نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود صلاحیت جهانی رسیدگی به جرائم علیه بشریت در حقوق فرانسه 14 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود صلاحیت جهانی رسیدگی به جرائم علیه بشریت در حقوق فرانسه 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

صلاحیت جهانی رسیدگی به جرائم علیه بشریت در حقوق فرانسه

مقدمه :

د ادگاههای داخلی یک کشور با تکیه بر چه مبانی خود را صالح به رسیدگی جرائم می دانند حقوقدانان اصولی را که صلاحیت کیفری بر مبنای آنها اعمال می شود به شرح ذیل برشمرده اند :

1 ـ اصل صلاحیت سرزمینی ( 1 ) . این اصل که شناخته ترین و بی مناقشه ترین اصل اعمال صلاحیت کیفری است مقررمی نماید که دولت ها در ارتباط با جرائمی که در قلمرو آنها اتفاق می افتد حق اعمال صلاحیت کیفری دارند .

2 ـ اصل آثار جرم (2) .

به موجب این اصل یک دولت می تواند به جرائمی که خارج از قلمرو وی اتفاق افتاده و در عین حال آثار مادی در قلمرو وی به وجود آورده است رسیدگی نماید .

3 ـ اصل تابعیت متهم (3) .

یک دولت می تواند به جرائم اتباع خود در هر جا که مرتکب شوند رسیدگی نماید .

4 ـ اصل حمایت از تبعه (4) .

یک دولت می تواند به جرائمی که توسط خارجیان و در خارج از قلمرو وی اتفاق افتاده است رسیدگی نماید مشروط به این که آن جرائم مستقیماً علیه امنیت آن دولت یا علیه منافع مهم وی ـ مثل پول و اسکناس ـ ارتکاب یافته باشد .

5 ـ اصل آسیب به اتباع (5) .

دولت ها گاه می توانند صلاحیت کیفری محاکم خود را در مورد جرائمی که در خارج از قلمرو آنان اماعلیه اتباع آنان ارتکاب یافته است اعمال نمایند (6) .

6 ـ علاوه بر اصول فوق الذکر اصل دیگری وجود دارد که از آن “ به صلاحیت جهانی ” یاد کرده اند . به موجب این اصل ، پاره ای از جرائم بین المللی هر چند در خارج از قلمرو حاکمیت یک دولت اتفاق افتد و متهم و مجنی علیه نیز تبعه آن کشور نباشند ، در صورتی که متهم در آن کشور یافت شود می تواند مورد تعقیب و محاکمه قرار گیرد . مثال مشهور این جرم دزدی دریایی است که مطابق مواد 14 و 22 کنوانسیون ژنو 1958 چنانچه دزدی دریایی در دریای آزاد اتفاق افتد هر کشوری که متهم در قلمرو وی یافت شود می تواند صلاحیت کیفری خود را بر او اعمال نماید .

از میان اصول فوق الذکر ماده 3 قانون مجازات اسلامی ، اصل صلاحیت سرزمینی را بنا نهاده است :

“ قوانین جزایی درباره کلیه تمام کسانی که در قلمرو حاکمیت زمینی ، دریایی ح و هوایی جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم می شوند اعمال می شود ….”

همچنین ماده 4 قانون مجازات اسلامی اصل آثار جرم را چنین ترسیم نموده است :

“ هرگاه قسمتی از جرم در ایران واقع و نتیجه آن در خارج از قلمرو در ایران حاصل شود ، در حکم جرم واقع شده در ایران است . ”

ماده 7 نیز مشعر بر قبول اصل تابعیت متهم است :

“ … هر ایرانی که در خارج از ایران مرتکب جرم می شود و در ایران یافت شود طبق قوانین جزائی جمهوری اسلامی ایران مجازات خواهد شد.”

اصل حمایت از تبعه نیز در ماده 5 قانون مجازات اسلامی مقرر نموده است که هر ایرانی یا خارجی از قلمرو حاکمیت ایران مرتکب اقدام علیه حکومت و امنیت جمهوری اسلامی ایران ، جعل فرمان یا دستخط یا امضای مقام رهبری ، جعل نوشته رسمی رئیس جمهور ( و مقامات دیگری که در بند 3 به آنها تصریح شده است ) ، جعل اسکناس و سایر موارد مذکور در بند 4 بشود محاکم ایران صلاحیت رسیدگی به جرم وی را خواهند داشت .

