نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تاریخچه بانک ملت

اختصاصی از نیک فایل تاریخچه بانک ملت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

بانک ملت در یک نگاه

تاریخچه بانک – بانک ملت به موجب مصوبه مورخ 29/9/58 مجمع عمومی بانک‌ها و با اجازه حاصل از ماده 17 لایحه قانونی اداره امور بانک‌ها از ادغام 10 بانک خصوصی قبل از انقلاب، تهران، داریوش، پارس، اعتبارات تعاونی و توزیع، ایران و عرب، بین‌المللی ایران، عمران، بیمه ایران، تجارت خارجی ایران و فرهنگیان تشکیل شد.

 

به این ترتیب براساس طرح ادغام بانک‌ها، کلیه سرمایه‌ها، دارایی‌ها، تعهدات، نیروی انسانی و واحدهای متعلق به بانک‌های یادشده به بانک ملت منتقل گردید و از آن زمان، بانک ملت به موجب اساسنامه مصوب 10/2/1359 با هدف ارائه خدمات بانکی و تسهیل امور بازرگانی داخلی و خارجی و فعالیت در رشته‌های تولیدی در جهت خدمت به اقتصاد کشور با سرمایه اولیه 5/33میلیارد ریال و 13هزار و 680نفر پرسنل و یک هزار و 225واحد بانکی در سطح کشور آغاز به فعالیت کرد.چشم‌انداز و ماموریت بانک- تبدیل شدن به یک بانک پیشگام ایرانی به منظور:- ارائه خدمات مطلوب تجاری در بازار پول- ایجاد ارزش‌های منحصر‌به‌فرد برای مشتریان- ارائه خدمات موثر به جامعه- تسهیل فعالیت‌های اقتصادی اعم از تجاری، صنعتی و کشاورزیاستراتژی بانک‌ها- توسعه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات- مدیریت روابط مشتریان- بهبود کیفیت خدمات- توسعه منابع انسانی- بهبود شاخص‌های عملکرداهداف بانک- افزایش سرعت ارائه خدمات بانکی- دسترسی مشتریان به خدمات بانکی Online- گرایش به سوی بانکداری الکترونیکی و استفاده بهینه از نیروی انسانی- پاسخگویی به نیازهای جدید مشتریان- ارائه خدمات و محصولات جدید- توسعه خطوط و زیرساخت‌های IT- شناسایی و جذب مشتریان کلیدی- تسهیل دسترسی مشتریان به خدمات بانکی- تکریم ارباب رجوع و مشتری‌مداری- استانداردسازی ارائه خدمات- تمرکززدایی و تفویض اختیار در جهت تسریع ارائه خدمات- ارزیابی عملکرد و کنترل استراتژیک فعالیت‌های کلیدی- بهبود روش‌های جذب و نگهداری منابع انسانی در جهت افزایش میزان رضایت مشتریان اصلاح ترکیب تحصیلات نیروی انسانی- آموزش، بهسازی و توانمندسازی نیروی انسانی- افزایش میزان مشارکت کارکنان بانک در تصمیم‌گیری از طریق پیاده‌سازی سیستم پیشنهادها و نظام مشارکت- نهادینه‌سازی و گسترش دیدگاه علمی در بانک از طریق توسعه و تعمیق فعالیت‌های علمی و پژوهشی- مدیریت بهینه ترکیب سپرده‌های مشتریان- بهینه‌سازی پرتفوی مصارف- بهبود نرخ‌های سرانه جذب منابع براساس کارکنان و شعب- افزایش سودآوری و امکان پرداخت سود قطعی به سپرده‌ها- گسترش سطح ارائه خدمات ارزی و ضمانتنامهنمودار مقایسه‌ای سهم درصد چهار سپرده اصلی بانک ملت از مجموع چهار سپرده اصلی بانک‌های تجاری طی سال‌های 1376، 1380، 1384 و 1385نمودار سرانه کارکنان بانک ملت در جذب چهار سپرده اصلی طی ماه‌های 1385-1380مشارکت در طرح‌ها و پروژه‌های ملی- طرح ملی خرید نقدی گندم از کشاورزان- طرح جمع‌آوری و تعویض خودروهای فرسوده- همکاری با صندوق مهر امام رضا (ع)- طرح تاسیس مرکز توسعه کارآفرینی نخبگان – شعبه دانشگاه صنعتی شریف- طرح خرید نقدی برنج پرمحصول از کشاورزان (شالیکاران)- طرح خرید نقدی چغندر قند از کشاورزان- فروش آرد خبازی به صورت الکترونیکموفقیت‌های بانک ملت- تقدیر وزیر امور اقتصادی و دارایی از عملکرد موفقت‌آمیز بانک ملت در سال 1384- بانک ملت موفق به احراز جایگاه نخست بانک‌های ایران در سال 2006 شد و نشریه یورومانی در مراسمی که در اواخر خردادماه سال 1385 در کشور قطر برگزار کرد از بانک ملت تقدیر به عمل آورد.- تقدیر ریاست‌جمهوری پیشین از عملکرد بانک ملت در راستای تحقق بانکداری الکترونیک- تقدیر وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت پیشین از بانک ملت به دلیل کسب مقام برتر در طرح ارزیابی عملکرد بانک‌های دولتی کشور- تقدیر نشریه Bankers از بانک ملت به دلیل احراز رتبه نخست بانک‌های ایران در سال 2000- موفقیت اداره‌کل اعتبارات بانک در کسب گواهینامه ISO9001:2000 در سال 2005- تقدیر نشریه Bankers از بانک ملت به دلیل احراز رتبه نخست بانک‌های ایران در سال 2002- تقدیر وزیر بازرگانی دولت پیشین از بانک ملت به دلیل کسب مقام برتر در میان کلیه بانک‌های تجاری کشور  

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تاریخچه بانک ملت

تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی


تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی
 
فرمت فایل:WORD(قابل ویرایش)تعداد 27صحفه
 
 
 
 


امانت داری از نگاه اجتماعی

از خصلتهای بسیار زیبا و پسندیده در میان انسانها امانت‌داری و بازگرداندن به موقع و همراه با سلامت امانت است.

هر کسی در زندگی گاهی به انسان پاکدل و امینی نیازمند می‌شود تا مال و وسیله‌ی راز یا مطلب مهمی را نزد او به امانت بسپارد حفظ امانت دیگران، احترام به احساسات پاک انسانی است عموم ادیان مقدس الهی بخصوص اسلام بر تقویت این صفت نیک تأکید فراوان نموده‌اند.

در قرآن مجید در مقام تعریف انبیاء آنان را با صفت، رسول، ناصح امین توصیف و معرفی می‌کند مثلاً درباره‌ی حضرت نوح می‌فرماید:

«هنگامی که برادرشان نوح بر آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟ من برای شما رسول امینی هستم»

حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمود:

خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخته جز بر راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار.
پیامبر اسلام قبل و بعد از بعثت به محمد امین معروف بود و مردم اشیاء گرانبهای خویش را نزد آن حضرت به امانت می‌سپردند. حتی درشب هجرت که رسول خدا مخفیانه از مکه خارج شد امانتهای مردم را که غالباً همان کفار بودند نزد ام ایمن نهاد و به امیرالمؤمنین علیه‌‌السلام فرمود تا در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند.
خداوند سبحان در قرآن رعایت امانت را یکی از صفات مؤمنین می‌داند و می‌فرماید:
مؤمنان کسانیند که امانتها و پیمان خویش را رعایت می‌کنند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود:

امانت‌داری روزی را زیاد می‌کند.

سفارش امام صادق به امانت داری و راستگویی

عبدالرحمن بن سیابه می‌گوید:

«هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستانش در منزل ما آمد و ضمن این که به من تسلیت می‌گفت، پرسید:« پدرت سرمایه‌ای از خودش باقی نگذاشته؟»

گفتم:« نه.»

کیسه‌ای که هزار درهم در آن بود، به من داد و گفت:« خوب از آن محافظت کن و از سودش استفاده کن

من با خوشحالی این خبر را به مادرم دادم و همان شب نزد یکی از دوستان پدرم رفتم و مقداری پارچه و لباس خریدم. کم‌کم شروع کردم به خرید و فروش، و خداوند نیز روزی فراوانی به ما داد. سپس تصمیم گرفتم به حج بروم. مادرم گفت پول آن شخص را به او پس بده. من پول او را بردم تحویلش دادم و به حج مشرف شدم. سپس از آنجا به مدینه رفتم و همراه سایر مردم به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. من که آن موقع جوان‌تر از بقیه بودم، پایین مجلس نشسته بودم و مردم پیوسته از امام سئوال می‌کردند و امام هم پاسخ می‌فرمود. مجلس که خلوت شد، امام به من اشاره کرد و من جلو رفتم.

فرمود:« کاری داری؟»

عرض کردم:« فدایت شوم. من عبدالرحمن پسر سیابه هستم.»

حضرت فرمود:« پدرت چه می کند؟»

عرض کردم:« از دنیا رفته است.» امام ناراحت شد و برایش طلب رحمت کرد. بعد پرسید:»

پدرت ارثی هم باقی گذاشته؟»

عرض کردم:« خیر.»

حضرت فرمود:« پس چطور توانستی به حج مشرف شوی؟»

من داستان مردی را که هزار درهم داده بود، برایش بازگو کردم. هنوز حرفم تمام نشده بود که از من پرسید:« هزار درهم را چه کردی؟»

گفتم:« به صاحبش برگرداندم.»

فرمود:« کار خوبی کردی.»

آن‌گاه فرمود :« می‌خواهی به تو سفارشی بکنم؟»

عرض کردم:« بفرمایید.»

فرمود:« راستگویی و امانتداری پیشه کن که با این دو کار در سرمایه‌های مردم شریک خواهی شد.» آن‌گاه انگشت‌های خود را جمع کرد.( یعنی همانند این انگشت‌ها که کنار هم قرار می‌گیرند، در اموال مردم شریک می‌شوی.) من هم به سفارش امام عمل کردم و طولی نکشید که سه هزار درهم بهره بردم.

وسعت معناى امانت و اهمیت آن در اسلام

یکى از خصلت‏هاى بسیار مهم فردى و اجتماعى، امانت‏دارى است. امانت دارى به معناى حفظ و سالم نگه‏داشتن آن از خطر و آسیب است. واژه امانت در اصل از «امن» و آرامش و اطمینان گرفته شده ؛ چنان که امانت دارى موجب امنیت، اعتماد و سلامتى جامعه از انحرافات و خطرها خواهد شد.

قیّومى صاحب لغت نامه «المصباح المنیر» مى‏نویسد:

«امانت در اصل از امن به معناى سکونت و آرامش قلب است و از نظر لفظ و معنا مانند واژه سلِمَ است: «اَمِنَ مِنَ الاسد، مثل سَلِمَ مِنهُ»، یعنى از گزند شیر ایمن شد، مرادف است با از گزند شیر به سلامت ماند»،

ضد امانت، خیانت است که زشت‏ترین خصلت از نظر عقل و دین مى‏باشد.

گرچه در میان مردم وقتى از امانت دارى سخن به میان مى‏آید، غالب مردم به امانت در امور مالى توجّه مى‏کنند، ولى بر اساس معناى لغوى و آیات و روایات بسیارى که در این راستا آمده، امانت دارى معناى وسیع و شاخه‏هاى مختلفى دارد که هر کدام در جاى خود مهم است.

به طور کلى در وهله اول، امانت را مى‏توان به دو شاخه: معنوى و مادى تقسیم کرد هر کدام از این دو نیز داراى شاخه‏هاى متعدد و آثار متناسب با خود دارند.

امانت‏هاى معنوى مانند: اسلام، ایمان،قرآن، نماز، ولایت، مقام و...

امانت‏هاى مادى مانند: ودیعه مالى، قرض الحسنه، بیت المال، سپرده‏هاى گوناگون، در نزد اشخاص حقیقى و حقوقى، بانک‏ها و...

حتى یک سوزن ته گرد و یک نخ هم در نزد افراد و یا مسؤولان دولتى، یک نوع امانت است. از امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) نقل شده که فرمودند: «امانت‏هاى خداوند، اوامر و نواهى او است و امانت‏هاى بندگان خدا، امانت‏هاى مالى است که به همدیگر مى‏سپارند.

کوتاه سخن آن که در بررسى آیات و روایات چنین بر مى‏آید که بزرگ‏ترین امانت الهى همان تکلیف و مسئولیت است که خداوند در پرتو آزادى و اراده‏اى که به انسان داده، در اختیارش نهاده است، بر همین اساس حضرت على (ع) نقل مى‏کند که پیامبر (ص) یک ساعت قبل از رحلتش خطاب به من فرمود: «یا اَباالحسن اَدّ الامانة اِلَى البرّ والفاجِرِ فى ما قَلَّ و جَلَّ حَتّى فى الخیط وَالمخیط؛ اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نیکوکار باشد یا بدکار، چه کم باشد، چه زیاد، حتى امثال نخ و سوزن هم به صاحبش برگردان.

از اهمّیت امانت دارى و رد کردن به موقع آن به صاحبش، همین بس که امام سجّاد (ع) فرمود: «بر شما باد به دادن امانت به صاحبش، سوگند به آن کسى که محمّد (ص) را به حق به پیامبرى مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین (ع) همان شمشیرى را که با آن پدرم را شهید کرد، به عنوان امانت به من مى‏سپرد، (و من آن را مى‏پذیرفتم) در امانت دارى آن خیانت نمى‏کردم.

امام صادق(ع) نیز فرمود: «هر کسى که او را مسئول امانتى کرده‏اند و او آن را به صاحبش برگرداند، هزار گره از گره‏هاى آتش دوزخ را از گردنش گشوده است، بنابراین به اداى امانت پیشى گیرید و آن را جدّى بگیرید، زیرا هر کسى که حریم امانت را رعایت کند، شیطان صد نفر از شیاطین گمراه‏گر را بر آدمى گمارد، تا او را وسوسه و گمراه کنند.

این حدیث بیان گر آن است که امانت دارى و رعایت حریم امانت به طور کامل، بسیار کار دشوارى است و انسان در این راستا باید بسیار جدى و مراقب باشد تا در کمند شیطان قرار نگیرد. چنین کسى باید با اراده نیرومند، در برابر القائات شیطان، استوار بوده و مقاومت کند.

امانت دارى از نظر قرآن و سیره پیامبر(ص)

در آیات متعددى از قرآن سخن از لزوم امانت دارى و نکوهش خیانت به امانت به میان آمده است؛ از جمله در توصیف مؤمنان و نماز گزاران راستین مى‏فرماید:«وَالَّذینَ هُم لاما ناتِهِم و عَهدِهِم راعُونَ؛ آنها امانت‏ها و عهد خود را رعایت مى‏کنند. یعنى آنهایى که حریم امانت را رعایت نمى‏کنند، مؤمن راستین، و نمازگزار حقیقى نخواهند بود.

از جمله اعلام مى‏دارد که اداى امانت از فرمان‏هاى الهى است که باید حتماً به انجام آن اقدام کرد، آن جا که با تأکید مى‏فرماید:«اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤدُّوا الاماناتِ اِلى اَهلِها. خداوند به شما فرمان مى‏دهد که امانت‏ها را به صاحبانش پرداخت کنید.

در مورد شأن نزول این آیه چنین نقل شده: وقتى در سال هشتم هجرت، مکّه به دست سپاه اسلام به فرماندهى پیامبر اکرم (ص) فتح و آزاد شد، عثمان بن طلحه در آن وقت کلید دار کعبه از طرف مشرکان بود، پیامبر(ص) او را احضار کرد و کلید را از او گرفت تا در کعبه را باز کند و درون خانه کعبه را از لوث وجود بت‏ها پاک نماید، پس از انجام این کار، عباس عموى پیامبر(ص) از پیامبر (ص) تقاضا کرد تا کلید دارى کعبه را (که منصب مهمى بود) ، به او واگذارد، ولى پیامبر (ص) بر خلاف این تقاضا، پس از بستن در کعبه، کلید را به عثمان بن طلحه (با این که در آن وقت مشرک بود) داد، در حالى که این آیه را تلاوت مى‏کرد:«اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤَدُّوا الاَماناتِ اِلى اَهلِها.

این شیوه پیامبر (ص) که بر اساس فرمان قرآن بود، حاکى از اهمّیت ویژه در امانت دارى است، تا آن جا که تقاضاى عمویش را رد کرد و امانت را به صاحبش که مشرک بود بازگرداند.

اهمّیت امانت دارى در روایات

شاید کمتر موضوعى در گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع)، هم چون امانت دارى مورد توجّه جدى قرار گرفته و با تعبیرات گوناگون به اوج ارزش آن تصریح شده باشد، ده‏ها؛ بلکه صدها سخن از پیشوایان معصوم (ع) در مورد رعایت امانت و هشدار درباره خیانت در آن به ما رسیده که هر کدام به نحوى ما را به حفظ حرمت امانت دارى فرا مى‏خواند. در این جا به عنوان نمونه به چند حدیث که هم بیان گر اهمّیت امانت دارى و هم بیان گر موضع‏گیرى و روش و منش پیشوایان در این راستا است اشاره مى‏کنیم:

  1. امام صادق (ع) فرمود: به رکوع و سجود طولانى افراد نگاه نکنید (و تنها آن را نشانه دین دارى ندانید) چرا که این چیزى است که به آن عادت کرده‏اند که هرگاه آن را ترک کنند نگران مى‏شوند، ولى به راست گویى و امانت دارى آنها بنگرید». که اگر امانت دار نیستند بدانید که دین ندارند.
  2. نیز فرمود:«به بسیارى نماز، روزه، حج و کارهاى نیک افراد و سرو صداى مناجات و راز و نیاز شبانه آنها ننگرید، بلکه به راست گویى و امانت دارى آنها بنگرید. یعنى با میزان قرار دادن راست گویى و امانت دارى، شخصیت دینى و معنوى انسان‏ها را بسنجید، نه ظاهر آراسته آنها؛ چنان که پیامبر (ص) نیز فرموده:«لَیسَ مِنّا مَن یُحَقِّرُ الاَمانَةَ؛ کسى که حفظ امانت را کوچک بشمرد از ما نیست!
  3. پیامبر (ص) فرمود: کسى که به امانت خیانت کند و آن را به صاحبش برنگرداند و با این حال بمیرد، بر دین اسلام نمرده است، لذا در حالى با خدا ملاقات مى‏کند که خداوند نسبت به او خشمگین است.

نمونه‏هایى از سیره پیامبر(ص) و امامان (ع) در امانت دارى

از بررسى سیره درخشان پیامبر (ص) و امامان (ع) به دست مى‏آید که آنها به مسئله امانت (معنوى و مادى) بسیار دقّت کرده و اهمیت مى‏دادند؛ مثلاً:

  1. پیامبر(ص) در حفظ امانت به قدرى جدى و کوشا بود که به «امین» لقب گرفت، به طورى که قبل از بعثت وقتى مشرکان او را مى‏دیدند مى‏گفتند: امین آمد. چنان که در ماجراى نصب حجرالاسود در جاى خود، که پنج سال قبل از بعثت رخ داد، همین مطلب آمده است که گفتند: «هذا الامین قد رضینا به؛ ما به داورى این امین در نصب حجرالاسود، راضى شدیم.

در ماجراى هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه آن حضرت در سخت‏ترین و خطرناک‏ترین شرایط، حضرت على (ع) را به جاى خود نصب کردو شبانه از مکه خارج شد، امورى موجب شد که پیامبر (ص) على (ع) را جانشین خود کند و پس از چند روز، هجرت نماید، در رأس این امور، اداى امانت‏هایى بود که بعضى از مشرکان در نزد پیامبر (ص) داشتند، ابن هشام در سیره خود مى‏نویسد: «حضرت على (ع) سه شبانه روز در مکه ماند تا امانت‏هاى مردم مکه را که نزد پیامبر(ص) بود، به صاحبانش برساند تا پس از آن که امانت‏ها را به صاحبانش رد کرد او نیز هجرت کند.

از حوادث جالب این که در ماجراى جنگ خیبر که در سال هفتم هجرت رخ داد، آذوقه سپاه اسلام، تمام شد و از نظر غذا رسانى به قدرى در مضیقه قرار گرفتند که براى برطرف نمودن گرسنگى، از گوشت حیواناتى مانند اسب، قاطر و...(که گوشتشان مکروه است) مى‏خوردند، در این شرایط چوپانى از یهودیان را دیدند که گوسفندهاى آنها را از بیابان به سوى قلعه‏ها مى‏برد، خواستند آن گوسفندان را به غنیمت بگیرند، چوپان گفت: این‏ها نزد من امانت است. پیامبر (ص) در برابر صدها سرباز گرسنه، با صراحت فرمود:«در آیین ما خیانت به امانت، یکى از بزرگ‏ترین جرم‏ها است، برتو لازم است که همه گوسفندها را تا در قلعه ببرى و به صاحبانش برسانى.» آن چوپان اسلام را پذیرفت، گوسفندان را به صاحبانش سپرد و سپس به سپاه اسلام پیوست و با یهودیان جنگید تا به شهادت رسید.

مسئله جالب دیگر درباره هشدار شدید پیامبر(ص) به کسى است که اندکى در امانت بیت المال خیانت کرده بود، او یکى از اصحاب به نام "مِدعَم" غلام رفاعة بن زید بود، هنگامى که رسول خدا (ص) و همراهان از جنگ خیبر باز مى‏گشتند به سرزمین وادى القرى رسیدند، در آن جا مدعَم مشغول پیاده کردن وسایل سفر پیامبر(ص) از پشت شتر بود، ناگاه تیرى از ناحیه دشمن به پیکر مَدعَم اصابت کرد و به شهادت رسید، اصحاب دور جنازه مطهّر او جمع شدند و ضمن اظهار تأسف، خطاب به او گفتند:«بهشت بر تو گوارا باد.» پیامبر (ص) فرمود:«نه سوگند به کسى که جان محمّد در دست اوست، اکنون زبانه‏هاى آتش از لباسى که مِدعَم پوشیده شعله‏ور است، چرا که او آن را از غنایم خیبر برداشته.»(و به امانت خیانت کرده است) حاضران از این سخن پیامبر(ص) به سختى تحت تأثیر قرار گرفتند، یکى از اصحاب به پیش آمد و عرض کرد:«اى رسول خدا! آیا من هم که دو بند کفش ناچیز را از غنایم برداشته‏ام، مجازات مى‏شوم؟» پیامبر (ص) فرمود:«یقدّ لک مثلها فى النّار؛ براى تو نیز همانند آن دو بند کفش در آتش دوزخ بریده مى‏شود.

  1. امام صادق (ع) فرمود:«حضرت على (ع) در پیشگاه رسول خدا (ص) به آن مقام بسیار ارجمند نرسید مگر به خاطر دو خصلت: راست گویى و امانت دارى.

امانت دارى حضرت على (ع) در همه امور، به ویژه حفظ بیت المال، بسیار دقیق و جدّى بود، به گونه‏اى که عده‏اى از دوستانش به او پیشنهاد کردند براى پیشرفت کار حکومت (حداقل در آغاز کار) براى افراد صاحب نفوذ، در تقسیم بیت المال امتیازى قائل شود، آن حضرت با کمال صلابت و خشم این پیشنهاد را رد کرد و فرمود:«آیا به من دستور مى‏دهید که براى پیروزى خود، از روى جور و ستم در حق کسانى که بر آنها حکومت مى‏کنم، استفاده کنم؟ سوگند به خدا تا زنده‏ام و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مى‏کنند، هرگز به چنین کارى دست نمى‏زنم، اگر این اموال از خودم بود، به طور مساوى در میان آنها تقسیم مى‏کردم (و عدالت را رعایت مى‏نمودم) تا چه رسد به این که این اموال، اموال خدا (و متعلّق به بیت المال) است.

در حدیث آمده: حضرت على (ع) هنگام فرا رسیدن وقت نماز آن چنان دگرگون مى‏شد که غیر عادى به نظر مى‏رسید، علّتش را مى‏پرسیدند، مى‏فرمود: «وقت نماز رسیده، وقت همان امانتى که خدا بر آسمان و زمین عرضه داشت و از حمل آن ابا کردند و ترسان شدند.

  1. بعداللّه بن سنان مى‏گوید: امام صادق (ع) را در مسجد النبى دیدم که پس از نماز رو به قبله نشسته بود، پرسیدم: بعضى از سلاطین و طاغوتیان در نزد ما امانتى مى‏گذارند، خمس مال خود را نیز به شما نمى‏پردازند، آیا امانتشان را به آنها برگردانیم؟» در پاسخ سه بار فرمود:«وَ رَبِّ هذِه القِبلَةِ...؛ سوگند به پروردگار این قبله، اگر ابن ملجم قاتل جدّم على (ع) - که من در جست جوى او (براى انتقام) هستم، و او خود را مخفى مى‏کند - امانتى به من بسپرد (و من بپذیرم) آن را حتماً به او خواهم داد.

در مورد انتقال صحیفه سجّادیه از یحیى بن زید به پسر عموهایش محمد و ابراهیم (دو پسر عبداللّه بن حسن مثنّى) چنین روایت شده: متوکّل بن هارون مى‏گوید: صحیفه را با کمال حفظ امانت به مدینه بردم، نخست به محضر امام صادق (ع) رفتم و ماجراى وصیّت یحیى بن زید و شهادت او را خبر دادم، سپس عرض کردم. یحیى صحیفه سجّادیه را به من داد تا به پسر عموهایش محمد و ابراهیم برسانم (گویا بین محمد و ابراهیم پسران عبداللّه بن حسن مثنّى با امام صادق (ع) بر سر مسئله قیام، یک نوع نقاهت و جدایى وجود داشت و متوکل مى‏خواست صحیفه به آنها نرسد) اینک صحیفه را نزد شما آورده‏ام، امام صادق (ع) در مورد شهادت یحیى به شدت گریه کرد و در حق او دعا نمود نگاهى به صحیفه کرد و فرمود: «سوگند به خدا! این خط عمویم زید! و املاى جدّم امام سجّاد (ع) است» آن گاه عرض کردم: «آیا اجازه مى‏دهید این صحیفه را به محمد و ابراهیم، پسران عبداللّه بن حسن، برسانم؟» آن حضرت نخست این آیه را خواند: «انّ اللّه یأمروکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها؛ خداوند به شما فرمان مى‏دهد که امانت‏ها را به صاحبانش باز گردانید» آن گاه فرمود: آرى صحیفه را به آنها بده (زیرا امانت است و طبق سخن خدا در قرآن، امانت را باید به صاحبش داد) آن گاه متوکّل برخاست تا نزد محمد و ابراهیم برود، امام صادق (ع) فرمود:«همین جا باش و براى آن دو، پیام فرستاد که نزد من بیایید، آنها آمدند، متوکّل در حضور امام صادق (ع) امانت (صحیفه) را به محمد و ابراهیم سپرد

یکى از امانت‏ها، قرض الحسنه است. قرض گیرنده باید متوجه باشد که مبلغى را که قرض گرفته یک نوع امانت است، وقتى موعدش فرا رسید، باید آن را به صاحبش بپردازد، که اگر بدون عذر شرعى، یک ساعت از موعدش بگذرد، به همان اندازه خیانت نموده است. بر همین اساس در سیره زندگى امام صادق (ع) آمده است: عبداللّه بن سیّابه باپدرش (سیّابه) از اهالى کوفه و از دوستان و آشنایان امام صادق (ع) بودند. سیّابه از دنیا رفت و چون فقیر بود چیزى براى پسرش عبدالرّحمان به ارث نگذاشت، یکى از دوستان سیّابه نزد عبدالرّحمان آمد و پس از احوال پرسى و گفتن تسلیت، هزار درهم به او قرض داد، عبدالرّحمان آن پول را پذیرفت و با آن به فعالیت‏هاى اقتصادى پرداخت، کارش رونق گرفت به طورى که مستطیع شد و تصمیم گرفت براى انجام مراسم حج به مکّه برود. نزد مادر رفت و تصمیمش را به او گفت، مادر به او گفت: «قبل از سفر حج، پولى را که از دوست پدرت قرض گرفته‏اى پرداخت کن.» او نزد دوست پدر رفت وپس از تشکر، قرض خود را ادا کرد. سپس عازم مکه شد. پس از انجام مراسم حج به مدینه رفت و براى زیارت امام صادق (ع) به محضر آن حضرت شرفیاب شد. امام صادق پس از اطلاع از فوت سیّابه، اظهار تأسف کرد و به عبدالرّحمان تسلیت گفت، سپس به او فرمود:«آیا پدرت مالى براى تو به ارث گذاشت؟»(که تو مستطیع شدى و براى انجام حج به مکّه آمدى؟) عرض کرد: نه چیزى به ارث نگذاشت.

امام صادق فرمود: پس با چه مالى مستطیع شدى و به مکّه آمدى؟ عبدالرّحمان به شرح ماجراى قرض دادن دوست پدرش و رونق تجارت و کارش پرداخت، هنوز سخنش تمام نشده بود، امام صادق (ع) به او فرمود: آن هزار (درهم) را چه کردى؟ آیا به صاحبش دادى (امانت را به صاحبش رد کردى؟) عرض کرد: به صاحبش برگرداندم. امام صادق (ع) فرمود: «احسنت، آیا میل دارى پندى به تو بدهم؟» عرض کرد: فدایت شوم! آرى. امام فرمود: «علیک بصدق الحدیث و اداء الامانة تشرک النّاس فى اموالهم هکذا - و جمع بین اصابعه؛ بر تو باد به راست گویى و امانت دارى، تا شریک مال مردم شوى، این چنین که مى‏بینى - هنگامى که این سخن را فرمود، انگشتانش را به هم جمع کرده و نشان داد». یعنى آدم خوش معامله این چنین شریک مال مردم است.

عبدالرحمان مى‏گوید: این سخن (نورانى) امام صادق (ع) را به خاطر سپردم و رعایت کردم، کارم به قدرى رونق گرفت که در یک سال زکات اموالم سیصد هزار درهم شد.

آرى اگر امانت دارى به طور صحیح و کامل در جامعه رعایت شود، موجب آثار درخشان، از جمله آرامش فکر، استحکام روابط، و افزایش اعتماد خواهد شد، در غیر این صورت، رشته‏هاى برادرى و دوستى از هم مى‏گسلد و مردم نسبت به همدیگر بد بین شده و به جاى احساس امنیت، احساس وحشت مى‏کنند، نگرانى‏ها جایگزین آرامش خواهد شد و همین امر باعث نابودى بخشى از ارزش‏ها در جامعه؛ به ویژه خصلت قرض الحسنه مى‏گردد. چرا که عدم اعتماد موجب مى‏شود که خیراندیشان، به این امر حیاتى و مقدس، اقدام نکنند، و از پیامدهاى شوم آن که امروز گریبان گیر جامعه ما شده بترسند؛ مثلاً پر شدن زندان‏ها که بر اثر برگشت چک‏ها است و از معضلات مهم اجتماعى و اقتصادى به شمار مى‏آید از همین باب است.

 

 

 

 

منابع:

  1. المصباح المنیر، واژه امین.
  2. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 496.
  3. بحارالانوار، چاپ اسلامیه، ج 77، ص 275 و 418.
  4. مشکاةالانوار طبرسى، ج 3 ،ص 142.
  5. آیات: سوره مؤمنون،آیه 8؛ سوره معارج، آیه 32؛ سوره نساء، آیه 58؛ سوره انفال، آیه 27؛ سوره بقره، آیه 283 و سوره احزاب، آیه 73.
  6. سوره مؤمنون آیه 8؛ سوره معارج، آیه 32.
  7. سوره نساء، آیه 58.
  8. تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 63.
  9. اصول کافى، ج 2، آیه 105.
  10. بحارالانوار، ج 75، ص 114.
  11. همان، ص 172.
  12. همان، ص 171.
  13. کحل البصر محدث قمى، ص 125.
  14. سیره ابن هشام، ج 2، ص 138.
  15. همان، ج 3، ص 345؛ فروغ ابدیت، ج 2، ص 247.
  16. سیره ابن هشام، ج 3،ص 353 و 354.
  17. اصول کافى، ج 2، ص 104.
  18. نهج البلاغه، خطبه 126.
  19. تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 313.
  20. مشکاة الانوار، ص 140؛ مجموعه ورّام، ج 1، ص 20.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امانت داری از نگاه اجتماعی و دینی

اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى 34 ص

اختصاصی از نیک فایل اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى 34 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى

یکى از مهمترین عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوین صحیح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرین پیشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمین مى‏باشد. اما در اینجا باید نکاتى را در تحقق این امر بنیادین و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراکز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اینکه در اسلام بعد از تاریخ صدر آن با عدم فعلیت تاریخى و سیاسى نظام ولایت در زمان حیات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ایران، جنبه سیاسى و اجتماعى اسلام که در عرصه حکومت در انحصار خلفاى بنى‏امیه و بنى‏عباس و بعدا سلاطین مستبد قرار گرفت، از جنبه فکرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتیجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبیعى و ریاضى در تاریخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سیاست و اقتصاد به علت عدم وجود آزادیهاى سیاسى به انحطاط کامل گرایید تا بعد از نهضت مشروطه، با روى کار آمدن حکومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى این رژیم در غربى کردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزادیهاى ملى و سیاسى، علوم اجتماعى و انسانى علیرغم تاثیرپذیرى سطحى و صورى از تفکر و تمدن غرب مجال رشد و نضج کافى نیافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشکیل نظام مقدس مبتنى بر ولایت و رهبرى حضرت امام‏خمینى (ره)، مسائل معنوى و علوم دینى با جنبه‏هاى سیاسى، اجتماعى و مادى، پیوندى مستحکم یافت که بعدا مى‏بایست در انقلابى فرهنگى با تبیین و تفسیر علمى این پیوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوین علوم انسانى بر اساس مبانى اصیل اسلامى که بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ایران به علت ظهور و حاکمیت‏حکومتهاى غیر دینى و مستبد مسکوت ماند، صورت مى‏پذیرفت. اما متاسفانه عدم تحقق این امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدریج موجب ازدیاد فقر فرهنگى در زمینه علوم انسانى و تجربى جدید و در نتیجه باعث تشدید وابستگى فکرى برخى از اساتید دانشگاهى ایران به غرب گردید و این امر نیز تاکنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فکرى، سیاسى و دانشگاهى در این سرزمین گردیده است و امروز بعد از تحقق نظام ولایت در این کشور با تهاجم و شبیخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ایران عرصه تاخت و تازاندیشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى که برخى از مراکز پژوهشى علمى و فکرى کشور نیز متاسفانه تحت تاثیر این امواج سهمگین غیر اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا که مقام معظم رهبرى درباره این امر خطیر و حساس با صراحت هشدار داده و مکررا فرموده‏اند "آینده نظام وابسته به اسلامى کردن دانشگاهها مى‏باشد" زیرا مى‏دانیم که همه مسوولین نظام بدون استثناء درآینده همانند گذشته با تحصیل رسمى در دانشگاهها و یا در خارج از آن تحت تاثیر وضعیت فکرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در این مورد ذکر آن بسیار سرنوشت‏ساز مى‏باشد این است که از آنجا که بزرگترین پیام فرهنگى حضرت امام خمینى (ره) در ارتباط با نحوه تدوین علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقایق و تعالیم معنوى اسلامى در این فرموده موجز اما بسیار عمیق ایشان خلاصه مى‏شود که "تمام علوم چه علوم طبیعى باشد و چه علوم غیرطبیعى باشد، آنکه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى که اسلام دارد این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهى و به توحید بازگردد" (1) .اندیشمندان و اساتید متفکر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بایست‏با نوعى وحدت فکرى و با نوعى همفکرى علمى به تدوین علوم انسانى جدید با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جدید در غرب براساس مبانى فکرى و علمى علوم اسلامى و حقایق مکتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ایجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نیاز کشورمان گردند تا به این وسیله هم برخى معضلات عمیق فرهنگى کشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عمیق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.

در اینجا لازم است‏براى فهم عمیق جمله مذکور حضرت امام که در دنیاى علمى و فکرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترین متفکران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى کنیم (تا مشخص گردد که امر تدوین علوم انسانى جدید بر اساس حقایق دین اسلام که یکى از مهمترین ارکان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراکز فکرى و آموزشى کشور است‏خود نیاز به کارى فکرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏اندیشمندان اصیل اسلامى و عالم به معارف جدید بشرى دارد و به همین علت جز با تفکر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جدید ممکن نمى‏باشد به عبارت دیگر تحقق این امر اساسى نیازمند یک جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد که تنها با صدور چند بخشنامه عملى و یا نصیحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممکن نمى‏باشد.

در اینجا براى اینکه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف کامل یابیم نظر یکى از بزرگترین فیزیکدانان و جهان‏شناسان تمام تاریخ علم مغرب زمین یعنى"ماکس پلانگ" را در نیمه اول قرن حاضر متذکر مى‏گردیم "به این ترتیب به جایى مى‏رسیم که علم حدودى را که از آنها نمى‏تواند تجاوز کند معین مى‏نماید و در عین حال نواحى دیگرى را نشان مى‏دهد که از حوزه فعالیت وى خارج است... نقطه عزیمت ما از سرزمین یک علم خصوصى بود و در ضمن به یک رشته مسائل رسیدیم که همه جنبه فیزیکى خالص داشتند ولى در پایان کار از جهانى که فقط جنبه حسى داشت‏به یک جهان واقعى متافیزیکى رسیدیم. (2)

"برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها"

البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شریف توحید نیازمند تحقق "انقلاب فرهنگى" بزرگى است که متاسفانه تاکنون در عرصه دانشگاهها و مراکز پژوهشى تحقق نیافته است زیرا غالب اساتید رشته‏هاى فلسفه و الهیات و عرفان که مى‏بایست تاکنون به تدوین چارچوب و تعریف دقیقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بینى فلسفى متناسب با تفکر و تمدن معاصر جهان براى هدایت علوم انسانى پایه و فنى اهتمام مى‏ورزیدند با بى‏تفاوتى و سکوت از اهتمام به چنین مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دینى و آشنایى با تفکر جهان غرب، حضور در چنین عرصه حیاتى و ارتباط غیر مستقیم و علمى با عرصه حکومت و سیاست کشور اسلامى را نوعى کار "ایدئولوژیک" و سیاسى صرف تلقى کردند. از سوى دیگر با وجود چنین خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتید علوم اجتماعى، اقتصادى و سیاسى که فاقد فهم عمیق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ایجاد چارچوب مورد نیاز انقلاب فرهنگى در این سرزمین الهى مى‏باشند، تحت تاثیر مکاتب اجتماعى و سیاسى غرب با طرفدارى ازبینش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرایى در عرصه علوم انسانى و سیاسى مى‏باشند و در این میان برخى از متخصصان علوم پایه و فنى که مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دینى دارند با تلاش در "عصرى کردن معرفت دینى" سعى در انطباق اسلام با مکتب "نئوپوزیتوسیم" غرب که در واقع مروج مکتب "ماتریالیسم جدید و علمى" مى‏باشد دارند و در این جهت گروه کثیرى از عالمان علوم پایه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند که علوم مذکور هیچ ارتباطى با رشته‏هایى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهیات و دین ندارند و بلکه در تباین و تخالف باعلوم مذکور هستند و خود داراى قلمروى کاملا مستقل مى‏باشند. چنین بینش مادى و حسى هم اکنون در میان بسیارى از دانشجویان و برخى اساتید علوم پایه و فنى و همچنین علوم اجتماعى و سیاسى به علت فقدان و حضور یک جریان نیرومند و مترقى فرهنگ اسلامى که درگذشته با متفکران و بزرگانى چون علامه طباطبایى، استاد شهید مطهرى و... چنین بینش اصیل و بنیادین براى نسل گذشته را فراهم نمودند و این تلاش عظیم فرهنگى در انطباق متعادل تعالیم عالیه اسلام با مقتضیات عصرجدید خود زمینه فرهنگى مورد نیاز را براى تاسیس حکومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس کامل تفکر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سیاسى و همچنین کسب علوم جدید و حتى بینش برخى مکاتب فلسفى و الحادى و اومانیستى مغرب زمین را در برخى مراکز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند تا به این وسیله نادانسته جامعه اسلامى ما را با یک بحران فرهنگى و فکرى ژرف و ریشه‏دار مواجه سازند. در این میان برخى از عالمان و مدیران مراکز آموزشى و پژوهشى و اجرایى کشور به علت‏سنخیت رشته تخصصى خود با علوم مادى به نحوى غیر صحیح هنوز همانند قرون 18 و 19 اروپا توهم مى‏کنند که علوم جدید مادى مغرب زمین داراى ارزشى مطلق و کاملا عینى مى‏باشد در حالى که در قرن حاضر برخلاف پندار بسیارى از آنها که سعى در تفسیر نامتعادل میان دین و حقایق ماورالطبیعى بر اساس علوم جدید مادى غرب دارند بسیارى از فیزیکدانان و جهان شناسان بزرگ غرب همچون "ماکس پلانگ"، "انیشتین" و خصوصا "جینز" و "ادینگتون" و... سعى کامل در انطباق و تفسیر مبانى علم فیزیک جدید با برخى حقایق متافیزیکى و حتى عرفانى دارند که در اینجا ما تنها به ذکر گفتار یکى از این بزرگان و دانشمندان متعادل و عالیقدر اروپا مبادرت مى‏ورزیم. (3) "از این دورنما ما یک جهان روحانى را در کنار جهان فیزیکى تشخیص مى‏دهیم" و درست در چنین شرایط فکرى جهان معاصر، برخى متجددان غربگراى داخلى مدعى اقتباس فرهنگ و الگوى توسعه نامتعادل معاصر جهانى مى‏باشند و به این وسیله دانشگاهها و مراکز پژوهشى کشور را علیرغم برخى پیشرفتهاى علمى و فنى اخیر که اصلاح و تکمیل آن بصورت متعادل وهمه جانبه بسیار ارزشمند و مغتنم مى‏باشد با بحرانى فرهنگى مواجه ساخته‏اند به نحوى که بارها رهبر معظم انقلاب با شکوه از روند کار دانشگاهها و مراکز مربوطه خواستار اسلامى شدن دانشگاهها و مراکز پژوهشى شده‏اند و تصریح نموده‏اند که سرنوشت آینده کشور بستگى به همین تحقق اسلامى کردن دانشگاهها و مراکز پژوهشى مربوطه دارد. اما در پاسخ به چنین خواست‏بنیادین و ضرورى بسیارى از مسوولین تصور مى‏کنند که تنها با صدور چند آیین‏نامه صورى و یا اجرایى و ادارى مى‏توان به انجام چنین مسئله خطیر مبادرت ورزید غافل از آنکه مسئله اسلامى شدن دانشگاهها در مرحله نخست‏با ایجاد تحولى فرهنگى و فکرى در عرصه علوم فلسفى و دینى و انسانى که خود مى‏تواند منجر به تحقق توسعه‏اى همه جانبه در همه عرصه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، علمى و سیاسى گردد، ممکن و میسر مى‏باشد تا به این وسیله کشور اسلامى ما قادر به رفع مشکلات و نیازهاى مادى و همچنین معنوى خود و بلکه امت‏بزرگ اسلامى گردد تا بتواند در دنیاى به بن بست رسیده و بحرانى و متناقض جهان کنونى که دچار تعارضاتى ریشه‏اى در همه عرصه‏هاى فلسفى، علمى، اخلاقى، سیاسى و زیست - محیطى است‏با پى‏ریزى یک تمدن متعادل و بزرگ اسلامى در آینده‏اى نه چندان دور که امروزه سخت مورد نیاز جامعه بشرى است. منادى رهایى بشر از بن بست و بحران موجود در تمدن مبتنى بر پیشرفت و آشوب و یا علم و توحش مدرن معاصر گردد.


دانلود با لینک مستقیم


اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمینى 34 ص

دانلود مقاله کامل درباره نگاه اسلام به ورزش و تربیت بدنی 14 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره نگاه اسلام به ورزش و تربیت بدنی 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

مقدمه:

نگاه اسلام به ورزش و تربیت بدنی:

اسلام به عنوان دین کامل به ورزش جسم در جهت تمام و تکمیل کردن ابعاد وجودی انسان، اهمیت لازم را داده و بر جنبه‌های مختلف آن از جمله شخصیت‌سازی کودکان، اهمیت جسم، مسابقه و نام بردن و تاکید کردن بر برخی از ورزش‌ها، سنگ تمام را گذاشته است.

شخصیت سازی کودکان:

اگر چه در علم روانشناسیِ شخصیت در زمان ما به نکات جالبی در ساختار انسان از جمله بازی‌های کودکانه مطالبی گفته شده و با دقت به بررسی این قسمت مهم از زندگی آدمی پرداخته‌اند لیکن به لحاظ ساختار انسان مدار دین اسلام، از همان آغاز این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.

در قرآن کریم می‌خوانیم: «ارسله معنا غدا یرتع ویلعب و انا له لحافظون»

« ای پدر[ فردا او را با ما به ]صحرا‌ بفرست که در چمن و مراتع بگردد و بازی کند و البته ما از هر خطری او را محافظت می‌کنیم».

این گذر قرآن کریم بر امری طبیعی است که برادران یوسف از آن استفاده کردند و به پدر اصرار کردند که او را با خود به صحرا ببرند، در ضمن روایتی در آیین تربیت فرزندان، امام صادق علیه السلام نیز بر این امر تصریح می‌فرمایند: «طفل هفت سال بازی کند، هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد و هفت سال حلال و حرام را یاد بگیرد». در امر تربیت توصیه‌ی ائمه‌ی معصومین (علیهم صلواه الله)، همراهی با کودکان در بازی با اوست:

امام المتقین حضرت علی علیه السلام می‌فرماید:

«رحمت خدا بر پدری که در راه نیکی و نیکوکاری به فرزند خود کمک کند، به او احسان نماید و چون کودکی، رفیق دوران کودکی وی باشد و او را عالِم و مؤدب بار آورد».

نگرش اسلام به مسابقات ورزشی:

مسابقه همواره از حس برتری جویی انسانها نشأت گرفته و این خود، نوعی پیشی گرفتن و جلو افتادن تلقی می‌شود اسلام که دینی است انسان ساز، به این امر توجه کامل دارد و از این حس طبیعی در جهت ارتقاء روحیه‌ی الهی و معنوی، بهره برده است و آنان را به سوی انجام کارهای خیر دعوت و تشویق کرده است:

«ولکل وجهه هو مولیها فاستبقواالخیرات» «و هر کسی را راهی است به سوی حق پس در کارهای نیک از یکدیگر پیشی بگیرید».

یا در جای دیگر در اوصاف بندگان راستین خداوند می‌فرماید:

«اولئک یسارعون فی الخیرات و هم لها سابقون» «چنین بندگانی درسعادت و خیرات تعجیل می‌کنند و اینان هستند که در کارهای نیک سبقت می‌جویند».

مسابقات ورزشی و سیره‌ی پیامبر (ص)

با نگرش به زندگانی پیامبر (ص) به این نکته می‌رسیم که ایشان مسابقات را تأیید می‌فرمودند، امام صادق علیه السلام می‌فرمایند شخصی اعرابی به مدینه آمد و به پیامبر خدا (ص) پیشنهاد مسابقه‌ی شترسواری کرد، پیامبر (ص) قبول فرمود، در این مسابقه، شتر پیامبر (ص)، از شتر اعرابی عقب ماند، پیامبر (ص) به اصحاب فرمود: شما این شتررابالا بردید و خداوند دوست داشت که او را پایین بیاورد. کوهها برای کشتی نوح، گردن فرازی کردند و کوه جودی، تواضعش بیشتر از همه بود، به همین جهت، خداوند کشتی نوح را بر کوه جودی فرود آورد.

ائمه‌ی ما نیز در این امر از پیامبر اسلام (ص) تبعیت داشته‌‌اند، در تاریخ آمده است هشام بن عبدالملک از امام باقر علیه السلام خواست تا در مسابقه‌ی تیراندازی شرکت کند (و قصد او تخفیف مقام امامت بود) امام علی علیه السلام نیز پذیرفتند:

امام (ع) کمان را برداشت و هدف را نشانه گرفت و دقیقا تیر را بر هدف زد، سپس تیر دیگری خواست و طوری نشانه روی کرد که دقیقا تیر دوم بر تیر اول سوار شد و به همین ترتیب تیر سوم را بر تیر دوم و تیر چهارم را بر تیر سوم.... در امر مسابقه در فقه ما نیز جواز بعضی ورزش‌ها (برای مسابقه) اعلام شده است.

ورزش های مورد تأکید در اسلام:

با بررسی متون اسلامی روشن می شود که ورزشهایی چون تیراندازی، سوارکاری، شنا، شمشیرزنی، کشتی، مبارزه با نیزه و وزنه برداری، مورد تأکید اسلام قرار گرفته‌اند و به لحاظ اهمیت آنها به طور گذرا به این متون می‌پردازیم:

تیراندازی: ورزش تیراندازی با کمان یکی از پربهاترین ورزش‌ها در نظر اسلام و متون دینی ماست؛ تا جائیکه در قرآن کریم نیز از آن نام برده شده است: «و ما رمیت إذا رمیت ولکن الله رمی» ([ای پیامبر] تو تیر نیانداختی بلکه خداوند تیر انداخت) پیامبر اسلام (ص) نیز در مورد این ورزش مهم می فرمایند:

«احب اللهو إلی الله تعالی إجراء الخیل والرمی» «بهترین بازیها در پیشگاه خداوند تعالی اسب دوانی و تیراندازی است».

و یا در حدیث دیگری فرموده‌اند:

«همانا زمین بر شما گشوده می‌شود و دنیا شما را کفایت خواهد کرد پس هیچ یک از شما هنگامی که سرگرم تیراندازی است احساس عجز و سستی نکند.»

اسب سواری: ورزش سوارکاری از جمله ورزشهایی است که در متون دینی ما اعم از قرآن و روایات در باره‌ی آن سخن به میان آمده است از نمونه‌های آن موارد زیر است:

«و شما [ای مؤمنان] در مقام مبارزه با آنها خود را مهیا کنید و تا آن حد که می‌توانید از آذوقه و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خود فراهم سازید».

و در حدیثی پیامبر اسلام (ص) می فرمایند:

«مسابقه به جز در اسب سواری، شتر سواری و تیراندازی جایز نمی‌باشد».

شنا: شنا نیز در زمره‌ی ورزش‌هایی است که بر یادگیری آن تاکید شده است تا جاییکه پیامبر اکرم (ص) آنرا جزء حقوق فرزندان نسبت به پدر قرار داده است و فرموده:

«حقِ فرزند بر پدرش آن است که نوشتن، شنا کردن، تیرانداختن را به او بیاموزد و او را جز با غذایِ خوب و حلال تغذیه نکند».

کشتی: دیگر از ورزشهایی که در روایات در مورد آن سخن رفته ورزش کشتی است، در بحارالانوار، مرحوم مجلسی (ره) داستانی را در مورد کشتی گرفتن امام مجتبی و امام حسین (علیهماالسلام) آورده که عینا نقل می‌نمایم:

امام صادق علیه السلام فرمود:

«یکی ازشبها پیامبر اکرم (ص) همراه امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) وارد خانه‌ی حضرت فاطمه (س) گردید، پیامبر اکرم (ص) به فرزندانش فرمود؛ برخیزید و با یکدیگر کشتی بگیرید، دو کودک برخاستند و به کشتی گرفتن مشغول شدند، حضرت فاطمه (س) که برای انجام کاری به خارج از منزل رفته بود، به خانه بازگشت و و صحنه‌ی کشتی فرزندان را مشاهده نمود و شنید که پیامبر (ص) امام حسن (ع) را برای پیروزی در مسابقه تشویق می فرماید، پس حضرت زهرا (س) با تعجب گفت: آیا برای پیروزی، یکی از ایندو را تشویق می‌کنید؟! آن هم تشویق فرزند بزرگتر برای مغلوب کردن فرزند کوچکتر!

پیامبر (ص) فرمود: دخترم آیا رضایت نداری به اینکه من فرزندم حسن (ع) را برای پیروزی بر فرزندم حسین (ع) تشویق کنم در حالی که دوستم جبرئیل امین نیز فرزندم حسین (ع) را برای پیروزی بر فرزندم حسن (ع) تشویق می نماید».


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نگاه اسلام به ورزش و تربیت بدنی 14 ص

دانلود مقاله کامل درباره مدیریت حافظه

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره مدیریت حافظه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

اولین نگاه و شروع در ساده ترین سیستم مدیریت حافظه و سپس بررسی تدریجی برای جزئیات بیشتر وبیشتر.

1-4 مدیریت حافظة اصلی

سیستم های مدیریت حافظه به دو دسته تقسیم می شوند: آنهایی که مراحل را عقب وجلو بین حافظه اصلی ودیسک در طی کارحرکت می دهند و آنهایی که کار نمی کنند. آخری آسان تر است بنابراین ما آنها را ابتدا مطالعه خواهیم کرد. بعداض در بخ،ما صفحه گذاری کردن و معاوضه کردن را آزمایش خواهیم کرد. در این بخش خواننده باید درذهنش نگهدارد که معاوضه کردن و صفحه بندی کردن واقعیات هنری هستند که توسط فقدان حافظه اصلی کافی برای نگهداشتن تمام برنامه ها یک درجا بوجود می آیند. بدلیل اینکه حافظه اصلی ارزان تر بدست می آید. استدلال ها در رفتار یک نوع از دیدگاه مدیریت حافظه یا نوع دیگر ممکن است کنار گذاشته شوند. اگرچه برنامه ها سریعتر و بیشتر از حافظه ی که ارزان تر بدست می آید، در دسترس هستند.

1-1-4 برنامه ریزی تکی بدون صفحه گذاری یا معاوضه

ساده ترین امکان دیدگاه مدیریت حافظه فقط بکاربردن یک برنامه در یک زمان است، سهیم کردن حافظه بین آن برنامه و سیستم کاربردی. سه نوع متفاوت در این زمنیه در شکل 1-4 نشان داده شده اند. سیستم کاربردی ممکن است در ته حافظه در RAM باشد، همانطورکه در شکل a 1-4 نشان داده می شود ممکن است در بالای حافه در یک ROM باشد و استراحت سیستم در RAM پانی باشد همانطور که در شکل c1-4 نشان داده می شود مدل آخری توسط سیستم های Ms-Dos کوچک استفاده می شود. روی IBMPC ها، سیستم موجود در BISO,ROM نامیده میشود.( سیستم داده، پردازه اصلی) وقتی سیستم در این راه زمان دهی می شود فقط یک مرحله در یک زمان می تواند انجام شود. به همان زودی که مصرف کننده یک سفارش را تایپ میکند سیستم کاربردی برنامه مورد نیاز را از دیسک به حافظه کپی می کند و بکار می برد. وقتی مرحبه به پایان می رسد سیستم بکاربرده شده یک مشخصه یا خصوصیت را نشان می دهد و برای یک سفارش جدید منتظر می ماند. وقتی یک سفارش دریافت می کند، یک برنامه جدید را به حافظه می برد.

2-1-4 برنامه ریزی چندگانه با قسمت بندی های ثابت

اگرچه برنامه ریزی منفرد بعضی وقتها روی کامپیوترهای کوچک بدون سیستم های کاربردی ساده استفاده می شود اغلب انجام می شود تا به مراحل چندگانه اجازه بدهد که اجرا شوند.در سیستم های زمان دار، داشتن مراحل چندگانه درحافظه در ابتدا به این معنی است که وقتی یک مرحله انجام شود و منتظر پایان رسین I/O را افزایش می دهد. به هر صورت حتی در کامپیوتر های شخصی،اغلب قادربودن به انجام دو یا چند برنامه در یک جا مفید است. آسان ترین راه برای دستیابی به برنامه ریزی چندگانه آسان است و آن تقسیم حافظه به قسمت بندی های n میباشد. این تقسیم بندی می تواند برای مثال بطور سالانه وقتی که سیستم شروع به کار می کند انجام شود. وقتی کاری پیش می آید می تواند در ورودی برای کوچکترین قسمت بندی قرارداده شود که آن را نگهدارد. از آنجائیکه قسمت بندی ها در این قسمت ثابت می شوند، هیچ فضای در یک قسمت بندی توسط یک کار از دست داده شده استفاده نمی شود. در شکل a 2-4 ما هچیگونه این سیستم از دو قسمت بندی های ثابت و مجزای ورودی را می بینیم. یک سازماندهی متناوب برای حفظ یک ردیف تکی در شکل b 2-4 نشان داده شده است.در هرجا که تقسیم بندی آزاد می شود، نزدیکترین کار به جلوی ردیفی که در آن ثابت می شود میتواند به سمت قسمت بدی خالی رانده شود و به اجرا دربیاید. از آنجائیکه تلف کردن یک قسمت بندی بزرگ روی یک کار کوچک رضایت بخش نیست، یک استراتژی متفاوتی برای جستجوی تمام ردیف ورودی در جائیکه قسمت بندی آزاد میشود وجود دارد. توجه کنید که آلگوریتم آخری در مقابل کارهای کوچک بعنوان بی ارزش بودن یک قسمت بندی کلی عملی می کند. در اینجا معمولاً دادن کوچکترین کارها، مهمترین سرویس، نه بدترین مورد نظ راست. یک راه آخر داشتن یک محدوده قسمت بندی کوچک می باشد. اینچنین قسمت بندی به کارهای کوچک اجازه خواهد داد که بدون داشتن یک قسمت بندی بزرگ برای آنها وارد عمل شوند. موضوع بعدی داشتن یک قانون است که یک کاری که در نظر گرفته می شود ممکن است بیشتر از زمان های k انجام شود. هر زمانی که در نظر گرفته می مشود به یک نقطه می رود. وقتی نقاط k را درنظر می گیریم ممکن نیست که دوباره موضع را عوض کرده و رد شوند.

این سیستم با قسمت بندی های ثابت توسط کاربرد صحیح و بدون تغییر بعد از آن توسط 260/OS روی چارچوبهای اصلی IBM بزرگ را چندین سال استفاده شوند که MFT نامیده شدند( برنامه ریزی چندگانه با یک تعداد ثابتی از وظایف را OS/MFT ) فهمیدن آن ساده است و بطور ساده وبرابری اجرا می شود. کارهای ورودی ردیف می شوند تا یک تقسیم بندی مناسب قابل دسترسی باشد در زمانی که کار بارگیری می شود به آن قسمت بندی و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مدیریت حافظه