نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار

اختصاصی از نیک فایل مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار


مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار

پس از آل بویه ، خلافت بغداد قدرت های سیاسی متعددی را که در نواحی مختلف جامعه ی اسلامی ظهور می کردند ، رسمیت بخشید . خلافت بغداد با داعیه ی جانشینی شرعی رسول خدا ، در واگذاری تاج و تخت به قدرت های عشیره ای وایلی مسلط ، در واقع نقش کلیسا در سده های میانه ( قرون وسطی ) را ایفا می کرد و خلافت بدین سان تا سال 656 ه .ق که سال سقوط آن به دست هلاکو خان مغول است ، ادامه یافت .

حمله ی مغول تهاجم نظامی گسترده ای بودکه با استفاده از درگیری های موجود در میان حاکمان جوامع اسلامی و ضعف آنها و بی آن که از توجیهی دینی برخوردار باشند تنها با استفاده از زور انجام شد ، مسلمانان اعم از شیعه و سنی همه به یک اندازه در معرض تیغ سپاهان مغول قرار گرفتند و مقاومت های مستقلی که در شهرها و روستاهای مختلف در برابر آنها انجام می شد ، با بی سابقه ترین کشتارها سرکوب می گشت .

مذهب اولیه ی مغولها شمن بود ، ولی در هنگام تسلط برایران با همراهی جمعی از بوداییان و کشیشیان مسیحی ، سیاست تبلیغ این دو مذهب را نیز دنبال کردند و برخی از آنها به آیین مسیحیت گرویدند .

جامعه ی اسلامی گرچه در برابر هجوم سیاسی مغول تاب نیاورد ، ولی فرهنگ و تمدن اسلامی حضور قوی و توانمند خود را بر آن تحمیل کرد ، به گونه ای که مغول نیز مانند استبداد بنی امیه و . ناگزیر از توجیه دینی خود شدند .

درسده ی هشتم پس از هجوم های سده ی هفتم ، دیگر بار فرصت برای مقاومت های سیاسی و نظامی تشیع به وجود آمد . سربداران در خراسان ، مرعشیان درمازندران و نهضت پیش گامان مهدی در خوزستان ، از جمله قیام های سیاسی شیعه هستند که تا دوران هجوم تیمور و حتی پس از آن در بخش های مختلف ایران به حیات خود ادامه دادند .

علی رغم حضور فکری و سیاسی فزاینده و فعالی که تشیع در تمام مدت داشت ، ساخت سیاسی قدرت قبل و بعد از حاکمیت ایل خانان مغول ، یعنی در دوران سلجوقیان ، خوارزمشاهیان و تیموریان تا زمان حاکمیت قاجار ، ایلاتی و عشایری است . مناسبات و روابط ایلاتی ، خوانین را از توان نظامی ای بهره مند ساخته بود که با تکیه به آن از نفوذ اجتماعی و حتی حاکمیت سیاسی برخوردار می شدند ، در این میان حضور باور و معرفت دینی در کنار عصبیتی که به انسجام ایلی منجر
می شد ، موجب گشت تا این عصبیت نیز از پوشش دینی استفاده کند و در مواردی در قلمرو توقعات دینی جامعه گام بردارد .

بسط وتوسعه ی اندیشه های شیعی که پیش از این در اصول و فروع اعتقادی شیعه شرح آن گذشت مانع از این می شد که حاکمیت های موجود با
همه ی تلاش هایی که برای توجیه دینی خود می کردند ، از مشروعیت دینی برخوردار شوند، به همین دلیل تشیع در طول تاریخ هر گاه فرصت می یافت ، اعتراض خود را به حاکمیت های موجود در قالب رفتار سیاسی خود سازمان می داد و تشیع با همه ی تلاش های سیاسی پراکنده ای که انجام داد ، هرگز نتوانست نظام مطلوب خود را استقرار بخشد ، زیرا قدرت رقیب او ، یعنی ، استبداد متکی بر مناسبات ایلی بود و قدرت تشیع مانند هر نیروی مذهبی دیگر مبتنی بر آموزش های دینی و تعلیم و تعلم های مستمری بود که در نظام شهری بیش تر امکان وجود پیدا می کند ، بنابراین قدرت مذهبی بیشتر قدرت شهری است و شهر با سکون و ثباتی که دارد ، در برابر ایل که از تحرک و توان نظامی بهره مند است ، همواره آسیب پذیر بوده است و حاکمیت سیاسی شهر در طول این مدت به دست کسانی بوده است که از قدرت نظامی ایلی بهره مند هستند .

خصلت شهرس آموزش های دینی ، مستلزم نفی باور دینی از حوزه ی زندگی ایلی و عشیره ای نیست ، بلکه ایلات و عشایر نیز از باور دینی بهره مند
می باشند ، این باور ، در نزد آنها کمتر با تفکر و تامل همراه است و در مناسبات اجتماعی نیز کمتر ظاهر می شود ، از این رو مناسبات اجتماعی ایلاتی بیش تر در چهره ی عادات قومی و بر محور عصبیت و در قالب اقتدار سیاسی خان شکل
می گیرد . البته در صورتی که آموزش های دینی در درون عشیره گسترش پیدا کند و با حفظ چهره ی الهی ، مقتضی نیروی اجتماعی مستقلی باشد ، به تناسب
توسعه ای که آموزش های یاد شده پیدا می کنند ، نیروی دیگری نیز در درون عشیره درکنار خان ، ظاهر می شو و آن ، نیروی مذهبی است که در پیرامون رهبران دینی تمرکز می یابد . حتی در برخی موارد ، رهبری دینی ایل می تواند با قرار گرفتن در مرکز روابط عشیره ای از موقعیت اجتماعی خان برخوردار شود و در این صورت ایل مانند وقتی که فاقد رهبری دینی است ، یک قطبی خواهد بود و رهبری دینی با استفاده از این موقعیت ، از امکانات سیاسی و نظامی بالفعلی که در مناسبات عشیره ای وجود دارد ، در جهت آرمان های دینی استفاده خواهد کرد ، این مسئله همانند بهره ای است که ابوطالب از موقعیت اجتماعی بنی هاشمی برای حمایت از پیامبر اسلام (ص) برد ، زیرا با حمایتی که به عنوان بزرگ بنی هاشم از پیامبر (ص ) کرد ، امکانات موجود دراین گروه را در آرمان های دینی پیامبر (ص) به کار گرفت، به همین جهت برخی از بنی هاشم ، صرف نظر از مسئله باور به اسلام یا کفر ، در شعب ابی طالب گرفتار محاصره ی اقتصادی شدند . با مرگ ابوطالب و جانشینی ابولهب ، پیامبر (ص ) از این حمایت اجتماعی محروم شد و بدین ترتیب سخت ترین روزهای زندگی پیامبر و مسلمانان که به مهاجرت آنها به مدینه انجامید ، آغاز گشت .

ظرفیتی که مناسبات ایلی در تحمل رهبری مذهبی می تواند داشته باشد ، مسئله ای است که در تبیین قدرت سیاسی شیعه و خصوصاً چگونگی پیدایش حاکمیت صفویه در سده های دهم و یازدهم موثر است .

رهبران دینی آن گاه که از اقتدار ایلی برای آرمان های مذهبی استفاده
می کنند ، از مناسبات و روابطی بهره می برند که در ذات خود ، چهره ای دینی ندارد، زیرا هر چند دین با روابط خانوادگی و بخشی از مناسبات خونی و عشیره ای مخاللفت ندارد ، ولی انسجام و اقتداری که از ناحیه ی نظام ایلاتی نه براساس معرفت و اعتقاد دینی حاصل می گردد ، در اوج همکاری سیاسی با رهبری مذهبی ، نسبت به عملکرد مذهبی خود ، خنثی و غیر حساس است و این از آن جهت است که در شرایط بهره وری رهبران دینی از موقعیت اجتماعی و سیاسی خان ، اگر باور و آگاهی دینی در سطح گسترده و عمیق به جذب و هضم روابط عشیره ای نپرداخته باشد و مناسبات ایلی و عصبیت های مربوط به آن هم چنان به حیات خود ادامه دهند، استفاده رهبر دینی از اقتدار موجود ، استفاده ای اتفاقی و به تعبیری مکانیکی است و جهتی که دراین حال رهبران مذهبی به حرکت سیاسی ایل می دهند ، جهتی خارجی و عارضی است ، زیرا افرادی که در قلمرو مناسبا ت عشیره ای عمل
می کنند، رفتار خود را مطابق با اراده و خواست خوانین سازمان می دهند ، آن ها از کسی که در مرکز قدرت سیاسی قرار گرفته است ، درهر حال ، حتی زمانی که عملکرد او چهره ای دینی ندارد ، تبعیت می کنند و به همین دلیل ، رفتار و سلوک دینی رهبران ، واقعیتی نیست که از دل مناسبات موجود جوشیده باشد .

رفتار دینی رهبران اجتماعی آنگاه از متن مناسبات اجتماعی می جوشد که آن مناسبات براساس باور و اعتقاد دینی مردم شکل گرفته باشد ، زیرا در این حال هرگاه عملکرد رهبری از محدوده ی ضوابط دینی خارج شود ، جامعه از حمایت سیاسی خود نسبت به اودست خواهد کشید و اگر مناسبات ایلی از انسجام دینی
بی بهره باشد و در چهارچوب برخورد حسی عاطفی عشیره ای سازمان یافته باشد ، رفتار اجتماعی افراد ، اگر در مواردی مخالف و رویاروی با عملکرد دینی رهبران مذهبی نباشد بدون شک مقید به آن هم نخواهد بود ونتیجه ی این امر ، آن است که رهبران سیاسی ایل ، حتی زمانی که دینی عمل می کنند ، خود را دارای اقتداری می بینند که وابسته به رفتار دینی آن ها نمی باشد و به همین دلیل هر گاه اندیشه ، یا تعهد دینی در آن ها به ضعف گراید ، ضمانتی برای تداوم عملکرد دینی آنها باقی نمی ماند . هم چنین هنگامی که رهبری دینی در مرکز اقتدار سیاسی عشیره ای قرار گیرد ، ضمانتی برای همراهی کامل کسانی که در عرض و یا در رتبه ی بعد از او ، از موقعیت برتر قبیله ای و ایلی برخوردارند ، وجود ندارد و این حقیقتی است که در بسیاری موارد قدرت او را برای پی گیری آرمان های دینی متزلزل و ضعیف می گرداند ، زیرا کاسنی که در عرض او هستند ، یا بعنوان عناصر واسطه ای
پایه های قدرت او را شکل می دهند خود را دارای قدرتی می بینند که مقید به عملکرد دینی آنها نیست ، از این جهت هر گاه رفتار رهبری سیاسی با خواسته های آن ها درگیر باشد ، او را همراهی نمی کنند ، بلکه او را ملزم به همراهی می کنند . شاهد گویای این مسئله در صدر اسلام ، حاکمیت سیاسی و خلافت پنج ساله ی
امیر مومنان علی (ع ) است .

ساخت قبیله ای عرب وحیات دوباره ای که نظام قبیله ای پس از رحلت رسول خدا (ص ) یافت ، برای بزرگان و روسای قبایل موقعیت اجتماعی ویژه ای پدید آورد ، این افراد با استفاده ازهمین موقعیت ، قدرت رهبر دینی جامعه را به ضعف کشانیدند و در بسیاری از موارد او را به اجرای آنچه خودمیخواستند ،ملزم کردند ، نظیر ماجرای حکمیت در جنگ صفین که با اصرار همین افراد و بلکه با تهدید به شورش و حتی تصمیم به قتل امیر مومنان (ع) به انجام رسید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 43صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجار

مقاله موسیقی درعهد قاجار

اختصاصی از نیک فایل مقاله موسیقی درعهد قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله موسیقی درعهد قاجار


مقاله موسیقی درعهد قاجار

بشر با درک زیبایی از طبیعت الهام گرفت و با تقلید اشکال و آهنگهای طبیعی و انعکاس این آثار، هنر را که یکی از عوامل مهم ابزار احساسات و بیان زیبائی است به وجود آورد و آن را به صورتهای گوناگون منعکس شود. غم و شادی و عواطف و احساسات انسانی مفاهیم واحدی است، اختلاف در طرز بیان و توصیف آن است.

افلاطون در تعریف موسیقی گوید: «موسیقی یک ناموسی اخلاقی است که روح به جهانیان و بال به تفکر، و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی، و حیات به همه چیز می بخشید. جوهر نظمی است که فرد بر قرار می کند و تعالی آن به به سوی هر چیزی است که نیک و درست و زیباست و با اینکه نامریی است مشکلی است جزء کننده و هوس انگیز و جاویدان.»

آنچه مسلم است موسیقی ما تا اواسط قرن نهم هجری جنبه علمی داشته است، چنانکه کتابهایی تا آن زمان در دست ما می باشد مانند نوشته های فارابی ابن سینا صفی الدین موسی- قطب الدین شیرازی و عبدالقادر مراغه ای. ولی از آن به بعد نه تنها کتابی در موسیقی نظری نوشته نشده از لحاظ علمی هم بواسطه مساعد نبودن اوضاع اجتماعی و موانع مذهبی، تشویقی از اصل این هنر به عمل نیامده و به تدریج هنرمندان واقعی دلسرد و افسرده شده و کمتر کسی به فرا گرفتن این فن رغبت یافته است.

در دوره قاجاریه موسیقی ایران تحولی یافت که حائز اهمیت می باشد. باباخان که دوران ولایتعهدی خود را در شیراز می گذراند پس از آقا محمدخان به تهران آمد و در 1212 هجری قمری به نام فتحعلی شاه به تخت سلطنت نشست و دربار سلسله های پیشین ، صوفیه و افشاریه و زندیه را بر پا کرد و جمعی از موسیقیدانان دوره زندیه از خواننده و نوازنده و استادان بنام آن عهد به دربار او منتقل شدند. موسیقی ملی ایران بوسیله همین استادان خوانندگان و نوازندگان به دربار فتحعلی شاه انتقال یافت و رواج پیدا کرد. همچنانکه شاعران دوره زندیه پس از انتقال به دربار قاجار شیوه شعری خود را رواج دادند و پیشقدم شاعران دوره قاجار به شمار می روند. موسیقیدانان عهد زندیه هم آنچه را در عمل و نظر در خوانندگان و نوازندگان به کار می بردند و به دربار قاجار انتقال دادند و پیشقدم استادان به نام موسیقی در دوره محمد شاه به حساب می آیند.

راحت طلبی و عیشی دوستی و علاقه به تشریفات و تجمل و امور تفننی و ذوقی و تفریحی در دوره نخستین پادشاهان قاجار بویژه فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه و توجه آنان به رشته های هنری سبب رواج و رونق شعر نقاشی، خوشنویسی و موسیقی گردید و با عنایتی که دربار سلطنتی به این قبیل هنرها داشت در هر رشته نمایندگان بنامی پیدا کرد.

موسیقی ملی در ایران که با همان اساس قدیم به صورت هفت دستگاه و ردیف در زمان سلطنت فتحعلی شاه و محمدشاه شکل گرفته بود. در زمان این پادشاهان نمایندگان معتبری داشت و به وسیله همین نمایندگان به عصر ناصری انتقال یافت و در دوره طولانی سلطنت این پادشاه و عنایت او به این هنر استادان بنامی ظهور کردند و با تعلیم و تعلم و توسعه و رواج آن دست گماشتند و آنچه از پیشینیان به آنان رسیده بود برای آیندگان باقی گذاشتند و گذشته موسیقی ملی کنونی ما همان است که از این استادان و مربیان روایت و تعلیم شده و به عصر ما رسیده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 49صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله موسیقی درعهد قاجار

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع روابط خارجی ایران از قاجار تا ۱۳۲۰

اختصاصی از نیک فایل دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع روابط خارجی ایران از قاجار تا ۱۳۲۰ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع روابط خارجی ایران از قاجار تا ۱۳۲۰


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع روابط خارجی ایران از قاجار تا ۱۳۲۰

 

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

روابط اقتصادی و سیاست خارجی

جنگ­های ناپلئونی در دهه­ی نخست قرن نوزدهم (1179 تا 1279 ش) موجب تماس مجدد اروپاییان با ایران گردید. چون فرانسه و انگلستان خواهان روابط دوستانه با این کشور بودند و دولت روسیه بار دیگر به ایران تجاوز کرده بود، کمپانی هند شرقی بریتانیا به دنبال فترت دراز مدت سده­ی هجدهم (1079 تا1179 ش) در روابطش با ایران در سال 1801 م/1180ش پیمان­های دوستی و تجارت با دولت قاجار امضا کرد.

انگلستان با استفاده از قدرت نظامی در رسیدن به هدف­های دیپلماتیک و استراتژیکی خویش، در نیمه سده نوزدهم (1179 تا 1279 ش) تفوق تجاری خود در ایران را هم تثبیت نمود. داد و ستد بریتانیا با ایران در نیمه­ی نخست سده­ی نوزدهم (1179 تا 1279 ش) در خلیج فارس و نیز در مسیر بازارهای پر جمعیت شمالی سیر صعودی شتابنده­ای پیدا کرد. با استقرار تفوق سیاسی کمپانی هند شرقی در هندوستان، این شرکت در مبادلات تجاری با ایران در خلیج فارس به جای پارچه­های هندی، کالاها و پارچه­های انگلیسی را به ایران صادر کرد.

انگلستان در ضمن کالاهای خود را در مقادیر زیاد با کشتی تا دریای سیاه و بندر ترابوزان متعلق به عثمانی می­فرستاد و از آنجا از طریق خاک عثمانی به بازارهای تبریز و صفحات شمالی ایران وارد می­نمود. تبریز در این زمان بزرگ­ترین بازار تجارتی ایران بود. وقتی به دهه­ی 1850م می­رسیم، انگلستان بزرگ­ترین طرف تجاری ایران است. 50 درصد یا بیشتر صادرات و بیش از 50 درصد واردات ایران را در دست دارد.

در دوره­ی پنجاه ساله­ی مابین 1863م/ 1242ش و 1914م/ 1293ش رشته امتیازهایی در مورد بهره­برداری یا انحصار مواد خام و توسعه­ی زیربنایی از طرف دولت ایران به اتباع روس و انگلیس و دولت­های مزبور داده شد. در سال 1872 م/ 1251 ش، شاه ایران امتیاز احداث راه­آهن، خط­های تلگراف، کشتیرانی در رودخانه­ها، بهره­برداری از معادن و جنگل­های دولتی و کارهای زهکشی و آبیاری در ایران را به مدت هفتاد سال به بارون جولیوس دورویتر، از اتباع بریتانیا واگذار کرد و در امتیازنامه مقرر شده بود که رویتر در آینده برای گرفتن امتیاز بانک، احداث جاده­ها و خیابان و ایجاد کارخانه­ها نیز حق تقدم خواهد داشت. شاه همه­ی این امتیازها را تنها در ازای گرفتن 40 هزار پوند استرلینگ به رویتر واگذار کرده بود.

دو امتیاز دیگری که در اینجا شایان ذکرند، امتیاز تنباکو و امتیاز نفت است. ناصرالدین شاه در 1890م /1269ش، انحصار فروش توتون و تنباکو را به یک شرکت انگلیسی واگذار کرد. به دنبال آن، یک نهضت اجتماعی توده­ای آغاز شد و شاه را به الغای امتیاز ناچار ساخت. امتیاز دیگری که کمتر جنجال برانگیز بود، اما به همان اندازه سرنوشت­ساز شد، اجازه­ی مخصوصه­ای بود که شاه در ماه مه 1901 به ویلیام ناکسس دارسی داد؛ با این مضمون که به جهت تفتیش و تفحصص و پیدا کردن و استخراج و بسط دادن و حاضر کردن برای تجارت و نقل و فروش محصولات زیر که عبارت از گاز طبیعی و نفت و قیر و موم طبیعی باشد، در تمام وسعت ممالک ایران در مدت 60 سال از تاریخ امروز اعطا می­شود. دولت ایران در ازای این امتیاز 20 هزار پوند استرلینگ نقداٌ دریافت کرد و مقرر شد 16 درصد از سود خالص سالانه­ نیز به ایران تعلق گیرد. در 26 مه 1908 نفت در صفحات جنوبی ایران کشف شد و شرکت نفت انگلیس و ایران که تمامی سهام آن به دولت بریتانیا تعلق داشت، برای این منظور تأسیس گردید. علاوه بر سودی که از این امتیازها عاید بریتانیا شد، بر حجم مبادلات تجاری آن کشور با ایران به مقدار زیادی افزوده شد و این روند صعودی تا جنگ جهانی اول ادامه یافت. جمع داد و ستد دو کشور که در سال 1875 م/1254 ش، به 7/1 میلیون پوند استرلینگ می­رسید، در 1895م/ 1274ش، به 3 میلیون  و در 1914م/ 1293ش، به 5/4 میلیون پوند رسید. تراز تجارت خارجی 20 درصد به سود بریتانیا بود. به دلیل رشد روزافزون سهم روسیه در تجارت خارجی ایران، افزایش مطلق سهم بریتانیا در تجارت ایران روند نزولی یافته بود و از 50 درصد در دهه­ی 1850م، به 33 درصد در 1903 و 20 درصد در 1914 کاهش یافت و حدود نیمی از این حجم داد و ستد در اختیار هند بریتانیا بود. سهم امپراطوری بریتانیا در صادرات به ایران از این بالاتر بود و به 25 درصد می­رسید. بنا به برآورد تقریبی لیتن، سرمایه­گذاری بریتانیا در ایران از 1860 تا 1913 در شرکت­های نفتی، تسهیلات، حمل و نقل، تلگراف و فرش به 10 میلیون پوند استرلینگ بالغ می­شد.

روابط تجاری با روسیه:

روسیه بین سال­های 1801 و 1828 در دو جنگ با ایران و پیروزی بر این کشور، بخش وسیعی از قلمرو ایران را جدا نمود. در نخستین جنگ، مناطق پهناوری از جمله باکو را به خاک خود ضمیمه ساخت و حقوق گمرکی 5 درصد را برای خود تعیین نمود. به دنبال پیروزی نظامی روسیه، بر منافع اقتصادی آن کشور در ایران افزوده شد. بنا به بعضی برآوردها، صادرات روسیه به ایران در فاصله­ی سال­های 1758-1760 تا 1826 ده برابر افزایش یافت. در نیمه­ی قرن نوزدهم، ایران 900 هزار روبل کالا به روسیه صادر کرد و روسیه در عوض 3/5 میلیون روبل کالا به این کشور صادر نمود. با این حساب یک دهم واردات و یک سوم صادرات ایران در اختیار روسیه بود که اگر این­طور باشد، با سال 1800 تفاوت چندانی نکرده است. روسیه بعد از سال 1850 بر تفوق تجاری و سیاسی خود در ایران افزود. این امر تا حدی ناشی از صنعتی شدن روسیه و تا حدی توسعه­طلبی آن در آسیای میانه  و ایران بود. در بازار ایران برای کالا و اقدام محصولات کشاورزی روسیه تقاضا ایجاد شد و ایران به بازاری برای کالاهای صنعتی روسیه تبدیل گردید و روسیه هم از حالت فشار نظامی کاست و به وسایل مسالمت­آمیز و رخنه­ی اقتصادی متوسل شد. سیاستی که ماروین انستز، آن را امپریالیسم روبل نامیده است. روس­ها هم مانند انگلیسی­ها در صدد کسب امتیاز، نفوذ در نهادها و افزایش داد و ستد با ایران برآمدند. مهمترین امتیازهایی که روس­ها از ایران گرفتند، امتیاز شیلات دریای خزر، جاده­سازی، احداث خط­های تلگراف، راه­آهن و ایجاد بانک بود. بانک استقراضی، روسیه یکی از نهادهای کلیدی و عامل نفوذ روسیه در ایران بود که در سال 1801 ایجاد گردید و به زودی املاک زیادی نیز به رهن گرفت، وارد معاملات تجاری شد و وام­های سنگینی به دولت قاجار داد.

بانک استقراضی در سال 1914 معادل 127 میلیون روبل سرمایه داشت که از همه­ی سرمایه­گذاری­های دولت بریتانیا و اتباع آن در ایران در آستانه­ی جنگ جهانی افزون­تر بود. نقطه­ی عطف صعود روسیه و دستیابی به تفوق در ایران، دهه­های 1880 و 1890 بود. روسیه حتی در سال 1895 به عنوان طرف عمده­ی تجاری ایران با انگلستان برابری می­کرده است (اگر نگوییم از آن پیشی گرفته بود). این فاصله در دهه­ی بعد زیادتر شد. در سال 1914 برتری روسیه در این زمینه امری مسلم بود. روسیه 56 درصد واردات ایران و 72 درصد صادرات آن را در اختیار داشت. این ارقام برای بریتانیا به ترتیب 28 درصد و 13 درصد بود. تراز بازرگانی با ایران نیز به تدریج به نفع روسیه شد و در 1910-1914 کسری تجاری ایران با روسیه به یک میلیون پوند رسید. سلطه­ی بی­حد و مرز روسیه بر عرصه­ی اقتصادی، در آستانه­ی جنگ جهانی اول به صراحت توسط انتز بیان شده است؛ ایران تا حد چشم­گیری در مدار اقتصاد روسیه قرار داشت و بخشی از اقتصاد آن کشور محسوب می­شد.

بازرگانی

موقعیت مناسب ایران برای بازرگانی خارجی و امور ترانزیتی در غالب ادوار تاریخی، موجب بسط تجارت و تمرکز سرمایه در این کشور بوده است. راه مشهور ابریشم که مدیترانه را از طریق راه­های ارتباطی شمال ایران به چین مرتبط ساخته بود و راه ادویه که از طریق خلیج فارس و بنادر جنوبی ایران می­گذشت و خریداران کالاهای هندوستان را از طریق ایران با آن شبه­قاره مربوط می­ساخت، از قرن هفتم تا اوایل قرن دهم هجری و تشکیل دولت صفویه موجب رونق بازار تجارت داخلی و خارجی ایران بوده و بندر سیراف (بندر طاهری کنونی) و گمبرون (بندر عباس فعلی) و ریشهر (بندر بوشهر) و بعضی از بنادر دریای عمان و تکیه­گاه­های دریای ایران در خلیج فارس از قبیل جزایر هرمز و قشم در دوره­ی حکومت صفویه، به پایه­ای از فعالیت و رونق تجاری رسیدند که در آسیای غربی و جنوبی نظایر آنها را در آن دوره نمی­توان یافت.

اروپا در قرن هجدهم میلادی مقارن با قرن دوازدهم هجری، با انقلاب صنعتی مواجه گردید و استفاده از نیروهای طبیعی مانند بخار آب برای به کار انداختن کارخانه­ها نخست، در انگلستان و سپس در ممالک دیگر اروپا رواج یافت و در رشته­های گوناگون صنایع به خصوص نساجی و ریسندگی، اختراعات تازه به عمل آمد و تحول جدیدی روی داد که نتیجه­ی آن بالا رفتن سطح تولید بود.

انگلستان در رأس کشورهای صنعتی جدید قرار داشت و روسیه­ی تزاری نیز به تدریج روش و تکنیک صنعت جدید، یعنی صنایع ماشینی را از اروپای غربی اقتباس نمود و کارخانه­های متعدد پارچه­بافی و شیشه­گری و چینی­سازی و امثال آنها را دایر کرد.

در دوره­ی اول سلطنت قاجاریه، یعنی از سال 1210 تا 1250 هجری قمری، حکومت قاجاریه با یک سلسله جنگ­های دفاعی در برابر روسیه و عثمانی مواجه گردید و انگلستان پس از راندن رقیب خود، یعنی فرانسه، برای بسط نفوذ سیاسی خویش در کشور ما به فعالیت پرداخت و رقابت اقتصادی و سیاسی روسیه و انگلیس با مظاهر زشت و ناگوار خود به نحو بارزی در ایران تجلی پیدا کرد. این رقابت در درجه­ی اول برای رخنه در امور مالی و اقتصادی ایران و کسب امتیازات اقتصادی و معافیت­های گمرکی و عقد قراردادهای تجاری پرسود برای آن دو کشور آغاز گردید و روز به روز شدت یافت و هر دو رقیب برای پیشرفت مقاصد خود، از هیچ اقدام و عمل سیاسی خودداری نکردند. بدین ترتیب بازرگانی خارجی ایران، به مرور زمان در انحصار دو دولت زورمند روس و انگلیس قرار گرفت و امور مالی و سایر شئون اقتصادی ایران استقلال خود را از دست داد.

واردات و صادرات

ایران یک کشور کشاورزی بوده و جز مواد خام نباتی و حیوانی، محصول دیگری برای صدور به خارج نداشته و این حالت هنوز در کشور ما برقرار و قسمت اعظم صادرات ما به خارج مواد حاصله از کشاورزی و دامپروری است. ممالکی که با ایران داد و ستد داشتند، سعی می­کردند مواد خام نباتی و حیوانی را در بازارهای داخلی به حداقل قیمت خریداری کنند و چون ایران راه­های ارتباطی درجه­ی اول نداشت، خریداران خارجی کالاهای ایران، حمل کالا را تا بنادر جنوب و شمال بر بازرگانان تحمیل می­کردند و جنس خریداری شده را در یکی از بنادر جنوب یا شمال ایران تحویل می­گرفتند و با کشتی­های نقلیه­ی خود حمل می­کردند.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع روابط خارجی ایران از قاجار تا ۱۳۲۰

تحقیق در مورد حکایتی کامل از آقامحمدخان قاجار

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد حکایتی کامل از آقامحمدخان قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حکایتی کامل از آقامحمدخان قاجار


تحقیق در مورد حکایتی کامل از آقامحمدخان قاجار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه20

 

فهرست مطالب

حکایتی کامل از آقامحمدخان قاجار

 



 

پسران محمد حسن خان اسیر می‌شوند

 

کریم خان و قاجار

 



 



 

بنیان نهادن حکومت قاجاریه

 

فاجعه تاریخی کرمان

 

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.

آغا محمد خان قاجار بنیانگذار دودمان قاجاریه در ایران است. زاده:
۲۷ محرم ۱۱۵۵ هجری قمری برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی و ۱۷ ژوئن ۱۷۴۲ میلادی در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان؛
تاجگذاری:
۱۵ ربیع الثانی ۱۱۹۵ هجری قمری برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی و ۲۱ مارس ۱۷۸۲ میلادی در ساری؛
مرگ:
۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ هجری قمری برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی و ۱۷ می‌۱۷۹۸ میلادی در شوشا؛

آقامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.

ریشه‌های قدرت‌یابی دودمان قاجار
نوشتار اصلی: دودمان قاجار

قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس کبیر برمی‌گردد؛ ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس دسته‌ای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر
۱۲ سال بیش نداشت یوخاری‌باش‌ها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقه‌باش‌ها زیر نظر حکومت ایشان گردند.

آقامحمد در آغاز نوجوانی

زمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ علی رغم میل باطنی اش برای به دست گرفتن قدرت تلاش می‌کرد. شاهرخ طرح دوستی با محمدحسن خان بست. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان را برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس از ان شاهرخ شاه به دست دشمنانش نابینا گشت .آقا محمدخان در سن هفت سالگی بدلیل جسارت و زبان درازی در برابر عادلشاه [(به روایت دیگر در
۱۴ سالگی به دختری

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حکایتی کامل از آقامحمدخان قاجار

دانلود مقاله آموزش و پرورش در دوره قاجار

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله آموزش و پرورش در دوره قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

بعد از آنکه مأمون حضرت رضا (ع) را به زهر جفا مسموم ساخت، بیش از پیش عرصه بر سادات تنگ شد. مزدوران حکومت روز به روز بر آزار و اذیّت سادات افزودند، بطوریکه به ناچار یا متواری شدند، یا به لباس مبدل خود را از چشم مأمورین پنهان نگهداشتند. در این اوضاع و احوال شخصی به نام خواجه رئیس‌الدین که از دوستان خاندان رسالت بود و با تعدادی از این سادات رفت و آمد و رفاقتی داشت، آنان را به کوهبنان آورد و در حوالی ‌امام‌زاده سلیمان‌شاه که خارج از شهر بود سکنی داد.
سادات مذکور مدتی در این محل، ناشناس و گمنام زندگی می‌کردند، تا اینکه اهالی کوهبنان پی‌بردند که ایشان از سادات علویند. آنان را با عزت و احترام به شهر آوردند و خانه و مسکن در اختیارشان گذاشتند و رعایت جانبداری اولاد و اعقاب آنان را بر خود لازم شمردند و در حیات و مماتشان آنچه لازمة عزت و حرمت بود به جا آوردند و مدتها کفیل معاش آنان بودند تا خود صاحب خانه و ملک شدند. از بدو ورود به شهر به تحصیل و تکسیب علم پرداختند و به تعلیم و تعلم مشغول شدند. شهرت آنان موجب شد که جمعی از اهل تشیع از بلاد و امصار بعیده از جمله: علماء، عرفا، و زهّاد به کوهبنان روی آوردند و بالاخره در همة شهر‌ها علم و فضل و تشیّع و تولّای آنان به ائمه اطهار شهرت عظیم یافت.
حلقه‌های درس آنان حتی بعضی از حاکمان شهرهای اطراف را به خود جلب کرد. از جمله آخوند شریفا پسر ارشد ولیخان که معاصر میرداماد و در علم و فضل بی‌نظیر بود متعاقب والدش به کرمان آمد و سپس در کوهبنان سکنی گزید و مادام العمر به تعلیم و تعلم و تدریس و تدرّس اهل کوهبنان و کرمان همت گماشت. اسماعیل خان پسر بکتاشخان بعد از آنکه به حکومت رسید به کوهبنان آمد و متوطّن شد و کسب فیض نمود. شهرت روز افزون این مرکز علمی به جایی رسید که علاوه بر عنایت قاطبة مردم یزد و کرمان، بعضی از ملوک و سلاطین باج و خراج را از سلسلة سادات و اهل کوهبنان مرفوع و معاف می‌نمودند. ازجمله پادشاهان صفویّه که خالصه جات زرند و راور را به تیول سادات قرار داده و علاوه برآن همه ساله مبالغی جهت موؤنه معاش آنان قرار داده و عاید می‌داشتند. (منبع: تاریخ خطی میر ابوالحسن کوهبنانی)

خانقاه
خانقاه نیز یکی از مراکز تعلیم و تربیت کوهبنان بوده‌است. ساختمان مخروبه‌ای در وسط پارک برهان‌الدِینِ فعلی در دامنة کوه از زمانهای گذشته باقی مانده است که در بین اهل محل به «خانقاه شیخ ابوسعید» مشهور است. کوه و چشمة نزدیک به آن نیز به کوه و چشمة خانقاه مشهورند. دربارة قدمت تاریخی ساختمان مذکور آمده است:
« … چندین سال قبل که به کوهبنان رفته بودم آثار تاریخی آنجا را دیدم. یکی از آنها یعنی یادگاری قرن هشتم شامل چند بیت شعر کنده شده بر کوهی در حوالی آنجا بود که در مجلة آینده به چاپ رسید، دیگری را اینک در اینجا متذکر می‌گردم: در گوشة صفه‌ای واقع در بنایی متعلق به قرون ششم و هفتم هجری قمری مشهور به خانقاه ابوسعید که متأسفّانه در حال ویرانی بود و جابجا سبک و شیوة سلجوقی از ساختمان و گچ‌بریهای آن نمایان بود . محرابی گچ بری وجود داشت که افراد سودجو قسمتی از آن را بخاطر یافتن گنج ویران کرده بودند. مقداری از کتیبة آن که باقی‌مانده است به خط ثلث و بشرح زیر است: «قطب الاولیاء برهان الحق والدِین قدس الله روحه شب دوشنبه یازدهم صفر سنه ثمان… سبعاه» (1)
بنابر قصاید خواجو و مجد خوافی این تاریخ عقب‌تراز قرن هفتم و به دلایلی متقدِم بر دو دهة اوّل قرن ششم(2) نمی‌تواند باشد. رقم یکان ثمان یعنی هشت است دو رقم دهگان و صدگان آن آشفته و ناخوانا است، اما با مراجعه به جدول و فرمول(3) از هر دو چنین به دست می آید‌ که دوشنبه یازدهم صفر در سالهای هجری قمری با رقم یکان 8 فقط سه سال 528 ، 568 و 608 می‌تواند باشد.از آنجاکه بین رقم یکان و صدگان به وضوح محل خالی وجود ندارد رقم 608 منتفی است و از ارقام 528 و 568 با توجه به اندازة جای خالی و باقیماندة حروف کلمة «ستین» بهتر از «عشرین» جا می افتد‌ و بنابراین تاریخ وفات برهان الدین کوهبنانی 568 هجری قمری خواهد بود. با توجه به تحقیقات انجام شده، بنای خانقاه کوهبنان به سبک معماری دورة سلجوقی است و قدمت آن به سالهای قبل از 581، سال انقراض دولت سلجوقیان بر‌می‌گردد.
سلسله سلجوقیان به دست ملک دینار غُز در سال 581 برچیده می‌شود و در این تاریخ افضل الدین ابوحامد کوهبنانی در کوهبنان سکونت داشته، می‌نویسد: « مردم کرمان در آرزوی حاکمی بودند ولو آنکه از خارج آید در رمضان سال 581 ملک دینار متوجه کرمان شد. ظاهراً امیر مجاهد الدین کوهبنانی شش سال قبل از این سه بار قاصد به گرگان فرستاده بود و از او دعوت کرده بود. در سال 582 قلعة راور تسخیر شد. به فرمان ملک دینار آن را فروکوفتند و در این حمله زخمی(4) و روانة بردسیر شد و کوهبنان از قتل و غارت لشکریان غز مصون ماند، زیرا وجود افضل الدین در کوهبنان و شعری که برای ملک دینار سرود مانع حملة غزها شد‌ و فرزندان مجاهدالدّین نیز از حامیان غزها بودند. در نتیجه بناهای تاریخی‌ کوهبنان از جمله خانقاه، علما و دانشمندان‌ساکن در کوهبنان در امان‌ ماندند.
اطلاعات چندانی از بزرگانی که قبل و بعد از احداث خانقاه در این منطقه زندگی می‌کرده‌اند در اختیار نداریم و تحقیق در این مورد مجالی می‌خواهد و تخصصی، لذا ما بنا به بضاعت خود به معرفی تنی چند از بزرگان و مشاهیری که مدتی از عمر خود را در کوهبنان سپری کرده‌اند، اعم از آنکه بومی یا غیر بومی و به هر صورت منشأ خیر و برکت و خدمات ارزنده‌ای بوده‌اند می‌پردازیم. باشد اساتیدی که در این خصوص اطلاعاتی دارند بنا به وظیفه حق مطلب را ادا نمایند.
(1) اسلامپناه، محمدحسین، مجله آینده، فروردین 1372 ، ص 214
(2)در حاشیه مزارات کرمان. صفحه 162 از برهان الدین کوهبنانی (نیمه اول قرن ششم)
(3)جدول و مستفلد و رسالة تقویمهای متداول از آقای تقی ریاحی
(4)تاریخ کرمان، ص 453

مکتب خانه‌ها
واژة مکتب خود اسم مکان است و احتیاج به الحاق «خانه» ندارد ولی در زبان فارسی این نوع کلمات مستعمل است (فرهنگ معین). مکتب خانه یا مکتب به این معانی آمده است: جای کتاب خواندن، جایی که در آن نوشتن آموزند، دفتر خانه، جایی که در آن کودکان را تعلیم می‌کنند و نوشتن و جز آن می آموزانند و ‌ سبق می دهند، دبیرستان، کتاب، دبستان، مدرسه، مجموعة اندیشه ها و افکار، مجموع ‌هنرمندان یک ملت‌یا شهر...(1) در اینجا منظور ما از مکتب‌خانه مکانی است که در آنجا باروش خاص به کودکان آموزش می‌داده‌اند.
1) محل مکتب‌خانه‌ها:خانه‌های خشت و گلی که حیاطش را باغ یا باغچه‌ای تشکیل می‌داده و نقشة ساختمانی آن مانند سایر خانه‌ها از یک صفه و چند اتاق که همگی در یک ردیف ساخته شده بودند و صفه در وسط بوده‌است و احیاناً یک راهرو سرپوشیدة باریک بین صفه و اتاق داشته است که به اصطلاح محلی به آن «باریکه» می‌گفتند. این خانه‌ها در اصل خانه شخصی و مسکونی مکتبداران بوده که به این امر هم اختصاص می‌یافته است.
2) مکتب داران: آقایان یا خانمهایی بوده‌اند که اکثراً دانش مختصری داشته‌اند و بعضی حتی سواد نوشتن هم نداشته‌اند روخوانی قرآن و بعضی از کتب را به خوبی یاد داشته‌اند و سطح آگاهی آنان به بعضی از مسایل دینی نسبت به سایر افراد محل بیشتر بوده است و در بین مردم نیز از احترام خاصی برخوردار بوده‌اند.
3) هدف از تعلیم: آموزش روخوانی قرآن و بعضی از کتب مانند گلستان سعدی، نصاب الصبیان، معراجنامه، مختارنامه، و حتی کتبی مانند امیر ارسلان نامدار و غیره، و تعلیم نماز و مسائل مربوط به آن. بطوریکه دانش‌آموز پس از دو سه سال که در این مکتب‌خانه‌ها درس می‌خوانده، هم روخوانی قرآن را یاد می‌گرفته و هم بعضی از مسایل‌مذهبی را، و تا حدودی نیز سواد خواندن می‌آموخته است.
4) سن شاگردان: معمولاً سن دانش‌آموزان مکتب‌خانه‌های کوهبنان نیز مانند سایر شهرها بین چها تا هفت سالگی بوده ولی گاهی اوقات دانش‌آموز ده، دوازده ساله هم در مکتب‌خانه مشغول به تحصیل بوده‌است.
5) وسایل رفاهی و امکانات آموزشی: هر دانش‌آموزی که وارد مکتب‌خانه می‌شده لوازم مشروحة زیر را با خود می‌آورده است:
1- یک جعبه یا چیزی شبیه به آن که به عنوان میز در جلو خود بگذارد و آخر وقت پس از تعطیل درس، قرآن و لوازم خود را داخل آن بگذارد.
2- یک جزوه یک جزئی قرآن که جزء سی‌ام قرآن بوده است.
3- فرش، بیشتر بچه‌ها از یک پوست گوسفند باز شده و خشکیده که اصطلاحاً به آن پوسُو می‌گفتند استفاده می‌کردند.
4- خَطْ بر، یک تکه چوب نازک به اندازة مغزخودکار برای نشان دادن حروف و کلمات و جلوگیری از کشیده‌ شدن دست به روی خطوط قرآن.
6) محل تشکیل کلاس درس: محل تشکیل کلاس درس تابع فصول و شرایط آب و هوایی بوده است، بدین طریق که در فصل تابستان زیر سایة درختان و دیوارها، در بهار و پائیز با توجه به گرمی و سردی هوا ، در هوای آزاد یا در باریکه و صفه و در هوای سرد و یخبندان زمستان در اتاق نشیمن ملّا تشکیل می‌شده است که آخری از دو جهت برای دانش‌آموزان ناپسند بوده است:
1- به واسطة اینکه ملّا نیز تمام ساعات حضور داشته و از نزدیک آنان را زیر نظر می‌گرفته‌است و فرصت شیطنت پیدا نمی‌کردند.
2- هوای اتاق گاهی آنقدر سرد می‌شد که از شدت سرما می‌لرزیدند و گاهی دود زیادی که بواسطة سوختن هیزمهای تری که در بخاری دیواری بود چشمها به سوختن می‌افتاد و اشک همه سرازیر می‌شد و بیچاره آن دانش‌آموزی که در این حال و هوا می‌بایست با فوت کردن پی‌در‌پی آتش را شعله‌ور سازد.
7) شروع سال تحصیلی: هر روز از هر فصلی می‌توانست برای دانش‌آموزی شروع سال تحصیلی باشد. یعنی هر دانش‌آموزی که تصمیم می‌گرفت به مکتب‌خانه برود یا والدینش تصمیم می‌گرفتند همان روز شروع کار بوده که این امر موجب می‌شد که به ندرت دو دانش‌آموز همدرس باشند و پایان تحصیلات و فارغ التحصیل شدن زمانی بوده که خود دانش‌آموز به آنچه آموخته بسنده کند یا معلومات و محفوظات ملّا به اتمام برسد و لذا طول تحصیل بستگی به عواملی چند داشت که معمولا بین دو تا سه سال قرآن را فرا می‌گرفتند و احیاناً یکی دو سال نیز صرف آموختن سایر موارد می‌شد. بالاخره مشروطی و مردودی و اخراجی نداشت.
8) تعداد دانش‌آموزان: از یک نفر تا ده، پانزده نفر، دختر یا پسر و یا مختلط
9) حقوق ملا: مبلغی از پیش تعیین شده نبود که ماهانه یا روزانه پرداخت شود، هرکس بنا به وضعیّت مالی خود مبلغی می‌پرداخت و در مواقعی نیز هدیه‌ای می‌داد. شروع بعضی از سوره‌ها نیز بنا به عرف هدیه‌ای را می‌طلبید مثل سوره‌ یس.
10) چگونگی شروع درس و روش تدریس: هر دانش آموز در بدو ورود به مکتب‌خانه یکی دو روز آزاد بود که با محیط آشنا شود و فرار را بر قرار ترجیح ندهد. پس از آن، دانش‌آموز بدون اینکه حروف را بشناسد این سه عبارت را می‌آموخت؛ البته، از روی شکل عبارت و ریز و درشتی حروف که این سه، عبارت بودند از: هوالفتاح العلیم، بسم الله الرحمن الرحیم‌‌، ربی یسّر ولا تعسر.
تعلیم عبارات فوق دست کم دو سه روز وقت می‌گرفت، پس از آن نوبت حروف ( صامتها) بود. برای اینکه دانش‌آموز علاوه بر یادگیری حروف، ترتیب آنها را نیز یاد بگیرد و شکل آنها را کاملاً بشناسد حروف به صورت نامرتب در جزوه نوشته شده بود که دانش‌آموز می‌بایست (الف) را پیدا کند و سپس بگوید: « الف سرگردون (ب) را به کجا داری؟» بعد حرف «ب» را پیدا کند و بگوید: « بِ سرگردون (ت) را به کجا داری؟» به همین ترتیب تمام حروف را پیدا کند. برای آموزش مصوّتها نیز شیوة خاصی معمول بوده‌است. اولاً فتحه را (سُر)، ضمه را (بُر) و کسره را (زیر) می‌نامیدند و به همین ترتیب‌تنوین را نیز« دو سر»، « دو بر» و « دو زیر» می‌گفتند و برای تعلیم آنها هر کدام را جداگانه با حروف بکار می‌بردند و تعلیم می‌دادند. مثلاً برای یاد دادن فتحه (سر) اوّل حرف و پس از آن مصوت را نام می‌بردند و در آخر تلفّظ آن دو را با هم:
اَ = الف سر اَ بَ = ب سر بَ اُ = الف بر اُ بُ = ب بر بُ
برای آموزش تنوین نیز بدین صورت عمل می‌شد:
اً = الف دو سر اً (اَنْ) بٌ = ب دو بر بٌ (بْنً) تٍ = ت دو زیر تٍ (تٍنً)
آموزش کلمات: هر کلمه به روش هجی کردن تدریس می‌شده و هجی کردن عبارت از این بود که هر بخش از کلمه جداگانه حروف و مصو‏تش تلفّظ می‌شده و نوبت بخش بعدی می‌رسیده است. مثلاً برای یاد دادن کلمه‌های «کَلَمنْ – اَلْحمْدُ» چنین عمل می‌کردند:
کاف سر کَ لام سر لَ کَلَ- میم نون سر من کلمن الف لام سر اَلْ حِ میم سر هم الحم دا(دال) برد الحمد
دست کم چندین سوره بدین طریق تدریس می‌شد و پس از آن کلمات بدون هجی کردن تدریس می‌شده است مگر در مواردی که کلمات مشکل را نیز به همین روش تدریس می‌کرده‌اند.
11) تشویق و تنبیه دانش‌آموزان:
1- مواردی که دانش‌آموزان از تشویق ملا برخوردار می‌شدند عبارت بود از: منظم بودن، علاقه به درس، یادگیری بیشتر، اخلاق و رفتار خوب در خانه و مکتب‌خانه و کوچه و بازار، درستکار بودن، راستگویی و از این قبیل که تشویق عبارت بود از: بارک الله، آفرین و... و به ندرت هدیه ناقابلی که از طرف والدین تهیه شده بود بوسیلة ملّا به دانش‌آموز داده می‌شد.
2- عکس موارد بالا موجبات تنبیه را فراهم می‌ساخت و تنبیه نیز مراتب و درجات خاصی داشت، کتک با ترکه‌های چوب انار و کلیلو(2) که به کف دست یا پشت دستهای دانش‌آموزان می‌زدند. ترساندن دانش‌آموزان از « چاه مار و مور» نیز یکی از روشهای تنبیه بود. عمدتاً اتاق انباری خانة ملّا یک اتاق تاریک و بدون پنجره بود که طبق معمول آن زمان جایگاه چند خم جهت نگهداری غلّات و ظروف مسی و از این قبیل بود و ملّا وانمود می‌کرده‌است که درون این اتاق تاریک چاهی مخوف و پر از مار و مور است و دانش‌آموزان تنبل و دروغگو و بی‌انضباط را به درون آن می‌اندازد. هرچند هیچ دانش‌آموزی پا به درون این اتاق نگذاشته و حتی جرأت نزدیک شدن به آن را نداشته است ولی هرکدام مخوفترین وجهی از آن را در ذهن خود ترسیم کرده‌اند.
12) کلاغ مهمترین رسانة خبری ملّا: دروغگوئیها، اعمال و رفتار نامعقول، لجبازیها و سرکشی و نافرمانی دانش‌آموزان در خارج از مکتب‌خانه توسط والدین یا همسایگان به ملّا گزارش می‌شده است و ملّا برای اینکه حس بدبینی و عداوت دانش‌آموز را نسبت به مخبرین تحریک نکند، از کلاغی نام می‌برده است که برای او خبر می‌آورد.
13) ساعات کاری مکتب‌خانه: ساعات درس مکتب‌خانه حدود نیم ساعت پس از طلوع خورشید شروع می‌شده تا ظهر. دانش‌آموزانی که خانه‌هایشان به مکتب‌خانه نزدیک بوده برای صرف ناهار و رفت و برگشت یک ساعت فرصت داشتند و بقیه ناهارشان را که همراه آورده بودند در همان مکتب‌خانه صرف می‌کردند. و بعد از ظهر نیز تا حدود یک ساعت به غروب مانده کلاس درس دایر بوده است.
14) وظایف دانش‌آموزان غیر ازتحصیل: هر روز دست کم یک ساعت از وقت دانش‌آموزان بویژه در آخر وقت اختصاص به انجام کارهای شخصی ملّا داشت. دختران خانه و اتاق ملّا را آب و جارو می‌کردند و ظرفهای ملّا را می‌شستند و پسران تهیّه علوفه و آذوقة یکی دو گوسفند ملّا را بر عهده داشتند یا به قاصدی فرستاده می‌شدند. هیزم سوخت اجاق را فراهم می‌کردند و از این قبیل. نکته قابل توجه این است که هر چند این کارها خسته کننده و زحمت داشت ولی بچه‌ها با شوق و ذوق فراوان انتظار قبول زحمت را داشتند و حتی بر یکدیگر در انجام وظایف محوله سبقت می‌گرفتند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   22 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آموزش و پرورش در دوره قاجار