نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد وجود آب و اهمیت آن در طبیعت 16 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درمورد وجود آب و اهمیت آن در طبیعت 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

وجود آب و اهمیت آن در طبیعت

آب مایه حیات است. شصت و هفت درصدوزن بدن انسان را آب تشکیل می دهدکه حدود نیمی ار آن در سلول های بدن و باقیمانده آن در خون و سایر مایعات بدن یافت می شود.آب مواد غذایی و همچنین موادی را که بایند دفع شوند در بدن جابجا می کند . اکسیژن هوا به وسیله ی هموگلوبین خون از ششها به سلول های بدن می رسد.غذایی که می خوریم در محیط آبی هضم می شود و محصولات هضم غذا بوسیله خون به سلول ها می رسند و محصولات غیر مفید تنفس سلول ها به وسیله ی خون به عضوهایی که برای دفع آنها نقش دارند،منتقل می شوند.آب تنها ماده ای است که در شرایط عادی موجود در زمین به هر سه حالت جامد،مایع و گاز یافت می شود .آب خالص ماده ای بیرنگ ،بی بو و عملاًبی طعم است،در C100(درفشار یک جو می جوشد) و در C0منجمد می شود.آب در رودخانه ها دریاها دریاچه ها و اقیانوس ها وجود داردو به صورت برف و یخ نیز نواحی قطبی و قله های کوههای بلند را می پوشاند.

خواص فیزیکی آب

دماهای ذوب و جوش آب و چند ماده مولکولی دیگر که وزن مولکول های آنها به هم نزدیک استدرزیر داده شدهاست.به طوری که ملاحظه می کنید دماهای ذوب و جوش آب به میزان قابل توجهی از سایر مواد مولکولی بیشتر است .علت آن را باید در ساختارو پیوندهای مولکول آب جستجو کرد.

خاصیت قطبی آب

برای نشان دادن خاصیت قطبی مولکولهای آب چنانچه یک شانه پلاستیکی را به موهای خشک خود کشیده اید یا میله ای را که بر اثر مالش بار دار شده است به جریان بار یک و مداوم آب از شیر آزمایشگاه مطابق شکل نزدیک کنید مشاهده می کنید که جریان آب منحرف می شود زیرا مولکول های قطبی آب به سمت بار الکتریکی ساکنی که در شانه یا میله ایجاد شده است جذب می شود.

 تجزیه الکتریکی آب

آب ترکیبی از هیدروژن و اکسیژن است و اجزای تشکیل دهنده ی آن را می توان با عبور دادن جریان برق از درون آب معین کرد . این عمل الکترولیز نامیده می شود .الکترولیز آب در ظرفی به نام ولتا متر انجام می گیرد.الکترود های ولتامتر را به دوسر یک باتری مناسب وصل می کنیم.الکترودی که به قطب مثبت باطری وصل می شود آند و الکترودی که به قطب منفی وصل می شوت کاتد نامیده می شود.

آب مقطر جریان آب را از خود عبور نمی دهداز این رو باید مقداری محلول سود یا اسیدسولفوریک به آن بیفزاییم و به هم بزنیم نا جرریا عبور کند.حباب های گاز روی الکترودها ظاهر می شود و گازها زیر لوله ها ی پر از آب روی الکترود ها جمع می شوند .آزمایش نشان می دهد که مقدار سود یا اسید تغییر نمی کند،یعنی گازها از تجزیه آب بدست می آیند .حجم گاز در کاتد تقریباًدو برابر حجم گاز دز آند است.

گازهایی که در لوله ها جمع می شوند،یکسان نیستند.در آند گازی بیرنگ بدست می آید و یک چوب کبریت نیم افروخته در آن شعله ور می شود. این گاز اکسیژن است.

 

در کاتد گازی بیرنگ بدست می اید که در مجاورت هوا به کمک شعله می سوزدو انفجار کوچکی تولید می کند.این گاز هیدروژن است

اکسیژن و هیدروژن را که از الکترولیز آب بدست می آیند ،می توان باهم ترکیب کرد و دوباره آب بوجود آورد.آزمایش ترکیب شدن این دو گاز را در دستگاهی به نام آب سنج انجا ممی دهند.این دستگاه از یک لوله با جدار ضخیم تشکیل شده است که در آن دو میله فلزی برای عبور جریان برق و ایجاد جرقه قرار دارد.این لوله بر روی تشتک پر از جیوه واژگون می کنند.

برای انجام دادن آزمایش ،10 میلی لیتر اکسیژن و 20 میلی لیتر هیدروژن را وارد آب سنج کرده کرده جریان برق را وصل می کنیم .باایجاد جرقه واکنش بین این دوگازانجام میشودوجیوه

درلوله بالا می رودوآب به صورت قطره هایی برجدارلوله می نشیند.

با دانستن این که از تجزیه آب 2 حجم هیدروژن و 1 حجم اکسیژن بدست می آید و تشکیل آن نیز همین نسبت حجمی مصرف می شوند،می توان نسبت حجمی این دو عنصر را در آب حساب کرد. فرض کنیم که در تجزیه آب یک لیتر اکسیژن و دو لیتر هیدروژن درشرایط متعارفی آزاد شده باشد . یک لیتر هیدروژن089/0گرم و یک لیتر اکسیژن 924/1 گرم وزن دارد.در نتیجه نسبت وزنی اکسیژن به هیدروژن 871/0:934/1یا1:8 است.یعنی در تشکیل آب یک قسمت وزنی هیدروژن و 8 قسمت وزنی اکسیژن لازم است.

