نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر


دانلود مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر

مشکل ما شیوة تولید است نه کوچ یا اسکان، این شیوة تولید عشایری است که هماهنگی خود را با مقتضیات زمان از دست داده است و جماعتهای عشایری برای تغییر شیوة تولید خود تنها دو راه عقلایی را در پیش دارند :

الف) تولید بر پایه کشتزارهای دامی

عشایر، سنت و سابقه دیرینه ای در دامداری دارند، از طرفی تقریباً تمام روستاهای ما روستاهای کشاورزی هستند. اگر قرار باشد دهواره های جدیدی با جماعتهای عشایری کوچنده پدید آید با فعالیت اصلی آنها بر محور پرورش دام ، آن هم تا جایی که ممکن باشد دامپروری نوین امروزی صورت گیرد. این دهواره ها باید علوفه و خوراک دام تولید کنند. در چنین دهواره هایی نگرانی همیشگی و دیرینة مهندسین کشاورزی کشور دربارة جدایی کشاورزی از دامداری برطرف خواهد شد ونمونه ای از ادغام و هماهنگی کامل آن دو پدید خواهد آمد، و از تصور به تحقق خواهد پیوست. در این دهواره ها باید روشهای علمی اصلاح نژاد دامها به منظور افزایش محصول (بهره وری) اعمال گردد.

ب) تولید بر پایة صنعت

در جاهایی که امکان ایجاد دهواره های عشایری بر پایة دامپروری نوین ممکن نباشد، پاسخ مسئله توسعه و تحول جماعتهای عشایری در صنعت است. مراد از صنعت بر خلاف تصور و روال فکری معمول، صنایع دستی و کوچک و کارهایی مانند گلیم بافی و جاجیم بافی نیست، این نوع صنایع میتوانند در مواردی درآمدهای جنبی و حاشیه ای ایجاد کنند و در طرحهای فقرزدایی به طور موقت به کار گرفته شوند، اما هرگز نمیتوانند محور تحول اقتصاد پویای نوینی باشند. از این نوع فعالیت و مهارتهای سنتی میتوان و باید به جای خود استفاده کرد اما دل و امید نهایی بستن به آنها فرصت و زمان را از دست دادن و به فاصلة عقب

شامل 73 صفحه فایل  word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر

تحقیق درباره عشایر خوزستان

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره عشایر خوزستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره عشایر خوزستان


تحقیق درباره عشایر خوزستان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:11

فهرست و توضیحات:

جمعیت استان

جدول جمعیت عشایری استان خوزستان به تفکیک

مساحت استان

ایلها و طوایف عشایری استان

سواد

ساختار جنسی

در آخرین سر شماری عشایر کوچنده 1377 مرکز آمار ایران از مجموع 143845 نفر جمعیت 6 ساله و بیشتر عشایر استان (در دوران قشلاقی) 59839 نفر (65/41 درصد) با سواد بوده است مقایسه نسبت با سوادی در عشایر استان خوزستان و عشایر کل کشور نشانگر پایین بودن میزان سواد در جامعه عشایری استان است به طوری که میزان با سوادی در بین عشایر استان حدود 9 درصد کمتر از میزان فوق در عشایر کل کشور است.

 1377

 

بر اساس آخرین سر شماری عشایر کوچنده مرکز آمار ایران (تیرماه 1377) از مجموع 174993 نفر جمعیت عشایری دوره قشلاق استان خوزستان 92285 نفر مرد و 82708 نفر زن بوده اند که در نتیجه نسبت جنسی برابر 112 بدست می آید به عبارت دیگر در جامعه عشایری استان در دوره قشلاق در مقابل هر 100 زن 112 مرد وجود داشته است همچنین از جمعیت عشایری دوره قشلاق استان 7/45 درصد در گروه سنی کمتر از 15 ساله ، 16/49 درصد در گروه سنی 15 تا 64 ساله ، 12/4 درصد در گروه سنی 65 ساله و بیشتر قرار داشته اند و سن 02/1 درصد از آنان نامشخص بوده است. 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عشایر خوزستان

دانلودمقاله کوچ نشینی عشایر

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله کوچ نشینی عشایر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه
از دیرباز زندگی بشری، شیوه ها و روش های مختلفی داشته است. از دوره ی غار نشینی تا نظام یکجانشینی و به تعقیب آن زندگی روستایی و شهری بشر به دنبال ایجاد سبک های مختلف زندگی جهت بهتر زیستن بوده است. البته تفسیر بهتر زیستن و زندگی شاد از دیدگاه افراد مختلف متفاوت خواهد بود. بدین سبب واقعاً شاید در دنیای پیچیده و شنیده ی امروز نتوانیم پاسخ درستی به این سوال دهیم. در هر صورت تفاوت در نوع زندگی افراد (که خود علل و عوامل گوناگونی داشته است) سبب شکل گیری چند سبک عمده از زندگی می گردد: شهر نشینی، روستانشینی و کوچ نشینی.
کوچ نشینی کهن ترین شیوه ی زیست بشر است که پا بر جا ماندنش تا عهد حاضر از بزرگترین جاذبه های این شیوه ی فرهنگی معیشت است. آن ها مالک زمین اند اما زمین مالک آن ها نیست و به عوض پناهندگی به دیوارها تیغ تیز و نیزه ی استوار را حصار و حافظ خویش کرده اند. هر که یک قطعه زمین را مال شود چنان است که همه ی زمین از اوست.
به جاهای خوب روند و از لطافت آن بهره برند. غذایشان گوشت و شیر و پنیر و خرماست. اخلاقشان عزت و شرف و فضیلت و مهمان نوازی و دفاع از خانواده و پناه دادن به بی پناه و ادای غرامت نزدیکان .و جانبازی در راه بزرگواری که آن ها اشراف شهر و شیران دره و آبادی دشت و مایه ی انس بیابانند. به قناعت عادت دارند و به انتقام جویی و دوری از ننگ و حمایت خاندان شهره اند.

زندگی کوچ نشینی در ایران

 

تعریف کوچ- ایل و عشیره
واژه ی کوچ از مصدر کوچیدن به معنی نقل مکان از منزلی به منزل دیر با ایل و اهل و عیال و اسباب خانه یا مهاجرت و انتقال ایل یا لشگر از جایی به جای دیگر است.
ایل که همواره با کوچ همراه می باشد واژه ای ترکی است به معنی دوست، موافق، یار، همراه، رام، مطیع، طایفه، قبیله، گروه و مخصوصاً به مردم چادر نشین اطلاق می گردد.
در متن های تاریخی واژه ی ایل نخستین بار به هنگام حکومت ایلخانان به کار برده شده است و بر اقوام کوچ نشین و نیمه کوچ نشین شبان دلالت می کنند.
عشایر که مفرد آن عشیره است، واژه ای عربی است به معنی برادران، قبیله، تبار نزدیکان خویشاوندان، دودمان و اهل خانه. در قرآن کریم به مناسباتی چند از عشیره به معنی خویشان ذکر شده است. « قل ان کان آباءکم و اخوانکم و عشیرتکم ...» و یا «انذر عشیرتک الاقربین».
به نظر می رسد افراد یک گروه کوچ گرا عمدتاً باهم دارای نسبت خویشاوندی سببی و نسبی هستند و بطور کلی یک شبکه خویشاوندی را تشکیل می دهند که در مواردی رابطه ی خویشاوندی میان آن ها پنهان است.

 

تعریف کوچ نشینی

 

