نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

متن کامل قصص قران

اختصاصی از نیک فایل متن کامل قصص قران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خلقت آدم

خدای متعال زمین را در دو روز آفرید، و در آن کوه ها قرار داد، و آنرا در میان همة کرات پر برکت نمود و در چهار روز رزق هر جنبندة محتاج روزی را تقدیر کرد، آنگاه بآسمان که در آن موقع بصورت گازی بود بپرداخت، پس آسمان و زمین را گفت باید خواه ناخواه بیایید، گفتند از سر طاعت و فرمانبرداری آمدیم.

آنگاه بعرش پرداخت و آفتاب و ماه را مسخر فرمود، و آن دو را محکوم کرد تا هر یک برای مدتی معین بجریان بیفتد، آنگاه فرشتگان را که همواره او را با حمد او تسبیح می گویند و اسم او را تقدیس و او را به خلوص عبادت می کنند بیافرید.

و سپس اراده و مشیتش تعلق گرفت و حکمتش اقتضا کرد که آدم و ذریة او را بیافریند تا در زمین ساکن گشته و آنرا را آبادان سازند، ملائک را از تصمیم خود خبر داد که بزودی مخلوق دیگری خلق میکند که در زمین به تکاپو برخیزند و بهر سویش روان شوند، و نسل خود را در اطراف آن بپراکنند، و از روئیدنیهایش بخورند و خیراتی را که در شکم آن است استخراج کنند و دسته دسته جانشین یکدیگر شوند.

ملائکه که خداوند ایشان را برای عبادت برگزید و نعمت خود را بر آنان فراوان کرده و مشمول فضل خود قرارشان داده و بخوشنودی خود موفقشان فرموده و بسوی اطاعت خود هدایتشان کرده بود چون این خبر را شنیدند ترسیدند مبادا این تصمیم جهت تقصیری اتخاذ شده باشد که از آنان سر زده، و یا فردی از افراد ایشان مخالفتی کرده باشد.

لذا بدون درنگ در مقام تبرئه خود بر آمده گفتند چگونه خواهی بندگانی غیر ما خلق کنی و حال آنکه ما همواره بحمد تو تسبیح گوی تو بوده و ترا تقدیس می کرده ایم؟ علاوه این بندگانی که می خواهی خلق کنی و در زمین خلیفه خود قرارشان دهی بطور مسلم بر سر آن منافعی که تو در زمین قرار داده ای اختلاف خواهند کرد، و در ربودن آن از یکدیگر فساد برخواهند انگیخت و خونهایی بسیار خواهند ریخت و جان هایی پاک و بی گناهی را نابود و تباه خواهند ساخت.

فرشتگان این گفتار را بمنظور بر طرف ساختن شبهه و وسوسه بمیان آوردند، و یا باین امید آن را پیش کشیدند که شاید بدین وسیله خود را خلیفه در زمین کنند، چون فکر می کردند که ایشان از هر جنس جنبنده دیگر در رعایت نعمت خداوند سبقت داشته و بمعرفت حق او اولی هستند، نه این که در حکمت خدا شک داشته و خواسته باشند باین وسیله عمل خداوند را ناپسند دانسته و یا خلیفة او و ذریة او را عیب جویی کرده باشند، چون فرشتگان اولیاء خدا و مقربین درگاه او و بندگان محترم اویند، و هرگز خلاف گفته او کلامی ندارند و همواره بفرمان او عمل می کنند. لذا خدایتعالی هم جوابی که بایشان داد جوابی بود که شبهة ایشان را برطرف سازد، و دلهایشان را آرامش بخشد.

خدای تعالی فرمود: من در این باره مصالحی می بینم که شما بدان وقوفی ندارید پس بزودی نسلی را که خواسته ام خلیفة من باشند[1] پدید آورم، و شما هم بزودی بحکمت آن واقف خواهید شد، و آن مصالحی را که بر شما پوشیده بود درک خواهید نمود پس وقتی پیکرة او را پرداخته و از روح خود در آن پیکره دمیدم شما بی درنگ در برابرش بسجده در آئید. «فإذا سوَّیته و نفخت فیه من روحی فقَعوا له ساجدین».

خدایتعالی پیکرة آدم را از گلی خام و ریخته شده معتدل و موزون خلق فرمود آنگاه از روح خود در آن دمید، و جان در همه جای آن پیکر دویدن گرفت انسانی تمام عیار و کامل شد، سپس ملائکه را دستور داد تا او را سجده کنند، همه با خضوع فرمان پروردگار خود را اطاعت نموده نزد آدم آمدند، و او را تعظیم کرده صورت ها بخاک نهادند.

از میان ایشان تنها ابلیس فرمان خدای را عصیان کرده و از فرمانبرداری او سر پیچید، آری از خضوع در برابر آدم استکبار کرده و از کافران شد.

خداوند از او سبب امتناع و حکمت تخلفش را سوال کرده پرسید: چه چیز را ترا از سجده در برابر کسی که من بدست قدرت آفریدم باز داشت؟ آیا استکبار کردی یا آنکه خود بزرگتر از آنی که مرا اطاعت کنی؟» ابلیس که خود را از جهت گوهرة ذات بهتر از آدم می پنداشت و خیال میکرد هیچ موجودی بقدر و منزلت او نیست در جواب گفت «من از او برترم، تو مرا از آتش و او را از خاک آفریدی».

بهمین صراحت عصیان و مخالفت و بهتان خود را آشکار ساخت، و از امر خدا سر باز زده از سجده برای کسی که دست قدرت اویش آفرید استنکاف ورزید و کافر گشت.

خداوند او را بخاطر عصیان و مخالفتش مجازات نموده به وی فرمود: «از بهشت بیرون شو که تو راندة درگاهی، و دوری از رحمت من تا روز جزا بر تو است» «فاخرج فانّک رجیم و إنَّ علیک لعنتی إلی یوم الدِّین»

ابلیس از پروردگارش درخواست کرد که او را تا روز قیامت زنده بدارد، خداوند در جوابش فرمود: «آری تو تا روزی معلوم و زمانی معین مهلت داری» ابلیس بجای این که فضل خدایرا را که درخواستش را اجابت فرموده و آرزویش را تحقق داد شکرگزاری کند کفران نعمت نموده و گفت: بخاطر این که مرا گمراه ساختی من به یقین بر سر صراط مستقیم و راه راست تو بانتظار بندگانت می نشینم و برای گمراه ساختن ایشان کمین کرده و دراین باره منتهی کوشش خود را بکار می برم «از پیش و پشت سر» و راست و چپشان درآمده اغفالشان می نمایم و کاری خواهم کرد که تو بیشتر ایشانرا وظیفه شناس و شکرگزار نیابی».

 


دانلود با لینک مستقیم


متن کامل قصص قران

بلاغت قران 1

اختصاصی از نیک فایل بلاغت قران 1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بلاغت قران 1


بلاغت قران 1

 

 

 

شامل نیمسالهای:

نیمسال اول 89-88

نیمسال دوم 89-88

تابستان 89

نیمسال اول 90-89 + با پاسخنامه

نیمسال دوم 90-89 + با پاسخنامه

تابستان 90

نیمسال اول 91-90 + با پاسخنامه

نیمسال دوم 91-90 + با پاسخنامه

نیمسال اول 92-91 + با پاسخنامه

نیمسال اول 93-92 + با پاسخنامه

نیمسال دوم 93-92 + با پاسخنامه


دانلود با لینک مستقیم


بلاغت قران 1

تاثیر قران در پیدایش علوم زبان عربی

اختصاصی از نیک فایل تاثیر قران در پیدایش علوم زبان عربی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تاثیر قران در پیدایش علوم زبان عربی


تاثیر قران در پیدایش علوم زبان عربی

 

 

 

شامل نیمسالهای:

نیمسال اول 89-88

نیمسال دوم 89-88

تابستان 89

نیمسال دوم 90-89

تابستان 90

نیمسال اول 91-90

نیمسال دوم 91-90 + با پاسخنامه

نیمسال اول 93-92 + با پاسخنامه

نیمسال اول 94-93 + با پاسخنامه

نیمسال دوم 94-93 + با پاسخنامه

 


دانلود با لینک مستقیم


تاثیر قران در پیدایش علوم زبان عربی

تحقیق در مورد ایمان در قران

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد ایمان در قران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ایمان در قران


تحقیق در مورد ایمان در قران

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه36

 

فهرست مطالب

راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول ایمان(

ایمان به قرآن

دلایل نقلی:

دلایل عقلی:

ایمان نورانی و ظلمانی


 

ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش  وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1][1]

در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2][2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان  را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3][3].››

یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ایمان در قران

تحقیق در مورد رابطه قران بدون ویرایش

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد رابطه قران بدون ویرایش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رابطه قران بدون ویرایش


تحقیق در مورد رابطه قران بدون ویرایش

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه27

فهرست:

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی

 

رابطه انسانهاباقرآن

 

اوصاف و ویژگیهای قرآن

 

-     اندیشه با قرآن:

 

-      اندیشه درقرآن:

 

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی

 

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی احیاء العلوم غزالی

نیز باید دانست که این خواطر همه حادث و جدیدند و هر حادثه باعث و موجدی می‌خواهد که به اختلاف نوع حوادث اسباب و علل نیز مختلف می‌باشند، این است که شریعت اسلام به ما می‌گوید:
نیز باید دانست که این خواطر همه حادث و جدیدند و هر حادثه باعث و موجدی می‌خواهد که به اختلاف نوع حوادث اسباب و علل نیز مختلف می‌باشند، این است که شریعت اسلام به ما می‌گوید

دنیا دار اسباب است و خدا هیچ کاری را بدون سبب و وسائط اجرا نمی‌کند و معمول فرع علت است و این هم ناموس مهم و بزرگ خداوند است که مسببات را بر اسباب منوط و متفرع کرده است.

بنابر این سبب داعی به سوی کار خوب را فرشته گویند و فرشته مخلوقی است که وظیفه او افاضه خیر بر مخلوقات و افاده علم و معرفت و کشف حقیقت بر انسان است و اوست که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و خداوند او را مخصوص این کارها آفریده است و شیطان مخلوقی است که درست نقطه مقابل فرشته خلق شده است و برای کارهای ضد کارهای فرشته است. قلبن انسانی میان کشمکش فرشته و دیو گرفتار است چنانکه پیامبراکرم(ص) فرمود:

در قلب آدمی همیشه دو احساس عارض می‌شود یکی از طرف فرشته که احساس کار خوب و تصدیق به حق است و آن کس که این احساس را در قلب خود یافت بداند که تفضل خداوند شامل حال او شده و هماندم سپاسگذار شود و خدا را شکر کند. ودیگر احساس از طرف دیو است که احساس کار بد و تکذیب حق و حقیقت است و هر کس آن را در قلب خود احساس کرد باید فورا به خدا پناه برد که او را از شر شیطان محفوظ دارد زیرا:

خداوند فرموده:
«دیو به شما وعده فقر و بی‌چیزی داده و امر به فحشاء می‌کند ولی خداوند به شما وعده عفو و بخشش و فضل و رحمت از طرف خود می‌دهد».
تفصیل این بیان در کتاب شرح (عجایب قلب) تصنیف غزالی مفصلا ذکر شده است.

در این صورت معلوم شد که کشفیات جدید دانشمندان غرب راجع به روح کاملا مصداق دین اسلام است! زیرا مطابق بیانات روح هر گونه رای و علم و معرفت و خوبی و بدی که برای انسان حادث و حاصل می‌شود همه و همه ناشی از القائات ارواح طیبه یا خبیثه است که پیغمبر اسلام هزار و سیصد سال قبل از این همین بیان را فرموده است و می‌توان آن را یکی از معجزه‌های بزرگ او دانست زیرا در قرآن می‌فرماید:

بزودی ما آیات آفرینش خود را در آفاق و انفس به مردم ارائه خواهیم داد.
و البته کشفیات طبیعی و ترقیات مادی بشر همه نمایش آفاقی آفرینش است و کشفیات روحی و عجائب بیانات ارواح همه نمایش انفسی آفرینش است.
و بسی جای تعجب است که ملل غرب با آنکه اعتقاد به قرآن و دین اسلام ندارند و به چیزهایی معتقد شده‌اند که حقیقت اسلام است!

ای کاش مسلمین دنیا هم خود آگاه شده و به وسیله سیر آفاق و انفس به کشفیات و ترقیات حیرت کن عقل که امروزه ملل غرب در سایه سعی و کوشش و جد و جهد یافته‌اند نائل می‌گردیدند؟!

دنباله افادات روح

در کتاب مذهب روحانی ص 112 بعضی افادات روح را ذکر کرده که مطالعه آن بسیار شیرین و فرح‌بخش است:
سوال از روح: چرا بعضی سیطلهای با علم و معرفت و نیکو خصال، از عهده ارتباط و مکالمه با ارواح بر نمی‌آیند و نمی‌توانند؟!

جواب روح: می‌توان گفت که این عدم ارتباط، تقاص گناهان گذشته آنها است و از کجا که در قلب این نوع مردم خودخواهی و کبریاء موجود نباشد؟
سوال: آیا انسان کامل روی زمین وجود دارد؟

جواب: شما هرگز به ظاهر فضائل انسانی گول نخورید، زیرا هزاران عیب در پس آن فضائل پنهان است! شما هر کس را که مردم آزار نیست و با مردم سلوک و معامله صحیح دارد خوب و کامل می‌دانید، آیا هیچ خیال نمی‌کنید که این صفات خوب به خودخواهی و کبریاء هم مشوب باشد؟

آیا در باطن او هیچ نوع حسد و کینه نیست که به چشم شما ظاهر نمی‌شود؟
در حالی که بهترین طریق برای طرد و دور کردن ارواح شریره همانا سعی در تقرب به طبیعت ارواح طیبه است.

آیا در باطن او هیچ نوع حسد و کینه نیست که به چشم شما ظاهر نمی‌شود؟

در حالی که بهترین طریق برای طرد و دور کردن ارواح شریره همانا سعی در تقرب به طبیعت ارواح طیبه است.

سوال: آیا می‌توان از طریق ارشاد و اصلاح ارواح شریره، از آسیب و شر آنها محفوظ ماند؟
جواب: شک نیست و کمتر کسی فکر در این کار کرده و نمی‌داند که این وظیفه مهم اوست که باید با کمال دقت و محبت اقدام به این وظیفه نماید، زیرا با مختصر نصیحتی می‌توانید حس ندامت و پشیمانی را در روح شریره تحریک نمائید و راه اصلاح و ترقی برای او باز کنید.
سوال: چگونه انسان می‌تواند چنین کاری که بزرگتر و مهمتر از کارهای ارواح ملکوتی است انجام بدهد؟

جواب: ارواح شریره برای مقاصد پست و ارتکاب اعمال زشت تقرب با انسان را مایلند، همین دید که شخص در ارشاد و هدایت او سعی دارد ابتدا می‌خندد و مسخره می‌کند و هیچ استفاده نکرده و در او اثر نمی‌کند! ولی همین که وسیط زیرک و هوشیار شروع به نصیحت و پند و اندرز او نماید ناچار کلام او موثر شده و تدریجا باعث آگاهی و تنبه روح شریره می‌شود!

مقصود این نیست که انسان دارای سلطه و اقتدار و برتری بر ارواح ملکوتی است، بلکه سخنان انسان بیشتر با مذاق و طبیعت ارواح سفلی و شریر موافق است و این خود دلیل بر ارتباط ثابت میان عموم ارواح به اختلاف طبقات است.

