این بخش به دو قسمت تقسیم می شود .
قسمت اول : بررسی معنای عدل از دیدگاه لغت
قسمت دوم : بررسی معنای دو کلمه مترادف قسط و عدالت از دیدگاه لغت
قسمت اول : بررسی معنای عدل از دیدگاه لغت
کلمه عدل مصدر عَدَلَ یعدل بمعنای داد و داوری ، دادگر ، میزان ، برابری است که در قرآن 27 بار از این کلمه استفاده شده است . ( 1)
نکته ادبی : گاهی کلمه عدل بکار برده می شود و فعل از آن اراده می شود مثلا می گویند : زیدٌ عدلٌ یعنی زید عین عدل است . این نوع استعمال از باب مبالغه است که دقت زیاد جناب زید در رعایت عدالت را می رساند ( 2 ) بقول شاعر
نه ظلـم اسـت این که عین عدل و علم است
نه جور است این که محض لطف و عقل است ( 3 )
نکته : از آیات قران چنین به دست می آید که واژه عدل و مشتقات آن به معانی دیگری نیز آمده اند که ما بدانها اشاره می کنیم
معنای اول : به معنای عوض و بدل >>> خداوند در آیه 48 سوره مبارکه بقره و آیه 70 سوره انعام می فرماید : و لا یقبل منها شفاعة و لا یوخذ منها عدل یعنی در روز قیامت نه شفاعتی پذیرفته می شود و نه عوضی پذیرفته میشود .
معنای دوم : به معنای معادل یک چیز >>> خداوند در آیه 95 سوره مبارکه مائده می فرماید : او طعام مسکین او عدل ذلک صیاما یعنی اگر کسی در حین احرام شکار کند کفاره او یا طعام مستمندان است و یا معادل آن چند روز ، روزه است
معنای سوم : به معنای انحراف >>> خداوند در آیه 135 سوره مبارکه نساء می فرماید : فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا یعنی تبعیت نکنید هوای نفستان را که در آن صورت از راه حق منحرف می شوید.
لازم بذکر است که در آیات 1 سوره مبارکه انعام و 60 سوره مبارکه نحل به همین معنا وارد شده است .
قسمت دوم : بررسی معنای دو کلمه مترادف قسط و عدالت از دیدگاه لغت
واژه قسط : قسط به معنی سهم و بهره و نصیب است و به معنی دادگری و برابر سازی آمده است که در قران 23 بار بکار رفته است (4 ) .
و در مفردات راغب گفته شده : قسط به معنای اجرای عادلانه است که اجرای آن موجب عدل و انصاف می باشد ( 5) .
نکته : کلمه قسط و مشتقات آن در آیات الهی به یک معنای دیگر هم آمده است که ما به آن اشاره می کنیم
قسط به معنای عدول کننده >>> خداوند در آیه 14 سوره مبارکه جنّ می فرماید : انا منا مسلمون و منا القاسطون یعنی بعضی از ما تسلیم شده هستند و بعضی دیگر عدول کننده ازحق هستند .
در تفسیر مجمع البیان گفته شده : قاسط به معنای عدول کننده از حق است بر خلاف مقسط که به معنای عدول کننده به سوی حق است ( 6 )
نکته ادبی : هر گاه دو واژه عدل و قسط در کنار هم بیایند واژه عدل معنای عام خود را داشته و قسط معنای عدالت اجتماعی را دارد . اما اگر این دو واژه جدای از هم استعمال شوند معنای وسیعی پیدا می کنند بمانند دو واژه فقیر و مسکین که هر گاه با هم باشند معنای خاصی را داشته و هر گاه جدا بیایند معنای وسیع تری را پیدا می کنند ( 7 )
نظر نهائی در باره استعمال این دو واژه در کنار هم : به طور کلی هر گاه این دو کلمه جدای از هم ذکر شوند به معنای رعایت عدالت در همه چیز و همه کار و همه چیز را در جای خویش قرار دادن است ( 8 )
واژه عدالت : عدالت یک دیگر از کلمات مترادف عدل است ، در لغت دو معنا دارد
معنای اول : استقامت
معنای دوم : عادل بودن و دادگری ( 9 )
به طور کلی این کلمه در اصطلاح شرعی استقامت بر طریق حق یا اجتناب از آنچه که در دین از آن نهی شده است را می گویند (10) بقول شاعر
پایداری به عدل و داد بُوَد *** ظلم و شاهی چراغ باد بُوَد
عدل و عمر دراز هم زادند *** عاقلان چنین خبر دادند (11)
*********************************************************
( 1 ) عدالت اجتماعی در اسلام نوشته سید جمال الدین موسوی
( 2 ) البهجة المرضیة نوشته جلال الدین سیوطی
( 3 ) گلشن راز اثر شیخ محمود شبستری رحمه الله قسمت مثنوی
( 4 ) الحیاة ج6 ص 572
( 5 ) مفردات راغب ذیل واژه قسط
( 6 ) تفسیر المیزان ذیل تفسیر آیه 14 سوره مبارکه جنّ
( 7 ) تقویت مبانی اعتقادی ص 213 نوشته محمد علی نکونام
( 8 ) تفسیر نمونه ج 6 ص 143
( 9 ) معارف و معاریف نوشته مصطفی حسینی دشتی ج4 ص 154
( 10 ) معارف و معاریف نوشته مصطفی حسینی دشتی ج4 ص 154
( 11 ) مثنوی جام جم اثر اوحدی مراغه ای
عدالت در قرآن
در ادامه در مورد عدالت در قرآن مطالبی است که در هشت بخش آمده است.
بخش اول : عدل در لغت و بررسی دو واژه مترداف آن
بخش دوم : بررسی معانی چهارگانه عدل
بخش سوم : تقسیمات مختلف برای عدالت
بخش چهارم : بررسی اقسام عدالت بر اساس آیات الهی
بخش پنجم : بررسی مصادیق عدل تشریعی در آیات الهی
بخش ششم : علل گرایش به عدل بر اساس آیات الهی
بخش هفتم : آثار عدل بر اساس آیات الهی
بخش هشتم : موانع اجرای عدل بر اساس آیات الهی
بررسی معانی چهار گانه عدل
به طور کلی برای عدل چهار معنا متصور است ( 1 )
معنای اول : موزون بودن >>> مجموعه ای را در نظر بگیرید که تمام اجزاء آن برای انجام یک کار هدفمند فعالیت میکنند . باید شرائط معینی در آن از حیث مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود و تنها در این صورت است که مجموعه می تواند آثار مطلوبی از خود به نمایش بگذارد .
به عنوان مثال اگر جامعه ای قرار است باقی بماند باید متعادل باشد یعنی هر چیز در آن بقدر لازم ( نه بقدر مساوی ) وجود داشته باشد ، یک اجتماع متعادل به کارهای فراوان : اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، قضائی ، احتیاج دارد و این کارها باید میان افراد تقسیم شود و برای هر کدام از آن کارها به آن اندازه که لازم و ضروری است افراد گماشته شوند.
مفسرین در تفسیر آیه شریفه والسماء رفعها و وضع المیزان گفته اند : مقصود اینست که در ساختمان جهان رعایت تعادل شده است ، در هر چیزی از هر ماده ای به قدر لازم استفاده شده و فاصله ها اندازه گیری شده است کما اینکه در حدیث نبوی به همین معنا اشاره شده است که فرمود : بالعدل قامت السماوات والارض همانا آسمانها و زمین به موجب عدل برپاست ( 2 )
معنای دوم : تساوی و نفی هر گونه تبعیض >>> این معنا به دو نحو متصور است
نحوه اول : نفی تبعیض یعنی همه را با یک چشم نگاه کردن و با همه در هر شرائطی بالسویه برخورد کردن است . این معنا عین ظلم است .
نحوه دوم : نفی تبعیض یعنی رعایت تساوی در زمینه استحقاق های متساوی یعنی به هر کسی به اندازه استحقاقش بهره داده شود . این معنا ؛ معنای درستی است { اما باید در نظر داشته باشیم که این معنا به معنای چهارم بر می گردد که عرض خواهیم کرد }
معنای سوم : رعایت استحقاقها در افاضه وجود >>> این معنا را فلاسفه ذکر کرده و گفته اند : هر موجودی در هر مرتبه ای که هست از نظر قابلیت استفاضه ، استحقاقی خاص به خود دارد . ذات مقدس حق که کمال مطلق و فیاض علی الاطلاق است ، بهر موجودی آنچه را که برای او ممکن است از وجود عطا می کند .
معنای چهارم : رعایت حقوق افراد >>> عطا کردن به هر ذی حقی ، حق او را و ظلم که در مقابل اوست عبارتست از پامال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران . این است مفهوم عدالت بشری که وجدان هر فرد آن را تائیید میکند .
بر اساس همین معناست که حضرت امیر علیه السلام فرمودند : العدل یضع الامور فی مواضعها یعنی عدل قرار دادن هر چیزی در جای خود را گویند . ( 3 )
همچنانکه مولوی در اشعار خود می گوید :
عدل چبود ؟ وضع اندر موضعش *** ظلم چبود ؟ وضع در ناموضعش
عدل چبود ؟ آب ده اشجار را *** ظلم چبود ؟ آب دادن خار را ( 4 )
ملاحظه : در قرآن از هر چهار معنا سخن بمیان آورده است ( البته به غیر از معنای دوم به نحوه برداشت اول که معنای آن مساوی با ظلم بود ) که در بخش های بعدی مفصل در مورد آن سخن خواهیم گفت .
*********************************************************
( 1 ) کتاب عدل الهی نوشته شهید مطهری رحمه الله ، انتشارات صدرا ص 60 با تغییر متن کتاب
( 2 ) تفسیر صافی ذیل آیه 7 سوره الرحمن ( به نقل از کتاب عدل الهی )
( 3 ) نهج البلاغه حکمت 437
( 4 ) مثنوی معنوی اثر جلال الدین بلخی
تقسیمات مختلف برای عدالت
تقسیم اول : برخی عدالت را دو قسم دانسته اند
قسم اول : عدالت فردی >>> انسان از دروغ و غیبت و گناهان دیگر اجتناب نموده و در انجام سائر گناهان پافشاری نکند و کسی که دارای این صفت باشد عادل است و طبق مقررات اسلامی میتواند قضاوت کند و یا حکومت اسلامی را به عهده گیرد .
قسم دوم : عدالت اجتماعی >>> انسان نسبت به حقوق دیگران افراط و تفریط روا ندارد و همه را در برابر قانون الهی مساوی ببیند و در اجراء مقررات دینی از حق تجاوز نکند و تحت تاثیر عواطف واحساسات قرار نگیرد ( 1)
نکته : اگر فردی عدالت فردی را برای خود ایجاد نکند از عهده عدالت اجتماعی هرگز بر نیامده و طبق مقررات اسلامی نمی تواند قضاوت کند و یا حکومت اسلامی را به عهده گیرد .
بر همین اساس مرحوم شیخ بهائی در اشعار خود اجرای عدالت اجتماعی توسط فرد گنهکار را به تمسخر گرفته ومی فرمایند :
با همه خود بینی و کبر و منی
لاف تقوی و عدا لت می زنی
***
سر به سر ، کار تو در لیل و نهار
سعی در تحصیل جاه و اعتبار
***
دین فروشی از پی مال حرام
مکر و حیله ، بهر تسخیر عوام
***
وین عدا لت با وجود این صفات
هست دائم بر قرار و بر ثبات ! (2)
تقسیم دوم : برخی عدالت را بر سه قسم دانسته اند
قسم اول : عدالت میان بندگان و خالق هستی >>> در قبال این همه نعمتی که خداوند به بشر داده بطوری که قابل شمارش نیست ، پس البته حقی واجب بر بندگان است که باید به ازای آن عدالت فی الجمله حاصل شود ( یعنی در مقابل آن نعمات اسراف و زیاده روی نکرده و شکر آن را به جای آورند که به رعایت مجموع اینها عدالت بین بنده و خدا می گویند )
قسم دوم : عدالت میان بندگان >>> این نوع عدالت ، عدالتی استکه در میان مردم از نسبت بعضی با بعض دیگر حاصل می شود مانند رد امانات و انصاف دادن در معاملات و تعظیم بزرگان و پیران و فریاد رسی مظلومان و دستگیری ضعیفان
قسم سوم : عدالت در جمیع صفات ظاهره و باطنه >>> این نوع عدالت ، بدین معناست که هر فردی در تمام صفات ظاهره و باطنه ؛ خواه مخصوص او باشد و یا میان او و فرد دیگری باشد را رعایت کند (3 )
تقسیم سوم : تقسیم عدالت از دیدگاه آیات الهی
به طور کلی آیات قرآن از دو نوع عدالت سخن می گویند ( 4 )
قسم اول : عدالت تکوینی >>> این نوع عدالت در آیات الهی از برهان نظم و آیاتی که مربوط به آن است به دست می آید که ان شائالله به طور مفصل در بخش بعدی بحث خواهیم کرد
قسم دوم : عدالت تشریعی >>> این نوع عدالت دارای دو معنای کلی است که معنای دوم آن مصادیق زیادی در آیات الهی دارد که ان شائالله به طور مفصل در بخش بعدی بحث خواهیم کرد .
*******************************************************
( 1 ) آموزش دین نوشته سید محمد حسین طباطبائی ص 220 _ 221
( 2 ) مثنوی نان و حلوا اثر مرحوم شیخ بهائی رحمه الله
( 3 ) معراج السعادة نوشته مرحوم ملا احمد نراقی ص 51 و 52 و 53 مطبوعاتی حسینی چ سوم 1375
( 4) آموزش کلام اسلامی نوشته محمد سعیدی مهر ج1 بخش عدل الهی
اقسام عدالت در آیات الهی
به طور کلی در آیات الهی از دو نوع عدالت سخن بمیان آمده است .
نوع اول : عدالت تکوینی نوع دوم : عدالت تشریعی
توضییح عدالت تکوینی
عدالت تکوینی بدین معناست که خداوند به هر موجودی به اندازه شایستگی های او از مواهب نعمتها عطا می کند و هیچ استعداد و قابلیتی را در این حوزه بی پاسخ و مهمل نمی گذارد ( 1 )
یکی از آیاتی که میتواند از مصادیق بیان عدالت تکوینی باشد ، آیه 18 سوره مبارکه آل عمران است که می فرماید : شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائما بالقسط یعنی خداوند گواهی می دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحب دانش گواهی می دهند در حالیکه ( خداوند ) قیام به عدالت دارد .
توضیح : منظور از شهادت خداوند در این آیه شریفه شهادت عملی و فعلی است نه شهادت قولی . یعنی خداوند با پدید آوردن جهان آفرینش که نظام واحدی در آن حکومت می کند و قوانین ان در همه جا یکسان و به صورت یک واحد بهم پیوسته است عملا نشان داده که آفریدگار جهان یک خدا بیش نیست . ( 2 )
دو نکته مهم در باب عدالت تکوینی
نکته اول : عدالت تکوینی از طریق برهان نظم ثابت می شود ( 3 ) لذا ما برای اثبات عدالت تکوینی در قرآن به چند نمونه از برهان نظم در آیات الهی اشاره می کنیم
برهان نظم در همه هستی >>> خداوند در آیه 194 سوره مبارکه آل عمران می فرماید : ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب یعنی همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز برای خردمندان نشانه هائی است ( 4 )
در ترازوی فلک نیست خلاف کم و بیش
نتوان یافت در این دائره موئی پس و پیش ( 5 )
برهان نظم در بخشی از عالم هستی >>> خداوند در آیه 190 سوره مبارکه آل عمران می فرماید : و من آیاته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم به تنتشرون یعنی و از نشانه های او این است که شما را از خاک آفرید ؛ سپس ناگاه شما به صورت بشری هر سو پراکنده شدید ( 6 )
برهان نظم در ایجاد حیات >>> خداوند در آیه 20 سوره مبارکه روم می فرماید : یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی یعنی خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می آورد ( 7 )
خلاصه : از طریق آیاتی که در باب نظم در قرآن کریم وارد شده است در میابیم که خداوند درعالم هستی عدالت تکوینی را پیاده کرده است .
نکته دوم : یکی از اقسام عدل که خداوند در آیات الهی از آن بحث می کند ، عدل جزائی است .
تعریف عدل جزائی >>> خداوند در مقام پاداش و کیفر بندگان خود ، جزای هر انسانی را متناسب با اعمالش مقرر می کند کما اینکه خداوند در آیه 26 سوره مبارکه نباء می فرماید : جزاءً وفاقا یعنی جزاء و پاداش الهی موافق و مطابق با اعمال آنهاست .
*** علت اینکه ما عدل جزائی را زیر مجموعه عدل تکوینی قرار دادیم آنست که مجازات اخروی رابطه تکوینی با اعمال انسانها دارد *** ( 8 )
تذکر : بجهت اهمیت عدل جزائی خداوند متعال آیات زیادی را در این باره در قران کریم وارد کرده است که به طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند
دسته اول : آیاتی که به طور کلی مسئله عدل جزائی را مطرح می کنند >>> مثلا آیه ۲۵ سوره مبارکه آل عمران که می فرماید : و وفیت کل نفس ما کسبت و هم لا یظلمون یعنی هر کس را به آنچه که کرده جزاء کامل دهیم و ستم نبینند .
نکته : از همین دسته از آیات است ، آیه 47 سوره مبارکه الانبیاء که می فرماید : در قیامت به عدل حکم می شود و به احدی ظلم نمی شود .
دسته دوم : آیاتی که عدل جزائی درباره اعمال خوب انسانها را مطرح میکنند >>> مثلا آیه ۷ سوره مبارکه زلزال که می فرماید : فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره یعنی هر کسی که ذره ای خوبی انجام دهد آن را ( پاداش آن را ) خواهد دید .
نکته : تمام آیاتی را که نعمات بهشتی را در قبال اعمال خوب مومنین معرفی میکنند از همین دسته از آیات هستند که آیه 4 سوره مبارکه یونس را میتوانیم از همین دسته از آیات بدانیم .
دسته سوم : آیاتی که عدل جزائی درباره اعمال بد انسانها را مطرح میکنند >>> مثلا آیه ۸ سوره مبارکه زلزال که می فرماید : و من یعمل مثقال ذرة شراً یره یعنی هر کسی که ذره ای بدی انجام دهد آن را ( جزای آن را ) خواهد دید .
نکته : تمام آیاتی را که سختیهای دوزخ را در قبال اعمال بد کافرین و مشرکین معرفی میکنند از همین دسته از آیات هستند که آیه 54 سوره مبارکه یونس را میتوانیم ازهمین دسته از آیات بدانیم .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 33 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله عدل در لغت ( مقدماتی )