نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درباره داستانهایی در مورد امام حسین

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق کامل درباره داستانهایی در مورد امام حسین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

داستانهایی در مورد امام حسین

به نام خدا

.امام حسین (ع) که امام سو م ماست در شهر مدینه زندگی می کردند.امام حسین (ع) همیشه مردم را به کارهای خوب دعوت می کردند وبه مردم می گفتند :از آدمهایی که کارهای زشت می کنند وبه مردم ظلم می کرنند همیشه دوری کنید .به خاطر همین حرفها یزید که خلیفه بود وبه مردم ظلم می کرد وهمیشه کارهای زشت انجام می داد با امام حسین دشمنی می کرد.

یک روز از کوفه نامه های زیادی برای امام حسین(ع) رسید.نامه هایی که مردم آنجا از امام حسین (ع) دعوت کرده بودند که آنجا برود تا مردم از او یاری کنند.بری همین امام حسین (ع) به سمت آنها حرکت کرد.ولی وقتی به سرزمینی نزدیکی کوفه که اسمش کربلا بود رسید ، دیدند به جای اینکه مردم به استقبالشان بروند سربازان دشمن به سمت آنها آمده اند تا با آنها بجنگند.امام حسین (ع) ویارانشان چند روزی آنجا بودند ودشمن هم آب را بر روی آنها قطع کرده بود .وهمه تشنه بودند.

ویک شب امام حسین (ع) به یارنشان گفتند که دشمن با من کار دارند شما می توانید بروید.ولی همه یارانش گفتند ما با تو هستیم .

روز بعد که روز عاشورا هست جنگ شد .وامام حسین (ع) ویارانشان بادشمن جنگیدند وبه شهادت رسدند ودشمن هم بی رحمانه سر امام حسین (ع) را از تنشان جدا کرد .

داستان مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی‌رفت

شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.»

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.

هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.»

وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید .

نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.

چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟»

پس فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.»

کمک به اندازه معرفت فقیر

روزى امام حسین علیه السلام در گوشه اى از مسجد پیامبر صلى اللّه علیه و آله نشسته بود. مردى عرب نزد او آمد و گفت : یابن رسول اللّه من باید یک دیه کامل بپردازم و توان اداى آن را ندارم . نزد خودم مى روم و از کریمترین مردم درخواست مى کنم و کسى را کریمترین مردم درخواست مى کنم و کسى را کمتر از اهلبیت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله نمى شناسم .

امام حسین علیه السلام فرمود: اى برادر عرب من سه سوال مى کنم اگر یکى از آنها راجواب دادى یک سوم بدهى تو را مى پردازم و اگر دو مساءله را پاسخ دادى دوثلث آن را ادا مى کنم و اگر هر سه سوال را جواب دادى تمام بدهى تو را مى پردازم .

مردعرب گفت : یابن رسول اللّه آیامانند شما از مانند من (که عربى جاهل و بى سواد هستم ) سوال مى کند؟ شما که اهل علم و شرف و بزرگى هستید؟

امام حسین علیه السلام فرمود: بله شنیدم که جدم رسول اللّه خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: (المعروف بقدر المعروفه ) (به اندازه معرفت احسان شود.)

مرد عرب گفت : هر چه مى خواهید سوال کنید اگر دانستم جواب مى دهى و اگر ندانستم از شما مى آموزم . (و لاقوه الاباللّه ) چ

امام علیه السلام پرسید: (اى الاعمال افضل ) (کدام اعمال بهترند؟)

جواب دادن (الایمان باللّه ) (ایمان به خدا)

حضرت پرسید: (فما النتجاه من المهلکه ) (راه نجات از مهلکه کدام است ؟)

پسخ داد: (الثقه باللّه ) (اعتماد و توکل بر خداوند.

امام علیه السلام سوال کرد: (فمایزین الرجل ) (چه چیزى به مرد زینت مى بخشد؟)

مرد عزب جواب داد: (علم معه حلم ) (توکل توام با بردبارى )

حضزت فرمود: اگر علم وحلم نداشت چه چیزى او را زینت مى دهد؟مرد عرب : (فقر معه مروه ) (مال همراه بامروت )

امام علیه السلام : اگر از فقر و صبر هم بر خوردار نبود چه ؟

مرد عرب : ( صاعقه تنزل من السماء و تحرفه فانه اهل لذلک )( صاعقه اى از آسمان پائین آید واو را آتش زند که مستحق چنین عذابى است ) امام علیه السلام خندید و کیسه اى را که در آن هزار دینار زر سرخ بود به او داد و انگشترى را که دویست درهم ارزش داشت به او بخشید و فرمود: طلاها را به طلبکارانت بپرداز و پول انگشتر را صرف مخارج زندگى نما.

مرد عرب آنها را برداشت و گفت :( اللّه اعلم حیث یجعل رسالته ) یعنى : یعنى خداوند بهتر مى داند مه رسالتش را رد مجا قرار دهد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره داستانهایی در مورد امام حسین

داستانهایی از زمین کربلا ــ مؤلف : ر - یوسفى با فرمت html

اختصاصی از نیک فایل داستانهایی از زمین کربلا ــ مؤلف : ر - یوسفى با فرمت html دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
 داستانهایی از زمین کربلا ــ مؤلف : ر - یوسفى با فرمت html
مقدمه
 
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلوة و السّلام على اشرف الانبیاء و المرسلین و آله الطیبین الطاهرین و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعین آمین یا ربّ العالمین .
السّلام علیک یا اباعبداللّه (ع ) - السّلام علیک یاابن رسول اللّه (ص ) - السّلام علیک یا یاابن امیر المؤمنین (ع ) - السّلام علیک یاابن فاطمة الزّهرا(س ).
سلام بر تو اى شهید، سلام بر تو اى مظلوم ، سلام بر تو اى عطشان ، سلام بر تو که پدر شهید، برادر شهید، عموى شهید، فرزند شهید و سیّد و سرور شهیدان مظلوم هستى .
اى حسین جان وجود تو سرمایه اسلام و شهادت تو احیاگر اسلام عزیز است ، حسین جان خاک تو توتیاى چشم اؤ لیاء است ، و شفا بخش دردها و آلام دنیوى و اُخروى بشر است . چه مى توان از تو گفت حال آنکه تو خود همه چیز هستى ؟! و از ازل تا ابد باقى مى مانى ، و از آدم ابوالبشر (ع ) تا خاتم الانبیاء(ص ) تو را زیارت کرده اند و بر مصائب تو گریستند.
حسین جان ، وجود ذیجود تو نجاتگر فرشتگان و آدمیان است ، و هر که از درگاه خداوند رانده شد، به درگاه باعظمت تو پناهنده شد آزاد گردید، که تو آزادگر آنان و پناه بى پناهان مى باشى . و رحمت و رأ فت تو حتّى بر قاتلینت شامل مى شود.
امّا کربلا - کربلا چیست ؟ کربلا هم کرب است هم بلا، هم رافع کرب است هم دافع بلا، کربلا همان بهشت است ، کربلا همان قیامت است ، کربلا همان حساب و میزان است ، کربلا کربلاست !!!
کرب یعنى گرفتارى ، و مشقّت و بلا یعنى عذاب و عقاب .
کربِ کربلا براى دشمنان اسلام و امامت و و لایت مى باشد، چرا که آنان با بى اعتنائى (به زمین بهشت در روى زمین ) کرب و گرفتارى براى خود آفریدند که بلاى آخرت را به دنبال دارد. آنان فروختند آخرت و دنیاى خویش را در کربلا، براى وعده و خیالهاى باطل و فاسد خود.
چه کردند در کربلا؟!
دیوان و ددان بخیال آنکه خدا و قرآن را از سر راه برمى دارند و آینه تمام نماى حق را مى شکنند براى خود کرب و بلا ساختند، نمى دانستند که کرّوبیان در کربلا حاضرند و آنچه که به دشمنى با آن آمده اند دست خدا و صداى حق است . مى خواستند حق را بکشند و کربلا درست کردند!!
آرى آنان براى خود کرب و بلا ساختند حال آنکه کربلا، کرب و بلائى براى حسین (ع ) نداشت ! بلکه رافع و دافع کرب و بلاى حسین (ع ) وشیعیان او مى شد.
با نام آن زمین ، با خاک آن زمین ، با حرمت آن زمین اسلام و امّت مسلمان نجات مى یافت !
درمجرّبترین اذکار و ادعیّه اى که از معصوم (ع ) وارد شده است ، مى فرماید: که هرکس این ذکر را هفتاد مرتبه با اعتقاد و معرفت بخواند هر کرب و بلایى داشته باشد برطرف مى شود:
یا کاشِفَ الکَربِ عَن وَجهِ الحُسَین ، اِکشِف کَربى بِحَقِ اَخیکَ الحُسَین (ع ).
یعنى اى برطرف کننده کروب و مشکلات از روى حسین (ع ) برطرف کن کرب و مشکل مرا به حقّ برادرت حسین (ع ).
آرى حسین (ع ) خود مشکل گشاست ، و براى کربلاى خود کاشف کربى آورده است ، پس کربلا - کربى بر حسین (ع ) و حسینیان ندارد. چون عبّاس ‍ علمدار قهرمان دارد، عبّاس (ع ) کرب از وجود حسین (ع ) بر مى دارد، کرب از وجود اولاد حسین (ع ) برمى دارد، کرب از شیعیان حسین (ع ) بر مى دارد. عبّاس (ع ) قمر بنى هاشم باب الحوائج مى شود، چون کرب کرّوبیان را مى گشاید، نه تنها در کربلا، بلکه دستان مقطوع عبّاس (ع ) در قیامت شفیع امّت حسین (ع ) است که در دستان امّ الائمّه فاطمه زهرا(س ) خواهد بود. پس کربلا کربى بر حسین (ع ) ندارد.
امام حسین (ع ) بسوى کربلا مى آید به مانند ماهى که سالها از دریا به دور افتاده باشد، حسین (ع ) را در کربلا نکشتند! حسین (ع ) را در (شام ) کشته بودند! آنجائى که ولایت و امامت را غصب کردند، حسین (ع ) در کربلا زنده شد و از زندگى خویش اسلام را زنده کرد. آن هنگام که وارد خاک کربلا شد و دید که دیگر مرکب حرکت نمى کند، مرکب را عوض کردند، و باز حرکت ننمود، تا سه مرتبه مرکب را عوض کردند، مرکب حرکت ننمود. و آنگاه فرمودند:
فرود آیید که این جا مقتل من و مدفن من و مردان من است و اینجا خیمه هاى ما را غارت مى کنند و خون ما را مى ریزند، که این خبر را از جدّم رسول خدا(ص ) شنیده ام !


کربلا از روز اوّل کربلا بود، و خداوند سبحان زمین کربلا را حتّى بر زمین کعبه فضیلت داد، و قبل از حضرت سیّد الشّهداء(ع ) انبیاء بسیارى به زیارت آن زمین مقدّس آمده بودند، و در روایات مى باشد که قبل از حسین فاطمه (س ) صدها پیغمبر و صدها فرزند پیغمبر در آنجابه شهادت رسیده و مدفون گردیده اند.
کربلا، کربلاست ! چون حسین (ع ) دارد، حسین (ع ) کیست ؟ حسین (ع ) کسى است که در راه خدا کارى کرد که هیچ کس نکرده و نمى تواند بکند، مگر حسین در کربلا چه کرد؟ او در کربلا همه چیز را در عمل معنا کرد، ایمان را به تصویر کشید، یعنى کسى که بتواند در آن موقعیت قرار بگیرد. و تصمیم خود را عوض نکند، و مرحله به مرحله به علاقه او نسبت به خدا و کارى که انجام مى دهد بیشتر شود، در ابتدا آن همه توهین و تحقیر، بعد ظلم و جسارت ، و سخت تر از همه کشته شدن بهترین بنده گان خدا به دست شقى ترین مردم ، داغ کشته شدن برادر و برادرزاده ، فرزند رشید و فرزند شیرخوار، و همه خوبان که به یارى اسلام آمده اند، و دشوارتر از همه مصائبى که بر اهل بیت روا مى شد، و حسین (ع ) همه را مى دانست ! آیا کسى مى تواند حسین باشد و با آن همه کرب و بلا باز هم بگوید، رِضا بِرِضائِک و تَسلیمَا لِاَمرِک لا الهَ غَیرک و لا مَعبُودَ سِواک !
پس کربلا همان بهشت است که هر کس بدان دست یافت رستگار و سعادت مند مى شود.
بامطالعه و مرور در روایات مربوط به کربلا مى توان به ارزش این زمین قدسى پى برد و براى آخرت ذخیره اى اندوخت . خدایا زیارت حسین (ع ) و اولاد(ع ) را در دنیا نصیب ما بگردان ، و از شفاعت آن مقرّبین درگاهت ما و والدین ما و اولاد ما را بى نصیب مفرما، آمین یا ربّ العالمین .

حوزه علمیّه - قم المقدّسه .
صفر المظفّر 1422
سیّد طه موسوى هشترودى


دانلود با لینک مستقیم


داستانهایی از زمین کربلا ــ مؤلف : ر - یوسفى با فرمت html