نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد فلسفه مجازات

اختصاصی از نیک فایل تحقیق و بررسی در مورد فلسفه مجازات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

مجازات یکی از قدیمی ترین نهادهای بشری است. خصیصهٔ بارز این نهاد، ناخوشایند بودن آن برای کسی است که مورد مجازات قرار می گیرد. این ویژگی فلاسفه را برانگیخته است تا در صدد ارایهٔ توجیهاتی برای آن برآیند.

این مقاله که در «دائرهٔالمعارف فلسفه» را تلیج به نگارش در آمده است، می کوشد نظریات فلسفی مختلف راجع به این مطلب را بررسی نماید. در ابتدا دو رویکرد آینده نگرا یا غایت گرا و گذشته گرا یا واپس گرا مطرح می شود. در رویکرد نخست مجازات به دلیل تأمین هدفی آتی و نتایج سودمند آن توجیه می شود؛ در حالی که رویکرد دوم به خطایی که مجرم مرتکب شده است توجه دارد.

هریک از این دو رویکرد، مظاهر متفاوتی دارد. معروف ترین مظهر رویکرد گذشته نگرا نظریهٔ تلافی جویانه است که ایدهٔ اصلی آن به یک معنا تاوان جرم است. از جملهٔ مظاهر رویکرد آینده نگرا، نظریهٔ تقلیل جرایم، باز پروری، اصلاح و درمان مورد است که بررسی قرار می گیرند.

در مقابل این نظریات که به مجرم توجه دارند، در بخش پایانی مقاله، نظریاتی که می کوشند مجازات را با توجه به قربانی جرم توجیه کنند مورد بررسی قرار گرفته و دو نظریهٔ ارضای خاطر و جبران خسارت مطرح شده است.

مجازات یکی از قدیمی ترین ساخته های بشری است. مشکل بتوان جامعه ای را تصور کرد که برای ناقضین قوانین اعم از نوشته یا نانوشته نوعی تنبیه روا ندارد؛ زیرا اداره جامعه متکی به این قوانین است. به علاوه، در بیش تر مکتب ها کیفر جایگاهی ثابت و قدیمی دارد. از بُعد مذهبی کسانی که علیه خدا یا خدایان مرتکب جرمی شوند باید منتظر مجازات جهان بالا باشند، حال یا در این دنیا و یا در صورت عدم تحقق، در آن دنیا.

نقطه مقابل مجازات، پاداش است و پاداش دادن به خاطر اعمال نیک شاید به میزان سزادهی اعمال بد دارای قدمت و ثبات باشد. با وجود این، کیفر دارای ویژگی خاصی است که اعمال آن را از دیدگاه فلسفی پیچیده می کند، حال آن که این مشکل در پاداش وجود ندارد. از آن جا که به لحاظ منطقی همه مجازات ها متضمن تحمیل درد و رنج بر مجرم است و طبع انسانی آن را نپسندیده و در شرایط عادی آن را انتخاب نمی کند، معمولاً اثری ناخوشایند بر مجازات شونده دارد. اما واقعیت آن است که برخی مجرمین کم و بیش و بسته به موارد مختلف، به مجازات خو می کنند.

این واقعیت اساسی مجازات، به طور مشخص موجب نگرانی منفعت گرایان است. توضیح این که: چون مجازات ناخوشایند بوده و موجب سلب منفعتی از مجرم است، در نگاه اول امر نامطلوب است مگر این که نتایج به دست آمده از آن برای جامعه (مثل کاهش میزان جرم) به اندازه ای باشد که رنج حاصل از اعمال آن را توجیه کند. این نگرانی در بیان معروف بتنام آمده است که: «هر مجازاتی بد است و مجازات فی نفسه متضمن شر و بدی است».

به رغم نگرانی بتنام، بدیهی است که مجازات گزاره ای ثابت نیست تا ارباب قدرت به واسطه آن مرتکب ظلم بر زیردستان شوند. اگر این گونه باشد مجازات صرفاً نوعی ظلم و استبداد است که انتظار می رود با حرکت جامعه به سوی انصاف و مردم سالاری بیش تر، از بین برود. اما از گذشتهٔ دور مجازات چیزی بیش از تحمیل رنج و درد ناخوشایند توسط حاکمان بوده است و همواره با اهداف حقوق و عدالت رابطه ای تنگاتنگ داشته است.

