نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان ایران در دهه های اخیر

اختصاصی از نیک فایل مقاله در مورد بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان ایران در دهه های اخیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان ایران در دهه های اخیر


مقاله در مورد بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان ایران در دهه های اخیر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه40

 

مقدمه

با توجه به تاریخ گذشتگان و تمدن کهن بشریت زنان همیشه به عنوان جنس دوم محصوب می‍شدند و همواره نسبت به مردان از اهمیت پائین‍تری برخوردار بوده‍اند. انتظاری که اجتماع از زنان داشته و دارد این است که آنها را به انجام کارهایی از قبیل تربیت فرزندان و وظایفی که در حوزه خانه و خانواده است محدود کند. ولی امروزه زنان علاقه بیشتری نسبت به حضور در اجتماع امروز و داشتن شغل و حرفه‍ای از خود نشان می‍دهند، چراکه علاقه‍مندند از لحاظ اقتصادی به خود متکی بوده تا ضمانتی جهت استقلال خود داشته باشند.مشکلات بسیاری در حیطه کاری زنان وجود دارد که باعث می‍شود زنان را در مقایسه با مردان در سطح پائین تری از لحاظ کاری نگاه داشته شوند.یکی از مشکلاتی که زنان در محیط کاری با آن مواجه می‍شوند تبعیض است. تبعیض به دو صورت اعمال می‍گردد :
1- تبعیض به صورت مستقیم
2- تبعیض به صورت غیر مستقیم
تبعیض مستقیم زنان در همه عرصه‍ ها از نابرابری در شغل، ارتقاء شغلی و دستمزد گرفته تا مزایای جانبی، اضافه کاری و پاداش دیده می‍شود. در قوانین نیز همیشه تبعیض های مستقیمی علیه زنان وجود دارد اما ثابت کردن این گونه تبعیض‍ها تقریبا محال می‍باشد. تبعیض غیر مستقیمی که در مقابل زنان اعمال میگردد همان نگرش های منفی‍ای است که مردان نسبت به زنان شاغل دلرند و همچنین مردان غالبا زنان شاغل را تهدیدی برای شغل و وجهه خود میدانسته و این خود یکی از عوامل محدود شدن کار و دستمزد زنان بوده است.تاسف بارترین مشکلی که زنان در محیط کار با آن مواجه می‍شوند آزار جنسی می‍باشد این آزارها به شدت زنان و محیط کاری را تخریب می‍کنند و بیشتر اوقات از سوی مدیران و افراد سطح بالای کاری بر زنان اعمال می‍گردد و همچنین بیشتر اوقات این آزار و اذیت‍ها
  از نظر عامه مردم پنهان می‍ماند.آزار جنسی دیگری که مردان علیه زنان انجام می‍دهند خشونت های روانی است که این خشونت ها زمانی ابراز می‍گردد که زنان رقیب اقتصادی مردان قرار بگیرند و مردان در این زمینه تلاش میکنند به بهانه نظارت در اجرای صحیح کار، زنان را مورد آزار و اذیت قرار دهند. آزار جنسی تا حد قابل توجهی به تبعیض جنسی وابسته است. تبعیض جنسی زنان را وادار می‍کند تا به حداقل حقوق خود قانع باشند و آزار جنسی زنان را محدود میکند در همان سطح کاری خود باقی بمانند.
با تامل در مطالبی که ذکر شد ممکن است به این نتیجه برسیم که مشکلات زنان بسار گسترده، ریشه‍ای و غیر قابل تغیر است. ولی اگر به تاریخ گزشنگان خود بازگردیم خواهیم دریافت که هر تعقیر و اصلاحاتی اجتناب ناپذیر می‍باشد. زنان برای اینکه بتوانند دایره مشکلات خود را کوچکتر کنند احتیاج به اصلاحاتی در نحوه تفکر خود نسبت به زن بودن دارند. زنان باید اثبات کنند که میتوانند با ذهنشان تصمیم‍گیری کنند و احساساتشان را در این حوضه دخالت ندهند. زنان می‍توانند با کمک گرفتن از آئین مقدس اسلام که در تمام عرصه‍های زندگی رای به برابری زنان و مردان داده و کار خارج از خانه زنان را نه تنها منع نکرده بلکه کار داخل خانه را نیز برای زنان واجب ندانسته، وارد عرصه های اجتماعی شوند و همچنین، زنان متوانند با تشکیل اتحادیه‍ها و تشکل‍های کارگری در جهت اهداف خود قدم بردارند و به نظر من زنان میتوانند بر مشکلات خود فائق آیند در صورتیکه در این زمینه تلاش و فعالیت داشته و همچنین بتوانند عقاد مردم جامعه را نسبت به زنان تغییر دهند.

بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان ایران در دهه های اخیر

از جمله موانع فرهنگی می توان به تفاوت و تبعیض در فرایند اجتماعی شدن زن و مرد، حاکمیت تفکر مردسالاری در جامعه و از جمله موانع اجتماعی می توان به تفکیک جنسیتی آموزشی، قوانین ناظر بر خانواده و وجو تبعیض در ساختار اشتغال در ایران و نحوه گزینش نیروی کار اشاره نمود. جامعه ی آماری اسناد و مدارک مربوط به اشتغال زنان را شامل می شود. نتایج حاصل از بررسی منابع و تحلیل ثانوی آنها نشان می دهد که:
نرخ جمعیت در فاصله ی سرشماری 1355 تا1375 تغییرات قابل ملاحظه ای داشته است و بر اساس سرشماری سال 1375 جمعیت کشور برابر 60055488 نفر بوده است که 30515159 نفر آن را مردان و 29540329 نفر آن را زنان تشکیل می داده اند و تعداد مشاغل با نرخ رشد جمعیت به خصوص جمعیت زنان هماهنگی ندارد.اشتغال زنان در سالهای پس از انقلاب اسلامی افت شدیدی را تجربه کرده است.در فاصله سالهای 1355، 1365، 1375 حجم جمعیت فعال مردان بیشتر از حجم جمعیت فعال زنان بوده است. سهم اشتغال زنان از جمعیت شاغل کشور از8/13 در سال 1355 به 8 درصد در 1365 و 5/12 درصد در سال 1375 رسیده است. این امر حاکی از آن است که فرصتهای شغلی برای مردان بیشتر از زنان بوده است.علت کاهش سهم اشتغال زنان عمدتا به دلیل تغییر دیدگاه جامعه نسبت به حضور زنان در عرصه های اجتماعی و اقتصادی به دلیل تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بوده است.یکی از مباحث اساسی در زمینه ی توسعه،


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد بررسی موانع اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان ایران در دهه های اخیر

دانلود تحقیق پلورالیزم دینی و رسالت فرهنگی

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق پلورالیزم دینی و رسالت فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 تحقیق پلورالیزم دینی و رسالت فرهنگی در 43 صفحه با فرمت ورد شامل بخش های زیر می باشد:

 

  • معرفت شناسی و پلورالیزم دینی
    • فلسفه و معرفت شناسی

2-1) دستگاههای فلسفی و عقل گرایی

1-2-1) دستگاه فلسفه دکارت

2-2-1) دستگاه فلسفه اسپینوزا

3-2-1) فلسفه لایپ نیتس

4-2-1) فلسفه مالبرانش

5-2-1) دستگاه فلسفه بارکلی وپاسکال

6-2-1) نقد دستگاههای فلسفی و عقل گرایی

3-1) دستگاه معرفت شناسی لاک

4-1) دستگاه معرفت شناسی هیوم

5-1) دستگاه معرفت شناسی کانت ودین

6-1) دستگاه معرفت شناسی هگل و عقل مطلق

7-1) فلسفه تحلیلی وزبان معرفتی واحد

8-1) فلسفه انفعالی اکزیستانسیالیسم

9-1) فلسفه اسلامی و اصالت وجود انسانی

10-1) بازی زبانی دین و فلسفه ی دین

2) فلسفه ی دین و پلورالیزم دینی

1-2) تعریف دین و پلورالیزم دینی

2-2) تجربه ی دین و پلورالیزم دینی

3-2) عقل گرایی و پلورالیزم دینی

4-2) علم و زبان دینی

5-2) بازی زبان دینی

6-2) فلسفه دین و تایید پلورالیزم دینی

3) پلورالیزم دینی و رسالتهای فرهنگی – فلسفی دولت زمینه ساز

1-3) جامعه ایده آل آرمان مشترک ادیان و بشریت

2-3) دولت زمینه ساز و شیعه

3-3) جوامع جهان و جامعه عملی جهانی

4-3) جامعه چین و روسیه و جامعه ی علمی جهانی

5-3) جوامع دینی وجامعه علمی جهانی

6-3) آینده شیعه و رسالت دولت زمینه ساز.

 

 

 

 

 

خلاصه:

این مقاله با بررسی حقانیت وعقلانیت دین و پلورالیزم دینی ، ابتدا نظریات عقل گرایان که در مورد اساسی ترین موضوعات دین است یعنی وجود خدا ونفش و عالم ما بعد الطبیعه را بررسی نموده وبعد نظریات معرفت شناسانی مانند لاک وهیوم وکانت وهگل را تحلیل وتبیین می کند در ادامه به فلسفه معاصر وفلسفه دین بر خواسته از آن پرداخته و به این نتیجه می رسد که تمامی این نظریات درجات مختلفی از معنای پلوراالزم دینی را تایید می کنند و رسالت دولت دینی وزمینه ساز برخوردی فلسفی- فرهنگی با ایجاد معانی وگزاره های دقیق علمی ومعرفتی با این پدیده ی شناختی است و البته تمرکز مرجعیت  تصمیم گیری برای دین و دنیا و ولایت فقیهان به این رسالت کمک می کند.

مقدمه:

جامعه علمی جهانی امروز چگونه شکل گرفته ودین وایمان چه نقشی در جامعه کنونی داشته است؟عقل با هر مکتب و فکر واندیشه ای قدمی به سوی علم و معرفت و تحقیق خود برداشته و جهان طبیعی را جهان علمی و عقلانی نموده است. فیلسوفان و اندیشمندان هر کدام با دغدغه های ایمانی و عقلانی به این حرکت کمک نموده اند . افلاطون و ارسطو ودیگر عقل گرایان مانند ، دکارت ، اسپینوزا، لایپنیتس و مالبرانش وبار کلی و پاسکال با استفاده از مفاهیم مبهم و مشکل فلسفی به عقل و عقلانیت شکل داده اندو معرفت شناسانی مانند لاک وهیوم وکانت وهگل راه دشوار عقل گرایی را به پایان رسانده اندو معرفت عقلانی وزبان علمی را به فلسفه معاصر تقدیم نموده اند.دانشمندان و ریاضی دانان وجامعه شناسان وفیلسوفان معاصر نیز از این هدیه ی عقلانی استفاده نموده و به عقلانی وعلمی کردن جهان با تحقق زبان معرفتی وشناختی واحد پرداخته اند و آرمانها  وآرزوهای انسان وبشریت جهان را برآورده می کنند.البته در این سیر معرفتی با دشواریهای فکری ومعرفتی وتقابل با جوامع مختلف و ادیان روبرو بوده اند که این مقاله در غالب پلوراالیزم دینی ، به این  تقابلها  اشاره می کند وحل معرفتی و علمی وشناختی این تقابلها و تضادها را می خواهد که با تعاریف دقیق و علمی و معرفتی وحذف معانی و گزاره های مبهم و بی معنا وآشنایی کامل با  زبان معرفتی و علمی جهان و پرداختن به فلسفه معارف شیعه  چنین معماهایی حل می شود ، با انجام این رسالت توسعه شناختی و معرفتی و علمی جای رفتارهای سیاسی و تعصبات دینی می نشیند و البته ایجاد دولت دینی و زمینه ساز جامعه ایده ال و تمرکز تصمیم گیری برای دین و دنیا و ولایت فقیه می تواند به حل معرفتی و شناختی تسریع بخشد.

 

  • معرفت شناسی و پلورا الیزم دینی.
    • – پلوراالیزام دینی بحثی است از فلسفه دین که در آن از ادله و حقانیت و معقولیت دین نسبت به دین خاص یا ادیان دیگر شناختها ومعرفتهای انسانی سخن به بیان می آید. فلسفه و معرفت شناسی گر چه مستقیماً به این نپرداخته است ولی موضوعات اساسی ومهم آن مثل خداو نفس و عالم مابعد الطبیعه مورد مطالعه فلسفه و معرفت شناسی است ، بنابراین برای شناخت ماهیت دین و پلورا الیزم دینی باید به فلسفه و معرفت شناسی پرداخت . البته با تقسیمی ساده می توان شناخت انسانی را به فلسفه و معرفت شناسی و فلسفه معاصر تقسیم کرد و فلسفه دین را از بطن  فلسفه معاصر متولد کرد وآن گاه پلوراالیزم دینی را که بحثی از فلسفه دین است روشن وآشکار ساخت وبه ماهیت پلورالیزم دینی پی برد.

 

  • – فلسفه و معرفت شناسی (1) Fhilosophy and episte mologe :

افلاطون ( حدود 347-427 ق. م ) با گفتگوی افراد چه بسا خیالی ودراماتیک(2) مثل سقراط ودیگران به ایجاد نظام فلسفی و معرفت شناسی کمک شایانی کرد، در این گفتگوها  همه افراد سعی در کلی کردن وکاستن (reduction) وتقلیل ویک دست کردن امور جهان داشتند. مثلاً بعضی تمام اجسام را به مواد چارگانه ی آب ، خاک و هوا وآتش کاستند ولی بعضی آتش را رقیقتر دانسته وآن را مادة المواد و عنصر اولیه گفتند ؛ البته  در این سیر معرفتی بعضی با فراط برمعقول کردن امور حتی به انکار کثرت وحرکت قائل شدند وهمه امور را ثابت و مطلق انگاشتند ولی بعضی بر جزئیات واحساسات وفرد انسانی تاکید کردند. افلاطون خود جانب مطلق کردن امور را می گیرد و برای اولین بار به دستگاه معرفت شناسی انسان می پردازد. او به دمیوز و خدایی قائل است که به جزئیات جهان نظم و معرفت می دهد، و جزئیات را از مثل وکلیات وامور مطلق و ثابت بهره مند می کند....


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق پلورالیزم دینی و رسالت فرهنگی

دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی


دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 40

 

- اسلام استمداد می کند.

- انقلاب یاری می طلبد.

- خونهای پاک صدها هزار شهید ، خونبهای خویش را می خواهند.

- پیامبران از آدم تا خاتم عملکردها را نظاره گرند.

- امامان از علی (ع) تا مهدی (عج) به تماشای اعمال ما ایستاده‌اند و حسین (ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را تکرار می‌کند.

- از دخمه‌های تنگ و تاریک زندانهای اموی و عباسی ، ناله آزاد مردان بگوش می‌رسد.

- از بالای چوبه های دار ، از شکنجه گاههای اعصار مختلف تاریخ. «معذبین فی الارض» را تکرار می‌کند.

- هنوز فریاد ابوذرها از بیابان ربذه و آوای میثم تمَارها بر بالای چوبه دار و ناله حجربن عدی ها از «مرج عذرا» ما رابه بیداری و یاری می‌خوانند.

- از قله‌های بلند غرب وزمهریر شبهای تار زمستان.

- از دشتهای سوختة جنوب و سموم آتشین تابستان.

- از سنگرداران بی سنگر و سنگر نشینان عارف و پاکباز جبهه‌ها ، پیک صبا پیام دارد.

- از سربازان گمنام مدرسة‌عشق و گم شده های باتلاق‌ها ، هورها و رودخانه‌ها و000

- از آنان که طعمة حیوانات صحرا شدند و برای همیشه از آنها خبری نرسیدو نرسید.

- از بسیجیان پا برهنه امام و امام بسیجیان پابرهنه.

- از پدران و مادران شهید داده ، و نوعروسان حجله سیاه‌پوش کرده.

- از آن کودکی که لبخند امید زندگی بر لبان معصومش خشکیده و دیدگان بر راه دارد.

- از ویرانه‌های بمباران گشته ، که عرصه گاه جغدها شد.

- از طلایه‌داران عشق و شهادت

- از آنان که نوار سرخ بسیجی بر پیشانی بسته و هستی خود را در طبق اخلاص و ایثار نهاده تا اسلام را پاسداری کنند.

