نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

چگونه می توانم با طرح سوالات جذاب و کاربردی در افزایش سطح یادگیری دانش آموزانم موثر باشم

اختصاصی از نیک فایل چگونه می توانم با طرح سوالات جذاب و کاربردی در افزایش سطح یادگیری دانش آموزانم موثر باشم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
چگونه می توانم با طرح سوالات جذاب و کاربردی در افزایش سطح یادگیری دانش آموزانم موثر باشم

 

 

 

 

 

 

 

 

چگونه می توانم با طرح سوالات جذاب و کاربردی در افزایش سطح یادگیری دانش آموزانم موثر باشم

 

 


تقدیر وتشکر
باتشکر از دوستان وهمکاران خوبم در مدرسه تا بتوانم به عنوان عضو کوچکی از خانواده ی فرهنگی کشورم سهم ناچیزی در برطرف نمودن مسائل ومشکلات دانش اموزان از نامطلوب به وضعیت مطلوب به شکل کاملا علمی داشته باشم

 

 

 

 

تقدیم داشت
مطالب ویافته های خود را به همه ی همکاران عزیزم تقدیم می نمایم امید که مفید فایده قراربگیرد

 

 

 

 

فهرست مطالب
چکیده 1
مقدمه : توصیف وضعیت موجود 3
تعریف برخی از واژه ها و مفاهیم.......... ..4
پیشینه تحقیق 6
یافته های علمی 6
اصول ارزشیابی 13
گردآوری اطلاعات شواهد 1 24
تجزیه و تحلیل 26
ارائه راه حل 28
اجرای راه حل 29
گردآوری اطلاعات ( شواهد 2 ) 31
مراحل طرح 32
پیشنهادات 34
فهرست منابع 36
چکیده
رضایت خاطری که از انجام یک کار نیک به انسان دست می دهد، به خصوص وقتی که آن کار برای خدا و رضای او صورت می گیرد، بالاترین اجر و پاداش معنوی است. معلم نیز آنگاه به پاداش خود می رسد که نتیجه کار خود را مطلوب و مناسب یابد و این مهم میسر نمی شود مگر آنکه روی یافته های خود با اطمینان کافی در باره شاگردانش قضاوت کند.
در گذشته این تصور وجود داشت که هرگاه فردی در یک موضوع دانش وتخصص لازم را دارا باشد می تواند آموزش آن را موضوع را نیز بر عهده بگیرد.
امروزه داشتن دانش وتخصص در یک موضوع برای اشتغال در شغل خطیر معلمی در آن زمینه اگرچه شرط لازم به شمار می رود اما کافی نیست. کسی که به کار آموزش و پرورش اشتغال می ورزد علاوه بر دانش و تخصص در موضوع مورد تدریس می باید به دانش و مهارت عملی در اصول و روش های تعلیم و تربیت نیز مجهز باشد.
از جمله فنون تعلیم و تربیت که هیچ معلمی از آن بی نیاز نیست، آشنایی با شیوه های نوین ارزشیابی است. ارزشیابی از یک طرف به عنوان عامل کنترل کننده تمامی عناصر تعلیم و تربیت مانند هدف، برنامه، روش و وسایل آموزشی و از طرف دیگر به عنوان روشی برای شناخت و هدایت فعالیت های تحصیلی دانش آموزان به شمار می رود. سنجش و ارزشیابی به عنوان یکی از ارکان اصلی و جدایی ناپذیر آموزش و پرورش است. بنابراین یکی از صلاحیت های فردی برای احراز شغل معلمی داشتن دانش نظری ومهارت عملی در زمینه ارزشیابی است.


دانلود با لینک مستقیم


چگونه می توانم با طرح سوالات جذاب و کاربردی در افزایش سطح یادگیری دانش آموزانم موثر باشم

دانلودمقاله ناتوانی های یادگیری و مشکلات در تشخیص و درک بینائی

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله ناتوانی های یادگیری و مشکلات در تشخیص و درک بینائی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 بینایی
اگرچه نوزادان از همان بدو تولد قدرت بینایی دارند ولی بسیار نزدیک بین هستند. تیزی حس بینایی نوزادان در بدو تولد بین 200/20 تا 400/20 است که نشان می دهد تقریباً تا 6 متری خودشان را می بینند. این در حالی است که بچه های بزرگسال تر با قوه بینایی عادی می توانند تقریباً 61 متری 121 متری خودشان را ببینند.
نوزادان در کانونی کردن نیز مشکل دارند (کلمن و بنکس 1998). وقتی به صندلی در 5/1 متری خودتان نگاه می کنید و سپس به تخته سیاهی که در 6 متری شما قرار دارد نگاهی کنید درجه انحنای عدسی چشمتان طوری تغییر می کند تا تصویر را در کانون نگه دارد. این در حالی است که قدرت تطابق بینایی نوزادان یک سوم قدرت تطابق بزرگسالان است. (برنر.1965). بهترین فاصله کانونی برای نوزادان 19 سانتی متر است. نوزادان نمی توانند چشم خود را به خوبی روی اشیای دور متمرکز کنند یا به اشیا نزدیک شوند. اما همین تیزی ضعیف بینایی نوزادان نیز به آنان کمک می کند. وقتی مادر نوزاد می تواند در هنگام شیر خوردن صورت مادرش را ببیند. اما توانایی های بصری نوزادان خیلی سریع بهبود می یابند. توانایی کانونی کردن آن ها تقریباً در 2 ماهگی نزدیک به توانایی کانونی کردن بزرگسالان می شود و ظرف یک سال تیزی حس بینایی اطفال به تیزی حس بینایی بزرگسالان می رسد. اطفال انگیزه عجیبی برای تعقیب محرکهای بصری دارند و حتی در محیطهای تاریک نیز با چشمان خود محرکها را دنبال می کنند.
فرم و ترجیح
نوزادان برخی محرک های بصری را بیشتر ترجیح می دهند و آن ها خطوط خمیده را به خطوط راست ترجیح می هند و سطوح منقوش را بیش از سطوح صاف دوست دارند. همچنین لبه ها و زاویه های دارای کنتراست زیاد را بیشتر ترجیح می دهند. نگاه های نوزادان نیز تصادفی نیست. نگاه های نوزادان تابع قواعدی است و همین قواعدند که باعث می شوند نوزادان روی کل تصویر متمرکز شوند تا جزئیاتش. الگوهای نگاه کردن اطفال تا 8 هفتگی یا کمی بیشتر شبیه الگوی نگاه کردن بزرگسالان می شود و علاوه بر خطوط اصلی تصاویر به درون آن ها نیز توجه و دقت می کنند.
ترجیح دادن صورت ها.
برخی از بررسی ها نشان می دهند که نوزادان صورت های عادی را بیش از صورت های مغشوش تا توخالی دنبال می کنند. اما نتایج بررسی هایی که از روش های آزمایشی دیگری استفاده کرده اند نشان داد که تا 2 تا 3 ماهگی خبری از ترجیح چهره ها نیست. برای مثال فانتر (1961) دریافت اطفال 2 تا 3 ماهه چشمان خود را روی صورت ها بیشتر تثبیت می کنند تا روی خال هدف- روزنامه یا صفحه های قرمز- سفید یا زرد.
اطفال در 2 تا 4 ماهگی نقاشی صورت را به هر نقاشی دیگری ترجیح می دهند.
آیا اطفال می توانند صورت های متفاوت را تشخیص دهند؟
اطفال از همان روزهای نخست می توانند برخی صورت ها را تشخیص دهند. برخی از محققان مدعی هستند که نوزادان به صورت مادرشان بیش از صورت غریبه ها نگاه می کنند. عده ای می گویند اطفال 2 ماهه صورت مادرشان را از صورت زنان غریبه تشخیص می دهند. اما این تشخیص و بازشناسی در 3 ماهگی حالت دوام به خود می گیرد. اختلاف در نتایج تحقیقات می تواند معلول روش های متفاوت آزمایش اطفال خردسال باشد. همچنین اطفال برخی از صورت ها را به صورت های دیگر ترجیح می دهند. اطفال 2 ماهه و 12 ماهه به صورت های جذاب بیش از صورت های غیر جذاب خیره می شوند.
رنگ بینی
نوزادان با این که برخی از رنگها را می بینند ولی قوه رنگ بینی آنها بسیار محدود است. دلیل به دست آمدن نتایج متفاوت در آزمایش ها نیز استفاده از روش های متفاوت است. نوزادان یک روزه می توانند فرق محرک سفید و سایه های زرد-سبز را بفهمند. اطفال چهار روزه فرق قرمز و سبز را می فهمند و اطفال سه روزه محرک های رنگی را به محرک های غیررنگی ترجیح می دهند. اندازه محرک نیز مهم است چون در شرایط آزمایشی نوزادان تفاوت رنگ مستطیل 2 سانتی متری را می فهمند ولی تفاوت رنگ مستطیلهای کوچکتر را درک نمی کنند. نوزادان در برخی نواحی طیف رنگها واکنشی در برابر رنگ نشان نمی دهند. اما تا 2 ماهگی قوه تمیز رنگ اطفال بسیار بهبود می یابد. البته معلوم نیست آیا نوزادان رنگ ها را با همان کیفیت بزرگسالان می بینند یا خیر. ولی اطفال 4 ماهه همان رنگ هایی را ترجیح می دهند که بزرگسالان ترجیح می دهند و به آبی و قرمز بیش از زرد خیره می شوند.
ادراک فضا و عمق
آیا دنیای بچه های خردسال دوبعدی است یا سه بعدی؟
گیبسون و واک برای آزمودن ادراک عمق اطفال آزمایش استادانه ای ترتیب دادند. آنها سکویی درست کردند که تقریبا یک متروبیست سانتی متر ارتفاع داشت و اطفال را روی آن می گذاشتند. سکوی مزبور دو بخش شیشه ای داشت. بخش اول شطرنجی بود و بخش دیگر یک سره شیشه ای. در زیر بخش کاملاً شیشه ای یک بخش شطرنجی دیگر وجود داشت که باعث می شد آن قسمت شبیه پرتگاه شود. این آزمایش که در آن به اصطلاح از پرتگاه دیداری استفاده شده بود نشان می داد که اطفال 6 ماهه یا بزرگتر حتی وقتی مادرشان از آنها می خواهد نیز از بخش امن به بخش پرتگاه نمی روند.
اما کودکان خردسال تر چطور؟
آزمایش اطفال کم سن و سال تر با این دستگاه دشوار است چون نمی توانند چهار دست و پا بروند. با این حال وقتی نوزادان دو ماهه را روی بخش پرتگاه مانند و عمیق این دستگاه می گذاریم ضربان قلب آنها آرام است که نشانگر علاقه مندی آن ها می باشد نه ترسشان. اگرچه اطفال خردسال خیلی زود می توانند عمق را درک کنند ولی ترس از پرتگاه در شش ماهگی یا بعد از آن در آنها ایجاد می شود. این در حالی است که این ترس در سگ ها – بزها و گربه ها خیلی زودتر ایجاد می شود.
ردیابی بصری
نوزدان می توانند اشیاء متحرک را به کندی ردیابی کنند. وقتی نوزادان 1 تا 4 روزه در برابر یک نور ثابت نوری که به شکل مستطیل حرکت می کرد قرار می گرفتند در برابر نور متحرک از میزان مک زدن های خود کم می کردند. نوزادان سه روزه با وجود مهارت ناکافی خود مسیر هدف متحرک را دنبال می کردند. حتی در دو ماهگی می توانستند مقصد محرک های بصری را پیش بینی کنند. اگر اطفال را در برابر رایانه ای قرار دهیم که بطور ثابت تصاویری را در سمت چپ و راست صفحه نشان می دهد با نگاه کردن به جایی که تصور می کنند تصویر بعدی نمایش داده خواهد شد محل آن را پیش بینی می کنند.
روانشناسی رشد،کاپلان. 1381
کودکان LD و مشکلات در تشخیص و درک بینایی
متخصصان بسیاری از پژوهش های خود دریافته اند که کودکان LD اگرچه از دید کافی یا قدرت بینایی لازم برخوردارند اما مشکلاتی در تشخیص و درک بینایی دارند.
شناسایی و تصحیح این مشکلات به علت ارتباط مستقیمی که با موفقیت در توانایی خواندن از روش (نگاه کردن) دارد مورد توجه بسیاری از متخصصان کودکان استثنایی بوده است. وقتی مشکلات تشخیص و درک بینایی شدت پیدا کند (آگنوزی بینایی) نامیده می شود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ناتوانی های یادگیری و مشکلات در تشخیص و درک بینائی

تحقیق در مورد ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟


تحقیق در مورد ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه88

 

فهرست مطالب

 

سازمانهای کامیاب امروز

سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین

سازمانهای یادگیرنده

ویژگیهای سازمانهای یادگیرنده

تعریف سازمان عبارت است از کوشش جمعی و عمدی عده ای از افراد بر اساس روابط منظم و منطقی برای رسیدن به هدف مشترکی که هر یک از افراد به تنهایی از رسیدن به آن عاجزند با یکدیگر همکاری و مساعدت می نمایند.

سازمانهای یادگیرنده[1] سازمانهایی هستند که در آنها افراد به طور مستمر تواناییهای خود را افزون می سازند تا به نتایجی که مدنظر است دست یابند، جایی که الگوهای جدید تفکر رشد می یابند، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شوند و افراد چگونگی آموختن[2] را به اتفاق هم می آموزند.

سازمانهای یادگیرنده را به تعبیری دیگر می توان سازمانهای دانش آفرین نامید، سازمانهایی که در آنها خلق دانش و آگاهیهای جدید، ابداعات و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست، بلکه نوعی رفتار همگانی و روشی است که همه اعضای سازمان بدان عمل می کنند. به عبارت دیگر سازمان دانش آفرین سازمانی است که هر فردی در آن انسانی خلاق و دانش آفرین است. در این سازمان تفکر، بحثهای جمعی، و کشف نظریات و افکار نو تشویق می شوند و نوآوران پرورش می یابند[3].

سازمانهایی با چنین ویژگیها و خصوصیات سازمانهایی آرمانی و خواستنی هستند، اما چگونه می توان به چنین سازمانهایی دست یافت و چطور می توان چنین سازمانهایی را طراحی و ایجاد نمود؟ چه برنامه ها و سیاستهایی باید اعمال شوند تا سازمانها به این وضعیت مطلوب انتقال یابند؟


[1] . learning  Organizations                                                 

[2] . Learning How to Learn

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟

دانلود مقاله یادگیری مبتنی بر مغز

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله یادگیری مبتنی بر مغز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 اشاره: علوم بنیادی اعصاب (عصب شناسی و رفتارشناسی مغز و سلسله اعصاب)، از جمله دانش های پیچیده ای است که به تدریج و آرام- آرام وارد عرصه های زندگی می‌شود. امروزه کاربردهای عصب شناسی در علوم تربیتی و آموزش و پرورش، گسترده تر از سایر زمینه‌ها نمود یافته است. آن چه در پی می‌آید مقاله ای است که از مجله معروف و حرفه ای «رهبری آموزشی» ترجمه شده است که به رغم سنگین بودن برخی از بخش های آن، قابل تعمق و خواندنی است. نکته های خارج شده در این مقاله، می‌تواند فرضیات بسیاری از پژوهش های تربیتی و رفتاری را شکل دهد. در «علوم اعصاب» مطالب زیادی دارد که می‌تواند به درک ما از تدریس و یادگیری بیفزاید. اما برای آوردن پژوهش به بیرون از آزمایشگاه و به داخل کلاس درس، باید محتاط باشیم. ما مطالب فراوانی در مورد ارتباطات بین مغز و راهکارهای کلاس درس شنیده ایم. اما در این مورد، واقعاً چه می‌دانیم؟ مربیانی که حلقه اتصال «علوم مغز» را با تدریس و یادگیری مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند، باید در مورد نحوه تفسیر و استفاده از پژوهش، محتاط باشند و سنجیده عمل کنند. کسانی از ما، که در حرفه تعلیم و تربیت، پژوهش های علوم بنیادی اعصاب را مطالعه می‌کنند، می‌کوشند آنها را با داده های روان شناسی کاربردی یا «علوم شناختی» سازگار سازند.
هنگامی که به «مطالعات چندگانه» با مثال های خوب و شواهد روشن برمی خوریم، آنها را به دیگر مربیان خاطر نشان می‌کنیم و هیچ وقت نمی گوییم:«پژوهش های مغزی ثابت می‌کند که....» زیرا در واقع پژوهش مغزی چیزی در مورد حرفه تعلیم و تربیت ثابت نمی کند؛ بلکه ممکن است فقط مسیر بخصوصی را نشان دهد. نارضایی از یادگیری مبتنی بر مغز دیدگاه های من در مورد نارضایی های اصلی از یادگیری مبتنی بر مغز به این قرار است: برخی افراد، اغلب تصویر غلطی از یافته‌ها ارائه می‌دهند. این انتقاد درستی است. بسیاری از مربیان خیرخواه فکر می‌کنند که یک «مطالعه تک رشته ای»، حتی بدون وجود راهکارها کلاس درس را توجیه می‌کند. هیچ گونه مدرک و دلیلی که این امر را به اثبات برساند، نیست. مربیانی که از پژوهش استفاده یا آن را نقل می‌کنند، باید بدانند چه چیزی موجب خوب شدن پژوهش می‌شود؛ چه کسی بودجه آن را تأمین می‌کند؛ پژوهشگر تا چه اندازه شهرت دارد؛ پژوهش چگونه طراحی شده است و آثار غیرمستقیم یافته‌ها و محدودیت های آنها کدامند و امکان دارد داشتن اطلاعات کم خطرناک باشد. بنابراین برای این که مربیان در زمره افراد حرفه ای به شمار آیند، لازم است اطلاعاتشان راجع به یک موضوع معین، بسیار زیاد باشد. امکان ندارد هیچ یک از افراد درگیر در «پژوهش مبتنی بر مغز» همه راهکارهای موجود در تدریس موفقیت آمیز را موجه بدانند.
درواقع، اکثر راهکارهایی که برای تدریس موفقیت آمیز پذیرفته می‌شوند، مجموعه ای از روانشناسی بنیادی و خردمندی عمومی هستند که با کوشش و خطا اصلاح شده اند. اما به هر حال یافته های جدید، قادر است همه ما را در جهات سازنده تری هدایت کند. مطالعات ارزشمند جدید بینش هایی ارائه می‌دهند که نشان دهنده این مطلب هستند که انجام دادن برخی اقدامات معین، بسیار معقول به نظر می‌رسد. این عقیده نادرست است که مدرسه را فقط بر اساس پژوهش در مغز پایه گذاری کنیم. زیرا مدارس باید اموری چون بودجه، اهداف، منابع، علایق جامعه محلی، فرهنگ محلی و استانداردها را نیز در نظر داشته باشند، با این حال، مدارسی هم که پژوهش های مغز را نادیده بگیرند، به همان اندازه بی احتیاطی کرده اند. در این رویکرد، هیچ عنصر جدیدی وجود ندارد. وقتی افراد می‌گویند معلمان خوب سال هاست که دارند این طور عمل می‌کنند، چنین افرادی یا خیلی جوان هستند یا حافظه ضعیفی دارند، زیرا همین ۳۵ سال پیش بود که کلاس هایی که فقط با روش سخنرانی در آنها تدریس می‌شد و لبریز از مواد درسی بودند و دانش آموزان ساکت، پشت میزهایشان بی حرکت می‌نشستند، نشانه تدریس خوب به حساب می‌آمدند. این درست است که در طول قرون و اعصار، معلمان از راهکارهای سازگار با مغز استفاده کرده اند، اما دلیل این امر آن نبوده است که آنها درباره مغز اطلاعات زیادی داشته اند. احتمالاً آنها از دانش گرد آوری شده و پالایش شده استفاده می‌کردند. ولی این مطلب نیز حقیقت دارد که اگر مربیان ندانند چرا دارند این گونه عمل می‌کنند، از هدفمندی و حرفه ای بودن فعالیت های آنها کاسته می‌شود.
زیرا پیروی از برخی از این پندارها، به تدریس نامطلوب منتهی شده است. در اینجا فهرستی از عناوین پژوهش هایی را ارائه می‌دهیم که در کلاس درس قابل اجرا هستند. به علاوه عناوینی که دربردارنده مفاهیم ضمنی برای بهبود یادگیری، حافظه، مدارس و قابلیت های کارکنان هستند، ضمیمه شده است: * مغز اجتماعی؛ «پایگاه اجتماعی» و «تعاملات» چگونه بر «سطوح هورمونی» تأثیر می‌گذارند؟ * مغز موسیقایی: آموزش موسیقی چگونه بر مغز و رفتار تأثیر می‌گذارد؟ * مغز هورمونی: هورمون‌ها چگونه می‌توانند بر «شناخت» تأثیر بگذارند و چگونه تأثیر می‌گذارند؟ * مغز متحرک: حرکت چگونه بر یادگیری تأثیر می‌گذارد؟ * «مغز انعطاف پذیر» چگونه می‌توان مغز را غنی ساخت و چه چیزی می‌تواند آن را تغییر دهد؟ * مغز فضایی: ساخت و کار فضا، «یادگیری رابطه ای» و «یادآوری» چیست؟ * مغز توجه کننده: «قشر پیش پیشانی مغز» چگونه توجه را برمی انگیزد یا از آن می‌کاهد؟ * «مغز عاطفی»: تهدیدها چگونه بر حافظه، سلولها و ژن‌ها تأثیر می‌گذارند؟ * «مغز صبور»: زمان چگونه بر فرایند یادگیری تأثیر می‌گذارد؟ * «مغز محاسباتی»: «پس خوراند»(بازخورد ) چگونه نقش خود را در شکل گیری شبکه های عصبی ایفا می‌کند؟ *«مغز ماهر »:هنر چگونه بر مغز و رفتار تأثیر می‌گذارد * «مغز پیوسته»: واحدهای اطلاعات مغز، چگونه در سراسر بدن گردش می‌کنند؟ * «مغز رشد یابنده»: چگونه می‌توان ارزش سال های اولیه زندگی را، با دانستن این که در آن سال‌ها چه اعمالی را در چه دوره هایی باید انجام داد، بهینه کرد؟ * «مغز گرسنه»: تغذیه، چگونه بر یادگیری اثر می‌گذارد و در این مورد بهترین غذاها کدام است؟ * «مغز به یادآورنده»: خاطرات ما چگونه «کدگذاری» و «بازیابی» می‌شوند؟
پژوهش های علوم بنیادی اعصاب، که معمولاً در سطح مولکولی، ژنتیک یا سلولی انجام می‌شود، ممکن است به زودی کاربردهای بالقوه ای در مدرسه بیابند. مثلاً این کشف که مغز می‌تواند سلول های نو بسازد و واقعاً همیشه این کار را می‌کند، به ما یاری می‌رساند که در مورد معالجه بچه های آسیب دیده مغزی ناامید نشویم. همچنین این مطلب، که مطالعات نشان می‌دهد این سلول های نو دارای کارکردهای عالی می‌شوند، به همان اندازه اهمیت دارد. اما واقعاً ما می‌توانیم به دانش آموزان دارای نقص عضو کمک کنیم تامغزشان پیوستگی های بیشتری ایجاد کند یا به عبارت دیگر، در مغز آنان سلول های نو ایجاد گردد؟ دو تحقیق امیدوارکننده در این مورد وجود دارد که یکی از آنها نشان می‌دهد«چالش های آموزشی» سبب ایجاد دندریت های بیشتر می‌شود؛ تحقیق دوم نشان می‌دهد که دویدن، باعث ایجاد سلول های نو می‌شود. آیا این اطلاعات بدین معنی است که مدارس باید تحصیلات چالش انگیز و برنامه های تربیت بدنی را اجباری سازند؟ البته این مطالعات به خودی خود ناکافی هستند. ولی هنگامی که آنها را با سایر مطالعات در مورد فواید اجتماعی، عاطفی یا شناختی ترکیب کنیم، به وضعیت مستحکمی دست پیدا خواهیم کرد. با این حال، از آنجا که با متغیرهای پیچیده ای روبه رو هستیم، گفتن این که پژوهش در مغز نشان می‌دهد که یادگیرنده بهتری به وجود خواهد آ ورد، غیرمسئولانه است. مربیان باید یافته های «قلمرو مغز- ذهن» را با یافته های سایر زمینه‌ها ترکیب کنند تا کاربردها را متنوع تر و قوی تر سازند. علوم اعصاب، تنها منبع پژوهش نیست؛ بلکه بخش مهمی از یک منبع معماگونه بزرگ تر است.
وقتی یافته های علوم اعصاب را با یافته های جامعه شناسی، شیمی، انسان شناسی، مطالعات محیط زیست، روان پزشکی، روان شناشی، علوم تربیتی و درمانی ترکیب می‌کنیم به کاربردهای قدرتمندی دست می‌یابیم. مغز، چیزی است که آن را در اختیار داریم. اما ذهن عبارت از نحوه استفاده ما از مغز است. اکنون به اندازه کافی در مورد مغز اطلاعات در دست داریم که بتوانیم راهکارهایی را که تا همین چند سال پیش، فقط به منزله اندیشه های خوب، ولی بدون پایه و اساس علمی مطرح بود، توجیه کنیم. برای مثال، پای بندی محکم به عواطف شدید، مثل وضعیت هایی که در جشن ها، مسابقات یا تئاتر به وجود می‌آید، ممکن است در یک فعالیت سبب ترشح آدرنالین گردد و خاطره یادگیری را با شدت بیشتری کدگذاری و ضبط کند. انتقادهای بیشتر سرعت تغییرات پژوهش در مغز آن قدر زیاد است که آن را از اعتبار می‌اندازد. همه رشته های پویا، مثل پزشکی، فن آوری، ژنتیک و مخابرات به سرعت در حال تغییر هستند. مثلاً رایانه ای که پنج سال پیش خریده اید، امروز دیگر قدیمی شده است. با این حال، درست است که ممکن است سرعت یک رایانه جدید بیشتر باشد، این امر، رایانه قدیمی را از اعتبار نمی اندازد. همین طرز فکر در پژوهش در مغز نیز مفید واقع می‌شود. بیایید فرض کنیم یکی از مناطق آموزش و پرورش، دانش آموزان را در شرایطی قرار داده است که موسیقی موزارت را بشنوند. با این فکر که گوش دادن به این موسیقی یادگیری را تقویت می‌کند، می‌خواهد تصمیم بگیرد که شرکت دانش آموزان در برنامه زود هنگام موسیقی باید انتخابی باشد یا اجباری. منطقه برای تصمیم گیری در این مورد، هم باید درباره آثار موسیقی موزارت بر عواطف، حافظه، شناخت و مهارت های اجتماعی دانش آموزان و هم در مورد هزینه های مطالعات مدرسه و نتایج آن، اطلاعاتی به دست بیاورد. با توجه به تلاش های منتقدان برای بی اعتبار ساختن این نظریه، ذکر واقعیت موجود در پشت این ماجرا مفید است. مطالعاتی که پژوهشگران انجام داده اند فقط وجود یک تقویت جزیی را در «استدلال فضایی- زمانی» نشان داد .پژوهشگران معتقد بودند که ممکن است موسیقی دارای تأثیر دیگری نیز باشد(و همین طور هم هست). ولی هرگز ادعا نکردند که صرف چند دقیقه گوش دادن به موسیقی موزارت، از فرد یک انیشتین می‌سازد! مطالعاتی که نتوانستند این پدیده را منعکس کنند یا اصلاً آن را منعکس نکردند، فاقد نکات ارزشمند واقعی بودند. در تمام جار و جنجال هایی که به طرفداری از تأثیر موسیقی موزارت برپا شد، مردم غالباً به مطالعاتی که شهرتشان کمتر بود، با وجود آن که نشان می‌دادند آموزش موسیقی حافظه را تقویت می‌کند و این که موسیقی قادر است مغز را از نظر فیزیکی تغییر دهد، توجه نشان ندادند.
آموزش زود هنگام و بلندمدت موسیقی، واقعاً اثر مثبت در یادگیری، حافظه و هوش دارد مربیان باید به این گونه مطالعات توجه کنند، نه این که منتظر معجزه باشند. مشاوران در تلاش اند در«جنبش یادگیری مبتنی بر مغز» سرمایه گذاری کنند. اکثر مشاوران و مسئولان بهبود قابلیت های کارکنان، سعی می‌کنند به موازات تحولات حرکت کنند. آنها اظهارات خود را اصلاح و تعدیل و از حقیقت پیروی می‌کنند. متأسفانه، برخی معلمان و مشاوران، حقیقت را کش و قوس می‌دهند، از انجام دادن پژوهش خودداری می‌ورزند، معلمان را گمراه می‌کنند و درباره چیزهایی که در زمینه پژوهش در مغز از آنها سخن رانده می‌شود و چیزهایی که از آنها صحبت نمی شود، ادعاهای غلط دارند. «فرآیند بررسی و تجدید نظر در مورد کارکنان» باید این افراد را از چنین اعمالی آگاه سازد و آنها را ترغیب کند، تا کیفیت اظهارات خود را ارتقاء بخشند یا در غیر این صورت، به دنبال حرفه دیگری بروند. همه ما چنین رسالتی داریم. ما می‌خواهیم در همه جا به یادگیرندگان کمک های مفید و قابل ملاحظه ای بکنیم و از آنجا که هر یادگیرنده، شخصی منحصر به فرد است، به شکل ها، اندازه ها، قالب‌ها و بسته های آموزشی متعددی نیاز داریم تا توجه هر یک را به طور موفقیت آمیز جلب کنند. ولی تاکنون هیچ جادویی برای یادگیری نیافته ایم. آخرین اعتراض یادگیری مبتنی بر مغز، گیج کننده است؛ یکی مطلبی را ارائه می‌دهد و دیگری ضد آن را. ما باید در مورد دسترسی به اطلاعات، مشارکت بیشتری داشته باشیم تا به گونه ای شود که گویی همه ما داریم مطالب یک صفحه یکسان را می‌خوانیم. بسیاری از مربیانی که اطلاعات ناقص به آنها داده شده است، هنوز حتی در مورد برخی مطالب بنیادی یادگیری دچار سردرگمی هستند. * افسانه: «یادگیری تحت فشار روحی کم » بهترین نوع یادگیری است. - حقیقت: به طور کلی، فشار روحی در سطح ملایم، یادگیری را بهتر می‌کند. البته تحت برخی شرایط، فشار روحی کم بهتر است و تحت برخی شرایط دیگر، فشار روحی زیاد. دانش آموزان، دروسی مثل زبان و ریاضیات را، که میزان پیچیدگی و نوظهور بودن آنها زیاد است، تحت فشار روحی کمتر، بهتر یاد می‌گیرند. دانش آموزانی که با آزمون یا کار عملی پرتنش روبه رو هستند، باید مواد درسی آشنا را تحت شرایط انطباقی یا تحت فشار روحی زیاد تکرار کنند. * افسانه: «حفظ کردن طوطی وار» دشمن مغز است.
- حقیقت: مغز به کمک «تکرار» یادگیری را تقویت می‌کند. تکرار فقط زمانی مضر است که کسل کننده شده باشد. در این زمینه، یک معلم با تجربه، باید با روش های خلاق و متنوع فراوانی برای مرور آشنا باشد. * افسانه: در درجه اول، محیط مدرسه موقعیت یادگیرنده را تعیین می‌کند. - حقیقت: عوامل بسیاری بر موفقیت یادگیرنده تأثیر می‌گذارند؛ مثل والدین، همسالان، ژن ها، «ضربه عاطفی»، تغذیه و محیط. اگر چه هیچ روشی برای برآورد اثر منفرد یک متغیر فردی در دست نیست، با اطمینان می‌توانیم بگوییم که محیط های مدارس حایز اهمیت اند. * افسانه: اکثر یادگیرندگان فقط از ۵ تا ۱۰% مغز خود استفاده می‌کنند. - حقیقت: ما هیچ مدرک عینی نداریم که ثابت کند این مطلب حقیقت دارد. احتمالاً روزانه از اکثر مناطق مغز خود استفاده می‌کنیم. امکان دارد افزایش در خلاقیت یا بهره وری به جای این که صرفاً نتیجه انجام دادن اعمال بیشتر باشد، نتیجه انجام دادن اعمال مناسب باشد. * افسانه: عواطف و هوش از هم جدا هستند. - حقیقت: اگرچه عواطف و هوش ممکن است در نقاطی از مغز جدا از هم به وجود آمده باشند. معمولاً مسیر آنها در «قشر پییشین حدقه ای» با هم تداخل کند. بنابر این، از این نظر تفکیک ناپذیرند. * افسانه: موزارت بهترین موسیقی را برای تقویت یادگیری ساخت. - حقیقت: مطالعات اخیر نشان می‌دهد که انواع بسیاری از موسیقی، یادگیری را تقویت می‌کند. اما اثر موسیقی به این بستگی دارد که آیا ما خواهان «اثر برانگیختگی» هستیم یا «تغییرات مغزی درازمدت» یا حافظه تقویت یافته یا «استدلال فضایی- زمانی». * افسانه: «سبک های یادگیری» و «هوش چند جانبه» جزو «نظریه های مبتنی بر مغز» هستند. - حقیقت: این نظریه‌ها براساس آنچه ما درباره مغز می‌دانیم، بسیار معقول هستند اما قبل از کشفیات اخیر در «عصب شناسی» رشد یافته اند و ریشه های عمیق تری در روانشناسی و علوم اجتماعی دارند.
* افسانه: بهترین یادگیرنده کسی است که پاسخ درست را به سرعت پیدا کند. - حقیقت: با در نظر گرفتن ارزش «یادگیری از راه کوشش و خطا» معتقدیم یادگیرندگانی که نه جزو سریع ترین یادگیرندگان و نه جزو کندترین آنها باشند، بیشتر امکان دارد که در زمره یادگیرندگان قوی تر و «متفکران تعمقی» بزرگتری باشند. * افسانه: تدریس مطالب بیشتر در هر ساعت بهتر است. - حقیقت: دانش آموزان به زمان نیاز دا

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 27   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله یادگیری مبتنی بر مغز

آموزش اکسل (سریع و راحت - کتابی فوق العاده برای یادگیری اکسل)

اختصاصی از نیک فایل آموزش اکسل (سریع و راحت - کتابی فوق العاده برای یادگیری اکسل) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
 آموزش اکسل (سریع و راحت - کتابی فوق العاده برای یادگیری اکسل)

مدتهاست که برنامه اکسل برای افراد شناخته شده است. افراد بسیاری هستند که می خواهند اکسل را یاد بگیرند برخی نیز به دنبال افزایش مهارتهای خود در این نرم افزار جادویی هستند.
این کتاب که ترجمه ای از کتاب Learn excel fast & easy می باشد به همین انگیزه نگاشته شده است. در ترجمه این کتاب سعی بر امانت داری بوده است.در برخی مواقع تجربه های شخصی نیز به این کتاب اضافه شده است.برخی تصاویر به صورت رنگی برگردانده شده اند.
امیدوارم که این کتاب بتواند کمکی در یادگیری این نرم افزار باشد.
ترجمه بهرام صمدیان

 

برای رفع مشکلات اتصال به درگاه پرداخت بانک

اینجا کیلیک کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


آموزش اکسل (سریع و راحت - کتابی فوق العاده برای یادگیری اکسل)