دست کم در موارد صحیح، مجازات چیزی نیست که بی جهت اعمال گردد. اصولاً افراد را به خاطر آن چه انجام داده اند کیفر می دهند. معنای این مطلب آن است که تعیین مجازات به خاطر نقض قاعده یا قانون است، اما ورای این مطلب مفهومی گسترده نهفته است که اگر مجازات متناسب بوده و اعمال آن ناشی از سوء استفاده از قدرت نباشد حق مجرم است. مفهوم دقیق «استحقاق» امر پیچیده ای است اما غالباً بر این نکته تأکید می شود که برای مستحق بودن مجرم لازم است اولاً، با عمل ارادی خویش موجب اعمال مجازات نسبت به خود شده باشد و ثانیاً، این مجازات تا جایی که ممکن است، با جرم تناسب داشته باشد.

در این دیدگاه، ناخوشایندی مجازات انکار نمی شود بلکه این ناخوشایندی عادلانه توصیف می گردد. این دو ویژگی اساسی در مجازات، یعنی ماهیت ناخوشایند و فرض ارتباط آن با عدالت، نقش مهمی در غالب تحلیل های فلسفی داشته و در مباحث بعدی مد نظر خواهد بود.

● دو توجیهٔ متفاوت

مسئله مهمی که در مورد مجازات ذهن فیلسوفان را به خود مشغول کرده چگونگی توجیه اخلاقی آن است. در دیدی کلی از دو منظر کاملاً متفاوت می توان به این موضوع پرداخت. در دیدگاه آینده نگر یا غایت شناختی، توجیه مجازات بر اساس تحصیل اهدافی در آینده است؛ اهدافی که انتظار می رود به واسطه تحمیل نوع خاصی، یا به طور کلی هر مجازاتی، تأمین گردد. بتنام در کتاب «اصول اخلاق و قانون گذاری» خود (۱۷۸۰) چنین دیدگاهی را توصیف می کند، اما منشأ این دیدگاه را باید در زمان افلاطون جست وجو کرد. افلاطون در فصل ششم از کتاب «قوانین» اظهار می دارد: «افراد را نباید به خاطر اشتباه گذشته شان مجازات کرد، زیرا وقتی عملی انجام شد نمی توان آن را به حالت اول برگرداند بلکه با دیدی به آینده، اعمال مجازات با هدف انزجار مجرم و دیگران از جرم به واسطه مشاهده مجازات انجام می گیرد».

نقطه مقابل این نگرش، دیدگاه گذشته نگر یا واپس گرا نسبت به مجازات است. مؤلفه های این دیدگاه تأکید بر مفاهیمی از قبیل استحقاق و تناسب جرم و مجازات است. در این جا توجه به نتایج بعدی مجازات ملاک نیست بلکه تأکید بر خطایی است که مجرم انجام داده است. بر اساس این، مطابق با نظر ارسطو، از لحاظ قضایی هدف اعمال مجازات ترمیم خطاهای گذشته است. در ادامه به بررسی این دو دیدگاه خواهیم پرداخت، اما مناسب است بحث را با دیدگاه گذشته نگر و به خصوص شاخصهٔ معروف آن، یعنی «نظریهٔ مکافات»، آغاز نماییم.

● نظریهٔ مکافات

واژهٔ «تلافی» از کلمهٔ لاتین Retribuere به معنای بازگرداندن گرفته شده است. اساس نظریه مکافات این است که مجازات تاوان جرم است. بازگرداندن دارای مفهومی مشابه در سطح انتقام ابتدایی است؛ به این معنا که اگر کودکی به کودک دیگر ضربه ای وارد کند، دومی ممکن است به او بگوید «کاری می کنم که تاوان آن را بدهی»، و همین که به خاطر آن ضربه، متقابلاً ضربه ای به او بزند تاوان خود را پرداخته است. در مفهوم رسمی تئوری مجازات مجرمین نیز همین استعاره به کار می رود؛ چنان که اغلب گفته می شود مجرم به جامعه بدهکار است و همین که مجازات را تحمل می کند دین خود را ادا کرده است.

با وجود رواج چنین اصطلاحاتی معنای دقیق استعارهٔ پرداخت به هیچ وجه روشن نیست. به طور دقیق چگونه مجازات بازپرداخت جرم است؟ در صورت توجه به معنای لغوی واژهٔ «پرداخت»، آن گونه که در دعاوی مدنی معمول است، مطلب روشن است. به عنوان مثال، اگر من به اموال کسی خسارتی وارد کنم و او علیه من اقامه دعوا نماید چنان که دادگاه مرا به پرداخت مبلغی به خاطر خسارت محکوم نماید به معنای دقیق کلمه، تاوان خسارتی را که ایجاد کرده ام پرداخت نموده ام.

اما اگر از قلمرو خسارت های مدنی به قلمرو مجازات کیفری وارد شویم روشن نیست چگونه اجرای مجازات زندان تاوان جرم ارتکابی است. تا آن جا که به قربانی جرم مربوط می شود زندان رفتن مجرم خسارتی را از وی جبران نمی کند، زیرا زیان و صدمه ای که وی متحمل شده است هم چنان باقی است. درست است که عامل ایجاد صدمه به خاطر آن متحمل خسارت شده است اما آیا آسیب وارد شده به مجرم جای گزین خسارت بزه دیده می گردد؟ در مورد این مطلب هیچ گونه توضیحی ارایه نشده است.

در برخورد با این مشکل گاهی اوقات قائلین به مکافات، استعاره دیگری به نام «تعادل» را به کار می برند. به طور سنتی عدالت حافظ تعادل دو کفه ترازو است؛ در یک کفه، جرم به عنوان عامل بر هم زننده توازن و در کفه ای دیگر مجازات به عنوان احیاکننده توازن است. با وجود این، کاربرد اقناع کننده این استعاره مشکل است؛ یعنی چگونه مجازات مجرم می تواند موجب توازن حقوق گردد. علاوه بر این که از نظر بزه دیده، خسارت های او هم چنان باقی است و معلوم نیست چگونه تحمیل صدمه مساوی به مجرم (از قبیل محرومیت از آزادی) موجب سر و سامان دادن به امور است.

سومین استعاره ای که بیش تر توسط قائلین به مکافات به کار می رود استعاره « امحا» یا «الغا» است. چنان که گفته می شود مجازات مجرم «پاک کردن لوح است». هگل در کتاب فلسفه حق (۱۸۳۳) بیان می دارد که مجازات موجب زوال خطایی است که در غیر این صورت باقی خواهد ماند. اما سؤال در مورد چگونگی فرض امحای آثار جرم از طریق مجازات است. به گفته افلاطون عملی که انجام شده است را نمی توان به مرحلهٔ پیش از تحقق بازگرداند.

هگل منظور خود را از واژهٔ امحا به طور کامل توضیح نمی دهد، اما اشاره می کند اگر مجرم مجازات نشود جرم هم چنان باقی خواهد ماند. (در زبان آلمانی Wurdegelten به معنای تداوم و اعتبار است). این امر حکایت از عقیده عمیق حسی دارد؛ عقیده ای که بسیاری از مردم در مورد نقض قانون با هر درجه ای از شدت دارند. هر گاه شخصی کشته شود یا مورد ضرب و جرح یا سرقت قرار گیرد به طور قوی احساس ما این است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت و باید تلاش کرد مجرم دستگیر شده و در قبال اعمالش ملزم به پاسخ گویی گردد.

در غیر این صورت، در مقابل خطایی که صورت گرفته تسلیم شده و به آن اعتبار بخشیده ایم. اما زمانی که با مجرم برخورد می کنیم احساس ما این است که به شکل مقتضی به خطا پاسخ داده و عدالت اجرا شده است.

تأکید بر چگونگی عمق و گسترش چنین عقایدی ارزش مند است. این عقاید اگر هیچ چیز دیگری در بر نداشته باشد بیان گر این مطلب است که بسیاری از مردم سخت مخالف این ادعای بنتام هستند که همه مجازات ها شرّند. قائلین مکافات، در نقطه مقابل، معتقدند مجازات کردن شر نیست، زیرا در غیر این صورت به بدی اجازه بقا داده ایم.

با وجود این منطق، این ادعا که مجازات موجب امحای جرم است مشکل است. اصرار بر این که جامعه نباید به جرم اجازه بقا بدهد و این که باید برای حفظ نظم اخلاقی و حقوقی کاری بکند، حرف صحیحی است؛ اما فی نفسه قادر به توضیح یا توجیه آن چه که پس از دستگیری نسبت به مجرم صورت می گیرد نیست. به نظر می رسد این مطلب هم چنان قابل شرح و بسط است که واقعاً چگونه تحمیل مجازاتی از قبیل جریمه یا زندان موجب از بین رفتن خطای ارتکابی می گردد.

با وجود این، هیچ کدام از مفاهیمی که تا کنون مورد بحث قرار گرفت (یعنی مفهوم بازگرداندن، تعادل و امحا) نمی تواند توجیه قانع کننده ای برای مکافات گراها باشد. در بهترین وضعیت، چنین استعاره هایی به صورت های مختلف بیان کننده محدوده ای است که عقاید مکافات گرایانه در بیان و افکار روزمرهٔ ما ریشه دوانده است. نظریه مکافات هر چه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد فلسفه مجازات

مقاله ماهیت فلسفه

اختصاصی از نیک فایل مقاله ماهیت فلسفه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 16 صفحه

ماهیت فلسفه . تقسیم بندی بر اساس سوالاتی از قبیل : ماهیت وجود ماهیت حقیقت ماهیت معرفت ماهیت زیبایی طبقه بندی ایده آلیسم واقعگرا پراگماتیسم مفهوم گرا فلاسفه پیرورواقیون آن را به فیزیک، اخلاق و منطق تقسیم می کردند. برخی فلاسفه آن را به مابعد الطبیعه، معرفت شناسی، منطق وارزش شناسی تقسیم می کنند. برخی نظرات سوزانا لانگر : فلسفه بیشتر توسط تنظیم مسئله های خود مشخص می شود تا راه حل هایش برای آنان. نلسون گودمن : شاید روزی فرا رسد که در فلسفه بیشتر ” بررسی ” انجام گیرد تا ” مجادله ” و فلاسفه همانند صاحبان علم بیشتر بر حسب عناوینی که بررسی میکنند شناخته می شوند تا نظریاتی که دارند.
فلسفه علم فیزیک و ریاضی در فلسفه علم فیزیک از مفا هیم بنیادی چون جرم ، زمان و طول بحث میشود. در فلسفه ریاضیات اینکه مبانی ریاضیات بر چه چیزهایی قرار دارد بحث می شود.
فلسفه هر علم نقد آن علم است. فلاسفه چگونه می اندیشند پلوتارک : سقراط نه صندلی برای شاگردانش چیده بودونه برکرسی می نشست، نه ساعاتی رابرای سخنرانیهایش از پیش تعیین می کرد.
اوهمیشه درحال فلسفیدن بود.
هنگامی که لطیفه می گفت، موقعی که درحال آشامیدن بود درآن حال که درخدمت سربازی بود هرجا شما رادرخیابان ملاقات می کرد، وسرانجام هنگامی که درزندان بود و زهررا می نوشید. رسالت فلسفه یک وظیفه عمده فلسفه تصریح این مطلب است که چه راهنمایی می تواند برای تجربه کردن منطقی به نظر آید، آیا آنجا که چنین صراحتهایی بتواند پیش از تجاربی خاص روشن گردد، انها از نظر نقش مقدم بر آن تجارب خاص می باشند؟
فلسفه در پرتو تجربه در حال انجام خود ، قوانین خود را ، که همان فهم از خود فلسفه است تبیین میکند. نتیجه فلسفه تعدادی قضیه فلسفی نیست، بلکه روشن ساختن قضیه ها است. طبقه بندی براساس مقاصد علمی فلسفه فیزیک فلسفه ریاضی فلسفه هنر فلسفه تاریخ فلسفه آموزش و پرورش فلسفه فلسفه نظرات برخی فلاسفه در ماهیت فلسفه برتراند راسل : فلسفه ای مناسب است که با مطالب مورد علاقه مردم تحصیل کرده معمولی سروکار داشته باشد. سی.ای.
لوییس : ویژگی ممتاز فلسفه این است که فلسفه کارهرکسی است. نلسون گودمن : فلسفه به عنوان نقشی است برای روشن ساختن پیچیدگی ودرهمی سطوح اسفل تا سطوح اعلی سطح تفکر. اچ گوردون هولفیش : فلسفه به انسان درتفکر به نتایج اعمال روزانه کمک می کند تا با حکمتی بیشتر نتایجی برگزیند تا تفکراتش را عمیق کند. افلاطون : پادشاهان باید فیلسوف باشند! وتینگشتاین : فلسفه نظریه نیست بلکه عمل است.
ویژگی ماهیت فلسفه بازتابشی خود پیروی : روش شناسی ومحدودیتهای از درون تعریف شده واین به معنی خود پیروی است. اهم امور فلسفه معرفت ازحقیقت امور دریافت روابط ایده ها یا نظریات قضاوتهای ارزشی علم و فلسفه مقصد نهایی علم : اصلاح وگسترش معرفت انسان از حقیقت امور مقصد نهایی فلسفه : بهبود کیفیت قضاوتهای ارزشی انسان سوالهای علمی : چگونگی وبیان واقعیات سوالهای فلسفی : بررسی ماهیت پدیده ها مثالی ازکارعلمی درریاضی : اثبات یک قضیه مثالی ازکارفلسفی در ریاضی : نقد روش اثبات تمایزعلم وفلسفه تمایزدرنحوه سئوالها سوالهای فلسفی عدد چیست ؟
آیا هندسه تبیین فیزیکی جهان خارج است یا علمی است مجرد وذهنی ؟
ذوات ریاضی کدامند ؟


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ماهیت فلسفه

جزوه اصول و فلسفه بهداشت (قسمت دوم)

اختصاصی از نیک فایل جزوه اصول و فلسفه بهداشت (قسمت دوم) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جزوه اصول و فلسفه بهداشت (قسمت دوم)


جزوه اصول و فلسفه بهداشت   (قسمت دوم)

جزوه اصول و فلسفه بهداشت   (قسمت دوم)

 

جزوات آمادگی آزمون دکتری سراسری رشته آموزش بهداشت - مطالبق با آخرین تغییرات آزمون دکتری 95 به همراه

درس نامه طب پیش گیری و پزشکی اجتماعی

فصل اول:انسان و پزشکی: به سوی بهداشت برای همه

پزشکان اولیه به تخفیف رنج انسان کمک کرده اند/ دانش پزشکی تا حد زیادی از حدسیات، مشاهدات و تجربیات کـه از

دیگران آمده سرچشمه گرفته است/ تاریخ پزشکی از بررسی پیشرفت ها، اطلاعات اشتباه و برداشت هـای غلـط تشـکیل

شده است/ انفجار دانش قرن 20 پزشکی را پیچیده تر و درمان را گران تر کرده است/ تعهد اخیر تمام کشورها زیر پـرچم

VHO از بین بردن بی عدالتی/ پزشکی جزء الزامی توسعه اجتماعی اقتصادی/ در روزگار قدیم سلامت با دیدگاه کیهـان

شناسی و پزشکی زیر سلطه باورهای جادویی/ دوباس پزشکی باستانی مادر علوم بـوده و نقشـی عمـده در شـکل گیـری

فرهنگ های اولیه داشته/ پزشکی در همدردی طراحی شده و نخستین پزشک نخستین مدد و اولین پرستار نخستین زن

بوده است/ باور انسان نخستین تئوری مافوق طبیعی بیماری/ پزشکی اولیه تاریخ معینـی نـدارد/ معالجـان شـفادهندگان

سنتی ترکیبی از مذهب،جادو و تجربه

1 پزشکی هندی: نظام پزشکی هندی

Sielda ,Ayurneda اولی درتمام هند و دومی در جنوب هند،

1- دانشی که به وسیله آن طول عمر افزایش می یابد، 5000سال قبل از میلاد/ خدای پزشکی هندوها در نتیجه برآشفته

شدن اقیانوس ها در یک مسابقه طناب کشی زاده شده/ آتریا اولین پزشک اولین پزشک و معلـم هنـدی/ سوسـروتا پـدر

جراحی هند/ بیماری به عنوان اختلال در تعادل سه طبع/ بهداشت داری اهمیت بسیار/ دوران طلایی پزشکی هنـد بـین

800 قبل از میلاد و 60 بعد از میلاد/ سال های بعد از پزشکی به دلیل عدم حمایـت دولـت عقـب مانـد/ نظـام پزشـکی

unani- Tibb ریشه در یونان/ هوسیوپاتی توسط ساموئل هالمان آلمانی ابداع شد نظامی دارو محرک است

ادعای هند مبنی بر وجود بیش ترین تعداد پزشکان در آن کشور.

پزشکی چینی: ادعا دارد که اولین دانش سازمان یافته پزشکی جهان است و به 2700 سال پیش از میلاد/ بـر دو اصـل

یانگ و یین استوار است/ یانگ اصل مذکر فعال و یین اصل منفی و مونث/ چینی ها اولین پیش گامان ایمنی سـازی/ در

نظر آن ها بهترین پزشک کسی است که نه تنها فرد بیمار را معالجه کند بلکه افراد بیمار نشده را هم/ پزشکان پا برهنه/

علم پزشکی مصری: مبدعان خط تصویری/ هند پزشکی با مذهب در آمیخته بود/ پزشکان هم شـأن راهبـان/ پزشـکی

مصری در زمان تب به اوج خود رسید/ علم پزشکی مصر به دور از بدویت بود/ عقیده داشتند ضـربان سـخن قلـب اسـت)

 

پاپیروس ادوین اسمیت قدیمی ترین رساله جراحی/ خدای سلامت هروس/ 2500 سال بر جهان باستان حکومـت کـرد و

