نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه:
بدون شک سلامت افراد جامعه اهمیت بسزایی دارد. جوامع انسانی بدون حفظ سلامت و رعایت بهداشت نمی توانند بقا و استمرار خود را حفظ کنند. بیماری و ناتوانی، روابط انسانی را مختل و در نتیجه احساس امنیت و همبستگی را از انسان سلب می سازد. پس طبیعی است که علم طب با هدف دستیابی به اطلاعات جدید همواره در حفظ و بهبود سلامت جامعه تلاش میکند. حفظ سلامت جسمانی افراد یک جامعه معنی جلوگیری از شیوع یا ریشه کن ساختن بیماریهایی که باعث از کار افتادن یا نابودی انسان می شوند.
همانطور که بهداشت به عنوان وظیفه علم طب و در حیطه علوم پزشکی از اهمیت شایانی برخودار است و حفظ سلامت جسمانی افراد بدان وابسته است، بهداشت و سلامت روانی فرد فرد جامعه نیز مورد توجه خاص متخصصین و دست اندرکاران قرار گرفته است. آنچه امروزه به عنوان بهداشت روانی در جوامع مختلف مطرح است، در حقیقت یک رشته تخصصی در محدوده روان‌پزشکی محسوب می شود. اما آنچه در بدو امر باید بدان اشاره کرد این مسئله مهم است که با توجه به تفاوتهای عمده‌ای که بین بیمارهایی روانی و بیماریهایی جسمانی وجود دارد، بهداشت روانی در عملی ساختن اهداف خود با مشکلات فراوانی روبروست.
علائم رفتاری، هیجانی و شناختی ممکن است در پاسخ به حوادث پراسترس ایجاد شود یک یا چند عامل استرس‌زا می تواند زمینه ساز بیماریها و اختلالات روانپزشکی باشد. تعداد و شدت عامل استرس‌زا همیشه پیش بینی کننده ی شدت علائم و اختلال روانپزشکی نیست. عامل استرس‌زا ممکن است منفرد، متعدد، یا مداوم باشد. بیماری جسمی یکی از عوامل استرس‌زا می باشد که در صورت مزمن شدن می تواند خطری برای بهداشت روانی فرد محسوب شود.
باید بدانیم که خانواده، اجتماع و متخصصین رشته های مختلف طب همانند روانپزشکان در بهداشت روانی بیماران مبتلا به بیماریهای جسمانی نقش بسزایی دارند. برای مثال، خانواده و اجتماع با رعایت مورد پیشگیری کننده از ابتلا به بیماریهای جسمی (در حد امکان) و با حمایت عاطفی و اجتماعی از بیماران بعد از ابتلا به بیماریهای جسمانی و قبول و پذیرش بیماری به جای طرد آنان می توانند در زمینه بالا بردن بهداشت روان فدر یا حداقل متعادل نمودن آن نقش مفیدی ایفا کنند.

موضوع و بیان مسئله
- بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران در تابستان 85 .
سرطان، یک بیماری است که تغییر تصور زندگی، تهدید به کاهش عملکرد فرد و تهدید به تغییرات ظاهری را موجب می شود.
تشخیص سرطان باعث ایجاد بخران در زندگی فرد می شود. بیمار بایستی سعی کند سطح ناراحتی هیجانی خود را ضمن تصمیم گیریهای حیاتی برای درمان کنترل کند. نگرانیهای اصلی بیمار عبارتند از ترسهای ناشی از مرگ، وابستگی، بدشکل شدن ، ناتوانی، طرد و قطع روابط، مسائل مالی. واکنشهای بیمار به وسیله عوامل روان شناختی و بین فردی تعدیل می شوند. عوامل مدیکال عبارتند از: محل تومور، علائم، سیر بیماری. عوامل روان شناختی شامل منش، توانایی تطابق ، قدرت ایگو و مرحله تکاملی زندگی و اثرات و معنای سرطان در آن مرحله هستند. عوامل بین فردی مربوط به خانواده و حمایتهای اجتماعی هستند.
بیماران ممکن است، اضطراب، غمگینی، ترس و خشم را تجربه کنند یا ممکن است بی حسی و کرخت شوند. گناه و مکانیزمهای مشترک در آن، نقش اصلی را بازی می کنند. از نظر شناختی بیماران ممکن است با حالت تهاجمی در جستجوی اطلاعات باشند، یا گیج و فلج یا ناتوان برای تمرکز حواس شوند.ممکن است شکایات بدنی زیاد شود و فعالیت روزانه، اشتها و خواب آشفته گردد. واکنشهای استرس حاد ممکن است شدید باشد ولی معمولاً متغیر و گذرا هستند. وقتی اختلال بیش از 14- 10 روز طول بکشد باسیتی بیمار را از نظر وضعیت روانپزشکی ارزیابی کرد.

اهمیت و ضرورت پژوهش
یک سوم از ما دچار سرطان می شویم. در حال حاضر تقریباً دو میلیون نفر از مردم بریتانیا تحت درمان سرطان هستند که این رقم بیش از یک بیست و پنجم جمعیت این کشور را تشکیل میدهد. اکثر این افراد دارای عمری طولانی هستند. امروزه طرز تفکر افراد نسبت به سرطان عوض شده است و سرطان یک موضوع ممنوع شده نیست. افراد در مورد تشخیص سرطان خود همانند تشخیص سایر بیماری ها به راحتی می توانند صحبت کنند.
علاوه بر آن پیشرفت در علوم پزشکی تأثیر زیادی بر آینده افراد مبتلا به سرطان داشته است. با وجودی که خبر ها همیشه امیدوار کننده نیست، اما وقتی وارد عصر جدید می شویم مشاده می‌کنیم که بیماران سرطانی نسبت به سایر افراد (که بیماری آنها ترسناک تر از سرطان به نظر نمی‌رسد)، امیداوارانه تر زنگی خود را دنبال می کنند. امروزه کاملاً مشخص شده است که چه اتفاقی در سلول رخ میدهد که باعث سرطانی شدن آن می گردد و کشف این موارد مطمئناً منجر به ابداع روش های درمانی جدید و قاعدتاً پیشگیری از مشکلات رفتاری بعد از آن در آینده نزدیک خواهد شد.
از سوی دیگر باید بدانیم که عوامل روانی نه تنها در ظهور سرطان مؤثرند بلکه ممکن است در درمان این اختلال نیز تأثیر داشته باشند. در حال حاضر محققان زیادی در حال بررسی این احتمال هستند که آیا ممکن است روان درمانگری راه مؤثری برای درمان سرطان باشد. این موضوع توسط سیمونتون و کارل مطالعه و توسعه داده شده است. آنان بیماران سرطانی را تشویق می کنند تا مانع دفاعی درون بدن خود را در حال حمله و بلعیدن سلولهای سرطانی تصور کنند. آنان معتقدند که از این طریق بیماران احساس کنترل خود بر بیماری را بهبود بخشیده و در نتیجه به یک تغییر روان‌شناختی که ممکن است منتهی به کنترل ایمن سازی شناختی واقعی علیه سرطان گردد نایل‌آیند.
حال که می دانیم، افراد نقش عمده ای در سلامت جامعه آنها دارد و افراد باید قادر باشند توانائیهای جسمی و روانی خود را به حداکثر رسانده تا زندگی اجتماعی، اقتصادی مفید و هماهنگی با محیط داشته باشند، اهمیت این موضوع آشکار می شود که می توان با بالا بردن سطح بهداشت روان افراد مبتلا به بیماریهای جسمانی (چون سرطان) شانس زنده ماندن آنها را برای مدت زمان بیشتری افزود. تا در نتیجه افراد بتوانند میزان تطابق خود را با خانواده و اجتماع بالا برده و افراد سالمی از لحاظ جسمانی و روانی داشته باشیم.

