جدیدی در زمینه های مختلف مدیریت اعم از رهبری، حل تعارض بین کارکنان، کسب و اعمال قدرت، تحولات سازمانی و ارتباطات ارائه داده اند.
محدودیت های مکتب رفتارگرائی
علیرغم وجود محاسن غیر قابل انکار علم رفتارگرائی برای مدیران، بسیار از محققان مدیریت از جمله دانشمندان رفتارگرائی بر این اعتقاد هستند که زمینه های بالقوه این علم هنوز به طور کامل تشخیص داده نشده اند. مدیران احتمالاً در مقابل پیشنهادی دانشمندان رفتارگرائی مقاومت نشان می دهند زیرا تمایل به درخواست کمک از دیگران هنگام رفتار با کارکنان را دور از شأن یک مدیر می دانند، مدل ها و تئورﻱهایی که از طرف دانشمندان رفتارگرائی به مدیران پیشنهاد شده به نظر آنها بسیار پیچیده و غیرملموس برای استفاده مناسب وفق مشکلات خاص آنها می باشد. نهایتاً چون رفتار انسانی پیچیده و غیرقابل پیش بینی است توصیه های دانشمندان رفتارگرائی در یک مورد خاص اغلب از یکدیگر متفاوت می باشند و این مسئله مدیران را در مقابل این سوال که «کدام توصیه را انجام دهم» قرار ﻣﻰدهد (لی،1971؛28-20) .

 

 

 


مکتب مدیریت سیستم ها
امروزه هر کتابی که راجع به سازمان و مدیریت تألیف شود بحث سیستم به صورت محور اصلی مسائل مطروحه خودنمائی می کند و مدیران امروزی تفکر سیستمی و کلی نگری در مدیریت سازمان را یک اصل و پارادایم می دانند.
تئوری سیستم مفهوم جدیدی نیست بلکه ریشه آن به نظام های آفرینش و جهان طبیعت می رسد ولی سیستم به صورت تئوری محصول بعد از جنگ جهانی دوم است.
تئوری عمومی سیستم ها نتیجه آخرین پیشرفت های فکری بشر در طول تاریخ می باشد که به صورت نظریه مادر، بر تمام رشته های علمی سایه افکنده است. روش تفکر سیستمی امروزه در تمام سطوح تحقیقاتی و در موارد گوناگون مورد استفاده می باشد. از بررسی یک ذره اتم گرفته تا ساختار موتور اتومبیل، بدن انسان، سازمانهای اجتماعی، منظومه شمسی و کهکشان ها را می توان از تئوری سیستم ها بهره گرفت. کاربرد این تئوری در رشته های مختلف واژﻩهایی از قبیل سیستم اقتصادی، سیستم ارتباطات، سیستم اطلاعات، سیستم اعصاب، سیستم حمل و نقل و ... را متداول ساخته است
تعاریف زیادی برای سیستم یا نظام ارائه شده است که از میان آنها تعاریف زیر که ساده و جامع ﻣﻰباشند نقل می شود:
- سیستم عبارت است از مجموعه پیچیده و یا ترکیبی از اجزاء و اعضاء که این مجموعه را به صورت یک واحد کل در می آورد (جانسون،1967؛4) .
- سیستم مجموعه ای از اجزاء است که با ارتباط و همبستگی متقابل، مجموعه واحدی را تشکیل می دهد و نقش معینی را ایفاء می کند ( جاسبی،1373؛78 ) .
- سیستم مجموعه ای است که از چندین جزء وابسته به یکدیگر تشکیل شده است.به طور کلی و به قول رابرت ماردیک و دیگران سیستم یک دسته از عوامل و عناصر از قبیل افراد، اشیاء و تفکرات هستند که برای رسیدن به هدف با یکدیگر مرتبط ﻣﻰباشند (ماردیک،1992؛57-55) .
مکتب مدیریت اقتضائی
مسائل جهان امروز به سرعت در حال خروج از چارچوب های قابل پیش بینی و اندازه گیری و ورود به دنیائی است که انعطاف پذیری زیادی را برای مقابله با تغییرات مداوم ضروری ﻣﻰنماید.اقتصاد دان برجسته و مشهور به نام چارلز کیندلبرگر به شاگردان خود در مؤسسه تکنولوژی ماساچوست همواره توصیه می نمودکه در پاسخ به پرسش و سوالات پیچیده اقتصادی همیشه با جمله شرطی از قبیل «... بستگی دارد به اینکه ...» و یا سایر اشکال جمله مذکور اقدام به جواب دادن بنمایند. به عقیده وی اظها