- از دزفول قهرمان ، هویزة مظلوم ، چزابه ، بستان و آبادان و شلمچه و حلبچه شیمیایی شده          و خرمشهر زخم خورده

- از ماورای مزرها ،‌فلسطین و لبنان ، افغانستان ، مصر و عراق و الاجزایر و هر گوشة دنیا که سربداران تاریخ ، پنچه در پنچه اهریمنان دژخیم افکنده و «هیهات منَاالذله» می‌سرایند.

- از مستضعفان تاریخ و میلیونها انسان که زیر آورهای ستم و بیداد با چشم کم فروغ و امیدوار تجربة تاریخی ، انقلاب ما را در این لحظات حساس می نگرند ، که آیا می‌توانیم دستاوردهای آنرا حفظ کنیم یا نه ؟000 و برای دیگر مستضعفان چه می‌کنیم ؟000

- از آوارگان بی‌پناهی که تنده مآمن و مآوای خویش را «ام القرای جهان اسلام» یعنی ایران انقلابی می‌دانند.

  • از کعبة‌مجروح و دربند ، مدینة مظلوم و در اسارت.
  • از کربلای خونین و قدس مغصوب و اسیر در چنگال یزدیان و یهودیان زمان.
  • از زنده بگوران بدست دژخیمان صهیونیست.
  • از نفرت زدگان شعار سراب گونة حقوق بشر واستکبار و امپرایالیسم و لیبرالیسم.
  • از تازه رهیدگان از زندان مخوف و آهنین دیوار مارکسیسم.
  • از آنانکه نویدهای علم گرایان را رؤیایی کاذب می‌‌بینند و در جستجوی نوری دیگرند.
  • از آنانکه سایة سنگین و سیاه فقر و استثمار کمرشان را شکسته است.
  • از کودکان خشکیده و گرسنه و بیمار آفریقا و دیگر دیار محروم جهان معاصر
  • از آنان که قرنها حاکمیت جهل و جور را در مسیر انحرافی حکومتها با اندوه و تآسف تحمَل کردند و در رهگذر انقلاب اسلامی ما نشیتند تاره آوران این تحفة‌الهی را ببینند.
  • از آنان که آوای انتظار سردادند که : «الیس الصبح بقریب» ؟
  • از آنان که سپیده را دیدند و به تیره روزان نوید پایان شب سیاه را دادند.
  • از آنان که گسترة صادق را در پهن دشت افق نظاره کردند و سرود مرگ سیاهی را زمزمه کردند
  • از آنان که ستارة اقبالشان در محاق تیره بختی افتاده بود و با ناباوری ، طلوع صبح صادق رهایی را جشن گرفتند: «فقطع دابرالقوم الذین ظلمو و الحمدلله رب العالمین»
  • از آنان که رهبری بزرگ مردی از تبار رسولان خاتم پیامبران را به فال نیک گرفتند و روند تاریخ را به سوی کعبة آمال رهایی ، پویا دیدند.
  • از شهدای پانزده خرداد ، قربانیان هفدة شهریور
  • از آنان‌که در عید خونین بیست و دوم بهمن درخت انقلاب را با خون پاکشان به ثمر نشاندند    و طومار رژیم ستمشاهی را در هم پیچیدند.
  • از آنان که طی هشت سال دفاع مقدس انواع محرومیتها و مصیبتها را به جان خریدند و کشور عزیز ایران را پر از شقایق سرخ کردند و به این دل خوش داشتند که ما بمیریم اما چراغ اسلام روشن بماند.
  • از آنان که عاشقانه رفتند تا اسلام و انقلاب بماند.
  • از آن جوان معلول که تا واپسین لحظات حیات پر رنج و مصیبت خود رو در روی ما نشسته تا ببیند سرنوشت خونبهای همر زمانش ودست آورد پیکر در هم شکسته و بیمارش یعنی اسلام به چه سویی می رود ؟
  • آری از همة این زبانها و قطره قطرة این خونها. و از امام امت اسلام ، اسوة وارستگان ، آن یگانه دهر ، آن پدر روحانی و فانی فی‌الله ،‌آن بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) در روزگار حاکمیت کفر و ستم ، از خمینی کبیر (ره)
  • و ازی خلف صالح و شاگرد برجسته او نمایندة حجت معصوم و نایب برحق حضرت بقیه الله الاعظم خامنه‌ای عزیر (مد ظله العالی) ،
  • آری ، از همه این زبانها و همة دلسوختگان اسلام ، این نهیب دردناک بگوش می‌رسد ،

 ای مسئولان ، دو لتمردان ، کار گزاران ، قانونگذاران ، قضات ، مجریان -

 ای علمای حوزه‌‌ها ، دانشمندان ، نویسندگان ، زبانداران ، قلمداران -

ای معلمان ، مربیان ای پدرها ، مادرها !

ای همة کسانی که قلبتان برای اسلام و انقلاب و فرزندانتان می‌تپد ؟ هشدار !

اسلام و انقلاب اسلامی ارزان بدست نیامده ، که پای واژه واژة این کتاب مقدس خون شهیدان

بسیاری بر زمین ریخته این خونها خونبهای خویش را می‌طلبند.

دشمن غدَار اینک تمامی نیرو و امکانات پیشرفته خویش را در جبهة فرهنگی متمرکز نموده این بار شیطان «برون» (استکبار جهانی) برای اضلال و اغوای رهروان راه انبیاء و ایجاد انحراف و خلل در مسیر الهی انقلاب از شیطان وسوسه گر و خنَاس «رون» مدد گرفته تا با ترویج فساد و ابتذال   و بی‌بندوباری ، سربازان جبهه اسلام و انقلاب را در زنجیر شوت و تحذیر به اسارت بکشد.

