نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره شرائط وجوب امر به معروف ونهی از منکر

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره شرائط وجوب امر به معروف ونهی از منکر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

شرائط وجوب امر به معروف ونهی از منکر

س1077- اگر امر به معروف ونهی از منکر مستلزم بی آبروئی کسی که واجب را ترک کرده و یا فعل حرام را به جا آورده باشد ، و موجب کاسته شدن احترام او در برابر مردم گردد ، چه حکمی دارد ؟

ج: اگر در امر به معروف ونهی از منکر ، شرائط وآداب آن رعایت شود و از حدود آن تجاوز نشود ، اشکال ندارد.

س1078- بنا بر اینکه وظیفه مردم در امر به معروف ونهی از منکر درنظام جمهوری اسلامی ،اکتفا به امر به معروف ونهی ازمنکر زبانی است ومراتب دیگر آن بر عهده مسئولین است ، آیا این نظریه ، حکم از طرف دولت است یا فتوی؟

ج : فتوای فقهی است.

س1079 – آیا درمواردی که راه جلوگیری از وقوع منکر منحصر به ایجاد مانع بین فعل حرام وفاعل آن ، و آن هم متوقف بر کتک زدن وی و یا زندانی کردن وسخت گرفتن بر او و یا تصرف در اموال وی هر چند با تلف کردن آن باشد ، می توان بدون کسب اجازه از حاکم ، اقدام به آن از باب نهی از منکر نمود؟

ج: این موضوع حالات وموارد مختلفی دراد ، بطور کلی مراتب امر به معروف و نهی ازمنکر اگر متوقف بر تصرف در نفس یا مال کسی که فعل حرام را به جا آورده نباشد ، احتیاج به کسب اجازه از کسی ندارد ، بلکه این مقدار بر همه مکلفین واجب است .ولی مورادی که امر به معروف ونهی ازمنکر متوقف بر چیزی بیشتر از امر ونهی زبانی باشد ، اگر در سرزمینی باشد که دارای نظام وحکومت اسلامی است وبه این فریضه اسلامی اهمیت می دهد ، احتیاج به اذن حاکم ومسئولین ذیربط و پلیس محلی ودادگاههای صالح دارد.

س1080 – اگر نهی از منکر درامور بسیار مهم مانند حفظ نفس محترمه ، متوقف بر کتک زدنی که منجر به زخمی شدن مهاجم واحیاناً قتل او باشد ، آیا در این موارد هم اذن حاکم شرط است؟

ج: اگر حفظ نفس محترمه وجلوگیری از وقوع قتل مستلزم دخالت فوری ومستقیم باشد ، جائز بلکه شرعاً از باب وجوب حفظ جان نفس محترمه واجب است واز جهت ثبوتی متوقف بر کسب اجازه ازحاکم ویا وجود امربه آن نیست ،مگر آنکه دفاع از نفس محترمه متوقف بر قتل مهاجم باشد که صورتهای متعددی دارد که احکام آنها هم ممکن است متفاوت باشد.

س1081- آیا کسی که می خواهد شخصی را امر به معروف ونهی از منکر نماید ، باید قدرت بر آن داشته باشد ؟ و در چه زمانی امر به معروف ونهی از منکر بر او واجب می شود؟

ج : آمر به معروف ونهی از کننده ازمنکر باید عالم به معروف ومنکر باشد ، وهمچنین بداند که فاعل منکر هم به آن علم دارد و در عین حال عمداً و بدون عذر شرعی مرتکب آن می شود ، و زمانی اقدام به امر ونهی واجب می شود که احتمال تأثیر امر به معروف ونهی از منکر در مورد آن شخص داده شود ، و ضرری برای خود او نداشته باشد ، و در این مورد باید تناسب بین ضرر احتمالی و اهمیت معروفی که به آن امر می نماید یا منکری که از آن نهی می کند را ملاحظه نماید . در غیر این صورت امر به معروف ونهی ازمنکر بر او واجب نیست.

س1082- اگر یکی از اقوام انسان مبادرت به ارتکاب معصیت کند و نسبت به آن لاابالی باشد ، تکلیف مانسبت به رابطه با او چیست؟

ج : اگر احتمال بدهید که ترک معاشرت با او موقتاً موجب خودداری او از ارتکاب معصیت می شود به عنوان امر به معرف ونهی ازمنکر واجب است ، و در غیر این صورت قطع رحم جایز نیست.

س1083- آیا ترک امر به معروف ونهی ازمنکر بر اثر ترس از اخراج از کار ، جایز است؟ مثلاً با اینکه می بیند مسئول یکی از مراکز آموزشی که با طبقه جوان در دانشگاه ارتباط دارد ، مرتکب اعمال خلاف شرع می شود و یا زمینه ارتکاب گناه در آن مکان را فراهم می آورد . اگر او را نهی از منکر نماید ترس آن دارد که از طرف مسئول مقدمات اخراج او از کار فراهم شود.

ج : بطور کلی اگر خوف دارد که در صورت اقدام به امر به معروف ونهی ازمنکر ضرر قابل توجهی متوجه خود او شود ،انجام آن واجب نیست.

س1084 – اگر در بعضی از محیطهای دانشگاهی معروف ترک شود و معصیت رواج پیدا کند و شرائط امر به معروف ونهی ازمنکر هم وجود داشته باشد و امر کننده به معروف ونهی ازکننده از منکر شخصی مجرد باشد که هنوز ازدواج نکرده است آیا بخاطر مجرد بودن،امر به معروف ونهی از منکر از اوساقط می شود یا خیر ؟

ج : امر به معروف ونهی ازمنکر اگر موضوع وشرائط آن محقق باشد، تکلیف شرعی و وظیفه واجب اجتماعی وانسانی همه مکلفین است، وحالت های مختلف مکلف مانند مجرد یا متاهل بودن در آن تاثیر ندارد ، وبه صرف اینکه مکلف مجرد است ، تکلیف از او ساقط نمی شود.