سوال: آیا استیلاء روح شریر بر جسد انسان یک نوع جنون برای آدمی شمرده نمی‌شود؟
جواب: چرا- ولی با جنون عادی به کلی متفاوت است، زیرا در بیمارستانها این نوع دیوانه‌ها بسیارند که از طریق معلجه ادبی و روحانی و طرد ارواح شریره می‌توان آنها را معالجه کرد ولی اطبا آنها را از طریق جسد و جسم معالجه می‌کنند و این خود غالبا منتهی به جنون حقیقی می‌شود، در صورتی که اگر اطبا اصول روحانیت و روح را می‌دانستند، برای معالجه این

گونه مرضی هیچ نوع زحمتی نداشته و قطعا موفق می‌شدند!
سوال: به عقیده بعضی مردم، بهترین راه برای دفع خطر ارواح شریره آن است که از عمل وساطت جلوگیری کرده و اجتماعات روحی و مجامع روحانی را از بین ببرند تا ارتباط و نزدیک شدن ارواح شریره با انسان حاصل نشود.
عقیده شما چیست؟

جواب: فرضا که بتوان از عملیات وسیطها جلوگیری کرد ولی از تجلیات بدیهی و بلا واسطه که به دست ارواح را مستاصل کند و مانع از تظاهرات و تجلیات آنها گردد و اگر چنین تصور کنند که می‌توانند از کارهای پنهانی روح جلوگیری کنند به عین به بچه مانند که چشم خود را روی هم گذارد و تصور کند که هیچ کس او را نمی‌بیند و در حقیقت در کمال جهالت و نادانی است که بعضی اشخاص هستند که چون به واسطه سوء استفاده از ارواح دچار آسیب و آزار می‌شوند، پیش خود تصور و خیال استیصال ارواح می‌نمایند! در حالی که اگر در عوض آن خیال، به اصول ارتباط با ارواح آشنا شده و حسن نیت به خرج می‌دادند، بهترین وسیله برای دفع همه آزار و آسیبهای روح بود، سهل است بلکه همه نوع استفادات معنوی از آنها می‌کردند...

مطابقه بیانات روح با قرآن

از بیانات روح مذکور معلوم می‌شود که ارواح مجرد نمی‌توانند به وسیله ارواح متجسد یعنی انسان تهذیب شوند و علت توسل ارواح شریره به آدمی و حتی آزار و آسیب آنها نیز همان احتیاج و امید تهذیب است.
در حالی که قبل از این کشفیات روحی امکان این امر غیر قابل قبول بوده و تصور عملی شدن ارتباط واضح و علنی ارواح مجرد با ارواح متجسد و اسیر در ماده به خاطر احدی خطور نمی‌کرد.

زیرا ارواح مجرد که ماده را ترک کرده و همه جای دنیا را دیده و سیاحت کرده‌اند و خیلی از حقایق را به واسطه حالت تجرد و دور بودن از مادیات فهمیده و شناخته‌اند، چگونه می‌توانند از ارواح آدمی که اسیر زندان بدن و غوطه‌ور در دریای جهل و ماده‌پرستی است استفاده کرده و مهذب شوند؟!

و گمان نمی‌رود در دایره فکر انسان مجالی برای این امکان و تصور بوده و شاید حالا هم که این فکر مورد پیدا کرده و پا به مرحله عمل و امکان می‌گذارد نسبت به بعضی ارواح پست و سفلی است که حقایق را نشناخته؟ و همان طور که در این دنیا کور بودند در عالم دیگر هم کور هستند. به این جهت احتیاج به استفاده از ارواح آدمی که اسیر ماده است، دارند! وگرنه نسبت به ارواحی که به مرحله یقین رسیده و حقایق وراء طبیعت را در عالم ارواح دیده‌اند جای این تصور نیست.
آری- شکی نیست که احتیاج ارواح مجرد به تهذیب خویش به وسیله انسان انحصار به ارواح پست و شریر دارد، چنان که در قرآن در موضوع ارواح جسته از قول آنها می‌گوید:
«وقتی که ما آیات قرآن را شنیدیم، فهمیدیم که ما را به رشد و کمال هدایت می‌کند، از این جهت به آن ایمان آوردیم و دیگر به خدا شرک نیاورده و برای او فرزند و شریک قائل نیستیم و آنچه سفهاء ما به ما گفتند همه دروغ و شرک به خدا بود...»

و نیز در سابق بر قول روح شخص بخیل برای شما شرح دادیم که با آن که مرده بود تصور مرگ درباره خود نمی‌کرد و هنوز علاقه به مال دنیا داشت و مطالبه اموال خود را از ورثه می‌کرد و معلوم شد که تجرد و خروج او از این دنیا باعث تجرد او از علایق دنیوی و مادی نشده است.
همین طور روی شخص شریری که تسلی خود را در اذیت مردم می‌دانست، اینها همه دلیل است بر آنکه ارواح به صرف تجرد و رحلت از دنیا پاک نمی‌شوند و ریاضت و توسل با ارواح

آدمهای مهذب باعث تهذیب آنها ممکن است بشود و بر طبق آن در قرآن است که:
«آنها که در این دنیا کور و گمراهند در عالم دیگر نیز کور و گمراه خواهند بود...»
پس بدا به حال زنده‌ها که در دوره کوتاه زندگانی خود عمر را غنیمت نشمرده و در پی تهذیب خویش بر نیامده در دریای گمراهی و نادانی غوطه‌ور شدند و چون غرق در مادیات و شهوات و صفات رذیله مانند حرص و طمع و حسد و ظلم و جور بودند! مورد آسیب و وسوسه ارواح شریره شدند و به طوری روح دیو شریر در آنها نفوذ و رسوخ پیدا کرد که در تمام عملیات خود تابع هوی و هوس شیطانی شدند! چنان که روح از وسیطها مطیع روح شریر شیطانی شده و او را اغواء و گمراه می‌کرد و وادار به عملیات بد می‌نمود و بر طبق این اکتشاف در قرآن است که:

«جمعی از مردان بد طایفه از ارواح دیو و شیطان و جن پناه برده‌اند و جز ضلالت چیزی نیافتند.»

در واقع بیانات روح که جزء افادات ارواح ذکر کردیم، مخصوصا این جمله که:
«به ظاهر فضیلتش خوب است مغرور نشوید زیرا غالبا در زیر این فضایل عیوبی مختفی است و غالب آن فضایل با غرور و چون بدی ملکه آنها شده نمی‌توانند از خود دور کنند و در عالم ارواح نیز اسیر و محاط به اعمال بد خود بوده و به تاحصین و مشفقین خود می‌گویند:
ما صدق بیان و گفتار شما را دانستیم و نتیجه کار بد خود را دیدیم! اما چه کنیم که عمل بد بر ما مسلط شد! و محیط خانواده و زندگانی و برادران و دوستان ما نیز مزید بر علت و شریک ضلالت ما شدند. این است که اعمال ما حالا مانند غل و زنجیر در گردن ما است و از جلو و عقب سد بسته، نه راه پیش داریم و نه راه پس که خود را از مهلکه نجات دهیم و نتیجه تاثیرات سوء تربیت محیط و پیشوایان خود را امروز مشاهده می‌کنیم...»
«نامه عمل هر کس را به دست او می‌دهند و به او می‌گویند بگیر و بخوان. این است صورت ثبت اعمال تو در دنیا! و تنها همان نفس خودت گواه و شاهد صدق و صحت این نامه است».
در جای دیگر می‌فرماید:
«باید روزی که هر کس نتیجه عمل خود را می‌یابد اگر عمل خوب داشته باشد، زود حاضر برای اخذ نتیجه می‌شود، ولی اگر عمل بد داشته باشد آرزو می‌کند که ای کاش میان زمان عمل با وقت ظهور نتیجه مدتها فاصله بود...»
منابع
1. عبید، رئوف، انسان روح است نه جسد، ترجمه زین العابدین کاظمی خلخالی، چاپ هشتم ، تهران انتشارات دنیای کتاب ،1371
2. آموزگار، حبیب الله عالم ارواح، چاپ نهم، تهران انتشارات اقبال، 1375

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رابطه انسانهاباقرآن

 

قرآن، کتاب انسان سازى است، کتابى براى هدایت انسان به سوى سعادت و کمال، در همه ادوار حیات انسان و براى همه ابعاد حیات او و کتابى که انسان فرو رفته در ظلمت ها را، به نور، رهبرى مى کند. این نوشتار، کوششى است براى شناساندن قرآن از زبان على (ع) که در کتاب شریف نهج البلاغه تبلى پیدا کرده است؟ نهج البلاغه اى که برادر قرآن نام گرفته است.

نهج البلاغه، تولد یافته از قرآن است، لذا بهترین شناخت و عالى ترین ارتباط با قرآن و بهره گیرى از آن را در مکتب نهج البلاغه مى توان آموخت. در نهج البلاغه، درباره قرآن و تمسک! به آن، از جهات مختلف سخن به میان آمده است که برخى از آنها عبارت اند از: 

 

اوصاف و ویژگیهای قرآن

قرآن کتابى است که تاریخ انقضایى براى آن نیست کاربرد همه علوم و دانش هاى بشرى تا جایى است که زندگى دنیایى وجود دارد و پس از کوچ از سراى طبیعت و ماده، کاربرد خود را از دست مى دهند. علم یزشکى تا آنجا کاربرد دارد که بدنى در میان، باشد، اما ازآنجا که روح انسان ابدى است و قرآن، کتاب جان و روح آدمى است، لذا براى او در همه ادوار حیاتش، سخن دارد. از این رو، قرآن در زبان امیرالمؤمنین چنین توصیف مى شود: "لاتفنى عجائبه، ولاتنقضى غرأئبه ولاتکشف الظلمات الابه " عجایب آن از بین نمى رود، شگفتى هایش پایان نمى پذیرد، ظلمت ها جز بدان برطرف نمى شود"ا و در جاى دیگر مى فرماید: "ناطق لایخبأ لسانه، و بیت لاتهدم ارکانه ناطقى است که هیچ گاه زبانش کند نمى گردد و سرایى است که پایه هایش ویران نمى شود2 انسان، هر قدر در مراتب کمالى خود بالا رود، قرآن براى او حرف دارد و چون قرآن نازل شده از نزد حضرت حق گویا آنان(کسانی که قرآنها را ر خدمت خود می گیرند) پیشوایان کتاب هستند و کتاب امام آنها نیست خداوند کتابى- که هدایتکر است-فرو فرستاد که درآن خیر و شر را بیان فرموده؟ پس راه خیر را بکیرید ات شوید و از طریق شر دورى گزینید تا به مقصد برسید هدایت قرآن، برنامه اى است که براى زندگى مادی و معنوى انسان ارائه مى کند. خیرآن، آن چیزی است که انسان را به کمالش برساند و او را شکوفا کند و شرآن، چیزى است که موجب کاستى در شخصیت او شود. قرآن ریسمان الهى و وسیله امن خداوند است: "فانه حبل الله المتین و سببه الامین " قرآن، ریسمان محکم خداوند و وسیله امنیت بخش اوست تعبیر ریسمان، تعبیر ظریفى است، زیرا کاربرد ریسمان در گذشته، براى آن بود که چیزى را به وسیله آن ازته چاه تاریک! به بالا می آوردند. اینجا نیز حضرت، قرآن را به ریسمان تشبیه مى کند. قرآن وسیله اى است از طرف خداوند تا انسانهاى زندانى شده در جاه تعلقات طبیعت را به عالم نور بالا آورد، منتهى، به شرط آن که به این ریسمان جنگ زنند. قرآن کتاب دل است: "و فیه ربیع القلب... و ما للقلب جلاء غیره؟ بهار دلها در قرآن است ... و جللأیى براى دل انسان جز قرآن نیست ". قرآن، دلهاى مرده و منجمد را به زندگى معنوى و زیبایى اخلاق و شکوفایى وجودى مى رساند و دلى را که زنگار گناه و انحراف در آن نقش بسته، تنها با قرآن، صفا و جلا مى یابد

 

 

 

 

رابطه انسانهاباقرآن

رابطه انسان با قرآن، از دو جهت قابل ارزیابى است: رابطه فکرى و رابطه عملى. امارابطه فکرى باقرآن ازطریق اندیشه در قرآن حاصل مى شود.