اصل صلاحیت جهانی نیز در ماده 8 قانون مجازات اسلامی بدین شکل انعکاس یافته است :

“در مورد جرائمی که به موجب قانون خاص یا عهود بین المللی مرتکب در هر کشوری به دست آید محاکمه می شود اگر در ایران دستگیر شد طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات خواهند شد . ”

بدین ترتیب قانون مجازات اسلامی پس از قبول اصل صلاحیت سرزمینی ، اصل آثار جرم ؛ اصل تابعیت متهم ، اصل حمایت از تبعه و نیز اصل صلاحیت جهانی را با شرایط مقرر تأیید نموده است . اما در قوانین ایران ظاهراً صلاحیتی برای محاکم کشور در صورتیکه جرمی علیه یکی از اتباع ایرانی در خارج از کشور واقع شده باشد تجویز نگردیده است . به هر حال اصول فوق الذکر بیانگر این نکته اند که اعمال صلاحیت کیفری محاکم دولتی نیازمند به نوعی پیوند و ارتباط بین کشور متبوع قاضی و جرم ارتکابی است . جرم می بایست در قلمرو کشور قاضی واقع شده باشد یا آثاری در قلمرو کشور قاضی بر جای نهاده باشد یا متهم تابعیت دولت قاضی را داشته باشد و یا جرم علیه امنیت و یا منافع کشور قاضی ارتکاب یافته باشد و یا ـ نهایتاً ـ مجنی علیه از اتباع کشور قاضی بوده و یا متهم در کشور قاضی دستگیر شده باشد .

اما آیا جرمی که در قلمرو کشور دیگر و از ناحیه اتباع بیگانه واقع شده است و هیچگونه رابطه ای با کشور قاضی ندارد می تواند از سوی وی تحت پیگرد و محاکمه قرار گیرد ؟

چنین به نظر می رسد که مفهوم صلاحیت جهانی از دو سو رو به توسعه است :

از یک سو جرائم دیگری ـ به جز آنچه دولت متبوع قاضی به موجب عهدنامه یا قانون ملزم به اجرای آن است ـ میتواند مشمول صلاحیت جهانی باشد : “ جرائم علیه بشریت ” و “ نسل کشی ” به ویژه از جرائمی هستند که دولت موظفند متهمین به آنها را در هر جا و از سوی هر کس اتفاق افتاده است محاکمه نمایند (7) . از سوی دیگر دستگیری متهم در قلمرو کشور قاضی شرط اعمال صلاحیت محاکم نیست . محاکم می توانند تحقیقات مقدماتی را تا زمان دستگیری متهم و یا عنداللزوم در خواست استرداد وی ، انجام دهند .

موضوع “ صلاحیت جهانی ” مباحثات و مناقشات جدیدی را بر انگیخته است . پاره ای از کشورها مثل بلژیک قوانین خود را در راستای اعمال صلاحیت جهانی به معنای وسیع آن اصلاح نموده اند . بر عکس ، محاکم عالی فرانسه بر این عقیده اند که حقوق فرانسه اجازه تفسیر وسیع مقررات مربوط به صلاحیت جهانی را نمی دهد .

آنچه که در پی می آید گزارشی است که خانم استرن از برخورد محاکم فرانسه مساله “ صلاحیت جهانی ” تحریر نموده است .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود صلاحیت جهانی رسیدگی به جرائم علیه بشریت در حقوق فرانسه 14 ص

مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

اختصاصی از نیک فایل مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام


 مقاله در مورد  مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

اشاره:  در این نوشتار به این پرسشها پاسخ خواهیم داد که چرا غیبت اتفاق افتاد و چه زمانی ظهور رخ خواهد داد؟ در لابلای پاسخ به این دو پرسش، مسائلی چون خشونت های هنگام ظهور و جایگاه آزادی و اختیار بشر در پدیدة ظهور و چگونگی ادارة جهان پس از ظهور مطرح خواهد شد.

 پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگری که پیرامون پدیدة غیبت و ظهور وجود دارد، نیازمند بررسی مبانی غیبت و ظهور است. با روشن شدن مبانی این پدیده، پاسخ پرسشهای گوناگون آن نیز روشن خواهد شد. این نوشتار، در سه اصل به بررسی مبانی پدیدة غیبت و ظهور خواهد پرداخت و سپس بر مبنای اصول یاد شده، پدیدة غیبت و ظهور و برخی مسایل پیرامونی آن را بررسی خواهد کرد.

