نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر


تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه12

 

فهرست مطالب ندارد 

سوره کوثر
سوره کوثر مکى است و سه آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَعْطیْنَک الْکَوْثَرَ(1)

فَصلِّ لِرَبِّک وَ انحَرْ(2)

إِنَّ شانِئَک هُوَ الاَبْترُ(3)

 

 

ترجمه آیات

 

به نام اللّه که به نیک و بد بخشنده

و به نیکان مهربان است . محققا ما به تو خیر کثیر (فاطمه (علیهاالسلام ) دادیم (1).

پس به شکرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (2).

و بدان که محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است (3).

 

 

بیان آیات


در این سوره منتى بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) نهاده به اینکه به آن جناب کوثر داده ، و این بدان منظور است که آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند که آن کس که به وى زخم زبان مى زند که اولاد ذکور ندارد و اجاق کور است ، خودش اجاق کور است ، و این سوره کوتاه ترین سوره قرآن است ، و روایات در اینکه آیا این سوره در مکه نازل شده و یا در مدینه مختلف است ، و ظاهرش این است که در مکه نازل شده باشد.
و بعضى از مفسرین به منظور جمع بین دو دسته روایات گفته اند: ممکن است دو نوبت نازل شده باشد یکى در مکه و بار دیگر در مدینه .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 638

اقوال مختلف درباره مراد از ((کوثر)) و بیان شواهددال بر اینکه مراد از آن ذریّه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) یعنى فرزندان فاطمه(علیه السلام ) است

إِنَّا أَعْطیْنَک الْکَوْثَرَ


در مجمع البیان مى گوید: کلمه ((کوثر)) بر وزن ((فوعل )) به معناى چیزى است که شانش آن است که کثیر باشد، و کوثر به معناى خیر کثیر است .
ولى مفسرین در تفسیر کوثر و اینکه کوثر چیست اختلافى عجیب کرده اند: بعضى گفته اند: خیر کثیر است . و بعضى معانى دیگرى کرده اند که فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد:
1 -
نهرى است در بهشت . 2 - حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در بهشت و یا در محشر است . 3 - اولاد رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) است . 4 - اصحاب و پیروان آن جناب تا روز قیامت است . 5 - علماى امت او است . 6 - قرآن و فضائل بسیار آن . 7 - مقام نبوت است . 8 - تیسیر قرآن و تخفیف شرایع و احکام است . 9 - اسلام است .10 - توحید است . 11 - علم و حکمت است . 12 - فضائل رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )است . 13 - مقام محمود است . 14 - نور قلب شریف رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است . و از این قبیل اقوالى دیگر که به طورى که از بعضى از مفسرین نقل شده بالغ بر بیست و شش قول است .
صاحبان دو قول اول استدلال کرده اند به بعضى روایات ، و اما باقى اقوال هیچ دلیلى ندارند به جز تحکم و بى دلیل حرف زدن ، و به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: ((ان شانئک هو الابتر)) با در نظر گرفتن اینکه کلمه ((ابتر)) در ظاهر به معناى اجاق کور است ، و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است ، چنین به دست مى آید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه اى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته ، (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده )، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه ، چیزى که هست کثرت ذریه یکى از مصادیق خیر کثیر است ، و اگر مراد مساله ذریه به استقلال و یابه طور ضمنى نبود، آوردن کلمه ((ان )) در جمله ((ان شانئک هو الابتر)) فایده اى نداشت ، زیرا کلمه ((ان )) علاوه بر تحقیق ، تعلیل را هم مى رساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم ، چون که بدگوى تو اجاق کور است و یا بى خبر است .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 639

و روایات هم بسیار زیاد رسیده که سوره مورد بحث در پاسخ کسى نازل شده که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را به اجاق کورى زخم زبان زد و این زخم زبان هنگامى بود که قاسم و عبد اللّه دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) از دنیا رفتند، پس با این بیان روشن شد که سخن آن مفسر که گفته : ((منظور صاحب این زخم زبان از کلمه ((ابتر)) بریدگى از مردم یا انقطاع از خیر بوده و خداى تعالى در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چیز است )) سخن بى وجهى است .
و چون جمله ((انا اعطیناک ...)) در مقام منت نهادن بود، با سیاق متکلم مع الغیر (ما) آمد که بر عظمت دلالت مى کند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) بود مطلب را با واژه اعطاء که ظاهر در تملیک است بیان داشت و فرمود: ما به تو کوثر عطا کردیم .
و این جمله از این دلالت خالى نیست که فرزندان فاطمه (علیهاالسلام ) ذریه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) هستند، و این خود یکى از خبرهاى غیبى قرآن کریم است ، چون همانطور که مى بینیم خداى تعالى بعد از درگذشت آن حضرت برکتى در نسل آن جناب قرار داد، به طورى که در همه عالم هیچ نسلى معادل آن دیده نمى شود، آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند.
مراد از امر صلوة و نحر بعد از منت گذاردن به اعطاء کوثر

فَصلِّ لِرَبِّک وَ انحَرْ


از ظاهر سیاق و ظاهر اینکه حرف ((فاء)) بر سر این جمله در آمده ، استفاده مى شود که امر به نماز و نحر شتر، که متفرع بر جمله ((انا اعطیناک الکوثر)) شده ، از باب شکر نعمت است ، و چنین معنا مى دهد، حال که ما بر تو منت نهادیم و خیر کثیرت دادیم این نعمت بزرگ را با نماز و نحر شکرگزارى کن .
و مراد از ((نحر)) بنا بر روایاتى که از طرق شیعه و سنى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) و از على (علیه السلام ) رسیده ، و نیز روایاتى که شیعه از امام صادق و سایر ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) روایت کرده ، دست بلند کردن به طرف گردن در هنگام تکبیر گفتن براى نماز است .
ولى بعضى گفته اند: معنایش این است که نماز عید قربان بخوان ، و شتر هم قربانى کن ، ( چون کلمه نحر به معناى سر بریدن شتر به آن نحو خاص است ، همچنان که کلمه ذبح به معناى سر بریدن سایر حیوانات است ).

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 640

بعضى دیگر گفته اند: معنایش این است که براى پروردگارت نماز بخوان ، و وقتى سر از رکوع بر مى دارى به طور کامل بایست .
بعضى دیگر معانى دیگرى هم ذکر کرده اند.

إِنَّ شانِئَک هُوَ الاَبْترُ


کلمه : ((شانى ء)) به معناى دشمن خشمگین ، و کلمه ((ابتر)) به معناى اجاق کور است ، و این کسى که چنین زخم زبانى به آن جناب زده بود عاصى بن وائل بوده .
بعضى گفته اند: مراد از ابتر منقطع از خیر، و یا منقطع از قوم خویش ‍ است ، که خواننده توجه فرمود این قول با روایات شان نزول نمى سازد.
بحث روائى
در الدر المنثور است که بخارى ابن جریر و حاکم از طریق ابى بشر از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : کوثر آن خیرى است که خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) داد. ابو بشر مى گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعى از مردم معتقدند که کوثر نام نهرى در بهشت است . سعید گفت نهرى هم که در بهشت است یکى از خیرهایى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته .

روایاتى درباره اینکه مراد از ((نحر)) در ((فصلّ لربّک و انحر)) بلند کردن دست هادر موقع اداء تکبیر است
و در همان کتاب آمده که ابن ابى حاتم ، حاکم ، ابن مردویه ، و بیهقى در کتاب سنن خود، از على بن ابى طالب روایت کرده اند که فرموده وقتى این سوره بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نازل شد، از جبرئیل پرسید: این ((نحیره )) که خداى عزوجل مرا بدان مامور فرموده چیست ؟ گفت : منظور نحیره نیست ، بلکه خداى تعالى مامورت کرده وقتى مى خواهى احرام نماز ببندى دستهایت را بلند کنى ، هم در تکبیره الاحرام و هم در هنگام رکوع رفتن و هم در موقع سر از رکوع برداشتن ، که این نماز ما و نماز فرشتگانى است که در هفت آسمان هستند، و براى هر چیزى زینتى است ، و زینت نماز دست بلند کردن در هر تکبیر است .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 641

و رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) فرمود: دست بلند کردن یکى از مظاهر استکانت و التماس است که خداى تعالى (در مذمت کفار) فرموده : ((فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون - براى پروردگار خود نه استکانت دارند و نه تضرع و زارى )).
مؤ لف : این روایت را صاحب مجمع البیان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل کرده ، سپس گفته ثعلبى و واحدى این روایت را در تفسیرهاى خود آورده اند. و نیز گفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل کرده اند، که معناى نحر بلند نمودن دو دست تا محاذى گودى زیر گلو در هنگام نماز است .
و نیز در الدر المنثور است که ابن جریر از ابى جعفر روایت کرده که در ذیل آیه ((فصل لربک )) گفته است : یعنى نماز بخوان ، و در معناى کلمه ((وانحر)) گفته : یعنى دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تکبیر افتتاح ، بلند کن .
و نیز در همان کتاب است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که در تفسیر آیه ((فصل لربک و انحر)) گفته : خداى تعالى به رسول گرامیش وحى فرستاد که وقتى تکبیر اول نماز را مى گویى دستها را تا برابر نحرت - گودى زیر گلویت - بلند کن ، این است معناى نحر.
و در مجمع البیان در ذیل آیه از عمر بن یزید روایت کرده که گفت : من از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که در تفسیر آیه ((فصل لربک و انحر)) مى فرمود: این نحر عبارت است از بلند کردن دستهایت تا برابر صورت .
مؤ لف : آنگاه مى گوید: عبد اللّه بن سنان هم مثل این حدیث را از آن جناب نقل کرده ، و نیز قریب به آن را جمیل از آن جناب روایت کرده است
ذکور، کسى که زخم زبان زد، و نزول سوره کوثر
و در الدر المنثور است که ابن سعد و ابن عساکر از طریق کلبى از ابى صالح از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : بزرگترین فرزند رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) قاسم ، سپس زینب ، و آنگاه عبد الله ، و پس ‍ از او ام کلثوم ، و آنگاه فاطمه و در آخر رقیه بود، قاسم از دنیا رفت و اولین کس از فرزندان آن جناب بود که در مکه از دنیا رفت ، و بعد از او عبد اللّه از دنیا رفت ، و عاصى بن وائل سهمى گفت : نسل او قطع شد، پس او ابتر و بى عقب است ،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 642

در پاسخش خداى تعالى این آیه را فرستاد که خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است .
و در همان کتاب است که زبیر بن بکار و ابن عساکر، از جعفر بن محمد از پدرش روایت کرده اند که فرمود: قاسم پسر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در مکه از دنیا رفت و بعد از دفن جنازه آن جناب رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به عاصى بن وائل و پسرش عمرو برخورد، عاصى وقتى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را از دور دید گفت : الان زخم زبانى به او مى زنم ، همین که آن جناب نزدیک شد، گفت : چه خوب شد که اجاقش کور شد، در پاسخ او این آیه نازل شد: ((ان شانئک هو الابتر)).
و نیز در همان کتاب است که ابن ابى حاتم از سدى روایت کرده که گفت : قریش را رسم چنین بود که وقتى فرزند ذکور کسى مى مرد مى گفتند: ((بتر فلان ))، و چون فرزند رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) از دنیا رفت عاصى بن وائل گفت ((بتر)) یعنى فرزند ذکورش مرد، و این فرد (رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) از همه بیشتر بتر شد، (چون هیچ فرزند ذکور برایش نماند).
مؤ لف : و در بعضى از تواریخ آمده که شماتت کننده ولید بن مغیره بوده . و در بعضى دیگر آمده که ابو جهل بوده . و در بعضى دیگر آمده که عقبه بن ابى معیط بوده . و در بعضى آمده که کعب بن اشرف بوده ، ولى معتبر همان است که مى گفت عاصى بن وائل بوده است .
مؤ ید آن ، روایتى است که مرحوم طبرسى آن را در احتجاج از حسن بن على (علیهماالسلام ) نقل کرده که آن جناب در حدیثى که روى سخنش ‍ در آن با عمرو بن العاصى است ، فرموده : و تو در بسترى مشترک متولد شدى (یعنى مادرت هم با عاصى بن وائل هم بستر مى شده و هم با دیگران )، و وقتى متولد شدى عده اى از رجال قریش بر سر تو نزاع کردند، ابو سفیان بن حرب گفت این پسر از نطفه من است . ولید بن مغیره گفت : از من است . عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن کلده ، و عاصى بن وائل هر یک ادعا کردند که از من است ، تا آنکه از میان همه آنان لئیم تر و بى حسب و نسب تر و خبیث تر و ستمکارتر و زناکارترشان عاصى بن وائل زورش بر سایرین چربید و تو را به خود ملحق ساخت
و نیز این تو بودى که براى بر شمردن افتخاراتت به خطبه ایستادى ، و گفتى این منم .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 643

که محمد را زخم زبان مى زنم ، و عاصى بن وائل گفت : محمد مردى ابتر است ، یعنى اولاد ذکورى ندارد، اگر از دنیا برود نامش از صفحه روزگار محو مى شود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: ((ان شانئک هو الابتر)) - تا آخر حدیث .
و در تفسیر قمى در ذیل آیه ((انا اعطیناک الکوثر)) آمده که کوثر نهرى است در بهشت ، که خدا آن را به محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) داده ، تا عوض از پسرش ابراهیم باشد.
مؤ لف : این روایت علاوه بر اینکه مرسل است ، یعنى سندش ذکر نشده ، و علاوه بر اینکه مضمر است ، یعنى تنها در آن آمده که : ((فرمود)) و روشن نکرده که کدام یک از ائمه فرموده ، با سایر روایات معارض است ، و تفسیر کوثر به نهرى در بهشت منافات ندارد که کوثر به معناى خیر کثیر باشد، چون همانطور که در خبر ابن جبیر گذشت نهر بهشتى هم مصداقى از خیر کثیر است .

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر

آشنایی با سوره ها

اختصاصی از نیک فایل آشنایی با سوره ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آشنایی با سوره ها


آشنایی با سوره ها

قرآن کریم معجزه ی جاوید و همیشگی پیامبر اسلام (ص) می باشد که با آمدنش دنیا را دگرگون ساخت. 

وظیفه ما به عنوان یک مسلمان یادگیری هرچه بهتر و بیشتر قرآن و عمل به این معجزه الهی است. 

کتاب آشنایی با سوره ها اثر جواد محدثی به معرفی 114 سوره قرآن کریم می پردازد.


دانلود با لینک مستقیم


آشنایی با سوره ها

تحقیق در مورد ترجمه سوره مبارکه یونس

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد ترجمه سوره مبارکه یونس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ترجمه سوره مبارکه یونس


 تحقیق در مورد ترجمه سوره مبارکه یونس

َلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:27

فهرست مطالب

 