بعد با علم پزشکی یونان جای گزین شد

علم پزشکی نوین: دو شاخه شدن علم پزشکی به درمانی و بهداشتی (پیش گیری) در اواخر قرن 19/ نظریه میکروبـی

بیماری ها جای خود را به چند عاملی بودن علت بیماری ها داد/ پیتنکوفر مونیخی: اولین بار مقولـه چنـد عـاملی بـودن

علت بیماری را مطرح کرد/

پزشکی درمانی:

پزشکی امروزی قدمتی 100 ساله دارد/ اولین هدف برطرف کردن بیماری فرد/ اواسط قرن 20 علم پزشکی allopathic

انقلابی بزرگ روی داد یعنی درمان بیماری با استفاده از دارویی که بیماری را خنثی می کند/ تخصصی شدن بـالا رفـتن

استانداردهای مراقبت پزشکی و اقزایش هزینه های پزشکی، کاهش عملکرد پزشکی عمومی

فصل دوم:مفهوم سلامت و بیماری

سلامت به علامت اجتماعی مربوط می شود/ هماهنگی: در صلح بودن با خود، اجتماع، خدایان و جهان/ علم پزشکی نوین

به دلیل کنار گذاشتن بررسی سلامت مورد انتقاد/ سلامت معموملاً تحت الشعاع دیگر نیازها قرار می گیرد/ مسأله سلامت

در همایش سازمان ملل در سان فرانسیسکو در سال 1945 یک نیاز ضروری معرفی شد/ اساس مراقبـت هـای بهداشـتی

درک مفهوم بهداشت است.

1. مفهوم پزشکی (Biomedical concept): غیبت بیماری، ریشه در نظریه میکروبی دارد/ انسـان ماشـین

نادیده گرفتن نقش های محیطی و فرهنگی و...

2. مفهوم بوم شناسی(Ecological): سازگاری انسان با محیط/ دو مسأله را بیان می کند. انسان ناقص و محیط ناقص/

3. مفهوم روان شناختی

4. مفهوم کلی نگری(holistic): تلفیق تمام مفاهیم

فرهنگ و بستر: شرایطی که بدن، ذهن و روان در امنیت قرار داشته و خصوصاً این که از هر گونه بیماری یا درد جسـمی

رها باشد/ فرهنگ اکسفورد امنیت بدن و ذهن یعنی شرایطی که تحت آن عمل کردهای این دو قسمت به موقـع و مـؤثر

باشند/ لامتی واکنشی بی تفاوت- پاسخ پویایی نیروهای بدن که به سوی تنظیم دوباره عمل کردهای بدن پیش مـی رود

(پرکینز)/ اگر تعریفWHO از سلامتی را بپذیریم همه ما به نوعی بیمار هستیم/ تعریف WHO عملی نیست/ سـلامتی

بخش تلفیق یافته توسعه و در مرکز مفهوم کیفیت زندگی است.

نوع فایل:Pdf

سایز :1.57 MB

تعداد صفحه:90


دانلود با لینک مستقیم


جزوه اصول و فلسفه بهداشت (قسمت دوم)

تحقیق درباره فلسفه و تعلیم و تربیت 16 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره فلسفه و تعلیم و تربیت 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره فلسفه و تعلیم و تربیت 16 ص


