نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک: پژوهشی در چهارچوب واجشناسی جزءمستقل

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک: پژوهشی در چهارچوب واجشناسی جزءمستقل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک: پژوهشی در چهارچوب واجشناسی جزءمستقل


دانلود تحقیق شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک: پژوهشی در چهارچوب واجشناسی جزءمستقل

فصل اول
1-1 درآمد
امروزه مطالعات زبان¬شناختی در گوشه گوشه جهان جایگاه برجسته‌ای را به خود اختصاص داده است و در این میان بررسی‌های واج¬شناختی از دیدگاه مختلف نظری مطرح گردیده است. نظریه‌های واج‌شناسی موجود در حوزه زبان¬شناسی نظری به عنوان مدل‌هایی آرمانی زمانی می‌توانند ادعای خود را به اثبات برسانند که براساس داده‌های برگرفته از زبان‌های طبیعی قابل سنجش باشند. برای نیل به این هدف ناگفته پیداست که بایستی شواهدی از نظام آوایی زبان‌های طبیعی ارائه کرد و با اتکا به این شواهد صحت و سقم این نظریه‌ها را محک زد. گونه‌ی زبانی که در این پژوهش به عنوان یک زبان طبیعی و زنده مورد بررسی قرار می‌گیرد گویش لری اندیمشکی است. مطالعه‌ی نظام واجی این گویش براساس نظریه واج¬شناسی جزءمستقل صورت می‌گیرد.


1-2- بیان مسئله
زبان پدیده‌ای پویا و در حال تغییر است. گویش لری نیز که یکی از گویش‌های زبان‌های جنوب غربی ایران می‌باشد از این قاعده مستثنی نیست. گویش لری خود به زیر مجموعه‌هایی تقسیم می¬شود که هر کدام با گونه‌های دیگر تفاوت‌هایی دارد. به دلیل همین تفاوت‌های گویشی پژوهش-گر مطالعه¬ی خود را به گویش لری شهر اندیمشک محدود کرده است. حتی در شهر اندیمشک نیز گویش سخنگویان هر طایفه با طایفه دیگر تفاوت‌های آوایی اندکی دارد که در این تحقیق از آن‌ها چشم پوشی شده است، زیرا در غیر این صورت می‌بایست این تحقیق در مورد یک طایفه مشخصی انجام می‌گرفت و حیطه‌ی مطالعه محدودتر می‌شد. در رابطه با گویش لری به طور کلی تاکنون پژوهش‌های زبانی اندکی انجام گرفته است و بر روی گویش لری اندیمشک تا آنجا که نگارنده تحقیق کرده است کار زبان¬شناختی صورت نگرفته است.
در این تحقیق سعی بر آن است که نظام آوایی گویش لری اندیمشک براساس نظریه‌ی واج-شناسی جزءمستقل مورد بررسی قرار گیرد و پس از تعیین همخوان‌ها و مصوت‌ها براساس آواشناسی نوین به توصیف تک تک اصوات گفتاری این گویش بپردازیم. توصیف همخوان‌های گویش از نظر جایگاه تولید، شیوه‌ی تولید و واک‌داری و توصیف واکه‌ها براساس آن بخش از زبان که در امر تولید واکه دخیل است، ارتفاع زبان و گردی لب‌ها صورت می‌گیرد. همچنین ساخت هجایی و خوشه‌های آغازی و پایانی مورد بررسی قرار می‌گیرند و چگونگی توزیع همخوان‌ها در هجا مورد بررسی قرار گرفته و مشخص می‌شود که آیا همخوان‌ها در هجا دارای توزیع کامل هستند یا ناقص. در آخر به فرایندهای آوایی موجود که صورت واجی را به صورت آوایی تبدیل می‌کنند، پرداخته می‌شود.


1-3 هدف و اهمیت موضوع
باتوجه به این که لهجه‌ها و گویش‌های یک سرزمین نشانگر غنای فرهنگی آن سرزمین است و هر گویش به نوبه خود دارای گونه‌های مختلفی است، جمع‌آوری این گویش‌ها و پرداختن به مباحث مختلف زبان‌شناختی مرتبط با آنها در شناساندن این گونه‌های زبانی به نسل‌های بعدی و محققان کمک می‌کند. پس وظیفه ماست که با برسی زبان‌ها و گویش‌های مختلف سرزمین ایران به غنای فرهنگی و فراهم آوردن زمینه برای مطالعه پژوهش¬گران بعدی کمک نماییم. متاسفانه، بر روی لهجه‌های محلی موجود در کشور تحقیقات اندکی صورت گرفته است در حالی که با انجام تحقیق، تتبع، و ثبت لهجه‌های محلی و گردآوری آنها می‌توان فرهنگ جامع و کاملی برای زبان فارسی تهیه کرد و بسیاری از نکات باریک و مبهم موجود در زبان شناسی ایرانی را روشن ساخت، واژه‌های کهن موجود در متون ادب فارسی که به فارسی دری نرسیده‌اند را شناخت، و از چگونگی تغییرات آوایی صرفی نحوی و معنایی واژگانی که در اثر گذشت زمان در مناطق مختلف ایران ایجاد می‌شود آگاه شد و به بازیافت واژه‌های فنا شده فارسی کمک کرد.
ثبت گویش‌ها و لهجه‌های ایرانی در مطالعات رده شناختی زبان نیز مفید واقع می‌شود زیرا از این طریق می‌توان به طبقه‌بندی گویش‌ها پرداخت و به روابط موجود بین گویش‌های مختلف پی برد.
شناخت آداب و رسوم، فرهنگ و باورها و اوضاع اجتماعی مناطق مختلف ایران، ایجاد زمینه مناسب برای انجام مطالعات تاریخی- تطبیقی و بازسازی صورت‌های کهن از اهداف دیگر این گونه بررسی‌هاست. بنابراین در انجام این پژوهش اهداف زیر مدنظر قرار گرفته‌اند:
1- هدف نظری: این پژوهش بر آن است که با تکیه بر داده‌های یک گونه¬ی زبانی ایرانی بار دیگر کفایت نظریه واج‌شناسی پسازایشی جزءمستقل را محک بزند.
2- هدف کاربردی: با نتایجی که از این پژوهش به دست می‌آید می‌توان مواد زبانی و شواهد واقعی از یک نظام زبان طبیعی را در دسترس محققان، دانشجویان، مؤسسات علمی، آموزشی و پژوهشی دست‌اندرکار زبان در ایران قرار داد تا به جای داده‌های گونه‌های زبانی غیر ایرانی هنگام تبیین نظریه‌های واج¬شناسی، از داده‌های واقعی و زنده گونه‌های ایرانی بدین منظور استفاده گردد. این پژوهش همچنین می‌تواند در تهیه‌ی اطلس گویش شناسی مورد استفاده قرار گیرد.
3- هدف توصیفی- فرهنگی: با انجام این پژوهش گوشه‌ای از میراث زبانی ایران ضبط و توصیف می‌شود.


1-4 پرسش‌‌های پژوهش
در تدوین پژوهش حاضر، پرسش‌های کلی زیر به عنوان نقطه شروع مدنظر نگارنده بوده‌اند:
1- مجموعه آواهای گویش لری اندیمشک کدامند؟
2- از میان تجلیات آوایی لری گونه اندیمشک کدام موارد در سطح بازنمایی زیرین دارای نقش تمایزدهنده هستند؟
3- قواعد واجی گونه لری اندیمشک کدامند؟
4- نظام سلسله مراتبی قواعد واجی در لری اندیمشک کدام است؟


1-5 فرضیه‌های پژوهش
1- لری گونه اندیمشک در بخشی از نظام همخوانی و واکه‌ای خود بر فارسی معیار منطبق است، اما دسته‌ای از همخوان‌ها و واکه‌های خاص خود را نیز دارا می‌باشد، ضمن آن که برخی واکه‌ها و همخوان‌های فارسی در آن دیده نمی‌شود.
2- عناصر سطح بازنمایی زیرین در لری اندیمشک برخی با فارسی معیار یکسان و برخی ویژه‌ی‌ این گویش¬اند. ازآن جمله‌اند: انفجاری ملازی بی¬واک، انفجاری‌های نرم کامی واک‌دار و بی¬واک، واکه‌های افراشته پیشین و پسین نرم، و واکه¬ی مرکزی.
3- در گونه لری اندیمشک قواعد واجی از نوع همگونی، ناهمگونی، حذف، درج، و قلب به فراوانی در جمع واکه‌ها و همخوان‌ها و همین‌طور در محیط‌های میان همخوان و واکه قابل مشاهده‌اند.
4- در جمع قواعد لری گونه اندیمشک نظام سلسله مراتبی ویژه‌ای ناظر بر روابط برهم کنشی از نوع زمینه چین، زمینه برچین، عکس زمینه چین و عکس زمینه برچین برقرارند.


1-6 گستره¬ی پژوهش
گستره پژوهش حاضر به دو بخش قابل تقسیم است: گستره‌ی جغرافیایی و گستره‌ی زبانی.


1-6-1 گستره¬ی جغرافیایی
این شهر مرکز شهرستان اندیمشک در طول جغرافیایی 48 درجه و 21 دقیقه و عرض جغرافیایی 32 درجه و 27 دقیقه در ارتفاع 150 متری از سطح دریا واقع است. اندیمشک در 150 کیلومتری شمال غربی اهواز و در مسیر راه تهران- اهواز و همچنین در مسیر خط آهن جنوب (تهران- خرمشهر) قرار گرفته است(آمار نامه استان خوزستان، 1375). شهر اندیمشک در بخش جلگه‌ای و هموار استان خوزستان قرار گرفته، و از آب و هوایی گرم و خشک برخوردار است و یکی از شانزده شهرستان استان خوزستان است. شهرستان اندیمشک از شرق با دزفول، از جنوب با شوش، از غرب با آبدانان (استان ایلام) و از شمال با  پل‌دختر و خرم آباد (استان لرستان) همسایه است. شهرستان اندیمشک از دو بخش الوار گرمسیری مشتمل بر 3 دهستان به نامهای حسینیه، قیلاب و مازو، و بخش مرکزی مشتمل بر دهستان حومه تشکیل شده، و مجموعاً دارای 170 آبادی است. شهر اندیمشک، مرکز شهرستان و تنها شهر آن است (فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور، 1370).
این شهرستان در دامنه‌های جنوب باختری رشته کوه‌های زاگرس قرار گرفته است و بلندترین کوه‌های بخش شمالی آن مشتمل بر کوه سالن با ارتفاع 460، 2 متر، و کوه دار تا گیروه با ارتفاع 383، 2متر است. دو رودخانه کرخه و دز در دو سوی شهرستان اندیمشک جاریند. رود کرخه مرز باختری (15 کیلومتری) شهرستان اندیمشک را تشکیل می‌دهد. این رود که از کوه‌های الوند و گرو سرچشمه می‌گیرد، در ابتدا‌ی مسیر طولانی خود گاماساب، در لرستان سیمره، و در خوزستان کرخه نامیده می‌شود. شاخه‌ی مهم آن در اندیمشک، رود زال است. رود دز نیز که مرز خاوری شهرستان اندیمشک را تشکیل می‌دهد، از کوه‌های لرستان سرچشمه گرفته، پس از آبیاری نواحی خاوری اندیمشک و دزفول و پس از پیوستن آب شطیط به آن، در نقطه‌ای به نام بند قیر به کارون می‌ریزد.


1-6-2 گستره¬ی زبانی
اگرچه نگارنده در این مقاله به بررسی آوایی گونه¬ی لری شهر اندیمشک می‌پردازد، اما باید توجه داشت که تحقیق در مورد گویش لری بی آن که ذکری از لری گونه‌ی لرستان شود، پژوهشی ناتمام است، چرا که مردم لر زبان اندیمشک در اصل مهاجرانی هستند که اجداد آنها در سالیان گذشته از لرستان به آن جا مهاجرت نموده‌اند. لری یکی از زبان‌های شاخه¬ی هند و اروپایی است که چهار میلیون گویش‌ور دارد (آنونبی، 2003). گستره¬ی نژادی لران در مناطق جنوب غربی ایران و جنوب شرقی عراق می‌باشد. لرها شاخه‌ای از خانواده اقوام ایرانی (هندو اروپایی) هستند که این شاخه خود متشکل از چند زیرگروه پیوسته از ایلات یا قبایل و طوایف و... است، شناخته شده‌ترین این گروه‌ها عبارتند از: فیلی (feyli)، یا لر کوچک، بختیاری، بویراحمد، کهگیلویه و ممسنی (چهار گروه اخیر لر بزرگ را تشکیل می‌دهند). فیلی خود به دو شاخه¬ی پیش کوه و پشت کوه تقسیم می‌شود، سرزمین تحت نظر لر بزرگ شامل استان‌های بختیاری، قسمت‌های بزرگی از خوزستان، اصفهان، فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد بوده است. در زمان صفوی، سرزمین لر بزرگ به بخش‌های بختیاری، کهگیلویه و ممسنی تقسیم می‌شود. علاوه بر جمعیت اندکی (نزدیک به 80000) در جنوب غربی عراق، لرها در چندین استان ایران پراکنده‌اند. بیشترین تمرکز لرها در استان لرستان، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، بویراحمد و کهگیلویه می‌باشد، جمعیت قابل توجهی از لرها همچنین در استان‌های مجاور، یعنی ایلام، اصفهان و فارس زندگی می‌کنند.


1-6-2-1 گویش‌های مختلف زبان لری
گونه‌ی لری یکی از گویش‌های زبان‌های ایرانی جنوب غربی است (ارانسکی، 1378: 163). به طور سنتی گونه‌های لری تحت عنوان یک زبان واحد طبقه بندی شده است، گرچه در این مورد نظرات مختلفی وجود دارد و برخی پژوهش¬گران با نگرشی محافظه‌کارانه در قیاس با اکثریت فارس زبان ایران بیان داشته‌اند که لری فقط یک «لهجه» از فارسی است، از جهتی دیگر نیز شمار فزاینده‌ای از پژوهش¬گران می‌کوشند لری را بیش از یک زبان معرفی کنند(آنونبی، 2003). گرچه لرها از نظر زبانی آشکارا با فارسی مرتبط هستند، کارشناسان در این باره اختلاف نظر دارند که لری از فارسی باستان یا از فارسی میانه منشعب شده است. سر هنری راولینسون نخستین کسی است که به طور دقیق از رابطه‌ی بین زبان لری با زبان فارسی باستان پرده برداشت و بدین‌سان متوجه‌ی پیوستگی قومی بین پارسیان باستان و لرها شد. او معتقد است که لری از فارسی قدیم گرفته شده است که با پهلوی ساسانی تجانس دارد، اما از جهاتی نیز با آن متفاوت است(راولینسون،1362: 155). برخی نیز لری را به جهت شباهت به زبان پارسی میانه که زبان پارتیان و ساسانیان بوده است، شاخه‌ای از زبان فارسی دانسته‌اند (امان¬اللهی بهاروند، 1370: 40). ایزدپناه معتقد است که زبان لری از زبان فارسی کهن برگرفته است (ایزدپناه،1376، ج 1 :4 ). تکستون بر این باور است که زبان لری نزدیک به هزار سال پیش یا کمتر از زبان فارسی منشعب شده است (تکستون، نقل از امان¬اللهی بهاروند،1370 : 53). امان‌اللهی تقسیم بندی دیگری از زبان لری ارائه می‌دهد. او لری را به دو شاخه «باختری» و «خاوری» تقسیم می‌کند. گویش لری باختری شامل لرنشینان نهاوند، بروجرد، ملایر، تویسرکان، لرستان و برخی از نواحی استان‌های ایلام، و خوزستان است و لری خاوری، گویش مردمان ساکن استان‌های چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، فارس و بوشهر است (امان¬اللهی بهاروند،1370 : 55). آنونبی (2003) بر این باور است که گونه¬ی لری یک پیوستار زبانی مابین دو قطب فارسی و کردی هستند.

 

شامل 214 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک: پژوهشی در چهارچوب واجشناسی جزءمستقل

تحقیق در مورد گویش

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد گویش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد گویش


تحقیق در مورد گویش

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه21

 

مقدمه

گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت می‏کنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار می‏رود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ کرده‏اند.[i][1] اگر این نظر را بپذیریم می‏توان آن را نیز در مورد سایر انواع گویش کلیمی در ایران و یا خارج از ایران تعمیم داد و چنین نتیجه گرفت که کلیمیان ایران در هر نقطه که ساکن شده‏اند حافظ زبان سابق آن ناحیه گردیده‏اند.

راجع به ورود کلیمیان به ایران و تاریخ آن نظریات مختلفی وجود دارد که از عهدۀ این مقاله خارج است[ii][2]. تنها ذکر این نکته ضروری به نظر می‏رسد که طبق سرشماری سال 1350، جمعیت کلیمیان اصفهان در حدود 2300 نفر بوده است. [iii][3]. (آمار جمعیت آنها در سالهای اخیر به دست نیامد).

واژه در گویش کلیمیان اصفهان از نظر ساخت اشتقاقی[iv][4] (و نه تصریقی[v][5]) به سه نوع تقسیم می‏گردد: ساده[vi][6]، مشتق[vii][7] و مرکب[viii][8].

واژۀ "ساده" تنها از یک واژک آزاد[ix][9] ساخته شده است، مانند tou (تاب)[x][10] ،teu (تب).

واژۀ "مشتق" علاوه بر یک یا چند واژک آزاد دارای یک یا چند وند اشتقاقی[xi][11] است، مانند pil-ak (پولک)، gand-a (گندیده).

واژۀ "مرکب" بیش از یک واژک آزاد دارد، مانند an-e-buvâ  (زن پدر) bâbâ-bele (پدر بزرگ).

"فعل" چون در مقایسه


 

گویش بختیاری

زبان بومی ایل بختیاری یا گویش لری بختیاری: از گویش‌های جنوب غربی ایران است و متناسب با شرایط زیستی، اقتصادی، طبیعی و فرهنگ بومی این قوم سامان و غنا یافته است. راولینسون در سفرنامه خود می‌‌نویسد: «تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پهلوی می‌‌دانستند ولی به نظر می‌‌رسد زبان لری از فارس باستان مشتق شده است که هم‌زمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم می‌‌شده است». محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری می‌‌نویسد: «خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شده است». وی این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی می‌‌داند.این سخن درکل درست است . گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوب غربی ایران - شاخه لری - به شمار می‌رود، گویشهای لری تفاوتهایی باهمدیگر دارند - این تفاوتها بیشتر با لرهای لرستان فیلی مصداق می یابد اما با لرستان جنوبی به ویژه در استان کهگیلویه و بویر احمد و ممسنی اختلاف چندان چشمیگر نیست. مجموعا گفته می‌شود زبانهای لری نزدیکترین همسایه و همدسته زبان فارسی هستند.

گویش بختیاری مانند اکثر گویش‌های دیگر کشورمان لهجه‌های متعدد دارد که به طور کلی از نظر جغرافیایی می‌توان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود :

اول: منطقۀ شرقی که قسمتی از دنبالۀ رودخانۀ کارون را شامل می‌شود و همسایۀ کوه گیلویه و بویر احمد است و طبعاً از گویش بویر احمدی تأثیر پذیری داشته است. مثلاً تمام بختیاری‌ها به «شما» می‌گویند «ایسا» (isA) اما در آن منطقه بر اساس گویش بویر احمد می‌گویند «ایشا» (ishA)

دوم: منطقۀ جنوبی که بیشتر طایفۀ مکوندی را در بر می‌گیرد و از رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است و تحت تأثیر گویش طایفۀ بهمئی قرار گرفته است .

سوم: منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل می‌شود. اگرچه در این منطقه تأثیر پذیری صورت نگرفته است اما در بعضی واژه‌ها فطرتاً و از روزگار دراز این تفاوت وجود داشته است. مثلاً به عمو می‌گویند تتا در حالی که در مناطق دیگر به عمو می‌گویند تاته

چهارم: بختیاری میانی که شامل کلیۀ هفت لنگ(که از الیگودرز شروع و تا مناطق جنوبی ادامه دارد) و قسمتی از چهار لنگ کیان ارثی است. گویش حالت اصلی خودش را داشته و روان و یک‌دست است و اختلاط با واژه‌های بیگانه کمتر در آن صورت گرفته است .

حروف ویژه در گویش بختیاری

در بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمی‌شوند. شاید آن‌ها بازماندگان فارسی پهلوی باشند.

ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a ،A ،o ،i ،e ،y بیاید به گونه‌ای دیگر تلفظ می‌شود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این طورت است که قسمت زیرین نوک زبان با دندانهای پیش فک زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامت‌ها به همان صورت معمول تلفظ می‌شود .

هاء میان تهی: گونه‌ای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ می‌شود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل

واو غنه: کلمۀ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ می‌شود. در گویش بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ می‌شوند. مثل nّon (یعنی نان)

ضمایر

ضمایر شخصی منفصل:

مو (mo) ... من

تو (to) ... تو

هو (Ho) ... او/آن

ایما (imA) ... ما

ایسا (isA) ... شما

هونو/اونو (ono/hono) ... آنها

ضمایر ملکی متصل:

اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)

اِت (et-) تَوَر ِت (tavaret) تبرت

اِس (es-) تَوَر ِس (tavares) تبرش

اِمون (emun-) تَوَر ِمون (tavaremun) تبرمان

اِتون (etun-) تَوَر ِتون (tavaretun) تبرتان

اِسون (esun-) تَوَر ِ سون (tavaresun) تبرشان

اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun و یا sun می‌گیرد. مثل :

دام (dAm) مادرم

داسون (dasun) مادرشان

ضمایر اشاره:

یو (yo) این

هو (ho) آن

یونو (yono) اینها

هونو (hono) آنها

زمان افعال

مضارع اخباری:

شناسه + بن مضارع + -e

مثلاً خَردَن (xardan) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:

می‌خورم: اِخورُم (exorom)

می‌خوری: اِخوری (exori)

می‌خورد: اِخوره (exore)

می‌خوریم: اِخوریم (exorim)

می‌خورید: اِخورین (exorin)

می‌خورند: اِخور ِن (exoren)

مضارع التزامی: دستور ساختش مثل فارسی است

ماضی مطلق: دستور ساختش مثل فارسی است (شناسه + بن ماضی)

ماضی استمراری: شناسه + بن ماضی + -e

مثل: اِخَردُم (exardom) می‌خوردم

ماضی نقلی: e- + ماضی مطلق

خورده‌ام: خَردُمِه (xardome)

خورده‌ای: خَردیه (xardiye)

خورده است: خَردِه (xarde)

خورده‌ایم: خَردیمِه (xardime)

خورده‌اید: خَردینِه (xardine)

خورده‌اند: خَردِنِه (xardene)

ماضی بعید: مثل فارسی است فقط به جای «بود» از «بید» استفاده می‌شود. مثلاً :

خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)

آینده: برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار می‌رود

نفی مضارع اخباری:

نمی‌خورم: نیخورُم (nixorom)

نمی‌گویم: نیگُم (nigom)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد گویش

دانلود مقاله گویش

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله گویش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله گویش


دانلود مقاله گویش

گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت می‏کنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار می‏رود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ کرده‏اند. [1] اگر این نظر را بپذیریم می‏توان آن را نیز در مورد سایر انواع گویش کلیمی در ایران و یا خارج از ایران تعمیم داد و چنین نتیجه گرفت که کلیمیان ایران در هر نقطه که ساکن شده‏اند حافظ زبان سابق آن ناحیه گردیده‏اند.
راجع به ورود کلیمیان به ایران و تاریخ آن نظریات مختلفی وجود دارد که از عهدۀ این مقاله خارج است [2]. تنها ذکر این نکته ضروری به نظر می‏رسد که طبق سرشماری سال 1350، جمعیت کلیمیان اصفهان در حدود 2300 نفر بوده است.  [3]. (آمار جمعیت آنها در سالهای اخیر به دست نیامد).
واژه در گویش کلیمیان اصفهان از نظر ساخت اشتقاقی [4] (و نه تصریقی [5]) به سه نوع تقسیم می‏گردد: ساده [6]، مشتق [7] و مرکب [8].
واژۀ "ساده" تنها از یک واژک آزاد [9] ساخته شده است، مانند tou (تاب) [10] ،teu (تب).
واژۀ "مشتق" علاوه بر یک یا چند واژک آزاد دارای یک یا چند وند اشتقاقی [11] است، مانند pil-ak (پولک)، gand-a (گندیده).

ویژگی‌های دستوری
منفی کردن افعال
گویش
نمونه:
گویش
هاى ایرانى

 

شامل 19 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله گویش

دانلود مقاله تاریخچه پیدایش گویش آذری

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله تاریخچه پیدایش گویش آذری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


الف ) مقدمه . مجموعة زبانهای ترکی که تبار مشترک دارند، امروزه شامل 21 گویش یازبان اند که هر کدام گونه های ادبی نیز دارند و حدود 000 ، 000 ، 120 تن به آنها سخن می گویند. اولین سند نوشتاری آنها (قرن دوم /هشتم ) از آنِ مردمانی است که در قرن ششم میلادی به نام ترک ظهور کردند و به دلایل تاریخی ، «ترکی » به مجموعة این زبانها اطلاق شد. شواهد زبان شناختی ، این فرضیه را که منشأ این اقوام و زبانها مناطق نزدیک به آسیای مرکزی است ، تأیید می کند.

 

گستردگی زبانهای ترکی نشان دهندة اهمیت و سهم این اقوام در تحولات تاریخی بخشی از اوراسیای شرقی است . آنان از قرن ششم میلادی به بعد، بخش وسیعی از اوراسیا را تسخیر کردند (محدوده ای که مرزهای آن پیوسته در معرض تغییر بود) و از دوره های پیش از تاریخ ، با زبانهای متعددِ زنده و مردة اوراسیایی برخورد نمودند.

 

در بعضی مناطق ، مهاجرت ترکها به همگون سازی می انجامید؛ گاه فاتحان ترک ، زبان خود را به قوم مغلوب تحمیل می کردند و گاه خود مجذوب فرهنگ بومی آنان می شدند. به سبب این روند پیچیده ، تاریخچة زبانهای ترکی تلفیقی از پدیده های گوناگون روبنایی و زیربنایی ، و انتزاعی است .

 

کاربرد اصطلاح برای کل مجموعة زبانهای ترکی ، و اصطلاح برای زبان محدودة متصرفات حکومت عثمانی و کشور ترکیه ، رویدادی جدید است ( رجوع کنید بهاصطلاحات روسی و اصطلاحات فرانسوی ).

 

در توضیح اصطلاحهای «تورک دیلی » (زبان ترکی ) و «تورک دیلْلَری » (زبانهای ترکی ) بین پژوهشگران ترکیه و کشورهای دیگر (از جمله واحدهای سیاسی ترک زبان کشورهای مشترک المنافع ) اختلاف نظر مهمی وجود دارد که ناشی از برداشتهای گوناگون از خویشاوندی تاریخی و امروزی این زبانهاست . امروزه بیشتر محققانِ ترک عقیده دارند که زبانهای ترکی ، گونه های محلی (لهجه های / شیوه های ) یک زبان اند. این دیدگاه که از جنبش ملی ترکها در روسیة قرن سیزدهم / نوزدهم سرچشمه گرفته ، با اثرپذیری از آرای زبان شناسان عرب پدید آمده است ، اما همة محققان در اینکه زبانهای ترکی معاصر هرکدام گویش یا زبان مستقلی هستند با هم موافق اند.

 

منابع : آثار تحقیقی فراوانی که راجع به ترکها نوشته شده نشان دهندة گستردگی حوزة اقوام و زبانهای ترک و توجه جدّی محققان نسبت به آنان است . افزایش روزافزون انتشارات در کشورهای ترک زبان ، تشخیص جهات و موقعیت را در این مورد دشوارتر می سازد؛ بنابراین ، کتاب شناسی خلاصه ای که در اینجا عرضه می شود، اولویتها را در آثار مرجع و راهنماها مشخص ، و جستجوی اطلاعات بیشتر را آسان می سازد.

 

ب ) جایگاه تکوینی . زبانهای ترکی با توجه به منشأ تکوینشان ، از خانواده ای زبانی هستند که این خانواده به زبانهای مغولی و منچو ـ تونگوزی بسیار "نزدیک است ( رجوع کنید به آلتاییان * ؛ بریتانیکا ، ذیل " " ). زبانهای ترکی هم از نظر ساختار زبان هم در؛ ایرانیکا ، ذیل " تعدادی از آواها و نظایر آن ، وجوه اشتراک فراوانی دارند و مسلماً منشأ آنها به ادوار دُور تاریخی باز می گردد.

 

بسیاری از پژوهشگران این شواهد را دلیلی بر پیوند تکوینی میان کلمات و اصطلاحات و تعبیرات ویژة این زبانها می دانند؛ بنابراین ، آنها را واحدهای یک خانوادة زبانی مشترک یعنی آلتایی ، می دانند (رامشتت ، پوپه ، رازانن ، آلتو ، تکین ، و دیگران ). برخی محققان نیز این شواهد را وام گیری زبانی از زبان دیگر می دانند که حاصل مناسبات تاریخی اقوام است . این عده با نظریة مشهور به آلتایی مخالف اند (نمت ، لیگتی ، بنزینگ ، کلاوسن ، شچربک ، دورفر ، و دیگران ).

 

هرچند نظریة خانوادة زبانهای آلتایی در قرن دوازدهم / هجدهم ظهور کرد (پوپه ، ص 125ـ126)، اما چون رامشتت ، از تمام جنبه های ممکن برای وجود پیوند تکوینی این زبانها، تلفیق جامعی عرضه کرده است ، وی را بنیانگذار این نظریه می شناسند ( رجوع کنید بهآلتو، ص 161 به بعد).

 

انتشار نظر رامشتت پس از مرگ او، در مباحثات تند اما پرباری که در بارة اعتبار نظریة آلتایی درگرفته بود، فصل جدیدی گشود. به رغم تداوم بحثها بسیاری از جزئیات زبانی و تاریخی آن روشن گشته و به موازات آن ، حوزه های جدیدی در تحقیقات به وجود آمده است (کلاوسن ، 1956، ص 181 به بعد؛ همو، 1962؛ دورفر، 1963، ص 5 به بعد؛ همو، 1966، ص 81 به بعد).

 

کسانی که خویشاوندی زبانهای آلتایی یا حتی اورال ـ آلتایی را می پذیرند، امروزه ، زبانهای کره ای و ژاپنی را نیز ــ که پیش از این به عنوان حلقه های فرضی در این شبکه مطرح بودند ( رجوع کنید بهپوپه ، ص 149 به بعد؛ آلتو، ص 175 به بعد؛ میلر ، 1979، ص 1 به بعد؛ استریت ، ص 101 به بعد؛ منگس ، ص 234 به بعد) ــ جزئی از این مجموعه به شمار می آورند.

 

پیروان مکتب نوستراتیک ــ که محور آن بازسازی تحول زبانهای اولیه ای است که در گذشته های دور در اوراسیا وجود داشت ــ یگانگی زبانهای آلتایی را از جنبة تکوینی ، نکتة مهمی در نظریة خود می دانند.

 

مخالفان نظریة آلتایی ، تطابقهای کهن بین ترکی ، مغولی و منچو ـ تونگوزی را حاصل وام گیریهایی می دانند که بویژه در مورد زبانهای ترکی ، به بازسازی برخی ویژگیهای ساختاری در دوره ای تاریخی که پیش از نخستین آثار مکتوب زبانی بوده است ، کمک می کند.

 

با وجود تضاد دیدگاه در مورد موضوع اصلی ، در برخی جزئیات این بحث ــ که به دوران پیش از تاریخ اقوام آلتایی نیز مربوط می شود ــ میان آرا و تفاسیر، توافق وجود دارد (دورفر، 1981 ب ، ص 93 به بعد؛ همو، 1984، ص 37ـ 38).

 

در مرحلة جدید بررسی نظریة آلتایی ، ضرورت بهره گیری دقیق از دیدگاههای سنّتی و معیارهای زبان شناسی تاریخی و تطبیقی آشکار شده است ( رجوع کنید به همو، 1972ـ1973، ص 50 به بعد؛ همو، 1981ـ1984، ص 35 به بعد؛ همو، 1981 الف ، ص 39 به بعد). بهره گیری از شیوه ها و تجربه هایی که عمدتاً نتیجة مطالعات هندواروپایی است ، غالباً به علت نبودن منابع در بارة ادوار اولیة زبانهای آلتایی ، به بن بست می رسد (بخصوص در مورد زبانهای مغولی و منچو ـ تونگوزی که محافظه کارتر از زبانهای ترکی اند).

 

معلوم شده است که بسیاری از جنبه های خاص تحول این زبانها به توضیحی مفصّلتر از اصطلاح «رابطة ابتداییِ شبه خویشاوندی » (اصطلاحی که نِمِت در ص 63 به کار برده ) نیاز دارد؛ جنبه هایی که به موقعیت جغرافیایی و تاریخی زیستگاه اصلی این زبانها و مهاجرتهای بعدی (مانند جابجاییهای کند

 

یا سریع و اختلاط اقوام در یک جا، دو زبانه یا چند زبانه بودن ، مبادلة زبان ، عناصر لایه های اجتماعی و عوامل دیگر) بستگی دارد.

 

مسلماً عوامل یاد شده ، در شرایط ایجاد مشابهتها و پراکندگی جغرافیایی آنها تأثیر عمیقی داشته است . این مشابهتها دامنة شواهد زبانی موجود را کاملاً تغییر داده است . این قراین تاریخی ، در مقایسه با زبانهای هندواروپایی ، کاملاً متفاوت و نیازمند رهیافتی خاص و منظم برای توضیح این واقعیات است .

 

ج ) ویژگیهای ساختاری . زبانهای ترکی از نظر آوایی ، مصوتهای بسیار دارند و صامتهای آنها نسبتاً اندک است ، خوشه های همخوان نیز در آنها وجود ندارد. نظامهای آوایی زبانهای منفرد، با اندک موارد استثنایی ، همسانیهای فراوانی دارند.

 

به علت نبودن تحقیقات میدانی در زمینة تطبیقی ، آرای بحث برانگیز بسیاری در بارة عناصر زِبَر زنجیری (تکیه و نواخت ) وجود دارد. عموماً بر آن اند که در بیشتر زبانهای ترکی ، تکیه روی هجای اول است (پوپه ، ص 180). نواخت موسیقایی مستقل از تکیه است و روی آخرین هجا قرار می گیرد (همانجا؛ بازن ، ص 11) و از طرف دیگر، بسته به معنای پسوندهای خاص ، می تواند جابجا شود (همانجا؛ گابن ، ص 10).

 

قانون هماهنگی مصوتها ، که هماهنگی صامتها را نیز در پی دارد، یکی از ویژه ترین مشخصه های زبان ترکی است . این قاعدة صرفی (که از دیدگاه آوایی ، همگونی همه جانبه ای به همراه دارد) اساساً بر سه مختصة متقابل مصوتها (پسین و پیشین ؛ گِرد و گسترده ؛ باز و بسته ) استوار است ، قواعد دقیق بعدی که توالی مصوتها را تعیین می کند، در ساختار کلمه بیان شده است . هماهنگی ، منحصر به تکواژهای پایه نیست ، بلکه تا تکواژهای وابسته (پسوندها) نیز بسط می یابد و گونه های آوایی بیشتری پدید می آورد.

 

معروفترین نمونة هماهنگی مصوتها، هماهنگی کامی است ، به این معنی که در یک کلمه فقط مصوتهای پسین یا پیشین می توانند واقع شوند. این حالت در همة زبانهای ترکی وجود دارد. در گروه مصوتهای گِرد و گسترده ، الگوهای گوناگونی هست و با توجه به این موضوع ، دو گونة اصلی وجود دارد: الف ) هماهنگی لبی ، که در نتیجة آن ، مصوتهای بسته علاوه بر تقسیم به پسین در برابر پیشین ، به گِرد در برابر گسترده تقسیم می شوند؛ ب ) کشش لبی ، که در نتیجة آن ، مصوتهای باز با مصوتهای گرد هماهنگ می شوند.

 

به سبب ویژگیهای انحصاری این نظام آوایی ، ترکیب الگوهای آن ، مانند گونه های فرعی دیگر در هر زبانی ، خاص خود این زبانهاست . بنابراین ، در انواع زبانهای ترکی قدیم و جدید، میزان تحقق قاعدة هماهنگی مصوتها، بسته به گسترش آن زبانها، درجات متفاوتی دارد.

 

در کاربرد تمام نمونه های هماهنگی مصوتها استثناهای فراوانی هست ؛ بویژه در مورد وامواژه ها که اغلب به میزان معتنابهی می توانند استقلال آوایی خود را حفظ کنند.

 

یکی از مختصات جالب توجه زبانهای ترکی ، ماهیت پیوندی آنهاست . این اصطلاح که غالباً بر آن خرده گرفته اند، اساساً بر تضاد با زبانهای صرفی تأکید می کند (مثلاً زبانهای هندواروپایی ). این ویژگی (پیوندی بودن ) به استفاده از تکواژهای وابسته (پسوندها) در حد اشتقاق لغت و عملکرد دستوری به روشی تقریباً اختصاصی دلالت دارد.

 

حرف تعریفهای معیّن و جنس دستوری (مذکر و مؤنث و خنثی ) در زبانهای ترکی وجود ندارد. در مورد اعداد، شکل مفرد اسامی به کار می رود (معدود مفرد است ). حروف اضافه ] پیش از متمم [ به کار نمی روند. دستگاه نحوی زبان نسبتاً ساده است . پسوندهای صرفی در مفرد و جمع یکسان است ، چون جمع پسوند مستقلی دارد. مقولات دستوری (انواع کلمه ) در ترکی محدود است و اساساً می توان آنها را به اسم و فعل و حرف تقسیم کرد. هیچ نشانة دستوری برای تمایز میان اسم و صفت وجود ندارد. زبانهای ترکی از نظر مشتقهای فعلی بسیار غنی اند. اسم فعل و صفت فعلی و اسم مصدر یا حاصل مصدر در این زبانها، کارکرد مهمی در ساختار نحوی دارند.

 

یک عامل اساسی در نحو، معرِّف (صفت ، مضافٌالیه ، بدل ) است که همیشه مقدّم بر کلمة مُعَرَّف (مثلاً یک اسم ) می آید و اسم در حالت اضافی (مِلکی ) پیش از اسمی که نشان دهندة مالکیت است (مضاف ) قرار می گیرد.

 

با توجه به ساختار جمله ، موقعیت عناصر تشکیل دهندة آن (ترتیب کلمات ) تعیین کننده است . گاه ، اصل عمدة اَعمال دستوری ، همپایگی و تناسب است . عبارت پیرو که با حرف ربط یا ضمایر موصولی آغاز می شود، نشان دهندة نفوذ زبانهای بیگانه است .

 

بیشتر این ویژگیهای اساسی ، که با عناصر فرعی دیگر تلفیق شده است ، بین زبانهای فینو ـ اوگری ] = فنلاندی ـ مجارستانی [ ، مغولی ، منچو ـ تونگوزی ، کره ای و ژاپنی مشترک است و به آنها مختصات مشترک چشمگیری می دهد که آنها را از سایر زبانهای اوراسیایی جدا می سازد.

 

د) زبانهای ترکی قدیم . این بخش از مقاله شامل این قسمتهاست :
1. نکات مقدماتی
2. پیش از تاریخ
3. پیدایش
4. شکل گیری تاریخی قلمروهای زبان

 

5. زبانهای نوشتاری و ادبی

 

مطالب مقدماتی

 

حوضة رودهای اورخون و تالاس و ینی سئی

 

حوضة رود تاریم و منطقة کانسو

 

منطقة کاشغر

 

منطقة خوارزم

 

منطقة مراکز فرهنگی دورة تیموری

 

اروپای شرقی و مناطق نفوذ آن

 

آسیای غربی (1)

 

آسیای غربی (2)

 

آسیای غربی (3)

 

پیدایش زبانهای مکتوب معاصر

 

6. الفباهایی که در طول تاریخ به کار رفته است

 

7. ویژگیهای تحولی تاریخی ساختار زبانهای ترکی

 

ارتباط با زبانهای دیگر

 

8. ارتباطات تکوینی زبانها

 

9. زمان بندی تاریخچة زبان

 

1. نکات مقدماتی . تاریخ زبانهای ترکی ، ویژگیهای گذشتة اقوام ترک را ــ خصوصاً نقش استثنایی آنان و ابعاد تغییرات منطقه ای و فرهنگی و همچنین گسستگی مردم و تلاش آنان را برای برقراری ثبات ــ روشن می کند.

 

پراکندگی اقوام ترک و گسترش آنان و جنبشهای داخلی شان ، در کنار نبردهای گاه و بیگاه آنان با ملل متمدن غیربیابانگرد آن زمان ، تدریجی و طولانی بوده است . باتوجه به تشکیل این زبانها، این روند، پیامدهای عمیقی داشته است ؛ از جهتی آنان را به سوی تحولات دائمی (گسترش یا کاهش ) قلمرو زبانی سوق داده است ، و از طرف دیگر باعث پراکنده شدن جمعیت در برخی نواحی معیّن گردیده است . این فرآیند، آشکارا محدوده ها را دگرگون کرده و دائماً در تحولات زبانهای منفرد و تقسیمات گویشی آنها و ارتباطشان با زبانهای دیگر نفوذ داشته است .

 

فتوحات اقوام ترک غالباً سبب شده است که زبان آنان به قوم مغلوب (مثلاً ایرانیان در آسیای مرکزی ) یا حتی به فرمانروایان جدید (طبقات حاکم مغول در غرب ) تحمیل شود. در هر دو صورت ، این مختصه گاه کند و گاه تند در جهت فرآیند همگونی عمل کرده است . ترکها بندرت ناچار می شدند که زبان اکثریت مردم (بلغار، مملوک ، قپچاق و جز آنها) را بپذیرند. وانگهی زندگی در کنار اقوام دیگر، آنان را به نوعی هم زیستی

 

فرهنگی ـ زبانی سوق داد تا اینکه سرانجام خود را دو یا چند زبانه (مثل ترکی / ایرانی ، ارمنی ، یونانی ، روسی و غیره ) نشان می دادند. این معیار زبانی اساس تأثیر دو جانبة زبانی را پی ریزی می کرد.

 

منابع موجود از دوران اولیة تاریخی ترکها (گزارشهای مختصری از دورة روم شرقی ، چینیان ، عربها و غیره ) و شواهدی که آثار و نشانه های زبان شناختی در زبانهای معاصر عرضه می کنند، دوره ای تاریخی و طولانی را در محدودة جغرافیایی وسیعی در بر می گیرد. ماهیت این شواهد، گویای تنوع بی نظیری است که منطقه به منطقه و دوره به دوره تغییر می کند و در تحلیل آنها دیدگاههای روش شناختی متفاوت لازم به نظر می رسد. در مجموع ، شبکة عظیم شواهد زبانی در بسیاری عرصه ها ناقص است ، حتی در مورد اقوامی مثل خَزَرها * ، پِچِنْگها * و جز آنها که تاریخ مستندی دارند، اسناد منسجم زبان شناختی در اختیار نیست ؛ بنابراین ، فقط مدارک غیرمستقیم ما را به این باور می رساند که همة این زبانها جزو خانوادة زبانهای ترکی اند.

 

علاوه بر این ، موارد مشخصی هست که در آنها هیچ نشانه ای از ارتباط شواهد زبانی با گویشوران فرضی آن زبان وجود ندارد، چنانکه قَرلُقها (خَلُخها) چنین وضعی دارند.

 

2. پیش از تاریخ

 

شواهد تطبیقی . مطالعة تطبیقی زبانهای ترکی ، مغولی ، منچو ـ تونگوزی شواهد گوناگونی در بارة دوران ماقبل تاریخ آنها به دست می دهد. وجود وامواژه های مشترک در دورة اولیه ، تماس نزدیک این گروهها را با یکدیگر و ارتباط داشتن آنها را ثابت می کند. اطلاعات زبان شناختی به تعیین مناطق اصلی سکونت اقوام ترک و مهاجرتهای بعدی آنان کمک می کند.

 

از میان تطابقهای زبانی پذیرفته شده ، که تعابیر گوناگونی از آنها شده است ، دو نوع برای زبانهای آلتایی پیش از تاریخ اهمیت خاصی دارند؛ اولی آغازی ترکی آغازی مغولی آغازی منچو ـ تونگوزی است که امکان بازسازی ) را فراهم می کند (اخیراً محققان آغازی ترکی را جزئی از گویش باستانی که بتازگی کشف شده ، دانسته اند رجوع کنید بهدورفر، 1981، ص 93 به بعد). در عین حال ، پیوندهای احتمالی این تطابق با زبانهای اورالی ، بر اهمیت تاریخی آن تأکید می کند ( رجوع کنید بهپوپه ، ص 151ـ152).

 

دومین تطابق که اساسیترین منشأ اختلاف میان موافقان و مخالفان نظریة آلتایی تلفظ کردن [ و را  بر اصوات مشابه ، مثلاً است ، رتاسیزم ] غلبة بر اصوات مشابه [ است .لامداسیزم ] غلبة

 

ت . تکین ، از هواداران نظریة پیوند تکوینی میان زبانهای آلتایی ، این ترکی و §تطابق را رکن اصلی نظریة آلتایی خوانده و توضیح داده که انطباق در زبان چوواش به اثبات رسیده است ، مثلاً توقوز (نُه ) و مشترک با ترکی مشترک : تاخار / تاخّار در چوواش ؛ تاش (سنگ ) ترکی مشترک : چُول در چوواش (1986، ص 141 به بعد). این تطابقِ صداها، رتاسیزم و لامداسیزم خوانده شد و هنوز هم با همین عنوان شناخته می شود، زیرا باور عمومی بر این بود که ترکی نشئت گرفته است . بعدها، وقتی کشف شد و § چوواش بترتیب از  و  نشان و  ترکی ، در زبانهای مغولی و منچو ـ تونگوزی هم ، با  و §که داده شده اند، رامشتت ، بانی زبان شناسی تطبیقی آلتایی ، نظریة کاملاً چوواش و مغولی و متضادی در بارة تقدم این آواها مطرح کرد. به گفتة او، است . در تأیید این و  شکل تحول یافتة  ترکی است و § و §قدیمتر از بر اصوات مشابه [ ونظریه که شاید بهتر باشد آن را زتاسیزم ] غلبة بر اصوات مشابه [ بنامیم (نیز رجوع کنید به تکین ،سیگماتیزم ] غلبة 1969، ص 51)، مخالفان نظریة آلتایی ، واژه هایی را (که بازتاب دهندة این پدیده اند) وامواژه هایی که نتیجة ارتباطات بسیار کهن احتمالی بین زبانهای اولیه است ، در نظر می گیرند.

 

بحثهای بی پایان در بارة این موضوع ، باعث شده است که فقط در یک نکته توافق عمومی حاصل شود: هر دو گروه متفق اند که در بازسازی آوایی ، منشأ آوایی که در اصل چنین فرض می شد: ف * یا § * <  ؛ ف  /  * یا § * < است ( رجوع کنید بهرامشتت ، ص 26 به بعد؛ پوپه ، 1926، ص 107 §/ ' باشد. مرز همگوییهای ] به جای ' و ª به جای به بعد)، بترتیب باید ª = معیار تشخیص زبانها و لهجه ها [ این توافق ، زبانهای ترکی قدیم و جدید را به دو گروه تقسیم می کند. این تقسیم بندی که در یکی از مراحل اولیة تحقیق به اثبات رسیده ، به محققان فرصتی داده است تا واقعة مهمی را در تاریخ مردم ترک ردیابی کنند و بکوشند تا آن را با وقایع مشخص تاریخی پیوند دهند.

 

نخستین نشانه های زبانی . آثار تاریخی چینی به اقوام چادرنشین ــ که همواره تهدیدی برای بخشهای شمالی قلمرو چین بوده اند ــ توجه خاصی نشان داده است . با وجود این ، شواهد زبانی این منابع بسیار اندک است و به این ترتیب شناخت زبانهای این اقوام بدشواری انجام می شود. پژوهشی در بارة یک دوبیتی هیونگ ـ نو (قرن چهارم میلادی ) و چند واژة توپا یا تاپقاج (قرن چهارم ـ پنجم میلادی ) که هر دو به خط چینی به نگارش در آمده اند مشکلات خاصی در بازسازی آوایی به وجود آورده است ، زیرا آنها نشانه هایی از زبانهای ترکی محسوب می شوند (بازن ، 1948، ص 208 به بعد؛ همو، 1950، ص 228 به بعد). مخالفتهایی که با این تفاسیر شده ، ثابت می کند که تحقیق موجود در بارة این موضوع کافی نبوده است (گابن ، 1949، ص 244 به بعد؛ دورفر، 1963، ج 1، ص 96؛ همو، 1973، ج 17، ص 4).

 

دیدگاههای دیگر راجع به مسئلة پیوندهای زبانی ، مانند دیدگاه پلیو ، با در نظر گرفتن حکومتهای چادرنشین سین ـ پی (قرن چهارم میلادی ) و ژوان ـ ژوان (قرنهای پنجم ـ ششم میلادی )، در حد نظریه باقی مانده است (بارتولد، ص 19).

 

چادرنشینان آسیایی که از دورانهای اولیه به سوی مغرب کوچ کرده بودند و سرانجام در ناحیه ای در شمال قفقاز و دریای سیاه و در پانونیا مستقر شدند، با تمدنهای گوناگون همسایه (روم شرقی ، حکومتهای روم و فرانکها) ارتباط نزدیک داشتند. هنوز منابع مربوط به این اقوام ، در پژوهش زبانی ، صرفاً حاوی برخی اطلاعات گسیخته است . توضیح در بارة این موضوعات (نامها، عناوین و تک کلمه ها ) مشکلات بسیاری پیش می آورد و به نظر می رسد که عموماً اسامی و عناوین را در حد مدارک قطعی برای تعیین هویت زبانی نمی پذیرند.

 

باتوجه به اطلاعات زبان شناختی موجود از قوم چادرنشین هون که در قرن چهارم ـ پنجم میلادی ساکن پانونیا بودند، در بارة این مسئله تفاسیر و آرای بسیار متفاوتی ارائه شده است . محققانی مثل نمت (1991، ص 179ـ187) و پریتساک (1954، ص 124 به بعد) اطلاعات موجودِ زبان هونها را دلیلی بر خاستگاه ترکی این قوم می دانند. از طرف دیگر، دورفر با بحث در بارة اینکه اطلاعات موجود ناکافی و مبهم است ، نظریات پیشین را قاطعانه رد می کند (1973، ص 1 به بعد).

 

در بارة آوارها، قوم دیگر چادرنشین که آنها نیز در پانونیا سکونت داشتند (از قرن پنجم تا هشتم میلادی )، با توجه به اطلاعات زبان شناختی ، بررسیهای وسیعی انجام گرفته است . نمت عقیده دارد که در زبانِ آوارها وجود نشانه های زبانی ترکی را می توان ثابت کرد. یکی از بررسیهای اخیر، کتیبه ای با خط رونی شکل مکشوفه در مجارستان متعلق به حدود قرن دوم / هشتم را به آوارها منسوب می کند (هارماتا ، 1988). اگر این کشف بعدها اعتبار بیشتری بیابد، ممکن است پیشرفت مهمی در تعیین هویت زبانی اقوام چادرنشین این دورة تاریخی در این ناحیه باشد.

 

بررسی پیوندهای زبانیِ حکومتهای چادرنشین که چند قومی و چند زبانی بوده اند و کوشش برای تبیین آثار زبان تأیید شده ــ که احتمالاً دلالت بر زبان طایفة حاکم دارد ــ در بارة یک نکته به توافق عمومی رسیده است ؛ اگرچه هیچ مدرک صریحی برای اثبات وجود زبانهای ترکی در مناطق مذکور وجود ندارد، می توان به یقین گفت که در مهاجرتهای اقوام چادرنشین در مقیاس وسیع ، در منطقه ای بزرگتر بین آسیای میانه و اروپای مرکزی وجود عناصر ترکی قطعی است (منگس ، ص 16 به بعد).

 

3. پیدایش . بنا بر شواهد تاریخی اقوام ترک نخستین بار در قرن ششم میلادی ظهور یافتند. این اقوام در دو منطقة جغرافیایی آسیای میانه (منطقة رودخانة اورخون * ) و اروپای شرقی (منطقة پونتیک ) سکونت داشتند.

 

در اواسط قرن ششم میلادی ، دولت بزرگ چادرنشینی در آسیای میانه ظهور کرد. طایفة حاکم ، «تُرک » نام داشت و این نام بعدها به قلمرو بزرگی اطلاق شد که بسرعت گسترش یافت . از فرمانروایان این قوم اولین متون منسجم (کتیبه های سنگ مزار به گویشی از ترکی کهن ) به جا مانده است که ویژگیهای این زبان (ـ ) را می نمایاند. ـ §

 

در اروپای شرقی ، ترکها در مثلث جغرافیایی گسترده تری (نواحی پونتیک ، ولگا، بالکان ) مستقر شدند که بلغارها نمونه ای از آنان اند. بلغارها یکی از اقوام اوغوری اند که به یقین از قرن پنجم تا هفتم میلادی در منطقة پونتیک به سر می بردند و بعدها به دلیل تفکیک تاریخی در قرن اول / هفتم ، به شمال شرق بالکان نزدیک رودخانة دانوب (پس از پایان قرن اول / هفتم ) و در تاریخی نامعلوم به ولگا کوچ کردند (موراوچیک ، ج 1، ص 66ـ67). زبان بلغارهای شمال شرق بالکان ، بلغاری دانوب نامیده می شود. شواهد بر جا مانده از این زبان ، شامل کلمات و القاب و اسامی و وامواژه ها در زبان اسلاونیک ، یعنی شکل قدیمی زبان بلغاری امروز (اسلاوی )، است . اقوامی که در نزدیکی بلغارها می زیستند، تحت نفوذ زبان آنان بودند و در نتیجه ترکی بسرعت اصالت خود را از دست داد. یکی از مهمترین مدارک زبان شناختی در بارة این زبان ، > فهرست شاهزادگان بلغاری < است . زبان بلغارهای ولگا در کتیبه های سنگ مزار که به خط عربی نوشته شده (قرن هشتم ـ نهم / چهاردهم ـ پانزدهم ) باقی مانده است . این متون کوتاه اما منسجم ، از مهمترین آثار تاریخی زبان شناختی در بررسی گذشتة این زبان محسوب می شوند.

 

وامواژه های ترکی در زبان مجارها (که نزدیک اوغوریها می زیستند و در قرن ششم و نهم میلادی تدریجاً مهاجرت کردند) نشان دهندة پیوند منظم با دو گروه نخستین از مدارک زبان شناختی است .

 

به رغم این نکته که همة این آثار در مناطقی بسیار دور از یکدیگر به دست آمده اند و خصوصیات متفاوتی دارند و نمایندة دوره های مختلف تاریخی اند، از نظر وجه مشخصة اصلی زبان

 

در مقابل ، مشترک اند. این اصل ، وحدت زبانی گروههای گوناگون بلغار را  نشان می دهد. زبان مردة بلغارهای ولگا حلقة اتصال گویشهای قدیم گونة - و زبان چوواش ، تنها زبان ترکی معاصرِ دارای این شکل آوایی است .

 

قدیمترین شواهد بدون ابهامی که به تاریخچة زبانهای ترکی اشاره دارد، از دیدگاه آوایی حاکی از دو گونة متمایز زبان است که در دو ناحیة دور افتاده از قارة اوراسیا وجود داشته است . تقسیم زبان ترکی به دو گروه ، دلیل آشکاری برای مهاجرت اولیة قبایل صاحب گویش غرب است . گفتنی است که در همان زمان (یعنی در دوره ای بسیار قدیمی ) وجود گونة زبانی در شرق و، برعکس ، گونة جانشین در غرب هنوز ثابت نشده است . شاید اگر اطلاعات بیشتری از این دورة بسیار دور تاریخی به دست بیاید و منابع بسیار اندک فعلی تکمیل شود، این مسئله روشن گردد.

 

در بارة ارتباط تقسیم بندی اولیة زبان ترکی با مهاجرت اقوام چادرنشینی که از طریق منابع تاریخی شناخته شده اند، تلاش فراوانی شده است . این دیدگاه - را در اروپای شرقی با مهاجرت تاریخی به آنجا وعمومی که ظهور گونة حضور قوم هون در همان منطقه وابسته می داند، فاقد شواهد مستدل و قانع کننده است و به همین دلیل تاکنون فقط در حد فرضیه باقی مانده است . با همة اینها شکی نیست که مهاجرت هونها از شرق به غرب و مهاجرت اقوام مهم چادرنشین دیگر، تحول مهمی در پراکندگی جغرافیایی زبانها در آن منطقه داشته است .

 

در این گفتار ما به این واقعیت توجه داریم که گونة زبانی ( رجوع کنید به نمت ، 1942ـ1947، ص 57 به بعد؛ منگس ، ص 55 به بعد؛ نیز رجوع کنید به اردل ، ص 162) ممکن است رابطة مهمی با منطقة سیبری داشته باشد، اگرچه آنجا عرصة اصلی مهاجرت هونها نبوده است ( رجوع کنید به پریتساک ، > فهرست شاهزادگان بلغاری < ؛ لیگتی ، ص 15ـ42؛ اردل ، همانجا).

 

4. شکل گیری تاریخی قلمروهای زبان . زبانهای ترکی معاصر در سطح وسیعی از قارة اوراسیا گسترش یافته اند. بخش عظیمی از اوراسیا ــ که از شمال چین تا منطقة بالکان و از شمال شرقی سیبری تا خاورمیانة عربی امتداد دارد ــ اکثر زبانهای بزرگتر (اویغوری ، ازبکی ، قرقیزی ، قزاقی ، ترکمنی ، ترکی آذری و ترکی ترکیه )، یعنی تقریباً یک مجموعة منسجم زبانی را دربرمی گیرد، در صورتی که زبانهای دیگری که عدة بسیاری به آنها سخن می گویند (تاتاری و باشقیری و چوواش ) و زبانهای فرعی (یاکوت ، آلتایی ، خاکاس / خکاس / حاکاس ، تووینی ، کوموک / قوموق ، نوگای / نوغای ، قرائیم و قره چای ـ بالکار ) تا حدی نسبت به هستة قلمرو زبانی ، موقعیتی حاشیه ای و حتی مهجور دارند.

 

این شکل تاریخیِ گسترش جغرافیایی زبانهای ترکی مستند به اسنادی است که در منابع قرن ششم میلادی وجود دارد، ولی نبود منابع کافی مانع از این است که پیشینة زبانی دقیق مهاجرتهای پیش از این دوره شناخته شود. توسعه و تثبیت کنونی قلمرو عظیم زبان ترکی ، حاصل مهاجرتها و فتوحات قرنهای ششم تا دوازدهم میلادی است ، ازینرو فهرستهای بازمانده از منابع قرنهای ششم ـ هفتم / یازدهم ـ دوازدهم که نشان دهندة گستردگی زبانهای ترکی است ، اساساً با موقعیت فعلی تطبیق می کند. گروههای عمدة زبانی ، همان مناطق جغرافیایی را در اختیار دارند؛ گروه اویغور در جنوب شرقی ، گروه غُز/اُغُز در جنوب غربی و گروه قپچاق در شمال غربی قلمرو زبانهای ترکی اند. این نوع توزیع جغرافیایی در اوج حملة مغول (قرن هفتم / سیزدهم ) همچنان باقی ماند. حملة مغول از طرفی موجب مهاجرتهای مهمی بخصوص در ناحیة قپچاق شد و از طرف دیگر تحکیم ارتباط زبانی موجود در اوراسیای مرکزی را فراهم آورد ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ اول ، ج 8، ص 912؛ هالاسی ـ کون ، ص 140؛ بروکلمان ، ص 5؛ کلاوسن ، ص 31ـ 33، 47).

 

مهاجرتهای دیرین یا نسبتاً اخیر بعضی اقوام ترک (چوواش ، اویغورهای زرد، سالارها و یاکوتها) یا توسعة زبانهای دیگر (روسی در اروپای شرقی ، سیبری و آسیای مرکزی ) درنتیجة نقل و انتقالهای قومی ـ سیاسی در اوراسیای مرکزی موجب شد که این مناطق از نظر جغرافیایی در حاشیه و از نظر زبانی نامنسجم و پراکنده باشند.

 

بعد از قرن هشتم / چهاردهم ، در ناحیة مرکزی فقط تعدادی از مهاجرتها در شکل گیری حوزه های زبان مؤثر بود (مثلاً حرکت ترکمنها به سوی مشرق ، مهاجرت قپچاق ـ ازبکها به طرف آسیای مرکزی ، ساکن شدن دوبارة قرقیزها و اقوام تَرَنچی * ، مهاجرت تروهمنها یعنی ترکمنها به شمال ، گسترش مستعمرات عثمانی در غرب و جنوب ، مهاجرت گاگاوز ها به سوی شمال و غیره ).

 

برخی تحولات تاریخی قرن چهاردهم / بیستم (تبادل جمعیت ، اخراج از کشور و غیره ) در بعضی حوزه های زبان ، منجر به پراکندگی مجدد ترک زبانها شده است (ترکیه ، یونان ، کریمه ، قفقاز و قبرس ). مهاجرت انبوه کارگران ترک به اروپای غربی در دهه های اخیر حوزة نفوذ این زبان را بسط داده است .

 

امروزه در چین ، مغولستان ، کشورهای مشترک المنافع (مستقل یا خودمختار)، ایران ، افغانستان ، عراق ، اردن ، بعضی کشورهای حوزة بالکان ، قبرس و برخی کشورهای اروپایی (بخصوص آلمان ) افراد بسیاری به ترکی سخن می گویند.

 

5. زبانهای نوشتاری و ادبی

 

مطالب مقدماتی . پیدایش زبانهای نوشتاری و ادبی ترکی به حوزه های گوناگون جغرافیایی ـ فرهنگی و به دورانهایی بستگی دارد که از نظر دورنمای زمانی روند پراکندگی اقوام ترک را از آسیای میانه به سمت مغرب بوضوح نشان می دهد. مراکز فرهنگی نواحی مختلف که در بعضی دوره ها هم زمان حضور و فعالیت داشتند، گاه با یکدیگر رابطة متقابل داشتند و فراسوی مرزهای سیاسی و زمینه های گویشی خود، در معرض تأثیرات قرار داشتند. این نکته در ساختار زبانهایی که به کار می رفت آشکار است . به طور کلی ، خصلتِ «بازِ» این زبانهای ادبی قابل مشاهده است ؛ دلیل آن این است که در همان زمان ، عوامل گویشی گوناگون به موازات یکدیگر بر هم اثر داشته و موجب توسعة زبان بوده اند.

 

ساختار نظامهای نوشتاری که در این قرنها معمول بود به یقین این گرایش را، حتی در الفباهای عربی و اویغوری که از آنها فراوان استفاده می شد، تقویت می کرد. به عبارت دیگر، دقیق نبودن این الفباها، مدلولهایی آوایی به دست می دهند که موجب تغییرپذیری درکِ گویشیِ زبانهای ادبی می شوند. این نکته باعث شده است تا آن دسته از آثار نوشتاری که از حوزه های گویشی دیگر نشئت گرفته اند، بهتر تشخیص داده شوند و در نهایت موجب آشنایی متقابل زبانها و گسترش آنها در ورای مرزهای گویشی متعارف شوند. در نتیجة آمیزش زبانها، این شرایط منحصر به فرد تاریخی سبب ایجاد رابطة متقابل و محکمی بین این زبانها شده است و عجیب نیست که در زبان ادبی معیّنی غالباً نوعی تداخل گویشی پیش آید.

 

پیدایش و توسعة زبانهای ادبی گوناگون با مذهب جامعه پیوندی نزدیک داشت و این زمینة فرهنگی ـ تاریخی بر شکل گیری زبان تأثیر فراوانی گذاشت . پذیرفتن مذهب خاص نیز باعث پذیرش وامواژه ها می گردید و در نظامهای نوشتاری نیز گزینه های جدیدی عرضه می شد. زبانهای ادبی که بعد از قرن دوم / هشتم در مناطق وسیعی از اوراسیا به وجود آمد، با نیازهای اقوامی که قرنها این زبانها را به کار برده بودند، مطابقت داشت . ما در قلمرو زبانهای ترکی شاهد توسعة معیارهای ادبی ـ زبانی هستیم که این معیارها تا قرنهای سیزدهم و چهاردهم / نوزدهم و بیستم نیز ادامه داشت ، بدین قرار: در جنوب شرقی ، اویغوری ـ قره خانی ـ چَغَتایی / جغتایی ؛ در شمال غربی ، قپچاقی ؛ در جنوب شرقی ، اُغزی . با وجود تغییرات جغرافیایی مراکز سیاسی ـ فرهنگی در جنوب شرقی (آسیای میانه و مرکزی )، زبانهای ادبی پدید آمده ، تداوم زمانی را نشان می دهند که شاهدی بر ارتباط زبانی تنگاتنگ آنها، بخصوص در ساختار زبان ، است . در شمال شرقی و مناطق وابسته به آن درنتیجة وقایع تاریخی ، با توجه به منابع موجود، روند مشترکی در توسعه دیده نمی شود. زبان ادبی جنوب غربی در پیوند با مهمترین قدرت سیاسی تاریخ ملل ترک (حکومت عثمانی ) میانه روی و تداوم را بیان می کند. در ناحیة قفقاز ـ خزر (در حاشیة قلمرو عثمانی و ضمیمه شده در دیگر واحدهای سیاسی ) بین زبانهای ادبی از نظر سطح ، جدایی افتاده است . حجم انبوه آثار زبانی ، کتیبه ها و نسخه های خطی و اسناد زبانهای ترکی ، که از مناطق و دوره های تاریخی گوناگون به دست آمده اند، مشکلات خاصی دارند. بسیاری از متون فاقد تاریخ اند یا در نسخه های دوره های بعد ضبط شده اند، این امر تعیین سیر زمانی اجزای سازندة تاریخ زبانشان را مشکل کرده است .

 

زبانهای ترکی در طول تاریخ با شیوه های مختلف نگارش پیوند خورده اند. نخستین الفبای ترکی ، خط رونی (با ریشة آرامی ، سامی ) خصوصیت نیمه هجایی داشت . آثار به جا ماندة تاریخی حاکی از آن است که مناطق تحت نفوذ ترکها از آسیای میانه تا شرق اروپا گسترش داشته و احتمالاً زبانهای غیرترکی را نیز شامل می شده است . الفبای سغدی ، استرانجلو ، مانوی ، براهمی ، تبتی و سُریانی منحصر به آسیای میانه بوده و خط اویغوری که ریشه در تندنویسی در سغد داشته و عمدتاً در آسیای میانه به کار می رفته ، اما در آسیای مرکزی نیز شناخته شده بوده است . اسناد مختصری که به خط اویغوری در آسیای غربی (آناطولی ) پیدا شده نشان می دهد که این خط کاربرد وسیعی نداشته است . از قرن اول / هفتم در تمام مناطق اصلی ترک زبان ، خط عربی به کار می رفت (اولین مدارک تأییدکننده متعلق به قرن پنجم / یازدهم است ). بعلاوه ، الفبای یونانی و ارمنی در حوزة غربی زبانهای ترکی کاربرد داشت . متونی نیز به نوشتة بیگانگان و اغلب به منظور تبلیغ مذهبی و به الفباهای لاتینی و سیریلی و گرجی (قرن هشتم تا سیزدهم / چهاردهم تا نوزدهم ) در همان نواحی پیدا شده است . همة این نظامهای نوشتاری ، برای ارزشیابی زبانی ، به شیوه های معیّنی نیاز دارند. در دهة 1300ش /1920 بر اساس سیاست نظارت دولت بر زبان ، الفبای لاتینی و سیریلی ، الفبای حاکم بر زبانهای ترکی شد و خط عربی کنار رفت . تحولات عظیم سیاسی جهان ترک در دهة 1370 ش /1990، از نخستین اقدامات برای اصلاح ساختار موجود خبر داده است (محتوای آن هنوز نامعلوم است ).

 

اقوام ترک ، که در اصل شَمَنی مذهب و پیرو آیین تَنْری * بودند، بعدها به آیینهای مانوی ، بودایی ، تائویی ، دین یهود، اسلام و مسیحیت گرویدند. زمینة مذهبی ـ فرهنگی هر دسته از متون مکتوب این اقوام ، نیازمند تشخیص چارچوب و شیوة خاص تحقیق زبان شناختی آن گروه است .

 

منابع : متأسفانه ، در بارة آثار انبوه بازمانده از زبانهای ترکی ، تحقیقات کلی انجام نشده است ، اما تحقیقات موجود نظر اجمالی مناسبی به این منابع داشته اند. از آنجا که از دیدگاه جغرافیایی ، تاریخی یا زبان شناختی به این منابع پرداخته شده است ، غالباً مباحث تداخل داشته ، اما بااینهمه ، این تحقیقات در کل برای ارزشیابی آثار بازمانده مفید است .

 

بهترین تحقیق جامع در بارة همة آنچه از زبان ترکی تا امروز بازمانده ، در دو

 

 

 

 

 

حوضة رودهای اورخون و تالاس و ینی سئی . کتیبه های بازمانده از این نواحی ، که به سده های اول تا چهارم / هفتم ـ دهم تعلق دارند، با پیشینه های جغرافیایی ـ سیاسی گوناگون ، کهنترین اسناد زبان ترکی اند. بعضی از آنها، بویژه کتیبه های طولانی و منسجم اورخون ، امکان تجزیه و تحلیل در جزئیات ساختاری این زبان را فراهم می کنند. این متون اغلب به خطی مشهور به «رونی » نوشته شده اند (بعضی از پژوهشگران اصطلاح «رونی شکل » را ترجیح می دهند) و اگرچه مجموعاً ساختار هماهنگی دارند، میان آنها تفاوتهای جزئی وجود دارد. تاکنون کوششهای فراوانی برای توضیح و تبیین عوامل شکل گیری و تکوین این زبان انجام شده اند.

 

 

 

حوضة رودتاریم (تورفان )و منطقة کانسو (دون هوانگ ). اویغورها در اثر فشار قرقیزها، محل سکونت نخستین خود را در شمال ترک گفتند (قرن سوم / نهم ) و به شمال چین (استان فعلی کانسو) و حوضة تاریم نقل مکان کردند و در هر دو منطقه بخشهای خودمختار سیاسی به وجود آوردند و با تلفیق مذاهب گوناگون ، فرهنگ خود را خلق کردند. نسخه های خطی فراوان و نوشته هایی روی چوب ، غالباً متون مذهبی ، باقی مانده که برای بررسی زبان کهن ترکی پشتوانة محکمی است . حملة مغول ، به شکوفایی فرهنگ اویغوری پایان داد، اما زبان ادبی کمابیش تا حدود قرن دوازدهم / هجدهم به کار می رفت . زبان متون اویغوری درواقع تداوم منطقی زبان پیشین ، که در کتیبه ها به کار می رفت ، محسوب می شود. با وجود وحدت نسبی و ساختار ثابت این زبان ، برخی موارد نشان می دهد که در طی قرون ، بعضی مختصات آن نیز دستخوش تغییر تدریجی و پی درپی شده است .

 

پژوهشگران مدتهاست براین عقیده اند که در میان آثار به جا مانده از این زبان ، متون مانوی قدیمترین بخش آن است و اسناد حقوقی قضایی و متنهای روی چوب (گاه با مضامین بودایی ) جدیدتر و متعلق به دورة مغولهاست . تحقیقات اخیر ــ که مجموعه ای از مشخصات زبان شناختی درونی و بیرونی را تلفیق کرده است ــ ترتیب زمانی دقیقی از این بازمانده ها ارائه می دهد.

 

منطقة کاشغر. پادشاهی ایلْک خانیان * (در ادبیات ترک شناسی : قراخانیان ، قرنهای سوم تا ششم ) را طوایفی بنیان گذاشتند که سابقاً در قلمرو ترکان غربی می زیستند و بعدها به کاشغر کوچ کردند. با گرایش این سلسله به اسلام (قرن چهارم ) شرایط جدیدی برای تحول بعدی زبانهای ترکی فراهم شد. زبان ادبی که در قرن بعد به وجود آمد، دنباله رو سنّت زبان اویغوری بود، اما شرایط مذهبی ـ فرهنگی جدیدی را تجربه کرد. اولین آثار ادبی ( قوتاد غوبیلیگ * ] اثر یوسف خاص حاجب [ و دیوان لغات الترک * اثر ] محمود [ کاشغری ) به خط عربی نوشته شده بود. دیوان لغات الترک شامل مجموعة لغات گسترده ای است و متونی (مَثَل و نمونة شعر محلی ) را نیز در بر می گیرد که شرح مبسوطی از زبانهای ترکی قرن پنجم ارائه می دهند. به همین دلیل ، این کتاب منبع پرارزشی برای تحقیقات زبان شناسی است . عَتَبة الحقایق (اثر احمد یوکنکی ، قرن پنجم یا ششم ) اثری آموزنده به همین زبان ادبی است که کاشغری یا خاکانی خوانده می شود. ساختار آن نشان دهندة ارتباط منظم و پیوسته اش با زبان ادبی ترکی سابق است که در آسیای میانه به وجود آمد و روند تحول زبانی را آشکار می سازد (پوپه ، ص 67؛ دورفر، > تلاش < ، ص 219 به بعد).

 

منطقة خوارزم . خوارزم به مثابه مرکز تلاقی گروههای گوناگون ترک (اویغور، غز، قپچاق ) در طول تاریخ ، منطقه ای بسیار حساس و حیاتی در تاریخ ملل ترک بوده است . زبان ادبی برخاسته از این ناحیه (قرن هشتم / چهاردهم ) آمیختگی این زبانها را باهم و تأثیر آنها را بر یکدیگر منعکس می کند. زبان ادبی خوارزم ، که در دشت قپچاق در سرزمینهای اردوی زرّین نیز به کار می رفت ، با در نظر گرفتن ساختار آن ، تداوم آشکار زبان ادبی دورة پیشین آن منطقه بود.

 

منطقة مراکز فرهنگی دورة تیموری . زبان چغتایی * در قلمرو تیموری ظهور کرد و در مراکز فرهنگی آن (بخارا و سمرقند) بارور شد. این زبان که به مرتبة والایی از توسعه رسید، زبان ادبی آسیای مرکزی مسلمان بود که در طول قرنها در منطقة جغرافیایی وسیعی ، از آسیای میانه تا ناحیة ولگا و کریمه ، به کار می رفت . این زبان پیچیدة ادبی ، نیاز اقوام قپچاق و غز را نیز برآورده می کرد. امیرعلیشیر نوائی * ، برجسته ترین چهرة ادبیات چغتایی (اگر او را بنیانگذار این زبان ندانیم )، در قانونمند ساختن و تقویت اجزای ترکی آن نقش مهمی داشت ، اگرچه این زبان تاحدی از دیگر زبانهای ادبی ترکی تأثیر پذیرفته است .

 

اکمان ( استودیا آلتائیکا . > یادبودنامه برای نیکولائوس پوپه < ، ص 51 به بعد) که بر پیوند منسجم این زبان با زبانهای پیشین تأکید داشت ، مراحل تاریخی آن را اینگونه تقسیم کرده است : 1) مرحلة پیش از کلاسیک (از آغاز قرن نهم تا تألیف نخستین دیوان نوائی در 869)؛ 2) دورة کلاسیک (869 ـ1009) که نمایندگان آن حسین بایقرا، نوائی ، بابُر، بایرام خان و برخی دیگرند؛ 3) دورة پس از کلاسیک (1009ـ1339/1600ـ1921)، که مشخصة این دوره تقلید دقیق از نوائی و از سوی دیگر، نفوذ عناصر ازبکی در زبان است .

 

اروپای شرقی و مناطق نفو

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخچه پیدایش گویش آذری

پایان نامه شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک ۲۲۵ ص

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک ۲۲۵ ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک ۲۲۵ ص


پایان نامه شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک ۲۲۵ ص

پایان نامه شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک 225 ص با فرمت ورد (دانلود متن کامل پایان نامه)

 

دانشگاه الزهراء

دانشکده تاریخ، ادبیات و زبانها

 

پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد

گرایش زبانشناسی همگانی

 

عنوان :

شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک:

پژوهشی در چهارچوب واجشناسی جزءمستقل

 

استاد راهنما:

دکتر یدالله پرمون

 

استاد مشاور:

دکتر فریده حق بین

 

 

پژوهشگر:

زینب رهگری

 
بهار 1388

 

فهرست مطالب

عنوان                                              صفحه

پیشکش …………………………………………

یادداشت ……………………………………….

فهرست مطالب ……………………………………

نمادها و نشانه­ها ……………………………….

 

فصل اول: مقدمه

1-1 درآمد………………………………………

1-2 بیان مسئله………………………………….

1-3 هدف و اهمیت موضوع……………………………

1-4 پرسش­های پژوهش……………………………….

1-5 فرضیه­های پژوهش………………………………

1-6 گستره‌ی پژوهش………………………………..

1-6-1 گستره‌ی جغرافیایی…………………………

1-6-2 گستره­ی زبانی…………………………….

   1-6-2-1 گویش­های مختلف زبان لری………………..

1-7 تحولات تاریخی لرستان…………………………

   1-7-1 سابقه تاریخی شهر اندیمشک………………..

1-8 وجه تسمیه­ی واژه­ی “لر” ……………………….

1-9 روش گردآوری داده­ها و تدوین پیکره ……………..

   1-9-1- جامعه­ی آماری………………………….

فصل دوم: پیشینه­ی پژوهش …………………………

2-1 پیشینه­ی نظری پژوهش ………………………….

2-1-1 درآمد ……………………………………

2-1-2 واج­شناسی زایشی معیار ………………………

2-1-3 واج­شناسی جزءمستقل …………………………

2-1-4 تناوب­های مختصه­ای و بازنمایی­های زیرین ………..

2-1-4-1 مشاهده­یPR و کشف تناوب­های مختصه­ای …………..

2-1-4-2 کشف  UR………………………………….

2-1-4-2-1 شواهد درون پیکره­ای …………………….

2-1-4-2-2 معیارهای روش­شناختی پنج گانه­ی کشف بازنمایی زیرین    

2-1-4-2-3 شواهد برون پیکره­ای …………………….

2-1-4-3 تبیین رابطه­ی UR و PR …………………….

2-1-4-4 تبیین اشتقاق­های واجی و برهم­کنش­های بالقوه­ی قاعده­های واجی  

2-1-5 روش­شناسی انگاره­ی جزءمستقل…………………..

2-1-6 هندسه­ی مختصه­های واجی……………………….

2-2 پیشینه­ی توصیفی پژوهش…………………………

2-2-1 درآمد…………………………………….

2-2-2 آثار برخی پژوهشگران پیرامون گونه­ی لری………..

2-2-2-1 گرامی (1371)……………………………..

2-2-2-2 احمدی نرگسه (1375)………………………..

2-2-2-3 بخشیان فر (1375)………………………….

2-2-2-4 میرزایی (1379)……………………………

2-2-2-5 مکینون (2002)…………………………….

2-2-2-6 آنونبی (2003) ……………………………

2-2-3 برخی مطالعات هم سو پیرامون دیگر گویش­های ایرانی..

2-2-3-1 پرمون (1375)……………………………..

2-2-3-2 نقش بندی (1375)…………………………..

2-2-3-3 پرمون (1380)……………………………..

2-2-3-4 پرمون (1381)……………………………..

2-2-3-5 محمدی (1382)………………………………..

2-2-3-6 مهاجرین کرمانی (1382)……………………..

2-2-3-7 سوهانی (1383)…………………………….

2-2-3-8 رستمی (1383)……………………………..

2-2-3-9 ناطوری (1383)…………………………….

 

فصل سوم: آواشناسی لری اندیمشک

3-1 درآمد…………………………………….

3-2 توصیف آوایی همخوان­های لری اندیمشک……………

   3-2-1 همخوان­های انفجاری………………………

   3-2-1-1 انفجاری­های دولبی……………………..

   3-2-1-2 انفجاری­های دندانی-لثوی………………..

   3-2-1-3 انفجاری­های نرم­کامی……………………

   3-2-1-4 انفجاری­های ملازی………………………

   3-2-1-5 انفجاری­های چاکنایی……………………

3-2-2 همخوان­های خیشومی ………………………..

   3-2-2-1 خیشومی­های دولبی………………………

   3-2-2-2 خیشومی لبی-دندانی…………………….

   3-2-2-3 خیشومی­های لثوی……………………….

   3-2-2-4 خیشومی­های نرم­کامی…………………….

   3-2-2-5 خیشومی ملازی………………………….

3-2-3 همخوان­های لرزان………………………….

   3-2-3-1 لرزان­های لثوی………………………..

3-2-4 همخوان­های زنشی…………………………..

   3-2-4-1 زنشی­های لثوی…………………………

3-2-5 همخوان­های سایشی………………………….

   3-2-5-1 سایشی­های لبی-دندانی…………………..

   3-2-5-2 سایشی­های لثوی………………………..

   3-2-5-3 سایشی­های لثوی-کامی……………………

   3-2-5-4 سایشی­های ملازی………………………..

   3-2-5-5 سایشی­های چاکنایی……………………..

3-2-6 ناسوده­ها/ نیم­واکه­ها/ غلت­ها………………..

   3-2-6-1 ناسوده­های کناری لثوی………………….

   3-2-6-2 ناسوده­های سخت­کامی/ غلت­های افراشته­ی پیشین .

   3-2-6-3 ناسوده­های نرم­کامی (لبی شده)……………

3-2-7 همخوان­های انفجاری-سایشی…………………..

   3-2-7-1 انفجاری-سایشی­های لثوی-کامی…………….

3-3 توصیف آوایی واکه­های لری اندیمشک……………….

3-3-1 واکه­های پیشین……………………………

   3-3-1-1 واکه­های افراشته­ی پیشین ……………….

   3-3-1-2 واکه­های نیمه افراشته­ی پیشین……………

   3-3-1-3 واکه­های افتاده­ی پیشین…………………

3-3-2 واکه­های مرکزی……………………………

   3-3-2-1 واکه­های نیمه افراشته­ی مرکزی……………

3-3-3 واکه­های پسین…………………………….

   3-3-3-1 واکه­های افراشته­ی پسین…………………

   3-3-3-2 واکه­های نیمه افراشته­ی پسین…………….

   3-3-3-3 واکه­های افتاده­ی پسین………………….

3-4 جدول­های واج­گونه­های همخوانی و واکه­ای……………

3-5 معرفی پیش فرضیه­ای ساختمان هجا در گویش لری اندیمشک.

 

فصل چهارم: رویکردی غیرخطی به نظام آوایی لری اندیمشک

4-1درآمد……………………………………….

4-2شیوه‌ی ارائه پیکره‌ها و فرایندهای واجی……………

4-3فرایندهای واجی……………………………….

4-3-1……………………………….. خیشومی شدگی 

4-3-1-1تبیین غیرخطی……………………………..

4-3-1-2 اشتقاق‌های غیرخطی…………………………

4-3-2………………………………….. لبی شدگی 

4-3-2-1تبیین غیرخطی……………………………..

4-3-1-2 اشتقاق‌های غیرخطی………………………..

4-3-2………………………………….. واک­رفتگی 

4-3-3-1تبیین غیرخطی……………………………..

4-3-3-2اشتقاق‌های غیرخطی………………………….

4-3-4…………………………………. زنشی شدگی 

4-3-4-1تبیین غیرخطی……………………………..

4-3-4-2 اشتقاق‌ها­ی غیرخطی…………………………

4-3-5…………………………… پیش نرم‌کامی شدگی 

4-3-5-1تببین غیرخطی……………………………..

4-3-5-2 اشتقاق‌های غیرخطی…………………………

4-3-6فراگویی ناقص……………………………….

4-3-6-1تبیین غیرخطی……………………………..

4-3-6-2 اشتقاق‌های غیرخطی…………………………

4-3-7همگونی در جایگاه خیشومی‌ها……………………

4-3-7-1تبیین غیرخطی……………………………..

4-3-7-2 اشتقاق‌های غیرخطی…………………………

4-3-8کشش جبرانی…………………………………

4-3-8-1تبیین غیرخطی……………………………..

4-3-8-2…………………………. اشتقاق‌های غیرخطی 

4-3-9قلب……………………………………….

4-3-9-1…………………………….. تبیین غیرخطی 

4-3-9-2 اشتقاق‌های غیرخطی…………………………

4-3-10حذف انفجاری دندانی- لثوی بی واک……………..

4-3-10-1 تبیین غیرخطی……………………………

4-3-10-2اشتقاق‌های غیرخطی…………………………

4-3-11واکه کاهی…………………………………

4-3-11-1 تبیین غیرخطی……………………………

4-3-11-2 اشتقاق‌های غیرخطی………………………..

4-3-12حذف خیشو می لثوی پایانی…………………….

4-3-12-1 تببین غیرخطی……………………………

4-3-12-2اشتقاق‌های غیرخطی…………………………

4-3-13حذف انفجاری دندانی- لثوی واک‌دار……………..

4-3-13-1 تبیین غیرخطی……………………………

4-3-13-2اشتقاق‌های غیرخطی…………………………

4-3-14تغییر کیفیت واکه تاریخی…………………….

4-3-14-1 تبیین غیرخطی……………………………

   فصل پنجم: نتیجه­گیری

5-1 درآمد…………………………………….

5-2 دست­آوردهای پژوهش…………………………..

5-3 پیشنهادها…………………………………

کتاب­نامه‌ی فارسی…………………………………

کتاب­نامه‌ی انگلیسی……………………………….

پیوست­ها ……………………………………….

واژه­نامه‌ی فارسی به انگلیسی……………………….

واژه­نامه‌ی انگلیسی به فارسی……………………….

چکیده………………………………………….

 

 

 

امروزه، واج­شناسان، صرف نظر از خطی یا غیرخطی بودن نگرششان به نظام‌های آوایی، به مسئله تقدم و تأخر در کارکرد قاعده‌های واجی معتقد هستند. در غیر این صورت، منطقاً، بایستی به توده‌ای بی‌سامان از قاعده‌های انباشته شده در حوزه‌ی نظام آوایی روی آورند. رویکرد سلسله مراتبی به نظام قاعده­ها در حوزه‌ی آوایی بر مبنای واقعیتی غیرقابل انکار استوار است: قاعده‌های حوزه‌ی مزبور، واقعاً، به یکدیگر مربوطند، به طوری که رعایت نشدن سلسله مراتب مزبور، قطعاً، باعث خواهد شد که صورت‌های زبانی پذیرفته شکل نگیرند. اما، آیا، الزاماً، تمامی قاعده‌ها، نسبت به یکدیگر، دارای تقدم و تأخر هستند؟ آیا می‌توان، در عین قائل بودن به این نظام سلسله مراتبی، به گونه‌ای نظریه را تدوین کنیم که قاعده‌های بی‌ارتباط به یکدیگر بتوانند به صورت موازی و هم‌زمان در اشتقاق شرکت کنند؟ (که، در این صورت، برخی از قاعده‌ها به صورت موازی و فضایی، یا، به اصطلاح، «غیرخطی»، و برخی دیگر، به صورت سلسله مراتبی و خطی ایفای نقش خواهند کرد)

    در این فصل، سعی شده که نظام آوایی گویش لری به شیوه‌ی غیرخطی، انگاره‌ی پسازایشی جزءمستقل، توصیف ‌شود.

 

4-2 شیوه‌ی ارائه­ پیکره‌ها و فرایندهای واجی

    نحوه‌ی ارائه­ی فرایندهای آوایی نقش آفرین در نظام آوایی گونه‌ی مورد پژوهش به این شکل است که ابتدا در زیر عنوان مربوط به هر فرایند، پاره ‌گفتارهای برگرفته از آوا نوشته‌های مورد استناد پژوهش، آورده می‌شوند که این پاره گفتارها نمونه‌هایی هستند که فرایند مذکور بر آن‌ها عمل کرده است. آن‌گاه، پس از نشان دادن تناوب مربوطه و سعی در کشف بازنمایی زیرین، تناوب مزبور تکمیل و بازنویسی می‌شود؛ سپس، قاعده­ی غیرخطی ناظر بر فرایند مورد نظر معرفی می‌شود و در مرحله‌ی آخر ترتیب عملکرد قاعده‌های مذکور با دیگر قواعد واجی دخیل در نظام آوایی گویش لری اندیمشک و تعامل آنها با یکدیگر، با توضیحات لازم ارائه می‌شود و به عنوان شواهدی بر تکمیل و تأیید تبیین‌های ارائه شده، نمونه‌هایی از اشتقاق نمایش‌های آوایی از بازنمایی‌های زیرین آورده خواهد شد.

 

متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

 

دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه شبکه قواعد واجی در گویش لری اندیمشک ۲۲۵ ص