نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره اسامی اصیل ایرانی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره اسامی اصیل ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

اسامی اصیل ایرانی

آبان دخت : دخترآبان ، نام زن داریوش سوم

آبتین : نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی

آتوسا : قدرت و توانمندی - دختر کورش وزن داریوش اول

آفر : آتش - ماه نهم سال شمسی

آفره دخت : دختر آتش - دختری که در ماه آذر به دنیا آمده است .

آذرنوش‌: شیرین و دل انگیز

آذین : زیور، طاق نصرة‌، تزئین ، آرایش

آراه : نام فرشته موکل روز بیست و یکم ازماه پنجم درآئین زردشت

آرزو : کام ، مراد ، معشوق ، امید

آرش: درخشان ، آفتاب ، جد بزرگ اشکانیان - پهلوان کمانگیر ایرانی در لشگرمنوچهر

آرشام : بسیار قوی - پدر بزرگ داریوش بزرگ هخامنشی

آرمان : آرزو - خواهش - امید

آرمین : آرام گرفتن - پسر کیقباد پادشاه پیشدادی

آرمیتا: آرامش یافته ، کلمه ای زردشتی است

آریا فر: دارنده شکوه آریائی

آریا : آزاده نجیب - یکی از پادشاهان ماد - مهمترین نژاد هند و اروپائی

آریا مهر : دارنده مهر ایران - از سرداران داریوش سوم

آرین : سفید پوست آریائی

آزاده : دلیر و بی باک ، رها

آزرم : شرم ، مهر ، محبت ، عشق

آزرمدخت : یکی از ملکه های ساسانی

آزیتا : آزاده

آناهیتا : الهه آب

آونگ : شبنم - نام کردی

آهو: شاهد ، معشوق، یکی از همسران فتحعلی شاه قاجار

آیدا : شاد، ماه - نام تذکمنب

اتسز : لاغر و استخوانی - از پادشاهان خوارزم

اختر : ستاره ، علم ، درفش

ارد : خیر وبرکت ، فرشته نگهبان ثروت - نام چند تن از پادشاهان اشکانی

ارد شیر : شیر زیبا - اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانیان

اردوان : نام پادشاهان معروف اشکانی

ارژن : درختی با چوب بسیار سخت و محکم - نام کردی

ارژنگ : آرایش - کتاب مانی نقاش - دیوی که رستم در هفتخوان اورا کشت

ارسلان : شیر، دلیر و شجاع - نام پادشاه سلجوقی

ارغوان : نام درختی با گل و شکوفه های سرخ رنگ

ارمغان : هدیه ، تحقه ، سوغات

ارنواز: نوازش شده اهورا - دختر جمشید شاه پیشدادی

اروانه : نام گلی کوهی است - نامی کردی

استر : ستاره - بردارزاده مردخای وزن خشایارشاه

اسفندیار : پاک آفریده شده - پسر گشتاسب که بدست رستم کشته شد

اشکان : منسوب به اشک - بنیانگذار سلطنت پارتها

اشکبوس : پهلوان کوشانی که به کمک افراسیاب آمد، اما به دست رستم کشته شد

افسانه : داستان ، سرگذشت ، حکایت گذشتگان

افسون : سحر و جادو ، حیله و تزویر

افشین : با همت .