س1085- اگر شخصی دارای نفوذ و موقعیت اجتماعی خاصی باشد که اگر بخواهد می تواند بر معترضین به خود ضرر وارد سازد ، و شواهدی هم دلالت کند بر اینکه وی مرتکب گناه وکارهای خلاف و دروغگوئی می شود . ولی از قدرت ونفوذ او می ترسیم،. آیا جایز است امر به معروف ونهی از منکر را در مورد او ترک کنیم یا اینکه با وجود ترس از ضرر رساندن او ، واجب است او را امر به معروف ونهی ازمنکر کنیم؟

ج: اگر ترس از ضرر منشاء عقلائی داشته باشد ،مبادرت به امر به معروف ونهی ازمنکر واجب نیست بلکه تکلیف از شما ساقط می شود . ولی سزاوار نیست کسی به مجرد ملاحظه مقام کسی که واجب را ترک کرده و یا مرتکب فعل حرام شده و یا به مجرد احتمال وارد شدن ضرر کمی از طرف او ، تذکر و موعظه به برادر مومن خود را ترک کند.

س1086- گاهی در اثنای امر به معروف ونهی از منکر مواردی پیش می آید که شخص گناهکار بر اثر عدم آگاهی از واجبات واحکام اسلامی ، با نهی از منکر ، نسبت به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شرائط وجوب امر به معروف ونهی از منکر

دانلود فایل پاورپوینت در مورد علوم چهارم دبستان مبحث : بدن ما (2)

اختصاصی از نیک فایل دانلود فایل پاورپوینت در مورد علوم چهارم دبستان مبحث : بدن ما (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل پاورپوینت در مورد علوم چهارم دبستان مبحث : بدن ما (2)


دانلود فایل پاورپوینت در مورد علوم چهارم دبستان مبحث : بدن ما (2)

پاورپوینت در مورد علوم چهارم دبستان مبحث : بدن ما (2)

فرمت فایل: پاورپونیت

تعداد اسلاید: 14

 

 

 

 

دستگاه تنفس

  • در بدن انسان دستگاه تنفس شامل مجراهای تنفسی ، شش ها ، قفسه ی سینه و ماهیچه های تنفسی است .
  • مجراهای تنفسی شامل بینی ، حلق ، حنجره ، نای ، نایژه ها و نایژک ها هستند.
  • شش ها اندام های اصلی تنفس هستند که در آن ها اکسیژن و کربن دی اکسید با خون مبادله می شوند.
  • نای لوله ای است که دهان و بینی را به شش ها وصل می کند.

دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل پاورپوینت در مورد علوم چهارم دبستان مبحث : بدن ما (2)

تحقیق درباره شرح صدر

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره شرح صدر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

شرح صدر

نخستین اصل از اصول اخلاقی مدیریت ، شرح صدر است .

تفسیر شرح صدر :

شرح صدر مرکب است از دو کلمه (( شرح )) و ((صدر )) ابتدا هر یک از این دو کلمه را معنا می کنیم . کلمه ((شرح)) در لغت به معنای بسط و گسترش و باز کردن است . راغب در کتاب مفردات القرآن در تفسیر کلمه ((شرح)) می نویسد: أصلَ الشّرحَ بسطَ اللّحم و نحوُه . ریشه لغت ((شرح)) باز کردن گوشت ومانند آن است . وقتی که کسی یک مسأله علمی پیچیده را برای دیگران بسته ونا مفهوم است باز می کند می گویند مسأله را شرح کرد . عمل شکافتن مسائل علمی و باز کردن پیچیدگیهای آن ، باطن آن مسائل را قابلیت رویت عقلی می دهد و لذا به این عمل نیز شرح و تشریح گفته می شود. اما کلمه ((صدر)) : صدر دو معنا دارد : یکی حقیقی و دیگری مجازی . معنای حقیقی صدر، قفسه سینه و معنای مجازی آن عبارت است از جایگاه ادراکات و شناختهای انسان یا محلی که مرکز ادراکات عقلی و قبلی انسان در آنجا قرار دارد.

وقتی که ما صدر را در مرکز ادراکات به کار می بریم مرتکب دو مجاز شده ایم: یکی اینکه مجازاً (( صدر )) را در (( قلب )) به کار برده ایم و مجازاً در روح استعمال نموده ایم . به عبارتی هر چه ظرفیت فکری و روحی انسان بیشتر باشد دارای شرح صدر بیشتر و هر چه ظرفیت انسان کمتر باشد دچار ضیق صدر بیشتر است .

مدیر شایسته نیازمند صفات و ویژگی هایی است که عمده آن ویژگی ها یا تمام آنها از شرح صدر مایه می گیرند.

بصیرت ، بینش سیاسی ، حسن خلق ، رفق و مدارا ، قاطعیت ، انتقاد پذیری ، تغافل ، امید و استقامت از ویژگی های یک مدیر شایسته است و همه این صفات از آثار شرح صدر هستند .

1. بصیرت : در انواع مدیریت ها ، به ویژه در مدیریت جامعه ، مدیر علاوه بر دانش مدیریت نیازمند به روشن بینی و بصیرت و بینش است تا او را قادر سازد در هر موقعیت نقش مقتضی را ایفا نماید. ممکن است کسی دانش مدیریت را دارا باشد ولی بینش مدیریت نداشته باشد بتواند کتابی در زمینه مدیریت بنویسد و در دانشگاه مدیریت تدریس کند ولی در مقام عمل به دلیل فقدان بینش مدیریت مدیر خوبی نباشد.

بینش مدیریت چیست ؟

بینش مدیریت احساس ویژه ای است که شکوفایی آن انسان را به انجام کار از طریق دیگران قادر می سازد و او را دارای هنر مدیریت می نماید.

2. بینش سیاسی : یکی دیگر از آثار شرح صدر که در رابطه با مدیریت قابل توجه است عبارت است از ((بینش سیاسی )) . شرح صدر انسان را سیاستمدار می کند ، شرح صدر اسلامی به انسان بینش سیاسی اسلامی می دهد، برای تبیین این اثر دو مسأله باید مورد بررسی قرار گیرد . الف) رابطه سیاست و مدیریت . ب) رابطه سیاست و شرح صدر.

سیاست و مدیریت : سیاست از لوازم اجتناب ناپذیر مدیریت است و تنها کسی می تواند از عهده اداره گروه، سازمان و حکومت برآید که بینش سیاسی داشته باشد و هر چه تشکیلات اداری گسترده تر و مشکلات آن بیشتر باشد نیاز آن به تدبیر و سیاست و مدیر سیاستمدار افزون تر است. قوی ترین تعبیر در تبیین رابطه سیاست و مدیریت و رهبری جامعه این جمله امیرالمومنین علیه السلام است که می فرمایند: ألمُلکُ بیاسة .(حکومت عین سیاست است )

سیاست و شرح صدر : شرح صدر به معنای گسترش ظرفیت فکری و روحی است و گسترش اندیشه و روان موجب می شود که بینش مدیریت در انسان تقویت شود. بنابراین، با در نظر گرفتن اینکه سیاست چیزی جز روان شناسی فرد وجامعه برای اجرای نقش مدیریت نیست، نقش شرح صدر در تقویت بینش و بنیه سیاسی مدیریت جامعه مشخص می شود. شرح صدر اسلامی یعنی گسترش ظرفیت انسان برای پذیرش حق، بینش سیاسی اسلامی آدمی را تقویت می کند و مدیریت را در مسیر حق و عدل قرار می دهد.

3. حسن خلق : حسن خلق یکی دیگر از ویژگی هایی است که برای مدیریت بسیار لازم و ضروری است. مدیریت عبارت است از انجام کارها از طریق دیگران و علم مدیریت علمی است که انسان را به انجام کارها از طریق دیگران هدایت می کند. و عمل به این علم هنر مدیریت نامیده می شود و اخلاق مدیریت خصلتهایی است که عمل به این علم را میسر می سازد . در میان این خصلتها حسن خلق از اهمیت ویژه ای برخوردار است . حسن خلق نیز یکی از آثار شرح صدر است و تنها افراد با ظرفیت می توانند خوش اخلاق باشند.

4. رفق و مدارا : یکی از خصوصیات اخلاقی ضروری و اجتناب ناپذیر برای مدیریت ویژگی رفق و مدارا است. این خصوصیت مدیر را قادر می سازد که در شرایط مختلف ، انعطاف پذیری لازم را داشته باشد و افرادی را که سلیقه های گوناگون و افکار و احساسات متضاد دارند در جهتی که خود می خواهد هدایت کند و به کار گیرد . کلمه رفق به معنای (( نرمش در برخورد با دیگران )) است. مدارا نیز به همین معنا است . در فارسی بیشتر از کلمه مدارا استفاده می شود . روایتی از امام صادق(ع) در مورد رفق و مدارا که فرمودند : مَن کانَ رَفیقاً فی أمرهِ نال ما یریدُ منَ النّاسِ . کسی که سیاست رفق را در امور به کار گیرد هرچه از مردم بخواهد به آن نائل می آید. جمله ای از محدثان شیعه و سنی که نقل کرده اند : إنّ الله رَفیقٌ یحبُّ الرِّفقَ( خداوند رفیق است و رفق را دوست می دارد .) رفیق به معنای کسی است که بسیار اهل رفق و مدارا است و اطلاق رفیق به خداوند متعال از این باب است که او با بندگان خود بسیار مدارا می کند . در دعای جوشن کبیر نیز خداوند با نام (( رفیق )) خوانده می شود: أللهُمَّ إنی أسئلُکَ بإسمِکَ یا شفیقُ یا رَفیقُ

هیچ کس با مردم به اندازه خدا مدارا نمی کند بنابراین، رفق یک سیاست کلی الهی در برخورد با مردم است که به انبیای خود دستور داده از این سیاست تبعیت کنند و دوست می دارد که همه مردم تابع این سیاست باشند.

آنجا که رفق مطلوب نیست : سیاست رفق و مدارا در صورتی به عنوان یک اصل کلی مورد تأیید اسلام است که مورد سوء استفاده قرار نگیرد و در صورتی که رفق مورد سوء استفاده باشد روایات اسلامی بکار گیری سیاست ضد رفق را توصیه می کنند . امام علی (ع) در این رابطه می فرمایند: إذ کانَ الرّفقُ خُرفاً، کانَ الخُرقُ رِفقاً . (در صورتی که نرمش حماقت باشد تندی خاصیت نرمش را دارد . شرح صدر به معنای گسترش ظرفیت فکری و روحی است و تنها کسی قادر به رفق و مدارا است که ظرفیت لازم را برای این امر داشته باشد . انسانهای کم ظرفیت و یا بی ظرفیت به دلیل اینکه در برابر آنچه موافق طبع نمی بینند زود عکس العمل نشان می دهند و بی تدبیر و نابجا تند می شوند قادر به رفق و مدارا نیستند و از این روی نمی توانند مدیر شایسته ای باشند .