تحت عنوان کوچ نشینی انواع مختلف معیشت مبتنی بر کوچ و جابجایی اقوام انسانی را می توان مطرح کرد. این پدیده تا حد زیادی مربوط به شرایطی ست که طبیعت بر انسان تحمیل می کند. می توان گفت که کوچ نشینی نوعی زندگی و معیشت انسانی است که در آن دامپروری اساس فعالیت های اقتصادی را تشکیل می دهد. ویژگی بارز این نوع زندگیتحرک مکانی و جابه جایی گروه های انسانی است.
به عبارت دیگر کوچ نشینی حرکت متناوب و سالیانه گره های انسانی است که برای تهیه وسیله ارتزاق خود بسته به نوع زندگی و تمدن شان از جایی به جای دیگر کوچ می کنند. این شیوه زندگی به اشکال مختلف از دیرباز در جهان برقرار بوده است ولی مهمترین و رایج ترین آن عبارتست از «نومادیسم شبانی» که نسبت به سایر شیوه ها پیشرفته تر می باشد و مفهوم آن عبارتست از شیوه ای از زندگی متحرک سالیانه و موسمی که گروهی از مردم همراه با چارپایان خود از محل چادر های اردوی زمستانی تا چراگاه های تابستانی انجام می دهند و مجدداً در فصل سرما به اردوگاه زمستانی باز می گردند. می توان گفت که کوچ نشینی گونه ای زندگی متحرک انسانی است که در آن نگهداری و پرورش دام و چارپا و بهره برداری از آن ها اساس فعالیت اقتصادی را تشکیل می دهد و انسان ها بنا به اقتضای معیشت و تحت تأثیر شرایط طبیعی و جغرافیایی برای تأمین غذای حیوان به دنبال منابع آب و چراگاه های طبیعی به طور دائمی یا موسمی از جایی به جای دیگر در حرکت و کوچ اند. زندگی کوچ نشینی دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر انواع زندگی اجتماعی متمایز می سازد. مهمترین این ویژگی ها عبارتند از:
1. وابستگی انسان به حیوان
2. استفاده از چراگاه های طبیعی
3. کوچ یا جابه جایی انسان و دام به منظور بهره گیری از چراگاه های طبیعی و احتراز از سرما و گرمای شدید
هیچکدام از عوامل مذکور به تنهایی نمی تواند پدیده کوچ نشینی به معنی مورد نظر ما را تبیین کند. زیرا اولاً تنها کوچ نشینان نیستند که به حیوان وابسته اند، بلکه چه در ایران و چه در کشورهای صنعتی گروه هایی وجود دارند که زندگی خود را از طریق پرورش حیوانات تأمین می کنند، بدون اینکه زندگی کوچ گری داشته باشند. ثانیاً استفاده از چراگاه های طبیعی تنها مختص کوچندگان نیست ، بلکه روستا نشینان نیز از مراتع طبیعی استفاده می کنند. ثالثاً کوچ به تنهایی نمی تواند مفهوم زندگی کوچ گری به معنی عشایر مورد نظر را برساند، چنانچه اغلب کولی ها هم زندگی کوچ گری یا چادر نشینی دارند، بدون اینکه از مراتع بهره برداری کنند یا وابسته به حیوان باشند. کولی ها در اطراف آبادی ها چادر می زنند و با عرضه کارهای دستی و تأمین لوازم مورد نیاز مردم امرار معاش می کنند. اما کوچ نشینان که پایه اصلی معیشت آنها را دام و مرتع تشکیل می دهد، شرایط جغرافیایی در امر جابه جایی و تحرک مکانی شان بیش از هر عامل دیگر تأثیر دارد. به همین جهت قلمرو زندگی عشایر کوچ نشین محدود به محیط جغرافیایی خاصی است، در نتیجه آنها مجبور شدند که مسیر حرکت خود را طوری انتخاب کنند که به چراگاه های طبیعی دسترسی داشته باشند. غالباً سعی دارند از آبادی ها دور باشند، زیرا ممکن است بر اثر لطمه ای که دام به مزارع روستاییان وارد می آورند، بین آنها درگیری ایجاد شود.

 

پیدایش کوچ نشینی

 

در هزاره های سوم تا اول پیش از میلاد، در سرزمین کنونی ایران اقوام و قبایل متعددی می زیسته اند، که به دو گروه کوه نشین و جلگه نشین تقسیم می شوند:
در شمالی ترین نقطه ایران، در حاشیه های دریای خزر، به نام اقوامی چون سکاها (سیت ها – در جلگه های بین بحر خزر و دریاچه آرال)، کاسپیان (در حاشیه جنوب غربی و غرب بحر خزر)، کادوسیان (در کوه های جنوبی بحر خزر و حوالی رود قره سو)، گلان (در سرزمین گیلان)، امردان (در طالش)، تپوران (در مازندران) و هرکانیه (در منطقه گرگان) بر می خوریم.
در ناحیه غربی و جنوب غربی ایران، در سلسله جبال زاگرس، نیز اقوام و قبایل زاگرس نشین می زیسته اند. هوری ها (در غرب دریاچه ارومیه)، کوتی ها، لولوبی ها (در نواحی کردستان و همدان) و کاسی ها (در لرستان و ایلام) شناخته شده ترین این اقوام کوه نشین هستند.
در جنوب ایران، در جلگه حاصلخیز خوزستان، قوم عیلام وجود داشته است.
در شرق کشور، اقوامی چون ساگارتیان، پاریکانیان (که از نژاد دراویدی بوده و در بلوچستان می زیسته اند)، سارانگی ها (زرنگی ها – در سیستان و در حاشیه دریاچه هامون) برای خود رونقی داشته اند.
این اقوام و قبایل همه دارای سازمان اجتماعی قبیله ای بوده و در ساختار اجتماعی آن ها نظام عشیره ای و مناسبات خویشاوندی نقش اساسی داشته است.
تا بیش از هزاره ی دوم، شیوه زیست و معیشت اقوام کوه نشین ساکن سرزمین ایران را باید از نوع کوچ نشینی بدوی دانست، زیرا طبیعت کاوی و شکار در کنار دامداری و زراعت ابتدایی تصویر یک شیوه ی معیشت ساده و بسیط را رقم می زند. در این میان، تمدن جلگه نشینان عیلام دارای اقتصاد پیشرفته مبتنی بر زراعت مشروب ز آب رود بوده و مهم ترین تمدن ما قبل آریایی سرزمین ایران محسوب می شود. تنها در هزاره ی دوم پیش از میلاد است که تقسیم اجتماعی کار میان دامداری و زراعت آغاز می شود و قبائل کوچ نشین شبان پدید می شوند. در هزاره اول پیش از میلاد با پرورش وسیع اسب و دامداری پیشرفته مواجه هستیم. پرورش اسب با پیدایش کوچ نشینی شبانی در ارتبط مستقیم است، زیرا اسب تحرک قبائل دامدار را در پهنه های گسترده در جستجوی چراگاه میسر می سازد . از میان اقوام و قبائلی که برشمردیم، سکاها (سیت ها) در شمال و کاسی ها در جنوب غربی از این زمره اند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله کوچ نشینی عشایر

پایان نامه : بررسی و تحلیل نقوش غارهای لرستان و ارتباط آن ها با زندگی عشایر امروز

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه : بررسی و تحلیل نقوش غارهای لرستان و ارتباط آن ها با زندگی عشایر امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه : بررسی و تحلیل نقوش غارهای لرستان و ارتباط آن ها با زندگی عشایر امروز


 پایان نامه : بررسی و تحلیل نقوش غارهای لرستان و ارتباط آن ها با زندگی عشایر امروز

چکیده : شایان ذکر است در بدو کشف این آثار،تعدادی از محققان و باستان شناسان در مورد کشف غارها اظهاراتی کردند از قبیل این که آثار متعلق به زندگی انسان های عصر حجر و دوره نو سنگی است و تاریخی بین 10 تا 15 هزار سال را براین آثار گذاشته بودند، اما نگارنده با توجه به بررسی دقیق و کارشناسانه و ارائه دلایل علمی تر و مقایسه این گونه هنر غارهای موجود بویژه غار میرملاس، همیان و دوشه در کوهدشت و هم چنین مشابه این آثار با نقاشی عشایر امروز و سنگ گورهای لرستان، به نظر می آیند هنرمندان و نقش آفرینان این آثار که فرسنگ ها از یکدیگر فاصله زیستی دارند همگی تخیلات و فرهنگ هنری مشابهی داشته اند و به راستی در خلق هنر و تراوش اندیشه به یک زبان هنری سخن می گویند. شاید منظور نقد کننده ی این نقوش بر روی سنگ، بویژه تکرار نقش حیوانی مانند؛ بز کوهی و ترسیم صحنه هایی چنین شگفت انگیز و یا هدف از تکرار این نقوش ذخیره شکار بوده است. و یا اینکه تکرار این نقوش بر روی سنگ، نوعی سرگرمی و تفنن برای چوپانان و یا شکارچی ان در گذر روزمره زندگی فصلی شان در این منطقه یا ترسیم تخیلات خود، به رسم یادگار بر روی سنگ بوده است و هدف خاصی را در این مورد نداشته اند.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه : بررسی و تحلیل نقوش غارهای لرستان و ارتباط آن ها با زندگی عشایر امروز

دانلود مقاله جامعه شناسی، ایل و عشایر

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله جامعه شناسی، ایل و عشایر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. ....
در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز میکند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی میکنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا میشوند، اطلاق میکند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمیکنند، و از تیرههای ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی میکنند، به کار میبرد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق میکنند، طایفه مینامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار بردهاند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعههای دیگر، ملاکها و ضابطههایی را پیشنهاد کردهاند. از آن جملهاند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از ردههای این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطهها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل میشود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخهای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژهای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار میگردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصههای مهم در شناخت جامعه ایلی میدانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار میبرند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفتهاند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژهای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیههای سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کردهاند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کردهاند که سازمان اجتماعی آن قبیلهای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل میدهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آوردهاند. با توجه به آنچه گذشت ، میتوان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهمترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعهای عشایری، یا جامعهای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گلههایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعههای کوچ نشین شبان و جامعههای یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار میروند(۱).
طبقه بندی ایلها
جامعههای ایلی ایران از قومهای گوناگون، با فرهنگها و زبانهای متفاوت برآمده، و در سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منسجمی سامان یافتهاند. هر یک از جامعههای ایلی دارای ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی مخصوص به خود است. در اسناد تاریخی و رسمی، و در برخی از نوشتههای تحقیقی و قومنگاریهای اخیر، گروههای ایلی- عشایری ایران بر مبنای خاستگاه قومی- زبانی طبقه بندی شدهاند. مستوفی قدیمترین طبقهبندی از ایلات را در دوره صفوی در فهرستی از آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ق/۱۷۱۶م به دست داده است. بنابراین طبقه بندی ، ایلات به دو گروه بزرگ ایرانی و غیر ایرانی تقسیم شده، و فهرست ایلات و طایفههای وابسته به هر یک از این دو گروه، بنابر توزیع جغرافیایی آنها، نام برده شده است. وی گروه «ایرانی الاصل» راکه با طایفههای دیگر نیامیخته بودند، در ۶ فرقه یا طایفه «صحرانشین» طبقه بندی کرده، و نوشته است که این گروه در کوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگی میکنند، این ۶ فرقه اینهاست: ۱. لرها که ۱۱۱۸ جماعتند و در ۴ طایفه بزرگ فیلی ، لک وزند، بختیاری و ممیسنی (ممسنی) با یکدیگر در آمیختهاند؛ ۲. گروس، کلهر و مکری؛ ۳. کردهای خراسان که طوایف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، کوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برمیگیرد؛ ۴. جلایر خراسان؛ ۵. قرائی؛ ۶. جلایی، همو گروه «ایلات بیرونی» یا غیر ایرانی را که از سرزمینهای دیگر به ایران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترک تقسیم کرده است: ترکها را ۶ طایفه نوشته است: ۱. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بیات و دنبلی؛ ۲. قاجار و قجر؛ ۳. شقاقی؛ ۴. زنگنه؛ .۵. قراگوزلو؛ ۶. شاه شیون (شاه سون). فرقه عرب را هم به ۶ طایفه چعب (کعب) ، عرب حویضه (حوزه، هویزه)، عرب فارس، عرب میش مست خراسان، عرب زنگویی و عرب عمری تقسیم کرده است. ماری شیل ایلهای ایران را به ۳ گروه نژادی ترک، لک و عرب جای میدهد. ایلهای ترک را از بازماندگان مهاجمان قبایل ترک ترکستان، لکها را از گروههای هم تبار ایرانی اصیل، و عربهای کرانههای خلیج فارس را از نسل اعراب ساکن در سواحل مقابل خلیج، و ایلهای عرب پراکنده در ایران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانستهاند. وی لرها و بختیاریها را از لکها، و کردها را هم از اعضای خانواده ایرانی ، و وابسته به لکها، و هر دو را از نژاد فرس قدیم میداند. همو فهرستی از ایلات و عشایر ایران بر حسب پراکندگی جغرافیایی آنها باذکر خاستگاههای قومی و زبانی، و شمار چادر یا خانوار آنها به دست میدهد. لمتن ایلهای کوچنده و نیمه کوچنده ایران در دوره اسلامی را در ۳ گروه بزرگ عرب، ترکمن و ترک، و ایلهایی که عرب و ترک نیستند، ردهبندی کرده، و ایلهای وابسته به قوهای کرد، لر، بلوچ و جیل (گیل) را که پیش از حمله اعراب در ایران میزیستهاند، از گروه سوم دانسته است.
طبقه بندی دیگری نیز از ایلات بر حسب اقوام و بر اساس وضع کنونی آنها صورت گرفته، و از خاستگاه تاریخی آنها که محل طبقه بندی مرود نظر بوده، صرف نظر شده است. ایلات را همچنین بر مبنای زبان رایج میان آنها به ۶ گره قومی ترکمنها، ترکها، کردها و لرها ، عربها و بلوچها تقسیم کردهاند و ایلات و عشایر وابسته به هر یک از این گروههای قومی- زبانی را در حوزههای جغرافیایی مختلف سرزمین ایران نام بردهاند؛ نیز ایلات را بر پایه پیشینه تاریخی و پارهای ویژگیهای قومی- زبانی و فرهنگی- اجتماعی را در ۵ گروه بزرگ آوردهاند: ۱. ایلات کرد و لر که سایقه تاریخی آنها همزمان با مهاجرت آریاییها به ایران است؛ ۲. ایلات ترک، با پیشینه تاریخی کهن، مانند ایلات قشقایی، شاهسون و افشار؛ ۳. ایلات و طوایف بلوچ و سیستانی؛ ۴. ترکمنها؛ ۵. عشایر عرب زبان و چند گروه فارسی یا ترک زبان پراکنده در کرمان ، خراسان و ایران مرکزی.
کمیسیون ملی یونسکو در ایران، صورت پراکندی جغرافیایی ایلها و طایفههای ایران را برحسب استان در جدولهایی در کتاب ایرانشهر آورده است. در این جدولها در برابر نام هر ایل ، نام طایفههای آن، کیفیت زندگی، محل ییلاق و قشلاق ، وضع گلهداری، صنایع، و اعتقادات مردم آنها آمده است. مرکز آمار ایران نیز صورتی از ایلهای کوچنده (عشایر) و طایفههای مستقل کوچنده ایران در ۱۳۷۷ ش را بر حسب توزیع جغرافیایی آنها در استانهای مختلف کشور با ذکر نام هر ایل و طایفه و محل ییلاق و قشلاق و شمار خانوار و جمعیت آنها به دست داده است. طبقه بندی ایلات و عشایر بر بنیاد ویژگیهای قومی و زبانی را نمیتوان یک طبقهبندی دقیق علمی در مطالعات مردم شناسی دانست، زیرا ایلها و طایفههایی هستند که هر یک از گروهها و دودمانهای قومی - زبانی گوناگون آنها باهم آمیخته ، و یک ایل یا طایفه را، با سازمان اجتماعی و سیاسی واحدی تشکیل دادهاند. نمونه بارز این دسته از ایلها، ایل بزرگ قشقایی است. اگرچه منشاء قومی گروههای اصلی تشکیل دهنده این ایل، به اقوام ترک زبان مهاجر به ایران باز میگردد، اما در ایران (در منطقه فارس) با گروههای دیگری از اقوام غیر ترک زبان درآمیختند و سازمان ایلی قشقایی را پدید آوردند.
وجه دیگر طبقهبندی که شیوهای تازه در طبقهبندی جامعههای ایلی و عشایری در پژوهشهای قومنگاری است. طبقه بندی بر اساس همبستگی یا ساختار اجتماعی- سیاسی ایلات است . بنابراین طبقه بندی، یک دسته اتحادهای ایلی و یا بزرگ ایلهایی بودند که ساختاری متمرکز و پرقدرت داشتند و دودمانهای متعلق به سران ، آنها را رهبری میکردند. قدیمترین این دسته ایلها، آققویونلو و قرهقویونلو در سده ۹ق ، سپس قزلباش و نیز ایلهای بزرگ دیگری بودند که از سده ۱۰ تا ۱۲ق دودمانهای را بنیان نهادند که با حکمرانان وقت مبارزه میکردند. اتحادهای ایلی بختیاری و قشقایی نمونههای دیگری از این دسته گروههای ایلی در سدههای ۱۳و۱۴ق بودند. سران این ایلها ، صاحب قدرت و ثروت از جمله دام، زمین کشاورزی و خانههایی در شهر های مهم تجاری بودند. افزون بر آن، از محل جمعآوری مالیات و کمکهای از محل جمع آوری مالیات و کمکهای دولت و دیگران ، و برخی از آنها، مانند سران بختیاری ، از راه حق امتیاز نفت در آغاز سده ۲۰ م، درآمدهایی داشتند.
دسته دوم ایلهایی بودند که ساختار سیامی متمرکز محلی با رهبری که قدرت تر داشتند ، مانند شاهبونها و قره داغهای آذربایجان ، کردهای غرب ایران و خراسان ، بویراحمد ، ممسنی و لرهای زاگرس مرکزی ، ایلات خمسه فارسی و گروههای ایلی بلوچ در جنوب شرقی ایران این دسته ایلهها معمولاً با دولتها، فقط در سطح منطقه تماس داشتند و گه گاه به لحاظ سیاسی در کنار اتحادهای ایلی قرار میگرفتند و بر آنهای تهدیدی بزرگ به شمار میرفتند . دسته سوم ،ایلیهایی که ساختار سیاسی متمرکز نداشتند و به صورت پراکنده و بدون رهبری برجسته و مشخص ، سازمان یافته بودند. معروفترین ایلها از این گروه، ترکمنهای یموت گرگان بودند که از چند طایفه نیرومند تشکیل میشدند. این گروههای ایلی به سبب پراکنده بودن و داشتن سازمان سیاسی غیر متمرکز بیش از ایلهای دیگر میتوانستند در برابر حکومتها ایستادگی کنند. گروههای ایلی کوچکتر و ضعیفتری نیز بودند که معمولا از برابر دید حکومتهای مرکزی و تاریخ نگاران ، دور مانده بودند. سنگسریهای کوهستانی البرز، کماچیها و طایفههای دیگر کرمان نمونهای از این دسته ایلها به شمار میرفتند(۲).
شکلهای زیستی، معیشتی
جوامع ایلی ایرانی از لحاظ شیوه زیست و معاش به دو دسته تقسیم میشوند: جامعههای کوچنده یا کوچ نشین، و جامعههای غیر کوچنده یا یکجانشین. کوچندگی خود شکلهایی از کوچ روی و چادرنشینی محض و کامل تا نیمه کوچ روی و نیمه کوچ نشینی ، یعنی شیوهای میان کوچندگی کامل و یکجانشینی کامل دارد. ایلیاتیهای ایران از نحوه زیست و معاش گروهها و واحدهای وابسته به ایل خود، آگاهند و شیوه کوچ نشینی و یک جانشینی ایل را از هم تمیز میدهند و هر یک را با اصطلاحی خاص میشناسنند. مثلا ترکمنهای یموت، گروه کوچنده را «چاروا» و غیر کوچنده را «چمور» و بلوچها و عشایر فارس، از جمله قشقاییها، کوچندگان را «بادی»، و یکجانشینان زارع را «خاکی» مینامند. ایلهای چادرنشین شبان، در تمام سال پیوسته از جایی به جایی دیگر میکوچند و با صحراگردی و بادیه نشینی زندگی میگذرانند. این دسته از کوچندگان، همه زیر چادر میزیند و به هنگام کوچ، سیاه چادر و زاد و توشه و اسباب خانه خود را بار ستوران میکنند و منزل به منزل ، راه دور و دراز دشت و صحرا رابرای به دست آوردن آب و مرتع گلههایشان میپیمایند. کوچندگان چادرنشین ، اقتصادی یک پایه و مبتنی بر شبانی دارند. کوچندگی و چادر نشینی محض و کامل در ایران پیشینهٔ دراز دارد. اکنون هم، شماری ایل و طایفه در ایران زندگی کوچ نشینی و شبانی دارند و در سیاه چادر به سر می برند و اقامتگاه دائم و ثابتی در ییلاق و قشلاق ندارد. ایلهای کوچندهٔ فصلی، کوچ تابستانه و زمستانه دارند. این ایلها در بهار بار و بنه میبندند و با گلههایشان به ییلاق یاسردسیر میروند و بخشی از بهار و تمام تابستان را در ییلاق میگذرانند. در پاییز، از ییلاق به قشلاق و یا گرمسیر باز میگردندو بخشی از پاییز و زمستان را در قشلاق به سرمیبرند. برخی از این ایلات، در قشلاق و ییلاق خانههای خشت و گلی یا سنگی دارند. بخشی دیگر به خصوص در ییلاق ، در سیاه چادر میزیند. همه اعضای ایل در «ایل راه» یا «روال» (راه کوچ) و در منزلگاههای میان ییلاق و قشلاق در چادر زندگی میکنند. اقتصاد ایلها و طایفههای کوچنده فصلی اساس مبتنی بر اقتصاد گله داری آمیخته با اقتصاد کمرنگ و ضعیف کشاورزی است. گروه بزرگی از طایفهها و تیههای ایلات ایران، مانند ایلهای بختیاری در خوزستان و چهارمحال، قشقایی در فارس، و ایلسون (شاهسون) در آذربایجان، به شیوه کوچ نشینی فصلی زندگی میگذرانند. ایل باصری، از ایلات خمسهی فارس نیز تا دههٔ ۱۳۳۰ش، تماما کوچ فصلی داشتند و در چادر زندگی میکردند 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جامعه شناسی، ایل و عشایر