نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان.DOC

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان.DOC دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان.DOC


دانلود تحقیق اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان.DOC

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 14 صفحه

اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان آیا شما فکر می‌کنید افرادی که مذهبی‌ترند یا اخلاق بهتری دارند یا به مسائل معنوی و عرفانی بیشتر توجه دارند، کمتر بیمار می‌شوند؟
مثلاً کمتر سکته می‌کنند یا اگر سرطان بگیرند، بهتر درمان می‌شوند یا اصولاً طول عمرشان بیشتر از بقیه افراد است؟
فکر می‌کنید دعا چگونه می‌تواند در بهبود بیماری موثر باشد؟
آیا به رابطه بین توکل، صله رحم، راستگویی، نماز خواندن و آرامش روانی فکر کرده‌اید؟
اینها همه سؤالاتی است که موضوع بحث صاحب‌نظران در نشست علمی سلامت و معنویت را تشکیل می‌دهد؛ نشستی که سی‌ام تیرماه ۸۶ در سالن اجتماعات پارک نظامی گنجوی در تهران و به همت مرکز تحقیقات فرهنگی شهرداری، برگزار شد.

این نشست علمی دو بخش داشت، یکی بخش مفاهیم که بیشتر به اصول و تعاریف معنوی و دینی می‌پردازد و دوم بخش بیولوژی که به طور اختصاصی به رابطه سلامت و معنویت و شواهد به دست آمده در این‌باره می‌پردازد.
مهم‌ترین موضوعات طرح شده در این نشست را مرور می‌کنیم.
ابتدای جلسه دکتر بوالهری از اهداف همایش می‌گوید و در مرحله بعدی، دکتر مؤذن، مشاور شهردار، از اهمیت برگزاری چنین همایش‌هایی و این که معنویت کاذب را نباید به جای معنویت راستین گرفت؛ معنویتی که در آن به احساسات و تجربه‌های شخصی بیشتر توجه می‌شود تا نقش خدا و یک نیروی برتر.
در بخش اول نشست، دکتر سید احمد واعظی، اشاره می‌کند که سازمان جهانی بهداشت، از سال ۱۹۹۸، حتی قبل از این که اهداف بهداشت برای همه تا سال۲۰۰۰ را بررسی و ارزیابی کند، متوجه شده بود که از این به بعد کارش فقط پیشگیری از بیماری‌های عفونی و حتی بیماری‌های غیرواگیر نیست.
دکتر واعظی اشاره می‌کند که مفاهیمی مثل «ارتقای سلامت» تنها به نبود بیماری اکتفا نمی‌کند؛ بلکه باید تلاش کرد که فرد از وضعیت فعلی خود یک قدم بهتر و بالاتر رود و اصطلاحاً در مسیر بهتر شدن پیش برود و این همان چیزی است که با اتکا به معنویت قابل دسترسی است.
به این ترتیب سلامت، رفاه کامل از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و همچنین معنوی تعریف شد.
از آنجا که پیش از شروع هر بحثی، لازم است مفاهیم مورد استفاده در آن به خوبی تعریف شود تا بحث به نتیجه برسد، دکتر واعظی در ادامه، به تعریف مفاهیم ۵ گانه مورد استفاده در بحث پرداخت و تعریفی از آنها، یعنی از دین، معنویت، انسانیت، عرفان و اخلاق، ارائه کرد.
● در جستجوی معنویت از یادرفته چرا انسان به معنویت توجه نشان داد؟
این سؤالی است که سخنران دوم، آقای عباس رمضانی فرانی صحبتش را با آن شروع می‌کند.

به گفته ایشان، موضوعات زیست‌محیطی،

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اثر اعتقادات دینی بر سلامت روح و روان.DOC

تحقیق و بررسی در مورد بررسی تطبیقی خانواده در استعمار فرانوین و تفکر دینی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق و بررسی در مورد بررسی تطبیقی خانواده در استعمار فرانوین و تفکر دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

بررسی تطبیقی خانواده در استعمار فرانوین و تفکر دینی

مقاله –مریم معین الاسلام

مقدمه

خانواده، واحد بنیادین جامعه، کانون اصلی رشد و تعالی انسان و مؤثرترین عامل در انتقال فرهنگ اسلامی است که در شرایط مختلف در تأثیر و تأثر متقابل با فرهنگ و عوامل اجتماعی است. انسان در خانواده به هویت و رشد شخصیت دست می یابد و در خانواده های سالم و رشید به تکامل معنوی و اخلاقی نائل می شوند.

از این رو، خانواده نه تنها عامل کمال یابی و سکونت و آرامش و بالندگی اعضای خویش است، بلکه در تحولات اساسی جوامع نقش عمده ای ایفا می کند و مذهب و آموزش و حکومت نیز از عملکرد خانواده متأثرمی شود و این تأثیر به صورت متقابل باعث ایجاد تغییرات اساسی می گردد.

اگر خانواده محیط سالم و سازنده ای داشته باشد و به نقش کلیدی و جایگاه زن در تحکیم و تقویت خود خانواده آگاه باشد، مسلماً پر برکت و ماندگار خواهد بود و بهره های فراوانی نصیب اجتماع خواهد کرد.

بالاخره نظر به کارکرد بسیار محوری و فردی و اجتماعی خانواده در حفظ و انتقال ارزش ها و همچنین حفظ سلامت فردی و اجتماعی، همواره مهاجمان فرهنگی درصد تضعیف خانواده وانحلال آن می باشند. همان طور که « الوین تافلر» در کتاب « موج سوم » خود بیان می کند جز از طریق به نابودی کشاندن خانواده و تضعیف این نهاد، فرهنگ سازی صورت نمی پذیرد، از این رو کلیه تلاش دشمن مصروف به از هم پاشیدن نظام خانواده است و جا دارد که متولیان و صاحبنظران به این مسئله توجه داشته باشند و جهت مقابله اصولی با تهاجم فرهنگی به تقویت و استحکام نظام خانواده بپردازد و صاحب نظران در این عرصه با تنویر افکار، رسواگر توطئه های شوم دشمن شوند.

از این روبه نظر می رسد که پرداختن به مسأله خانواده و تلاش جهت استحکام بنیان های این نهاد مقدس، مؤثرترین گام جهت حفظ فرهنگ ملی و ارزش های مذهبی است.

با اولویت ترین رسالت مسئولان ذیر بط می باشند، چرا که بستر رشد و تعالی و توسعه جامعه خانواده است و بدون برخورداری از جامعه سالم امکان دسترسی به رشد و توسعه وجود ندارد.

جایگاه رفیع خانواده

بخش قابل توجهی از شکل گیری شخصیت، تبلور رفتارهای اجتماعی، تعاملات بین فردی و مسئولیت پذیری انسانها حاصل چگونگی بازخوردها، بینش ها و تجارب فرد در زندگی خانوادگی است.

برای کودک، پدر و مادر کامل ترین و خوشایندترین موجود هستی و کامل ترین الگو برای همانند سازی است.

ارضای عاطفی، اجتماعی کودک در خانواده صورت می پذیرد، بسیاری از تخلفات، پرخاشگری ها کجروی ها و بزهکاری ها از مشکلات خانواده نشأت می گیرد. فقر عاطفی در خانواده زمینه ساز تبهکاری ها است. رمز پیشرفت تحصیلی، سلامت روانی اجتماعی و رشد و تعالی یک یک اعضای جامعه، نقش بنیادین دارد.

تلاش در جهت استحکام خانواده و استوارسازی روابط درون این سیستم، زمینه را برای سلامت اخلاقی و سعادت عموم مردم یک جامعه فراهم می سازد. گروهی از کارشناسان خانواده و مسایل اجتماعی به سرپرستی بری ( bray ) در آمریکا در سال 1988 پس از یک مطالعه طولانی سیستماتیک طی 9 سال به این نتیجه رسیدند که بحرانهای اجتماعی و روانی در جهان معاصر به جهت تضعیف و تزلزل و در نهایت سقوط خانواده می باشد. بحرانهایی چون، استرس رو به تزاید در زمینه های تحصیلی و شغلی، ناشی از زندگی ماشینی و پیشرفت تکنولوژی، تغییر بنیادین در الگوهای تولید، تغییرات در شیوه های زندگی افراد، تورم و بحرانهای شدید اقتصادی، کاهش یا سقوط ارزش های مذهبی و اخلاقی، از جمله بحرانهای ناشی از تزلزل خانواده در جهان معاصر است.

نهاد خانواده به خودی خود یک جامعه کوچک است و هر گونه تغییر مثبت یا منفی در آن، در جامعه بزرگ انسانها تأثیر مستقیم و مؤثر دارد.ثبات یا بی ثباتی خانواده مستقیماً بر ثبات و بی ثباتی جامعه تأثیر گذار است. جوامعی که برخوردار از خانواده متزلزل است، ارزشهای اخلاقی در سطح کلان سقوط می کند.

کنفوسیوس می گوید :

«وقتی زناشوئی با عشق و علاقه باشد، هماهنگی در خانه و خانواده به وجود می آید و هنگامی در خانه مستقر باشد، رضایت در جامعه حاصل می شود و وقتی خشنودی در جامعه حاصل باشد، آبادانی و رفاه در آن جامعه موجود خواهد بود و بالاخره هنگامی که رفاه وآبادانی در جوامع فراهم باشد صلح جهانی بیشتر تأمین خواهد شد.»

خانواده نخستین بستر، فعلیت یافتن استعدادهای بشر است و اصلی ترین پایگاه رشد و شکوفایی شخصیت و پرورش مهارت های اجتماعی کودکان و نوجوانان میباشد . و اساسی ترین سهم را در سلامت و سعادت و تعالی جوامع بشری به عهده دارد.

زیانهای فروپاشی خانواده

تضعیف بنیانهای خانواده و فروپاشی آن، خسارت های زیادی را برای جامعه بشری به ارمغان می آورد که در این بخش از نوشتار به برخی از آنها به صورت اجمالی پرداخته می شود.

1-اختلال در جامعه

نخستین اختلالی که در زندگی اجتماعی با فروپاشی خانواده ایجاد می شود، اختلال در جمعیت است. رشد جمعیت مختل می شود.

2- فقدان عواطف

جامعه ای که خانواده نداشته باشد از کانون اصلی پیدایش محبت و عاطفه بی بهره است.

« و من آیاته أن خلق لکم من انفسکم ازواجاً و جعل بینکم موده و رحمته »؛ مودت یعنی محبت شدید مربوط به اوایل زندگی و رحمت برای زن و شوهر سالخورده .

3- از بین رفتن آداب و سنن

خانواده یک بستر و جویبار طبیعی است برای انتقال تدریجی سنت ها، ارزشها و آداب و رسوم و فرهنگ از نسلی به نسل دیگر، و اگر این جویبار قطع شود، فرهنگ نیز منتقل نمی شود و جامعه دچار مشکل هویت می گردد. فرهنگ برای جامعه در حکم حافظه است برای فرد، جامعه ای که فرهنگ خود را از دست بدهد حافظه جمعی تاریخی خود را از دست داده است و دچار بحران شدید می شود.

با توجه به جایگاه بلند خانواده و کارکرد بسیار محوری و مؤثر آن در جوامع بشری جا دارد که به بررسی تطبیقی بین نگاه استعمار فرانوین نسبت به خانواده و جایگاه آن و مقایسه آن با دیدگاه اسلام بپردازیم.

خانواده در منظر استعمار نوین

انسان معاصر در پناه برنامه های استعمار فرانوین که منجر به فروپاشی نهاد خانواده شد، دچار سردرگمی و مشکلات زیادی شده است. استعمار فرانوین توانست یکپارچگی و پیوند خانواده را به نابودی بکشاند و براثراین نابودی ، انسان دچار دشواری ها و مشکلات زیادی شده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بررسی تطبیقی خانواده در استعمار فرانوین و تفکر دینی

تحقیق: فرایند تربیت فرزندان در اندیشه دینی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق: فرایند تربیت فرزندان در اندیشه دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق: فرایند تربیت فرزندان در اندیشه دینی


تحقیق: فرایند تربیت فرزندان در اندیشه دینی

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 50

 

فهرست مطالب

عنوان:

چکیده

واژگان کلیدی

زمینه‌سازی تربیت دینی پیش از تولد

زمینه‌سازی تربیت دینی در آغاز تولد

پیشگیری از تحریکات جنسی کودکان

مهرورزی و محبت

تأمین امینت و میدان دادن به کودکان

تکریم و احترام به کودک

شیوه‌های تکریم و احترام به کودک

شخصیت دادن به کودک و مشارکت دادن در کارها

منابع

 

چکیده:

تربیت دینی به مفهوم فراگیر آن که به معنای آموزش و پرورش دینی است؛ می‌تواند کلیدی‌ترین نقش را در توسعه معنوی و کمال یک جامعه دینی ایفا نماید. هرگونه کاستی یا کوتاهی در این امر، موجب بروز اختلالات و نابهنجاری‌‌های جبران ناپذیری در پرورش نسل نوین هر جامعه می‌شود. از این‌رو، برای اصلاح جامعه و پیشگیری از انحرافات اجتماعی، لازم است، فرایند تربیت در اندیشه دینی، شناسایی شود. از آن‌جا که آغاز این امر در خانواده است، این گفتار فرآیند آموزش و پرورش دینی را از خانواده آغاز و در گستره‌های فراتر دنبال می‌کند. روش‌ها و راهکارهای زمینه‌سازی تربیت دینی پیش از تولد، آغاز تولد و پس از آن را در چارچوب کریمه‌های قرآنی، سیرة پیامبر و امامان معصوم به بحث می‌گذارد. راهکارهای بهینه‌سازی فرایند پرورش دینی در خانواده، در قالب بحث‌هایی همانند پیشگیری از تحریکات جنسی کودکان، ابراز مهر و محبت، تأمین امنیت، تکریم و احترام فرزندان و بازی کودکان دنبال شده و پس از طرح عمده‌ترین عوامل ضعف و کاستی تربیت دینی فرزندان و آسیب‌شناسی آموزش دینی، به برخی از روش‌های درست برخورد با نوجوانان اشاره شده است.

واژگان کلیدی:

تربیت دینی، پرورش، آموزش، انحرافات اجتماعی، تکریم فرزندان، مهرورزی، تبعیض، تحریکات جنسی، تأمین امنیت، صداقت، خانواده، بازی کودکان

بهینه‌سازی تربیت دینی فرزندان و پیشگیری از آسیب‌ها و انحرافات تربیتی و سازوکارهای تربیتی اسلام جهت درک بیشتر لذت دینی دغدغة ذهن و دل همة پدران، مادران و مربیان دلسوز جامعه است. آمارهای نگران‌کنندة آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی، حساسیت همه را برانگیخته و آنان را با این پرسش اساسی مواجه کرده که چه کاری باید انجام دهند؟ این دغدغه‌ها ما را بر آن داشت که به سراغ یکی از صاحب‌نظران علوم تربیتی و کارشناسی آموزش و پرورش کشور رفته و پرسش‌ها را در چند نشست با ایشان در میان بگذاریم. اینک بخش اول این نشست در موضوع فرایند تربیت دینی فرزندان در خانواده تقدیم می‌گردد.

تربیت دینی از حیث علوم تربیتی، چگونه مفهوم ‌شناسی می‌شود؟

مجموعة اقدامات رفتاری و گفتاری که به تربیت و سامان‌یابی شخصیت دینی انسان می‌انجامد، فرایند تربیت دینی نام‌گذاری می‌شود. اما در مفهوم عام‌تر، تربیت دینی معادل واژة انگلیسیreligious education است که واژة education هم بر آموزش و پرورش و هم بر تربیت قابل اطلاق است. بکارگیری متغیر آموزش، در فرایند پرورش از این رو است که اقدامات پرورشی، جدا و بریده از عملکردهای آموزشی نمی‌توانند پیش برنده و مفید باشند. بسیاری از منش و ساختارهای شخصیتی که بر اثر اقدامات عملی و رفتاری در فرد ایجاد می‌شوند، ریشه آموزشی دارند. البته آموزش به تنهایی کافی نیست و اقدامات مکمل پرورشی هم، لازم و ضروری است. بنابراین، در جهت آسیب‌شناسی تربیت دینی، هم آسیب‌شناسی آموزش و هم آسیب‌شناسی پرورش دینی لازم است تا در پی این آسیب‌شناسی بتوان گام‌های مؤثری در پیشگیری از انحرافات اجتماعی برداشت؛ به ویژه در جامعة دینی ما که نقص در این امر می‌تواند از مهم‌ترین عوامل ایجاد انحرافات شمرده شود.[1]

برای شناخت راهکارهای آموزشی و پرورشی دین، یادآوری دو نکته لازم است: نخست این که، پرورش یا آموزش یک فرایند است یعنی کاری ناگهانی نیست که بتوان با آن برخوردهای کلیشه‌ای کرد. دوم این‌که؛ در تربیت دینی، باید بین خود تربیت و زمینه‌سازی برای آن، جداسازی داشته باشیم. تربیت فرایندی است که باید آن را از نقطه صفر آغاز کرد و زمینه‌های تربیت هم، بخشی از این فرایند است. از این رو، پرداختن به زمینه‌های تربیت دینی نیز همانند خود تربیت مهم و سرنوشت ساز است. برای نمونه یکی از اهداف تربیت دینی این است که فرزندان ما اهل بیت و خاندان نبوت (ص) را الگو و مدل زندگی خود بدانند و پای در راه آنان بگذارند. بسترسازی و هموارسازی این الگوپذیری، در آموزه‌های دینی به صورت پای‌بندی به دستورها و آداب مستحب ویژه‌ای آمده است. شاید به سادگی نتوان برای برخی از این آداب، معیار و توجیه علمی پیدا کرد اما تأکید و عملکرد خود اهل بیت (ع) و توجه به پیامدهای مثبت آن، نشانگر لزوم پایبندی به این آداب است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق: فرایند تربیت فرزندان در اندیشه دینی

تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی


تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی
 
فرمت فایل:WORD(قابل ویرایش)تعداد 27صحفه
 
 
 
 


امانت داری از نگاه اجتماعی

از خصلتهای بسیار زیبا و پسندیده در میان انسانها امانت‌داری و بازگرداندن به موقع و همراه با سلامت امانت است.

هر کسی در زندگی گاهی به انسان پاکدل و امینی نیازمند می‌شود تا مال و وسیله‌ی راز یا مطلب مهمی را نزد او به امانت بسپارد حفظ امانت دیگران، احترام به احساسات پاک انسانی است عموم ادیان مقدس الهی بخصوص اسلام بر تقویت این صفت نیک تأکید فراوان نموده‌اند.

در قرآن مجید در مقام تعریف انبیاء آنان را با صفت، رسول، ناصح امین توصیف و معرفی می‌کند مثلاً درباره‌ی حضرت نوح می‌فرماید:

«هنگامی که برادرشان نوح بر آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟ من برای شما رسول امینی هستم»

حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمود:

خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخته جز بر راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار.
پیامبر اسلام قبل و بعد از بعثت به محمد امین معروف بود و مردم اشیاء گرانبهای خویش را نزد آن حضرت به امانت می‌سپردند. حتی درشب هجرت که رسول خدا مخفیانه از مکه خارج شد امانتهای مردم را که غالباً همان کفار بودند نزد ام ایمن نهاد و به امیرالمؤمنین علیه‌‌السلام فرمود تا در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند.
خداوند سبحان در قرآن رعایت امانت را یکی از صفات مؤمنین می‌داند و می‌فرماید:
مؤمنان کسانیند که امانتها و پیمان خویش را رعایت می‌کنند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود:

امانت‌داری روزی را زیاد می‌کند.

سفارش امام صادق به امانت داری و راستگویی

عبدالرحمن بن سیابه می‌گوید:

«هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستانش در منزل ما آمد و ضمن این که به من تسلیت می‌گفت، پرسید:« پدرت سرمایه‌ای از خودش باقی نگذاشته؟»

گفتم:« نه.»

