دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دوره نوجوانی وویژگی های آن
زندگی برای نوجوانان ساده به نظر می رسد،ولی در واقع یک نوجوان فقط ناظر تغییرات جسمی و بدنی اش نیست.نوجوانی فقط قد کشیدن،مو درآوردن،رشد کردن و...نیست.نوجوان باید دوره دبیرستان را پشت سر بگذارد،به فکر شغل آینده و مابقی زندگی اش باشد،عاشق شود،دلشکسته شود،برنامه ریزی کند،ناامید شود،دوستان قدیم را کنار بگذارد،روزبه روز دامنه تعاملات اجتماعی اش وسیع تر شود،با افراد تازه ای طرح آشنایی ودوستی بریزد و بتدریج متحول شود.در این راه مخاطراتی نیز وجود دارد، مثل: اعتیاد،روابط مشکوک و پرخطر،حوادث رانندگی ناشی از سرعت،شکست در برنامه شغلی و تحصیلی و... .
فروید،دوران بین سالهای ورود به مدرسه تا نوجوانی را دورۀ«نهفتگی»یا سکون می نامد.نه به این دلیل که هیچ اتفاقی د رآن نمی افتد، بلکه چون خط سیری یک نواخت دارد. نوجوانان در سنین بیش تربه خود و تحصیل مشغول اند و حداکثر وقت خویش را صرف معاشرت با دوستان خود می کنند.این دوره معمولا مصادف با میانسالی والدینشان است،یعنی همان دورانی که والدین حیات خویش را مورد بازنگری قرار می دهند.
آن ها مشاغل ،زناشویی،تجربیات و کار و زندگی گذشته خود را مرور می کنند و ترجیح می دهند که ساعاتی را با دوستانشان بگذرانند و به مسافرت های کوتاه بروند.شاید احساس استقلال و کاهش نیاز نوجوانان به والدین،زمان بیشتری در اختیار پدر و مادر ها قرار می دهد تا کمی هم به خود بپردازند.نوجوانی،دوران توفانی و پر از تلاطم وآشفتگی است که طی آن والدین نگران ، شاهد تبدیل کودکان کوچک وحرف شنوی خود به نوجوانی عبوس و حاضر جواب اند.مجادلات این دوره با دوران کودکی متفاوت است،دیگر والدین به راحتی سال های قبل نمی توانند حرف آخر را بزنند.
انگار یادگیری،آموزش و به کار بستن شیوۀ گوش دادن موثرنیز در این دوران سخت تر به نظر می آید.وقتی که آنها کودکانی بیش نبودند،والدین راحت تر می توانستند جلوی عصبانیت خود را بگیرند،شاید چون به قابلیت تحمیل اراده یا قدرت عدایت گری و اقتدارشان اعتماد داشتند.از طرف دیگر،کودکان صلاحیت و قدرت والدین را راحت تر می پذیرفتند.کودکان از این که فرصت حرف زدن وشنیده شدن رادراختیارشان قرارمی دهید،سپاسگزارندواحساس خوبی دارند،حتی اگراز رسیدن به آن چه می خواستند مایوس شوند.
ولی در دوران نوجوانی ،این معادلات کمی تغییر می کند،آنها سپاسگزار موقعیتی که در اختیار آنها قرار می دهید ، نیستند ، بلکه «توقع»دارند که آنها را ببینید،به آنها توجه کنید،حرفشان را بشنوید و به آنها بگذارید.
چرخه کنترل وسرکشی
اغلب نوجوانان دوره ای از سرکشی را تجربه کرده،پشت سرمی گذارند که در طی آن به رغم مخالفت های والدین،سعی می کنند خود را مستقل جلوه دهند.تغییر لحن ورفتار،استفاده از گفتارهای کوچه بازاری،رفتار پرخاشگرانه وعصبی،لباس ها وموهای مد روز و...
این ها نشانه های نخستین ظهور دوره نوجوانی است ونحوه عکس العمل والدین به آن اهمیت بسیاری دارد.امروزه بسیاری از والدین این رفتار را بخوبی درک می کنند،اما نمی توانند همیشه بردبار وصبور باشند.
انطباق وسازگاری
یکی ازقوی ترین نیروهای موثر درهررابطه «انطباق»است.انطباق فرایند سازگاری متقابلی است که درطی آن طرفین یکدیگر را در قالبی واحد وبه شیوه ای مکمل،شکل می دهند.انطباق،همان چیزی است که بین همسران موفق اتفاق می افتد وهمسران به واسطه آن فردیت خود را کنار گذاشته وبه یک زوج مبدل می شوند.
یک والد وفرزند هم بتدریج شبیه همسرانی می شوندکه سالها در کنار هم زندگی کرده اند.مثلا فرزند می داند پدرش چقدر جدی است ویا چه وقت واقعا عصبانی شده است.همچنین والد می داند کی وچقدر می تواند به فرزندش فرصت بدهد.تکنیک گوش دادن فعال وموثر،در برقراری روابط سازگارانه ومنطبق با تمایلات دیگری امکان پذیر است.
شنیدن رگباری از گله ها وشکایت ها،در معرض اتهام فرزندان واقع شدن،گاهی چندان منطقی به نظر نمی رسد،ولی به آن ها اجازه دهید تا بدون توهین به شما،خشم خود را تخلیه وابراز کنند وبگویند واقعا چه می خواهند.
میشل-نیکلاس(2004)
شو-فرگوسن(2001)با کودکان صحبت کنید
معنی ومفهوم سازگار وناسازگار
برای شناخت سازگار از ناسازگار ملاک ومعیار همه پسندی وجود ندارد .معمولا افراد هر اجتماعی کسانی را که مثل آنها نباشند نابهنجار می خوانند وهرکس را که همانند آنهاست بهنجار وسازگار .البته این برداشتی است که عوام از مساله مورد نظر دارد .از لحاظ علمی ومذهبی می توان ملاکهایی را عرضه کرد و به دفاع از آن پرداخت .برای شناخت ناسازگار نخست ضروری است که فرد سازگار را معرفی کنیم :
از نظر ما سازگار کسی است که بتواند خود را با اهداف اندیشیده حیات وضوابط ومقرراتی که جهت وصول به آن وضع شده است تطابق دهد ،در مسیر صراط مستقیم ودر تلاش برای بهبود وضع خود وبهسازی محیط باشد .بر این اساس منظور ما از ناسازگار کسی است که در خلاف چنین جهتی باشد وناسازگار ی وجود همه احساسات ،انگیزه ها و عملکرد هایی است که نقش مخرب دارند وزمینه را برای درهم ریختن نقشه وهدف تکامل فراهم می نمایند .
توضیح وکلیات :
بر این اساس که ذکر شد می توان در قالب چند عبارت ناسازگاران را معرفی کرد وگفت :
آنکس که در خلاف مسیر وموازین مورد قبول گام برمی دارد ناسازگار است .
آنکس که رفتاری خلاف رفتار انسان های منضبط ومعقول انجام می دهد ناسازگار است .
کسی که رفتار مشوش ومغشوش ،برخلاف انتظار وغیر قابل تحمل دارد ناسازگار است .
_آنکس که برای دیگران خواب های وحشتناکی می بیند وموجبات اذیت وآزارویا ریشخندشدن شان را فراهم می کند ویا نمی تواند پیشرفت دیگران را ببیند ناسازگار است .
آن نوجوانی که ساخته های دیگر نوجوانان را خراب می کند ویا باآزارخود بچه های ضعیف را شکنجه می دهد ناسازگار است .
وبالاخره آنکس که دارای رفتاری منطبق با موازین شرع و اخلاق در جامعه اسلامی نیست نمی تواند خودرابا محیط سالم تطابق دهد ،دربرابر مشکلات ودشواری های زندگی ابراز ضعف و یا از آنها فرار کند ،از نظامات ومقررات جامعه منحرف گردد ،در برابر سنن وآداب اندیشیده یک جامعه واخلاق اجتماعی مورد قبول موضع عصیان وطغیان در پیش گیرد ،نخواهد خود راازحالتی بردگی ،تسلیم بی قید وشرط،بی بندوباری ها ،ذلت ها نجات دهد ،همگام وهمراه با جریان نا مطلوب جامعه باشد ناسازگار است .
صورت های ناسازگاری
علائم بسیاری وجود دارندکه هرکدام به تنهایی می توانند نشان دهند که فردی ناسازگارودارای حالتی غیر عادی وغیر طبیعی است ومی بایست درباره شان بازسازی به عمل آید .این علائم وصور متعددندومابرخی از آنها را در سه دسته زیر خلاصه کرده ومورد بحث قرار می دهیم : در جنبه انفرادی ،در جنبه خانوادگی ودر جنبه گروهی واجتماعی .
الف)در جنبه انفرادی :در این زمینه از مسائل ونشانه های بسیاری می توان نام برد که مهم آنها از این قرارند :
1_اضطراب: وآن یک بیقراری درونی است که حکایت از ترسی مبهم و وحشتی نا معین دارد ،آن چنان که قرار وآرام را از افراد می ستاند .آدمی نمی تواند در جائی بنشیند ویا بایستد ، رختخواب خودرا بهم می زند از ترس آنکه مبادا در آن حیوان خطرناکی باشد .
2_ترس : بخصوص ترس از امور ومسائلی که معمولا نباید از آن وحشت داشت مثل :ترس از سوسک ،ترس از تاریکی ، ترس از مواجهه با واقعیت ها و...البته درموارد بسیاری این ترس ها ناشی از بدآموزی ها هستند .
3_عدم تمرکز حواس : وضع درونی وفکری او به گونه ای است که نمی تواند حواس خود را درباره امری متمرکز کند ، کاری را با دقت وتوجه انجام دهد .سرگرم نوشتن انشا می شود ولی قلم در دست اوتنها می گرددوذهنش متوجه مسائل دیگری است .
4_خیالبافی : گاهی در عالم خیال غوطه ور می شود .خودرادر دنیایی دیگر ودر صحنه ای خلاف آنچه که اینک درآن است می بیند .دنیایی دوردست وآینده را درنظر مجسم می کند وبه رویایی عظیم سرگرم میگردد .
5_برداشت های غلط : برداشت هاوتفسیرهای او از مسائل به گونه ای خلاف طبیعت وعادت ،دوراز واقعیت واغلب در طریق خواسته های شخصی است . آنگونه تفسیر می کند که با ذوق وسلیقه شخصی ،با تصورات قبلی او جور در آید .
شامل 94 اسلاید powerpoint