نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم


مقاله درباره مقام انسانی زن  از نظر قرآن کریم

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:35

  • اسلام اصل مساوات را دربارة زن و مرد نیز رعایت کرده است.
  • اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه به حقوق آنها مخالف است.
  • اسلام نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته منسوخ کرده است.
  • قرآن در داستانهای خود توازن را حفظ کرده، قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نکرده است.
  • زن اگر بخواهد از حقوقی مساوی با مرد بهره مند شود باید مشابهت حقوقی با مرد را از میان بردارد.
  • علمای اسلام با تبیین اصل« عدل» پایة فلسفة حقوق را بنا نهادند.
  • شرقی انسانیت را درگذشت و نیکی می بیند و غربی در به دستآوردن حقوق.
  • اعلامیة حقوق بشر فلسفه است نه قانون، باید به تصدیق فیلسوفان برسد نه تصویب نمایندگان.
  • احترام به انسان که اساس اعلامیة حقوق بشر است، از دیر زمان مورد تأیید شرق و اسلام است.
  • دنیای غرب از طرفی تا آخرین حد ممکن مقام انسانی را پایین می آورد و از طرف دیگر به نام حقوق بشر اعلامیة بالا بلند صادر می کند.
  • بیچارگیهای بشر امروز از آن است که «خود» را از یاد برده است.
  • احترام به انسان با فلسفة شرق سازگار است نه با فلسفة غرب.


مقام انسانی زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یا او را از جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.

فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی

اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفة خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همة موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است، پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفت است.

چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفة دیگری دارد؟

مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیروان سیستمهای غربی شنیده و خوانده اید که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند؛ چنین وانمود می کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است. میگویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنساً شریفتر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است، حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.

می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف ارث مرد نمیکرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقة مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیر آمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است. می گویند اسلام با اینکه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است، در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.

می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است و اگر امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد.

اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقی ارسطویی بدهیم به این صورت برای او وضع می کرد، لکن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست، پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد.

تساوی یا تشابه؟

اصلی که در این استدلال به کار رفته این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است. مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمه اش این است که حقوقی مساوی یکدیگر داشته باشند به طوری که ترجیح و امتیاز حقوقی در کار نباشند؟یا لازمه اش این است که حقوق زن  و مرد علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیم کار و تقسیم وظیفه در کار نباشد؟ شک نیست که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنها از لحاظ انسانیت، برابری آنها در حقوق انسانی است اما تشابه آنها در حقوق چطور؟


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

مقاله در مورد کتاب و کتابخانه

اختصاصی از نیک فایل مقاله در مورد کتاب و کتابخانه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 139

 

کتاب و کتابخانه در قرآن و سنت

کتاب، زبان گویا و سند جاودان فرهنگ جامعة انسانی است، که از دیرباز بهترین ابزار هدایت رسولان الهی و مصلحان بشری بوده. تا آنجا که اولین پیامبر، در اجتماع کوچک انسان‌های نخستین، با کتاب و صحیفة آسمانی، درس زندگی را به مردمان آموخته است. و دیگر پیامبران نیز پیامشان را به وسیلة کتاب، به دیگران عرضه کرده‌اند.

ملت‌ها ویژگی‌های تمدن خود را بیشتر از طریق کتاب، به ملل دیگر شناسانده، و دانشمندان و متفکران، از این راه، دانش و اندیشة خویش را به جهانیان انتقال داده و خود را جاودانه ساخته‌اند.

کتاب، بهترین وسیلة بیداری و آگاهی نسل‌ها از زمان‌های پیش تاکنون بوده است؛ به طوری که رشد و شکوفایی بسیاری از استعدادهای نهفته و سیر استکمالی ملت‌ها در ابعاد گوناگون ـ به ویژه جوانان ـ تنها در پرتو کتابخوانی و ترغیب آنان به مطالعه و تحقیق در کتابخانه‌ها امکانپذیر است.

واژة کتاب

واژة کتاب، به معنی مطلق «نوشته» یا «نبشته» است. بنابراین، لفظ کتاب، شامل «نامه»، «جزوه»، «رساله»، «اوراق پراکنده»، «صحیفه» و «مجموعة نوشته‌های گردآمده» در یک یا چند مجلّد می‌شود.

کتابخانه

این واژة مرکب، به این معناست: «جای نگهداری کتاب» و محلی که در آن انواع کتاب‌ها را ـ اعم از خطی و چاپی ـ فراهم آورند و با نظم و ترتیب معینی قرار دهند.

سابقاً کتابخانه، هم به «مخزن کتاب»، و هم به «کتابفروشی» اطلاق می‌شد، ولی فرهنگستان برای امتیاز این دو، کتابخانه را به مخزن کتاب، و کتابفروشی را به دکان و مغازة فروش کتاب اختصاص داد.

کتاب در قرآن

کتاب و کتابت، آن قدر مورد توجه و اهمیت است که با مشقاتش جمعاً در قرآن کریم 318 بار ذکر گردیده است. از این شماره، 181 بار آن به صورت «الکتاب»، هیجده بار آن به صورت «کتاب»، دوازده بار به صورت «کتاباً»، هشت بار به صورت «کتاب‌الله»، شش بار به صورت «کتاب مبین»، دو بار به صورت «کتاب منیر»، دوبار به صورت «کتاب مرقوم»، دوبار به صورت «کتاب موسی» و یک بار به صورت‌های: «کتاب معلوم»، «کتاب کریم»، «کتاب حفیظ»، «کتاب عزیز»، «کتاب مصدق»، «کتاب مسطور»، «کتاب مکنون»، «کتاب الفجار» و «کتاب الابرار» ذکر گردیده است.

کتاب و کتابت در روایات

باز فرموده است: «احتفظوا بکتبکم فانکم سوف تحتاجون الیها؛ کتاب‌ها و نوشته‌های خود را نگه‌ بدارید که در آینده به آنها نیاز پیدا می‌کنید».

مفضل بن عمر گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: «اکتب و بث علمک فی إخوانک فإن مت فأورث کتبک بنیک فانّه یأتی علی الناس زمان هرج لایأنسون فیه إلاّ بکتبهم؛ بنویس و دانشت را در میان برادرانت پخش گردان؛ و چون مرگت فرا رسد آنها را به فرزندانت به ارث گذار، که زمانی در هم و آشفته فرا رسد که مردم در آن جز به کتاب‌هایشان انس نگیرند».

کتابخانه، مظهر فرهنگ و تمدن

اهمیت و نقش سازندة کتابخانه، در ابعاد گوناگونی قابل توجه و در خور بررسی است، که در اینجا فهرست‌وار بدان‌ها اشاره می‌شود:

کتابخانه، از آن جهت که جایگاه انواع کتاب‌ها در موضوعات گوناگون است، مورد توجه دانش‌پژوهان و کتاب‌خوانان و محققان است.

کتابخانه، مجموعة اندوخته‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و علمی دانشمندان، و حاصل تلاش و کوشش مستمر پرچمداران علم و دانش در رشته‌های گوناگون است.

کتابخانه، بهترین میراث ماندگار و آیینة تمام‌نمای فرهنگ و تمدن، آداب و رسوم، و نمودار شیوة تفکر یک ملت است.