کیسه‌ای که هزار درهم در آن بود، به من داد و گفت:« خوب از آن محافظت کن و از سودش استفاده کن

من با خوشحالی این خبر را به مادرم دادم و همان شب نزد یکی از دوستان پدرم رفتم و مقداری پارچه و لباس خریدم. کم‌کم شروع کردم به خرید و فروش، و خداوند نیز روزی فراوانی به ما داد. سپس تصمیم گرفتم به حج بروم. مادرم گفت پول آن شخص را به او پس بده. من پول او را بردم تحویلش دادم و به حج مشرف شدم. سپس از آنجا به مدینه رفتم و همراه سایر مردم به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. من که آن موقع جوان‌تر از بقیه بودم، پایین مجلس نشسته بودم و مردم پیوسته از امام سئوال می‌کردند و امام هم پاسخ می‌فرمود. مجلس که خلوت شد، امام به من اشاره کرد و من جلو رفتم.

فرمود:« کاری داری؟»

عرض کردم:« فدایت شوم. من عبدالرحمن پسر سیابه هستم.»

حضرت فرمود:« پدرت چه می کند؟»

عرض کردم:« از دنیا رفته است.» امام ناراحت شد و برایش طلب رحمت کرد. بعد پرسید:»

پدرت ارثی هم باقی گذاشته؟»

عرض کردم:« خیر.»

حضرت فرمود:« پس چطور توانستی به حج مشرف شوی؟»

من داستان مردی را که هزار درهم داده بود، برایش بازگو کردم. هنوز حرفم تمام نشده بود که از من پرسید:« هزار درهم را چه کردی؟»

گفتم:« به صاحبش برگرداندم.»

فرمود:« کار خوبی کردی.»

آن‌گاه فرمود :« می‌خواهی به تو سفارشی بکنم؟»

عرض کردم:« بفرمایید.»

فرمود:« راستگویی و امانتداری پیشه کن که با این دو کار در سرمایه‌های مردم شریک خواهی شد.» آن‌گاه انگشت‌های خود را جمع کرد.( یعنی همانند این انگشت‌ها که کنار هم قرار می‌گیرند، در اموال مردم شریک می‌شوی.) من هم به سفارش امام عمل کردم و طولی نکشید که سه هزار درهم بهره بردم.

وسعت معناى امانت و اهمیت آن در اسلام

یکى از خصلت‏هاى بسیار مهم فردى و اجتماعى، امانت‏دارى است. امانت دارى به معناى حفظ و سالم نگه‏داشتن آن از خطر و آسیب است. واژه امانت در اصل از «امن» و آرامش و اطمینان گرفته شده ؛ چنان که امانت دارى موجب امنیت، اعتماد و سلامتى جامعه از انحرافات و خطرها خواهد شد.

قیّومى صاحب لغت نامه «المصباح المنیر» مى‏نویسد:

«امانت در اصل از امن به معناى سکونت و آرامش قلب است و از نظر لفظ و معنا مانند واژه سلِمَ است: «اَمِنَ مِنَ الاسد، مثل سَلِمَ مِنهُ»، یعنى از گزند شیر ایمن شد، مرادف است با از گزند شیر به سلامت ماند»،

ضد امانت، خیانت است که زشت‏ترین خصلت از نظر عقل و دین مى‏باشد.

گرچه در میان مردم وقتى از امانت دارى سخن به میان مى‏آید، غالب مردم به امانت در امور مالى توجّه مى‏کنند، ولى بر اساس معناى لغوى و آیات و روایات بسیارى که در این راستا آمده، امانت دارى معناى وسیع و شاخه‏هاى مختلفى دارد که هر کدام در جاى خود مهم است.

به طور کلى در وهله اول، امانت را مى‏توان به دو شاخه: معنوى و مادى تقسیم کرد هر کدام از این دو نیز داراى شاخه‏هاى متعدد و آثار متناسب با خود دارند.

امانت‏هاى معنوى مانند: اسلام، ایمان،قرآن، نماز، ولایت، مقام و...

امانت‏هاى مادى مانند: ودیعه مالى، قرض الحسنه، بیت المال، سپرده‏هاى گوناگون، در نزد اشخاص حقیقى و حقوقى، بانک‏ها و...

حتى یک سوزن ته گرد و یک نخ هم در نزد افراد و یا مسؤولان دولتى، یک نوع امانت است. از امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) نقل شده که فرمودند: «امانت‏هاى خداوند، اوامر و نواهى او است و امانت‏هاى بندگان خدا، امانت‏هاى مالى است که به همدیگر مى‏سپارند.

کوتاه سخن آن که در بررسى آیات و روایات چنین بر مى‏آید که بزرگ‏ترین امانت الهى همان تکلیف و مسئولیت است که خداوند در پرتو آزادى و اراده‏اى که به انسان داده، در اختیارش نهاده است، بر همین اساس حضرت على (ع) نقل مى‏کند که پیامبر (ص) یک ساعت قبل از رحلتش خطاب به من فرمود: «یا اَباالحسن اَدّ الامانة اِلَى البرّ والفاجِرِ فى ما قَلَّ و جَلَّ حَتّى فى الخیط وَالمخیط؛ اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نیکوکار باشد یا بدکار، چه کم باشد، چه زیاد، حتى امثال نخ و سوزن هم به صاحبش برگردان.

از اهمّیت امانت دارى و رد کردن به موقع آن به صاحبش، همین بس که امام سجّاد (ع) فرمود: «بر شما باد به دادن امانت به صاحبش، سوگند به آن کسى که محمّد (ص) را به حق به پیامبرى مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین (ع) همان شمشیرى را که با آن پدرم را شهید کرد، به عنوان امانت به من مى‏سپرد، (و من آن را مى‏پذیرفتم) در امانت دارى آن خیانت نمى‏کردم.

امام صادق(ع) نیز فرمود: «هر کسى که او را مسئول امانتى کرده‏اند و او آن را به صاحبش برگرداند، هزار گره از گره‏هاى آتش دوزخ را از گردنش گشوده است، بنابراین به اداى امانت پیشى گیرید و آن را جدّى بگیرید، زیرا هر کسى که حریم امانت را رعایت کند، شیطان صد نفر از شیاطین گمراه‏گر را بر آدمى گمارد، تا او را وسوسه و گمراه کنند.

این حدیث بیان گر آن است که امانت دارى و رعایت حریم امانت به طور کامل، بسیار کار دشوارى است و انسان در این راستا باید بسیار جدى و مراقب باشد تا در کمند شیطان قرار نگیرد. چنین کسى باید با اراده نیرومند، در برابر القائات شیطان، استوار بوده و مقاومت کند.

امانت دارى از نظر قرآن و سیره پیامبر(ص)

در آیات متعددى از قرآن سخن از لزوم امانت دارى و نکوهش خیانت به امانت به میان آمده است؛ از جمله در توصیف مؤمنان و نماز گزاران راستین مى‏فرماید:«وَالَّذینَ هُم لاما ناتِهِم و عَهدِهِم راعُونَ؛ آنها امانت‏ها و عهد خود را رعایت مى‏کنند. یعنى آنهایى که حریم امانت را رعایت نمى‏کنند، مؤمن راستین، و نمازگزار حقیقى نخواهند بود.

از جمله اعلام مى‏دارد که اداى امانت از فرمان‏هاى الهى است که باید حتماً به انجام آن اقدام کرد، آن جا که با تأکید مى‏فرماید:«اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤدُّوا الاماناتِ اِلى اَهلِها. خداوند به شما فرمان مى‏دهد که امانت‏ها را به صاحبانش پرداخت کنید.

در مورد شأن نزول این آیه چنین نقل شده: وقتى در سال هشتم هجرت، مکّه به دست سپاه اسلام به فرماندهى پیامبر اکرم (ص) فتح و آزاد شد، عثمان بن طلحه در آن وقت کلید دار کعبه از طرف مشرکان بود، پیامبر(ص) او را احضار کرد و کلید را از او گرفت تا در کعبه را باز کند و درون خانه کعبه را از لوث وجود بت‏ها پاک نماید، پس از انجام این کار، عباس عموى پیامبر(ص) از پیامبر (ص) تقاضا کرد تا کلید دارى کعبه را (که منصب مهمى بود) ، به او واگذارد، ولى پیامبر (ص) بر خلاف این تقاضا، پس از بستن در کعبه، کلید را به عثمان بن طلحه (با این که در آن وقت مشرک بود) داد، در حالى که این آیه را تلاوت مى‏کرد:«اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤَدُّوا الاَماناتِ اِلى اَهلِها.

این شیوه پیامبر (ص) که بر اساس فرمان قرآن بود، حاکى از اهمّیت ویژه در امانت دارى است، تا آن جا که تقاضاى عمویش را رد کرد و امانت را به صاحبش که مشرک بود بازگرداند.

اهمّیت امانت دارى در روایات

شاید کمتر موضوعى در گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع)، هم چون امانت دارى مورد توجّه جدى قرار گرفته و با تعبیرات گوناگون به اوج ارزش آن تصریح شده باشد، ده‏ها؛ بلکه صدها سخن از پیشوایان معصوم (ع) در مورد رعایت امانت و هشدار درباره خیانت در آن به ما رسیده که هر کدام به نحوى ما را به حفظ حرمت امانت دارى فرا مى‏خواند. در این جا به عنوان نمونه به چند حدیث که هم بیان گر اهمّیت امانت دارى و هم بیان گر موضع‏گیرى و روش و منش پیشوایان در این راستا است اشاره مى‏کنیم:

  1. امام صادق (ع) فرمود: به رکوع و سجود طولانى افراد نگاه نکنید (و تنها آن را نشانه دین دارى ندانید) چرا که این چیزى است که به آن عادت کرده‏اند که هرگاه آن را ترک کنند نگران مى‏شوند، ولى به راست گویى و امانت دارى آنها بنگرید». که اگر امانت دار نیستند بدانید که دین ندارند.
  2. نیز فرمود:«به بسیارى نماز، روزه، حج و کارهاى نیک افراد و سرو صداى مناجات و راز و نیاز شبانه آنها ننگرید، بلکه به راست گویى و امانت دارى آنها بنگرید. یعنى با میزان قرار دادن راست گویى و امانت دارى، شخصیت دینى و معنوى انسان‏ها را بسنجید، نه ظاهر آراسته آنها؛ چنان که پیامبر (ص) نیز فرموده:«لَیسَ مِنّا مَن یُحَقِّرُ الاَمانَةَ؛ کسى که حفظ امانت را کوچک بشمرد از ما نیست!
  3. پیامبر (ص) فرمود: کسى که به امانت خیانت کند و آن را به صاحبش برنگرداند و با این حال بمیرد، بر دین اسلام نمرده است، لذا در حالى با خدا ملاقات مى‏کند که خداوند نسبت به او خشمگین است.

نمونه‏هایى از سیره پیامبر(ص) و امامان (ع) در امانت دارى

از بررسى سیره درخشان پیامبر (ص) و امامان (ع) به دست مى‏آید که آنها به مسئله امانت (معنوى و مادى) بسیار دقّت کرده و اهمیت مى‏دادند؛ مثلاً:

  1. پیامبر(ص) در حفظ امانت به قدرى جدى و کوشا بود که به «امین» لقب گرفت، به طورى که قبل از بعثت وقتى مشرکان او را مى‏دیدند مى‏گفتند: امین آمد. چنان که در ماجراى نصب حجرالاسود در جاى خود، که پنج سال قبل از بعثت رخ داد، همین مطلب آمده است که گفتند: «هذا الامین قد رضینا به؛ ما به داورى این امین در نصب حجرالاسود، راضى شدیم.

در ماجراى هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه آن حضرت در سخت‏ترین و خطرناک‏ترین شرایط، حضرت على (ع) را به جاى خود نصب کردو شبانه از مکه خارج شد، امورى موجب شد که پیامبر (ص) على (ع) را جانشین خود کند و پس از چند روز، هجرت نماید، در رأس این امور، اداى امانت‏هایى بود که بعضى از مشرکان در نزد پیامبر (ص) داشتند، ابن هشام در سیره خود مى‏نویسد: «حضرت على (ع) سه شبانه روز در مکه ماند تا امانت‏هاى مردم مکه را که نزد پیامبر(ص) بود، به صاحبانش برساند تا پس از آن که امانت‏ها را به صاحبانش رد کرد او نیز هجرت کند.

از حوادث جالب این که در ماجراى جنگ خیبر که در سال هفتم هجرت رخ داد، آذوقه سپاه اسلام، تمام شد و از نظر غذا رسانى به قدرى در مضیقه قرار گرفتند که براى برطرف نمودن گرسنگى، از گوشت حیواناتى مانند اسب، قاطر و...(که گوشتشان مکروه است) مى‏خوردند، در این شرایط چوپانى از یهودیان را دیدند که گوسفندهاى آنها را از بیابان به سوى قلعه‏ها مى‏برد، خواستند آن گوسفندان را به غنیمت بگیرند، چوپان گفت: این‏ها نزد من امانت است. پیامبر (ص) در برابر صدها سرباز گرسنه، با صراحت فرمود:«در آیین ما خیانت به امانت، یکى از بزرگ‏ترین جرم‏ها است، برتو لازم است که همه گوسفندها را تا در قلعه ببرى و به صاحبانش برسانى.» آن چوپان اسلام را پذیرفت، گوسفندان را به صاحبانش سپرد و سپس به سپاه اسلام پیوست و با یهودیان جنگید تا به شهادت رسید.

مسئله جالب دیگر درباره هشدار شدید پیامبر(ص) به کسى است که اندکى در امانت بیت المال خیانت کرده بود، او یکى از اصحاب به نام "مِدعَم" غلام رفاعة بن زید بود، هنگامى که رسول خدا (ص) و همراهان از جنگ خیبر باز مى‏گشتند به سرزمین وادى القرى رسیدند، در آن جا مدعَم مشغول پیاده کردن وسایل سفر پیامبر(ص) از پشت شتر بود، ناگاه تیرى از ناحیه دشمن به پیکر مَدعَم اصابت کرد و به شهادت رسید، اصحاب دور جنازه مطهّر او جمع شدند و ضمن اظهار تأسف، خطاب به او گفتند:«بهشت بر تو گوارا باد.» پیامبر (ص) فرمود:«نه سوگند به کسى که جان محمّد در دست اوست، اکنون زبانه‏هاى آتش از لباسى که مِدعَم پوشیده شعله‏ور است، چرا که او آن را از غنایم خیبر برداشته.»(و به امانت خیانت کرده است) حاضران از این سخن پیامبر(ص) به سختى تحت تأثیر قرار گرفتند، یکى از اصحاب به پیش آمد و عرض کرد:«اى رسول خدا! آیا من هم که دو بند کفش ناچیز را از غنایم برداشته‏ام، مجازات مى‏شوم؟» پیامبر (ص) فرمود:«یقدّ لک مثلها فى النّار؛ براى تو نیز همانند آن دو بند کفش در آتش دوزخ بریده مى‏شود.

  1. امام صادق (ع) فرمود:«حضرت على (ع) در پیشگاه رسول خدا (ص) به آن مقام بسیار ارجمند نرسید مگر به خاطر دو خصلت: راست گویى و امانت دارى.

امانت دارى حضرت على (ع) در همه امور، به ویژه حفظ بیت المال، بسیار دقیق و جدّى بود، به گونه‏اى که عده‏اى از دوستانش به او پیشنهاد کردند براى پیشرفت کار حکومت (حداقل در آغاز کار) براى افراد صاحب نفوذ، در تقسیم بیت المال امتیازى قائل شود، آن حضرت با کمال صلابت و خشم این پیشنهاد را رد کرد و فرمود:«آیا به من دستور مى‏دهید که براى پیروزى خود، از روى جور و ستم در حق کسانى که بر آنها حکومت مى‏کنم، استفاده کنم؟ سوگند به خدا تا زنده‏ام و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مى‏کنند، هرگز به چنین کارى دست نمى‏زنم، اگر این اموال از خودم بود، به طور مساوى در میان آنها تقسیم مى‏کردم (و عدالت را رعایت مى‏نمودم) تا چه رسد به این که این اموال، اموال خدا (و متعلّق به بیت المال) است.

در حدیث آمده: حضرت على (ع) هنگام فرا رسیدن وقت نماز آن چنان دگرگون مى‏شد که غیر عادى به نظر مى‏رسید، علّتش را مى‏پرسیدند، مى‏فرمود: «وقت نماز رسیده، وقت همان امانتى که خدا بر آسمان و زمین عرضه داشت و از حمل آن ابا کردند و ترسان شدند.

  1. بعداللّه بن سنان مى‏گوید: امام صادق (ع) را در مسجد النبى دیدم که پس از نماز رو به قبله نشسته بود، پرسیدم: بعضى از سلاطین و طاغوتیان در نزد ما امانتى مى‏گذارند، خمس مال خود را نیز به شما نمى‏پردازند، آیا امانتشان را به آنها برگردانیم؟» در پاسخ سه بار فرمود:«وَ رَبِّ هذِه القِبلَةِ...؛ سوگند به پروردگار این قبله، اگر ابن ملجم قاتل جدّم على (ع) - که من در جست جوى او (براى انتقام) هستم، و او خود را مخفى مى‏کند - امانتى به من بسپرد (و من بپذیرم) آن را حتماً به او خواهم داد.

در مورد انتقال صحیفه سجّادیه از یحیى بن زید به پسر عموهایش محمد و ابراهیم (دو پسر عبداللّه بن حسن مثنّى) چنین روایت شده: متوکّل بن هارون مى‏گوید: صحیفه را با کمال حفظ امانت به مدینه بردم، نخست به محضر امام صادق (ع) رفتم و ماجراى وصیّت یحیى بن زید و شهادت او را خبر دادم، سپس عرض کردم. یحیى صحیفه سجّادیه را به من داد تا به پسر عموهایش محمد و ابراهیم برسانم (گویا بین محمد و ابراهیم پسران عبداللّه بن حسن مثنّى با امام صادق (ع) بر سر مسئله قیام، یک نوع نقاهت و جدایى وجود داشت و متوکل مى‏خواست صحیفه به آنها نرسد) اینک صحیفه را نزد شما آورده‏ام، امام صادق (ع) در مورد شهادت یحیى به شدت گریه کرد و در حق او دعا نمود نگاهى به صحیفه کرد و فرمود: «سوگند به خدا! این خط عمویم زید! و املاى جدّم امام سجّاد (ع) است» آن گاه عرض کردم: «آیا اجازه مى‏دهید این صحیفه را به محمد و ابراهیم، پسران عبداللّه بن حسن، برسانم؟» آن حضرت نخست این آیه را خواند: «انّ اللّه یأمروکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها؛ خداوند به شما فرمان مى‏دهد که امانت‏ها را به صاحبانش باز گردانید» آن گاه فرمود: آرى صحیفه را به آنها بده (زیرا امانت است و طبق سخن خدا در قرآن، امانت را باید به صاحبش داد) آن گاه متوکّل برخاست تا نزد محمد و ابراهیم برود، امام صادق (ع) فرمود:«همین جا باش و براى آن دو، پیام فرستاد که نزد من بیایید، آنها آمدند، متوکّل در حضور امام صادق (ع) امانت (صحیفه) را به محمد و ابراهیم سپرد

یکى از امانت‏ها، قرض الحسنه است. قرض گیرنده باید متوجه باشد که مبلغى را که قرض گرفته یک نوع امانت است، وقتى موعدش فرا رسید، باید آن را به صاحبش بپردازد، که اگر بدون عذر شرعى، یک ساعت از موعدش بگذرد، به همان اندازه خیانت نموده است. بر همین اساس در سیره زندگى امام صادق (ع) آمده است: عبداللّه بن سیّابه باپدرش (سیّابه) از اهالى کوفه و از دوستان و آشنایان امام صادق (ع) بودند. سیّابه از دنیا رفت و چون فقیر بود چیزى براى پسرش عبدالرّحمان به ارث نگذاشت، یکى از دوستان سیّابه نزد عبدالرّحمان آمد و پس از احوال پرسى و گفتن تسلیت، هزار درهم به او قرض داد، عبدالرّحمان آن پول را پذیرفت و با آن به فعالیت‏هاى اقتصادى پرداخت، کارش رونق گرفت به طورى که مستطیع شد و تصمیم گرفت براى انجام مراسم حج به مکّه برود. نزد مادر رفت و تصمیمش را به او گفت، مادر به او گفت: «قبل از سفر حج، پولى را که از دوست پدرت قرض گرفته‏اى پرداخت کن.» او نزد دوست پدر رفت وپس از تشکر، قرض خود را ادا کرد. سپس عازم مکه شد. پس از انجام مراسم حج به مدینه رفت و براى زیارت امام صادق (ع) به محضر آن حضرت شرفیاب شد. امام صادق پس از اطلاع از فوت سیّابه، اظهار تأسف کرد و به عبدالرّحمان تسلیت گفت، سپس به او فرمود:«آیا پدرت مالى براى تو به ارث گذاشت؟»(که تو مستطیع شدى و براى انجام حج به مکّه آمدى؟) عرض کرد: نه چیزى به ارث نگذاشت.

