نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود فایل پاورپوینت بررسی رابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان

اختصاصی از نیک فایل دانلود فایل پاورپوینت بررسی رابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل پاورپوینت بررسی رابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان


دانلود فایل پاورپوینت  بررسی رابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان

پاورپوینت  بررسی رابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 56

 

 

 

 

nمقدمه

امروزه در محافل علمی، کمتر کسی است که پی به ارزش و اهمیت هوش هیجانی در امور مختلف نبرده باشد. یکی از زمینههایی که هوش هیجانی میتواند نقش مؤثری ایفا نماید محیط کار است. پژوهش حاضر،بر آن است رابطه هوش هیجانی، که یکی از مباحث رایج محافل علمی است و کاربردهای بسیاری زیادی در امور مختلف دارد با استرس شغلی که اثرات مهمی در موفقیت سازمان ها دارد، را در میان کارکنان شعب اداره کل تامین اجتماعی کرج ،مورد بررسی قرار دهد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل پاورپوینت بررسی رابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان

تحقیق درباره رابطه مفهوم گناه و جرم

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره رابطه مفهوم گناه و جرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

رابطه مفهوم شرعی «گناه» و مفهوم حقوقی «جرم» و نسبت «تحریم» و «تجریم»

چکیدهدر سیاست‌ جنایی تقنینی جمهوری اسلامی ایران علاوه بر اعمال و رفتارهای جرم‌انگاری‌شده توسط قوه قانون‌گذاری، محرّمات شرعی نیز قابل تعقیب و کیفر دانسته شده‌‌اند. چنین قولی به وحدت مفهوم «جرم» و مفهوم «حرام» و در نتیجه، خلط «تحریم» و «تجریم» واکنشهای مخالف بسیاری را در میان نویسندگان حقوقی متخصّص و متفنّن برانگیخت. از آنجا که این واکنشهای انتقادی بدون آشنایی یا بی‌توجه به مبانی فقهیِ منشأ این تداخل و درهم‌آمیختگی به عمل آمده و به زبان قانون‌گذار بیان نشده‌‌اند، هیچ اثری در جهت تفکیک جرم‌انگاری حقوقی و حرام‌‌انگاری شرعی بر جای نگذاشته‌‌اند.در این مقال سعی شده است به زبان فقهی مبنا یا مبانی «لکلّ معصیـﺔٍ تعزیر» بررسی، نقد و نهایتاً رد شود. پس از مقدمه‌‌ای حاوی طرح مسئله، تحت عنوان «تفاوتهای اساسی گناه و جرم » (الف)، به وجوه افتراق عمده‌ای اشاره شده که گناه را از جرم متمایز می‌سازند و مانع از قول به وحدت تجریم و تحریم می‌باشند؛ آنگاه به «فقدان دلیل بر کیفر هر گناه» (ب) پرداخته شده و سرانجام از «موانع و محذورات عملی وحدت تحریم و تجریم» (ج) ذکری رفته و با «خلاصه و نتیجه» سخن به انجام رسیده است.

رابطه گناه و مجازات در اسلام و حکومت اسلامى ایران

 

گناه وزن مهمى در شکل گیرى و تداوم ادیان دارد. در جستجوى ریشه هاى مذهب به ناتوانى بشر در مقابله با نیروهاى طبیعت انگشت گذاشته اند. فروید آن را حاصل ترس بشر مىداند. انسان اولیه پدیده هایى را که قادر به توضیح آنها نبود، مانند پیچش طوفان در میان برگها، به اجنه و ارواح نسبت می داد. مذهب با آداب و آئین هایش وسیله اى می شدند در خدمت دفاع انسان در مقابل ترس.

اینها مىتوانند دﻻیل باور انسان را به قدرت هاى ماورا طبیعى توضیح دهند اما براى توضیح ادیان که خود را موظف به تحمیل خویش بر مردم و ارشاد آنها مىبینند، کفایت نمىکنند. دین از طریق واسطه هائی بر ترس وناتوانى بشر تکیه دارد. یکى از این واسطه ها موضوع گناه در دین است. ادیان سعى مىکنند ناتوانىهاى بشر را به گناه او نسبت دهند تا بشر همیشه مدیون خدا باشد و خود را در مقابل خدا و رسوﻻن چون بنده احساس کند. داستان آدم و حوا، پدید آمدن انسان را بر روى زمین به گناه آنها نسبت مىدهد. یعنى گناه امرى ازلی ابدى و ضمنا جبرى است و ادیان و رسوﻻن هم که وظیفه دارند انسانها را به توبه از گناه وادارند نمىتوانند مانع گناه بشرى شوند. بدون گناه در روى زمین، ادیان معناى خود را از دست مى دهند. قوم موسى در جستجوى سرزمین موعود غرق در گناه شد. به عیش و عشرت و پرستش گوسفند پرداخت تا ده فرمان موسى از کوه نازل شود. مسیح به صلیب کشیده شده، آذین کلیساها و عبادتگاهها است تا حس گناه بشرى را در قلبها زنده نگه دارد. و سرانجام اسلام چنان گستردگى به گناهان مىدهد تا جائیکه مسلمانان لحظه اى از گناه و عذاب آخرت در امان نباشند. گناه و توبه بار بزرگى در قران دارند و جا به جا تکرار مىشوند.

فروید هم به رابطه مذهب و گناه پرداخته است. او معتقد است که تمام مذاهب در صدد پاسخگوئى به احساس گناه هستند. احساس گناه در مقابل پدران نخستین. فروید در وجود عیسى مسیح راه و تلاشى مى بیند براى تسکین آگاهى به گناه. مسیح خود را قربانى می کند تا بدین وسیله انسانها را از "گناه موروثى" نجات دهد.

اما گناه چیست؟ گناه بار مذهبى دارد و متفاوت است از کلمه تقصیر و نیز متفاوت است از مفهوم »عذاب وجدان«، که هر دو لزوما بار مذهبى ندارند. در یک مفهوم عام مى توانیم گناه را زیر پا گذاشتن قوانین خدائى و دینى بدانیم. اوامرى که ادیان نهى و ممنوع کرده اند بسته به زمان و مکان آنها متفاوت است و مىتوان براى هر یک از آنها عوامل تاریخى، اجتماعى و سیاسى جست. بهر حال این ممنوعه ها واسطه هائى هستند براى اطاعت بندگان. و سرپیچى از آنها مقابله با قدرت خدائى تلقى می شود.

در جوامعى که عصر روشنگرى و اصلاحات را پشت سر گذاشته اند، بین نهادهاى مذهب و سایر نهادهاى اجتماعى، سیاسى و فرهنگى مرزى به وجود آمده است. گناه به وجدان افراد واگذار شده و از بار آن کاسته شده است. ضمنا در این جوامع درک از گناه هم تغییر کرده است. و بسیارى از اعمال و افکارى که سابقا گناهان کبیره بودند و به خاطر آنها انسانها را به قتل گاهها مىبردند، دیگر نه تنها گناه به حساب نمىآیند، بلکه امورى صرفا خصوصى تلقى مىشوند. در کشور ما نه تنها هنوز گناه و احساس گناه حضورى زنده و نقش- آفرین در رفتار و شخصیت انسانها دارد، از این فراتر گناه وارد مقوله جرم شده و شدیدترین مجازاتهاى این زمینى را در پى دارد.

گناه در اسلام تنها به عمل خلاف احکام دینى اطﻼق نمىشود. اندیشیدن به گناه یا اندیشه اى خلاف این احکام هم عین گناه است. و این یکى از تفاوتهاى گناه با جرم است. جرم، که مفهومى حقوقى است با استقلال امر قضاوت از مذهب تعریفى مشخص یافت. و این یکى از دستاورد هاى اصلاحات دینى در اروپا بود. در قضاوت مبتنى بر مذهب جرم و گناه یکى مىشوند. از یک طرف گرایش ها و اعمالی که به مقوله جرم سیاسى مربوط مىشوند با ظرف گناه سنجیده مىشوند و هر نوع دگراندیشى و مخالفت با حکومتى که خود را نماینده اسلام مىداند، به کفر، الحاد و ارتداد نسبت داده مىشود. از طرف دیگر طفره رفتن از اخلاق خشک و مقدس مذهبى وارد جرمهاى مذهبى شده و با مجازاتهاى سخت این زمینى و نفرین آخرت پاسخ داده مىشود. تعالیم قران نه تنها در ایجاد حس گناه در مسلمانان ، بلکه همچنین در نسبت دادن کفر و الحاد به ﻻدینان و به کسانى که به مذهبى دیگر وفادارند، نقش بزرگى دارد تا وسیله اى شود براى ارعاب غیرمسلمان و تحمیل اسلام. گسترش جغرافیایى اسلام با چنین القائاتى میسر شد. در احادیث و رساله ها دیگر نه موضوع گسترش اسلام، که این با جنگها تامین شده بود، بلکه تثبیت آن در میان بود. و این با القاى حس گناه و از طریق ایجاد یک سلسله اخلاقیات خشک و بسته میسر مىشد.

ممنوعیت و محرومیت بر امیال جنسى بیشترین سهم را در این میان دارد. درست است که اسلام در مقایسه با مسیحیت ارضاى نیازهاى جنسى را عملی زشت و تنها براى تولید نسل نمىداند با این همه بیشترین و سختترین مجازاتها را در همین ارتباط دارد. اول اینکه حق بهره ورى از لذت جنسى تنها براى مردان است و دوم اینکه آداب و قوانینى ریز و گسترده براى این ارتباط نوشته شده است که حتى براى مومن ترین مسلمان هم پایبندى کامل به آنها ممکن نیست. مثل قوانین مربوط به پوشش، گناه ناشى از نگاه به جنس دیگر، یا ناشی از خود ارضائى، همجنس گرائى و غیره. حتى اندیشیدن و خیالپرورى در باره اینها هم گناه است. به این ترتیب یک مسلمان در هیچ لحظه اى برى از گناه نیست.

توبه، که در ارتباط با گناه معنا مىیابد، جایگاه بزرگى در قران و احادیث دار. در قران توبه در دو حالت به کار رفته است. حالت اول پروسه اى براى برائت از گناه است. یعنى از کسانى انتظار مىرود که قوانین اسلامى را زیر پا گذاشته باشند. در اینجا جنبه کیفرى از آن در نظر است و زندان و مجازات هم باید وسیله اى باشد براى به توبه واداشتن گناهکار. اما حالت دوم در توبه جنبه همگانى بودن آن است. حتى مومنین هم به توبه فراخوانده مىشوند. و توبه کنندگان جایگاهى ویژه در نزد خدا دارند. یعنى می شود چنین استنباط کرد که همه، حتى مومنین هم، گناهکارند و نیاز به توبه دارند. توبه باید پروسه اى دائمى باشد در زندگى انسانها بر بستر عذاب روحى و حس حقارت ناشى از حس گناه. کارکرد توبه فراهم ساختن رابطه بندگى و اطاعت مطلق از خدا و اسلام است. القاى حس گناه نقش معجزه گرى در وابسته ساختن انسانها به ایدئولوژى مذهبى دارد. ابتدا باید شخص باور کند که گناهکار است تا براى پاک شدن از آن بىچون و چرا تسلیم ارشادات رهبران مذهبى شود.

من در زندان دیدم که چگونه می شود گناهان عالم را بر دوشهای نحیف یک نوجوان بار کرد. زندان جایى است که رژیم ها بی واسطه و با دغدغه کمتر مىتوانند سیستم نفوذ بر روان و دستکارى در شخصیت و رفتار انسانها را پیاده کنند. به زندانى القا مىشد که در گذشته آدمى فاسد و اسیر هواهاى نفسانى بوده و عمل او ــ گو خواندن کتاب یا اعﻼمیه باشد ــ جنایت بوده است. ابزارشان شکنجه، تبلیغات و برنامه هاى "ارشادى" بود با استفاده از شیوه تکرار. و مجازات هم به این ترتیب با گناه پیوند مىخورد. از یک طرف ایجاد حس گناه و عذاب روحى، ارعاب و مجازات روانى زندانى را به دنبال داشت و از طرف دیگر مخالفت و مقابله با جمهورى اسلامى، که یک مقوله سیاسى است با ابزار گناه سنجیده مىشد و با مجازاتهاى اسلامى پاسخ داده مىشد.

زندان آیینه نظام سیاسى و اجتماعى یک جامعه است. باوراندن گناه، ارعاب و مجازات روانى و مسخ انسانها که در زندان بىهیچ ملاحظه اى صورت مىگیرد، در سطح جامعه هم اجرا مىشود. رابطه گناه و مجازات در این نظام دو جنبه به خود مىگیرد: رابطه خود گناه با مجازات و رابطه احساس گناه با مجازات

وقتی گناه وارد مقوله "جرم" مىشود، به دنبال خود با مجازات پیوند می خورد. جرم و مجازات مفاهیم حقوقى هستند. در یک تعریف کلی جرم مواردى را شامل مىشود که در آن خسارتى به فرد یا جامعه وارد آید یا مسئله امنیت و نظایر آن در میان باشد. به عبارتى جرم با ضربه زدن به منفعت فرد یا جامعه سنجیده مىشود. جرم مستقل از بار مذهبى و گناه است. در حالیکه گناه به مذهب و میزان وفادارى فرد به آن بستگى دارد. به بیان دیگر رابطه اى است بین فرد مومن و خدا. یکى از دستاوردهاى روشنگرى در اروپا این بود که نهاد کلیسا و نمایندگان آن را از مجازات گناه محروم ساخت و این امر را به خدا واگذاشت.

در دنیاى اسلام، حداقل در ایران امروزى، استقلال بین دستگاه قضایى و مذهب وجود ندارد. قضاوت و کیفر به نام اسلام صورت مىگیرد. گناه، که به حوزه خصوصى آدمها برمىگردد، جرم مىشود. مثلا رابطه خارج از حوزه زناشوئى، همجنس گرائى، نوشیدن مشروبات الکلی، اروتیسم در هنر و ادبیات و موارد دیگر جنایت محسوب مىشوند در حالیکه بسیار جنایات و رفتارهایى که موازین حقوق بشر جهانى جرم بودن آنها را تائید مىکند، مثل تجاوز به دختربچه، آزار رساندن به زن از طرف مردان خانواده، در چارچوب حق مرد در امور زناشوئى تلقى مىشود. و همچنین عقیده یا نوشته اى تردید برانگیز در وجود خدا، مذهب و یا مبارزه علیه جمهورى اسلامى با مفاهیم برآمده از قران و بسط داده شده در کتب فقها، نظیر الحاد، کفر، شرک، محاربه با خدا و .. سنجیده مىشود. حتى قانون مطبوعات هم از این مقوﻻت جدا نیست. ماده ۶۲ قانون مطبوعات مصوب 1361 هرگونه اهانت به مقدسات را همسنگ ارتداد مىداند. و در کیفر و مجازات ارتداد و نظایر آن جنایاتى مثل شکنجه، قطع عضوى از بدن و غیره، عدالت اسلامى نامیده مىشوند.

اما باورى که گناه را وارد حوزه اجتماعى و سیاسى مى کند و بر این اساس حق و وظیفه خویش مىداند که در زندگى خصوصى افراد مداخله کند، محدود به قوانین جمهورى اسﻼمى نیست. این باور در فرهنگ ما هم حضور دارد. زن زناکار را فاسد و قابل مجازات مىدانیم. بىدین را کافر مىگوئیم و در طرد او جاى تردید نمى بینیم. حتى در زبان روزمره ما هم مفاهیم "جرم" و "گناه" استقلال ﻻزم را از همدیگر ندارند و گاه یکسان گرفته مىشوند. مىگوئیم "فلانى که گناهى نکرده که سزاوار مجازات باشد" یا مثلا او بىگناه اعدام شد .

من بر این باور نیستم که جمهورى اسلامى آیینه تمام نماى فرهنگ جامعه است. اما از جهاتى فرهنگ و بینش های ما هنوز پیوندهای خود را با نگرش مبتنی بر قوانین قصاص نبریده است. مثلا آیا هنوز مجازات زن زناکار با مرگ یا گرسنگى دادن، و یا در ملایم ترین حالت با منزوى ساختن بىرحمانه وى به عنوان دفاع از ناموس ، چه بسا که ارزشى مثبت تلقى نمىشود؟ اینها هیچ گاه در فرهنگ ما مورد تردید جدى قرار نگرفته است. گرچه خشونت موجود در قوانین قصاص مورد پذیرش بخشهاى بزرگى از جامعه نیست و سکوت در برابر آن در وهله اول ناشى از فضاى ارعاب وسرکوب است، با این وجود هنوز زمینه هائى که به این جنایتها امکان تحقق مىدهد، تا حدودى دست نخورده باقى مانده است. چرا که "گناه" نه تنها هنوز کارکردى قوى دارد، بلکه وارد شدن آن در مقوله "جرم" کمتر تردید کسى را برمىانگیزد. آیا منزوى ساختن زن و مردى که از قوانین اخلاقى پا فراتر گذاشته و به اصطﻼح "گناه" کرده اند، همسوئى و همراهى با مجریان مجازاتهاى نظیر سنگسار نیست؟ و همینطور آیا پیشداورى و منزوى ساختن مذاهب دیگر به دنبال خود بىتفاوتى در مقابل سرکوب آنها را به دنبال ندارد؟ این مسئله به ویژه در قبال کشتار بهائىها و کمونیستها صدق مىکند. با "کافر" دانستن آنها کشتارشان توجیه مىشود نه تنها براى حکومتیان، بلکه در همه ذهن هاى بىچون و چرا.

وقتى "گناه" قابل مجازات مىشود، اشکال آن هم در دین جستجو مىشود. با مجازات هائى چون سنگسار، زدن تازیانه، درآوردن چشم از حدقه و قطع اعضاى بدن آشنا هستیم. اما اشکال مجازات هاى اسلامى محدود به اینها نیست. کتب فقهى دست قاضى و حاکم را در تعیین این اشکال باز گذاشته اند. مثلا تحریرالوسیله در کیفر عمل لواط آمده است “حاکم در کیفیت کشتن او اختیار دارد که یا با شمشیر گردن او را بزند، و یا دست و پایش را ببندد و از جاى بلندى مانند کوه به پایین بیندازد، و یا اینکه او را پاى دیوار قرار دهد و دیوار را به روى او خراب کند.” از مثله کردن هم سند بسیار داریم. نزدیک ترین سند از نظر زمانى مربوط است به 150 سال پیش. در سال 1285 سران بابى به مرگى طوﻻنى و پردرد محکوم شدند در ملا عام. ابتدا آنها را در کوچه و بازار گرداندند. مردم در مسیر راه به طرف آنها سنگ پرتاب مىکردند سپس آنها را به طرف شاه عبدالعظیم، جائى که مجازات نهائى باید به مرحله اجرا درمى آمد، بردند. در آنجا بدنشان را شمع آجین کردند یعنى در بدنشان حفره هائى ایجاد کرده و در آنها شمعهاى روشن قرار دادند و دست آخر با چهار تکه کردن بدنشان آنها را کشتند. علماى آن زمان با فتواهاى خود چنین مرگى را شرعى کردند.

همه این مجازاتها در دو نکته مشترک هستند: اول ایجاد رنج و درد در جسم و روان قربانى تا نهایت تصور آدمى، دوم اجراى آن در ملاعام. در این گونه مجازاتها مرگ هم باید با درد توام باشد. در ایران تحت حکومت جمهورى اسلامى بسیارى از احکام مرگ با تازیانه همراه است. حال پرسش این است چرا براى حاکمان و قاضیان تنها مرگ متهم کفایت نمىکند؟ و بعد آنگونه که ادعا مىکنند آیا مجازات براى اجراى عدالت یا به قصد بازدارندگى از شیوع جنایت هاى بعدى نیست؟ (البته به فرض اینکه متهم مرتکب قتل یا جنایت شده باشد) اگر هدف این است پس چرا کیفر خود در وحشىگرى و درنده خوئى از جرم پیشى مىگیرد؟

آرى واقعیت این است که جنایتى که در این گونه مجازاتها صورت مىگیرد نه تنها به مراتب از خود جرم خشن تر است بلکه با خونسردى، در آگاهى کامل، بدون ندامت و پشیمانى و مهمتر از اینها با آئینهاى خاصى همراه مىشود. در ایران این آئینها رنگ مذهبى به خود مىگیرند. شدت مجازات هم دقیقا با مذهب ارتباط دارد. این گونه مجازاتها باید یادآور تصورى باشد که در قران و دیگر کتب فقهى از جهنم وجود دارد. نه تنها »گناهکار« به شیوه شبه جهنمى مکافات مىشود، بلکه همچنین این مجازاتها، که در ملاعام و همراه با آئین هاى مذهبى به اجرا درمىآید، این کارکرد را نیز دارند که جهنم را به مردم یادآورى کنند. این مجازات ها با رنجى طوﻻنى و کشدار همراه هستند. جهنم هم با ابدى بودن دردش مشخص مىشود. آیا سنگسار، دوزخ را که عذاب ابدى جسم است، یادآورى نمىکند؟

نکته قابل توجه دیگر در رابطه با اینگونه مجازات ها این است که روح نهفته در آن انتقام است. میشل فوکو در کتاب »مراقبت و تنبیه«، پس از نشان دادن مجازات هاى سده 17 و 18 در اروپا، که با عذاب شدید جسمى همراه بود، مىنویسد: "مجازات شیوه انتقام گیرى بود: هم شخصى و هم عمومى. چون نیروى جسمى، سیاسى شاه به نوعى در قانون حضور داشت. قانون صرفا تمایل به منع کردن نداشت، بلکه مایل بود با تنبیه کسانى که ممنوعیت هایش را زیر پا گذاشته اند از تحقیر اقتدارش انتقام بگیرد."

اگر تخلف از قوانین شاه تحقیر اقتدار اوست، "گناه"، یعنى زیرپاگذاشتن قوانین الهى، هم به نوعى تحقیر اقتدار خداست. پس مجازات انتقام خدا تلقى مىشود. در کیفر "گناه"، مثل زنا و لواط، مسئله انتقام گیرى شخصى در میان نیست چون در این موارد شاکى خصوصى وجود ندارد. پس آنچه که در میان است کیفرخواست الهى و انتقام خدائى است. مجازات هم باید اثبات قدرت خدا باشد.

در ادامه به جنبه دیگرى از رابطه بین گناه و مجازات مىپردازم. این بار نه خود گناه، بلکه احساس گناه و رابطه آن با مجازات مورد بررسى قرار مىگیرد. القاى احساس گناه، خود یکى از شیوه هاى مجازات است. در زندان هاى جمهورى اسلامى بود که من تاثیرات ویرانگر احساس گناه را بر روان و شخصیت شناختم. براى تغییر رفتار و شخصیت زندانى ها ابتدا به آنها القا مىکردند که آدم هاى پست و گناهکارى هستند. توبه بعد از تحمیل این باور میسر مىشد. توبه دو پروسه در هم تنیده را شامل مىشد: ابتدا آگاهى به گناه، که باید با درد و عذاب سخت روحى توام مىشد و سپس جبران آن. براى "جبران گناه" عده اى از توابها را به چه جنایتهائى واداشتند!

حال مسئله را فراتر از دیوارهاى زندان و در حصار جامعه ببینیم. نه تنها در خانواده هاى شدیدا مذهبى، بلکه در بسیارى از خانواده هایى هم که سختگیرى زیادى نسبت به مذهب ندارند، افراد از همان ابتداى زندگىشان با ممنوعه ها و گناه ها آشنا مىشوند. بایدها و نبایدها. قصه هائى که براى کودکان نقل مىشود، از جمله افسانه هاى مذهبى را در بر مى گیرد که در آن عذابهاى زمینى و دوزخى به تصویر کشیده شده اند. اما بسیارى از این ممنوعه ها و گناهان چیزى نیستند جز امیال و نیازهاى طبیعى بشرى و گریزناپذیر. پس کودک هرچه بزرگتر مىشود، خود را در تار عنکبوتى وسوسه ها و چهره حقیقى زندگى مىیابد که مىگویند گناه است. امیال جنسى به ویژه نقش بزرگى در ایجاد احساس گناه دارند. اما تنها نهاد خانواده نیست که عضو خویش را »گناهکار« بار مى آورد. نهادهاى دیگر هم، از جمله نهاد آموزش و پرورش، با تاکید بىرویه بر اخلاق در این امر سهیم اند. در جمهورى اسلامى نهادهاى سیاسى احساس گناه را سازماندهى می کنند.

از نظر روانشناسى احساس گناه چیست؟ احساس گناه در ناخودآگاه شکل مىگیرد و بر طبق تعبیر فروید برآمدى است از "او" و "من ’ برتر". او" نماینده غرایز و "من ’ برتر" بیان فرهنگ و ارزشهاى اجتماعى است. "من"حاصل کشاکشهاى این دو است. و عقده ها از همین کشاکش ها شکل مى گیرد. البته فروید در این جا احساس گناه را نه فقط از جنبه مذهب، بلکه با تعبیرى عام تر از آن در نظر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره رابطه مفهوم گناه و جرم

مقاله رابطه ریاضی در قرآن

اختصاصی از نیک فایل مقاله رابطه ریاضی در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله رابطه ریاضی در قرآن


مقاله رابطه ریاضی در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

ادعای رابطه ریاضی در قرآن

قرآن نزد مسلمانان بزرگترین معجزه محمد پیامبر اسلام است. درباره وجوه مختلف اعجاز قرآن سخن‌های بسیار رفته‌است. در سدهٔ اخیر، ادعای نوع دیگری از اعجاز قرآن به عنوان اعجاز عددی و نظم ریاضی در قرآن مطرح شد.

پیشینه

از پیشینه این نوع برخورد با قرآن اطلاع چندانی در دست نیست، ولی از آنجا که سیوطی در کتاب الاتقان فی علوم القرآن به این موضوع پرداخته، می‌توان دریافت که این موضوع چندان غریب نبوده. با این حال توجه جدی به این موضوع در دهه هفتاد میلادی، با ادعاهای رشاد خلیفه آغاز شد. او ادعا کرد که نظمی رادر قرآن کشف نموده‌است که ویژگی خاص قرآن بوده و یکی از بزرگترین وجوه اعجاز آن به شمار می‌رود.کشف رابطه ریاضی در قرآن، موجب گردید که برخی از پژوهشگران مسلمان برای کشف اسرار و رموز بیشتری از قرآن به آمارگیری از تعداد حروف و کلمات قرآن بپردازند. برخی از شاگردان یا پیروان رشاد، چون «عبدالله آریک»[۱] با چاپ کتابی، نظریات او را در باب «عدد نوزده» تکمیل نمودند. با اینحال برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز بودند که به طرح نظریات جدید ریاضی و مستقل از رشاد پرداختند.پس ازآنکه رشاد خلیفه، نظریاتش را بسط داد، با استفاده از همان نظریه ریاضی، دو آیه آخر از سوره توبه در قرآن را تحریف‌شده و افزوده شده دانست،[۲][۳] و نهایتاً ادعا نمود خداوند او را رسول میثاق نموده است و نام او در قرآن کد شده است. خلیفه همچنین از سایر متون مذهبی در کنار قرآن مثل «سنت پیامبر» و «احادیث» به عنوان منابع جعلی نسبت داده شده به محمد و در تضاد با قرآن، یاد کرد و کشف واقعیت این متون و آموزه‌های جعلی را از وظایف رسالت خویش دانست.[۴] .[۵] این امر موجب شد تا محققین اسلامی شروع به نقد نظریه رشاد و دیگر همکاران و پیروان نظریات او نموده و ادعاهای وی را انکار کنند.[۶]

جدای از درستی یا نادرستی، نظریات ریاضی در حیطه قرآن قابل بررسی و تامل است. بخصوص آنکه در این میان، نظریات دیگری پدید آمدند که اگرچه از دیدگاه ریاضی به قرآن پرداخته‌اند اما کاملاً مستقل از نظریه رشاد و عدد ۱۹ وی بوده‌اند، از آن جمله می‌توان از مهدی بازرگان، نام برد که تاکنون نظریه‌اش مورد تعرض جدی مخالفان واقع نشده‌است.[۷]

نظریه رشاد خلیفه

در سال ۱۹۷۲(میلادی) میلادی رشاد خلیفه مقاله‌ای منتشر کرد بنام «عدد۱۹، معجزه عددی در قرآن» و پس از آن در کتاب خود[۸] نظریه خود، مبنی بر کشف یک رابطه ریاضی در تعداد سوره‌ها، آیه‌ها، کلمات و حروف کتاب قرآن را رونمایی کرد. او انگیزه خود را اثبات اعجاز و غیر بشری بودن قرآن خواند تا بدین ترتیب اثبات کند که قرآن همانند انجیل نوشته دست بشر نیست و انشای خداوند است.وی ادعا نمود که با استفاده از رایانه ارتباط عددی ویژه‌ای را در متن قرآن یافته‌است که با عدد ۱۹ مذکور در سوره ۷۴ (مدثر) ارتباط دارد. حروف مقطعه یکی دیگر از اساس نظریه اوست.او در شروع کار خود تعداد حرف «ق» را در دو سوره‌ای که با این حرف از حروف مقطعه شروع میشوند (سوره‌های «شوری» و «ق») را بررسی نمود که نتیجه بررسی او این بود که تعداد این حرف در هر دو سوره یکسان و ۵۷ بار تکرار شده‌است، یا به عبارتی مجموعاً ۱۱۴ بار در دو سوره که این عدد با تعداد سوره‌های قرآن برابر است. از طرفی برابر بودن مقدار ابجدی کلمه «مجید» که صفت قرآن در همان سوره «ق» است با عدد ۵۷ و برابر بودن تعداد تکرار کلمه «قرآن» در کل سوره‌های قرآن با این عدد، عقیده او را به وجود یک رابطه ریاضی در قرآن تقویت نمود.[۹]رشاد به آیات ۱۹ تا ۲۱ سوره مطففین استناد میکند و آن را اینگونه ترجمه میکند {{{۱}}} (ترجمه: کتابی است که با اعداد بنا شده*تا بوسیله کسانی که به من نزدیک هستند مشاهده شود)[مطففین - ۲۱-۲۰] [۱۰][۱۱]

برخی جزئیات نظریه

رشاد خلیفه کد ریاضی قرآن را از ساده تا بسیار مشکل دسته بندی می‌کند و می‌گوید:

حقایق ساده مشاهداتی است که بدون هیچ وسایلی میتوان آنها را بررسی کرد. حقایق پیچیده به کمک ماشین حساب یا کامپیوتر قابل رویت است. بررسی حقایق زیر به هیچ وسیله‌ای احتیاح ندارد، اما خواهشمند است بخاطر داشته باشید که همه اینها به متن عربی اصلی اشاره دارد.[۹]

اولین آیه (۱:۱)، معروف به "بسم الله، شامل۱۹ حرف است.

قرآن دارای ۱۱۴ سوره‌است که میشود۱۹x۶.

مجموع آیات در قرآن ۶۳۴۶ است که میشود۱۹x۲۳۴.

[۶۲۳۴ آیه شماره گذاری شده‌است و ۱۱۲ آیه (بسم الله) شماره گذاری نشده‌است که میشود ۶۲۳۴ =۱۱۲+۶۲۳۴] توجه کنید که ۶+۴+۳+۶ میشود۱۹

بسم الله ۱۱۴ مرتبه تکرار شده‌است، با وجود غیبت مرموز آن در سوره ۹ (درسوره ۲۷ دو بار تکرار شده‌است) و ۱۱۴ = ۱۹x۶

از غیبت بسم الله در سوره ۹ تا بسم الله اضافی در سوره ۲۷، دقیقا۱۹ سوره‌است.

مجموع شماره سوره‌ها از ۹ تا ۲۷ (۲۷+۲۶+......+۱۲+۱۱+۱۰+۹) = ۳۴۲ یا ۱۹x۱۸

این مجموع (۳۴۲) همچنین مساوی است با مجموع کلمات بین دو بسم الله سوره ۲۷، و ۳۴۲ =۱۹x۱۸

اولین آیات معروفی که اول وحی شد (۵-۱:۹۶) شامل۱۹ کلمه‌است.

این اولین وحی ۱۰ کلمه‌ای، دارای ۷۶ حرف است۱۹x۴

سوره ۹۶ که از نظر ترتیب زمانی اولین سوره‌است، دارای۱۹ آیه‌است.

بخش اصلی نظریه را حروف مقطعه (پاراف قرآنی) تشکیل میدهند که به برخی از آنها در حقایق ساده اشاره نموده‌است:

حرف مختلف عربی، ۱۴ «پاراف قرآنی» مختلف (مانند ا. ل. م، از ۲:۱) را تشکیل میدهند که در ابتدای ۲۹ سوره قرار دارند. مجموع این اعداد میشود ۱۴+۱۴+۲۹=۵۷ یا ۱۹x۳.

مجموع ۲۹ سوره‌ای که «پارافهای قرآن» در آنها آمده‌است میشود:

۸۲۲=۶۸+۵۰+..........+۷+۳+۲، و ۸۲۲+۱۴ (۱۴ مجموعه پارافها) میشود ۸۳۶، یا ۱۹x۴۴.

بین اولین سوره پاراف دار(۲) و آخرین سوره پاراف دار (۶۸)، ۳۸ سوره بدون پاراف وجود دارد۱۹x۳۸.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله رابطه ریاضی در قرآن

پاورپوینت رابطه بین تنظیم هیجانی و بخش کاری پرستاران با فرسودگی شغلی (2)

اختصاصی از نیک فایل پاورپوینت رابطه بین تنظیم هیجانی و بخش کاری پرستاران با فرسودگی شغلی (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

نوع فایل:  ppt _ pptx ( پاورپوینت )

( قابلیت ویرایش )

 


 قسمتی از اسلاید : 

 

تعداد اسلاید : 38 صفحه

رابطه بین تنظیم هیجانی و بخش کاری پرستاران با فرسودگی شغلی -  نظریه های جدید در قلمرو هیجان، بر نقش مثبت و انطباقی هیجان تأکید دارند (فردریکسون، 2001) و نشان می دهند که هیجان می تواند نقش سازنده ای در حل مسأله و پردازش اطلاعات، فرآیند تصمیم گیری، نوآوری و خلاقیت و افزایش یادگیری داشته باشد.
با این همه نباید فراموش کرد که هیجان همواره سودمند نیست و در بیشتر اوقات باید آن را تنظیم و مدیریت کرد.
تنظیم هیجان را می توان به صورت فرایندهایی تعریف کرد که از طریق آن، افراد می توانند بر اینکه چه هیجانی داشته باشند، چه وقت آنها را داشته باشند و چگونه آنها را تجربه و ابراز کنند، تأثیر بگذارند (گروس، 1998).
در این زمینه، تامپسون (1994) نیز معتقد است که تنظیم هیجان به منزله فرآیندهای درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنش های عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارند.
مقدمه : نظریه های جدید در قلمرو هیجان، بر نقش مثبت و انطباقی هیجان تأکید دارند (فردریکسون، 2001) و نشان می دهند که هیجان می تواند نقش سازنده ای در حل مسأله و پردازش اطلاعات، فرآیند تصمیم گیری، نوآوری و خلاقیت و افزایش یادگیری داشته باشد.
با این همه نباید فراموش کرد که هیجان همواره سودمند نیست و در بیشتر اوقات باید آن را تنظیم و مدیریت کرد.
تنظیم هیجان را می توان به صورت فرایندهایی تعریف کرد که از طریق آن، افراد می توانند بر اینکه چه هیجانی داشته باشند، چه وقت آنها را داشته باشند و چگونه آنها را تجربه و ابراز کنند، تأثیر بگذارند (گروس، 1998).
در این زمینه، تامپسون (1994) نیز معتقد است که تنظیم هیجان به منزله فرآیندهای درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنش های عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارند. در جهان امروز توانمندی ، قدرت اقتصادی و رفاه هر کشوری در گرو استفاده بهینه از امکانات ،منابع و نیروی انسانی آن کشور است .
در این راستا هر چه نیروی کار شایسته تر و کارآمدتر باشد پیشرفت و توفیق آن کشور در عرصه های گوناگون اقتصادی و اجتماعی بیشتر خواهد بود.
بدون شک در عرصه رقابتهای اقتصادی کارآمد بودن فرد، مؤسسه یا یک کشور در برابر رقبا در صورتی امکان پذیر است که بتوان کار یا فعالیتی مشخص را با کیفیت برتر، سرعت بیشتر و کوشش کمتر انجام داد.
از این رو، سرعت و مهارت از عوامل سازنده کارآمدی به شمار می آیند.
در این مورد کارشناسان و پژوهش گران بر این باورند که کارآمدی هر فرد به عواملی گوناگون مانند استعداد، هوش ، انگیزش ، کیفیت ماشین و ابزار کار مورد استفاده ، آموزش و تخصص مورد نیاز، شرایط محیط کار و ملاحظات خستگی زدایی بستگی دارد (لوپز و همکاران، 2005). فرسودگی شغلی، پدیده ای است که در آن اثرات تجمعی فشار محیط کار بتدریج افراد را مستأصل کرده، آنها را وادار به عقب نشینی روانی می کند (کاترین، 2001). مطالعات نشان داده است که شدت فرسودگی شغلی در پرستارانی که در بخش های مختلف مشغول به کار هستند، متفاوت است.
به این صورت که در مشاغل سخت و در برخی بخش ها که آثار روانی زیادی بر پرستاران وارد می کند، این پدیده (فرسودگی شغلی) بیشتر مشاهده می شود. حال سوال اینجاست که آیا تنظیم هیجانی رابطه معنی دا

  متن بالا فقط قسمتی از محتوی متن پاورپوینت میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  ................... توجه فرمایید !

  • در این مطلب، متن اسلاید های اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
  • در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون پاورپوینت قرار نخواهند گرفت.
  • هدف فروشگاه جهت کمک به سیستم آموزشی برای دانشجویان و دانش آموزان میباشد .

 



 « پرداخت آنلاین »


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت رابطه بین تنظیم هیجانی و بخش کاری پرستاران با فرسودگی شغلی (2)

تحقیق درباره تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت 6 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت 6 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت

نتیجه و حاصل یک بررسی درمورد نیروهای فکری جامعه و مشخصاً دانش آموختگان دوره های عالی در حوزه مدیریت، گویای آن است که:به طورعمده علاقمندند به عنوان عضو هیئت علمی و مدرس در دانشگاهها و مراکز علمی کشور به تدریس بپردازند.جملگی براین باورند که حضور در دانشگاه مفید است ، ولیکن بخشی از آنها معتقدند که فرصت کافی برای فعالیت در مراکز دیگر را نیز دارند.بخش محدودی تمایل به استخدام تمام وقت در سازمانها را دارند و این درحالی است که بیشتر علاقمند به کارهای پروژه ای یا همکـــــاری پاره وقت با موسسه های مختلف هستند.گروه قابل توجهی از این افراد اندیشمند ، با بنگاههای صنعتی و موسسات اجرایی همکاری داشته و به کار تدریس و تحقیق و مشاوره انفرادی برای آنها مشغول می باشند.بخش قابل توجهی از این قشر در حالی که بعضاً هنوز دوره تحصیلی خود را به پایان نبرده اند، بجز دانشگاه در یک،دو و بعضاً چند مکان دیگر به ارائه خدمت اشتغال دارند.مستقل از مناسب بودن ویا نبودن این شرایط، این سوال عمده مطرح می شود که آیا نیاز و تقاضا برای آموزش و تحقیق ازسوی اشخاص حقوقی و حقیقی، بیش از ظرفیت نیروها و امکانات کشور است و درواقع نبودن توازن عرضه و تقاضا چنین شرایطی را موجب گشته است؟به نظر نمی رسد صرفاً مسئله عرضه و تقاضا در نحوه اشتغال نیروهای فکری دخیل باشد که اگر نیست پس مشکــــــل در چیست؟ و چــه مواردی را باید موردبررسی قرار داد. درواقع آنچه مهم است و تحلیل آن ضروری می نماید، مبانی و زیرساختهای اساسی است که بروز چنین شرایطی را موجب شده است.چنین پیداست که:1 - اساساً تعریف دانشگاه و مرکز علمی باید بازخوانی شود. از قرنها پیش که در اروپا بحث و نقش دانشگاه مطرح شده است، همه بر آن بودند که مسئولیت دانشگاه صرف علم آموزی نیست (که البته این بخش هم جایگاه مهمی دارد) و از دانشگاه انتظاری فراتر توقع می شود. با تعریفی متناسب و نسبتاً جامع، دانشگاه مرکزی است که دانشجو با درک محیط، به شخصیتی علمی، ممتاز و فرهیخته تبدیل می شود. اگر این تعریف درست باشد، این مهم به دست چه کسانی و در چه زمانهایی باید تحقق یابد؟ آیا می توان انتظار داشت که با وجود استادان و مدرسانی که تعهدات چندگانه ای داشته و به ناچار متعهد حضور در مکانهای دیگری نیز هستند، دانشگاه بتواند به رسالت خود جامه عمل بپوشاند؟ آیا نباید استاد و دانشجو در مکانی مطلوب و در شأن و منزلت محیط علمی در کنار هم رشد کنند و دانشجو حتی رفتار و فرهنگ شغلی و کاری و برخورد با زندگی را از استاد بیاموزد.2 - به هر حال تصور نمی رود که جامعه علمی با اصل آنچه گفته شد مخالف باشد، ولی مشکلاتی نیز وجود دارد، ازجمله اینکه اگر قرار است صنعت نیازهای خود را در ابعاد آموزش و مشاوره وتحقیق، مستقل از مراکز علمی دانشگاهی و حرفه ای تامین کند و یا در ارتباط با نیروهای علمی، با ایجاد مراکز آموزشی تحقیقاتی خاص خود، به جذب افراد پرداخته و با مراکز دانشگاهی و علمی آموزشی و مشاوره ای حـــــرفه ای رقابت کند حاصل کار چه می شود؟ مگر نباید مراکز صنعتی و تولیدی که امید فارغ التحصیلان برای حضور در این مکانها هستند با کمک به دانشگاه و یا سفارش به مراکز علمی و حرفه ای و مشاوره ای و آموزشی نیاز خود را مرتفع سازند؟ این عملکردهای مستقل که به طور عمده به لحاظ تفکر خاص مدیریتی و امکانات مالی است ممکن است در کوتاه مدت برخی مسائل و مشکلات صنعت را رفع و رجوع نماید، لیکن در مجموع پیامدهایی داردکه مهمترین آن کاستن از نقش مراکز حرفه ای علمی و دانشگاهی است.3 - در برخی حوزه ها خصوصاً علوم انسانی و مشخصاً


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تأملی در جایگاه و رابطه دانشگاه و صنعت 6 ص