نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه بررسی و مقایسه افسردگی مادران دانش آموزان عادی و مادران دانش آموزان مبتلا به نارسایی بینایی

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه بررسی و مقایسه افسردگی مادران دانش آموزان عادی و مادران دانش آموزان مبتلا به نارسایی بینایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی و مقایسه افسردگی مادران دانش آموزان عادی و مادران دانش آموزان مبتلا به نارسایی بینایی


پایان نامه بررسی و مقایسه افسردگی مادران دانش آموزان عادی و مادران دانش آموزان مبتلا به نارسایی بینایی

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در  140 صفحه می باشد.

 

فهرست
چکیده ۱
مقدمه: ۳
بیان مسئله: ۸
اهمیت و فایده تحقیق: ۱۲
اهمیت وکاربرد تحقیق: ۱۴
فرضیه پژوهش ۱۸
سؤال پژوهش ۱۹
متغیرهای پژوهش ۱۹
تعاریف واژهها و اصطلاحات ۱۹
تعاریف نظری: ۱۹
تعاریف عملیاتی: ۲۰
ادبیات پژوهش ۲۱
نظریه های مربوط به افسردگی ۲۱
۱ – مدل شناختی افسردگی ۲۱
تحریفهای شناختی ۲۳
۲ – نظریه درماندگی آموخته شده ۲۵
تدوین جدید نظری درماندگی آموخته شده ۲۶
۳-نظریه ناامیدی افسردگی ۲۹
فرضیه مارتین ۳۲
توجه متمرکز برخود، خودگردانی و افسردگی ۳۳
فصل دوم بخش دوم ۳۵
نظریه خویشتن داری ۳۷
افسردگی و تقویت مثبت ۴۰
افسردگی و رفتار بین فردی ۴۲
مقابله یا رویارویی چیست؟ ۴۴
پیشرفت تحقیقات ۴۵
از استرس تا مقابله ۴۶
تغییر تعاریف مقابله ۴۹
تئوری مقابله لازاروس ۵۰
تئوری مقابله لازاروس ۵۲
فصل دوم ۵۳
بخش اول : ( نابینایی ) ۵۳
تعریف، طبقه بندی و علت شناسی نابینایی ۵۳
برآورد درصد شیوع ۵۹
علل معلولیت بینایی ۶۰
سایر اختلال های چشم ۶۳
رشد شناختی نابینایان ۶۶
جهت یابی و تحرک نابینایان: ۷۰
آثار روانی مبتلایان به اختلالات بینایی ۷۳
سازگاری اجتماعی نابینایان ۷۷
رشد کلامی کودکان نابینا ۸۱
پیشرفت تحصیلی درکودکان نابینا ۸۴
برخورد والدین و اعضای خانواده و فرد نابینا ۸۶
عمده واکنشهای خانواده، صاحب کودک نابینا: ۹۰
احساس گناه : ۹۱
ناکامی : ۹۲
حمایت افراطی : ۹۲
اندوه : ۹۲
تنهایی: ۹۳
بخش دوم: مروری بر پژوهش های انجام شده مربوط به موضوع پژوهش ۹۳
تحقیقات انجام شده در خارج از ایران ۹۳
تحقیقات انجام شده در ایران ۹۵
فصل سوم ۹۸
روش پژوهش ۹۸
مقدمه : ۹۸
نمونه پژوهش : ۹۸
روش نمونه گیری : ۹۹
ابزار اندازهگیری پژوهش : ۱۰۰
روایی و اعتبار آزمون : ۱۰۲
روش اجرا: ۱۰۳
روش تجزیه و تحلیل دادهها ۱۰۳
فصل چهارم ۱۰۴
تجزیه و تحلیل داده های پژوهش ۱۰۴
مقدمه : ۱۰۴
الف ) یافته های توصیفی ۱۰۴
ب ) یافته های استنباطی ۱۰۴
ب ) یافته های استنباطی : ۱۰۵
نتیجه گیری: : ۱۱۰
محدودیت های پژوهش : ۱۱۴
پیشنهادهای پژوهش : ۱۱۵
منابع فارسی : ۱۱۶
منابع لاتین : ۱۲۱
پیوست ۱۳۰

 


نظریه خویشتن داری
مدل خویشتن داری به شیوه هایی توجه دارد که بدان وسیله مردم رفتار خویش را برای رسیدن به اهداف بلند مدت ( مثل ترک کردن سیگار ، ورزش کردن برای تندرستی ) . مطابق این نظریه اشخاص افسرده در اداره رفتار خویش به سوی هدفهای بلند مدت ناتوانند . بیمار افسرده احساس درماندگی می کند ، درباره آینده ناامید است و رفتار سازمان یافته به وسیله هدف های بلند مدت به احتمال زیاد به تدریج در او از بین می رود. ریم ( ۱۹۷۷)، مدل خویشتن داری را بر اساس نظریه های لوینسون ، بک و سلیگمن بنیان نهاد ( ریم و تیندال ، ۱۹۹۳ ) .
چهارچوب نظری این مدل با مدل خویشتن داری کانفر ( ۱۹۷۰ )، مطابقت دارد . کانفر این مدل را به صورت تلاش هر فرد در کنترل رفتار خود به منظور دستیابی به هدفهای بلند مدت بر حسب حلقه پسخوارند سه مرحله­ای مرکب از خود بازنگری[۱] ، خودسنجی[۲] و تقویت خود[۳] توصیف کرد . به نظر کانفر همه مردم قادرند به استفاده از اصول تقویت یکسانی که برای کنترل رفتار دیگران بکار می برند، رفتار خود را نیز کنترل کنند و بر آنان تأثیر بگذارند . خود پاداش دهی و خود تنبیهی به عنوان مکمل تنبیه­ها و پاداش های محیطی عمل می کنند و رفتار را به هنگام نبود بلافصل تقویت بیرونی حفظ می کنند ( مبینی ۱۳۷۶ ) .
مطابق با مدل خویشتن داری افسردگی رفتار فرد افسرده به وسیله یک یا چند مورد از نقیصه موجود در رفتار خویشتن داری مشخص می شوند . نخست اشخاص افسرده به طور انتخابی به رویدادهای منفی زندگیشان و کنارگذاری نسبی رویدادهای مثبت توجه دارند. بک این نقص خودبازنگری را انتزاع انتخابی در افسردگی نامید . دوم اشخاص افسرده به پیامدهای بلافصل رفتارشان توجه دارند. این اشخاص به هنگام برگزیدن رفتارهای خاص با توجه به فراسوی خواسته های زمان حال اشکال دارند . سوم ، اشخاص افسرده معیارهای خودسنجی سخت گیرانه­ای برای خود در نظر می گیرند آنان اغلب کمال گرایند ومعیارهایی که بر خود روا می دارند سخت تر از معیارهایی است که در مورد دیگران بکار می برند . چهارم ، افراد افسرده در مورد خویش تصوراتی می سازند که باعث بروز افسردگی می گردد ( اسنادهای افسردگی ساز[۴] ). پنجم ، افراد افسرده برای حفظ جنبه های مهم رفتاری پاداش های مشروط ناکافی به خود اعمال می کنند . ششم ، آنها در حق خود تنبیهی بیش از حد اعمال می کنند (مبینی، ۱۳۷۲) .
خودتنبیهی افراد سازنده و سودمند را در بسیاری زمینه ها سرکوب می کند . این نارساییها در مرحله تقویت خود تا اندازه ای پیامد کمبودها در مراحل اولیه رفتار خویشتن داری هستند. مثلاً بازنگری رویدادهای منفی و در نظر گرفتن معیارهای بالا پاداش را به حداقل و تنبیه را به حداکثر می رساند . در این مدل نیز هماننددیدگاه لوینسون اشخاص افسرده وابسته به منابع بیرونی تقویت هستند و وقتی این منابع تقویت ناکافی باشند دچار افسردگی می شوند ( مبینی ۱۳۷۶ ) .
مدل خویشتن داری مدل آسیب پذیری یا استعداد استرس[۵] محسوب می شود به این مفهوم که مهارتهای ضعیف خویشتن داری فرد را تحت شرایط نامساعد تقویت بیرونی در خطر ابتلاء به افسردگی قرار می دهد ( ریم و تیندال، ۱۹۹۳) .از نظر ریم علائم افسردگی یا توصیفی از نواقص خویشتن داری است یا پیامدهای آنها. بر این اساس علائم بدبینی بیانگر راهبردهای بازنگری منفی ، کمال گرایی و عزت نفس پایین حاکی از فرض معیارهای سخت برای رفتار خود ، درماندگی نشان دهنده خطاهای خود اسنادی و تحقیر نفس بیانگر خود تنبهی است ( مبینی ۱۳۷۶ ) .
افسردگی و تقویت مثبت
فستر ( ۱۹۷۳ ، ۱۹۶۵ ) اولین روان شناس رفتارگرا بود که توجه خود را به مطالعه افسردگی مبذول داشت و افسردگی را بصورت « درجه پایین رفتار کارآمد یک فرد » تعریف کرد . بنابراین نظر میزان پایین رفتار کارآمد ناشی از خللی در نظام جاری تقویت مثبت فرد است . به زبان رفتاری ، رفتار این شخص رو به زوال است و در واقع دیگر تقویت نشده است. بدون تقویت، رفتار کارآمد به میزان کمتری رخ می دهد و بدین ترتیب دور تسلسلی آغاز می شودکه در آن فرصت برای تقویت و تجدید چنین رفتاری کاهش می یابد. بدین معنی که تقویت کمتر به رفتار کارآمد کمتر منجر می شود و این خود باعث فرصت کمتری برای تقویت می شود و این دور همچنان ادامه خواهد یافت . اگر میزان تقویت مثبتی که شخص دریافت می کند تا حد معینی کاهش می یابد ، متعاقب آن افسردگی رخ خواهد داد (هایم برگ و بلاک ، ۱۹۸۷ ) .
فرمول بندی فرستر باعث شد تا مطالعه رفتاری افسردگی آغاز شود. با وجود این ، این فرمول بندی برای تشریح تمایزات فردی در روشهای پاسخ مردم به رویدادهای ناخوشایند زندگی ، قانع کننده نیست . بر اساس الگوی فرستر هر گونه خللی در نظام تقویت مثبت لاجرم منجر به افسردگی می شود ، یعنی هر کس که واقعه ناخوشایندی در زندگی­اش رخ می دهد می بایست دچار افسردگی گردد. البته قضیه دقیقاً به این صورت نیست ، چون ارتباط بین افسردگی و رویدادهای سخت زندگی پیچیده است و به راحتی و به طور کامل قابل درک نیست (مایول ، دمایو ، مارکز ، ۱۹۸۶ ).
افسردگی و رفتار بین فردی
لوینسون (۱۹۷۵)، نظریه های فرستر را توسعه داد تا بر نقش فرآیندهای بین فردی تأکیدکند ( لوینسون ، ۱۹۷۵ ، لوینسون ، یانگرن و گروسکاپ ، ۱۹۷۹ ).
لوینسون و همکاران او بویژه روی کمبودهای مهارتهای اجتماعی در افراد افسرده تأکید کرده اند ( مهریار، ۱۳۷۳ ) . مهارت اجتماعی هر فرد را می توان بر اساس مشاهده توانایی او در جلب پیامدهای مثبت ( و پرهیز از پیامدهای منفی ) ارزشیابی نمود . مشاهدات مختلف نشان داده اند که افراد دارای مهارت اجتماعی فعال بوده و بصورت عکس العمل نشان می دهند، در مقابل جنبه های ناخوشایند رفتار دیگران زیاد حساس نیستند ، هیچ فرصتی را برای عکس العمل نشان دادن از دست نمی دهند ، روابط اجتماعی خود را به طور نسبتاً مساوی بین افراد متعدد تقسیم می کنند و با نشان دادن رفتارهای حاکی از تقویت مثبت ، پاسخهای تقویت کننده مشابهی از دیگران دریافت می کنند . افراد افسرده برعکس ، واکنشهای اجتماعی کمتری از خود بروز می دهند ، با عده معدودی ارتباط دارند و زمان بیشتری لازم دارند تا نسبت به محرکهای خارجی عکس العمل نشان دهند ( مهریار ، ۱۳۷۳ ).
بیماران افسرده مهارتهای اجتماعی ضعیفی دارند که موجب می شود میزان دریافت تقویت مثبت مشروط به پاسخ پایین آمده و میزان مواجهه با تجربه آزارنده ( تنبیه ) افزایش یابد . به عبارت دیگر افسردگی پاسخی به فقدان تقویت مثبت مشروط به پاسخ است . تقویت ناکافی در زمینه های مهم زندگی به ملال و دلتنگی ، نافعالی و تقلیل رفتار ( پدیده های اولیه افسردگی ) منجر می شود . سائرمعتقد است، علائم افسردگی، نظیر ضعف عزت نفس و ناامیدی به دنبال کاهش سطح فعالیت پدید می آیند .
تحقیقات متعدد دیگری در این زمینه بیانگر آن هستند که کیفیت رفتار بین فردی افراد افسرده ضعیف است این تحقیقات دلایل بخصوصی برای کمبودهای رفتار اجتماعی ارائه نمی دهند، ولی مؤید بسیاری از نظرات و دلایل لوینسون هستند و در واقع نشانگر اهمیت مددرسانی به افراد افسرده برای بهبود کارآیی عمل اجتماعیشان می باشند (هایم برگ و بلاک ،۱۹۸۷ ).
مقابله یا رویارویی چیست؟
مقابله از پاسخهایی (از افکار ، احساسات و اعمال ) تشکیل می شود که فرد برای رویارویی با واقعیتهای مسأله­زایی به کار می برد که در زندگی روزمره و در شرایط ویژه با آنها مواجه می شود ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ).
گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاهی اوقات درتلاش فرد برای مقابله با محیط نادیده گرفته می شوند بنابراین بررسی راههایی که مردم با استرسها و نگرانیهایشان مقابله می کنند وسیله­ای جهت درک رفتار انسان فراهم می کند. روش تعیین چگونگی مقابله افراد با نگرانیهایشان در زندگی روزمره شامل مشاهده رفتار در موقعیت یا، از طریق گزارشهای شخصی یا گزارشهای دیگران است . به مراتب معمول ترین راه تعیین چگونگی مقابله افراد این است که از خودشان بخواهیم باتکمیل یک پرسشنامه آنچه را که انجام می دهند گزارش کنند، یا از طریق مصاحبه یا بطور کتبی کارهایی را که برای اداره دلواپسی ها یا استرس هایشان انجام می دهند توصیف کنند ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ).
پیشرفت تحقیقات
در سالهای اخیر استرس و پیامدهای آن توجه بیش از حدی را جلب نموده است . جریانهایی مانند تخریب محیط ، تهدید جنگ هسته­ای ، تروریسم ، بیکاری ، نقصان منابع طبیعی ، خسارتهای پرخطر و تغییر در ساختار خانواده جریانهای برجسته­ای در زندگی مردم بوده­اند . افزایش وقوع طلاق ، تخلف و جرم و جنایت در بسیاری از جوامع وجود دارد و توجه به اینکه مردم چگونگی با این استرسورها مقابله می کنند با آگاهی فزاینده از چنین جریانهایی همراه شده­اند (آرجیل ولو، ۱۹۹۰).
در طی سالیان زیادی محققان با یک مدل ناقص یا ناتوان یادگیری مشغول بوده­اند که بر این نکته متمرکز است که افراد چه چیزهایی را نمی توانند انجام دهند ، به جای اینکه بر این نکته متمرکز باشد که چه چیزهایی را می توانند انجام دهند ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ) . در سالهای اخیر ظهور و علاقه و توجه در تئوری و سنجش مقابله با افسردگی نشان دهنده تغییر از رویکرد ناقص به سمت توجه رو به رشد کاربرد مدلهای « توانایی » جهت درک رفتار انسان است . این تغییر هم چنین در تحقیق اخیری که بر خوش بینی ( سلیگمن ، ۱۹۹۲ – ۱۹۹۱ ) و توانایی فرد برای مقابله با استرس ( آرجیل و لو ، ۱۹۹۰ ) متمرکز بوده است منعکس می شود. ( آرجیل و لو ، ۱۹۹۰ ).
به نظر می رسد که رویکرد توانایی چهارچوب متعهدانه تری برای بررسی رفتار انسان فراهم می کند، زیرا به یادگیری از طریق مشاهده جنبه های نرمال و سالم تلاش انسان توجه می کند. این جهت یابی متمرکز بر آنچه که فرد انجام می دهد و تواناییهایی که افراد برای مقابله با مشکلاتشان دارند، است. در واقع این رویکرد به جای توجه به پاسخهای ناسازگاری متمرکز است . بنابراین در سالهای اخیر توجه روبه رشد به ویژه در میان روان شناسان در مورد این مفهوم و سنجش مقابله با استرس مشهود است ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ) .
از استرس تا مقابله
تاریخچه تحقیق در مورد استرس با مدل محرک – پاسخ ( S – R ) ارتباط نزدیکی داشته است . در طول زمان مشخص شد که مدهای( S – R )ناکافی به نظر می رسند، آنها در توضیح تفاوتهای فردی رفتار انسان با شکست مواجه شدند . در نتیجه مدلهای S – R توسط مدلهایی که علت تفاوتهای فردی را در نظر می گیرند جایگزین شدند. این مدلها به عنوان مدلهای S- o – R)) مشخص شدند و علت تفاوتهای رفتاری را در پاسخ به محرک یکسان بیان می کنند ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ) .
این انتقال از مدلهای(( S – R به مدلهای (S- o – R) بواسطه تحقیقاتی در خصوص مؤثر بودن و پیامدهای فرآیند مقابله منعکس می شود . یکی از سازه­های نظری که عموماً با رویکردهای کارآمدی ارتباط دارد خودکارآمدی است . اصطلاحی که توسط آلبرت باندورا ( ۱۹۹۱ – ۱۹۸۴ –۱۹۸۲ – ۱۹۷۷ ) بوجود آمده و گزارش شده است . رویکرد خودکارآمدی به جای ثبت رفتارهای واقعی راههایی را که افراد به واسطه آن استعدادهایشان را درک می کنند نمایان می سازد . این رویکرد متمرکزبر اعتقاداتی است که فرد در مورد استعدادهای خودش در مقابله مؤثر با تقاضاهای محیطی ویژه دارد . تاریخچه رفتاری فرد سطوح خودکارآمدی را مشخس می کند . تاریخچه یادگیری شامل اجرایی مانند یادگیری اجتماعی در مدرسه و محیط خانواده است . مثلاً در یک محیط »ورزشی مشاهده اجرای یک تکلیف در بین گروه همسالان مشابه می تواند حس خودکارآمدی را بالا ببرد. اگر دانش آموزی که از پیشرفت در سطح پایینی قرار دارد تکلیف را به خوبی انجام می دهد احتمالاً اعتقاد پیدا می کند که او نیز می تواند با چنین اوضاعی و احوالی مقابله کند. اگر مدل برای دیگران توضیح می دهد که چگونه او مطالعه نمود و موفق شده خودکارآمدی مشاهده گر افزایش می یابد ( شانک ، ۱۹۹۱ ؛ به نقل از فرایدنبرگ،۱۹۹۵ ) .
افرادی که خودکارآمدی هستند معتقدند که قادر هستند از عهده موقعیت هایی که به طریقی تهدید کننده یا دست پاچه کننده هستند برآیند. چنین افرادی معتقدند که آنها توانایی کنترل اضطراب و تهدیدهای بالقوه را دارند . این خودکارآمدی ادارک شده است . افرادی که معتقدند می توانند اعمال کنترل کنند درگیر افکار بیمناک نمی شوند و تهدیدها و چالش آنها را نگران نمی کند . بر عکس آنهایی که معتقدند نمی توانند تهدیدها را کنترل کنند ممکن است اضطراب زیادی تجربه کنند . فقدان کارآمدی مقابله ادراک شده با میزان بالای درماندگی ذهنی ، انگیختگی سیستم عصبی خودمختار و ترشح کاتکولامین همراه است . بنابراین ترس افرادرا مبنی بر اینکه نمی توانند مقابله کنند تأیید می کند و عدم کارآمدی تلاشهای افراد راتشدید می کند . بنابرانی استرس فقط حالت کارآمدی مقابله را کاهش نمی دهد ، بلکه خودارزیابی افراد را هم از تواناییشان برای کنترل شناختهای بیمناک ناکارآمد کاهش می دهد شناختها فی نفسه ترسناک نیستند ، بلکه اعتقاد افراد در توانایی برای خاموش کردن شناختهاست که در کنترل استرس مهم است ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ) .
تغییر تعاریف مقابله
طی سالها « مقابله » دامنه­ای از مضامین فکری را کسب نموده است و اغلب مترادف با مفاهیمی چون تسلط ، دفاع و سازگاری مورد استفاده قرار گرفته است. بنابر این عجیب نیست محققینی که در این حوزه­ها کار می کنند از توصیف کننده های متفاوتی استفاده می کنند ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ) .
تعدادی از دیدگاههای نظری مقابله را مورد بررسی قرار داده اند. دیدگاه روان تحلیلی متمرکز بر روشی است که به وسیله آن تعارض از طریق تکانه­ها و واقعیت آزمایشی حل می شوند. این دیدگاه معمولاًٌ متمرکز بر استفاده از مکانیزم دفاعی است . دیدگاه چرخه زندگی تسلط و انتقالات رشدی را در بر می گیرد. تسلط موفقیت آمیز عزت نفس ، خودکار آمدی و کنترل درونی را افزایش می دهد . دیدگاه تکامل و تعدیل رفتار بر حل مسأله تاکید می کند . دیدگاه یکپارچه مقابله را بعنوان جنبه­ای از استعدادها همراه با دیگر منابعی که تقاضای را افزایش یا کاهش می دهند می بیند ( موس و بیلینگز ، ۱۹۸۲ ؛ پترسون و مک کوبین ، ۱۹۸۷ ).
تئوری مقابله لازاروس
در حالی که تئوری کارآمدی در تغییر از مدل رفتاری نقص به مدل کفایت مهم است ، تئوری مقابله به فراتر از مفهوم خودکارآمدی و خودآگاهی می رود . بیشتر آنچه که به معنی خودکارآمدی است در تئوری مقابله لازاروس که ماهیت پویای رفتار بشر را توضیح می دهد آماده است ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ) .
لازاروس ( ۱۹۹۶ ) از جمله اولین افرادی بود که اهمیت پاسخ به استرس و رشد یک چهارچوب تبادلی را در مطالعه نقش فرد در ارزیابی تهدید یا خطر همراه با استرسورها و دفاع فعال درمقابل آنها شناسایی کرد ( زاترا و رابتز ، ۱۹۹۱ ) . بر طبق نظر لازاروس مقابله « تلاشهای شناختی و رفتاری جهت اداره تقاضاهای بیرونی یا درونی ویژه ( و تعارضات بین آنها ) است که افزون بر منابع فرد ارزشیابی می شود » ( لازاروس ۱۹۹۱ ؛ به نقل از فرایدنبرگ،۱۹۹۵ ).
سه جنبه کلیدی در تعریف لازاروس وجود دارد:
۱) مقابله به جای اینکه مقدمتاً ناشی از ویژگیهای شخصیتی باشد وابسته به شرایط است .
۲) استراتژیهای مقابله به واسطه تلاش تعریف می شوند و دقیقاً هر چیزی که افراد در تبادلشان با محیط بصورت هدفمند انجام می دهند را تبیین می کند. بنابراین مقابله نیاز به یک عمل کاملاً موفقیت آمیز ندارد اما نیاز به تلاش برای مقابله با مشکل دارد . به جای توجه به سودمندی پیامد مقابله، توجه متمرکز بر تلاش است . تلاش ممکن است عبارت از اعمال یا شناختهای رفتاری باشد.
۳) به مقابله به عنوان یک فرآیند نگریسته می شود که به مرور زمان در طی یک مواجهه ویژه تغییر می کند. قبل از شروع عمل مقابله موقعیت ارزیابی می شود و پیامدهای تلاشهای مقابله­ای مرحله­ای را جهت ارزیابی مجدد موقعیت و تعیین فراخوانی منابع مقابله قرار می دهند .
مدل لازاروس بر ارزیابی شناختی به عنوان جزء ذاتی فرآیند مقابله تأکید می کند . مفهوم ارزیابی در این فرمول نظری، اساسی است . فرد ابتدا می پرسد « چه چیزی در معرض خطر است؟ » ( ارزیابی اولیه ) و بعد می پرسد « چه منابعی در دسترس من است؟ » ( ارزیابی ثانویه) ( لازاروس ۱۹۸۶ ؛ لازاروس و لانیر ۱۹۸۷ ؛ فولکمن ، لازاروس ، دانکل – شتر ، دلونگیس و گروئن ، ۱۹۸۶ ) .
تعریف لازاروس از مقابله انعکاس حرکتی از مفوم سازی صفات به توصیف مقابله به عنوان یک فرآیند است . مشخص شده است که مفهوم صفت که بر متغیرهای گرایشی تأکید می کند پیش بینی کننده ضعیف رفتار است و بنابراین محدود است ( کوهن و لازاروس ، ۱۹۷۳ ؛ لازاروس و لانیر ، ۱۹۸۷ ؛ لازاروس و همکاران ، ۱۹۸۰ ) .
تئوری مقابله لازاروس
در حالی که تئوری کارآمدی در تغییر از مدل رفتاری نقص به مدل کفایت مهم است ، تئوری مقابله به فراتر از مفهوم خودکارآمدی و خودآگاهی می رود . بیشتر آنچه که به معنی خودکارآمدی است در تئوری مقابله لازاروس که ماهیت پویای رفتار بشر را توضیح می دهد آماده است ( فرایدنبرگ ، ۱۹۹۶ ) .

فصل دوم
بخش اول : ( نابینایی )
تعریف، طبقه بندی و علت شناسی نابینایی
حیطه آسیب دیدگی دیداری تعاریف متعددی دارد. این حیطه با دیگر حیطه های استثنایی بودن وجوه مشترک بسیار دارد. با وجود این، ناهمرأیی قابل ملاحظه‌ای در مورد بهترین تعریف وجود دارد. دو راه بسیار رایج برای توصیف آسیب دیدگی دیداری عبارتند از: تعاریف قانونی و تعاریف تربیتی.
تعریف قانونی که متضمن ارزیابی تیزی دیداری و میدان دید است، به منظور تعیین شرایط و مزایای قانونی موجود برای افراد نابینا مورد استفاده قرارمی‌گیرد.
انجمن پزشکی آمریکا این تعریف را در سال ۱۹۳۴ ارائه کرد که امروزه نیز مورد قبول بنیاد آمریکایی برای نابینایان است. یک ”شخص از لحاظ قانونی نابینا“ کسی است که تیزی دیداری او یا کمتر در چشم مسلط (حتی با عینک) است. یا میدان دید او چنان تنگ است که چیزی را فراتر از زاویه ۲۰ درجه نمی بیند که شخص سالم از نظر بینایی در ۲۰۰ پایی مشاهده می کند (تیزی دیداری بهنجار است).
علاوه بر طبقه بندی پزشکی از نابینایی، طبقه دیگری نیز وجود دارد که ناظر است بر نیمه بینایی. نیمه بینایان بر حسب سیستم طبقه بندی قانونی کسانی هستند که تیزی دیداری شان بین و در چشم مسلط و با وسایل کمک دیداری است ( هالاهان وکافمن، ۱۹۸۸، ترجمه ماهر، ۱۳۷۵) .
بسیاری از افراد که محدودیتهای تعریف قانونی از نابینایی و نیمه بینایی را درک کرده اند به تعریف تربیتی گرایش یافته اند.
برای اهداف تربیتی،‌افراد نابینا کسانی هستند که چنان شدید آسیب دیده اند که نیازمند آموزش خواندن با بریل یا استفاده از روش های گوشی می باشند. نیمه بینایان می توانند حروف را بخوانند، لذا نیازمند طرح ها یا کتب اصلاح شده و چاپ شده با حروف درشت اند. به لحاظ اینکه این تعریف بر متغیر تربیتی روش آموزش خواندن تاکید می ورزد، متخصصان امور تعلیم و تربیت آن را ترجیح می دهند،‌حتی اگر آن تعریف فاقد دقت تعریف قانونی باشد ( هالاهان و کافمن، ۱۹۸۸، ترجمه ماهر ۱۳۷۵).
لاون فلد[۶] در تعریف خود از بینایی،‌نابینایان را به پنج گروه تقسیم کرده است:
۱- نابینایی که هیچگونه دیدی ندارد (نابینای مطلق)
۲- نابینایی که گرچه هیچ گونه دیدی ندارد ولی بعد از ۵ سالگی بینایی خود را از دست داده است.
۳- نابینایان مادرزاد.
۴- نیمه بینای پس از تولد
۵- نیمه نابینایی مادرزاد(پاکزاد، ۱۳۷۶)
علاوه بر آن طبقه بندی دیگری از نابینایی به عمل آمده است که عبارت است از:
نابینایی مطلق که شامل افرادی است که فقط نور را تشخیص می دهد وحرکت دست را از فاصله ۳ پایی (حدود ۶۰ سانتیمتر) تشخیص نمی دهند، یعنی میزان بینایی آنها حدود است.
میزان بینایی که شامل افرادی است که از فاصله سه پایی قادر به شمردن انگشتان نیستند، لیکن حرکت دست را به خوبی تشخیص می دهند.
میزان بینایی که شامل افرادی است که به خوبی و راحتی قادرند رفت و آمد خود را به تنهایی انجام دهند،‌لیکن خط های درشت روزنامه را تشخیص نمی دهند.
میزان بینایی که شامل افرادی است که قادرند حروف درشت روزنامه را بخوانند.
میزان بینایی که شامل افرادی است که در گروه نابینایی مطلق قراردارند و قادر به انجام اموری که بینایی رکن اساسی آن را تشکیل می دهد، نیستند ( نامنی ،۱۳۸۰).
متداول ترین تعریف نابینایی که مورد پذیرش و توافق تقریباً همه محافل علمی و سازمان های مختلف ذیربط می باشد، بدین شرح است:
نابینا کسی است که دید و بینایی او علیرغم برخورداری از امکانات چشم پزشکی مانند عینک و غیره در یک چشم یا هر دو چشم یا کمتر باشد. به عبارت دیگر آنچه را که با چشم عادی می توان در ۲۰۰ قدمی (یا حدود ۷۰ متر) دید، با تعریف فوق فرد نابینا تنها قادر است در ۲۰ قدمی (یا حدود ۷ متر) یا نزدیکتر ببیند ( سیف نراقی ، نادری ، ۱۳۸۰ ) .
در واقع بسیاری از دانش آموزانی که به علت نقص بینایی قادر به استفاده بسیاری از کتب درسی معمول مدارس نیستند و از نظر آموزشی، نابینا محسوب می شوند تا جدودی از قدرت بینایی برخوردارند. گروهی از افرادی که دارای نقص بینایی هستند اما میزان دید آنها را کمتر و از بیشتر است جزء افراد نیمه بینا محسوب می گردند. البته برای افراد نیمه بینا با توانایی های مختلف از نظر حداکثر بهره مندی از بینایی و برای افراد نابینا در زمینه بهره مندی از برنامه های آموزش و پرورش روش ها و وسایل خاصی از قبیل چاپ کتب و با خط درست و یا بریل و غیره تدارک دیده می شود. به عبارت دیگر از نظر آموزشی کودک ودانش آموزی نابینا محسوب می گردد که قادر به استفاده از کتب و برنامه های عادی آموزش و پرورش نبوده و لازم است که برای آنان روش ها و وسایل ویژه ای تدارک دید ( افروز ،۱۳۷۲) .
معمولاً معلم در کلاسهای مخصوص دانش آموزان نابینا و نیمه بینا با سه گروه مختلف از دانش آموزان مواجه است. یک دسته از دانش آموزان کسانی هستند که به هیچ وجه قادر به استفاده از حس بینایی نبوده و لاجرم می بایست از طریق کلامی، شنوایی، زبانی و روش های حسی (حس لامسه) در امر آموزش و پرورش آنها تلاش نمود. دسته دوم کسلانی هستند که علیرغم آنکه دچار نقص بینایی هستند، علی الاصول می توانند تا حدودی از طریق حس بینایی بیاموزند و دسته سوم دانش آموزانی هستند که می بایست از طریق روش های مختلف (بینایی،‌شنوایی، لامسه) به آموزش و پرورش آنان پرداخت (سیف نراقی ، نادری ، ۱۳۸۰).
به طور کلی عمده ترین مشکلات حسی نابینایی در نتیجه نارسایی ها و اشتباهات انکسار نوری می باشد. نزدیک بینی[۷]، دوربینی[۸] و تاربینی[۹] از جمله خطاهای انکسار نور بوده و می توانند عوامل مهمی در ایجادنقص بینایی باشند. البته این قبیل نارسایی های بینایی معمولاً توسط عینک های مختلف قابل اصلاح و جبران‌ می‌باشند (هالاهان و کافمن ، ۱۹۸۸ ، ترجمه ماهر ، ۱۳۷۵ ).
در کنار نارسایی های مزبور از جمله عوامل مهم دیگر که در ایجاد نقص بینایی موثرند، عبارتند از تراخم[۱۰]،‌آب سیاه[۱۱] ، آب مروارید[۱۲] ، بیماری قند[۱۳] ، فقدان چشم[۱۴] و کولوبوم[۱۵] هستند.به طور کلی نابینایی و نیمه بینایی یا ارثی و مادرزادی است و یا اکتسابی. به عبارت دیگر عوامل آن می تواند قبل از تولد[۱۶] ،‌ هنگام تولد[۱۷] و یا بعد از تولد [۱۸] باشد ( نامنی ، ۱۳۸۱) .
برآورد درصد شیوع


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی و مقایسه افسردگی مادران دانش آموزان عادی و مادران دانش آموزان مبتلا به نارسایی بینایی

پایانامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار

اختصاصی از نیک فایل پایانامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار


پایانامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار

شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:68

فهرست و توضیحات:

فهرست مطالب

عنوان                                                                                             صفحه

چکیده................................... 1

 

فصل اول : مقدمه

سازگاری اجتماعی نوجوانان ............... 3

اهمیت پژوهش ............................ 6

ضرورت پژوهش ............................ 6

محدوده پژوهش ........................... 7

تعاریف مفاهیم .......................... 7

متغیرهای پژوهش ......................... 7

فرضیه های پژوهش ........................ 7

 

فصل دوم : پیشینه پژوهش

سازگاری اجتماعی ........................ 9

نقش مادری و اهمیت روابط متقابل مادر – کودک 12

اشتغال زن .............................. 12

اشتغال زن در خارج از خانه .............. 15

عوامل موثر در سازگاری اجتماعی .......... 23

انگیزه های اشتغال زنان ................. 25

تاثیر اشتغال سطح تحصیلات مادر و وضعیت اقتصادی خانواده بر روی فرزندان ................................ 26

تاریخچه اشتغال زن در ایران ............. 36

مسائل اشتغال و کارآفرینی زنان در ایران . 38

تبعیض های جنسیتی در نوع آموزش .......... 40

وضعیت حقوقی و قوانین ................... 40

 

فصل سوم : روش تحقیق

روشهای جمع آوری داده ها ................ 43

روش تحقیق ، ابزار اندازه گیری .......... 43

توصیف مقیاسهای سازگاری اجتماعی پرسشنامه روانی کالیفرنیا (CPI)........................................ 48

خصوصیات ابزار روان سنجی................. 48

جامعه آماری پژوهش ...................... 49

نمونه آماری پژوهش ...................... 49

روش نمونه گیری ......................... 49

روش تجزیه و تحلیل داده ها .............. 49

توصیف نتایج ............................ 50

جداول 1................................. 50

 جدول 2................................. 51

جدول 3.................................. 52

جدول 4.................................. 53

 

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها

تحلیل نتایج ............................ 56

فرضیه اول .............................. 56

جدول 4-1 ............................... 57

فرضیه دوم .............................. 57

جدول 4-2................................ 58

 

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

بحث و بیان نتیجه ....................... 60

محدودیتها .............................. 61

پیشنهادات .............................. 62

منابع و ماخذ ...........................

پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 81-1380انجام گردید.

جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار بوده که باروش نمونه گیری در دسترس 76 نفر انتخاب شده اند در دو گروه 44 نفری که مادران غیر شاغل(خانه دار) و32 نفر مادران شاغل داشتند به  پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیزنیا(cpi) پاسخ دادند.

این  پژوهش دو فرضیه داشت که ،پس از تحلیل داده ها نتایج زیر را نشان داده است.

فرضیه اول مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین اشتغال مادران وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار 05/0 رد گردیده و 277/0= t بدست آمده حاکی از عدم وجود رابطه می باشد.

فرضیه دوم مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین چه کسانی  وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار 05/0 ونتایج تحلیل ANOVA رد گردیده وحاکی از عدم وجود رابطه می باشد یعنی،اشتغال مادران،تأثیر در سازگاری اجتماعی فرزندان پسر ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

63


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه تاثیر اشتغال مادران بر روی میزان ناسازگاری رفتاری دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار

پایان نامه ی مقایسه سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با مادران کودکان عادی. doc

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه ی مقایسه سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با مادران کودکان عادی. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی مقایسه سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با مادران کودکان عادی. doc


پایان نامه ی مقایسه سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با مادران کودکان عادی. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 107 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

مقدمه:

وجود یک جامعه  سالم از نظر بهداشت روان، وابسته به سلامت اجزا کوچکتر آن جامعه مانند مجامع، گروهها و خانواده‌های موجود در آن جامعه است  وجود خانواده‌های سالم ودارای سلامت روان می‌تواند تاثیر بسزایی در سلامت روانی موجود و ایجاد بهداشت روانی در آن جامعه داشته باشد، زیرا نهاد خانواده به خودی خود یک جامعه کوچک است و هر گونه تغییر مثبت یا منفی در آن، در جامعه بزرگ انسانها تاثیر مستقیم و موثر دارد و ثبات و بی‌ثباتی خانواده بطور مستقیم بر ثبات یا بی‌ثباتی جامعه تاثیر دارد.

