نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره عدل

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره عدل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

آموزشکده فنی دکتر شریعتی

عدل

تهیه و تنظیم : ابراهیم برزنونی

استاد راهنما : آقای حسینی

زمستان 1386 عدل

مساوات و برابری یکی از مهم‌ترین آموزه‌های دین مبین اسلام است و آیات و روایات بسیاری وجود دارند که قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) در آن‌ها بر حفظ حقوق و تساوی تمام مردم در برابر قانون و نفی تبعیض و ظلم تأکید بسیار دارند.عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.این تلقی از جهان و انسان مساعدترین زمینه برای پذیرش عدالت است که از نظر قرآن فطری است. قرآن می‌فرماید که ما آشنایی با خوبی‌ها و بدی‌ها را به طور فطری در انسان قرار داده‌ایم: «فألهمها فجورها و تقویها» (شمس/8)در فطری بودن عدالت همین بس که حتی ظالمان نیز می‌کوشند تا ظلم خود را توجیه کرده و عادلانه جلوه دهند.مسأله عدالت از نظر پیامبر(ص) نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، چنان‌که ایشان فرموده‌اند: «عدل ساعه خیر من عباد سبعین سنۀ قیام لیلها و صیام نهارها» (جامع السادات، ج2، ص 223) یعنی: یک ساعت عدالت از هفتاد سال عبادتی که روزهای آن روزه و شب‌های آن احیا داشته باشید، به‌تر است.حضرت علی(ع) نیز درباره اهمیت عدالت فرموده‌اند: «العدل حیات و الجور ممات» یعنی: عدالت، زندگی و ظلم، مرگ است.از نظر امام علی(ع) مردمی که تسلیم ظلم و ستم شده‌اند در واقع مرده هستند. اصلاً یکی از مهم‌ترین دلایل بعثت پیامبران و یکی از مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌های آنان همانا استقرار عدالت در اجتماع است. قرآن درباره دعوت امت به بندگی خداوند و مخالفت با ظلم و طاغوت می‌فرماید: «ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت» (نحل/32)یعنی: بندگی خدا کنید و از طاغوت دوری نمایید.همچنین قرآن در مبارزه با انواع اسارت‌ها و زدودن موهومات و خرافات که از مهم‌ترین وظایف پیامبر(ص) است، می‌فرماید: «و یضع عنهم اسرهم و الاغلال التی کانت علیهم» (جمعه/ 3) یعنی: پیامبر(ص) سنگینی و زنجیرهایی را که بر مردم نهاده شده برمی‌دارد و آنان را آزاد می‌کند.هدف نهایی و عالی انبیا این است که آن چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم احیا کنند و چنان اخلاق و طرز تفکر الهی را در تار‌و‌پود فرد و جامعه به وجود آورند که مردم خودشان به عدل و قسط قیام کنند.قرآن در این باره می‌فرماید: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)یعنی: ما پیامبران خود را با در دست داشتن دلایل روشن و کتاب آسمانی و معیار سنجش حق و باطل برای مردم فرستادیم تا مردم در پرتو این رهبران و قوانین آسمانی با آگاهی و انتخاب به عدل قیام کنند.در این آیه شریفه به هر دو قدرت مادی و معنوی یعنی «کتاب و بینات و میزان» اشاره شده، زیرا هر یک از آنها قدرت و پشتوانه‌ای معنوی برای استقرار عدل است و عبارت «و أنزلنا الحدید» که در ادامه این آیه است اشاره به قدرت مادی دارد تا عاصیان بدانند که اگر با عدالت الهی مخالفت کنند با قدرت تمام سرکوب می‌شوند. در زمان خلافت امیرمؤمنان حضرت علی(ع)، گروهی بر ایشان ایراد می‌گرفتند که شما چرا اموال بیت‌المال را به طور یکسان تقسیم می‌کنید؟مولای متقیان(ع) پاسخ فرمود: «لو کان المال لی لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله» (خطبه 126 نهج‌البلاغه).یعنی: اگر این اموال، ملک شخصی خودم بود به طور یکسان تقسیم می‌کردم تا چه رسد که اینها مال خدا و مربوط به همه مردم است. عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.یکی از امتیازات عالی مکتب اسلام این بود که در دوره جاهلیت، تمام اختلافات و تبعیض‌ها را میان افراد و نژادها و قبایل از بین برد و با تمام قوا امتیازات ستمگران را نابود ساخت. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «ان اکرمکم عندالله أتقیکم» حجرات/13)یعنی: همانا گرامی‌ترین افراد نزد خداوند با تقوای‌ترین آن‌هاست. همچنین در سوره روم می‌فرماید: «و من آیاته اختلاف السنتکم و ألوانکم» (روم/22)یعنی: این تفاوت شکل‌ها و رنگ‌ها و زبان‌های شما همه از نشانه‌های قدرت خداست. پیامبر گرامی اسلام در حجه‌الوداع مردم را جمع کرد و فرمود: «تمام مسلمانان از هر قبیله و نژاد و زبانی که هستند با هم برابرند». (سفینه البحار،ج2، ص 348)قبیله قریش به این دلیل که سرپرست خانه کعبه بودند دچار خودبرتربینی و غرور شده بودند، از این رو در مراسم حج، یکی از اعمال را - رفتن به صحرای عرفات- ترک می‌کردند و به جای آن به «مزدلفه» می‌رفتند و می‌گفتند ما اهل حرم خدا هستیم و از حرم جدا نمی‌شویم. قرآن در سوره بقره در این باره فرمود: «ثم أفیضوا من حیث أفاض الناس» (بقره/ 198) یعنی: شما از همان جایی که مردم دیگر می‌روند، بروید.خود شخص پیامبر اسلام(ص) آن‏چنان ساده و بی‌آلایش می‌زیست که گاهی یک فرد ناشناس که وارد مسجد می‌شد، ایشان را نمی‌شناخت و پس از مدتی که در چهره‌ها می‌نگریست، می‌پرسید: کدام یک از شما پیامبر هستید؟پیامبر(ص) به هنگام نشستن با اصحاب همواره دایره‌وار می‌نشست و به بالا و پایین جلسه بی‌تفاوت بود.عدالت در اسلام و اجرای آن به حدی حائز اهمیت است که نه تنها درباره دوستان، بلکه با دشمنان- و حتی در میدان جنگ- نیز مورد سفارش و تأکید واقع شده است. قرآن می‌فرماید: «فان قاتلوکم فاقتلوهم کذالک جزاء الکافرین» (بقره/ آیه 191)یعنی: اگر دشمن شما را می‌کشد، آن‌گاه شما هم آن‌ها را بکشید.همچنین در زمان جاهلیت، رسمی احمقانه وجود داشت، یعنی اگر شخصی از یکی از قبایل کشته می‌شد، تمام آن قبیله به پا می‌خواستند و تا چند نفر را به انتقام همان یک نفر نمی‌کشتند، آرام نمی‌گرفتند. قرآن درباره این تعصب کور می‌فرماید: «و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلایسرف فی‌القتل» (اسراء/ 33)یعنی: هر کس مظلومانه کشته شود، برای او سرپرستی قرار دادیم که دارای اختیار است (که اگر خواست قصاص کند و اگر خواست دیه بگیرد) ولی حتی سرپرستان مقتول نیز حق ندارند در انتقام و کشتن اسراف و زیاده‌روی کنند و عبارت: «فلا یسرف فی‌القتل» در این آیه ناظر به همین معنا است.حضرت امیر- علی(ع) - پس از ضربت خوردن به فرزندانش می‌فرماید: «لاتقتلن بی ‌الا قاتلی، فاضربوه ضربه بضربه» (نهج‌البلاغه صبحی صالح/ ص422)یعنی: هرگز به خاطر شهادت من دست به قتل‌عام نزنید و تنها قاتل را بکشید. او یک ضربه به من زد، شما هم فقط یک ضربه به او بزنید.علی(ع)- شهسوار اسلام- و خلیفه مقتدر وقت درخون خود می‌غلطد، ولی از مدار عدالت بیرون نمی‌رود.قرآن مجید نیز درباره رعایت عدالت با دشمنان می‌فرماید: «فمن أعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله» (سوره بقره/ آیه 193)یعنی:‌ اگر بر شما تعدی و ظلم کردند، شما نیز به همان مقدار حق تعدی به آن‌ها را دارید.به راستی، دین اسلام، دین عطوفت و اعتدال است. دین اسلام حتی مومنان را به صبرکردن و عدم انتقام از دشمنان دعوت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم» (نحل/ آیه 126)یعنی: اگر اهل عفو و صبر نیستید و می‌خواهید حتماً عقوبت و مجازات نمایید، پس عقوبت کنید همانند آن‏چه خودتان مورد عقوبت قرار گرفته‌اید نه سخت‌تر.و در این مورد ادامه می‌دهد: «و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین» یعنی:‌ اگر صبر کنید به‌تر است. ماجرای زیر موضع اسلام را در مورد رعایت انصاف به خوبی نشان می‌دهد.پیامبر گروهی را برای روشن شدن تکلیف یهودیان خیبر فرستاد. یکی از آن‌ها اموال خود را در پناه کوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان آمد و اظهار اسلام کرد. بعضی از مسلمانان عجله کردند و گفتند اسلام او تزویر و حیله است، او به خاطر ترس از جان و حفظ اموال خود چنین اظهار می‌کند و بالاخره او را کشتند، این آیه نازل شد: «لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیوه الدنیا» (نساء/ 94)قرآن در این آیه توصیه می‌کند به شخصی که اظهار اسلام می‌کند نگویید تو مسلمان نیستی تا بدین وسیله راه کشتن او را نزد خود هموار و او را به ناحق بکشید و اموال او را به غنیمت بردارید، از این قضاوت‌های عجولانه دوری کنید. البته معنای این حرف زودباوری و تسلیم در برابر هر نوع حیله دشمن هم نیست، زیرا در پایان همین آیه سفارش شده در این قبیل موارد لازم است تحقیق کنید نه در کشتن عجله کنید و نه ساده‌لوحانه به هر اظهاری دل ببندید، بلکه راه میانه که همان حفظ عدالت اجتماعی است تحقیق و بررسی است و این است مکتب ما و عدالت اجتماعی ما درباره جنگ‌ها و برخورد با مخالفان که نسبت به افراد بی‌آزار عدالت و محبت و نسبت به افراد موذی عقوبت و جزای به مثل شود.دین اسلام حتی در مورد عبادت کردن نیز دستور به عدالت می‌دهد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «لاتکرهوا الی انفسکم العباده» (اصول کافی، ج2، ص86) یعنی:‌ عبادت را برخود تحمیل نکنید.در اسلام و قرآن، رعایت اعتدال و انصاف در تمام شئون حیات فردی و اجتماعی، در قصاص، در مدح و انتقاد، در انفاق، در مخارج، در محیط خانه، در اقتصاد، در کار، در توزیع و مصرف، به شدت مورد تأکید و سفارش واقع شده است.قرآن برای برپایی و استقرار عدالت در جامعه، مردم را به پیامبران ارجاع داده و فرموده است: «فأن تنازعتم فی شیئی فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله والیوم الاخر» (نسا/ 59)یعنی:‌ اگر در امری با هم نزاع داشتید به خدا و پیامبر رجوع کنید، اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، قابل ذکر است که در موارد دیگری که خطر انحراف از مرز عدالت و تجاوز به حقوق یک‌دیگر پیش می‌آید، باید به علمای عادل مراجعه کرد تا طبق حکم خدا فرمان دهند.معمولاً دو عامل مهم برای انحراف از مرز عدالت وجود دارد که قرآن به هر دوعامل توجه فرموده است: اولین عامل انحراف، حب ذات و علاقه‌ها و روابط است. قرآن در این باره می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنو کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیاً او فقیراً فالله اولی بهما» (نسا/ 135)یعنی:‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، گرچه به زیان خود شما یا والدین و بستگان تمام شود و مسأله فقیر بودن یا غنی بودن در گواهی دادن شما اثر نکند، زیرا خدا سزاوارتر است به این‌که از آن‌ها حمایت کند.یعنی مسئولیت شما فقط دفاع از حق است بدون هیچ‌گونه ملاحظه فامیلی یا اقتصادی این آیه به علاقه‌های خطرناک اشاره می‌کند که مبادا آن دوستی‌ها و مسائل عاطفی و فامیلی شما را از مرز عدالت دور کند. دومین عامل برای این‌که انسان در خط عدالت حرکت نکند، مسأله ناراحتی‌هایی است که انسان از فردی و یا گروهی می‌بیند و در این زمینه نیز قرآن می‌فرماید:«یا ایها الذین امنو کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی» (مائده/ 8) یعنی:‌‌ ای کسانی که ایمان دارید، برنامه شما قیام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمنی قومی سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌های سابق را تسویه نکنید و مکرراً فرمان می‌دهد که به عدالت رفتار کنید که به تقوی نزدیک‌تر است.در این آیه توجه خاصی به مسأله ناراحتی و گلایه‌ها و دشمنی‌هایی است که احیاناً در قضاوت و رفتار ما اثر می‌گذارد.کوتاه سخن آن‌که عمل‌کردن به عدالت و طبق معیارهای الهی حرکت کردن، کار سختی است که اولیا خدا در عمل به آن از خدا استمداد می‌کنند، و شاید مراد از صراطی که در قیامت از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است و باید همه ما از روی آن عبور کنیم، همین خط الهی در دنیاست که به راستی از مو باریک‌تر است.قرآن مجید برای پرهیز از انحراف از مرز عدالت صریحاً دستور می‌دهد: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لوعلی انفسکم»(نسا/135) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، هر چند به زیان شما تمام شود.