- اهداف پژوهش.
در این پژوهش سعس شده اهداف ذیل دنبال شود:
- انواع اختلالات رفتاری ذکر شده در MMPI در بیماران سرطانی شمی درمانی شده در هر دو جنس بررسی شود.
- ایجاد سیستم های همایتی اجتماعی، روانی، خانوادگی.
- تأثیر گذاری اعتقادات دینی و نظام ارزشها در بهداشت روانی فرد ارزیابی گردد.
- ارائه راهکارها و پیشنهاداتی برای تعدیل تنش های ناشی از شیمی درمانی در افراد بیمار.
- نقد و بررسی شیوه های درمانی موجود.

فرضیه های پژوهش
1- بین بروز علائم پارا نویا و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنا دار وجود دارد.
2- بین بروز علائم افسردگی و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنا دار وجود دارد.
3- بین بروز علائم اسکیزوفرنیا و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنا دار وجود دارد.
4- بین بروز علائم هیپومانی و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنا دار وجود دارد.
5- بین بروز علائم هیپوکندری (خود بیمار انگاری) و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
6- بین بروز علائم هیستری و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
7- بین بروز علائم انحراف اجتماعی و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
8- بین بروز علائم ضعف روانی(PT) و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
9- بین دروغگویی آزمودنی و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.
10- بین آشفتگی فکری یا خود کم انگاری بیمار و شیمی درمانی شدن بیمار رابطه معنادار وجود دارد.

تعاریف عملیاتی متغیرها
بهداشت روانی: فرهنگ بزرگ روان شناختی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف می‌کند: استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند، مؤثر کار کردن، برای موقعیتهای دشوار انعطاف پذیر بودن و برای باریابی متعادل خود توانایی داشتن.
سرطان: اصطلاح سرطان برای بیش از 100 نوع بیماری مختلف به کار می رود. کاربرد مشترک این اصطلاح در مورد رشد بی رویه سلولهای نا به هنجاری است که تومورهای بدخیم را بوجود می‌‌‌آورند. در واقع سرطان بیماری است که در آن سلولهای بدن به علت آسیب مکانیسم های تنظیم کننده‌ی طبیعی آنها به طور غیر قابل کنترلی رشد می کنند این بیماری ممکن است از طریق خون و سیستم لنفاتیک به قسمتهای دیگر بدن نیز منتشر گردد.
شیمی درمانی: درمان سرطان با داروهای ضد سرطانی به عنوان شیمی درمانی شناخته می‌شود. این داروها ممکن است از طریق خوراکی تجویز شوند اما اغلب به صورت مستقیم بداخل جریان خون با تزریق وریدی تجویز می‌شود. درمان به صورت تزریقی معمولاً در بیمارستان انجام می‌شود.
1- Mental Health = Mental Hygiene 2- Cancer

فصل دوم پیشینه های پژوهش
- مفاهیم بهداشت روانی
- انواع پیشگیری در بهداشت روانی
- سرطان – عوامل روان شناختی مؤثر در بروز سرطان
- رون بیماری
- پیش آگاهی
- سندرم های روانپزشکی در بیماران سرطانی
- درمان
- زندگی پس از سرطان

