نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره منوچهری 150 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره منوچهری 150 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 145

 

در صفت بهار و مدح ابوالحسن

نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا

سجع متوازی

آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا

نام گلها تناسب دارد.

کبک ناقوس زن و شارک سنتور زنست فاخته نای زن و بط شده طنبور زنا

استعاره

پردة راست زند نارو بر شاخ چنار پردة باده زند قمری بر نارونا

استعاره

پوپوک پیکی نامه زده اندر سر خویش نامه گه باز کند، گه شکند برشکنا

تشبیه

نرگس تازه چو چاه ذقنی شد بمثل گر بود چاه ز دینار و ز نقره ذَقنا

تشبیه مشروط

چونکه زرّین قدحی در کف سیمین صنمی یا درخشنده چراغی بمیان پَرنا

تشبیه مرکب

وان گل سوسن مانندة جامی ز لبن ریخته مُعصَفرِ سوده میان لَبنا

جناس زائد

سال امسالین نوروز طربناکترست پار و پیرار همیدیدم، اندوهگنا

جناس زائد مکرر

دیوان، صص 1 و2

*********

همی ریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها همی سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها

سجع متوازی

زقَرقوبی بصحراها، فرو افکنده بالشها زبوقلمون بوادیها، فرو گسترده بسترها

استعاره

زده یاقوت رُمّانی، بصحراها به خرمنها فشانده مشک خرخیزی، ببستانها به زنبرها

استعاره

شکفته لالة نعمان، بسان خوب رخساران بمشک اندر زده دلها، بخون اندر زده سرها

تشبیه

چو حورانند نرگسها، همه سیمین طبق بر سر نهاده بر طبقها بر ز زرّ ساو ساغرها

تشبیه

بسان فالگویانند مرغان بر درختان بر نهاده پیش خویش اندر، پر از تصویر دفترها

استعاره از برگها

عروسانند پنداری بگرد مرز، پوشیده همه کفها بساغرها، همه سرها به افسرها

مصرع دوم استعاره دارد

زمین محراب داوودست، از بس سبزه، پنداری گشاده مرغکان بر شاخ چون داوود حنجرها

تلمیح دارد

خداوندیکه ناظم اوست، چون خورشید رخشنده زمشرقها بمغربها، زخاورها بخاورها

تشبیه- مصرع دوم کنایه از همة جهان

مه و خورشید سالاران گردون، اندرین بیعت نشستستند یکجا و نبشتستند محضرها

استعاره

فریش آن منظر میمون و آن فرخنده تر مخبر که منظرها ازوخوارند و درعارند مخبرها

جناس زائد

بهار نصرت و مجدی و اخلاقت ریاحینها بهشت حکمت وجودی وانگشتانت کوثرها

تنسیق صفات

بود آهنگ نعمتها، همه ساله بسوی تو بود آهنگ کشتیها، همه ساله بمعبرها

سجع متوازن

کف رادتو بازست و فرازست اینهمه کفها دربارت گشاده ست وببسته ست اینهمه درها

تضاد

بپیروزی و بهروزی، همی زی با دل افروزی بدولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخترها

تأیید و موازنه

دیوان، صص 2 و 3 و 4

*********

چو از زلف شب باز شد تابها فرو مرد قِندیل محرابها

استعاره

سپیده دم، از بیم سرمای سخت بپوشید بر کوه سِنجابها

استعاره

ابر زیر و بم شعرا عَشیّ قیس همی زد زننده به مضرابها

استعاره

«و کأس شربتُ علی لَذّه و اُخری تداویتُ منها بها»

ملمع

«لکی یَعلم النّاسُ انّی امرؤٌ اخذتُ المعیشهَ مِن بابها».

ملمع

دیوان، صص 4 و 5

*********

غرابا مزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا از عشیقا


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره منوچهری 150 ص

دانلود صفت دستور زبان 10 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود صفت دستور زبان 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc 

 

 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

تعداد صفحات : 12 صفحه

صفت (دستور زبان) صِفَت، واژه‌ای است که حالت و چگونگی چیزی یا واژه ای را برساند و اقسام آن از این قرار است : صفت فاعلی، صفت مفعولی، صفت تفضیلی و صفت نسبی.
برای واژه صفت که عربی است برابرهای فارسی «فروزه» و «چگون‌واژه» پیشنهاد شده است.
صفت فاعلی آن است که بر کنندهٔ کار یا دارندهٔ معنی دلالت کند و علامت آن عبارت است از : 1- " نده" که در پایان فعل امر می آید : پرسنده، خواهنده، شناسنده، بافنده 2- " ان " مثل : خواهان، پرسان، دمان، روان، دوان 3- " الف " که آن نیز در پایان فعل امر می آید، مثل : شکیبا، زیبا، خوانا، گویا، بینا، پویا 4- " ار " غالبا در آخر فعل ماضی می آید، مثل : خریدار، خواستار، برخوردار، نامردار، گرفتار 5- " گار " که بیشتر در آخر فعل امر و ماضی می آید، مثل : آموزگار، پرهیزگار، آمرزگار، آفریدگار 6- " کار " که غالبا به آخر اسم معنی ملحق می‌شود، مثل : ستمکار، فراموشکار 7- " گر " در آخر اسم معنی می آید، مثل : پیروزگر، دادگر، بیدادگر صفت فاعلی که به " نده " ختم شود، غالبا در عمل و صفت غیر ثابت استعمال می‌شود، مثل : رونده، یعنی کسی که عمل رفتن را انجام می‌دهد صفاتی که به " ان " ختم می‌شود، بیشتر معنی حال را می‌دهد : سوزان، نالان، روان، دوان صفاتی که به " الف " ختم می‌شود، حالت ثابت را می رساند، مثل : دانا لغاتی که به " گار، کار، گر " ختم می‌شود مبالغه را می رساند مثل : آموزگار، ستمکار، ستمگر "گار" همیشه بعد از کلماتی که از فعل مشتق می‌شود می آید ولی " کار " پس از اسم معنی و غیر مشتق به کار می‌رود .
" گر " در غیر اسم معنی، شغل را می رساند، مانند : آهنگر و این جز صفات فاعلی نیست .
ترکیب صفت فاعلی صفت فاعلی چهار قسم دارد : 1- حالت اضافی که صفت، به مابعد ِ خود اضافه می‌شود : فزایندهٔ باد آوردگاه فشانندهٔ خون ز ابر سیاه 2- با تقدّم صفت و حذف کسرهٔ اضافه : جهاندار محمود ِ گیرنده شهر ز شادی به هرکس رساننده بهر 3- با تاخیر صفت بدون آن که در آن تغییری رخ دهد : منم گفت یزدان پرستنده شاه مرا ایزد پاک داد این کلاه 4- با تاخیر صفت و حذف علامت صفت " نده " مانند سرافراز، گردن فراز که سرفرازنده و گردن فرازنده بوده و این کار قیاسی است .
هرگاه صفت فاعلی با مفعول یا یکی از قیود مثل : بیش، کم، بسیار، پیش، پس و نظایر آن ترکیب شود علامت صفت حذف می‌شود مثل : کامجوی، پیش گوی، کم گوی، بسیار دان، پیشرو، پس رو صفای که به " ان " ختم می‌شود، هرگاه مکرر شود، ممکن است علامت صفت را از اول حذف کنند، مثل : لرزلرزان، جنب جنبان، پرس پرسان، کش کشان صفت مفعولی صفت مفعولی بر آنچه فعل بر او واقع شده باشد، دلالت می‌کند، مانند : پوشیده، برده.
یعنی آنچه، پوشیدن و بردن بر او واقع شده باشد و علامت آن " ه " ماقبل مفتوح است که در آخر فعل ماضی در می آید .
ترکیبات صفع مفعولی از این قرار است : 1- آن که صفت را مقدم داشته، اضافه کنند، مانند : پرودهٔ نعمت، آلودهٔ منت .
2- با تقدیم صفت و حذف حرکت اضافه، مانند : آلوده نظر 3- آن که صفت را در آخر آورند و هیچ تغییری ندهند، مثل : خوا آلوده، شراب آلوده 4- مانند نوع سوم ولی با حذف علامت صفت، مثل : خاک آلود، نعمت پرورد، دستپحت 5- با تاخیر صفت و حذف " ده " از پایان آن، چنانکه به ترکیب صفت فاعلی شبیه باشد : پناه پرور، دست پرور هر گاه بخواهند صفت مفعولی را که تخفیف یافته، جمع ببندند آن را به حال اول بر می گردانند، مثلاً : دست پروردگان ولی در تخفیف صفت فاعلی برگردانیدن به حال اصلی لازم نیست، مثل : گردنکشان، سرافرازان، نامداران صفت تفضیلی صفت تفضیلی، آن است که در آخر آن لفط " تر " افزوده شود و مفاد آن، ترجیح موصوف است بر شخص دیگر که در وجود صفت با او شریک و همتاست و آن تنها به آخر صفت و کلماتی که در معنی صفت باشد، پیوسته شود، مانند : گوینده تر، شتابنده تر، فزاینده تر، گریانده تر، مردتر، برتر صفت تفضیلی به یکی از سه طریق زیر استعمال می‌شود : 1- با " از " : خرد از مال سودمندتر است .
2- با " که" : دانش، بهتر که مال.
سیرت، پسندیده تر که صورت .
3- با اضافه، چنانکه گوییم : تواناتر ِ مردم کسی است که دانایی او فزونتر باشد .

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود صفت دستور زبان 10 ص