 اصل‌ اول‌

 تغییرناپذیری‌ امامت‌ و ولایت‌

 1-1  طرح‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌

 طرحی‌ که‌ خداوند متعال‌ برای‌ «ادارة‌ امور جهان‌» تنظیم‌ کرده‌ است‌، نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌ است‌. این‌ نظریه‌، نه‌ یک‌ نظریة‌ اسلامی‌ که‌ یک‌ نظریة‌ الهی‌ و مورد پذیرش‌ همة‌ ادیان‌ آسمانی‌ است‌. شاید تصور شود که‌ تا پیش‌ از رحلت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، دوران‌ نبوت‌ و رسالت‌ جریان‌ داشته‌ است‌ و بعد از آن‌ دوران‌ امامت‌ و ولایت‌ آغاز می‌شود و لذا نمی‌توان‌ ادعا کرد که‌ نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌، طرح‌ همیشگی‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌ است‌، بلکه‌ این‌ نظریه‌ از زمان‌ رحلت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، آغاز گردید.

 واقعیت‌ این‌ است‌ که‌ نظریه‌ امامت‌ و ولایت‌ در تعارض‌ با رسالت‌ و نبوت‌ نبوده‌، بلکه‌ با آن‌ قابل‌ جمع‌ است‌. نبوت‌ و رسالت‌، مقام‌ گرفتن‌ و ابلاغ‌ کردن‌ وحی‌ هستند و امامت‌ و ولایت‌ مقام‌ اجرای‌ آن‌. به‌ همین‌ جهت‌ «رسول‌» و «نبیّ» می‌توانند «امام‌» و «ولیّ» هم‌ باشند، چنانکه‌ درمورد رسول‌ مکرم‌ اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، اینگونه‌ بوده‌ است‌.

 البته‌ در برخی‌ نظریه‌ها ادعا شده‌ که‌ هدف‌ بعثت‌ انبیاء، «خدا و آخرت‌» بوده‌ و «امامت‌ ناس‌» جزء مأموریت‌ الهی‌ انبیاء، از جمله‌ نبی‌ مکرم‌ اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، نبوده‌ است‌. این‌ نظریه‌ هرچند در زمان‌ ما پردازش‌ شده‌ و برای‌ نظریه‌ پرداز آن‌ جدید محسوب‌ می‌شود ولی‌ ریشه‌ در تاریخ‌ اسلام‌ دارد. نظریة‌ تفکیک‌ میان‌ رسالت‌ و امامت‌، و محدود ساختن‌ مأموریت‌ انبیا به‌ ابلاغ‌ رسالت‌، یک‌ نظریة‌ اموی‌ است‌. معاویه‌ در یکی‌ از نامه‌هایی‌ که‌ به‌ حضرت‌ علی‌، علیه‌السلام‌، نوشته‌ است‌، نظر خود را این‌گونه‌ بیان‌ می‌کند:

 ألا و إنّما کان‌ محمّد رسولاً من‌ الرسل‌ إلی‌الناس‌ کافة‌ فبلّغ‌ رسالات‌ ربّه‌ لایملک‌ شیئاً غیره‌. بدان‌ که‌ محمد فقط‌ فرستاده‌ای‌ از خیل‌ فرستادگان‌ خدا به‌سوی‌ همة‌ مردم‌ بود که‌ رسالت‌ خود را تبلیغ‌ کرد و ولایت‌ و تملّک‌ بر هیچ‌ چیز دیگر نداشت‌.

 همانگونه‌ که‌ معلوم‌ است‌، معاویه‌ «امامت‌» رسول‌ خدا، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، را انکار کرده‌ است‌ و مأموریت‌ الهی‌ ایشان‌ را فقط‌ ابلاغ‌ رسالت‌ می‌داند. امّا در مقابل‌ وی‌ حضرت‌ علی‌، علیه‌السلام‌، قرار دارد که‌ «امامت‌ ناس‌» را مأموریت‌ الهی‌ پیامبر اکرم‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، می‌داند. آن‌ حضرت‌ در جواب‌ معاویه‌ می‌نویسد:

 والذی‌ أنکرت‌ من‌ إمامة‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، و زعمت‌ أنّه‌ کان‌ رسولاً و لم‌ یکن‌ إماماً، فإنّ إنکارک‌ علی‌ جمیع‌ النبیّین‌ الائمّة‌، و لکنّا نشهد أنّه‌ کان‌ رسولاً نبیّأ إماماً، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌  . و امّا اینکه‌ امامت‌  (حضرت‌)  محمد، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، را انکار کردی‌ و پنداشتی‌ که‌ او فقط‌ رسول‌ است‌ نه‌ امام‌، این‌ در حقیقت‌ انکار همة‌ پیامبرانی‌ است‌ که‌ «امام‌» بوده‌اند، ولی‌ ما شهادت‌ می‌دهیم‌ که‌ او  هم‌ رسول‌ بود و هم‌ نبّی‌ بود و هم‌ امام‌.

 خلاصة‌ سخن‌ اینکه‌ «امامت‌ ناس‌» جزء مأموریت‌ الهی‌ پیامبران‌ است‌ و لذا امامت‌ فقط‌ محدود به‌ ائمه‌ دوازده‌گانه‌ شیعه‌ نمی‌شود، بلکه‌ همة‌ انبیای‌ الهی‌ نیز امام‌اند. البته‌ در شرایط‌ زمانی‌ که‌ ما قرار داریم‌، براساس‌ نظریه‌ «خاتمیت‌»، دوران‌ رسالت‌ و نبوت‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ و آنچه‌ الان‌ وجود دارد، «امامت‌» است‌.

 1-2  «ثبات‌ و تغییرناپذیری‌» طرح‌ امامت‌

 طرح‌ دین‌ برای‌ ادارة‌ امور بشر (یعنی‌ طرح‌ ولایت‌ و امامت‌) طرحی‌ ثابت‌ و تغییرناپذیر است‌. شخص‌ امام‌ و ولیّ تغییر می‌کند، امّا نظریه‌ امامت‌ و ولایت‌ تغییر نمی‌کند، زیرا امامت‌ و ولایت‌، همانند توحید و معاد، در زمرة‌ اصول‌ ثابت‌ حیات‌ تکاملی‌ انسان‌ قرار می‌گیرد و لذا تغییرناپذیر خواهد بود. این‌گونه‌ نیست‌ که‌ خداوند متعال‌ با مرور زمان‌ حرف‌ جدیدی‌ و نظر جدیدی‌ و طرح‌ جدیدتر و کارآمدتری‌ برای‌ ادارة‌ امور بشر ارائه‌ کند. تغییرپذیری‌ در حوزة‌ حاکمیت‌، یا به‌ دلیل‌ غیراصولی‌ بودن‌ موضوع‌ است‌ که‌ با مقتضیات‌ زمان‌ قابل‌ تغییر است‌ و یا به‌دلیل‌ نقصان‌ دانش‌ بشری‌ و یا به‌ دلیل‌ تغییر زمینه‌های‌ انسانی‌ پذیرش‌ حاکمیت‌ها  ، امّا نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌، هم‌ از اصول‌ است‌ و هم‌ از یک‌ منشأ بی‌نقص‌ و کمال‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

تحقیق در مورد تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 35 صفحه


 قسمتی از متن .docx : 

 

تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی

چکیده

در قوانین بـعد از انـقلاب،گاه مـقرراتی تصویب شده که حتی با مصوبات‌ چند سال قبل از خود نیز به کلی مغایر اسـت. تأسیس مصرحه در ماده‌ 862 قانون مجازات اسلامی‌ سال‌ 0731 از جمله ضوابطی است که در جهت عکس پیـام نهاد سلف‌ خود،ماده 45 قانون حـدود و قـصاص سال 2631،به تصویب رسیده است.قانون جدید،برخلاف مفاد قانون گذشته‌ می‌گردید:«چنان‌چه مجنی علیه قبل از مرگ‌ جانی را از قصاص نفس عفو نماید حق قصاص ساقط می‌شود و اولیای دم‌ نمی‌توانند پس از مرگ،مطالبه قصاص نمایند.»

بررسی و تطبیق در نهاد سابق و لا حق و مـنابع فقهی مغذّی‌ آنها‌ از یک طرف و مقایسه تأسیس مقرّر در ماده 862 قانون‌ مجازات اسلامی با سایر نهادهای مشابه و همچنین اصول کیفری از جهت دیگر،این نکته را به ذهن متبادر می‌نماید که‌ قانون‌ مزبور‌ با نهاد رضایت و یـا اذن قـبل از وقوع جرم در برخی جرایم،با گذشت بعد از تحقق بزه در جرایم قابل گذشت، با عفو عمومی که مستلزم تصویب قانون و در‌ جرایم و شرایط خاصی قابل اعمال است و عفو اختصاصی که صرفا موجب‌ تعدیل و تخفیف مـجازات مـی‌باشد و اثری در تخفیف جرم و توصیف آن ندارد،انطباق نداشته و کاملا‌ متفاوت‌ است.قاعده‌ موصوف‌ نه از عوامل توجیه‌کننده جرم‌ و نه‌ از عوامل رافع مسئولیت کیفری و نه عامل معافیت از کیفر تلقی می‌گردد؛بلکه‌ نهادی منحصر به فرد و ویژه بـه حـساب می‌آید.این‌ تأسیس‌ از‌ لحاظ ماهیت نیز چندان با قواعد و مسلمات‌ فقهی‌ و حقوقی‌ هماهنگ نمی‌باشد؛زیرا در تعلق بالذات حق قصاص نفس به مجنی علیه به دلیل عدم تحقق قتل و تعارض‌ با‌ قاعده«اسقاط ما‌ لم یـجب»تردید اسـت و از طـرفی تملک میت محال بوده‌ و امـکان اسـتیفای حـق قصاص برای میت قابل تصور نیست. اعلام عفو،مستلزم اراده،اختیار و شرایط جسمی و روانی مناسب‌ و متعارفی‌ است که یک فرد بزه دیده و مصدوم در حـالت احـتضار چـنین‌ اوصافی‌ را ندارد.ضمن آن‌که اصولا تا پیش از رسیدگی و احـراز مـجرمین و صدور حکم چگونه‌ می‌توان فردی‌ را‌ مورد‌ عفو قرار داد؟بنابراین،با وصف این‌که تأسیس موصوف شاید از لحاظ عملی مانع‌ بسیار‌ قوی‌ در اجـرای مـجازات قـصاص نفس و عملی انسانی تلقی گردد؛به دلیل مغایرت با برخی اصـول‌ کیفری‌ به‌زعم‌ نگارنده محملی‌ برای بقا ندارد.

مقدمه

تحول در امر قانون‌گذاری و تغییر‌ سیاست‌ کیفری،از پدیده‌های عادی و اساسا برای‌ پاسخ‌گویی بـه نـیازهای عـینی و ملموس جوامع بوده‌ و امری‌ ضروری تلقی می‌گردد.

در این راستا،قانون‌گذار مقتضیات ملی و فـراملی را مـدنظر قرار داده و با‌ تکیه بر مطالعات‌ اجتماعی و اقتصادی،براساس منطق و خرد علمی،به تصویب مقررات جدید یا‌ اصلاح‌ ضوابط‌ گـذشته‌ مبادرت مـی‌ورزد تـا بدین‌سان،کاستی‌ها و خلأهای تقنینی را مرتفع سازد.در مقررات مصوب سال‌های‌ اخیر کشور ما،متأسفانه‌ قانون‌گذار،به‌ ویـژه در امـور کـیفری(اعم از مقررات شکلی و ماهوی)کمتر به‌ این اصول عنایت‌ داشته‌ است.نسخ،اصلاح،تغییر‌ بدون مطالعه و کارشناسی قوانین و ابلاغ احـکام‌ جدید کـیفری،موجب بـروز مشکلات بسیار عمیق گردیده است.این‌ در‌ حالی‌ است که محاسبه میزان‌ اضرار مادی و معنوی ناشی از ایـن تـغییرات،غیرممکن می‌باشد.

یکی از‌ مصوبات چالش‌برانگیز و مشکل‌ساز را می‌توان وضع ماده 862 قانون مجازات اسلامی‌ دانست که متضمن حق عـفو‌ مـجنی‌ عـلیه است.این قانون در تعارض با نظر مشهور فقها بوده و از‌ لحاظ علمی‌ و عملی بسیار مشکل‌ساز و در تناقض‌ آشـکار‌ بـا‌ پیام ماده 45 قانون حدود و قصاص‌ مصوب‌ 1631‌ و نوعی چرخش غیرقابل توجیه در سیاست کیفری تـلقی مـی‌شود.مقنن در مـاده 862‌ قانون‌ مجازات‌ اسلامی مقرر می‌دارد:«چنان‌چه مجنی علیه‌ قبل‌ از مرگ،جانی‌ را‌ از‌ قصاص نفس عفو نماید، حق قصاص ساقط‌ مـی‌شود‌ و اولیـای دم نمی‌توانند پس از مرگ مطالبه قصاص نمایند.«این در حالیست‌ که‌ ماده‌ 45 قانون سابق در مقام بیان‌ قـاعده‌ای بـود کـه کاملا‌ مخالف‌ و معارض با پیام این‌ ماده‌ می‌باشد. قانون قبلی چنین مقرر می‌داشت:«با عفو مجنی عـلیه قـبل از مـرگ حق قصاص‌ ساقط‌ نمی‌شود و اولیای‌ دم می‌توانند پس‌ از‌ مرگ‌ او،قصاص را مطالبه‌ نمایند.»

تناقض این دو حـکم و اشـکالات‌ حقوقی و عملی اجرای مفاد ماده 862 قانون مجازات اسلامی‌ و نظرات فقهی متهافت در‌ این‌ زمینه،نگارنده را برآن داشت تـا بـا‌ لحاظ‌ نظرات فقهی-حقوقی‌ اندیشمندان،به‌ کالبدشکافی‌ و تحلیل قانون جدید پرداخته‌ و اشکالات و ابهامات علمی و عـملی آنـ‌ را در حد بضاعت ارائه نماید.

بدیهی است نهاد‌ مقرر‌ در ماده 862 قـانون مـجازات اسـلامی‌ با‌ سایر‌ تأسیس‌های‌ حقوقی‌ موجود از قبیل رضـایت‌ و گـذشت سنخیتی نداشته و به نوعی از الگوبرداری مطلق قانون‌گذار از نظر غیر مشهور فقهای عظام،آن هم‌ بـدون‌ کـارشناسی‌ کافی و انجام مطالعات لازم جهت ارزیـابی‌ تـبعات‌ مثبت‌ و مـنفی‌ اجرای‌ ایـن‌ قـانون در نظام عدالت قضایی در متن جامعه،حکایت دارد.ضـمن آنـ‌که این رویکرد،از جهات‌ گوناگون با مبانی و اصول معتبر حقوقی هماهنگی و تطابق ندارد؛زیرا از طـرفی شـبهه جواز‌ اذن در قتل را به ذهن متبادر سـاخته و چنین استنباط می‌گردد کـه رضـایت پیش از جنایت نیز در قالب پیـمانی دوجـانبه در اسقاط حق قصاص مؤثر خواهد افتاد.حال آن‌که پرواضح است‌ که‌ رضایت دلیل ابـاحه قـتل نبوده و حق‌ قصاص متعاقب فوت حـادث گـشته و عـملا ثبوت رضایت مـقرون بـه اشکال می‌باشد.

از جهتی،حق قصاص بـنابر عـقیده مشهور فقها،متعلق به ولی‌دم بوده و با‌ چنین تأسیسی لزوما باید قائل به جواز اسقاط حـق غـیر باشیم؛زیرا قصاص بعد از مرگ برای اولیـای‌دم اسـت.مهم‌تر آن‌که، جنایات اصـولا حـق اللّه مـی‌باشند و از‌ باب امتنان حق النـاس شده‌اند‌ و جنبه حق الناس برای ترغیب به‌ گذشت و بخشش است و لذا تفویض اختیار به افراد عادی جـهت عـفو و رضایت در جنایات علیه نفس، با‌ نظم‌ و امـنیت عـمومی و اصـل‌ حـرمت نـفوس نیز معارض مـی‌باشد.در عـوض،موافقان تأسیس مزبور، به‌رغم پذیرش مجرمانه بودن فعل ارتکابی،قصاص را منتفی دانسته و بر این باورند که مجنی علیه خـود حرمت را از نـفسش بـرداشته و دیگر‌ آن‌که،حق‌ قصاص اولا و بالذّات متعلق به خـود مـجنی عـلیه اسـت و ثـانیا و بـالعرض به اولیای‌دم می‌رسد و همچنین قصاص پیش از مرگ در حق مجنی علیه ظهور پیدا می‌کند-یعنی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تحلیل فرایند عفو مجنی علیه در پرتو مبانی فقهی و اصول حقوقی

مقاله بررسی کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان

اختصاصی از نیک فایل مقاله بررسی کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 311