ردیف موضوع صفحه 1 آیات 1 تا 10 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات. 10-9 2 نزول این سوره در اوایل بعثت بوده و به هم پیوستگی آیات آن نشان از یک جا نازل شدن آن است. 11 3 غرض از نزول سوره بیان توحید با تاکید بیشتر از طریق امیدوار ساختن و بیم دادن مردم است. 11 4 قرآن کتابی است مشتمل بر معارف توحیدی از جمله وحدانیت و علم و قدرت خدا. 11 5 قرآن وحی خداست که به طور پیوسته از سوی مشرکین تکذیب و انکار شده است. 12 6 تلک در آیه اول بلندی و علو مقام را بیان می کند. 13 7 بیان معانی مختلف لفظ آیه و اینکه کلمه آیات در آیه الر تلک... قطعا به معانی اجزای کلام الهی است. 13 8 مرا از کتاب حکیم کتابی است که در آن حکمت قرار داده شده است یعنی قرآن. 14 9 دلیل استفهام انکاری در آیه اکان للناس عجبا... تعجب مردم از وحی خدا به یک مرد عادی است. 15 10 وحی خدا بر پیغمبر نسبت به عامه مردم جنبه بیم دادن و نسبت به کسانی که ایمان دارند بشارت و مژده است. 15 11 مومنین دارای منزلت راستین هستند چون دارای ایمان راستین بوده اند. 15 12 قدم صدق از بین نمی رود. 16 13 مقصود از هذا در قال الکافرون ان... پیامبر است و چون کافران قرآن را از نوع کلام خودشان ندیدند پیغمبر را ساحر مبین نامیدند. 16 14 آیه: ان ربکم الله... معارف قرآن حق است و هیچ شکی در آن نیست. 17 15 مسبب اصلی منحصرا خداست و در تدبیر خدا هیچ چیز نمی تواند وساطت کند مگر خدا اجازه دهد. 17 16 آیه: الیه مرجعکم جمیعا... مردم رامتذکر معاد می کند. 17 17 همه چیز به سوی خدا در حرکت است. 18 18 هستی و زندگی و بهره وری هر موجودی از ناحیه خداست و این افاضه وجود وجه خداست که وجه خدا از بین رفتنی نیست بلکه به سوی او باز می گردد. 19 19 آیه: لیجزی الذین... مردم در پیشگاه خدا دو دسته می شوند مومنین و کافران و به سبب عدل الهی با آنها رفتار می شود. 20 20 آیه: هو الذی جعل... خداوند همه چیز را با اهداف منظمی برای شما خلق کرده و شما را تدبیر می کند. 21 21 آیه: ان فی اختلاف اللیل... منظور ازاختلاف در این جا پشت سرهم آمدن شب و روز است. 22 22 معنی دیگر اختلاف بلندی و کوتاهی شب و روز است که به وجود آورنده فصول است. 23 23 اختلاف موجودات حامل نظام مقتضی است که دلیل اثبات وحدانیت خداست. 24 24 آیه: ان الذین لا یرجون... توصیف کافران. 25-24 25 انکار لقای الهی و فراموشی روز حساب موجب می شود آدمی به زندگی دنیوی راضی شود. 26 26 اعتقاد به معاد اساس و قوام دین است. 26 27 آیه ان الذین آمنوا و عملو الصالحات... وصف مومنین و بیان عاقبت کار مومنین. 27 28 برای بالا رفتن درجه تنها علم و ایمان ملاک است. 27 29 معنای نعیم در قرآن کریم ولایت الهی است. 28 30 آیه: دعواهم فیها سبحانک... اولیاء خدا تنها خدا را دوست می دارند و او را از هر عیب و نقصی پاک  می شمارند. 29 31 هر مرحله ای که پائین تر از مرحله ایمان باشد شائیه ای از شرک دارد. 29 32 توصیف اولیای خدا. 30 33 لقای الهی در بهشت همراه با امنیت مطلق است. 31-30 34 معنای حمد توصیف الهی است که تنها از عهده بندگان مخلص بر می آید. 32-31 35 نظر تفاسیر مختلف درباره قدم صدق در آیه و بشر الذین آمنوا... از قول امام علی(ع) و امام صادق(ع) 33 36 پاداش گفتن سبحان ا... و الحمدا... 34 37 از سخنان در دنیا تنها حمد و ثنای الهی باقی می ماند. 34 38 روز قیامت روز سلام مطلق است یعنی چیز با اراده آدمی سازگار است. 34  آیات 11 الی 14 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 35 39 خداوند بلافاصله گناهکاران را مجازات نمی کند بلکه به آنها مهلت آزمایش می دهد. 36 40 آیه: و لو یجعل الله الناس... انسان طبعا عجول است ومی خواهد آنچه به نفع است به سرعت تحقق الیهم اجلهم متضمن معنای فرو فرستادن است. 37 41 جمله القضی الیهم اجلهم متضمن معنای فرو فرستادن است. 37 42 جمله فنذر الذین یعنی خداوند در کارهای خود اسباب را واسطه می کند. 38 43 آیه: واذا مس الانسان الضر... وقتی آسیبی به انسان می رسد خداوند را می خواند. 39 44 دلیل اینکه اشخاص پس از یاد خدا خدا را فراموش می کنند این است که اعمال در مقابلشان زینت داده شده است. 40 45 کیفر مردم مجرم سنت الهی است. 40 46 آیه: و لقد امکنا القرون من قبلکم... می خواهد مردم را به شدت بیشتری بیم دهد. 40 47 در جمله کذلک نجزی القوم المجرمین پیامبر مورد خطاب است چون تنها پیامبر اهل فهم این حقیقت است نه دیگران. 40  آیات 15 الی 25 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 44-43-42 41 49 آیات فوق استدلالاتی است از ناحیه خدا به پیغمبر برای جواب دادن به کافران 45 50 آیه: و اذا تتلی علیهم آیاتنا... مخاطب بت پرستان هستند که به پرستش خدا دعوت می شوند. 45 51 کافران و بت پرستان چون قرآن را با هوای نفس خود سازگار نمی بینند از پیغمبر تقاضای آوردن قرآن دیگر یا تبدیل قرآن را می کنند. 46-45 52 منظور کافران از درخواست آوردن قرآن دیگر امتحان پیامبر بود که البته این نظر صحیح  نمی باشد. 47-46 53 آیه: قل مایکون لی ام ابدله من تلقاء... خداوند درخواست کافران برای آوردن قرآن دیگر را با کلمه بینات جواب داده است. 48-47 54 تغییر قرآن در اختیار پیامبر نیست یعنی نفی حق و سلب اختیار از پیامبر در تغییر قرآن. 48 55 علت رفتار کافران با پیامبر امید نداشتن به لقاء خدا و انکار معاد است. 49-48 56 آیه: قل لو شاء الله ماتلوته علیکم... تغییر قرآن دست پیامبر نیست، قبل از وحی نیز پیامبر در بین مردم بوده آیه: فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا... هر قدر متعلق ظلم بزرگتر باشد ظلم هم بزرگتر است. 49 57 پس ظالم ترین عبارتند از: 1- کسانی که بر خدا دروغ می بندند.   2- کسامی که آیات خدا را تکذیب می کنند. 50 58 مشرکان ظالم ترین ها هستند به دلیل تکذیب آیات خدا 51 59 آیه: و یعبدون من دون الله مالا یضرهم... بت پرستان بت ها را به عنوان واسطه تقرب به خدا و شفیع در نزد خدا محسوب می کردند. 51 60 لا یضرهم و لا ینفعهم یعنی بت ها که بی جان هستند و کاری از دستشان بر نمی آید. 51 61 بت پرستان می خواهند خدا را از وجود شفیعان(بت ها) آگاه سازند که این افترا برخداست چون خدا بر همه چیز آگاه است. 52 62 آیه: و ما کان الناس الامه... اختلاف بین مردم دو نوع است: اختلاف در امور زندگی که از طریق پیامبران و کتب آنها حل می شود. 2- اختلاف در خود دین و معارف حقه که راه را به ضلالت و هدایت تقسیم می کند. 53 63 در ابتدا همه خداپرست بوده اند و بعد به مشرک و یکتاپرست تقسیم شده اند. 54 64 مردم برخلاف فطرت خود دچار اختلاف شده اند. 55 65 «کلمه سبقت من ربک» سبق بر قضای الهی را بیان می کند. 57 66 آیه: و یقولون لولا انزل علیه آیه... قرآن بین مشرکان و پیامبر حکم می کند. 58 67 آیه: و اذا ازقنا الناس... چشاندن رحمت به مردم تا مردم در برابر آن خضوع کنند. 59 68 مکر خدا بالاترین مکرهاست و مکر مشرکان بر خداوند پوشیده نیست. 60-59 69 آیه: هوالذی یسیرکم فی البر و البحر... سختی و شدت عذاب. 61 70 آیه: فلما انجاهم اذا هم یبغون... مثال است برای آیه قبل. 62 71 آیه: یا ایها الناس انما بغیکم... خدا بر مردم احاطه کامل دارد. 63 72 « متاع الحیوه الدنیا» ستمگری مردم در دنیا به ضرر خودشان است. 63 73 آیه: انما مثل الحیوه الدنیا کماء... زندگی دنیوی مانند آب است. 64 74 آیه: والله یدعو الی دارالسلام و یهدی... دعوت در مورد خدا دو نوع است: 1- تکوینی یعنی فرا خواندن بندگان به زندگی اخروی       2- تشریعی ینی تکلنو مردم به دین 65-64 75 دعای بنده یعنی بنده خود را مملوک و خدا را مالک می داند. 65 76 دارالسلام یعنی بهشت که هیچ شری در آن نیست. 66 77 بحث روایتی آیات 15 الی 25 سوره مبارکه یونس. 68 78 سه چیز به صاحب خود بر می گردد: پیمان شکنی، مکر و سرکشی. 69  آیات 36 الی 30 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 71 79 آیه: للذین احسنوا الحسنی و زیاده... پاداش نیکوکاران چند برابر کار نیک آنهاست. 72 80 آیه: والذین کسبوا السیئات جزاء... بدکاران به همان اندازه که بدی می کنند کیفر می بینند. 74 81 آیه: و یوم یحشرهم جمیعا ثم تقول... همه در قیامت محشور می شوند: مومنین- مشرکان و شریکانیکه آنها برای خدا گرفتند. 75 82 ظاهر شدن حقیقت عبادت مشرکین در روز قیامت و جدایی بین آنها و خدایانشان در روز قیامت همه ناچار به ترک کار بد هستند. 76-75 83 پرستش های باطل سه جهت دارد: 1- شیطان   2- هوا و هوس   3- بت های بی سود و زیاد. 78 84 پرستشی نسبت به غیر خدا از سوی مشرکین صورت نپذیرفته است. 79 85 آیه: فکفی بالله شهیدا بیننا و بینکم» گواه بودن خدا بر اعمال بندگان. 79 86 آیه: هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت.» سرپرست حقیقی و مولای حق تنها خداست و این ولایت در روز قیامت ظاهر می شود. 80 87 بحث روایتی آیات 26 الی 30 سوره مبارکه یونس. 83-82  آیات 31 الی 36 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات. 84 88 دلایل توحید ربوبی. 85 89 بت پرستان به مقام ربوبی خداوند اعتراف دارند. 86-85 90 مومنان با دلیل عقلی معاد را قبول دارند پس لازمه آن پرستش خدای یگانه است. 86 91 قلوب مومنان خالص و خاص به سوی حق کشش دارد و حق همان خدای سبحان است. 86 92 آیه: قل یرزقکم من السماء و الارض... انسانها از طریق حواس گوناگون خود را از نعمت های خدا بهره مند می شوند و خداوند مالک این حواس است. 87-86 93 حیات برآورده شدن آمار یک موجود و حیوان و ثبات دارای حیات می باشند. 88-87 94 مواد از خروج حی از میت و بالعکس خروج چیزهای مفید از چیزهای غیرمفید است. 88 95 استدلال مشرکان خدا را به عنوان رب اثبات می کند. 89 96 آیه: فذلکم الله ربکم الحق فماذا بعد الحق... تنها خدا حق است و هدایت کننده و غیر او همه گمراهی است. 91-90 97 آیه: کذلک حقت کلمه ربک... از حق منصرف شدگان(فاسقان) دیگر به راه راست هدایت نمی شوند. 91 98 احکام و قوانین در نظام عالم همه قضای الهی است. 92 99 دلیل عذاب بت پرستان این است که با وجود اقرار به وجود خداوند یکتا باز هم هدایت  نمی شوند. 93-92 100 آیه: قل هل من شرکاء کم من بیدء... خطاب به پیامبر که از طریق مبدا و معاد بر پرستش خدا احتجاج کند. 93 101 فطرت آدمی حق پرست است و تنها خداست که حق است و شایسته پرستش. 95-94 102 تنها کسی که خود به خود و بدون واسط هدایت شده است می تواند دیگران را به حق هدایت کند یعنی خدا و کسی که از طریق خدا هدایت شده است. 98-97-96 103 مراد از هدایت به حق ایصال الی المطلوب است نه ارائه طریق برای رسیدن به حق. 99 104 مراد از« من لا یهدی الا ان یهدی» کسی است که خود به خود هدایت نشده باشد یا اصلا هدایت نشده باشد 99 105 فرق است بین کسی که توسط دیگران هدایت شده است و کسی که اصلا هدایت نشده است. 100-99 106 کسی که خود حق را ندیده باشد نمی تواند دیگی را به حق هدایت کند. 101 107 هدایت به حق به معنی ایصال به حق فقط شان پیامبران و اوصیاء آنهاست. 103 108 آیه: و ما یتبع اکثرهم الاظنا... پیروی از ظن و گمان به اکثر مشرکان نسبت داده شده است. زیرا قل آنها(پیشوایان آنها) یقین به حق دارند و بر اثر سرکشی به باطل دعوت می کنند. 104  آیات 137 الی 45 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 107-106 109 آیه و ما کان هذاالقرآن... یعنی در شان قرآن افتراء نیست. 109-108 110 و لکن تصدیق الذی بین یدیه تصدیق در کتاب انجیل و تورات 109 111 دین در نزد خدا تنها یکی است و قرآن هم جامع همه کتب آسمانی است و شکی در آن نیست. 110 112 آیه ام یقولون افتراه قل فاتوا... قرآن همه صفات زیرا را داراست و کسی نمی تواند همانند آن بیاورد. 112-111 113 آیه: بل کذبوا بما لم یحیطوا مشرکام دعوت انبیاء و قرآن را به طور کامل نمی فهمیدند. 114-113 114 آیه و منهم من یومن به و... عده ای به قرآن ایمان می آورند و عده ای ایمان نمی آورند که مفسدند. 115-114 115 آیه و ان کذبوک فقل لی... باید از مفسدان تبری جست. 115 116 آیه: و منهم من یستمعون الیک... مفسدان به واسطه ستمی که برخود روا داشته اند کر و کور شده اند و قرآن را نمی فهمند. 116-115 117 و یوم یحشرهم کان لم... زندگی دنیوی زودگذر است و قیامت که روز تاویل حقایق است فرا می رسد و مفسدان زیان خواهند کرد. 117-116  آیات 46 الی 56 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 118-117 118 برای امت هایی که دعوت خدا را نپذیرند عذاب در نظر گرفته شده است. 119 119 آیه: و اما نرینک بعضی الذی نعدهم او نتوفینک فالینا... عذاب بر کافران نازل خواهد شد. 120 120 آیه: و لکل امه رسول فاذا جاء رسولهم... خداوند اختلاف بین مردم و پیامبر را بدون هیچ ستمی حل می کند. 121 121 آیه: و یقولون متی هذا الوعدان کنتم صادقین. کافران از وقت عذاب الهی سوال می کنند. 121 122 آیه: قل لا املک لنفسی ضرا... مشرکان برای وقوع وعده عذاب شتابزدگی می کنند. 122 123 هر امتی اجلی دارد که از لحاظ محل نزول نه اما از لحاظ ساعت وقوع تخطی نمی کند. 123 124 مجرمان یعنی بدکاران اهل قبله نیز گرفتار عذاب الهی خواهند شد. 124 125 آیه: قل ارایتم ان اتاکم عذابه... عجله در وقوع عذاب از سوی کافران بی فایده است چون زمان وقوع عذاب غیرقابل تغییر است. 125 126 کافران زمانی ایمان می آورند که دیگر سودی ندارد بعضی وقت نزول عذاب 126 127 آیه: ثم قبل للذین ظلموا... عاب محققا نازل خواهد شد. 127-126 128 زمین امت و وعده او حق است و هیچ چیز نمی تواند مانع او شود. 129-128 129 آیه هو یحیی و یمیت و الیه ترجعون. همه امور بندگان مربوط به خداست. 130  آیات 57 الی 70 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 132-131 130 آیه: یا ایها الناس قد... چهار صنعت برای قرآن. موعظه اشفای دردهای درونی، هدایت و رحمت 36-35-34-133 131 آیه: قل فضل الله و برحمته... فضل و رحمت خداست که باعث شادمانی بندگان می شود. 138-137 132 آیه: قل ارایتم ما انزل الله لکم... خداوند روزی دهنده تمام بندگان است. 139 133 مردم در نزد خود روزی را به حلال و حرام تقسیم کرده اند. 140 134 حکم منحصر به خداست. 141 135 خلقت مردم برای اغراض الهی و اهداف کمالی است و این در همه افراد فطری است. 142 136 حکمی که در بین مردم رواج دارد یا حکم خداست و یا افترای بر خدا 143 137 آیه: و ما ظن الذین یفترون علی الله... افترا بستم بر خدا کفران نعمت اوست و کفران نعمت خدا روزی را حرام می کند. 144 138 آیه و ما تکون فی شان و لا تتلو... خداوند شاهد و ناظر بر اعمال ماست. 146-145 139 آیه: الا ان اولیاء الله لا خوف... خدا ولی بنده مومن خویش است و مومن حقیقی نیز ولی پروردگار خویش است. 147 140 درجات ایمان و اسلام 149-148 141 مومنین دارای دو صفت هستند: عدم خوف، عدم حزن در دنیا و آخرت. 154-153-152-151-154 142 آیه: لهم البشری فی الحیوه الدنیا... چیزیکه خدا به آن بشارت داده باشد هم در دنیا و هم در آخرت به وقوع می پیوندد. 155-154 143 آیه: و لا یحزنک قولهم ان العزه... عزت تنها از آن خداست. 155 144 آیه: الا ان الله من فی السموات... مالکیت همه انسانهایی که در آسمانها و زمین هستند از آن خداست. 156 145 آیه: هو الذی جعل لکم اللیل... ربوبیت عبارت است از مالکیت و تدبیر که شب و روز یکی از موارد آن است. 157-156 146 آیه: قالوا تخذوا الله ولدا... نفی زاد و ولد از خدا و اینکه او مثل و مانندی ندارد چون بی نیاز است. 158-157 147 آیه: قل ان الذین یفترون... انذار مردم. 159-158 148 آیه: متاع فی الدنیا ثم الینا... دلیل رستگار نشدن کافران، کفر به خداوند است. 159 149 بحث روایتی آیات 57 الی 70 سوره مبارکه یونس 166-159  آیات 71 تا 74 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 167 150 آیه: واتل علیهم بنا نوح... خداوند شروری که از ناحیه مردم متوجه پیامبر است را دفع  می کند. 169-168 151 آیه: فان تولیتم فمت سالتکم علیه من اجر کسانی که در برابر خدا خضوع می کنند. 170 152 آیه: فکذبوه فنجیناه ... نجات یافتگان جانشینان خدا در زمین هستند. 170 153 آیه: ثم بعثنا من بعده و... عناد ورزان پیامبران را تکذیب می کردند. 171-170 154 بحث روایتی آیات 71 تا 74 سوره مبارکه یونس. 174-171 155 آیات 75 الی 93 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات. 177-176 175 156 داستان شبیه به هم موسی و هارون و قوم بنی اسرائیل با پیامبر اکرم(ص) و قومش. 178-177 157 آیه: ثم بعثنا من بعدهم موسی و هارون آمدن موسی بعد از پیامبران دیگر به همراه معجزه و انکار او از جانب فرعون و فرعونیان و ساحر نامیدن او. 179-178 180 158 آیه: فلما القوا قال سهم موسی... سنت الهی جریان حق در عالم تکوین است و باطل را از بین می برد. 181-180 159 آیه: و یحق الله الحق بکلماته... قضای الهی قطعی است و سنت او جاری بر آن است که حق و باطل در مقابل هم قرار گیرند. 181 160 باطل همانند کف روی آب است و از بین رفتنی و تنها ماندنی است این حرف موسی به ساحران و فرعونیان است. 182 161 آیه: فمت آمن لموسی الاذریه... تنها ضعفای بنی اسرائیل ایمان آورند و فرعون و بزرگان همچنان کبر ورزید. 184-183 162 آیه: و قال موسی یا قوم ان کنتم... ایمان به خدا و تسلیم در برابر او باید توکل به خدا را به دنبال داشته باشد. 185 163 آیه: فقالوا علی الله توکلنا ربنا... ضعیفان از خدا می خواهند که فتنه قوم ظالم نشوند. 186 164 آیه: و اوحینا الی موسی و اخیه ان تبوء... خدا موسی و قومش می خواهد به هم پیوسته باشند و نماز را به پا دارند. 187 165 آیه: و قال موسی ربنا انک... کسانی که از راه خدا گمراه شوند و در گمراهی خود اصرار ورزند خدا هم شرایط گمراهی بیشتر را برای آنان فراهم می کند و در نهایت آنها را به عذاب سخت هلاک می کند. 189-188 187 166 آیه: قال قد اجیبت دعوتکما... موسی و هارون از خدا ثبات قدم و عذاب فرعونیان را  می خواهند. 190-189 167 آیه: و جاوزنابینی اسرائیل البحر... فرعون در لحظه درماندگی حاضر به تبعیت از موسی و بنی اسرائیل شد که ایمان وقتی عذاب فراگیر شود و مرگ فرا رسد فایده ای ندارد. 191 168 آیه: فالیوم ننجیک ببدنک لتکون... بین بدن و روح آدمی اتحاد وجود دارد و فرعون بعد از عذاب بدنش نجات داده شد تا مایه عبرت دیگران باشد. 193-192 191 169 آیه و لقد بوانا بنی اسرائیل مبدا صدق... بنی اسرائیل سرانجام در جایگاههای صدق یعنی منزل گاهی که همه منظورهای انسان از یک مسکن خوب را دارا باشد منزل داده شدند که این جایگاه نواحی بیت المقدس و شام بود. بعدها بنی اسرائیل از روی علم با هم اختلاف پیدا کردند که خدا بینشان حکم خواهد کرد. 195-194  آیات 91 الی 103 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات. 197-196 170 ایمان به خدا تنها منوط به اجازه خداست و این اجازه تنها به کسی که پلید نشده داده  می شود. 197 171 سنتی که در خلقت جاری است این است که مردم با هم اختلاف داشته باشند و سرانجام مومنان نجات می یابند و دیگران ملاک می شوند. 198 172 آیه: فان کنت فی ریب مما انزلنا الیک... آنچه از طرف پروردگار آمده حق است و نباید در آن شک کرد. 199-198 173 خدا در این سوره داستانهایی را بیان کرده که همه اهل کتاب آنها را قبول دارند و جایی برای امتناع نیست. 200 174 آیه: و لا تکونن من الذین کذبوا... منع تکذیب آیات خدا. 201 175 آیه: ان الذین حقت علیهم کلمه... سرمایه سعادت ایمان است و مکذبان آیات خدا زیانکارند. 202-201 176 عناد با حق عذاب جاودان را به دنبال خواهد داشت و هر انسانی به ناچار ایمان خواهد آورد که این یا اختیاری است که پذیرفته می شود و یا اضطراری که پذیرفته نمی شود. 202 177 آیه: فلولا کانت قریه آمنت فنفعها... تنها قوم یونس پیامبر بودند که پیش از نزول عذاب و به طور اختیاری ایمان آوردند. 203 178 آیه: و لوشاء ربک لامن من فی الارض... خدا نخواسته که همه مردم ایمان بیاورند و اکراه در ایمان آوردن روا نمی باشد. 204-203 179 آیه: و ما کان لنفس ان تومن الا باذن الله... همه چیز تحت تصرف خداست و هیچ کس  نمی تواند با او در کاری شرکت جوید مگر آنکه خود خدا اجازه دهد و اهل عناد را راهی به سوی سعادت نیست. 205-204 180 آیه: قل انظروا ماذا فی السموات و الارض. هر مخلوقی به عنوان آیه ای از آیات خدا مردم را به ایمان فرا می خواند. 205 181 آیه: فهل ینظرون الا مثل ایام... کسانی که ایمان نمی آورند باید منتظر عذاب باشند و مومنین و پیغمبر نجات پیدا می کنند. 208-207 206 182 بحث روایتی آیات 94 الی 103 سوره مبارکه یونس. 210-209  آیات 104 الی 109 سوره مبارکه یونس به همراه ترجمه آیات 211 183 آیه: قل یا ایها الناس ان کنتم... توضیح پیامبر از دین در جواب شک مشرکین. 212 184 بیان صفت توفی برای خدا برای تهدید مشرکان به عذاب است. 213 185 آیه: و لا تدع دون الله... نهی از شرک به خدا. 214 186 آیه: و ان یمسسک الله بضر فلا کاشف... دعوت به راه حق که به مردم سود می رساند. 215 187 آیه: واتبع ما یوحی الیک واصبر... بشارت دادن به پیغمبر بر صبر در پیروی از حق. 216-215  آیات 1 الی 4 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات. 217 188 توضیحات پیرامون اهداف و مطالب مورد بحث در سوره مبارکه هود. 220-219 218 189 آیه: الر کتاب احکمت آیاته ثم... آیات قرآن همگی به یک معنای واحد و بسیط که تکثر و تشتت در آن راه ندارد بر می گردد. 221-220 190 مراد از کتاب لوح محفوظ یا همین قرآن است. 222 191 تفاسیر مختلف از احکام و توصیل در آیه فوق و اینکه آیات قرآن همانطورکه وحدت دارند در جهتی دیگر دارای کثرت هستند. 224-223 192 آیه: ان لا تعبدوا الا الله اننی لکم منه... کتاب خدا یک روی خطاب به پیغمبر دارد و یک روی خطاب به مردم. انذار و بشارت را به پیغمبر و معناهایی را که پیغمبر در ضمن تلاوت قرآن بعنوان رسالت به مردم می گوید را خطاب به مردم روا داشته است. 225 193 حصر عبادت به خدا و دور افکندن همه خدایان دیگر. 226 194 توحید اصل و استغفار و توبه نتیجه و فرع است. 226 195 ایمان به خدا انسان را به سعادت ممکن و آرمانهایش می رساند و عدم ایمان زندگی را بر او تنگ خواهد کرد. 228-227 196 هر کس اعمالش بر دیگران فزونی داشته باشد خدا اجر زیاد به او خواهد داد. 229 197 بشریت همواره به دو دسته تقسیم می شود: طایفه برتری طلب و طایفه ذلیل و مقهور این اختلاف را تنها دین توحید تسویه می کند. 229 198 همه مردم از فضل بهره مند می شوند. بهره عام که شامل همه افراد اجتماع می شود و دیگر مزایایی که در قبال برتری های اختصاصی که افراد دارند به آنها داده می شود. 230 199 پیامبر بر همه مردم دنیا مبعوث شده بود که همه مردم ایمان نیاوردند و آنهایی که ایمان آوردند نیز ایمان همه شان خالص و بی نفاق نبود و خدا تنها مومنین را یاری می کند. 232-231 200 آیه« الی الله مرجعکم و هو علی کل شیئی قدیر» بازگشت همه به سوی خداست و روی گردانان از خدا به سختی در قیامت عذاب خواهند شد. 233-232  آیات 5 الی 16 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات. 235-234 201 آیه: الا انهم یثنون صدورهم... مشرکان از شنیدن آیات قرآن امتناع می کردند تا مبادا حجت و دلیل دست و پا گیر آنها شود. 237-236 202 آیه: و ما من دابه فی الارض الا... خداوند روزی دهنده تمام موجودات زنده است. 240-239 238 203 آیه: و هو الذی خلق السموات و الارض... خداوند آسمان را در دو روز(دوره) و زمین را نیز درد و روز(دوره) خلق کرد و دو روز هم برای کارهای دیگر. 243-242 241 204 آیه: لیبلوکم ایکم احسن عملا. هدف خدا از خلقت آسمانها و زمین آزمایش بندگان و ستیز نیکوکاران از بدکاران می باشد. 245-244 243 205 خدا محکوم کسی قرار نمی گیرد و دیگری در او اثر نمی کند. 245 206 خدا خیر است و هیچ شری در آن راه ندارد و حسن است و هیچ زشتی در او یافت نمی شود. 246 207 آیه: و لئن قلت انکم... کافران قرآن کریم و برانگیخته شدن بعد از مرگ را سحر می نامیدند. 247 208 آیه: و لئن احرنا عنهم العذاب الی امه... خداوند مافران را به عذاب دنیوی گرفتار خواهد کرد و آنان که ایمان آورده اند جانشینان در روی زمین خواهند بود. 249-248 209 آیه: و لئن اذقنا الانسان... طبیعت آدمی این است که نعمتی را که دارد حق خود می داند و اگر این نعمت را از او بگیرند مایوس و کافر می شود. 250 210 آیه: و لئن اذقناه نعماء بعد... مصائب و بلاهایی که از انسان رفع می شود موقتی است و جایی برای شادمانی ندارد. 251 211 آیه: الا الذین صبروا و... آدمی مخلوقی کوتاه بین و تنگ نظر است به جز عده ای که آنان نجات یافتگان هستند. 253-252 212 آیه: فلعلک تارک بعض ما... دعوت خدا را هیچ عقل سلیمی رد نمی کند مگر به دو دلیل: 1- پیغمبر وحی را بدست به مردم ابلاغ نکرده باشد. 2- مردم دستورات وحی به پیغمبر را دروغ بپندارند. 255-254 253 213 پیغمبر تنها مامور ابلاغ وحی خداست و مانند سایر افراد عادی است و از خود اختیاری ندارد. 257-256 214 آیه: ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سوره کافران که قرآن را دروغ می پنداشتند از طرف پیغمبر به آوردن سوره ای مثل قرآن دعوت شدند که نتوانستند این کار را انجام دهند. 260-259 258 215 اعجاز قرآن همه جانبه است در تمام صفاتی که مختص به آن است مثل: بلاغت، فصاحت معارف حقیقت، اخلاق کریمه، شرایع الهی پند و عبرت و... 267-261 216 قرآن به هیچ وجه نمی تواند کار یک بشر باشد وگرنه می توان مانندی برایش آورد. 269-268 219 آیه: فان لم یستجیبوا لکم ما عملوا... 270 220 معارضه با قرآن بی فایده است چون قرآن بر علم مطلق خدا استوار است. 271 221 خدایان مشرکان دروغین است و تنها خدا یکی است و قرآن هم کلام حق اوست. 275-272 222 آیه من کان یرید الحیوه... تهدید دنیا دوستان. 276 223 هدف از انجام عمل هر چه که باشد همان محقق می شود خواه دنیوی باشد یا اخروی 278-277 224 بحث روایتی آیات 5 الی 16 سوره مبارکه هود. 285-278  آیات 17 الی 24 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات. 287-286 225 آیه: افمن کان علی بینه من ربه... بینه بصیرت الهی است که به پیغمبر داده شده است، البته قرآن نیز می تواند بینه ای از طرف خدا باشد. 292-288 226 آیه:«و من قبله کتاب موسی اماما و رحمه» تورات کتابی است از جانب خدا مشتمل بر معارف حقه و شریعت الهی و قرآن هم مثل تورات است که آن را تصدیق می کند. 294-293 227 آیه: اولئک یومنون به و من... بشارت به مومنان و انذار کافران. 295-294 228 آیه: فلاتک فی مریه انه الحق... با وجود قراین نباید در قرآن شک کرد. 295 229 آیه: و من اظلم ممن اختری... دروغ بستن بر خدا از بزرگترین ظلم هاست. 296 230 روز قیامت حجابها برداشته می شود و کافران به گناه خود اعتراف می کنند. 298-294 231 آیه: الا لعنه الله علی الظالمین... توصیف وضع ظالمان در روز قیامت. 298 232 دین در عرف قرآن سنت اجتماعی است در بین مردم که یا حق است یعنی اسلام یا از دین حق منحرف شده است. 299 233 آیه: اولئک لم یکونوا معجزین فی الارض... کافران تحت سرپرستی و سیطره قدرت خدا هستند و به عذاب خود خواهند رسید. 300-299 234 فسق و لجاجت باعث مضاعف شدن عذاب است. 300 235 کافران آیات خدا را نه می بینند و نه می شوند و نه می فهمند. 302-301 236 آیه: اولئک الذین خسرو... کافران به دست خود به هلاکت کشیده می شوند و هم در دنیا هم در آخرت زیانکار هستد البته در آخرین زیانکارترین هستند. 304-303 235 آیه: ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات... مومنین به خدا اطمینان کامل دارند و شک به دل راه نمی دهند برخلاف کافران. 305 بحث روایتی آیات 7 الی 24 سوره مبارکه هود. 308 الی 305      ردیف موضوع صفحه  آیات 25 الی 35 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات. 10-9 1 نوح نخستین پیغمبری است که برای توحید علیه بت پرستی قیام کرد. 11 2 آیه: و لقد ارسلنا نوحا... نوح بیم دهنده آشکار از جانب خدا. 11 3 آیه: الا تعبدوا الا الله... نوح خود را به پرستش خدا دعوت کرد و از عذاب الیم بیم می داد. 13-12 4 هر موجودی می بایست در خط معین خود حرکت کند وگرنه نابود می شود و این از نوامیس کلی طبیعت است. 14 5 خط معین برای انسان اسلام است. 15-14 6 آیه: فقال الملاء الذین کفروا... منکران رسالت نوح با توحید مشکلی نداشتند بلکه آنها به دلیل نوح هم مثل آنها بشری بیش نبود حاضر به پیروی از او نبودند دلیل کافران مبنی بر حس بود و نفی ماروای حس. 17-16-15 7 اشراف و بزرگان قوم نوح به دلیل اینکه پیروان او همه ضعفان و فقرا بودند از قبول دعوت او سرباز می زدند. 19-18 8 دلیل سوم انکار دعوت نوح از سوی قومش این بود که آنها می گفتند نوح با خود نشانه ای برای اثبات دعوتش ندارد. 21-20 9 آیه: قال یا قوم ارایتم ان... نوح پیامبری خود را اثبات می کند با دلایل به هم آمیخته 22 10 پاسخ اول نوح داشتن معجزه یعنی کتاب و علم از طرف خداوند است. 24-23 11 این آیه اجبار و اکراه در دین را نفی می کند. 25 12 آیه: یا قوم لا اسئلکم علیه... نوح در عوض دعوت خود پاداش نمی خواهد. 25 13 آیه: و ما انا بطارد الذین آمنوا... همه در برابر خدا یک منذ و پاسخگوی اعمال خود اعم از فقیر و غنی 26-25 14 آیه: و یا قوم من ینصرنی من الله... ظالم و مظلوم در برابر خدا یکسان نیستند. 27 15 آیه: و لا اقول لکم عندی خزائن الله... پیغمبر چیزی جز رسالت ندارد. 29-28-27 16 مراد از خزائن الله کلیه ذخائر و کنوز غیبی است. 28  بحثی فلسفی و قرآنی پیرامون قدت انبیاء و اولیاء 31 17 مردم نسبت به مقام پروردگار خود در جهل به سر می برند. 31 18 مردم عالم ربوبی را با این نظام مقایسه کرده اند. 32 19 تنها خدا در ذات و صفات خود استقلال دارد و بقیه موجودات به خدا هستند. 35-37-33 20 آیه: و لا قول للذین تزدری... اشراف قوم نوح ضعیفان را پست تر از خو می شمردند و حاضر به همراهی آنها نبودند و نوح(ع) هم در جواب آنها می گوید اینها ظاهر کار است اما از لحاظ درونی و باطنی وضع به گونه ای دیگر است. 37-36-35 21 آیه: قالوا یا نوح قدجا دلتنا... قوم نوح ایمان نمی آوردند و از او می خواستند عذابی را که به آنها وعده داده محقق سازد. 39-38 22 آیه: قال انما یاتیکم به الله... نوع(ع) اختیار آوردن عذاب را از خود سلب می کند و تنها به خدا نسبت می دهد. 40-39 23 آیه: و لا یتفعکم نصحی ان اردت... 40 24 تفاوت بین انموا و اضلال 40 25 موجودات براساس اراده و مشیت خدا به وجود می آیند. 41-40 26 قوم نوح اغوا شده بودند تا عذابی سخت بر آنان نازل شود. 41 27 نوح(ع) خطاب به قومش آنها را تحت اراده خدا می داند که هیچ چیز هم نمی تواند اراده خدا را بگیرد. 42 28 آیه: ام یقولون افتراه... شباهت فراوان بین احتجاجات نوح(ع) در قبال قومش با احتجاجات پیغمبر(ص) علیه بت پرستی خود وجود دارد. 44-43 29 کافران به طور قطع مجرم هستند ولی پیغمبر(ص) به طور قطع مجرم نیست. 46-45 30 بحث روایتی آیات 25 الی 35 سوره مبارکه هود. ð آیات 36 الی 49 سوره مبارکه هود به همراه ترجمه آیات. 50-49-48 31 آیه: و اوحی الی نوح... خدا به نوح به خاطر سرکشی قومش تسلیت می گوید. 51 32 کافران تا به ایمان آنها امید است عذاب نمی شوند ولی وقتی کفر در آنها ثابت شد سزاوار عذاب می شوند. 52 33 آیه: واصنع الفلک باعیننا... حتمی شدن عذاب برای قوم نوح و خطاب به او از طرف خدا برای ساختن کشتی. 53 34 آیه: و یصنع الفلک و کلما... قوم نوح او و همراهانش که در حال ساختن کشتی بودند را مسخره می کردند. 55-54 35 آیه: فسوف تعلمون من یاتیه... نوح نیز قوم خود را به خاطر عذاب و درس مسخره می کرد. 55 36 عذاب اول عذاب دنیا با خاصیت رسواکنندگی و عذاب دوم عذاب آخرت است با صفت دائمی بودن. 56 37 آیه: حتی اذا جاء امرنا... وقوع عذاب و سوار شدن نوح و یارانش برگشتی. 58-57-56 38 نوح(ع) برای راه انداختن و متوقف کردن کشتی نام خدا را می برد. 60-59-58 39 آیه: و هی تجری بهم فی موج کالجبال. کشتی بر روی امواج و در حرکت. 60 40 آیه: و نادی نوح ابنه و... دعوت نوح از پسرش برای بیرون آمدن از کفر و امتناع از ناحیه پسرش. 61 41 آیه: و قیل یا ارض ابلعی مائک... عذاب به دستور خداوند متعال انجام شد و به پایان رسید. 64-63-62 42 آیه: و نادی نوح و به... صحبت نوح و پرودگار در مورد پسرش 67-66-65 43 آیه: قال یا نوح اندلیس... خدا خطاب به نوح(ع) پسرش را از او نمی داند و زن نوح را خائن معرفی می کند. 70-67 44 نوح نمی دانست که پسرش در شمار بستگان او نیست. 71 45 خطا پیوسته پیغمبران را به راه صواب آگاه و دعوت می کند. 74-73-72-71 46 آیه: قال رب انی اعوذ بک... نوع(ع) به خدا پناه می برد و او را در قبال هدایتش شکر می کند. 75-74 47 آیه: قیل یا نوح اهبط بسلام منا... خطای به هبوط به نوح و همراهیانش همراه با سلام و برکات که خطاب به عموم افراد بشر تا روز قیامت است. 77-76 48 کشتی نشینان همگی سعادتمند بودند که از بوته آزمایش الهی خالص و سربلند بیرون آمده بودند. 78 49 آیه:«تلک من انباء الغیب نوحیها الیک.» خطاب به پیغمبر(ص) که با توجه به داستان نوح عاقبت از آن متقین دانسته شده است. 79 50 بحث روایتی آیات 36 الی 49 سوره مبارکه هود. 86-80  پیرامون قصه نوح 87 51 اشاره به به داستان نوح 87 52 داستان نوح در قرآن 88 53 دین و شریعت نوح(ع) 88 54 کوشش نوح در دعوت 89 55 مدت توقف او در بین قوم خود و کشتی ساختن او 89 56 نزول عذاب و آمدن طوفان 90 57 پایان عذاب و نجات نوح و همراهان 90 58 داستان پسر نوع که غرق شد 91-90 59 خصوصیات نوح(ع) 92 60 قصه نوح در تورات حاضر 97الی94 61 اختلافات بین قصه نوح در تورات و قرآن 98 62 داستان طوفان در تواریخ و افسانه های ملل 101-100-99 63 آیا نبوت نوح عمومی و مربوط به تمام بشر بوده 101 64 برطبق عقیده شیعه انبیاء اولوالعزم برای همه مردم مبعوث شده اند. 101 65 اهل سنت دسته ای نوح(ع) را برای همه مردم و دسته ای دیگر تنها رسالت او را مختص قوم خودش می دانند. 102 66 خلقت هر موجودی دارای هدفی است که در زندگی جمعی او با دیگر انواع خودش محقق خواهد شد. 103 67 انسان هنگامی که خود را بی نیاز ببیند طغیان می کند. 104 68 اجتماع تعاونی در بین افراد مستلزم وجود قوانینی در بین آنهاست. 104 69 لازمه عنایت الهی این است که آدمی را به سعادت حیات و کمال وجودیش رهبری کند و چنین هدایتی از طریق وحی صورت می گیرد. 105-104 70 یکی از لوازم عنایت الهی این است که برای اجتماع انسانی دینی نازل کند و این نباید اختصاص بقوم خاصی داشته باشد. 107 71 اولین شریعتی که برای اجتماع انسانی نازل شده است می بایست عمومی باشد یعنی همان شریعت نوح(ع) 108-107 72 آیا طوفان در همه جای زمین رود داد؟ 108 73 عمومی بودن دعوت نوح نشانگر عمومیت عذاب او نیز می باشد. 110-109-108 74 مقاله دکتر سجامی استاد زمین شناس در مورد قصه حضرت نوح(ع) 119الی111 75 هر هلاکتی ولو همه جانبه جنبه عقوبت ندارد. 120  سخنی پیرامون بت پرستی در چند فصل 121 76 انسان و اطمینان به حس 121 77 انسان در جستجوی علت اصلی عالم مشهود 121 78 انسان چون محدود است خدا را به صورت جسمانی تصور می کند. 123-122 79 انسان با پرستش رو به خدا می برد. 123 80 انسان به حکم فطرت خود در برابر خدا خضوع کرده و او را پرستش می کند. 124 81 خضوع در برابر غیر خدا انحراف است و تنها خدا شایسته پرستش است. 126-125 82 بت پرستی چگونه و چرا پیدا شد؟ 126 83 احترام و گرامی داشتن یاد مردگان و بزرگان در ابتدا منجر به پرستش مجسمه ها شد. 127-126 84 هر دسته از مردم با توجه به شرایط خود خدای خاصی را پرستش می کردند. 128 85 همه بت پرستان، بت ها را به عنوان شفیع در نزد خدا می دانستند. 130-129 86 بت پرستی صابعی 130 87 صائبان اجرام آسمانی را واسطه بین خود و خدا می دانستند. 131-130 88 بت پرستی برهمائی مذهبی در بین هندی ها 136الی131 89 بت پرستی بودائی 136 90 آداب بودائیان اجتناب از چیزهای ناپسند و انجام کارهای شایسته و تهذیب عقل است. 138-137 91 بت پرستی عرب 139 92 اعراب نخستین قوم معارض با اسلام 139

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ترجمه سوره مبارکه یونس

تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر


تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه
:30

فهرست مطالب ندارد 

تفسیر سوره مبارکه فجر

(این سوره در مکه نازل شده و دارای 30 آیه می باشد)

 

والفجر1 و لیال عشر2 والشفع والوتر3 واللیل إذا یسر4 هل فی ذلک قسم لذی حجر5 ألم ترکیف فعل ربک بعاد6 إرم ذات العماد7 التی لم یخلق مثلها فی البلاد8 و ثمودالذین جابوا الصخر بالواد9 و فرعون ذی الاوتاد10 الذین طغوا فی البلاد11 فأکثروا فیها الفساد12 فصب علیهم ربک سوط عذاب13 إن ربک لباالمرصاد14 فأما الإنسان اذا ما ابتلاه ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن15 و أما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن16 کلا بل لا تکرمون الیتیم17 و لا تحاضون علی طعام المسکین18 و تأکلون التراث أکلا  لما19 و تحبون المال حبا جما20 کلا إذا دکت الأرض دکا دکا21 و جاء ربک و الملک صفا صفا22 و جایء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکرالإنسان و أنی له الذکری23 یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی24 فیومئذ لا یعذب عذابه أحد25 و لا یوثق و ثاقه أحد26 یا أیتها النفس المطمئنة27 إرجعی إلی ربک راضیه مرضیة28 فادخلی فی عبادی29 و ادخلی جنتی30.

 

 

 

محتوای سوره مبارکه فجر:

این سوره همانند بسیاری دیگر از سوره هایی که در مکه نازل شده ، دارای آیاتی کوتاه، تکان دهنده، پرطنین و توأم با انذارهای فراوان است.

در بخش اول این سوره به سوگندهای متعددی که در نوع خود بی سابقه است برخورد می کنیم که خود مقدمه ای برای تهدید جباران به عذاب الهی است .

در بخش بعدی این سوره به شماری از اقوام طغیانگر پیشین مانند قوم عاد و ثمود و فرعون و انتقام شدید خداوند از آنان اشاره شده است، تا قدرت های جبار متذکر شوند.

در سومین بخش این سوره ، به تناسب آیات پیشین به امتحان و آزمایش انسان به صورت مختصر اشاره کرده و کوتاهی او در اعمال خیر را به باد انتقاد می گیرد.

در آخرین بخش این سوره مسأله معاد و سرنوشت مجرمان و کافران، و همچنین پاداش عظیم مؤمنانی که صاحب نقوس مطمئنه هستند، مورد بررسی قرار می گیرد .

تفسیر

سوگند به چهارده معصوم:

در آغاز این سوره به پنج سوگند بیدارگر اشاره شده، نخست می فرماید:

والفجر: قسم به فجر و شکافتن پرده سیاه شب.

" فجر" در اصل به معنای شکافتن وسیع است. و از آنجا که نور صبح، تاریکی شب را می شکافد از آن تعبیر به" فجر" شده است، و می دانیم فجر بر دو گونه است: " کاذب" و " صادق":

فجر کاذب:

همان سپیدی طولانی است که در آسمان ظهر می شود و آن را تشبیه به دم روباه می کنند که نقطه باریک آن در طرف افق است و قاعده مخروط آن در وسط آسمان.

فجر صادق:

از همان ابتدا در افق گسترش پیدا می کند، نورانیت و شفافیت خاصی دارد، مانند  نهری آب زلال، افق مشرق را فرا می گیرد و بعد در تمام آسمان گسترده می شود. فجر صادق اعلام پایان شب و آغاز روز است، در این موقع روزه داران باید امساک کنند و وقت نماز صبح وارد می شود.

ولیال عشر: و قسم به شبهای ده گانه.

والشفع والوتر: و قسم به زوج و فرد.

واللیل إذا یسر: و قسم به شب هنگامی که به سوی صبحگاهان و روشنایی روز پیش می رود.

"یسر" از ریشه "سری" به معنای راه رفتن در شب است. چه تعبیر جالبی، که راه رفتن را به خود شب نسبت داده است.

سوگند به این امور پنج گانه، دلیل بر اهمیت فوق العاده آنها است، چرا که همیشه سوگند به امور مهم یاد می شود.

در تفسیر این آیه مفسران ، نظرات بسیار زیادی داده اند و هر کدام احتمالاتی را در تفسیر این آیات ذکر کرده اند. اما آنچه به ظاهر صحیح تر می نماید و وجه تأویل و مصداقی آیه را ذکر می کند اینست که:

در این سوره، ائمه علیهم السلام را از آخر به اول ذکر کرده است:

والفجر: اشاره به وقت ظهور امام زمان علیه السلام دارد. که روشنایی حکومت و عدالت ایشان جهانگیر خواهد بود.

و لیال عشر:اشاره به دوران ده معصوم قبل از حضرت مهدی علیهم السلام، یعنی از امام حسن مجتبی علیه السلام تا امام حسن عسکری علیه السلام دارد.

لیل در مقابل فجر آمده ( لیل= تاریکی محض، فجر= روشنی محض) و چون در دوران این ده بزرگوار حکومت در دست ایشان نبوده از آن تعبیر به " لیل" شده است.

والشفع و الوتر:

الشفع: اشاره به حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها دارد.

الوتر:اشاره به پیامبر(ص) دارد.

نکته قابل توجه این آیه اینست که در دوران این سه بزرگوار نه فجر کامل بود و نه لیل کامل. چرا که پیامبر(ص) تنها در ده سال پایانی رسالتشان موفق به تشکیل حکومت شدند و نه در آغاز بعثت ؛ حضرت علی علیه السلام هم مدتی (25 سال) خانه نشین بودند سپس در دوره اندکی، حکومت را در اختیار گرفتند.

لذا در این آیه ذکری از " فجر" یا " لیل" نشده است.

در آیه بعد قسم یاد می کند به:

واللیل إذا یسر: که اشاره به عصر غیبت امام زمان علیه السلام دارد. قطعاً شبی که به سوی روشنایی در حرکت است، دوران غیبت حضرت مهدی علیه السلام است که بسوی فجر و ظهور ایشان در حرکت است(1). عج الله تعالی فی فرجه الشریف.

بنابراین خداوند در چند آیه نخست این سوره به وجود مبارک چهارده معصوم علیه السلام قسم یاد کرده است و مسلماً این سوگند ها مخاطب آیه را به هوش می دارد تا با تامل بیشتری به کلام خدا بنگرد. لذا بعد از ذکر این قسمهای بیدارگر می فرماید:

هل فی ذلک قسم لذی حجر:آیا در آنچه گفته شد سوگند مهمی برای صاحبان عقل و خرد وجود ندارد؟!

" حجر" در اصل به معنای" منع" می باشد و در اینجا به معنی عقل است. زیرا" عقل" نیز انسان را از کارهای ناروا منع می کند.

پروردگارت در کمین ظالمان است:

به دنبال آیات گذشته که متضمن سوگندهایی پرمعنا بود، آیات مورد بحث با اشاره به چند قوم نیرومند از اقوام گذشته که هر کدام ، قدرتی عظیم محسوب می شده ، اما بر مرکب غرور سوار شده و راه طغیان و کفر را پیش گرفتند ، سرنوشت دردناک آنها را روشن می سازد تا دیگران از خواب غفلت بیدار شوند. نخست می فرماید:

ألم ترکیف فعل ربک بعاد: آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟!

منظور از " دیدن" در این آیه،" علم و آگاهی" است. اما از آنجا که داستان این قوم به قدری مشهور و معروف بوده که گوئی مردم زمانهای بعد نیز آن را با چشم خود می دیدند، تعبیر به " دیدن" شده است. البته مخاطب در این آیه پیامبر(ص) است، ولی هشداری است برای همگان.

" عاد" همان قوم پیامبر بزرگ خدا" هود" است. بعضی از مورخان معتقدند" عاد" بر دو قبیله اطلاق می شده :

  1. قبیله ای که در گذشته بسیار دور زندگی می کردند و قرآن از آنها تعبیر به " عادالأولی" کرده است. ( نجم-50) آنها احتمالاً قبل از تاریخ زندگی می کرده اند.

برخی نیز می گویند: " عاد" نام جد این قبیله است، و قبیله را معمولاً به نام جد آن قبیله می خوانند.

سپس می افزاید: إرم ذات العماد: همان شهر ارم، پرشکوه و عظیم.

" عماد" به معنی "ستون" است.

در این آیه، اشاره به ساختمانهای باعظمت و ستونهای رفیعی است که در این کاخها به کار رفته بود.

و لذا در آیه بعد می فرماید:

ألتی لم یخلق مثلها فی البلاد: همان شهر و دیاری که مانند آن در سرزمینها آفریده نشده بود.

سپس خداوند نمونه دومی از گروه طغیانگر از اقوام گذشته را ذکر کرده ، می فرماید:

" و ثمودالذین جابوا الصخر بالواد: آیا ندیدی پروردگارت با قوم ثمود چه کرد، همان قومی که صخره های عظیم را در وادی می بریدند و از آن خانه ها و کاخ ها می ساختند.

قوم" ثمود" از قدیمی ترین اقوام و پیامبرشان، "صالح" علیه السلام بود و در سرزمینی بنام" وادی القری" میان مدینه و شام، زندگی می کردند. تمدنی پیشرفته و زندگانی مرفه و صاحب ساختمانهای عظیم و پیشرفته بودند.

" جابوا" از " جوبة" به معنای کندن و بریدن هر قطعه زمینی آمده است. بعضی گفته اند: قوم ثمود نخستین قومی بودند که به بریدن سنگها از دل کوه و ایجاد خانه های محکم، اقدام  کردند. بدون شک قوم ثمود نیز در عصر خود تمدنی پیشرفته و شهرهائی آباد داشتند.

سپس به سومین قوم پرداخته و می افزاید:

و فرعون ذی الأوتاد: آیا ندیدی خداوند با قوم فرعون قدرتمند و ظالم چه کرد؟!

" أوتاد"جمع وتد به معنای میخ است. در اینکه چرا فرعون را" ذی الأوتاد" گفته اند، تفسیرهای مختلفی است: برخی می گویند: دردناکترین شکنجه فرعون نسبت به کسی که مورد خشم او قرار می گرفت این بود که او را به چهارمیخ می کشید، دستها و پاهایش  را با میخ به زمین می بست، یا با سیخ به زمین می کوبید و یا او را بر روی قطعه چوبی خوابانده و دست و پای او را با میخ به تخته می کوبیدند و به همان حالت رها می کردند تا بمیرد.

این تفسیر در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده، چنانکه در تواریخ آمده: هنگامی که همسرش" آسیه" به موسی علیه السلام ایمان آورد او را به همین صورت شکنجه کرد و کشت.

دیگر اینکه: ذی الأوتاد، اصولاً کنایه از قدرت و استقرار حکومت است.

این دو تفسیر منافاتی با هم ندارند و ممکن است در معنای آیه جمع باشد.

سپس در یک جمع بندی به اعمال این اقوام سه گانه اشاره کرده و می فرماید:

ألذین طغوا فی البلاد: همانها که در سرزمینها و شهرها فساد کردند.

فأکثروا فیها الفساد:و بسیار فساد و فتنه برانگیختند .

فساد شامل هر گونه ظلم و تجاوز می شود، در واقع یکی از آثار طغیان آنها بود و هر قوم طغیانگری سرانجام در فساد همه جانبه فرو می رود. سپس در یک جمله کوتاه و پرمعنی به مجازات دردناک همه این اقوام طغیانگر اشاره کرده می افزاید:

فصب علیهم ربک سوط العذاب: لذا خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت.

"سوط" به معنی تازیانه و در اصل به معنی مخلوط کردن چیزی به چیزی است علاوه  بر این به تازیانه که از رشته های مختلف چرم و مانند آن بافته شده اطلاق گردیده است. و بعضی آن را کنایه از " عذاب" می دانند، عذابی که با گوشت و خون انسان آمیخته می شود و او را سخت ناراحت می کند.

"صب"در اصل به معنی فرو ریختن آب است. در اینجا اشاره به شدت و استمرار این عذاب است.

این تعبیر کوتاه اشاره به مجازاتهای شدید و مختلفی است که دامنگیر این اقوام شد:

قوم عاد به وسیله تندباد سرد و سوزناک هلاک شدند( حاقة-6)

قوم ثمود به وسیله صیحه عظیم آسمانی نابود شدند( حاقة-5)

و قوم فرعون در میان امواج نیل غرق و مدفون گشتند( زخرف-55)

و در آخرین آیه این بحث به عنوان هشداری به همه کسانی که در مسیر آن اقوام طغیانگر گام برمی دارند می فرماید:

إن ربک لبالمرصاد: مسلماً پروردگار تو در کمین گاه است.

" مرصاد" از ماده "رصد" به معنی آمادگی برای مراقبت از چیزی است، معادل فارسی آن" کمین گاه" است.

این واژه معمولاً در جائی به کار می رود که افراد ناچارند از گذرگاهی بگذرند و شخصی در آن گذرگاه آماده ضربه زدن به آنهاست. و در مجموع اشاره به این است که گمان نکنید کسی می تواند از چنگال عذاب الهی بگریزد، همه در قبضه قدرت او هستند و هر وقت اراده کند آنها را مجازات می نماید. بدیهی است خداوند مکان ندارد و درگذرگاهی نمی نشیند، این تعبیر کنایه از احاطه قدرت پروردگار به همه جباران و طغیانگران و مجرمان است.

تعبیر به" ربک"( پروردگارتو)، اشاره به این است که سنت الهی در مورد اقوام سرکش و ستمگر در امت پیامبر(ص) نیز جاری می شود و هر کس که به ظلم و فساد روی می آورد قطعاً به مجازات عمل ناپسندش می رسد و اینگونه مجازات ها فقط از آن گذشتگان نبوده است.

 

 

در خطبه 97 نهج البلاغه مولا علی علیه السلام می خوانیم:

اگر خداوند ظالم را مهلت دهد هرگز مجازات او از بین نمی رود، او بر سر راه ، در کمین ستمگران است و چنان گلوی آنها را در دست دارد که هر زمان بخواهد آن را چنان می فشارد که حتی آب دهان از گلویشان فرو نرود.

نه از نعمتش مغرور باش و نه از سلب نعمت مأیوس!

در ادامه آیات گذشته که به طغیانگران هشدار داده ، آنها را به مجازات الهی تهدید می کرد، آیات بعدی به مقوله امتحان که معیار ثواب و عقاب الهی و مهمترین مساله زندگی انسان محسوب می شود، می پردازد:

 نخست می فرماید:

فأما الإنسان إذا ماابتلاه ربه فأکرمه و نعمه فیقول ربی أکرمن:

اما انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش اکرام کند و نعمت بخشد، مغرور می شود و می گوید خداوند مرا گرامی داشته است.

او نمی داند که آزمایش الهی گاه با نعمت است و گاه با انواع بلا، نه روی آوردن نعمت مایه غرور است و نه بلاها مایه یأس و ناامیدی. ولی انسان کم ظرفیت در هر دو حال هدف آزمایش را فراموش می کند. به هنگام روی آوردن نعمت چنان می پندارد که مقرب درگاه خدا شده و این نعمت دلیل بر قرب اوست.

قابل توجه اینکه در آغاز آیه می فرماید: خداوند او را مورد اکرام قرار می دهد ولی در ذیل آیه از اینکه انسان خود را مورد اکرام خدا می بیند ملامت می شود. این به آن خاطر است که اکرام اول به همان معنی انعام است و اکرام دوم به معنی قرب در درگاه خداست.

و اما إذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربی أهانن:

و اما هنگامی که برای امتحان روزی را بر او تنگ بگیرد مأیوس می شود و می گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است. یأس سرتا پای او را فرا می گیرد و از پروردگارش می رنجد. غافل از اینکه این سختی ها همه وسائل آزمایش و امتحان او است. امتحانی که رمز پرورش و تکامل انسان و به دنبال آن سبب استحقاق ثواب و در صورت مخالفت مایه استحقاق عذاب است.

این دو آیه هشدار می دهد که نه اقبال نعمت دلیل بر تقرب به خدا است و نه ادبار نعمت دلیل بر دوری از حق. اینها موارد مختلف امتحانی است که خداوند طبق حکمتش هر گروهی را به چیزی آزمایش می کند. این انسانهای کم ظرفیت اند که گاه مغرور و گاه مأیوس می شوند. این دو آیه علاوه بر اینکه مساله آزمایش الهی را از طرق مختلف گوشزد می کند این نتیجه را نیز دربر دارد  که هرگزنباید برخوردارشدن از نعمتها و یا محرومیت از آن را دلیل بر شخصیت و مقام در پیشگاه خداوند و یا دوری از ساحت مقدس او بدانیم، بلکه معیار همیشه و همه جا ایمان و تقوا است.

 در ضمن این آیه اشاره کوتاهی به فلسفه بلاها و حوادث دردناک دارد.

سپس خداوند با توضیح و شرح اعمالی که موجب دوری از وی و گرفتاری در چنگال مجازات الهی می شود ، می فرماید:

کلا بل لا تکرمون الیتیم.

چنان نیست که شما خیال می کنید( که اموالتان دلیل بر مقام شما نزد پروردگار است، بلکه اعمالتان حاکی از دوری شما از خداست) شما یتیمان را گرامی نمی دارید.

و لا تحاضون علی طعام المسکین: و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمی کنید.

قابل توجه این که در مورد یتیمان نه از " إطعام"  بلکه از " إکرام" سخن می گوید چرا که در مورد یتیم تنها مسأله گرسنگی مطرح نیست بلکه از آن مهم تر جبران کمبودهای عاطفی او است، یتیم نباید احساس کند که چون پدراز دست داده خوار و ذلیل شده، باید آنچنان مورد اکرام قرار گیرد که جای خالی پدر را احساس نکند. لذا اکرام یتیمان منحصر به حفظ اموال آنها نیست بلکه معنای گسترده تری دارد.

واژه" تحاضون"از ریشه" حض" به معنای ترغیب است. اشاره به اینکه : تنها اطعام مسکین کافی نیست بلکه مردم باید یکدیگر را بر این کار خیر تشویق کنند تا این سنت در جامعه گسترش یابد.

عجیب اینکه در آیه 34 سوره" حاقه" این موضوع را همردیف عدم ایمان به خداوند بزرگ ذکر کرده  می فرماید:

" او به خداوند بزرگ ایمان نمی آورد و دیگران را به اطعام مستمندان تشویق نمی کند."

سپس به سومین کار زشت آنها اشاره کرده و آنها را مورد نکوهش قرار می دهد، می فرماید:

و تأکلون التراث أکلا لما: شما میراث را جمع کرده و می خورید.

بدون شک خوردن اموالی که از طریق میراث مشروع به انسان رسیده کار مذمومی نیست. بنابراین نکوهش این کار در آیه فوق ممکن است اشاره به یکی از امور زیر باشد.

  1. منظور جمع میان حق خود و دیگران است. زیرا کلمه" لم" در اصل به معنی " جمع" است و بعضی از مفسران مثل زمخشری آن را به جمع میان حلال و حرام تفسیر کرده اند. به خصوص اینکه عادت عرب جاهلی این بود که زنان و کودکان را از ارث محروم کرده و حق آنها را برای خود برمی داشتند و معتقد بودند ارث باید به جنگجو تعلق گیرد.
  2. وقتی ارثی به شما می رسد به بستگان فقیر و محرومان جامعه هیچ انفاق نمی کنید، جایی که با اموال ارث که بدون زحمت به دست می آید چنین می کنید مسلماً در مورد درآمد خود بخیل تر خواهید بود و این عیب بزرگی است.
  3. منظور خوردن میراث یتیمان و حقوق صغیران است.

جمع میان سه تفسیر امکان پذیر است.

بعد به چهارمین عمل نکوهیده آنها پرداخته می افزاید:

و تحبون المال حباً جماً: و شما بسیار ثروت و اموال را دوست می دارید.

شما افرادی دنیاپرست، ثروت اندوز، عاشق و دلباخته مال و متاع دنیا هستید و مسلماً کسانی که چنین علاقه فوق العاده ای به مال و ثروت دارند به هنگام جمع آوری آن ملاحظه مشروع و نامشروع را نمی کند. و به این ترتیب بعد از ذکر آزمایش انسانها به وسیله نعمت و بلا ، توجه آنان را به 4 آزمایش مهم جلب می کند و عجب اینکه تمام این آزمونها جنبه مالی دارد.

و کسانی که از عهده امتحانات مالی در هر اندازه و کمیت و در هر شرایط برآیند افرادی قابل اعتماد و پرهیزگارند. و بهترین دوستان محسوب می شوند چرا که در زمینه های دیگر نیز غالباً افراد پاک و درستی هستند.

روزی بیدار می شوند که کار از کار گذشته!

به دنبال نکوهشهایی که در آیات قبل از طغیانگران دنیاپرست شده ، در آیات بعدی به آنها اخطار می کند که سرانجام قیامتی در کار است و حساب و کتاب و مجازات شدیدی در پیش است باید خود را برای آن آماده کنند.

نخست می فرماید:

کلا:چنان نیست که آنها خیال می کنند( که حساب و کتابی در کار نیست و اگر خدا مال و ثروتی به آنها داده به خاطر احترام آنها بوده نه برای آزمایش)

إذا دکت الأرض دکاً دکاً:

در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود.

" دَکّ" در اصل به معنی زمین نرم و صاف است و سپس به درهم کوبیدن در ارتفاعات و صاف کردن آنها اطلاق شده است. تکرار" دک" برای تأکید است.

روی همرفته، این تعبیر اشاره به زلزله ها و حوادث تکان دهنده پایان دنیا و آغاز رستاخیز است، چنان تزلزلی در ارکان موجودات رخ می دهد که کوهها همه از هم متلاشی شده و زمینها صاف می گردند. بعد از پایان یافتن این مرحله یعنی ویرانی جهان، مرحله دوم آغاز می شود ؛ انسانها همگی به زندگی باز گشته و در دادگاه عدل الهی حاضر می شوند.

و جاء ربک والملک صفاً صفاً: در آن هنگام فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. و گرداگرد حاضران در محشر را گیرند و آماده اجرای فرمان حق گردند. این ترسیمی است از عظمت آن روز بزرگ و عدم توانایی انسان در فرار از چنگال عدالت.

تعبیر به " جاء ربک" پروردگارت می آید، کنایه از فرا رسیدن فرمان خدا برای رسیدگی به حساب خلایق است.

سپس می افزاید:

وجیء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الإنسان و انی له الذکری:

و در آن روز جهنم را حاضر می کنند و در آن روز انسان متذکر می شود، اما چه فایده که این تذکر برای او سودی ندارد.

 آری هنگامیکه انسان مجرم این صحنه ها را می بیند، تکان می خورد و بیدار می شود، هاله ای از غم و اندوه چهره اش را می پوشاند، نگاهی به گذشته خویش می کند و از اعمال خود سخت پشیمان می شود اما این پشیمانی هیچ سودی ندارد. اینجاست که فریادش بلند می شود:

یقول یا لیتنی قدمت لحیاتی: ای کاش اعمال صالحی برای زندگی فرستاده بودم.

جالب توجه این که نمی گوید برای زندگی آخرتم، بلکه می گوید: برای زندگیم". معلوم می شود حیات حقیقی در آخرت است و زندگی زودگذر دنیا، زندگی نامیده نمی شود.

آری آنها که اموال یتیمان را به غارت بردند، ارث را از این و آن به یغما گرفتند و محبت اموال دنیا تمام قلوبشان را تسخیر کرده بود، در آن روز آرزو می کنند که ای کاش چیزی برای حیات آخرت که حیات حقیقی و جاویدان است از پیش فرستاده بودند، ولی این آرزویی است بی نتیجه که هرگز به جایی نمی رسد.

سپس در دو جمله کوتاه  شدت عذاب الهی را در آن روز تشریح می کند، می فرماید:

فیومئذ لا یعذب عذابه أحد:در آن روز خداوند او را چنان مجازات می نماید که هیچ کس را عذابی همانند عذاب او نمی کند.

و لا یوثق وثاقه أحد:و نیز در آن روز هیچ کس همچون خداوند کسی را به بند نمی کشد.

نه بند و زنجیر او مانندی دارد و نه مجازات و عذابش. چرا چنین نباشد در حالی که آنها نیز در این دنیا بندگان مظلوم خدا را تا آنجا که قدرت داشتند آزار کردند.

ای صاحب نفس مطمئنه

بعد از ذکر عذاب وحشتناکی که دامان طغیانگران را در قیامت می گیرد، در آیات پایانی سوره به نقطه مقابل آن پرداخته و از " نقوس مطمئنه" و مؤمنانی که در میان این طوفان عظیم از آرامش کامل برخوردارند، پرداخته و آنها را با یک دنیا لطف و محبت مخاطب ساخته ، می فرماید:

یا أیتها النفس المطمئنه: ای نفس مطمئنه.

إرجعی الی ربک راضیةً مرضیةً: به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی  که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است.

فأدخلی فی عبادی: و در سلک بندگانم داخل مشو.

و ادخلی جنتی: و در بهشتم وارد شو.

چه تعبیرات دل انگیز و روح پروری! که لطف و صفا و آرامش از آن می بارد.دعوت مستقیم پروردگار از نفوسی که در پرتو ایمان به حالت اطمینان و آرامش رسیده اند.دعوت از آنها برای بازگشت به سوی پروردگارشان ، به سوی مالکشان.دعوتی که آمیخته با رضایت طرفینی است، رضایت عاشق دلداده از معشوق و رضایت محبوب و معبود حقیقی. و به دنبال آن تاج افتخار عبودیت را بر سر او نهادن و به لباس بندگی مفتخرش کردن و در سلک خاصان درگاه جای دادن. و سپس دعوت از او برای ورود در بهشت، آن هم با تعبیر" وارد بهشتم شو" که نشان می دهد میزبان این میهمان تنها و تنها ذات مقدس او است. عجبا بر این  دعوت! حبذا بر این میزبان و شگفتا از این میهمان.

منظور از" نفس" در اینجا همان روح آدمی است. و تعبیر به" مطمئنة" اشاره به آرامشی است که در پرتو ایمان حاصل شده است. تعبیر به" راضیة" بخاطر آن است که تمام وعده ها و پاداش های  الهی را بیش از آنچه تصور می کرد در یافت داشته و آنچنان از فضل و رحمت خدا بهره می گیرد که یکپارچه رضا و خشنودی می شود. و اما تعبیر به" مرضیة"به خاطر اینست که مورد قبول و رضای حضرت دوست واقع شده است.

 

 

 

منابع:

  1. تفسیر نمونه
  2. تفسیر المیزان
  3. مباحث کلاسی دکتر محمد حسین برومند، استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره فجر

تحقیق در مورد فضیلت سوره های قرآن

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد فضیلت سوره های قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد فضیلت سوره های قرآن


تحقیق در مورد فضیلت  سوره های قرآن

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 

تعداد صفحه:24

 

فضیلت قرائت سوره انسان ( دهر ) : امام باقر (ع) فرمودند کسی که هر پنجشنبه پل اقی را بخواند خداوند د حوری و و چهار هزار شیب به او تدریج کند و همراه پیامبر خدا باشد .

فضیلت قرائت سوره مرسلات : امام صادق ( ع )فرمودند هر کس سوره مرسلامت را بخواند خداوند بین او وبین پیامبر اکرم (ص) آشنایی ایجاد کند .

فضیلت قرائت سوره نبأ : پیامبر اکرم (ص) فرمودند هر کس سوره نبا را بخواند خداوند او را با نوشیدنی های خنک روز قیامت سیراب نماید .

فضیلت قرائت نازعات: امام صادق (ع) فرمودند کسی که سوره تازعات را بخواند سیراب می میرد و خداوند او را سیراب مبعوث می کند و سیراب داخل بهشت می شود .

فضیلت قرائت سوره عبس : پیامبر اکرم (ص) فرمودند هر کس که سوره عبس را قرائت کند روز قیامت در حالی خواهد آمد خندان و شادمان است .

فضیلت قرائت سوره تکویر : رسول اکرم (ص) فرمودند هر کس که روز قیامت دوست دارد به من نگاه کند سوره تکویر را بخواند .

فضیلت قرائت انفطار: رسول خدا (ص) فرمودند کسی که سوره انفطار را بخواند خداوند متعال به تعداد تمامی خطرات صد حسنه پاداش می دهد .

فضیلت قرائت سوره مطففین : رسول اکرم ( ص ) فرمودند هر کس سوره مطففین را بخواند خداوند او را با شراب های صاف گورا دست نخورده سیراب گرداند .

فضیلت قرائت سوره انشقاق : رسول اکرم (ص) فرمودند هر کسی سوره انشقاق را بخواند متعال او را از اینکه نامه عملش از پشت سرش داده شود حفظ می کند .

فضیلت قرائت سوره بروج : رسول اکرم(ص) فرمودند هر کس سوره بروج را بخواند خداوند به تعداد تمام روزهای جمعه عرفه ای که در دنیا بوده به او ده حسنه پاداش عطا می کند .

فضیلت قرائت سوره تغابن : رسول اکرم (ص) مرگ ناگهانی از قرائت کنند و سوره تغابن دفع می شود .

فضیلت قرائت سوره طاق : رسول اکرم (ص) فرمودند قاری سوره طاق بر سنت و روش پیامبر می میرد .

فضیلت قرائت سوره تحریم : رسول اکرم (ص) فرمودند هر کس سوره تحریم را بخواند موفق و قصوح واقعی می شود .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فضیلت سوره های قرآن