 

1-      اندیشه درقرآن:

دستور خود این کتاب مقدست است که « افلا نتدبرون القرآن؛ آیا در قرآن تدبر و اندیشه نمی کنند» قرآن، به تعبیر نهج البلاغه، «چشمه های علم در آن قرار گرفته است» و همان طور که در سطح زمین آبهای جاری داریم و در دل آن، منابع فراوانی از آب وجود دارد قرآن نیز در سطح ظاهر خود معارف و علومی دارد که لازم است با تدبر همراه صفای قلب ، به منابع و چشمه های پنهان در قرآن دست یافت و از طرفی تفکر در قرآن باید به شکلی جمعی و هندسی باشد نه بریده  غیر نظام مند؛ یعنی بایسته است بی آن که ارتباط آیه ای را از سایر آیات یا از قبل و بعد آن قطع کنیم، به تدبر در آن بنشینیم و آیه را در مجموعه آیات و فرهنگ قرآن باید تفسیر نمود و به پیام آن گوش داد :

«کتاب الله.... ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض و لا یختلف فی الله؛ کتاب خدا ... بخشی از آن از بخش دیگر سخن می گوید و پاره ای از آن ، بر پاره ای دیگر شهادت می دهد و اختلافی در آن نیست»

 

 

 

 

2-     اندیشه با قرآن:

چنانچه پذیرفته باشیم قرآن کتاب نازل شده از طرف خداوند علیم قدیر است، دیگر نباید در حقانیت آموزه های آن هیچ تردیدی روا داشت؛ از این رو، به جای آن که قرآن را در خدمت موجودیت های ذهنی و آوایی خود تفسیر و تأویل کنیم، باید اندیشه های خود را با قرآن محک زده و درستی و نادرستی آن را شناسایی کنیم. این نوع کنش و رفتار در نهج البلاغه چنین بیان می شود: و اقیموا علیه آرائکم و استغشوا فه أهو ائکم؛ در برابر آن آرا و نظریه های خودتان را متهم به خطا کنید و نظرهای خودتان را مغشوش و معیوب انگارید» 8 و در جای دیگر است: کأنهم ائمة الکتاب و لیس الکتاب امامهم؛

 

عدم جدایى قرآن از اهل بیت (ع)

قرآن، کتابى است که باید تعلیم داده شود و مقاصدآن برای مردم و بندگان خدا تبیین گردد. همان طور که کتاب طب بدون طبیب نمى شود، قرآن هم بدون معلم نمى شود و اولین معلم آن، خود رسول الله )ص( است، زیرا او به نص آیه دوم سوره جمعه، تعلیم دهنده قرآن است و از خود این آیه به دست مى آید که متعلم باید قرآن را فرا کرفته و خود، معلم دیکران باشد. پس، بعد از رسول خدا (ص) قرآن بدون معلم نمى تواند باشد و معلم آن اهل بیت هستند. در نهج البلاغه مى خوانیم: "هذا القرآن انما هو خط مستور بین الدفتین لاینطق بلسان و لابد له من ترجمان، این قرآن خطوطى است که در میان جلد ینهان است، با زبان سخن نمى گوید و نیازمند به ترجمان است11 بهم علم الکتاب و به علموا، و بهم قام الکتاب و به قاموا قرآن، به وسیله آنها (اولیاى خدا) فهمیده مى شود و آنها نیز به وسیله قرآن مى فهمند. قرآن به وسیله آنها برپاست، همان گونه که آنها به وسیله قرآن برپا هستند. 12

 

انس با قرآن وآثارآن

در خطبه همام، در وصف متقین آمده است: "اما اللیل فصافون اقدامهم تالین لاجزاء القرآن یرتلونها ترتیلاً، یحزنون به انفسهم، و یستثیرون به دواء دائم؟ در شب، همواره بر پا ایستاده اند، قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مى کنند. با آن جان خویش را محزون مى سازند و داروى درد خود را ازآن مى کیرند13 130 کسى که با قرآن مأنوس شد وآن را یافت، دیگر نیازى به چیز دیگرى ندارد، یعنى خوراک روح اوست و جان به غذاى معنوى خود دست یافته است: "لیس على أحد بعد القرآن من فاقة ولا لأحد قبل القرآن من غنى " برای احدى یس ازآشنایى و انس با قرآن، نیازمندى وجود ندارد و براى آنکه قبل از رسیدن به قرآن دست یابد بی نیازی نیست انس با قرآن، هم بصیرت انسان را بالا مى برد و هم از نادانى و نابینایى او مى کاهد: "و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزیادة او نقصان، زیادة فى هدى، أو نقصان من عمى؟ هر کسى، با این قرآن مجالست نماید، از کنار آن با افزایش یا کاهشى بر مى خیزد؟ افزایشى در هدایت و کاهشى در کوری و گمراهى ". کوتاه سخن آن که، قرآن وآموزه هاى آن، حقیقتى است که مقصود و مطلوب هر طالب حقیقت است؟ گمشده هر صاحب دل و هر صاحب فکر سلیم و برنامه زندکى، و هر جوینده راه مستقیم است.

 

 

 

قرائت قرآن عاملی برای آرامش روحی و روانی انسان است

    استاد دانشگاه اردن با بیان اینکه قرآن حقیقتی است که هیچ کس منکر آن نمی شود، گفت: این کتاب علاوه بر دارا بودن معانی ظاهری معانی و اسرار پنهانی و باطنی نیز دارد، قرآن بر فطرت انسان تأثیر می گذارد و ورای اسراری است که انسان آن را درک می کند .
    
به گزارش مهر به نقل از الدستور، دکتر عبدالله جیوسی استاد دانشگاه اردن به مسئله تأثیر قرآن در نفس انسان اشاره کرد و گفت: الفاظ قرآن تأثیر بسیاری بر روح و جان شنونده آیات الهی دارند و اخبار تاریخی نیز این مسئله را به خوبی نشان می دهد که کافران در زمان پیامبر اکرم(ص) با علم به ویژگی مهم و خاص قرآن، از شنیدن آیات قرآنی امتناع می ورزیدند.

    
    
وی با بیان اینکه قرآن وسیله ای برای فتح قلبها و هدایت آن به سوی خداوند بلند مرتبه است، اظهار داشت: این کتاب آسمانی تنها منبعی است که رسالت خود را به همه جهانیان ابلاغ کرده است.

  استاد دانشگاه اردن گفت: معجزه قرآن بسیار بزرگ است به طوری که با وجود کشف برخی از اسرار آیات الهی، هنوز بسیاری از مسائل و لایه های معجزه آسای قرآن کشف نشده است. از سوی دیگر حوادث تاریخی و داستانهای موجود در قرآن تأثیر بسیاری بر شنوندگان دارند نه تنها به لحاظ عبرت و تذکر به آنها بلکه از نگرانیها و ترسهای باطنی انسان می کاهند.

عبدالله جیوسی در ادامه یاد آور شد: خواندن قرآن منجر به ایجاد آرامش، طمأنینه و امنیت روحی و از بین رفتن نگرانی در انسان می شود و در واقع نوعی راحتی در جان انسان ایجاد می کند و منجر به شفا و درمان بسیاری از بیماریهای روحی و یا جسمی انسانی می شود که به آن دچار شده است.

آنچه در این کتاب آسمانی به آن اشاره شده بیشتر و بالاتر از معانی آن است و سر روحانی دارد. بلاغت، شیرینی و حکمت و بیان زیبای قرآنی آن را از یک متن غیر قرآن متمایز می سازد. آیات الهی با داشتن ویژگیهای خاص در کودکان و حتی در افراد بی سواد نیز تأثیر می گذارد، زیرا کلام وحی بر نفوس بشر تأثیرگذار است.
    
آیات الهی موجود در این کتاب روح را صیقل می دهد و اندیشه و تفکر آدمی را بیدار می کند و شاید به خاطر این ویژگیها بود که برخی از اعراب حتی از شنیدن آن ترس داشتند.
    
    
تأثیر قرآن در دیگران امری است که نیاز به دلیل و برهان ندارد، زیرا نفس انسان میل به صدای خوش و کلام موزون دارد و هنگامی که کلام الهی قرائت می شود احساس آرامش و راحتی نفس به انسان منتقل می شود.

وی در ادامه یاد آور شد: صحت حقایق و حوادث تاریخی قرآن منجر به انتقال آن به نسلهای بعدی شد هنگامی که قرآن خوانده می شود در جان آحاد مردم تأثیرگذار بوده و ظلمات و تیرگی قلبها را پاک می کند.

 

منبع: گلستان قرآن شماره 188

 

 

 

آفرینش تبدیلی انسان در آموزه های قرآنی /  خلیل منصوری

شاید تفسیر و تحلیلی دقیق از آفرینش انسان به دست دادن تا اندازه ای امری محال و ناممکن بنماید. انسان ناشناخته ترین آفریده در هستی است. شگفت آن که انسان از خود شناخت دقیقی ندارد و آن چه می نویسد و می نگارد در حد احتمالات است. بهترین و استوار ترین راه شناخت انسان آن است که به آفریدگارش مراجعه شود. قرآن به عنوان کتابی که از سوی آفریدگار فرو فرستاده شده می تواند در این امر کمک و یاری کند. با این همه مشکل از آن جا پدیدار می شود که قرآن از نظر دلالت به گونه ای است که نمی توان به درستی تحلیل و تبیین قرآنی را از یک مساله به دست آورد. با آن کتابی روشن و روشنگر است ولی به جهاتی از پیچیدگی بی نهایتی برخوردار است. این پیچیدگی از آن روست که قرآن کتاب خداوندگاری است که خود موجودی مطلق است و قرآن به عنوان عمل و کار چنین کسی از نوعی ویژگی انحصاری برخوردار می باشد. خداوند خود در قرآن در تبیین این مساله بیان می کند که هر کس بر پایه شاکله وجودی خود عمل می کند و از آن جایی که قرآن خود عمل خداوندگاری است از ویژگی های خاص بهره مند خواهد بود به گونه ای که دسترسی به ژرفای آن برای هر کسی ممکن و مقدور نخواهد بود. مشکل دیگری که با آن رو به رو هستیم ساختار وجودی انسان است. خداوند در آیات چندی اذعان می دارد که انسان در نهایت استوا و اعتدال آفریده شده و خداوند بر آفرینش انسان بر خود تبریک فرستاده است . این افزون بر آن است که خود انسان عمل و کار خداوندی است و همانند قرآن و دیگر اعمال و افعال خداوندی از ویژگی بی نهایت در همه چیز برخوردار می باشد.
اکنون با این دو مشکل و چالش بزرگ شاید نتوان باز به تحلیل و تبیین درست و کاملی از انسان دست یافت هر چند که در این راه از قرآن و بیان آن بهره مند می شویم و از تحلیل خداوندگار و آفریدگار انسان سود می بریم.
در تبیین قرآنی از آفرینش و ساخت وجودی این سازه و پدیده خداوندی به این نکته دست می یابیم که انسان موجودی ترکیبی به مفهومی که فیلسوفان می گویند نیست. فرزانگان بر این باورند که انسان موجودی مرکب از روح و بدن و جان و تن است. به این معنا که انسان هنگامی پدید می آید که وجود جنینی او در مادر پدیدار می گردد تا زمانی که این استعداد را می یابد تا روح در تن و جنین دمیده می شود و در آن هنگام در یک آن بی درنگ خداوند نفس و جان را در او ایجاد می کند؛ اما قرآن بیان می کند که انسان این گونه نیست. البته برای دست یافتن به تبیین درست می بایست آفرینش انسان نخست یعنی آدم (ع) را از دیگر انسان ها جدا ساخت. هر چند که هر دو از یک نظر همانند هستند ولی نوعی تمایز و اختلاف در خلقت آدم (ع) و دیگر انسان وجود دارد. خداوند در آیات 12 تا 14 سوره مومنون به هر دو آفرینش اشاره می کند. در باره انسان نخست می فرماید که ما انسان را از گل خالص آفریدیم . پس اصل آفرینش انسان از گل است و گل همان عناصری زمینی است که ما با آن آشناییم . در علم قدیم عناصر اصلی طبیعت چهار عنصر آب و باد و خاک و آتش بود ولی در تحلیل امروزی بیش از 110 عنصر شناسایی شده که احتمال دارد با ابزار دقیق تر و تحلیل و تجزیه همین عناصر به عناصر ریز تر و دقیق تر نیز دست یافت. با این همه مساله این است که انسان از همین عناصر زمینی ایجاد شده و جسم به عنوان مساله ثابت امری است که نمی توان به هیچ عنوان آن را نادیده گرفت. بنابراین هم در تحلیل علم قدیم و نزد فلاسفه انسان موجودی است که در حدوث آن گل نقش مهم مهمی داشته است و انسان از گل یعنی ماده و جسم شروع و آغاز شده است.
این تحلیل قرآن از آدم و انسان نخست است که عنصر گل در آن دخالت داشته و به عنوان عنصر مقوم تاثیر بنیادین داشته است. اما تحلیل قرآن از دیگر انسان چیست و نقش جسم و گل و ماده در انسان ها دیگر چگونه می باشد؟
قرآن بیان می دارد که عنصر گل در انسان نخست در دیگر انسان ها به نطفه تبدیل شده است. به این معنا که گل در یک حرکت جوهری به نطفه ای تبدیل شده است که آن نیز جسم است و خصوصیات ماده و جسم را دارا می باشد هر چند که دیگر در شکل گل نیست ولی جدا و متمایز از آن نیست؛ زیرا این نیز جسم و ماده ای است که به شکل دیگری تبدیل شده است.
در آدم نخست ما با فرآیند تبدیل گل به گوشت به شکل واضح و روشنی رو به رو نمی شویم و همواره از دمیدن روح از سوی خدا به این گل سخن رفته است. اما این که آیا این گل که جسم و ماده بی جانی است چگونه با دمیدن روح به جاندار تبدیل می شود مساله ای است که اصولا بدان پرداخته نشده است. اما درباره دیگر انسان ها که به جای گل از نطفه شروع و آغاز می شوند سخن از فرآیندی شگفتی است. در یک فرآیند پیچیده قرآن بیان می کند که چگونه جسمی به جسمی دیگر تبدیل می شود . به این معنا که نطفه به علقه و پاره ای از گوشت جویده شده تبدیل می شود و از آن حالت به جسمی دیگر یعنی مضغه تغییر شکل و حالت می دهد و سپس مضغه را تبدیل به استخوان کرده و روی استخوان گوشت پوشانیدیم . تا این جا سخن از تبدیل جسمی به جسمی در یک حرکت جوهری و فرآیند است. پس از آن ناگهان مساله دگرگون می شود و دیگر سخن از تبدیل جسمی به جسم دیگر نیست . چنان که در خلقت و آفرینش انسان نخست ما با مساله تبدیل رو به رو نمی شویم و ناگهان گل با دمیدن روح به انسان تبدیل می شود ، در آفرینش نطفه انسان ( انسان های دیگر) نیز چنین دگرگونی در تبیین قرآنی مشاهده می شود. قرآن ناگهان از انشا سخن می گوید و می فرماید: ثم انشاناه خلقا آخر ؛ سپس ما ایجادی دیگر می کنیم آن جسم را و به آفریده ای دیگر از آن می آفرینیم.
تا این جا سخن از تبدیل جسمی به جسم دیگر بود ولی ناگهان سخن از انشا و ایجادی دیگر می شود و ماده و جسم به کناری می رود و آن ماده تبدیل به نفس مجرد می شود. اگر بخواهیم تعبیری امروز داشته باشیم چیزی همانند تبدیل کمیت و به کیفیت است که برخی از مارکسیست ها آن را بیان می کردند؛ زیرا خداوند

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رابطه قران بدون ویرایش