نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد مهندسی معکوس مغز 11 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق و بررسی در مورد مهندسی معکوس مغز 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

مهندسی معکوس مغز - Reverse - Engineering the Brain

اشاره : <مگی میمون بسیار باهوشی است>، این را Tim Buschman، دانشجوی سال آخری می‌گوید که در آزمایشگاه عصب‌شناسی پروفسور Earl Miller مشغول پژوهش است. البته دیدن مگی به این آسانی‌ها مقدور نیست؛ برای دور نگهداشتن مگی از محیطی که انسان‌ها در آن حضور دارند، از او در محیطی مجزا نگهداری می‌شود تا از رفتار انسان‌ها تأثیر نپذیرد. ولی علایم هوشمندی او روی دو نمایشگر که روبه‌روی بوشمن قرار دارد، قابل مشاهده است. مگی در طول هفت سال گذشته برای مرکز علوم مغز و ادراک (Brain and Cognitive Sciences: BCS) دانشگاه ام‌آی‌تی کار کرده است. این میمون، سه ساعت در روز به بازی‌های کامپیوتری مشغول است که بیشتر با هدف ساخت و پرورش الگوهای کلی توسط مغز مگی و سپس استفاده از آن الگوها به عنوان ابزار، طراحی شده اند. بوشمن (شاید به طنز) می‌گوید: <من حتی با این کار نیز مشکل دارم>. منظور او حرکت به سمت بالا و پایین در یک بازی کامپیوتری است که شامل عملگرهای منطقی است که در گروه‌های خاصی قرار می‌گیرند.

ولی مگی بسیار خوب عمل می‌کند: واکنش خوب در برابر پرسش‌های سخت، صرف تنها نیم ثانیه برای پاسخگویی به هر مسئله و چهار پاسخ درست از پنج پاسخ، نمونه‌ای از عملکرد خوب اوست. توانایی مگی در بازی‌کردن را می‌توان نقطه تلاقی هوش‌مصنوعی و دانش عصب‌شناسی دانست. دانشجوی سال آخر دیگری تحت آموزش‌های بوشمن و Michelle Machon، مشغول پژوهش در این‌باره است که مغز چگونه می‌تواند یاد بگیرد و به ساخت قوانین منطقی بپردازد، و این‌که چگونه باید کارایی مغز را در انجام این وظایف با عملکرد شبکه‌های عصبی مصنوعی که در هوش مصنوعی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مقایسه کرد. چهل سال پیش، این ایده وجود داشت که دانش عصب‌شناسی و هوش مصنوعی باید همزمان و تواماً در آزمایشگاه‌هایی مانند آنچه که Miller در آن به پژوهش پرداخته است، مورد مطالعه قرار بگیرد، ولی تصور نمی‌رفت که این دو، بتوانند چندان به توسعه هم کمک کنند.  پیشتر، حیطه مطالعاتی این دو متد بسیار متفاوت از هم بود. عصب شناسی بر کشف و توضیح جزئیات ساختار عصب و فعالیت‌های عصبی متمرکز بود و هوش مصنوعی می‌کوشید با توسعه یک مسیر مستقل و فارغ از فرآیندهای بیولوژیکی، به شبیه‌سازی هوش برسد (از دیدگاه تاریخی، فناوری در واقع نیازی به الهام گرفتن از طبیعت نداشته است؛ نه هواپیماها مانند پرندگان پرواز می‌کنند و نه خودروها مانند اسب‌ها حرکت می‌کنند.) و به نظر می‌رسید هوش مصنوعی با شتاب بیشتری پیشرفت می‌کند. با استفاده از دانش عصب‌شناسی به سختی می‌شد به ماهیت مغز پی برد؛ چه رسد به این‌که بتوان بر نحوه عملکرد آن واقف شد. از سوی دیگر،  هر کسی که کمی اطلاعات علمی داشت، روزی را که کامپیوترها بتوانند هر آنچه را که انسان انجام می‌دهد انجام دهند (شاید هم بهتر از انسان)  دور از دسترس نمی‌دانست. در سال 1962، توجه مقامات به پشتیبانی از پروژه‌ای مبنی بر طراحی یک سیستم فراگیر خودکار جلب شد که پروژه‌ای جنجالی در ایالات‌متحده محسوب می‌شد (این سیستم به Cybernation مشهور بود)؛ چرا که گمان می‌رفت با آمدن این سیستم، تعداد زیادی از مردم کار خود را از دست بدهند. ولی یک چیز از هیجانی که هوش مصنوعی برپا کرده بود، کاست. هر چند کامپیوترها می‌توانستند از پس تشخیص اشیای ساده در یک موقعیت ویژه و تحت شرایط کنترل شده برآیند،  در تشخیص و شناسایی اشیای پیچیده در دنیای حقیقی باز می‌ماندند. یک میکروفون می‌تواند سطوح صدا را تشخیص دهد، ولی مثلا‌ً نمی‌تواند آن را کوتاه و خلاصه کند. یک سیستم خبره می‌تواند یک شیء جدید و تمیز را در میان مجموعه‌ای از اشیای  قدیمی و کثیف  تشخیص دهد، ولی نمی‌تواند یک شیء  قدیمی و کثیف را در یک توده درهم و برهم تشخیص دهد. (نمونه دیگر این موضوع سیستم مورد آزمایش ماروین مینسکی است که حتی قابلیت قرار دادن یک بالش در روکش بالش را هم ندارد.) هنوز نگرانی ما از رویارویی انسان‌ها بیش از نگرانی ما درباره رویارویی ماشین‌ها با هم است.

 

بر خلاف هوش مصنوعی که پیشرفت آن کندتر از آن چیزی بود که انتظار می‌رفت، عصب‌شناسی در فهم چگونگی کارکرد مغز به خوبی پیش می‌رفت. این حقیقت در هیچ جایی به اندازه پژوهش‌های سی و هفت آزمایشگاه از مجموعه مراکز BCS دانشگاه MIT مشهود نیست. گروه پژوهشی این دانشگاه مشغول ترسیم مسیرهای عصبی‌ای هستند که در عملکردهای سطح بالای مربوط به ادراک (و پیچیدگی آن‌ها)، شامل یادگیری، حافظه، ساختار رفتارهای ترتیبی پیچیده، فرم و ذخیره عادت ها، روِیاپردازی، مدیریت و کنترل عددها، تعیین یک هدف و برنامه‌ریزی، پردازش ایده‌ها و عقاید، و توانایی فهم چیزهایی هستند که دیگران درباره آن فکر می کنند. ارمغان این پژوهش‌ها می‌تواند بسیار ارزشمند باشد. کشف این‌که مغز چگونه کار می‌کند (منظور فهم دقیق آن است مانند این‌که ما می‌دانیم یک موتور چگونه کار می‌کند)، می‌تواند همه کتاب‌هایی را که تا کنون در این باره نوشته شده‌اند، نیازمند بازنویسی کند. تنها گوشه‌ای از دستاوردهای این کار می‌تواند انقلابی در قضاوت و جرم‌شناسی، آموزش، تجارت، مراقبت از خانواده و نیز درمان هرگونه اختلال روانی بر پا کند.) Earl Miller) امیدوار است پژوهش های انجام شده در آزمایشگاه او در درک پیچیدگی‌های مغز کمک زیادی به روانپزشکان بکند).  چنین پیشرفتی دلیلی برای آغاز همکاری هوش مصنوعی و عصب‌شناسی نه تنها در آزمایشگاه Miller، بلکه حتی در MIT است. همچنین پژوهش‌ها درباره پردازش تصویر نشان می‌دهد که چگونه این دو دانش بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. James DiCarlo، استادیار عصب شناسی، می‌گوید: <این دو رشته مجزا از هم رشد می‌کنند>، این روزها، پژوهشگران هوش مصنوعی مشتاقانه به دنبال پیشرفت عصب‌شناسی و ایده مهندسی معکوس مغز هستند که پیشتر، دور از ذهن به نظر می‌رسید.

درک تشخیص اشیابیشتر کارهای انجام شده در آزمایشگاه DiCarlo، بر تشخیص اشیا متمرکز بود که ما را به تعریف یک شیء (مانند تعریف حیوانی چون گاو در مغز) از چند بعد و منظر قادر می‌کند (گاوی که در دوردست است، گاوی که از بالا به آن نگاه می‌کنیم، گاوی که در داخل یک کانتینر است) بدون این‌که با اشیای دیگر (مانند اسب) تداخل پیدا کند. DiCarlo  و دانشجوی سال آخر او، David Cox، دستاورد پژوهش‌های خود را در اواخر آگوست با نام عصب‌شناسی طبیعی(Nature Neuroscience) منتشر کردند که بر یکی از اساسی‌ترین پرسش‌ها درباره تشخیص اشیا متمرکز بود: چه اندازه از موفقیت ما در تشخیص اشیا، وابسته به ساختار سخت‌افزاری بدن ما، ویژگی‌های ذاتی ما هنگام تولد و چیزهایی است که آموخته‌ایم؟DiCarlo و Cox پژوهش‌های خود را همزمان روی تعدادی از افراد آزمایش کردند. افراد مورد مطالعه، در برابر تجهیزاتی قرار گرفته بودند که هم قابلیت نمایش تصویر اشیا و هم دنبال کردنِ جهتِ نگاه اشخاص را داشتند.  اشیا تصاویری بودند که توسط کامپیوتر ایجاد شده بودند و تقریباً دسته‌ای از حیوانات را نشان می‌دادند، ولی این تصاویر به گونه‌ای طراحی شده بودند که در نگاه نخست برای اشخاص، آشنا و قابل تشخیص نباشند.  یک شیء می‌توانست در یک وضعیت از سه وضعیت ممکن روی نمایشگر نشان داده شود و شخص می‌توانست نگاه خود را به سمت آن شیء برگرداند. سپس پژوهشگران اشیای جدیدی را جایگزین می‌کردند تا افراد نگاه خود را روی شیء جدید متمرکز کنند. برای نمونه، زمانی که شخص به مرکز نمایشگر خیره شده بود، موجودی با بدنی قلمبه و با گوش‌های تیز شده در سمت راست نمایشگر به نمایش درمیآمد. زمانی که شخص نگاه خود را به سمت آن معطوف می‌کرد، پژوهشگران آن تصویر را با تصویر موجودی لاغرتر با گوش‌های آویزان جایگزین می‌کردند. از آنجایی که انسان هنگام تعویض مکان تمرکز چشم در واقع بینایی ندارد، این اشخاص متوجه جایگزینی اشیا نمی‌شدند، ولی مغز آن‌ها  متوجه این جایگزینی می‌شد. پس از یک یا دو ساعت ادامه این آزمایش‌ها با اشیای مختلف، و نمایش این تصاویر در یک موقعیت خاص روی صفحه نمایشگر، دو شیء در دو مکان متفاوت روی صفحه نمایشگر به افراد نشان داده می‌شد و از آنان خواسته می‌شد آن‌ها را با هم مقایسه کنند. شاید به نظر برسد که افراد با مشکل خاصی در تشخیص تفاوت میان آن دو تصویر مواجه نشده‌اند که البته تقریباً همین طور بود؛ جز در مقایسه تصاویری که جابه‌جا شده بودند و اکنون دوباره در همان موقعیتی که قبلاً جابه‌جایی انجام شده بود، به نمایش در می‌آمدند. افراد آن دو شیء را با هم قاطی می‌کردند: آن‌ها بیشتر تصور می‌کردند که موجود قلمبه با گوش‌های تیز که در یک موقعیت و موجود لاغر با گوش‌های آویزان در موقعیت دیگری بودند، در واقع یک شیء هستند. DiCarlo بر این باور است که چنین اشتباه‌هایی نشان‌دهنده این است که مکانیسم مغز در تشخیص اشیای یکسان، ولی در موقعیت‌های مکانی مختلف، به تجربه بصری عادی شخص در زمان و مکان خاص بستگی دارد.  او می گوید: <یافته‌ها نشان می‌دهد که حتی شاخص‌های اصلی در شناسایی اشیا می‌تواند به وسیله تجربه‌های بصری و در تعامل با دنیای اطرافمان توسعه یابد.> DiCarlo و تیم او سرگرم طراحی و انجام آزمایش‌های مشابهی روی جانوران هستند تا بتوانند الگوهای فعالیت عصبی را  که در تشخیص اشیا بسیار حائز اهمیت است، مورد بررسی قرار دهند.  (یک نمونه خوب از این پژوهش ها در چهارم نوامبر 2005 در نشریه Science منتشر شد. در این آزمایش، DiCarlo و سه تن از همکاران او فعالیت صدها نورون عصبی را در مغز میمون Macaque ضبط و سپس تحلیل کردند. آن‌ها نشان دادند که پردازش اطلاعات بدیهی درباره موجودیت شیء و نوع آن‌ها تنها به فعالیت تعداد کمی از نرون‌ها نیاز دارد.)شناسایی یا تشخیص اشیا از آغاز، یکی از بزرگ‌ترین و سخت‌ترین اهداف


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مهندسی معکوس مغز 11 ص

سرطان مغز

اختصاصی از نیک فایل سرطان مغز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

 

سرطان مغز در بین جوانان

سرطان مغز سومین سرطان مرگبار در بین جوانان 20 تا 39 ساله به شمار می‌رود. با توجه به ساختار حساس و پیچیده مغز، به ویژه در مواردی که تومور در نواحی بحرانی برای حافظه یا اعصاب حرکتی ایجاد شده باشد خارج کردن کامل تومور امکان پذیر نیست؛ بنابراین بعد از جراحی، بیمار تنها مدت کوتاهی زنده می‌ماند. اما تیمی از محققان آزمایشگاه پیشرانش جت (JPL) ناسا، موسسه فناوری کالیفرنیا (Caltech) و USC-Keck School of Medicine به سرپرستی یک پژوهشگر ایرانی در حال بررسی روش جدیدی هستند که ممکن است مدت زنده ماندن بیماران مبتلا به سرطان مغز را پس از جراحی افزایش دهد.

به گزارش گروه علمی ایسنا اساس روش ابداعی دکتر کاتب بر استفاده از دوربینهای مادون قرمز است که پیش از این توسط پژوهشگران ناسا برای نقشه‌برداری و تحلیل عوارض سطحی مریخ و سایر سیارات و شناسایی ستارگان دوردست در سایر منظومه‌های خورشیدی به کار رفته است.

این فناوری همچنین برای شناسایی و نجات مصدومان توسط آتش‌نشانان و ردیابی اهداف نظامی در تاریکی مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال زمینه پزشکی استفاده از این فناوری محدود به شناسایی سلولهای سرطانی پوست بوده است.

ایده اولیه کاربرد این تکنیک در جراحی تومورهای سرطان مغز، سال گذشته توسط دکتر بابک کاتب ارائه شده و در حال حاضر با همکاری محققان USC-Keck School of Medicine، موسسه فناوری کالیفرنیا و آزمایشگاه JPL ناسا در پاسادنای کالیفرنیا در حال اجراست.

دکتر کاتب در گفت‌وگوی اینترنتی با خبرنگار پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره روش ابداعی خود در جراحی تومورهای مغزی می گوید: یکی از مشکلاتی که در درمان تومورهای مغزی وجود دارد، شناسایی کناره‌های تومورهاست. با وجود پیشرفتهای چشمگیر پزشکی مدرن، تشخیص و جداسازی دقیق کناره‌های تومورهای مغزی بسیار دشوار است، به طوری که جراحان اغلب پس از جدا کردن بخش عمده تومور، مقداری از سلولهای سرطانی کناره آن را باقی می‌گذارند یا مقداری از بافت سالم و حیاتی مغز را همراه سلولهای سرطانی جدا می‌کنند که این امر باعث شده که معمولا بیماران پس از جراحی مدت زیادی زنده نمانند.

پژوهشگر ایرانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بیان می دارد: روش غیر تهاجمی ابداعی ممکن است به ما در شناسایی بهتر کناره‌های تومور کمک کرده و بدین ترتیب ممکن است بتوان با خارج کردن بخش عمده تومور عمر بیماران را افزایش داد.

وی درباره روش ابداعی خود به ایسنا اظهار می دارد که: اساس این روش مبتنی بر این تز است که سلولهای سرطانی با وجود ظاهر و رنگ مشابه با سلولهای سالم به دلیل رشد بیشتر و حمله به سلولهای همسایه از سازوکارهای بیوشیمیایی متفاوتی برای تولید انرژی استفاده کرده و در نتیجه گرمای بیشتری نسبت به سلولهای سالم گسیل می‌کنند. در این روش با تمرکز دوربینهای مادون قرمز به محل تومور، سلولهای سرطانی به دلیل دمای بیشتر به صورت «نقاط داغ» مشخص می‌شوند بدین ترتیب پیش از انجام جراحی نقشه‌های دقیقی از تورمورهای مغز تهیه می‌شود که می‌تواند امکان تشخیص دقیقی تومور را به جراحان مغز بدهد.

کاتب با اشاره به این که تکنیک نقشه برداری مادون قرمز از تورمورهای مغزی در حال حاضر در مرکز و بیمارستان جامع سرطان USC/NORRIS در مرحله تست بالینی است، تصریح کرد: با بهره گیری از این تکنیک ممکن است علاوه بر افزایش طول عمر بیماران پس از جراحی کیفیت زندگی آنها نیز بهبود یابد.

پژوهشگر ایرانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی خاطرنشان کرد: روند تحقیقات ما نشان می‌دهد تکنیک طیف نمایی مادون قرمز که کاربردهای پزشکی آن صرفا به شناسایی ریشه‌های سرطان‌های پوست محدود بوده است می‌تواند به نحو موفقیت آمیزی در شناسایی انواع تومورهای مغزی - چه تورمورهای مقدماتی که اساسا در سلولهای مغز ایجاد شده‌اند و چه سرطانهایی که از سایر بافتهای بدن از جمله پوست، ریه و پستان به مغز گسترش یافته‌اند - مورد استفاده قرار گیرد.

 

بیماران طی آزمایشهای بالینی دقیقا تحت همان درمانهای تجویز شده برای سایر بیماران مبتلا به سرطان مغز قرار می‌گیرند و عمل جراحی آنها نیز مشابه سایر بیماران انجام می‌شود و پژوهشگران نتایج حاصل از نقشه برداری حرارتی تومور آنها را با اطلاعات سایر تکنیکهای تصویر برداری همانند سی تی اسکن، فراوادرمانی و تصویر برداری رزونانس (MRI) مقایسه خواهند کرد. آنها همچنین از تصاویر سه بعدی ایجاد شده با نرم افزار از وسیله رادیو جراحی «استریوتاکتیک»، «سیبرنایف» USC/Narris و دستگاه چاقوی گامای بیمارستان دانشگاه USC که می‌تواند اندازه تومور را قبل و بعد از عمل محاسبه کند، استفاده می‌کنند.

وی تصریح کرد: آزمایشهای بالینی در حال انجام به محققان کمک خواهد کرد میزان و مفهوم دقیق تفاوتهای حرارتی ثبت شده را عملا درک کرده و مشخص کنند که چه میزان تفاوت حرارت به مفهوم سرطانی بودن سلول است و چه میزان بر اثر خونریزی یا سایر عوامل ایجاد شده‌اند.

با توجه به وجود حدود 120 نمونه مختلف از تومورهای مغزی تحقیقات ما بر Glioblastoma multiforme که شایعترین، بدخیم‌ترین و غیر قابل درمان ترین تومورهای مغزی در بزرگسالان است متمرکز شده است.

سرپرست طرح نگاشت مغزی درباره چالش های این تحقیقات به خبرنگار ایسنا گفت: مهمترین چالش در این زمینه ادغام نور مرئی با مادون قرمز از طریق یک لنز منفرد است که با همکاری محققان JPL به دستاوردهای خوبی در این زمینه رسیده‌ایم. مشکل دیگر بزرگی دوربین‌ها بود که با بهره گیری از تخصص محققان MEMS/NEMS در JPL ناسا در زمینه میناتورسازی توانستیم اندازه دوربین‌ها را تا حد قابل قبولی کاهش دهیم.

کاتب در پایان از فناوری دیگری خبر داد که در ترکیب با دوربین مادون قرمز می‌تواند عرصه جراحی تومورهای مغزی را متحول کند.

مطالعات نشان می دهد نوزادانی که با سر بزرگ به دنیا می آیند، با افزایش خطر ابتلا به سرطان مغز در کودکی روبرو هستند.

محققان یک موسسه بهداشت عمومی نروژ برای آزمایش این فرضیه بیش از یک میلیون کودک را بررسی کردند.

محققان دریافتند هر چه اندازه ی دور سر، در بدو تولد بزرگ تر باشد، خطر ابتلا به سرطان مغز بیشتر است. ارتباط میان محیط سر با خطر ابتلا به سرطان مغز بسیار پیچیده است.


دانلود با لینک مستقیم


سرطان مغز

دانلود مقاله کامل درباره پیوند مغز استخوان

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره پیوند مغز استخوان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

پیوند مغز استخوان :

پیوند مغزاستخوان یکی از روشهای منتخب در درمان برخی از ناهنجارهای خونی مادرزادی مانند تالاسمی ، بیماریهای بدخیم مانند سرطان غدد لنفاوی و میلوم مولتیپل ، انواع سرطان خون و به ندرت درموارد نقص سیستم ایمنی و سرطانهای استخوان و سینه می باشد.

انتخاب این روش درمانی در وهله اول به عهده پزشک فوق تخصص خون می باشد این تصمیم بر اساس شدت و درجه پیشرفت بیماری و شرایط بالینی بیمار گرفته می شود.

پیوند مغز استخوان به دو روش انجام می شود:

1- پیوند آلوژن (ازفرد دهنده ):

این روش جهت درمان تالاسمی و بعضی ازانواع سرطان خون به کارمی رود. دراین روش ،سلولهای مادر تولید کننده اجزا خون ازیک دهنده سالم گرفته شده و سپس تحت شرایط خاص به بیمار تزریق می شود. این روش درمانی برای افراد بالای 60سال به علت افزایش احتمال بروز عارضه پیوند علیه میزبان توصیه نمی شود اما گاهی اوقات پزشک براساس شرایط بالینی بیمار، و نه سن تقویمی وی تصمیم به انجام پیوند می گیرد. مرحله اول انجام این روش درمانی یافتن دهنده مناسب جهت بیمار می باشد. پیوند مغز استخوان تنها ازافراد درجه یک خانواده بیمار یعنی خواهر یا برادر قابل انجام می باشد ؛ بهترین دهنده مغز استخوان برای هر فرد دوقلوی همسان وی می باشد اما خواهر یا برادر غیر دوقلو و غیر همجنس با گروه خونی غیر یکسان نیز می توانند دهنده پیوند باشند ه شرطی که دهنده پیوند و بیمار از نظر کمپلکس سازگاری بافتی ((HLAبا هم کاملا" مشابه باشند هرچه شباهت دراجزاء HLA بیشترباشد خطرعارضه پیوند علیه میزبان و پس زدن پیوند کمترمی شود. تشابه HLA ازطریق انجام آزمایش خون روی بیمار و خواهر و برادرهای وی تشخیص داده می شود و از این طریق شبیه ترین فردبه بیماربه عنوان دهنده پیوند انتخاب می شود. همجنس بودن بیمار و دهنده احتمال موفقیت پیوند را افزایش می دهد . باید توجه داشت که افراد حامله و افرادی که به عفونت های خاص مبتلا هستند نمی توانند دهنده پیوند باشند.

پس ازاین مرحله بیمار و دهنده انتخاب شده ، ازطریق یکسری تستهای تشخیصی و مشاوره های مختلف کاملا" بررسی شده و سلامت کامل تمام ارگانهای آنها مورد ارزیابی قرارمی گیرد . موارد غیرطبیعی باید قبل از شروع فرآیند پیوند رمان شود . هرگونه عفونتی ازقبیل توکسوپلاسموز و حصبه دربیمار و دهنده ، قبل از شروع پیوند باید کاملا" درمان شود. درغیراین صورت انجام پیوند مغز استخوان به هیچ عنوان توصیه نمی شود.

پس از اطمینان از سلامتی بیمار و دهنده ، مراحل اصلی پیوند آغاز می گردد:

روش جدید پیوند مغز استخوان که درحال حاضر در بعضی از مراکز درمانی کشورمان از جمله بخش پیوند مغز استخوان بیمارستان نمازی شیراز انجام می شود به ترتیب زیر می باشد:

بیمار دربخش پیوند بستری شده و به مدت 8-7 روز تحت شیمی درمانی خاص براساس نوع بیماری خود قرارمی گیرد. همزمان به دهنده پیوند داروی محرک تولید سلول های مغز استخوان (GCSF)به صورت سرپایی تزریق می شود( هر دوازده ساعت یک آمپول به صورت زیرجلدی). این تزریق ها به مدت 5 روز ادامه خواهد داشت این دارو باعث تحریک مغز استخوان جهت تولید زیاد سلول های مادر و سرازیرکردن آنها به جریان خون محیطی می شود. روزانه با انجام یک آزمایش خون ساده ازدهنده ، این سلولها شمارش شده و زمانی که تعداد این سلول های بنیادی به حد قابل قبول رسید سلول های بنیادی به روش بسیار ساده توسط دستگاهی به اسم سل سپراتور که جدا کننده سلولهای خونی می باشد، ازجریان خون دهنده جدا سازی شده دریک کیسه شبیه به کیسه های خون جمع آوری می شود و بلافاصله به بیمار تزریق می شود.

دربعضی ازموارد مانند سن کم دهنده پیوند و یا شرایط دیگر با صلاحدید پزشک به روش قدیمی سلول های پیوندی ازدهنده جدا سازی می شود. به این ترتیب که دهنده پیوند تحت بیهوشی عمومی قرارمی گیرد و در اتاق عمل توسط سوزنهای مخصوص مغز استخوان ازاستخوان لگن فرد دهنده کشیده شده و در کیسه های مخصوص جمع آوری شده و سپس به بیمار تزریق می گردد.

دهنده مغز استخوان چه در روش جدید و چه درروش قدیمی ، دچار عوارض خاصی نمی گردد و جز دردهای خفیف استخوان در روش جدید و درد درناحیه لگن در روش قدیمی (به مدت چند روز) مشکل دیگری را تجربه نمی کند. دهنده مغز استخوان به مدت سه ماه باید قرص آهن و اسید فولیک مصرف کند تا سلول های اهدا شده هرچه سریعتر بازسازی شود.

احتمال بروز واکنشهای آلرژیک به صورت تب ، لرز و تنگی نفس درفرد گیرنده پیوند وجود دارد. تجویز داروهای ضد حساسیت ونیز با کنترل مستقیم پرستار بخش شدت این عوارض را به کاهش می دهد .

مرحله اصلی و حساس پیوند دوره های پس ازتزریق سلولهای پیوندی می باشد. درطول 1-3ماه اول پس از پیوند ، تحت تاثیر شیمی درمانی های قبل از پیوند، بیمار ازنظر سیستم ایمنی شدیدا" دچارنقصان شده و خطر ابتلا به عفونتهای مختلف دراین دوران بسیارزیاد است . بارعایت اصول کنترل عفونت و بهداشت فردی توسط بیمار و خانواده وی و نیز پرسنل تیم درمان ، خطر ابتلابه این عفونت ها به حداقل رسانیده می شود و درصورت بروز عفونت ، داروهای آنتی بیوتیک کمک کننده هستد.

عارضه دیگر پیوند، بیماری پیوند علیه میزبان می باشد که باعلائمی از قبیل قرمزی ،خارش پوست ، پوسته ریزی ، بالا رفتن آنزیم های کبدی ، یرقان ، اسهال ، استفراغ ، تهوع و سوء تغذیه خود رانشان می دهد. درمان این عارضه به صورت دارویی و اقدامات حمایتی می باشد. تا یکسال پس ازانجام پیوند خطر بروز این عارضه وجود دارد.

کاهش وزن ،التهاب مخاط دهان ، خونریزی ، التهاب دیواره مثانه و ریزش مو از عوارض دیگر شیمی درمانی مربوط به پیوند می باشد که برای تمامی عوارض فوق اقدامات درمانی ، حمایتی و مراقبتی درطول مدت بستری بودن بیمار لحاظ می گردد.

2- روش اتولوگ ( از خود فرد بیمار):

این روش درموارد سرطان غدد لنفاوی ومیلوم مولتیپل و بعضی ازانواع سرطان خون کاربرد دارد. انتخاب روش انجام پیوند (آلوژن یا اتولوگ) به عهده پزشک فوق تخصص خون می باشد در این روش نیازی به یافتن دهنده نمی باشد.

در روش اتولوگ درحالی که بیماری فرد تحت تاثیر شیمی درمانی های انجام شده ، در مرحله خفته به سرمی برد در بخش پیوند بستری می شود. داروی GCSF جهت تحریک تولید سلولهای بنیادی و سرازیر شدن آنها به سمت گردش خون محیطی به فرد تزریق می شود تزریق این دارو همان گونه که قبلا گفته شد به صورت زیرجلدی هر12ساعت به مدت 3-7 روز انجام می شود. این دارو سلولهای مادر مغز استخوان را که در حالت خفته بیماری به سرمی برد (سلولهای طبیعی ) تحریک کرده و باعث تولید زیاد آن می شود پس از ایجاد شمارش قابل قبول این سلولها درخون بیمار، توسط دستگاه سل سپراتور، سلولهای تولید شده موجود درخون جمع آوری شده و پس از ذخیره شدن درکیسه مخصوص، دریخچال مخصوص فراورده های خونی نگهداری می شود. پس ازاین مرحله شیمی درمانی خاص جهت سرکوبی کامل مغز استخوان و سلولهای توموری باقیمانده دربدن بیمار انجام می شود و24 ساعت بعد ازاتمام این شیمی درمانی سلولهای جمع آوری شده به وی تزریق می گردد. این سلولها به سمت محیط مغز استخوان حرکت کرده و درآن جایگزین شده و شروع به فعالیت می کنند.

دراین روش پیوند نیز احتمال بروز عوارضی چون مشکلات گوارشی ، ریزش مو و التهاب مخاط دهان ناشی از شیمی درمانی و نیز کاهش سطح ایمنی تا زمان فعال شدن پیوند وجود دارد . ولی درکل با توجه به اینکه آغاز فعالیت سلولهای پیوند شده دراین روش درمقایسه با روش آلوژن سریعتر رخ می دهد، بهبودی نیز سریع تر رخ می دهد و در کل عوارض این روش درمقایسه با روش آلوژن ازشدت کمتری برخوردار می باشد و این بیماران اغلب 3-5هفته پس ازانجام پیوند مرخص می شوند این در حالی است که مدت زمان بستری بودن در روش آلوژن 4-6هفته پس از پیوند می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره پیوند مغز استخوان

تحقیق وبررسی در مورد یادگیری مبتنی بر مغز 13 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق وبررسی در مورد یادگیری مبتنی بر مغز 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

یادگیری مبتنی بر مغز

اشاره: علوم بنیادی اعصاب (عصب شناسی و رفتارشناسی مغز و سلسله اعصاب)، از جمله دانش های پیچیده ای است که به تدریج و آرام- آرام وارد عرصه های زندگی می‌شود. امروزه کاربردهای عصب شناسی در علوم تربیتی و آموزش و پرورش، گسترده تر از سایر زمینه‌ها نمود یافته است. آن چه در پی می‌آید مقاله ای است که از مجله معروف و حرفه ای «رهبری آموزشی» ترجمه شده است که به رغم سنگین بودن برخی از بخش های آن، قابل تعمق و خواندنی است. نکته های خارج شده در این مقاله، می‌تواند فرضیات بسیاری از پژوهش های تربیتی و رفتاری را شکل دهد. در «علوم اعصاب» مطالب زیادی دارد که می‌تواند به درک ما از تدریس و یادگیری بیفزاید. اما برای آوردن پژوهش به بیرون از آزمایشگاه و به داخل کلاس درس، باید محتاط باشیم. ما مطالب فراوانی در مورد ارتباطات بین مغز و راهکارهای کلاس درس شنیده ایم. اما در این مورد، واقعاً چه می‌دانیم؟ مربیانی که حلقه اتصال «علوم مغز» را با تدریس و یادگیری مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند، باید در مورد نحوه تفسیر و استفاده از پژوهش، محتاط باشند و سنجیده عمل کنند. کسانی از ما، که در حرفه تعلیم و تربیت، پژوهش های علوم بنیادی اعصاب را مطالعه می‌کنند، می‌کوشند آنها را با داده های روان شناسی کاربردی یا «علوم شناختی» سازگار سازند.

هنگامی که به «مطالعات چندگانه» با مثال های خوب و شواهد روشن برمی خوریم، آنها را به دیگر مربیان خاطر نشان می‌کنیم و هیچ وقت نمی گوییم:«پژوهش های مغزی ثابت می‌کند که....» زیرا در واقع پژوهش مغزی چیزی در مورد حرفه تعلیم و تربیت ثابت نمی کند؛ بلکه ممکن است فقط مسیر بخصوصی را نشان دهد. نارضایی از یادگیری مبتنی بر مغز دیدگاه های من در مورد نارضایی های اصلی از یادگیری مبتنی بر مغز به این قرار است: برخی افراد، اغلب تصویر غلطی از یافته‌ها ارائه می‌دهند. این انتقاد درستی است. بسیاری از مربیان خیرخواه فکر می‌کنند که یک «مطالعه تک رشته ای»، حتی بدون وجود راهکارها کلاس درس را توجیه می‌کند. هیچ گونه مدرک و دلیلی که این امر را به اثبات برساند، نیست. مربیانی که از پژوهش استفاده یا آن را نقل می‌کنند، باید بدانند چه چیزی موجب خوب شدن پژوهش می‌شود؛ چه کسی بودجه آن را تأمین می‌کند؛ پژوهشگر تا چه اندازه شهرت دارد؛ پژوهش چگونه طراحی شده است و آثار غیرمستقیم یافته‌ها و محدودیت های آنها کدامند و امکان دارد داشتن اطلاعات کم خطرناک باشد. بنابراین برای این که مربیان در زمره افراد حرفه ای به شمار آیند، لازم است اطلاعاتشان راجع به یک موضوع معین، بسیار زیاد باشد. امکان ندارد هیچ یک از افراد درگیر در «پژوهش مبتنی بر مغز» همه راهکارهای موجود در تدریس موفقیت آمیز را موجه بدانند.

درواقع، اکثر راهکارهایی که برای تدریس موفقیت آمیز پذیرفته می‌شوند، مجموعه ای از روانشناسی بنیادی و خردمندی عمومی هستند که با کوشش و خطا اصلاح شده اند. اما به هر حال یافته های جدید، قادر است همه ما را در جهات سازنده تری هدایت کند. مطالعات ارزشمند جدید بینش هایی ارائه می‌دهند که نشان دهنده این مطلب هستند که انجام دادن برخی اقدامات معین، بسیار معقول به نظر می‌رسد. این عقیده نادرست است که مدرسه را فقط بر اساس پژوهش در مغز پایه گذاری کنیم. زیرا مدارس باید اموری چون بودجه، اهداف، منابع، علایق جامعه محلی، فرهنگ محلی و استانداردها را نیز در نظر داشته باشند، با این حال، مدارسی هم که پژوهش های مغز را نادیده بگیرند، به همان اندازه بی احتیاطی کرده اند. در این رویکرد، هیچ عنصر جدیدی وجود ندارد. وقتی افراد می‌گویند معلمان خوب سال هاست که دارند این طور عمل می‌کنند، چنین افرادی یا خیلی جوان هستند یا حافظه ضعیفی دارند، زیرا همین ۳۵ سال پیش بود که کلاس هایی که فقط با روش سخنرانی در آنها تدریس می‌شد و لبریز از مواد درسی بودند و دانش آموزان ساکت، پشت میزهایشان بی حرکت می‌نشستند، نشانه تدریس خوب به حساب می‌آمدند. این درست است که در طول قرون و اعصار، معلمان از راهکارهای سازگار با مغز استفاده کرده اند، اما دلیل این امر آن نبوده است که آنها درباره مغز اطلاعات زیادی داشته اند. احتمالاً آنها از دانش گرد آوری شده و پالایش شده استفاده می‌کردند. ولی این مطلب نیز حقیقت دارد که اگر مربیان ندانند چرا دارند این گونه عمل می‌کنند، از هدفمندی و حرفه ای بودن فعالیت های آنها کاسته می‌شود.

زیرا پیروی از برخی از این پندارها، به تدریس نامطلوب منتهی شده است. در اینجا فهرستی از عناوین پژوهش هایی را ارائه می‌دهیم که در کلاس درس قابل اجرا هستند. به علاوه عناوینی که دربردارنده مفاهیم ضمنی برای بهبود یادگیری، حافظه، مدارس و قابلیت های کارکنان هستند، ضمیمه شده است: * مغز اجتماعی؛ «پایگاه اجتماعی» و «تعاملات» چگونه بر «سطوح هورمونی»


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد یادگیری مبتنی بر مغز 13 ص