عدل یکی از صفات مهم حضرت حق به شمار می رود و اهمیت آن تا حدی است که در کنار مهم ترین صفت خداوند، یعنی توحید، قرار گرفته است و در کلام امامیه و معتزله،

یکی از اصول دین معرفی شده است.

در قرآن کریم ، مشتقات مادۀ « ظلم » و « عدل »بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش ،و ظلم نهی و سرزنش شده است .

ظلم در این آیات ، ٤١ مرتبه از خدای سبحان نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است:

« وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَعَدْلاً »

کلام پروردگارت با صدق و عدل سرانجام گرفته است.

در احادیث، عدل در کنار توحید و یکی از پایه های دین مطرح شده است . امام صادق (علیه السلام ) دراین باره چنین فرموده اند:

« إِنَّ أساسَ الدّینِ التَّوحیدُ وَالْعَدْلُ »

به درستی که اساس دین، توحید و عدل است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عدل

مقاله زندگینامه دکتر شریعتی

اختصاصی از نیک فایل مقاله زندگینامه دکتر شریعتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگینامه دکتر شریعتی


مقاله زندگینامه دکتر شریعتی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

موضوع تحقیق:

زندگینامه دکتر شریعتی

مختصری از زندگینامه دکتر علی شریعتی

دکتر علی شریعتی سال 1327 به عضویت کانون نشر حقایق اسلامی در میآید که پدرش بنیان گذار آن بود.

مهر 1329 وارد دانشسرای مقدماتی مشهد میشود.علاقه داشت به تحصیل در دبیرستان ادامه دهد اما شاید به لحاظ موقعیت اقتصادی, پدرش مخالف بود. در سال دوم دانشسرا همزمان با اوج گیری نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق وارد فعالیت های سیاسی می شود. با محمد نخشب و دکتر کاظم سامی ( دانشجوی پزشکی دانشگاه مشهد) در نهضت خداپرستان ارتباط برقرار میکند.

سال 1331 از دانشسرا فارغ التحصیل میشود و در همان سال به استخدام اداره فرهنگ مشهد در می آید و در مدرسه کاتب پور احمد آباد مشهد شروع به کار میکند.سپس انجمن اسلامی دانش آموزان را در مشهد بنیان گذاری میکند. در همین سال کتاب مکتب واسطه را که متاثر از کتاب ایده آل بشر نوشته ی آشتیانی بود را تالیف میکند.در سال 1332 به عضویت نهضت مقاومت ملی در می آید. و در سال 1333 موفق به اخذ دیپلم کامل ادبی میشود. سپس در دانشکده ادبیات مشهد پذیرفته میشود و تحصیلاتش را در رشته ادبیات فارسی ادامه میدهد.

سال 1337 از دانشکده ی ادبیات با احراز رتبه اول گروه زیان و ادبیات فارسی فارغ التحصیل می شود.

در 24 تیر همین سال با یکی از همکلاسان خود به نام بی بی فاطمه ( پوران ) شریعت رضوی ازدواج میکند.اوایل خرداد ماه 1338 به دلیل کسب رتبه اول با بورسیه دولتی راهی تحصیل در فرانسه میشود.در سال 1345 به عنوان استاد یار در دانشگاه تهران شروع به کار میکند. همکارانش به دلیل مختلف از او دل خوشی نداشتند حتی بعدها معلوم شد یکی از همکارانش جاسوسی وی زا برای ساواک میکرده.همیشه دوست داشت درخلوت بنویسد و همیشه بساط سیگار و چای را به همراه داشت. پسرعمویش می گوید :هیچ چیز در زندگی او را از این خوشحالتر نمیکرد که جای خلوتی برای نوشتن بیابدتوجه به روستایان بخصوص کمک به زلزله زدگان طبس و فعالیت ها و سخنرانی های پرشورش برای جمع کمک مردم برای مردم طبس هیچ وقت از یادها نمیرود.در سال 1347 سخنرانی هایش در حسینه ارشاد و دانشکده آغاز میشود و کتاب های اسلام شناسی و از هجرت تا وفات و توتم پرستی و کویر را به چاپ میرساند.اواخر سال 1348 به سفر حج نایل می آید. در این سفر با آقایان غلامرضا سعیدی و مرتضی مطهری نیز حضور داشتند.

بعده ها ساواک جلوی تدریس وی را در دانشگاه میگیرد سپس او را مامور میکنند تا در بخش تحقیقات وزارت علوم مشغول به کار شود.آخرین سخنرانی دکتر شریعتی در ارشاد جمعه 19 آبان 1351 آخر ماه مبارک رمضان با عنوان مکتب اگزیستانسیالیسم ایراد گردید.از اواخر همین سال زندگی مخفیانه دکتر شروع میشود که تا اول مهرماه 1352 ادامه می یابد. در این مدت در منزل خویشاوندان خود در تهران به طور مخفی زندگی میکند و سپس مدت 18 ماه را در زندان انفرادی به سر میبرد.چند ماه بعد حکم باز نشستگی وی را در سن 40 سالگی برای خانواده اش میفرستند.روز آخر سال 1353 به سفارش عبد اللطیف الخمیستی ( وزیر امور خارجه الجزیره و همکلاسی دکتر شریعتی) شاه دکتر شریعتی را آزاد میکند و دوران خانه نشینی دکتر آغاز میشود.

در این دوران برای کودکان و نوجوانان کتاب های برای ما و برای شما و برای دیگران و کدوتنبل را مینویسد تا با نام مستعار چاپ شود.از اواسط سال 1355 به طور جدی و پی گیر به فکر مهاجرت است.یکی از دوستانش که شنید میخواهد به اروپا برود به او میگوید : آیا پاسپورت دادن به شما و اجازه سفر به خارج از کشورنوعی توطیه باشد تا شما را در خارج از کشور بی سرو صدا از بین ببرند؟و سر انجام در 26 اردبیهشت 1356 از مهرآباد به مقصد بروکسل پرواز می کند. در توقف آتن برای احتیاط و رد گم کردن از هواپیما پیاده میشود و روز بعد با هواپیمای دیگری راهی بلژیک میشود.از بلژیک نامه ای برای احسان می فرستد و از او میخواهد که برای اخذ روایدش از آمریکا پرس و جو کند ونتیجه را برای وی ارسال کند. دو سه روز بعد از بروکسل به لندن میرود. پس از دو هفته اقامت در ساوت همپتون به جنوب فرانسه سفر میکند تا چند تن از دوستانش را ببیند در این سفر مهمان دکتر حسن حبیبی میشود و 26 خرداد دوباره به سوات همپتون برمیگردد تا آماده استقبال از خانواده اش بشود.27 خرداد خانه یک پاکستانی مقیم انگلستان را اجاره میکند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگینامه دکتر شریعتی

عدل

اختصاصی از نیک فایل عدل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

آموزشکده فنی دکتر شریعتی

عدل

تهیه و تنظیم : ابراهیم برزنونی

استاد راهنما : آقای حسینی

زمستان 1386 عدل

مساوات و برابری یکی از مهم‌ترین آموزه‌های دین مبین اسلام است و آیات و روایات بسیاری وجود دارند که قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) در آن‌ها بر حفظ حقوق و تساوی تمام مردم در برابر قانون و نفی تبعیض و ظلم تأکید بسیار دارند.عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.این تلقی از جهان و انسان مساعدترین زمینه برای پذیرش عدالت است که از نظر قرآن فطری است. قرآن می‌فرماید که ما آشنایی با خوبی‌ها و بدی‌ها را به طور فطری در انسان قرار داده‌ایم: «فألهمها فجورها و تقویها» (شمس/8)در فطری بودن عدالت همین بس که حتی ظالمان نیز می‌کوشند تا ظلم خود را توجیه کرده و عادلانه جلوه دهند.مسأله عدالت از نظر پیامبر(ص) نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، چنان‌که ایشان فرموده‌اند: «عدل ساعه خیر من عباد سبعین سنۀ قیام لیلها و صیام نهارها» (جامع السادات، ج2، ص 223) یعنی: یک ساعت عدالت از هفتاد سال عبادتی که روزهای آن روزه و شب‌های آن احیا داشته باشید، به‌تر است.حضرت علی(ع) نیز درباره اهمیت عدالت فرموده‌اند: «العدل حیات و الجور ممات» یعنی: عدالت، زندگی و ظلم، مرگ است.از نظر امام علی(ع) مردمی که تسلیم ظلم و ستم شده‌اند در واقع مرده هستند. اصلاً یکی از مهم‌ترین دلایل بعثت پیامبران و یکی از مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌های آنان همانا استقرار عدالت در اجتماع است. قرآن درباره دعوت امت به بندگی خداوند و مخالفت با ظلم و طاغوت می‌فرماید: «ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت» (نحل/32)یعنی: بندگی خدا کنید و از طاغوت دوری نمایید.همچنین قرآن در مبارزه با انواع اسارت‌ها و زدودن موهومات و خرافات که از مهم‌ترین وظایف پیامبر(ص) است، می‌فرماید: «و یضع عنهم اسرهم و الاغلال التی کانت علیهم» (جمعه/ 3) یعنی: پیامبر(ص) سنگینی و زنجیرهایی را که بر مردم نهاده شده برمی‌دارد و آنان را آزاد می‌کند.هدف نهایی و عالی انبیا این است که آن چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم احیا کنند و چنان اخلاق و طرز تفکر الهی را در تار‌و‌پود فرد و جامعه به وجود آورند که مردم خودشان به عدل و قسط قیام کنند.قرآن در این باره می‌فرماید: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)یعنی: ما پیامبران خود را با در دست داشتن دلایل روشن و کتاب آسمانی و معیار سنجش حق و باطل برای مردم فرستادیم تا مردم در پرتو این رهبران و قوانین آسمانی با آگاهی و انتخاب به عدل قیام کنند.در این آیه شریفه به هر دو قدرت مادی و معنوی یعنی «کتاب و بینات و میزان» اشاره شده، زیرا هر یک از آنها قدرت و پشتوانه‌ای معنوی برای استقرار عدل است و عبارت «و أنزلنا الحدید» که در ادامه این آیه است اشاره به قدرت مادی دارد تا عاصیان بدانند که اگر با عدالت الهی مخالفت کنند با قدرت تمام سرکوب می‌شوند. در زمان خلافت امیرمؤمنان حضرت علی(ع)، گروهی بر ایشان ایراد می‌گرفتند که شما چرا اموال بیت‌المال را به طور یکسان تقسیم می‌کنید؟مولای متقیان(ع) پاسخ فرمود: «لو کان المال لی لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله» (خطبه 126 نهج‌البلاغه).یعنی: اگر این اموال، ملک شخصی خودم بود به طور یکسان تقسیم می‌کردم تا چه رسد که اینها مال خدا و مربوط به همه مردم است. عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.یکی از امتیازات عالی مکتب اسلام این بود که در دوره جاهلیت، تمام اختلافات و تبعیض‌ها را میان افراد و نژادها و قبایل از بین برد و با تمام قوا امتیازات ستمگران را نابود ساخت. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «ان اکرمکم عندالله أتقیکم» حجرات/13)یعنی: همانا گرامی‌ترین افراد نزد خداوند با تقوای‌ترین آن‌هاست. همچنین در سوره روم می‌فرماید: «و من آیاته اختلاف السنتکم و ألوانکم» (روم/22)یعنی: این تفاوت شکل‌ها و رنگ‌ها و زبان‌های شما همه از نشانه‌های قدرت خداست. پیامبر گرامی اسلام در حجه‌الوداع مردم را جمع کرد و فرمود: «تمام مسلمانان از هر قبیله و نژاد و زبانی که هستند با هم برابرند». (سفینه البحار،ج2، ص 348)قبیله قریش به این دلیل که سرپرست خانه کعبه بودند دچار خودبرتربینی و غرور شده بودند، از این رو در مراسم حج، یکی از اعمال را - رفتن به صحرای عرفات- ترک می‌کردند و به جای آن به «مزدلفه» می‌رفتند و می‌گفتند ما اهل حرم خدا هستیم و از حرم جدا نمی‌شویم. قرآن در سوره بقره در این باره فرمود: «ثم أفیضوا من حیث أفاض الناس» (بقره/ 198) یعنی: شما از همان جایی که مردم دیگر می‌روند، بروید.خود شخص پیامبر اسلام(ص) آن‏چنان ساده و بی‌آلایش می‌زیست که گاهی یک فرد ناشناس که وارد مسجد می‌شد، ایشان را نمی‌شناخت و پس از مدتی که در چهره‌ها می‌نگریست، می‌پرسید: کدام یک از شما پیامبر هستید؟پیامبر(ص) به هنگام نشستن با اصحاب همواره دایره‌وار می‌نشست و به بالا و پایین جلسه بی‌تفاوت بود.عدالت در اسلام و اجرای آن به حدی حائز اهمیت است که نه تنها درباره دوستان، بلکه با دشمنان- و حتی در میدان جنگ- نیز مورد سفارش و تأکید واقع شده است. قرآن می‌فرماید: «فان قاتلوکم فاقتلوهم کذالک جزاء الکافرین» (بقره/ آیه 191)یعنی: اگر دشمن شما را می‌کشد، آن‌گاه شما هم آن‌ها را بکشید.همچنین در زمان جاهلیت، رسمی احمقانه وجود داشت، یعنی اگر شخصی از یکی از قبایل کشته می‌شد، تمام آن قبیله به پا می‌خواستند و تا چند نفر را به انتقام همان یک نفر نمی‌کشتند، آرام نمی‌گرفتند. قرآن درباره این تعصب کور می‌فرماید: «و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلایسرف فی‌القتل» (اسراء/ 33)یعنی: هر کس مظلومانه کشته شود، برای او سرپرستی قرار دادیم که دارای اختیار است (که اگر خواست قصاص کند و اگر خواست دیه بگیرد) ولی حتی سرپرستان مقتول نیز حق ندارند در انتقام و کشتن اسراف و زیاده‌روی کنند و عبارت: «فلا یسرف فی‌القتل» در این آیه ناظر به همین معنا است.حضرت امیر- علی(ع) - پس از ضربت خوردن به فرزندانش می‌فرماید: «لاتقتلن بی ‌الا قاتلی، فاضربوه ضربه بضربه» (نهج‌البلاغه صبحی صالح/ ص422)یعنی: هرگز به خاطر شهادت من دست به قتل‌عام نزنید و تنها قاتل را بکشید. او یک ضربه به من زد، شما هم فقط یک ضربه به او بزنید.علی(ع)- شهسوار اسلام- و خلیفه مقتدر وقت درخون خود می‌غلطد، ولی از مدار عدالت بیرون نمی‌رود.قرآن مجید نیز درباره رعایت عدالت با دشمنان می‌فرماید: «فمن أعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله» (سوره بقره/ آیه 193)یعنی:‌ اگر بر شما تعدی و ظلم کردند، شما نیز به همان مقدار حق تعدی به آن‌ها را دارید.به راستی، دین اسلام، دین عطوفت و اعتدال است. دین اسلام حتی مومنان را به صبرکردن و عدم انتقام از دشمنان دعوت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم» (نحل/ آیه 126)یعنی: اگر اهل عفو و صبر نیستید و می‌خواهید حتماً عقوبت و مجازات نمایید، پس عقوبت کنید همانند آن‏چه خودتان مورد عقوبت قرار گرفته‌اید نه سخت‌تر.و در این مورد ادامه می‌دهد: «و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین» یعنی:‌ اگر صبر کنید به‌تر است. ماجرای زیر موضع اسلام را در مورد رعایت انصاف به خوبی نشان می‌دهد.پیامبر گروهی را برای روشن شدن تکلیف یهودیان خیبر فرستاد. یکی از آن‌ها اموال خود را در پناه کوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان آمد و اظهار اسلام کرد. بعضی از مسلمانان عجله کردند و گفتند اسلام او تزویر و حیله است، او به خاطر ترس از جان و حفظ اموال خود چنین اظهار می‌کند و بالاخره او را کشتند، این آیه نازل شد: «لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیوه الدنیا» (نساء/ 94)قرآن در این آیه توصیه می‌کند به شخصی که اظهار اسلام می‌کند نگویید تو مسلمان نیستی تا بدین وسیله راه کشتن او را نزد خود هموار و او را به ناحق بکشید و اموال او را به غنیمت بردارید، از این قضاوت‌های عجولانه دوری کنید. البته معنای این حرف زودباوری و تسلیم در برابر هر نوع حیله دشمن هم نیست، زیرا در پایان همین آیه سفارش شده در این قبیل موارد لازم است تحقیق کنید نه در کشتن عجله کنید و نه ساده‌لوحانه به هر اظهاری دل ببندید، بلکه راه میانه که همان حفظ عدالت اجتماعی است تحقیق و بررسی است و این است مکتب ما و عدالت اجتماعی ما درباره جنگ‌ها و برخورد با مخالفان که نسبت به افراد بی‌آزار عدالت و محبت و نسبت به افراد موذی عقوبت و جزای به مثل شود.دین اسلام حتی در مورد عبادت کردن نیز دستور به عدالت می‌دهد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «لاتکرهوا الی انفسکم العباده» (اصول کافی، ج2، ص86) یعنی:‌ عبادت را برخود تحمیل نکنید.در اسلام و قرآن، رعایت اعتدال و انصاف در تمام شئون حیات فردی و اجتماعی، در قصاص، در مدح و انتقاد، در انفاق، در مخارج، در محیط خانه، در اقتصاد، در کار، در توزیع و مصرف، به شدت مورد تأکید و سفارش واقع شده است.قرآن برای برپایی و استقرار عدالت در جامعه، مردم را به پیامبران ارجاع داده و فرموده است: «فأن تنازعتم فی شیئی فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله والیوم الاخر» (نسا/ 59)یعنی:‌ اگر در امری با هم نزاع داشتید به خدا و پیامبر رجوع کنید، اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، قابل ذکر است که در موارد دیگری که خطر انحراف از مرز عدالت و تجاوز به حقوق یک‌دیگر پیش می‌آید، باید به علمای عادل مراجعه کرد تا طبق حکم خدا فرمان دهند.معمولاً دو عامل مهم برای انحراف از مرز عدالت وجود دارد که قرآن به هر دوعامل توجه فرموده است: اولین عامل انحراف، حب ذات و علاقه‌ها و روابط است. قرآن در این باره می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنو کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیاً او فقیراً فالله اولی بهما» (نسا/ 135)یعنی:‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، گرچه به زیان خود شما یا والدین و بستگان تمام شود و مسأله فقیر بودن یا غنی بودن در گواهی دادن شما اثر نکند، زیرا خدا سزاوارتر است به این‌که از آن‌ها حمایت کند.یعنی مسئولیت شما فقط دفاع از حق است بدون هیچ‌گونه ملاحظه فامیلی یا اقتصادی این آیه به علاقه‌های خطرناک اشاره می‌کند که مبادا آن دوستی‌ها و مسائل عاطفی و فامیلی شما را از مرز عدالت دور کند. دومین عامل برای این‌که انسان در خط عدالت حرکت نکند، مسأله ناراحتی‌هایی است که انسان از فردی و یا گروهی می‌بیند و در این زمینه نیز قرآن می‌فرماید:«یا ایها الذین امنو کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی» (مائده/ 8) یعنی:‌‌ ای کسانی که ایمان دارید، برنامه شما قیام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمنی قومی سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌های سابق را تسویه نکنید و مکرراً فرمان می‌دهد که به عدالت رفتار کنید که به تقوی نزدیک‌تر است.در این آیه توجه خاصی به مسأله ناراحتی و گلایه‌ها و دشمنی‌هایی است که احیاناً در قضاوت و رفتار ما اثر می‌گذارد.کوتاه سخن آن‌که عمل‌کردن به عدالت و طبق معیارهای الهی حرکت کردن، کار سختی است که اولیا خدا در عمل به آن از خدا استمداد می‌کنند، و شاید مراد از صراطی که در قیامت از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است و باید همه ما از روی آن عبور کنیم، همین خط الهی در دنیاست که به راستی از مو باریک‌تر است.قرآن مجید برای پرهیز از انحراف از مرز عدالت صریحاً دستور می‌دهد: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لوعلی انفسکم»(نسا/135) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، هر چند به زیان شما تمام شود.

عدل یکی از صفات مهم حضرت حق به شمار می رود و اهمیت آن تا حدی است که در کنار مهم ترین صفت خداوند، یعنی توحید، قرار گرفته است و در کلام امامیه و معتزله،

یکی از اصول دین معرفی شده است.

در قرآن کریم ، مشتقات مادۀ « ظلم » و « عدل »بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش ،و ظلم نهی و سرزنش شده است .

ظلم در این آیات ، ٤١ مرتبه از خدای سبحان نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است:

« وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَعَدْلاً »

کلام پروردگارت با صدق و عدل سرانجام گرفته است.

در احادیث، عدل در کنار توحید و یکی از پایه های دین مطرح شده است . امام صادق (علیه السلام ) دراین باره چنین فرموده اند:

« إِنَّ أساسَ الدّینِ التَّوحیدُ وَالْعَدْلُ »

به درستی که اساس دین، توحید و عدل است.


دانلود با لینک مستقیم


عدل

تحقیق درباره دکتر علی شریعتی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره دکتر علی شریعتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

دکتر علی شریعتی : چگونه ناامید شوم، وقتی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی؟

 

دکتر علی شریعتی : اگر به فرض که هیچ دلیلی بر حقانیت و صلاحیت امام حسین(ع) نباشد، بعد آدم یک بار دعای عرفه بخواند، می‌شود به «حسین» ایمان نیاورد؟ نشناسدش؟ عاشقش نشود؟ دیوانه‌اش نشود؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟«حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی‌شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی‌دارد و هیچ آفریده‌ای به پای شباهت مخلوقات او نمی‌رسد....جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من، تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی‌ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.پسهرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛هرگاه اطاعتت کردم، قدردانی و تشکر کردی؛و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمتهایم افزودی؛و اینها همه چیست؟جز نعمت تمام و کمال و احسان بی‌پایان تو!؟... من کدام یک از نعمت‌های تو را می‌توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟... خدایا! الطاف خفیه‌ات و مهربانی‌های پنهانی‌ات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست....خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آن‌سان که انگار می‌بینمت.من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می‌کنم.خدایا!من را با تقوای خودت سعادتمند گردانو با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان.در قضایت خیرم را بخواهو قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکندو آنچه را که بازپس می‌نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند....پروردگار من!... من را از هول و هراس‌های دنیا و غم و اندوه‌های آخرت، رهایی ببخشو من را از شر آنان که در زمین ستم می‌کنند در امان بدار....خدایا!به که واگذارم می‌کنی؟به سوی که می‌فرستی‌ام؟به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من....ای توشه و توان سختی‌هایم!ای همدم تنهایی‌هایم!ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!ای ولی نعمت‌هایم‌!...ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو!...تو پناهگاه منی؛تو کهف منی؛تو مأمن منی؛وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و......اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودمو اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد....ای زنده!ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است....ای آنکه:با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم....ای آنکه:در بیماری خواندمش و شفایم داد؛در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛...من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردممن آنم که به بدی همت گماشتممن آنم که در جهالت غوطه‌ور شدممن آنم که غفلت کردممن آنم که پیمان بستم و شکستممن آنم که بدعهدی کردم ...و ... اکنون بازگشته‌ام.بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.پس تو در گذر ای خدای من!ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی‌رساندای آنکه از طاعت خلایق بی‌نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می‌دهد....معبود من!اینک من پیش روی توأم و در میان دست‌های تو.آقای من!بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم، نه ریسمانی که بدان بیاویزمو نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله‌بار زشتی و گناه با من است!؟انکار!؟چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم، به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟...خدای من!خواندمت، پاسخم گفتی؛از تو خواستم، عطایم کردی؛به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛خدایا!از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.از آستان مهرت نومیدمان مساز.آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.از درگاه خویشت ما را مران....ای خدای مهربان!بر من روزی حلالت را وسعت ببخشو جسم و دینم را سلامت بدارو خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کنو از آتش جهنم رهایم ساز....خدای من!اگر آنچه از تو خواسته‌ام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان نداردو اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد.یا رب! یا رب! یا رب!...خدای من!این منم و پستی و فرومایگی‌امو این تویی با بزرگی و کرامتتاز من این می‌سزد و از تو آن ......چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی....خدای من!تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم....خدای من!تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام....تو که این قدر دلسوز منی! ......خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد....خدای من!مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش....خدای من!چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی! ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....یا رب! یا رب! یا رب!».یا ثارالله یا سیدالشهداء یا اباعبدالله الحسین ادرکنی و اشفع لنا عند الله ...(برادران و خواهران! عاجزانه از شما التماس دعا دارم، دعا کنید خدای مهربان، حج و کربلا را روزی‌ام کند).