کودک عامل گسترش نسل است و تولد هر کودک می‌تواند بر پویایی خانواده اثر بگذارد، والدین و دیگر اعضای خانواده باید تغییرات متعددی را جهت سازگاری با عضو جدید تحمل کنند. تولد یک کودک ناتوان  بر خانواده می‌تواند اثرات عمیقی داشته باشد، زیرا خصوصیات کودکان و نوزادان معلول  حدود انتهایی رفتار است و از آنجایی که معلولیت و رفتارهای ناشی از آن امری ثابت و پایدار می‌باشد، این امر بر تعاملاتی که کودک با والدین و خواهران و برادران خود دارد، تاثیر می‌گذارد (هالاهان وکافمن ، 1998).

مراقبت‌های اضافی که برخی از کودکان معلول به والدین تحمیل می‌کنند، برنحوه تعامل والدین تاثیر می‌گذارد. بروز معلولیت در فرزندان اختلالات عاطفی و مشکلات اقتصادی زیادی را در خانواده ایجاد می‌کند، بنحوی که یکایک افراد خانواده دچار بحرانهایی ناشی ازوجود فرد معلول می‌شوند.

روابط دچار سردی وتیرگی می‌شود و روابط اجتماعی خانواده نیزمحدود می‌گردد. سایر فرزندان دچار مشکلات عاطفی و اجتماعی می‌گردند و بطور کلی بهداشت روانی خانواده که ضامن سلامت کودکان و سرمایه‌های فردی-اجتماعی است به شدت به مخاطره می‌افتد هر چند خانواده‌های کودکان معلول فشار روانی بیشتری را تجربه می‌کنند ولی سازگاری زناشویی بالاتری را از خود نشان می‌دهند(حسین نژاد، 1375).

در تحقیق حاضر سعی محقق بر روشن کردن این موضوع است که آیا حضور کودک عقب مانده ذهنی در خانواده می‌تواند بر سازگاری اجتماعی مادران اثرات منفی داشته باشد یا نه؟

 

بیان مساله:

خانواده یک نظام اجتماعی است که اختلال در هر یک از اجزای و اعضاء آن کل نظام را مختل می‌کند و این نظام مختل شده به نوبه خود اختلالات مربوط به اعضاء را تشدید و مشکلات جدیدی را ایجاد می‌کند. با این نگرش، معلولیت یکی از فرزندان، برتمامی خانواده و کارکردهای مختلف آن و بر یکایک اعضاء تاثیر غالبا منفی باقی می‌گذارد. به عبارت دیگر معلولیت فرزندی در خانواده، مانع از آن می‌شود که خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود را بنحو مطلوب داشته باشد.

از جمله این کارکردها تامین موجبات رشد و پرورش شخصیت فرزندان‌، تأمین محیطی دلپذیر برای اعضاء و ایجاد پایگاهی برای برقراری روابط اجتماعی خانواده با دیگران می‌باشد. خانواده پایگاهی برای برقراری ارتباطات اجتماعی است و برقراری ارتباط با دیگران در استحکام شبکه خویشاوندی سهم بسزایی دارد (ناصرشریعتی وداورمنش، 1374ص 117-116).

همانطور که می‌دانیم انسان عادی برای حفظ و تطابق خود با محیط از انواع روشهای خودآگاه و مکانیسم‌های دفاعی کمک می‌گیرد. ولی هر انسانی در برابر فشارها و عواملی که سبب ایجاد تنش و فشار روانی در او می‌شود، دارای آستانه تحمل است و چنانچه فشارهای محیطی او بیش از اندازه شود، در نقطه‌ای تعادل روانی او به مخاطره می‌افتد (اسلامی‌نسب، 1373ص33).

با به دنیا آمدن کودک ناتوان فشارهایی بر والدین وارد می‌گردد که موجب بر هم خوردن آرامش و انسجام خانواده می‌شود، در نتیجه سازش یافتگی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد.

فابر  (1975) خاطر نشان می‌سازد که در اثر وجود کودک عقب مانده ذهنی انواع فشارهای زیر به والدین و سایر اعضای خانواده تحمیل می‌شود:

1) به تعویق افتادن تحول روانی سایر فرزندان

2) محدود شدن پیشرفت خانواده

3) وقوع بحرانهایی مانند مشکلات زناشویی، طلاق، افسردگی والدین

4) بروز احساساتی از قبیل خشم، ناامیدی و احساس گناه (ترنبول وترنبول ، 1990 به نقل از شریفی‌درآمدی ص64).

رزنبرگ ورابینسن (1990) به تاثیر شرایط خانواده بر سازگاری با تولد کودک معلول اشاره می‌نماید. آنها خاطر نشان می‌سازند. خانواده‌هایی که از نظر وضعیت آموزشی، تربیتی و فرهنگی در وضعیت مناسبی نیستند و از امکانات حمایتی برخوردار نباشند و شرایط اقتصادی بدی داشته باشند، فرایند سازگاری را بخوبی طی نمی‌کنند و دچار ناراحتی می‌شوند (به نقل از ماهر،1377).

البرزی (1375) درباره تاثیر کودک عقب مانده ذهنی بر والدین و رویارویی پدر و مادر با کودک عقب مانده ذهنی نشان میدهد که والدین به واکنشهای مختلفی دچار می‌شوند که عبارتند از:احساس خجالت (41درصد)، احساس گناه (37درصد)، پنهان کردن فرزند (10درصد).

خانواده در ارتباط با داشتن چنین فرزندی فشارهایی را تحمل میکند که از جمله آن مواردی از قبیل نگرانی برای فرزند (87درصد)، آزردگی عصبی (2/53درصد)، تاثیر بر روابط خانواده (23درصد)، اختلاف زناشویی (18درصد) اشاره نمود (شریفی‌درآمدی، 1381ص165-164).

فابر (1959) یکی از اولین پژوهشگرانی است که انواع استرس ایجادشده در خانواده که ناشی از پی بردن به معلولیت کودک است را مورد بررسی قرار میدهد. یکی ازرایج ترین این استرس‌ها، واکنش اندوه است. این واکنش سمبل یا نشانه مرگ کودک طبیعی است. بعبارت دیگر، داشتن کودک معلول نشانه از دست دادن یک کودک طبیعی است. آگاهی از اینکه کودک آنها با مشکل متولد شده است و این مشکل ادامه خواهدیافت، فرایندی از اندوه را موجب میشود که شبیه اندوهی است که اعضاء خانواده کودک در حال فوت با آن روبرو است.

فابر اشاره می‌کند که وجود کودک معلول اغلب موجب اختلال در رشد و تعالی خانواده نیز می‌شود. او ویژگی بحرانی که خانواده با آن روبرو است را مانند یک توقف در چرخه زندگی خانواده تعریف می‌کند که در اثر آن :

الف) رشدوتکامل خانواده کند می‌شود

ب) هماهنگی میان و ظایف اعضاء خانواده مختل می‌گردد، در حالیکه در شرایط عادی این هماهنگی موجب رشد و تکامل خانواده می‌شود (ملک‌پور، 1369).

از عوامل فشارزا بر خانواده و والدین کودکان معلول، عوامل غیر اجتنابی هستند که در برابر فعالیتها و اهداف خانواده موانعی را بوجود می‌آورند، این عوامل مشقت‌های عمومی هستند که با فعالیتهای تفریحی، فرصتهای شغلی و فعالیتهای مربوط به سازمان خانواده مرتبط هستند. مک کابین و همکاران معتقدند که هم میزان و هم انعطاف تفریح و فراغت  در این خانواده‌ها کاهش می‌یابد و به همان صورت نیز به دلیل کارهای زیاد مسایل زمانی کاهش پیدا می‌کند. عوامل فشارزای دیگر ناشی از زندگی اجتماعی خانواده  می‌باشند (حسین‌نژاد، 1375).

