نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره حکایت معراج پیامبر 20 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره حکایت معراج پیامبر 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

حکایت معراج پیامبر

پیامبر(ص) فرمود: من در مکه بودم که جبرییل نزد من آمد و گفت: «ای محمد! برخیز». برخاستم و کنار در رفتم. ناگاه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را در آنجا دیدم. جبرئیل، مرکبی به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مکه بیرون رفتم. به بیت‌المقدس رسیدم. هنگامی که به بیت‌المقدس رسیدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمین فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پیشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بیت‌المقدس نماز خواندم...

یکی از معجزات علمی و عملی پیامبر اعظم(ص) که به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده، «معراج» است که در اولین آیه سورة اسرا و آیات هشتم تا هجدهم سورة نجم می‌توان اشاراتی را دربارة آن مشاهده کرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنین آمده است:

پاک و منزه است خدایی که بنده‌اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد که گرداگردش را پربرکت ساختیم، تا نشانه‌های خود را به او نشان دهیم. او شنوا و بیناست.

البته آن‌گونه که از روایات برمی‌آید معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان‌گونه که در آیه فوق مشاهده کردیم ایشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر می‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جایی صعود می‌کنند که احدی جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام این ماجرا در بیداری بوده و بنابر نظر اکثر علمای شیعه با همین بدن جسمانی اتفاق افتاده و نه در خواب یا با روح زیرا معراج صرفاً روحانی فضیلت چندانی را برای ایشان اثبات نمی‌کند و چنان عظمتی را که مورد تأکید و روایات است بر نمی‌تابد.

مرحله دوم معراج در سورة نجم چنین توصیف شده است:

سپس [پیامبر(ص) در شب معراج] نزدیک و نزدیک‌تر شد، تا آنکه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده‌اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او دربارة آنچه دید، مجادله و ستیز می‌کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرةالمنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره‌کننده‌ای) سدرةالمنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید.

هر چند روایات دربارة معراج آنقدر متعدد است که به حد تواتر رسیده و مورد قبول همگان می‌باشد لیکن راجع به زمان، مکان و تعداد دفعات وقوع آن میان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:

ـ زمان اولین معراج را بهتر است نه ماه یا دوسال پیش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانیم زیرا حضرت محمد(ص) روزی در جواب یکی از همسران خود که از شدت محبت به فرزندشان گله کرده بود، تشکیل نطفه ایشان را در آسمان و شب معراج خوانده‌اند.3

ـ مکان آن نیز خانه حضرت خدیجه(س) خانة ام‌هانی خواهر حضرت علی(ع)، شعب ابی‌طالب، و مسجدالحرام در کنار کعبه گفته شده است.

ـ آن‌گونه که از ظاهر روایات برمی‌آید، احتمالاً معراج بیش از دو مرتبه و طی دفعات متعدد اتفاق افتاده که یکی از آنها بسیار شاخص و معروف شده که گفته شده این معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.4

معراج در یک نگاه

روشنایی روز از صحنه گیتی رخت بر بسته و تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از کار و تلاش روزانه، دست کشیده و در خانه خود آرمیده بودند. پیامبر اسلام نیز می‌خواست پس از ادای فریضه، برای رفع خستگی در بستر آرام بگیرد. ناگهان صدای آشنای جبرئیل امین را شنید: «ای محمد! برخیز! با ما همسفر شو؛ زیرا سفری دور و دراز در پیش داریم».

جبرئیل امین، مرکب فضاپیمایی به نام «براق» را پیش آورد. محمد(ص) این سفر با شکوه و بی‌سابقه را از خانه‌ ام‌هانی یا مسجدالحرام آغاز کرد، ولی با همان مرکب به سوی بیت‌المقدس روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصی (بیت‌المقدس) با حضور ارواح پیامبران بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نماز گزارد. امام جماعت نیز پیامبر اکرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصی، «بیت‌اللحم» ـ زادگاه حضرت مسیح(ع) ـ و خانه‌های پیامبران دیدن کرد. پیامبر در برخی جایگاه‌ها به شکرانه چنین سفری و تحیت محل‌های متبرکه، دو رکعت نماز شکر به جای آورد.

آن‌گاه مرحله دوم سفر خود را که حرکت به سوی آسمان‌های هفت‌گانه بود، آغاز کرد. پیامبر همه آسمان‌ها را یکی پس از دیگری پیمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را دید. ولی در هر آسمان به صحنه‌های تازه‌ای برمی‌خورد و با ارواح پیامبران و فرشتگان سخن می‌گفت. او در بعضی‌ آسمان‌ها با دوزخ و دوزخیان و در بعضی آسمان‌های دیگر با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و از مراکز رحمت و عذاب پروردگار بازدید به عمل آورد. ایشان، درجه‌های بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده کرد.

سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».5

آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. خداوند در این سفر، دستورها و سفارش‌های بسیار مهمی به پیامبر فرمود. بدین صورت، معراج که از بیت‌الحرام ـ و به گفته بعضی، از خانه ام‌هانی، دختر عموی آن حضرت و خواهر امیرالمؤمنین علی(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهی پایان پذیرفت. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، باز گردد.

پیامبر هنگام بازگشت، در بیت‌المقدس فرود آمد و از آنجا راه مکه را در پیش گرفت. ایشان در میانه راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد کرد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و در پی آن می‌گشتند. پیامبر از آبی که در میان ظرف آنان بود، قدری نوشید و باقی مانده آن را به زمین ریخت و بنابر روایتی، روی آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پیش از طلوع فجر در خانه «ام هانی» از مرکب فضاپیمای خود فرود آمد.6

مشاهدات زمینی رسول خدا(ص)

با توجه به آنکه معراج در نوبت‌های متعددی انجام شده و در هر کدام از این سفرها پیامبر(ص) مشاهدات متفاوتی داشته‌اند، لذا در هر فرصتی که پیش می‌آمده به فراخور شرایط صحنه‌ای از آن ماجراها را برای اصحاب و اطرافیان خویش ترسیم و تصویر می‌کرده‌اند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره حکایت معراج پیامبر 20 ص

تحقیق در مورد معراج

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد معراج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معراج


تحقیق در مورد معراج

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه32

فهرست مطالب

- تقدیم به                                                                     1

 

2- مقدمه                                                                                 2

 

3- چکیده                                                                                5

 

4-سیره نبوی معراج در قرآن و سنت.                                6

 

5- معراج در قرآن و سنت                                                     7

 

6- شب ظرف تکامل و عروج                                                 9

 

7- معراج رسول خدا (ص)                                                     10

 

8- حاجت جبرئیل                                                                   17

 

9- خبر دادن رسول خدا (ص) از کاروان قریش                             17

 

10- ابوطالب و معراج                                                            21

 

11- آیا معراج ریشه قرآنی دارد؟                                         21

 

12- آیا معراج پیامبر جسمانی بوده؟                                  23

 

13- معراج روحانی چیست؟                                                 24

 

14- معراج و قوانین علمی امروز                                          26

 

15- هدف از سیر در عوالم هستی                                        30

 

16- منابع و مواخذ                                                                31

 

 پاسخ این گفتار از بحثهای سابق ما دربارة معجزه پیامبران خصوصاً از بحث مفصلی که در باره حادثه عام الفیل و جریان کشته شدن سپاه« ابرهه» با سنگریزه ها انجام شده کاملاً روشن می شود. زیر ا آنچه مسلم است اینست که کاری را که بشر می تواند بوسیله ابزار و آلات علمی انجام دهد، پیامبران می توانند آن را با عنایت پروردگار بدون اسباب ظاهری و خارجی ایجاد کنند.

 

 پیامبر اسلام با عنایت پروردگار به معراج رفته است. خدائی که تمام هستی از آن او است و سازنده این نظام شگفت انگیز است. او است که به زمین نیروی جاذبه داده و به خورشید اشعه کیهانی بخشیده و طبقات مختلفی در هوا پدید آورده و هر موقع بخواهد می تواند آنها را بازگیرد و مهار نماید.

 

 هرگاه برنامه سیر تاریخی، پیامبر در پرتو عنایت الهی انجام گرفته باشد، به طور مسلم تمام این نوامیس در برابر ارادة قاهر وی تسلیمند، و هر آنی در قضیه قدرت او می باشند. بنابراین چه اشکالی دارد: خدایی که به زمین جاذبه داده است و به اجرام آسمانی اشعه کیهانی بخشیده، بنده برگزیدة خود را بوسیله قدرت نامتناهی خود، بدون اسباب ظاهری از مرکز جاذبه خارج نماید، و از خطرات اشعه مصون و محفوظ نگاه دارد. خدائی که این همه اکسیژن آفریده است، در طبقاتی که هوا و جود ندارد، برای رسول برگزیده خود هوای لازم را تهیه کند. و این است معنی جمله« خدای سبب ساز و خدای سبب سوز»

 

اساساً حساب معجزه، از حساب علل طبیعی و توانایی بشر جدا است. ما نباید توانایی خدا را مانند توانائی خود محدود بدانیم. اگر ما بدون اسباب، قادر به کاری نباشیم، نباید بگوئیم آفریدگار توانای علی الاطلاق بدون اسباب طبیعی نیز قدرت ندارد.

 

 زنده کردن مردگان، اژدها شدن عصا، زنده نگاهداری« یونس» در شکم ماهی در قعر دریاها، که تمام آنها را در کتاب های آسمانی تصدیق کرده و برای ما نقل نموده اند؛ از نظر اشکال و جواب دست کمی از معراج پیامبر ندارد.

 

 خلاصه تمام علل طبیعی و موانع خارجی مقهور و مسخر ارادة خداست. فقظ اراده او به امر محال تعلق نمی گیرد، و اما غیر آن یعنی ممکن بالذات هر چه باشد. البته روی سخن در این موارد با کسانی است که در مراحل خداشناسی، پروردگار خود را با صفات و اوصاف مخصوص به خود او شناخته باشند و خدای لایزال، بعنوان یک موجود مقتدر و توانا که به همه چیز قادر است مورد تصدیق آنها باشد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معراج

تحقیق در مورد حدیث معراج

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد حدیث معراج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حدیث معراج


تحقیق در مورد حدیث معراج

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24
فهرست مطالب:

حدیث معراج

 

عده ای معتقدند که معراج دوازده سال بعد از بعثت وقوع یافته است و گروهی زمان معراج را یکسال و پنج ماه قبل از هجرت میدانند طایفه ای نیز معراج آن حضرت را در ماه رمضان (شب هفدهم) و بروایتی دیگر بیست و یکم ماه رمضان آورده اند.
جالب است که بدانیم طبق احادث مختلف حضرت یکبار معراج نکرده بلکه چندین بار عروج کرده اند.
بهر حال حضرت محمد میفرماید: جبرئیل دست مرا گرفت و از مسجد بیرون آورد. مرکبی را در میان صفا و مروه ایستاده دیدم که کوچکتر از اسب و بزرگتر از الاغ بود و ... و زینی بر پشت داشت.
جبرئیل گفت ای محمد بر این مرکب سوار شو که این مرکب ابراهیم علیه السلام است که بر آن برنشست و به کعبه رفت.
پس جبرئیل رکاب و میکائیل عنان بگرفت و چون آن حضرت قصد سوار شدن کرد مرکب تکانی بخود داد؛ جبرئیل فریاد برآورد که شرم کن که هیچ پیامبری گرامی تر از محمد بر تو سوار نشده است. آنگاه حضرت محمد بر مرکب سوار شده و گروهی از فرشتگان از چپ و راست و پیش و پس حضرتش را همراهی میکردند تا حضرت محمد به مسجد القصی رسید.
پس از طی مسیری دیگر جبرئیل خطاب به حضرت محمد صلی ا.. عرض کرد: اکنون در این جا فرود آی؛ زمین طیبه است و زمین هجرت تو خواهد بود.
حضرت محمد(ص) میفرماید: آنگاه فرود آمدم و مشاهده کردم که در مدینه هستم و در آنجا نماز گزاردم و پس از ادای نماز، دیگر باره بر آن مرکب سوار شده مدتی طی راه کردم. جبرئیل عرض کرد دیگر بار فرود آی، و من در آنجا نیز فرود آمدم آنجا طور سینا بود. نماز گزاردم و بر مرکب بر نشستم و پس از مدتی جبرئیل گفت فرود آی، من فرود آمدم، آنجا بیت اللحم و محل تولد عیسی علیه السلام بود.
در آنجا نیز نماز گزارده و سوار بر مرکب شدم. جبرئیل پس از زمانی دیگر گفت فرود آی و ما به مسجد الاقصی رسیده بودیم.
در مسجد الاقصی گروهی از فرشتگان به استقبال ما آمدند و از سوی خداوند بشارت و کرامت آوردند و بر من بدینگونه سلام دادند که :
السلام و علیک یا اول و یا آخر و یا حاشر.
پس از شنیدن این شیوه خیر مقدم به جبرئیل گفتم چگونه است که این فرشتگان این چنین مرا پذیرا شده خیر مقدم گفتند؟ عرض کرد تو اول کسی هستی که شفاعت تو پذیرفته میشود بدرستی که تو اولین شفاعت کننده و آخرین انبیایی و بیداری و رستاخیز مردم در جهان به قدم تو ممکن میگردد.
جبرئیل پس از این پاسخ، مرا فرود آورد و مرکب را به حلقه در مسجد بست و این همان مسجدی بود که پیامبران مرکب های خود را به آن در می بستند.
من وارد مسجد الاقصی شدم، جمعی از پیامبران در آنجا حضور داشتند ( و بروایتی ارواح آنان) مرا سلام داده تحیت فرستادند؛ از جبرئیل سوال کردم اینان چه کسانی هستند؟ گفت برادران تو، پیامبران خدایند. آنگاه جبرئیل برای نماز مرا به پیش راند و خود اذان بگفت و انبیاء و فرشتگان مقرب همه و همه به من اقتدا کرده نماز گزاردند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حدیث معراج

