لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
سیره نبوی
در طول زندگانی بشر گاهگاهی شخصیتهای خارق العاده پدید آمده اند شخصیتهایی که در مدتی کوتاه با تصمیمی قاطع و اراده ای استوار مسیر زندگی مردم عصر خود را تغییر داده اند . اینان از نظر گوشت و پوست و استخوان مانند سایر مردمند می خورند می خوابند راه می روند تن آنان همچون تن دیگران است اما روح ایشان از آنان جداست زندگی شان سرشار از برکت و روشنی است و تا ابد نیز بر چهره صفحات تاریخ درخشان اند. پیدایش این افراد استثنایی را با پدیده طلوع خورشید همانند کرد. سنتها و قواعدی در زندگی مردم وضع کرده اند که آنها را زیرو رو کرده شخصیتها پرورش داده اند. زندگی این آدمها سراسر درس است. گفته های آنان همانند نقشی که بر سنگ می افتد صلابت دارد اما اینکه این نوابغ از کی و تا چه هنگام می زیسته اند چندان مهم نیست بهر حال بوده اند که امروز یاد آنها گرامی داشته می شود و یاد بودها بنا می گردد. در استدلال طرفین دعوا که هر کس می کوشد نظر خود را بر دیگری تحمیل کند. بیان گفته ای از این اسطوره ها حجت را بر هر دو طرف تمام می کند یکی از اینان پیامبر اسلام است اما باز هم بسیاری از حوادث حیات او چنانکه باید روشن نیست مثلا سال ولادت وی مشهور بین علمای سنت و جماعت این است که رسول اکرم در دوازدهم ربیع الاول عام الفیل متولد شد.
« ابن سعد ولادت او را روز دوشنبه دهم ربیع الاول یا دو شب از آن گذشته می نگارد عام الفیل همان سالی است که ابرهه بافیلان جنگی برای ویران کردن مکه آمده تاریخ عرب در عام الفیل مجهول است از قول خود پیغمبر نقل کرده اند که گفته من در زمان پادشاهی عادل زاده شده ام اما عده ای برآنند که جعل است.
مهم این است که دقت در ولادت وی موضوعی نیست که اهمیت موضوعی که در صدد تحقیق آن هستم را بکاهد برای درک زندگی و آثاری که از پیغمبر اسلام در جامعه جهانی باقیمانده باید توانی فراتر از حواس پنجگانه داشت تا از پس درک آن برآمد اما عیب کار اینجاست که ما از کوتاه بینی خود را مرکز عالم می دانیم.
خورشید درخشان معنی را در آینه تاریک فکر مادی خود ببینیم و چون توانایی نداریم به جای آنکه خود را بشکنیم در پی شکستن آینه برمی آییم کار بزرگ دیگران را انکار می کنیم چون خود توانایی آن را نداریم فداکاری دیگران را باور نداریم چون خود فداکار نیستیم و جز خود به چیزی دل نبسته ایم هر مسلمان آشنا با تاریخ اسلام آگاه است که همگی شرافت و بزرگی خاندان محمد را تصریح کرده اند نوشته اند که محمد (ص) دو ماهه بود که پدرش را از دست داد شش ساله بود که مادرش آمنه درگذشت. بعد از مادر جد وی عبدالمطلب که مرد توانمند و با شرفی بود سرپرستی و نگهداری او را بر عهده گرفت. در کودکی از محبت و امکانات زندگی برخوردار بود که متاسفانه همان خودبینی و کوته نظری عده ای از مستشرقین را واداشته که کودکی او را مشقت بار تفسیر کنند که منجر به سوء برداشت گروه مغرض دیگر می گردد پس اگر کسی رنجی را که پیغمبر برده را به دوران کودکی او نسبت دهد در واقع غرض آلود مطلب می نگارد محبتی که عبدالمطلب و ابوطالب نسبت به محمد (ص) روا داشتند به حد شیفتگی رسیده بود ابن هشام نوشته :
اطرافیان جامه ای را در سایه کعبه می گسترد پسران وی دور این جامه می نشستند تا عبدالمطلب از خانه که بیرون آید بر آن بنشیند اما به حرمت عبدالمطلب قبل از او کسی روی جامه نمی نشست محمد که کودکی بیش نبود برآن گستردنی می نشست ولی عموهایش او را مانع می شدند عبدالمطلب که محمد را می دید می گفت او را واگذارید به خدا سوگندکه او مرتبتی دارد.
محمد رنج برد ولی در عبادت خدا و تبلیغ فرمان او در آن جامعه بدوی رفتار و گفتار محمد در کودکی و نوجوانی چنان بود که نظر بزرگسالان را به خود متوجه ساخت و بقدری شخصیت وی در دیده ایشان عظیم جلوه کرد که سالها پیش از آنکه به رتبت پیغمبری سرافراز گردد او را امین لقب دادند محمد (ص) قبل از برائگیخته شدن در سفری با عموی خود ابوطالب در مکانی به نام « دیر بصری» استراحت گزید فردی از ساکنین دیر او را به لات و عزی سوگند داد که محمد (ص) معترض آن گردید گفت نام لات و عزی را نزد من مبر که هیچ چیز را مانند آنان دشمن نمی دارم و وقتی محمد (ص) را به خدا سوگند داد مطیع اوامر گردید محمد(ص) از 8 سالگی با ابوطالب به سفر شام رفت درین سفر وسفرهای دیگر راه و رسم سوداگران را آموخت در آن زمان توانگران بخشی از سرمایه خود را به سوداگر درستکار می دادند تا برای آنان تجارت کند وقتی محمد (ص) به 25 سالگی رسید ابوطالب تهیدست گردید و محمد وارد کاروان خدیجه که راهی شام بود گردید درین سفر خدیجه بیش از انتظار سود برد و این سود را مدیون مدیریت و برکات وجود وی می دانست - امانت راستگویی جوانمردی خوشرفتاری و خوش کلامی در محمد گردآمده بود که هر یک از این صفات به تنهایی برای جلب نظر یک زن کافی است خدیجه تمایل به محمد داشت و محمد نیز چنین می نمود اما اختلاف طبقاتی ایندو مانع از میان برود. اما صلاحیت خدیجه در امر ازدواج اطمینان خاطری به محمد داد که ازدواج صورت گرفت در حادثه ای دیگر وقتی سیل دیواره خانه کعبه را تخریب نمود قریش دیواره تخریب شده را نوسازی نمودند اما در
دانلود تحقیق سیره نبوی