نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق مردم سالاری

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق مردم سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق مردم سالاری


دانلود تحقیق مردم سالاری

 

تعداد صفحات : 35 صفحه       -      

قالب بندی :  word          

 

 

 

مردم سالاری ؛ بررسی یک نظریه در دو نظام حقوقی

 چکیده ""مردم سالاری"" از مفاهیم بحث برانگیز در حوزه فلسفه سیاست و حقوق است. با توجه به گرایشی که در کشورهای گوناگون به این نظریه وجود دارد، این پرسش مطرح شده است که آیا می توان مردم سالاری را منطبق با فرهنگ و ارزش های هر ملت بومی ساخت یا مردم سالاری نظریه ای یکپارچه است که نفی مطلق یا تسلیم کامل تنها چاره مواجهه با آن است؟

در کشور ما این پرسش تحت عنوان چگونگی جمع بین جمهوریت و اسلامیت آغاز شده و با طرح نظریه ""مردم سالاری دینی"" ادامه یافته است، این در حالی است که در برابر طرفداران، برخی نیز اساسا منکر چنین ماهیتی شده و حتی آن را بدعت آمیز خوانده اند.

مقاله حاضر در صدد آن است تا پس از بررسی مبانی ونتایج نظریه مردم سالاری در غرب، اثبات نماید که در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، این نظریه به مثابه روش اداره جامعه پذیرفته شده است اما به مثابه یک جهان بینی، نه !

واژه های کلیدی : مردم سالاری، جمهوریت، اعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون اساسی، مردم سالاری دینی

مقدمه

  مردم سالاری نظریه ای است که ، به رغم پیشینه طولانی ، هنوز هم در کانون گفت وگوهای علمی ، به ویژه در حوزه فلسفه سیاست و حقوق قرار دارد.از جمله پرسشهایی که در سالهای اخیر در این زمینه مورد توجه جدی است موضع دین و نظام های سیاسی مبتنی بر آن ، و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران ، در برابر این نظریه است.

    مسلمانان در مواجهه با این مفهوم و سایر مفاهیم جدید شیوه های متفاوتی داشته اند که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به عقیده ما ، نه «انکار یا تسلیم محض» و نه « ترکیب و التقاط»  شیوه درستی برای مواجهه با مفاهیمی نیست که در دامن منظومه های فکری بیگانه زاییده شده و تکامل یافته اند. « نقد منطقی» و البته « اصول گرایانه» شیوه مورد قبولی است که تلاش می شود در این مقاله ارایه شود..

  بخش اول:شیوه های مواجهه مسلمانان با مفاهیم جدید

     پیشرفت دانش بشری زایش اندیشه ها و مفاهیم نوینی را در پی دارد که بر بستر اصول و مبانی فکری خاص خود استوار است .توسعه ارتباطات فرهنگی نیز به تبادل این اندیشه ها و راهیابی مفاهیم جدید به سایر منظومه های فکری و اجتماعی می انجامد . این دو واقعیت می تواند برای رشد و کمال بشری میمون و با برکت باشد؛ مشروط بر آنکه از یکجانبه گرایی و جریان یکسویه اطلاعات خودداری گردد و تهاجم فرهنگی، جایگزین تبادل داده ها نگردد.

متأسفانه در دنیای امروز ، افزون بر فرهنگ استکباری که موجب القای متکبرانه و یک طرفه باورها و خواسته های جهان غرب به جهان سوم گشته است، خود باختگی برخی ملت ها و دولت های اسلامی نیز زمینه ساز تجّری بیگانگان و پس رفت و سستی خودی ها شده است ؛ واقعیت تلخ و دردناکی که استاد فرزانه ، شهید آیـت الله مرتضی مطهری از آن به "استسباع"[1] تعبیر کرده اند. شیوه مواجهه،درک و پذیرش مفاهیم و اصطلاحاتی نظیر آزادی، حقوق بشر، مدیریت، مشارکت، جامعه مدنی، خشونت، تساهل و تسامح، تکثرگرایی و عقلانیت مصداق های بارز و قابل مطالعه در این زمینه هستند.

1- انکار یا تسلیم محض

   برخی متفکران و نویسندگان به "صراحت" تأکید می کنند که اینگونه مفاهیم ، "مفهوم های فلسفی یکپارچه ای هستند که یا پذیرفته می شوند یا رد می شوند. وابسته کردن این مفهوم ها به پسوندهای معینی چون غربی یا اسلامی تحریف فلسفه سیاسی و اشتباه و خطایی است که زندگی اجتماعی را دچار سردرگمی و گمراهی می کند. مردم ایران بر سر دو راهی هستند. یا باید این مفاهیم را بپذیرند یا آنها را ردّ کنند و به عواقب خطرناک این رد کردن تن دهند. راه سوم وجود ندارد."(مجتهد شبستری، 1379، ص 78) اینان معتقدند" بخش قابل قبولی از آن موضوعات و مفاهیم جدید وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شده و در آن قانون تلفیقی صورت گرفته است...فصل حقوق ملت، حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن ، ماده ها و اصول متعددی هست به منظور تفکیک قوای سه گانه که فلسفه اش کنترل قدرتهای سیاسی با یکدیگر است؛ در قانون اساسی ایران تصریحاتی شده درباره آزادی مطبوعات ، آزادی تحزّب ، آزادی اجتماعات، آزادی بیان و... مهم این است که این قانون اساسی با این مفاهیم و موضوعات، مهر دینی خورده و مورد تأیید علمای دین قرار گرفته است . این نکته به لحاظ معرفت شناسی و از نظر چالش میان مدرنیته و دین مهم است...این تصور که ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود دارد نادرست است. ریشه های این مفاهیم در متون دینی اسلامی وجود ندارد زیرا اینها اصولاً مفاهیم و موضوعات جدیدی هستند که در زندگی بشر پدید آمده‌اند" . (مجتهد شبستری، 1379، ص 78)

     نتیجه طبیعی این باور آن است که گفته شود " در مسائل حکومت و سیاست، فعل و قول معصوم حجت نیست"(مجتهد شبستری، بهمن 77) و بالاتر اینکه مثلاً "در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است"2  چنین دیدگاهی در میان ما ، نو پیدا نیست.از آن زمان که نخبگان و اعیان با غرب آشنا  شدند،برخی به این نظر متمایل گردیدند و برخی به نظرات دیگر.تقابل این دیدگاهها در حوادث پس از مشروطیت به آسانی قابل درک است.