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره دکتر علی شریعتی

مقاله درباره زندگینامه دکتر شریعتی

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره زندگینامه دکتر شریعتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره زندگینامه دکتر شریعتی


مقاله درباره زندگینامه دکتر شریعتی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:28

مختصری از زندگینامه دکتر علی شریعتی

دکتر علی شریعتی سال 1327 به عضویت کانون نشر حقایق اسلامی در میآید که پدرش بنیان گذار آن بود.

مهر 1329 وارد دانشسرای مقدماتی مشهد میشود.علاقه داشت به تحصیل در دبیرستان ادامه دهد اما شاید به لحاظ موقعیت اقتصادی, پدرش مخالف بود. در سال دوم دانشسرا همزمان با اوج گیری نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق وارد فعالیت های سیاسی می شود. با محمد نخشب و دکتر کاظم سامی ( دانشجوی پزشکی دانشگاه مشهد) در نهضت خداپرستان ارتباط برقرار میکند.

سال 1331 از دانشسرا فارغ التحصیل میشود و در همان سال به استخدام اداره فرهنگ مشهد در می آید و در مدرسه کاتب پور احمد آباد مشهد شروع به کار میکند.سپس انجمن اسلامی دانش آموزان را در مشهد بنیان گذاری میکند. در همین سال کتاب مکتب واسطه را که متاثر از کتاب ایده آل بشر نوشته ی آشتیانی بود را تالیف میکند.
در سال 1332 به عضویت نهضت مقاومت ملی در می آید. و در سال 1333 موفق به اخذ دیپلم کامل ادبی میشود. سپس در دانشکده ادبیات مشهد پذیرفته میشود و تحصیلاتش را در رشته ادبیات فارسی ادامه میدهد.

سال 1337 از دانشکده ی ادبیات با احراز رتبه اول گروه زیان و ادبیات فارسی فارغ التحصیل می شود.

در 24 تیر همین سال با یکی از همکلاسان خود به نام بی بی فاطمه ( پوران ) شریعت رضوی ازدواج میکند.اوایل خرداد ماه 1338 به دلیل کسب رتبه اول با بورسیه دولتی راهی تحصیل در فرانسه میشود.در سال 1345 به عنوان استاد یار در دانشگاه تهران شروع به کار میکند. همکارانش به دلیل مختلف از او دل خوشی نداشتند حتی بعدها معلوم شد یکی از همکارانش جاسوسی وی زا برای ساواک میکرده.همیشه دوست داشت درخلوت بنویسد و همیشه بساط سیگار و چای را به همراه داشت. پسرعمویش می گوید :
هیچ چیز در زندگی او را از این خوشحالتر نمیکرد که جای خلوتی برای نوشتن بیابد
توجه به روستایان بخصوص کمک به زلزله زدگان طبس و فعالیت ها و سخنرانی های پرشورش برای جمع کمک مردم برای مردم طبس هیچ وقت از یادها نمیرود.
در سال 1347 سخنرانی هایش در حسینه ارشاد و دانشکده آغاز میشود و کتاب های اسلام شناسی و از هجرت تا وفات و توتم پرستی و کویر را به چاپ میرساند.
اواخر سال 1348 به سفر حج نایل می آید. در این سفر با آقایان غلامرضا سعیدی و مرتضی مطهری نیز حضور داشتند.

بعده ها ساواک جلوی تدریس وی را در دانشگاه میگیرد سپس او را مامور میکنند تا در بخش تحقیقات وزارت علوم مشغول به کار شود.آخرین سخنرانی دکتر شریعتی در ارشاد جمعه 19 آبان 1351 آخر ماه مبارک رمضان با عنوان مکتب اگزیستانسیالیسم ایراد گردید.
از اواخر همین سال زندگی مخفیانه دکتر شروع میشود که تا اول مهرماه 1352 ادامه می یابد. در این مدت در منزل خویشاوندان خود در تهران به طور مخفی زندگی میکند و سپس مدت 18 ماه را در زندان انفرادی به سر میبرد.چند ماه بعد حکم باز نشستگی وی را در سن 40 سالگی برای خانواده اش میفرستند.روز آخر سال 1353 به سفارش عبد اللطیف الخمیستی ( وزیر امور خارجه الجزیره و همکلاسی دکتر شریعتی) شاه دکتر شریعتی را آزاد میکند و دوران خانه نشینی دکتر آغاز میشود.

در این دوران برای کودکان و نوجوانان کتاب های برای ما و برای شما و برای دیگران و کدوتنبل را مینویسد تا با نام مستعار چاپ شود.از اواسط سال 1355 به طور جدی و پی گیر به فکر مهاجرت است


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره زندگینامه دکتر شریعتی