نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

اختصاصی از نیک فایل واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها


واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 4

 

 

 

بخشی از متن:

فعالیت شماره یک : قــصــــــه

عنوان قصه : مسابقه ی گل ها

در روزگاری حاکمی به گل ها علاقه زیادی داشت او دوست داشت تا همه جا پر از گل شود و تصمیم گرفت مسابقه ای برگزار کند .

روز بعد حاکم سربازان خود را فرستاد تا به مردم اطلاع دهند که هر کس بتواند قشنگ ترین باغ گل را پرورش دهد ، یک صندوقچه ی پر از طلا و جواهر به او جایزه داده می شود .

وقتی مردم این خبر را شنیدند ، خیلی هیجان زده شدند و تصمیم گرفتند هر کس یک باغ گل بکارد .

یکی از دوستان حاکم باغی پر از گل بنفشه کاشت ، چون می دانست حاکم گل بنفشه زیاد دوست دارد .

وقتی حاکم باغ او را دید گفت : این باغ خیلی قشنگ است اما فکر نمی کنم قشنگ ترین باغ این سرزمین باشد .

دوست دیگر حاکم با خود گفت : خوب می دانم حاکم گل رز دوست دارد . او باغ گل رز زیبایی را کاشت  و از حاکم دعوت کرد تا نظرش را بگوید .

حاکم وقتی باغ گل رز را دید گفت : این باغ قشنگ است اما قشنگ ترین نیست .

یک روز معلم یک کلاس همان طور که دانش آموزان کلاس را در حال نوشتن تماشا می کرد ، به یاد مسابقه حاکم افتاد . او دلش می خواست که این مسابقه را ببرد ولی نمی دانست حاکم چه گلی دوست دارد.


دانلود با لینک مستقیم


واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

پکیج ویژه طرح کرامت برای تمام پایه های ابتدایی

اختصاصی از نیک فایل پکیج ویژه طرح کرامت برای تمام پایه های ابتدایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پکیج ویژه طرح کرامت برای تمام پایه های ابتدایی


پکیج ویژه طرح کرامت برای تمام پایه های ابتدایی

 

 

 

 

 

 

 

پکیج ویژه طرح کرامت

 

 

مبنای نظری این طرح با هدف کلی تکریم شخصیت دانش‌آموزان با عنایت به بند ج اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بنیاد جمهوری اسلامی بر کرامت انسانی تدوین شده و سپس کارشناسان زیربط با عنایت به اثر مذکور، طرحها و برنامه‌های اجرایی را تحت عنوان طرح کرامت در مدرسه آماده نمودند و جهت اجرا به استانها ارسال نمودند. از سال 76-75 توسعه عرضی طرح آغاز شد و درسال 1379 20% از مدارس تحت پوشش قرار گرفت.در طرح کرامت تأکید بر این است گرایش و عمل به ارزشها عامل اصلی کرامت انسانی است.  در واحدهای کار تعریف شده در این پکیج به حیطه‌های شناختی ، عاطفی  و مهارتی (اهداف تربیت اخلاقی) توجه شده است.

این پکیج شامل موارد زیر می باشد:

  1. بررسی و اهداف طرح کرامت در دوره آموزش ابتدایی
  2. کتاب راهنمای معلم طرح کرامت پایه اول
  3. کتاب کار طرح کرامت پایه اول
  4. کتاب راهنمای معلم طرح کرامت پایه دوم
  5. کتاب کار طرح کرامت پایه دوم
  6. کتاب راهنمای معلم طرح کرامت پایه سوم
  7. کتاب کار طرح کرامت پایه سوم
  8. کتاب راهنمای معلم طرح کرامت پایه چهارم
  9. کتاب کار طرح کرامت پایه چهارم
  10. کتاب راهنمای معلم طرح کرامت پایه پنجم
  11. کتاب کار طرح کرامت پایه پنجم
  12. کتاب کار طرح کرامت پایه ششم
  13. کتاب راهنمای معلم طرح کرامت چند پایه
  14. کتاب کار طرح کرامت چند پایه

 

 

 فرمت تمامی فایل ها پی دی اف میباشد


دانلود با لینک مستقیم


پکیج ویژه طرح کرامت برای تمام پایه های ابتدایی

تحقیق در مورد انسان و کرامت او 21 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد انسان و کرامت او 21 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

انسان و کرامت او

آفریده ها ، همه کریم هستند ( 1 ) . کرامت هر پدیده به برخاستن از هستی و اتصال به هستی هوشمند است . (2 ) بنا بر این اتصال، هر پدیده ای آزاد است و تا وقتی از ، خدا، از آزادی خویش، غافل نمی شود، کریم است . صفت کریم که انسان جسته است، به ورود در ابتلی (3 ) و به تسلیم حکم زور نشدن است (4 ) ، به همه پدیده های هستی را کریم دانستن و کرامت هر آفریده را رعایت کردن است ( 5 ) . انسان کریم می ماند و اکرم می شود به تقوی (6 ) . و تقوی تحقق پیدا می کند به « آزاد و آزادتر شدن از راه رشد » ( 7) ، به پیشی گرفتن در علم ، در دادگری، در خدمتگزاری ، در دوستی و... و به عمل به همه حقوق انسان (8 ) و افزودن بر کرامت خویش به تکریم همه پدیده ها و بر انگیختن آفریده ها بر افزودن بر کرامت ، تحقق پیدا می کند. از آن رو فرمود « در دین اکراه نیست » که هم دین روش زور و خشونت زدائی است و هم بکار بردن هر اکراهی ، کرامت را با خواری جانشین کردن است. به سخن دیگر، کریم صفت خداوند است و همچون صفات دیگرش، در انسان ، هست ׃ حقوق و استعدادها ذاتی انسانند. اما چنان نیست که اگر آدمی از آنها غافل شد، اگر راه رشد را باز گذاشت و در بیراهه ویرانگری افتاد، استعدادهای او تباه نشوند و زندگی که نه عمل به حقوق شد، ویرانی بر ویرانی نیفزاید و زندگی انسان و محیط زیست او را تباه نگرداند.

کرم خداوند در حق انسان و همه آفریده ها ، آزاد و کریم آفریدن آنها است : او، داستان آفرینش انسان را در قرآن ، این سان آغاز می کند : به فرشتگان می گوید قصد دارد بر روی زمین خلیفه ای قرار دهد . فرشتگان می پرسند آیا می خواهی کسی را قرار بدهی که در آن فساد کند و خونها را بریزد ؟ خداوند به آنها پاسخ می دهد آنچه را من می دانم شما نمی دانید (9) بدین سان انسان با حق خلیفة اللهی آفریده شد و بر زمین قرار گرفت :

خلیفة الله :

تاریخ از دیدگاه قرآن ، یک رشته جانشین شدنها است : هر نوبت قومی از خود بیگانه می شود و به بیراهه تخریب خود و طبیعت می افتد . قومی دیگر به حق خلافت خویش عارف می شود و ، به بعثت، انسان را از بیراهه مرگ و ویرانی . به راه زندگی و رشد در آزادی باز می آورد . بدین قرار ، جریان تاریخ هستی ، جریان رشد است. کرامت انسان به ایفای نقش رهبری در این جریان است. اما، بسا انسانها از فطرت خویش غافل و، در روابط قوا ، از خود بیگانه و آلت قدرت ویرانگر می شوند. با وجود این ، بنا بر فطرتی که انسان را است ، جریان تاریخ گذار از انحطاط به رشد است . چنانکه اگر قومی به بیراهه انحطاط افتاد ، قوم دیگری به انقلاب روی می آورد و راه رشد را بر انسانیت می گشاید . ( 10 ) حتی وقتی تمامت یک قوم به بیراهه ستم می روند ، اندک شماری از آنها که راه هدایت جسته اند و به راه زیستن در آزادی و کرامت افزائی از رهگذر رشد بازآمده اند ، برحق و مقام خلیفة اللهی بر روی زمین ، عارف ( 11 ) و بانی انقلاب می شوند و حیات انسانها در آزادی و رشد ادامه می یابد:

جدا کننده راه زندگی از بیراهه مرگ در ویرانگری چیست ؟ تکرار کنیم که انسان آزاد کریم است. پس کرامت او در گرو تکریم خود و همه پدیده های هستی است . غفلت از کرامت هر پدیده ای غفلت از کرامت خویش است. اما این غفلت فرآورده تسلیم شدن به حکم زور است . وقتی غفلت همگانی می شود، فساد جهان شمول می گردد (12 ) . به سخن دیگر ، قهر و فقر زندگی اکثریت بزرگ انسانها و محیط زیست آفریده ها را تباه می کند. انسانها نه تنها هستی را شئی می گردانند که خود نیز جریان شئی شدن را شتابان به پیش می روند. بارز ترین نشانه آن جانشین کردن کرامت فطری با کرامت صوری است. ضابطه تکریم قدرت مداری است . لذا، هر استکباری با استضعافی و هر بزرگ نمائی با تحقیری همراه می شوند. چون بدون تخریب قدرت نیست ، پس بدون تحقیر ، تکبیر نیست . نه تنها در این معنی که هرکس بزرگی جستن خویش را در گرو خوار کردن دیگری می بیند که، وخامت بارتر ، او در نمی یابد که گم کردن کرامت از بیمقدار شدن در جریان اینهمانی جستن با قدرت و آلت آن گشتن است . او تجسم خواری گشته و می پندارد بزرگی جسته است. رها شدن از خواری همگانی و از قهر و فقر بر خود افزا، موکول به باز شناختن فطرت خویش یا پیروی از قاعده « تغییر کن تا تغییر دهی » است. (13 )

بدین انقلاب ، انسان کرامتی را باز می یابد که ویژه او است : امانت خداوندی به همه آفریده ها پیشنهاد شد و تنها انسان بود که آن را پذیرفت ( 14 ) . این امانت مسئولیت امامت رشد در آزادی است ( 15 ) . نه تنها تصدی رشد خویش که رهبری رشد آفریده ها و عمران طبیعت . بدین قرار، رشد انسان و آفریده ها در آزادی - نه چون رشد قدرت که خشونت بر خشونت و ویرانی بر ویرانی و فقر بر فقر و نابرابری برنابرابری می افزاید - واقعیت پیدا می کند : جریان رشد تمامی پدیده های هستی ، یک جریان است. اگر بخشی غنی شد و بخشی دیگر فقیر گشت ، اگر انسانها گمان بردند ثروت بر ثروت می افزایند اما طبیعت ویران شد، جریان ، جریان رشد نیست، جریان بندگی قدرت را به پیش رفتن است . پس، جدا کننده مشی زندگی در آزادی ، از مشی مرگ در ویرانگری، لااکراه است :

در حقیقت، برای آنکه همه پدیده ها کرامت خویش را از دست ندهند و در جریان رشد، بر آن بیفزایند، بر انسان است که نقش خویش را ، بعنوان خلیفه خدا ، ایفا کند. غفلت از این حق و نقش، انسان را رهبر مشی مرگ در ویرانگری همه پدیده ها می کند. در جهان، خواری بر خواری افزوده می شود . لحظه مرگ، لحظه تهی شدن از کرامت می گردد ׃ انسانها بر فطرت آفریده می شوند و با صفت و حق خلیفة اللهی آفریده می شوند . اما آنکس که توحید را بمثابه اصل راهنما گم می کند و بر این یا آن ثنویت در بیراههِ قدرتمداری می شود ، از فطرت بیرون می رود ، خلیفه اللهی را از دست می دهد و آلت کفر یا باورهایی می شود که ترجمان اصالت زور هستند. او کرامت از دست می دهد و خواری می یابد ( 16 )

" او شما را خلیفه بر روی زمین قرار داد . هر کس کفر می ورزد ، به کفر خویش تباه می شود ...کفر کافران تنها زیانهای آنها را افزون می کند "

بدین قرار، هشدار خداوند صریح است ׃ کفر ورزیدن ، خلیفة اللهی را از یاد بردن ، از آزادی خویش غافل شدن ، صفت کریم را از دست دادن و خوار شدن و زیان دیدن و زیان رساندن است ( 17 )

تاریخ با پیروزی زورپرستان پایان نمی پذیرد :

جریان تاریخ ادامه می یابد . در پی هر انحطاطی ، قیامی به حق و برای حق روی می دهد . سر انجام توحید اصل راهنمای همه انسانها می شود . حق می آید و باطل می رود . و اهل توحید ، خلیفه های خدا بر روی زمین می شوند : ( 18 )

" و خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و عمل صالح می کنند ، وعده کرده است آنها را خلیفه های روی زمین بگرداند . "

این قاعده عمومی تنها ترجمان تجربهِ تاریخ نیست : هر چند قاعده نسبت به گذشته صدق می کند . توضیح اینکه اقوامی از میان رفته اند . اما انسانها ، به یمن بعثت ها ، به حیات خویش ادامه داده اند . حیات ادامه یافته است اما از کجا بدانیم که قاعده نسبت به آینده نیز صدق می کند . به سخن دیگر از کجا آدمیان طبیعت و انسانها بر جا بمانند ، تا مؤمنان نیکوکار خلیفه های خدا بگردند ؟

سرنوشت انسان و مسئولیت امانتی که پذیرفته است ؟ :

انسان از گلی سرشته شد که مجموعه حیات پذیر کاملی بود . روح خدا در او دمیده شد ( 19 ) و فطرتی پیدا کرد که خدائی است ( 20 ) در متناسب ترین اندازه ها ساخت گرفت و زیباترین صورت را یافت ( 21 ) و خدا آفرینش او را به خود تبریک گفت ( 22 ) او را بر فطرت آفرید ، چرا که فطرت توحید است ( 23 ) و حیات بدون توحید در وجود نمی آید . در بهترین اندازه ها آفرید و آفرینش او را بخود تبریک گفت . زیرا تمامی هستی را در وجود کوچک او خلاصه کرد ( 24 ) و خلیفه خود بر روی زمین گرداند و هدایت شدن را در عهده خود او نهاد . او و همه پدیده ها را کریم آفرید و او را به تکریم خویش و همه پدیده ها خواند. انسان خود داوطلب این مسئولیت شد. پدیده های دیگر تن به این مسئولیت ندادند ׃

اما اگر قرار باشد در جریان زمان ، زمین از خلیفه های خدا - کسانی که به حق خلیفة اللهی عارف هستند - خالی نشود ، باید آفریده ها یی مسئولیت این امانت را بپذیرند . خدا امانت را به همه آفریده ها پیشنهاد کرد و انسان بود که آن را پذیرفت :

" همانا امانت را به آسمانها و زمین و کوه ها پیشنهاد کرد . همه بیم کردند و از بر دوش گرفتن آن خود داری کردند . انسان بر دوش گرفت و همانا با نادانی و ستم "

این " امانت " نوعی رهبری ( امامت ) ، به یمن عقل ﺁزاد، است. رهبری بیانگر خلیفة اللهی و تضمین کننده تداوم آن است . از آنجا که انسان عهده دار این رهبری و با تمام اعضای خویش مسئول ﺁن می شود ( 25 ) پس باید صفات خدائی و بعد معنوی داشته باشد . توانائی های خویش را بپرورد و موجودی نسبی و فعال باشد که در پهنه ای گسترده تا بی نهایت ، در صیرورت است . در این پهنه گسترده ، نقش امامت را برای همه پدیده ها بر عهده گرفتن، نیاز به داشتن استعدادها و حقوق دارد. استعدادهای او، صفات ثبوتیه خداوندند :

خدا به انسان اسماء آموخت ( 26 ) بدو آنچه نمی دانست و بیان و کتابت آموخت ( 27 ) استعداد دانش جویی داد . به او هوش و عقل داد و صاحب بصیرت بر خویشتن گرداند و قوه تمیز عمل نیک از عمل زشت داد. نشانه های خود را بر او بنمود تا عقل را بکار اندازد ( 18 ) . او را قوه ابداع و خلاقیت و صنعت و استعدادهای دیگر بخشید . اما از انسان ها، یکی کار پذیر ، دیگری فعال شدند . یکی استعدادها را در رشد بکار برد و دیگری، به ساختن دروغ و زور، استعدادهای خویش را تباه گرداند ( 29 ) . به انسان فطرت عدالت جو داد او را به عدالت و قسط خواند . ( 30 ) بدو، استعداد رهبری داد و او را امام و آزاد و هدف دار آفرید . ( 31 ) راه رشد را از راه سرکشی جدا کرد ( 32 ) و هدایت خویش را به مؤمن و کافر داد . به انسان هشدار داد اگر از راه رشد بیرون برود ، به بیراههِ زیادت طلبی ( 33 ) می افتد و آن را تا مرگ و ویرانی پیش میرود .

با اینهمه این انسان کامل نیست . او می تواند از فطرت خویش بدر رود . انسانی است که ضعیف و بی قرار آفریده شده است ( 34 ) . اگر بر فطرت بماند از ضعف به قوت می رسد و بر کرامت خویش می افزاید . اما اگر، در پندار و گفتار و کردار توحید را با ثنویت جانشین کند، عقل او از ﺁزادی که دارد غافل می شود و با راهنما کردن ثنویت ، قدرتمدار می شود و نیروهای حیاتی را به زور مرگ آور بدل می کند و ستمکار می شود و بیراههِ ضعف را تا مرگ و ویرانی می رود .

قرآن در تشریح چگونگی از خود بیگانه شدن انسان ، واقعیتی را خاطر نشان می کند که انسانها همچنان از آن غفلت می کنند :

حقوق انسان ذاتی او و سلب نکردنی هستند :

هر انسانی خلیفهِ خدا ، امام و آزاد بدنیا می آید . پیش از آنکه به دینی یا مرامی در آید ، صاحب حقوق و مسئول دفاع از حقوق خویش و حقوق هر فرد دیگری با هر دین و مرام و هر نژاد و رنگ و ملت و قوم و قبیله و مسئول کرامت خویش و تمامی پدیده ها است . به سخن دیگر حقوقی که او دارد ، اعطائی نیستند . تابع در آمدن او به این یا آن دین نیستند . بهر دینی در آید ، این حقوق را از دست نمی دهد . چرا که در دین اکراه نیست ( 35 ) و گرویدن به دین ، حقی از حقوق او است . همانطور که در حقوق بشر در قرآن می خوانید ، شرط برخورداری از این حقوق این نیست که مسلمان بشود و نیز نمی گوید اگر اسلام نپذیرفت یا بدان در آمد و سپس آن را ترک گفت ، حقوق خود را از دست می دهد .

اما آن واقعیت که قرآن می آموزد و این آموزش را انسان ها از یاد میبرند ، اینست : تا وقتی انسانها بخواهند آزاد بمانند، هیچ قدرتی پدید نمی آید تا بتواند آزادی و حقوق آنها را سلب کند . زمانی هم که بیشتر انسانها از خود بیگانه می شوند و آزادی و حقوق و بنا بر این کرامت خویش را از یاد می برند و قدرت را پدید می آورند، این قدرت نمی تواند کسانی را از آزادی و حقوق خویش محروم کند که آنها را از یاد نمی برند . کرامت هر انسان را هیچ موجود دیگری، هیچ قدرتی نمی تواند از او بستاند. تنها خود او است که می تواند کرامت خویش را از یاد ببرد و خواری گزیند. انسان خلیفهِ خدا و امام خلق شده است . وقتی از توحید بدر می رود ، خلیفه زور و امامِ شرک می شود و حقوق خویش و انسانهای دیگر را از یاد می برد ׃ خوار می شود و خوار می کند.

بدین قرار هیچ انسانی نمی تواند خود را از مسئولیت رعایت نشدن حقوق خویش مبری کند . و نیز ، به این عذر که تنها است و بر جهان قدرتهای ستمگر حاکمند ، نمی تواند وظیفهِ خویش را در دفاع از حقوق خود و حقوق فرد فرد انسانها و همه پدیده های هستی بر زمین بگذارد .( 36 ) وقتی انسانی به دفاع از حقوق بر می خیزد ، خلیفهِ خدا در روی زمین می شود و چون فطرت انسان را باز می گوید ، بگونه ابراهیم ( 37 ) ، سخنگوی تمامی انسانیت می شود . و چون خلیفهِ خدا است ، تنها نیست ، خدا با اوست و سر انجام پیروز می شود . خدا با او است وقتی او از بیان آزادی غافل نشود و بدین غفلت، بیان آزادی را در بیان قدرت از خود بیگانه نکند و راهبر عقل خود نگرداند و پندار و گفتار و کردار خویش ترجمان قدرت نسازد .

اما چرا آزادی و حقوق ذاتی انسان هستند ؟ زیرا آزادی و حق را جز بر اصل توحید نمی توان در تصور آورد و تعریف کرد . بر اصل ثنویت ، حق و آزادی به لباس باطل در می آیند . برای مثال بر اصل ثنویت می گویند : آزادی هر کس آنجا تمام می شود که، از ﺁنجا، آزادی دیگری شروع می شود . اما آیا دانش هر کس هم آنجا تمام می شود که دانش دیگری ، از ﺁنجا، شروع می شود ؟ آیا ابداع و خلاقیت هر کس هم جائی تمام می شود که ابداع و خلاقیت دیگری ، از ﺁنجا، شروع می شود ؟ آیا خدمتگزاری ، عدالتخواهی ، دوستی و عشق و ... هر کس هم آنجا تمام می شود که خدمتگزاری ، عدالتخواهی ، دوستی و عشق و ... دیگری، از ﺁنجا، شروع می شود ؟ پس تعریف آزادی باید در برگیرنده زور و بکار بردن آن نیز باشد ، تا بتوان گفت : آزادی هر کس آنجا تمام می شود که آزادی دیگری ، از ﺁنجا، شروع می شود . اما زور نبود آزادی است و با جبر ملازمه دارد . اگر آزادی عبارت شود از بکار بردن زور ، پس هر فرد در زندانی که «آزادی» فردهای دیگر است ، زندانی می شود . رابطه ها ، رابطه قوا می گردند و بدیهی است ، که قوی ترها وارد قلمرو "آزادی " ضعیف ترها می شوند . بر اصل روابط قوا ، آزادی و حقوق انسانی و حیات انسان و طبیعت هستند که قربانی می شوند .

آزادی و حقوق بر اصل توحید تعریف دقیق خویش را پیدا می کنند : آن آزادی که به تعریف نمی آید اما چون نسیم می توان حسش کرد، آزادی است که عقل ، در لحظه خلق، در لحظه اینهمانی جستن به هستی ، می یابد. از این رو، اندیشه و عمل خالی از زور ، صفت آزاد می جویند ( 38 ) . از این رو، آزادی حدگذار نیست ، حد و مرز بردار است : آزای هرکس مرز آزادی دیگری نیست ، فراخنای آزادی دیگر است. بدین قرار ، وقتی هستی بر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انسان و کرامت او 21 ص

تحقیق و بررسی در مورد فلسفة مجازات و کرامت انسان

اختصاصی از نیک فایل تحقیق و بررسی در مورد فلسفة مجازات و کرامت انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و بررسی در مورد فلسفة مجازات و کرامت انسان


تحقیق و بررسی در مورد فلسفة مجازات و کرامت انسان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه

 16

برخی از فهرست مطالب

 

فصل اول: ضرورت مجازات و فلسفه آن

فلسفة مجازات

نظریات مختلف در فلسفة مجازات

نظریة اول: تشفّی خاطر و ارضا

نظریة سوم: نظریه فایده اجتماعی

نظریة چهارم: کاهش جرم، پیشگیری و ارعاب

فصل دوم: فلسفة مجازات در اسلام از نگاه امام راحل(ره)

حفظ نظام اجتماعی

اصل سوم:‌ حفظ شخصیت مجرم در مجازات‌های اسلامی

براساس معارف اسلامی انسان از کرامت برخوردار می‌باشد و این امتیاز و کرامت او ناشی از برخورداری او از اختیار، آزادی، علم و اندیشه است. این ویژگی‌ها به او امتیاز بخشیده و موجب گردیده است که انسان تنها خلیفة الهی بر روی زمین باشد  و مورد توجه و تکریم پروردگار واقع شود و بر سایر مخلوقات برتری و فضیلت یابد. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:
لقد
) کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم من الطیّبات و فضّلناهم علی ؛  ما آدمیزاد را گرامی داشتیم و آن‌ها را در خشکی و دریا(
کثیر ممن خلقنا تفصیلا‌ (بر مرکب‌های راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی‌های پاکیزه به آنان روزی دادیم و آن‌ها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردیم برتری بخشیدیم.
از آن‌جا که به لحاظ منطقی، همة مجازات‌ها متضمن تحمیل درد و رنج بر مجرم است و طبع انسانی آن را نمی‌پسندد و در شرایط عادی آن را انتخاب نمی‌کند و معمولاً اثری ناخوشایند بر مجازات‌شونده دارد، این پرسش مطرح می‌شود که اگر انسان موجودی دارای کرامت است، پس چرا در اسلام به جای بازپروری مجرم، دست به مجازات و تنبیه او می‌زنند؟ از این رو، برخی از مجازات‌ها، با منزلت و کرامت انسانی در تنافی می‌باشد و اعمالی مانند شلاق‌زدن، حبس نمودن، شخصیت و کرامت انسان را زیر سوال می‌برد؛ زیرا انسان مجرم به صرف ارتکاب جرم از انسانیت ساقط نمی‌گردد، علاوه بر آن‌که می‌توان گفت: مجازات با اختیار و آزادی انسان که از صفات و ویژگی‌های کرامت‌بخشی او است، منافات دارد؛ زیرا ترس از مجازات، موجب ایجاد محدودیت در اختیار و آزادی انسان می‌گردد و انسان مجبور می‌شود در بسیاری از خواسته‌هایی که دارد، آزادانه رفتار نکند.
از آنجا که امام خمینی‌(ره)، اسلام‌شناسی ژرف‌اندیش و فقیهی متبحّر بودند، دیدگاه‌ایشان در تبیین فلسفة مجازات در اسلام و نگاه خاصی که در فلسفة مجازات دارند و آن را برخاسته از نگاه کریمانه و سرشار از رحمت خداوند به انسان می‌دانند، حائز اهمیت است.
در این مقاله، فلسفة مجازات در اسلام را با تکیه بر سخنان و نوشته‌های امام راحل(ره)، در چند بخش بررسی می‌کنیم. در آغاز با توضیحی اجمالی در مورد فلسفة دین و فلسفة احکام، به معنای فلسفة مجازات می‌پردازیم. پس از تبیین آن، خلاصه‌ای از نظریات مختلف را در فلسفة مجازات، ذکر می‌کنیم و با یاری‌گرفتن از بیانات امام راحل(ره) به بررسی فلسفة مجازات از دیدگاه اسلام می‌پردازیم تا روشن شود که نگاه اسلام در تشریع مجازات، نگاهی در راستای مصلحت شخص مجرم و جامعه و تکریم آن‌ها است.
اما در آغاز بحث، لازم به ذکر است که بر خلاف بسیاری از دیدگاه‌های موجود در فلسفة مجازات که بر حفظ کرامت مجرم استوار نیست و به صراحت بیان می‌کنند که دغدغة آن را ندارند ـ که در صفحات بعدی ذکر می‌گردد ـ در دیدگاه امام(ره) ـ که مبتنی بر آموزه‌های دین مبین اسلام و برخاسته از مبانی عرفانی ایشان است ـ مجازات مجرم نیز در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد فلسفة مجازات و کرامت انسان

تحقیق در مورد پرورش کرامت نفس

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد پرورش کرامت نفس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پرورش کرامت نفس


تحقیق در مورد پرورش کرامت نفس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه18

 

پرورش کرامت نفس

عزت و کرامت نفس، وسیله سربلندی جوانان در دنیا و آخرت

751

جوانان، جوانه‏های سبز زندگی

خوش آمد گل وز آن خوش‏تر نباشد که در دستت به جز ساغر نباشد

زمان خوش‏دلی دَریاب و دُریاب     که دایم در صدف گوهر نباشد

حافظ

جوانی، بهار عمر و جوانان، جوانه‏های سبز زندگی و نمونه‏های ناب سازندگی‏اند. اگر عمر آدمی طلاست، اوقات جوانی کیمیاست و اگر زندگی روزی بیش نیست، جوانی صبح سپید و پگاه پاک آن خواهد بود و جوانان رهبران فردا و آیینه آینده‏اند. از این رو، آموزه‏های آسمانی که از دل و دیده ارباب عظمت تراوش یافته است، توجه و تأکید فراوانی بر ذخیره‏های امروز جامعه کرده است تا جوانان را بیداردلانی فرهیخته کند و آیینه‏ای از اندیشه‏های روشن نسبت به کسب فضیلت‏های انسانی و رسیدن به عزت نفس در رواق وجودشان بنشاند.

رونق عهد شباب است دگر بستان را   می‏رسد مژده گل بلبل خوش‏الحان را

ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی   خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

حافظ

پیام متن:

جوانان، ارزش‏ها و ذخیره‏های جامعه‏اند.

عزت نفس و جایگاه آن در اسلام

عزت نفس، عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساس‏ها عواطف و تجربه‏های ما در طول زندگی ناشی می‏شود. همه افراد، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند. عزت نفس بر همه سطوح زندگی انسان اثر می‏گذارد. بررسی‏های گوناگون روان‏شناسی، حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، به‏ویژه در جوانان، نیازهای گسترده‏تری نظیر نیاز به خلاقیت و ابتکار، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه محدود می‏ماند.

عزت، به معنای ارجمندی، سرافرازی و گرامی شدن نیز هست. به قول راغب اصفهانی:

«واژه عزت، به معنای حالتی است که نمی‏گذارد انسان شکست بخورد و مغلوب واقع شود».

در برابر عزت، ذلت قرار دارد که به معنای نبودِ حالت شرافت و بزرگی در آدمی است، به گونه‏ای که انسان به سادگی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پرورش کرامت نفس