5. قاطعیت : قاطعیت یکی از لوازم اجتناب ناپذیر و قطعی مدیریت است. قاطعیت از ریشه قطع ، به معنای برش داشتن است. مدیر شایسته کسی است که در اداره سازمان و افراد تحت مدیریت خود کمتر دچار حیرت و تردید و ضغف در تصمیم گیری می شود بلکه ، با قاطعیت تمام ، موانع پیشرفت کار را از سر راه بر می دارد و گره های گور را می گشاید . عدم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شرح صدر

مقاله درباره استقامت عایقی تجهیزات

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره استقامت عایقی تجهیزات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

استقامت عایقی تجهیزات

مقدمه:

عایقها عناصر ایده‌آلی نبوده و هر عایق بدلایل مختلف تا حد هادی جریان الکتریسیته می باشد. با افزایش شدت میدان الکتریکی ( از طریق افزایش ولتاژ) به ذرات باردار عایق نیروی بیشتری دارد میشود. با افزایش سرعت این ذرات، انرژی جنبشی آنها نیز افزایش می یابد. در صورتیکه هنگام برخورد ، انرژی جنبشی آنها از اختلاف پتانسیل یونیزاسیون مولکولها ی عایق بیشتر باشد موفق به یونیزاسیون مولکولها خواهند شد. چنانچه این پدیده بصورت زنجیری گسترش یابد. بهم الکترونی حاصل باعث شکست عایقی شده و عایق نظیر هادیها خاصیت هدایت می یابد.

شکست الکترونی در یک عایق همیشه در ولتاژ ثابتی صورت نمی‌گیرد. در واقع این پدیده یک فرآیند تصادفی بوده و به پارامترهای متعددی بستگی دارد از جمله:

الف : دامنه، شکل موج، مدت اثر، لحظه اعمال، پلاریته، سرعت و توزیع میدان الکتریکی

ب : حالت فیزیکی عایق

ج : شرایط محیطی ( دما، فشار هوا، رطوبت، آلودگی و...)

کیفیت توزیع میدان الکتریکی در پدیده شکست عایقی دارای اهمیت زیادی است. شکل با آرایش الکترودها(شکل الکترود و فاصله آنها) مشخص می شود. در یک پست فشار قوی تنوع زیادی از نظر آرایش الکترودی وجود دارد.

عایق های خارجی و داخلی ( External & internal insulation)

عایقها از نظر شدت تاثیرشان نسبت به شرایط محیطی و عوامل خارجی نظیر رطوبت، دما و آلودگی به دو دسته عایق های خارجی و داخلی تقسیم می شوند. عایقهای خارجی به فواصل هوائی و سطوح مجاور هوای آزاد در عایقهای جامد اطلاق می شود. این عایقها تحت تاثیر شرایط جوی و سایر عوامل خارجی(نظیر رطوبت، دما و حشرات و... ) قرار دارند. از طرف دیگر به بخشهای داخلی (جامد، مایع و گاز) عایق بندی تجهیزات که از مواد فوق متاثر میشوند عایق های داخلی اطلاق می شود.

عایق های بازگشت پذیر و بازگشت ناپذیر

از دیدگاه تاثیر پذیری عایقها از شکست الکتریکی میتوان آنها را به دو طبقه عایقهای بازگشت پذیر و بازگشت ناپذیر تقسیم نمود.

عایقهای بازگشت پذیر غالبا از نوع خارجی بوده و قادرند پس از یک شکست الکتریکی مجددا به استقامت الکتریکی اولیه دست یابند. در حال حاضر روش آماری هماهنگی عایقی تنها برای عایقهای بازگشت پذیر که منحنی چگالی احتمال شکست آنها را میتوان بدست آورد قابل استفاده است.

عایقهای بازگشت ناپذیر غالبا از نوع عایقهای داخلی بوده و معمولا از ترکیب دو یا چند عایق مختلف (گاز، مایع، جامد) تشکیل میگردد (کابلهای سیم پیچی ماشین های الکتریکی، بوئینگ ها و پست های G I S). این عایق ها هیچگاه نباید تحت ولتاژهائی که منجر به شکست الکتریکی می شوند قرار گیرند لذا برای این نوع عایقها روش مرصوم هماهنگی عایق همچنان معتبراست.

اثر شرایط محیطی بر استقامت الکتریکی عایقها

روشن است که عایقهای داخلی متاثر از شرایط محیطی نظیر رطوبت، فشار، آلودگی ودرجه حرارت نبوده و لذا استقامت الکتریکی آنها را میتوان برای شرایط مختلف آب وهوائی فرض نمود. برعکس عایقهای داخلی، عایقهای خارجی از شرایط آب و هوائی تاثیر می پذیرند بطوریکه

استقامت الکتریکی عایق با افزایش چگالی هوا( کاهش دما، کاهش ارتفاع از سطح دریا، افزایش فشار هوا) بعلت کاهش ذرات، افزایش می یابد.

استقامت الکتریکی عایق با افزایش رطوبت هوا، بدلیل جذب شدن بارهای حامل توسط ذرات آب، افزایش می یابد.

آلودگیها که به دو صورت آلودگی ناشی از نمک ها وآلودگی ناشی از خاکسترهای صنعتی ظاهر می شوند باعث کاهش استقامت عایقی سطوح خارجی در ولتاژهای با فرکانس شبکه میگردند.( عامل تعیین کننده در فاصله خزندگی creepage مقره، میزان آلودگی منطقه است شرایط آب و هوایی طبق IEC بصورت زیر تعریف می شود.

درجه حرارت to= 20 oc

فشار هوا bo = 101 3 kpa = 760 mmhg

رطوبت مطلق ho = 11 g/m3

استانداردIEC مناطق را از نظر آلودگی به چهار دسته کم اهمیت، سبک، سنگین وخیلی سنگین تقسیم نموده است، ومتناظر هریک فاصله خزندگی مناسبی بر حسب cm/kv pt-ph پیشنهاد نموده است.

تعیین استقامت الکتریکی عایقها

استقامت الکتریکی عایقها در آزمایشاتی که insulation test نامیده می شوند اثبات می گردد. مطابق استاندارد IEC، استقامت الکتریکی عایقها با استقامت آنها در برابر سه طبقه ولتاژ زیر سنجیده می شود.

الف: استقامت عایقی در برابر ولتاژهای عادی کار و اضافه ولتاژهای با فرکانس شبکه توسط آزمون ولتاژ فرکانس شبکه (یک دقیقه)

Power – frequency withstand level/PEWL

ب: استقامت عایقی در برابر امواج صاعقه و امواج با شیب تند توسط آزمون با موج صاعقه استاندارد

Lightning impulse withstand level/LIWL

ج: استقامت عایقی در برابر امواج کلید زنی توسط آزمون موج استاندارد کلید زنی

Switching impulse withstand level/SIWL

اصول هماهنگی عایق

بزرگی سطوح اضافه ولتاژها علی الخصوص در سیستمهای با ولتاژ بالا موجب میشود که نتوانیم با صرف یک هزینه معقول بری ایزولاسیون سیستم به درجه اطمینان قابل قبول در تداوم بار دست یابیم. در اینجاست که لزوم وجود وجه سوم در مثلث هماهنگی عایقی احساس می شود و آن وسایل وتجهیزات محدود کننده اضافه ولتاژها(فواصل هوایی و برقگیرها) است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره استقامت عایقی تجهیزات

دانلود مقاله استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند

این موضوعى است که صاحب تفسیر جواهر، همّ خود را به آن مصروف داشته و آن را محور اصلیِ بحث قرار داده است. طنطاوى معتقد است که جن و ملائکه به عالمى تعلق دارند که از نظرها پنهان است، عالمى که وحى، ما را از آن مطلع مى سازد، اما عقل براى آن دلیلى ندارد. او در دنیایى زندگى مى کند که پیشرفت هاى علم تجربى، ذهنیت ویژه اى به مردمان عصرش بخشیده و موجب شده تا بسیارى از مردم، به ویژه روشنفکران، از پذیرش آن چه عقل با آن آشنا نیست سر باز زنند و وجود چنین عوالمى را انکار کنند، اگرچه از طریق نقل ثابت شود، وحى آن را تأیید کند و تمامیِ زندگان به آن ایمان آورند.

از نظر آنها دست یابیِ علم، به علت بیمارى ها و ناتوانى ها در انسان، حیوان و گیاه با کشف میکرب، موجب مى شود تا نه تنها وجود هر علتى جز سوء تغذیه و حالت هاى قابل مشاهده مشابه براى بیمارى هاى انسان و گیاهان و حیوانات را نفى کنیم، بلکه همچنین به ما مى فهماند که سر منشأ افکار خوب و بدمان را نیز در حالت ها، آموزش ها و استعدادهایمان بجوییم. در این میان، دیگر جایى براى ملائکه و شیطان نمى ماند. چگونه مى توان پذیرفت و تصدیق کرد که شیاطین ما را گمراه مى سازند و ملائکه هدایتمان مى کنند؟

براى کسانى که این گونه مى اندیشند نمى توان به وحى و نقل استدلال کرد و باید راهى غیر از این پیمود و برهانى دیگر اقامه نمود. طنطاوى در پاسخ به این اشکال، تلاش خود را بر اثبات وجود عالَم ملائکه وشیطان متمرکز مى کند و مى کوشد بدون استناد به وحى و نقل، آن را پاسخ گوید.

الف او استدلالى را از کتابى که به قلم عالمان هندى نوشته شده، نقل مى کند. خلاصه سخن آنان این است که همه مردم، در شرق و غرب عالم، سخن عالمان هر رشته اى را مى پذیرند و نظریات وعقاید آنها را باور دارند. اگر پزشکان به آنها از بروز وبا یا جذام یا هر بیماریِ دیگرى هشدار دهند، از گفته آنان پیروى مى کنند و سخنانشان را مى پذیرند و دستوراتشان را انجام مى دهند. همین طور عالمان حساب و نجوم و طبیعت و کشاورزى ... در حالى که خود آنان شخصاً به این مطالب نرسیده اند. آنها خوب مى دانند که براى هر علمى، راه تحقیق و مطالعه اى وجود دارد، هر علمى بر اصولى مبتنى است و به مطالعه قوانینى مى پردازد و خواصى را بررسى مى کند. هر کسى هم که این راه را دنبال کند، به همان نتایج و حقایقى دست مى یابد که عالمان بدان رسیده اند. از این رو به بزرگیِ اجرام آسمانى مطمئن هستند اگرچه خود، آن را تحصیل نکرده اند. و از بیمارى ها مى هراسند اگرچه خود، خطر آن را درنیافته اند.

مؤلف کتاب پس از این سخنان، مسئله اعتقاد به عالم روحانى را نیز با این موضوع قیاس مى کند و مى گوید: در بین مردم، از ملت ها و مذاهب مختلف، کسانى هستند که از امور مادى کناره گرفته اند و به ریاضت نفس مشغولند. آنها به ما از جهانى خبر مى دهند که از نظرها پنهان است. اینان نیز در رشته خود عالِم هستند و حکم آنان حکم پزشکان و ستاره شناسان است. مردم همان گونه که سخن آنها را مى پذیرند بى آن که خود در این علوم مادى درس خوانده باشند، همین طور هم باید سخنان این عالمان روحانى را بپذیرند، اگرچه در این علوم روحانى تحصیل نکرده باشند. آنها هم اگر قوانینى که روحانیان مقرر کرده اند، رعایت کنند و علومى که آنها مى گویند بیاموزند، به همان نتایجى دست مى یابند که آنها بدان رسیده اند و چیزیِ را خواهند شناخت که اکثریت از آن غافلند.

مؤلف بر مبناى این قیاس، بر وجود عالَمى وراى این عالَم مادى استدلال مى کند که ملائکه و شیاطین بدان تعلق دارند. طنطاوى دو دلیل دیگر نیز از کتاب خود، )الارواح( نقل مى کند که آنها را در بند ب و ج آورده ایم.

ب تمامیِ مردم، از هندى گرفته تا رومى و از عرب تا عجم، و اهل مذاهب مختلف، از مسلمان و یهود و مسیحى و زرتشتى و دیگر فرقه ها و گروه ها، همه و همه براى مردگانشان خیرات مى دهند، براى آنها دعا مى کنند و به زیارتشان مى روند. اگر نبود که به بقاى آنها على رغم مرگ بدن هایشان باور داشتند، رفتار آنها پوچ و بیهوده بود. لذا مى توان نتیجه گرفت که اعتقاد به این که انسان چیزى جز این بدن فناناپذیر است، امرى فطرى است که فطرت پاک و دست نخورده بشر به آن گواهى مى دهد.

ج بسیارى از مردم، پدران یا فرزندانشان را در خواب مى بینند که به آنها نشانیِ گنجى را مى دهند یا به پرداخت دِینى سفارش مى کنند. آنها نیز هنگام بیدار شدن و پس از بررسى به درستیِ این امور پى مى برند. پس باید گفت که آنها وجود دارند، اگرچه بدن هایشان مرده است.

د مفسر جواهر دلیل دیگرى نیز براى اثبات وجود ملائکه مى آورد، دلیلى که عقل از مشاهده جهان پیرامون به آن مى رسد. او به طیف گسترده جانداران از حیث کمال اشاره مى کند که از حشره به آهو، شیر، میمون، انسان و به فرد حکیم عالِم تغییر مى کند.

با توجه به آن که نهایت اعلاى این طیف، علم وحکمت قرار دارد، آیا نمى توان قیاس کرد که همان طور که در طرف نقص آن، جمادات یا کرم ها که پست ترین حیوانات هستند، قرار دارند، در طرف کمال آن نیز ملائکه وجود دارند که قوه ادراک در آنها کامل است؟ و در واقع، به طور اجمال این گونه مطرح مى کنیم که در حیوانات شهوت بدون عقل وجود دارد و در انسان شهوت با عقل. آیا نمى توان نتیجه گرفت که درعالَم وجود، عقل بدون شهوت وجود داشته باشد؟ ه طنطاوى براى اثبات وجود ملائکه و شیاطین، همان گونه که شاهد بودیم، دلایل مختلفى مى آورد. مواردى که تنها قانع کننده است، اما یقین و اطمینان را به دنبال ندارد. او سخنان فلاسفه را در اثبات این عالَم غیرمادى، دلایل اقناعى مى نامد. و طریقه صوفیه و اهل مکاشفه را نیز تنها براى خود آنها یقینى و براى دیگران معرفى مى کند. محکم ترین و مطمئن ترین دلیل او دلیلى غیر از این موارد چهارگانه است و آن دلیل یگانه منحصر به فرد، احضار ارواح است که او بر آن، نام علم مى نهد. او با افتخار مى گوید: آن چه قرآن به ما مى آموخت، امروزه از راه )علم احضار ارواح( در سراسر عالم فراگرفته مى شود. و هم اکنون مردم مى دانند که عالَم هاى روحانى یى وجود دارند که به ما نفع مى رسانند و تدبیر امور ما را برعهده دارند. و در جاى دیگر مى گوید: جهان پنهانى که تاکنون تنها از طریق وحى اثبات آن امکان پذیر بود و عقل هم بر آن دلیلى نداشت، امروزه در اروپا دانشمندان به بحث و بررسى درمورد آن پرداخته اند.

او سخنان لُرد اُلیور لودچ انگلیسى را به تفصیل نقل مى کند که از احضار روح سخن گفته، با آن بر بقاى روح و وجود عوالم غیرمادى استدلال کرده است. از طریق احضار روح، فرد خود به تجربه کردن عالَمى دیگر مى پردازد و آن چه را تاکنون مى شنید، اکنون مى بیند. درواقع براى طنطاوى این تنها تجربه پذیر بودن نیست که این مورد را ممتاز مى سازد، بلکه در برابرکسانى که علم و دانش غرب را دستمایه حمله به دین قرار مى دهند، پاسخى از علم در برابر علم تلقى مى شود. از این رو، در تفسیر او تأکید ویژه و رجوعى مکرر را به علم احضار روح شاهد هستیم. او حتى فهرست کتاب الارواح خود و خلاصه آن را براى اطلاع خوانندگان نقل مى کند.

اما باید گفت که هیچ کدام از این پنج دلیل را نمى توان پاسخ پرسشى دانست که طنطاوى از زبان روشنفکران بازگفته بود. اشکال آنان در اصل، نه به وجود ملائکه، بلکه به چگونگیِ ارتباط آنها با جهان مادى و جایگاه آنها در نظام علّى بود. با وجود اثبات عالَمى روحانى، این پرسش باز هم به جاى خود باقى است. طنطاوى تا آن جا که نویسنده این مقاله بدان دست یافته، هیچ گاه به بحث هاى فلسفى درباره ارتباط عالم مادى و غیرمادى، که در این جا پرداختن به آن کاملاً ضرورى است، وارد نمى شود. او در چند مورد به منظورعمق بخشیدن به شناخت از خداوند و ملائکه، از نمونه هاى محسوس و قابل درک شاهد مى آورد. بحث او درباره این موضوع در همین مثال ها خلاصه مى شود. در یک جا نظام جهان را به بدن انسان و ارتباط اعضاى مختلف آن با یکدیگر و مغز و نیز ارتباط آن با روح ونفسش تشبیه مى کند. در این مثال، ملائکه را به قواى جسم تشبیه مى کند که در تمام بدن وجود دارند و بین جسم و مخ ارتباط برقرار مى کنند. و در جاى دیگر مى گوید:

خداوند نورش را بر ملائکه مى تاباند و از آنها بر انبیا تابیده مى شود. پس ملائکه واسطه هستند. بنابراین، خداوند چونان خورشید است و ملائکه همچون ماه. و نورى که از خورشید بر ماه تابیده مى شود، به وحى یى مى ماند که از خداوند به پیامبران با وساطت ملائکه فرستاده مى شود.

