نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه تحقیقاتی مهندسی فرهنگی کشور

اختصاصی از نیک فایل پروژه تحقیقاتی مهندسی فرهنگی کشور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه تحقیقاتی مهندسی فرهنگی کشور


پروژه تحقیقاتی مهندسی فرهنگی کشور

فهرست مطالب:

بخش اول : مهندسی فرهنگی: تعریف، الزامات، روش اجرا
اشاره
مقدمه
تعریف فرهنگ
تغییرپذیری فرهنگ
مدیریت، مهندسی و نسبت بین آن‌ها
مهندسی فرهنگ و مدیریت فرهنگ
مهندسی فرهنگی؛ راهکار مقابله با تهاجم فرهنگی
مراحل تهاجم فرهنگی
مهندسی فرهنگی
ضرورت طرح مهندسی فرهنگی
انتظارات ما از مهندسی فرهنگ
اصول حاکم بر فرایند مهندسی فرهنگ
فرایند مهندسی فرهنگ
نکته پایانی
مهندسی فرهنگ، اصول و فرایند
اشاره
مقدمه
انتظارات ما از مهندسی فرهنگ
نظریه فرهنگ
اصول حاکم بر فرایند مهندسی فرهنگ
فرایند مهندسی فرهنگ
مراحل هفت گانه فرایند مهندسی فرهنگ
نکته پایانی
پی‌نوشت‌ها


بخش دوم : جایگاه رسانه در مهندسی فرهنگی
اشاره
مقدمه
ضرورت مهندسی فرهنگی
دشواری‌های مهندسی فرهنگی
نسبت رسانه با مهندسی فرهنگی
تعریف فرهنگ
تعریف مهندسی فرهنگی
جایگاه رسانه در مهندسی فرهنگی
کارکردهای رسانه در مهندسی فرهنگی
نتیجه
پی‌نوشت‌‌ها


بخش سوم : صنایع فرهنگی و هویت ملّی
اشاره
مقدمه
مفهوم صنایع فرهنگی
صنایع فرهنگی و شاهراه‌های اطلاعاتی
رابطۀ صنایع فرهنگی با گفتمان تجدد
نتیجه
پی‌نوشت‌ها

بخش چهارم : هویت و فرهنگ در فرایند جهانی‌شدن
اشاره
مقدمه
فرهنگ
هویت
تأثیرات جهانی شدن بر هویت و فرهنگ
پیامدهای غربی‌سازی فرهنگی در کشورهای جهان سوم
نتیجه
پی‌نوشتها

بخش پنجم : چشم انداز آینده فرهنگ و تمدن
اشاره
آگاهی آینده و فرهنگ
فصل‌ یکم‌ – گذشته، حال‌ و آیندة‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ غربی‌
‌‌فصل‌ دوم‌ – گذشته، حال‌ و آیندة‌ ‌‌فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی
‌‌خلاصه‌ و نتیجه‌گیری‌

 

مقدمه

با نگاه به فرهنگ به‌عنوان یک سیستم، مدیریت سیستم فرهنگی به‌معنی تدبیر و اداره امور فرهنگ خواهد بود؛ یعنی مدیریت ورودی‌ها، پردازش، خروجی‌ها و بازخورد سیستم فرهنگ؛ در‌ حالی‌که مهندسی فرهنگی بر استفاده از روش‌های نو و ترکیبی برای طراحی مجدد، نوسازی و بهسازی بسترهای فرهنگی تاکید دارد.هر فرهنگی دارای الگویی مشترک برای اندیشیدن است این الگو همچون عاملی است که تمامی فرهنگ را استوار نگه می‌دارد و به آن کلیت و یکپارچگی می بخشد . مشخصه اندیشیدن، در هر فرهنگ از برداشتی که در آن فرهنگ از واقعیت می شود و از جهان بینی که آن فرهنگ دارد ریشه می گیرد . تغییر در جهان بینی نه تنها تغییرات معانی فرهنگی را موجب می شود ، بلکه چیزی را در بر دارد که تاریخ‌دانان آن را تغییر عصر می‌نامند . در درون هر فرهنگ ، فقط افراد نادری هستند که می توانند جهان بینی آن فرهنگ و شیوه اندیشدن ناشی از آن را به وضوح تشریح کنند زیرا اکثریت در فرایند رشد به گونه ای نا خواسته در فرایند این شیوه اندیشدن ذوب می شوند . ظهور جهان بینی نوین به میزان زیادی مرهون رشد آگاهی نسبت به ماهیت سیستم ها و به کار گرفتن این آگاهی ها در سازماندهی و مدیریت اثر بخش می باشد . برای فهم اندیشه ای که در حال ظهور است لازم است که ماهیت سیستم ها را فهم کرد . سیستم یک کل است که حداقل از دو جزء یا بیشتر تشکیل می شود و دارای پنج شرط می باشد . سیستم یک کل است که نمی تواند بدون از دست دادن ویژگیها و کارکرد ضروری خود به اجزایی مستقل تجزیه شود .مقدمه مهندسی فرهنگی کشور شناحت اجزاء و عناصر و ماهیت سیستم فرهنگ در سطوح و لایه های مختلف فرهنگ ملی ، تخصیصی ، عمومی و سازمانی است . و این مهم از طریق مدیریت راهبردی فرهنگی کشور محقق می گردد.اقتضای یک مدیریت راهبردی فرهنگی مناسب در کشور، آن است که سیاست‌های کلی نظام با رویکرد فرهنگی موردتصویب قرار گیرد. بدان معنا که اجرای این سیاست‌ها ، باز تولید فرهنگ و ارزش‌های متعالی نماید در این صورت است که می توان گفت در کشور ، مدیریت راهبردی فرهنگی اعمال شده است.

تعریف فرهنگ

"ری لویک" اعلام می‌کند فرهنگ دارای دولایة بیرونی و درونی است و جهان‌بینی در قلب آن قرار دارد. صاحب‌نظران(مانند ادگارشاین) دیدگاه ری لویک را توسعه داده و فرهنگ را شامل سه لایه دانسته‌اند که "جهان‌بینی" هسته مرکزی، "ارزش‌ها و باورها" لایة دوم و "تجلی مادی" لایة سوم را تشکیل می‌دهند. فرهنگی که اسلام بنا نهاد، حیات هدف‌داری است که ابعاد زیباجویی، علم‌گرایی، منطق‌طلبی و آرمان‌خواهی انسان‌ها را به‌شدت به فعلیت ‌رسانده و همة عناصر فرهنگی را متشکل می‌سازد. فرهنگ اسلامی، عنصر فرهنگ علمی را از عنصر اخلاق عالیة انسانی جدا نمی‌سازد و عنصر فرهنگ هنر را از عنصر فرهنگ ارشاد اقتصادی تفکیک نمی‌کند؛ وحدت فرهنگ را پیرو وحدت روح آدمی قرار داده و از تجزیه و متلاشی شدن آن جلوگیری می‌کند. عناصر فرهنگ اسلامی که در منابع معتبر؛ ادب، خصال، علم، اخلاق به مفهوم عمومی آن و محاسن امور نامیده می‌شوند، همگی درون یک مفهوم عالی به نام "حکمت" جای دارند. حکمت شامل هرگونه نمود و فعالیتی است که می‌‌تواند نیروبخش حیات هدفدار برای هر فرد در جامعه باشد.