این با ایادی استکبار بانوارهای ویدئو قلب جوانان این مرز و بوم را نشانه گرفته و با انتشار گاز فساد آلود شهوت روح و فکر سرمایه‌های این ملت را مسموم و با پخش انواع عکسها و نوارها و کتابهای مبتذل خانة ایمان ما را ویران می خواهند.

این بار این دیوبدنهاد می‌کوشد تا باز گشتگان پیروزمند «جهاد اصغر» را در میدان پر مخاطرة «جهاداکبر» به زانو در آورد.

مارهای زخم خوردة‌جهان استکبار و در رآس آنها آمریکای جهانخوار و عوامل خارجی و داخلی‌اش برای خالی کردن زیر پای این انقلاب در بعد فرهنگی و اخلاقی دسیسه‌ها و توطئه‌ها در دست اجرا دارند که در مقایسه با ناوگانهای جنگی و حملات هوایی و زمینی و موشک و بمب شیمیایی از قدرت ویرانگری بیشتری برخوردارند. اگر مراقب و هوشیار نباشیم خدای نخواسته با دست خود ما  ،‌ مارا از میان برمی ‌دارند.

- با جبهه گیریها ، اختلاف ، خط و خطوط

- با ترویج فساد و مواد و شبکه‌های مخفی و آشکار

- با القاء افکار و اندیشه‌های مسموم و انحرافی

- با دنیا‌گرائی ، مد پرستی و مصرف گرائیچ

چنین احساس می شود که ارزشها مورد هجوم قرار گرفته ، احساس می‌شود برخی قلمها مرموز در یک سیاست و جریان هدایت شده و هماهنگ حریم اسلام ، تشیع ، فقه و فقاهت و روحانیت را آماج حملات خویش قرار داده‌اند و مقالاتی در روزنامه‌های رسمی و مجلات مختلف (حتی پاره‌ای مجلات وابسته به برخی نهادهای انقلاب) نشر می‌دهند که هدف آن شکستن حریم قدس امامت      و فقه و فقاهت و فتح باب بازی با ارزشهای معنوی و میراث فرهنگی ما است و این بزرگترین خطری است که باید جلوی آن را سدَ کرد.

اگر حریم اسلام شکسته شود ، علما و دانشمندان دلسوز صحنه را خالی بگذارند ،‌ اگر پاسداران ارزشها از ارزشهای معنوی انقلاب غفلت ورزند ، اگر سریع و حساب شده ، جدَی و با برنامه اقدام نشود ، خسارت آنرا مشکل بتوان جبران کرد و خطر آن دامن اسلام و انقلاب اسلامی را در دراز مدت خواهد گرفت.

شرایطی است که به گفتة‌یکی از نویسندگان و تحلیل گران بیگانه : در حال حاضر توده مسلمان سراسر جهان اخبار انقلاب اسلامی را پی می‌گیرند. اکنون میلیونها مسلمان در شمال آفریقا ،‌ مالزی ، اندونزی ، اروپا و000 از سر عشق و ارادت به انقلاب اسلامی به عنوان قبلة آمال و آرزوها می‌نگرند

شرایطی که جهان سرخورده از مادیَت ، علم زدگی ، غرب گرایی و شرق گرایی و کاپیتالیسم           و کمونیسم و آوازه گری برخی ادیان مدَعی معنویت و اخلاق ، تشنه آب زلال اسلام از چشمة‌آن است و آن را دربارهای حکام دست نشانده کشورهای اسلامی و عملکرد مدعیان معنویت وابسته به آنها ، جستجو نمی‌کند بلکه از ایران اسلامی خبر آن را می‌گیرد و در جستجوی آب حیات معنویت  

 وایمان راهی این سرزمین شده و بدان چشم دوخته است.

در این شرایط که ندای جهانشمول اسلام بیش از هر زمان دیگر بگوش جهان و جهانیان می‌رسد       و فریاد اسلام خواهی ملل محروم از اقصی نقاط گیتی برخاسته است.

در این شرایط که پیکر پوسیدة ابر قدرت کفر پیشة‌شرق با ظهور اسلام ناب محمدی (ص) در هم شکسته و بر ویرانه‌های آن جمهوریهای مسلمان نشین سر برآورده‌اند.

آری در چنین موقعیتی رسالت اسلامی ما سنگین است و انتظار خدا ، پیامبران ، امامان و مسلمین عالم از آنچه ما عمل می‌کنیم بیشتر. پاسداری ارزشها ، آگاهی ، دلسوزی ، هوشیاری ، دقت            ، گستاخی و فداکاری بیش از این می‌طلبد ، مسئولیت این جهاد مقدس و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب و بازسازی معنوی و اخلاقی و عملی در درجه نخست بر عهدة مسئولان ، علما ، اندیشمندان   و صاحبان قلم و بیان و سپس رسانه‌ها ، مطبوعات ، نهادهای خبری و صدا و سیما و دانشگاه و000 بیش از هر کس بر دوش شما مربیان عزیز ، سنگرداران خطوط مقدم این مبارزه و سازندگان نسل فردا و پرورش دهندگان سربازان این انقلاب است.

پیش از بررسی جوانب گوناگون مسئله تهاجم فرهنگی ، برای روشن شدن زمینه بحث ، طرح مقدمة کوتاهی دربارة فرهنگ و جایگاه آن ضروری به نظر می‌رسد.

تعریف «فرهنگ»

اگر چه برای فرهنگ ، تعاریف متعدد و مختلفی از دیدگاههای گوناگون ارائه شده است. ولی مقصود ما از فرهنگ در این مقال «مجموعة‌باورها ،‌ بینشها ، ارزشها ، آداب و سنن و اخلاق و اندیشه‌های پذیرفته شده و حاکم بر یک جامعه می‌باشد.»

 حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدَظله العالی) فرهنگ را به همین معنای وسیع گرفته و اینگونه تعریف کرده‌اند :‍

«فرهنگ هر جامعه و ملتی و هر انقلابی به مجموعه دستاوردهای ذهنی در آن جامعه که شامل دانش ، اخلاق ، سنن ، آداب و چیزهایی که از اینها سر چشمه می‌گیرند گفته می‌شود ، به طور کلی ذهنیت حاکم بر یک جامعه به معنای جوشیده یا زا خارج از آن جامعه در آن راه یافته باشد.»[1]

بر پایة این تعریف ، فرهنگ اسلامی به فرآیندی از اندیشه‌ها ، باورها ، بینشها ، ارزشها و آداب          و سنن و اخلاق و دانشهایی که از سرچشمه فیاض وحی الهی و سنت و سیرة رسول خدا (ص)        و ائمه معصومین علیهم السلام (کتاب و عترت) ، نشآت گرفته باشد ، اطلاق می‌شود.

رهبر انقلاب در تبیین فرهنگ اسلام می‌فرمایند :

«فرهنگ اسلامی چیست ؟ اسلام یک مکتب است ، یک طرحی برای زندگی و یک انقلاب ، که وقتی از ابعاد مختلف به اسلام نگاه می کنیم ، تفکر اسلامی ، اخلاق اسلامی ، سنن و آداب اسلامی ، هنر اسلامی (نه هنر وارداتب که از آن استفاده می‌کنند). این چیزها را در اسلام می‌بینیم »[2]

نقش و جایگاه «فرهنگ»

به اعتقاد ما اساسی ترین وزیر بنایی ترین عنصر یک جامعه «فرهنگ» آن جامعه است. چرا که سایر شئون سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و حقوقی یک جامعه از فرهنگ آن ناشی می‌شود. فرهنگ یک جامعه است که روابط اقتصادی را در آن جامعه تنظیم و خط مش‌ها و اصول سیاسی را معین          ، مقرارت اجتماعی و ارزشهای حقوقی و اخلاقی را تعیین می‌نماید.«بر مبنای تفکر و اسلامی ،

فرهنگ «روح و جان باطن» تمدن است و تمدن ، جز «ظاهر فرهنگ نیست» تغییرو تحول            و تآسیس و پیدایی «تمدنها» منوط و محصول و نتیجه و تعییر و بسط و پیدایش «فرهنگها » است. از این رو است که «فرهنگ» را روح . مایة حیات تمدن می نامیم و ستیز و رویارویی تمدنها را در اصل ستیز و مقابله فرهنگها می‌دانیم.»

«نگرش سطحی و ظاهر بینانه ، فرهنگ را چونان از اجتماعیات ( به معنای وسیع آن) و نه به عنوان روح و جان و مبنای تمدن در نظر می‌گیرد»

«با تغییر فرهنگها ، تمدنها تعییر می‌کند.» سیاست ، اقتصاد ، نظام معاملات ، مناسبات و همة آنچه که اجتماعات می‌‌نامیم چیزی نیستند مگر شئون مختلف «تمدن» که خود ظاهر و جلوة «فرهنگ»است.

حیات و شکوفایی تمدنها و جوامع به زندگی و باروری «فرهنگها» بستگی دارد. و «تفکر» جوهر        و باطن فرهنگ را تشکیل می‌دهد. از این رو است که انقلابها و دگرگونیها و تحولات عمیق و جدی همیشه از انقلاب و تحول فکری آغاز شده است.»1

به تعبیر رسا و زیبای رهبر معظم انقلاب «فرهنگ عقبة یک ملت» است آنجا که می‌فرماید:

«عقبه ما در مبارزة ملت ایران با قلدری استکبار جهانی عبارت عبارت از فرهنگ ما بود. منطقة‌ عقبه ما عبارت از اخلاق اسلامی ، توکل به خدا ، ایمان و علاقه به اسلام بود»2

و دقیقآ به علت همین نقش زیر بنای و تعیین کننده فرهنگ است که مستکبران استعمار گر در طول تاریخ برای تسلط بر سرنوشت جوامع مختلف ، قبل از هر کاری نخست فرهنگ آن جامعه را

نشانه گرفته اند. به اعتقاد شهید مطهری :

«تمام تلاش کشورهای استعمارگر در بریدن و پاره کردن بندهای وابستگی فرهنگ یک ملت به میراثهای فرهنگی خویش است»1

آری در طول تاریخ سیاه استعمار ، فرهنگ یکی از دریچه‌هایی بوده است که استعمار گران از آن وارد شده و جامعه‌ای را تحت تسلط اقتصادی ، سیاسی خود درآورده‌اند ، و همچنین فرهنگ تنها عاملی است که می‌تواند ملتی را و جامعه‌ای را از استعماررهایی بخشد. و این نقش عظیم فرهنگ است که اگر «فرهنگ» را نحرف سازند شکل جامعه درگرگون شده و بنابه نوع انحراف ، بصورت جامعه‌ای با فرهنگ منحرف در خواهد آمد. و اگر فرهنگ در جهت اصالت آن رشد داده شود عامل اصلاح انحرافات جامعه و بوجود آمدن ارزشهای نوینی در جهت نفع جامعه خواهد بود.