پیشینه پژوهش
- مفاهیم بهداشت روانی:
سازمان جهانی بهداشت روانی را چنین تعریف می کند «بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی، جسمی، بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست.»
در این تعریف همانطور که ملاحظه شد سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد طبق آن شخصی که بتواند با محیط خود (خانواده، همکاران، همسایگان و به طور کلی اجتماع) خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد‌بود. این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهدرفت و تعارض های خود را با دنیای بیرون و درون حل خواهدکرد و در مقابل ناکامیهای اجتناب‌ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت.
اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه ی نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار خواهدبود. زیرا با این خطر روبرو خواهدبود که تعارضهای حل نشده‌ی خود را به صورت نوروز (اختلالات خفیف رفتاری) نشان‌دهد و به شخص نوروتیک تبدیل شود. بنابراین بهداشت روانی مردم از اهمیت بسزایی برخوردار است و به همین دلیل امروزه جوامع مختلف بسیج شده اند تا سایتهای مربوط به بهداشت روانی و پیش بینی بیماریهای روانی را سازمان دهند. این سایتها که می توانند ارزشهای انسانی و اقتصادی بالایی داشته باشند ایجاب می کنند که بیش از هر چیز نیازهای بهداشت روانی شناخته شود. منظور از نیازهای بهداشت روانی است که عوامل تضمین کننده آن، مخصوصاً در مورد کودکان را بشناسیم، به علتهای اختلال آن پی ببریم و با چگونگی درمان بیماریهای روانی آشنا شویم.
در سال 1948، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت‌روانی، برای بهداشت‌روانی، یک تعریف دو قسمتی ارائه می دهد: 1- بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی و روانی و عاطفی در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوبترین رشد را ممکن می‌‌‌سازد.
2- جامعه خوب جامعه ای است که برای اعضای خود چنین رشدی فراهم می آورد و در عین حال رشد خود را تضمین می کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می دهد (کلویته ، 1968).
سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را بر اساس جنبه های زیستی و اجتماعی تعریف می کند. به نظر این سازمان، بهداشت روانی برای فرد استعداد ایجاد روابط موزون با دیگران و استعداد شرکت در تغییرات محیط اجتماعی و مادی یا استعداد کمک به تغییرات به شیوه سازنده قایل است همچنین بهداشت روانی ایجاب می کند که بین تمایلات غریزی فرد هماهنگی وجود داشته باشد، این هماهنگی به یکپارچگی وجود فرد کمک می کند نه این که برخی تمایلات غریزی به مخالفت تمایلات دیگر برخیزندو آنها را سرکوب کنند.
در سالهای اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روانی، را در سه قسمت تعریف کرده است: قسمت اول: نگرشهای مربوط به خود، قسمت دوم: نگرشهای مربوط به دیگران (با دیگران راحت بودن) و قسمت سوم: نگرشهای مربوط به زندگی (رویارویی با الزامهای زندگی.)
به عقیده این انجمن نشانه هایی پیدا می شوند که ما را از دشواریهای روانی، به ویژه در خود فرو رفتن، پرخاشگری، خودداری، بی خوابی، اضطراب، خیالبافی، هیپوکندری، نوسانهای خلقی مطلع می سازند. به علاوه برای داشتن بهداشت روانی خوب، شرایطی وجود دارد: روبرو شدن با واقعیت، سازگارشدن با تغییرات، گنجایش داشتن برای اضطرابها، کم توقع بودن، احترام قایل شدن به دیگران کمک رسانی به مردم.
پیشگیری در بهداشت روانی:
به طور کلی در بهداشت روانی هدف، کاهش بیماریها، و عوارض ناشی از آن است. برای دستیابی به این هدف سه مسأله باید دنبال شود: جلوگیری از پیدایش بیماری (پیشگیری اولیه)، درمان بیماری قبل از آنکه عوارض ماندنی از خود به جای بگذارد (پیشگیری ثانویه) و کاهش ناتوانیهای حاصل از بیماری یا بازتوانی بیماران (ثالثیه)
1- پیشگیری اولیه: در دهه 1960- 1950جهان امیدوار بود که از بیماریهای اساسی روانی پیشگیری کند اعتقاد بر این بود که اگر کودکان بدرستی پرورش یابند و اصول رشد روانی-‌‌ اجتماعی در مورد آنها به اجرا در آید و یک من توانا و قوی در آنها ایجاد گردد از پیدایش هر بیماری روانی در‌ آنها جلوگیری می شود. به همین دلیل برنامه ای بهداشت روانی در جهت آموزش هر فرد یا گروهی که به نحوی بر رشد کودک تأثیر دارد اعم از متخصصین زنان و زایمان و اطفال و مسئولین تعلیم و تربیت (مدرسه و خانواده) مشکل گرفت و بعداً تأکید بر آن شد که کودکان در معرض خطر که پدر و مادر آنها با شرایط خاص آموزشی و محیطی توانائی ایجاد رشد کافی در آنها را ندارند. بیشتر مورد توجه و برنامه ریزی بهداشت روانی قرار گیرند. به همین دلیل، مراکزی جهت فرزند خواندگی، مددکاری، فعالیتهای خیریه به آموزگاران ویژه، به راه افتاد. در دهه‌های بعد حرکتهای فوق در جهت پیشگیری از بیماریهای روانی با شکست مواجه شد. چرا که نظریه‌های سبب شناسی بیماریهای روانی که بیشتر به عنوان روانی _ اجتماعی توجه می کرد درست نبود.
پس از آن هر قدر معنای ژنتیک و بیولوژیک بیماریهای روانی بیشتر کشف می شد علت عدم موفقیت روشهای پیشگیری از بیماریها بیشتر قابل درک بود، آن گاه روشهای جدیدی در جلوگیری از بیماریها مطرح می شود. مشاوره ژنتیک برای آن دسته از بیماریهایی که طرح فامیل (خانوادگی) در آن مطرح بود مورد توجه قرار گرفت. از طرفی دخالت عوامل فشارزای روانی در شعله ور کردن اختلافات روانی باعث شد تا آموزشهای لازم جهت کمک به افراد برای کاهش اثرات این عوامل فشار‌‌زا در زندگی برای پیشگیری اولیه از بیماریها مطرح گردد هم چنین بسیاری از بیماریهای طبی از جمله بیماریهای عفونی و قلبی – عروقی و کمبود ویتامین که پیامدهای عصبی – روانی دارند قابل پیشگیری است و نیز الکلسیم و مصرف موادی از قبیل کوکائین و مواد مخدر دردوران حاملگی که عوارض روانی برای کودک دارند نیز قابل جلوگیری است اینها و مسائلی از این قبیل حیطه پیشگیری اولیه در بهداشت روانی را تشکیل می دهد.
2- پیشگیری ثانویه: شناخت اولیه زود و درمان فوری اختلالات عصبی – روانی که منجر به جلوگیری از تخریب پایای بیماریها می گردد حوزه پیشگیری ثانویه است. در آمریکا انستیتوی ملی بهداشت روانی (NIMH) و سیستم برنامه ای خدمات برای کودکان و نوجوانان (CACSP) مسئولیت این پیشگیری را به عهده دارد. در این سیستم همه امکانات در جهت تشخیص و درمان سریع و به موقع بیماریهای رفتاری در کودکان و نوجوانان و کمک به خانواده های آنان به کار گرفته می شود. روان پزشکان و سایر دست اندرکاران امور بهداشت روانی در تیم درمانی شرکت دارند مکانیسم های دخالت در بحران و آموزشهای لازم جهت نحوه رفتار با بیماران در خانواده از جمله کارهای بهداشت روانی مربوط به پیشگیری ثانویه است.
3- پیشگیری ثالیثه: کاهش تخریب عمکردی فرد در اجتماع به علت بیماریهای روانی، پیشگیری ثالثیه نامیده می شود. با توجه به این تعریف هم روشهای درمانی در بیماریهای روانی مقاوم در این پیشگیری مطرح می گردد. به بیان دیگر کاهش اثرات باقی مانده از بیماری بر روی فرد در پیشگیری ثالثیه تأکید می شود هدف اولیه در این نوع پیشگیری در واقع بازتوانی بیمار روانی است. از آنجا که اکثر بیماریهای شدید روانی عود مکرر دارند. بازتوانی بیماران را نمی توان تا درمان کامل بیماری به تأخیر انداخت.از طرفی در روان پزشکی پیشگیری ثانویه و ثالثیه، باید با هم انجام گیرد و با دانش کنونی گاهی مشکل است که بدرستی مشخص کنیم که علایمی از قبیل بی لذتی ، بی تفاوتی(بهت) چه مقدار علامت بیماری و چه مقدار علامت باقی مانده از بیماری است پیشگیری ثالثیه و بازتوانی در روانپزشکی اغلب در مورد بیمارانی مطرح می شود که از بیماریهایی شدید و ناتوان کننده روانی رنج می برند. اسکیزوفرنی و ببیشتر بیماریهای شدید خلقی و بعضی از اختلالات شخصیتی ناتوان کننده از جمله این بیماریها هستند. همه این بیماریها بخصوص اسکیزوفرنی در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی بروز می کند. طبعاً پیشرفت تحصیلی و شغلی که بیشتر در این سنین رخ می دهد فرد را بشدت تحت تأثیر قرار می دهد. پس از امام دوره بیماری اغلب بیماران دچار ناتوانیهای شغلی، اجتماعی و روابط بین فردی می شوند. به همین دلیل بازتوانی آن یک فرآیند پیچیده خواهد بود که نیازهای روان شناختی، اجتماعی و طبی را به دنبال خواهد داشت. اکنون در روانپزشکی سعی بر این است که مدت بستری در بیمارستان حتی در موارد حاد بیماری کاهش یابد تا بیمار بتواند در اجتماع بیشتر حضور پیدا کرده و هر چه سریعتر بازتوانی شود. اخیراً واژه هایی از قبیل پیشگیری عمومی،(که هدف آن توجه جامعه و همگان است)و پیشگیری انتخابی که هدف آن توجه افرادی است که بیشتر در خطر بیماریهای روانی هستند و پیشگیری موردی که هدف آن متوجه افرادی است که در خطر شدید بیماری روانی و دارای نشانگان بیولوژیک قوی هستند مطرح شده است ولی این نحوه تقسیم بندی در طبقه بندی جدید روان پزشکی امریکا مطرح نگردیده است.
- سرطان: (مفاهیم)
سرطان بیماری است که در آن سلولهای بدن بعلت آسیب مانیسم های تنظیم کننده ی طبیعی آنه به طور غیر قابل کنترلی رشد می کنند در اکثر سرطان ها غدد توپری در قسمتهای معینی از بدن بطور شایع در پوست، پستان، ریه، روده ها یا غده پروستات بوجود می آیند. این بماری ممکن است از طریق خون و سیستم لنفاویک به جاهای دیگر منتشر شود. همانطوریکه درک ما از بیماری سرطان در 20 سال گذشته افزایش یافته است تغییر در نحوه زندگی، برنامه های بیماریابی مؤثر و انواع جدید درمان باعث پیشرفت در پیشگیری و درمان این بیماری شده است. اصطلاح سرطان از لغت یونانی Crab (خرچنگ) گرفته شده است. بقراط، پزشک یونان باستان یک غده سرطان منتشره را به چنگال یک خرچنگ تشبیه کرد. هر چند که از آن زمان تا کنون درک ما از این بیماری پیشرفت کرده است. اما این توضیح هنوز هم مناسب به نظر می رسد.ویژگی مهم یک غده سرطانی توانایی انتشار آن در بدن می باشد.
- اساس ژنیتکی سرطان:
این کشف که می گوید آسیب ماده ژنتیکی، زمینه بروز سرطان را فراهم می کند. یکی از مهم ترین پیشرفتها در تحقیقات پیرامون سرطان در اواخر دهه 70 بود. هر سلول شامل اطلاعات ژنتیکی بصورت بیش از 000/90 حفت ژن می باشد که فعالیتهای آن را کنترل می کند یک سلول وقتی سرطانی می شود که ژن های معینی که مسئول کنترل فرآیندهای حیاتی آن از قبیل تقسیم سلولی هستند، آسیب ببینند. این ژن های ناقص ممکن است به ارث رسیده باشند. یا توسط مواد کارسیوژن (سرطان زا) مانند نور خورشید، دود تنباکو و .... ایجاد شده باشند. سلولها دائماً در معرض مواد سرطان زا قرار دارند، اما به دلایل متعدد به ندرت سرطانی می شوند. یکی اینکه سلولها معمولاً می توانند ژنهای آسیب دیده خود را ترمیم کنند و دیگر اینکه بیش از یک ژن بایستی آسیب دیده باشد تا سرطان بوجود آید و دیگر اینکه سیستم ایمنی بدن اغلب سلولهای غیر طبیعی را قبل از اینکه به اندازه کافی قادر به تکثیر و ایجاد غده سرطانی نابود می کنند.
- چگونگی شروع سرطان:
سلولها دائماً توسط کاسینوژنها (مواد سرطان زا) بمباران می شوند، مواد سرطان زا به ژنهای ویژه ای (بخش هایی ازDNA که عملکرد ویژه را کنترل می کنند) که انکوژن نامیده می شوند و فرآیندهای حیاتی از قبیل تقسیم سلولی را تنظیم می کنند صدمه می زنند بیشتر ژنهای صدمه دیده ممکن است باعث شوند تا سلول به صورت غیر طبیعی عمل کرده و سرانجام سرطانی شود.
- عوامل روان شناختی مؤثر در بروز سرطان:
1- عوامل روانی اجتماعی: انسان در حالت بدوی خود کمتر در معرض ابتلا به بیماریهای نو، به خصوص بیماریهای بدخیم بود. اما با تغییر محیط روانی، اجتماعی، آسیب پذیری نسبت به بیماریهای سرطانی افزایش یافته است. (بینبریج 1914) هی (1925) در مقاله ای تحت عنوان «سرطان، بیماری خواستنی یا نخواستنی» نوشت:
«مطالعه ی توزیع سرطان در همه نژادهای دنیا نسان می دهد که نسبت سرطان تقریباً با میزان تسلط تمدن بر زندگی متناسب است. بنابراین آشکارا چیزی در عادات تمدن به ارث می رود که مسئول تفاوت رخداد سرطان در مقابل وحشی و متمدن است. آب و هوا نقشی در این اختلاف ندارد. شواهد نشان می دهد قبایلی که به طور طبیعی زندگی می کنند، تا زمانی که با انسان متمدن تر که عادات طبیعی را به تباهی می کشد زندگی نکرده اند اصلاً دچار سرطان نمی شود.»
باید اظهار داشت که ممکن است سرطان فرآیند طبیعی و معتدل دیگری باشد که باید منشأ آن را در محیط و « سبک زندگی» خودمان جستجو کنیم. هر یک از ما در وحشت مرگ ناشی از سرطان زندگی می کنیم چرا که نمی توانیم با شرایط موجود زندگی خوب سازگار شویم.
2- عوامل هیجانی: گفتن نقش عوامل ژنتیک گویای همه داستان نیست. میسون دریافت که سطح
هورمون 17 – هیدروکسی – کورتیکو ستروئید مادران اطفال لوسمیک بالاتر از حد طبیعی است او پدیده مشاهی را در ادرار تمام افراد تازه استخدام ارتش امریکا که مادرانشان را از دست داده بودن کشف کرد. ظاهراً عدم تأئید، ناکامی، افسردگی می تواند اثر بدی بر غدد آدرنال بگذارد و توانایی تولید هورمون آنها را که دفاع ایمنولوژیکی ضعیفی دارند و نمی توانند نبرد موفقیت آمیزی در مقابل بافتهای سرطان زا و سرطانی داشته باشند.(لینچ 1976). این کشف جدیدی نیست. در اوایل سال 1870 جیمز پاجت ، متخصص غدد، اظهار داشت که سرکوفت، ناکامی و افسردگی معمولاً با افزایش بافتهای سرطانی همراه است.
چندین بررسی معاصر زمینه سرطان را به عوامل روان شناختی مثل فقدان صمیمیت با والدین، ناتوانی در ابزار وجود یا اشکال در بیان عواطف منفی و تعارضات ناخود آگاه نسبت می دهد. فرآیندهای غدد درون ریز و ایمنی و سایر مکانیسم های آسیب شناسی فیزیولوژیکی پیوندی هستند بین مشکلات روانی و علت شناسی سرطان. طبق بررسی های کرانتز (1984) افسردگی و احساس ناتوانی با ضعیف شدن احتمال زنده ماند در سرطان مرتبط هستند، در حالی که احساس خصومت ورزی و خشم با طول عمر همراه است.
گویا آسیب پذیری نسبت به سرطان به عوامل ژنتیکی و عوامل رشد روانی بستگی دارد. کودکان نیاز به مراقبت دارند، آنها درمانده به دنیا آمده و بدون کمک شانسی برای زنده ماندن ندارند. ترس از ترک شدن شایع ترین ترس دوران کودکی است. مراقبت ناکافی و ترس از طرد شدن، احساس عدم امنیت و ناتوانی به کودک می دهد.اغلب، این احساسات در طول زندگی باقی ماند. در موارد بسیاری، احساس تنهایی و ناتوانی می تواند مقاومت زیست شیمیایی سیستم ایمنی را کاهش دهد و به موجود زنده بقبولاند که نمی تواند با سرطان مبارزه کند. همچنین شواهدی وجود داردمبنی بر اینکه عوامل روانی محیطی می تواند آسیب پذیری نسبت به سرطان را افزایش دهد و بخصوص قرار گرفتن مستمر در معرض فشار روانی موجب کاهش مقاومت فرد می گردد.
- زمینه قبل از بیماری
از دست دادن یک عزیز، احساس تنهایی و بی اعتنائی احساس طرد شدگی و در نتیجه پیدا کردن دید بدبینانه نسبت به زندگی او ویژگی های افرادی است که مقدار ابتلا به سرطان هستند. گرین (1966) 109 زن و مرد کودک را مورد پژوهش قرار داد و دریافت که لوسی یا لیمفو مادر افرادی بروز می کند که جدایی یا ضایعه هایی را تجربه کرده بودند و یا احساس اضطراب و ناامیدی داشتند.لشان (1977) بیش از 400 بیمار سرطانی را 12 سال تحت بررسی قرار داد. از این تعداد 72 درصد رنج دردناک از دست دادن عزیزی را بردوش می کشیدند. حادثه از دست دادن شخص مورد علاقه در فواصل زمانی مختلفی از چند ماه تا 8 سال، قبل از شروع بیماری سرطان رخ داده‌ بود.
- روند بیماری
نقش سیستم ایمنی و آسیب پذیری آن نسبت به فشار روانی هیجانی، حداقل نشانه مختصری پیش آگهی ارائه می کند. عوامل هیجانی شامل ساختار روانی خود بیمار و نظام حمایت محیط او می‌شود. افراد تنها، بیشتر نگران سلامت خود هستند؛ خود بیمار انگار و گرایش اضطرابی دارند. مردان و زنان تنها ممکن است تعلیم رشد قارچ گونه بافتهای سرطانی شوند. افرادی که میل به زندگی را از دست داده اند، آنهایی که زندگی بی هدفی دارند، آنهایی که کسی را ندارند تا به او تکیه کنند و یا از آنها مراقبت کنند و آنهایی که طرحی برای زندگی ندارند نسبت به کسی که مشغله اجتماعی دارد و هدفدار است کمتر احتمال دارد با بیماری مقابله کند. منفعل بودن و تنهایی، افسردگی می آورد و افسردگی، تیشه بر ریشه ی دفاع ایمنی بدن می زند ارتباط فعالانه با مردم و زندگی بسیار فعال، دنبال کردن یک حرفه و مسلک توانایی سیستم ایمنی را در نبود با سرطان قوت می بخشد. حمایت عاطفی اعضای خانواده و دوستان نقش مهمی در روحیه بیمار و از خطر جستن او دارد. نگرش منفی وابستگان و دوستان، اظهار ناشکیبی و بدبینی و فقدان توجه و مراقبت، بشدت بر توانایی مقابله بیمار با سرطان تأثیر می گذارد.
بارد (1972) 100 بیمار سرطانی بستری بدحال را بررسی کرد و گزارش داد باید بیماران سرطانی را افرادی دانست که تحت فشارهای روانی خاص و شدیدی هستند. آنها در انتظار دردی شدید و زندگی توأم با وحشت از ناتوانی و مرگ هستند بنابراین دایماً افسرده و رو به ضعف هستند.
- پیش آگهی:
شواهد دیگر درباره‌ی اهمیت عناصر روان‌شناختی در سرطان از مشکلات فراوان در ارزیابی دقیق پیش آگهی این بیماری بدست می آید. حقیقت دارد که حتی متخصصان بالینی و آسیب شناسان بسیار مجرب نیز در پیش‌بینی روند بالینی بسیاری از سرطان ها مشکل دارند. تومورهایی از یک نوع که در مرحله یکسانی قرار دارند ممکن است در زمان تشخیص جلوه های متفاوتی داشته باشند. زمانی ممکن است سرطان کاملاً محو شود و بیماری که فکر می‌کرده باید در عرض 6 هفته بمیرد، ده سال دیگر سالم و تندرست بدون نشانی از سرطان زندگی کند. سایر بیماران .... سرطانهایی دارند که در طول سالهای متمادی نه رشد می‌کند و نه ضعیف‌تر می‌شود با این همه هنوز بعضی از بیماران شاهد پیشرفت مرگ آفرین سرطان هستند.
گریر و موریس (1979) زنان مبتلا به سرطان پستان را به چهار گروه تقسیم کردند: 1) زنانی که بیماری را انکار می کنند. 2) آنهایی که اساساً بیماری را جدی نمی گیرند ولی خوب با بیماری مبارزه می‌کنند. 3) آنهایی که با بردباری بیماری را می‌پذیرند. 4) آنهایی که احساس ناتوانی می‌کنند. یک بررسی پیگیرانه بعد از 5 سال نشان داد که دو گروه نخست نسبت به دو گروه دیگر نتیجه بالینی بهتری داشتند. هر چند هیچ تفاوت پزشکی معنی داری بین این گروهها در حالت و پیش آگهی بیماری وجود نداشت. بیماران مبتلا به سرطان سینه متاستاتیک که احساس خشم و خصومت را ابزار می‌کنند، از آنهایی که به احساس ناتوانایی واکنش نشان می دهند بیشتر عمر می‌کنند.
وتیکوور و دادک (1973) با گزارش چند بررسی نشان میدهند افراد متبلا به سرطان از مکانیزمهای دفاعی واپس زنی و انکار استفاده می کنند. این بیماران چنین توصیف شده‌اند «حیاتی دوگانه دارند جلوه ای از لحاظ اجتماعی با کفایت اما تهی و پوچ از سویی دیگر خویشتن ناخودآگاه آنها غمگین، در عذاب و انفجاری است. سایر بررسیها بر این حقیقت تأکید دارند، که بیماران مبتلا به سرطان که مدت زمان طولانی زنده می‌مانند به خود مطمئن بودند و بیمارانی که عمر کوتاهی داشتند توان ابراز خشم و تکانه های اجتماعی خود را نداشتند. ظاهراً، نگرش خود ابرازانه تجات فرد از بیماری را افزایش می دهد.
- نجات:
انسان یک هویت جسمی – روانی و روانی – جسمی دارد و سیستم ایمنی نیز یک ساختار و دستگاه زیستی شیمیایی دروان شناختی است. بدون شک کارکردهای سیستم ایمنی تحت تأثیر شیمی بدن و هیجانات قرار می گیرد، تعجبی ندارد که رخداد سرطان در افراد افسرده و کسانی که احساس امنیت نمی کنند، بالاتر است. (کرانتز و گلاس 1984؛ سیمونتون و سیمونتون 1975) فشار روانی شدید کارآیی سیستم ایمنی بدن را می کاهد و به سلولهای سرطانی اجازه رشد و نمو می دهد، خصوصاً وقتی فرد اعتماد کمی به توانایی خود در مبارزه با بیماری و ابراز معنویات خویش دارد. در افراد متکی به نفس، خود ابزار (self - assertive) و مصمم کارایی سیستم ایمنی افزایش می یابد و به بقا و رهایی موجود زنده کمک می کند.
تفاوتهای ذکر شده در طول عمر زن و مرد زیاد است و رخداد پایین تر میزان مرگ و میر ناشی از سرطان در زنها را نشان می‌دهد که درجه نجات زنان از مردان بیشتر است.
البته بیمارانی که انگیزه قوی‌تری دارند و مطمئن به نفس هستند در هر دو جنس وضع بهتری دارند و نسبت به بیماران کم انگیزه، فاقد امنیت و افسرده بیشتر عمر می‌کنند. هر چند به نظر می‌رسد زنان توانایی بیشتری در مقابله با سختی ها، ناکامیها و درد دارند. بارداری و زایمان آسودگی روانی هر زنی را به مخاطره می اندازد، اما تعداد معدودی از زنان تسلیم فشار روانی جنسیت خود می شوند. در مقایسه مردان بسیاری مرعوب مشقت تأمین خرج معیشت می شوند و کمتر از موقعیتهای مبارزه جویانه سربلند در می آیند. سرطان یک بیماری روان تنی نیست، اما آسیب پذیری نسبت به سرطان و رهایی از آن تا حد زیادی تحت تأثیر ساختار روانی فرد است. و تفاوت مرگ دیر زنان و مردان کاملاً متقاعد کننده است. علاوه بر این در حال حاضر هم مردان و هم زنان تقریباً به یک اندازه در معرض تهدید عوامل سرطان‌زا هستند. و عکس العمل آنها به سرطان ترکیبی است از آمادگی زیستی، ژنتیکی- ژنتیکی- شیمیایی ، زیستی – اجتماعی، ژنتیکی و صفات روانی اکتسابی.
همان طور که در بالا ذکر شد سرطان اختلال روان تنی نیست، هیچ سلول و بافت سرطانی بدون عوامل سرطان‌زا وجود ندارد. پرسیدن این سؤال رایج که آیا بیماران مبتلا به سرطان رفتار ها و نگرش های آسیب شناختی نشان می دهند یا پاسخ های آنها به سرطان انطباقی و درست است که تعجب آور نیست (فیشر 1981) در کتاب فلدمن (1981) می خوانیم:
ما رایج‌ترین نگرانی‌های بیمار را شناخته ایم:
1) خواستن اطلاعات در مورد نتایج و اثرات جانبی شیمی درمانی یا روش های جراحی: این اطلاعات اغلب اضطراب مبنی بر ترسهای ناشی از عدم آگاهی را کاهش می دهد.
2) اطلاعات غلط، درک نادرست و سردرگمی در مورد چگونگی انجام روش های درمان، نیز از مواردی هستند که با روشن کردن آنها می توان از اضطراب بیمار کاست.
3) احساس فراگیر انزوا و دوری از دنیای سلامتی که در افراد شدیداً مشاهده می شود را می‌توان در حد وسیعی کاهش داد.
4) احساس درماندگی بیمار از اینکه به بیماری شناخته نشده ای مبتلا شده و بنابراین مرموزتر و در هم شکننده تر به نظر می رسد. علاوه بر این، هر سه مطالعه «کار و سوابق سرطان» روشن می سازد چطور بعضی از بیماران سرطانی تحت تأثیر القای ترس، خجالت و گناه ناشی از ادراک خود و دیگران در مورد سرطان بودند. ادراکاتی مبنی بر اینکه سرطان بهبود ناپذیر، منزجر کننده، خانمان سوز است. و در طول قرن ها در ادبیات و تشبیه ها باقی مانده‌اند. زن و شوهری طی مصاحبه تحقیقی با هم نجوا می‌کردند به طور ناخودآگاه نگرانی خود را از اینکه مبادا کسی به سرطان روده شوهر پی ببرد بیان می کردند، مسئله را با پسر بزرگشان در میان گذاشته‌بودند و می ترسیدند سهواً منبع انتشار این واقعیت خجالت‌آور باشد. و همکاران و مشتریها شوهر را به خاطر قطع عضوش از حقوق اجتماعی محروم کنند.
- سندرم های روانپزشکی در بیماران سرطانی:
مطالعه ای وسیع از بیماران سرطانی در یک جمعیت از بیماران بستری و سرپایی، وقوع 51 درصد اختلالات روانپزشکی را در آنها گزارش کرده اند. بزرگترین گروه تشخیص، اختلالات انطباقی (68 درصد) و پس افسردگی اساسی (13 درصد) و دلیریوم (8 درصد) بوده اند. مطالعات دیگر فقط بر اساس جمعیت بستری، وقوع بالای اختلال افسردگی اساسی (تا 24 درصد) را گزارش داد. وقوع مواردی شبیه؛ فوق (25 درصد) در بیماران بستری جراحی زنان و در بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن (40 – 35 درصد) یافت شده بود. گزارش شده است که سرطان پانگراس همراه با وقوع بالای افسردگی است.
اختلالات انطباقی: اختلالات انطباقی با خلق افسرده، اضطراب، و خلق افسرده ومضطرب، بزرگترین گروه تشخیص در بیماران سرطانی بوده اند.
اختلال افسردگی اساسی: علائم افسردگی در بیماران سرطانی ممکن است وقوع همزمان علامتی از یک اختلال روانی، یا یک واکنش عملکردی باشد. احساس بی ارزشی گناه مفرط در بیماران سرطانی شایع، ولی خفیف و گذرا هستند. و بیماران اعتماد به نفس خود را از دست نخواهند داد. گرچه افکار عود کننده مرگ در بیماران سرطانی شایع هستند، ولی شدت بیمار گونه و تمایل به مرگ را که مشخصه بیماران افسرده است ندارند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   45 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین

پایان نامه در مورد بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمتارستان امام حسین تهران

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه در مورد بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمتارستان امام حسین تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه در مورد بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمتارستان امام حسین تهران


پایان نامه در مورد  بررسی  بهداشت روانی بیماران  سرطانی شیمی درمانی شده بیمتارستان امام حسین تهران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *   فرمت فایل :Word ( قابل ویرایش و آماده پرینت )    تعداد صفحه:72

فهرست

فصل دوم

پیشینه های پژوهش

پیش آگهی

نجات

اشعه درمانی

شیمی درمانی

تأثیر دین و نظام ارزش‌ها در بهداشت‌روانی

فصل سوم                 روش اجرایی پژوهش

پاسخ گویی و نمره گذاری

میزان

فصل چهارم     تجزیه و تحلیل آماری

فصل پنجم           نتیجه گیری

مقدمه:

 

بدون شک سلامت افراد جامعه اهمیت بسزایی دارد. جوامع انسانی بدون حفظ سلامت و رعایت بهداشت نمی توانند بقا و استمرار خود را حفظ کنند. بیماری و ناتوانی، روابط انسانی را مختل و در نتیجه احساس امنیت و همبستگی را از انسان سلب می سازد. پس طبیعی است که علم طب با هدف دستیابی به اطلاعات جدید همواره در حفظ و بهبود سلامت جامعه تلاش میکند. حفظ سلامت جسمانی افراد یک جامعه معنی جلوگیری از شیوع یا ریشه کن ساختن بیماریهایی که باعث از کار افتادن یا نابودی انسان می شوند.

 

همانطور که بهداشت به عنوان وظیفه علم طب و در حیطه علوم پزشکی از اهمیت شایانی برخودار است و حفظ سلامت جسمانی افراد بدان وابسته است، بهداشت و سلامت روانی فرد فرد جامعه نیز مورد توجه خاص متخصصین و دست اندرکاران قرار گرفته است. آنچه امروزه به عنوان بهداشت روانی[1] در جوامع مختلف مطرح است، در حقیقت یک رشته تخصصی در محدوده روان‌پزشکی محسوب می شود. اما آنچه در بدو امر باید بدان اشاره کرد این مسئله مهم است که با توجه به تفاوتهای عمده‌ای که بین بیمارهایی روانی و بیماریهایی جسمانی وجود دارد، بهداشت روانی در عملی ساختن اهداف خود با مشکلات فراوانی روبروست.

 

علائم رفتاری، هیجانی و شناختی ممکن است در پاسخ به حوادث پراسترس ایجاد شود یک یا چند عامل استرس‌زا می تواند زمینه ساز بیماریها و اختلالات روانپزشکی باشد. تعداد و شدت عامل استرس‌زا همیشه پیش بینی کننده ی شدت علائم و اختلال روانپزشکی نیست. عامل استرس‌زا ممکن است منفرد، متعدد، یا مداوم باشد. بیماری جسمی یکی از عوامل استرس‌زا می باشد که در صورت مزمن شدن می تواند خطری برای بهداشت روانی فرد محسوب شود.

باید بدانیم که خانواده، اجتماع و متخصصین رشته های مختلف طب همانند روانپزشکان در بهداشت روانی


 

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه در مورد بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمتارستان امام حسین تهران

پایان نامه مقایسه عملکردهای اجرائی بیماران مبتلا به اختلال سلوک با افراد سالم در سال 1387

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه مقایسه عملکردهای اجرائی بیماران مبتلا به اختلال سلوک با افراد سالم در سال 1387 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه وبیان مسئله

اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان یک بیماری روانپزشکی مهم وشایع است که به طور متوسط 5% از افراد جمعیت عمومی را درگیر می¬سازد(1) و طیف اختلالات مرتبط با آن یکی از شایعترین مشکلاتی هستند که موجب ارجاع به درمانگاه¬های روانپزشکی کودکان و نوجوانان می¬گردند (2). مشکلات ناشی از این بیماری هم خود فرد،هم خانواده و هم جامعه را درگیر می¬سازد (4-3) و بار زیادی را بر دوش سرویس¬های مراقبت بهداشت روانی تحمیل می¬کنند( 6-3،5). در یک مطالعه در مورد جنبه¬های اقتصادی این اختلال در نوجوانان در ایالات متحده، طیفی از هزینه¬هایی که که در بخش¬های مختلف عمومی برای این اختلال صرف می¬شود (ازجمله بخش بهداشت روانی، بهداشت عمومی، مدرسه، و سیستم قضایی مرتبط با نوجوانان) مورد محاسبه قرار گرفته است. هزینه¬های مزبور شامل موارد زیر بوده¬اند: داروها، سلامت عمومی، هزینه¬های بستری و هزینه¬های درمانی سرپایی، سیستم قضایی مربوط به نوجوانان، و مدرسه. با جمع بندی این هزینه¬ها، نهایتاً نتیجه گیری شده است که هزینه¬های عمومی مرتبط با اختلال سلوک برای هر فرد مبتلا به این بیماری بیش از 70000 دلار در یک دوره¬ی 7 ساله است. هزینه¬های عمومی برای نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک به طور قابل ملاحظه¬ای از هزینه¬هایی که برای اختلالات دیگر نوجوانان – از جمله شرایطی که با این اختلال نزدیکی زیادی دارند- صرف می¬شود بیشتر است(3). در یک مطالعه¬ی دیگر که در سال 1999 انجام شده است، نشان داده شد که هزینه¬های اجتماعی سالانه برای این افراد از 15000 دلار تجاوز می¬کند. در این مطالعه بیشترین هزینه¬ها بر دوش خود خانواده بود( حدود یک سوم) و یک سوم دیگر هزینه¬ها را سیستم مدرسه متحمل می¬شد و نیز هزینه¬های زیادی بر دوش سرویس¬های بهداشتی، اجتماعی، و رفاهی تحمیل می¬شد(7). در یک مطالعه¬ی دیگر، که در لندن انجام شده بود، مولفین هزینه¬هایی را که آژانس¬های عمومی مختلف در مورد این اختلال متحمل شده بودند، مورد نظر قرار دادند. این هزینه¬ها در درجه¬ی اول عبارت بودند از هزینه¬ی جرم و نیز هزینه¬های سرویس-های آموزشی، سلامتی و اجتماعی. براساس نتایج این مطالعه، هزینه¬های افراد مبتلا به اختلال سلوک 10 برابر افرادی بود که این اختلال را نداشتند و 5/3 برابر آنانی بود که مشکلاتی را در حوزه-ی سلوک داشتند ولی معیارهای کامل اختلال سلوک را نداشتند(4). بسیاری از این افراد در بزرگسالی نهایتاً به سمت مشکلات ضد اجتماعی شدیدتر سیر می¬کنند (8) و بیماری علاوه برعوارض ناخوشایند مربوط به خود، با تشدید احتمال بسیاری از بیماری¬های دیگر، باز هم بار مشکلات و هزینه¬های مربوط بر فرد، خانواده و جامعه افزایش می¬دهد. به دلایل ذکر شده، تحقیق در مورد زمینه¬های علی این بیماری همواره یکی از اولویت¬های تحقیقاتی روانپزشکی کودکان و نوجوانان بوده و هست و بخصوص در چند دهه اخیر تلاش¬های فراوانی برای درک پایه¬های مغزی رفتار ضداجتماعی به عمل آمده است، به طوری که شاید بتوان گفت که به طور کلی این مجموعه اختلالات در حوزه¬ی روانپزشکی کودک و نوجوان یکی از مواردی است که بیشترین بررسی¬ها برروی آن صورت گرفته است. اما هنوز به رغم مطالعات فراوانی که برروی این اختلالات صورت گرفته است، در مورد آن ابهامات زیادی وجود دارد به طوری که بعضی از متخصصین اعتبار این تشخیص را زیر سوال قرار می¬دهند و بچه¬هایی را که به رفتارهای ضد اجتماعی مبادرت می¬ورزند، افرادی با مشکلات رفتاری می¬نامند، اصطلاحی که البته دربطن خود حاوی یک قضاوت منفی است و آنرا باید بیشتر یک واژه¬ی غیر روانپزشکی به حساب آورد که بچه-های این چنینی را به جای آنکه بیمار تلقی کند، بد تلقی می کند. تردیدی که این دسته در مورد این بیماری ابراز می کنند از جمله بر این پایه است که تشخیصی را که بر مبنای مخالفت با موقعیت-های اجتماعی استوار است در حوزه¬ی طب مناسب نمی¬دانند. البته در دستورالعمل های تشخیصی فعلی - شاید برای رفع این مشکل – اشاره شده است که در زمانی که رفتار فرد واکنشی به شرایط اجتماعی خاص تلقی می¬شود ویا این رفتارها علامتی از بیماری¬های دیگر است، مطرح کردن این تشخیص¬ها درست نمی¬باشد(2). ابهام دیگری که در زمینه¬ی این بیماری وجود دارد این است که آیا این اختلالات اساسا ناشی از خصوصیات فردی هستند یا شرایط محیطی. در پاسخ به این ابهام مطالعات فراوانی انجام گرفته و پاسخ فعلی به این سوال شامل ترکیبی از مسائل و زمینه¬های گوناگونی است که در تعامل با یکدیگر بیماری را موجب می¬شوند. نقطه نظر رایج فعلی این است که به احتمال قوی اختلال از منابع متعدد سرچشمه می¬گیرد و بیانگر تعامل فرد مستعد با محیط است. این تشخیص که به صورت طرح ثابتی از رفتارها ی مخرب (disruptive) توصیف می¬گردد ازنظر مفهومی با اختلال رفتار ضداجتماعی مرتبط است. مطالعات طولی نیز نشان داده¬اند که در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی، رفتارهای مخرب در کودکی و نوجوانی شمای ثابتی است. برعکس بسیاری ازکودکانی که چنین رفتارهایی را بروز می¬دهند در بزرگسالی به اختلال شخصیت ضداجتماعی مبتلا نمی¬شوند. زیر مجموعه¬های مختلفی برای این بیماری پیشنهاد شده است تا بتواند مسئله¬ی اختلاف در سیر و عاقبت اختلال را توجیه کند. اما ماهیت متنوع و اختلال مزبور و تفاوت-هایی که در مفهوم پردازی آن وجود دارد ، موجب می¬گردد که انتخاب بهترین نحوه¬ی سازماندهی تقسیم بندی¬ها هنوز مورد بحث باشد. این امیدواری وجود دارد که ادامه¬ی تحقیقات بیولوژیک و روانشناسی به درک درست تری از سازکارهای خاص و سایکوپاتولوژی این بیماری منجر گردد(2). در مجموع با توجه به ابهامات موجود در زمینه ماهیت این تشخیص، در حال حاضر خطوط تحقیقی زیادی در مورد این اختلال فعال می¬باشند؛ یکی از خطوط مهم تحقیقی در این حوزه، شناخت ساز وکار های عصب – روانشناختی افراد مبتلا به این اختلال می¬باشد. دست آوردها دراین زمینه اگر چه قابل ملاحظه¬اند اما هنوز کامل نیستند. مطالعات تصویر برداری عصبی و عصب-روانشناختی در تایید این نظریه هستند که اختلال عملکرد پره فرونتال (بخصوص اوربیتو فرونتال) با صفات شخصیتی سایکوپاتیک و رفتارهای ضداجتماعی مرتبط هستند(11-9). اما در مورد عملکرد افراد سایکوپات در آزمون¬های عملکرد اجرایی مرتبط با لب فرونتال، اختلاف نظرهایی وجود دارد. بعضی از مطالعات اختلال در عملکرد اجرایی مرتبط با بخش خلفی جانبی لب فرونتال را در افراد ضداجتماعی نشان داده¬اند، درحالی که گروه دیگری از بررسی¬ها قادر به یافتن تفاوت بین عملکرد افراد ضداجتماعی و طبیعی در این آزمون¬ها نبوده¬اند. یکی از توجیهات احتمالی در مورد این اختلاف نظرها می¬تواند این باشد که اختلال اصلی مرتبط با سایکو پاتی می¬تواند مرتبط با بخش اوربیتو فرونتال باشد و اختلالات در آزمون¬های حساس به عملکرد بخش خلفی جانبی ممکن است ناشی از بیماری¬های همراه (ازجمله ADHD) باشد(12). به طور کلی، در حال حاضر بسیاری از نتایج در مورد پایه های عصب – روانشناختی اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان بر پایه تعمیم مطالعات انجام شده در بزرگسالان ضداجتماعی می¬باشد. تعمیمی که به نظرمی¬رسد بدلیل خصوصیات تکاملی خاص کودکان ونوجوانان همواره صحیح نباشد. همچنین مطالعات انجام شده در کودکان و نوجوانان خود یافته های متناقضی را نشان می¬دهند و از سوی دیگر بسیاری از مطالعات بر روی مفهوم وسیع خشونت (ونه یک اختلال پیچیده مثل اختلال سلوک) متمرکز هستند و این عوامل باز هم تعمیم نتایج و قضاوت دقیق را مشکل تر می¬سازد. با توجه به مجموعه محدودیت¬های مطالعات قبلی، ما قصد داریم در این مطالعه بادر نظر داشتن یک پارادیم شایع در عصب – روانشناسی این پدیده (اختلال عملکرد قشر پیشانی مغز )، یافته¬های مربوطه را در یک جمعیت ایرانی از کودکان ونوجوانان مبتلا به اختلال سلوک بررسی نمائیم؛ با تأکید بر این موضوع که چنین مطالعه¬ای در یک جمعیت ایرانی (با خصوصیات فرهنگی واحتمالاً فیزیولوژیک مغزی خاص) سابقه¬ی چندانی ندارد و نتایج آن از این حیث نیز می-تواند جالب توجه باشد. با این امید که درک عمیق¬تر از پایه¬های مغزی این بیماری، راه را به سوی درمان های اختصاصی¬تر در این افراد بگشاید و در کاستن از بار این بیماری مهم کمک کننده باشد.

اختلال سلوک

برمبنای R-VІ-DSM اختلال سلوک به همراه اختلال نافرمانی مقابله¬ای در ذیل طبقه¬ای به نام اختلالات رفتاری مخرب (Disruptive) طبقه بندی شده¬اند. به طور کلی رفتارهای ضداجتماعی و مقابله¬ای نگرانی اصلی در موارد ارجاع کودکان و نوجوانان به در مانگاه¬های روانپزشکی کودکان و نوجوانان است(2). هزینه¬ای که این اختلالات بر خود فرد، خانواده و جامعه تحمیل می¬کند بسیار زیاداست(8،4،1). محققین نشان داده¬اند که بچه¬های مبتلا به اختلال سلوک در مقایسه با بچه¬هایی که به طور کلی تشخیص های دیگر دارند، سن بالاتری دارند، به احتمال بیشتری دارای اختلالات هیجانی شدیدتر هستند، نیازمند درمان¬های طولانی¬تر و شدیدتر سرپایی هستند، و میزان بستری شدن در آن¬ها بالاتر است. هزینه¬ی درمان این افراد در 6 ماه، 278 درصد هزینه¬های درمانی بچه¬هایی بود که به سایر اختلالات روانپزشکی مبتلا بودند. در مقایسه¬ای که بین این افراد و افرادی که 10 تشخیص روانپزشکی دیگر را داشتند، معلوم شد که افراد مبتلا به اختلال سلوک بیشترین میزان اختلال را نشان می¬دهند (13). صرف نظر از آسیب¬های فردی و خانوادگی و باری که بر دوش سرویس¬های سلامتی تحمیل می¬کند، بیشتر بزهکاری¬ها در افراد کم سن و سال توسط افرادی صورت می¬گیرد که مبتلا به اختلال سلوک هستند(14). همچنین این افراد در بزرگسالی در معرض عواقب منفی زیادی قرار دارند. احتمال اینکه این افراد در بزرگسالی به بیماری¬های روانپزشکی دچار گردند بسیار بیش از افراد عادی است، نیز این افراد به احتمال بسیار زیادتری مشکلاتی را در حوزه کاری تجربه می¬کنند و ارتباطات وروابط زناشویی شان خشونت آمیز است(14،8،5) .