امید : انتظار ، آرزو

انوش (‌ آنوشا ) : استوار و جاوید - دخترمهرداد ششم

انوشروان : دارنده لوح جاویدان - لفب خسرو اول پادشاه ساسانی

اورنگ : عقل و کیاست ، تخت پادشاهی

اوژن : شکست دهنده ، دشمن برانداز

اوستا : نام کتاب آسمانی زردشت

اهورا : صاحب ، فرمانروای دانا

ایاز : بزرگ و پاینده - نام غلام ترک سلطان محمود غزنوی

ایران : محل زندگی آریائیها

ایراندخت : دختر ایران

ایرج : یاری دهنده آریائیها - پسرفریدون ، پادشاه و پهلوان ایرانی

ایزدیار : کشی که خداوند یار اوست

بابک : پدر کوچک ، جد اردشیر ، پسر ساسان

باپوک : کولاک ، نامی کردی

باربد : پرده دار ، موسیقی دان و نوازنده دربار خسرو پرویز

بارمان : لایق - نام سردار افراسیاب

بامداد : پگاه ، سپیده دم - نام پدر مزدک

بامشاد : کسی که در سحرگاهان شاد است - نوازنده مشهور دربار ساسانیان

بانو : خانم ، ملکه ، لقب آناهیتا الهه نگهبان آب

بختیار : خوشبخت ، خوش اقبال - استاد رودکی در موسیقی

برانوش : مهندس رومی که پل شوشتر را در زمان شاپور ساسانی

بردیا : پسر کورش و برادر کمبوجیه

برزو : بلند قامت - پسر سهراب و نوه رستم دستان

برزویه : طبیب مشهور انوشیروان و مترجم کلیله ودمنه از هندی به پهلوی

برزین : بلند و تنومند - ازپهلوانان ایران - نام پسر گرشاسب

برمک : از وزیران ساسانی - نام اجداد و نگهبانان آتشکده بلخ

بزرگمهر : خورشید بزرگ - نام وزیر دانشمند انوشروان ساسانی

بنفشه : گلی رنگارنگ و زینتی با عمر نسبتا طولانی

بوژان : رشد کرده - نامی کردی

بویان : خوشبو - مامی کردی

بهار : شکوفه و گل - سه ماه اول سال شمسی

بهارک : بهار کوچولو

بهاره : بهاری

بهتاش : خوب ومانند

بهداد : نیک آفریده شده

بهرام : پیروز ، ایزد پیروزی درآئین زردشت ، لقب برخی از پادشاهان ساسانی

بهدیس : خوش رنگ ، خوشگل

بهرخ : زیبا چهره ، قشنگ

بهرنگ : خوش رنگ

بهروز : خوشبخت ، نیکبخت

بهزاد : نیک نژاد - مینیاتوریست مشهور صفویان - نام اسب سیاوش

بهشاد : خوشحال وشاد

بهمن : نیک اندیش - برف انبوه که از کوه فرو ریزد - جانشین اسفندیار

بهناز : خوش ناز‌، باناز ، طناز

بهنام : نیک نام

بهنود : سلامت ، عافیت

بهنوش : کسی که نیک مینوشد

بیتا : بی همتا ، بی مانند

بیژن : ترانه خوان ، جنگجو - پسر گیو و دلداده منیژه

پارسا : پاکدامن ، زاهد

پاکان : پاکها - نامی کردی

پاکتن : نیکو چهر پاکیزه تن

پاکدخت : دختر پاک

پانته آ : همسر آرتاداس که مادها او را به کورش هدیه کردند امانپذیرفت

پدرام : آراسته ، نیکو ، شاد

پرتو : روشن ، تابش

پرشنگ : تابش ، آتشپاره

پرتو : روشن ، تابش ، فروغ

پرستو : پرنده مهاجر

پرویز : پیروز - لقب خسرو دوم ، پادشاه ساسانی

پردیس : بهشت ، باغ و بستان

پرهام : ازاشخاص بسیار ثروتمند در زمان بهرام گور

پژمان : افسرده ، غمگین

پژوا : بیم و هراس

پرنیا : پارچه حریر

پشنگ : میله آهنی - نام پدرافراسیاب

پروانه : حشره ای زیبا که خود را به شعله می زند

پروین : ثریا ، ستارگان کوچک نزدیک به هم

پری : فرشته ، جن ، همزاد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اسامی اصیل ایرانی

دانلود تحقیق کامل درباره اسامی نامهای دختران

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق کامل درباره اسامی نامهای دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

اسامی نامهای دخترانالفآباندخت : نام زن داریوش سومآبگینه : شیشه، بلورآپامه : خوشرنگ و آب . دختر اردشیر دوم هخامنشیآتری : آذرآتشگون : سرخ فام، سرخ رنگآتوسا : نام دختر کورش ، زن داریوشآدخت : خجسته و نیکوآذر : آتش، فروغ، روشناییآذربانو : بانوی آتش گونآذرچهر : همانند روشناییآذرگون : گل همیشه بهار و نام دختری در ویس و رامینآراسته : با نظم و ترتیبآرام : قرار، سکونآرام دخت : از نام های برگزیدهآرام دل : از نام های برگزیدهآرامش : آرمیدنآرمیتا : آرمان، عشق پاکآرمیتی : فروتنی و پاکی و محبتآرمیدخت : از نام های برگزیدهآزادچهر : آزاده نژادآزاده : نام مادر گشتاسبآزیتا : از نام های برگزیدهآژند : نام گلی استآشتی : مهر و دوستی، یکرنگیآشنا : یار، دوستآشوب : شور، انقلابآشیان : لانه و کاشانهآفتاب : گرمی، روشناییآفرین : درود و سپاسآلاله : نام گلی استآمی‌تیس : نام دختر آستیاک، پادشاه ماد، نام زن کورشآناهیتا : بانوی پاک و بیگناه، پاکبانوآندیا : نام زن اردشیر ساسانیآنیتا : از نام‌های برگزیدهآهنگ : سرود و نغمهآوا : آواز، آهنگآوازه : شهرت و نام آوریآویشن : گیاهی خوشبواختر : ستاره، شهابارشیا : راست و درستارغوان : نام گلی استارمغان : پیشکشی، هدیهارنواز : نیکو سخن و خوش گفتار. نام یکی از خواهران جمشیداروس : سپید، درخشان و زیبااشااونی : زن پاک و راستاشوچهر : از نام های برگزیدهاشودخت : از نام های برگزیدهاشوروی : از نام های برگزیدهاشوزاد : از نام های برگزیدهاشومهر : از نام های برگزیدهافروز : روشن، روشن کنندهافسانه : داستان، خاطره و یادمانافسر : بالا و سرورافسون : از نام های برگزیدهافشان : از نام های برگزیدهاَمُرداد : کمال و رسایی جاودانیانارام : روشنایی بی فروغ و بی پایانانگبین : عسل، شهدانوش : جاویدانانوشک : انوشه، جاودانانوشه : بی‌مرگ و جاودانانیران : روشنایی بی پایاناَهونَوَر : نگهبان تنایران : آزادگان و سرزمین آزادیایرانبانو : بانوی ایرانیایراندخت : دختر ایرانایشتار : ستاره باران و آب، تشتر(تیر)باوَند : از اسپهبدان مازندرانبباستیان : بردبار ، شکیبابانو : خانم، کلمه احترام درباره بانوانبانو گشسب : نام دختر رستم زال ، زن گیو و مادر بیژنبردبار : شکیبا، با حوصلهبرسومه : برسم، شاخه‌های گیاهبرنا : جوان ، خوش اندامبرومند : خوش قامت،نام مادر بابک خرمدینبلوت : درخت سودبخشبنفشه : نام گلی استبه آفرید : نام دختر کی گشتاسببه نگار : خوب چهره، نیکو صورتبه‌آفرین : نیک آفریده شدهبهار : نخستین فصل سالبهاره : از آن بهاربهدخت : نیک ترین دوشیزهبهرخ : نیک چهرهبهرو : نیکو چهرهبهشت : پردیس، بهترینبهگل : نیکوترین گلبهناز : از نام های برگزیدهبهنوش : نیکوترین نوشیدنیبهین : بهترین ، نیکوترینبوته : گیاه، ساقه جوانبوختار : از نام های برگزیدهبوستان : باغ پر گلبی تا : یکتا، بی‌مانندبیدار : هشیار و سرزندهبینا : روشن، دل آگاه پپاداش : پاداشپارمیدا : از نام های برگزیدهپارمیس : نام دختر بردیا پسر کورش بزرگپارند : نیک بختی و فرارونی. نگهبان گنج و خواستهپاک سیما : از نام های برگزیدهپاکبانو : آناهیتا، بانوی پاکپاکچهر : خوش صورتپاکدل : پاکیزه دل، دلپاک، خوش قلبپاکرخ : از نام های برگزیدهپاکروز : از نام های برگزیدهپاکروی : از نام های برگزیدهپاکفر : از نام های برگزیدهپاکناز : از نام های برگزیدهپاکیزه : بدون آلودگی، پاکپانته‌آ : پایدار، نام زن آریاسب، سردار نامدار کوروش بزرگپرتو : فروغ، روشناییپرخیده : سخن سربستهپردیس : باغ بهشتپرشت : پر آرزوپرند : پارچه ابریشمیپرنیان : حریر ، دیباپروانه : از نام های برگزیدهپروین : نام ستاره‌ایپری : زن زیباپری بانو : از نام های برگزیدهپری سیما : زیبا رویپریچهر : پری رخسار، خوشگل، زیبا رویپریدخت : از نام های برگزیدهپریدخت : از نام های برگزیدهپریرخ : پری رو، پری رخسار، خوبرویپریروی : خوشگل، زیبا روپریزاد : فرزند پری، فرزند زیباپریسا : مانند پریپریسان : از نام های برگزیدهپریفام : زیبا چهرهپریگون : مانند پریپریماه : از نام های برگزیدهپریمرز : از نام های برگزیدهپریناز : از نام های برگزیدهپریوش : پری مانندپگاه : سحر، بامدادپوپک : پرنده‌ای است، هدهدپودینه : پونهپوران : از نام های برگزیدهپوروچیستا : نام کوچکترین دختر اشوزرتشتپونه : بوته و گلی خوشبوپیراسته : با نظم، با آرایشپیرایه : آراسته، آرایشپیروزه : از سنگ های قیمتیتتابان : نورانی، فروغمندتابانروی : از نام های برگزیدهتابانمهر : از نام های برگزیدهتابش : نورافشانتابناک : پرتو، نورانیتابنده : تابیدنتازه : جدید، پرتراوت، لطیفتاژ : لطیف و نازکتخشک : خوبرو و زیباتذرو : نام دختر داریوش سوم هخامنشیترانه : تر و تازه، لطیف، نرمترگل : گل تازهتُرنج : نام میوه ای استترنگ : آواز تارهای سازتَرَنُم : آواز خوشتریتی : نام دختر میانه اشوزرتشتتشتر : نام ستاره تیر. نگهبان بارانتکاو : نام یکی از آهنگ های نامی باربدتمیس : گیاهی بالا روندهتناز : نام مادر لهراسب. دختر آرشتنبور : نوعی ساز، دنبرهتَندُر : بلبلتندیس : پیکره، تصویرتِهرت : نام دختر میانه اشوزرتشتتهمینه : زن رستم و مادر سهرابتوران : از نام های برگزیدهتورانبانو : از نام های برگزیدهتوراندخت : از نام های برگزیدهتِیتَک : شبکیه چشم به زبان پهلویتیهو : پرنده‌ای خوش رنگججالیز : کشتزارجام : پیاله، ساغرجان پرور : از نام های برگزیدهجانانه : دوست داشتنیجانمهر : از نام های برگزیدهجر یره : زن سیاوخش، مادر فرودجلبک : گیاه سبز آبزیجلگه : زمین پهناورجوانه : جوان، جوانی،رویشجویبار : کنار جوی آبچچام : ناز و عشوهچشمه : آب طبیعی از کوهچکاو : نام پرنده ای خوش آوازچکاوک : آهنگی از موسیقی ایرانی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره اسامی نامهای دختران

اسامی میوه ها در عربی

اختصاصی از نیک فایل اسامی میوه ها در عربی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مطمئنن هر معلم عربی یا هر استادی از شما تحقیقاتی می خواهد برای همین ما برای شمااین پاور پوینت را آماده کرده ایم.

 


دانلود با لینک مستقیم


اسامی میوه ها در عربی

پایانامه عناوین و اسامی قرآن کریم

اختصاصی از نیک فایل پایانامه عناوین و اسامی قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه عناوین و اسامی قرآن کریم


پایانامه عناوین و اسامی قرآن کریم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:56

فهرست و توضیحات:

پژوهشی در

تاریخ قرآن کریم

 

عناوین و اسامی قرآن کریم

 

کلام الهی یعنی قرآن کریم به اسامی وعناوین متعددی نامبردار است که از این اسامی نیز در قرآن کریم یاد شده است. میان این اسامی، چند نام دارای شهرت بیشتری می باشد که مورد اتفاق اکثر دانشمندان علوم قرآنی است که می توان آنها را بعنوان اسامی و نامهای قرآن تلقی کرد، و آنها عبارتند از: قرآن، فرقان، کتاب، ذکر و تنزیل[1].

قرآن: از این نام در قرآن حدود پنجاه و هشت مورد یاد شده است مانند «انه لقرآن کریم[2] » و «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم[3] » درباره معنی قرآن و مبدأ اشتقاق آن میان علما، اختلاف نظر وجود دارد:


1- مقدمتان ص 283. مقدمة مجمع البیان ج1 ص 14. مباحث فی علوم القرآن ص 12، 13.

2- سورة واقعه ، آیة 77.

3- سورة نحل ، آیة 98.


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه عناوین و اسامی قرآن کریم

دانلود مقاله عناوین و اسامی قرآن کریم

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله عناوین و اسامی قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

کلام الهی یعنی قرآن کریم به اسامی وعناوین متعددی نامبردار است که از این اسامی نیز در قرآن کریم یاد شده است. میان این اسامی، چند نام دارای شهرت بیشتری می باشد که مورد اتفاق اکثر دانشمندان علوم قرآنی است که می توان آنها را بعنوان اسامی و نامهای قرآن تلقی کرد، و آنها عبارتند از: قرآن، فرقان، کتاب، ذکر و تنزیل .
قرآن: از این نام در قرآن حدود پنجاه و هشت مورد یاد شده است مانند «انه لقرآن کریم » و «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم » درباره معنی قرآن و مبدأ اشتقاق آن میان علما، اختلاف نظر وجود دارد:
شافعی می گوید: قرآن از هیچ مبدئی مشتق نشده است. بلکه ارتجالا و ابتداء برای کلام الهی وضع شده است و بنابراین مشتق از «قرء» نخواهدبود، و الا باید بتوانیم بر هر چیزی که قرائت می شود، لفظ قرآن را اطلاق نماییم. زجاج و لحیانی واژه قرآن را مهموز می دانند با این تفاوت که زجاج گوید: قرآن مشتق از «قرء» بمعنی جمع و گردآوری است، و کلمه قرء در جمله «قرات الماء فی الحوض» بهمین معنی است. و چون قرآن جامع ثمرات کتب پیشین آسمانی است آنرا قرآن نامیده اند. و قتاده نیز دارای همین رای و عقیده بوده است . ولی لحیانی را عقیده بر آن است که قرآن مشتق از قرء بمعنی قرائت و پیروهم آوردن و خواندن می باشد. و چون قاری قرآن بهنگام تلاوت آن حروف و کلمات آنرا بدنبال هم می اورد ، قرآنش نامیده اند. بنابراین قرآن مصدری است. بمعنی مفعول یعنی تلاوت شده و چنانکه کتاب بمعنی مکتوب است قرآن نیز بمعنی مقروء است . ابن عباس نیز همین سخن را تایید کرده است.
اشعری می گوید: کلمه قرآن از ریشه «قرن» بمعنی ضمیمه کردن و پیوستن و یا نزدیک ساختن چیزی به چیز دیگر است. و چون حروف و کلمات و آیات و سور قرآن، مقرون بهم هستند و با کیفیتی خاص با هم ارتباط و پیوستگی دارند آنرا قرآن نامیدند.
فراء گوید: قرآن مشتق از قرائن است و قرائن نیز جمع قرینه می باشد از این جهت که هریک از آیات قرآنی، قرینه و مؤید آیات دیگر می باشند آنرا قرآن گویند. بنابراین –طبق دو عقیده اخیر- واژه قرآن مهموز نخواهدبود .
فرقان: این کلمه در هفت مورد از قرآن بکار رفته که منظور از آن در دو مورد ؛ کتاب موسی است (توراه) و در دو مورد دیگر نیز قرآن است چنانکه گوید: «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا» و در موارد دیگر، معنای دیگری دارد. و چون قرآن، فارق میان حق و باطل است، و آن دو را از هم مشخص می سازد، به فرقان نامیده شد؛ چنانکه ابن عباس همین وجه تسمیه را پذیرفته است . و بعضی را عقیده برآن است که قرآن از آن جهت به فرقان موسوم گشت که این کتاب آسمانی، انسان را به نجات و موفقیت نائل می سازد و آیه «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا» نیز موید همین معنی است. زیرا کلمه فرقان در این آیه بمعنی نجات دادن است.
کتاب: کلمه کتاب در قرآن حدود دویست و پنجاه و پنج مورد بکار رفته که در موارد بسیاری، منظور از آن قرآن کریم می باشد و کتاب در اصل لغت بمعنی گردهم آوردن است و هر نبشته ای را از آن جهت کتاب می نامند، چون حروف و کلمات در آن گردهم آمده اند و قرآن را هم بدین جهت کتاب نامیدند که انواع آیات و قصص و احکام در آن گردهم آمده است.
و ما بعنوان نمونه آیه ای را یاد می کنیم که کلمه کتاب در آن آمده و منظور از آن، قرآن کریم می باشد چنانکه گوید: «الر تلک الکتاب و قرآن مبین». باید یادآور شویم که قرآن در میان منابع فقه اسلام بعنوان کتاب نام بردار است چنانکه گوید منابع فقه اسلام عبارتست از کتاب، (قرآن)، سنت، اجماع، و عقل.
ذکر: این کلمه که از واژه های اصیل تازی است در موارد متعددی از قرآن مورد استفاده قرارگرفته که منظور از آن در بعضی از موارد، قرآن کریم می باشد. از قبیل: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» ؛ «هذا ذکر مبارک» و ذکر – بمعنی شرف- نیز در قرآن بکاررفته است چنانکه گوید:
«و لقد انزلنا الیکم کتابا فیه ذکرکم»
باری، وجوه تسمیه قرآن به «ذکر» از آن جهت است که خداوند متعال با سخن خود بندگان خویش را به فرائض و احکام یادآور می گردد.
تنزیل: این کلمه که دارای اصالت در زبان تازی است چندین بار در قرآن مورد استفاده قرارگرفته است. مانند آیه »و انه لتنزیل رب العالمین» و قرآن از آن جهت به این کلمه نامبردار است که آیات آن از طریق وحی بتدریج بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل گردید. چون کلمه تنزیل غالبا از نزول تدریجی قرآن حکایت می کند و کلمه انزال در اکثر موارد نمایانگر نزول دفعی قرآن می باشد.
این اسامی و عناوین از نامهای شایع و معروف قرآن است ولی گروهی ازدانشمندان در تعداد نامهای قرآن دچار مبالغه شده اند. شیخ طاهر جزایری در کتاب «التبیان» خود آورده است که حر الی ، اسامی قرآنت را به نود و اندی رسانده است و نیز سیسوطی بنقل از کتاب «البرهان» زرکشی می نویسد: قاضی شیذله ، پنجاه و پنج نام برای قرآن یاد کرده است که عبارتند از:
کتاب، مبین، قرآن، کریم، نور، هدی، رحمه، فرقان، شفاء، موعظه، ذکر، مبارک، مرفوعه، علی، حکمه، حکیم، مبین، حبل، مطهره، صراط، مستقیم، قیم، قول، فصل، نبأ، احسن الحدیث، مثانی، متشابه، تنزیل، روح، وحی، عربی، بصائر، صحف، بیان، علم، حق، مکرمه، هادی، عجب، تذکره، عروه الوثقی، صدق، عدل، امر، منادی، بشری، مجید، نور، بشیر، نذیر، عزیز، بلاغ و قصص.
بدون تردید همه این عناوین نمی تواند اسامی قرآن باشند. بلکه اکثر آنها اوصاف قرآن هستند که قاضی شیذله و دیگران با اسمها و القاب قرآن خلط نموده اند. البته این اوصاف در آیات قرآن در مورد خود قرآن بکار رفته، ولی صرف استعمال این اوصاف در آبات قرآن نمی تواند دلیل آن باشد که آنها اسامی قرآن باشند.
باری، قرآن با هر تعبیری که از آن یاد شود عبارت از کلمات و آیات الهی است که از هر جهت اعجازآمیز بوده و بیانی است که از طریق وحی بر پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) نازل گردیده و در مصاحف و دفاتر گردآمده و به تواتر به ما رسیده است و قرآن موجود، همان کلام الهی است که مردم، مامور به قرائت و عمل به مضامین آن می باشند و هیچگونه دستبرد و تحریف و زیادت و کاستی در آن راه نیافته است. و تعریف قرآن به این معانی، مورد اتفاق دانشمندان اسلامی می باشد.

وحی الهی

 

معنی لغوی وحی:
قبلا یادآور شدیم که قرآن از طریق وحی بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل گردیده ولی چون کلمه وحی در قرآن و جز آن، دارای معانی گوناگونی است بهمین مناسبت درباره آن، گزارش کوتاه زیر در توضیح معنای لغوی وحی نگارش می شود:
1- الهام فطری به انسان: مانند الهام خداوند به مادر موسی (ع) که به وی شیر دهد و او را در میان صندوقی قرارداده، و به دریا افکند تا از شر فرعون – که دامنگیر اطفال ذکور بنی اسرائیل گردید- مصون ماند، و قرآن کریم نیز به این قضیه اشاره کرده و از کلمه وحی استفاده نموده است:
«و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه و القیه فی الیم...»
2- الهام غریزی به حیوان: از قبیل الهام خداوند به زنبور در ساختن لانه خود، چنانکه قرآن می گوید: «و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون».
3- اشاره سریع و مرموز: چنانکه خداوند درباره زکریای پیامبر (ع) می گوید: «فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوه بکره و عشیا»
ضمن این آیه، نوشته اند که زکریا – بدون این که هیچگونه سخنی با قوم خود به میان آورده باشد- مقصد و منظور خود را به آنان تفهیم کرد.
4- اشاره با جوارح و اعضاء: چنانکه شاعر می گوید:
نظرت الیها نظره فتحیرت دقائق فکری فی بدیع صفاتها
فاوحی الیها الطرف انی احبها فاثر ذاک الوحی فی وجناتها
5- وسوسه و فتنه انگیزی شیطان: چنانکه قرآن در این مورد می گوید:
«و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الجن و الانس یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا» یا می بینیم که قرآن در جای دیگر می گوید:
«... و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم...»
بدیهی است که وحی خداوند متعال به انبیا (علیهم السلام) بر طبق هیچیک از معانی مذکور نیست بلکه وحی دارای همان رابطه نهانی پیامبر با خداوند می باشد که حقایق مربوط به جهان و مردم را از آن طریق دریافت می کند و رسولان خداوند، آنرا نیز به مردم ابلاغ می نمایند.
6- القاء امری به فرشتگان: تا آنرا فورا فرمان برند، قرآن کریم در این مورد می گوید: اذا یوحی ربک الی الملائکه انی معکم فثبتوا الذین آمنوا ....»
اصولا القاء هر امری به دیگری با کیفیت خاصی که در قرآن مطرح است، مانند القاء آیات کتب آسمانی بوسیله جبرئیل بر پیغمبر (ص) – که از آن به وحی تعبیر شده است- با معنی وحی خداوند متعال به خود پیغمبر (ص) تناسب و ارتباط نزدیکی دارد ، وحی بهردو صورت یعنی وحی به جبرائیل (ع) و وحی به پیامبر، هر دو ایجاد وظیفه و رسالت می نماید یعنی فرشته موظف است با نقلی راستین، وحی الهی را به پیامبر برساند و پیامبر نیز با امانت ویژه خود، آنرا به مردم ابلاغ کند. و ایه «فاوحی الی عبده ما اوحی» ناظر بهمین نکته است ، زیرا منظور این است که خداوند به بنده خود جبرائیل (ع) – که فرشته امین وحی است- همان چیزی را وحی کرده که جبرائیل به پیغمبر رسانده است. و مفهوم وحی در این آیه با مدلول «تنزیل» در آیه «و انه لتنزیل رب العالمین، نزل به الروح الامین، علی قلبک لتکون من المنذرین» جدایی ندارد.
7- سخن گفتن خداوند با انبیاء: چون در خود قرآن یادآوری شده است که سخن گفتن باریتعالی با بشر را – جزبعنوان وحی- بگونه دیگری نباید تلقی کرد چنانکه می فرماید: «و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا...»
باید از ذکر این نکته دریغ نکنیم که اصل معنی لغوی وحی، اشاره سریع و نهانی است و مرحوم محدث قمی می نویسد: وحی در زبان تازی به این معنی است که انسان، مطلبی رابطور نهانی به دیگری القائ نماید. واصل وحی به معنی سخن پوشیده است. ولی بعدا بر هر سخنی اطلاق گردید که بطور پنهانی به دیگری القاء شود و بدو اختصاص یابد به گونه ای که دیگران از آن آگاه نشوند.
این نکته که اساس نخستین مفهوم واژه وحی را تشکیل می دهد با هریک از معانی که قبلا گزارش گردید، مناسباتی دارد و بعبارت دیگر: معنی لغوی وحی نیست به معنای دیگری که از قرآن و یا کلام عرب منظور شده است بیگانه نیست، چون سخن یا اشاره سریع و پنهانی- که معنی اصلی لغت وحی است- در تمام معانی دیگر وحی راه دارد. پس به این نتیجه می رسیم که رابطه غیبی و نهانی میان خداوند و برگزیدگان او – یعنی انبیا و فرشتگان بهر صورتی برقرار شود- وحی نام دارد. و این رابطه منحصر به انزال کتب بر انبیاء نیست بلکه این ارتباط ممکن است به سه صورت زیر برقرار شود:
1- القاء معنی و مقصود بر قلب پیامبر بدون واسطه فرشته وحی.
2- سخن گفتن با پیامبر از پس پرده، چنانکه خداوند از وراء شجره، با موسی (ع) سخن گفت و موسی (ع) هم ندای الهی را شنید.
3- القاء امری به فرشته وحی تا او وحی الهی را از جانب خداوند به یکی از انبیاء ابلاغ نماید؛ و باید آنچه به وی تکلیف شده است بهمان صورت و با حفظ امانت به پیامبر اعلام و القاء کند، اعم از آن که این فرشته بصورت فردی از انسان عادی تجسم یابد و یا بگونه دیگری؛ و القاء فرشته به پیامبر نیز وجی نام دارد.
خداوند به این سه گونه وحی اشاره کرده و می گوید: «و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا، او من وراء حجاب، او یرسل رسولا فیوحی بإذنه ما یشاء، انه علی حکیمٌ»

 

کیفیت نزول وحی:
پیامبر اسلام (ص) نخستین پیامبر الهی نبوده است که وحی منحصرا بر او نازل گردد بلکه پیش از وی پیامبران دیگری بودند که وحی الهی به آنها نیز نزال می شد، چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم همین موضوع را به رسول خدا (ص) یادآوری کرده و فرموده است:
«انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده و اوحینا الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایوب و یونس و هود و سلیمان، و آتینا داود زبورا، و رسلا قد قصصناهم علیک من قبل و رسلا لم نقصصهم علیک و کلم الله موسی تکلیما»
البته در این دو آیه نام چند تن از مشاهیر انبیا بنی اسرائیل (ع) یاد شده است، و مجموعا نام حدود بیست و شش نبی از انبیاء در موارد متعددی از قرآن آمده است ، که به آنان و همچنین سایر انبیاء دیگر- که نامی از آنها در قرآن به میان نیامده است- وحی نازل می گردید. و چنانکه در دو آیه فوق می بینیم، می گوید: همانگونه که بر پیامبراسلام (ص) وحی نازل می شد بر انبیا دیگر نیز وحی نازل می گردید و میان وحی به انبیا گذشته و وحی به پیامبراسلام (ص) در اصل مدلول وحی، تفاوتی وجود نداشت، ولی نزول وحی بر پیامبراسلام (ص) غالبا بوسیله جبرائیل (ع) صورت می گرفت. در حالی که وحی بر انبیاء دیگر، گاهی در خواب و گاهی از پس پرده، و گاهی بوسیله فرشته وحی انجام می گرفت.
وقتی یهودیان به رسول خدا (ص) عرض کردند که چه کسی این قرآن را بر تو نازل کرده؟ فرمود: جبرائیل، گفتند ما با جبرئیل دشمنیم، زیرا او برای ما محدویتها و تکالیفی شاق ودشوار فرو آورد و چون با او دشمنی داریم به کتابی که او آورده است، ایمان نمی آوریم.
خداوند در آیه «قل من کان عدوا لجبرئیل فانه نزله علی قلبک باذن الله...»
به پیغمبر خود می گوید: به یهودیان بگو اگر کسی دشمن جبرائیل است [باید بداند] که او وحی را بر قلب تو بدستور و اذن خداوند متعال فروآورده است نه از پیش خود.
در قرآن کریم از جبرائیل گاهی بنام «جبرئیل» تعبیر شده است چنانکه در آیه فوق دیدیم و گاهی به عنوان «روح الامین» نامبردار است، چنانکه گوید: «نزل به الروح الامین علی قلبک ...» و گاهی نیز با عنوان «رسول کریم» معرفی شده است. آنجا که می گوید: «و انه لقول رسول کریم»
اما کیفیت نزول وحی بر پیامبر اسلام (ص) را می توانیم از زبان آن حضرت بشنویم و این بیان رسول خدا (ص) در طی حدیثی آمده است که در طرق روایات شیعه و اهل سنت دیده می شود: حارث بن هشام از پیامبرگرامی (ص) پرسید ، وحی چگونه بر شما نازل می شود؟ فرمود: گاه صدائی همانند صدای جرس بگوش من می رسید و وحیی که بدینصورت بر من نازل می شد، سخت بر من گران و سنگین بود، سپس این صداها قطع می شد و آنچه را جبرائیل می گفت فرا می گرفتم، و گاهی جبرائیل بصورت مردی بر من فرود می آمد، و سپس با من سخن می گفت و من گفته های او را حفظ و از بر می کردم پیامبرگرامی (ص) در این حدیث، دو کیفیت را درباره وحی بخود یاد می کند که در یکی از آنها صداهای پی در پی همچون آواز جرس به سمع مبارکش می رسید و در دیگری، جبرائیل (ع) بصورت یک انسان عادی در نظرش مجسم می شد. وحی بگونه اول بر پیامبراسلام (ص) سخت گران و طاقت فرسا بوده است چنانکه خداوند متعال از این گونه وحی به قول «قول ثقیل= گفتاری گران و سنگین» تعبیر کرده و فرموده است: «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» . ولی وحی بصورت دوم، کمی سبکتر و لطیف بوده و دیگر آن سروصداهای هولناک و ناآشنا بگوش نمی رسید بلکه جبرائیل (ع) بصورت فرد عادی و با فرمی مشابه شکل انسانی مالوف و مانوس مجسم می شد تا رسول خدا (ص) بدو آرام گرفته و رعب و بیمی در او بهم نرسد. ولی باید گفت که وحی در هر دو صورت بر پیامبرگرامی (ص) سنگین بوده، و همیشه همزمان با لحظاتی که وحی نازل می گردید – در تمام فصول سال- از پیشانی مبارکش عرق فرو می ریخت و خود نیز می فرمود: «فما من مره یوحی الی الا ظننت ان نفسی تقبض»: هیچ بار وحی بر من نازل نگردید جز آن که این تصور [بعلت سنگینی وحی] در من پدید می آمد که جانم گرفته می شود.
گروهی از دانشمندان معاصر و همچنین علماء پیشین سعی کرده اند که با روشهای مختلف علمی، موضوع وحی را – که از مسائل غیبی است- توجیه و تفهیم نمایند و چون این کوششها- بعقیده نکارنده- تلاشی عقیم و بی ثمر برای فهم مسائل فوق ادراک انسانی است و جز آنکه کلافی سردرگم برای افکار و اندیشه های انسانی ارمغان دهد گروهی نیز از این مشکل نمی گشاید، لذا از بحث در این گونه ژرف بینی های بی ثمر، خودداری کرده و به کوتاهی سخنی درباره آثار وحی بسنده نمودیم، و علاقمندان به این نوع بررسیها را به مراجع در خور، رهنمون می شویم.

 

تاریخچه کوتاهی درباره نزول وحی بر پیامبراسلام (ص):
مقدمتاً یادآور می شویم که رسول خدا (ص) پیش از بعثت و مقارن آن غالبا از مردم کناره می جست و به خلوتگاهی دور از مردم ـ مانند غار حرا ـ پناه می برد. مدت انزوای آن حضرت و اقامت او در غار حرا، مختلف بود، گاهی یک شب و گاهی یکماه در سال بوده و با توشه ای که با خود همراه می برد و در طی سالهائی که جسته و گریخته در غار مزبور بسر میبرد حالات خاصی داشت، روحانیت و نورانیت وجودش کاملاً متجلی بود، و در چنین اوقاتی از هیچگونه احسان و خیرخواهی دریغ نمی کرد و نوشته اند که اغلب، شب هنگام به غار می رفت که دور از هر انگیزة دنیاوی و در فرصتی آرام، به سیر درونی و تفکر و اندیشه بپردازد.
در این گوشه گیریهاـ که عرب آن را « تَحَنّث» می نامد موفقیتهایی نصیب پیغمبر (صلی الله علیه و آله) گردید زیرا از رهگذا آن توانست بیش از هر فرصتی دیگر به سیر در آفاق و انفس بپردازد و به بررسی و مطالعه و آفرینش جان و جهان، موفق گردد تا آنجا که زمینة رؤیاهای صادقه برای آن حضرت فراهم آمد و بالاخره منجر به نبوت او گردید. در تاریخ بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشته اند که آنحضرت روز دوشنبه هفدهم رمضان یا بیست و هفتم رجب (دوازده سال پیش از هجرت به مدینه) مطابق ششم آگوست یا اول فوریه 610 میلادی ـ بهنگامی که چهل سال و ششماه و هشت روز سال قمری، یا سی و نه سال و سه ماه و هشت روز سال شمسی از عمر شریفش می گذشت به مقام نبوت رسید.
در یکی از این گوشه گیریهاـ که به تاریخ فوق مربوط می شودـ جبرائیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و پیام الهی را بر وی خواند، و ما این رویداد مهم تاریخی را ـ که نقطة عطفی در تاریخ جهان بشریت است ـ از زبان رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) می شنویم که فرمود:
« در غار حرا در خواب بسر می بردم که جبرائیل بر من وارد شد و برایم پاره ای از دیبا که کتابی و نبشته ای در آن بود آورد و گفت بخوان. گفتم خواندن نمی دانم. جبرئیل مرا فشرد و رها کرد و گفت بخوان ... تا سه بار این وضع تکرار شد، و در آخرین بار بمن گفت بخوان. گفتم چه چیزی بخوانم گفت : «اقراء باسم ربّک الذّی خلقّ، خلق الأنسان من علق، اقرء و ربّک الأکرام ، الّذی علّم بالقلم، علّم الاأنسان ما لم یعلم » پس از آن جبرائیل از کنارم دور شد، و من بیدار شدم چنانکه گوئی کتابی در قلبم نوشته شد، از غار بیرون آمدم و به نیمه راهِ کوه رسیدم، در این اثنا ندائی بگوشم رسید که میگفت «ای محمد تو رسول خدائی، و من جبرائیلم». به راه خود ادامه دادم و هر گامی که برمی داشتم با ترس و بیم آمیخته بود تا به خانه رسیدم».
خدیجه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گوید: وقتی پیغمبر(ص) وارد خانه شد رنگ پریده و خسته بنظر میرسید، پرسیدم چرا رنگ پریده ای؟ حضرت، قضیه را برای همسرش بازگو کرد. خدیجه سّر این داستان را از وَرَقَه بن نوفِل ـ که مردی آگاه و بصیر بودـ پرسید، ورقه او را بشارت داد که او پیامبر این مردم است. و سپس به خدیجه گفت که بآن حضرت عرض کند: پایدار باشد.
نوشته اند: وقتی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از غار حرا بازگشت مدتی وحی منقطع گردید ، ولی این مدت بسر آمد و زمان فترت وحی منقضی شد، در این باره حدیثی است که جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«پس از آنکه چندی در غار حرا، مجاور بودم از آنجا بیرون آمدم و به وادی رسیدم. ندائی از آسمان بگوشم رسید، و همان فرشته ای را که پیش از این دیده بودم در آسمان مشاهده کردم، و بیمناک شدم و بسوی خانه بازگشتم، وقتی به خانه رسیدم گفتم مرا بپوشانید [و این جمله را پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سه بار تکرار کرد] مرا پوشاندند در این اثنا این آیات نزول یافت:
«یا ایّها المدّثّر، قم فأنذر، و ربّک فکبّر، و ثیابک فطهّر، و الرّجز فاهجر »
پس از آن وحی مستمراً ادامه یافت، و آیات قرآنی تا پایان عمر آنحضرت نازل می گردید.

نزول قرآن کریم

 

تاریخ آغاز نزول قرآن:
اگر چه قبلاً به این موضوع اشاره کردیم، ولی برای توضیح بیشتر یادآور می شویم: در بارة اینکه آغاز نزول قرآن در چه روز و چه ماهی صورت گرفته است میان دانشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد، چنانکه در تاریخ بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در میان مورخان و محققان اختلاف عقیده موجود است. و ما دربارة آغاز نزول قرآن، آراء و اقوال زیر را از محققان اسلامی می بینیم:
بعضی از مفسرین معتقدند که نیمة شعبان، تاریخ آغاز نزول قرآن می باشد، و می گویند منظور از«لیلةٍ مبارکة » در آیه های «انّا انزلناه فی لیلةٍ مبارکةٍ،انّاکنّا منذرین، فیها یفرق کلّ امر حکیم » شب نیمة شعبان می باشد.
ولی اکثر محدثان و مفسران قرآن را عقیده بر آنست که آغاز نزول قرآن در ماه رمضان قرار دارد که عده ای از آنها روز یا شب آن را در هفته، مشخص کرده، و گروهی نیز بدون تعیین آن، برگزار نموده اند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عناوین و اسامی قرآن کریم