تغییرپذیری فرهنگ

"انتقال فرهنگ" هم‌به معنای انتقال فرهنگ از نسلی به نسلی دیگر و هم به معنای مبادله عناصر مختلف فرهنگ به‌کار می‌رود. در معنای اول، فرهنگ هر قوم و ملت به‌وسیله نهادهای خانواده، حکومت، آموزش و پرورش و روحانیت به‌صورت ارزش‌ها، اعتقادات و هنجار‌های اجتماعی و غیره از نسلی به نسلی دیگر انتقال می‌یابد. هر نسلی فرهنگ پدران خود را می‌آموزد و سپس آن را با دگرگونی متناسب با عصر و زمان می‌پذیرد و به نسل بعد منتقل می‌کند و از این طریق فرهنگ به تکامل می‌رسد. اما در معنای دوم، قابلیت انتقال فرهنگ و اکتسابی بودن آن موجب شده است ملل مختلف به‌گونه‌ای اختیاری و ارادی یا غیر ارادی به مبادلة عناصر مختلف فرهنگ جامعة خود با جوامع دیگر بپردازند. امروزه وسایل ارتباط جمعی،‌ دانشگاه‌ها، مراجع سیاسی، توریسم، مهاجرت‌ها، بازرگانی و… مبادلة فرهنگی را آسان و سریع کرده است. البته معمولاً تمام یک فرهنگ با پیچیدگی‌های خاص و چگونگی ترکیب عناصر تشکیل‌دهندة آن به جامعة دیگر منتقل نمی‌شود و اغلب تنها برخی از عناصر یک فرهنگ منتقل می‌گردد. استعداد فرهنگ‌پذیری بشر، مستند به اشتیاق شدید او به کمال‌جویی است و این اشتیاق در درون بشر به‌قدری جدی و واضح است که جایی برای تردید باقی نمی‌گذارد. فرهنگ‌پذیری، متغیرها و دروندادهای متعددی دارد که بسته به این متغیرها و دروندادها، چند نوع فرهنگ‌پذیری ممکن می‌شود: 1. اختلاط یا جذب؛ 2. الحاق؛ 3. خاموشی؛ 4. انطباق. پژوهشگرانی که دربارة تغییر فرهنگ تحقیق می‌کنند، دریافته‌اند که نوآوری فرهنگی (معرفی افکار، هنجارها یا اقلام مادی جدید) هم در نتیجة نیروهای داخلی و هم در نتیجة نیروهای خارجی واقع می‌شود. ساز و کارهای تغییر که در یک فرهنگ عمل می‌کنند، اکتشاف و اختراع خوانده می‌شوند. به‌رغم اهمیت اکتشاف و اختراع، بنیاد بیشتر تغییراتی که در جامعه گذاشته می‌شود نتیجة وام‌گیری از فرهنگ‌های دیگر است. این جریان، اشاعه یا انتشار فرهنگی خوانده می‌شود؛ یعنی اشاعه مقولات فرهنگی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر. انتقال فرهنگ به هر دو معنی، مستلزم تغییر فرهنگ است. تغییر فرهنگ امری پذیرفته شده است؛ آنچه مورد اختلاف است میزان، نوع، حوزه و مکانیزم‌های تغییر و قضاوت ارزشی در خصوص تغییر فرهنگ است. با توجه به تحولات جهانی، برخی معتقدند که تغییرات فرهنگ‌ها نشان از حرکت به سمت فرهنگ جهانی دارد. آ‌ن‌ها می‌گویند که بسیاری از اختلافات مردم جهان در حال از بین رفتن است و گسترش مبادلات فرهنگی در نهایت به تدوین یک فرهنگ جهانی منتهی می‌شود. درحالی که این مسئله به این سادگی‌ها که مطرح می‌شود، نیست. هنگامی‌که در سال 1992 میلادی در اروپا، اتحادیه اقتصادی شکل گرفت، امیدها برای ایجاد فرهنگ مشترک اروپایی (دیگ ذوب اروپایی) زیاد شد اما این امید پایدار نبود و کمک چندانی به ایجاد فرهنگ مشترک اروپا نکرد. در بسیاری موارد فشارهای وارده و اقدامات انجام شده برای ایجاد همگرایی یا یکپارچگی فرهنگی، متقابلا موجب ایجاد فشارهایی برای ایجاد واگرایی یا استقلال فرهنگی شده است. نکته ظریفی در مباحث جهانی شدن فرهنگ وجود دارد این است که اگر چه فناوری‌های پیام‌رسانی نقش‌ محوری در فرایند جهانی شدن دارند، اما آشکار است که توسعه آن‌ها با جهانی شدن فرهنگ یکی نیست.

مدیریت، مهندسی و نسبت بین آن‌ها

برای مفهوم مدیریت تعاریف زیادی ارائه شده است از جمله:

- انجام دادن کارها به وسیله دیگران؛

- فرایند برنامه‌ریزی، ساماندهی، رهبری و کنترل تلاش‌های اعضای سازمان و مورد استفاده قرار دادن سایر منابع سازمانی برای رسیدن به هدف‌های مشخص یا اعلام شده سازمان.

مهندسی در فرهنگ وبستر چنین تعریف شده است: "استفاده از علوم طبیعی و ریاضیات به‌منظور بهره‌برداری از مواد و منابع انرژی در طبیعت و استفاده از ماشین‌آلات، تولیدات، نظام‌ها و فرایندها". فرهنگ آکسفورد، مهندسی را "استفاده از علم برای کنترل و بهره‌برداری از نیرو به‌ویژه با استفاده از ماشین‌آلات و فن‌آوری" تعریف کرده است. در دایره المعارف فارسی، مهندسی "علم طرح‌ریزی و ساختن و به کار انداختن ساختمان‌ها و ماشین‌ها و سایر اسباب لازم برای صنعت و زندگی روزانه" تعریف شده است. اصولاً مبنا و اساس مهندسی، علوم فیزیک، شیمی، ریاضیات و زیر‌شاخه‌های این سه علم مانند مکانیک، ترمودینامیک، تحلیل سیستم‌ها و ... می‌باشد. مهندسی، هنر تخصصی به کارگیری علوم به منظور تبدیل بهینة منابع طبیعی به مواد قابل استفاده بشری است. تعریفی از مهندسی که اجماع تقریباً کاملی بر سر آن وجود دارد، به شرح ذیل است: کاربست ارزیابانه و خلّاقانه (اصول علمی و ریاضی) به‌دست آمده از طریق مطالعه، تجربه و عمل برای طراحی، ساخت و راه‌اندازی ساختارها و ماشین‌های لازم برای بهره‌برداری (بهتر و بیشتر) از مواد و نیروهای طبیعت در راه نفع انسان. این تعریف در بر گیرنده چند نکته است؛ نخست اینکه موضوع مهندسی، مواد و نیروهای طبیعت است. دوم اینکه هدف مهندسی، تأمین نیازها و علایق انسان‌ها است. سوم اینکه اصول علم تجربی و ریاضی در حکم ابزارهای مهندسی است و سرانجام اینکه طراحی، ساخت و راه‌اندازی سازه‌ها و ماشین‌ها، روش‌های مهندسی است. 

در سال‌های اخیر، برخی مفاهیم و رشته‌ها با پیشوند مهندسی ظاهر شده‌اند که نمایانگر حاکمیت نگاه مهندسی بر آن رشته‌ها یا مفاهیم است؛ مانند مهندسی مالی که بر استفاده از روش‌های کمّی برای طراحی مبتکرانة ابزارهای مبادلات مالی و ساختار مالی در شرایط پیچیدة فعلی تأکید دارد. از شاخه‌های جدید مهندسی، مهندسی سیستم‌ها است که طراحی و نوسازی و بهسازی سیستم‌ها، موضوع بحث آن می‌باشد و از روش‌های علمی مرسوم در مهندسی سیستم‌ها و علم مدیریت می‌توان به تحقیق در عملیات، تحلیل سیستم‌های دینامیکی پیوسته و گسسته، نظریه سازمان، سایبرنتیک و علم کنترل، تصمیم‌گیری چند معیاره و نظریه فازی اشاره کرد. مهندسی سیستم‌ها بیش از آنکه شاخه‌ای از مهندسی باشد، تکنیک به‌کار بردن دانش از سایر رشته‌های مهندسی و نظریه‌های علمی در ترکیبی مؤثر است. اگر سیستم، بزرگ و پیچیده باشد، شاید مشکل باشد که بدانیم چگونه عمل می‌کند. بخش بزرگی از مندرجات مهندسی سیستم‌ها، شامل روش‌های تحقیق در چنین موقعیت‌های نسبتاً پیچیده‌ای است. می‌توان گفت که در نگرش سیستم‌ها و علم مدیریت، مدلی از پدیده‌ها و مسائل مورد نظر تهیه می‌شود، به‌گونه‌ای که بتواند تا حد قابل قبولی، واقعیت پدیده یا مسئلة مورد نظر را توصیف و بیان کند. مدیریت سیستم‌ها با تدابیر و اداره امور سیستم سر و کار دارد. مدیریت در بهترین شکل خود محدود و منوط به ساز و کارها و بسترهایی است که فعالیت‌های سیستم در آن‌ها انجام می‌پذیرد، در حالی که مهندسی به اصلاح و نوسازی سیستم‌ها می‌پردازد و فضای مدیریتی را بهبود و ارتقا می‌بخشد. گاهی فعالیت مهندسی از فعالیت مدیریتی به طور کلی قابل تفکیک و شناسایی است و گاهی این دو نقش، توأمان وجود دارد.

مهندسی فرهنگ و مدیریت فرهنگ

برای تعریف مهندسی و مدیریت فرهنگ، فرهنگ را در قالب سیستم تعریف می‌کنیم. سیستم مجموعه‌ای است از اجزای به هم وابسته که به علت وابستگی حاکم بر اجزای خود، کلّیت جدیدی را پدید آورده‌اند. اجزای سیستم ضمن برخورداری از ارتباطات کنشی و واکنشی، از نظم و سازمان خاصی پیروی کرده و در جهت تحقق هدف‌های معینی که دلیل وجودی سیستم است، فعالیت می‌کنند. نگرش سیستمی که برگرفته از نظریه عمومی سیستم‌هاست، چارچوبی منطقی و علمی ارائه می‌دهد که منجر به شناخت کامل‌تری از محیط می‌شود. به نظر برتالنفی این تئوری ابزار مفیدی برای مدل‌سازی است که می‌تواند در رشته‌های گوناگون مورد استفاده قرار گیرد. در واقع؛ نگرش سیستمی، راه و روش فکر کردن و قالب ذهنی خاصی است؛ نحوه تفکری است که چارچوبی برای در نظر گرفتن عوامل درون و برون سیستمی به‌عنوان یک کل متشکّل به دست می‌دهد. هر سیستم از اجزایی تشکیل شده است و هر جزء نقش خاصی را به‌منظور تحقق هدف سیستم ایفا می‌کند. این اجزا عبارتند از: درونداد، فرایند تبدیل، برونداد، بازخورد و محیط سیستم. با تعمیم این نحوه نگرش به فرهنگ و امور فرهنگی، می‌توان گفت کسی که با نگرش سیستمی به فرهنگ نگاه می‌کند، فرهنگ را کلّیتی می‌بیند که از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است. با استفاده از نگرش مهندسی سیستم‌ها و علم مدیریت، امور مربوط به فرهنگ را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف) مهندسی فرهنگ یا مهندسی سیستم فرهنگی؛

ب) مدیریت فرهنگ یا مدیریت سیستم فرهنگی.

با نگاه به فرهنگ به‌عنوان یک سیستم، مدیریت سیستم فرهنگی به‌معنی تدبیر و اداره امور فرهنگ خواهد بود؛ یعنی مدیریت ورودی‌ها، پردازش، خروجی‌ها و بازخورد سیستم فرهنگ. مهندسی سیستم فرهنگی بر استفاده از روش‌های نو و ترکیبی برای طراحی مجدد، نوسازی و بهسازی بسترهای فرهنگی تاکید دارد. با نگرش سیستمی، ورودی، فرایندها، خروجی و بازخورد سیستم فرهنگی (فرهنگ به عنوان یک سیستم) مورد باز طراحی و بهسازی قرار می‌گیرد. با نگاهی دیگر، اگر فرهنگ را طبق الگوی «ادگار شاین» شامل سه لایه مصنوعات یا نمادها، ارزش‌ها و مفروضات اساسی در نظر بگیریم، در مهندسی فرهنگ، اجزای این لایه‌ها و روابط بین آن‌ها و روابط اجزای هر لایه با خود و با اجزای لایه‌های دیگر با به‌کارگیری روش‌های نو و ترکیبی، مورد نوسازی و بهسازی قرار می‌گیرد. بنابراین، فعالیت مهندسی فرهنگ در قالب مطالعة یک نظام، تجزیه و تحلیل آن و خلق مبتکرانه شرایط و فرصت‌های جدید و نیز استفاده از روش‌های کمّی و قابل اندازه‌گیری می‌باشد.به‌طور کلی می‌توان بیان نمود که مهندسی فرهنگ شامل مطالعه نظام فرهنگی، توجیه عناصر آن، تجزیه و تحلیل آن، طراحی و خلق موضوعات نو یا بررسی مشکلات و ارایة راه‌حل‌های جدید می‌باشد.شناخت فرهنگ را می‌توان به اکتشاف اقیانوس تشبیه کرد. در سطح این اقیانوس هنگامی که سوار این امواج می‌شویم می‌توانیم مصنوعات، آیین‌ها و رفتار‌ها را مشاهده کنیم و این‌ها نشان‌دهندة آن چیز‌هایی است که در اعماق این اقیانوس قرار دارد. اما برای مطمئن شدن باید زیر آب را نگاه کرد؛ الزامات مهندسی فرهنگ یکی از پیش‌نیاز‌های مهندسی فرهنگ، شناخت فرهنگ است. شناخت فرهنگ را می‌توان به اکتشاف اقیانوس تشبیه کرد. در سطح این اقیانوس هنگامی که سوار این امواج می‌شویم می‌توانیم مصنوعات، آیین‌ها و رفتار‌ها را مشاهده کنیم و این‌ها نشان‌دهندة آن چیز‌هایی است که در اعماق این اقیانوس قرار دارد. اما برای مطمئن شدن باید زیر آب را نگاه کرد؛ یعنی برای یافتن دلایل آن‌ها (‌مصنوعات، آیین‌ها و رفتار‌ها) باید پرس و جو کرد. ارزش‌ها و باور‌ها، دلایل بروز رفتار‌های خاص هستند. اما اگر کمی پایین‌تر برویم و عمیق‌تر بنگریم، فرضیات زمینه‌سازی را می‌بینیم که...

نـوع فایـل  Word

تعداد صفحات : 104

حجم فایل  316 کیلوبایت


دانلود با لینک مستقیم


پروژه تحقیقاتی مهندسی فرهنگی کشور