 

چکیده

در این مجموعه تلاش بر آن بود تا ضمن یک بررسی اجمالی نخست عدم صلاحیت انسان برای وضع قوانین عام و جهان شمول بررسی شود با این بیان که:

ادیان الهی قائل هستند، تشریع و قانون گذاری باید از سوی کسی انجام بگیرد که آفرینش و تکوین از سوی او انجام گرفته است. البته ممکن است خداوند متعال به افراد محدودی و در قلمروهای محدودی، حق قانون گذاری را تفویض نماید، پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام از جمله آن افراد هستند. از آنجا که قواعد حقوقی اسلام مبتنی بر واقعیات هستند و این واقعیات واجد ابعاد گوناگون دنیوی و اخروی، مادی و معنوی و ثابت و متغیر می باشند. بدیهی است که واگذاری حق قانون گذاری به انسان در ابعاد آن جهانی و ثابت و جاوید به دلیل عدم اطلاع و علم بشر منطقی به نظر نمی‌رسد ولی از آنجا که موضوعات متحول و متغیر در طول زمان بوجود می آیند، وضع قوانین ثابت برای آن موضوعات متغیر امکان ندارد، اختیار وضع قانون در این موارد به انسان واگذار شده است تا متناسب با موضوع و در راستای فلسفه اصلی احکام الهی به وضع قانون مبادرت ورزد.

در خصوص قوانین جمهوری اسلامی ایران باید گفته شود که ‌آنها نیز برگرفته از فقه اسلامی است. در اصل چهارم قانون اساسی تصریح شده که کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزئی، مالی، اقتصادی،… باید براساس موازین اسلامی باشد.

بنابراین برای پذیرفتن هر قانون جدیدی (حتی در قالب پذیرش معاهده های بین‌المللی) باید آن قوانین جدید را بر موازین اسلامی عرضه کرده و در صورت تعارض با قواعد فقهی اسلامی به کناری گذاشته شوند.

(کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان) یک معاهده بین‌المللی است که سازمان ملل برای الحاق دولتها، آن پافشاری و اصرار زیادی کرده است.

در صورت الحاق دولتها به کنوانسیون، قوانین داخلی آنها تحت الشعاع قرار می‌گیرد و دولتها متعهد می شوند قوانین خود را تغییر دهند.

مهمترین بخش این نوشتار بررسی تطبیقی کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان با قوانین مدنی است برای انجام این مهم مواد کنوانسیون تشریح وتحلیل شد و مواد مندرج در آن با قوانین و مقررات حاکم بر کشورمان مقایسه شد تا از این رهگذر، قواعد مشابه، قواعد معارض و قواعد ترجیحی شناسایی شود. با بررسی مواد مشخص شد مهم ترین نکته ای که در کنوانسیون مورد عنایت قرار گرفته مسئله «تساوی حقوق زن و مرد» است. به این معنی که مصوبات کنوانسیون با پذیرش تفاوتهای طبیعی میان زن و مرد، بر عدم دخالت این تفاوتها در قانون گذاری تاکید کرده و تنها راه ایجاد رفاه آسایش، آزادی و کرامت انسانی برای زنان را تساوی حقوقی آنها با مردان می داند.

در حالیکه آنچه از نظر اسلام مطرح است عدالت است نه تساوی. زن و مرد بدلیل جنسیت متفاوتشان باید دارای حقوق متفاوت نیز باشند که آن حقوق متناسب با ویژگی‌های هر کدام وضع شده است.

علاوه بر مغایرت روح کلی حاکم بر کنوانسیون روح حاکم بر قوانین اسلامی (عدالت در حقوق نه تساوی حقوق) مغایرت در بعضی از مفاد کنوانسیون نیز ملاحظه می شود که بطور مفصل توضیح داده شد.

با عنایت به وجود مغایرت های مطروحه میان مفاد کنوانسیون و قوانین داخلی که ملهم از شرع مقدس است و بر طبق موازین و براساس اصول احکام اسلامی وضع شده، تصمیم گیری در مورد الحاق به کنوانسیون مزبور باید با دقتی هرچه تمامتر صورت گیرد. تذکر این نکته ضروری است که:

هرچند دولت ایران می تواند درهر معاهده بین‌المللی از «حق شرط» استفاده نماید اما بنا بر حقوق معاهدات و نیز مفاد همین کنوانسیون (ماده 28) تنها شرطی معتبر است که مغایر با مفاد کنوانسیون نباشد.

بخش اول کلیات

فصل اول - ضرورت وجود قانون در جامعه

الف - عدم صلاحیت کافی انسان برای قانون‌گذاری

ب- صلاحیت انحصاری خداوند برای قانون‌گذاری

ج- نقش انسان در قانون گذاری

1- در قوانین ثابت و پایدار

2- در قوانین متغیر و دائمی‌

فصل دوم- جایگزینی حقوق بشر بجای قانون اساسی داخلی و فقه

فصل سوم- تاریخچه تدوین کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان

فصل چهارم- اشاره‌ای اجمالی به مواد کنوانسیون

فصل پنجم- تساوی زن و مرد، شعار محوری کنوانسیون


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بررسی کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان

مقاله درباره خود آگاهی

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره خود آگاهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره خود آگاهی


مقاله درباره خود آگاهی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

علی علیه السلام:

من عرف نفسه فقدعرف ربه

هرکس خودراشناختخدای خود را شناخته است.

امام رضا علیه السلام:

برترین عقل خود شناسی است.

مفهوم خود :

در فرایند رشد این خود شکل می گیرد. کودک با گدشت زمان به این مفهوم دست می یابد که آنچه پیرامون اوست غیر اوست.

زمان شکل گیری خودقبل از یادگیری زبان است و مهمترین و اولین منبع مادر است .همانمفهومی که با (من ) از اویاد می کنید . خانه من ،نام من ، بدن من ...

خود شامل همه :

افکار

احساسات

رفتار

و طرز پندار یا تصور ما از خود ما است

پنجره جوهری( جولافت و هاری اینگهامز)

ناآشنا برای خودم

آشنا برای خودم

موضوع

 

منطقه کور

منطقه باز

آشنابرای دیگران

 

منطقه ناآشنا

منطقه مخفی

ناآشنا برای دیگران

 

زیرمجموعه های خود آگهی از دید سازمان جهانی بهداشت

توانایی فهرستی از نقاط قوت و ضعف خود در همه ابعاد چهارگانه جسمی / روانشناختی / اجتماعی / معنوی

شناخت حقوق و مسئولیتها

حق خود ( نفس )

حق مردم ( ناس )

حق خداوند ( الله )

مفهوم خودآگاهی

دیدگاه اول :

تشریح مداوم فرد نسبت به حالات درونی ، تعمق در خود ، تفکردر این حالات

توجهی غیر واکنشی وبه دور از قضاوت درباره حالات درونی خود ( افکار، امیال ، احساسات )

خود آگاهی یعنی واقف بودن به همه جنبه های مثبت و منفی شخصیت خود

دیدگاه دوم :

انسان خود آگاه است که همان انسان رشد یافته است.

هدف از ارتقاء سلامت انسان رسیدن به این مفهوم است .

چنین انسانی حاکم برخود و سرنوشت خود است.

چنین انسانی در دیدگاه دینی ما لقب مومن می گیرد.

اجزاء مهارت خودآگاهی

شناخت اهداف: کوتاه مدت ،میان مدت ،دراز مدت غائی

توانائی شناخت نقاط قوت وضعف( توانمندیها و محدودیتها)

توانائی شناخت حقوق ومسئولیت ها

توانائی شناخت ارزشهاو بکارگیری ارزشهای والاتر

توانائی شناخت احساسات ، افکار ، رفتاردر موقعیت های مختلف

توانائی تشخیص نیاز به شناخت وآگاهی بیشتر

توانائی شناخت باورها و اعتقاداتمان

روشهای دستیابی و افزایش خودآگاهی

1- خود کاوی

2- پنجره جوهری

3- مشاوره

4- مطالعه قصه ، رمان و...

5- خواندن یا گوش دادن به اشعار

6- تماشای فیلم

7- مطالعه معیار های انسان سالم از دیدگاه روانشناسی

8- تماشای تأتر

9- شناخت ویژگی های انسان سالم در خطبه متقین

10-آزمونهای خود سنجی

11-آزمونهای شخصیتی

12-مطالعه ویژگیهای افراد موفق

13-آیات قرآن

14-نصایح وپندها

15-اخذ فیدبک از ارتباط کلامی و غیرکلامی دیگران


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره خود آگاهی