دانلود با لینک مستقیم


بررسی کارائی و اﺛربخشی سیستم حسابداری مدیریت در شرکتهای شهرک صنعتی شهر کرمانشاه

بررسی رابطه اجزای صورت سود و زیان با بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

اختصاصی از نیک فایل بررسی رابطه اجزای صورت سود و زیان با بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چکیده:

بورس اوراق بهادار تهران به عنوان یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه در کشور ما، محل تلاقی عرضه و تقاضای خریداران و فروشندگان سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس است. در این میان، سهامداران بالفعل و بالقوه برای اخذ تصمیمات منطقی و مطمئن در مورد خرید، فروش و یا نگهداشت سهام مورد نظر خود به معیاری قابل اتکا نیاز دارند تا بتوانند با استفاده از آن به مقایسه و ارزیابی سهام شرکت ها بپردازند. این تحقیق به دنبال این است که با بررسی وجود ارتباط و یا عدم وجود ارتباط بین تغییرات اقلام صورت سود و زیان با تغییرات بازده سهام شرکت ها، معیاری قابل اتکا برای تصمیم گیری در اختیار سرمایه گذاران بازار سهام قرار دهد. لذا فرضیه اصلی تحقیق به شکل زیر تدوین شده است: بین تغییرات اقلام صورت سود و زیان با بازده سهام ارتباط معناداری وجود دارد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز جهت محاسبه متغیرهای مستقل و وابسته، از سالنامه ها و مجلات منتشره توسط سازمان بورس اوراق بهادار تهران،همچنین گزارشات مجامع عمومی شرکت های پذیرفته در بورس استفاده شده است. دوره زمانی این تحقیق، دوره زمانی حد فاصل سال های 1379 تا 1383 می باشد. همچنین از مجموع 295 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران (جامعه آماری تحقیق) در سال های مذکور، تعداد 55 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شده است و از اطلاعات صورت سود زیان و بازده سهام آنها جهت آزمون فرضیه تحقیق استفاده شده است. روش مورد استفاده در این تحقیق قیاسی – استقرایی بوده و جهت آزمون فرضیات از مدل رگرسیون دو متغیره و چند متغیره استفاده شده است. بر اساس تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از آزمون داده ها، این نتیجه حاصل شد: بین تغییرات صورت سود و زیان با بازده سهام، ارتباط معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر فرضیه اصلی تحقیق رد شد. لذا بر اساس نتایج این تحقیق، نمی توان تغییرات صورت سود و زیان طی سنوات مختلف را به عنوان معیاری قابل اتکا جهت تصمیم گیری سرمایه گذاران پیشنهاد نمود.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه اجزای صورت سود و زیان با بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

بررسی تاثیر رقابت در بازار محصول بر مدیریت واقعی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

اختصاصی از نیک فایل بررسی تاثیر رقابت در بازار محصول بر مدیریت واقعی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تاثیر رقابت در بازار محصول بر مدیریت واقعی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران


بررسی تاثیر رقابت در بازار محصول بر مدیریت واقعی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

چکیده:

پژوهش حاضر به بررسی تأثیر رقابت در بازار محصول بر مدیریت واقعی سود شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می­پردازد. برای دستیابی به این هدف، شاخص­های هرفیندال- هیرشمن (964)، لرنر (1934) و لرنر تعدیل شده (1958) به عنوان معیارهای رقابت در نظر گرفته شده­اند در حالی­که برای ارزیابی مدیریت واقعی سود از مدل دیفوند و پارک (2001) استفاده شده است. در این پژوهش 56 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه­ی زمانی 1382-1391 با روش حذف سیستماتیک ساده انتخاب شد و برای آزمون فرضیه­ها از مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد که نتایج حاصل از آزمون فرضیه­های پژوهش با استفاده از داده­های ترکیبی بیانگر این است که به طور کلی شاخص­های هرفیندال- هیرشمن، لرنر و لرنر تعدیل شده بر مدیریت واقعی سود شرکت­ها تأثیر مثبت یا مستقیم وجود دارد اما تأثیر مذکور معنادار نمی­باشد. این یافته با نتایج پژوهش­های داتا و همکاران (2012) و کریستو و فنگ­تیان (2012) از نگرش تأثیر مطابقت دارد، هر چند در این پژوهش معناداری آن مورد تأیید قرار نگرفت.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تاثیر رقابت در بازار محصول بر مدیریت واقعی سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران