نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش

امحسین ساعدی(گوهر مراد)

سالهاپیش فیلم گاوبه کارگردانی داریوش مهرجویی رادیدم.سال تولیدفیلم۱۳۴۸ بود.برایم بسی مایه شگفتی بودکه درآشفته بازار فیلمفارسی های کلیشه ای آن زمان فیلمی اینچنین بدیع ساخته شده باشد.داستان فیلم ازساعدی بود.بازی زیبای عزت اله انتظامی درفیلم بسیارجلب توجه می کرد.به تدریج باکارهای بیشتری ازساعدی آشناشدم.خواندن مجموعه داستان عزاداران بیل برایم بسیارلذتبخش بود.نمایشنامه های او که بانام مستعارگوهرمرادبه چاپ می رسید همواره موردتوجه خاص واقع می شد.از نمایشنامه های او که در تئاترها و تلویزیون دولتی اجرا می شد مردم استقبال می کردند و خوششان می آمد ، مخصوصاً در تئاتر که به گفته دوستان و نزدیکانش او تقریباً هر شب در سالن نمایش حضور می یافت ، مردمی را که برای تماشای اثر او می آمدند از نزدیک می دید .

طبقه متوسط و اعیان غش غش می خندیدند و شادی می کردند ، تئاتر مملو از جمعیتی می شد غالباً مرفه و قبراق و سرحال ، پیام نویسنده را در نمی یافتند برای همین می خندیدند ، یکجا خود او با حیرت می گوید :

" چرا شماها به تئاتر می آیید ؟ من برای شماها این نمایش را ننوشته ام ! "

ساعدی فهمیده بود مردمی که مخاطب او شده اند آن گروه و اقشاری نیستند که باید باشند ، شاید همین استقبال او را غمگین می کرد ، چه کسی می تواند بگوید غلام حسین ساعدی را به خاطر آن تماشاگران ، شاد و سرحال دیده است ؟

.وقتی کتاب تاتارخندان اوراخواندم احساس کردم که این داستان شرحی اززندگی وخاطرات خودساعدی است.مگرنه اینکه اوقبل ازهرچیزیک پزشک وآنهم متخصص روانپزشکی بود؟!

او خود از سر فروتنی و یا واقع بینی بارها گفته و نوشته بود که :

من نویسنده متوسطی هستم ، هنوز داستان ها و نمایشنامه های مهمی را که باید بنویسم ، ننوشته ام .

در عرصه ادبیات معاصر ایران ، غلام حسین ساعدی از اوایل دهه چهل نویسنده مهم و موفقی شده بود ، در بازار کتاب و میان کتابخوان های جدی محبوبیتی رشک انگیز یافته بود ، در تاریخ هنر و ادبیات کشور ما کمتر نویسنده ای تا این حد از نزدیک موفقیتش را در آغوش داشته ، اما تلخ و پریشان زیسته و مصیبت کشیده است .

معمولاً اهمیت آثار کمتر نویسنده و هنرمندی در زمان حیات خود وی شناخته می شود ، آینده نشان خواهد داد که انبوه آثار این نویسنده چه جایگاهی در اعتلای ادبیات معاصر ایران پیدا خواهد کرد .

در این تردیدی نداریم که غلام حسین ساعدی نویسنده ای خلاق و هنرمندی بالفطره بوده است ، حرف شاملو را پر بیراه نمی دانم که تخیل ساعدی از گابریل گارسیا مارکز و فونتس چیزی کم نداشته است .

غلامحسین ساعدی در 14 دی 1314 در تبریز متولد شد. نخستین آثارش را از 1334 در مجلات ادبی به چاپ رساند. او که در ابتدا به عنوان نمایشنامه‌نویسی چیره دست (با نام مستعار گوهر مراد) شهرت یافته بود،‌ با نگارش داستان‌های زیبایی چون «گدا»، «دو برادر» و «آرامش در حضور دیگران»، جایگاه خود را به عنوان یکی از خلاق‌ترین داستان‌نویسان ایران نیز تثبیت کرد.

آثار او دستمایه‌ی برخی از بهترین فیلم‌های بلند سینمای ایران قرار گرفته است، که مهراز جمله‌ی آنها می‌توان فیلم‌های "گاو" (ساخته‌ی داریوش مهرجویی، 1348)، "آرامش در حضور دیگران" (ساخته‌ی ناصر تقوایی، 1349) و "دایره‌ی مینا" (ساخته‌ی داریوش مهرجویی، 1353) را نام برد.

ساعدی در دوم آذر 1364 به علت خون‌ریزی دستگاه گوارش در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت یه خاک سپرده شد.

دوم آذرماه سالروزخاموشی این نویسنده تواناوستاره درخشان آسمان ادبیات داستانی ایران گرامی باد.

جاودان باشید.

http://www.basetareha1385.blogfa.com/8509.aspx


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش

غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش 3 ص

اختصاصی از نیک فایل غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش 3 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش

امحسین ساعدی(گوهر مراد)

سالهاپیش فیلم گاوبه کارگردانی داریوش مهرجویی رادیدم.سال تولیدفیلم۱۳۴۸ بود.برایم بسی مایه شگفتی بودکه درآشفته بازار فیلمفارسی های کلیشه ای آن زمان فیلمی اینچنین بدیع ساخته شده باشد.داستان فیلم ازساعدی بود.بازی زیبای عزت اله انتظامی درفیلم بسیارجلب توجه می کرد.به تدریج باکارهای بیشتری ازساعدی آشناشدم.خواندن مجموعه داستان عزاداران بیل برایم بسیارلذتبخش بود.نمایشنامه های او که بانام مستعارگوهرمرادبه چاپ می رسید همواره موردتوجه خاص واقع می شد.از نمایشنامه های او که در تئاترها و تلویزیون دولتی اجرا می شد مردم استقبال می کردند و خوششان می آمد ، مخصوصاً در تئاتر که به گفته دوستان و نزدیکانش او تقریباً هر شب در سالن نمایش حضور می یافت ، مردمی را که برای تماشای اثر او می آمدند از نزدیک می دید .

طبقه متوسط و اعیان غش غش می خندیدند و شادی می کردند ، تئاتر مملو از جمعیتی می شد غالباً مرفه و قبراق و سرحال ، پیام نویسنده را در نمی یافتند برای همین می خندیدند ، یکجا خود او با حیرت می گوید :

" چرا شماها به تئاتر می آیید ؟ من برای شماها این نمایش را ننوشته ام ! "

ساعدی فهمیده بود مردمی که مخاطب او شده اند آن گروه و اقشاری نیستند که باید باشند ، شاید همین استقبال او را غمگین می کرد ، چه کسی می تواند بگوید غلام حسین ساعدی را به خاطر آن تماشاگران ، شاد و سرحال دیده است ؟

.وقتی کتاب تاتارخندان اوراخواندم احساس کردم که این داستان شرحی اززندگی وخاطرات خودساعدی است.مگرنه اینکه اوقبل ازهرچیزیک پزشک وآنهم متخصص روانپزشکی بود؟!

او خود از سر فروتنی و یا واقع بینی بارها گفته و نوشته بود که :

من نویسنده متوسطی هستم ، هنوز داستان ها و نمایشنامه های مهمی را که باید بنویسم ، ننوشته ام .

در عرصه ادبیات معاصر ایران ، غلام حسین ساعدی از اوایل دهه چهل نویسنده مهم و موفقی شده بود ، در بازار کتاب و میان کتابخوان های جدی محبوبیتی رشک انگیز یافته بود ، در تاریخ هنر و ادبیات کشور ما کمتر نویسنده ای تا این حد از نزدیک موفقیتش را در آغوش داشته ، اما تلخ و پریشان زیسته و مصیبت کشیده است .

معمولاً اهمیت آثار کمتر نویسنده و هنرمندی در زمان حیات خود وی شناخته می شود ، آینده نشان خواهد داد که انبوه آثار این نویسنده چه جایگاهی در اعتلای ادبیات معاصر ایران پیدا خواهد کرد .

در این تردیدی نداریم که غلام حسین ساعدی نویسنده ای خلاق و هنرمندی بالفطره بوده است ، حرف شاملو را پر بیراه نمی دانم که تخیل ساعدی از گابریل گارسیا مارکز و فونتس چیزی کم نداشته است .

غلامحسین ساعدی در 14 دی 1314 در تبریز متولد شد. نخستین آثارش را از 1334 در مجلات ادبی به چاپ رساند. او که در ابتدا به عنوان نمایشنامه‌نویسی چیره دست (با نام مستعار گوهر مراد) شهرت یافته بود،‌ با نگارش داستان‌های زیبایی چون «گدا»، «دو برادر» و «آرامش در حضور دیگران»، جایگاه خود را به عنوان یکی از خلاق‌ترین داستان‌نویسان ایران نیز تثبیت کرد.

آثار او دستمایه‌ی برخی از بهترین فیلم‌های بلند سینمای ایران قرار گرفته است، که مهراز جمله‌ی آنها می‌توان فیلم‌های "گاو" (ساخته‌ی داریوش مهرجویی، 1348)، "آرامش در حضور دیگران" (ساخته‌ی ناصر تقوایی، 1349) و "دایره‌ی مینا" (ساخته‌ی داریوش مهرجویی، 1353) را نام برد.

ساعدی در دوم آذر 1364 به علت خون‌ریزی دستگاه گوارش در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت یه خاک سپرده شد.

دوم آذرماه سالروزخاموشی این نویسنده تواناوستاره درخشان آسمان ادبیات داستانی ایران گرامی باد.

جاودان باشید.

http://www.basetareha1385.blogfa.com/8509.aspx


دانلود با لینک مستقیم


غلامحسین ساعدی ، زندگی نامه و کارهایش 3 ص

نسخه اصلی کتاب عزاداران بیل-غلامحسین ساعدی (گوهرمراد)

اختصاصی از نیک فایل نسخه اصلی کتاب عزاداران بیل-غلامحسین ساعدی (گوهرمراد) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نسخه اصلی کتاب عزاداران بیل-غلامحسین ساعدی (گوهرمراد)


نسخه اصلی کتاب عزاداران بیل-غلامحسین ساعدی (گوهرمراد)

دمدمه‌های غروب بود که مشدی جبار وارد بیل شد، بیلی‌ها در میدانچه پشت خانه مشدی صفر نشسته بودند دور هم و گپ می‌زدند. کدخدا تا مشدی جبار را دید گفت: «یاالله مشد جبار. سفر به خیر. تو شهر چه خبر بود؟» مشدی جبار گفت: «تو شهر خبری نبود. هیچ خبر نبود.» مشدی بابا گفت: «پا پیاده اومدی؟» مشدی جبار نشست کنار اسلام و در حالی که کفش‌هایش را در می‌آورد و له له می‌زد، گفت: «از لب جاده تا این‌جا، آره.» اسلام گفت: «کی رسیدی لب جاده؟» مشدی جبار گفت: «ظهر تازه گذشته بود.» کدخدا گفت: «پس چرا دیر کردی؟ این همه وقتو تو راه بودی؟» مشدی جبار گفت: «آره، وسط راه به یه چیز غریبی برخوردم و معطل شدم.» پسر مشدی صفر پرسید: «یه چیز غریب؟ چی بود؟»

غلامحسین ساعدی، پزشکی که سرانجام نویسندگی را برگزید و ادبیات داستانی ایران، طی دهه های سی و چهل وام دار او شد. در سال ١۳١۴ در آذربایجان تولد یافت. فعالیت های سیاسی اش را از سال ١۳۳٠ آغاز کرد و مسئولیت انتشار چند روزنامه را در آذربایجان برعهده گرفت. بعد از کودتای ٢٨ مرداد ١۳۳٢دستگیر شد و چند ماهی در زندان به سر برد.

در سال١۳۳۴ وارد دانشکده پزشکی تبریز شد و سال بعد همکاری خود را با مجله سخن آغاز کرد.از این پس نوشتن نمایشنامه و داستان کوتاه برایش به امری جدی بدل گشت.”گوهر مراد” نام مستعاری بود که ساعدی داستان ها و نمایشنامه هایش را به این نام منتشر می کرد. در سال ١۳۳٩ داستان بلند” شب نشینی با شکوه” به چاپ رسید. ساعدی در این کتاب به ملال ها و آسیب های اجتماعی زندگی کارمندان پرداخته است. این کتاب را می توان اولین گام های زبان فارسی در مسیر رمان اجتماعی دانست که در”عزاداران بیل” به کمال خود دست یافت. شیوه ی داستان نویسی ساعدی به شیوه ای گرایش یافت که در اصطلاح، رمان روانی یا روان شناختی نامیده می شود؛ در این گونه ی رمان به تحلیل حالت های پیچیده ذهن وخصوصیت درونی اشخاص داستان پرداخته می شود و نویسنده، انگیزه های پنهان در رفتار قهرمان را تحلیل و باز شناسی می کند.

در داستان های ساعدی، جهان غم انگیز فقر و دربدری دهقانان آواره، روشنفکران سر گردان و بی هدف و ولگردان آواره اجتماع ترسیم می شود و اینگونه فقر، درماندگی و واقعیات فضیحت بار جامعه، چهره ی عریان جهان پیرامونشان را به خواننده نشان می دهند. در پس این توصیفات، خشم و خروشی توأم با کینه نهفته است و در نهایت، آنچه برای خواننده برجای می ماند، زهرخندی بیش نیست.

در سال ١۳۵۳ با همکاری نویسندگان معتبر آن روزگار شش شماره ازمجله” الفبا”را منتشر کرد. او را می توان یکی از پر کار ترین نویسندگان دوره خود دانست.

“عزادارن بیل” از سال ١۳۴٢ تا سال ١۳۵۶، دوازده بار تجدید چاپ شد و بعد از گذشت سالیان، همچنان اثری خواندنی تلقی می شود که جریان خاصی را در خود پدید آورده است؛ چنانکه شاملو در مورد آن می گوید:”ما عزاداران بیل را داریم از ساعدی، که به عقیده من پیش کسوت گابریل گارسیا مارکز است.”

از حدود سال ١۳۴٠،”گوهر مراد”رنگ و جلوه ای تازه به نمایشنامه نویسی ایران بخشید. ساعدی که تجربه داستان نویسی هم داشت توانست مسائل گوناگونی را وارد نمایشنامه نویسی ایران کند. او را به حق باید یکی از نویسندگان قدرتمند آن دوره دانست که در پیشبرد ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی ایران گام هایی عظیم برداشت.

ساعدی در ٢ آذر١۳۶۴ بر اثر خونریزی داخلی در بیمارستان سن آنتوان پاریس درگذشت. او اکنون ٢۳ سال است که نزدیک آرمگاه صادق هدایت در گورستان پرلاشز در دل خاک آرمیده. نامش ماندگار. 


دانلود با لینک مستقیم


نسخه اصلی کتاب عزاداران بیل-غلامحسین ساعدی (گوهرمراد)