تحقیق درباره فلسفه و تعلیم و تربیت 16 ص

دسته بندی : آموزشی ،

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 16 صفحه

فلسفه و تعلیم و تربیت (1)جان الیاس ترجمه عبدالرضا ضرابى چکیده فلسفه بر وضوح، قصد، انتقاد و توجیه به عنوان ارزش هاى مهم براى مربیان تأکید دارد.
متقن ترین نمونه فلسفه تعلیم و تربیت از سوى جان دیویى و در عصر ما نیز از سوى پائولو فربر ـ کسى که به فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان ابزارى براى بازسازى تجربیات انسان، مدارس و جامعه مى نگریست ـ ارائه شده است.
در این نوشتار، نویسنده تاریخچه مختصرى از فلسفه تعلیم و تربیت و بیان رویکردهاى مطرح در این زمینه مى پردازد و در ضمن آن، به شرح و توضیح نهضت تحلیلى در فلسفه و نفوذ آن در فلسفه تربیتى پرداخته و از پیترز به عنوان برجسته ترین فیلسوف تعلیم و تربیت معاصر و چهار حوزه کارى که براى فلاسفه مطرح است، نام مى برد.
سپس انواع فلسفه تعلیم و تربیت، تقسیم بندى هاى متفاوتى که در این خصوص انجام شده است را بیان مى کند.
براساس یکى از این تقسیم بندى ها، فلسفه تعلیم و تربیت به عمومى و حرفه اى تقسیم مى شود.
رویکردهاى دیگرى که در این جا به آن ها اشاره شده است عبارتند از: الهام بخش، دستورى و فرمایشى، تحقیقاتى و تحلیلى.
و در پایان نویسنده شیوه هایى از تدریس فلسفه تعلیم و تربیت را توضیح داده است.
به واقع این مقال، به نوعى رابطه فلسفه و تعلیم و تربیت را براى محققان آشکار مى سازد.
فلسفه تعلیم و تربیت و منتقدان آن اگرچه فلاسفه گذشته در زمینه تعلیم و تربیت آثارى داشته اند، اما فلسفه تعلیم و تربیت به مفهوم رایج آن، تنها در این قرن از محبوبیت برخوردار بوده است.
در سال هاى اخیر، این رشته براى تثبیت خود، به عنوان بخش مهمى از تربیت معلم، که غالباً تنها یک بخش از دروس اصلى تعلیم و تربیت را شامل مى شود، مشکلات بسیارى داشته است.
به بیان دیگر، بهره گیرى از اندیشه ها و تحلیل هاى فلسفى در تعلیم و تربیت، با انتقادات فراوانى از درون و برون این رشته مواجه بوده است.
ژاک بارزون (Jacques Barzun) نسبت به کتاب هاى بسیار بد و ناخوشایندى که در زمینه تعلیم و تربیت نوشته شده، اعتراض داشت.
او به ویژه از یک فلسفه تعلیم و تربیت خاص، به دلیل این که در میان قضاوت هاى نابخردانه خود، مسأله اهداف را در تعلیم و تربیت مسأله اى مربوط به ارزش ها قلمداد کرده، دل زده شده است.
چارلز سیلبرمن (Charles Silberman) نیز در بررسى هایى که از مدارس به عمل آورد، به دلیل ف

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.
    • توجه فرمایید که قیمت تحقیق و مقاله های این فروشگاه کمتر از 5000 تومان میباشد (به علت  اینکه بانک ها کمتر از 5تومان را انتقال نمیدهند) باید از کارت هایی استفاده نمایید که بتوان کمتر از مبلغ ذکر شده را پرداخت نمود.. در صورتی که نتوانستید پرداخت نمایید با پشتیبانی در تماس باشید،تا شمارا راهنمایی نمایند...

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره فلسفه و تعلیم و تربیت 16 ص

تحقیق: فلسفه تکنولوژی و نظریه رسانه ها

اختصاصی از نیک فایل تحقیق: فلسفه تکنولوژی و نظریه رسانه ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق: فلسفه تکنولوژی و نظریه رسانه ها


تحقیق: فلسفه تکنولوژی و نظریه رسانه ها

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 17

 

فهرست مطالب

عنوان:

چکیده

فلسفه تکنولوژی

نظریه خودگردانی

نظریه تکنولوژی وابسته

تاثیرات نظریه رسانه ها بر فلسفه تکنولوژی

منابع

 

چکیده:

ارزیابی تکنولوژی، محدود به نتایج توسعه تکنولوژیک نیست؛ در عوض، وابستگی مستقیم فرآیند تصمیم سازی تکنولوژیک به منافع و جهان بینی های آدمی را هم باید در نظر گرفت
فلسفه تکنولوژی به بررسی ابعاد تأثیر تکنولوژی بر محیط زیست و روابط انسانی می پردازد. از این رو این شعبه از فلسفه به زیر شاخه های خاص خود بخش پذیر است.

یکی از مهمترین مسائل کنونی در حوزه فلسفه تکنولوژی چگونگی ارتباط تکنولوژیها با سازوکار ارتباطی و رسانه ای است. از یک سو رسانه های جدید مانند اینترنت حاصل انقلاب تکنولوژیک هستند و از سوی دیگر همین رسانه ها بر درک و شناخت انسان از جهان تأثیر بسزایی گذاشته اند. مطلب زیر به نحوه این تأثیر و تعامل می پردازد.
هدف در این مطلب که مربوط است به تکنولوژی و جامعه عبارت از بحث در خصوص تأثیر محتمل نظریه رسانه ها بر فلسفه تکنولوژی است. این بررسی به سه بخش تقسیم شده: بخش اول توصیفی است مختصر از برخی مسائل اساسی فلسفه تکنولوژی. بخش دوم خلاصه وار به نظریه رسانه ها می پردازد. بخش سوم معطوف به این پرسش است که چگونه نظریه رسانه ها می تواند در توضیح برخی پرسش های همچنان مطرح در فلسفه تکنولوژی مفید باشد
فلسفه تکنولوژی
دو دیدگاه افراطی بر مباحثات جاری در باب تکنولوژی و ارزیابی آن حاکم است. از سویی، برخی بر این باورند که بشر باید بر تحرکات خود انگیخته توسعه تکنولوژیک مهار زند. چنین ملاحظاتی تحت تأثیر مصیبت فاجعه بار نابودی احتمالی بشریت قرار دارند(علل ممکنه چنین سناریوهایی: تأثیرات گلخانه ای، زمستان هسته ای، سوانح هسته ای، پیامدهای مهندسی ژنتیک). دیگران تکنولوژی را فرصتی می دانند برای اثبات و تحقق خود یعنی، عامل رهاسازی از محدودیت هایی که طبیعت بر ما روا داشته است. اما تا زمانی که مشخص نشود حدود و حیطه واقعی واژه «تکنولوژی» چیست، در موقعیتی نیستیم که میان خطر و امکان آن، میان ماشین ستیز و دوستدار تکنولوژی دست به انتخاب بزنیم.
نگاهی گذرا به بحث مطرح در باب این حیطه، به طریق نظام مند، گستره ذیل را نمایان می سازد. من بین دو نظریه متفاوت در خصوص تکنولوژی تمایز قائلم که یکی را «نظریه خودگردانی» می نامم و دیگری را «نظریه وابستگی» .هر یک از این نظریات نیز خود به دو گروه دیگر تقسیم می شود

۱- نظریه خودگردانی
مطابق این نظریه، تصمیمات راجع به توسعه تکنولوژی بر محدودیت ها و الزاماتی مستقل از منافع و خواست های انسان مبتنی اند. این استقلال به نوبه خود می تواند به دو معنای نسبی و مطلق تفسیر گردد.
الف) از نظر رویکرد استقلال نسبی، تکنولوژی موجد حوزه ای از تصمیمات شبه خودگردان است؛ این امر عقلانیت خاص خود را دارد. توسعه تکنولوژیک، هر چند هم که منافع و باورهای انسانی باعثش باشد، نسبت به تصمیمات تکنولوژیک چیزی است خنثی و فارغ از ارزش. این نگاه ابزارگرایانه به تکنولوژی است. طبق این دیدگاه، تکنولوژی تنها یک ابزار است، جریانی تابع قاعده که به وسیله اهداف عقلانی هدایت می شود. در تکنولوژی، چنانچه تکنولوژی به مثابه فرآیند حل مسأله تفسیر شود، منافع آدمی در آغاز و انجام توسعه تکنولوژیک قرار دارند و نه در مرکز آن. در نتیجه، پرسش های مربوط به ارزیابی تکنولوژی به نتایج توسعه تکنولوژیک محدود می شوند. برای مثال، می توانیم تصمیم بگیریم از مواد خام به عنوان منبع انرژی استفاده کنیم. اما تکنولوژی خاصی که بدین منظور به کار می گیریم، صرفاً به واقعیات و اطلاعاتی بستگی دارد که بر ملاحظات فنی استوارند. باز مطابق این دیدگاه، تکنولوژی چیزی نیست مگر ابزار حل مسائلی از قبیل تولد و عمل آوری مواد اولیه، مسائل حمل و نقل و غیره. تا جایی که به منافع بشر مربوط می شود، تصمیمات تکنولوژیک بالنسبه خودگردان اند. این بدان معنا است که تصمیم گیری های یک مهندس بستگی به اهداف منافع آدمی دارد، اما انتخاب ابزارها تنها به ملاحظات فنی وابسته است. از دید علوم انسانی و پژوهش اجتماعی تکنولوژی به لحاظ منطق تصمیم درونی خود صرفاً جعبه ای سیاه است که جذابیت بیشتری برای دانشمند ندارد. در ورای این دید، این اعتقاد هست که تکنولوژی می تواند همچون علوم طبیعی از منافع آدمی مجزا گردد. تصمیم گیری های مهندسان و دانشمندان فارغ از تأثیر عوامل بیرونی است. علوم طبیعی و تکنولوژی قلمرویی از استدلال منطقی را شکل می دهند. تکنولوژی در عین حال به علت اهداف عملگرایانه تری که دارد مستقل از علوم طبیعی است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق: فلسفه تکنولوژی و نظریه رسانه ها