نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره استقلال، دموکراسی و حقوق بشر

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره استقلال، دموکراسی و حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره استقلال، دموکراسی و حقوق بشر


دانلود مقاله کامل درباره استقلال، دموکراسی و حقوق بشر

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :41

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

دموکـــــراسی و استقلال در مفهوم حاکمیت به هم پیوند می خورند. دموکـــــراسی عمدتاً در بُعد داخلی حاکمیت واستقلال در بُعد خارجی آن مورد بحث قرار می گیرند. حاکمیت تجلی اراده یک ملت در تعیین سـرنوشت خود بدون تبعیت از اراده و تصمیم کشورهای دیگر است. و استقلال بیانگر عزم و اراده ملی در جلوگیری از مداخله خارجیان در امور داخلی یک ملت است.

بین دموکراسی و استقلال قرابت های مفهومی و علمی غیر قابل تردیدی وجود دارد دموکراسی و استقلال در مفهوم حاکمیت به هم پیوند می خورند. دموکراسی عمدتاً در بعد داخلی حاکمیت واستقلال در بعد خارجی آن مورد بحث قرار می گیرند. حاکمیت تجلی اراده یک ملت در تعیین سرنوشت خود بدون تبعیت از اراده و تصمیم کشورهای دیگر است. و استقلال بیانگر عزم و اراده ملی در جلوگیری از مداخله خارجیان در امور داخلی یک ملت است.

از این رواستقلال با دموکراسی پیوند ناگسستنی پیدا می کند چرا که دموکراسی بنابه بیان اعلامیه وین 1993، مبتنی بر تجلی آزاد ارادة مردم در تعیین نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و مشارکت کامل در تمام ابعاد زندگی شان می باشد.»

مشارکت کامل مردم در تعیین سرنوشت خود از ورود و حضور عناصر فراملی در برپایی نظام سیاسی ـ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و به طور کلی نحوة مدیریت جامعه جلوگیری کرده و استقلال کشور را تضمین می کند و تقویت استقلال یک کشور موجب گسترش و استحکام دموکراسی دریک کشور می گردد.

برداشت اعلامیه وین از دموکراسی بر اصیل ترین و قدیمی ترین تعریف آن متکی می باشد. چرا که دموکراسی از ریشة دموکراتیای (democratia) یونانی است که از جنبة لغوی به معنای حاکمیت یا قدرت ( kraton) مردم (demos) است. البته در دموکراسی یونان، توده مردم در اعمال حاکمیت و قدرت و مدیریت سیاسی جامعه مشارکت نداشتند و ترجیحاً طبقه اجتماعی خاص به عنوان نخبگان جامعه قدرت و حاکمیت را در اختیار داشتند. دموکراسی آتن حتی در عصر طلایی اش طبقه ای حاکم بر شهروندان عادی بوده یعنی طبقه ای از مردان به استثنای بردگان و بیگانگان مقیم. این طبقه غالباً منافع شان در تعارض با مهتران (اریستوکرات) الیگارشی (حاکمیت اقلیت) یا پلتوکراسی (حاکمیت ثروتمندان) بود از این رو دیوید هلد (davild Held)در آغاز کتابش با عنوان مدلهای دمکراسی Modeles of Democracy در تعریف از دموکراسی به تقابل آن با حکومت پادشاهان و اشراف تاکید می کند

در برداشتهای سنتی، دموکراسی، مترادف حق تعیین سرنوشت و انتخاب آزادانه توسط مردم نبود بلکه بیشتر حکومت برای مردم در تقابل با حکومت خود سرانه پادشاهان و اشراف بود.

به همین دلیل از افلاطون و ارسطو گرفته تا کانت و هگل دموکراسی را از این جهت که با حکومت خوب شایسته سالاران ناسازگار تلقی می شدمورد بی مهری قرار داده اند.

با توجه به تحول مفهوم حاکمیت و جایگاه اراده و مشارکت عمومی در مشروعیت بخشیدن به آن به نظر می رسد که رابطه استقلال و دمکراسی می بایستی در چهارچوب تحولات مفهوم حاکمیت و چگونگی تعامل و سازگاری حاکمیت با هنجارهای حقوق بشر مورد مطالعه قرار گیرد. چرا که مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود وبهره مندی آنان از حقوق مدنی وسیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بخشی از رژیم گسترده حقوق بشر به مفهوم رایج آن می باشد. و از طرف دیگر استقلال تجلی اراده یک ملت در تعامل با اراده ملت های دیگر است که در عرصه همزیستی مسالمت آمیز حاکمیت ها امکان خودنمایی پیدا می کند. به عبارت دیگر حاکمیت در بعد خارجی خود ضمن رقابت و همکاری با حاکمیت های دیگر و ضمن حمایت از اصل برابری حاکمیت به دفاع از منافع و هویت ملی می پردازد.

موفقیت حاکمیت ها در این عرصه مستلزم بهره مندی و بسیج عزم و توان ملی می باشد و این امر به نوبه خود مستلزم احترام به حق مردم در تعیین نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تضمین مشارکت آنان در تحقق حق تعیین سرنوشت می باشد. از این دیدگاه استقلال و دمکراسی مفاهیمی بهم پیوسته می باشند که هر یک پایة استحکام دیگری بوده و در مجموع پاسدار و حافظ حاکمیت ملی می باشد.

ورود مفهوم حاکمیت به ادبیات حقوقی، سیاسی به طور تنگاتنگی مرتبط است به ظهور دولت مدرن در اروپا. دولت، قدرت، حاکمیت مفاهیمی هستند که به شدت به همدیگر وابسته اند تا آنجا که دولت و حاکمیت، بعضاً به عنوان مترادف هم بکار گرفته شده اند. از این رو در تمامی سیستمهای سیاسی نهادینه شده برای اینکه حکومتها اراده خود را بر تابعانشان تحمیل کنند و یا آنها را متقاعد به تبعیت از خود کنند. بنام حاکمیت عمل و اقدام می کنند. از این منظر مشروعیت اقدامات دولتی متکی به اقتدار عالی و فائقه ای است که دریک واحد سیاسی (دولت) بنام حاکمیت معرفی می گردد. برای اعتبار بخشیدن به این اقتدار عالی و حفظ آن حکومتها به منشاء و مبنای اقتدار خود که مردمی یا الهی است متوسل می شوند. انحصار فرماندهی، عمومیت صلاحیتها، برتری عملکرد که از ویژگی های حاکمیت است مستلزم وجود دولت است. و این دولت برای اینکه یک دولت مشروع و قانونی قلمداد شود می بایستی به طور سیستماتیکی مبانی رفتار و عملکرد خود را بر پایه قانون (اراده عمومی) استوار نموده و از عناصری چون زور برای توجیه اقداماتش استفاده نماید.

از این دیدگاه حاکمیت به عنوان مبنا معرف و توجیه کننده قدرت محسوب می گردد. فراز و نشیبی که مفهوم حاکمیت پشت سر گذاشته، با سرگذشت اروپا و بخصوص دولتهایی که در قرون وسطی خود را از امپراطوری روم و سلطة پاپ رها نموده اند عجین می باشد. همانطوری که لارسون و همکارانش تایید نموده اند، حاکمیت دولت محصول مرحلة خاصی از تاریخ اروپاست .

اصل حاکمیت در حقوق بین الملل

از دیدگاه مکتب اثباتی (پوزیتویسم) که اراده و رضایت دولت را منبع تعهدات در حقوق بین الملل می دانند، اصل حاکمیت که بر برابری و استقلال دولتها تاکید می ورزد اصولی هستند که برای نظم مناسب جهان به صورت مطلق وجود دارند بنابراین لزوم احترام متقابل میان دولتها به استقلال و حاکمیت یکدیگر امری ضروری و لازم است. در حقوق بین الملل واحدهای سیاسی باید از حاکمیت برخوردار باشند تا دولت تلقی شوند و لازمة این حاکمیت استقلال است.

اما برخی از حقوقدانان حاکمیت را معیاردولت بودن نمی دانند و در مقابل، استقلال را به عنوان معیار اصلی دولت بودن می دانند. حاکمیت قانون موضوع حقوق داخلی است و این امر تنها تا آنجا به حقوق بین الملل مربوط می شود که به تعهدات بین الملل یک دولت در برابر سایر دولتها لطمه ای وارد نسازد بنابراین محدودیت حاکمیت داخلی براساس حقوق بین الملل انجام می پذیرد. به عقیده پروفسور براونلی اصل حاکمیت و برابری دولتها معرف نظریة بنیادی حقوق ملل است که بر جامعه بین الملل متشکل از دولتها با مسئولیتهای یکسان ناظر و حاکم است.

منشور سازمان ملل متحد ضمن تاکید بر برابری حاکمیت. دولتهای عضو سازمان ملل، حفظ صلح و امنیت بین الملل را منوط به تشر یک مساعی تمامی کشورها می داند. بدیهی است که با ترکیب دو مفهوم، «برابری حاکمیت دولتها و لزوم، تشریک مساعی» آنها برای حفظ صلح و امنیت بین المللی، طراحان منشور بر آن بوده اند تا در کنار احترام به استقلال دولت ها آنها را به سمت همکاری در زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در نظام بین الملل سوق دهند چنین نگرشی نسبت به دینامیسم نظام بین الملل معرف تحقق نوعی دریافت مبتنی بر وابستگی متقابل از روابط بین الملل بود که امید می رفت دولت ها در بستر آن زمینه را برای ایجاد جهانی عاری از منازعه و خصومت فراهم کنند. اما با پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، ملاحظات امنیتی، قدرت و منافع دو ابرقدرت بر حسب تلقی واقع گرایانه بر منافع جمعی و ارزشهای مشترک جامعه جهانی غلبه کرد. می توان نتیجه گرفت که فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی و پایان جنگ سرد، سرآغاز تقویت و بالارفتن اهمیت منافع و ارزشهای مشترک در سطح نظام بین الملل و نهایتاً نزدیک شدن به اصول و مقاصد ملل متحد است. هر چند این گزاره بسیار قابل بحث است اما تنوع دستور کارهای امنیتی ساختار نظام بین الملل و کاهش اهمیت امنیت نظامی در مقابل افزایش آگاهی از ابعاد نرم افزاری امنیت بین الملل همچون محیط زیست، حقوق بشر، دمکراسی، عدالت اجتماعی حق توسعه و به طور کلی توسعه پایدار بیانگر وضعیت جدید است که در آن دولتها ضمن آنکه از حاکمیت برخوردارند به همکاری و تشریک مساعی در حل و فصل معضلات جهانی نیز متعهد و وفا دارند.

در دورة جنگ سرد رقابت دو ابرقدرت موجب شکل گیری دو ساختار سیاسی نظامی شده بود که در درون هر کدام از این ساختارها کشورهای متعددی بر حسب توانایی و قدرتی که داشتند صاحب نقش می شدند، اما این دو ساختار در برخورد با هم به صورت کاملاً متعارض و برحسب بازی حاصل جمع صفر، عمل می کردند. و در این بعد یک سئوال اساسی که می توان مطرح نمود آن است که حاکمیت دولتهای ملی در درون و بین این دو ساختار تحت تاثیر توزیع قدرت ظاهر شده است.

با پایان جنگ سرد و فروپاشی ساختار دو قطبی زمینه را برای شکل گیری یک وضعیت جدید فراهم کرده است. این وضعیت جدید با تقویت آگاهی از ارزشها و منافع مشترک همراه بوده و موجب همکاری بیشتر بین حاکمیت های مستقل گردیده است. از این رو دولتها ضمن تاکید بر حفظ استقلال خود هر چه بیشتر به سوی همکاری و وابستگی متقابل کشیده می شوند که این امر موجب ایجاد محدودیت بر صلاحیتهای برخاسته از حاکمیت می گردد. و از جمله اعمال صلاحیت مطلق بر شهروندان یک کشور که در گذشته یک امر کاملاً داخلی تلقی می شد تحت تاثیر قرار می دهد و از اینجا مفهوم استقلال و دمکراسی به یکدیگر پیوند می خورند. چرا که بی اعتنایی به حقوق شهروندان در تعیین حق سرنوشت خود موجب تضعیف حاکمیت ملی در بعد داخلی و خارجی شده و بهانه ای برای مداخله دولتها، نهادهای بین المللی و حتی اشخاص در امور داخلی کشورها فراهم می آورد.

مسالة حقوق بشر که ارتباط تنگاتنگی با مفهموم دمکراسی دارد مفهوم سنتی حاکمیت را به شدت تحت تاثیر قرار داده است و در حقیقت نخستین ضربه به حاکمیت ملی و بعد خارجی آن (استقلال) از ناحیه مدافعان حقوق بشر انجام گرفت. تحت تاثیر نظریه های جدید حمایت از حقوق بشر است که اصل عدم مداخله در روابط دولتها باشهروندان زیر پا گذاشته شده است. این ا مر به کمک حقوقدانانی نظیر لاترپاخت قالب حقوقی بخود گرفت براین مبنا بود که مسائل مربوط به حقوق بشر را نبایستی صرفاً امور داخلی قلمداد کرد.


حاکمیت و ابعاد آن

در یک دید کلی حاکمیت را می توان «اقتدار عالیه یک دولت در اتخاذ و اجرای تصمیمات» دانست. بدیهی است که هر کدام از واژه های بکاررفته در تعریف فوق قابل تفسیر می باشد در تئوریهای تصمیم گیری منظور از دولت همان افراد تصمیم گیرنده است. این افراد با دارا بودن اقتدار یا حق دستور دادن که می تواند منبعث از قانون، سنت، رضایت یا اراده الهی باشد به نام دولت ظاهر می گردند. روشن است که اقتدار بدون امکانات ارزش عملی ندارد به عبارت دیگر دارنده حاکمیت بدون قدرت نمی تواند کارکردهای اساسی خود را به انجام رساند.

بنابراین هر چند که حاکمیت صرفاً در مقوله قدرت خلاصه نمی گردد ولی مترادف با قانون هم نیست .

عنصر قدرت و مساله برابری حاکمیت، دولت ها را متزلزل می کند منظور ازبرابری حاکمیت دولتها مندرج در بند یک از ماده دو منشور برابری رسمی است که تجلی آن اصل یک دولت یک رای است که در مقابل نابرابری عینی که تجلی جمعیت ، وسعت تولید ناخالص ملی و قدرت نظامی است قرار می گیرد. برابری حاکمیت دولت ها از اصل برابری افراد در حقوق فطری ناشی می شود.

عدم برابری در حاکمیت دولت ها ناشی از ارتباط آن با قدرت است.

در عمل یک کشور توسعه یافته دارای حاکمیت برابر با یک کشور در حال توسعه نسبت به همان ترتیب یک کشور دمکراتیک دارای حاکمیت برابر با کشور استبداد زده نمی باشد. این نابرابری تا جائی است که یکی از حقوق دانان به نام برایرلی مدعی است که دکترین برابری حاکمیت دولتها تا جایی قابل قبول است که عملاً در مدیریت مسائل بین المللی وارد نشود در غیر این صورت نه تنها غیر قابل دفاع و در اساس ناعادلانه است بلکه مانع رشد و ترقی است.

جرج شوارزنبرگ حقوقدان برجسته و استاد دانشگاه لندن بر آن است که بر حسب معیارهای مختلف می توان اشکال متفاوتی از حاکمیت را تصور نمود وی دیدگاه خود را در جدولی به شکل زیر نشان داده است.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره استقلال، دموکراسی و حقوق بشر

دانلود تحقیق بررسی مقایسه عزّ ت نفس فرزندان در خانواده های دموکراسی با دیکتاتوری شهرستان قوچان

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق بررسی مقایسه عزّ ت نفس فرزندان در خانواده های دموکراسی با دیکتاتوری شهرستان قوچان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بررسی مقایسه عزّ ت نفس فرزندان در خانواده های دموکراسی با دیکتاتوری شهرستان قوچان


دانلود تحقیق بررسی مقایسه عزّ ت نفس فرزندان در خانواده های دموکراسی با دیکتاتوری شهرستان قوچان

مقدمه :
خانواده به عنوان یک جریان گروهی و مهمترین آن است افرادیکه در خــــانواده زندگی میکنند و تابعیت پدر و مادر را دارند در مسیر این جریان و نا خود آگاه همراه آنند  به هر گونه ایکه شیوه رفتاری والدین ایجاب کند آنها به راه افتاده و حــرکت میکنند بدون اینکه خود از این امر سر درآورند . این مسئله بدان خـــــاطر است کــــه   اولا عقل و خرد کودک آنچنان رشد کرده نیست که بتواند از اســــرار امور نیک و بد ش  سر در آورد و ثانـــیا نیازمندی شدید او به خانواده ایجاب میکند که  او  تــابع و  دنباله  رو  باشد  خانواده پایه اساسی اجتماع و سلول  سازنده زندگی است  و در وسیع تـرین مفهوم کلمه خواستگاه اعضای خویش و پناهگاه آنان است .
خانواده نهادی است که به اعضای خود احساس امنیت و آرامش می بخــشد و طی هزاران سال پایدارترین و موثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عــامل انتقال آنها به نسلهای بعــدی بوده است .
خانواده همچون صدفی است که اگر پایه های آن سنجیده و درست بنا نشــود هرگز مرواریدی نخواهد پرورد .
از این رو تعریف دقیقی از زندگی مشترک در این مقوله , از مفاهیم اساسی اســت .
زندگی مشترک تنها در تامین و رفع نیازهای مادی , اقتصادی و تداوم نسل نیـست , بلکه حس مشارکت و تفاهم برای وسعت نگرش و امکان دست یابی به فرصتهای بیشتر است .
به بیان دیگر زندگی مشترک مبتنی بر قرار داد بین زن و مرد برای ارضای نیازهای خود و به تبع آن انجام تمام کارکرد آن شامل روحیه همکاری , تقسیم کار, تربیت و پرورش کودکان و ایجاد مامن مهر و عطوفت است .
خانواده یک نهاد اجتماعی است که در سلسله مراتب  حیات گروهی جزء گروه رهبری به حساب می آید و کارکرد وظیفه او هدایت و رهـبری اعضای خانواده و حرکت   و جهت دادن آنها به سوی هدف مطلوب است پدر و مادر به عنوان دو رکن و دو رهـبر    و قائم مقام وظیفه تربیت و سازندگی فرزندان و اداره جریان رشد و ارتقاء آنها    را     بر عهده دارند و این امر ی است که علاوه بر عادی و طبیعی بودن جنبه  حق و تکلیف    را هم واجد است .
گفتیم که برای اداره درست خانواده به ضوابط و مقرراتی نیاز داریم و والدین بایـد مجری این ضوابط و حافظ آن در محـیط خانواده باشند طبیعی است که در چـنین صورتی ضروری است که پدران و مـادران از سندیت و اقتداری برخوردار باشـند و نظرات خود را که مکتـــسب از تعالیم ارزنده و قابل قبول است در رابطه با تربــیت و سازندگی کودک اعمال نمایند.
بقای حیات فردی و اجتماعی ما , در چهارچوب دین و در گرو بـقای حیات خانواده اســت و تحقق این مهم ارتباط دقیق و محکمی با  بیـــنش و نگرش اعضای خانـواده و رفـتار صحیح آنان از جمله کودکان دارد که در آینده به عنوان پدر و مادر عمـود خــیمه خانواده خواهند بود .   ( نیک خو , 1381)


انواع خانواده ها :
الف ) خانواده دیکتاتوری
ب   ) خانواده دموکراسی
الف ) خانواده دیکتاتوری :: در این خانواده ها تمامی تصمیمات و قـوانین و م«قررات توسط شخصی به نام دیکتاتور انجام میشود که این دیکتاتور ممکن است پدر باشد یـا مـادر یا یکی از اعضای خانواده ( ترجیحا فرزند ارشد خانوده ) در این خانواده هـا حتی تصمیمات مهم شخصی مربوط به هر یک از اعضای خانواده توسط دیکتا تور گرفته میشود و بنا بر این رســــدگی به چگونگی نقض  مقررات  نیز توسط دیکتاتور انـــجام   می شود جو عاطفی چنین خانواده هایی بسیار سرد و توام با وحشت و اضـــطراب است . اعضای خانواده بدون اجازه دیکتاتور حق  انجام هیچ کار ی را ندارند.
بنابر این در چنین خانواده هایی مخفی کاری و رفتارهایی از قبیل فرار از مــنزل , مدرسه , دروغگویی و . . .  دیده می شود افرادیکه در چنین خانواده هایی بــزرگ   می شوند دارای خصوصیاتی هستند از قبیل اعتماد به نفس ضعیف , اضطراب و نگرانی شدید و درونی شده همچنین کودکان این قبیل خانواده ها دارای مشکلات رفـتاری  زیادی هستند از قبیل اینکه ممکن است در مدرسه از طرف دیگران مورد سوء استفاده های گوناگون قرار بگیرند دچار اختلالاتی چون شب ادراری , لکنت زبان و ســایر اختلالات گفتاری شوند از نظر روابط اجتماعی بسیار ضعیف بوده و هیچ گونه ارزش    و احترامی را برای خود قائل نیستند.   ( نیک خو , 1381 )
ب ) خانوده دموکراسی :: این خانواده انسانی ترین , عاقلانه ترین و عادلانه ترین نوع خانواده از نظر جو عاطفی می باشند .
در این گونه خانواده ها همه افراد با توجه به نقشی که در خانواده داشته و موقعـیتی که در خانواده دارا می باشد دارای احترام و ارزش خاصی خواهند بود .
تصمیم گیری های خانوادگی در هر زمینه ای توسط کل اعضای خانواده صـــورت    می گیرد جو عاطفی چنین خانواده هایی بسیار گرم و صمیمانه می باشد همــکاری  و همیاری در این خانواده ها بسیار زیاد بوده و اعضای خانواده  برای رفع مشـکلات   به یکدیگر کمکهای زیادی را ارایه میکنند
افرادی که در چنین خانواده هایی پرورش می یابند  دارای اعتماد به نفس بالا , سلامت روحی , روانی و جسمانی هستند . روابط اجتماعی خوبی دارند از عهده نقشهای اجتماعی خود به خوبی بر می آیند و با دیگر افراد اجتماع نیز همکاری صمیمانه ای دارند .( نیک خو , 1381)








بیان مسئله :
خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است .
درحقیقت بدون خانواده که در آن نوزاد انسانی به وجود می آید و رشد پیدا می کند فرض , دوام جامعه غیر ممکن است وقتی راجع به خانواده    می اندیشیم   ارتباط  کما بیش ثابتی را در نظر می آوریم که بیان لا اقل یک زن و شوهر همراه با اولاد در طول زمان جریان پیدا میکند .
( صانعی , 1372)
از آنجا که خانواده در جامعه  جایگاه ویژه ای دارد بنا براین حمایت و حفاظت از آن اهمیت بسزائی دارد .عزت نفس در بین فرزندان در خانواده ها یکی از متغیر هایی است که نقش مهمی در استحکام خانواده ایفا میکند حال باید ببینیم که چه متغیر هائی در ایجاد عزت نفس فرزندان در خانواده هاو بهبود آن موثرند.
بنابراین سوالاتیکه در این تحقیق بیان می شود عبارت است از :
الف ) آیا رابطه معنی داری بین اعتماد به نفس والدین با اعتماد به نفس فرزندان در خانواده های دموکراسی با دیکتاتوری وجود دارد ؟
ب ) آیا بین شیوه های فرزند پروری و اعتماد به نفس در فرزندان خانواده هـای  دموکراسی و دیکتاتوری ارتباط معنی داری وجود دارد؟


هدف پژوهش :
مهمترین هدفی که در انجام این تحقیق مورد نظر است بررسی رابطه عزت نفس به عنوان یکی از متغیر هایی است که میتواند در خانواده ها نقش داشته باشد . اهداف فرعی دیگری که می توان در این تحقیق به آنها  پرداخت عبارت است از :
 بررسی تفاوت عزت نفس در فرزندان خانواده های دموکراسی با دیکتاتوری است .

 

 

 

فهرست مطالب

فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه    1
بیان مسئله    5
هدف پژوهش    6
فرضیه تحقیق    6
اهمیت پژوهش    6
تعریف متغیر ها    7
فصل دوم : پیشینه تحقیق
تعریف عزت نفس    9
غزت نفس    9
اعتماد به نفس چیست؟    10
نظریه های اعتماد به نفس    11
ویژگی های افراد با اعتماد به نفس    18
راههای پرورش عزت نفس    20
 شیوه های فرزند پروری    40
طبقه بندی شیوه های فرزند پروری    41
طبقه بندی با مریند    41
جو عاطفی خانواده دموکراسی    46
جو عاطفی خانواده توام با دیکتاتوری    47
تحقیقات انجام شده (سابقه علمی تحقیق)    49
تحقیقات انجام شده در زمینه عزت نفس    49
 

فصل سوم : روش اجرای تحقیق
جامعه آماری    51
نمونه آماری و روش نمونه گیری    51
روش تحقیق    51
ابزار اندازه گیری    51
ازمون عزت نفس کوپر اسمیت    52
روش نمره گذاری آزمون    52
روش اجرای تحقیق     53
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات    54
جدول مربوط به شاخصهای مرکزی و پراکندگی نمرات عزت نفس    55
جدول مربوط به توزیع پراکندگی نمرات عزت نفس    55
نمودار مربوط به توزیع فراوانی نمرات عزت نفس    56
نمودار مربوط به توزیع پراکندگی آزمونی ها بر اساس نوع خانواده    56
نمودار مربوط به توزیع فراوانی آزمودنی ها بر حسب جنسیت    57
جدول مربوط به مقایسه میانگین نمرات عزت نفس در خانواده های دموکراسی و دیکتاتوری    57
جدول  آزمون تی برای مقایسه میانگین نمرات عزت نفس در خانواده های دموکراسی و دیکتاتوری    58
جدول مربوط به مقایسه میانگین نمرات عزت نفس زنان و مردان    59
جدول آزمون t به منظور مقایسه میانگین نمرات عزت نفس زنان و مردان    59
فصل پنجم : خلاصه و نتیجه گیری
مقدمه    60
یافته های پژوهش    60
پیشنهادات    61
محدودیت ها    62
منابع و ماخذ

ضمائم و پیوست ها    

 

 

 

شامل 70 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بررسی مقایسه عزّ ت نفس فرزندان در خانواده های دموکراسی با دیکتاتوری شهرستان قوچان

جایگاه دموکراسی در ایران

اختصاصی از نیک فایل جایگاه دموکراسی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جایگاه دموکراسی در ایران


جایگاه دموکراسی در ایران

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات127

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه
پیشگفتار 1
دموکراسی چیست؟ 3
الگوهای دموکراسی 6
ابعاد نو و کهنه ی دموکراسی 11
انواع دموکراسی از دیدگاه سی. بی. مک فرسون 22
دموکراسی غیرلیبرالی: نوع کمونیستی 22
دموکراسی غیرلیبرالی: نوع توسعه نیافته 28
موج جدید نظریه های گذار به دموکراسی 35
زمینه های سیاسی و اجتماعی فروپاشی رژیم های غیردموکراتیک و گذرا آن ها به دموکراسی 42
تعارض دموکراسی و توسعه با توجه به ایران 98
جنبش دموکراسی مردمی و تکالیف مبرم آن در ایران 103
موانع گذار به دموکراسی در ایران 110
نتیجه گیری 125
منابع و مآخذ 127


دانلود با لینک مستقیم


جایگاه دموکراسی در ایران

دانلود تحقیق اندیشه سیاسی اسلام و دموکراسی

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق اندیشه سیاسی اسلام و دموکراسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اندیشه سیاسی اسلام و دموکراسی


دانلود تحقیق اندیشه سیاسی اسلام و دموکراسی

 

تعداد صفحات : 25 صفحه        -       

قالب بندی :  word               

 

 

 

اندیشه سیاسی اسلام و دموکراسی

* فرهنگ سیاسی ایرانیان به لحاظ تاریخی – دینی چه مشخصه ها و مشکلاتی و محدودیت هایی دارد ؟

پیش از دوران جدید تاریخ بشر که تاریخ تمدن و استیلای آن است و یافت مدار ذهن و زندگی مردمان بوده است و در این مورد میان شرق و غرب تفاوتی نیست. در غرب مسیحیت میهمان تمدن شد و از آغاز نیز پذیرفت که کار قیصر را به قیصر واگذارد و خود را به راحتی از سیاست کنار کشید او دین اسلام زمینه ساز بنیان گذاری تمدن شد .سیاست در جهان اسلام در زمان پیامبر و تا حدی دوران راشده چهره ای دلپذیر داشت و از زمان امویان ماهیت سیاست عبارت بود از واقعیت سیاست مسلمانان یا امر سیاسی در جهان اسلام خودکامگی بی مهار بود که این جریان بی مهار همواره می کوشید تا چهرهی زشتش را در پوشش عاطفه انگیز یافت بپوشاند .از این رو فلسفه یعنی خردورزی درباره هستی جهان و انسان در متن تمدن اسلامی دچار کاستی شد .فلسفه مسلمانان در پی وارد شدن آثار فکری و دانش های پیشین به جهان اسلام توسط آموزگار دوم فارابی بنیان نهاده شد که پیش از آن در جریان فکری – ذهنی در جهان اسلام پیدا کرده است .

تصوف و تشرع

تشرع : تدوین و سامان بخشی دانش های بشری

تصوف : زهد گرایی اولیه اسلامی که به مرور زمان بعد از رحلت پیامبر کم رنگ تر شد و فلسفه هنگامی زاده شد که این دو جریان دوران برومندی و نیرومندی را طی می کردند و مسلمانان به شریعت سخت نیاز داشتند زیرا مرجع تشخیص رفتارهای فردی و جمعی و تعیین تکلیف آنان بود بدین ترتیب در فضای عینی و ذهنی زندگی مسلمانان که به طور عمده تحت استیلای تغلب یا خود کامگی بی مهار در واقعیت سیاسی از یک سو و چیرگی تصوف و تشرع در ذهن مسلمانان از سوی دیگر بود که نوزاد فلسفه دچار غفات شد و فارابی که موسس فلسفه اسلامی است با ترکیبی بدیع میان شاخه های مشاء و اشراق کلام و نیز عرفان در واپسین بازدم های تمدن مسلمانان به تعبیری به تمامیت رسید .واقعیت سیاسی یعنی حاکمیت خود کامگی و بیداد تلخ بود و فاجعه بار و تلخ تر از آن ذهنیتی بود که تغلب ( خود کامگی ) تقدیر الهی است و انسان چاره ای جزء پذیرش این وضع را ندارد و حتی در مقام توجیه این عمل سازش با آن را وظیفه شرعی خود می دانستند .شیعیان امامیه نیز گرچه از مخالفان خود کامگان بیدادگر بودند ولی بر خلاف همتایان زیدی و اسملعیلی خود در حوزه ی سیاست بیشتر به بحث کلامی اکتفا کردند و توجه خود را به دو قطب غالب تاریخی یعنی زمان نصب اولیاء معصوم در غدیر و دست بالا به دوران حضور معصوم ( ع) در آغاز تاریخ مسلمانان وسپس استقرای حکومت عدل معصوم و آخر الزمان معطوف کردند و در دوران غیبت با بهره گیری فراوان از موقعیت تاریخی واجتماعی به محکم کردن پایه های شناختی و باوری مذهب و نگاهبانی از اندیشه و پخش آن همت گماشتند از روزگار روی کار آمدن دولت صفویان با واقع بینی توسط عالمان بزرگواری که به این امر دامن زده شد و در زمان قاجار جدی تر شد و در زمان مشروطیت تحت تاثیر نگرانی از نفوذ استیلای غرب و سیاست های استعماری آنان که با اندیشه قدیم سیاسی متفاوت بود وارد مرحله تازه ای شد .انقلاب اسلامی که بر آمده از بینش کلامی وفقهی حضرت امام ( ره) و رهبری ممتاز ایشان است و نظام جمهوری اسلامی که زاده انقلاب است در واواقع پاسخی تاریخی به همین پرسش است و در نهایت سیاست از خردورزی فلسفی بیرون رفت و سرنوشت مسلمانان تا حدودی تحت تاثیر خودکامگی بی مهار قرار گرفت .تاثیر ایران و ایرانیان در آنچه پس از فارابی نام اندیشه سیاسی بر خود گرفت چگونه و تا چه حد بود ؟ بینش و منش ایرانی تاثیر نمایانی در سوق دادن واقعیت سیاسی به سوی سرمشق و نمخونه تجربه شده در ایران پیش از اسلام و تطهیر دینی سامان سیاست ( ایرانشهری ) داشته است و دو اندیشمند ایرانی مسکویه رازی و ابوالحسن عامری نقش بسیار مهمی در در گذر به فلسفه سیاسی تجربه شده ی ایرانشهری و توجیه آن داشتند از دوران امویان تا قبل از دوران اخیر که تلاش های موفق یا ناموفق در سراسر جهان اسلام برای بیرون رفتن از سلطه استبداد دو رسیدن به گونه ای مشروطیت دارد آنچه حاکم بود چیزی جز تغلب نبود . باری همین صورت اندیشه سیاسی با ذوق و هوای سیاستمداران خودکامه سازگار بود و اولین بزرگی که در دفاع از خلافت عباسیان و توجیه قدرت خودکامگان که در دوران انحطاط این خلافت فرمانروایان واقعی نبود و همواره مردم مردم منتظر یک قدرتی توانمند بودند که از آستین زور گوی دیگری بیرون آید و سیاه بختی مسلمانان این چنین در عرصه سیاست ترحم زده شد و فرهنگ بیمار سیاسی جهان و اندیشه آنان را آزرد و هیچ تلاشی و کوششی برای یافتن راهی به سوی آینده بهتر صورت نگرفت پاسخ به این پرسش که چرا از متن تمدن اسلامی بر خلاف سنت و سیره پیامبر در برخی ازنخستین جانشینان او تغلب و خودکامگی سر بر آورد و سرنوشت است اسلامی را تیره و تار کرد جایگاه ویژه ای برای تامل و برسی نمی طلبد اما اسباب و منشاء هر چه باشد در اینکه از صدر دوران معاویه به بعد به صورت منحصر به فرد امرسیاسی خودکامگی بوده است ودربین تمام جهان اسلام ازبویهیان شیعی ،سلجوقیان سنی و مغولان غیر مسلمان و گورکانیان مسلمان شده هیچ تفاوتی وجود ندارد که همه جانشینان سیاست برزور و شمشیر بود و چرخ آن جزء به اراده حاکم زورگو نمی چرخید و پاسخگوی هیچ گونه اعتراضی نبودند .

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اندیشه سیاسی اسلام و دموکراسی

تحقیق در مورد دموکراسی صنعتی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد دموکراسی صنعتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دموکراسی صنعتی


تحقیق در مورد دموکراسی صنعتی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه30

بخشی از فهرست مطالب

مقدمه:

 

دموکراسی و تاریخچة آن:

 

تفاوت دموکراسی سوسیالیستی با بورژوازی:

 

دموکراسی و حقوق بشر:

 

دموکراسی صنعتی مفهومی است که از بطن سرمایه‌داری زاده شده است. این مفهوم حاصل کشمکش پیوسته میان مرزهای اقتدار مربوط به مالکیت و محدودیت‌هایی است که به حقوق کارگران تحمیل می‌شود. ( توکلی خمینی، نیره، 1388، 182 )

 

منشا این واژه به عنوان یک مفهوم را باید در درک محدودیت‌های دموکراسی سیاسی پس از انقلاب قرن 18 فرانسه جستجو کرد. اما عمومیت یافتن این مفهوم بیشتر در قرن 19 بوده است. در طول دهه‌های اخیر تعاریف مختلفی حول این واژه ارائه شده و جدل بر سر تعریف آن همچنان ادامه دارد. کارگران و نمایندگان آن‌ها، کارفرمایان و نمایندگان ایشان و دولت هر یک به نوبه خود فضای مفهومی این واژه را ترسیم می‌نمایند به طوری که با منافع ایشان تضاد زیادی نداشته باشد فلذاست که تعاریف رسمی با غیر رسمی و تعاریف کارگران با مدیران دارای اختلاف فراوان است. آبر کرومبی و همکارانش ( 1984 ) در یک تعریف خلاصه می‌گویند دموکراسی صنعتی عبارتست از: مشارکت کارگران در اخذ تصمیماتی که در سرنوشت آن‌ها تاثیر دارد. ( همان، 183 ) از تعاریف دیگری که در زمینه دموکراسی صنعتی وجود دارد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

-         اعمال دموکراسی بر شیوه کار و زندگی طبقه کارگر

 

از این دید دموکراسی علاوه بر عرصه‌های سیاسی، حوزه‌های اقتصادی و حیات اجتماعی کارگران را نیز شامل می‌شود.

 

-         نوعی اعمال کنترل و نظارت از جانب کارگران بر کارگاه‌ها و کارخانه‌ها

 

-         مشارکت کارگران در مالکیت بخشی از سهام و سرمایه شرکت به نحوی که دست کم به اندازه صاحبان سهام کوچک بر مدیریت نفوذ داشته باشند.

 

-         شکلی از سوسیالیسم یا جنین آن در بطن سرمایه‌داری.

 

برخی معتقدند که دموکراسی صنعتی شکل و مدل کوچکی از نظام سوسیالیسم است که جای خود را در دل نظام‌های سرمایه‌داری باز کرده است.

 

با توجه به تعاریف فوق و عناصر پر اهمیت موجود در این تعاریف و به صورت یک جمه‌بندی نهایی می‌توان دموکراسی صنعتی را چنین تعریف نمود:

 

 « مشارکت کارگران در اخذ تصمیمات موثر در شرایط کار و زندگی از طریق اعمال نظارت و کنترل یا مالکیت بخشی از سهام و سرمایه »

 

 برخی کارگران در کنار واژه دموکراسی صنعتی از اصطلاحات دیگری نظیر دموکراسی اقتصادی، مدیریت کارگری و خودمختاری کارگری نیز استفاده کرده‌اند.

 

یکی از مهمترین جنبه‌های توسعه دولت امروزی ارتباط آن با دموکراسی است. این واژه از اصطلاح یونانی دموکراتیا  Demokratia ریشه گرفته است که از دو قسمت دموسDemos یعنی مردم و کراتوسkratos  یعنی حکومت، تشکیل شده، و بنابراین اساساً به معنای نظام سیاسی است که در آن مردم حکومت میکنند نه شاهان و اشراف.(1)

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دموکراسی صنعتی