ماهیت جن و ملائکه

مؤلف جواهر، در جلد اول، نظریات حکما و صاحبان مذاهب مختلف، در مورد ملائکه را نقل مى کند. نخست نظر علماى اسلام، که آنها را اجسام هواییِ لطیفى مى دانند که مى تواند به صورت هاى گوناگون درآیند و محل استقرارشان هم در آسمان ها است. دوم، نظر برخى بت پرستان که آنها را فرستادگان بد یُمن و خوش یمن ستارگان مى دانند. آنها بر این باورند که ستارگان نیز مانند انسان، موجوداتى عاقل و زنده هستند که توسط ملائکه اداره مى شوند، همان گونه که نفس ما جسممان را اداره مى کند. سوم، عقیده زرتشتى ها و ثنوى ها مبنى بر این که شیاطین از ظلمت وملائکه ازنورند. و چهارم اعتقاد مسیحیان که ملائکه را ارواح بشریِ پاک، و شیاطین را ارواح خبیث انسانى مى دانند، البته هنگامى که بدن را ترک گفته باشند. و پنجم هم نظر فلاسفه درباره ملائکه. او در این موضع به جرح و تعدیل نظریات نمى پردازد و ر...ى منتخب خود را اعلام نمى کند. اما در ضمن تفسیر آیات دیگر مى توان به نظر او در این باره دست یافت. در جلد دوم، از قول فخر رازى به نظر عده اى اشاره مى کند که احتمال مى دهند ملائکه و شیاطین، ارواح پاک و خبیث مردم، پس از مرگ باشند. او همی ن سخن را از اخوان الصفا نیز نقل مى کند. در جلد بیست و یکم نیز همین مطالب را بار دیگر از قول فخر و اخوان الصفا نقل کرده، سخن آنها را با گفته غربى ها درباره عالم ارواح منطبق مى یابد. و در جلد چهارم همان تفسیر، ملائکه و شیاطین را بر مبناى علم جدید ارواح و سخن امام غزالى و فخر رازى چنین تبیین مى کند که ارواح شریر مردم، آرزو مى کنند تا به لذات دنیا بازگردند. و چون از آن محرومند، به وسوسه کسانى مى پردازندکه از نظر روحى همسنخ آنها هستند. بنابراین، فاسق گمراه، زنده یا مرده گمراهى را تعلیم مى دهد؛ همان طور که گفته شده ارواح مردم بد، به شیاطین ملحق مى شوند و ارواح مردم با فضیلت به ملائکه. او همین دیدگاه را در جاى دیگرى نیز تکرار مى کند.

او درتفسیر سوره جن به جمع اقوال مى پردازد و مى گوید: علماى ما خداوند رحمتشان کناد عده اى گفته اند که جن ها اجسام عاقل و پنهانى هستند که آتشین بودن بر آنها غلبه دارد. و برخى گفته اند که آنها ارواح مجرد هستند. او این دو قول را منافیِ هم ندانسته و چنین بین آن دو را جمع مى کند که آن ارواح مجردى که به عالم ماده نزدیک ترند، جن، و آنها که به عالم روح نزدیک ترند، ملائکه اند. او سپس به قول دیگرى اشاره مى کند و آن این که ملائکه نیز نفوس بشرى هستند که مرده اند. از نظر او این سخن نیز با موارد قبلى تناقضى ندارد؛ چراکه مى توان چنین گفت که آن دسته از نفوس بشرى که به شر و عالم ماده و گناهان و بدى هاى آن نزدیک ترند، جن نامیده مى شوند و آنها که به عالم ارواح کاملاً مجرد، نزدیک ترند، به ملائکه ملحق مى شوند.

در این جا باید پرسید که آیا از نظر او جن و ملائکه، مستقلاً وجود ندارند که ارواح بشرنیز پس از مرگ، به تناسب خصوصیاتشان به آنها مى پیوندند، یا این که چنین نیست و در اصل، جن و ملائکه چیزى نیستند جز ارواح انسان ها پس از مرگشان. ما نتوانستیم از تفسیر او توضیحى گویا بر این مطالب بیابیم.

خصوصیات ملائکه

قرآن از خصوصیات ملائکه، کم سخن گفته است. از این موارد معدود نیز طنطاوى به تفسیر لفظى اکتفا کرده است. در تفسیر سوره انفطار، )وان علیکم لحافظین( را به ملائکه تفسیر مى کند که اقوال و اعمال ما را ضبط مى کنند. و چیزى بر آن نمى افزاید. آیه اول سوره فاطر، از نمونه هاى نادر است که مفسر جواهر، در تفسیر آن، توضیحاتى فراتر از الفاظ خود آیه داده است. در این آیه، خداوند متعال به فرشتگانش داشتن بال هایى، دو تا و سه تا و چهار تا را نسبت مى دهد. طنطاوى در تبیین آن مى گوید: در جهان مادى، بال جز بر آن چه بتوان با آن پرواز کرد اطلاق نمى شود، اما در عالم ارواح، بال توانایى و قدرت روحانى یى است که موجب تمایز ملائکه از هم مى شود و هیچ ارتباطى هم با قدرت مادى ندارد. او تعدد این بال ها را به تعدد پا در حیوانات، حتى تا بیش از بیست عدد، و همچنین به تفاوت در عقل انسان ها تشبیه مى کند.