دانلودمقاله توضیح علمی معراج چیست

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله توضیح علمی معراج چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
(طبق روایات تذکره نویسان مسلمان) معراج در ماه رجب که هفتمین ماه عربی (ماه قمری) میباشد صورت گرفت و شبی که محمد بآسمان رفت شب بیست و هفتم آن ماه بود.
طبق روایات مسلمین مسافرت آسمانی محمد (ص) موسوم به معراج دو مرحله داشت مرحله اول عبارت بود از مسافرت محمد از مکه به (بیت المقدس) و مرحله دوم را مسافرت از بیت المقدس بآسمان تشکیل میداد.
تذکره نویسان مسلمان قسمتی از وقایع آن شب را از زبان خود محمد (ص) نق میکنند بدین شکل:
محمد (ص) میگوید آن شب من در مکه خوابیده بودم و هنوز تصمیم مربوط بطرد من بموقع اجرا گذاشته نشده بود و دیدم که سقف خانه شکافت و جبرئیل از آن جا وارد گردید.
جبرئیل سینه ام را شکافت و بعد با آب زمزم آن را شست و سپس ابریقی آورد که پر از (حکمت) بود و آنچه در ابریق وجود داشت در شکاف سینه ام ریخت و شکافت سینه ام را بست و دستم را گرفت و گفت برخیز و مرا سوار براق (اسب بالدار) کرد.
اسب بالدار که محمد در آن شب بر آن سوار شد مرکبی بود حد فاصل بین اسب و استر و دارای صورتی چون صورت زن و با سرعت برق حرکت می کرد و وقتی محمد (ص) سوار بر آن اسب شد حالی داشت بین بیداری و خواب.
محمد بعد از اینکه سوار بر (براق) شد براه افتاد و بدواً در شهر (حبرون) توقف کرد زیرا قبر ابراهیم آنجا بود و (محمد) بر سر قبر وی دعا خواند.
سپس پیغمبر اسلام سوار شد و براه افتاد و مرتبه ای دیگر در (بیت اللحم) که محل تولد مسیح است توقف کرد و آنجا نیز دعا خواند و آنگاه سوار بر (براق) راه بیت المقدس را پیش گرفت و وارد (مسجدالاقصی) گردید.
در آنجا قسمت اول سفر محمد (ص) یعنی مسافرت خاکی در آن شب خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجدالاقصی واقع در (بیت المقدس) شروع شد.
قبل از اینکه محمد در آن شب بطرف آسمان حرکت کند اثر پای خود را روی (قبه الصخره) یعنی (گنبد سنگی) واقع در بیت المقدس باقی گذاشت همچنان که (ابراهیم) در زمان حیات اثر پای خود را روی (مقام ابراهیم) باقی نهاد.
محمد (ص) سوار بر (براق) از زمین راه آسمان را پیش گرفت و وارد آسمان ماه که آسمان اول و از تمام آسمان ها بزمین نزدیک تر می باشد شد.
در آن جا محمد (ص) حضرت (آدم) را یافت و مشاهده کرد که آدم بین دو گروه از آدمیان قرار گرفته است که بتازگی از زمین آمده اند و بعضی از آنها طرف راست هستند و برخی در طرف چپ.
آنهائی که در طرف راست (آدم) بودند کسانی محسوب میشدند که میباید به بهشت بروند و کسانی که در طرف چپ (آدم) قرار داشتند میباید راه جهنم را در پیش بگیرند.
(آدم) چون انسان است وقتی دسته اول را میدید تبسم میکرد و از مشاهده دسته دوم میگریست زیرا (آدم) پدر تمام افراد بشر میباشد و مانند یک پدر از خوشحالی فرزندان خود مسرور و از بدبختی آنان متأثر می شود.
محمد از آسمان اول گذشت و بآسمان دوم رفت و در آنجا عیسی و (یوحنا) را دید و سپس راه آسمان سوم را در پیش گرفت و مشاهده کرد که (یوسف) آنجاست.
محمد در آسمان چهارم (ادریس) و در آسمان پنجم (هارون) و در آسمان ششم موسی و در آسمان هفتم که بلندتر از آن آسمانی وجود ندارد (ابراهیم) را یافت.
ابراهیم در آسمان هفتم بدیوار خانه ای که معلوم شد خانه فرشتگان است تکیه داده بود و معلوم شد که نقشه ساختمان آن خانه فرقی با نقشه ساختمان خانه کعبه ندارد.
بعد از آسمان هفتم منطقه ای قرار گرفته که مانند منطقه اطراف خانه کعبه (حرم) است و در انتهای حرم (سدره المنتهی) قرار گرفته و آن درختی است که بعد از مجهول مطلق واقع شده و هیچکس نمیداند که پس از آن وضع ملکوت چگونه است.
در آنجا پیغمبر بقدری بخداوند نزدیک شد که صدای قلم خداوند را می شنید و می فهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد بشر میباشد ولی با اینکه صدای قلم خداوند را می شنید وی را نمی دید زیرا هیچ کس نمی تواند خداوند را ببیند ولو پیغمبر باشد.
وقتی پیغمبر اسلام میخواست بآسمان برود دید در آسمان اول یا آسمان ماه عده ای از فرشتگان که نگهبان بودند هویت اشخاص را وارسی می کردند تا اینکه بدانند چه کسانی عازم آسمان هستند.
با اینکه محمد (ص) پیغمبر بود نمی توانست مستقیم صدای خداوند را بشنود و صدای او بوسیله جبرئیل بگوشش میرسید زیرا هیچ گوش ولو گوش پیغمبر باشد توانائی ندارد که مستقیم صدای خدا را بشنود.
در آن جا خداوند، بوسیله جبرئیل با محمد (ص) صحبت کرد و باو گفت میدانم که تو را از قبیله ات طرد کرده اند ولی باید شیکبائی داشته باشی و بدانی که قبل از تو پیغمبرانی بودند که بیش از تو زجر کشیدند و بعضی از آن ها مورد شکنجه های شدید قرار گرفتند و مردند.
آنگاه خداوند راجع بوظیفه آینده محمد (ص) کرد و باو گفت همان طور که (موسی) پیروان خود را جمع آوری کرد و از مصر مهاجرت نمود تو نیز باید پیروانت را جمع آوری کنی و از مکه مهاجرت نمائی.
طبیعی است که این کار احتیاج باراده و استقامت دارد و ما هم برای اینکه اراده و استقامت تو را تقویت کنیم پیغمبر خود را بآسمان آوردیم.
هنگامی که محمد از نزد خداوند مرخص شد که بزمین برگردد دوازده فرمان دریافت کرد (همان گونه که موسی ده فرمان دریافت کرده بود) و مأمور گردید که آنها را بمسلمین ابلاغ کند و فرمان های دوازده گانه از این قرار است:
1- مسلمین نباید جز خدای واحد را بپرستند.
2- پدر و مادر خود را باید دوست بدارند و محترم بشمارند.
3- صله رحم را بجا بیاورند.
4- از ضعفاء و ابن السبیل (یعنی مسافرین وامانده که نمیتوانند بوطن برگردند) و بیگانگانی که پناهنده می شوند دستگیری نمایند.
5- ولخرجی و اسراف نکنند.
6- لئامت نداشته باشند.
7- مبادرت بزنا ننمایند.
8- از قتل نفس بپرهیزند.
9- مال دیگران و بالاخص مال یتیمان را غصب ننمایند.
10- اندازه سنگ و پیمانه را نگاه دارند و خدعه نکنند.
11- از مبادرت بکارهای دور از عقل بپرهیزند.
12- غرور نداشته باشند.
محمد (ص) بعد از واقعه معراج؛ تمام کسانی را که در آسمان دید معرفی کرد و بی مناسبت نیست که بگوئیم که (دانته) نویسنده کتاب (کمدی خدائی) در کتاب خود برای ذکر وقایع و معرفی اشخاص روشی پیش گرفته که همان روش بیان وقایع معراج از طرف محمد (ص) است.
در سفر (معراج) محمد در آسمان تمام برجستگان نوع بشر را دید و توانست همه آن ها را بشناسد.
او کسانی را دید که (حاوی بین الیراع والاسل) بودند یعنی هم رزمجو بشمار میآمدند و هم قلمزن و بقول امروزیها صاحب السیف و القلم محسوب میشدند.
محمد (ص) تمام پیغمبران بزرگ و همه بزرگان علم که در قرون قبل زندگی را بدرود گفته بودند در آسمان دید و این موضوع برای او یک موفقیت بزرگ شد چون توانست همه را از نزدیک بشناسد.
بعضی از تذکره نویسان نوشته اند با این که محمد (ص) هفت آسمان را پیمود و به (سدره المنتهی) رسید و در آنجا با خدا صحبت کرد وقتی که برگشت و بخانه خود ورود نمود چفت درب اطاق او یا چفت درب خانه اش که هنگام رفتن باز شد هنوز تکان می خورد.
اینموضوع با توجه به فرضیه نسبی (انشتین) که در ایندوره معروفیت دارد خیلی عجیب نیست زیرا در فرضیه مزبور ذکر شده که زمان، برای دو نفر که یکی ساکن و دیگری متحرک است یک اندازه جلوه نمی کند و بنابراین میتوان قبول کرد که شخصی از خانه خارج شود، و بآسمان ها برود و از آن جا برگردد ولی هنوز چفت خانه یا زنجیر درب خانه اش تکان بخورد.
چون در این خصوص یعنی نسبی بودن زمان خیلی بحث شده و همه از آن اطلاع دارند من چیزی نمی گویم.
در معراج محمد (ص) این موضوع عجیب نیست بلکه آن چه تولید شگفت میکند این که آیا محمد توانست با همین جسم که متشکل از گوشت و خون و استخوان و پوست است بآسمان ها برود؟
علمای اسلامی راجع به معراج محمد (ص) دو نظریه دارند و بعضی میگویند که وی با همین جسم خاکی بآسمان رفت و برخی دیگر عقیده دارند که روحش بآسمان پرواز نمود ولی هیچ یک از علمای اسلامی نگفته اند محمد در حال خواب بآسمان رفت و در رؤیا توانست که به (سدره المنتهی) برسد.
آنهائی که عقیده دارند که جسم محمد (ص) بآسمان رفت میگویند که او، چون پیغمبر بود می توانست همه کار را بکند و از جمله قادر بود که با همین جسم خاکی بآسمان برود و تا آسمان هفتم را طی کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله توضیح علمی معراج چیست

کتاب معراج السعادة از ملا احمد نراقى با فرمت html

اختصاصی از نیک فایل کتاب معراج السعادة از ملا احمد نراقى با فرمت html دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
کتاب معراج السعادة از ملا احمد نراقى با فرمت html

بسمه تعالى

زندگینامه و آثار مرحوم ملا احمد نراقى


«ملا احمد نراقى‏» ، فرزند مرحوم «حاج ملا مهدى نراقى‏» ، در سال 1185 هجرى قمرى (1) مطابق با 1150 شمسى در نراق (2) متولد شد.
او از فحول علماى دین، و اکابر مجتهدین شیعه مى‏باشد، که در علم فقه، اصول،حدیث، رجال، نجوم، ریاضى، معقول و منقول، ادبیات و شعر تبحر داشته و علاوه بر علوم‏متداول عقلى و نقلى در بسیارى از علوم دیگر مهارتى بسزا داشته (3) ملا احمد نراقى فردى زاهد، متقى، و در اوصاف حمیده و اخلاق فاضله زبانزد خاص‏و عام بوده و در فخر و فضل او همین بس که استاد خاتم الفقها مرحوم «شیخ مرتضى‏انصارى‏» - اعلى الله مقامه الشریف - بوده است.

صاحب «روضات الجنات‏» او را اینچنین ستوده:
«...او دریایى مواج، بحرى متلاطم، استادى ماهر، استوانه اکابر، ادیبى شاعر، و فقیهى برازنده، از بزرگان دین و عظماى مجتهدین به شمار مى‏آمد.از دانش پر، و از کودکى صدفى مملو از در بود.
نراقى مجتهدى جامع بود و از اکثر علوم، بویژه اصول، فقه، ریاضى و نجوم بهره کامل و کافى داشت..» . (4)
مرحوم نراقى از علماى طراز اول قرن سیزده هجرى و سر آمد آنان بوده، و در عین‏داشتن ریاست و شهرت، در توجه به احوال اشخاص ناتوان و بى‏بضاعت‏بسیار کوشا بوده‏و با شفقت و ملاطفت همواره ملجا مراجعات بوده.
تلاش بى‏وقفه او در تحصیل علم و کمالات، و اخلاق وارسته او در ارشاد و هدایت، و اهتمام او به نگهدارى از طلاب و اداره زندگى آنها نقشى بسزا در پیشرفت مذهب داشته.
آثار گرانبهاى علمى او در زمینه‏هاى گوناگون، نشانه جامعیت اوست.و ویژگى دیگراو در پدیدآوردن این اثرهاى ارزنده، پیروى و متابعت او از پدرش مى‏باشد، زیرا با تلاش‏او تصانیف پدرش به دنیاى علمى معرفى شد.
پدرش مرحوم ملا مهدى نراقى در فقه کتاب «معتمد الشیعه‏» را تالیف نمود و او کتاب «مستند الشیعه‏» را.پدر کتاب «مشکلات العلوم‏» را در فنون مختلف به رشته تحریردر آورد، و پسر کتاب «خزائن‏» را در تکمیل آن.پدر در علم اخلاق کتاب شریف «جامع‏السعادات‏» را بنگاشت، و پسر کتاب «معراج السعادة‏» را.او همچنین بسیارى از آثارمرحوم پدر را شرح نموده و بدین وسیله همواره نام و یاد او را در خاطره‏ها زنده نگه‏داشت، و به ادعاى بسیارى باعث‏شهرت پدر گردید.
تالیفات مرحوم نراقى، هم در زمان خودش و هم پس از او مورد عنایت و مراجعه علمابوده، به طورى که فقیه بزرگ شیعه مرحوم «سید کاظم یزدى‏» صاحب «عروه‏» - رضوان الله تعالى علیه - همیشه سه کتاب مهم فقهى در نزدش عزیز و مورد مراجعه‏بوده که یکى از آنها مستند مرحوم نراقى است (5) مرحوم نراقى از روحى لطیف و ذوقى سرشار برخوردار بوده، و اشعار عرفانى و اخلاقى‏بسیارى سروده که حاوى مضامین توحیدى است و در دو دیوان به نام او جمع‏آورى شده.
یکى «دیوان اشعار» و دیگرى دیوان مثنویات او که به نام «طاقدیس‏» مشهور است و بارهادر ایران چاپ شده.
کتاب طاقدیس که به سبک و روش مثنوى ملاى رومى است، شامل قصص‏و داستانهاى اخلاقى و تربیتى است که با نظمى شیوا و دلنشین به رشته تحریر در آمده.او دراشعارش به صفایى تخلص مى‏کرده.از اشعار نغز اوست:
ساقى به یاد یار بده ساغرى ز مى از آن گنه چه باک که باشد به یاد وى
من ژنده پوش یارم و دارم به جان او ننگ از قباى قیصر و عار از کلاه کى
تا کى دلا به مدرسه طامات طرهات بشنو حدیث‏یار دو روزى ز ناى نى
واعظ مگو حدیث‏بهشت و قصور و حور ماتوسن هوا و هوس کرده‏ایم پى
ما عندلیب گلشن قدسیم باغ ما ایمن بود زباد خزان و هواى دى
زاهد برو چه طعنه مستى زنى که هست مست از خیال دوست صفایى نه مست مى (6)
یا رب ز بخت ماست که شد ناله بى‏اثر یا هرگز آه و ناله و زارى اثر نداشت
زان بى نشان ز هر که نشان جستم اى عجب دیدم چو من ز هیچ نشانى خبر نداشت
گفتم علاج غم به دعاى سحر کنم غافل از اینکه تیره شب ما سحر نداشت
دردا که دوش طاعت‏سى سال خویش را دادم به مى‏فروش به یک جرعه برنداشت
دنیا و آخرت همه دادم به عشق و بس شادم که این معامله یک جو ضرر نداشت
گر ترک عشق کرد صفایى عجب مدار بیچاره تاب محنت از این بیشتر نداشت (7)
اى خدا خواهم برون از هر دو عالم عالمى تا ز رنج جسم و جان آنجا برآسایم دمى
این خمار کهنه ما را کجا باشد علاج از سبو یا خم دریغا گر ز مى بودى یمى
زخم دل را مرهمى جستم طبیبى دید و گفت زخم شست قاتلى هست این ندارد مرهمى
آدمى زادى که مى‏گویند، اگر این مردمند اى خوشا جایى که در آنجا نباشد آدمى (8)