آب به عنوان حلال

یکی از خواص قابل توجه آب توانایی آن در حل مواد دیگر است . پاره ای از نمک ها مانند کلرید سدیم در آب حل می شوند.علت حل شدن موارد جامد یونی در آب اثر جاذبه مولکولهای قطبی آب برای یون های مثبت و منفی تشکیل دهندهی شبکه بلور است.به این ترتیب مولکول های آب به درون شبکه بلور نفوز می کنند و بر نیروهایی که یون ها را در شبکه در شبکه بلور به یکدیگر متصل نگهداشته اند غلبه کرده یون ها را از هم جدا می کنند.به طوری که یون ها در آب حل می شوند . یون های مثبت و منفی به وسیله لایه ای از مولکول ها ی آب احاطه می شوندو این گونه یون های آب پوشیده می نامند.در مقابل آن دسته از مواد جامد یونی که انحلال پذیرند،مواد مولکولی غیر قطبی مانند نفت و بنزین در آب (که قطب است)حل نمی شوند.

 گاز ها نیز درآب انحلال پذیرند اما وقتی محلول بیشتر گاز ها در آب را می جوشانیم گاز ها از آن خارج می شوند. گازهایی مانند اکسیژن و نیتروژن به مقدار کم در آب حل می شونداما همین مقدار کم اکسیژن برای آبزیان مهم است .دی اکسید کربن در آب به نسبت خوب حل می شوند و در اثر انحلال در آب باران محلولی می دهدکه اندکی اسیدی است.در شهر های بزرگ و مناطق صنعتی در نتیجه استفاده از زغال سنگ،کک یا مواد نفتی گوگرد دار مقادیر زیادی دی اکسید گوگرد به وجود می آید.انحلال پذیری این گاز در آب باران زیاد است و محلول اسیدی می دهد.ذره های کربن (دوده)موجود در هوا می توانند بخار آب و گاز های اسیدیبه خود جذب می کند در نتیجه در درون این ذره ها ی کربن غلظتهای موضعی بالایی از اسید به وجود می آید.گاز های دیگر به ویژه اکسیدهای نیتروژن،از تخلیه الکتریکی میان ابر ها یا از واکنش اکسیژن و نیتروژن در موتور اتوموبیل ها حاصل


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد وجود آب و اهمیت آن در طبیعت 16 ص

دانلود تحقیق کامل درباره چه رابطه ای میان عزم و توکل وجود داره

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق کامل درباره چه رابطه ای میان عزم و توکل وجود داره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

چه رابطه ای میان عزم و توکل وجود داره ؟

ایا توکل ، سبب تنبلی توکل کننده میشود یا تحرک ؟

شرایط توکل حقیقی  چیه ؟

شیطان بر چه کسانی مسلط نمیشود ؟

در یک پاسخ می توانیم به تمامی سؤالات جواب بدهیم بنابراین بعد از بیان معنای لغوی و اصطلاحی توکل، آیات قرآن که در بردارنده‌ی مفهوم توکل هستند را بررسی می‌کنیم و در آخر نیز تحقیقی علمی که توسط یک مرکز علمی ـ تحقیقاتی صورت گرفته ارایه می‌شود.

«توکل» در لغت به معنای واگذار کردن کار خویش به دیگری است. این کلمه مصدر باب تفعل، از ماده «وکل» می‌باشد. که به دو معنای ولایت پذیری «توکلت لفلان» به معنای «تولیتُ» و اعتماد کردن به دیگری «توکلت علیه» یعنی «اعتمدتُه» به کار رفته است.1

صاحب نظران در معنای اصطلاحی آن می‌گویند: توکل به خداوند یعنی واگذاری امور به حق و نیز وکیل، به معنای حفیظ و نگه‌دارنده و سرپرستی می‌باشد.2

این مفهوم در منطق قرآن به معنای اعتماد کردن بر خدا و او را ولی و وکیل خود قرار دادن است و بر اثر آن، از حجم مشکلات و انبوه موانع نهراسیدن، که این یکی از نشانه‌های ایمان است و از عوامل پیروزی و موفقیت در مبارزه‌ها به شمار می‌آید.3

به عبارت دیگر مفهوم «توکل» در آموزه‌های قرآن این نیست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد و به گوشه‌ی انزوا بخزد و بگوید: تکیه گاه من خداست، بلکه مفهوم «توکل» این است که هر گاه انسان نهایت تلاش و کوشش خود را به کار بست و نتوانست مشکل را حل کند و موانع را از سر راه خود کنار بزند، وحشتی به خود راه ندهد و با اتکاء به لطف پروردگار و استمداد از ذات پاک و قدرت بی‌پایان او ایستادگی به خرج دهد و به جهاد و کوشش پیگیر خود ادامه دهد؛ حتی در جایی هم که توانایی دارد، خود را بی‌نیاز از لطف خدا نداند چرا که تمام قدرت‌ها از جانب اوست.4

 به عبارت دیگر «توکل» نوعی تقویت اراده و نیرو بخشی است. دین مقدس با پیش بینی آن، انسان را از ناامید شدن و کناره‌گیری کردن از فعالیت نجات داده و آن را وسیله‌ای برای تقویت کردن انگیزه و روشن شدن امید در درون انسان قرار داده است.بنابر این در انجام هر کار مخصوصاً کارهای مهم بعد از انجام مقدمات، مانند مشورت کردن و مصمم شدن بر رأی خاص برای پیشبرد کار لازم است بر خداوند توکل شود، تا در بین راه سستی و بی‌میلی دامن‌گیر انسان نشود؛ یعنی خداوند با تشریع توکل خواسته است در امور مهم راه ورود دو دلی و احتمال عدم موفقیت را که خود وسیله‌ای برای سستی در انجام عمل است ببنددنه آنکه اصل فعالیت را از انسان بگیرد.

 از آنچه گذشت به دست می‌آید که «توکل» بر خدا، موجب سستی در کار نشده بلکه تنها پیامد آن استواری در حرکت و به دست آوردن نیروی مضاعف در مسیر حرکت است.

1- چه شرایطی بر قضاوت در قیامت حاکم است که سبب میشود هیچ ظلمی اتفاق نیافتد؟؟

2- با اینکه خداوند حاکم دادگاست ، چه نیازی به شهادت شاهدان وجود داره؟

پاسخ 11- گناهکار نمی تواند چیزی را از خداوند مخفی کند .

یومئذ یصدر الناس اشتا تالیروا اعمالهم فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره ,(1) در آن روز انسان ها به طور پراکنده زنده شده و به سوی میزان اعمال سرازیر می شوند.

و نامه اعمال به انسان داده می شود:

نامه اعمال هر انسانی رابه گردن او می آویزیم و روز قیامت به صورت کتابی بیرون می آوریم و او آن را گشاده می یابد.

و آدمی فریاد می کشد:  ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیره , و لا کبیره الا احصاها,(2) این چه کتابی است که هیچ ریز

و درشتی را فرو گذار نکرده و همه را برشمرده است !

به او خطاب می کنند: اقراء کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا,(3) نامه اعمالت را بخوان کافی است خودت حسابگر اعمالت باشی .

در آن روز بر دهان مهر می زنیم و دستان آنان با ما سخن گفته و پاهایشان بر آنچه انجام داده اند گواهی می دهند,الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون .(4)

و...

2- خداوند به کسی ظلم نمی کند زیرا ظلم از صفات سلبیه و نقص است و خداوند از هرگونه نقصی مبراست .

خداوند در مقام پاداش و کیفر بندگان خود، جزای هر انسانی را متناسب با اعمالش مقرر می کند. بر این اساس، خداوند در مقابل اعمال نیک نیکوکاران، آنان را پاداش می دهد و بدکاران را به سبب کارهای زشتشان، کیفر کند.

همچنین، عدل خداوند اقتضا دارد که هیچ انسانی به سبب تکلیفی که به او ابلاغ نشده است، مجازات نشود. بخشی از این پاداش و کیفر در دنیا و بخش دیگری در آخرت واقع می شود  و...

عدل الهی دو قسم است:

1- عدل تشریعی، یعنی خداوند در تکالیف و دستورهای خود قدرت و توانایی و اندازه امکانات بندگان را در نظر می گیرد و روی همان اساس، وظایفی برای آنان تعیین می شود و در مقام پاداش نیز به عدالت عمل می شود.

آیه می فرماید: "برای هیچ کس بیش از توانایی هایش وظیفه تعیین نمی کنیم و نزد ما کتابی است که حق را بیان می کند و به آن‏ها ظلم نمی شود".(5) این آیه بیانگر عدل تشریعی است.

2- عدل تکوینی: در جهان آفرینش تعادل حکومت می کند و سراپای جهان موزون و متعادل بوده و در ترکیب اجزای آن تناسب و تعادل کاملاً رعایت شده(6) و به کسی ظلم نشده است، یعنی به مقدار استحقاق و قابلیت، به موجودات فیض شده است.هماهنگی و نظم دقیق جهان، گواه وجود نظم و برقراری عدل در جهان تکوین است. برای اثبات عدل الهی در تشریع و تکوین،


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره چه رابطه ای میان عزم و توکل وجود داره

دادن آی پی مشخص به دی وی آر با وجود فعال بودن DHCP

اختصاصی از نیک فایل دادن آی پی مشخص به دی وی آر با وجود فعال بودن DHCP دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

سلام ---

برای دیدن تصاویر در شبکه داخلی احتیاج به آی پی دستگاه داریم و از طرفی زمانی که DHCP دستگاه دی وی آر جهت انتقال تصویر P2P فعال است آی پی مشخص نمیشود.

با این آموزش میتوانید تنظیمات را طوری انجام دهید که دی وی آر همیشه با یک آی پی مشخض در شبکه شناسایی شود .

این فوت و فن ّ کار است که در اختیار شما قرار گرفته!!!!!

 


دانلود با لینک مستقیم


دادن آی پی مشخص به دی وی آر با وجود فعال بودن DHCP

استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند 14 ص

اختصاصی از نیک فایل استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند

این موضوعى است که صاحب تفسیر جواهر، همّ خود را به آن مصروف داشته و آن را محور اصلیِ بحث قرار داده است. طنطاوى معتقد است که جن و ملائکه به عالمى تعلق دارند که از نظرها پنهان است، عالمى که وحى، ما را از آن مطلع مى سازد، اما عقل براى آن دلیلى ندارد. او در دنیایى زندگى مى کند که پیشرفت هاى علم تجربى، ذهنیت ویژه اى به مردمان عصرش بخشیده و موجب شده تا بسیارى از مردم، به ویژه روشنفکران، از پذیرش آن چه عقل با آن آشنا نیست سر باز زنند و وجود چنین عوالمى را انکار کنند، اگرچه از طریق نقل ثابت شود، وحى آن را تأیید کند و تمامیِ زندگان به آن ایمان آورند.

از نظر آنها دست یابیِ علم، به علت بیمارى ها و ناتوانى ها در انسان، حیوان و گیاه با کشف میکرب، موجب مى شود تا نه تنها وجود هر علتى جز سوء تغذیه و حالت هاى قابل مشاهده مشابه براى بیمارى هاى انسان و گیاهان و حیوانات را نفى کنیم، بلکه همچنین به ما مى فهماند که سر منشأ افکار خوب و بدمان را نیز در حالت ها، آموزش ها و استعدادهایمان بجوییم. در این میان، دیگر جایى براى ملائکه و شیطان نمى ماند. چگونه مى توان پذیرفت و تصدیق کرد که شیاطین ما را گمراه مى سازند و ملائکه هدایتمان مى کنند؟

براى کسانى که این گونه مى اندیشند نمى توان به وحى و نقل استدلال کرد و باید راهى غیر از این پیمود و برهانى دیگر اقامه نمود. طنطاوى در پاسخ به این اشکال، تلاش خود را بر اثبات وجود عالَم ملائکه وشیطان متمرکز مى کند و مى کوشد بدون استناد به وحى و نقل، آن را پاسخ گوید.

الف او استدلالى را از کتابى که به قلم عالمان هندى نوشته شده، نقل مى کند. خلاصه سخن آنان این است که همه مردم، در شرق و غرب عالم، سخن عالمان هر رشته اى را مى پذیرند و نظریات وعقاید آنها را باور دارند. اگر پزشکان به آنها از بروز وبا یا جذام یا هر بیماریِ دیگرى هشدار دهند، از گفته آنان پیروى مى کنند و سخنانشان را مى پذیرند و دستوراتشان را انجام مى دهند. همین طور عالمان حساب و نجوم و طبیعت و کشاورزى ... در حالى که خود آنان شخصاً به این مطالب نرسیده اند. آنها خوب مى دانند که براى هر علمى، راه تحقیق و مطالعه اى وجود دارد، هر علمى بر اصولى مبتنى است و به مطالعه قوانینى مى پردازد و خواصى را بررسى مى کند. هر کسى هم که این راه را دنبال کند، به همان نتایج و حقایقى دست مى یابد که عالمان بدان رسیده اند. از این رو به بزرگیِ اجرام آسمانى مطمئن هستند اگرچه خود، آن را تحصیل نکرده اند. و از بیمارى ها مى هراسند اگرچه خود، خطر آن را درنیافته اند.

مؤلف کتاب پس از این سخنان، مسئله اعتقاد به عالم روحانى را نیز با این موضوع قیاس مى کند و مى گوید: در بین مردم، از ملت ها و مذاهب مختلف، کسانى هستند که از امور مادى کناره گرفته اند و به ریاضت نفس مشغولند. آنها به ما از جهانى خبر مى دهند که از نظرها پنهان است. اینان نیز در رشته خود عالِم هستند و حکم آنان حکم پزشکان و ستاره شناسان است. مردم همان گونه که سخن آنها را مى پذیرند بى آن که خود در این علوم مادى درس خوانده باشند، همین طور هم باید سخنان این عالمان روحانى را بپذیرند، اگرچه در این علوم روحانى تحصیل نکرده باشند. آنها هم اگر قوانینى که روحانیان مقرر کرده اند، رعایت کنند و علومى که آنها مى گویند بیاموزند، به همان نتایجى دست مى یابند که آنها بدان رسیده اند و چیزیِ را خواهند شناخت که اکثریت از آن غافلند.

مؤلف بر مبناى این قیاس، بر وجود عالَمى وراى این عالَم مادى استدلال مى کند که ملائکه و شیاطین بدان تعلق دارند. طنطاوى دو دلیل دیگر نیز از کتاب خود، )الارواح( نقل مى کند که آنها را در بند ب و ج آورده ایم.

ب تمامیِ مردم، از هندى گرفته تا رومى و از عرب تا عجم، و اهل مذاهب مختلف، از مسلمان و یهود و مسیحى و زرتشتى و دیگر فرقه ها و گروه ها، همه و همه براى مردگانشان خیرات مى دهند، براى آنها دعا مى کنند و به زیارتشان مى روند. اگر نبود که به بقاى آنها على رغم مرگ بدن هایشان باور داشتند، رفتار آنها پوچ و بیهوده بود. لذا مى توان نتیجه گرفت که اعتقاد به این که انسان چیزى جز این بدن فناناپذیر است، امرى فطرى است که فطرت پاک و دست نخورده بشر به آن گواهى مى دهد.

ج بسیارى از مردم، پدران یا فرزندانشان را در خواب مى بینند که به آنها نشانیِ گنجى را مى دهند یا به پرداخت دِینى سفارش مى کنند. آنها نیز هنگام بیدار شدن و پس از بررسى به درستیِ این امور پى مى برند. پس باید گفت که آنها وجود دارند، اگرچه بدن هایشان مرده است.

د مفسر جواهر دلیل دیگرى نیز براى اثبات وجود ملائکه مى آورد، دلیلى که عقل از مشاهده جهان پیرامون به آن مى رسد. او به طیف گسترده جانداران از حیث کمال اشاره مى کند که از حشره به آهو، شیر، میمون، انسان و به فرد حکیم عالِم تغییر مى کند.

با توجه به آن که نهایت اعلاى این طیف، علم وحکمت قرار دارد، آیا نمى توان قیاس کرد که همان طور که در طرف نقص آن، جمادات یا کرم ها که پست ترین حیوانات هستند، قرار دارند، در طرف کمال آن نیز ملائکه وجود دارند که قوه ادراک در آنها کامل است؟ و در واقع، به طور اجمال این گونه مطرح مى کنیم که در حیوانات شهوت بدون عقل وجود دارد و در انسان شهوت با عقل. آیا نمى توان نتیجه گرفت که درعالَم وجود، عقل بدون شهوت وجود داشته باشد؟ ه طنطاوى براى اثبات وجود ملائکه و شیاطین، همان گونه که شاهد بودیم، دلایل مختلفى مى آورد. مواردى که تنها قانع کننده است، اما یقین و اطمینان را به دنبال ندارد. او سخنان فلاسفه را در اثبات این عالَم غیرمادى، دلایل اقناعى مى نامد. و طریقه صوفیه و اهل مکاشفه را نیز تنها براى خود آنها یقینى و براى دیگران معرفى مى کند. محکم ترین و مطمئن ترین دلیل او دلیلى غیر از این موارد چهارگانه است و آن دلیل یگانه منحصر به فرد، احضار ارواح است که او بر آن، نام علم مى نهد. او با افتخار مى گوید: آن چه قرآن به ما مى آموخت، امروزه از راه )علم احضار ارواح( در سراسر عالم فراگرفته مى شود. و هم اکنون مردم مى دانند که عالَم هاى روحانى یى وجود دارند که به ما نفع مى رسانند و تدبیر امور ما را برعهده دارند. و در جاى دیگر مى گوید: جهان پنهانى که تاکنون تنها از طریق وحى اثبات آن امکان پذیر بود و عقل هم بر آن دلیلى نداشت، امروزه در اروپا دانشمندان به بحث و بررسى درمورد آن پرداخته اند.

او سخنان لُرد اُلیور لودچ انگلیسى را به تفصیل نقل مى کند که از احضار روح سخن گفته، با آن بر بقاى روح و وجود عوالم غیرمادى استدلال کرده است. از طریق احضار روح، فرد خود به تجربه کردن عالَمى دیگر مى پردازد و آن چه را تاکنون مى شنید، اکنون مى بیند. درواقع براى طنطاوى این تنها تجربه پذیر بودن نیست که این مورد را ممتاز مى سازد، بلکه در برابرکسانى که علم و دانش غرب را دستمایه حمله به دین قرار مى دهند، پاسخى از علم در برابر علم تلقى مى شود. از این رو، در تفسیر او تأکید ویژه و رجوعى مکرر را به علم احضار روح شاهد هستیم. او حتى فهرست کتاب الارواح خود و خلاصه آن را براى اطلاع خوانندگان نقل مى کند.

اما باید گفت که هیچ کدام از این پنج دلیل را نمى توان پاسخ پرسشى دانست که طنطاوى از زبان روشنفکران بازگفته بود. اشکال آنان در اصل، نه به وجود ملائکه، بلکه به چگونگیِ ارتباط آنها با جهان مادى و جایگاه آنها در نظام علّى بود. با وجود اثبات عالَمى روحانى، این پرسش باز هم به جاى خود باقى است. طنطاوى تا آن جا که نویسنده این مقاله بدان دست یافته، هیچ گاه به بحث هاى فلسفى درباره ارتباط عالم مادى و غیرمادى، که در این جا پرداختن به آن کاملاً ضرورى است، وارد نمى شود. او در چند مورد به منظورعمق بخشیدن به شناخت از خداوند و ملائکه، از نمونه هاى محسوس و قابل درک شاهد مى آورد. بحث او درباره این موضوع در همین مثال ها خلاصه مى شود. در یک جا نظام جهان را به بدن انسان و ارتباط اعضاى مختلف آن با یکدیگر و مغز و نیز ارتباط آن با روح ونفسش تشبیه مى کند. در این مثال، ملائکه را به قواى جسم تشبیه مى کند که در تمام بدن وجود دارند و بین جسم و مخ ارتباط برقرار مى کنند. و در جاى دیگر مى گوید:

خداوند نورش را بر ملائکه مى تاباند و از آنها بر انبیا تابیده مى شود. پس ملائکه واسطه هستند. بنابراین، خداوند چونان خورشید است و ملائکه همچون ماه. و نورى که از خورشید بر ماه تابیده مى شود، به وحى یى مى ماند که از خداوند به پیامبران با وساطت ملائکه فرستاده مى شود.

ماهیت جن و ملائکه

مؤلف جواهر، در جلد اول، نظریات حکما و صاحبان مذاهب مختلف، در مورد ملائکه را نقل مى کند. نخست نظر علماى اسلام، که آنها را اجسام هواییِ لطیفى مى دانند که مى تواند به صورت هاى گوناگون درآیند و محل استقرارشان هم در آسمان ها است. دوم، نظر برخى بت پرستان که آنها را فرستادگان بد یُمن و خوش یمن ستارگان مى دانند. آنها بر این باورند که ستارگان نیز مانند انسان، موجوداتى عاقل و زنده هستند که توسط ملائکه اداره مى شوند، همان گونه که نفس ما جسممان را اداره مى کند. سوم، عقیده زرتشتى ها و ثنوى ها مبنى بر این که شیاطین از ظلمت وملائکه ازنورند. و چهارم اعتقاد مسیحیان که ملائکه را ارواح بشریِ پاک، و شیاطین را ارواح خبیث انسانى مى دانند، البته هنگامى که بدن را ترک گفته باشند. و پنجم هم نظر فلاسفه درباره ملائکه. او در این موضع به جرح و تعدیل نظریات نمى پردازد و ر...ى منتخب خود را اعلام نمى کند. اما در ضمن تفسیر آیات دیگر مى توان به نظر او در این باره دست یافت. در جلد دوم، از قول فخر رازى به نظر عده اى اشاره مى کند که احتمال مى دهند ملائکه و شیاطین، ارواح پاک و خبیث مردم، پس از مرگ باشند. او همی ن سخن را از اخوان الصفا نیز نقل مى کند. در جلد بیست و یکم نیز همین مطالب را بار دیگر از قول فخر و اخوان الصفا نقل کرده، سخن آنها را با گفته غربى ها درباره عالم ارواح منطبق مى یابد. و در جلد چهارم همان تفسیر، ملائکه و شیاطین را بر مبناى علم جدید ارواح و سخن امام غزالى و فخر رازى چنین تبیین مى کند که ارواح شریر مردم، آرزو مى کنند تا به لذات دنیا بازگردند. و چون از آن محرومند، به وسوسه کسانى مى پردازندکه از نظر روحى همسنخ آنها هستند. بنابراین، فاسق گمراه، زنده یا مرده گمراهى را تعلیم مى دهد؛ همان طور که گفته شده ارواح مردم بد، به شیاطین ملحق مى شوند و ارواح مردم با فضیلت به ملائکه. او همین دیدگاه را در جاى دیگرى نیز تکرار مى کند.

او درتفسیر سوره جن به جمع اقوال مى پردازد و مى گوید: علماى ما خداوند رحمتشان کناد عده اى گفته اند که جن ها اجسام عاقل و پنهانى هستند که آتشین بودن بر آنها غلبه دارد. و برخى گفته اند که آنها ارواح مجرد هستند. او این دو قول را منافیِ هم ندانسته و چنین بین آن دو را جمع مى کند که آن ارواح مجردى که به عالم ماده نزدیک ترند، جن، و آنها که به عالم روح نزدیک ترند، ملائکه اند. او سپس به قول دیگرى اشاره مى کند و آن این که ملائکه نیز نفوس بشرى هستند که مرده اند. از نظر او این سخن نیز با موارد قبلى تناقضى ندارد؛ چراکه مى توان چنین گفت که آن دسته از نفوس بشرى که به شر و عالم ماده و گناهان و بدى هاى آن نزدیک ترند، جن نامیده مى شوند و آنها که به عالم ارواح کاملاً مجرد، نزدیک ترند، به ملائکه ملحق مى شوند.

در این جا باید پرسید که آیا از نظر او جن و ملائکه، مستقلاً وجود ندارند که ارواح بشرنیز پس از مرگ، به تناسب خصوصیاتشان به آنها مى پیوندند، یا این که چنین نیست و در اصل، جن و ملائکه چیزى نیستند جز ارواح انسان ها پس از مرگشان. ما نتوانستیم از تفسیر او توضیحى گویا بر این مطالب بیابیم.

خصوصیات ملائکه

قرآن از خصوصیات ملائکه، کم سخن گفته است. از این موارد معدود نیز طنطاوى به تفسیر لفظى اکتفا کرده است. در تفسیر سوره انفطار، )وان علیکم لحافظین( را به ملائکه تفسیر مى کند که اقوال و اعمال ما را ضبط مى کنند. و چیزى بر آن نمى افزاید. آیه اول سوره فاطر، از نمونه هاى نادر است که مفسر جواهر، در تفسیر آن، توضیحاتى فراتر از الفاظ خود آیه داده است. در این آیه، خداوند متعال به فرشتگانش داشتن بال هایى، دو تا و سه تا و چهار تا را نسبت مى دهد. طنطاوى در تبیین آن مى گوید: در جهان مادى، بال جز بر آن چه بتوان با آن پرواز کرد اطلاق نمى شود، اما در عالم ارواح، بال توانایى و قدرت روحانى یى است که موجب تمایز ملائکه از هم مى شود و هیچ ارتباطى هم با قدرت مادى ندارد. او تعدد این بال ها را به تعدد پا در حیوانات، حتى تا بیش از بیست عدد، و همچنین به تفاوت در عقل انسان ها تشبیه مى کند.

خصوصیات جن

ییکى ازنکاتى که قرآن درباره جن مطرح کرده است، منشأ خلقت آنها است. طنطاوى در تفسیر سوره الرحمن، در برابر آیه )خلق الجان من مارج من نار(24) مى ایستد و به استناد آن که شعله آتش دائماً تکان مى خورد و جابه جا مى شود، نسبت دادن خلقت جن به آن را اشاره به این مى داند که نفوس جن همچنان نیازمند پیرایش وکامل شدن هستند. درواقع این سخن او به استناد سخن علماى احضار روح است که مى گویند: یک روح کامل هنگام احضار شدن، ثابت و آرام است، در حالى که یک روح ناقص در تشویش و اضطراب و حرکت است.

قرآن در سوره احقاف، از قول جنیان هنگام شنیدن قرآن نقل مى کند که مى گویند: )قالوا یا قومنا انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسى(.طنطاوى در تفسیر این آیه مى گوید که آنها یهودى بوده اند و چون یهود به حضرت عیسى ایمان ندارند، از او اسمى نبرده اند. او در تفسیر همین آیات به اقوال برخى علما اشاره مى کند که معتقدند در بین جنیان نیز فرقه ها و مذاهبى مشابه آن چه در بین ساکنان زمین شایع است، وجود دارد. در بین آنان یهودى، مسیحى، زرتشتى و بت پرست وجود دارد. همچنین آنها نیز مسلمان )مبتدعه(، )قدریه( و معتقد به )خلق قرآن( دارند. او درتبیین این مطلب اظهار تردید مى کند که آیا وجود این فرقه هاى مشابه در بین جنیان بدان علت است که آنها ارواح انسان هاى ناقص، مانند یهود، بوده اند که مرده اند یا این که ارواح نادان و سرگردان بدون جسم بوده اند که دین و اخلاقشان از اخلاق و عقاید اهل زمین اقتباس شده است. او پرداختن به این گونه مسائل را برعهده امت اسلامیِ پس از خود مى داند که در تحقیق و بررسیِ آن بکوشند؛ چراکه این زیباترین و ارزشمندترین علوم است. چه علمى از این علم، که ما را از آی

نده مان پس از این زندگى، آگاه مى سازد، ارزشمندتر است؟

ویژگیِ دیگرى که مؤلف تفسیر جواهر به آن اشاره مى کند، مکلف بودن جنیان است که آن را اجماعیِ علما معرفى مى کند. توضیح این ویژگیِ آنها را نیز مى توان در تفسیرى که درباره منع آنها از استراق سمع و رجم آنها توسط ملائکه سخن مى گوید، دریافت. او مى گوید براى ارواح ناقص این امکان وجود داشت که به برخى مطالب از ملأ اعلى گوش فرا دهند، مانند موعظه ها که براى آنها سودمند بود، اما هنگامى که پیامبر خاتم مبعوث شد، آنها از این کار منع شدند تا متوجه آن چه در عالم انسانى روى مى دهد، شوند، عالَمى که به آنها نزدیک تر و مطالبش براى آنها قابل درک تر است. از نظر طنطاوى این تفسیرى مطابق با یافته هاى علم احضار روح است. او مى گوید: دراین علم آمده است که ارواح، پس از مرگ، به همان راهى مى روند که در طول حیات، آن را پیموده بوده اند. پس اگر ناقص باشند، نقصشان با آنها خواهد ماند و اگر کامل باشند، کمال ملازمشان خواهد بود. اما این ارواح ناقص ممکن است برخى نقایص خود را با عمل کردن به نصیحت هایى که از انسان ها یا عوالم دیگر مى شنوند، برطرف سازند. البته در صورتى که آمادگى و زمینه اش را داشته باشند. او سپس از این

هماهنگیِ بین مطالب قرآن و کشفیات جدید، اظهار شگفتى و تعجب مى کند.

آن چه درباره دیدگاه هاى طنطاوى در این بحث مى توان گفت این است که او دلایل عقلى و نقلى را براى پاسخ گویى به شبهات مخالفان کافى نمى یابد. علم احضار روح را غنیمت مى شمارد، آن را دلیلى بى بدیل و برهانى خدشه ناپذیر تلقى مى کند و تمام باور خود را از عالم غیرمادیِ ملائکه و جن بر آن استوار مى سازد. اما احضار روح، با قطع نظر از درستى یا نادرستى اش، که ارزیابیِ آن از محدوده این تحقیق خارج است، تنها مى تواند ما را به وجود روح و بقاى ارواح بشر پس از مرگ رهنمون باشد و دلیلى وجود ندارد تا بتوان نتیجه گرفت که این ارواح، همان ملائکه و جنى هستند که قرآن به آن اشاره دارد. بنابراین، استناد به احضار روح، نه تنها از اثبات ملائکه و جن ناتوان است، بلکه بر فرض اثبات آنها هم، چنان که قبلاً آوردیم، اشکال مخالفان را پاسخ نمى دهد؛ زیرا سؤال آنها از چگونگیِ ارتباط عالَم مادى با عالَم غیرمادى و جایگاه جن وملائکه در نظام علّى بود. به علاوه، این عقیده که جن و ملائکه همان ارواح بشرند، با نظر قرآن، به ویژه درباره ملائکه، و حتى با نظر خود طنطاوى درباره وساطت آنها در عالَم وجود، سازگار نیست. زیاده رویِ او در مهم دانستن


دانلود با لینک مستقیم


استدلال بر وجود عالمى ماوراى این جهان مادى که ملائکه و جن بدان تعلق دارند 14 ص

دانلود تحقیق و مقاله درباره امامت و ظرورت وجود و زندگی نامه امام جعفــر صادق 17 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق و مقاله درباره امامت و ظرورت وجود و زندگی نامه امام جعفــر صادق 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

امامت و ظرورت وجود

و

زندگی نامه امام جعفــر صادق

محقق:

سـیـدامـیـرهـاشـمـی کـیـا

استاد:

جناب آقای یلاوری

دانشگاه آزاد اسلامی ورامین (پیشوا)

دانشکده کشاورزی ورامین

زمستان1388

فهرست مطالب

ردیف

عنوان

صفحه

مقدمه

3

بیان پیغمبر اکرم درباره ولایت

4

تعیین جانشین از طرف پیغمبر

4

تعیین امامان

4

سخن قرآن در مورد امامت چیست؟

6

مقام امامان ما بیشتر است یا پیامبران ما قبل؟

7

امامت و ختم نبوت

8

جایگاه امامت چیست؟

8

چرا امامت جزئی از اصول مذهب شیعه گردید؟

10

زندگی نامه امام جعفر صادق

10

فضایل امام جعفر صادق (ع)

11

لقب امام صادق (ع)

11

امام و فقه اسلامی

11

آثار امام صادق (ع)

12

عصر امام صادق ( ع (

12

جنبش علمی

13

خلق و خوی حضرت صادق ( ع )

14

دوران قبل از امامت

14

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت

14

جنبش فرهنگی در دوران امامت حضرت

15

حاکمان معاصر

15

شهادت حضرت صادق علیه السلام

15

منابع

17

مقدمه:

سرپرستی امور دین و دنیای جامعه اسلامی را امامت می نامیم. پیش کسی که محققانه در معارف اسلامی به بحث و کنجکاوی پردازد و منصفانه قضاوت کند، امامت یکی از اصول مسلمه آیین مقدس اسلام می باشد و در آیاتی که خدای متعال، سازمان دین خود را معرفی می نماید به این مطلب تصریح کرده است. تردید (ی) نیست از روزی که تاریخ بشریت شروع شده است و اجتماع در خانواده انسانیت ریشه دوانیده و در گوشه و کنار جهان، جامعه های کوچک یا بزرگ، مترقی یا غیرمترقی، تشکیل یافته، هرگز جامعه ای بدون زمامدار و سرپرست نتوانسته است کم ترین زمانی به زندگی خود ادامه دهد، هر جا جامعه متشکلی بوده، زمامدار و سرپرستی - از راه قهر و غلبه یا انتخاب - داشته است، حتی در اجتماعات خانوادگی کوچک که بیش از چند عضو ندارد، همین روش عملی است. اینجا است که انسان با فطرت خدادادی خود، بدون تردید، ادراک می کند که هر جامعه نیازمند به سرپرست و زمامدار می باشد. خدای متعال در آیه شریفه فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند، انسان ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار. (سوره روم آیه 30)، دین خود را دین فطری معرفی می نماید و بیان می کند که دستورات این آیین پاک، با چیزهایی که انسان با نهاد بی آلایش خود درک می کند، توافق کامل دارد. خدای متعال در این آیه شریفه، همه ادراکات فطری انسان و قضاوت های نهاد بی آلایش وی را (که یکی از روشن ترین آن ها مسأله لزوم زمامدار و سرپرست در جامعه می باشد) اعتبار می دهد و امضا می فرماید.

بیان پیغمبر اکرم درباره ولایت خدای متعال در صفت پیغمبر گرامی خود می فرماید: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم؛ پیامبری به سوی شما آمده که از خودتان می باشد، گرفتاری و به سختی افتادن شما برای وی ناگوار است، او به همه شما علاقه مند است و به ایمان آورندگان دل سوز و مهربان می باشد. (سوره توبه آیه 128)هرگز نمی توان باور کرد پیغمبر گرامی به نص کتاب خدا نسبت به امت خود از همه دل سوز تر و مهربان تر بود، در حکمی از احکام الهی که برای جامعه اسلامی بی تردید در درجه اول اهمیت می باشد و عقل و فطرت سلیم بر وجوب آن حکم می کند، در همه مدت عمر خاموش نشیند و از بیانش صرف نظر کند. پیغمبر اکرم (ص) از همه بهتر می دانست که این سازمان متشکل و پهناور اسلام (که پهناورترین سازمان جهانی است) تنها سازمان ده، بیست ساله نیست که خودش سرپرستی آن را به عهده گیرد، بلکه سازمانی است همگانی و همیشگی که باید تا ابد، جهان بشریت را اداره کند. از این روی بود که اوضاع هزارها سال پس از خود را پیش بینی کرده، دستورهای لازم راجع به آن ها صادر می کرد. پیغمبر اکرم می دانست که دین، سازمانی است اجتماعی و هیچ سازمان اجتماعی نمی تواند بی سرپرست و بدون زمامدار حتی یک ساعت سرپای بایستد و به زندگی خود ادامه دهد، بنابراین سرپرستی لازم است که از معارف و قوانین دین نگه داری نماید و چرخ جامعه را به گردش در آورد و مردم را به سوی سعادت دنیا و آخرت رهنمایی و رهبری کند. بنابراین، چگونه متصور است که فردای روز رحلت خود را فراموش کند یا نسبت به آن علاقه نشان ندهد؟! پیغمبر اکرم (ص) همین که چند روز برای جنگ یا حج از مدینه غیبت می فرمود، برای اداره امور مردم کسی را به جای خود می گماشت و همچنین برای شهرهایی که به دست مسلمانان می افتاد، فرماندار نصب می کرد و برای هر لشکر و دسته ای که به جنگی اعزام می داشت، امیر و فرمانروایی تعیین می نمود و حتی گاهی می فرمود: امیر شما فلان است و اگر کشته شد، فلان و اگر وی نیز کشته شد، فلان می باشد، با این روش که آن حضرت داشت چگونه می توان باور کرد که هنگام سفر آخرت، کسی را به جای خود معرفی نکرده باشد؟! خلاصه، کسی که با نظر عمیق به مقاصد عالیه اسلام و هدف پاک آورنده عظیم الشأن آن نگاه کند، بدون تردید، تصدیق خواهد کرد که امر امامت و ولایت بر امور مسلمین، حل شده و روشن گردیده است.

تعیین جانشین از طرف پیغمبر پیغمبر اکرم در خصوص مسأله ولایت و سرپرستی امور مسلمانان پس از خود، تنها به بیانات سربسته اکتفا نفرمود، بلکه از اولین روز دعوت، مساله ولایت را همراه توحید و نبوت صریحا بیان فرمود و سرپرستی و ولایت علی (ع) را بر امور دین و دنیا و جانشینی وی را در همه امور مسلمین اعلام فرمود. به موجب روایتی که عامه و خاصه نقل کرده اند، در نخستین روزی که آن حضرت مأمور به دعوت علنی شد، خویشاوندان خود را دعوت نموده، آنان را در مجلسی جمع ساخت و در آن مجلس، وزارت و وصایت و خلافت امیرالمومنین علی (ع) را آشکارا اثبات و مستقر ساخت و نیز در آخرین روزهای زندگی در غدیر خم میان صد و بیست هزار جمعیت، دست علی (ع) را گرفته، بلند کرد و فرمود: من کنت مولاه، فهذا علی مولاه؛ به هر کس من ولایت و سمت سرپرستی دارم، علی نیز ولایت و سمت سرپرستی دارد

تعیین امامان

امامت علی (ع) چنان که معلوم شد - از جانب خدای متعال و به نص پیغمبر اکرم (ص) بود و همچنین در خصوص امامان دیگر که پس از آن حضرت بودند هر امامی، امام بعد از خود را به امر خدا به مردم معرفی نمود، چنان که امیرالمومنین که امام اول و پیشوای نخستین مسلمانان بود، هنگام درگذشت، امامت فرزندش امام حسن (ع) را تصریح فرمود و امام حسن(ع) نیز هنگام وفات، امامت برادرش امام حسین را و به همین قرار تا امام دوازدهم. گذشته از نص هر امام بر امام دیگر، پیغمبر اکرم (ص) نیز به موجب روایات زیادی که از عامه و خاصه رسیده است، به دوازده نفر بودن امامان و حتی در برخی از این روایات، به نام های امامان تصریح فرموده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره امامت و ظرورت وجود و زندگی نامه امام جعفــر صادق 17 ص