تعداد صفحات 195  فرمت ورد


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مقایسه عملکردهای اجرائی بیماران مبتلا به اختلال سلوک با افراد سالم در سال 1387

دانلود پایان نامه بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران

اختصاصی از نیک فایل دانلود پایان نامه بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران


دانلود پایان نامه بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران

بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران

سرطان، یک بیماری است که تغییر تصور زندگی، تهدید به کاهش عملکرد فرد و تهدید به تغییرات ظاهری را موجب می شود.

تشخیص سرطان باعث ایجاد بخران در زندگی فرد می شود. بیمار بایستی سعی کند سطح ناراحتی هیجانی خود را ضمن تصمیم گیریهای حیاتی برای درمان کنترل کند. نگرانیهای اصلی بیمار عبارتند از ترسهای ناشی از مرگ، وابستگی، بدشکل شدن ، ناتوانی، طرد و قطع روابط، مسائل مالی. واکنشهای بیمار به وسیله عوامل روان شناختی و بین فردی تعدیل می شوند. عوامل مدیکال عبارتند از: محل تومور، علائم، سیر بیماری. عوامل روان شناختی شامل منش، توانایی تطابق ، قدرت ایگو و مرحله تکاملی زندگی و اثرات و معنای سرطان در آن مرحله هستند. عوامل بین فردی مربوط به خانواده و حمایتهای اجتماعی هستند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی بهداشت روانی بیماران سرطانی شیمی درمانی شده بیمارستان امام حسین (ع) تهران

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - مقایسه درمان نوروفیدبک و داروئی در بیماران وسواس فکری و عملی

اختصاصی از نیک فایل دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - مقایسه درمان نوروفیدبک و داروئی در بیماران وسواس فکری و عملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - مقایسه درمان نوروفیدبک و داروئی در بیماران وسواس فکری و عملی


دانلود پایان نامه رشته روانشناسی -  مقایسه درمان نوروفیدبک و داروئی در بیماران وسواس فکری و عملی

فهرست مقاله:

چکیده
فصل ۱- گستره علمی پژوهش
۱-۱- مقدمه
۱-۲- بیان مسئله
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
۱-۴- هدف های تحقیق
۱-۴-۱- هدف اصلی
۱-۴-۲- اهداف فرعی
۱-۵- فرضیه ها
۱-۶- تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق
فصل ۲- پیشینه پژوهش
۲-۱- اختلال وسواس فکری- عملی
۲-۲- اضطراب و اختلال وسواس فکری- عملی
۲-۳- علائم اختلال وسواس فکری- عملی
۲-۳-۱- علائم اصلی
۲-۳-۲- سایر علائم
۲-۴- معیارهای تشخیصی اختلال وسواس فکری- عملی
۲-۵- همه گیر شناسی
۲-۶- اختلال وسواس فکری- عملی و خانواده
۲-۷- سیر و پیش آگهی
۲-۸- ویژگیهای بالینی
۲-۹- همایندی
۲-۱۰- تشخیص افتراقی
۲-۱۰-۱- اختلال توره
۲-۱۰-۲- سایر بیماریهای روانپزشکی
۲-۱۱- رابطه بین انواع نشانگان در اختلال وسواس فکری- عملی با انواع اختلالات
۲-۱۲- سبب شناسی
۲-۱۲-۱- عوامل زیستی عصب- رسانه ها، دستگاه سروتونژیک
۲-۱۲-۲- دستگاه نورآدرنرژیک
۲-۱۲-۳- ایمنی شناسی عصبی (نوروایمنولوژی)
۲-۱۳- مطالعات انجام شده با تصویر برداری مغزی
۲-۱۴- وراثت شناسی
۲-۱۵- سایر داده های زیستی

و…

.————-

چکیده ای از مقدمه آغازین ” پایان نامه مقایسه درمان نوروفیدبک و داروئی در بیماران وسواس فکری و عملی ” بدین شرح است:

هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی درمان نوروفیدبک و درمان داروئی در کاهش نشانگان وسواس فکری- عملی است. اهداف دیگر این پژوهش، تعیین اثر بخشی درمان نوروفیدبک بر وسواس فکری و همچنین وسواس عملی است.اختلال وسواس فکری- عملی یک اختلال اضطرابی است که از دو مولفه مهم تشکیل یافته است: وسواسهای فکری و اجبارهای عملی.

ویژگیهای اصلی اختلال وسواس عبارتند از وسواسهای فکری یا عملی برگشت کننده که به دلیل شدید بودن ، وقت گیر هستند (یعنی بیش از یک ساعت در روز وقت می گیرند) یا به پریشانی آشکار یا اختلال عمده در روند معمولی و طبیعی زندگی، کارکرد شغلی، فعالیت های معمول اجتماعی، یا روابط فردی منجر می شود.شیوع کلی ( در طول زندگی) این اختلال را ۲٫۵ درصد برآورد کرده اند (انجمن روانپزشکی امریکا، ۲۰۰۰). پژوهش ها نشان می دهد که میزان شیوع این اختلال در بسیاری از فرهنگهای گوناگون دنیا شبیه یکدیگرند.

در بیشتر افراد سیر اختلال به صورت افت و خیز مزمن همراه با تشدید نشانه هایی است که احتمالا با فشار روانی رابطه دارند. با توجه به محدودیت های دارو درمانی و رفتار درمانی، به نظر می رسد نوروفیدبک به عنوان یک وجه درمانی جدید برای درمان وسواس باید مورد توجه قرار گیرد (هاموند،۲۰۰۳). نوروفیدبک راهبرد یادگیری برای اصلاح توانایی مغز است تا امواج مغزی ویژه ای تولید شود. در درمان با نوروفیدبک از الکتروانسفالوگراف به عنوان مقدمه ای برای کار درمان استفاده می شود.در مجموع نتایج پژوهش حاضر فرضیه اول پژوهش که اظهار داشت ” درمان نوروفیدبک به اندازه درمان داروئی موجب کاهش نشانگان اختلال وسواس فکری- عملی می شود” را تایید کرد.

اختلال وسواس فکری- عملی ( اختلال وسواس فکری- عملی ) یک اختلال اضطرابی بسیار ناتوان ساز است که معمولا به مثابه یک بیماری بد عللاج که نیازمند درمان مادام العمر است، در نظر گرفته می شود. خصیصه اصلی اختلال وسواس فکری- عملی، وجود وسواس های فکری یا عملی مکرر و چنان شدید است که رنج و عذاب زیادی را به بار می آورد.از جمله درمان های جدید که در اواخر دهه ۱۹۷۰ مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته درمان نوروفیدبک ( EEG بیوفیدبک) است. در نوروفیدبک شخص یاد می گیرد که به وسیله شرطی سازی کنشگر الگوی امواج مغزی خود را تغییر دهد (ماسترپسکو و هیلی ،۲۰۰۳).

————

مشخصات مقاله:

دسته : اجتماعی ، روانشناسی

عنوان پایان نامه : پایان نامه مقایسه درمان نوروفیدبک و داروئی در بیماران وسواس فکری و عملی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته روانشناسی - مقایسه درمان نوروفیدبک و داروئی در بیماران وسواس فکری و عملی