با «فرهنگ استعماری» بود که استعمارگران توانستند در جامعه ما نفوذ کنند و آن را به زیر سلطة خود ببرند و باز با «فرهنگ اسلامی» بود که انقلاب ما توانست با تغییر بنیانهای فرهنگ استعماری ملتی را از چنگال قدرتهای استکباری برهاند و بزرگترین معجزه قرن را رقم زند.

با توجه و آگاهی از این نقش عظیم و سازنده و یا مخرب و ویرانگر فرهنگ بود که بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) ، خمینی کبیر در مقاطع گوناگون بر حفظ استقلال فرهنگی تآکید می‌فرمود :

«بی شک باترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد ، «فرهنگ» آن جامعه است. اساسآ «فرهنگ» هر جامعه «هویت و موجودیت» آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با

انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعد اقتصادی ، سیاسی ، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه‌ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد       ، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و بالاخره در آن مستهلک می‌شود و موجودیت خود را تمام ابعاد از دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال در ابعاد دیگر ، با یکی از آنها امکان پذیر است»1

«عزیزان من ! ما از حصر اعتقادی نمی ‌ترسیم ، ما از دخالت نظامی نمی‌ترسیم. آن چیزی که ما را می‌ترساند «وابستگی فرهنگی»است.»2

معنای تهاجم فرهنگی

«تهاجم فرهنگی» حرکتی است مرموزانه ، حساب شده ، همراه با برنامه‌ریزی دقیق و با استفاده از شیوه‌ها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع ،‌ برای سست کردن باورها ، دگرگونی ارزشها ، انحراف اندیشه‌ها ، تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه.

رهبر بیدار دل و آگاه انقلاب «تهاجم فرهنگی» را اینگونه تعریف کرده‌اند :

«تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسیر کردن یک ملت به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم می‌برند. آنها هم چیزی‌های تازه‌ای را وارد این کشور و ملت می‌کنند اما به زور و به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت ، که نام این ،‌ «تهاجم فرهنگی» است.»

به عبارت دیگر تهاجم فرهنگی عبارت است از پوچ و پوک و تهی کردن تفکر و ذهنیت و فرهنگ  و تمدن ملی و اصیل یک جامعه و تضعیف شخصیت انسانی افراد آن ، با تحمل ترس و هراس دائم  و القای اصول فکری و تحمیل فرهنگ کشور مهاجم به جای آن و این جز با از دست دادن «خویشتن» و از دست دادن پایه‌های فکری و اخلاقی اصیل و ملی صورت نمی‌گیرد.

تفاوت تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی

برخی افراد و جریانهای مشکوک مسئله دار و یا فریب خورده که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، نقش «ستون پنجم» دشمن را در این تهاجم فرهنگی بازی می‌کنند. برای انحراف اذهان عمومی و به ویژه به قصد خام و خواب نمودن دست اندارکاران امور فرهنگی ، و یا به منظور توجیه برخی عملکردها  و نقطه نظرات و اندیشه‌های خویش ،‌ وجود جریانی حساب شده و با برنامه از پیش تعیین شده به نام «تهاجم فرهنگی» را انکار نموده و آن را یک نوع «تبادل فرهنگی» که همواره در میان ملتها صورت می گرفته ، قلمداد می‌نمایند.

اینها می‌گویند «در هیچ عصری و زمانی ملتها را از تبادل فرهنگی میان یکدیگر گریزی نبوده است. امروزه این «تبادل» چنان سریع و نیز یکطرفه انجام می شود که عده‌ای «تصور تهاجم» ازآن دارند و آن را به مثابة یک برنامة از پیش تعیین شده برای نابودی استقلال فرهنگی جهان سوم و به خصوص ملتهای مستقلی چون ایران می دانند000»1

اینها مقابه با این تهاجم را «بی‌فایده» و «آب درهاون کوبیدن» دانسته و بر افراشتن پرچم سفید در مقابل این هجوم ایمان سوز را توصیه می‌نمایند ، و چنین می گویند :

«باید توجه داشت که مقاومت در برابر رشد و گسترش وسایل ارتباط جمعی بی‌فایده است و آب در هاون کوبیدن می نماید و لذا «خواه و ناخواه» عناصر و اجزاء فرهنگی غرب آن هم از نوع متبذلش به این کشور سرازیر خواهد شد و راه مقابله هم تهدید و نصیحت و مقاله نویسی فرمایشی نیست000»1

ماهم ضمن اعتراف به اینکه تنها راه مقابله نصیحت و مقاله نویسی نیست (هر چند این دو شیوه در جای خود لازم و مفید است) ، معتقدیم اینگونه اظهارات در راستای ایفای همان نقش ستون پنجمی ، برای تضعیف روحیة سربازان انقلاب در سنگرهای فرهنگی جامعه و خود بخشی از تهاجم فرهنگی دشمن است.