کازات و ماروین (1984)، فابر (1959) واکنش‌های منفی که والدین از دوستان و همسایگان مشاهده می‌کنند و همچنین خجالت و احساس شرم والدین و یا خواهران و برادران به خاطر فرزند یا برادرشان، همچنین ترس از حوادث و تصادفات نیز میتواند منجر به انزوای اجتماعی خانواده گردند (دارلینگ و سلیگمن، 1989به نقل از ایلالی،1376). 

در خانواده‌های کودکان معلول مادر بیشترین دشواری و فشار را در نگهداری کودک تجربه می‌کند. با حضور کودک معلول در خانواده مادر دیگر قادر نیست مانند قبل کارهایی مثل آماده کردن غذا، شستن لباسها، خرید هفتگی خانه و کمک در تکالیف مدرسه را بخوبی انجام دهد. زمانی را که صرف افراد دیگر خانواده می‌کرد، کاهش می یابد. زیرا بیشتر وقت او صرف مواظبت و تامین احتیاجات کودک معلول می‌شود. با دور شدن مادر از کارهای قبلی، سایر اعضای خانواده بیشتر احساس مسولیت می‌کنند. ممکن است برای افراد دیگر خانواده، سازگاری با فشارها و امور جدید که ناشی از وجود کودک معلول است، بسیار مشکل باشد (ادیب‌سرشکی، 1380ص132).

 

فهرست مطالب:

مقدمه

بیان مساله

اهمیت و ضرورت

هدف از اجرای تحقیق

ـ اهداف کلی

اهداف جزئی

.فرضیات یا سوالات تحقیق

تعریف واژه‌ها

سازگاری اجتماعی

مروری بر مطالعات پیشین

مفهوم عقب ماندگی ذهنی از دیدگاه متحولی پیاژه

تعریف عقب ماندگی ذهنی

طبقه بندی

شدت عقب ماندگی

ویژگی‏ها و اختلال‏های توأم

عوامل زمینه ساز

شیوع

دوره یا سیر

سیستم طبقه بندی خانواده

روی آوردهای خانواده‏های دارای کودک استثنایی ناتوان

خصوصیات خانواده دارای کودک معلول

تأثیر کودک معلول بر واکنش‏های اولیه والدین

انواع واکنش‏های نخستین والدین

مسایل زناشویی

پذیرش یا طرد کودک معلول

سازگاری خانواده کودکان معلول

سازگاری اجتماعی

ملاک و معیار سازگاری

برخی از خصوصیات انسان سازگار به شرح زیر است

عوامل مؤثر در سازگاری

دیدگاه‏ها در مورد سازگاری اجتماعی

در دیدگاه زیستی ـ روانی ـ اجتماعی

دیدگاه تحلیل روانی

دیدگاه یادگیری اجتماعی

دیدگاه علوم رفتاری

دیدگاه مراجع محوری

دیدگاه انسان گرایی

دیدگاه روان شناسی شناختی

مروری بر مطالعات پیشین

روش شناسی تحقیق

حجم نمونه و شیوه محاسبه آن

مکان و زمان انجام تحقیق(محیط پژوهش)

پایایی و اعتبار مقیاس سازگاری اجتماعی (SAS) ))

روش جمع آوری دادها

روش تجزیه و تحلیل داده ها

ملاحظات اخلاقی

منابع

 

منابع و مأخذ:

منابع فارسی:

  1. 1. ادیب سرشکی، نرگس (1380).کودکان استثنایی خانواده ومشاوره.چاپ:آبان.
  2. ارژنگی، وجیه ا... (1381)."تأثیر راهبردهای مقابله‏ای در کاهش تنیدگی والدین کودکان عقب مانده ذهنی". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران.
  3. اسلامی نسب ، علی (1373).روانشناسی سازگاری. چاپ و نشر بنیاد.
  4. انجمن روانپزشکی آمریکا (1994).راهنمای تشخیصی وآماری اختلالهای روانی.مترجم: محمدرضا نیکخو و همکاران، انتشارات:سخن، چاپ سوم.
  5. ایلالی، احترام السادات (1376)."بررسی نسبت سازگاری والدین کودکان عقب مانده ذهنی در رابطه با عوامل تنش زا در مدارس استثنایی شهر ساری ". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مامایی و پرستاری، دانشگاه تهران.
  6. برجعلی، احمد (1378)."تأثیر سازگاری و الگوهای فرزند پروری والدین بر تحول روانی ـ اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی شهر تهران .رساله دکترا، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
  7. پاشا شریفی، حسن ؛ شریفی، نسترن (1380).روش های تحقیق در علوم رفتاری. تهران:سخن.
  8. پور مقدس، علی (1367).روان شناسی سازگاری.انتشارات: مشعل.
  9. چاووشی، گیتی (1366). "بررسی مسایل روانی ـ مادران کودکان عقب مانده ذهنی ". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران.
  10. حسن‌آبادی، هادی(1380)." مقایسه پیشرفت تحصیلی، سازگاری اجتماعی و افسردگی دانش‌آموزان مدارس شبانه روزی با دانش‌آموزان روزانه دوره دبیرستان اسفراین". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد رودهن.
  11. حسین نژاد، محمد (1375)."بررسی ومقایسه میزان فشارروانی وسازگاری زناشویی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر وکودکان معلول جسمی وحرکتی باوالدین کودکان عادی شهرتهران ".پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
  12. حناآبادی، حسین (1375). "بررسی تعامل روانی ـ اجتماعی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیرزاهدان و تهران". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران.
  13. خجسته، مهرداد (1383)."مقایسه نگرش مذهبی، رضایت زناشویی و برخی از ویژگی‏های شخصیتی والدینی که فرزند عقب مانده ذهنی خود را در خانه نگهداری می‏کنند و والدینی که آنها را به مرکز نگهداری عقب مانده‏های ذهنی می‏سپارند ".پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران.
  14. دیلمی، عزیز (1380)."بررسی اثر بخشی مشاوره همسالان بر سازگاری اجتماعی و خودپنداره دانش‌آموزان پسر سال اول دبیرستان شهرستان دزفول". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
  15. رستمی، الیاس (1383)." بررسی دلبستگی نوجوانان به والدین و همسالان در جامعه ایرانی و رابطه آن با مؤلفه‏های سازگاری اجتماعی".پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران.
  16. رضا‌زاده، حسین (1379)."بررسی و مقایسه نیازهای روانی و اجتماعی والدین دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی، ناشنوا و عادی چهار شهرستان میانی استان مازندران در مقطع ابتدایی". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
  17. رضایی، مهدی (1377)."بررسی نقش آموزش و مشاوره فعالیتهای روزمره زندگی بر مادران کودکان عقب مانده ذهنی".پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
  18. سادوک،بنجامین (1933).خلاصه روانپزشکی:علوم رفتاری-روانپزشکی بالینی. مترجم:نصرت ا... پورافکاری.تهران:شهر آب،آینده‌سازان.
  19. سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس؛ حجازی، الهه (1376). روش های تحقیق در علوم رفتاری. تهران:نشر آگه.
  20. سلیمی اشکوری، هادی (1366). گزارش سمپوزیوم عقب ماندگی ذهنی تهران: دانشگاه علوم توانبخشی.
  21. سیف نراقی، مریم؛نادری، عزت ا... (1380).روانشناسی وآموزش کودکان استثنایی.تهران:انتشارات ارسباران.
  22. شادمان، میترا (1383)."بررسی سازگاری اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد رودهن.
  23. شریفی‌درآمدی، پرویز (1381).روانشناسی کودکان استثنایی.تهران:روانسنجی، جلد1و 2.
  24. شفر، مارتین (1370). فشار روانی. مترجم:پروین بلورچی. تهران: پاژنگ.
  25. شفیع‌آبادی، عبدالله؛ ناصری، غلامرضا (1377). نظریه‏های مشاوره روان درمانی. مرکز نشر دانشگاهی.
  26. ظریف‌صنایعی،ناهید (1371)."بررسی عوامل تنش‌زا و نحوة سازگاری والدین کودکان تحت درمان با همودیالیز در مراکز طبی کودکان". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مامایی و پرستاری، دانشگاه تهران.
  27. عابد‌سعیدی، ژیلا؛ امیر‌علی‌اکبری، صدیقه (1380). روش تحقیق در علوم پزشکی و بهداشت. تهران:سالمی.
  28. فرید، ابوالفضل (1375)."بررسی و مقایسه میزان سازگاری اجتماعی یک زبانه‏ها و دو زبانه‏ها در مدارس ابتدایی شهرستان‏های تهران و تبریز". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
  29. کجباف، باقر (1377)."بررسی تطبیقی ـ تشخیص عقب ماندگی ذهنی براساس نظام تحولی پیاژه و معیارهای انجمن آمریکایی عقب ماندگی ذهنی". رساله دکتری، دانشکده علوم انسانی، تربیت مدرس .
  30. محمدی، کوروش (1380)." بررسی ویژگی‏های مؤثر در نگهداری از کودک عقب مانده ذهنی در خانه یا سپردن او به مراکز بهزیستی شهر تهران". پایان نامه، کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
  31. ملک‌پور، مختار (1369). بهداشت خانواده کودکان عقب مانده ذهنی اصفهان: جهاد دانشگاهی.
  32. معانی، ایرج؛ شاپوریان، رضا؛ حجت، محمدرضا (1379).روانشناسی بهزیستی.تهران:زرین.
  33. منصف‌زاده‌تبریزی، مهدی (1377)."بررسی و مقایسه واکنش مادران عقب مانده ذهنی و مادران کودکان عادی در پذیرش یا عدم پذیرش فرزند پسر خود در مدارس ابتدایی شهر تهران".پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
  34. میر‌زمانی، محمود."سازگاری اجتماعی زنانی که همسر خود را از دست داده‌اند".اسرار، 3(پاییز1379):90-84.
  35. میلانی‌فر،بهروز (1378).روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی.تهران:قومس.
  36. ناصر‌شریعتی، تقی؛داورمنش، عباس (1374).اثرات معلولیت ذهنی فرزند بر خانواده(خلاصه یک تحقیق).تهران:سازمان بهزیستی کشور، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
  37. نانسی‌رابینسون، هالبرت‌بی‌رابینسون (1377).کودک عقب مانده ذهنی.ترجمه:فرهادماهر.مشهد:انتشارات آستان قدس رضوی موسسه چاپ ونشر.
  38. نظری، شیما (1384)."بررسی نظر والدین کودکان مصروع نسبت به عوامل تنش‌زا و میزان سازگاری آنان با این عوامل در مراجعه کنندگان به مراکز درمانی منتخب شهر تهران". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مامایی و پرستاری، دانشگاه تهران.
  39. والی‌پور، ایرج (1360). روان شناسی سازگاری. چاپ و نشر وحید.
  40. یعقوبی، ابوالقاسم (1372)."بررسی مسایل روانی-اجتماعی والدین کودکان عقب مانده ذهنی".شهر تهران". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی ، دانشگاه علامه طباطبایی.

 

منابع لاتین:

  1. Ashum Gupta and Nidhi Singhl (2004).Positive perceptions in parents of children with disability. Asia pacific disability rehabilitation hournal. vol, 15 (1):22-34.
  2. Beckman PJ (1991). Comparision of mothers and fathers perceptions if effect of young children with and aithout disability. Journal of mental retardation. 95 (5):585-95.
  3. Beresford B (1994). Resources and Strategies:How parents cope with the care of disabled child.Journal of child Pcychology and Psychiatry.35:171-209.
  4. Chandorkar H, Chakraborty K (2002).Psychological morbidity of parents of mentally retarded children.India Journal of Psychiatry. 47:271-274.
  5. Chauhan, ss (1993) . Mental hygiene: A seience of Adjustment.Second edition. New dehli , india: Allied publishers limi tited.
  6. Flynt SW,Wood TA (1989). stress and coping of mothers of children with moderate mental retardation. Journal of mental retardation. 94 (3):278-830.
  7. Friedrich,W.N and Friedrich, W.L (1981). Pschosocial assets of parents of handicapped and nonhandicapped children. American Journal of mental deficiency. 85,551-530.
  8. Harris,S.L (1995). Family of the developmental disabeld:A guide to behavioral internation, Book:pergram on new york.
  9. kirk .A.S, gallagler.J.J Anastasiow.S.N. (1993). Educuating exceptional boston: Houghton miffun compony.
  10. McGlon K,Santos L,Kazamal,Fong R,Muellerc (2002). Pschosocial stress in adoptive in parents of special-needs children. child welfare. 81 (2):151-71.
  11. Mosha Zeinder and Normans (1996).Handbook of coping:Theory,Research ,Applications.
  12. Patricia M.Minnes (1985).Family Adjustment to stress Associated with a limb-deficient child.Journal of the Association of childrens prosthetic-orthotic clinics,vol 20(4).pp.62.
  13. Pelchat D.,Ricard N.,Bouchard J-M.,Perreault M.,Saucier J-F.,Bethiaume M.,Bisson J (1999).Adaptation of parents in relation to their 6-month-old infants type of disability.child:care,Health and Development,vol.25 no 55 pp.371-398(22).
  14. Ronit Gol-Etrog (2002).The differences between fathers and mothers of young adults with mental retardation in the stress levels coping strategies and attitudes toward integration of their sons/doughters in to the community.university:Haife.
  15. Salovita T,Italinna M,Leinonen E (2003). Explaining the parental stress of fathers and mothers caring for a child with intellectual disability:A Double ABCX Model.Journal Intellectual Disability Research. 47(Pt 4-5):300-120.
  16. Scott M .Williams, MA, & Wendy Hill Williams, MA (2005). My family, past, present and future:Apersonal exploration of marriage and the family. pearson custom publishing.
  17. Singhi PD,Goyal L,Pershad D,singhi s,walia BN (1990).Psychosocial problems in families of disabled children.Br Jmed psychology. 63 (Pt2): 123-820
  18. Trute ,B.& Hiebert_Murphy.D (2002).Family adjustment to childhood developmental disability:A measure of parent Appraisal of Family Impacts.Journal of Pediatric Pcychology. vol.17(3).PP.271-280.
  19. Vermaes IP,Janssens JM,Bosman AM,Gerris JR (2005). Parents Psychosocial adjustment in family of children with spina Bifidia:a meta-analysis. BMC Pediatric.25,5:32.
  20. Wallander JL,Marullo DS (1997). Handicap-related problams in mothers of children with physical impairments. research Development Disability.18(2):15-65.
  21. Warfield ME,Krauss MW,Hauser-cram P,Upshur CC,Shonkoff JP (1999). Adaptatipn durimg early childhood aming mothers of children with disability. Journal Developmental Behavior Pediatric.20 (1):9-16.
  22. Weiss MJ (2002). Harrdiness and social support as predictors of stress in mothers of typical children,children with autism , and children mental retardation.Rutgers,The State university of new jersey. 6 (1):115-30.
  23. Weissman,M.N.and paykel,E.S (1974).The depressed woman:a study of social relationship.chicago:University of Chicago press.

دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی مقایسه سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با مادران کودکان عادی. doc

دانلود مقاله بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

 

تعداد صفحات این مقاله    صفحه

 

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله64    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان