نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله حکومت اسلامی و انحرافات اجتماعی

اختصاصی از نیک فایل مقاله حکومت اسلامی و انحرافات اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله حکومت اسلامی و انحرافات اجتماعی


مقاله حکومت اسلامی و انحرافات اجتماعی

 لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 تعداد صفحات:35

 

چکیده:

در باب «حکومت اسلامی و انحرافات اجتماعی» گفتگویی با جناب دکتر محمدجواد ارسطا انجام گرفت، ایشان با محوری خواندن عدالت در ساختار اساسی حکومت‏ها، عدم توفیق آنها در تحقق عدالت را مورد بررسی قرار دادند. از نظر ایشان قطع جوامع بشری از دامن وحی و تمسک صرف به تجربه بشری، مهمترین عامل در عدم اجرای عدالت است. لذا تنها راه برای تحقق عدالت و قطع هر گونه ظلم و فساد؛ بهره گیری از قوانین الهی و حاکمیت مجری عادل است، که در ساختار حکومت اسلامی جلوه می‏کند. (البته حد اعلای چنین حکومتی در زمان ظهور منجی عالم محقق خواهد شد).

و در انتهای مصاحبه به  بیان شرایط حاکمان جامعه اسلامی از قبیل: ساده زیستی، صداقت، مدیریت قوی، مردم مداری و … پرداختند.

 واژگان کلیدی:

اسلام، حکومت، عدالت، حاکم، ظلم، انحراف

حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد جواد ارسطا، مدرس حوزه و دانشگاه، دارای مدرک دکترای حقوق خصوصی، مؤلف چندین جلد کتاب اعم از ترجمه و تألیف، بیش از بیست عنوان مقاله در مجلات و فصلنامه‏های علمی و مسلط به زبان انگلیسی و عربی می‏باشند.

  q  با توجه به فلسفه سیاست، هدف از تشکیل حکومت اسلامی چیست؟

با عنایت به کتاب‏های علوم سیاسی و حقوق اساسی «سیاست» به معنی جریان قدرت در جامعه است که مردم یک کشور را به طبقه فرمانروا و فرمانبر تقسیم می‏نماید. تمام جوامع برای اینکه بتوانند حالت اجتماعی خود را حفظ نمایند، در درجه اول نیازمند ضوابطی هستند که چگونگی ادارة جامعه را نشان می‏دهد، در درجه دوم نیازمند مجریانی هستند که این ضوابط را اجرا نمایند و در درجه سوم نیازمند گروه یا نهادی هستند که اشکالات موجود در مقام اجرا را رفع نمایند؛ بنابراین هر جامعه ای نیازمند سه نهاد می‏باشد: قوه مقننه که واضع قانون؛ قوه مجریه که مجری قانون و قوه قضائیه که حل و فصل اختلافات را به عهده دارد. این قوای سه گانه امکان بقای جامعه را تضمین می‏نمایند و در صورت سست شدن پایه‏های هر کدام، بنیاد جامعه متزلزل می‏گردد که در این صورت موجب از هم گسیختگی جامعه خواهد شد. به عنوان نمونه ضعیف تر شدن ضعیفان و قوی تر شدن قدرتمندان نشانه ای از ضعف ساختاری عملکرد نهادها است.

بنابراین فلسفه بقای جامعه، ساختار حکومت و استحکام قوای سه گانه، ریشه در نیاز آدمی دارد، چون انسان‏ها نیازهایی اعم از مادی، معنوی و عاطفی داشته که جز در قالب اجتماع تأمین نمی‏شود. بدون شک این حاجات فقط زمانی به صورت مطلوب برآورده می‏شود که جامعه دارای ضوابط عادلانه باشد و آن ضوابط نیز به صورت عادلانه اجرا شود و در صورت بروز اختلاف به نحو عادلانه حل و فصل گردد. به همین دلیل فلسفه حکومت و سیاست برپایی عدالت می‏باشد. البته از عدالت تعاریف مختلفی ارائه شده که در واقع به یک معنا برگشت می‏کند که آن همان «اعطاء کل ذی حقه»،[i][1] یعنی دادن هر حقی به صاحب حق می‏باشد. اما همین مفهوم بر حسب تشخیص مختلف انسان‏ها دارای مصادیق مختلفی می‏باشد.

 

تکثر گرایی در عدالت

انسان ‏هابا اعتماد بر تجربه در تشخیص مصادیق عدالت و راه وصول به آن دچار اشتباهات فراوانی گشته اند. به همین دلیل به تجربه‏های گوناگونی دست یازیده اند و اشکال مختلف حکومتی را پدید آورده اند، به امید اینکه به عدالت دست یابند. به عنوان نمونه هدف هیتلر از تشکیل حکومت نازیسم، برپایی عدالت بود. وی پس از تقسیم نژادها به برتر و ضعیف، بر پایی عدالت را در حاکمیت نژاد برتر و حذف نژاد ضعیف می‏دید و یا کمونیست‏ها، راه رسیدن به عدالت را در حذف کامل دین از جامعه قلمداد کردند به همین دلیل زندگی را مبتنی بر اصالت ماده پی ریزی نمودند که البته به همین جهت با شکست مواجه شدند.

حکومت اسلامی، همانند حکومت‏های دیگر، خواستار برپایی عدالت همه جانبه است. اما با این تفاوت که تشخیص مصادیق عدالت را به تجربة انسانی واگذار ننموده است، بلکه از عالم وحی مدد می‏جوید، تا گرفتار آزمون و خطا در تجربه نشود و صحیح‌‌‌ترین و برترین نوع حکومت را در احقاق عدالت برپا سازد.

این مسئله صراحتاً در آیات قرآن کریم و روایات مورد توجه قرار گرفته است. امام علی (ع) در این رابطه می‏فرمایند: «العدل حیاة الاحکام»، [ii][2]عدل مایه حیات و برپایی تمامی احکام شرعی‏ است. یعنی تمام احکام شرعی بر محور عدالت استوار است، لذا هر حکمی که از ناحیه خداوند متعال وضع می‏شود، برای تأمین عدالت می‏باشد، به این معنا که عدالت، چشمه حیاتی است که در احکام شرعی جریان دارد. به همین دلیل، در دعوت پیامبر اکرم(ص) نه تنها همه ابعاد انسانی مورد توجه قرار گرفته است، بلکه احکام صادر شده، با طبع انسان نیز مغایرت نداشته و مطابق با ذات انسان می‏باشد.

خداوند متعال دعوت پیامبر اکرم(ص) را به این صورت معرفی می‏نماید: «یأمرهم بالمعروف ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم»[iii][3].  این آیه شریفه حاوی چند نکته مهم می‏باشد:

اولاً: دعوت پیامبر اکرم(ص) به امور پسندیده و بازداشتن از زشتی‏‏ها مطابق عقل می‏باشد. در روایات متعددی نقل شده، مشرکینی نزد پیامبر اکرم(ص) می‏آمدند و می‏گفتند چند آیه برای ما قرائت کن، پیامبر اکرم(ص) چند آیه تلاوت می‏نمودند و آنها به این طریق مسلمان می‏شدند. با مواجه شدن با این روایات در ذهن انسان، این سؤال خطور می‏کند که چگونه افرادی که پیامبر را ندیده بودند با شنیدن چند آیه، اسلام می‏آوردند؟! جواب روشن و واضح است، زیرا دعوت پیامبراکرم(ص) عقل پسند و بر موازین عقل استوار بود. دعوت به چیزی که انسان‏‏ها گمشده خود را در آن احساس می‏کردند، شبیه این مسأله در مورد امام زمان هم روایت شده است که با شنیدن ندای امام زمان (عج) مردم حق طلب از اقصی نقاط جهان جذب ایشان می‏شوند. 

ثانیاً: حلال شمردن پاکی ‏هاو نهی نمودن از زشتی‏ها، مبتنی بر فطرت بوده است، از آنجا که انسان فطرتاً به پاکی‏‏هاگرایش داشته و از امور زشت و ناپسند دوری می‏جوید، دعوت پیامبر اکرم(ص) را مطابق با طبیعت خویش دیده و به آن تمایل پیدا می‏کند.

ثالثاً: با دعوت پیامبر اکرم(ص) بارهای سنگین و غل و زنجیرهایی که بر پای انسان‏ها بسته شده بود، باز شد. لذا دعوت ایشان همانند مدعیان دروغین نبود که به هدف استعمار و استثمار، مردم را به طرف خود جذب کنند، بلکه پیامبران مردم را از عبودیت هر چه غیر خداست، آزاد نمودند.

بنابراین پیامبران از طرف خداوند متعال مبعوث شدند، تا راه صحیح رسیدن به عدالت را به انسان‏ها نشان دهند تا در سایه هدایت الهی جامعه بتواند به عدالت واقعی دست پیدا کنند. امام علی(ع) می‏فرمایند: «اما بعد فان الله بعث محمد(ص) لیخرج عباده من عبادة عباده الی عبادته و من عهود عباده الی عهوده و من طاعة عباده الی طاعته و من ولایة عباده الی ولایته».[iv][4]

خداوند متعال پیامبر اکرم(ص) را بر انگیخت تا بندگانش را از عبودیت دیگر بندگان خارج نماید و به سوی عبودیت خدا ببرد و هر جا که عبودیت خدا در میان نباشد، قطعاً عبودیت غیر خدا مطرح می‏باشد که آن اعم از عبودیت انسان، بت و غرائز است به همین دلیل آنهایی که ادعای اومانیسم می‏کنند، در واقع انسان محوری را جایگزین خدا محوری می‏کنند و خدا را از صحنه جهان کنار می‏گذارند و انسان را جایگزین خداوند می‏کنند. برای رسیدن به این عبودیت، برقراری عدالت همه جانبه لازم است. عدالت در همه جوانب اعم از حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی مورد نظر است. شاید با مسامحه به توان گفت که برخی از کشورها به بعضی از مراتب عدالت رسیده اند، اما به عدالت تمام و کامل نرسیده اند، به جهت آنکه قوانین موجود، امکان رسیدن به عدالت کامل را به آنها نمی‏دهد.


 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله حکومت اسلامی و انحرافات اجتماعی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد