فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش ) تعداد صفحات:32
ارتباط دادن ارزش به صفات محصولات و اولویت های مدنظر مشتریان
Abstract خلاصه :
هنگامیکه تکنولوژی بین شرکت های تولیدی غربی و شرکای آنها در کشورهای در حال توسعه و صنعتی شدن انتقال می یابد سوال های مهمی که باید حل شوند ارزش تکنولوژی و مدل مناسب انتقال است . این مقاله گزارشی است ازبررسی که توسط UK و چین در صنایع ماشین ابزار تا تفاوتها و شباهت های بین صاحبان و دریافت کنندگان تکنولوژی را با در نظر گرفتن فاکتورهایی که آنها هنگام انتقال تکنولوژی در نظر می گیرند و تخمین می زنند به دست آید . همچنین طرحی را برای ارزیابی تکنولوژی تعریف می کند نتایج حاصل از تحقیق همچنین نشان میدهد که ارزش تکنولوژی تولید به عملکردی با تکنیک برتر به خصوص در مورد قابلیت اطمینان و کارکرد و محدودۀ قیمت مجاز در آینده و گسترش فروش ماشین ابزار بر اساس انتقال تکنولوژی مربوط است .دسترسی به بازارهدف اصلی کمپانی UK است در حالیکه کمپانی های چینی نگران گسترش قابلیت تکنولوژی هستند ریسک های مهمی در اینجا وجود دارد به خصوص در مورد عملکرد در بازار در حالیکه صاحبان و دریافت کنندگان تکنولوژی در کوتاه مدت سود می برند همکاری بلند مدت که ضرورتاً در منافع استراتژیک لازم است به علت اولویت های متفاوت مدنظر صاحبان و دریافت کنندگان به سختی حاصل می گردد .
Introduction مقدمه :
ارزشیابی تکنولوژی مهم ترین سوال در مذاکرات انتقال تکنولوژی و برنامه های همکاری است . Bennett فاکتورهای اصلی که موجب شده ارزشیابی تکنولوژی سخت شود را شناسایی کرده و مدل انتقال قابل قبول هم تامین کنندگان و هم دریافت کنندگان تکنولوژی را تعریف کرده . چارچوب «ارزشیابی تکنولوژی » بر اساس تاثیر چهار جزء پدید امده : ارزش از دید صاحبان ، ارزش انتقال ، ارزش جایگزین و ارزش معامله شده . اصلاح و بیان اجزاء چارچوب و کاربرد آن در یک بررسی علمی توسط Benett توضیح داده شده در بحثی که دنبال می کنیم تامین کنندگان تکنولوژی را “Owner” (صاحبان تکنولوژی ) و دریافت کنندگان را “acquirer” می نامیم.
این مقاله بر روی انتقال بر روی انتقال تکنولوژی تولید به صورت افقی توسط UK به تولید کنندگان چینی که حداقل دارای برخی قابلیت های مکمل هستند و می توانند رقبای حقیقی یا بالقوه باشند . اگرچه در بیشتر چنین معاملاتی سطح متغیری از تکنولوژی فرآیند انتقال و دانش سازمانی بر اساس خصوصیات تکنولوژی انتقال یافته ، نزدیکی روابط بین acquirer , Owner و بیان شایستگی های Owner به صورت خیلی واضح و انگیزش acquirer وجود دارد . چارچوب بر اساس عوامل مدنظر صاحبان تکنولوژی و دریافت کنندگان بالقوه است . برای Owner ارزش تکنولوژی به سود خالصی که توسط اطمینان از استفاده بهینه بدست می آید مربوط است . بنابراین یک Owner تکنولوژی را می فروشد و یا با acquirer شریک می شود چون سود و خالص معامله از حالت های زیر بیشتر فرض شده :
(1) حالتی که تکنولوژی را انتقال ندهد .
(2) هر مدل یا طرح دیگری را برای انتقال انتخاب کند .
Acquirer به توافق می رسد تکنولوژی و طرح انتخاب شده فرض شده که بر اساس حصول سود خالص بیشتر از تکنولوژی های جایگزین و شرکا یا برنامه های معاملاتی دیگر .
سود خالص برای دو گروه عناصر شامل عناصر کمی و غیرکمی اند که همیشه نمی توان به طرز هدفمندی هر دو گروه را مشخص کرد . منافع کمی حاصل از انتقال تکنولوژی که می توانند به صورت های مالی ، بیان شوند می تواند از عوامل زیر ناشی گردد :
- درآمد بیشتر حاصل از فروش بیشتر در بازارهای موجود (مخصوص حالتی که فروش کم به علت عدم انتقال تکنولوژی منجر به کاهش درآمد می شود)
- درآمد بیشتر حاصل از فروش در بازارهای جدید
- تولید کمتر یا هزینه های دیگر که نتیجۀ تغییر در مکان است .
- ترکیبی از همه موارد بالا
برخی از دلایل برای انتقال تکنولوژی مثل توجه Owner ها به اینکه «ما باید در چین حضور داشته باشیم » یا برای acquirer ها «ما باید تکنولوژی CNC را کسب کنیم » خیلی گسترده اند و کمی نمی باشند اگرچه تاکید بر آنها بر اساس این انتظار است که می بایست منافع ملوسی وجود داشته باشد منافع کمی خالص آنهایی هستند که در بالا معین شوند و برای کمتر کردن هزینه های همراه در فرآیند انتقال است .