کتابخانه، جایگاه تجمع اندیشه‌های موافق و


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد کتاب و کتابخانه

مقاله آماده در مورد مراحل پیدایش و تکامل جنین در قرآن کریم

اختصاصی از نیک فایل مقاله آماده در مورد مراحل پیدایش و تکامل جنین در قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مراحل پیدایش و تکامل جنین در قرآن کریم

 عنوان : مراحل پیدایش و تکامل جنین در قرآن کریم 

 فرمت : word - doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها ) 

 تعداد صفحات : 13 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه 

 فونت های استفاده شده : b titr و  b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز) 

 پشتیبانی  :   09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی 

فهرست :

چکیده 3
طرح مسئله 3
منشأ خلقت انسان 3
خلقت انسان از خاک 4
خلقت انسان از آب 4
خلقت انسان ازمنی 5
جمع بندی 5
مراحل تکامل جنین 5
مرحله‌ی اوّل: نطفه 6
مرحله‌ی دوّم: علقه 7
مرحله‌ی سوّم: مضغه 8
مرحله‌ی چهارم: عظام 9
مرحله‌ی پنجم: لحم 9
مرحله‌ی ششم: دمیدن روح 9
مرحله‌ی هفتم: تولّد 10
نتیجه‌ی بحث 11
پی نوشت ها 11
منابع و مراجع 12

چکیده :

خداوند متعال در قرآن کریم، به مناسبت­های مختلف به منشأ خلقت انسان و مادّه­ای که از آن خلق شده اشاره کرده و از خاک، گل، آب و منی به عنوان عناصری که انسان از آن به وجود آمده یاد کرده است. در جمع بین این آیات می­توان گفت که خلقت انسان از خاک شروع شده و این خلقت تنها مختص انسان نخستین یعنی حضرت آدم(ع) بوده است امّا خلقت انسان­های بعدی از نطفه آغاز می­شود و ادامه می­یابد. همچنین از منظر قرآنی مراحل تکامل انسان در مرحله‌ی جنینی را تا قبل از تولّد می­توان به پنج مرحله تقسیم کرد که عبارتند از نطفه، علقه، مضغه، پیدایش عظام و روئیدن لحم و در نهایت مرحله‌ی تولّد قرار دارد که با تمهیداتی که خالق انسان برای سهولت وضع حمل اندیشه است، کودک به آسانی چشم به جهان می­گشاید.

منابع :

1- قرآن کریم
2- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن
3- طبرسی، مجمع البیان
4- طبرسی جوامع الجامع
5- رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان
6- بروجردی، ابراهیم، تفسیر جامع
7- پاک نژاد، سید رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر
8- امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در القرآن
9- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه
10- صلواتی زاده، مسعود، زیباترین هدیه

منابع از کتب معتبر علمی می باشد.

لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .

پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله آماده در مورد مراحل پیدایش و تکامل جنین در قرآن کریم

روایت آب در قرآن

اختصاصی از نیک فایل روایت آب در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

اسرار علمی قرآن در مورد منشأ آبهای زیرزمینی

 نخستین فرضیه‌های مربوط به منشأ و جریان آبهای زیرزمینی را به رومیان و یونانیان نسبت می‌دهند که طی قرنها توسعه یافته‌اند. 3 نوع طرز تفکر کلی از این نظریه‌ها می‌توان استخراج کرد:

 الف- منشأ اقیانوسی آبهای زیرزمینی

 مثلاً تالس ملطی (650 سال قبل از میلاد مسیح) تصور می‌کرد که آب دریا به وسیله باد به حرکت درمی‌آید و در زیر زمین خشکی‌ها نفوذ کرده و فشار صخره‌ها موجب بالا آمدن آب زیرزمینی و پیدایش چشمه‌ها می‌شود. این نظریه حتی در سال 1665 میلادی توسط کیشر هلندی تایید شده است. 

 ب- ظهور آبهای زیرزمینی به وسیله تراکم بخار آب در زیر زمین

 مثلاً ارسطو (284-322 قبل از میلاد مسیح) تصور می‌کرد که بخار آب زمین در حفره‌های سرد شده کوه‌ها متراکم و به آب تبدیل ‌شده و دریاچه‌های زیرزمینی را تشکیل می‌دهند که چشمه‌ها را تغذیه می‌کنند. عقیده وی نیز تا سال 1877 همراه با ولژه دنبال شده است.

 ج- منشأ جوی آبهای زیرزمینی به وسیله نفوذ آب باران

 این تئوری واقع‌بینانه‌تر، تا حدودی در کارهای زئوفراستوس، که با ارسطو همزمان بود، نمایان است. همچنین از نظر ویترو (یک قرن قبل از میلاد) که معمار بود تشکیل چشمه‌ها به وسیله نفوذ آب باران و ذوب برفها به داخل زمین تا رسیدن به یک لایه سنگی و یا رسی انجام می‌شود. این تئوری توسط لئوناردو داوینچی (1519-1452 میلادی) کاملاً تصریح شده است. اولین درک روشن از موضوع آب و آّب‌شناسی در سال 1570 میلادی به برنارد پالیسی باز می‌گردد که تصدیق می‌کند آبهای زیرزمینی فقط از نفوذ آبهای باران در خاک و توقف آنها در اعماق به وسیله لایه‌های رسی حاصل می‌شوند. وی در رساله ستایش آمیزش از نوع آبها و چشمه‌ها خواه طبیعی، خواه مصنوعی (چاپ پاریس در 1570) تعبیر صحیحی از چرخه آب و به ویژه از تغذیه چشمه‌ها از بارانها می‌دهد. پرو و ماریوت (قرن 17 میلادی) تعادل بین بارشهای جوی و جریانات را به اثبات رساندند. این امر، پایه و اساس استقرار اولین بیلان آب و نقش نفوذ آب در زمین به شمار می‌رود. پرو (1674) در رساله خود تحت عنوان ?منشأ چشمه‌ها? با اندازه‌گیری دقیق در حوضه بالایی رودخانه سن نشان می‌دهد که بارشهای جوی به تنهایی برای تأمین دبی رودخانه‌ها و چشمه‌ها کافی می‌باشد.   

 قرآن در آیه 21 سوره زمر و آیه 18 سوره مؤمنون به آب‌های زیرزمینی و ذخیره آب باران در زمین اشاره نموده است:

 أَلَمْ تـَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْـزَلَ مِـنَ السَّـمـاءِ مـاءً فـَسـَـلَـکـَهُ یَـنابـِیـعَ فِی الاَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا ...[1]

 ?آیا نمی‌بینی کـه خـدا از آسمان آبی نـازل گردانید و آن را به شکل چشمه‌هایی وارد زمین ساخت و آنگاه انواع نباتات بدان برویاند ...?

 وَأَنْـزَلْـنَـا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بـِقَـدَرٍ فَأَسْـکَـنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَی ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ[2]

 ?و از آسمان، آبی به اندازه فرو فرستادیم، پس آن را در زمـیـن جـای ‌دادیم و همانا در برگرداندن آن قـادریـم?

 از آیات فوق نکته‌های زیر در مورد ذخیره آب در زیر زمین استفاده می‌شود:

 1- خداوند پوسته رویی زمین را به گونه‌‌ای آفرید که چون باران فرود آید، آب در آن نفوذ می‌کند و در زیر زمین انباشته می‌گردد و به سفره‌های بزرگی از آب تبدیل می‌شود. امام باقر (ع) نیز فرموده‌اند: ?آبی در زمین وجود ندارد مگر اینکه آب آسمان با او ترکیب یافته است?[3].

2- آب باران به صورت آرام آرام به درون زمین راه می‌یابد و به مخزن‌های بزرگ ذخیره می‌پیوندد. کلمه ?سلوک? که در آیه اول استفاده شده به معنای پیمودن و رفتن تدریجی و کم‌کم و در این آیه به معنای دخول و نفوذ تدریجی آب در داخل زمین است که از ویژگیهای سطح زمین و باران نشأت می‌گیرد. امام صادق (ع) در این باره می‌فرمایند:

 ?چون خداوند مقرر فرمود که باران از بالا فرو بارد، مقدر ساخت که قطره‌قطره بریزد تا به درون زمین راه یابد و در آن فرو رود تا زمین را سیراب گرداند. اگر به یک دفعه می‌ریخت به داخل زمین نفوذ نمی‌کرد و گیاهان و درختان را می‌شکست?[4]

 3- همین آبهای ذخیره شده در زمین است که به قناتها، چشمه‌ها وچاه‌های آب تبدیل می‌شود. به عبارت دیگر همین آبهای برف و باران است که قناتها، چشمه‌ها، نهرها و چاه‌های آب را به وجود می‌آورد. در برخی روایات، این مطلب به طور بسیار روشنی بیان شده است. علامه مجلسی پس از نقل روایات متعدد درباره آب و پس از بیان نظریات غلط فیلسوفان و حکیمان درباره علت جوشیدن و جریان یافتن قناتها و چشمه‌ها چنین می‌نویسد:

 ?... حکیم بزرگ اسلام جناب ابوالبرکات بغدادی نظر دیگری در این مساله داشت. وی بر این باور بود که آبهای برف و باران به زمین نفوذ می‌کند و در پرتو نفوذ آنها در زمین، انبارش آبها در منابع طبیعی زیرزمینی فزاینده‌تر و سفره‌های آبی غنی‌تر می‌شود و در نتیجه چشمه‌ها، قناتها و چاه‌های آب به وجود می‌آید. گو اینکه ابوالبرکات این مطلب را از ابن سینا در کتاب نجات گرفته است?[5]

به نظر می‌رسد ابن سینا نیز این موضوع را از قرآن و روایات فهمیده باشد به ویژه از سخنانی که از امام صادق (ع) در این باره نقل کرده‌اند؛ مفضل از عالمان برجسته قرن دوم هجری و از شاگردان امام صادق (ع) از آن حضرت چنین حکایت می‌کند:

 ?ای مفضل! کوه‌ها برای آدمیان منافع فراوانی دارد یکی از سودمندیهای کوه‌ها آن است که برفها بر آنها قرار می‌گیرند و در قله‌های آنها باقی می‌مانند و به تدریج در زمین نفوذ کرده و چشمه‌های پرآبی را پدید می‌آورند و در پرتو به هم پیوستن همین قناتها و چشمه‌هاست که رودخانه‌های بزرگ و کوچک به وجود می‌آید و به همین دلیل است که دامنه کوه‌ها معمولاً سرسبز و خرم است.?[6]

 علی‌ بن ابراهیم در تفسیر آیه 18 سوره مؤمنون از امام صادق (ع) این‌گونه روایت می‌کند:

 ?آب باران در زمین نفوذ کرده و در آن ذخیره می‌شود و آن گاه به صورت نهرها، چشمه‌ها و چاه‌ها در می‌آید و از آن بهره‌برداری می‌شود?

 حضرت علی (ع) نیز سخنی بدین مضمون دارد:

 ?خداوند متعال چشمه‌سارها را از زمینهای بلند برآورد و آنها را در دشتها و پهنه بیابانها به جریان انداخت...?

 در بخشی از دعای باران امام سجاد (ع) نیز به پر شدن چاه‌ها (منابع آب درون زمین) از آب باران اشاره شده است:

?... خدایا! (سرزمین) ما را از بارانی سیراب کن که از تپه‌ها و بلند‌ی‌ها(ی آن) سرازیر گردد و از آن، چاه‌ها را سرشار و لبریز سازی و جوی‌ها را روان کنی...?[7]

 4- میان ذخیره‌سازی آب در منابع طبیعی زیرزمینی و روییدن گیاهان و سبزی و خرمی زمین رابطه‌ای وجود دارد.

 بدین ترتیب، به غیر از ویترو، که از ابتکار فکری وی به عنوان استثنایی در ازمنه قدیم نقل می‌کنند، در طول قرون متمادی که وحی قرآن را نیز شامل می‌شود انسانها درباره نظام آبها ایده‌های غلطی داشتند. اولین تئوری صحیح در این رابطه، که می‌گوید آب منابع زمین همان آب باران است که درون زمین نفوذ می‌کند، مربوط به قرن هفدهم (یعنی بیش از هزار سال پس از گفته قرآن) می‌باشد.

-----------------------------------------------------------------

 [1] - آیه 21 سوره زمر


دانلود با لینک مستقیم


روایت آب در قرآن

روانشناسى در قرآن

اختصاصی از نیک فایل روانشناسى در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

روانشناسى در قرآن‏ جنبه کشف روانشناسى در فلسفه قرآن تابع قوانین زیر است که‏چیزى جز بسط دادن همان حقیقتى که در آغاز بیان کردیم نیست:1 - روان، چنانچه دو گروه تندرو از فلاسفه پنداشته‏اند نه شمش‏نقره است و نه صخره سیاه، بلکه حد وسط میان این دوست.2 - از همین رو جوانب منفى و مثبت انسان در کنار هم قرار دارندوهیچ نیرویى از خارج آن دو را بر انسان تحمیل نمى‏کند و تنهاخداست که خیر را بدو عطا مى‏کند و گاهى تقوا را در اختیار اومى‏نهد.3 - نخستین خطاى فلاسفه از این جا ناشى مى‏شود که پیشاپیش‏گمان کرده‏اند نفسى که تابع خیر است نمى‏تواند منبع شر باشدوعکس آن را نیز صادق مى‏دانند غافل از آن که طبیعت شرور نفس باعطاى خیر از سوى خدا منافاتى ندارد چنانچه طبیعت انسان مرگ‏است ولى خدا حیات را بدو عطا فرموده است و ذات او عدم است‏وخداوند به او هستى و وجود عطا فرموده و به همین ترتیب.4 - از همین رو انگیزه‏هاى طبیعى به همان قوّت عوامل فرهنگى‏حق و واقعى است، پس تعصّب در کنار ایثار و شهوت در کنارپاکدامنى و ریا در کنار اخلاص همگى امور واقعى هستند که مورداعتراف و اقرار مى‏باشند.5 - تربیت، اخلاق و کیفرها و فشارها تماماً امور ضرورى هستندزیرا جنبه مثبت انسان را علیه جنبه منفى او یارى مى‏رساند، البتّه پس‏از اقرار به واقعیّت حالتهاى تجاوز گرانه در نفس بشرى و تأثیر عوامل‏وراثتى و هوا و هوس و مشکلات زندگى که او را به سوى جوانب‏منفى رانده است.این موارد پنج‏گانه براى تمرکز انقلابى فکرى است که همان قاعده‏دوگانگى در پدیده‏ها هستى و نفس بشرى است، قاعده‏اى که فلاسفه‏قدیم و جدید در آن دستخوش خطا شده‏اند و قرآن این چنین انسانهارا به سوى آن هدایت مى‏کند:)وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا * کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا * إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا * فَقَالَ‏لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا * فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُم‏بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا(109))."سوگند به نفس و آن که نیکویش بیافریده، سپس بدیها و پرهیزگاریهایش‏را به او الهام کرده که هر که در پاکى آن کوشید رستگار شد و هر که در پلیدیش‏فرو پوشید نومید گردید، قوم ثمود از روى سرکشى تکذیب کردند آن گاه که‏شقى‏ترینشان برخاست، پیامبر خدا به آنها گفت: ماده شتر خدا را سیراب‏کنید، تکذیبش کردند و شتر را پى کردند، پس پروردگارشان به سبب گناهشان‏بر سرشان عذاب آورد و با خاک یکسانشان ساخت."نفس خود، تبهکارى را مى‏شناسد و مى‏داند که چگونه در آن باقى‏بماند یا از ضایعات آن رهایى یابد ولى گاهى به تزکیه و گاهى به تقلّب‏و دورویى روى مى‏آورد ولى به هر طرف که روى آورد برخاسته ازنیرویى است که در جان او ریشه دوانده است. مردم "ثمود" هنگامى‏که گمراهى را برگزیدند با نیروى سرکششان آن را انتخاب کردند و دربرابر نعمتها سرکشى کردند و سرکشى در برابر نعمتها حقیقتى است‏که از سوى اسلام به عنوان یک سنّت اجتماعى مورد اعتراف و اقراراست و از سوى دیگر ثمود را محکوم مى‏کند، زیرا این گروه‏مى‏توانستند از قید و بندهاى این سنّت اجتماعى رهایى یابند و به‏نداى رسولشان پاسخ دهند لذا رستگار نشدند و خدایشان بر آنهاعذاب نازل کرد و با خاک یکسانشان نمود. عقوبت، خود در اسلام‏برخاسته از تشخیص است، زیرا اگر عقیده نمى‏داشتیم که قوم ثموداین توانایى را داشته‏اند که در برابر سنّتهاى هستى طغیان کنند دیگرکیفر و حتّى محکوم کردن وجهى نمى‏داشت.بدور از تفسیر پدیده‏هاى روانى به دوگانگى )ذات + موهبت( درفلسفه‏هایى یک سونگر فرو خواهیم رفت که نمى‏تواند تکامل را دراختیار وجود آدمى بگذارد و بیشتر این گونه فلسفه‏ها انسان را درگزینش رفتار نیک و پسندیده از آزادیش دور مى‏سازد، مثلاً:الف - داروین. مسأله‏پیشرفت بشر را تا حدّ بسیارى‏طبیعى مى‏داندو مبارزه براى "وجود" داشتن را تنها وسیله به سوى پیشرفت طبیعى‏به شمار مى‏آورد و سپس میان شرور و انسان ارتباط برقرار مى‏کند تاجایى که تقریباً این شرور را تقدیس مى‏کند و نظریه گناه نخستین را درمسیحیت منعکس مى‏سازد و سرى را فاش نکرده‏ایم اگر بگوییم برپاکردن دانش نو که با انسان‏شناسى درارتباط مى‏باشد بر نظریه داروین‏استوار است آن هم نه فقط در اصالت شر در آدمى، بلکه در تلقّى‏مبارزه براى بقا به عنوان تنها وسیله براى پیشرفت انسان.ب - فروید. ویژگى تجاوزگرى را "طبیعت انسان" مى‏داند و درویژگى رحمت خود را کاملاً به نادانى مى‏زند و این چنین سخن به‏تندروى مى‏زند که: "مانع شدن از تجاوز گرى همگان عملى غیرصحیح است."ج - گروه مقابل نیز تندروى کرده و هیچ شرى را در انسان، اصیل‏نمى‏دانند و معتقدند که طبیعت انسان به هیچ خطایى جز خطاى‏اصلى که جامعه علیه او مرتکب شده دست نیازیده است که"روسو"، "کانت"، "گوته" و دیگران چنین نظریه‏اى دارند.نتیجه اعتقاد به اصالت گناه )و نه فضیلت( نومیدى از اصلاح‏انسان و حتّى تبدیل ارزشها تا به آن جاست که رذالت، فضیلت‏شمرده مى‏شود و نتیجه نظریه عکس، آن است که همه خطاهاى‏انسان به ترتیب نسبت داده مى‏شود و از عوامل متضادّ ذات بشر و درنتیجه عدم واقعیّت ذات بشر غفلت مى‏شود.انسان بر اساس نظریه اسلام کاملاً مختار نیست، بلکه عوامل‏وراثتى و تربیتى و حتّى عامل مبارزه براى حیات نیز دخالت دارد که‏گاهى سمت‏گیرى خاصى را تحمیل مى‏کنند چنانچه یکباره مجبورهم نیست و عامل عقل در کار است که گاهى موجب مى‏شود علیه‏عوامل فساد بشورد و همین عقل "موهبتى" است که در انسان ریشه‏دارد و او را به موجودى بر خوردار از تمدّن تبدیل مى‏کند که نه جبرى‏در کار اوست و نه تفویضى بلکه حدّ وسطى میان این دو است.


دانلود با لینک مستقیم


روانشناسى در قرآن