لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
انقلاب ما انفجار نور بود.
امام خمینی (قدس سره)
در دوران معاصر، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حادثه مهم و حیرت انگیزی برای جهانیان بود. این حادثه ی بزرگ قرن، از یکسو معادلات سیاسی استکبار را در ادامه ی سیاست سلطه و تقسیم استعماری جهان بر هم زد و از سوی دیگر، یکی از استوارترین رژیم های وابسته را که از حمایت قدرت های بزرگ برخوردار بود، ریشه کن ساخت، و در کشوری چون ایران، با اهمیتی که از نظر استراتژیکی و اقتصادی برای قدرت های بزرگ جهان دارد، تحولی سیاسی – مردمی و عظیم به وجود آورد و این جریان سیاسی، یک بار دیگر اسلام را به عنوان یک قدرت تعیین کننده در جهان مطرح نمود و چشم انداز وحدت جهان اسلام، حرکت عظیم بازیابی خویشتن خویش، گریز از سلطه، ایستادگی در برابر استعمار کهنه و نو، ایجاد قطب سیاسی جدید در جهان و فروریزی رژیم های وابسته و تحمیلی را در سرزمین های پر نعمت اسلامی، در برابر دیدگان مشتاق، بیش از یک میلیارد مسلمان گشود و موجی از وحشت و اضطراب در دل های جهان خواران پدید آورد.
معنای انقلابانقلاب در لغت، برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن، رجعت، تغییر، تحول و ... است و در اصطلاح رایج جهان، شورش عدّه ای برای واژگون کردن حکومت و ایجاد حکومتی نو به منظور تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها، مناسبات، ساختار سیاسی و اجتماعی و جایگزینی سازمانی نوین و مطلوب در چهارچوب اهداف و آرمان های خاص می باشد.
در قرآن واژه ی انقلاب به کار نرفته ولی ده مورد مشتقات آن آمده است. در تمام این آیات، تناسب موضوع و منظور آیات، مفهوم لغوی آن، یعنی تغییر و دگرگونی و برگشتن مورد توجه بوده است، که گاهی انقلاب به سوی تعالی و کمال است (اعراف 119) و گاهی بازگشت به عقب و انحطاط (آل عمران 144) و گاهی نه این و نه آن.
مشروطیت در ایران (1324 ق) که دستاورد تلاش مجموعه ای از اقشار مختلف جامعه و غرب گرایان و روشنفکران برای اصلاح بنیادین در نظام دینی و اجتماعی ایران بود، سرانجام توانست با وضع قانون اساسی و متمم آن، تأسیس مجلس شورا و برخی نهادهای سیاسی و اجتماعی دیگر، گام هایی برای تحقق آرمان های خود بردارد. اما به دلایل فراوان، اهداف نظام مشروطه و مردم، برآورده نشد. استقرار دیکتاتوری رضاشاه (1299 تا 1320 ش) انحطاط عمیقی در ابعاد مختلف پدید آورد. او با نهادهای ملی و مذهبی در افتاد و شعائر دینی مورد دشمنی قرار گرفت. وی آداب مذهبی را خلاف تجدد می دانست حوزه های علمی دینی را تعطیل کرد، لباس روحانیت را خلاف رویه مملکت اعلام نمود و سرانجام در بازگشت از سفر به ترکیه اقدام به کشف حجاب کرد. مشروطیت نیز به طور کلی به فراموشی سپرده شد. در جریان جنگ جهانی دوم، در سال 1320 شمسی، دیکتاتوری بیست ساله فرو پاشید و آزادی های سیاسی و اجتماعی قابل توجهی پدید آمد.
در فضای پس از شهریور 20، به طور کلی سه جریان عمده ی فکری – سیاسی پدید آمدند که عبارت بودند از:مارکسیستی، ملی، اسلامی،حزب توده ی ایران مظهر جریان مارکسیستی بود که در برابر این جریان قدرتمند، انجمن های ملی و اسلامی تشکیل گردید. این دوران با کودتای 28 مرداد 1332، پایان گرفت. از سال 1332 تا 1342، اندیشه و سمت گیری افکار دینی به سوی یک تحول انقلابی و عمومی در جامعه و در میان روشنفکران و جوانان اوج بیشتری گرفت.
انقلاب سفیددر سال 1960، جان.اف. کندی، رییس جمهور امریکا به منظور جلوگیری از تعمیق اندیشه های انقلاب و مبارزات ضدِاستعماری و در نهایت حفظ منافع امریکا، برنامه های اصلاحی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی چندی را به حکومت های وابسته توصیه کرد. محمدرضا شاه در سال 1339، در جهت اجرای سیاست «کندی» ، لایحه ی اصلاحات ارضی را به مجلس برد، اما لایحه متوقف شد و کاری از پیش نرفت.
به توصیه امریکا، دکتر علی امینی در اردیبهشت 1340، به نخست وزیری منصوب شد. وی دست به انجام اصلاحاتی، از جمله اصلاحات ارضی زد، حکومت ایران و مطبوعات خارجی و به خصوص امریکایی، نام این اقدامات را انقلاب نهادند که رفته رفته نام «انقلاب سفید» بر آن اطلاق شد. به خاطر رقابتی که بین شاه و امینی به وجود آمد، شاه امینی را عزل کرد و در تاریخ 27 تیر 1341، اسد الله علم به نخست وزیری منصوب شد. در تاریخ 16 مهر 1341، مطبوعات نوشتند که در دولت لایحه ای با سه نکته تازه به تصویب رسید(1)
1- به زنان حق رأی داده شد.
2- قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان برداشته شد.
3- به جای سوگند به قرآن «کتاب آسمانی» آورده شد.
پس از انتشار این خبر، نخستین موج مخالفت از سوی روحانیت و مراجع دینی پدید آمد و در میان بازاریان و دیگر اقشار جامعه، گسترش یافت و رژیم ناچار به عقب نشینی شد واسد الله عَلَم طی تلگرافی به علمای قم نوشت:
1- نظریه دولت در مسأله « اسلامیت» همان نظریه علمای اسلام است.
2- سوگند با قرآن مجید است.
3- در مسأله مسکوت بودن عدم شرکت بانوان در انجمن های ایالتی و ولایتی ...
دولت نظرات آقایان را به مجلس تسلیم و منتظر تصمیم مجلسین خواهد بود.
امام خمینی (قدس سره) که در آن دوران یکی از مراجع بزرگ تقلید بودند آن را کافی ندانسته و خواستار ادامه ی مبارزه تا لغو رسمی تصویب نامه شدند. سرانجام، پس از پنجاه روز مبارزه، در 7 آذر 1341، در مطبوعات نوشته شد:
«در هیأت دولت تصویب شد که تصویب نامه مورخه 14/7/1341، قابل اجرا نخواهد بود.»
پس از پایان این ماجرا، تبلیغات دامنه داری علیه روحانیت، که هماورد غیر منتظره ای برای رژیم تلقی می شد، آشکارا و پنهان آغاز شد. در 19 دی 1341، شاه اصول پیشنهادی خود را که بعدها «لوایح شش گانه» نام گرفت و تا سال 1356، تا 19 اصل گسترش یافت، اعلام کرد و از مردم خواست که با شرکت در همه پرسی، به آن ها رأی دهند.
این لوایح عبارت بودند از:
1- الغای رژیم ارباب و رعیتی.
2- تصویب لایحه قانونی ملی کردن جنگل ها در سراسر کشور.
3- تصویب لایحه فروش کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی.
4- تصویب لایحه ی قانون سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه های تولیدی.
5- لایحه ی اصلاحی قانون انتخابات.
6- لایحه ی ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری.
مراجع تقلید قم و تهران طی اعلامیه ای رفراندم را خلاف شرع و قانون اعلام و شرکت در آن را تحریم کردند.
دانشگاه ها، بازاریان و اصناف با اجتماعات، تظاهرات، اعتصابات و بیانیه ها در تهران، قم و برخی شهرهای بزرگ به حمایت از روحانیون برخاستند.
در روز ششم بهمن 1341، همه پرسی انجام گرفت و اعلام شد که پنج میلیون و ششصد هزار رأی موافق و چهارصد هزار و صد و پنجاه رأی مخالف به صندوق ریخته شده است. کندی و دیگر رهبران جهان به شاه تبریک گفتند، در حالی که موج مخالفت روحانیت ایران به خارج از کشور نیز سرایت کرد و علمای عراق در سطح گسترده ای به حمایت از علمای ایران برخاستند.
شروع نهضتنوروز سال 1342 شمسی بر اساس پیشنهاد امام خمینی (قدس سره) و تصویب مراجع قم، عزای عمومی اعلام شد. بعد از ظهر روز دوم فروردین به مناسبت سالروز شهادت امام صادق علیه السلام مجلس سوگواری در مدرسه ی فیضیه قم برگزار گردید. جمعیت انبوهی در آن شرکت کردند، مأموران رژیم، جلسه را به هم ریختند و شرکت کنندگان بخصوص طلاب و روحانیون را مجروح و مضروب ساختند و تنی چند نیز به شهادت رسیدند. پس از این حادثه اعلامیه هایی از علمای قم، تهران، نجف و دیگر شهرها صادر شد که رژیم شاه به دلیل بی حرمتی به دین و اصل دیانت و علما و طلاب محکوم است. رژیم شاه کارت تحصیلی طلاب را لغو و روحانیون جوان را دستگیر و به سربازخانه ها اعزام کرد.
با آغاز محرم سال 1342 شمسی اغلب سخنرانی ها و عزاداری ها به صورت سیاسی برگزار شد. عصر روز عاشورا امام (قدس سره) در مدرسه ی فیضیه ی قم، در حضور انبوه مردم، سخنرانی کرد و در آن از اعمال رژیم شاه و کشتار مردم و قانون شکنی و خطر اسراییل و خطری که اسلام و کشور را تهدید می کند، یاد نمود و آشکارا شاه را مخاطب قرار داده و گفتند:
دهه فجر 12 ص