خصوصیات جن

ییکى ازنکاتى که قرآن درباره جن مطرح کرده است، منشأ خلقت آنها است. طنطاوى در تفسیر سوره الرحمن، در برابر آیه )خلق الجان من مارج من نار(24) مى ایستد و به استناد آن که شعله آتش دائماً تکان مى خورد و جابه جا مى شود، نسبت دادن خلقت جن به آن را اشاره به این مى داند که نفوس جن همچنان نیازمند پیرایش وکامل شدن هستند. درواقع این سخن او به استناد سخن علماى احضار روح است که مى گویند: یک روح کامل هنگام احضار شدن، ثابت و آرام است، در حالى که یک روح ناقص در تشویش و اضطراب و حرکت است.

قرآن در سوره احقاف، از قول جنیان هنگام شنیدن قرآن نقل مى کند که مى گویند: )قالوا یا قومنا انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسى(.طنطاوى در تفسیر این آیه مى گوید که آنها یهودى بوده اند و چون یهود به حضرت عیسى ایمان ندارند، از او اسمى نبرده اند. او در تفسیر همین آیات به اقوال برخى علما اشاره مى کند که معتقدند در بین جنیان نیز فرقه ها و مذاهبى مشابه آن چه در بین ساکنان زمین شایع است، وجود دارد. در بین آنان یهودى، مسیحى، زرتشتى و بت پرست وجود دارد. همچنین آنها نیز مسلمان )مبتدعه(، )قدریه( و معتقد به )خلق قرآن( دارند. او درتبیین این مطلب اظهار تردید مى کند که آیا وجود این فرقه هاى مشابه در بین جنیان بدان علت است که آنها ارواح انسان هاى ناقص، مانند یهود، بوده اند که مرده اند یا این که ارواح نادان و سرگردان بدون جسم بوده اند که دین و اخلاقشان از اخلاق و عقاید اهل زمین اقتباس شده است. او پرداختن به این گونه مسائل را برعهده امت اسلامیِ پس از خود مى داند که در تحقیق و بررسیِ آن بکوشند؛ چراکه این زیباترین و ارزشمندترین علوم است. چه علمى از این علم، که ما را از آی

نده مان پس از این زندگى، آگاه مى سازد، ارزشمندتر است؟

ویژگیِ دیگرى که مؤلف تفسیر جواهر به آن اشاره مى کند، مکلف بودن جنیان است که آن را اجماعیِ علما معرفى مى کند. توضیح این ویژگیِ آنها را نیز مى توان در تفسیرى که درباره منع آنها از استراق سمع و رجم آنها توسط ملائکه سخن مى گوید، دریافت. او مى گوید براى ارواح ناقص این امکان وجود داشت که به برخى مطالب از ملأ اعلى گوش فرا دهند، مانند موعظه ها که براى آنها سودمند بود، اما هنگامى که پیامبر خاتم مبعوث شد، آنها از این کار منع شدند تا متوجه آن چه در عالم انسانى روى مى دهد، شوند، عالَمى که به آنها نزدیک تر و مطالبش براى آنها قابل درک تر است. از نظر طنطاوى این تفسیرى مطابق با یافته هاى علم احضار روح است. او مى گوید: دراین علم آمده است که ارواح، پس از مرگ، به همان راهى مى روند که در طول حیات، آن را پیموده بوده اند. پس اگر ناقص باشند، نقصشان با آنها خواهد ماند و اگر کامل باشند، کمال ملازمشان خواهد بود. اما این ارواح ناقص ممکن است برخى نقایص خود را با عمل کردن به نصیحت هایى که از انسان ها یا عوالم دیگر مى شنوند، برطرف سازند. البته در صورتى که آمادگى و زمینه اش را داشته باشند. او سپس از این

هماهنگیِ بین مطالب قرآن و کشفیات جدید، اظهار شگفتى و تعجب مى کند.

آن چه درباره دیدگاه هاى طنطاوى در این بحث مى توان گفت این است که او دلایل عقلى و نقلى را براى پاسخ گویى به شبهات مخالفان کافى نمى یابد. علم احضار روح را غنیمت مى شمارد، آن را دلیلى بى بدیل و برهانى خدشه ناپذیر تلقى مى کند و تمام باور خود را از عالم غیرمادیِ ملائکه و جن بر آن استوار مى سازد. اما احضار روح، با قطع نظر از درستى یا نادرستى اش، که ارزیابیِ آن از محدوده این تحقیق خارج است، تنها مى تواند ما را به وجود روح و بقاى ارواح بشر پس از مرگ رهنمون باشد و دلیلى وجود ندارد تا بتوان نتیجه گرفت که این ارواح، همان ملائکه و جنى هستند که قرآن به آن اشاره دارد. بنابراین، استناد به احضار روح، نه تنها از اثبات ملائکه و جن ناتوان است، بلکه بر فرض اثبات آنها هم، چنان که قبلاً آوردیم، اشکال مخالفان را پاسخ نمى دهد؛ زیرا سؤال آنها از چگونگیِ ارتباط عالَم مادى با عالَم غیرمادى و جایگاه جن وملائکه در نظام علّى بود. به علاوه، این عقیده که جن و ملائکه همان ارواح بشرند، با نظر قرآن، به ویژه درباره ملائکه، و حتى با نظر خود طنطاوى درباره وساطت آنها در عالَم وجود، سازگار نیست. زیاده رویِ او در مهم دانستن


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند