نویسنده کتاب «پاییز را فراموش کن» در بیشتر جاهای داستان به ناعادلانه بودن شرایط زندگی اشاره می کند و از زخمهای صحبت میکند که در بعضی از قهرمانان داستان به دمل چرکین تبدیل شده و تا این دمل چرکین خوب شود نیاز به زمان دارد. پوریا به دلیل فشارهای روحی و روانی ناشی از مرگ مادر و اتهام پدر به او بابت مرگ عمدی زنش، تصمیم میگیرد دو سال خدمت سربازی را به صورت داوطلبانه برای طبابت به یکی از روستاهای محروم لرستان برود. و در این روستا با عمو چگینی و نوهاش روژان آشنا میشود که از خدمههای درمانگاه میباشد. و متوجه میشود که اهالی بنا به دلایلی روژان را شوم میداند و از او فرار میکنند. پوریا فکر میکنند که باید به روژان کمک کند، زیرا تا حدودی مشکل روژان را هم مثل مشکل خودش میداند چون او هم مانند پوریا از طرف عدهای رانده شدهاند. بنابراین به فکر تقویت نقاط قوت روژان میافتد و او را به عنوان دستیار خود در درمانگاه میپذیرد تا
دانلود کتاب رمان پاییز را فراموش کن – فهیمه رحیمی