نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله خدا یعنی چه

اختصاصی از نیک فایل مقاله خدا یعنی چه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله خدا یعنی چه


مقاله خدا یعنی چه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات 17

این پرسش از دیر زمان در محافل دینی وفلسفی مورد توجه بوده است وهر گروه ونحله ای تعریف خاصی رابه عنوان پاسخ مطرح کرده اند .بعضی گفته اند: خدا پدر آسمانی است، برخی خدا را نیروی طبیعت دانسته اند گروهی او را نور نامیده اند، کلیسا علت العلل جهان اسم گذاری کرده، برخی خدا را در میان علل موجود جست وجوکرده اند، بعضی او را زاده اندیشه سرمایه داران و تریاک مخدر بشر معرفی کرده اند، جمعی رنگ بشری به وی داده اند و گروهی نیز او را مولود جهل وترس بشر تلقی کرده اند .

هرکسی از ظن خود شد یار من        وزدرون من نجست اسرار من

 

جمعی از فیلسوفان غربی می گویند جواب این پرسش ا زعهده ما بیرون است، زیرا آن چه که ما می توانیم بفهمیم به وسیله حواس است وقلمرو حس نیز طبیعت است، ما نمی توانیم ماوراء طبیعت را درک کنیم .از این رو نفیاًو ثباتاً در باره خدا صحبت نمی کنیم.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله خدا یعنی چه

دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

(والاس استیونتز)

گفتار اول: پیش درآمد :

اگر چنانچه جیمز ادعا می کند: « درمان واقع در مسیر صواب هنوز هم مستقل ترین انعطاف پذیرفتن و غول آسانترین نوع ادبی است » واژه ی رئالیسم هم که در بحث رمان از آن فراوان سخن می رود. بی گمان باید مستقل ترین و انعطاف پذیرترین و غول آسانترین نوع اصطلاح در نقد ادبی باشد

به راستی که واژه ی رئالیسم با استقلال ظاهری اش از هر توصیف صوری و محتوایی و با انعطاف پذیری مهار ناپذیرش عجوبه ای است که اغلب اشخاص احساس می کنند. بدون آن هم می توانند راحت سر کنند نکته ای که دقیقاً نشان دهنده ی بی ثباتی مزمن این واژه است تمایل شدید آن به جذب این با آن کلمات توصیفی است که حکم تکیه گاه معنایی را پیدا می کنند. خواننده لازم نیست وقت زیادی را صرف تورق تألیفات انتقادی کند تا به کلمات توصیفی برسد از قبیل:

رئالیسم آرمانی، رئالیسم انتقادی، رئالیسم استمراری، رئالیسم بدبین ، رئالیسم بویا ، رئالیسم تجمعی، رئالیسم خارجی ، و انواع دیگر آن از قبیل . خوش بین . ذهنی ، رمانتیک روان شناختی، روزمره ، سوسیالیستی ، شاعرانه، صوری، طنز آلود، عینی ، فانتزی ، هجایی و رئالیسم ناتورالیستی و ملی اشاره کرد.

بسیاری از این ها در کتاب حرج بکر که مجموعه ای انسانی در مورد رئالیسم است پراکنده اند والنر لاشی در کتابش « رئالیسم در رمان معاصر» رئالیسم های مختلف را دست بندی کرده است . رئالیسم چوپانی شاتو برچان، رئالیسم روحانی دو آمیل ، رئالیسم خود کاوانه ی پروست و حتی رئالیسم کلان شهری ژول روهن.

پس هم می توان این سخن و پیشنهاد معقول بکر را جدی گرفت که :

« برای تسهیل گفتگو بهتر است از این به بعد روی هر اتفاقی که افتاد اسم تازه ای بگذاریم و آن را با گونه یا شکل دیگری از واژه ی رئالیسم نام گذاری نکنیم »

و هم سخن منتقدی را که با کمی ناشکیبایی می گوید:

من نمی خواهم همچون خر در گل تعریف های مختلف واژه ی رئالیسم بمانم واژه ی رئالیسم در واقع حکم بزهکاری را دارد که نویسندگان یا با قرار دادن آن تحت مراقبت کلمات دیگر یا با زدن دستبند گیومه بر دستها بشر بی اعتمادی خود را به رفتار آن نشان داده اند. ارتگا امی گایست که او علی الاصول راه دوم را برگزیده است : « من اکنون نمی توانم وارد بحث اصطلاح بغرنجی شرح که همیشه برای مظلوم نشان دادنش آنرا داخل گیومه قرار داده ام» .

رئالیسم اصطلاحی است که از فلسفه به حوزه ی نقد راه پیدا کرده است. آن هم در وضعیتی که بر اثر خونریزی های ناشی از نبودهای پیشین ضعیف شده است. پس ما ابتدا باید دست کم طرفین جنگ را بشناسیم به هر حال شاید به نظر می رسد که رئالیستی (ولو نابرابر) دل به دو دلبر ایدئالیسم و ماتریالیسم سپرده است، تعهد شر را به واقعیت از یاد بوده است و دلیلش این است که خود مفهوم واقعیت نیز در ذهنیت معاصر بی آبرو شده است. این ما را به سرچمشه ی مشکلاتمان می رساند فیلیپ او می گوید : « دیگر به دون مسلم و فخر کردن واقعیت نمی توان از شیوه های واقع گرایانه استفاده کرد» بو فارد برگانزی در سمپوزیومی که اخیراً برگزار شده است می گوید که امروزه ما نمی توانیم مثل تولستوی بنویسیم ، « چون واقعیت برای ما معنی مشترکی ندارد» این موضع خائنانه را فیلسوفان به دیده ی تحقیر می نگرند همه می دانیم که امروزه فلسفه هر گونه ادعایی را نسبت به آنچه که زمان نخستین کارکرد آن به شمار می آمد کنار گذاشته است. و به یک کارکرد جنبی، بعضی بررسی نفس امکان شناخت، بسنده کرده است. پس فلسفه تا حد شناخت شناسی کوچک شده است.

ادوین بسیبل هولت از رئالیست های نو می گوید که « اینکه واقعیت چیست چندان مورد علاقه من نیست » با این همه می بینیم که برخی نویسندگان همچنان برای پیدا کردن نوعی ثابت در معنی تلاش می کنند‎، در حالیکه دیگران از آن فاصله می گیرند. نمونه های البوت ، جویس و لارنس نشان دهنده ی اختلاف نیت ها در ارایه واقعیت است.

واقعیت به جسم شناوری مانند است

آری از گرده ی در تلاش ذهن عاصی

برای تعریف از آن سواری می گیرد

یا به آن ماهی، که همه ی جانداران دیگر را می بلعد

و سپس دریایی را که در آن شناور است سر می کنند.

اندیشمند تحلیل گر باید به دنبال کردن قدم های آهسته تر حقیقت ، به دون قصد پیشی گرفتن از آن بسنده کنند.

در جواب این پرسش بیلاطس که حقیقت چیست؟ فلسفه نه تنها پاسخ های مختلف بلکه انواع مختلف از پاسخ های را فراهم می آورد که نماینده ی رویکردهای مختلف به مسئله اند ولی نمی توان این پاسخ ها را به دو گروه متضاد و مکمل تقسیم کرد. به دین سان می توان حقیقت را یا علمی دید یا شاعرانه ، که یکی در روند شناخت کشف می شود و دیگری در روند ساخت آفریده می شود اول را اهل فن نظریه هم سازی می خوانند و دومی را نظریه ی همبستگی نظریه ی هم سازی ( corres pond ence ) تجربی و شناختی است اعتقاد واقع گرایانة خام با عامه فهمی به واقعیت دنیای خارج دارد و می پندارد که ما با مشاهده و مقایسه می توانیم این دنیا را بشناسیم حقیقتی که مطرح می کنند حقیقتی است که با واقعیت مستند همسازی دارد، نزدیکی دارد، و آنرا با دقت و امانت داری منتقل می کند، حقیقت اثبات گرا ( پوزیتیویست ) یا حقیقت حتمی گرا ( دترمینیست ) یی است که قصدش مستند کردن و تعیین حدود کردن و تعریف کردن است.

در قتل در کلیسا بکت به قاتلانش می گوید: « شما به واقعیت تسلیم می شوید » نظریه ی همسازی خود به خود به واقعیت تسلیم شده و تکلیف می کند که حقیقت با آن سنجیده می شود، دموکرات است و اعتماد به نفس خود را


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

احادیث تهمت

اختصاصی از نیک فایل احادیث تهمت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 48

 

داستان اِفک یا ((حدیث اِفک )) یعنى تهمت زدن به یکى از همسران پیامبر، معروف است . و ماجراى آن در سوره نور به تفصیل آمده است . آیات مربوط به این ماجرا از آیه یازده آغاز و تا 26 پایان مى یابد.تفاسیر و احادیث و تواریخ اسلامى راجع به زنى که مورد تهمت قرار گرفته است دو نظر دارند:1 - عموم مفسران و محدثان و مورّخان عامه نوشته اند: وى عایشه دختر ابوبکر بوده است . این نظر هم بر اساس حدیثى است که راوى آن خود عایشه است ، به شرحى که خواهد آمد. بعضى از تفاسیر و تواریخ شیعه نیز بر اثر عدم توجه ، همین نظر را اظهار داشته اند.2 - بیشتر تفاسیر شیعه نوشته اند که ماجراى ((اِفک )) از تهمت زدن عایشه به ((ماریه )) همسر مصرى پیغمبر ناشى شده است .اینک نخست به شرح نظریه اول مى پردازیم ، آنگاه نظر خود را درباره نظریه دوم ابراز مى داریم .عایشه مى گوید: رسم پیغمبر این بود که هر گاه مى خواست به سفر برود، قرعه مى انداخت و به حکم قرعه یکى از همسران خود را همراه مى برد.در غزوه ((بنى مُصطلق ))قرعه به نام من اصابت کردومن همراه پیغمبربودم .پس از خاتمه جنگ و شکست دشمن ، در یکى از منازل میان راه مدینه ، شب هنگام چون کاروان ما خواست حرکت کند، من براى قضاى حاجت به نقطه اى رفتم و چون برگشتم دیدم گردنبندم نیست . به نقطه اى که رفته بودم بازگشتم تا آن را بیابم . وقتى به محل اقامت کاروان مراجعت کردم دیدم قافله حرکت کرده است و به تصور اینکه من در محمل هستم ، آن را برداشته و به شتر بسته و رفته اند.در آن هنگام یکى از اعراب بادیه به من نزدیک شد و چون مرا شناخت شترش را خوابانید و مرا سوار کرد وبه قافله رسانید. همین معنا موجب شد که منافقان سروصدا به راه اندازند و پیغمبر مرا به خانه پدرم بفرستد و حتى در صدد طلاق من بر آید تا اینکه آیات ((اِفک )) نازل شد و خدا مرا از تهمتى که زده بودند تبرئه کرد و نظر پیغمبر نسبت به من عوض شد!این خلاصه داستان افک و نزول شانزده آیه سوره نور به روایت عایشه است . اگر داستان این بوده است که عایشه مى گوید، چندین اشکال در این حدیث به نظر مى رسد که باید براى آن پاسخى منظور داشت :1 - آیا پیغمبر اجازه داده که زن جوانش شب هنگام بدون اطلاع او از میان جمعیت خارج شود و تنها به نقطه تاریک و دورى از بیابان رود؟2 - آیا پیغمبر این قدر نسبت به ناموس خود (نَعُوذُ بِاللّهِ) سهل انگار بوده است که موقع کوچ کردن نداند همسرش در محمل هست یا جا مانده تا اینکه عربى او را بیابد و سوار کند و بیاورد و به کاروان برساند؟!3 - آیا پیغمبر تا آنجا بى خبر بوده که نداند تهمت منافقان ، راست است یا دروغ تا اینکه ((آیات افک )) نازل شود و یقین کند که سخن منافقان تهمت بوده است و عایشه تبرئه شود و باردیگر او را بپذیرد و به خانه برگرداند؟4 - آیا براى پیغمبر روا و جایز است که بر اساس شایعه سازى منافقان ، زن جوانش را از خود براند و نسبت به او سوءظن پیدا کند و باعث شود که شخصیت و آبروى او و خودش لکه دار گردد؟!اینها نقاط مبهمى است که به طور آشکار در حدیث افک عایشه دیده مى شود و قبول آن ماجرا از زبان عایشه را مورد تردید قرار مى دهد.آنچه در احادیث معتبر شیعه راجع به ((حدیث افک )) آمده است ، به خوبى مى رساند که موضوع چیز دیگرى بوده است و با توجه به آن هیچیک از این اشکالات مورد پیدا نمى کند.آنچه شیعه در این خصوص روایت کرده این است که روزى پیغمبر اکرم ، کودک خردسالش ((ابراهیم )) را که از همسر مصرى خود ((ماریه )) داشت به عایشه نشان داد و فرمود: ((ببین چقدر شبیه من است )).عایشه گفت : نه ! نمى بینم که شباهتى به شما داشته باشد!!عایشه مى خواست به ((ماریه )) از این راه تهمت بزند. چون او پس از خدیجه تنها زنى بود که از پیغمبر بچه آورده بود و عایشه تنها دخترى که به عقدپیغمبر درآمده بود،نمى توانست شاهداین منظره باشد و آن راتحمل کند.خود وى مى گوید: حالتى که در این مواقع به هر زنى دست مى دهد، بر من عارض شد.ولى به گفته علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین عاملى : ((خداوند، ابراهیم و مادرش ماریه را به دست امیرالمؤ منین علیه السّلام از این اتهام تبرئه کرد)).حاکم نیشابورى داستان آن را در حدیث صحیح ((مستدرک )) و ذَهَبى در ((تلخیص )) به نقل از خود عایشه آورده اند. نگاه کنید به جلد چهارم مستدرک و تلخیص آن ، صفحه 39 و تعجب کنید.(93)بارى ، بنابرآنچه در حدیث افک راجع به سوءنظر و حسد عایشه نسبت به ماریه همسر دیگر پیغمبر دیده مى شود این است که چون او نمى توانست خود را فاقد اولاد ببیند و بچه هوو را در بغل پیغمبر مشاهده کند، لذا به هووى خود تهمت زد و کسان خود و دیگران را نیز با خود همدست کرد و آن سرو صدا را به راه انداخت . خداوند آیات افک را در تبرئه ماریه از تهمت عایشه نازل فرمود و منافقان را تخطئه کرد که درست به عکس منظور عایشه نتیجه مى دهد؛ زیرا:اولا :خداوند ماریه را تبرئه کرده است نه عایشه .


دانلود با لینک مستقیم


احادیث تهمت

دانلود مقاله کامل درباره خدا یعنی چه

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره خدا یعنی چه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره خدا یعنی چه


دانلود مقاله کامل درباره خدا یعنی چه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :17

 

بخشی از متن مقاله

خدا یعنی چه؟

این پرسش از دیر زمان در محافل دینی وفلسفی مورد توجه بوده است وهر گروه ونحله ای تعریف خاصی رابه عنوان پاسخ مطرح کرده اند .بعضی گفته اند: خدا پدر آسمانی است، برخی خدا را نیروی طبیعت دانسته اند گروهی او را نور نامیده اند، کلیسا علت العلل جهان اسم گذاری کرده، برخی خدا را در میان علل موجود جست وجوکرده اند، بعضی او را زاده اندیشه سرمایه داران و تریاک مخدر بشر معرفی کرده اند، جمعی رنگ بشری به وی داده اند و گروهی نیز او را مولود جهل وترس بشر تلقی کرده اند .

هرکسی از ظن خود شد یار من        وزدرون من نجست اسرار من

 

جمعی از فیلسوفان غربی می گویند جواب این پرسش ا زعهده ما بیرون است، زیرا آن چه که ما می توانیم بفهمیم به وسیله حواس است وقلمرو حس نیز طبیعت است، ما نمی توانیم ماوراء طبیعت را درک کنیم .از این رو نفیاًو ثباتاً در باره خدا صحبت نمی کنیم.

 

این فیلسوفان منکر خدا نیستند معتقدند ابزار مناسب برای معرفت در دسترس بشر نیست وتنها باید به صورت قلبی ایمان به خدا داشت چرا که عقل وسایر ابزارهای شناخت بشری تنها در قلمرو طبیعت کارسازندو تا مرز ماورای طبیعت می توانند بروند واز آن جا به بعد، بال وپرقدرت بشری می سوزد. بعضی متکلمان مثل اشاعره تفکر واندیشیدن را درباره خدا ممنوع کرده اند و دربرابر پرسش های دیگران جوابی شعارگونه داده اند وگفته اند: (الکیفیه مجهولة والسؤال بدعة‌) با این جمله هر گونه چالش وپرسش را تحریم کرده وباتکفیر روشن فکران مذهبی، مساله توحید را از پویایی وتکامل باز داشتند. تنها شیعیان بودند که در پرتو رهنمود معصومان (علیهم السلام ) که در رأس آن علی (علیه السلام) قرار داشت، در ابعاد توحید به بحث وتحلیل پرداختند وتوانستند با ملحدان زمان به مناظره واحتجاج بپردازند.

 

گروه معتزله که درتفکرات عقلانی خود به تشیع نزدیک تر بودند ،با موج فرهنگ اشعری گری وحمایت حکومت های عباسی وتوده عوام به انزوا کشیده شد. در نتیجه اندیشه اشاعره محور کلام دینی قرار گرفت وبدین سان روحیه تعبد در اصول دین وعمل به ظواهر کتاب وسنت وتوقیفی بودن اسما وصفات الهی بر تفکرات عقلانی پیروز گردید . غافل از این که الله را معنا کردن به ذاتی که د ربردارنده تمام صفات کمال ومنزه از تمام عیوب وکاستی ها است ،کفایت نمی کند، مضافا این که این صرف ادعا است، دلیلی که چنین موجودی را ثابت کند، اقامه نشده است ونیز این که او چگونه وجود ی است که می تواند تمام صفات کمال را در خود متمرکز کند؟ آیااین صفات عین ذات است ویا خارج از ذات ؟ قدیم است یا حادث ؟ وده ها پرسش دیگر.

 

خدا  در نگاه نهج البلاغه:

چگونه می توانیم صفات ذات را توضیح داده وشبهات ذهنی آن را بر طرف سازیم . نهج البلاغه بهترین توصیف را از ذات وصفات حق تعالی ارائه داده که پیش از آن وبعد از آن کسی بدین سبک تعریف نکرده  است. در خطبه اول نهج البلاغه بلکه در جای جای این کتاب مقدس خدای تبارک وتعالی وصفاتش به وجودی بی حد وغیر متناهی توصیف شده است، تا آن جا که گویندگان نمی توانند او را بستایند . حضرت باری تعالی در نهج البلاغه به عنوان هستی مطلق توصیف شده که ماهیت ندارد. خدا حقیقتی نیست که موجود باشد ، بلکه وجودی است بی نهایت وحقیقتی است لایتناهی . در قلمرو زمان ومکان نمی گنجد ، همه هستی ها از او است واو عین هستی است، همه موجودات محتاج اویند واو غنی بالذات است.

 

ذات وصفات الهی ، محدودیت وحد ومرزی ندارند، اما تمام موجودات حد مرزی دارند؛ موجودات متحرک پیوسته مرزها را عوض می کنند، از مرحله جمادبه مرحله نبات حرکت می کنند،از محدوده وجود انسانی به مرحله بالاتر صعود می کنند.

بار دیگر هم بمیرم از بشر                 تا برآرم از ملائک بال وپر

بار دیگر از ملک پران شوم               آن چه اندر وهم ناید آن شوم

پس عدم گردم عدم را ارغنون            گویدم که انا الیه راجعون

 

موجودات متحرک همواره درمعرض دگرگونی وتحول وخلع ولبس هستند .

 

نو زکجا می رسد کهنه کجا می رود        ورنه ورای نظرعالم بی منتهاست

 

ماهیت موجودات از محدوده وجودی آن ها خبر می دهد. ماهیت پرندگان بیان گر موجودات مشخص ومحدود آن ها است . انسان نسبت به حیوان وجودش وسیع تر وکامل تر است، ولی ذات خداوندگار وجودی است بی نهایت ، ماهیتی ندارد تا اورا در نوع خاصی از وجود محدود سازد ویا وجود محدودی را به او اختصاص دهد. هیچ زاویه ای از زوایای علم هستی از وجود ذات باری خالی نیست . هیچ گونه نقص وکاستی درساحت هستی او راه ندارد. تنها سلبی که در مورد او متصور مکان وزمان ندارد، جسم نیست ، ترکیب ندارد و...

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره خدا یعنی چه

تحقیق در مورد مرد و زن یعنی قوام و مقوم

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد مرد و زن یعنی قوام و مقوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مرد و زن یعنی قوام و مقوم


تحقیق در مورد مرد و زن یعنی قوام و مقوم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:103

 فهرست مطالب

  مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر بخش اول : معنا و مفهوم قوام و مقوم

بخش دوم / خصوصیات قوام : اندیشه و رفتار قوام ( نوع نگاه و رفتار مرد نسبت به زن )   

 

بخش سوم / خصوصیات قوام : توانایی پذیرش مسئولیت و مسئولیت پذیری

 

بخش چهارم / خصوصیات مقوم : میزان پذیرش قوامیت مرد

 

 

با پنج ملاک مهم انتخاب همسر در فصل قبل آشنا شدید ، در ادمه بحث باز هم به ملاکهای دیگری اشاره می کنیم ، البته ممکن است برخی از این ملاکها  ، مشابه ملاکهای قبل باشد اما در اینجا از زاویه دید و منظر دیگری و با دلایل متقن تر و مستقل تری به این مسئله می پردازیم .

 

تفاوتهای جسمی و روحی بین زن و مرد باعث پدید آمدن مباحث فراوان و سابقه دار در طول تاریخ بشر شده است و نظرگاههای مختلفی درباره هر یک از دو جنس ابراز شده است و مکتبهای متفاوتی پدید آمده است ، گروهی برآنند که جنس مرد را بر جنس زن برتری دهند و برخی در پی آنند که دو جنس را مساوی هم معرفی کنند و بعضی هم تلاش می کنند که اثبات نمایند زنان برتر از مردان هستند ، اما بنظر می رسد که ریشه و پایه این مباحث از اساس دارای اشکالات فراوانی می باشد و مقایسه بین این دو ، اصولاً از لحاظ فلسفی و منطقی دارای نواقصی جدی است ، اما موضوع بحث ما پرداختن به این مسائل نیست ، آنچه که ما به آن می پردازیم پیرامون انتخاب همسر است ، اما ناگزیریم درباره یکی از آیات قرآنی که عنوان این فصل است و یکی از مباحث گسترده تفسیری است و همیشه هم محل اختلاف و نزاع بوده و برداشتهای متعددی هم از آن شده ، وارد شویم .

 

به دلیل اینکه آیه مورد نظر به موضوع ما ارتباط زیادی دارد ، ابتدا بحثی لغوی و معنایی درباره مهمترین کلمه این آیه که ((قوام))باشد را می آوریم سپس به مسائل مورد نیاز مبحث خودمان می پردازیم . در تفسیر المیزان امده است : ((کلمه(( قیم )) به معنای آن کسی است که مسئول قیام به امر شخص دیگر است و کلمه (( قوام )) و نیز(( قیام ))مبالغه در همین قیام است و مراد از جمله (( بما فضل الله بعضهم علی بعض )) آن زیادتهایی است که خدای تعالی به مردان داده ، به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است که اساس و سرمایه اش رقت و لطافت است ))1

 

انسان به هر کاری قیام کند ، یعنی به هر کاری بپردازد و آن کارش استقامت به خرج دهد بطوریکه آن کار بواسطه او پابگیردقوام و قیم همان کار است ، آن کار می تواند مصادیق مختلفی داشته باشد ، هم علم ، هم نماز ، هم زندگی ، هم ظلم ، هم عدالت ، هم … بنابراین هر فردی بواسطه کارهای مستمری که انجام می دهد قائم کننده و قوام همان کار بخصوص است ، با این تعبیر همه قیم اند یا همه جزء قوامین هستند و تنها مصادیق قیمومیت تفاوت دارد ، یکی مثل رضاشاه قوام حکومت پهلوی می شود، و یکی هم مثل امام خمینی ( ره )قوام حکومت جمهوری اسلامی ، یکی بواسطه تلاشهایش درجهت گسترش فرهنگ نماز، قوام نماز می شود و یکی هم بخاطر فعالیتهایش در جهت پخش فیلم های مبتذل ، قوام فحشا می شود، اشرار قوام ناامنی هستندو نیروهای امنیتی قوام امنیت، یکی قوام عدالت و احسان می شود و دیگری قوام ظلم و جنایت ، یکی قوام گسترش علم می شود و دیگری قوام گسترش فقر . در آیات دیگر قرآن از جمله (( کونوا قوامین بالقسط شهداء الله)) ( نساء / 135 ) و (( کونوا قوامین لله شهداء بالقسط )) ( مائده / 8 ) حضرت حق از آدمیان خواسته ، تنها قوام عدالت باشند و یا قوامیتشان برای خدا باشد و در جهت او باشد . بنابراین همه افراد بشر قیم و قوام همان کارهای مستمر و دائمی که انجام می دهند یا اموری مقطعی که به ثمر می رسانند ، می باشند ، نکته ای که در بحث قوامیت لازم به ذکر است اینکه در این بحث ، نمی توان از ارزشها صحبت کرد و نمی توان بین قوام و مقوم مقایسه بعمل آورد و گفت که کدامین افضل و ارزشمندتر است ، گرچه می توان گفت در یک یا چند خصوصیت ، قوام آن خصوصیت را بیشتر از مقوم دارد اما نمی توان استنتاج کرد که قوام مهمتر از مقوم است ، مثلاً اگر برای یک درخت تازه نهال شده یا درختی که محصول زیادی می دهد و در هر دو حالت تنه آن استقامت زیادی ندارد چوبی محکم یا میله فلزی بعنوان محافظ در کنار تنه درخت نصب کنند که تحت عنوان قیم از آن یاد می شود نمی توان استنتاج کرد بدلیل استقامتی که قیم ( که فی المثل چوبی خشک یا میله ای فلزی است ) بیشتر از تنه درخت دارد ، پس از خود درخت بهتر است .

 

بحث قوام و مقوم مثل بحث علت و معلول نیست که همچنانکه علت در مرحله بالاتر از معلول قرار می گیرد قوام نیز بالاتر از مقوم خویش قرار گیرد .

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مرد و زن یعنی قوام و مقوم