2- ترکیب و التقاط

     نوع دیگر برخورد با مفاهیم مورد بحث، که آثار و خطرات آن کمتر از نوع اول نیست، برخورد التقاطی با  آنهاست.در مقابل گروه نخست،عده ای در تلاش هستند تا به خیال خود ضمن پذیرش قطعی و تام این مفاهیم ، از اصول و ارزشهای مورد احترام خود نیز دست بر ندارند و چاره کار را در این می بینند که به هر بهای ممکن رنگ دین را به آن مفاهیم زده و به خیال خود دین را "عصری" و هماهنگ با مقتضیات زمان سازند.

مقصود این گروه از "مردم سالاری دینی" ،نگاه دینی به مردم سالاری نیست تا احیاناً موجب قبول یا ردّ بخش هایی از آن نظریه گردد.مراد این دسته انضمام مردم سالاری به دینداری و برقراری سازش بین آن دو است ؛ به گونه ای که ممکن است در برخی اصول و احکام دینی نیز به سود مردم سالاری به مفهوم رایج آن در غرب تجدید نظر شود تا اسلام توان ماندگاری داشته باشد.

چنین برخوردی از آن جهت خطرناک تر است که ناخواسته گوهر دین را به بدعت ها می آلاید  و افزون بر تهی کردن آموزه های دینی از محتوی و روح اصلی خود ,تمیز حقیقت را برای دیگران نیز دشوارتر می سازد. باید توجه داشت که این شیوه , حتی ممکن است از سوی علاقمندان و با انگیزه دلسوزی نیز دنبال شود, امّا این امر نباید مرزبانان حریم دین را از پیامد های ویرانگر آن غافل کند.

"گاهی پیروانِ خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه ها ی بیگانه می گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب میدهند و عرضه  می نمایند...امروز...گروهی را می بینیم که واقعاً وابسته به مکتب های دیگر بالخصوص مکتب های ماتریالیستی هستند و چون می دانند با شعارها ومارکهای ماتریالیستی کمتر می توان جوان ایرانی را شکار کرد,اندیشه های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می دارند...

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مردم سالاری

تحقیق در مورد پسر سالاری

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد پسر سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پسر سالاری


تحقیق در مورد پسر سالاری

لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب

فرمت فایل : word

تعداد صفحه : 12

 

خشت و سرشت

بررسی باورهای جنسیتی در محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی

پسر سالاری در کتاب های درسی

 

خشت و سرشت

درحقوق اسلام، اصل استقلال مالی زن و شوهر در برابر یکدیگر پذیرفته شده است.
ماده ۱۱۱۸ قانون مدنی در تأیید این اصل مقرر می دارد «زن مستقلاً می تواند
در دارایی خود تصرفی را که می خواهد بکند. با وجود این که زن در اسلام
باید در جمیع امور مربوط به زندگی، از شوهر تبعیت کند اما شوهر هیچ گونه
اختیار قانونی نسبت به امور مالی زن ندارد و زن نه تنها مالک اموال خود است
و در چگونگی خرج کردن مال خود اختیار کامل دارد بلکه هیچ گونه تکلیفی
در پرداخت مخارج خانه به عهده ندارد. از نظر حقوقی، زن اجباری
در تهیه و بردن جهیزیه به خانه شوهر ندارد و بردن جهیزیه به خانه شوهر به معنی انصراف از مالکیت و شریک شدن با شوهر نیست. زن هرگاه بخواهد می تواند
جهیزیه را به دیگری انتقال دهد. صمیمیت و محبت بین زن و شوهر، اغلب موجب می شود که زن اداره اموال خودرا به دست شوهر بسپارد و درآمد خود را برای شرکت در مخارج ضروری خانه و زندگی دراختیار او بگذارد. این حسن نیت ناشی از علاقه زن به همسر و خانواده است و الزام قانونی ندارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پسر سالاری

دانلود مقاله مردم سالاری

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله مردم سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه
مبنا و محور بنیادین نظریه های سیاسی شهید آیت اللّه سید محمدباقر صدر «ره» را «نگرش و جهان بینی توحیدی» و «ربّانی بودن نظام هستی» شکل می دهد.2 اگر این موضوع صحیح باشد که: «هر کس آن چنان عمل می کند که جهان را می بیند; یعنی تصوری که از هستی در ذهن ما نقش بسته است، در عمل، عقیده و رفتار اجتماعی ما تأثیر مستقیم دارد ….»3 آن گاه نظریه های سیاسی اندیشمندان و متفکران عالم سیاست نیز بر مبنای جهان بینی و نوع نگرش آن ها از وجود شکل می گیرد. البته در این جا نمی توان نقش مقتضیات زمانی، تأثیرات اندیشه ها و اندیشمندان دیگر را انکار نمود. امّا آن چه در این میان از اهمیت اساسی تری برخوردار است همان معرفت شناسی، جهان نگری و انسان نگری است و به قول سارتر: «هر کس آن چنان زندگی می کند که جهان را می شناسد.»4
بر اساس نگرش و بینش توحیدی، جهان نه مجموعه ای از عناصر، نیروها و قوانین کور که سازمانی از نیروها، مقررات و قوانین «سنن»، عناصر و اجزایی مرتبط، منظم، هم آهنگ، هدف دار و با معنا است و بر این اساس «انسان» نیز موجودی معنادار، با هدف و مسئولیت مجسم می گردد. در چنین بینشی توحید به ژانوسی دو چهره می ماند که ربوبیت بیانگر یک چهره اش و عبودیت نشان دهنده دیگر چهره اش می باشد; به عبارت دیگر، توحید یک رابطه فراگیر و حیاتی است میان ربّ و تدبیرگر وجود و مربوب یا نظام هستی. بدین معنا مبنای جهان را ربّانی بودن و عبودیت تشکیل می دهد. جهان در مدار توحید و ربانیت قرار دارد.
بنابراین جهان مبتنی بر ربوبیت و عبودیت که از علم و حکمت مطلقه الهی نشأت گرفته است و تحت تدبیر ازلی و لاینقطع او قرار دارد، عبث و بیهوده نیست و انسان نیز ـ به عنوان بخشی از هستی و بلکه سر آمد آن ـ موجودی رها، عبث و بی هدف نیست:
«افحسبتم انّما خلقناکم عبثا و انّکم الینا لاترجعون;5
آیا می پندارید که همانا شما را بیهوده آفریده ایم و شما را به سوی ما بازگشتی نیست.»
وجود رابطه اقتداری رب ـ عبد یا ربوبیت ـ عبودیت، بیانگر اصل اساسی «حاکمیت مطلقه» خداوند بر جهان و انسان است.
جهان، هدف دار و با معنا بر اساس قوانین و سنت هایی اداره می شود که از آن ها تحت عنوان «سنن الهی» یاد می گردد. بر این اساس، دومین اصل بنیادین در اندیشه سیاسی صدر، وجود سنت های الهی حاکم بر جهان هستی است.
هم چنین خداوند بر مبنای حکمت خود انسان را آفرید و او را به دلیل دارا بودن گوهر عقل و نیروی تعقل و تدبر، کرامت و فضیلتی ذاتی و فطری بخشید.
این برتری و کرامت ذاتی و تکوینی نوع انسان حاصل وجود عقل، اندیشه، درک، تعقل و شعور ذدر اوست:
«ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای.»6
این جاست که در این نگرش نقش عظیم و سازنده توحید آشکار می گردد و آن ارائه بهترین نگرش ها نسبت به وجود است. نگرشی جامع و مانع. نگرشی مبتنی بر هدف و سازنده. نگرشی که راه، هدف و جهت حرکت انسان و جامعه را مشخص می کند:
«نقش توحید در این است که «دید فکری» و «ایدئولوژی روشنی» به ما می دهد. توحید همه آرمان ها و هدف های انسان را یک جا در یک ایده آل برتر یگانه، یعنی خداوند سبحان جمع می کند.»7
از سوی دیگر آدمی به اعتبار «عقل» و «نیروی تعقل» و «اندیشه» و قدرت «تشخیص» و «استنباط» در طی طریق و اداره امور زندگانی خود، از «آزادی» و «اختیار» برخوردار است و هیچ کس بر او سلطه و نفوذ ندارد. آزادی انسان چونان عقل و خردش ذاتی و تکوینی است نه اکتسابی و تصنعی. بر این مبنا قوانین و سنن الهی نیز آن گاه که با سرنوشت بشر پیوند و ارتباط می یابند، جنبه بشری به خود می گیرند و لذا توسط انسان قابل بررسی، شناسایی و کشف بوده و از زیر دست انسان می گذرند. بنابراین تعارضی با عقل یا آزادی او ندارند.
حاکمیت انسان
بر مبنای آن چه گذشت از نگرش توحیدی سیاست، سه اصل اساسی نشأت می گیرد:
1» اصل حاکمیت مطلقه خدا بر وجود;
2» اصل در وجود سنن الهی حاکم بر جهان;
3» اصل آزادی و اختیار انسان.
از دیدگاه صدر«ره»، حاکمیت و ولایت مطلق بر جهان و انسان، اصالتا و حقیقتا از آن خدای متعال است:
«لا سیّد و لا مالک و لا اله للکون و للحیاة الاّ اللّه سبحانه و تعالی….»8
و خداوند بر اساس حاکمیت مطلقه خویش وسنن تکوینی حاکم بر وجود، انسان عاقل مختار را به دلیل توانایی تشخیص و استنباط و نیروی اخذ تصمیم و اراده بر سرنوشت خود حاکم کرده است; یعنی اساس خلقت انسان را ـ نسبت به موجودات دیگر ـ به گونه ای طرح ریزی نموده که «توانایی و استعداد» اداره جامعه خود را داشته باشد. این توانایی، استعداد و علایق ذاتی و بالقوه بشری، آدمیان را واجد حقّی می سازد که «حق حاکمیت» یا «حق ولایت» نام دارد; به عبارت دیگر، همان گونه که غرایز و استعدادهای ذاتی انسان او را واجد «حقوق ذاتی»9 نظیر «حیات»10، «آزادی»11 و «مالکیت خصوصی»12 می سازند.13 ویژگی های فطری و استعدادهای ذاتی به او حق تعیین سرنوشت خویش را نیز می دهد.
شهید صدر از این حاکمیت یا ولایت اعطایی خداوند به بشر به صورت جعل تکوینی تحت عناوین «خلافة العام»، «خلافة الانسان»، «استخلاف»، «استئمام» و «استئمان» یاد می کند که مبنای ایجاد دولت14و نظام سیاسی و تشکیل حکومت می باشد.
«… از همین رو مسئله خلافت انسان، از دیدگاه قرآن، در حقیقت شالوده حکومت انسان بر هستی است… وعلی هذا الاساس تقوم نظریة حکم الناس لانفسهم….»15
از دیدگاه صدر، چنین حاکمیتی به صورت تکوینی و فطری از جانب خدا و مدیر و مدبر هستی بر بشر عرضه شده است. بنابراین جعل و عرضه خلافت عمومی بر بشر جنبه تکوینی دارد نه اکتسابی یا تشریعی. از سوی دیگر، انسان نیز به دلیل این که ذاتا زمینه و شرایط لازم را برای تحقق این حاکمیت داشت، تکوینا و فطرتا ـ به صورت طبیعی و ذاتی ـ مسئولیت آن را بر دوش گرفت. بر این اساس خلافت عمومی انسان از بعد بشری «امانتی عمومی» است.
در واقع می توان خلافت عمومی انسان را دارای دو چهره دانست که چهره الهی آن «استخلاف» یا «استئمام» که همان عرضه یا جعل تکوینی و فطری است و چهره انسانی آن «استئمان» یا «امانت عمومی» که همان پذیرش بشر است که ذاتی اوست. بنابراین، عرضه و پذیرش خلافت عمومی انسان هر دو، جنبه تکوینی دارند. با توجه به نقش بنیادین این نظریه در شکل گیری دولت و نیز ایجاد تشکیلات حکومتی در این نوشتار به بررسی مفهوم و ماهیت خلافت انسان و مبانی و نتایج پذیرش آن می پردازیم.
1. مفهوم و ماهیت خلافت انسان
شهید صدر برای بیان منظور خود در تبیین این نظریه از مفاهیم و اصطلاحاتی چون «خلافة الانسان «جانشینی انسان» یا خلافة العام«جانشینی عمومی»، استخلاف «جانشین دادن»، استئمام«امامت دادن» و استئمان «امانت دادن» استفاده می کند. که در این جا هر یک را جداگانه بررسی می کنیم.
1ـ 1ـ «خلافة الانسان» و «خلافة العام»
برای آشنایی با مفاهیم «خلافة الانسان» و «خلافة العام» ابتدا باید به بررسی واژه «خلافت» در زبان عربی پرداخت:
الف ـ خلافت:
این واژه در قرآن نیامده است ولی برخی از مشتقاتش نظیر: «خلیفه» «دو مرتبه»، «خلائف» «چهار مرتبه»، خلفا «سه مرتبه»، خلف و … در کتاب خدا ذکر شده است. در زبان عربی خلافت به معنای «جانشینی» و «نیابت» و به اصطلاح امروز «قائم مقامی» آمده است و «خلف یخلف: جانشین شد، جای [کسی یا چیزی] را گرفت» و «خلیفه: جانشین، نایب، قائم مقام و … می باشد». برای نمونه راغب اصفهانی در کتاب مفردات خود می نویسد:
«و الخلافة: النیابة عن الغیر اما لغیبة المنوب عنه و اما لموته و اما لعجزه و اما لتشریف المستخلف و علی هذا الوجه الاخیر استخلف الله اولیاءه فی الارض;16
خلافت عبارت است از نیابت و جانشینی دیگری در یکی از این موارد:
ـ جانشینی به علت غیبت دیگری «جانشین کننده»،
ـ جانشینی به علت مرگ دیگری «جانشین کننده»،
ـ جانشینی و نیابت به علت عجز و ناتوانی دیگری «جانشین کننده»،
ـ جانشینی به خاطر ترفیع و بزرگداشت جانشین و رساندن او به شرافت و کمال.
و بر اساس مورد چهارم است که خداوند اولیای خودش را در زمین خلافت داده است.»
ب ـ خلافة الانسان:
هنگامی که واژه خلافت که به مفهوم جانشینی است به اسمی اضافه می گردد به معنای جانشینی و قائم مقامی همان اسم است به نیابت از جانشین کننده. بنابراین در این جا منظور از خلافة الانسان جانشینی انسان در زمین به نیابت از خداست. به علاوه «ال» «الف و لام» در «الانسان» را می توان دارای یکی از معانی ذیل دانست:
1 ـ برای استغراق افراد جنس باشد; در این صورت به معنای کلّ و بیانگر شمول، فراگیری و کلیت است یعنی «خلافت تمام افراد بشر» یا «جانشینی تمام انسان ها» به نیابت از پروردگار جهانیان.
2 ـ برای بیان نوع و جنس باشد; در این صورت به معنای نوع انسان و بازهم بیانگر «جانشینی برای نوع بشر» به نیابت از خداوند عالمیان است. و در هر دو حال معنای آن، این است که «انسان نوعا» و یا «تمام انسان ها» ـ به صورت بالقوه ـ خلیفه و جانشین خدا در زمین هستند و لذا «خلافة الانسان» به مفهوم جانشینی و نیابت نوع انسان و یا کل آدمیان است. و این موضوع بیانگر جعل تکوینی خلافت برای نوع بشر در تمام ابعاد زندگانی خود در کره زمین می باشد.
ج ـ خلافة العام:
منظور از خلافة العام، جانشینی عمومی انسان بر روی زمین است. این واژ ه را می توان معادل جانشینی عموم نوع بشر دانست زیرا «العام» یا صفت خلافت است که منظور خلافت عمومی است و یا مضاف الیه می باشد که در آن صورت به معنای عموم افراد بشر و در واقع نوع بشر است. شهید صدر آن را مترادف با «خلافة الانسان» می گیرد. به همین جهت ما نیز در ترجمه این دو اصطلاح، عبارت «خلافت عمومی انسان» را برگزیده ایم.
بنابراین «خلافت انسان» یا «خلافت عمومی» یعنی جانشینی انسان ها یا مردم در زمین به نیابت از پروردگار عالم. علت این جانشینی نیز غیبت، مرگ، عجز و ناتوانی جانشین کننده نیست بلکه به خاطر ترفیع، بزرگداشت، کرامت و رساندن انسان به کمالات شایسته اجتماعی و فردی می باشد و علت آن نیز این است که انسان به دلیل دارا بودن «عقل»، آزادی، اراده، کمال طلبی و … چنین شایستگی را داشته است:
«و لقد کرمنا بنی آدم… و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا.»
علامه شهید سید محمّدباقر صدر از خلافت انسان چنین تعبیری دارد:
«خداوند سبحان انسان را به خلافت خود بر روی زمین مشرف ساخت. پس انسان از این نظر که خلیفه خدا در زمین است از سایر موجودات جهان متمایز می باشد.»17
شهیدصدر در ادامه می افزاید:
«بر اثر این خلافت است که انسان شایستگی آن را یافت که فرشتگان بر او سجده کنند و همه نیروهای ظاهری و پنهانی جهان از او پیروی نمایند.»18
1 ـ 2ـ استخلاف
این واژه نیز مصدر باب استفعال و از ریشه «خلافت» می باشد و به مفهوم جانشین کردن، به خلافت فراخواندن، نیابت دادن و … آمده است:
«استخلف فلانا»: جعله خلیفة له و فلانا «من فلان: جعله مکانا»19 «استخلف فلانا او را جانشین و قائم مقام خود قرار داد، و استخلف فلانا من فلان: او دیگری را جانشین خود ساخت». شهید صدر در تحلیل عناصر جامعه یکی از این عناصر را «استخلاف» می داند. وی با استناد به آیه:
«و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة …»20
می نویسد:
«وقتی این آیه را مورد مطالعه قرار می دهیم، ملاحظه می شود خداوند تعالی فرشتگان را آگاه می سازد که بنیاد جامعه ای را روی زمین پی افکنده است، می خواهیم بدانیم با توجه به این عبارت قرآنی عناصر این جامعه کدام است، از تعبیر قرآن می توان سه عنصر اصلی استخراج نمود. این عناصر عبارت اند از:
1 ـ انسان; «الانسان»،
2 ـ زمین یا به طور کلی طبیعت; «الارض او الطبیعة علی وجه عام …»،
3 ـ پیوند معنوی که انسان را با زمین و با طبیعت از یک سو و انسان را با انسان های دیگر، به عنوان برادر از دیگر سوی مرتبط می سازد. این پیوند معنوی را قرآن «استخلاف» می نامد.»21
بنابراین بر اساس برداشت شهیدصدر جامعه زمینی از سه عنصر: «زمین»، «انسان» و «استخلاف» به وجود می آید. رابطه استخلاف نیز به سه صورت قابل تجلی است; رابطه انسان با انسان «خودش»، انسان با دیگران «جامعه» و انسان با طبیعت:
انسان انسان با خود
جامعه زمینی رابطه و پیوند انسان با دیگران = استخلاف
زمین انسان با طبیعت
این رابطه بیانگر این است که انسان در برابر سه سرنوشت مسئول و امانت دار است: «سرنوشت خویش، سرنوشت اجتماع و سرنوشت طبیعت». به علاوه هر چند استخلاف پیوندی است اجتماعی اما یک سر آن در بیرون از این جامعه قرار دارد، زیرا عاملی خارج از اجتماعی که به وجود آمده، بنیان آن را گذاشته است و او یکی از بنیادهای اساسی این پیوند اجتماعی است. لذا این پیوند دارای چهار جنبه یا چهار رکن است و از این چهار رکن، رکن بیرونی از همه مهم تر می باشد، زیرا مبنا و اساس «استخلاف» اوست. طبیعتا پیوند استخلاف به گونه ای است که در برگیرنده این رکن خارجی نیز می باشد. به بیان شهیدصدر بر این اساس عناصر یا ارکان «استخلاف» عبارت اند از:
1 ـ مستخلف ـ که خداوند سبحان است «خلیفه گرداننده»،
2 ـ مستخلف ـ که انسان های روی زمین هستند «خلیفه شده»،
4و3 ـ مستخلف علیه ـ «آن چه خلافت بر آن صورت گرفته است»، که شامل انسان، جامعه و زمین «طبیعت» می باشد. پیوند چهار بعدی استخلاف را می توانیم به شکل هرمی نشان دهیم:
مستخلف«خدا»
مستخلف علیه«جامعه» مستخلف علیه«طبیعت»
شهید صدر بعد از بیان عناصر چهارگانه «استخلاف» می نویسد:
«… نقش انسان در برخورد با زندگی اش نقش استخلاف و استئمام است یعنی خداوند انسان را در زمین جانشین خود ساخته و به او مقام امامت بخشیده است. «در این جامعه زمینی» رابطه انسان با طبیعت رابطه مالک و مملوک نیست، بلکه رابطه «امین» با مورد امانت است. و رابطه انسان با برادرش «انسان دیگر» در هر پایگاه اجتماعی، رابطه دو همکار در انجام وظیفه خلافت الهی است. نه اینکه رابطه حاکم و محکوم، مالک و مملوک یا خدایی و بندگی باشد.»22
به زعم شهید صدر اگر بعد یا رکن چهارم این پیوند اجتماعی «استخلاف» یعنی «اللّه» را برداریم تمام پیوند دگرگون می گردد و ساختمان حیات اجتماعی به صورتی دیگر در می آید. «حاکمیت و مالکیت به رنگ های گوناگون پدید می آید، حاکمیت انسان نسبت به انسان دیگر به صورت هایی در می آید که تاریخ ـ بعد از نادیده گرفتن بعد چهارم ـ گرفتار انواع و اقسام آن شده است….»23
بنابراین آن چه محتوای روابط اجتماعی را تغییر می دهد بودن یا نبودن «مستخلف» در ارکان تشکیل دهنده آن است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   30 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مردم سالاری

تحقیق در مورد فرزند سالاری

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد فرزند سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد فرزند سالاری


تحقیق در مورد فرزند سالاری

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد.     

 

بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد. روانشناسان معتقدند محیط خانه اولین و بادوام ترین عامل در رشد شخصیت افراد یک خانواده است.۱ خانواده و نفوذ والدین در فرزندان به جنبه های ارثی محدود نمی شود، بلکه در تمام ابعاد وجودی فرد نقش مؤثری ایفا می کند. کودکان از طریق خانواده و محیط کوچک خانه، با دنیای خارج آشنا می شوند، طرز معاشرت و روابط اجتماعی با دیگران را می آموزند و راه و رسم زندگی، اخلاق و فلسفه اجتماعی و آداب و رسوم آن را فرا می گیرند.

در سه دهه اول قرن میلادی حاضر، روشهای فرزند پروری، با الهام از مکتب رفتار گرایی، درصدد ایجاد عادات "خوب" و خاموش کردن عادات "بد" بود. این دیدگاه ، کنترل شده و غیر عاطفی در زمینه تربیت فرزند به شکل اغراق آمیزی در بیان "جان واتسون" بنیانگذار مکتب رفتار گرایی نمایان است. او می گوید: "برای تربیت کودک شیوه معقولی وجود دارد. با او به شیوه عینی و با استواری ملاطفت آمیزی رفتار کنید، هرگز او را در آغوش نگیرید و روی زانو خود ننشانید. اگر ناچار شوید فقط در موقع شب خوش گفتن، یک بار پیشانی او را ببوسید، صبح هنگام با او دست بدهید"۲.

اما بعد از ۱۹۴۰ شیوه های فرزند پروری در جهت سهل گیری و انعطاف پذیری بیشتر دگرگون شد و متأثر از مکتب روان تحلیل گری بر امنیت عاطفی کودک و پرهیز از زیانهای ناشی از کنترل شدید تأکید گردید. مطابق نظر دکتر "بنیامین اسپاک" به والدین توصیه شد که از حس طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری استفاده نمایند که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودک سازگاری دارد.

اما در حال حاضر والدین احساس می کنند که سهل گیری، روش مناسبی برای فرزند پروری و ارتباط صحیح والد - فرزندی نیست، لذا نیازمند شیوه جدیدی هستیم که حد فاصل دو روش فوق باشد، یعنی روش "کنترل در حد اعتدال" که هم از افراط گرایی روش اول به دور باشد و هم دچار تفریط روش دوم نشود.

انواع روابط والد - فرزند

رابطه اعضای یک خانواده ممکن است به سه صورت: محدودیت مطلق، آزادی مطلق و عدم دخالت افراد خانواده در کار یگدیگر و نهایتاً آزادی مشروط ظاهر شود.

الف- محدودیت مطلق

در چنین خانواده هایی، معمولاً یک نفر بر تمام اعمال و رفتار دیگران ناظر است. این فرد غالباً، پدر (پدر سالاری) و در بعضی موارد، مادر خانواده (مادر سالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگتر نسبت به دیگر اعضای خانواده با چنین روشی رفتار می کند. در این خانواده فقط یک نفر تصمیم می گیرد و هدف را تعیین می کند. همه باید مطابق میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران اجرا گردد.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ( قابل ویرایش ) در اختیار شما قرار

می‌گیرد.

تعداد صفحات :22

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فرزند سالاری

دانلود مقاله فرمانده سالاری در آثار باستانی و چشم انداز

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله فرمانده سالاری در آثار باستانی و چشم انداز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 "مسئله پیچیده در شناسایی و مرتبط سازی مستقیم مفهوم عاملان از این گروه ها، تمایزها و همبستگی های ایجاد شده در سیستم اِمیک قرار دارد، که گروه های علاقمند با تحلیل ساختارهای سیاسی و اقتصادی آنها را شناسایی کرده اند". نتیجه گیری بین وضعیت اجتماعی و موقعیت اقتصادی با معرفی غلط قدرت در رتبه وجود دارد. اساساً ایدئولوژی سلسله مراتب که در دفینه های متمایز شده نشان داده شده است ممکن است از روابط اقتصادی ناشی گردد اما دینامیک خاص خود را دارد که با روابط اقتصادی مرتبط است. بنابراین دو دوره مشابه تمایز اجتماعی ممکن است تکنیک های دفن متفاوتی داشته باشند: با اقتصاد رو به توسعه و سلسله مراتب های اجتماعی انعطاف پذیر در شمال اروپا، رقابت فعال برای بدست آوردن منفعت در هدایای بزرگ در دفینه ها مشخص بود؛ البته در طی دوره های کساد اقتصاد، رقابت کمتر آشکار بود و دفینه ها از لحاظ ثروت خیلی با هم متمایز نبودند. پیش بینی های ساده تفاوت بین جوامع سلسله مراتبی و تساوی گرای، این تغییرپذیری را از لحاظ باستان شناسی پنهان میکنند. یک مسئله واضح اینست که فقط رخدادهای مذهبی منفرد (و یا حداقل رخدادهای مرتبط) نشان داده می شوند و رقابت از طریق نمایش ثروت و مصرف ضرورتاً بیان نمی گردد.
تمایز منطقی تری از ثروت و نابرابری اجتماعی را میتوان با تحلیل انرژی صرف شده برای ساخت ساختمان ها انجام داد. ارباب ها را میتوان توسط اندازه، ساختار و موقعیت خانه های آنها شناسایی کرد. معماری توسط گروه های اجتماعی ساخته می شود. میتوان پیش بینی کرد که این مسئله تعداد، نوع و روابط متقابل بین این گروه ها و همچنین ثروت آنها را نشان میدهد. اساساً خانه سازی نیازمند کاربرد روزانه است و عملکرد نمایشی آن بیشتر احتمال دارد که نشاندهنده روابط اقتصادی و سیاسی باشد، نه اینکه نشاندهنده دفینه باشد. از برآورد اندازه و انرژی صرف شده در خانه سازی برای تعیین حدود توسعه طبقه بندی اجتماعی در هاوایی استفاده شده است. خانه سازی ممتاز را نیز میتوان توسط وجود و کثرت کالاهای خاص، از جمله اشیاء خارجی شناسایی کرد.
وضعیت سلامت نیز دسترسی متفاوت به منابع اقتصادی را نشان میدهد که به معنای وجود تمایز و موفقیت بهره ور می باشد. مطالعه استخوان شناسی مقدماتی تفاوت هایی را در رژیم غذایی و سلامت بین افراد برتر و افراد معمولی نشان میدهد. جالب اینکه شاید در یک مطالعه تطبیقی، تفاوت های بین افراد برتر و افراد معمولی، در جوامع ساده تر بیشتر بود، که در آن، مقیاس یکپارچگی کمتر است؛ صلح منطقه ای ایجاد شده برای جوامع پیچیده به نظر می رسد که برای سلامت همه اعضای جامعه سودمند بوده است.
مبناهای اقتصادی جوامع
در واقع همه این تلاش ها برای درک تکامل جوامع در ابتدا بصورت یک سازمان با مرکزیت اقتصادی (یک توزیع مجدد در جامعه) مشاهده می شد. ما پیوندهای دقیق بین تمرکز اقتصادی و سیاسی را مورد بحث قرار میدهیم. بحث اول مربوط به اهمیت نسبی مدیریت و کنترل بعنوان اساس اقتصادی برای جوامع دارای ارباب است. از این کنترل های مورد تأکید ، بحث دیگری نیز این خواهد بود که آیا کنترل عمدتاً از تولید و توزیع طبقه بندی شده ای ناشی می گردد.
مدیریت
سروایس دب تعریف مؤثر خود از مدیریت جوامع می گوید که سازمان منطقه ای و مدیریت مرکزی مدیریت جوامع از جداسازی مناطق مختلفی ناشی شده است که باعث جداسازی جامعه محلی، تبادل محصولات اصلی، وابستگی منطقه ای، و پیدایش ارباب های منطقه ای برای هماهنگ سازی تبادل مرکزی کالاهای ویژه در منطقه و حفظ صلح در منطقه شده اند که اقتصاد و جامعه به آنها بستگی دارد. این مدل مدیریت بر مبنای پلی نزیا بود که تنوع محیطی بالا و توزیع مجدد با هم وجود داشتند. بحث حساس سروایس پشتیبانی اصلی برای کارکردگرایی بوم شناختی دهه 1960 بود و اغلب بعنوان یک ویژگی مبنا برای مدیریت ذکر می شد.
البته با بررسی بیشتر، مشخص شد که سیستم های توزیع مجدد، توزیع اصلی را بین جوامع ایجاد نمی کنند چون خود جوامع تا حد زیادی تعمیم یافته بودند و در کالاهای اصلی خود کفا بودند. در نگاه به گذشته، این یافته نباید عجیب باشد. در ابتدا ایده توزیع مجدد توسط مبناگرایان بیان شد تا نشان دهند که فعالیت اقتصادی یکسانی را میتوان توسط مکانیزم های مختلف مطابق با چارچوب سازمانی جامعه انجام داد. البته توزیع مجدد یک نماینده غیر محتمل برای تبادل عناصر اصلی است. با وجود مسائل لجستیکی، این احتمال وجود ندارد که ارباب ها بتوانند طوری عمل کنند تا تولید عناصر اصلی را سازماندهی کنند و محصولات محلی را توزیع کنند. تشریفات توزیع مجدد خیلی بندرت رخ میدهد (فقط چند بار در سال) و نمیتواند نیازهای مصرف روزانه خانوارها را برآورده سازد. بلکه در مدیریت جوامع با توزیع مجدد، بصورت یک سیستم مالی عمل می کند که ابزاری برای آماده سازی کالاهای اصلی برای جشن ها و تشریفات عمومی و فراهم سازی غذا برای خادمان ارباب ها است. ایده مدیریت جامعه بعنوان یک سری وابسته از جوامع تخصیص داده شده برکنار شده است؛ حتی پیبلز و کاس پیشنهاد میکنند که اقتصادهای جوامع تعمیم یافته مدیریت را توصیف میکنند.
یک تئوری مدیریتی ثانوی برای تکامل مدیریت جوامع بر نقش ارباب ها در ساخت و تعمیر عناصر پیچیده آبیاری تأکید دارد. ویتفوگل از هاوایی بعنوان یک مورد مرکزی در تئوری خود در مورد مبنای هیدرولیک(تکیه داشتن بر آب) برای تکامل ایالت استفاده کرد. همانطور که در دهه 1960 نیز استفاده می شد، تئوری هیدرولیک پیوند انطباقی ساده ای را معرفی میکند، که آن هم به نوبه خود نیازمند مدیریت مرکزی توسط ارباب ها می باشد.
هیچوقت بر رابطه بین آبیاری و مدیریت جامعه تأکید نشده است چون تاریخی ترین مدیریت ها از آبیاری استفاده نمی کردند. تحلیل مجدد مورد هاوایی پیوند بین آبیاری و توسعه مدیریت را تأیید کرد اما جنبه مدیریتی این تئوری را نادیده گرفته بود. فقط افراد کمی اکنون از تئوری مدیریتی آبیاری طرفداری میکنند، اگرچه رجوع گهگاهی به نیازهای مدیریتی کشت عمقی شده است؛ اسپریگز بیان میکند که سیستم های بزرگتر آبیاری زمانی نیازمند سیاست منطقه ای برای حفظ صلح ضروری برای عملیات خود بودند.
جنگ یک مسئله دیگر است که نیازمند مدیریت مرکزی ارباب ها است. جنگ مسلماً یک خصوصیات عمومی برای مدیریت جوامع است. همانطور که کارنیرو نیز می گوید، رقابت بر روی زمین بخاطر رشد جمعیت ایجاد شد که حق تصرف را در مرکزیت قرار میداد. جنگ شدید که جوامع بدون تابعیت را توصیف میکند، نیز ممکن است مدیریت جامعه طرفداری کند، که این جنگ را بیشتر قابل پیش بینی، و برای جوامع محلی کمتر زیان بخش می سازد. همچنین، چون کار عامل محدود کننده تولید در جوامع سلسله مراتبی اولیه است، جنگ می تواند از مقابله های با هدف تصرف زمین های بیشتر، به جنگ با هدف غلبه بر جوامع دیگر تبدیل شود.
تنها تئوری مدیریتی برای حفظ پشتیبانی گسترده، این پیشنهاد می باشد که ارباب هاریسک های ایجاد شده توسط تشدید را مدیریت می کنند. مالینوسکی مدیران را بانکداران قبیله میداند، که ریسک ها را برای افراد پشتیبان خود مدیریت می کنند. در بستر های آمریکایی، انتقال به کشت ذرت در خاک های رسوبی احتمالاً بهره وری را در همان زمان افزایش داد که آسیب پذیری زمین ها در مقابل سیل افزایش یافت. ارباب ها ممکن است سپس ذخیره زیاد و عملکردهای توزیع را برای پشتیبانی دوره ای از جوامع مختل شده فراهم کرده باشند. بحث های مشابهی برای تبادل بین جزیره ها در میکرونزی، برای تبادل هوپویلان، برای آبیاری هاوایی، و برای کشاورزی گسترده، استقرار انبوه، و تبادل منطقه ای در جنوب آمریکا پیشنهاد شده است. شکست تئوری های مدیریتی دیگر باعث می شود در مورد ارزش ریسک بعنوان یک عامل سببی به تردید بیفتم. اگرچه ذخیره (بعنوان مثال) میتواند از خانوارها در مقابل ریسک محافظت کند، به نظر می رسد که گزینه همزمانی را توسط ارباب ها بعنوان بخشی از سیستم در حال توسعه مالی نشان دهد.
این نکته در مورد ذخیره سازی، مسئله کلی تری را نشان میدهد. تشدید و تغییرات مربوط به آن در اقتصاد معیشتی مسائلی را پیش می آورد که نیازمند مدیریت هستند، اما مدیریت سطح-پایین در بیشتر نمونه ها برای جمعیت محلی بهترین گزینه به نظر می رسد. می توان پیش بینی کرد که چنین مدیریتی مسئول نیازهای جمعیت در تقابل با سلسله مراتبط مدیریتی مذهبی و دور باشد که برای اعمال آنها غیر قابل دسترسی و غیر مسئول خواهد بود.
کنترل
تئوریهای دیگر استفاده شده برای توضیح تکامل مدیریت بر شیوه ای تأکید دارند که افراد برتر توسط کنترل اقتصاد پدیدار می گردند. کنترل از دسترسی های مختلف به منابع تولیدی و/یا ثروت مبادله نشده ناشی می گردد، که هر دوی آنها امکان ایجاد کانال های جریان انرژی و کنترل کار را ایجاد میکنند. از این لحاظ، تکامل پیچیدگی اجتماعی وابسته به تحرک و استفاده از کالاهای اضافی برای تأمین هزینه پولی افراد برتر پدیدار شده و مؤسسات آنها تصور می شود. فرآیند مبنای متمرکزسازی تدریجی جریان های انرژی بصورت مرتبط با دینامیک رقابتی مدیریت ها به نظر می رسد. رهبری پدیدار شده محدود به کسر کوچکی از جمعیت، دارای مزایای احترام، موفقیت تولیدی، و افزایش استانداردهای زندگی می باشد. رقابت برای موقعیت های رهبری نیازمند به حداکثر رساندن اخلاق اقتصادی است؛ آینده و حفظ رهبری نیازمند جمع آوری دقیق پشتیبانی ناشی از پرستیژ و دسترسی تمایزی ضمنی می باشد که بر مبنای آن قرار دارد. تقریباً همه جوامع عناصری از سلطه میان فردی دارند، بطوریکه کلید گسترش طبقه بندی اینست که سلطه را چطور میتوان حفظ کرد. ماهیت اقتصاد به نظر می رسد که مبنای این کنترل باشد، اما بحث هایی در مورد ماهیت دقیق آن وجود دارد.
کنترل تولید عناصر اصلی (بعنوان گزینه اول)، بر مبنای مالکیت و دسترسی محدود به منابع تولیدی و همچنین زمین خواهد بود. این کنترل بعنوان سیستمی از امور مالی عناصر اصلی آشکار می باشد. غذا از تولیدکنندگان معمول بصورت اجاره برای زمین قرار داده شده در اختیار آنها متغیر خواهد بود. اقتصاد توزیع مجدد هاوایی بخوبی نشان میدهد که این مسئله تا حدی بخوبی انجام شده است. زمین بخاطر حق فتح، به مالکیت ارباب برتر در آمد. سپس زمین به ارباب های برتر بعنوان دارائی های آنها اختصاص داده شد. افراد معمولی حق استفاده از قطعه زمین های کوچک برای امرار معاش خود را در عوض کار خود بر روی زمین هایی که متعلق به ارباب بود دریافت کردند. بنابراین غذای جمع آوری شده در اختیار خانوار ارباب ها، متخصصان وابسته به ارباب ها، و همه افرادی که برای ارباب ها کار می کردند قرار می گرفت. چنین اعمالی ساده و قابل درک بود و به معنای پشتیبانی از بخش غیر تولیدی جامعه بود.
اما مالکیتی که این کنترل بر مبنای آن قرار دارد چطور بوجود آمد؟ به نظر می رسد که پاسخ کلیدی برای این سوال سلطه تولیدی زمین های محدود باشد که یک فرد برتر میتوانست آنها را نگه دارد و از آنها دفاع کند. به نظر می رسد که این سلطه نتیجه شرایط محیطی خاص و شیوه ای باشد که آنها شکل گرفتند و مورد استفاده قرار گرفتند. بهترین مثال ها از اینکه این چطور می تواند اتفاق بیفتد، همان سیستم های ارباب و رعیت است که به آبیاری وابسته است. در جنوب اسپانیا، محیط خشک و توسعه آن با آبیاری در عصر مس و برنز امکان رشد طبقه بندی اجتماعی را بر مبنای کنترل بر زمین های قابل آبیاری و سودآور ایجاد کرد. در پلی نزیا روندکلی بین تشدید و توسعه پیچیدگی اجتماعی وجود دارد. دوره ما قبل تاریخ جزایر هاوایی بطور واضح نشان میدهد که تشدید چطور منجر به افزایش کنترل اقتصادی و طبقه بندی اجتماعی شد. با پیروی از این مهاجرت های اولیه، جمعیت های افزایش پیدا کردند و در این جزار پراکنده شدند، که در ابتدا بر منابع دریایی تأکید داشتند اما بتدریج به کشاورزی زمین های کوهستانی روی آوردند. زراعی کردن زمین های کوهستانی منجر به تخریب و فروافت این منابع ضعیف و ته نشین شدن کف دره شد. ارباب ها که تحت تأثیر این تغییرات محیطی انجام شده توسط انسان قرار گرفتند، انتقال سریعی را به کشاورزی با استفاده از آبیاری در خاک های زراعی آبرفتی جدید توسعه دادند تا موقعیت رقابتی خود را به حداکثر برسانند. خاک های آبیاری شده فقط کسر کوچکی از خاک های آبیاری شده در جزیره را نشان میدهند و توسعه آنها مالکیت را ممکن ساخت.
کنترل اقتصادی از طریق مالکیت منابع می تواند به توضیح مثالهای دیگر از توسعه نظام اربابی که بر مبنای آبیاری نیست نیز کمک کند. کئو می گوید که نظام اربابی به مالکیت خاک های ساحلی طبیعی با بهره وری بالا وابسته است، که حاصلخیزی آن توسط افزایش سالیانه آب رودخانه حفظ میشد. نظام های اربابی اطراف دریای کاریب و رودخانه آمازون بر مبنای کشاورزی گسترده بسترهای رسوبی بودند. گفته کارنیرو که نظام های اربابی به تعیین محدوده ها بستگی دارد، یک گفته اولیه در مورد این اصول است. تراکم جمعیت همراه با تشدید، و رقابت برای بهترین زمین، کار را کنترل میکند که تحرک می تواند بر مبنای آن باشد.
تحویل عناصر اصلی بعنوان بخشی از تحرک اغلب در حسابهای نژادشناسی و تاریخی ذکر می گردد، که امکان برآورد اجازه پرداخت شده در نظام های اربابی را فراهم می سازد. از لحاظ باستان شناسی، مدارک تحرک اغلب بصورت توزیع ذخایر مرکزی است, عموماً میتوان گفت که ذخیره سازی در سطح روی زمین (قابل مشاهده) با اقتصاد سیاسی مغایر با ذخایر خانواری مخفی اقتصاد معیشتی همراه بود. استپوناتیس راه های خلاقانه ای برای بررسی تحرک کالاهای اصلی توسط آزمایش توزیع استقرارها و روابط آنها با منابع تولیدی را معرفی میکند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فرمانده سالاری در آثار باستانی و چشم انداز