رهبر معظم انقلاب که به حق چونان دیده بانی تیزبین بر بلندای دژ تسخیر ناپذیر نظام الهی جمهوری اسلامی ،‌ از مدتها پیش خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد کرده بودند ، در دیدار با دست اندرکاران امور فرهنگی کشور با بیانی روشن و گویا تفاوتهای تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی را باز گفتند. آن بیانات در حقیقت باطل السَحری بود بر همة شیطنت‌ها و چراغ هدایتی بود برای روشنتر نمودن این راه بار دیگر گوشه‌ای از آن سخنان حکیمانه را با هم مرور می‌کنیم :

«اولآ این نکته را عض کنیم که تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است. تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی از اینکه معارفی را در تمام زمینه‌ها از جمله فرهنگ و مسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می‌شود از ملتهای دیگر بیاموزد ، بی نیاز نیست ، در همیشة تاریخ هم همینطور بوده  و ملتها در رفت و آمدهایشان با یکدیگر ، آداب زندگی ، خلقیات ، علم ، نحوه لباس پوشیدن ، آداب

معاشرت ، زبان ، معارف و دین را از هم فرا گرفته‌اند. این مهمترین مبادلة ملتها با هم بود که از تبادل اقتصادی و کالا هم مهمتر بوده است. بسیار اتفاق افتاد که این تبادل فرهنگی به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است. در «تبادل فرهنگی» هدف باور کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است

ولی در «تهاجم فرهنگی» هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است.

در «تبادل فرهنگی» ملت گیرندة فرهنگ ، چیزهای مطبوع ، دلنشین ، خوب و مورد علاقه را می‌گیرد.

در «تهاجم فرهنگی» چیزهایی را که به ملت مورد تهاجم می‌دهند خوب نیست و بد است.

مثلآ وقتی اروپائیها تهاجم فرهنگی را به کشور ما شروع کردند ،‌روحیه وقت شناسی ،‌شجاعت ، خطر کردن در مسائل و تجسس و کنجکاوی علمی را برای ما نیاوردند... آنها فقط بی بندوباری جنسی را وارد کشور کردند. ملت ما در طول هزاران سال دوران اسلامی ، دارای مبالات جنسی یعنی رعایتهای مربوط به زن ومرد بود...اروپائیها که همیشه و در تمام تمدت شب وروز میخانه‌ها و میکساری‌هایشان برقرار بود می‌خواستند این عادت شوم و فاسد را وارد جامعه ما بکنند.

در تهاجم فرهنگی دشمن نقطه‌ای از فرهنگ خود را به این ملت می‌دهد و وارد این کشور می‌کند که خود می خواهد معلوم است که دشمن چه چیز را می خواهد. اگر در بحث تبادل فرهنگی ملت فراگیرنده را به آدمی تشبیه کردیم که می‌رود در کوچه و بازار تا غذا و داروی مناسبی را تهیه و آن را مصرف کند ، در بحث تهاجم فرهنگی باید ملت مورد تهاجم را به بیماری تشبیه کنیم که به زمین افتاده .و نمی‌تواند حرکتی انجام دهد و دشمن می آید آمپولی را به او تزریق می‌کند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی

تحقیق درباره بررسی رسانه و ارتباط بین فرهنگی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره بررسی رسانه و ارتباط بین فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی رسانه و ارتباط بین فرهنگی


تحقیق درباره بررسی رسانه و ارتباط بین فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه17

رسانه و ارتباط بین فرهنگی

نقش رسانه‌ها در ایجاد و یا تعمیق روابط فرهنگی میان ملل‌، البته بدیهی است و انکارناپذیر. در این مقام‌، این مباحث کلّی را پیش نمی‌کشیم‌، بلکه در پی آنیم که ببینیم رسانه‌های دو کشور ایران و افغانستان با توجه به مشترکات عمیق و دیرینة فرهنگی‌، تا چه اندازه توانسته‌اند پُل ارتباط دو ملّت همسایه باشند.

این حقیقتی است که این دو کشور در این منطقه بیشترین مشترکات فرهنگی را دارند. در این منطقه هیچ کشوری را نمی‌توان یافت که در حوزة دین‌، زبان و خط با ایران یگانگی کامل داشته باشد و برعکس‌.

پاکستان با ایران هم‌دین است‌، ولی هم‌زبان نیست‌. تاجیکستان هم‌دین و هم‌زبان است‌، ولی مردمش خط فارسی را نمی‌شناسند. فقط مردم افغانستان‌اند که همه زمینه‌های لازم برای ارتباط را دارند. فقط آنچه مانده است‌، خود ارتباط است‌. به واقع در هیچ جای دنیا، مردمی نمی‌توانند بهتر از مردم افغانستان با رسانه‌های ایران ارتباط بگیرند و برعکس‌.

ولی با این وصف‌، به نظر می‌رسد که این رسانه‌ها نتوانسته‌اند به تناسب ظرفیت و توان نفوذ خود، شناخت و آگاهی متقابل ایجاد کنند.

اگر از جهت ایرانی قضیه بنگریم‌، مردم ایران سخت نسبت به سرزمین و مردم افغانستان بی‌اطلاع‌اند. بسیاری از آنان حتی از موقعیت و نفوذ والای زبان فارسی در آن کشور بی‌خبرند; جغرافیای تاریخی افغانستان را نمی‌شناسند و باور این حقیقت برایشان دشوار است که مثلاً بلخ و غزنی و هرات (شهرهایی با مفاخر بسیار ادبی‌) در افغانستان واقع شده‌اند.

مسلماً در این میان بخشی از کوتاهی‌، به رسانه‌های افغانستان بر می‌گردد که هنوز نتوانسته‌اند به صورت فراگیر و گسترده معرّف کشور خویش برای همسایگان باشند. کمبود امکانات مالی و مهم‌تر از آن پراکنده‌شدن نیروهای انسانی‌، رسانه‌های افغانستان را فقط در داخل کشور و آن هم در پیمانه‌ای اندک‌، محدود کرده است‌.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی رسانه و ارتباط بین فرهنگی