امام صادق فرمود: پس با چه مالى مستطیع شدى و به مکّه آمدى؟ عبدالرّحمان به شرح ماجراى قرض دادن دوست پدرش و رونق تجارت و کارش پرداخت، هنوز سخنش تمام نشده بود، امام صادق (ع) به او فرمود: آن هزار (درهم) را چه کردى؟ آیا به صاحبش دادى (امانت را به صاحبش رد کردى؟) عرض کرد: به صاحبش برگرداندم. امام صادق (ع) فرمود: «احسنت، آیا میل دارى پندى به تو بدهم؟» عرض کرد: فدایت شوم! آرى. امام فرمود: «علیک بصدق الحدیث و اداء الامانة تشرک النّاس فى اموالهم هکذا - و جمع بین اصابعه؛ بر تو باد به راست گویى و امانت دارى، تا شریک مال مردم شوى، این چنین که مى‏بینى - هنگامى که این سخن را فرمود، انگشتانش را به هم جمع کرده و نشان داد». یعنى آدم خوش معامله این چنین شریک مال مردم است.

عبدالرحمان مى‏گوید: این سخن (نورانى) امام صادق (ع) را به خاطر سپردم و رعایت کردم، کارم به قدرى رونق گرفت که در یک سال زکات اموالم سیصد هزار درهم شد.

آرى اگر امانت دارى به طور صحیح و کامل در جامعه رعایت شود، موجب آثار درخشان، از جمله آرامش فکر، استحکام روابط، و افزایش اعتماد خواهد شد، در غیر این صورت، رشته‏هاى برادرى و دوستى از هم مى‏گسلد و مردم نسبت به همدیگر بد بین شده و به جاى احساس امنیت، احساس وحشت مى‏کنند، نگرانى‏ها جایگزین آرامش خواهد شد و همین امر باعث نابودى بخشى از ارزش‏ها در جامعه؛ به ویژه خصلت قرض الحسنه مى‏گردد. چرا که عدم اعتماد موجب مى‏شود که خیراندیشان، به این امر حیاتى و مقدس، اقدام نکنند، و از پیامدهاى شوم آن که امروز گریبان گیر جامعه ما شده بترسند؛ مثلاً پر شدن زندان‏ها که بر اثر برگشت چک‏ها است و از معضلات مهم اجتماعى و اقتصادى به شمار مى‏آید از همین باب است.

 

 

 

 

منابع:

  1. المصباح المنیر، واژه امین.
  2. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 496.
  3. بحارالانوار، چاپ اسلامیه، ج 77، ص 275 و 418.
  4. مشکاةالانوار طبرسى، ج 3 ،ص 142.
  5. آیات: سوره مؤمنون،آیه 8؛ سوره معارج، آیه 32؛ سوره نساء، آیه 58؛ سوره انفال، آیه 27؛ سوره بقره، آیه 283 و سوره احزاب، آیه 73.
  6. سوره مؤمنون آیه 8؛ سوره معارج، آیه 32.
  7. سوره نساء، آیه 58.
  8. تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 63.
  9. اصول کافى، ج 2، آیه 105.
  10. بحارالانوار، ج 75، ص 114.
  11. همان، ص 172.
  12. همان، ص 171.
  13. کحل البصر محدث قمى، ص 125.
  14. سیره ابن هشام، ج 2، ص 138.
  15. همان، ج 3، ص 345؛ فروغ ابدیت، ج 2، ص 247.
  16. سیره ابن هشام، ج 3،ص 353 و 354.
  17. اصول کافى، ج 2، ص 104.
  18. نهج البلاغه، خطبه 126.
  19. تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 313.
  20. مشکاة الانوار، ص 140؛ مجموعه ورّام، ج 1، ص 20.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی

مسئولیتهای روشنفکران دینی در قرن بیست و یک

اختصاصی از نیک فایل مسئولیتهای روشنفکران دینی در قرن بیست و یک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

مسئولیتهای روشنفکران دینی در قرن بیست و یک

دکتر عبدالکریم سروش جامعه شناس و فیلسوف ایرانی، اندیشمندی مشهور، چه در ایران و چه در خارج از ایران، است. نوشته های زیادی از او هم به صورت کتاب و هم از طریق اینترنت منتشر شده اند. در ایران، او را یکی از طرفداران اصلاحات عرفی و متفکر رادیکال پروژه سیاسی اسلام می شناسند. در خارج از ایران  نیز وی یکی از منابع الهام بخش بسیاری از روشنفکران مسلمان، دانشجویان و فعالانی است که با سوال «رابطه اسلام و مدرنیته» و «نقش روشنفکران مسلمان در جوامع اسلامی معاصر» روبرو بوده اند.

نور: امروزه مطالب زیادی درباره چالشهای پیش روی روشنفکران مسلمان و جوامعی که در آن زندگی می کنند، به گوش می رسند. این موضوع چه جایگاهی در کارهای شما دارد؟ برای سالیان متمادی شما یکی از مهمترین اندیشمندان دنیای اسلام بوده اید که تلاش می کنند مسلمانان را تشویق به درگیری بیشتر با اندیشه های دیگر و چالشهای مدرنیته کنند. آیا ما مسلمانان هنوز هم درگیر مساله شناسایی مدرنیته هستیم؟

سروش: اجازه دهید با بیان دو نکته مهم شروع کنم. شما درباره اسلام و مدرنیته به عنوان دو موضوع یا اندیشه جدا از هم صحبت می کنید، اما بایستی از همین ابتدا به یاد داشته باشیم که هر دوی اینها مفاهیم انتزاعی هستند که به طبقه های ساده تقلیل داده نشده و نمی توانند هم داده شوند. اول از همه ما با پدیده ای به نام اسلام روبرو هستیم. روشنفکران اسلامی هنوز هم از اسلام به عنوان یک موضوع ساده، نهاد واحد و منحصر بفرد سخن می گویند. اما در واقع، تاریخ اسلام مانند تاریخ ادیان دیگر نظیر مسیحیت، اساسا تاریخ قرائتهای متفاوت است. در هر  نقطه از تاریخ اسلام مکتبهای فکری مختلف، مشی ها و روشهای مختلف و قرائتهای مختلف از چیستی و معنای اسلام وجود داشته است. چیز دیگری هم به عنوان مثلا اسلام تاریخی وجود ندارد که خارج از این فرآیند توسعه تاریخی باشد. تجربه حقیقی زندگی اسلام در هر دوره ای از لحاظ فرهنگی و تاریخی «ویژه» و محصور شرایط محیطی  عناصر زمان و مکان بوده است. اگر قادر به گرفتن تصویری از اسلام امروزی باشیم، در این تصویر شاهد تنوع و گوناگونی تجربه هایی خواهیم بود که با وجود تفاوتهای کلی به طور همزمان وجود دارند.

مذهب نظیر دیگر پدیده های بشری بایستی در چارچوب این مفاهیم فهمیده شود. همانگونه که با تعدد در دیگر پدیده های بشری روبرو بوده ایم، تعدد اسلام ها را نیز داریم. این مقوله مدرنیته را نیز شامل می شود. مدرنیته نیز پدیده یا اندیشه ای واحد و منحصربفرد  نیست.

در طول تاریخ مکاتب فکری مختلفی وجود داشته اند که دیدگاهها و درکهای متفاوتی از مدرنیته و معنای مدرنیته را به تصویر کشیده اند. بنابراین در مدرنیته نیز با تکثرگرایی روبرو هستیم. دقیقا مانند اسلام، مدرنیته نیز در جهات بسیاری حرکت کرده و با دستاوردهای مختلف آنها پیشرفت کرده است. علم مدرن راههای جدید نگاه کردن به دنیا را به ما آموخته است ولی همین علم مدرن می تواند باعث برقراری تعصبات و تبعیض شود که مفاهیمی کاملا ضد مدرن و غیرعقلانی هستند. کشتارهای دسته جمعی و جنگهای قرن بیستم نمونه هایی از پروژه مدرنیته هستند که به راه خطا رفته اند. با این وجود ما نمی توانیم منکر ویژگیهای به شدت مدرن آنها شویم. مدرنیته یک پدیده بسیار پیچیده و چندبعدی با ویژگیها و پتانسیلهای خوب و بد است و بنابراین یک مجموعه واحد و به هم چسبیده نیست. مدرنیته به شدت با بحرانها و پارادوکسها و تناقضات بسیاری روبروست. اما تمام اینها در زندگی مدرن تقریبا طبیعی هستند.

نور: البته من فکر نمی کنم ما در دنیای اسلام از این پارادوکسها و تناقضات مصون باشیم.

سروش: خیر، نیستیم. ما مسلمانان نیاز به تشخیص این نکته داریم که چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم در یک دنیای مدرن زندگی می کنیم. اما عصر مدرنی که ما درآن هستیم به هیچ وجه همگون نیست. مفاهیم مدرن، جهان بینی، وسایل و اهداف چهار ستون اصلی مدرنیته هستند. اینها به نوبه خود تکثر و جهان بینی های مختلف زندگی مدرن را شکل می دهند. تکثر مدرنیته ها یعنی اینکه راههای مختلفی وجود دارد که مردم از طریق آنها خودشان را در دنیای امروزی می فهمند. عصر مدرن جهان بینی های جدیدی به ما داده است، مثل خدا و پیامبری. عصر مدرن همچنین غایتهای مدرنی نظیر اندیشه های مدرن شادی و معنای زندگی را مطرح می کند. امروزه ما مسلمانان بایستی بپذیریم که عقاید و فرضیات ما نیز به وسیله اندیشه ها و مفاهیم مدرن با تاریخ، جغرافی، زمان و مکان شکل خواهد گرفت. اسلام سیاسی، که ما شاهد پیدایش آن در اکثر نقاط دنیای اسلام هستیم، خود از نشانه های عصر مدرن است. حتی اندیشه حکومت اسلامی که غایت بسیاری از جنبشهای اسلامی شده است، خود یک مفهوم مدرن است که در دوران ماقبل مدرن نمی توانست مجال ظهور پیدا کند.

نور: با توجه به پارادوکسها و تضادهای مدرنیته و زیستن در عصر مدرن، شما جنبشهای و حکومتهای اسلامی موجود که با استقرار شکلی از جامعه اسلامی و یا نظم سیاسی سعی در گریز از تله مدرنیته دارند را چگونه توصیف می کنید؟

سروش: آنچه شما درباره اش صحبت می کنید، پدیده اسلام سیاسی است که در نقاط مختلف دنیا مشاهده می شود. همانگونه که قبلا هم گفتم، این خود یک پدیده مدرن و از یک منظر محصول رویارویی اسلام و مدرنیته است.  این واقعیت هم که جنبشها و حکومتهای اسلامی با رسیدن به قدرت سعی در استقرار مجدد اسلام  در دنیای امروزی دارند جای شگفتی ندارد. بخشی از این امر هم به دلیل آن است که مسلمانان هنوز در رابطه با میراث مدرنیته مشکلات عظیمی دارند. بسیاری از ما احساس می کنیم مدرنیته با ارزشها و فرهنگ ما بیگانه و غریب است. در قلب پروژه مدرنیته یک شک گرایی معرفتی وجود دارد که ما را به یقین بشری می رساند. مشخصه مدرنیته پرسشگری است. پرسش از همه آنچه داریم و برایمان عزیز و مقدس بوده اند.  مدرنیته راهی به سوی تنوع و تکثر باز می کند اما در عین حال می تواند چالشگر جهان بینی گذشته هم باشد.

نور: چگونه این فهم مدرن از جهان از فهم سنتی آن متفاوت است؟ و چرا برخی این را یک تهدید محسوب می کنند؟

سروش: برای فهم این تفاوت بهتر است کمی وارد جزئیات شویم. خود مدرنیته برای مسلمانان محافظه کار مشکل واقعی نیست. آنچه برای آنها مشکل ساز می شود تاثیری است که بعضی از اندیشه های مدرن بر ما می گذارند. بحثهای مربوط به مفاهیم مدرنی نظیر سکولاریزم و حقوق بشر موید این نکته اند. در واقع اساس و پایه سکولاریزم، فهم حقوق است. کل فرهنگ سکولار برپایه حقوق فردی مانند حق (آزادی) صحبت (بیان)، فکر، یاد گرفتن، کار و فعالیت بنا شده است. همه اینها به نوبه خود فهم جدیدی از  ذهنیت آدمی به دست می دهند  که مبتنی بر اندیشه های نمایندگی عقل آزاد از طرف فردهای آزاد است. این ممکن است برای من و شما طبیعی به نظر برسد، اما همواره باید به خاطر داشته باشیم که زبان


دانلود با لینک مستقیم


مسئولیتهای روشنفکران دینی در قرن بیست و یک