نقش مرحوم حاج ملا احمد نراقى در جنگ دوم با روسیه تزارى:
مرحوم نراقى در عهد قاجاریه و در دوران پادشاهى فتحعلى شاه قاجار مى‏زیسته.
دوره قاجاریه از شگفت‏انگیزترین ادوار تاریخ ایران است.دوره‏اى است که قدرتهاى بزرگ جهان از اقصى نقاط دنیا به علل گوناگون چشم به آن دوخته بودند.
و ایران مرکزى شده بود که تمام قدرتها دور آن دایره زده بودند (9) .
روسها قسمتى از نواحى شمالى ایران را اشغال کرده، و به بدترین وضع با اهالى آنجارفتار مى‏کردند.
پس از شکست ایران در جنگهاى اول با روسیه (1230 مطابق با 1815 میلادى) و از دست دادن برخى از ولایات و نقاط سرحدى ایران و بدرفتارى روسها با سکنه آن‏نواحى، در مردم حالت انتقامجویى و آمادگى براى مقابله فراهم شد.مؤلف کتاب «تاریخ‏سیاسى و دیپلماسى‏» در این زمینه مى‏نویسد:
«اجحافات و رفتار بى رویه مامورین دولت روس که باعث تنفر مردم در ایالات متصرفه گردیده و از همان سال 1230 سکنه این نواحى را تکان داد و بالاخره در سال‏1241 مبدل به یک شورش و هیجان عمومى گردید» (10) .
«...ظلم و فجایع دولت روسیه علماى مسلمان را در مشاهد متبرکه سخت مضطرب و نگران ساخته بود..» . (11)
افکار مردم به حد اعلا بر ضد روسیه تهییج‏شده بود.ملت و روحانیون و اغلب زمامداران تقاضاى اعلان جنگ بر ضد دولت روسیه داشتند.در تاریخ 5 ذیحجه 1241 (11 ژوئیه 1829) «آقا سید محمد مجتهد» به همراهى یکصد تن از روحانیون وارد سلطانیه شد. دسته دیگرى از اهالى به سرپرستى «ملا احمد نراقى‏» نزد فتحعلیشاه آمدند و به تظاهرات پرداختند (12) و نتیجه این شد که: در اثر حمله نیروهاى ایران به قواى روس که از ذیحجه 1241تا آخر محرم 1242 انجام گرفت تمام نواحى که مطابق «معاهده گلستان‏» تسلیم روسها شده بود از جانب قواى ایران اشغال گردید.

پدر مرحوم نراقى:
پدر او «حاج ملا مهدى بن ابى ذر نراقى‏» معروف به «محقق نراقى‏» است، که در سال‏1209 هجرى وفات یافته و در نجف اشرف مدفون است.
او از اکابر علماى شیعه، مجتهد، حکیم، عارف، ریاضى‏دان و در جامعیت و احاطه‏و تخصص در علوم نقلى و عقلى کم نظیر است.
«میرزا ابو الحسن مستوفى‏» که معاصر مرحوم نراقى است ضمن بیان شخصیت نراقى‏از او به: فیلسوف به حق، حکیم مطلق، جامع معقول و منقول المولى الاعظم و الحبر الاعلم، استاد البشر و...تعبیر کرده (13) عمده تحصیلات محقق نراقى در اصفهان بوده و از اساتیدى بزرگ همچون «ملا اسماعیل خواجویى‏» ، «حاج شیخ محمد هرندى‏» ، «ملا مهدى هرندى‏» و «آقامیرزا نصیر اصفهانى‏» بهره جسته است و سپس از محضر اساتید بزرگ کربلا و نجف‏چون «آقا محمد باقر بهبهانى‏» و «شیخ یوسف بحرانى‏» (صاحب حدائق) هم استفاده کرده.
و پس از مراجعت‏به ایران در کاشان مسکن گزیده و به برکت وجود شریفش، آن شهر، دار العلم و دار التحصیل و مجمع علما گردیده است. (14)
مرحوم ملا مهدى نراقى داراى تالیفات زیادى در زمینه فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسیر، ادبیات، ریاضى، و نجوم مى‏باشد که در اکثر کتب تراجم و رجال به آنها اشاره شده.
آقاى «حسن نراقى‏» در مقدمه کتاب «قرة العیون‏» که با تصحیح و تعلیق و مقدمه آقاى «سید جلال الدین آشتیانى‏» بوسیله دانشگاه فردوسى مشهد چاپ شده، فهرست تفصیلى‏آثار ایشان را با اشاره به نسخه‏هاى آنها، نگاشته‏اند.

اساتید مرحوم نراقى
مرحوم ملا احمد نراقى تحصیلات خود را ابتدا نزد پدر بزرگوارش در کاشان شروع‏نمود، و پس از مدتى تلمذ و بهره‏جویى از محضر درس پدر، با فراست ذهن و ذکاوت‏خدادادى به مرتبتى نائل شد که خود، حوزه درس برقرار کرد.او ابتدا دروس سطح مثل «معالم‏» و «مطول‏» را تدریس مى‏نموده و طلاب علوم دینى را جمع و با ایشان به مذاکره‏و مباحثه مى‏پرداخته که این طریق تاثیرى بسزا در پیشرفت علمى او داشته.تا اینکه‏همراه پدر، سفرى به عتبات عالیات رفته و با پدر خود به درس «آقا محمد باقر وحیدبهبهانى‏» حاضر شده و مدتى بهره جسته (15) .
در سال 1212 بار دیگر به عراق رفته و در شهر مقدس نجف مدتى نزد «سیدبحر العلوم‏» و سپس در محضر «شیخ جعفر نجفى کاشف الغطا» و در کربلا نزد «میرزا محمد مهدى موسوى شهرستانى‏» و «آقا سید على طباطبایى‏» (صاحب ریاض) تلمذنموده و یکى از اجله علما و مشاهیر فقها گردیده و به نراق مراجعت نموده است.
و پس از فوت پدرش در سال 1209 هجرى مرجعیت عامه به او منتقل شده و موردتوجه عموم قرار گرفته و رئیس على الاطلاق گردیده است. (16)

مشایخ روایتى او
مرحوم نراقى از جماعتى از علماء و بزرگان - رضوان الله تعالى علیهم - روایت‏مى‏نماید از جمله:
1- والد ماجدش مرحوم ملا مهدى بن ابى ذر نراقى‏2- علامه سید مهدى بحر العلوم.
3- میرزا محمد مهدى موسوى شهرستانى
4- شیخ جعفر نجفى کاشف الغطا.
5- سید على طباطبایى (صاحب ریاض) .
او به واسطه پدرش از «شیخ یوسف بحرانى‏» ، از «ملا رفیع گیلانى‏» ، از «ملا محمد باقرمجلسى‏» روایت مى‏نماید. (17)

شاگردان او
عده‏اى از مفاخر و بزرگان از حوزه درس مرحوم ملا احمد نراقى استفاده کرده‏انداز جمله:
1- خاتم الفقها مرحوم حاج شیخ مرتضى انصارى.
2- مرحوم آقا محمد باقر هزار جریبى.
3- مرحوم ملا محمد على آرانى کاشانى.
4- حاج سید محمد شفیع جاپلقى.
و بسیارى از اجلاى وقت از تلامذه او بوده و از وى اجازه روایت داشته‏اند.
صورت اجازات مؤلف از بیست مورد متجاوز است که عینا به خط مولف یا صاحبان اجازات نزد فاضل معاصر جناب آقاى «حسن نراقى‏» که یکى از احفاد مرحوم نراقى‏است‏باقى است. (18)

تالیفات مرحوم نراقى
آثار بسیارى از مرحوم ملا احمد نراقى به یادگار مانده که قسمت عمده آنها بارهاچاپ و مورد استفاده همگان قرار گرفته.
تصنیفات و تالیفات مرحوم نراقى در مصادر مختلف تا قریب 23 عنوان معرفى شده‏و بر اساس دستخط مرحوم نراقى که به وسیله آقاى حسن نراقى در مقدمه کتاب طاقدیس‏چاپ انتشارات امیرکبیر گراور شده تالیفات آن مرحوم تا سال 1228 هجرى قمرى یعنى‏زمان کتابت آن به 18 جلد مى‏رسد.
اما با توجه به آنچه مرحوم «شیخ آقا بزرگ‏» در کتاب گرانقدر «الذریعه‏» گرد آورده‏و تعداد معدودى که در سایر مصادر معرفى شده و در دسترس مرحوم شیخ آقا بزرگ نبوده‏تالیفات آن بزرگوار به قریب 35 جلد مى‏رسد که ذیلا اسامى آنها درج مى‏شود:
1- اجتماع الامر و النهى.
2- اساس الاحکام فى تنقیح عمد مسائل الاصول بالاحکام (شرح شرایع الاسلام مرحوم‏محقق) .
3- اسرار الحج (در سال 1331 چاپ شده) .
4- حجیة المظنة.
5- الخزائن: مجموعه‏اى است علمى و ادبى، داراى مطالبى مهم در زمینه‏هاى: فقه،تفسیر، حدیث، تایخ، لغت، نجوم، هیئت، ریاضى، عرفان، طب، و علوم غریبه: اعداد،جفر، صنعت، کیمیا و همچنین حاوى اشعار و غزلیات لطیف و ادبى و حکایت‏شیرین‏و خواندنى.
این کتاب به زبان فارسى به منزله تتمیم و ذیل براى «مشکلات العلوم‏» مرحوم پدرش‏تالیف شده.
6- دیوان صفایى نراقى: همانطور که قبلا ذکر شد مرحوم نراقى به صفایى تخلص داشته.
و این دیوان غیر از مثنویات اوست که به نام طاقدیس خواهد آمد.
7- رسالة الاجازات.شامل: اجازه‏هاى مرحوم نراقى به شاگردانش و اجازات مشایخش
8- رساله عملیه (فارسى در عبادات) .
9- سیف الامة و برهان الملة: کتابى است فارسى در رد شخصى بنام «هانرى مارتین‏» (19) معروف به «پادرى‏» که مسیحى بوده و شبهاتى در دین اسلام وارد کرده که منجر به تالیف این کتاب شد.این کتاب دوبار در ایران چاپ شده و در اول آن فهرستى مبسوط به قلم‏فرزند مصنف ملا محمد نراقى متوفاى 1297 نوشته شده.
10- شرح تجرید الاصول: متن آن از پدرش مى‏باشد.این کتاب در 7 جلد نگارش یافته‏و شامل همه مباحث علم اصول است.
11- شرح حدیث جسد المیت و انه لا تبلى الا طینته.
12- شرح رساله‏اى در حساب (که متن آن را مرحوم پدرش نوشته است) .
13- شرح محصل الهیئة. (متن آن نیز از مرحوم ملا مهدى نراقى پدر مصنف است) .
14- طاقدیس.شامل اشعار عرفانى و اخلاقى به سبک مثنوى مولوى و به زبان فارسى‏لطیف.این کتاب هم اکنون به همت آقاى حسن نراقى به وسیله انتشارات امیر کبیر منتشرمى‏شود.
15- رساله‏اى در عبادات.ظاهرا این کتاب غیر از رساله عملیه‏اى است که نام آن تحت‏شماره‏9 ذکر شد.و مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در الذریعه به طور مستقل آن را ذکر کرده است.
16- عوائد الایام من امهات ادلة الاحکام.مشتمل بر 88 عائدة و آخرین عائدة آن‏در تراجم روات احادیث است و مرحوم شیخ انصارى بر آن حاشیه زده‏اند.
17- القضا و الشهادات.
18- مستند الشیعه فى احکام الشریعة: کتاب فقهى و استدلالى مرحوم نراقى که در شهرکاشان ده سال قبل از وفاتش پایان یافته، یعنى سال 1234 هجرى قمرى.
19- مشکلات العلوم: این کتاب غیر از مشکلات العلوم پدرش و غیر از کتاب خزائن مى‏باشد.
20- مفتاح الاحکام فى اصول الفقه.
21- مفتاح الاصول.
22- مناهج الاحکام: در اصول فقه شامل 2 جلد، جلد اول مباحث الفاظ و جلد دوم درادله شرعیه.
23- رسالة فى منجزات المریض.
24- وسیلة النجاة: شامل دو رساله: یکى بزرگ و دیگرى کوچک در دو جلد که به‏در خواست فتحعلیشاه نوشته شده.
25- هدایة الشیعه: رساله‏اى است در فقه.
26- خلاصة المسائل: رساله‏اى است در زمینه مسائل طهارت و صلات.
27- الرسائل و المسائل (20) : فارسى است در جواب سؤالات، در این کتاب از کتابهاى‏پدرش و از کتاب «کشف الغطاء» تالیف استادش مرحوم شیخ جعفر نجفى مطالبى نقل‏مى‏کند.این کتاب در دو جلد است.جلد اول آن مسائلى است که فتحعلیشاه قاجار و غیره‏از او سؤال کرده‏اند و جلد دوم در بیان بعضى از مسائل اصولى و حل بعضى از مشکلات‏است.تاریخ کتابت آن 1230 مى‏باشد.
28- معراج السعادة (کتاب حاضر) .
29- حاشیه اکر ثاودوسیوس، (21) به نقل مؤلف «تاریخ کاشان‏» (و بر اساس دستخط خودمرحوم نراقى که در مقدمه کتاب طاقدیس گردآورى شده) .
30- جامع المواعظ. (به نقل مؤلف «تاریخ کاشان‏» و مؤلف «مکارم الاثار» ، ج 4،ص 1236) .
31- مناسک حج، (بر اساس دست نویس مرحوم نراقى در مقدمه طاقدیس) .
32- الاطعمة و الاشربة: فارسى است (به نقل مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه،ج 10، ص 184) .
33- تذکرة الاحباب: فارسى است در فقه (به نقل مؤلف تاریخ کاشان) .
34- کتابى در تفسیر. (به نقل مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه، ج 10، ص 184) .
35- عین الاصول: اولین کتابى است که مرحوم نراقى تالیف نموده.
لازم به توضیح است که: مرحوم شیخ آقا بزرگ بعضى از اجازات فاضل نراقى رادر الذریعه به عنوان کتابى مستقل ذکر کرده که از ذکر آنها خوددارى شد، تنها رساله‏اجازات ایشان که شامل بیست اجازه است در این مجموعه ذکر گردید.

فرزندان مرحوم نراقى
از مرحوم ملا احمد نراقى دو فرزند پسر بجاى ماند یکى «حاج ملا محمد» ملقب به «عبد الصاحب‏» و معروف به «حجة الاسلام‏» که صاحب تالیفاتى بوده و بعضى از آنها چاپ شده.وفات او بسال 1297 هجرى قمرى در کاشان در حدود هشتاد سالگى واقع شده (22) و دیگرى به نام «نصیر الدین‏» که داراى تالیفاتى از جمله شرحى بر کتاب کافى مرحوم کلینى است (23) .

وفات مرحوم نراقى
مرحوم نراقى در اثر وباى عمومى، که کاشان و اطراف آن را فرا گرفته بود، در اول شب یکشنبه بیست و سوم ربیع الثانى سال 1245 هجرى قمرى در نراق چشم از جهان فروبست. (24)
جنازه‏اش پیش از دفن به نجف اشرف منتقل و در سمت پشت‏سر مبارک مولى الموحدین حضرت على بن ابى طالب - صلوات الله و سلامه علیه - در جانب صحن مطهر مرتضوى در کنار قبر پدرش دفن گردید.
صاحب «روضات الجنات‏» از قول بعضى از شاگردان مرحوم نراقى داستانى را نقل‏مى‏کند که نمودار علو مقام و درجات مرحوم نراقى است.
او مى‏نویسد: در هنگام انتقال جنازه مرحوم نراقى به نجف اشرف در یکى از منازل بین راه به خاطر گرمى شدید هوا مى‏ترسیدیم جنازه متعفن شود، جنازه بر زمین و قراء در اطرافش مشغول به تلاوت قرآن کریم بودند که من براى اطلاع از این موضوع به نزدیک جنازه رفتم و در صدد تحقیق بر آمدم اما جز رائحه‏اى طیب که گوئیا بوى مشک ناب بود چیزى استشمام نکردم.و این وضع ادامه داشت تا دم قبر که اصلا تغییرى در بدن شریفش حاصل نشد. (25)
مرحوم «مدرس تبریزى‏» صاحب «ریحانة الادب‏» پس از نقل این داستان از صاحب‏روضات، داستانى را که خود شخصا از قول فرد موثقى از استادش که مقدارى از شرح‏لمعه را پیش او خوانده بود شنیده نقل مى‏کند، بدین مضمون که: استادم آقاى سید احمدخسروشاهى نقل کرده، وقتى جنازه پدرش آقاى حاج سید محمد خسرو شاهى را به نجف منتقل کردند خودش به پاس احترام پدر وارد قبر شده که جنازه را بگذارد، دو جنازه «حاج‏ملا مهدى‏» و «حاج ملا احمد نراقى‏» پدر و پسر را صحیحا و سالما دیده، به طورى که هیچ آسیبى متوجه آنها نشده.
این داستان در اواخر قرن سیزده و اوائل قرن چهارده واقع شده.و با این فاصله زمانى که‏از زمان مرگ پدر و پسر گذشته ملاحظه مى‏شود که این امرى عجیب و خارق عادت و تنهادر اثر خدمات خالصانه دینى حاصل مى‏شود و بس. (26)
فاعتبروا یا اولى الابصار

کتاب معراج السعادة
کتاب معراج السعاده در بین کتب اخلاقى، نامى آشنا و اثرى بسیار گرانقدر است که ازدیرباز هم در حوزه‏هاى علمیه و هم در محافل ادبى بین دانشدوستان، مورد استقبال‏و توجه بوده و همواره خاص و عام آن را مورد مطالعه قرار داده و از مطالب ارزنده آن بهره‏برده‏اند.تا جایى که پاره‏اى از مطالب آن به عنوان متن درسى در کتابهاى درسى گنجانده شده.
اصولا عنایت‏به مسائل اخلاقى و پیروى از الگوهاى صحیح اخلاقى یکى ازویژگیهاى جامعه اسلامى است.و با تکیه بر این امر مهم مى‏توان بار سنگین مسؤولیتهاى‏اجتماعى را به ثمر رساند.
داشتن متونى قوى و سالم و بدور از تحریف و در عین حال شیوا و جذاب مى‏توانددر تحقق این هدف مؤثر باشد.
الحق که به اعتراف همگان کتاب معراج السعاده از نظر محتوا و سبک و شیوایى بیان‏مطالب و تنوع موضوعات مطرح شده در زمینه مسائل تربیتى و اخلاقى، اثرى است در خور توجه، و با اینکه قریب 200 سال (27) از تاریخ تالیف آن مى‏گذرد هنوز تازگى خود را حفظکرده و عطش جامعه در مورد آن فروکش نکرده.شاهد این مدعا چاپهاى مکرر و متنوعى‏است که از کتاب مزبور وجود دارد.و به ادعاى بعضى در بین آثار فارسى و حتى عربى‏اثرى مثل آن نوشته نشده (28) .
به طورى که مرحوم نراقى در مقدمه کتاب اشاره کرده‏اند، کتاب «معراج السعادة‏» راکه در واقع ترجمه «جامع السعادات‏» مرحوم پدرش مى‏باشد به درخواست فتحلعیشاه‏قاجار به رشته تحریر در آورده.البته با اصلاحات و اضافاتى به خاطر استفاده عموم.بااینکه این کتاب بارها چاپ شده اما متاسفانه چاپى منقح و تحقیق شده که در خور این اثرارزنده باشد از آن در دسترس نبود که خوشبختانه این کار به همت «انتشارات هجرت‏» تحقق پیدا کرد.


دانلود با لینک مستقیم


کتاب معراج السعادة از ملا احمد نراقى با فرمت html