نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله حیات برزخی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله حیات برزخی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حیات برزخی


دانلود مقاله حیات برزخی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

حیات برزخی

پس از مرگ تا قیامت کبری

اگر چیزی میان دوچیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ‏» می‏نامند.

قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ‏»تعبیر کرده است.در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 می‏فرماید: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحافیما ترکت، کلا انها کلمة هو قائلها و من و رائهم برزخ الی یوم یبعثون.

تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا می‏رسد می‏گوید: پروردگارا!مرابازگردان، باشد کار شایسته‏ای در زمینه‏هایی که نکرده‏ام انجام دهم.ابدا، این صرفا سخنی است که او گوینده‏آن است و از جلو آنها(از حین مرگ)تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصله‏ای است.

صفحه : 515

این آیه تنها آیه‏ای‏است که فاصله میان مرگ و قیامت را «برزخ‏» خوانده است.

علمای اسلام از همین جا اقتباس کرده ونام عالم بعد از دنیا و قبل از قیامت کبری را «عالم برزخ‏» نهاده‏اند.

در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمده‏است که انسانهایی پس از مرگ اظهار پشیمانی می‏کنند و درخواست بازگرداندن به دنیا می‏نمایند و به آنهاپاسخ منفی داده می‏شود.این آیه کاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیات‏است که تقاضای بازگشت(رجوع)می‏کند ولی تقاضایش پذیرفته نمی‏شود.

آیاتی که دلالت می‏کند که انسان در فاصله‏مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیدا احساس می‏کند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه‏دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت آمیز[یا شقاوت آلود] برخوردار است، زیاد است.مجموعا در حدود 15 آیه است که در قرآن‏کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که می‏رساند انسان در فاصله بین‏مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است.این آیات بر چند گونه است: 1.آیاتی که جریان یک سلسله گفت و شنودها میان انسانهای‏صالح و نیکوکار و یا انسانهای فاسد و بدکار را با فرشتگان الهی یاد می‏کند که بلافاصله بعد از مرگ صورت می‏گیرد.این‏گونه آیات زیاد است.آیه 97 از سوره نساء و آیه 100 از سوره مؤمنون - که قبلا هر دو آیه را نقل و ترجمه کردیم - از این گونه آیات است.

2.آیاتی که علاوه بر مضمون آیات بالا رسما می‏گویندکه فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نیکوکاران می‏گویند از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرید،یعنی آنها را در انتظار رسیدن قیامت کبری نمی‏گذارند.دو آیه ذیل مشتمل بر این مطلب است: الذین تتوفیهم الملائکة طیبین‏یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون (1).

آنان که در حالی که پاکیزه‏اند فرشتگان آنان را تحویل می‏گیرندو فرشتگان به آنها می‏گویند: درود بر شما!همانا به موجب کردارهای شایسته‏تان وارد بهشت گردید.

.............................................................. 1.نحل/32.

صفحه : 516

قیل ادخل الجنة قال یالیت قومی یعلمون.بماغفر لی ربی و جعلنی من المکرمین (1).

(پس از مرگ)به او گفته شد: داخل بهشت‏شو!او گفت: ای‏کاش مردم من که سخن مرا نشنیدند اکنون می‏دانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا جزء بندگان مکرم خویش قرار داد.

در آیات قبل از این آیه جریان محاوره این مرد مؤمن(مؤمن‏آل یس)با قومش نقل شده که مردم را به پیروی رسولانی که در شهر انطاکیه مردم را به ترک پرستش غیرخدا و پرستش مخلصانه خدا می‏خواندند دعوت می‏کند و سپس ایمان و اعتقاد خویش را اظهارمی‏دارد و از آنها می‏خواهد که سخن او را بشنوند و به راه او بروند.

در این آیات می‏گوید: ولی آن مردم سخن او را نشنیدند تا آنگاه‏که او به جهان دیگر رفت.در آن جهان در حالی که مغفرت و کرامت الهی را درباره خویشتن مشاهده کرد، آرزو کردکه ای کاش قوم من که هنوز در دنیایند از وضع سعادتمندانه من در این جهان آگاه می‏شدند.بدیهی است که همه این جریانهاقبل از قیامت کبری است، زیرا در قیامت کبری همه اولین و آخرین جمع‏اند و کسی در روی زمین باقی نیست.

ضمنا این نکته را باید بدانیم که آنچه‏پس از مرگ برای اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت، یعنی انواع بهشتهاست.بهشتها در آخرت به حسب مقامات‏قرب الهی متفاوت‏اند.بعلاوه همان طور که در اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام)رسیده است بعضی از این بهشتها مربوط به‏عالم برزخ است نه عالم قیامت.علیهذا اینکه در دو آیه فوق کلمه بهشت آمده است نباید سبب اشتباه شود که مربوط به قیامت است.

3.دسته سوم آیاتی است که در آن آیات سخنی از گفت و شنودفرشتگان با انسانها در میان نیست بلکه مستقیما از حیات انسانهای سعادتمند و نیکوکار یا انسانهای بی‏سعادت‏و بدکار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و قیامت‏یاد شده است.دو آیه ذیل از این گونه است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون.فرحین بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف

.............................................................. 1.یس/26 و 27.

صفحه : 517

علیهم و لا هم یحزنون (1).

گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مرده‏اند،بلکه نزد پروردگار خویش زنده‏اند و روزی داده می‏شوند، بدانچه خدا از فضل و رحمت‏خویش به آنها عنایت کرده شادمان‏اندو آرزو می‏کنند که بشارت شهادت دوستان دنیاشان به آنها برسد تا آنها را با خود در این شهادت شریک ببینند.

و حاق‏بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم‏تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب (2).

عذاب ناراحت کننده، آتش، بر فرعونیان احاطه کرد، هر بامداد و شامگاه‏بر آن عرضه می‏شوند.آنگاه که قیامت بپا شود(گفته می‏شود)فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.

این آیه کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر می‏کند:یکی قبل از قیامت که ز آن به «سوء العذاب‏» تعبیر شده است و آن این است که روزی دو بار بر آتش عرضه شوند بدون‏آنکه وارد آن گردند، دوم بعد از قیامت که از آن به «اشد العذاب‏» تعبیر شده است که فرمان می‏رسد که آنها را داخل آتش‏نمایید.در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است بر خلاف عذاب دوم.همان طور که امیر المؤمنین علی(علیه‏السلام)در توضیح و تفسیر این آیه فرموده است، بدین جهت است که عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالم‏برزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، بر خلاف عذاب دوم که مربوط به عالم‏قیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.

در روایات و اخباری که از رسول اکرم(ص)و امیر المؤمنین علی(علیه‏السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)رسیده است، درباره عالم برزخ‏و حیات اهل ایمان و اهل مصیبت در این دوره، فراوان تاکید شده است.

رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمین وکشته شدن گروهی از سران متکبران قریش و انداختن بدنهای آنها در یک چاه حوالی بدر، سر به درون چاه برد و

.............................................................. 1.آل عمران/169 و 170. 2.مؤمن/45 و 46.

صفحه : 518

به آنها رو کرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بودمحقق یافتیم، آیا شما نیز وعده‏های راست‏خدا را به درستی دریافتید؟بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول الله!شما با کشته شدگان و مردگان سخن می‏گویید!مگر اینها سخن شما را درک می‏کنند؟! فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.

از این حدیث و امثال آن استفاده می‏شود که با آنکه با مرگ میان‏جسم و جان جدایی واقع می‏شود، روح علاقه خود را با بدن که سالها با او متحد بوده و زیست کرده بکلی قطع نمی‏کند.

امام حسین(علیه السلام)در روز دهم محرم پس از آنکه نمازصبح را با اصحاب به جماعت‏خواند، بر گشت و خطابه کوتاهی برای اصحاب و یاران ایراد کرد.در آن خطابه چنین گفت: «اندکی صبر و استقامت،


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حیات برزخی

تحقیق درباره انکشافات صور برزخی درکتاب سیاحت غرب

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره انکشافات صور برزخی درکتاب سیاحت غرب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

با توجه به سؤالات عزیزان در مورد موضوعات مطرح‌شده در کتاب «سیاحت غرب»، قبل از آن‌که وارد بحث شویم لازم است عرض کنم؛ عزیزانی که فقط ‌از طریق فیلم و نوارهایی که از آن کتاب تهیّه شده است، با سخنان آیت‌الله قوچانی آشنا شده‌اند متوجّه باشند بسیاری از موضوعاتِ کتاب در نوار و فیلم یا فرو گزارده شده و یا درست تعبیر نشده است، امیدوارم آماده باشید تا موضوع را با دقت بیشتر و بر مبنای کتاب دنبال کنیم.

کتاب طوری است که سطر، سطرِ آن احتیاج به شرح دارد در حالی‌که چنین فرصتی فعلاً برای من و شما نیست، عمده آن است که متوجّه شویم این کتاب گزارش سیر برزخی آیت‌الله قوچانی است، نه این‌که ایشان داستان‌سرائی کرده باشند، در مرتبه‌ی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بالاتر از آن‌چه برای جناب آقای قوچانی منکشف شده، گزارش‌های معراجی پیامبر خدا( است. حضرت در یکی از سفرهای معراجی خود با جهنّمیان روبه‌رو می‌شوند و گزارش مفصّلی از وضع آن‌ها می‌دهند که چگونه عدّه‌ای به صورت میمون و خوک بودند و این‌که عدهّ‌ای صورتشان بر زمین و پاهایشان بالا بود و بعضی کور بودند و الی آخر... و سپس خصوصیّات دنیایی هر کدام را برمی‌شمارند. منظور آن‌که ابتدا باید متوجّه باشیم موضوع کتاب سیاحت غرب، موضوع کشفیّات برزخی آیت‌الله قوچانی می‌باشد، به همین جهت هم اسم آن‌را سیاحت غرب گذاشتند، غرب در این‌جا یعنی عالَمی که زندگی در آن غروب می‌کند.

چون فرصت کافی برای شرح مفصل نیست سعی می‌‌شود با طرح بعضی از قسمت‌های آن، پیام کلّی ایشان برای عزیزان روشن شود. شرط فهم این کتاب علم به تجرّد نفس است تا بدانید بدن ما حقیقت ما نیست و ما بدون این بدن هستیم و بدن برای ما حجابی است که مانع ارتباط با عالم غیب و قیامت می‌شود. ما همین حالا که‌ این‌‌جا نشسته‌ایم سه جسم داریم، یکی جسم مادی که فعلاً در این دنیا با آن زندگی می‌کنیم، و یکی جسم برزخی و دیگری هم جسم قیامتی. با رفتن جسم مادی، جسم برزخی ظاهر می‌شود و با رفتن جسم برزخی، جسم قیامتی ظاهر می‌گردد، شما در خواب با جسمی شبیه جسم برزخی خود روبه‌روئید، به همین جهت در خواب هم دست و پا و به‌ طور کلّی بدن دارید، هرچند جنس آن برزخی است و مادی نیست.

جسم مادی و توجّه ما به آن مانع و حجاب رؤیت عالم برزخ است، وقتی ما مُردیم و بدن ما را در قبر گذاشتند و سنگ لحد را روی آن قرار دادند، همین که توجه نفس ما از دنیا منصرف شد، یک‌مرتبه خود را با عالم برزخ روبه‌رو می‌‌یابیم، چون تا سنگ‌های لحد را روی شخص متوفی نگذاشته بودند، هنوز امید داشت بدنش را به کار بگیرد و بلند شود و لذا نظرش به بدنش بود و همین توجّه به بدن، حجاب او بود در دیدن برزخ، ولی وقتی دیگر امیدش به بدنش قطع شد و نظرش از آن منصرف شد و به‌ خود آمد، یک‌مرتبه خود را با عالم برزخ روبه‌رو می‌یابد. این نکته را از آن جهت عرض کردم تا روشن شود علت آن‌که ما خود را در برزخ نمی‌یابیم به جهت توجّه به بدن است، و لذا هر کس توجّه خود را به بدن کم کند کم‌و‌‌بیش نگاهش به برزخ باز می‌شود.

مَن مُردم

اگر ملاحظه فرموده باشید آیت‌الله نجفی‌‌قوچانی در ابتدای کتاب می‌فرمایند: «من مُردم» و بیماری بدنی که داشتم، دیگر ندارم. یعنی به عالم برزخ منتقل شد و حالا با بدنی روبه‌روست که دیگر آن بدن قبلی نیست، بدنی که پیری و مریضی برایش نیست.

عرضم این بود که اوّلاً: باید متوجّه تجرّد نفس بود. ثانیاً: باید متوجّه بود که در برزخ و قیامت، عقاید و اخلاق و اعمال ما صورت پیدا می‌کنند و جسمانی می‌شوند، یعنی نماز شما آن‌جا به صورت یک ملک در کنار شما قرار می‌گیرد. آن‌هم در قبری که همان برزخ است، إن‌شاءالله بحث قبر را در کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» دنبال بفرمایید، که حضرت صادق(‌ می‌فرمایند: «قبر همان برزخ است، از روز مرگ انسان تا روز قیامت». و آن برزخ مثل روح ما که حیات و شعور دارد، شعور دارد و حرف می‌زند و برای بعضی چون بهشت است و برای بعضی چون جهنّم به آن‌ها فشار می‌آورد. اعمال ما در قبر که همان برزخ باشد صورت خاصّ خود را پیدا می‌کند. از حضرت صادق(‌‌ داریم که:

«اِذا ماتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فی قَبْرِه سِتَةُ صُوَرٍ، فیهِنَّ صُورَةٌ هی اَحْسَنَهُنَّ وَجْهاً وَ اَبْهاهُنَّ هَیْئَةً وَ اَطْیَبَهُنَّ ریحاً وَ اَنْظَفَهُنَّ صُوَرةً. قال: فَیقِفَ صورةٌ عَنْ یَمینِهِ، وَ اُخْری عَنْ یَسارِه، وَ اُخْری بَیْنَ یَدَیْه، وَ اُخِری خَلْفَهُ، وَ اُخْری عِنْدَ رِجْلَیْهِ، وَ تَقِفُ الَّتی هِیَ اَحْسَنَهُنَّ‌ فَوْقَ رَأْسِهِ. فَاِنْ اَتی عَنْ یَمینِهِ مَنَعَتْهُ الَّتی عَنْ یَمینِهِ، ثُمَّ‌ کَذلِکَ اِلی اَنْ یُوْتی مِنَ الْجِهاتِ السِّتْ. قالَ: فَتَقُولُ اَحْسَنَهُنَّ‌ صُورَةً وَ مَنْ اَنْتُمْ ‌جَزاکُمُ اللهُ عَنّی خَیْراً؟ فَتَقُولُ الَّتی عَنْ یَمینِ الْعَبْد: اَنَا الصَّلوة، وَ تَقُولُ الَّتی عَنْ یَساره: اَنَا الزَّکاة، وَ تَقُولُ الَّتی بَیْنَ یَدَیْه: اَنَا الصِّیام، وَ تَقُولُ الَّتی خَلْفَه: اَنَا الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةَ،‌ وَ تَقُولُ الَّتی عِنْدَ رِجْلَیْه: اَنَا بِرُّ مَنْ وَصَلْتَ مِنْ اِخْوانِک، ثُمَّ‌ یَقُلْنَ: مَنْ اَنْتَ؟ فَاَنْتَ اَحْسَنُنا وَجْهاً، وَ اَطْیَبُنا ریحاً، وَ اَبْهانا هَیئَةً، فَتَقول: اَنَا الْوِلایَةُ لِآلِ محمَّدٍ(».

وقتی که بنده‌ی مؤمن وفات نمود، شش صورت با وی داخل قبر(برزخ) می‌شوند، در حالی‌که یک صورت در میان آن‌ها از بقیّه‌ی صورت‌ها از لحاظ قیافه زیباتر و از جهت هیکل جذّاب‌تر و از نظر رایحه، خوشبو‌تر و از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره انکشافات صور برزخی درکتاب سیاحت غرب

حیات برزخی انسان

اختصاصی از نیک فایل حیات برزخی انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

حیات برزخی انسان

(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)

(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چه‏بسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمى‏رود که

1 - بقره آیه 45

2 - سوره لقمان آیه 17

3 - سوره فصلت آیه 35

4 - سوره زمر آیه 10

5 - سوره عنکبوت آیه 45

6 - سوره حدید آیه 4

بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شده‏اند بکلى از بین رفته‏اند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کرده‏اند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مى‏کند شنیده‏اند.

علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء که‏در راه خدا کشته شده‏اند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشده‏اند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، این‏نظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:

(چند اشکال بر این نظر)

اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مى‏شود نه در خارج، حیاتى است‏خیالى که بغیر از اسم، حقیقت‏دیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحق‏دعوت نمى‏کند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مى‏تواندباشد)، (1) (آنوقت چگونه به بندگانش مى‏فرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.

منظورش (2) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوت‏حقه‏اش در انسان‏هاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.

بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مى‏آید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مى‏دانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلى‏باطل و نابود مى‏شود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.

از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمه‏قائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء به‏هدف‏هاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدف‏هاى بسیار مهم که بخاطر آن‏باید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.

و اگر بنا باشد هر کس بمیرد نابود شود، دیگر چه کسى خود را فداى دیگران مى‏کند و چه

1 - یونس آیه 32

2 - سوره شعراء آیه 84

داعى دارد کسى که معتقد به موت و فوت است، ذات خود را باطل کند تا ذات دیگران باقى بماند، نفس خود را از زندگى محروم سازد تا دیگران زنده بمانند.لذائذ مادى را که میتواند از راه جور وزندگى جابرانه بدست آورد، از دست بدهد، تا دیگران با داشتن محیطى عادلانه از آن لذائذبهره‏مند شوند؟

آخر هیچ عاقلى هیچ چیزى را نمى‏دهد، مگر براى اینکه چیزى دیگر بگیرد، و اما دادن ونگرفتن و صرفنظر کردن بدون گرفتن، کار عاقلانه‏اى نیست هیچ عاقلى حاضر نیست بمیرد براى‏زندگى دیگران، محرومیت بکشد بخاطر بهره‏مندى دیگران.

پس فطرت انسان هرگز چنین معامله بى سودى را نمى‏پذیرد، جوامع و افراد طبیعى مسلک‏و مادى، این فطرت را دارند و چون این معنا را مى‏فهمند، لذا مجبور شدند براى دلخوشى خوداوهام و خرافاتى کاذب را درست کنند، خرافاتى که جز در عرصه خیال و حظیره وهم، موطنى‏دیگر ندارد، مثلا میگویند: انسان‏هاى حر و آزاد مردانى که از قید اوهام و خرافات رهیده‏اند، بایدخود را براى وطن و یا هر چیزى که مایه شرف آدمى است فدا کنند تا به زندگى دائم برسند، به‏این معنا که دائما ذکر خیرش در صفحه روزگار باقى بماند و براى رسیدن به این منظور مقدس، ازپاره‏اى لذائذ خود بخاطر اجتماع صرفنظر کند تا دیگران از آن بهره‏مند شوند و در نتیجه امراجتماع و تمدن استقامت بپذیرد و عدالت اجتماعى بر قرار گردد و آن که جان خود را در این راه‏داده، به حیات شرف و علاء برسد.

کسى نیست از ایشان بپرسد: وقتى شخص فداکار کشته شد، ترکیب مادى بدنیش از هم‏پاشید و جمیع خواص زندگى که از آن جمله حیات و شعور است از دست داد، دیگر چه کسى‏هست که از زندگى شرف و علاء برخوردار گردد و چه کسى هست که این نام نیک را بشنود و ازشنیدنش لذت ببرد؟و آیا این حرف از خرافات نیست؟.

دوم اینکه ذیل آیه یعنى جمله(و لکن لا تشعرون)با این تفسیر مناسبت ندارد، چون اگرمنظور از جمله(بلکه زنده‏اند، و لکن شما نمیدانید)، نام نیک بود.جا داشت بفرماید:


دانلود با لینک مستقیم


حیات برزخی انسان

حیات برزخی انسان 23 ص

اختصاصی از نیک فایل حیات برزخی انسان 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

حیات برزخی انسان

(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)

(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چه‏بسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمى‏رود که

1 - بقره آیه 45

2 - سوره لقمان آیه 17

3 - سوره فصلت آیه 35

4 - سوره زمر آیه 10

5 - سوره عنکبوت آیه 45

6 - سوره حدید آیه 4

بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شده‏اند بکلى از بین رفته‏اند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کرده‏اند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مى‏کند شنیده‏اند.

علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء که‏در راه خدا کشته شده‏اند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشده‏اند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، این‏نظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:

(چند اشکال بر این نظر)

اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مى‏شود نه در خارج، حیاتى است‏خیالى که بغیر از اسم، حقیقت‏دیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحق‏دعوت نمى‏کند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مى‏تواندباشد)، (1) (آنوقت چگونه به بندگانش مى‏فرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.

منظورش (2) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوت‏حقه‏اش در انسان‏هاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.

بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مى‏آید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مى‏دانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلى‏باطل و نابود مى‏شود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.

از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمه‏قائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء به‏هدف‏هاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدف‏هاى بسیار مهم که بخاطر آن‏باید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.

و اگر بنا باشد هر کس بمیرد نابود شود، دیگر چه کسى خود را فداى دیگران مى‏کند و چه

1 - یونس آیه 32

2 - سوره شعراء آیه 84

داعى دارد کسى که معتقد به موت و فوت است، ذات خود را باطل کند تا ذات دیگران باقى بماند، نفس خود را از زندگى محروم سازد تا دیگران زنده بمانند.لذائذ مادى را که میتواند از راه جور وزندگى جابرانه بدست آورد، از دست بدهد، تا دیگران با داشتن محیطى عادلانه از آن لذائذبهره‏مند شوند؟

آخر هیچ عاقلى هیچ چیزى را نمى‏دهد، مگر براى اینکه چیزى دیگر بگیرد، و اما دادن ونگرفتن و صرفنظر کردن بدون گرفتن، کار عاقلانه‏اى نیست هیچ عاقلى حاضر نیست بمیرد براى‏زندگى دیگران، محرومیت بکشد بخاطر بهره‏مندى دیگران.

پس فطرت انسان هرگز چنین معامله بى سودى را نمى‏پذیرد، جوامع و افراد طبیعى مسلک‏و مادى، این فطرت را دارند و چون این معنا را مى‏فهمند، لذا مجبور شدند براى دلخوشى خوداوهام و خرافاتى کاذب را درست کنند، خرافاتى که جز در عرصه خیال و حظیره وهم، موطنى‏دیگر ندارد، مثلا میگویند: انسان‏هاى حر و آزاد مردانى که از قید اوهام و خرافات رهیده‏اند، بایدخود را براى وطن و یا هر چیزى که مایه شرف آدمى است فدا کنند تا به زندگى دائم برسند، به‏این معنا که دائما ذکر خیرش در صفحه روزگار باقى بماند و براى رسیدن به این منظور مقدس، ازپاره‏اى لذائذ خود بخاطر اجتماع صرفنظر کند تا دیگران از آن بهره‏مند شوند و در نتیجه امراجتماع و تمدن


دانلود با لینک مستقیم


حیات برزخی انسان 23 ص